نام پژوهشگر: پروانه احمدی
پروانه احمدی سپیده کتابی
چکیده: اخیرا" کاربردهایی از نانولوله های کربنی مربوط به تکنولوژی زیستی پدیدار شده است. کاربردهایی چون حسگرهای زیستی،انتقال دهنده های پروتئین وdna برای اهداف درمانی بسیار مورد توجه می باشد. نانولوله های کربنی خودشان حلالیت خیلی کمی در محلول های آبی دارند،که این یک سد بزرگ برای کاربردهای بالقوه ی گوناگون آن ها در سیستم های بیو لوژیکی است. عامل دار کردن می تواند باعث افزایش حلالیت نانولوله های کربنی شود و از سوی دیگر شکل هندسی جالب آنها ،خواص الکترونیکی و مکانیکی آن ها را نگه می دارد. نانولوله های کربنی عامل دار شده با آمینو اسید ها و باز های dna برای کاربرد های زیست پزشکی مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین در این مطالعه برهمکنش آمینو اسیدها با نانولوله های کربنی و تاثیر آن بر حلالیت نانولوله ها را مورد بررسی قرار می دهیم. این تحقیق شامل دو بخش اصلی است: 1) محاسبات مکانیک کوانتوم نانولوله ی کربنی دوپه شده با لیتیم و گلوتامات. یک نانولوله (5,5) بررسی شده و با روش dft/b3lypوbasesset 6-31g* بهینه می شود. سپس ما نانولوله ی دوپه شده با لیتیم و بر همکنش آنها را با گلوتامات را مطالعه می کنیم. محاسبه ی انرژی های بر همکنش پایداری ساختمان مربوطه را تایید می کند. 2) شبیه سازی مونت کارلو کمپلکس نانو لوله های کربنی دوپه شده با لیتیم و آمینو اسید در آب. ابتدا هر قسمت با محاسبات مکانیک کوانتوم مدل سازی شده وسپس به روش شبیه ساز ی مونت کارلو خواص کاربردی آنها در محلول آبی مطالعه می شود. تابع پتانسیل بین مولکولی (tip3)برای مدلسازی مولکولهای آب و اختصاص دادن پارامترهای لنارد – جونز برای کربن،لیتیم و آمینو اسیدها در محاسبات استفاده میشود. محاسبات نشان می دهد که انرژی های حلالیت کمپلکس ها از دو آمینو اسید انتخاب شده با نانولوله های دوپه شده با لیتیم به ترتیب cnt-li- alanin> cnt-li- glutamate>cnt-li می باشد. این نتایج از سوی دیگر برای مطالعه پایداری ساختار مربوطه مفید است محاسبات نشان می دهد که نانولوله های کربنی دوپه شده با لیتیم و آمینو اسید ترکیبات پایدارتری را در آب تولید می کند.بنابراین این آمینواسید می تواند برای عامل دار کردن نانولوله های کربنی مفید باشد. نتایج ما راه را برای اکتشافات تجربی بیشتر از مواد نانو جدید در نانو بیو تکنولوژی هموار می سازد.
پروانه احمدی محمدجعفر یوسفیان کناری
پژوهش حاضر سعی دارد تا با بررسی روابط خانوادگی به مطالعه ی بازتاب این روابط در ادبیات نمایشی دهه ی اخیر ایران (1380) بپردازد. مسأله ی اصلی این تحقیق شناخت میزان تعامل متقابل فضاسازی های نمایشی و مناسبات خانوادگی به عنوان بازتابی از مناسبات گروه افراد جامعه ی ما در دهه ی گذشته است. بدین منظور با انتخاب دوازده نمایشنامه از دهه ی گذشته و با استفاده از چارچوب مفهومی عمدتاً متشکل از نظریه های گیدنز، مک کارتی و ادواردز، عناصر نمایشی متشکل از اشخاص نمایش، گفت و شنود، کشمکش، میزانسن و نیز درون مایه بررسی و مقایسه شده اند. همچنین سهم برخی از مولفه های مفهومی در مطالعات خانواده (دخالت خویشاوندی، خشونت خانگی، خیانت، ناسازگاری عقیدتی، روابط پنهان، جدائی عاطفی) با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در شاکله ی عناصر نمایشی نمایشنامه های دهه ی اخیر ایران مطالعه شده است. بر اساس مولفه های مفهومی مناسبات خانوادگی که در این پژوهش به عنوان روابط ناهنجار تعریف شده عناصر نمایشی در جریان روند نمایشنامه روابط خانوادگی را بازتاب می دهند. این امر بیشتر از طریق درون مایه و کنش و در مواردی میزانسن به وقوع می پیوندد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در طرح و گسترش فضای نمایشی بخش عمده ای از نمایشنامه های دهه ی اخیر ایران، به ویژه در آثار امجد، ثمینی، چرم شیر، رادی و یعقوبی، خانواده و روابط خانوادگی نقش بسیار محوری دارد و موجب تقویت فنون شخصیت پردازی، توسعه ی پیرنگ نمایشی و روند انتقال مضامین و مفاهیم نمایشی شده است. همچنین در دهه ی هشتاد، غالب مناسبات بازتاب یافته میان اعضای خانواده در نمایشنامه ها از نوع ناهنجاری های اجتماعی بوده است. نمایشنامه نویسان در قالب ترسیم سیمای خانواده، سیمای اجتماع را تا حدود زیادی تصویر کرده اند و از مناسبات میان اعضای خانواده به عنوان نمونه ای از روابط اجتماعی افراد، الگویی از مناسبات کلان اجتماعی را بازتاب داده اند.
پروانه احمدی سیروس سروقد
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه استرس شغلی با امنیت شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان مناطق جنوب شرکت بوتان گاز درسال 93-92 بود. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت بوتان گاز مناطق جنوب ایران به تعداد 400 نفر بوده که با استفاده از جدول مورگان تعداد 196 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده¬اند که این تعداد از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده¬اند. برای گردآوری داده¬ها از 3 پرسشنامه؛ استرس شغلی ولفگانگ و همکاران (1988)، امنیت شغلی نیسی (1379) و خلاقیت سازمانی تورنس (1989) استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش¬نامه¬¬ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آمارهایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین بعدهای حجم کار، کنترل، جامعه، انصاف و ارزش با امنیت شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین یافته¬ها نشان داد متغیرهای حجم کار، کنترل، جامعه، انصاف و ارزش به صورت منفی قادر به پیش¬بینی امنیت شغلی و خلاقیت سازمانی می¬باشند.
پروانه احمدی
چکیده ندارد.