نام پژوهشگر: احمد معینی
ندا ویشلقی مختار جلالی جواران
رز یکی از گیاهان زینتی و تجاری بسیار مهم می باشد. به همین دلیل امروزه کشت بافت و انتقال ژن این گیاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر اساس گزارشات ارائه شده تا به امروز، انتقال ژن به روش اگروباکتریوم به این گیاه معمولا از طریق جنین های سوماتیکی صورت می گیرد. همچنین از بین ژن های گزارشگر(reporter genes ) مورد استفاده در مهندسی ژنتیک، ژن لوسیفراز به عنوان گزارشگر ایده آل به منظور بهینه سازی سیستم انتقال ژن، کاربرد فراوان دارد. تحقیق حاضر جهت انتقال ژن لوسیفراز حشره شبتاب گونه ایرانی lampyris turkestanicus با تابش نور قرمز(ff-luc) توسط باکتری agrobacterium tumefaciens سوش lba4404 به گل رز، به منظور بهینه سازی سیستم انتقال ژن به این گیاه صورت گرفته است. جوانه های جانبی گل رز در محیط درون شیشه کشت شده و برگهای مناسب آنها به عنوان ریزنمونه اولیه برای کالوس زایی در محیط مخصوص قرار گرفتند. از بین 38 تیمار هورمونی در محیط ms و 16 تیمار هورمونی در محیط b5 محیط های حاوی mg 2 هورمون 2,4-d و mg 5/0 هورمون naa در محیط ms و محیط حاوی mg 5 هورمون 2,4-d و همچنین محیط حاوی mg 5/0 هورمون 2,4-d و mg 5/2 هورمون naa و mg 5/0هورمون کینتین در محیط b5 بهترین محیط ها برای تولید کالوس بودند. پس از آن کالوس های مناسب تحت تاثیر هشت تیمار مختلف هورمونی در محیط ms جهت تولید جنین قرار گرفتند، که محیط حاوی mg 1 هورمون tdz بهترین نتیجه را برای جنین زایی داشت. پس از بدست آوردن جنین های مناسب، این جنین ها با اگروباکتریوم سویه lba4404 حاوی ناقل بیانی pcambia1304 آلوده شدند. ریزنمونه های تلقیح شده، برای باززایی گیاه به محیط کشت انتخابی ms حاوی آنتی بیوتیک های هیگرومایسین و سفوتاکسیم منتقل شدند. گیاهچه های باززایی شده بر روی محیط کشت انتخابی، جداسازی و به محیط کشت ریشه زایی انتقال یافتند. درنهایت گیاهچه های ریشه دار شده به پرلایت استریل منتقل شده و پس از سازگار شدن به گلدان هایی با خاک مناسب منتقل شدند. بررسی مولکولی pcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن لوسیفراز، بر روی dna ژنومی استخراج شده از گیاهان باززایی شده صورت پذیرفت و تراریخت بودن آنها را تائید گردید.
نجمه هادی بیداخویدی رضا امیدبیگی
یکی از موانع عمده استفاده بهینه از گیاهان دارویی در خارج از رویشگاه طبیعی، محدودیت میزان جوانه زنی و طولانی بودن خواب بذر آنها می باشد. در بخش اول این تحقیق، آزمایشی به منظور بررسی اثر تیمارهای سرمادهی مرطوب، نیترات پتاسیم، اسیدجیبرلیک و آبشویی بر شکستن خواب و جوانه زنی بذر سه گیاه دارویی سنبل ختایی، پیرتر و مامیران به مرحله اجرا در آمد. بیشترین درصد و سرعت جوانه زنی، در تیمارهای سه و چهار (40%) و چهار (81/1 بذر در روز) هفته سرمادهی مرطوب برای بذر سنبل ختایی، تیمارهای 72 ساعت آبشویی (67/54%) و چهار هفته سرمادهی (17/6 بذر در روز) برای بذر پیرتر، و تیمارهای محلول 100 و 350 (100%) و 500 (22/5 بذر در روز) پی پی ام اسیدجیبرلیک برای بذر مامیران به دست آمد. لازم به ذکر است که بذر مامیران با تیمار های نیترات پتاسیم و آبشویی هم نتایج مطلوبی را به دست آورده است، و می توان تیمار 24 ساعت آبشویی را برای اقتصادی تر بودن در حیطه اجرایی برای آن پیشنهاد داد. گیاه باریجه، از گیاهان ارزشمند دارویی- صنعتی بومی کشور است که به دلیل برداشت های بی رویه و نامناسب از عرصه های طبیعی و داشتن مشکل تکثیری در حال انقراض می باشد. در بخش دوم تحقیق حاضر، بررسی مقدماتی کشت درون شیشه ای گیاه باریجه صورت گرفت. اهم نتایج به دست آمده از این بخش شامل موارد زیر می باشد: بوته مزرعه ای باریجه (جوانه مرکب مرکزی) را می توان در محیط کشت ms حاوی mgl-1 2 ba در دمای c 02±25 و تحت فتوپریود 16 ساعته به مدت تقریبا 5 ماه به صورت فعال (دارای قابلیت تولید برگ) نگهداری کرد. دمبرگ های گیاهان مزرعه ای کشت شده در شرایط درون شیشه-ای، ریزنمونه بسیار مستعدی برای کالوس زایی هستند و در محیط کشت b5 حاوی 10 naa+ 2 ba (mgl-1) بهترین کالوس زایی را از نظر کمی و کیفی دارند. جنین زیگوتیکی باریجه با منشأ اصفهان در شرایط درون شیشه ای، جوانه زنی 100% را نشان داد درحالیکه جنین بذر با منشأ کهک قم جوانه زنی مطلوبی را نشان نداد. مقادیر 3/0و 5/0 ga3 (mgl-1) تیمارهای هورمونی مناسبی برای جوانه زنی جنین زیگوتیکی باریجه با منشأ کهک قم تشخیص داده شدند. نتایج همچنین نشان داد که جنین های بذرهای با منشأ کهک قم در محیط کشت ¼ ms (نمک های ماکرو) حاوی 10 naa+ 2 ba (mgl-1) کالوس زایی خوبی دارند. در این تحقیق، اثر فاکتورهای نوع محیط کشت (b5 و ¼ ms (نمک های ماکرو و میکرو))، تیمار هورمونی (صفر و mgl-1 5/0 ga3)، میزان سرمادهی جنین (صفر و 6 روز) و وضعیت نوری کشت ها (هفته اول در تاریکی و بعد انتقال به فتوپریود 16 ساعته و یا از همان ابتدا تحت فتوپریود 16 ساعته) بر جوانه زنی جنین (منشأ اصفهان) و خصوصیات گیاهچه های حاصل از آنها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ga3 طول بخش هوایی بیشتر و قطر طوقه کمتری را برای گیاهچه های حاصله موجب می شود. تولید برگ اصلی در گیاهچه ها، بیشتر در محیط کشت ¼ ms و تولید ریشه فرعی در هر دو نوع محیط کشت مشاهده شد. سرمادهی جنین بر تولید برگ اصلی و ریشه فرعی در گیاهچه ها تأثیر منفی داشت. گیاهچه های حاصل از جنین های 6 روز سرمادهی شده، در محیط های کشت فاقد هورمون در حالتی که در وضعیت نوری یک هفته اول در تاریکی و بعد انتقال به فتوپریود 16 ساعته قرار گرفتند و محیط های کشت حاوی ga3 در حالتی که در وضعیت نوری از ابتدا تحت فتوپریود 16 ساعته قرار گرفتند، تولید برگ اصلی را نشان دادند. همچنین، تولید ریشه فرعی در آنها، در محیط های کشتی که در وضعیت نوری از ابتدا تحت فتوپریود 16 ساعته قرار گرفتند مشاهده شد.
ملیحه میرزایی احمد معینی
به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر جوانه زنی و رشد گیاهچه برخی از ارقام کلزا، پارامترهای جوانه زنی بذر، صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاهچه (فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت، پرولین، پروتئین، کلروفیل، آسکوربات و دهیدرو آسکوربات، قندهای محلول و پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء) در آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و سه تکرار ارزیابی شدند. نخست، پنج پتانسیل اسمزی شامل 0، 3/0-، 5/0-، 7/0- و 9/0- mpa با استفاده از غلظت های مختلفpolyethelene glycol (peg) 6000 ایجاد شدند؛ سپس با محاسبه درصد و سرعت جوانه زنی در 13 رقم کلزا (talaie، okp، pf، zarfam، opera، elite، licord، slm046، hyola 401، hyola 308، rgs003، hyola 60و (modena دو رقم slm046 و hyola 308 به ترتیب به عنوان ارقام متحمل و حساس به خشکی انتخاب شدند. سپس با اعمال تنش خشکی (0، 5%، 10% و 15% از peg) بر گیاهچه های 12 روزه به مدت 24 ساعت، صفات مختلف مورفولوژیک و فیزیولوژیک بررسی شدند. نتایج نشان داد که تنش سبب کاهش طول ساقه، وزن تر و خشک ساقه در هر دو رقم کلزا شد. از سوی دیگر، خشکی موجب افزایش طول ریشه در ارقام متحمل و حساس، افزایش وزن تر و خشک ریشه در رقم متحمل و کاهش آن ها در رقم حساس گردید. همچنین، تنش کمبود آب فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت، مقدار پروتئین، قندهای محلول و پرولین را در رقم slm046 بیش از رقم hyola 308 افزایش داد. خشکی غلظت مالون دی آلدهید را در رقم حساس بیش از رقم متحمل افزایش داد. بعلاوه، خشکی مقدار کلروفیل کل در هر دو رقم کاهش داد. به طور کلی، رقم slm046 در مراحل جوانه زنی و گیاهچه ای مقاومت نسبتاً خوبی به تنش خشکی نشان داد و می توان از آن در مواجهه با کمبود آب در اوایل فصل رشد استفاده نمود.
حسین کاری دولت ابادی ابراهیم محمدی گل تپه
با توجه به افزایش سریع جمعیت نیاز مبرم روز افزون به صنایع داروسازی کشور است، لذا توجه و تحقیق پیرامون گیاهان دارویی در کشور ضروری است. در این میان نعناع فلفلی، آویشن و رازیانه از مهمترین گیاهان دارویی می باشند که در صنایع داروسازی، غذایی، آرایشی و بهداشتی کاربردهای فراوانی دارند. به همین منظور در این تحقیق صفات کمی و کیفی گیاهان دارویی مذکور تحت تاثیر قارچ های اندوفیت piriformospora indica و sebacina vermifera به صورت آزمایش هایی در طرح کاملا تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در شرایط درون شیشه ای، گیاهان نعناع بعد از 45 روز از نظر ارتفاع، طول ریشه، وزن تر (هوایی و ریشه) و تعداد گره مورد ارزیابی قرار گرفتند. گیاهان آویشن بعد از 60 روز از نظر ارتفاع، وزن تر (هوایی و ریشه)، تعداد شاخه و طول ریشه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در شرایط گلخانه ای، ویژگی های مختلف رشدی نعناع فلفلی و آویشن به ترتیب 75 و 120 روز بعد از انتقال گیاهان از شرایط درون شیشه ای به گلخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. گیاهان رازیانه 150 روز بعد از تلقیح قارچ های اندوفیت در شرایط گلخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. استخراج اسانس گیاهان مذکور بصورت تقطیر با آب (water distillation) انجام گردید. تجزیه اسانس با دستگاههای کروماتوگراف گازی (gc) و کروماتوگراف گازی متصل به طیف سنجی جرمی (gc/ms) صورت گرفت. نتایج نشان داد که رشد در نعناع فلفلی و آویشن تلقیح شده با قارچ های اندوفیت به طور معنی داری افزایش یافت. بلندترین ارتفاع در گیاهان تلقیح شده با s. vermifera و بیشترین وزن در گیاهان تلقیح شده با p. indica دیده شدند. تعداد گره در نعناع فلفلی و تعداد شاخه در آویشن به طور معنی داری افزایش نشان داد. در رازیانه، تعداد چتر و وزن هزار دانه در گیاهان تلقیح شده با قارچ های اندوفیت به طور معنی داری افزایش نشان داد. میزان اسانس در نعناع فلفلی، آویشن و رازیانه با تلقیح p. indica (بترتیب 74/0، 41/0 و 46/2 درصد) و s. vermifera (بترتیب 71/0، 53/0و 19/2 درصد) نسبت به شاهد (بترتیب 58/0، 32/0 و 83/1درصد) تفاوت قابل توجهی نشان داد. بررسی ترکیب های شیمیایی اسانس نعناع فلفلی نشان داد که بیشترین میزان منتول و منتوفوران در گیاهان تلقیح شده با قارچ های اندوفیت بود، در صورتیکه ایزومنتون و پیپریتونن در شاهد حداکثر بود. در اسانس آویشن، میزان تیمول در گیاهان تلقیح شده با قارچ های اندوفیت حداکثر بود و کمترین میزان آن در شاهد مشاهده گردید. در اسانس رازیانه، میزان e- آنتول و متیل کاویکول در گیاهان تلقیح شده با قارچ های اندوفیت حداکثر بود، در صورتیکه میزان فنکون و ?- ترپینن در شاهد حداکثر بود.
مریم نقش احمد معینی
توت فرنگی (fragaria × ananassa duch.)، هیبریدی است که از تلاقی بین دو گونه آلواکتاپلوئید به نامهای f.chiloensis و f.virginiana بدست آمده است. اهمیت توت فرنگی به خاطر طعم مطلوب و ارزش غذایی آن بالاخص ترکیب غنی از ویتامین آ و ث آن می باشد. با توجه به رشد جمعیت، افزایش تقاضا و نیز افزایش سطح زیر کشت توت فرنگی در مزرعه و گلخانه در ایران و نیز زمان بر بودن روش های کلاسیک اصلاحی، استفاده از روش کشت مریستم برای تولید مواد گیاهی سالم و عاری از ویروس ضروری به نظر می رسد. آزمایش های این تحقیق، شامل دو بخش آزمایش های کشت مریستم و آزمایش های کشت جوانه های گیاهی و بررسی عملکرد آنها در سه زیر کشت می باشد که بر روی دو رقم پاجارو (pajaro) و پاروس (paros) انجام شده است. در چهار آزمایش اول، به بررسی کشت مریستم با استفاده از جوانه های ساقه های رونده حاصل از گیاهان گلخانه ای و کشت مریستم با استفاده از جوانه های گیاهچه های درون شیشه ای، در دو رقم پاجارو و پاروس، دو نوع محیط کشت جامد و مایع با پل کاغذی، پنج نوع تیمار محیط کشت و سه اندازه ریز نمونه (گنبد مریستمی، گنبد مریستمی به همراه یک جفت پریموردیوم و گنبد مریستمی به همراه دو جفت پریموردیوم) پرداخته شد. نتایج بدست آمده، برتری استفاده از گنبد مریستمی به همراه دو جفت پریموردیوم را در تیمار محیط کشت t3 (boxus (1974) + 0.1 mg l-1 bap + 1 mg l-1 iba + 0.1 mg l-1 ga3 + 40g glucose)در محیط کشت جامد، برای تولید گیاهچه های نرمال نشان داد. همچنین بر اساس نتایج، می توان از ساکارز با غلظت g l-1 30 به جای گلوکز، برای تولید گیاهچه های نرمال استفاده کرد. در چهار آزمایش دیگر، به بررسی کشت سه نوع جوانه گیاه توت فرنگی (جوانه گره ای، جوانه انتهائی با روکش اولیه و جوانه انتهائی با روکش ثانویه) و سه مرتبه زیر کشت کردن آنها، در دو رقم پاجارو و پاروس و دو تیمار محیط کشت پرداخته شد. نتایج بررسی کشت جوانه ها و زیر کشت آنها نشان داد که استفاده از جوانه گره ای برای تولید گیاهچه های نرمال مناسب است. همچنین، عموماً تفاوت معنی داری بین دو رقم (به استثنای چند صفت که در آنها اثر رقم نیز معنی دار شد) و دو نوع محیط کشت مورد استفاده دیده نشد. نتایج نشان داد که با استفاده از کشت درون شیشه ای جوانه های گیاه توت فرنگی و زیر کشت کردن آنها، به راحتی می توان اقدام به پرآوری این گیاه نمود و در زمان و هزینه ها صرفه جوئی نمود.
روح اله شاه ولی کوه شور احمد معینی
هاپلوئیدی یکی از مهمترین روش های تولید لاین های خالص می باشد. نرزایی بوسیله کشت بساک یا میکروسپور روش مفیدی برای تولید گیاهان هاپلوئید می باشد. در تحقیق حاضر، طی پنج آزمایش جداگانه تأثیر پیش تیمار سرمایی، نیترات نقره، منبع نیتروژن معدنی، چند نوع اسید آمینه و کلات آهن بر روی کشت بساک 5 رقم توت فرنگی (کاماروزا، سلوا، پاجارو، پاروس و گاویتا) مورد بررسی قرار گرفت و صفات درصد بساک های آندروژنیک، درصد کالوس زایی و درصد جنین زایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در آزمایش اول پیش تیمار دمای c° 4 به مدت 2 و 3 روز باعث ایجاد بیشترین درصد بساک های آندروژنیک در هر چهار رقم مورد مطالعه در این آزمایش (کاماروزا، سلوا، پاجارو، پاروس) شد. در آزمایش دوم استفاده از mg l-1 15 نیترات نقره در محیط کشت باعث ایجاد بیشترین درصد بساک های آندروژنیک و بیشترین درصد جنین زایی در رقم کاماروزا شد. در آزمایش سوم حذف نیترات از محیط کشت بر خلاف حذف آمونیوم، درصد بساک های آندروژنیک، جنین زایی و کالوس زایی بساک ها را به طور معنی داری در چهار رقم مورد مطالعه در این آزمایش (کاماروزا، سلوا، پاجارو، پاروس) کاهش داد، اما حذف آمونیوم هرچند باعث کاهش درصد بساک های آندروژنیک و کالوس زایی در ارقام سلوا، پاروس و کاماروزا شد اما باعث افزایش درصد جنین زایی شد. همچنین استفاده از اسیدهای آمینه به خصوص گلوتامین در محیط کشت اثرات مثبتی روی افزایش درصد بساک های آندروژنیک و درصد جنین زایی داشت. از طرف دیگر نتایج نشان داد که استفاده از آهن به فرم fe-eddha موثرتر از فرم fe-edta بوده و باعث افزایش درصد بساک های آندروژنیک و جنین زایی شده است و غلظت mg l-1 5/57 از fe-eddha بیشترین درصد بساک های آندروژنیک را در رقم کاماروزا و بیشترین درصد جنین زایی را در ارقام کاماروزا و گاویتا تولید کرد.
کیوان مهدوی ماشکی احمد معینی
گل رز به عنوان ملکه گل ها مشهور است. از قدیم در ایران، گل محمدی (rosa damascena mill.) به منظور تهیه گلاب و روغن های معطر مورد توجه بوده است. امروزه تولید گیاهان هاپلوئید با استفاده از روش های بیوتکنولوژی، به عنوان روشی سریع و کارآمد برای تولید لاین های خالص مورد توجه است. در این میان، آندروژنز به دلیل بالا بودن تعداد زیاد میکروسپورها در یک بساک، موثرترین روش به حساب می آید. در تحقیق حاضر اثر ترکیب محیط کشت بر کشت بساک در دو اکوتیپ گل محمدی و یک رقم رز مینیاتوری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در اکوتیپ کاشان اثر متقابل محیط کشت h1 در مرحله تک هسته ای میانی بالاترین میزان کالوس زایی را داشت. همچنین آزمایش بررسی اثر نسبت نیترات آمونیوم به نیترات پتاسیم به روی رز ساناز نشان داد، تیمارهای حذف نیترات آمونیوم و دو برابر کردن نیترات پتاسیم کالوسزایی بالاتری داشتند. به علاوه، دو نمک کلرید کلسیم و نیترات کلسیم در رز ساناز از کالوس زایی بالاتری برخوردار بودند. در رز ساناز دو فرم fe- na2edta و fe- na2eddha به مقدار mg l- 85/27 بالاترین میزان کالوس را داشتند. اسیدهای آمینه نقش موثری بر صفت درصد کالوسزایی بساک ها نشان دادند و گلایسین، گلوتامین و کازئین هیدرولیزات از سایر اسیدهای آمینه بهتر بودند. همچنین بررسی ها نشان داد که ساکارز نسبت به سوربیتول قند مناسب تری جهت کالوس زایی بساک ها بود و با جایگزینی ساکارز توسط سوربیتول، میزان کالوس زایی کاهش یافت. نتایج شمارش کروموزومی و فلوسایتومتری نشان داد که سلولهای کالوس های حاصله تتراپلوئید (28 عدد کروموزوم) هستند.
جمشید ملکی چره احمد معینی
چکیده توت فرنگی (fragaria ananassa duch)، یکی از گیاهان مهم اقتصادی در میان میوه های دانه ریز است که بازار پسندی بالایی دارد. امروزه تولید گیاهان هاپلوئید با استفاده از روش های بیوتکنولوژی، روشی سریع و کارآمد برای تولید لاین های خالص مورد توجه می باشد و در این میان، آندروژنز به دلیل بالا بودن تعداد زیاد میکروسپورها در یک پرچم، موثرترین روش می باشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق بر روی کشت بساک توت فرنگی نشان داد که اختلاف در میزان پاسخ-دهی و درصد رویان زایی نسبت به کل بساک های کشت شده در محیط کشت مایع در مراحل مختلف نموی میکروسپور رقم پاروس، نمی تواند ناشی از مراحل مختلف نموی میکروسپور باشد، بلکه ناشی از سایر فاکتورها است. بررسی روش استریل کردن محیط کشت و uv بر روی کشت بساک رقم سلوا نشان داد که uv اثری به شدت محرک بر واکنش iaa با گلوکز در شرایط محیط کشت h1 داشته است. همچنین بررسی اثرات پیش تیمارهای سرمایی، سرما - مانیتول، گرما و گرما - مانیتول بر روی کشت بساک 4 رقم کاماروزا، سلوا، پاروس و پاجارو نشان داد که اثر متقابل شدیدی بین پیش تیمارهای انجام شده و ارقام مورد مطالعه برای صفت های مورد بررسی وجود دارد و همچنین با شدیدتر شدن پیش تیمارها میزان پاسخ دهی برای این صفت ها کاهش یافته است. نتایج آزمایش بررسی 4 نوع پیش تیمار ذکر شده و شاهد بر روی کشت بساک رقم پاروس نشان داد که برای افزایش درصد پاسخ دهی یک تنش ملایم سرمایی لازم است و تیمار بدون پیش تیمار (شاهد) از نظر تولید رویان زایی موفق تر بوده است. همچنین اثر پیش تیمارهای کلسیمی بر کشت بساک رقم پاروس نشان داد که صرف نظر از تولید رویان یا کالوس، پیش تیمارهای کلسیمی باعث افزایش میزان پاسخ دهی می گردند. نتایج آزمایش بررسی اثرات 5 نوع محیط کشت h1، gd (با دو ترکیب هورمونی) و nn (با دو ترکیب هورمونی) بر روی کشت بساک 4 رقم ذکر شده نشان داد که بین 5 نوع محیط کشت و ارقام توت فرنگی مورد مطالعه اثر متقابل شدیدی وجود دارد. بطور کلی دیده شد که رقم پاروس بهترین پاسخ دهی را نسبت به سایر ارقام مورد مطالعه داشت و گیاه تتراهاپلوئید بدست آمده از این رقم بوده است. کلمات کلیدی: توت فرنگی، کشت بساک، نرزایی، رقم، پاسخ دهی، رویان زایی، کالوس زایی
داوود کیانی احمد معینی
رزها علاوه بر مصارف زینتی، یکی از گل های مهم مورد استفاده برای صنایع عطرسازی، دارویی و غذایی هستند. تقاضاهای جدیدی که در صنعت رز وجود دارد، نیاز به استفاده از روش ها و راه کار های نوین در برنامه های اصلاحی را ضروری می کند. با توجه به اهمیت بالای استفاده از روش های هاپلوئیدی از طریق آندروژنز در اصلاح بعضی از گیاهان، متاسفانه تاکنون این روش در جنس رز موفقیت آمیز نبوده است. در این پژوهش، پاسخ دو گونه رز نسبت به کشت بساک با اعمال پیش تیمارهایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، زمانی که میکروسپورها در مرحله اوایل تک هسته ای تا تک هسته ای میانی بودند، کالوس زایی مناسبی داشتند. اعمال مستقیم پیش تیمار گرمایی و پیش تیمار گرمایی- مانیتول باعث تنش شدید و تاثیر بر ترکیبات درون سلولی و نهایتاً مرگ سلولی شد. پیش تیمار سرمایی- مانیتول به مدت سه روز بالاترین درصد کالوس زایی را داشت. پیش تیمار بساک ها در محیطb (1.49gl- kcl، 0.12gl- mgso4، 0.11gl- cacl2، 0.14gl- kh2po4، 0.3ml- manitol،ph=7 )، اختلافی را با شاهد نشان نداد، لیکن زمانی که به همراه گرما استفاده شد پاسخ دهی بساک ها را کاهش داد و اثر تخریبی کاربرد مستقیم پیش تیمار گرمایی را تائید کرد. پیش تیمار غنچهها با اسیدآبسزیک، کالوس زایی بساک ها را افزایش داد. همچنین به طور کلی نتایج نشان دادند در صورتیکه چهار روز پس از کشت بساک ها در محیط کشت h1، پیش تیمار گرمایی اعمال گردید کالوس زایی بهبود پیدا کرد
حبیبه حسابی احمد معینی
چکیده: گل محمدی با نام علمی rosa damascena mill.، یکی از مهمترین گونه های رز معطر محسوب می شود. اهمیت بالای اقتصادی، بالاخص به خاطر تولید گلاب و روغن های معطر، این گیاه را یکی از مهمترین محصولات زینتی-تجاری کرده است. سریع ترین روش تکثیر گیاه گل محمدی می تواند روش ریز ازدیادی -باشد که پتانسیل تولید فراوان گیاهان سالم و عاری از بیماری را دارد. با توجه به ارزش این گیاه، در این تحقیق، جهت ارائه پروتکل مناسبی برای کشت درون شیشه ای آن، از جوانه های جانبی پایه های بالغ در فصول مختلف سال برداشت شد و در هر مرحله از ریزازدیادی ( استقرار، پرآوری و ریشه زایی)، تیمارهای مختلف محیط کشت، هورمونی و همچنین ترکیبات تیماری مختلف مورد آزمایش قرار گرفت. مناسب-ترین فصل سال جهت نمونه گیری، پاییز و اوایل زمستان معرفی شد و همچنین نتایج نشان داد که محیط کشت مناسب جهت مرحله استقرار، محیط msتغییر یافته مایع حاوی پل کاغذی فاقد هورمون بود و همان محیط کشت با 2 میلی گرم در لیتر هورمون tdz، بیشترین و بهترین کیفیت نوساقه را در مرحله پرآوری تولید کرد. نوساقه های تولید شده به محیط های ریشه زایی منتقل شدند و در نهایت محیط کشت msتغییر یافته (t21)فاقدnh4no3که عناصر ماکرو آن به 2/1 کاهش یافته بود، بستر کشت مایع حاوی پل کاغذی و فاقد زغال فعال، دارای 2 میلی گرم در لیتر naaو 15 گرم در لیتر شکر، به عنوان محیط کشت بهینه برای ریشه زایی درون شیشه ای این گیاه معرفی شد.
سعید سالاری پور قاسم کریم زاده
در این تحقیق، ابتدا از 9 رقم بذور توتون شرقی، در محیط کشت ms بدون هورمون به همراه 8% آگار گیاهچه هایی تهیه گردید. سپس از برگ های اولیه آنها به همراه هورمون های naa mg l-1 1 و kinetin mg l-1 1 در محیط ms کالوس ایجاد شده و واکشت های متعددی انجام شد. بهترین محیط کشت برای کالوس زایی ls باiaa mg l-1 3 وnaa mg l-1 3 وkinetin mg l-1 1/0 و 7% آگار و بهترین کالوس مربوط به ارقام or-205، or-209 و pdb 328 بود. کالوس های این ارقام به محیط ls بر روی شیکر انکوباتور دار جهت تولید سوسپانسیون سلولی منتقل شدند. از رقم or-209 بهترین سوسپانسیون ایجاد شده و با واکشت های متعدد به یکنواختی و سرعت مناسبی از رشد مشابه با لاین سلولی tby-2 (شاهد) رسید. بعد از تولید سوسپانسیون مناسب، از دو ماده aphidicolin وpropyzamide در غلظت ها و زمان های مختلف جهت القاء همزمانی سلولی استفاده گردید. در استفاده از propyzamide به تنهایی شاخص میتوزی 44% و در تیماری که هردو ماده بطور متوالی استفاده گردید، شاخص میتوزی 61/5% حاصل گردید.
کیمیا کاشانی مختار جلالی جواران
تولید پروتئین های دارویی و آنزیم های صنعتی ارزشمند از طریق مهندسی ژنتیک در گیاهان را زراعت مولکولی (molecular farming) می گویند. تقریباً 7/0% از جمعیّت جهان از بیماری دیابت وابسته به انسولین رنج می برند. انتظار می رود شیوع رو به افزایش بیماری دیابت، همراه با معرّفی شیوه های جایگزین روش های کنونی مصرف انسولین به افزایش میزان تقاضا برای این دارو در آینده منجر شود. انسولین نوترکیب انسانی تاکنون در موجودات مختلفی تولید شده است. اگر چه سیستم های تجاری طی دو دهه گذشته به میزان قابل ملاحظه ای بهبود یافته و به تولید حدود پنج تن هورمون انسولین در سال رسیده اند، ولی در آینده با مشکلات جدّی در زمینه میزان ظرفیّت تولید و مقدار تقاضا برای این دارو مواجه خواهیم بود. سیستم های گیاهی دارای پتانسیل های بالایی در تولید ایمن، اقتصادی و در مقیاس زیاد زیست داروها هستند. سیب زمینی یکی از مهم ترین بیورآکتورهاست. این گیاه هم چنین، گزینه بسیار مناسبی برای دستورزی های ژنتیکی است. باززایی سریع و موثّر اوّلین و مهم ترین نیاز پس از تراریخت سازی ریز نمونه هاست. با توجّه به وابستگی شدید میزان باززایی گیاه سیب زمینی به ژنوتیپ آن، بسیاری از شیوه های باززایی، برای تمامی ارقام مناسب نیست. لذا برای بررسی ارگانوژنز نابجا در گیاه سیب زمینی از محیط های کشت یک و دو مرحله ای استفاده شد و میان گره گیاهچه های سه تا چهار هفته ای ارقام دزیره، اگریا و مارفونا به عنوان ریز نمونه مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه ژن پروانسولین انسانی به کمک روشagrobacterium tumefaciens به ژنوم هسته ای گیاه سیب زمینی (رقم دزیره) منتقل شد. گیاهچه های تراریخت، در محیط های کشت انتخابی حاوی آنتی بیوتیک های هیگرومایسین و سفوتاکسیم تفکیک و پس از ریشه زایی به خاک منتقل شدند. در نهایت گیاهان تراریخت به وسیله واکنش زنجیره ای پلیمراز با کمک آغازگرهای اختصاصی تأیید شدند. هم چنین رونویسی و ترجمه ژن پروانسولین انسانی در این گیاهان به وسیله آزمون های rt-pcr، sds-page، elisa و dot-blot مورد تأیید قرار گرفت.
زهرا موحدی احمد معینی
سیب زمینی، یکی از گیاهان الگو جهت انجام آزمایشات کشت بافت می باشد که به دلیل توان بالای باززایی این گیاه، امروزه تولید درون شیشه ای گیاهچه های سیب زمینی در سطح بسیار وسیعی صورت می گیرد. در پژوهش حاضر به منظور بهینه سازی تولید گیاه از طریق کشت ریزنمونه های گره ای سیب زمینی، آزمایشاتی بر روی سه رقم اگریا، ساوالان و مارفونا انجام شد. ریزنمونه های گره ای حاصل از گیاهان بدست آمده از کشت غده های سیب زمینی عاری از ویروس تهیه و در شرایط کنترل شده کشت شدند. برای بررسی اثر سن گیاه بر روی رشد و نمو ریزنمونه های گره ای، از گیاهانی با 4 سن مختلف شامل 3، 4، 5 و 6 هفته به بالا (تعیین سن از زمان کشت غده محاسبه شد) تهیه و کشت شدند. برای بررسی اثر موقعیت ریزنمونه بر روی ساقه نیز از ریزنمونه های جوانه انتهایی، گره ای دوم، سوم و چهارم استفاده شد. به منظور بررسی اثر نمک های پر مصرف بر روی تولید گیاهچه های درون شیشه ای، اثرات نمک های نیترات پتاسیم، نیترات آمونیوم، کلرید کلسیم، مونوفسفات پتاسیم باغلظت 25/1، 5/1 و 75/1 برابر غلظت این نمک ها در محیط کشت پایه ms، مورد بررسی قرار گرفتند. یکی از مهمترین نتایج این پژوهش طراحی سیستم هواکشت برای تولید ریزغده سیب زمینی بود که در ادامه ریزغده زایی، سیستم هواکشت با روش کلاسیک تولید ریزغده در خاک از نظر ارتفاع ساقه، طول ریشه، قطر ساقه و تعداد ریزغده تولید شده در هر گیاه مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج، بهترین رشد و نمو ریزنمونه های گره ای با استفاده از ریزنمونه هایی بدست آمد که از گیاهانی با سن سه هفته تهیه شده بودند. همچنین با افزایش سن گیاه مولد ریزنمونه های گره ای، به تدریج رشد و نمو گیاهچه های حاصل از آنها غیر طبیعی شده، انتهای ساقه نکروزه شده و رشد و نمو آنها متوقف گردید. همچنین ریزنمونه های گره ای تهیه شده از قسمت فوقانی ساقه ها رشد بسیار مطلوبی داشتند و هرچه از قسمت های پایین تر تهیه شدند از کیفیت گیاهچه های حاصل از آنها کاسته می شد، به طوریکه زمانی که از گره های چهارم به سمت پایین ساقه ریزنمونه تهیه شد، گیاهچه های حاصل از آنها، رشد و نمو غیر طبیعی بیشتری داشتند. بطور کلی نتایج نشان داد که افزایش این نمک ها در محیط کشت اثر مثبتی بر روی رشد و نمو گیاهچه های درون شیشه ای داشتند. از نظر نوع سیستم تولید ریزغده ، سیستم هواکشت از لحاظ صفات ارتفاع ساقه، طول ریشه، قطر ساقه و تعداد ریزغده تولید شده در هر گیاه بطور معنی داری بهتر از سیستم کلاسیک (تولید ریزغده در خاک) بود. در سیستم هواکشت، رقم اگریا از نظر ارتفاع ساقه و رقم مارفونا از نظر طول ریشه، قطر ساقه و عملکرد از ارقام ساوالان و اگریا بهتر بودند.
محمد رضایی احمد معینی
ریزغده های سیب زمینی عاری از ویروس (minituber) حاصل از کشت گیاهچه های درون شیشه ای را می توان در طول سال در شرایط گلخانه ای با استفاده از روش های کلاسیک (تولید در خاک)، آبکشت (هیدروپونیک) و هواکشت (ایروپونیک) تولید کرد. هواکشت، روش رشد گیاه در محیطی از مه، بدون استفاده از خاک یا هر بستر دیگری بوده و یک تکنولوژی جدید برای تولید ریزغده های سیب زمینی محسوب می شود. علاوه بر شرایط محیطی ویژه، همانند دوره نوری کوتاه، شدت نور زیاد و سطوح پایین نیتروژن ، تنظیم کننده های رشد گیاهی شامل جیبرلین ها، سیتوکینین، جاسمونات ها، اسید تیوبرونیک و اسید آبسزیک نیز نقش برجسته ای در کنترل غده زایی سیب زمینی دارند. در تحقیق حاضر، طی دو آزمایش جداگانه در گیاه سیب زمینی، تأثیر محلول پاشی اسید جاسمونیک (5 و 10 میلی گرم در لیتر) و پاکلوبوترازول (50 و 100 میلی گرم در لیتر) در دو زمان 30 و 50 روز پس از انتقال گیاهان به سیستم هواکشت در ارقام آگریا و ساوالان بررسی شده است. صفات تعداد، وزن تر و خشک ریزغده، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، تعداد گره و فاصله میانگره ای اندازه گیری شدند. از تجزیه مرکب نیز برای پی بردن به اثرات متقابل رقم در تنظیم کننده رشد گیاهی در زمان اعمال تیمار استفاده شد. نتایج نشان داد که در رقم آگریا استفاده از 100 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول، 50 روز پس از انتقال گیاهان به سیستم هواکشت باعث تولید بیشترین تعداد ریزغده در گیاه شده است. در رقم ساوالان، استفاده از 5 میلی گرم در لیتر اسید جاسمونیک و نیز 50 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول 50 روز پس از انتقال گیاهان به سیستم هواکشت باعث تولید بیشترین تعداد ریزغده در گیاه شده است.
پوریا غضنفری محمدرضا عبداللهی
دود حاصل از سوختن مواد گیاهی یکی از موادی که اخیراً بیان گردیده که دارای اثرات تنظیم کنندگی روی رشد گیاه می باشد. در طول دهه اخیر گزارش های زیادی در مورد اثر مثبت دود حاصل از سوختن گیاه بر روی جوانه زنی بذور و بنیه گیاهچه در بسیاری از گونه های گیاهی از جمله چندین گیاه زراعی ارائه شده است.در این تحقیق اثر غلظت های مختلف عصاره آبی دود گیاه دارویی بابونه (tanacetum parthenium) به تنهایی یا در ترکیب با اسید جیبرلیک بر روی شکستن خواب بذر و همچنین بهبود جوانه زنی و رشد گیاهچه بذور و رویان های حاصل از کشت میکروسپور، در دو رقم کلزای بهاره (توپاس و پی اف) در شرایط درون شیشه ای بررسی گردید. نتایج حاکی از اثر مثبت عصاره آبی دود بر روی صفات باززایی در بذور و رویان های گامتی بود. به طوری که تیمارها از لحاظ صفات متفاوت دارای اختلاف معنی داری در سطح 001/0 بودند. در آزمایشات بذری، غلظت 1/0 عصاره آبی دود بیشترین تاثیر را بر روی درصد جوانه زنی بذور، طول ریشه چه و طول ساقه چه در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد. غلطت 004/0 عصاره آبی دود در ترکیب با غلظت 1/0 اسید جیبرلیک در محیط کشت بیشترین تاثیر را بر روی صفات رشدی گیاهچه در مقایسه با شاهد نشان دادند. همچنین در آزمایشات مربوط به رویان-های گامتی اثر مثبت عصاره آبی دود بر روی صفات رشدی و رویان زایی ثانویه از رویان ها خاصل از کشت میکروسپور نیز دیده شد. تلقیح رویان ها با غلظت 004/0 عصاره آبی دود بیشترین تاثیر را بر روی درصد باززایی گیاهچه، رویان زایی ثانویه، طول ریشه چه و طول ساقه چه در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد. غلطت 01/0 عصاره آبی دود در ترکیب با غلظت 1/0 اسید جیبرلیک در محیط کشت بیشترین تاثیر را بر روی صفات رشدی گیاهچه در مقایسه با شاهد نشان داد. در تمامی آزمایشات مشخص شد هنگام استفاده از غلظت های متوسط عصاره آبی دود مدت زمان بیشتر تلقیح با عصاره آبی دود و هنگام استفاده از غلظت های بالا مدت زمان کمتر تلقیح نتیجه بهتری داشت. بین دو رقم در پاسخ به دود برای صفات بررسی شده تفاوت معنی داری وجود نداشت.
مریم مرتضایی فر مختار جلالی جواران
گیاهان به عنوان بیوراکتور جهت تولید انبوه و ارزان پروتئین های نوترکیب را می توان تحت عنوان زراعت ملکولی (molecular farming) معرفی نمود. از بخش های مختلف گیاهان به منظور تولید و دخیره سازی پروتئین های نوترکیب بهره جست که بذور گیاهان روغنی یکی از آنهاست. هدف گیری پروتئین های نوترکیب به اجسام روغنی در بذرها، باعث آسان تر شدن مراحل استخراج پروتئین های نوترکیب می شود، به همین دلیل می توان با استفاده از پیش برنده بذری و همچنین اتصال ژن مورد نظر به ژن اولئوسین گیاهی، باعث هدف گذاری صحیح پروتئین های نوترکیب به اجسام روغنی می شود. اینترفرون ها از جمله پروتئین هایی هستند که ارزش درمانی بسیار بالایی دارند. بنابراین، تولید اینترفرون از منابع دائمی، ایمن و ارزان حائز اهمیت ویژه است. در این تحقیق برای بیان اینترفرون گامای انسانی در بذر گیاه آفتابگردان (helianthus annuus l.) و قرارگیری آن در اجسام روغنی، از ناقل نوترکیب pbiifn?-oleosin استفاده شد. ژن اینترفرون گامای انسانی در پایین دست ژن اولئوسین همسانه سازی شده و بین دو ژن توالی برشی پروتئولایتیکی وجود دارد. این دو ژن تحت کنترل پیش برنده بذری napin)) هستند. ریزنمونه های کوتیلدونی گیاه آفتابگردان برای تراریخت سازی مورد استفاده قرار گرفتند. ژن هدف که با ژن اولئوسین فیوژ شده بود به کمکa. tumefaciens سویه lba4404 به گیاه آفتابگردان منتقل شد. گزینش گیاهان تراریخت نیز بر روی محیط حاوی mg l-1) 40) کانامایسسین صورت پذیرفت. برای باززایی گیاهان از محیط کشت ms همراه با هورمون ها و ترکیبات ضروری استفاده گردید. گیاهان گزینش شده به محیط طویل سازی و ریشه زایی جابجا و سپس به گلدان منتقل شدند. در نهایت آنالیز گیاهان تراریخت در سطح dna با روش pcr و با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن هدف، بیانگر انتقال موفقیت آمیز ژن (ifn?) به گیاهان تراریخته بود.
مژگان ملصقی احمد معینی
آلوئه ورا یک داروی گیاهی با ارزش در دنیا است که به خانواده لیلیاسه تعلق دارد. این گیاه در صنایع دارویی، مواد غذایی و تولید مواد آرایشی و بهداشتی مورد استفاده قرار می گیرد. بیش از 160 متابولیت ثانویه در برگ های آلوئه ورا یافت می شود که از میان آنها می توان به آلوئین و باربالوئین به عنوان مهمترین متابولیت ها اشاره کرد. آلوئه ورا دارای خواص ضد باکتری، ضد ویروس، ضد التهاب، ضد سرطان و به عنوان یک آنتی اکسیدان نیز محسوب می شود. در این تحقیق بهینه سازی ریزازدیادی و القاء اتوتتراپلوئیدی در گیاه آلوئه ورا بررسی شده است. نتایج نشان داد که، بیشترین تعداد نوساقه و ریشه در هر ریزنمونه در محیط کشت دارای mg/l 4 هورمون bap و mg/l 1 هورمون iaa حاصل شد. القاء اتوتتراپلوئیدی در شرایط درون شیشه بوسیله قرار دادن ریشه های آلوئه ورا در محلول کلشیسین با غلظت های mg/l 200 و 100 ایجاد شد. مقایسه میانگین برای صفات ضخامت و قطر برگ و هم چنین طول و عرض سلول های اپیدرمی گیاهان اتوتتراپلوئید با دیپلوئید اختلاف معنی داری را بین این گیاهان نشان داد. بررسی تعداد کروموزوم ها با استفاده از روش اسکواش سلول های مریستم نوک ریشه نشان داد که در گیاهان تتراپلوئید تعداد کروموزوم ها در مقایسه با شاهد (14=x2=n2) دو برابر شده است (28=x2=n2).
رحیم نظری مقدم اقایه عباس یداللهی
گزیلا 6 هیبرید بین cerasus × p. canscens p. می باشد. یک پایه نیمه پاکوتاه جدید برای هسته دارها خصوصاً گیلاس و آلبالو است که درختی در حدود ?? تا ??% اندازه ی مازارد تولید می کند. این پایه به دامنه ی وسیعی از خاک ها مخصوصاً خاک های سنگین سازگاری دارد. درختان پیوند شده روی این پایه مشکل تولید پاجوش ندارند. به منظور دست یابی به محیط مناسب تولید درون شیشه ای گزیلا 6 آزمایشهای مختلفی طراحی شد. در اولین آزمایش، جوانه ها پس از ضدعفونی به محیط ms دارای 3 غلظت سایتوکینین (7/0، 4/1 و 1/2 میلی گرم/لیتر) و تیمار شاهد منتقل شدند. نتایج نشان داد بیشترین تعداد نو ساقه در غلظت 4/1 میلی گرم به دست آمد. در دومین آزمایش، 2 نوع محیط کشت (ms و wpm) دارای دو نوع هورمون (بنزیل آمینو پورین و تیدیازرون) در غلظت های 4/0، 8/0، 2/1 و 6/1 مورد بررسی قرار گرفتند. بیشترین تعداد نوساقه در محیط کشت ms دارای 2/1 میلی گرم/لیتر بنزیل آمینو پورین به دست آمد. بیشترین میزان کالوس نیز در محیط کشت ms دارای 6/1 میلی گرم تیدیازرون به دست آمد. در سومین آزمایش، تأثیر نفتالین استیک اسید (2/0، 4/0 و 6/0 میلی گرم) در ترکیب با سایتوکینین بر روی پرآوری مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد نفتالین استیک اسید نه تنها منجر به افزایش تعداد نوساقه در مقایسه با تیمار شاهد نمی شود بلکه باعث افزایش تشکیل کالوس نیز می شود. در آزمایش بعدی، بررسی تأثیر نفتالین استیک اسید (2/0، 4/0 و 6/0 میلی گرم) در ترکیب با تیدیازرون (1 میلی گرم/لیتر) نشان داد که نفتالین استیک اسید باعث کاهش تعداد نوساقه در مقایسه با تیمار شاهد شد از طرفی دیگر منجر به افزایش میزان کالوس و طول نوساقه شد. در آخرین آزمایش پرآوری، اثر تیدیازرون (4/0، 8/0، 2/1 و 6/1 میلی گرم/لیتر) در ترکیب با بنزیل آمینو پورین (1 میلی گرم/لیتر) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، تعداد نوساقه با افزایش غلظت تیدیازرون کاهش یافت و تیدیازرون تاثیری بر افزایش تعداد نوساقه در مقایسه با تیمار شاهد نداشت. میزان کالوس نیز با افزایش غلظت تیدیازرون افزایش معنی داری در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد. به طور کلی بهترین نتایج پرآوری در محیط کشت ms دارای 2/1 میلی گرم بر لیتر بنزیل آمینو پورین بدست آمد. برای مرحله ریشه دهی، محیط های مختلف رشد در ترکیب با هورمون های مختلف اکسین شامل ایندول بوتریک اسید، نفتالین استیک اسید و ایندول استیک اسید مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین درصد ریشه دهی که 100% بود در تیمار دارای 1 میلی گرم/لیتر ایندول بوتریک اسید تنها مشاهده شد. به دلیل کیفیت پایین ریشه های بدست آمده از این آزمایش که ضخیم و شکننده بودند و همچنین نقش مثبت تیامین و سکسترون آهن در افزایش کیفیت و کمیت ریشه های درختان میوه در کشت بافت، آزمایشی جهت بررسی نقش عناصر ذکر شده ی فوق انجام گردید. بنابراین ریزنمونه هایی با طول 5-3 سانتی متر به محیطی که منجر به 100% ریشه دهی در آزمایش قبل شده بود منتقل شدند. نتایج نشان داد که تیامین و سکسترون آهن در واکنش با یکدیگر منجر به بهترین نتایج از نظر کیفیت و کمیت ریشه های تولید شده شدند. ریشه ها در این تیمار در مقایسه با سایر تیمارها، نازک و قابل انعطاف بودند. داشتن چنین ریشه هایی نه تنها باعث موفقیت گیاه طی مرحله ی سازگاری می شود بلکه منجر به کاهش میزان تلفات در این مرحله می شود.
میشانه عسگری مختار جلالی جواران
امروزه کشاورزی مولکولی پتانسیل بالایی در تولید نامحدود واکسنها، آنتیبادیها، پروتئینهای دارویی، عامل های رشد و آنزیمها دارد. فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tpa)، سرین پروتئازی است که نقش مهمی در سیستم فیبرینولیتیک و انحلال لخته های فیبرین در انسان دارد و به طور عمده در کبد و جداره رگ های خونی سنتز می شود. در بین سیستمهای موجود انتقال ژن، انتقال توسط اگروباکتریوم به عنوان یک روش مناسب برای الحاق پایدار ژنها به ژنوم گیاه به شمار میرود. این در حالی است که انتقال ژن توسط اگروباکتریوم هنوز در برخی گونه های گیاهی سرسخت از جمله خیار (cucumis sativus l.) با مشکل مواجه است. خیار یکی از مهمترین محصولات صیفی جهان می باشد که در بین سبزی های مهم، مقام چهارم را دارا است. در این مطالعه، ابتدا به منظور بررسی باززایی مناسب گیاه خیار واریته اصفهان، از شش تیمار هورمونی استفاده شد. سپس، ژن tpa انسانی که تحت پیشبرنده camv 35s توسط گروه بیوتکنولوژی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در پلاسمید pbi121 کلون شده بود به اگروباکتریوم سویه lba4404 منتقل گردید و به وسیله colony pcr با آغازگرهای اختصاصی تأیید گشت. به منظور انتقال ژن tpa، ریزنمونه های خیار، توسط اگروباکتریوم lba4404 حاوی سازه pbi121-tpa تلقیح شده و پس از هم کشتی، به محیط گزینشگر شامل آنتی بیوتیک های کانامایسین و سفوتاکسیم منتقل شدند. گیاهان باززا شده بر روی محیط گزینشگر، پس از تولید نوساقه به ترتیب به محیط ریشه زایی و کوکوپیت منتقل شدند. بررسی این گیاهان در سه سطح dna، rna و پروتئین انجام پذیرفت. تراریخته بودن گیاهان حاصل، توسط آغازگرهای اختصاصی و با کمک واکنش pcr مورد تأیید قرار گرفت. به منظور بررسی بیان ژن tpa در گیاهان تراریخته، rna استخراج و آزمون rt-pcr رونویسی ژن tpa را در آن ها تأیید کرد. به منظور بررسی تولید پروتئین tpa نوترکیب، پس از استخراج پروتئین از برگ، از آزمون های dot-blot و sds-page استفاده و حضور پروتئین tpa در گیاهان تأیید گشت. برای سنجش میزان پروتئین tpa نوترکیب در گیاهان خیار تراریخته، از آزمون elisa استفاده شد.
روح اله جعفری احمد معینی
گیاه گل لیسیانتوس (eustoma grandiflorum)، گیاه گلداری از خانواده gentianaceae است که به سرعت در بین ده گل شاخه بریده برتر دنیا مطرح شده است. این گیاه یکساله متعلق به نواحی معتدل، و متحمل به گرما می باشد. لیسیانتوس به صورت شاخه بریده و گلدانی پرورش داده می شود. در حال حاضر، سریع ترین روش تکثیر گیاه گل لیسیانتوس می تواند روش ریز ازدیادی باشد که پتانسیل تولید فراوان گیاهان سالم و عاری از بیماری را دارد. با توجه به ارزش بسیار زیاد این گیاه، تحقیق حاضر، جهت ارائه پروتکل مناسبی برای کشت درون شیشه ای آن، از ریز نمونه های گره ای انجام شده است. برای این منظور در هر مرحله از ریزازدیادی (-استقرار، تکثیر و پرآوری نوساقه و ریشه زایی)، تیمارهای مختلف محیط کشت، هورمونی و همچنین ترکیبات تیماری مختلف ضدعفونی و نیز تیمارهای مربوط به محیط کشت مورد بررسی قرار گرفتند. بهترین پروتکل ضدعفونی، تیمار ریزنمونه ها با 2% هیپوکلریت سدیم به مدت 10 دقیقه تعیین شد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین و بهترین کیفیت نوساقه در مرحله پرآوری نوساقه توسط کشت در محیط پایه ms حاوی،1- mg l5/0 از bap و 1- mg l 2/0 از ga3 و سپس یک زیرکشت در محیط پایه ms حاوی 1- mg l 4/0 از iba و1- mg l 5/0 از ga3 بدست آمده است. همچنین محیط کشت ms 2/1 با ترکیب هورمونی1- mg l 1 iaa بدون زغال فعال، به عنوان محیط کشت بهینه برای ریشه زایی درون شیشه ای این گیاه تعیین شد.
پیام پور محمدی احمد معینی
میزان آب قابل دسترس یکی از مهمترین عوامل کاهش دهنده عملکرد در مناطق خشک مانند ایران است. کلزا (brassica napus l.)، یکی از گیاهان روغنی غالب در ایران است که تولید آن در مقایسه با سایر گیاهان روغنی بالا است. عملکرد و کیفیت دانه کلزا به طرز معنی داری تحت تاثر تنش های محیطی مثل خشکی قرار می گیرد. با توجه به توسعه روزافزون کشت کلزا و لزوم اصلاح ارقام جدید به منظور سازگاری به شرایط محیطی و افزایش عملکرد، اطلاع از نحوه کنترل ژنتیکی عملکرد و مکان های ژنی آن دارای اهمیت فراوانی است. از سوی دیگر با عنایت به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی کشور ایران که جزء مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می گردد، اصلاح برای مقاومت به خشکی بسیار حایز اهمیت می باشد. در پژوهش حاضر، تولید گیاهان هاپلوئید مضاعف شده با استفاده از تیمار جنین های هاپلوئید با کلشیسین در شرایط درون شیشه ای مورد بررسی قرار گرفت. جنین های هاپلوئید در غلظت های مختلف کلشیسین (125، 250، 500 و mgl-11000)، به مدت زمان های 12، 24 و 36 ساعت و در دماهای 8 و ?c 25 قرار گرفتند. تعدادکروموزوم ها، تولید بذر، اندازه و تراکم روزنه ها و اندازه دانه های گرده در گیاهان باززایی شده تعیین شد. در گیاهان باززایی شده در محیط فاقد کلشیسین گیاه هاپلوئید مضاعفی باززایی نشد، اما در گیاهان باززایی شده از جنین هایی که تحت تاثیر کلشیسین قرار گرفته بودند، بالاترین میزان تولید گیاهان هاپلوئید مضاعف شده در غلظت های mgl-1 250 برای 24 ساعت و mgl-1 500 برای 36 ساعت در دمای ?c 8 بدست آمد ( به ترتیب 29/64% و 66/66%). در غلظت mgl-1 500 به مدت 36 ساعت تنها تعداد معدودی گیاه باززایی شد و در غلظت mgl-1 1000 هیچ گیاهی باززایی نشد. جهت شناسایی نشانگرهای مرتبط با مقاومت به تنش خشکی، 188 آغازگر ssr در رقم های حساس (rgs-003) و متحمل به تنش خشکی (slm-046) جهت شناسایی آغازگرهای چند شکل مورد بررسی قرار گرفت. از این میان 36 آغازگر چندشکلی نشان دادند که در لاین های هاپلوئید مضاعف شده بدست آمده بررسی شدند. تطبیق نتایج بررسی های ژنوتیپی حاصل از نشانگر ssr و داده های فنوتیپی حاصل از کشت گیاهان هاپلوئید مضاعف شده در شرایط تنش خشکی، منجر به شناسایی 4 آغازگر مرتبط با عملکرد، 2 آغازگر مرتبط با تعداد خورجین در شاخه اصلی و 4 آغازگر مرتبط با وزن هزار دانه در شرایط تنش خشکی شد. همچنین در این پژوهش، جهت شناسایی پروتئین های مرتبط با تحمل به خشکی روش پروتئومیکس در لاین های حساس، متحمل به تنش خشکی و هیبرید f1 حاصل از این دو، مورد استفاده قرار گرفت. جهت این بررسی پروتئین های ریشه ارقام فوق از گیاهچه هایی که به مدت 7 روز تحت تنش خشکی قرار داشتند استخراج شده و به وسیله الکتروفورز دوبعدی ژل اکریلامید تفکیک شدند. در لاین حساس به تنش خشکی، 35 پروتئین تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفتند که پروتئین های مرتبط با متابولیسم، انرژی، سیستم دفاعی گیاه و انتقال دهنده ها کاهش بیان نشان دادند. در لاین متحمل به خشکی، 32 پروتئین تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفتند و پروتئین های درگیر در متابولیسم، سیستم دفاعی گیاه و انتقال دهنده ها افزایش بیان داشتند. از میان پروتئین های تغییر یافته در هیبرید f1، 6 پروتئین با پروتئین های تغییر یافته در لاین های حساس و متحمل به تنش خشکی یکسان بودند. پروتئین های tubulin beta-2 و heat shock protein 70 در هیبرید f1 و لاین حساس به خشکی کاهش بیان داشتند و jasmonate-inducible protein و 20s proteasome subunit paf1 در هیبرید f1 و لاین متحمل به تنش خشکی افزایش بیان نشان دادند. این نتایج نشان داد که v-type h+ atpase، plasma-membrane associated cation-binding protein، hsp 90 و elongation factor ef-2 در مقاومت به تنش خشکی در کلزا نقش دارند و کاهش بیان heat shock protein 70 و tubulin beta-2 در لاین حساس و هیبرید f1 ممکن است کاهش رشد لاین حساس به خشکی و هیبرید f1 را در شرایط تنش خشکی توجیه کند.
زهرا طباطبایی پور احمد معینی
برنج (oryza sativa l.)، مهمترین گیاه غله جهان بعد از گندم و ذرت است و بعد از گندم، مهمترین غله در رژیم غذایی مردم ایران می باشد. حفظ و نگهداری ژرمپلاسم برنج ایران به عنوان منابع ژنتیکی بسیار ارزشمند جهت استفاده در برنامه های اصلاحی برنج و نیز امکان تبادل مواد ژنتیکی با منابع خارجی بسیار ضروری است. حفاظت انجمادی یکی از جدیدترین روش ها برای نگهداری تنوع ژنتیکی و نگهداری ژرمپلاسم های مهم است. در این روش، نمونه های زیستی (سلول های زنده، بافت ها یا اندام ها) در نیتروژن مایع با دمای c° 196- نگهداری می شوند. در این تحقیق، حفاظت انجمادی جنین های زیگوتی 7 رقم برنج بومی و اصلاح شده به دو روش شیشه ای کردن و خشک کردن بررسی شده است. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. جنین ها به مدت 1، 7 و 30 روز در دمای c° 196- در ازت مایع نگهداری شدند. پس از گذراندن دوره انجماد، جنین ها از محیط ازت مایع خارج شده و به مدت min 1 در دمای c° 38 قرار داده شدند. سپس جنین ها به محیط کشت ms منتقل شدند. جوانه زنی و رشد گیاهچه های حاصل از جنین های تیمارهای مختلف پس از 10 روز بررسی شد و برای این منظور طول ریشه چه، نوساقه و گیاهچه اندازه گیری شدند. نتایج آزمایش حفاظت انجمادی جنین های زیگوتی برنج با استفاده از روش شیشه ای کردن نشان داد که در بین ارقام مورد مطالعه در اکثر صفات تفاوت معنی داری وجود دارد ولی در مورد صفت درصد جوانه زنی نهایی تفاوت معنی داری وجود نداشت. در اکثر صفات مورد بررسی، در بین مدت زمان نگهداری نمونه ها در ازت مایع تفاوت معنی داری وجود نداشت ولی نسبت به شاهد کاهش معنی دار بود. همچنین نتایج بررسی حفاظت انجمادی جنین های زیگوتی برنج با استفاده از روش خشک کردن نشان داد که در بین ارقام مختلف در تمام صفات بررسی شده تفاوت معنی دار وجود داشت. اثر مدت زمان نگهداری در ازت مایع (1، 7 و 30 روز و شاهد) فقط در صفت سرعت جوانه زنی معنی دار بود. بطورکلی، هیچگونه فنوتیپ غیرطبیعی در هر دو آزمایش مشاهده نشد.
ناصر رحیمیان احمد معینی
ویروس های وای و پیچیدگی برگ سیب زمینی از جمله ویروس های مخربی هستند که باعث کاهش 90-10 درصد عملکرد و کیفیت غده های سیب زمینی می شوند. در پژوهش حاضر کارآیی روش های برق درمانی، گرما درمانی، کشت مریستم، گرما درمانی توأم با کشت مریستم و برق درمانی توأم با کشت مریستم در گیاهچه های دو رقم اگریا و مارفونا آلوده به ویروس وای یا ویروس پیچیدگی برگ سیب زمینی در دو محیط رشد مختلف (شامل اتاق رشد و مزرعه) برای دو نسل بررسی شدند. این بررسی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا و برای روش های حذف ویروس، محیط های رشد و نسل های مورد مطالعه نیز از تجزیه مرکب استفاده شد. میزان حذف ویروس ابتدا با آزمون الایزا و سپس با آر تی. پی سی آر ارزیابی شد. همچنین درصد باززایی گیاه و صفات مهم زراعی شامل طول ساقه، قطر ساقه، وزن تر ساقه، تعداد گره، فاصله میانگره، تعداد غده، متوسط وزن غده و وزن کل غده ها در گیاهچه های عاری از ویروس بررسی شدند. از لحاظ کارآیی حذف ویروس، روش گرما درمانی توأم با کشت مریستم در هر دو محیط رشد و دو نسل مورد بررسی به عنوان کار آمدترین روش حذف ویروس ارزیابی شد. همچنین بمنظور نتیجه گیری بهتر، صفتی تحت عنوان کارآیی کل هر روش حذف ویروس (درصد حذف ویروس × درصد باززایی × تعداد ریز غده) تعریف و بررسی شد. در مجموع در نسل v0، روش گرما درمانی توأم با کشت مریستم بیشترین کارآیی کل را داشت و در نسل v1، روش کشت مریستم بیشترین کارآیی کل را به خود اختصاص داد. نهایتاً با ارزیابی مجموع کارآیی کل در دو نسل v0 و v1، روش کشت مریستم به عنوان روشی که بیشترین گیاه عاری از ویروس را تولید خواهد کرد، شناخته شد. با توجه به آنالیز های علت و معلولی که در این تحقیق انجام گرفت، با لحاظ داشتن اهمیت تعداد ریز غده تولیدی در هر گیاه عاری از ویروس، چنین نتیجه گیری شد که صفت تعداد گره در ساقه، موثر ترین صفت بر تعداد ریز غده می باشد.
محمد عبدلی احمد معینی
سرخارگل (echinacea purpurea l.) (22x=2n=2)، یکی از مهمترین گیاهان دارویی مورد استفاده در صنایع داروسازی بیشتر کشورهای توسعه یافته می باشد. مهمترین مواد موثره سرخارگل مشتقات اسید کافئیک به ویژه اسید شیکوریک می باشد. اسید شیکوریک خاصیت آنتی اکسیدان، تقویت کنندگی سیستم دفاعی بدن و بیگانه خواری داشته و از تکثیر ویروس ایدز جلوگیری می کند. دوره رشد طولانی مدت و محدودیت های محیطی، تولید دارو از گیاه سرخارگل را مشکل نموده است. کشت ریشه های مویین که دارای پایداری ژنتیکی بوده و رشدی سریع و مداوم دارد، جایگزینی مناسب برای تولید متابولیت های ارزشمند ثانویه می باشد. همچنین یکی دیگر از راهکار ها برای افزایش مقدار ماده خشک و تولید متابولیت های ثانویه با ارزش گیاهی، القای پلی پلوئیدی می باشد. هدف از اجرای این تحقیق، بررسی امکان افزایش تولید اسید شیکوریک از طریق بهینه سازی القاء و کشت ریشه های مویین و نیز تغییر در سطح پلوئیدی گیاه سرخارگل می باشد. به منظور به دست آوردن گیاهان تتراپلوئید سرخارگل، ریشه گیاهچه های دو برگی در محلول کلشیسین 25/0% (w/v) به مدت 24، 48، 72، 96 وh 168 تیمار شدند. سطح پلوئیدی گیاهان، با شمارش کروموزومی سلول های مریستم ریشه تعیین و توسط آنالیز فلوسایتومتری تأیید شدند. القای گیاهان تتراپلوئید در گیاهچه هایی که به مدت 24، 48 و h 72 با کلشیسین تیمار شدند، اتفاق افتاد. ویژگی های مرفولوژی، فیزیولوژی، سیتولوژی و فیتوشیمیایی گیاهان سرخارگل دیپلوئید و تتراپلوئید مقایسه شدند. نتایج نشان داد که اندازه روزنه، دانه گرده، بذر و گل گیاهان تتراپلوئید بزرگتر شده اند. علاوه بر این، تعداد کلروپلاست در سلول های نگهبان، میزان کلروفیل های a، b، b+a، کاروتنوئیدها و نیز عرض و ضخامت برگ در تتراپلوئیدها افزایش یافت. با این حال، فراوانی روزنه، شاخص سطح برگ، ارتفاع بوته و بازده کوانتومی فتوسیستم ii در گیاهان تتراپلوئید کمتر از دیپلوئیدها بودند. نتایج آنالیز کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (hplc) نشان داد که برگ های گیاهان تتراپلوئید نسبت به گیاهان دیپلوئید، اسید شیکوریک (45%) بیشتری تولید کردند. در این پژوهش، ترکیب محیط کشت، شرایط مختلف محیطی برای القاء و رشد و نمو مطلوب ریشه های مویین و در نتیجه تولید ماده خشک و اسید شیکوریک نیز بهینه گردید. اثر غلظتهای مختلف نمک های kno3، cacl2 و mgso4محیط کشت روی رشد ریشه های مویین سرخارگل و تولید اسید شیکوریک از آن ها بررسی شد. همچنین، اثر 14 نوع محیط کشت، 10 غلظت ساکارز، تعداد دور در دقیقه شیکر، نور و تاریکی، اندازه اینوکلوم و انواع ترکیب هورمونی بر تولید ریشه های مویین بررسی شد. به علاوه در این تحقیق، اثر محرک های غیر زنده و زنده متیل جاسمونات، اسید سالسیلیک، عصاره مخمر و عصاره قارچ fusarium graminearum در غلظت ها و مدت زمان های مختلف بر تولید اسید شیکوریک در کشت ریشه های مویین سرخارگل بررسی شدند. تمام محرک ها سبب تحریک تولید اسید شیکوریک شدند. بیشترین میزان اسید شیکوریک (mg g-1 dw 61/24) در تیمار mµ 50 متیل جاسمونات به مدت h 72 تولید شد که 97/5 برابر بیشتر از شاهد می باشد. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش مدت زمان تیمار بیش از h 72 میزان تولید اسید شیکوریک در سرخارگل کاهش می یابد.
ثریا تورنگ مسعود شمس بخش
ویروس موزاییک خیار از رایجترین ویروسهای گلایل در سراسر جهان است. تکثیر گلایل از طریق اندام رویشی پداژه است بنابراین بیماریهای ویروسی در آن از نسلی به نسل بعد منتقل و سبب افزایش بیماری و کاهش کیفیت آن میشود. بنابراین تولید پداژههای سالم از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق درصد آلودگی پداژههای گلایل موجود در بازار به ویروس موزاییک خیار در دو استان تهران و البرز تعیین شد و روش گرمادرمانی و برقدرمانی همراه با کشت مریستم برای حذف ویروس بهکار گرفته شد. در روش گرمادرمانی گیاهان آلوده به ویروس به مدت 3 هفته در دمای 37 درجه سلسیوس قرار گرفتند و سپس از گیاهان زنده مانده مریستم با اندازه نیم و یک میلیمتر جدا و در محیط کشت ms کشت شد. در این آزمون میانگین درصد باززایی ریزنمونههای جدا شده از پداژههای گلایل گرمادرمانینشده در اندازه نیم میلیمتر 37/5و با اندازه یک میلیمتر 66/5 درصد بود در حالیکه در پداژههای گرمادرمانی شده با اندازه نیم میلیمتر 40 و با اندازه یک میلیمتر 75 درصد بود. کارایی حذف ویروس مریستم گرمادرمانیشده با اندازه 0/5 میلیمتر 100درصد و مریستم با اندازه 5/0 میلیمتر گرمادرمانینشده 66/66 بود که بالابودن درصد عاری از ویروسشدن در گیاهان حاصل از ریزنمونههای گرمادرمانیشده نسبت به گرمادرمانینشده، نشاندهنده کارایی این روش در تولید گیاهچههای عاری از ویروس است. ویروس در هیچکدام از گیاهان حاصل از مریستم با اندازه یک میلیمتر حذف نشد. در تحقیق حاضر روش برقدرمانی برای اولینبار بهمنظور حذف ویروس موزاییک خیار از گلایل استفادهشد. در روش برقدرمانی از گیاهان آلوده به cmv ساقههایی به اندازه 5-3 سانتیمتر جدا شدند و در معرض جریان الکتریکی با شدت جریانهای ثابت 10 و 15 میلیآمپر به مدت 10 و 15 دقیقه قرار داده شدند سپس مریستم با اندازه 7/0 میلیمتر جداسازی و در محیط کشت ms کشت شد. در تیمار برقدرمانی به مدت 10 دقیقه میزان باززایی برای تیمار 10 و 15 میلیآمپر به ترتیب 35/29 و19/41 درصد بود و میزان حذف ویروس به ترتیب 33/33 و 60 درصد بود. در تیمار برقدرمانی به مدت 15 دقیقه میزان باززایی برای تیمار 10 و 15 میلیآمپر به ترتیب 29/41 و 23/52بود و به ترتیب 60 و 75 درصد از گیاهان باززاییشده عاری از ویروس بودند. نتایج این پژوهش نشان داد با استفاده از ترکیبی از گرمادرمانی و یا برقدرمانی و کشت مریستم می توان ویروس موزاییک خیار را از بخشی از گیاهان گلایل حذف کرد.
سحر باقری طولابی احمد معینی
تاکسول یکی از مهمترین و موثرترین داروهای ضد سرطانی است که تا کنون شناسایی شده است، و کشت سلول و بافت گونه¬های سرخدار (taxus spp.)، و به تازگی فندق (corylus avellana l.)، از امیدبخش¬ترین روش¬ها، برای تولید گسترده این ترکیب بسیار حائز اهمیت می¬باشند. هدف این تحقیق ارائه روشی برای دستیابی به کالوس و لاین سلولی در این دو گیاه و سپس ایجاد کشت سوسپانسیون سلولی آنها بود. همچنین در راستای افزایش مقدار تاکسول تأثیر دو الیسیتور شامل متیل جاسمونات و میدان مغناطیسی بررسی شد و میزان تاکسول با استفاده از دستگاه hplc سنجیده شد. در این تحقیق اثرات نوع ریز نمونه، نوع محیط کشت (b5 و ms)، غلظت و نوع اکسین ) naa و 2,4-d) و اثر حضور و عدم حضور کینتین بر القای کالوس در گیاه سرخدار (taxus baccata l.)، مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده محیط کشت b5 حاوی naa با غلظتmg/l 2 بهترین شرایط را برای القا و رشد کالوس در گیاه سرخدار داشتند. همچنین بررسی شرایط بهینه برای نگهداری کالوس¬ها نشان داد که افزایش دو آنتی اکسیدانت¬ به محیط کشت شامل اسید آسکوربیک و اسید سیتریک، و شرایط تاریکی و دمای c °25 بهترین شرایط برای حفظ کالوس در زیرکشت¬های بعدی بود. در فندق (corylus avellana l.)، برای دستیابی به بهترین محیط کشت برای القا و رشد کالوس ، از آندوسپرم فندق به عنوان ریز نمونه استفاده شد و زیرنمونه¬ها در محیط ms کشت شدند و تأثیر دو نوع اکسین (naa و 2,4-d)، و دو غلظت ساکارز (20 و 30 گرم در لیتر) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، بالاترین وزن کالوس¬ در محیط کشت¬ ms دارای ga3 mg/l 2 ،2,4-d mg/l 3 ، ba mg/l 2/0، و g/l 30 ساکارز بدست آمد. بررسی تأثیر الیسیتورهای متیل جاسمونات و میدان مغناطیسی روی القا سلول¬ها درکشت سوسپانسیون سلولی برای سنتز تاکسول نشان داد که در کشت سوسپانسیون سلولی سرخدار بیشترین مقدار تاکسول تولید شده توسط تیمار 200 میکرومول متیل جاسمونات بدست آمده است. در حالیکه در کشت سوسپانسیون سلولی فندق تیمار 50 میکرومول متیل جاسمونات بیشترین مقدار تاکسول را تولید کرده است.
سارا السادات راه پیما احمد معینی
داروهای گیاهی نقش مهمی در درمان بسیاری از بیماریها از جمله سرطان دارند . در میان آنها، تاکسول یکی از مهم ترین و موثرترین داروهای ضد سرطانی است که تاکنون شناسایی شده است. کشت سلول و بافت گونههای سرخدار (taxus spp.)، و به تازگی فندق (corylus avellana l.)، از امیدبخشترین روشها، برای تولید انبوه و ارزان این ترکیب میباشد. به منظور افزایش میزان این داروی ارزشمند در فندق عوامل و فاکتورهای مختلف از جمله تاثیر نوع منبع کربن محیط کشت، پیشماده، الیسیتور و همچنین بررسی القاء پلیپلوئیدی در کشت سوسپانسیون سلولی آن مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، در آزمایشی، از 4 نوع ترکیب قندی در ترکیب با فنیلآلانین به عنوان پیشماده در سه سطح و وانادیل سولفات به عنوان الیسیتور در سه سطح استفاده شد. اثر این ترکیبات تیماری روی صفات درصد زنده مانی، وزن تر سلولها و میزان تاکسول درون سلولی، در روزهای 6 ، 8 و 10 دوره کشت بررسی شدند. در آزمایش دیگری، جهت القای پلیپلوئیدی، اثر غلظتهای کلشیسین در مدت زمانهای مختلف بررسی شدند. در نهایت، اثر عوامل فوق بر بیان دو ژن ggpps و pal به روش qrt-pcr مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که درصد زندهمانی سلولها با افزایش مقادیر فنیلآلانین و وانادیلسولفات کاهش مییابد و بیش ترین درصد زنده مانی توسط شاهد و کمترین آن با استفاده از µm 3 از فنیلآلانین و mm 1/0 از وانادیل سولفات در روز دهم دوره کشت بدست آمد. همچنین بیش ترین مقدار وزن تر، در روز دهم دوره کشت، توسط محیط کشت حاوی 3% گلوکز فاقد فنیلآلانین و وانادیل سولفات؛ و کمترین مقدار توسط محیط کشت حاوی 3% گلوکز حاوی µm 3 از فنیلآلانین و mm 1/0 از وانادیل سولفات بدست آمد. نتایج نشان داد که بیش ترین میزان تاکسول در روز دهم دوره کشت، توسط محیط کشت حاوی 3% فروکتوز، µm 3 از فنیلآلانین و mm 05/0 و 1/0 از وانادیل سولفات بدست آمد. همچنین بررسی اثرات مقادیر مختلف فنیلآلانین و وانادیل سولفات بر بیان ژن های مورد نظر نشان داد که بیان ژن pal، تحت تأثیر فنیلآلانین (µm 3) و وانادیل سولفات (mm 05/0) به طور معنیداری افزایش یافته، در حالی که این مواد تاثیر معنیدار روی بیان ژن ggpps نداشتند. همچنین بر اساس نتایج فلوسیتومتری، کالوس تتراپلوئید توسط تیمارهای 2/0% کلشیسین به مدت 5 روز در محیط کشت جامد و نیز 3/0% کلشیسین به مدت 4 روز در محیط کشت مایع بدست آمد. بررسی اثر تتراپلوئیدی در میزان تاکسول نشان داد که تتراپلوئیدی موجب افزایش تاکسول شده است و بیان ژن ggpps را به طور معنی دار افزایش داده است. به طور کلی عوامل مورد بررسی در این پژوهش، باعث افزایش میزان تاکسول در کشت سوسپانسیون سلولی فندق شده است، که دستاورد امید بخشی جهت تولید تاکسول از منبعی غیر از گیاه سرخدار میباشد.
سپیده قطب زاده کرمانی شهرام پورسیدی
با توسعه طرح های انسان ساخت و آلوده شدن خاک ها به وسیله فلزات سنگین، ساختار خاک برای رشد و توسعه گیاهان، میکرواورگانیسم ها و بدنبال آن برای انسان مسموم و خطرناک می شود و تنوع زیستی خاک را نیز بر هم می زند. در حال حاضر نیاز به جلوگیری از گسترش این آلودگی ها و همین طور پاکسازی مناطق آلوده شده به شدت احساس می شود. برای این منظور می توان از روش های مختلفی بهره گرفت. در حقیقت گیاه پالایی یکی از روش هایی است که موجب افزایش فعالیت های طبیعی پاکسازی با استفاده از گیاهان زنده می شود. بزرگ ترین مزیت این روش نسبت به سایر روش ها، ارزان بودن، سادگی و سازگاری آن با محیط زیست است. در این روش، انتخاب گیاه مناسب از اهمیت ویژه ای برخوردار است که با توجه به شرایط اقلیمی منطقه، نوع و میزان آلودگی خاک انتخاب می شود.
عاطفه ملکی منش احمد معینی
گل محمدی (rosa damascena mill.)، یکی از مهمترین گونههای معطر رز به شمار میآید. سریعترین روش تکثیر گل محمدی ریزازدیادی است که به کمک این روش میتوان گیاهان سالم و عاری از بیماری را به تعداد بسیار زیاد و در مدت زمان کوتاهی تکثیر کرد. زرد شدن برگهای نوساقههای گیاه گل محمدی یکی از مشکلات اصلی ریزازدیادی این گیاه است که میتواند تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل کم بودن دو عنصر آهن و کلسیم و همچنین غلظت بالای اتیلن در ظرفهای کشت باشد. در این پژوهش آزمایشاتی به منظور رفع یا کاهش مشکل زرد شدن برگها انجام شد.
غلامحسن موحد نوراله موحد
گل محمدی (rosa damascena) از گونه های مهم خانواده ی گل سرخیان به شمار می رود. این گیاه کاربرد های زیادی در صنعت دارویی و غذایی دارد. از ویژگی این گیاه همانند سایر گیاهان این خانواده وجود سامانه ی خودناسازگاری گامتوفیتی است؛ که توسط یک یا دو مکان ژنی دو آللی چندشکل s در مادگی و گرده کنترل می شوند. این سامانه خودناسازگاری امکان گرده افشانی با ژنوتیپ ها و ارقام نزدیک را دشوار می سازد و موجب تولید تعداد اندکی بذر می گردد. از طرف دیگر بذرهای گل محمدی به دلیل وجود خواب و پوشش سخت بذر به سختی می تنژند. از این رو هدف از انجام این تحقیق بررسی مکانیسم ناسازگاری و شناسایی آلل (های) ناسازگاری و بررسی امکان نجات جنین به عنوان روشی مناسب برای تنژگی بذر بود. بعلاوه عکس العمل این گیاه نسبت به تیمار اتیلن خارجی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. از گونهی نسترن به عنوان منبع دگرگرده افشان برای اکوتیپهای کاشان و آذران گل محمدی استفاده شد. همچنین از اکوتیپ کاشان به عنوان والد پدری (گرده دهنده) و اکوتیپ آذران به عنوان والد مادری و بالعکس نیز استفاده شد. برای انجام عمل گرده افشانی کنترل شده، گل ها در مرحله غنچه اخته شدند و با کیسههای گرده پوشانده شدند. جهت خودگرده افشانی هر کدام از اکوتیپ ها نیز با گرده های خودش گرده افشانی شد. خود و دگرگرده افشانی با یک و دو تکرار با فاصله زمانی 24 ساعت انجام گرفت و شاخص هایی همانند تعداد بذر، نمو هیپ، وزن هیپ، طول و عرض آن اندازه گیری شد. به طورکلی نتایج حاصل از خودگرده افشانی اکوتیپ های کاشان و آذران نشان داد که خودناسازگاری شدیدی در این دو اکوتیپ وجود دارد، چرا که میزان تشکیل بذر در آنها کمتر از 5-6 درصد بوده است. در حالیکه میوه های حاصل از دگرگرده افشانی با گرده گونه ی نسترن، از میزان بذر بیش تری برخوردار بودن.،بطوریکه این میزان افزایش حدود 10-12 درصد در یک بار گرده افشانی و 15-20 درصد در دوبار گرده افشانی بدست آمد. جهت شناسایی آلل های ناسازگاری از چهار جفت آغازگر استفاده شد که در این بین یک جفت ( pb103 و 104) توانست آلل های s6 ,s4 ,s1و s7 را در کاشان و آذران و ,s5 ,s3 s6 و s7 را در نسترن شناسایی کند. برای غلبه بر مشکل سقط جنین، از فن نجات جنین برای تنژگی بذور تشکیل شده استفاده شد. پس از کشت جنین در محیط ms تغییر شکل یافته، پس از تولید کالوس ساقه از بافت کالوس حاصل گردید. از موارد مهم دیگر که در انتخاب والدین حائز اهمیت است می توان به مقاومت آنها در برابر تنشها اشاره نمود. مقاومت به اتیلن به عنوان یک عامل تنش زای غیر زنده در این تحقیق برای شناسایی اکوتیپ مقاوم مورد ارزیابی قرار گرفت. انجام این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار، در غلظت های 1، 2، 3 و 4 میکرولیتر در لیتر در زمان های 4، 8، 16 و 24 ساعت اعمال شد. شاخص هایی مانند وزن تر نسبی، مواد جامد محلول، جذب مواد محلول، ریزش گلبرگ و عمر پس ازبرداشت کل مورد بررسی قرار گرفت. بطور کلی نتایج نشان داد که اکوتیپ کاشان در مقایسه با اکوتیپ آذران تاثیرپذیری کم تری در تیمار با اتیلن خارجی دارد. محتوای کلروفیل کل، آنتوسیانین، فلاونوئید، ثابت غشا گلبرگ، پرولین برگ و گلبرگ، پروتئین برگ و گلبرگ، پراکسیداز لیپید برگ و گلبرگ، کاتالاز برگ و گلبرگ ارزیابی شد؛ که در مجموع می توان بیان داشت اکوتیپ کاشان مقاومت بیش تری نسبت به آذران از خود نشان داد.
محمد جواد اخوه احمد معینی
چکیده ندارد.
حمید شیردل مغانلو احمد معینی
چکیده ندارد.
اصغر میرزائی اصل احمد معینی
چغندرقند، گیاهی است که دستکاری ژنتیکی آن به سختی صورت می گیرد. یک روش ساده و مؤثر باززایی گیاه می تواند موجب تسهیل در انتقال ژن به چغندرقند گردد. در این تحقیق، جوانه های انتهایی چغندرقند از خانواده نیمه فامیلی تک جوانه 26p-9597 تهیه و در پیش تیمارهای هورمونی مختلف کشت شدند و از نوساقه های حاصل، ریزنمونه های برگی تهیه گردید. این ریزنمونه ها در محیط کشت گیاهی با تیمارهای مختلف هورمونی کشت شدند و سپس درصد ریزنمونه های برگی پاسخ ده به باززایی نوساقه تعیین شد. برگ های حاصل از پیش تیمار با mg/l bap 1 ظرفیت بالایی در تولید نوساقه نابجا (65/4%) داشتند، اما اثر تیمارهای هورمونی باززایی نوساقه بر صفت مورد مطالعه معنی دار نبود. در آزمایش دیگری، اثر 25 ژنوتیپ از خانواده نیمه فامیلی 26p-9597 چغندرقند (هر بذر به عنوان یک ژنوتیپ) نیز بر روی تشکیل نوساقه های نابجا بررسی گردید. نتایج آزمایش نشان داد که اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ های مختلف چغندرقند داخل این خانواده نیمه فامیلی وجود دارد و انتخاب ژنوتیپ های با توان بالای باززایی نوساقه برای دستکاری های ژنتیکی امکان پذیر است، اگر چه ریزنمونه های رشد یافته در پیش تیمار mg/l bap 1، کمتر تحت تاثیر ژنوتیپ قرار گرفتند. در آزمایش های تراریختی، ژن epsps باکتریایی با دو جهش (epsps-2mut) که موجب بروز تحمل به علف کش گلایفوسیت می شود، به گیاه چغندرقند انتقال یافت. همچنین کارایی انتقال ژن از طریق باززایی مستقیم نوساقه با ژن گزارش گر gus بررسی گردید و امکان انتقال ژن به روش غوطه ور سازی گل آذین در چغندرقند مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان تراریخت حاوی ژن epsps-2mut با آزمون های pcr، rt-pcr، dot blot وsouthern blot تأیید شدند و در شرایط درون شیشه ای و گلخانه ای نشان داده شد که ژن epsps-2mut، باعث ایجاد تحمل به علف کش گلایفوسیت در چغندرقند می گردد. در آزمایش های تراریختی از ژن های nptii، bar و epsps-2mut به عنوان ژن های گزینش گر استفاده گردید. با استفاده از آنتی بیوتیک کانامایسین به عنوان عامل گزینش گر، 36/6% نوساقه های باززایی شده مقاوم به کانامایسین بودند. کارایی انتخاب با کانامایسین 19/3% تعیین گردید. امکان استفاده از ژن epsps-2mut به عنوان ژن گزینش گر نیز بررسی گردید. مناسب ترین روش گزینش با علف کش گلایفوسیت در آزمایش های تراریختی، انتقال ریزنمونه های برگی 25-15 روز پس از تلقیح با آگروباکتریوم به محیط کشت حاوی mm 0/1گلایفوسیت به مدت 28 روز است. با این روش 13% نوساقه ها مقاوم به گلایفوسیت بودند و کارایی انتخاب به میزان 32% تعیین گردید. با استفاده از ژن گزارش گر gus، میزان فراوانی تراریختی در روش انتقال ژن بهینه شده 5/3% تعیین گردید. در آزمایش های انتقال ژن با اعمال پیش تیمار mg/l 1 هورمون bap در خانواده نیمه فامیلی 26- p9597، درصد ریزنمونه های پاسخ ده 61/9% و در لاین nf به میزان 92/8% بود. همچنین یک لاین ازb. maritima به میزان28/26% باززایی نوساقه نشان داد و میزان باززایی در یک هیبرید بین گونه ای67/02% بود. امکان بیان یک ژن در گیاه تراریخت به صورت کنترل شده، از نکات بسیار ارزشمند در دستکاری های ژنتیکی محسوب می شود. در این تحقیق، پروتوپلاست های سلول های محافظ روزنه از برگ های گیاه چغندرقند استخراج گردید و کالوس های بدست آمده از این پروتوپلاست ها، با اگروباکتریوم دارای سازه پیشبر القا شونده با اتانول و ژن گزارش گر gus تلقیح شدند. کالوس های حاصل از تراریختی با اتانول، در شرایط درون شیشه ای تیمار شده و بیان ژن گزارش گر gus در کالوس ها، در شرایط قبل و بعد از القا با اتانول، مورد بررسی قرار گرفت. برخی از کالوس ها پس از القا با اتانول، بیشترین میزان بیان ژنgus را داشتند در حالی که، قبل از القا با اتانول، هیچ گونه بیانی مشاهده نشد. بیان ژن گزارش گر gus در این کالوس ها، بالا و مشابه بیان ژن gus تحت کنترل پیشبر دایمیcamv 35s بود. بیان بالای ژن gus با القای اتانول و عدم بیان آن در شرایط قبل از القا، نشان دهنده کارایی این پیشبر در شرایط کنترل شده است.
شبنم سپه پور امین باقی زاده
در این تحقیق، روش های تلفیق کشت مریستم با گرمادرمانی و تلفیق کشت مریستم و جوانه با الکترودرمانی در قالب دو آزمایش مستقل، به منظور تولید گیاه عاری از ویروس ابلقی میخک از رقم voltaire میخک، مورد مقایسه قرار گرفت. در آزمایش اول، روش تلفیقی کشت مریستم با گرمادرمانی با سه ارتفاع مختلف مریستم، 3/0 ، 5/0 و 1 میلی متر بر روی حذف ویروس ابلقی میخک مورد مطالعه قرار گرفته است. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و در سه تکرار انجام شد که هر تکرار حاوی 5 ریز نمونه بود و هر مریستم یک ریز نمونه را تشکیل می داد. در آزمایش دوم، اثر تلفیقی کشت مریستم و جوانه با الکترودرمانی بر روی حذف ویروس ابلقی میخک مورد مطالعه قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل با سه فاکتور و در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با سه تکرار انجام شد که هر تکرار حاوی 5 ریز نمونه بود و هر مریستم یا جوانه، یک ریز نمونه را تشکیل می داد. شدت جریان با چهار سطح (0، 10، 15، 20 ma)، فاکتور اول و مدت زمان با دو سطح ( 10و 15 دقیقه )، فاکتور دوم و نوع ریز نمونه با چهار سطح ( مریستم هایی به ارتفاع 3/0، 5/0و mm1 و جوانه جانبی) فاکتور سوم را تشکیل می دادند. مقایسه بین روش های تولید گیاه عاری از ویروس نشان داد که تلفیق کشت مریستم و گرمادرمانی نتایج بهتری در عملکرد گیاه عاری از ویروس نسبت به کشت مریستم به تنهایی و الکترودرمانی داشت. بطوریکه در تیمار تلفیقی کشت مریستم با گرمادرمانی، مریستم گرمادرمانی شده با ارتفاع mm 3/0 با میزان تولید 5/62 % گیاهچه های عاری از ویروس، بالاترین میزان درصد گیاهچه های عاری از ویروس را به خود اختصاص داد و برای این صفت مناسب ترین تیمار بود در حالی که در تیمار تلفیقی کشت مریستم و جوانه با الکترودرمانی، بالاترین درصد گیاهچه های عاری از ویروس،3/37%، در تیمار مریستم با اندازه mm 3/0 در شدت جریانma 20 و مدت زمان 15 دقیقه بدست آمد.
شیرین بیاتی مسعود شمس بخش
ویروس ای مو (grapevine virus a, gva) یکی از ویروس های مهم بیماری زای انگور است که از سراسر جهان و مناطق مختلف کشت این محصول در ایران گزارش شده است. در گیاهانی مانند مو که به طریقه رویشی ازدیاد می یابند، آلودگی به راحتی از طریق پایه مادری به نسل های بعدی منتقل می شود. بنابراین ایجاد ژرم پلاسم عاری از ویروس به منظور تولید گیاهان مادری سالم از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق روش های کرایوتراپی (cryotherapy) و الکتروتراپی برای حذف gva به کار گرفته شد و کارآیی آنها مقایسه گردید. روش کرایوتراپی طی دو آزمایش با 20 و 12 جوانه انجام شد. جوانه های انتهایی به اندازه یک میلی متر از گیاهانی که آلودگی آنها با استفاده از روش rt-pcr ثابت شده بود، جدا و در محیط کشت ¾ ms دارای 3% آلژینات سدیم، 2 مولار گلیسرول و 4/0 مولار سوکروز کشت گردید. این مخلوط همراه با جوانه های انتهایی، با استفاده از یک پیپت استریل به محلول cacl2 1/0 مولار شامل 2 مولار گلیسرول و 4/0 مولار سوکروز در دمای اتاق انتقال داده شدند. جوانه ها به مدت 30 دقیقه در محلول یاد شده نگهداری شدند تا به شکل بذرهایی به قطر حدود 4 میلی متر در آمدند. سپس بذرها به ترتیب به محیط کشت¾ ms غنی شده با سوکروز 25/0 ، 5/0 ، 75/0 ، 1 مولار منتقل و به مدت یک روز در هر مرحله نگهداری شدند. بذرها در تشتک های پتری روی کاغذ استریل درون شیکر انکوباتور، در دمای ?c 24 به مدت 12 ساعت آبگیری شدند. بعد از آبگیری بذرها به کرایوتیوب منتقل شدند و سپس به صورت مستقیم در نیتروژن مایع به مدت یک ساعت قرار داده شدند و سپس به سرعت به حمام آب گرم با دمای ?c40 منتقل شدند. پس از سه دقیقه بذرها مجدداً روی تشتک های پتری شامل محیط کشت ¾ ms جامد شامل 2 میکرومولار بنزیل آمینوپورین (ba) کشت شدند. تشتک های پتری در ?c 24 در تاریکی برای دو روز نگهداری شدند و سپس به دمای 2± 24 و 16 ساعت نور (با استفاده از لامپ فلوروسنت) منتقل شدند. بعد از 6 هفته که زنده ماندند و طول جوانه ها به حدود 3 میلی متر رسید، به محیط کشت ¾ ms جامد عاری از هورمون منتقل شدند. در این دو آزمایش میزان باززایی 4/1± 59% بود. ردیابی gva با استفاده از روش rt-pcr نشان داد که تمامی گیاهان باززایی شده از مراحل شاهد و آبگیری آلوده به gva بودند. در حالیکه 8/0±2/42% از گیاهان حاصل از مرحله انجماد عاری از ویروس بودند. به منظور مقایسه تاثیر روش کرایوتراپی و الکتروتراپی در حذفgva ، قلمه های آلوده به ویروس gva به اندازه سه سانتی متر در معرض شدت جریان 0، 10، 20 و 30 میلی آمپر به مدت 10 و 15 دقیقه قرار گرفتند، سپس ضدعفونی شده و در محیط کشت ms تغییر یافته قرار گرفتند و پس از دو ماه وجود ویروس در گیاهان رشد یافته با استفاده از روش rt-pcr بررسی شد. در تیمار الکتروتراپی به مدت 10 دقیقه جوانه ها به ترتیب100، 83%، 75% و 75% باززایی داشتند. در این تیمار ویروس از هیچ یک از گیاهان حذف نشد. در تیمار الکتروتراپی به مدت 15 دقیقه جوانه ها به ترتیب100، 75%، 5/62% و 5/62% باززایی شدند. یک و دو گیاهچه که به ترتیب تحت تاثیر شدت جریان 20 و 30 میلی آمپر به مدت 15 دقیقه قرار گرفتند، عاری از ویروس شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که روش کرایوتراپی نسبت به روش الکتروتراپی، روشی موثرتر و مناسبتر برای حذف gva از گیاهان آلوده می باشد.
خدیجه باقری مختار جلالی جواران
استراتژی های مختلفی برای افزایش بیان و تجمع پروتئین نوترکیب در گیاهان در نظر گرفته می شود. از مهمترین عوامل موثر بر افزایش میزان تولید پروتئین نوترکیب در گیاه، بیان آن در بافت مناسب و نیز افزایش پایداری و تجمع پروتئین با استفاده از عوامل هدف گیری کننده به جایگاههای مناسب در سلول است. بیان پروتئین نوترکیب در بذر، موجب تجمع پایدار آن در غلظت نسبتا بالا در حجم کوچک و فشرده می شود که برای استخراج و ذخیره سازی بسیار مناسب می باشد. از طرف دیگر شبکه آندوپلاسمی سلول بدلیل حضور پروتئینهای چپرونی مختلف و ایزومرازها موجب بسته بندی صحیح پروتئینها شده و پایداری و تجمع پروتئین نوترکیب به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. استراتژی دیگر استفاده از ژن اولئوسین گیاهی به منظور هدف گیری پروتئین نوترکیب به اجسام روغنی بذر می باشد. اتصال ژن اولئوسین به ژن مورد نظر و استفاده از پیشبرنده اختصاصی بذر، موجب قرار گرفتن پروتئین نوترکیب در اجسام روغنی بذر می شود. که علاوه بر تولید زیاد پروتئین، استخراج راحت تر و ارزانتر آن را نیز به دنبال خواهد داشت. در این تحقیق از دو استراتژی مذکور برای بیان پروتئین اینترفرون گامای انسانی در بذر گیاه کلزا استفاده شد. برای این منظور 3 نوع سازه مختلف طراحی و ساخته شد: 1) سازه pbi121-ifnγ 1 شامل ژن infγ + پیشبرنده napin، 2) سازه pbi121-ifnγ 2 شامل توالی kdel + ژن infγ + توالی kozak +پیشبرنده napin، 3) سازه pbi121-ifnγ-oleosin شامل infγ + توالی برشی + ژن اولئوسین+ پیشبرنده napin. سازه ها ی مذکور در ناقل گیاهی pbi121کلون و تائید شدند. سپس این سازه ها با روش انجماد و ذوب به اگرباکتریوم سویه lba4404 معرفی و این باکتری برای تراریختی گیاه کلزا از طریق ریزنمونه های لپه ای مورد استفاده قرار گرفت. گزینش نوساقه های باززائی شده در محیط انتخابی حاوی آنتی بیوتیک (کانامایسین و سفاتوکسیم) انجام شد. حضور سازه pbi121-ifnγ 2 و pbi121-ifnγ-oleosinدر گیاهان تراریزش شده در سطح dna با استفاده از pcr تائید شد. بررسی در سطح پروتئین با استفاده از sds-page نشان دهنده بیان پروتئین infγ در برخی گیاهان تراریخت شده با سازه pbi121-ifnγ 2 بود. در گیاهان مذکور فعالیت پروتئین تولید شده با تستهای elisa و dot blot و western blot نیز تائید شد. در مورد سازه pbi121-ifnγ-oleosin، علاوه برتائید انتقال سازه در سطح dna ژنومی، بررسی بیان در سطح rna با rt-pcr نشانگر نسخه برداری ژن ترکیبی بود. نتایج حاصل نشان داد که با در نظر گرفتن پروسه های بعدی از جمله تخلیص و ارزیابی فعالیت بیولوژیکی پروتئین تولید شده، بذر گیاه کلزا می تواند بعنوان یک بیوراکتور مناسب جهت تولید پروتئین های نوترکیب مورد استفاده قرار گیرد.
هدایت باقری احمد معینی
در این آزمایش برای اولین بار در ایران، پاسخ به کشت میکروسپورهای ایزوله سه رقم بهاره (pf704, global, maluka) و سه رقم پائیزه کلزا (ceres, slmo46, bounty) طی سه مرحله آزمایشی بررسی گردید. گیاهان مادری در داخل اتاق رشد، گلخانه و مزرعه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار کشت گردیدند. در گلخانه، نور معمولی محیط و دمای 25-30 درجه سانتیگراد برقرار بود. فتوپریود 16/8 ساعت (تاریکی ˆ روشنایی) و درجه حرارت 30/14 درجه سانتیگراد (شب ˆ روز) برقرار بود. در طی آزمایش مرحله اول چهار تیمار با محیطهای ایزوله و کشت مختلف روی میکروسپورهای گیاهان اتاق رشد اعمال گردید و میکروسپورها در مرحله مناسب ، تک هسته ای انتهایی تا ابتدای دو هسته ای (تست سیتولوژیکی) با تراکم 40000 میکروسپور در میلی لیتر کشت گردیدند. نتایج این مرحله از آزمایش موفقیت آمیز نبود. در طی آزمایش مرحله دوم نیز چهار تیمار دیگر روی میکروسپورهای گیاهان گلخانه، اعمال گردید و بقیه شرایط آزمایش مشابه آزمایش قبلی بود. در این مرحله نیز نتیجه قابل توجهی بدست نیامد. در آزمایش مرحله سوم از ارقام پائیزه کشت شده در مزرعه استفاده گردید و نتایج موفقیت آمیزی بدست آمد. میکروسپورهای سه رقم پائیزه در دو تراکم کشت گردیدند، که در نهایت ژنوتیپ bounty نسبت به بقیه، جنین زایی بیشتری نشان داد. در تراکم 40000 میکروسپور در میلی لیتر نیز درصد جنین زایی بیشتر از تراکم 20000 میکروسپور در میلی لیتر مشاهده شد. رقم bounty در باززایی نیز بهترین ژنوتیپ شناخته شد.
علی اکبر عبادی احمد معینی
در این آزمایش پاسخ به کشت پرچم 20 ژنوتیپ گندم هگزاپلوئید (triticum aestivum l.) بهاره ایرانی مورد مطالعه قرار گرفته است . گیاهان بخشنده در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار، داخل گلخانه کنترل شده با فتوپریود 16/8 (تاریکیˆنور) و درجه حرارت 25/15 درجه سانتیگراد (شب ˆروز) کشت شدند. هر تکرار شامل یک گلدان با 3 گیاه بود. پرچم های گیاهان بخشنده بر روی محیط مایع chb حاوی 90g/i مالتوز، 0/5mg/i هورمون 2,4-d و 0/5mg/i هورمون کینیتین کشت شدند. تمام ژنوتیپ های مورد بررسی تولید جنین و گیاه سبز نمودند. آنالیز واریانس نشان می دهد که اختلاف معنی داری بین ژنوتپیها در تمامی صفات مورد مطالعه (جنین تولید شده به ازای 100 پرچم، باززایی کل (گیاه سبز+آلبینوز)، گیاه سبز و آلبینوز باززایی شده به ازای 100 پرچم) وجود دارد. گندم مغان (1) بالاترین درصد مربوط به صفات باززایی کل و گیاه سبز را دارا بود (29/71 درصد و 16/46 درصد بترتیب) و کمترین درصد مربوط به ژنوتیپ m-75-13 (2/85 درصد و 0/85 درصد) بود. رقم اترک بیشترین درصد تولید جنین (114/6 درصد) و ارقام پاستور و البرز کمترین درصد جنین زایی (11/8 درصد و 11/1 درصد بترتیب) را داشتند. ارقام اترک و رسول، همچنین بیشترین تعداد گیاه آلبینوز را تولید کردند. این آزمایش همچنین وابستگی شدید ژنتیکی صفات آندروژنیک و مستقل بودن این صفات را از یکدیگر موورد تایید قرار داده است .
دانیال کهریزی احمد معینی
در این آزمایش پاسخ به کشت بساک چهار رقم گندم هگزاپلوئید بهاره (قدس ، رسول، کاوه، dh19 و مغان (1)) و یک لاین هاپلوئید مضاعف تولید شده از رقم قدس (dh19) روی محیط کشت القاء جنین مایع chb با نوع و غلظت متفاوت منبع کربن (90 g/l مالتوز، 90 g/l ساکارز،145 g/l مالتوز و 145 g/l ساکارز) بررسی شده است . گیاهان مادری در یک آزمایش دو فاکتوره در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در یک گلخانه با فتوپریود 16/8 ساعت (تاریکیˆروشنایی) و درجه حرارت 25 0c/15 0c (شب ˆروز) کشت شدند. هر تکرار شامل یک گلدان با سه گیاه بود. در کل حدود 15000 بساک در این آزمایش کشت شد. بر اساس نتایج این مطالعه مشخص گردید که ژنوتیپ ، ترکیب محیط کشت القاء جنین و اثرات متقابل آنها بر روی تشکیل جنین، باززایی کل (گیاهان سبز+آلبینوز)، باززایی گیاه سبز و باززایی گیاه آلبینوز به طور معنی داری موثر است . محیط کشت حاوی 90 g/l مالتوز بیشترین فراوانی جنین زایی، باززایی گیاه سبز و باززایی کل را دارا بود. رقم مغان (1) نیز بعنوان بهترین رقم برای جنین زایی، باززایی گیاه سبز و باززایی کل شناخته شد.اثر متقابل رقم مغان (1) و محیط القادء جنین chb حاوی 90 g/l مالتوز نیز بعنوان بهترین اثر متقابل برگزیده شده (72/47درصدجنین زایی، 36/7درصد3 باززایی کل و 22/70درصد باززایی گیاه سبز).
یوسف خنجی احمد معینی
این تحقیق شامل دو آزمایش می شود که عبارتند از : 1 -آزمانش اول پاسخ به کشت میکروسپور ایزوله ، تحت شرایط پیش تیمارهای حرارتی بر روی رقم کلزای بهاره بنام globalو دو رقم کلزای پائیزه به نامهای okapi وcolvert بررسی شده است . براساس نتایج این آزمایش مشخص گردید که رقم ، پیش تیمارگرمایی و اثرات متقابل آنها بر روی جنین زایی کشت میکروسپور کلزا به طور معنی داری موثر هستند. رقم globalبه عنوان بهترین رقم در بین ارقام استفاده شده از نظر پاسخ دهی به کشت میکروسپور کلزا شناخته شد.
محمدرضا عبداللهی احمد معینی
تقریبا بیش از 90درصد روغن مصرفی کشور ایران از طریق واردات تامین می گردد و در دو دهه اخیر کشت دانه های روغنی مانند سویا، آفتابگردان و ... نتوانسته اند نیازهای کشور را برطرف نمایند. از طرفی کشت دانه روغنی کلزا با توجه به تجربه مثبت آن در کشورهای در حال توسعه ، در چند سال اخیر در کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین اصلاح ارقام سازگار با شرایط کشورمان امری اجتناب ناپذیر است. بدین منظور کاربرد روش هاپلوئیدهای مضاعف در کنار روشهای سنتی می تواند در کاهش زمان برنامه های اصلاحی این گیاه موثر واقع گردد. یکی از مهمترین تکنیکها در اصلاح به روش هاپلوئیدهای مضاعف، روش کشت میکروسپور می باشد. در این تحقیق به منظور بهینه سازی این روش چند آزمایش کشت میکروسپور کلزا انجام گرفته است.نتایج نشان داد که تعویض محیط کشت در تمام موارد منجر به کاهش شدید جنیسن زایی گردید و مشخص گردید که میکروسپورهای رقم گلوبال به هر گونه دستکاری فیزیکی در کشت حساس می باشند.