نام پژوهشگر: غلامرضا محمدی
ناهید کرد علیرضا حق پرست
ویروس لوکوز گاوی یک اونکوویروس از خانواده رتروویرییده است که سبب ایجاد عفونت مزمن در گاو می گردد. خسارات اقتصادی لوکوز شامل هزینه های برنامه های کنترل و ریشه کنی، کاهش تولید شیر و مشکل در صادرات دام می باشد. جهت تشخیص سرولوژیک بیماری از دو روش انتشار ایمنی بر روی ژل آگار و الایزا استفاده می شود. با این وجود این مطالعه توسط روش الایزا جهت تشخیص بیماری لوکوز گاوی انجام گردید. این بررسی بر روی 92 نمونه شیر مخزن تعدادی از گاوداری های شیری مشهد و حومه در تابستان سال 88 انجام شد. پس از انجام تست الایزا بر روی نمونه های مخزن شیر، 3/41% نمونه ها دارای واکنش مثبت بودند. میزان موارد مثبت در شرق مشهد 57/40% و در غرب 4/43% و درصد شیوع آلودگی در دامداری های زیر 100راس و بالای100راس به ترتیب 8/32% و 6/73% بود. آنالیز آماری داده ها تفاوت معنی داری بین شیوع لوکوز و سایز گله را نشان داد (p<0.001). گله های مورد مطالعه از نظر موقعیت جغرافیایی نسبت به ابتلا به بیماری لوکوز اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند (p>0.05). دامداری های صنعتی اختلاف معنی داری با دامداری های نیمه صنعتی از نظر ابتلا به لوکوز داشتند.(p<0.019) نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که میزان شیوع آلودگی به ویروس لوکوز گاوی در گاوداری های مشهد و حومه بسیار بالاست. بنابراین برنامه های کنترلی بر اساس تست و اصلاح الگوهای مدیریتی جهت کاهش شیوع بیماری و حتی ریشه کنی آن باید انجام پذیرد.
احسان اله افشاری صفوی غلامرضا محمدی
یک مطالعه مورد-شاهدی در گوساله های با سن زیر 30 روز از طریق بازدید هفتگی در هفت گله گاو شیری صنعتی در مشهد، ایران اجرا شد. نمونه های مدفوع در طی یک دوره 6 ماهه از 114 راس گوساله اسهالی و 114 راس گوساله غیر اسهالی (کنترل) در حالیکه با استفاده از یک سیستم امتیاز بندی ارزیابی می شدند جمع آوری گردید. نمونه ها از لحاظ حضور 6 عامل بیماری زای روده ای و نیز مقاومت آنتی بیوتیکی جدایه های اشرشیا کلی در برابر 12 آنتی بیوتیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. کریپتوسپوریدیوم، ژیاردیا، روتاویروس، کروناویروس و اشریشیا کلی k99 به ترتیب در 3/51%، 7/1%، 5/29%، 6/2% و 4/11% از نمونه های مدفوع گوساله های اسهالی و در 1/22%، 5/3%، 9/16%، 7/1% و 8/7% از نمونه های مدفوع گوساله های غیر اسهالی تشخیص داده شدند. سالمونلا تنها از مدفوع یک راس گوساله اسهالی جدا گردید. بیشتر باکتری های اشریشیا کلی جدا شده از مدفوع (4/87%) به بیش از یک آنتی بیوتیک مقاوم بودند. بالاترین میزان مقاومت در برابر اکسی تتراسایکلین (3/86%) و آموکسی سیلین (5/79%) و کمترین مقاومت نسبت به کلیستین (6/2%) و سفوتاکسیم (1/1%) وجود داشت. از آنالیز رگرسیون لجستیک شرطی (clr) متشکل از همسان سازی 1 به 1 و دو کواریت تعداد زایش و جنس گوساله جهت مقایسه گوساله های سالم و اسهالی از نظر دفع عوامل بیماری زای روده ای مختلف در مدفوع استفاده گردید. اختلاف معنی داری از لحاظ حضور کریپتوسپوریدیوم و روتاویروس در مدفوع بین گوساله های اسهال و غیر اسهال وجود داشت (p< 0.05). بنابر این تصور می شود که دو عامل کریپتوسپوریدیوم و روتاویروس باید به عنوان عوامل عفونی مهمی در اسهال گوساله های نوزاد در این گله های گاو شیری در مشهد در نظر گرفته شوند.
غلامرضا محمدی منصور خوشخویی
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های تربیتی خانواده با هویت ایرانی- اسلامی دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 89-88 می باشد. از 7098 نفر جامعه آماری، نمونه ای به حجم 358 نفر با روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شد. در این مطالعه ، از روش تحقیق همبستگی استفاده گردید. جهت سنجش سبک های تربیتی از پرسشنامه محیط خانوادگی« نقاشان»، و برای سنجش هویت ایرانی اسلامی از پرسشنامه ساخته شده توسط «غفوری کله» استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آمار توصیفی، درصد، فراوانی ، میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی نیز در حد آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون tتک گروهی استفاده شد . نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که : • میزان هویت دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهر کرمانشاه از میانگین فرضی جامعه بیشتر است. • رایج ترین سبک تربیتی در بین خانواده های دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهر کرمانشاه سبک تربیتی مقتدرانه می باشد . • بین سبک تربیتی مقتدرانه و هویت ایرانی – اسلامی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد . • بین سبک تربیتی مستبدانه و هویت ایرانی – اسلامی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود ندارد . • بین سبک تربیتی و هویت ایرانی – اسلامی دانش آموزان رابطه معنی دار مثبت و معنی دار وجود دارد • بین سبک تربیتی آشفته و هویت ایرانی – اسلامی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود ندارد .
ایرج پیرمرادی ریزوندی علیرضا زبرجدی
چکیده به منظور ارزیابی صفات آگرو فیزیولوژیک در 25 ژنوتیپ گندم دوروم تحقیقی در سال زراعی 88-1387 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکراردر دو شرایط دیم و آبی در مزرعه تحقیقاتی مرکز آموزش کشاورزی سرپل ذهاب انجام گرفت. در هر دو شرایط دیم وآبی نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین ژنوتیپ ها در سطح احتمال 1? برای بیوماس، عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، تعداد روز تا سنبله دهی، تعداد پنجه نابارور، میزان کلروفیل نسبی و سرعت های رشد (1) و (2) و در احتمال 5? برای محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع بوته، شاخص برداشت و میزان آب از دست رفته اختلاف معنی داری وجود داشت. مکان های دیم و آبی از نظر صفات فلورسانس کلروفیل و محتوای نسبی آب برگ در سطح احتمال 5? اختلاف معنی دار داشتند و از نظر زمان رسیدگی و زمان پر شدن دانه اختلاف معنی دار نداشتند. برای سایر صفات اختلاف دو مکان در سطح احتمال 1? معنی دار بود. اثرات متقابل ژنوتیپ در مکان برای عملکرد و تعداد پنجه نابارور در سطح احتمال 5? و برای سرعت رشد (2) در سطح احتمال 1? معنی داری گردید. در شرایط دیم و آبی ژنوتیپ شماره 16 بیشترین و ژنوتیپ شماره 25 کمترین عملکرد دانه را داشته اند. در شرایط دیم همبستگی بین عملکرد دانه و صفات دیگر شامل بیوماس (757/0=r)، قرائت اسپد (537/0=r) و تعداد دانه در سنبله (710/0=r) مثبت و بسیار معنی دار و با صفات زمان سنبله دهی (768/0- =r) و سرعت رشد 2 (554/0- =r) منفی و بسیار معنی دار بود. ژنوتیپ شماره 16 بیشترین مقدار شاخص های mp، gmp، sti و yi و ژنوتیپ شماره 25 کمترین مقدار این شاخص ها را دارا بوده است. بیشترین مقدار شاخص tol در ژنوتیپ 22 برابر 0/94 گرم و کمترین آن در ژنوتیپ 25 برابر 3/22 گرم شده است. عملکرد در شرایط آبی با شاخص های sti، tol، mp، yi، ssi و gmp و عملکرد دیم با شاخص های sti، tol، mp، yi و gmp همبستگی مثبت و بسیار معنی داری نشان داده است. لذا می توان از این شاخص ها برای گزینش در شرایط دیم و آبی استفاده نمود. بیوماس دارای اثرات مستقیم و غیر مستقیم مثبت بر عملکرد دانه بود. در تجزیه به مولفه های اصلی برای عملکرد و شاخص های تنش خشکی بیش از 99 درصد تغییرات با دو مولفه اول قابل توجیه بود و ژنوتیپ ها در سه دسته عمده بر اساس عملکرد و مقاومت به تنش خشکی قرار گرفتند. تجزیه به مولفه ها برای صفات اندازه گیری شده در شرایط دیم و آبی نشان داد که تعداد دانه در سنبله و قرائت اسپد همبستگی بیشتری با ژنوتیپ با عملکرد بالا داشتند. تجزیه کلاستر به روش upgma بر اساس شاخص های sti و tol و نیز بر اساس صفاتی که رابطه رگرسیون خطی معنی دار با عملکرد دانه در شرایط دیم و آبی داشتند ژنوتیپ ها را به ترتیب در 2، 4 و 3 گروه دسته بندی نمود که گروه بندی در هر مورد با تجزیه تابع تشخیص تایید گردید.
سحر چترنور غلامرضا محمدی
چکیده نظر به اهمیت دانه های روغنی در تامین انرژی و نیز جایگاه ایران بعنوان دهمین کشور وارد کننده روغن نباتی در جهان، کشت دانه های روغنی در کشور جایگاه ویژه ای دارد. سویا به عنوان لگومی مطرح می شود که ارزش تغذیه ای آن به دلیل داشتن روغن و پروتئین بالا است. در این راستا به منظور بررسی تاثیر کود زیستی فسفره، آرایش کاشت و تداخل علف های هرز بر صفات کمی و کیفی سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی در اردیبهشت 1388 به اجرا درآمد. فاکتور اول، تداخل علف های هرز در چهار سطح شامل تداخل ضعیف (تا مرحله ظهور چهارمین سه برگچه ای)، تداخل متوسط (تا مرحله شروع گلدهی)، تداخل شدید (تا آخر فصل رشد) و بدون تداخل (کنترل مداوم علف های هرز تا آخر فصل رشد)، فاکتور دوم، کود زیستی فسفره در دو سطح شامل کاربرد و عدم کاربرد کود زیستی فسفره و فاکتور سوم، آرایش کاشت در دو سطح شامل ( فاصله ردیف 50 سانتیمتر و فاصله بوته روی ردیف 5 سانتیمتر) و (فاصله ردیف 25 سانتیمتر و فاصله بوته روی ردیف 10 سانتیمتر) بود. نتایج نشان داد که اثر متقابل سه گانه بدون تداخل علف هرز، دارای کود زیستی فسفره و آرایش کاشت 10-25 بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد. اثر آرایش کاشت بر شاخص برداشت معنی دار نشد و تلقیح با کود زیستی فسفره باعث افزایش این شاخص گردید. اثر تداخل و اثر کود زیستی بر درصد پروتئین بذر معنی دار گردید و تیمار تداخل شدید علف هرز بیشترین درصد پروتئین را به خود اختصاص داد. تلقیح با کود زیستی فسفره باعث افزایش درصد پروتئین بذر گردید. اثر تیمارهای اعمال شده بر درصد روغن بذر معنی دار گردید و آرایش کاشت 10-25 درصد روغن بیشتری را نشان داد. اثر متقابل بدون تداخل علف هرز و دارای کود زیستی فسفره بیشترین درصد روغن بذر را نشان داد. اثر کود زیستی بر بیوماس علف هرز معنی دار نشد و اثر متقابل تداخل شدید علف هرز و آرایش 5-50 بیشترین تولید بیوماس علف هرز را نشان داد. از بین تیمارهای اعمال شده تنها اثر تداخل بر تراکم علف هرز معنی دار گردید و تداخل ضعیف بیشترین تراکم علف هرز را به خود اختصاص داد. آرایش کاشت 10-25 شاخص سطح برگ بالاتری تولید نمود. اثر متقابل بدون تداخل علف هرز، دارای کود زیستی فسفره و آرایش کاشت 10-25 بیشترین سرعت رشد محصول را به خود اختصاص داد. سطح ویژه برگ در شرایط عدم تداخل علف های هرز و نیز آرایش کاشت 10-25 کمترین مقدار را به خود اختصاص داد. تداخل شدید علف های هرز، بدون کاربرد کود زیستی، با افزایش فاصله بین ردیف ها مقدار اسپد را بسیار کاهش داد و تداخل شدید علف های هرز بیشترین ارتفاع بوته را باعث گردید. شرایط بدون تداخل علف هرز، باعث تولید بذوری گردید که بیشترین سرعت جوانه زنی را دارا بودند. علف های هرز غالب مزرعه از نظر تراکم و بیوماس به ترتیب خرفه و تاج خروس بودند.
اباسلط رستمی اجیرلو غلامرضا محمدی
به منظور مطالعه اثر نهادههای زیستی و مقایسه کارایی آنها با کود شیمیایی اوره بر صفات مرفولوژیکی، صفات مرتبط با کیفیت محصول، شاخصهای رشد، عملکرد سیب زمینی و اجزای آن و تداخل آن با علفهای هرز، مطالعهای در سال زراعی 89- 88 به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و سه فاکتور در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. فاکتور کود زیستی (نیتراژین) در دو سطح مصرف و عدم مصرف، فاکتور hb-101در سه سطح عدم مصرف، یک بار و دوبار محلول پاشی بود و فاکتور کود اوره در دوسطح مصرف و عدم مصرف بود. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری میان تیمارها وجود داشت. بطوری که بالاترین عملکرد غده به میزان 46526 کیلوگرم بر هکتار و تعداد غده در هر بوته به میزان 11/8 در تیمار بذر مال کردن غدهها با کود زیستی نیتراژین+ مصرف کود اوره و دو بار محلول پاشی hb-101 به دست آمد. بالاترین وزن متوسط غده (8/136 گرم) و عملکرد بیولوژیکی (50934 کیلوگرم بر هکتار) در تیمار مصرف کود اوره به دست آمد. همچنین بالاترین و کمترین شاخص برداشت به ترتیب در تیمار مصرف کود اوره به همراه تلقیح غده ها با کود زیستی نیتراژین و تیمار شاهد به دست آمد. علاوه بر این نتایج نشان داد که بالاترین ارتفاع بوته (2/70 سانتی متر) و بیشترین مقدار اسپد برگ ها (2/55) در تیمار مصرف کود اوره به همراه تلقیح غده ها با نیتراژین و دوبار محلول پاشی hb-101 بود. علاوه بر این نتایج مقایسه میانگین برای شاخصهای رشد نشان داد که بیشترین میزان شاخص سطح برگ (8/8) در تیمار مصرف نیتراژین به همراه دوبار محلول پاشی hb-101 به دست آمد و سرعت رشد نسبی (52/0 گرم بر گرم در روز)، وزن ویژه برگ (78/28 گرم بر متر مربع)، سطح ویژه برگ (044/0 متر مربع بر گرم) در تیمارهایی که دوبار محلول پاشی hb-101 روی بوتههای آنها انجام شد بود در حالی که بیشترین سرعت رشد محصول و میزان آسیمیلاسیون خالص در تیمارهایی که غدههای آنها با کود زیستی نیتراژین آغشته شد به دست آمد. همچنین نتایج برای صفات مرتبط با کیفیت محصول نشان داد که بالاترین میزان درصد پروتئین غدهها و تعدا متوسط چشم در هر غده در تیمارهایی به دست آمد که غدههای آنها در موقع کشت با کود زیستی نیتراژین آغشته شده و در طول فصل رشد کود اوره و محلول پاشی hb-101 بر روی بوتههای آنها انجام گرفت به دست آمد. همچنین پایینترین میزان تجمع نیترات غده ها، در تیمارهایی به دست آمد که غدههای آنها در زمان کشت با نیتراژین آغشته شده و در طول فصل رشد محلول پاشی hb-101 بر روی بوتههای آنها انجام گرفت بود. همچنین نتایج تجزیه واریانس برای صفات علفهای هرز نشان داد که فقط تلقیح غده ها با کود زیستی نیتراژین و اثرات متقابل کود اوره× hb-101 و کود زیستی نیتراژین× hb-101 بر تراکم علفهای هرز تاثیر معنی داری داشتهاند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که، برای نیل به کشاورزی پایدار بهتر است در کنار کودهای شیمیایی از کودهای زیستی نیز استفاده شود.
سعید درستکار غلامرضا محمدی
تورم عفونی بینی ونای گاو(ibr) یک بیماری تنفسی شدیدناشی ازهرپس ویروس گاوی تیپ -1 (bhv - 1)است. ویروس عامل بیماری درسطح جهان گسترش یافته وگاوهای اهلی را همانند گاوهای وحشی مبتلا به بیماری می سازد.ویروسibrمی تواندانواع مختلفی از اشکال بیماری را ایجاد کند (1) عفونت های دستگاه تنفسی(2) عفونت چشمی(3) سقط جنین(4) عفونت دستگاه تناسلی(5)عفونت مغز(6) عفونت عمومی نوزادگوساله.علائم عمومی بیماری شامل بر تب ،افسردگی وکاهش تولید شیرمی باشد. ibr همچنین به عنوان سرکوب کننده سیستم ایمنی عمل می کند ومستعد کننده مبتلایان به عفونت های ثانویه باکتریایی است.دامهایی که علائم بالینی ابتلا به عفونت را نشان می دهند ویروس را ازطریق ترشحات چشم، بینی ودستگاه تولید مثل پراکنده می سازند.زیان های اقتصادی بیماری به دلیل کاهش در کارایی تغذیه ،تولید شیرو تولید مثل بالا است .بنابر این توصیه می شودکه گاو ها از نظر حضورعفونت بررسی شوند. در این مطالعه به منظور تخمین شیوع آلودگی به هرپس ویروس گاوی تیپ -1 (bhv-1) شیر تانک 160 گاوداری شیری اطراف مشهد از نظر حضور آنتی بادی ضد هرپس ویروس گاوی تیپ -1 مورد آزمایش قرار گرفت.هیچ یک از گله ها بر ضد هرپس ویروس تیپ -1 واکسیناسیون نشده بودند.کیت تجاری به روش الایزای غیر مستقیم برای شناسایی آنتی بادی اختصاصی مورد استفاده قرار گرفت.نتایج آزمایش در طول موج 450 نانومتر قرائت شد. مقادیر بزرگتر از 5 به عنوان مثبت و مقادیر کمتر از 5 منفی تعیین گردید. بر طبق نتایج ما شیوع ظاهری و شیوع واقعی گله ای حضور آنتی بادی هرپس ویروس گاوی تیپ -1 به ترتیب 64.375 و 68.78 % تعیین شد.آنالیز آماری ارتباط مستقیم بین اندازه گله و آلودگی به هرپس ویروس گاوی تیپ -1 را نشان داد [(p<0.05), or=10.30]. نتیجه گرفته می شود که بطور گسترده ای گله های شیری اطراف مشهد, ایران در معرض هرپس ویروس گاوی تیپ -1 قرار داشته اند.
غلامرضا محمدی حمید آقا علی نژاد
مسابقات ورزشی به دلیل فشار روانی و فیزیولوژیکی، ممکن است ایمنی مخاطی را تحت فشار قرار داده و ورزشکاران را دچار عفونت های مجاری تنفسی فوقانی نمایند. در این راستا، هدف کلی این تحقیق تعیین تأثیر یک وهله مسابقه رسمی و نتایج ان بر کورتیزول، تستوسترون و اینموگلوبین a بزاقی در کشتی گیران مرد نخبه می باشد. در این تحقیق نیمه تجربی با طرح سری های زمانی 14 کشتی گیر مرد (7 برنده و 7 بازنده) با دامنه سنی 20 تا 32 سال که در قالب دو تیم نفت تهران و گاز مازندران به بازی فینال رقابت های لیگ برتر کشتی در سال 1388 راه یافته بودند شرکت داشتند. نمونه های بزاقی در زمان استراحت منطبق بر زمان مسابقه (ساعت 5 بعدازظهر)، 5 دقیقه قبل از مسابقه، بلافاصله بعد از مسابقه و یک ساعت بعد از مسابقه جمع آوری شد. از کیت immuno-teck ساخت کشور فرانسه برای تعیین غلطت کورتیزول و تستوسترون و کیت radim ساخت کشور ایتالیا برای تعیین غلطت iga بزاقی هر دو مورد با دقت 2/0 نانوگرم بر میلی لیتر استفاده شد. در نهایت، غلظت کورتیزول و تستوسترون با روش رادیوایمنئاسی و بوسیله دستگاه elisa reader مدل stat fax و غلظت iga با روش نفلومتری و بوسیله دستگاه می نی نف تعیین شد. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس دو عاملی با تکرار سنجش عامل آزمون با طرح 2*4(2 نتیجه مسابقه * 4 اندازه گیری) و آزمون های تعقیبی مربوطه در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها به شرح ذیل است. - غلظت کورتیزول کل شرکت کننده ها، برنده ها و بازنده ها در طول مسابقه و یک ساعت بعد از مسابقه بطور معنی داری بالاتر از زمان استراحت قرار داشت، طوری که سطح کورتیزول برنده ها بجز یک ساعت بعد از مسابقه در مقاطع دیگر پایین تر از بازنده ها قرار داشت. - غلظت تستوسترون برنده ها در زمان استراحت پایین تر از بازنده ها بود اما با افزایش معنی داری نست به زمان استراحت در مقاطع زمانی دیگر در سطح بالاتری از بازنده-ها قرار گرفت. مقادیر تستوسترون بازنده ها در طول مسابقه و پس از ان بطور معنی-داری کاهش داشت. - در اثر مسابقه غلظت iga بزاقی شرکت کننده ها کاهش داشت اما یک ساعت بعد از مسابقه غلظت iga بزاقی برنده ها پایین تر و بازنده ها بالاتر از زمان استراحت بود و مقادیر غلظت iga بزاقی برنده ها در همه مقاطع اندازه گیری بطور معنی داری کمتر از بازنده ها قرار داشت.
نجمه اصغری غلامرضا محمدی
مطالعه ی حاضر به منظور بررسی آلودگی قارچی اجزاء تشکیل دهنده خوراک و مخلوط خوراک دامها در برخی گاوداری های شیری اطراف مشهد انجام شده است. از 5 نوع خوراک مختلف (سیلوی ذرت، ذرت، علوفه، کنسانتره و خوراک کامل) در دامپرویهای صنعتی و نیمه صنعتی گاو شیری در اطراف مشهد از آذر 1389 تا شهریور 1390 در مجموع 133 نمونه گرفته شد. از کلیه ی نمونه ها بعد از آماده سازی رقت های متوالی تهیه گردید و سپس مقدار 0.1 میلی لیتر از هر رقت در داخل محیط کشت pda به صورت سطحی کشت داده شد و در دمای 27 درجه سانتیگراد به مدت 5-7 روز انکوبه شد. کلیه ی محیط های کشت از روز سوم مورد پایش قرار گرفته و پرگنه های کپکها شمارش گردیدند. در این مطالعه با استفاده از خصوصیات مورفولوژیک ماکروسکوپی و میکروسکوپی، پرگنه های قارچ شناسایی گردیدند. آنالیز آماری داده ها با استفاده از نرم افزار spss 19 انجام شد. در این پژوهش قارچ های آسپرژیلوس (77.44%)، پنی سیلیوم (66.91%)، کلادوسپوریوم (36.90%)، موکور (31.57%)، آلترناریا (24.06%)، رایزوپوس (19.54%) و فوزاریوم (16.54%) به ترتیب فراوانترین قارچ های جدا شده از خوراک های تحت آزمایش بودند. علوفه با میانگین شمارش کلی cfu/g106×2.60 آلوده ترین خوراک بود. بین میانگین شمارش کلی قارچ ها در گاوداریهای شیری صنعتی و نیمه صنعتی اختلاف معنی داری یافت نشد. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که مواد خام خوراک عامل مهمی برای ورود آلودگی قارچی به خوراک دامها محسوب می شوند و با توجه به اینکه رشد قارچ ها باعث کاهش ارزش غذایی خوراک مصرفی می شود بنابراین توصیه می شود که مهارکننده های رشد قارچی به مواد خام خوراک افزوده شود.
الهام داوری غلامرضا محمدی
آفلاتوکسین ها متابولیتهای ثانویه ای هستند که بوسیله ی برخی گونه های آسپرژیلوس بویژه آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس پارازیتیکوس تولید میشوند ،قارچ های سمی با الوده کردن محصولات کشاورزی به طور مستقیم ،باعث کاهش کیفیت ان شده و یا به طور غیر مستقیم ،ارزش فراورده های گوشتی و لبنی را کاهش می دهند و سلامتی انسان و دام را به مخاطره می اندازد. دراین پژوهش از30 گاوداری صنعتی ونیمه صنعتی شیری مشهد تعداد 133 نمونه از 5 خوراک مختلف شامل (سیلوی ذرت، ذرت، کنسانتره، خوراک کامل، علوفه) جمع اوری شده و با استفاده از تکنیک رقت سازی کشت در محیطpda صورت گرفت.دانه ذرت به طور مجزا پس از ضد عفونی سطحی،کشت داده شد.با استفاده از مورفولوژی ماکروسکوپی و میکروسکوپی و کلید های تشخیصی ،5 گونه آسپرژیلوس شامل : پارازیتیکوس، فلاووس، فومیگاتوس، نایجر و اریزیه شناسایی گردیدند،که از مجموع 133 خوراک جمع اوری شده،86 خوراک (66/64%)به انواعی از آسپرژیلوسها الوده بودند.آسپرژیلوس فلاووس در 72/33% موارد جدا گردید، آسپرژیلوس فومیگاتوس 55/32% ،آسپرژیلوس نایجر 27/16% ،آسپرژیلوس پارازیتیکوس 95/13% وآسپرژیلوس اریزیه 97/6% بوده است. در بررسی میزان آلودگی در گاوداری صنعتی و نیمه صنعتی،رخداد آلودگی در صنعتی 31/62% و در نیمه صنعتی 18/67% بود که در مقایسه کلی آلودگی این دو گاوداری تفاوت اشکاری ملاحظه نشد. در این مطالعه جهت تفریق ایزوله های توکسین زا از غیر توکسین زای اسپرژیلوس فلاووس و اسپرژیلوس پارازیتیکوس، روش مولتی پلکس pcr با استفاده از 4 پرایمر برای تشخیص اختصاصی ژن های aflr ،omta ،ver1 ،nor1 انجام گرفت.در این مطالعه 15 مورد از 41 آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس پارازیتیکوس، واجد هر 4 ژن مسیر بیوسنتز افلاتوکسین بودند و سایرین الگوهای متفاوتی را بروز دادند. در مجموع 58/36% از گروه آسپرژیلوس فلاووس سمی، واجد هر 4 ژن بودند. روش q-pcr یک تکنیک بیوملکولار بسیار دقیق و سریع برای تشخیص سویه های آفلاتوکسین زای آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس پارازیتیکوس می باشد، اما همیشه بین سویه های افلاتوکسین زا و سویه های غیر افلاتوکسین زا تفریق نمی دهد
سونیا مرادی کیانوش چقامیرزا
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر سیلیکون در افزایش تحمل به شوری دو گیاه نخود (cicer arietinum l. ) و ذرت( zea mays l.) به صورت کاملا مجزا در دو مرحله طراحی شده است .مرحله اول شامل بررسی اثرات سیلیکون بر رشد رویشی گیاهان در شرایط تنش به صورت هیدروپونیک انجام شد .در مرحله دوم میزان جذب عنصر سیلیسیوم توسط اندام های نخود به روش رنگ سنجی مورد بررسی قرار گرفت .کلیه آزمایش ها به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی اجرا گردید. عامل اول دو نوع سیلیکون(na_2 sio_3 و sio_2 ) ، عامل دوم شامل سطوح مختلف سیلیکون(0، 5/0 ، 1 و 5/1 میلی مولار) و عامل سوم شامل سطوح مختلف پتانسیل اسمزی بودکه با استفاده از nacl (0 ،40 ،80 و120 میلی مولار) ایجاد شد .در طی این مراحل گیاهان از نظر صفات مورفولوژیکی بررسی شدن که شامل طول ریشه ، طول ساقه ، وزن خشک ریشه ، ساقه ، برگ و بذر و وزن خشک کل ، کلروفیل فلورسنس و مقاومت روزنه ای واندازه گیری عنصر سیلیسوم موجود در ریشه ، ساقه و برگ نخود بودند.تجزیه واریانس ساده برای همه صفات انجام شد و بین سطوح مختلف سیلیکون و همچنین سطوح مختلف شوری اختلاف معنی داری از نظر اکثر صفات مشاهده شد. نتایج آزمایش نشان دادکه شوری رشد گیاهان را کم و تغذیه سیلیکون سبب بهبود رشد گیاهان می شود.نتایج بررسی تنش شوری نشان دادکه با کاهش پتانسیل اسمزی تمامی صفات به غیر از کلروفیل فلورسنس در ذرت و وزن خشک کل در نخود کاهش معنی دار و مقاومت روزنه ای افزایش معنی دار پیدا کرد. سطوح مختلف سیلیکون در شرایط تنش اثر معنی داری بر صفات وزن خشک برگ ، وزن خشک بذر و سیلیسیوم ریشه ،ساقه و برگ نخود و تمام صفات به غیر از کلروفیل فلورسنس و وزن خشک کل در ذرت داشت. نوع سیلیکون کاربردی نیز بر تمامی صفات به غیر از طول ساقه ، وزن خشک ساقه و وزن خشک کل در ذرت و طول ساقه ، کلروفیل فلورسنس و وزن خشک بذر در نخود داشت.این نتایج نشان داد که تیمارهای سیلیکون تحمل به شوری را در گیاه ذرت و نخود افزایش داده است .
شایسته طاهرآبادی مختار قبادی
به منظور مطالعه تاثیر تنش خشکی روی عملکرد و اجزای عملکرد و برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک آفتابگردان آزمایش مزرعه ای در دو سال زراعی 1389 و1390 به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. سه تیمار رطوبتی شامل بدون تنش خشکی (آبیاری هر 10 روز یکبار)، تنش خشکی ملایم (آبیاری هر 15 روز یکبار) و تنش خشکی شدید (آبیاری هر 20 روز یکبار) در کرت های اصلی و هشت رقم آفتابگردان شامل آذرگل، اورفلور، آرماویروسکی، لاکومکا، آلستار، سیرنا، مستر و پومار در کرت های فرعی قرار گرفتند. تا مرحله 14 برگی آبیاری هر 10 روز یکبار انجام شد و از این مرحله به بعد تیمارهای آبیاری اعمال گردید. نتایج آزمایش نشان داد که اعمال تنش رطوبتی سبب کاهش معنی دار عملکرد دانه شد به طوری که در تیمار بدون تنش خشکی عملکرد دانه 4219 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. تنش ملایم و تنش شدید خشکی سبب کاهش عملکرد دانه به ترتیب به میزان 87/16 و 18/33 درصد گردید. اجزای عملکرد، عملکرد بیولوژیک، مراحل فنولوژیک گیاه، محتوای روغن دانه، طول، عرض و قطر دانه، مغز دانه، محتوای آب نسبی برگ، فعالیت روزنه ای، میزان کلروفیل a وb، کارایی کوانتومی فتوسیستم ii و شاخص کارایی فتوسنتز نیز تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند و این کاهش در مقایسه با شرایط نرمال آبیاری دارای اختلاف معنی داری از لحاظ آماری بودند. میزان فعالیت آنزیم کاتالاز، پرولین، نشت الکترولیت برگ، کارتنوئید، پوست دانه و نسبت پوست به مغز دانه در شرایط تنش آب نیز به طور معنی داری افزایش یافتند. نتایج حاکی از آن بودکه رقم آذرگل بالاترین عملکرد و اجزای عملکرد، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع بوته، قطر طبق، کارایی کوانتومی فتوسیستم ii و شاخص کارایی فتوسنتز را داشت. همچنین این رقم بر اساس شاخص های مقاومت به خشکی به عنوان رقم متحمل به خشکی شناسایی شد. رقم آرماویروسکی بالاترین روز تا گرده افشانی، روز تا رسیدگی و دوره پر شدن دانه را به خود اختصاص داد. بالاترین میزان آنزیم کاتالاز، پرولین و هدایت روزنه ای به ترتیب مربوط به ارقام اورفلور، سیرنا و لاکومکا و در بین ارقام مورد مطالعه رقم مستر بیشترین محتوای روغن دانه را داشت.
مهدی نوکانی غلامرضا محمدی
چکیده: این پژوهش در سال زراعی 1390 به منظور مطالعه تاثیر فاصله ردیف کاشت بر توانایی رقابتی ارقام ذرت با علف-های هرز در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. فاکتورها شامل سه رقم ذرت دانه ای (سینگل کراس 704، سیمون و ماکزیما)، سه فاصله ردیف کاشت (45، 60 و 75 سانتی متر) تحت شرایط تداخل و عدم تداخل با علف های هرز بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات نواری درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. صفات مربوط به علف های هرز در کرت های تداخل بر اساس فاکتوریل تجزیه شدند. نتایج نشان داد که با کاهش فاصله ردیف های کاشت تراکم و وزن خشک علف های هرز کاهش یافت. در مرحله گلدهی ذرت تراکم علف های هرز در فاصله ردیف 60 سانتی متر حدود 40 درصد کمتر از فاصله ردیف 75 سانتی متر بود. ردیف های کاشت وسیع تراکم علف-های هرز نور پسند مثل تاج خروس، قیاق و خرفه را افزایش داد. تداخل علف های هرز وزن خشک کل ذرت را کاهش داد. داده های آزمایش نشان داد که رقابت علف های هرز با ذرت تاریخ گلدهی ذرت را 3 تا 14 روز به تاخیر انداخت. با افزایش فاصله ردیف های کاشت و تداخل علف های هرز وزن بلال، وزن صد دانه و عملکرد دانه کاهش یافت. با افزایش فاصله ردیف کاشت از 45 به 75 سانتی متر عملکرد دانه ذرت 1000 کیلوگرم در هکتار کاهش یافت. تداخل علف های هرز نیز عملکرد دانه ذرت را 20 درصد کاهش داد.
محمد اسدپور غلامرضا رزمی
کریپتوسپوریدیوم پارووم یک تک یاخته ی پاتوژن مشترک بوده، که قابلیت انتقال از طیف وسیعی از حیوانات مختلف به انسان را دارد و یک مشکل مهم از نظر سلامت عمومی می باشد. در بسیاری از موارد گاوهای شیری به عنوان منبع عمده آلودگی محیطی به این تک یاخته گزارش شده اند. در این مطالعه با استفاده از روشpcr-rflp بر روی ژن 18s rrna جهت تشخیص و شناسایی گونه های کریپتوسپوریدیوم در 300 نمونه ی مدفوع گوساله های شیری زیر یک ماه از 10 واحد گاوداری منطقه مشهد استفاده شد. 85 نمونه (3/28 %) و 45 نمونه (15 %) به ترتیب در روش بررسی میکروسکوپی و pcr از نظر کریپتوسپوریدیوم مثبت تشخیص داده شدند. هضم آنزیمی نمونه ها با استفاده از دو آنزیم برشی ssp1 و vspi انجام شد، که نتایج هضم آنزیمی و تعیین ترادف نمونه ها وجود ژنوتیپ گاوی کریپتوسپوریدیوم پارووم را در تمام نمونه ها نشان داد. نتایج ما نشان می دهد که گوساله ها به عنوان مخزن احتمالی گونه کریپتوسپوریدیوم قابل انتقال به انسان در منطقه ی مشهد، دارای اهمیت می باشند. این اولین مطالعه ی مولکولی بر روی کریپتوسپوریدیوزیس گاوی در منطقه مشهد است. کلمات کلیدی: کریپتوسپوریدیوم، ژنوتیپ ، گوساله های شیری، مشهد
مریم خاص امیری ارگنه محمد اقبال قبادی
به منظور ارزیابی اثر تلقیح ریزوبیوم و سطوح مختلف کود نیتروژن برخصوصیات مرفوفیزیولوژیکی ارقام سویا آزمایشی به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی میزان کود نیتروژن ( از منبع اوره ) در 5 سطح 0، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار، فاکتور فرعی رقم سویا شامل ویلیامز و هابیت و فاکتور فرعی فرعی تلقیح باکتری ریزوبیوم در دو سطح تلقیح و بدون تلقیح بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر کود نیتروژن بر وزن خشک کل، عملکرد دانه، شاخص سطح برگ، شاخص کارایی فتوسنتز، هدایت روزنه ای، دمای سطح کانوپی، ارتفاع بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه فرعی، غلظت نیتروژن و پروتئین کل موجود در ساقه، برگ و دانه سویا معنی دار بود. تیمار تلقیح بذر ، روی وزن خشک کل، ارتفاع بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه فرعی، غلظت نیتروژن و پروتئین کل موجود در ساقه، برگ و دانه تاثیر معنی داری نشان داد. اثر متقابل کود نیتروژن و تلقیح روی وزن ساقه، ارتفاع بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه فرعی، غلظت نیتروژن و پروتئین موجود در ساقه، برگ و دانه و عملکرد دانه ارقام سویا اثر معنی دار داشت.. بیشترین عملکرد دانه در تیمار 150 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بدون تلقیح و یا 100کیلوگرم کود نیتروژن با تلقیح به دست آمد. تلقیح ریزوبیوم نسبت به عدم تلقیح میزان پروتئین کل موجود در دانه و برگ سویا را افزایش داد. رقم ویلیامز از نظر عملکرد، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، قطر و طول غلاف، میزان پروتئین کل دانه و ارتفاع بوته نسبت به رقم هابیت برتری نشان داد. همبستگی بین صفات مورد مطالعه نشان داد که بین عملکرد دانه با تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، قطر بذر، ارتفاع بوته، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، درصد نیتروژن و روغن دانه، هدایت روزنه ای، وزن خشک و سطح برگ رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت.
مهدی شفیعی ابنوی مختار قبادی
به منظور بررسی اثر روش های مختلف پرایمینگ بر جوانه زنی و رشد اولیه دو رقم گندم نان با خصوصیات دیم (کراس البرز و سرداری) هشت آزمایش جداگانه در آزمایشگاه فیزیولوژی و مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی انجام گرفت. ابتدا شش ازمایش مجزا بر بذور ارقام یاد شده انجام گرفت در این آزمایش ها بذر ها با تیمارهای آب مقطر، نیترات پتاسیم (kno3)، جیبرلیک اسید (ga3)، سیتوکنین (ck)، سالیسیلیک اسید(sa) و پلی اتیلن گلایکول 6000 (peg) در غلظت های مختلف 50، 100، 150 و200 پی پی ام برای جیبرلیک اسید، سالیسیلیک اسید و سیتو کنین و غلظت های 1، 2، 3 و 4 درصد برای نیترات پتاسیم و غلظت 3/0- مگا پاسکال برای پلی اتیلن گلایکول به مدت 12، 18، 24 و30 ساعت تحت تیمار پرایمینگ قرار گرفتند. این آزمایش ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در چهار تکرار انجام گرفت. سپس آزمایش های جوانه زنی در تمام تیمار های بالا انجام شد و برخی از بهترین ترکیبات از لحاظ تیمار های غلظت و زمان برای آزمایش های گلدانی و مزرعه ای انتخاب شدند. تیمارهای نیترات پتاسیم در غلظت 1% و مدت زمان 24 ساعت پرایمینگ، جیبرلییک اسید در غلظت 50 پی پی ام ومدت زمان 24 ساعت پرایمینگ، سیتوکنین در غلظت 50 پی پی ام ومدت زمان 12 ساعت پرایمینگ و تیمار آب مقطردر 12 ساعت پرایمینگ انتخاب شدند. سپس طی دو آزمایش جداگانه اثر ترکیبات پرایمینگ انتخاب شده از آزمایش های شش گانه اولیه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، در اعماق مختلف کشت (5، 10 و 15 سانتی متر) در گلدان و مزرعه مورد بررسی قرارگرفت. بیشترین طول ساقه چه و ریشه چه، وزن خشک ساقه چه و ریشه چه و درصد جوانه زنی در هر دو رقم کراس البرز و سرداری در بذور پرایم شده با غلظت 50 پی پی ام جیبرلیک اسید به مدت 24 ساعت پرایمینگ، سیتوکنین به مدت 12 ساعت پرایمینگ، غلظت 1 درصد نیترات پتاسیم به مدت 24 ساعت و مدت زمان 12 ساعت پرایمینگ با آب مقطر مشاهده شد. همچنین نتایج نشان دادند که پرایمینگ بذر باعث بهبود پارامترهای جوانه زنی در اعماق مختلف کشت شد. به طورکلی تیمارهای پرایمینگ باعث بهبود برخی از پارامترهای جوانه زنی در آزمایشگاه، گلدان و مزرعه در هر دو رقم گندم مورد بررسی، گردید.
یگانه کوهی محمدآبادی غلامرضا محمدی
پرایمینگ در مرحله 6 تا 7 برگی وزن خشک را افزایش داد. شاخص های فیزیولوژیکی تجمع وزن خشک، شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و ارتفاع بوته در مرحله 6 تا 7 برگی تحت تأثیر عامل پرایمینگ قرار گرفتند. فاکتور تراکم بوته بر شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول در هر دو مرحله 6 تا 7 برگی و ظهور گل تاجی و برای تجـمع وزن خشک و دوام سطح برگ در مرحله ظهور گل تاجی معنی دار شد. همچنین زمان تا سبز شدن، زمان تا بسته شدن کانوپی، زمان تا ظهور گل تاجی و زمان تا رسیدگی تحت تأثیر تیمار پرایمینگ قرار گرفت. پرایمینگ با آب مقطر و hb-101 این مراحل فنولوژیک را جلو انداخت. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که با کاربرد پرایمینگ بذر و همچنین کاهش فاصله ردیف و افزایش تراکم کاشت می توان رشد علف های هرز را کاهش و عملکرد ذرت را افزایش داد.
منصوره امیری غلامرضا محمدی
چکیده تعیین خصوصیات فیزیکوشیمیایی و شناسایی باکتریهای گرم مثبت در آغوز مورد استفاده در تغذیه گوساله های نوزاد گاوداری های شیری مشهد به کوشش : منصوره امیری این مطالعه با هدف تعیین خصوصیات فیزیکوشیمیایی و شناسایی باکتری های گرم مثبت در آغوز خورانده شده به گوساله های شیری نوزاد در گاوداری های شیری مشهد انجام گرفت. در این مطالعه تعداد 100 نمونه آغوز در زمان خوراندن اولین بار آغوز به گوساله جمع آوری و مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه های آغوز از 4 گاوداری و طی 5 ماه جمع آوری شدند. از روش های معمول میکروب شناسی برای تعیین کمی میزان آلودگی باکتریایی آغوز و شناسایی جدایه های باکتریایی آغوز استفاده گردید. نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان داد که از 100 نمونه مورد بررسی تعداد 62 نمونه آغوز (62%) حداقل به یک نوع باکتری آلوده بودند. میزان کلی آلودگی باکتریایی در نمونه های مورد بررسی به طور میانگین 105 cfu/ml بود. انواع باکتری های گرم مثبت جدا شده شامل : استافیلوکوکوس اینترمدیوس 21 (21%)، استافیلوکوکوس هایکوس 24 (24%)، استافیلوکوکوس کروموژنوس 10 (10%)، استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس 3 (3%)، استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس 3 (3%) و استرپتوکوکوس پایوژنزیز 1 (1%) بودند. خطر نسبی (rr)ابتلا به بیماری در گوساله های تغذیه شده با آغوز آلوده 2.6 بیشتر از گوساله هایی است که با آغوز آلوده تغذیه نشده بودند. [خطر نسبی = 2.6 ، فاصله اطمینان = 1.646-4.106 ] همچنین میزان آلودگی باکتریایی آغوز با گله در ارتباط بود (p<0.006). با توجه به این که آلودگی باکتریایی آغوز می تواند منجر به بیماری های گوساله بعد از تولد شود و با جذب غیرفعال آنتی بادی های آغوز تداخل ایجاد نماید ارزیابی کیفی و بهداشتی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. استراتژی تولیدکنندگان باید بر محور مدیریت کاهش میزان آلودگی باکتریایی آغوز مورد استفاده در تغذیه گوساله ها متمرکز گردد. همه تولیدکنندگان باید به رعایت بهداشت توجه نمایند تا آلودگی باکتریایی آغوز در طی مراحل جمع آوری، ذخیره سازی و تغذیه به حداقل ممکن برسد. واژه های کلیدی: آغوز، آلودگی باکتریایی، گوساله های شیری نوزاد
مریم عاملی غلامرضا محمدی
این مطالعه با هدف تعیین میزان آلودگی کلیفرمی و شناسایی کلیفرم ها و سالمونلای جدا شده در آغوز خورانده شده به گوساله های شیری نوزاد در گاوداری های شیری مشهد انجام گرفت. در این مطالعه تعداد 100 نمونه آغوز در زمان خوراندن اولین بار آغوز به گوساله ها جمع آوری و مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه های آغوز از 4 گاوداری و طی 5 ماه جمع آوری شدند. از روش های معمول میکروب شناسی برای تعیین کمی میزان آلودگی کلیفرمی آغوز و شناسایی جدایه های باکتریایی آغوز استفاده گردید. نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان داد که از 100 نمونه مورد بررسی تعداد 59 نمونه آغوز (59%) آلوده به کلیفرم بودند. میزان کلی آلودگی باکتریایی و کلیفرمی در نمونه های مورد بررسی به طور میانگین cfu/ml105 و103 × 5/3 بود. انواع باکتری های گرم منفی جدا شده شامل : اشریشیاکلی 28 (47/45%)، سیتروباکتر دایورسوس 23 (98/30%)، سیتروباکتر فروندی 6 (16/10%)، پروتئوس وولگاریس 6 (16/10%)، سراتیا مارسنس 3 (08/5%) و انتروباکتر آئروجنز 2 (38/3%)، سالمونلا انترایتیدیس 3 (08/5%) بودند. خطر نسبی (rr) ابتلا به بیماری در گوساله های تغذیه شده با آغوز آلوده به کلیفرم 95/2 بیشتر از گوساله هایی است که با آغوز آلوده به کلیفرم تغذیه نشده بودند [خطر نسبی=95/2 ، فاصله اطمینان= 673/1-217/5 ]. همچنین میزان آلودگی کلیفرمی آغوز با گله در ارتباط بود (p=0.047). با توجه به این که آلودگی باکتریایی آغوز می تواند منجر به بیماری های گوساله بعد از تولد شود و با جذب غیرفعال آنتی بادی های آغوز تداخل ایجاد نماید ارزیابی کیفی و بهداشتی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. استراتژی تولیدکنندگان باید بر محور مدیریت کاهش میزان آلودگی باکتریایی آغوز مورد استفاده در تغذیه گوساله ها متمرکز گردد. همه تولیدکنندگان باید به رعایت بهداشت توجه نمایند تا آلودگی باکتریایی آغوز در طی مراحل جمع آوری، ذخیره سازی و تغذیه به حداقل ممکن برسد.
رضا مرادی محمداقبال قبادی
چکیده کاشتهای پاییزه انتظاری نخود معمولاً در جهت حداکثر استفاده از بارشهای پاییزی و با توجه به پتانسیل بالای تولید نخود در این کشت ها، در کشورهایی مانند ایران که بارشهای بهاری مناسبی ندارند، انجام میگیرد، اما تداخل شدید علف های هرز، مهمترین مانع این تاریخهای کاشت است. به منظور بررسی واکنش عملکرد، اجزای عملکرد و میزان پروتئین دانه نخود رقم ilc482 به تداخل علفهای هرز تحت رژیمهای مختلف رطوبتی، آزمایشی بصورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. فاکتور رطوبتی شامل سه سطح (آبیاری کامل، یک مرحله آبیاری تکمیلی در ابتدای غلافدهی و بدون آبیاری) به عنوان فاکتور اصلی در نظر گرفته شد. فاکتور فرعی، وجین و تداخل علفهای هرز، طی 5 دوره وجین و 5 دوره تداخل بود که بصورت قرینه انجام گرفت و شامل وجین: در تمام طول دوره رشد، از 95 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 110 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 125 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد و تداخل: در تمام طول دوره رشد، از 95 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 110 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 125 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد بود، که به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. کاشت بصورت پاییزه انتظاری انجام گرفت و وجینها هر 15 روز یکبار به صورت دستی انجام شد. نتایج حاصل از انجام این آزمایش نشان داد که آبیاری کامل نخود، با تأثیر مثبت بر تعداد شاخههای جانبی در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه باعث افزایش معنیدار عملکرد بیولوژیک و دانه گردید، در عین حال این افزایش سبب افزایش رویش علفهای هرز شد. در مقابل، آبیاری تکمیلی باعث تأمین نیاز آبی نخود در مراحل حساس رشد شد و تأثیر منفی کمتری بر طغیان علفهای هرز داشت. تیمار دیم نیز در اثر بروز تنش در مراحل حساس رشد گیاه و کاهش شاخص سطح برگ و با تأثیر کاهشی بر تعداد شاخههای جانبی در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه باعث کاهش معنیدار عملکرد بیولوژیک و دانه نخود شد. بر اساس نتایج این آزمایش، بیشترین میزان عملکرد دانه به ترتیب در تیمار آبیاری کامل، آبیاری تکمیلی و تیمار دیم مشاهده گردید. اثر دورههای مختلف وجین و عدم وجین علفهای هرز نیز بر عملکرد دانه و تمام صفات مربوط به اجزای آن معنی دار بود و بیشترین میزان عملکرد دانه بترتیب در: وجین در تمام طول دوره رشد و تداخل از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد حاصل شد. همچنین کمترین میزان عملکرد دانه بترتیب از: وجین از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد و تداخل در تمام طول دوره رشد بدست آمد. بنابراین، طبق نتایج حاصله از این آزمایش میتوان رژیم رطوبتی یک مرحله آبیاری تکمیلی در شروع غلافدهی نخود را به همراه مبارزه علیه علفهای هرز حداقل تا مرحله گلدهی نخود، جهت نیل به عملکرد مناسب در کشت پائیزه انتظاری در استان کرمانشاه پیشنهاد نمود.
انوش فیروزه غلامرضا محمدی
تاکنون در جهان از موارد رخداد لنفادنیت در نشخوارکنندگان کوچک جدایه های مختلفی از قبیل کورینهباکتریوم سودوتوبرکولوزیس، آرکانوباکتریومپیوژنز، اکتینوباسیلوسلیچنیفرمیس، استافیلوکوکوساورئوس (تحت گونه ی آناربیوس)، گونههای استرپتوکوکوس، میکروکوکوسلوتئوس و باسیلوسسرئوس و غیره جداسازی شده است. اگرچه کورینه باکتریومسودوتوبرکولوزیس به عنوان عامل اتیولوژیک لنفادنیت پنیری شناخته شده است اما به نظر می رسد که تعداد دیگری از میکروارگانیزم ها هم، در رخداد مواردی از لنفادنیت (پنیری) مهم می باشند. این پژوهش اولین مطالعه درباره ی جنبه های اپیدمیولوژیک و میکروبیولوژیک لنفادنیت در گله های گوسفند و بز شمال شرق ایران می باشد. در این مطالعه، 4733 راس گوسفند و بز از 15 گله مورد مطالعه قرار گرفتند. دامنه ی شیوع بین 0% تا 57/28% محاسبه شد. بیش ترین درگیری در بین عقده های لنفاوی سطحی بدن در عقده ی لنفاوی تحت فکی مشاهده شد. میش ها بیش تر از حیوانات نر مبتلا شده بودند. بیش ترین سن ابتلا بین 2 تا 3 سالگی و گوسفندان بیش تر از بزها به بیماری مبتلا بودند. در آزمایشات میکروبیولوژی از نمونه های حاصل از پونکسیون عقده های لنفاوی، عمده ترین جدایه کورینهباکتریوم سودوتوبرکولوزیس بود. سایر جدایه ها متعلق به جنس های کورینه باکتریوم، آرکانوباکتریوم، میکروکوکوس، استافیلوکوکوس، اشریشیا و اکتینوباسیلوس بودند. کلمات کلیدی: کورینه باکتریوم سودوتوبرکولوزیس، لنفادنیت، جنبه های اپیدمیولوژیک و میکروبیولوژیک، شمال شرق ایران
علی سارانی غلامرضا محمدی
هرپس ویروسهای اسب، جزء پاتوژن های بسیارمهم در بین تمام اعضاء خانواده اکوئیده بوده و به علت ایجاد سندرم های مختلف و ایجاد فرم نهفته از چالش های مهم صنعت پرورش اسب می باشند. این ویروس ها دارای گسترش جهانی بوده و علاوه بر خسارات عمده اقتصادی در همه بخش های صنعت اسب سبب بر هم خوردن آسایش حیوان نیز می گردند. در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت بیماری و ضرورت شناسایی دام های آلوده، اقدام به جستجوی هرپس ویروس اسبی 1 و4در جمعیت تک سمی های شمال شرق ایران با استفاده از یک تست تشخیصی مولکولی سریع و دارای حساسیت و ویژگی بالا شده است. نتایج حاصل از تعداد 308 نمونه خون اخذ شده از اسبها و سایر تک سمی های مناطق مختلف شمال شرق ایران نشان داده است که کلیه نمونه ها از نظر وجود هرپس ویروس اسبی 1منفی و 5/74 درصد از اسب ها و 8/14 درصد از سایر تک سمی های مورد مطالعه در این پژوهش واجد dna هرپس ویروس اسبی 4 بودند. در مدل آماری رگرسیون لوجستیک به روش گام به گام عقب گرد ، شاخص نژاد با مثبت شدن تست دارای ارتباط آماری معنی دار بوده است. نسبت شانس آلودگی به هرپس ویروس اسبی 4 در جمعیت اسب های خراسان شمالی2/3 برابر جمعیت اسب های خراسان رضوی برآورد شده است. علاوه بر این در مطالعه حاضر جنس ماده، اسب های با کاربری تولید مثلی ( سیلمی و مادیان مولد)، نژاد و سن از نظر آماری رابطه معنی داری را با مثبت شدن تست نشان داده اند.
علی محمد کاکاییان غلامرضا محمدی
حفظ خاک از گزندهای محیطی و بهبود ویژگی های آن، از اهداف کشاورزی پایدار است. کاشت گیاهان پوششی و برگرداندن آن به خاک به عنوان کودسبز، می تواند در راستای تامین این اهداف سودمند باشد. بنابراین آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در کشتزار پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی اجرا شد. آزمایش به صورت چندعاملی با دو عاملِ گیاه پوششی (چاودار، ماشک و درهم چاودار و ماشک) و تاریخ برگرداندن گیاه پوششی به خاک (اسپند و فروردین ماه)بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، طراحی شد. در کنار هر تکرار یک کرت شاهد نیز درنگر گرفته شد.یافته ها نشان دادند که درصد پوشش سبز و میزان تولید ماده ی خشک چاودار در طول دوره ی رشد بیشتر از سایر تیمارها بود. همچنین تیمارهای پوششی در کاهش وزن خشک و انبوهی علف های هرز نسبت به شاهد، هم در زمان پیش از برگرداندن و هم پس از برگرداندن اثر معنی-داری نشان دادند. در مورد ویژگی های خاک، اثر تیمارها در پیش از برگرداندن بر چگالی ظاهری و تخلخل ناشی از آن، نفوذپذیری، اسیدیته، کربن آلی، نیترات و هدایت الکتریکی معنی دار بود. اما این تیمارها در زمان پس از برگرداندن، تنها بر هدایت الکتریکی اثر معنی دار داشتند. در کل،گیاه پوششی در طول دوره ی رشد خود، سبب افزایش چگالی ظاهری، نفوذپذیری و هدایت الکتریکی و نیز سبب کاهش ماده ی آلی خاک شد. همچنین افزودن کود سبز به خاک و فرصت یک ماهه برای پوسیدن آن، توانست میزان نفوذپذیری، ماده ی آلی و نیترات خاک را بیشتر از تیمار شاهد نسبت به زمان کاشت افزایش دهد.
مهگونه مقیدی امیر افخمی گلی
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کارآیی بالینی داروی سولفادی متیل پریمیدین+ تری متوپریم تولید شرکت عرفان دارو در عفونت های تنفسی گوسفندان انجام شده است.برای انجام این مطالعه داروی مشابه تولید شرکت رازک را که کارایی آن در گذشته تایید شده است. 30 راس گوسفند با سنین بین 3 ماه تا 1 سال با علایم بیماری تنفسی همانند درجه حرارت بالا و مجموع امتیازات بالای 6 طبق دستوالعمل لاگو از یکی از گوسفند داریهای اطراف مشهد انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه تقسیم بندی شدند. از گوسفندان هر دو گروه قبل از شروع درمان هم نمونه خون و هم نمونه سواب بینی به منظور بررسی های خون شناسی و باکتری شناسی گرفته شد. گوسفندان گروه آزمون داروی سولفادی متیل پریمیدین تری متوپریم تولیت شرکت عرفان دارو با دوز 15 میلی گرم به ازا هر کیلو گرم وزن بدن دام دریافت کردند. از داروی مشابه اولید شرکت رازک نیز با همان دوز در گوسفندان گروه کنترل استفاده شد. این درمان برای 3 روز متوالی در ساعت معینی انجام گرفت، در روز 4 دوباره اقدام به نمونه گیری خون و سواب حفره بینی شد و همچنین علایم بالینی مجددا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده در دو گروه با استفاده از نرم افزار آماری 19spss و روش های آماری من ویتنی، t مستقل و مربع کای مورد بررسی قرار گرفت. داده های حاصل از این مطالعه نشان داد که: در مورد علایم بالینی مدنظر هیچ گونه اختلاف معنی داری بین گروه عرفان با گروه کنترل دیده نشد، اما در مورد مجموع امتیازات بالینی و درجه حرارت هر دو گروه بین دو روز 0 و 4 اختلاف معنی داری وجود داشت. از طرفی در روز 4 اختلاف معنی داری در تعداد دامهای بهبود یافته بین دو گروه وجود نداشته است. در هیچ کدام از پارامترهای خونی و بیوشیمیایی نیز اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. در مورد تعداد نمونه های هر گروه که باکتری جنس پاستورلا و مایکوپلاسما از آنها جدا شدند نیز طبق روش مربع کای هیچ اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. اما در مقایسه بین دو روز 0 و 4 در هر دو گروه در هر دو گروه اختلاف معنی داری در این زمینه مشاهده شد. تست آنتی بیوگرام برای بررسی چگونگی حساسیت پاستورلای جدا شده از نمونه ها نسبت به داروی سولفانامید – تری متوپریم نشان داد که تمام نمونه هایی که از آنها باکتری جنس پاستورلا جدا شده بودند در محیط مولر هینتون در شرایط آزمایشگاهی نسبت به این آنتی بیوتیک حساس بوده و پاستورلاهای جدا شده نسبت به لینکومایسین مقاوم بوده و نسبت به جنتامایسین حساسیت متوسطی دارد اما نسبت به آنتی بیوتیک های دیگری که در آزمایشگاه استفاده شد از جمله آنتی بیوتیک مورد نظر ما حساسیت بالایی دارد که نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر کارآمدی یکسان داروی تولیدی هر دو شرکت مورد نظر در درمان بیماری تنفسی حاصل از پاستورلا و مایکوپلاسما در گوسفندان است.
غلامرضا محمدی مسلم صالحی
چکیده هدف این پژوهش تبیین رابطه هوش معنوی و عدالت سازمانی با اثر بخشی سازمانی در میان دبیران مقطع متوسطه ناحیه 2یزد میباشد.جامعه آماری کلیه دبیران مقطع متوسطه ناحیه 2یزد در سال تحصیلی 92-91بود نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 200نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند ابزار گردآوری اطلاعات سه پرسشنامه هوش معنوی عبدالله زاده،عدالت سازمانی نیهوف و مورمن و اثر بخشی سازمانی سرجیوانی بود که روایی و پایایی ابزار مورد ارزیابی قرار گرفت .از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه و نرم افزارspss استفاده شد .مهمترین نتایج وجود رابطه مستقیم و معنادار بین هوش معنوی و عدالت سازمانی با اثر بخشی سازمانی و رابطه مستقیم و معنی دار بین ابعاد هوش معنوی و نیز ابعاد عدالت سازمانی با اثربخشی می باشد. بین هوش معنوی و عدالت سازمانی هوش معنوی پیش بینی کننده قوی تری برای اثربخشی می باشد بین ابعاد هوش معنوی زندگی معنوی با اتکا به هسته درونی پیش بینی کننده قوی تری برای اثربخشی می باشد و نیز بین ابعاد عدالت سازمانی عدالت رویه ای پیش بینی کننده قوی تری برای اثربخشی می باشد
مهوش جامه شورانی عبداله نجفی
این تحقیق طی سال زراعی 1391-1390 در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه¬های پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی بر روی 30 ژنوتیپ گندم دوروم انجام شد. طرح آزمایشی مورد استفاده، بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار بود. ارتباط بین با استفاده از صفات زراعی، مورفولوژیک و نشانگرهای مولکولی issr و rapd مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین¬ها اختلافات بین ژنوتیپ¬ها را آشکار کرد. بر اساس نتایج تجزیه همبستگی و تجزیه علیت، وزن هزار دانه اثر مستقیم بالاتری روی عملکرد دانه داشت و می-تواند به عنوان شاخص جهت گزینش ارقام با عملکرد بالا مد نظر قرار گیرد. تجزیه خوشه¬ای با استفاده از روش وارد، ژنوتیپ¬ها را در چهارگروه جداگانه قرار داد. با انجام تجزیه به مؤلفه¬های اصلی، هفت مؤلفه شناسایی شد که بیش از 80 درصد تنوع کل داده¬ها را تبیین کردند. با تجزیه به عامل¬ها هفت عامل مستقل از شناسایی در مجموع این عامل¬ها 80 درصد از تنوع کل را توجیه کردند. از 15 آغازگر issr مورد استفاده در این تحقیق 13 آغازگر نوارهای چند شکل تولید کردند. میانگین درصد چند شکلی 71/92 درصد محاسبه شد. از آغازگر¬های rapd مورد استفاده چهارآغازگر rapd تکثیر و میانگین درصد چند شکلی 84 درصد محاسبه گردید. آزمون مانتل بین داده-های زراعی با هر دو نشانگر معنی دار، اما میزان این همبستگی پایین بود. به منظور بررسی رابطه بین صفات اگرو- مورفولوژیک و نشانگرهای مولکولی issr و rapd، ابتدا ساختار جمعیت با استفاده از نرم افزار structure بررسی، و ژنوتیپ¬ها در دو زیر جمعیت قرار گرفتند. تجزیه رگرسیون لجستیک با نرم افزار tassel انجام و مکان¬های ژنی مرتبط با این صفات شناسایی شد. در بین نشانگرهای issr آغازگرهای ubc-824، ubc-808، ubc-811، ubc-855 و در بین نشانگرهای rapd آغازگرهای ab، e16 و opc13 بیشترین میزان ارتباط را با صفات استفاده از رگرسیون لجستیک نشان دادند. از این نتایج می¬توان در تجزیه qtl برای صفات مذکور استفاده کرد.
محسن چم پور صادق چینی کار
مطاله ای جامع روی جمعیت شتر های استان خراسان شمالی، جنوبی و رضوی انجام شد تا اطلاعات اپیدمیولوژیک در مورد وضعیت بیماری تب هموراژیک کریمه-کنگو در این حیوان بدست آید. در فاصله زمانی خرداد ماه سال1391 تا فروردین ماه 1392 یازده شهر یا شهرستان از سه استان فوق به صورت خوشه انتخاب شد. از هر خوشه حداقل چهارده شتر انتخاب و نمونه گیری شد. در این مطالعه از rt-pcr جهت بررسی ژنوم ویروس cchf در کنه ها و از الیزای igg اختصاصی cchf جهت بررسی شترها استفاده شد. جمعا 200 شتر مورد بررسی قرار گرفت. آلودگی با کنه در 170 شتر دیده شد و 480 کنه سخت (133 ماده و 347 نر) جمع آوری گردید. تنها یک جنس کنه هیالوما و چهار گونه آن در شترهای این مناطق وجود داشت. در این بین کنه هیالوما درومداری کنه غالب در شترهای این مناطق بود. ژنوم ویروس cchf در 49(2/10%) کنه از مجموع 480 کنه دیده شد. ژنوم ویروس cchf در کنه های هر 3 استان دیده شد. جهت بررسی سرمی جمعا 170 شتر نمونه گیری شد. هر سه استان دارای نمونه مثبت بود و 6 محل از مجموع 11 منطقه نمونه گیری شده دارای نمونه igg مثبت بود. در مجموع 3/5% آلودگی سرمی مشاهده شد. بیشترین مواردigg مربوط به نهبندان در خراسان جنوبی بود. در این مطالعه 8 نمونه از مجموع 9 نمونه مثبت مربوط به شتر های ماده بود.
زهره حیدری غلامرضا محمدی
تعداد 110جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال جهت ردیابی ژن های stx1، stx2، f41، sta،hly ،eae و f17 و نیز 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم به منظور بررسی وجود سه ژن f41، f17، sta با استفاده از روش duplex pcrوuniplex مورد آزمایش قرار گرفتند. در بین 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، ژن های stx1، stx2، eae، hlya، sta، f17 و f41 به ترتیب در 41 جدایه (27/37%)، در 76 جدایه (09/69%)، در 25 جدایه (72/22%)، در 22 جدایه (20%)، در 14جدایه (72/12%)، در 45 جدایه (9/40%) و در 3 جدایه (72/2%) ردیابی گردیدند. در میان 39 تا از 110 جدایه (45/35%) اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، که هر دو ژن stx1 و stx2را دارا بودند، در 14جدایه (72/12%) فقط دو ژن stx1و stx2با هم حضور داشتند و در بقیه ی جدایه ها ژن های دیگری هم وجود داشتند. در بین 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، بیست و هفت الگوی متفاوت ژنی مشاهده گردید. در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم، ژن های f17، f41 و sta به ترتیب در 65 تا از 110جدایه (09/59%)، 7 جدایه از 110 جدایه (36/6%) و 8 تا از 110 جدایه (27/7%) وجود داشتند. در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم، چهار الگوی متفاوت ژنی مشاهده گردید، که الگوی ژنی f41/sta در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال نیز وجود داشت. ژن f17 به طور معنی داری در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم بیشتر از جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال بود ولی اختلاف معنی داری در مورد دو ژن f41 و sta در دو گروه مشاهده نشد. بر اساس نتایج ما اکثر جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، تولیدکننده ی شیگاتوکسین بودند که اهمیت گوساله به عنوان مخزن stec را نشان می-دهد.
مریم صفری پور غلامرضا محمدی
استفاده از منابع گیاهی و حیوانی قابل تجدید به جای منابع شیمیایی می تواند نقش مهمی در باروری و حفظ فعالیت های بیولوژیک خاک، افزایش کیفیت محصولات کشاورزی و سلامت اکوسیستم داشته باشد. کود سبز شامل گیاهی است که آن را قبل از کاشت محصول اصلی کشت کرده و بعد از مقداری رشد سبزینه ای به زمین بر می گردانند. به منظور ارزیابی تأثیر کودهای سبز لگوم و غیرلگوم به صورت تک کشتی و مخلوط و سطوح مختلف کود نیتروژن بر ذرت سینگل کراس 704 و نیز امکان جایگزینی تمام و یا بخشی از کود شیمیایی توسط کودسبز، آزمایشی در سال زراعی 91-90 در مزرعه آزمایشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی به صورت اسپیلت پلات بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی با 21 ترکیب تیماری و در 3 تکرار انجام گرفت. عامل اصلی (کود سبز و زمان کاربرد آن) شامل چاودار (زمان برگرداندن اسفند)، چاودار (زمان برگرداندن فروردین)، ماشک (زمان برگرداندن اسفند)، ماشک (زمان برگرداندن فروردین)، مخلوط (ماشک و چاودار) (زمان برگرداندن اسفند)، مخلوط (ماشک و چاودار) (زمان برگرداندن فروردین)، شاهد (بدون کود سبز)، عامل فرعی (کود نیتروژنه) شامل عدم کاربرد کود اوره، 200 کیلوگرم در هکتار کود اوره (50 درصد مقدار توصیه شده)، 400 کیلوگرم در هکتار کود اوره (100 درصد مقدار توصیه شده) بودند. تیمارهای کود سبز و نیتروژن اثر معنی داری بر شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سطح ویژه برگ، وزن ویژه برگ، ارتفاع بوته، کلروفیل برگ، عملکرد و اجزای آن، پروتئین دانه و بیوماس علف های هرز داشتند. بیشترین عملکرد دانه ذرت مربوط به تیمار ماشک برگردان در فروردین ماه به میزان 1212 گرم در مترمربع و کمترین آن مربوط به شاهد (بدون کودسبز) به میزان 918 گرم در مترمربع بود. در بین تیمارهای کود نیتروژن نیز کود 100 درصد مقدار توصیه شده با 1125گرم در مترمربع بیشترین و تیمار عدم کاربرد نیتروژن با 904 گرم در مترمربع کمترین عملکرد را دارا بودند. بررسی نتایج نشان داد، عملکرد دانه در تیمارهای ماشک برگردان فروردین +50 درصد نیتروژن، 1244 گرم در مترمربع، مخلوط برگردان فروردین+50 درصد نیتروژن، 1146 گرم در مترمربع، ماشک برگردان اسفند+50 درصد نیتروژن، 1108 گرم در مترمربع، مخلوط برگردان اسفند+50 درصد نیتروژن، 1017 گرم در مترمربع، چاودار برگردان فروردین+50 درصد نیتروژن، 987 گرم در مترمربع و چاودار برگردان اسفند+50 درصد نیتروژن، 982 گرم در مترمربع بود در صورتی که در تیمار شاهد +100 درصد نیتروژن، 1006 گرم در مترمربع عملکرد دانه به دست آمد. بنابراین، تیمارهای ماشک برگردان اسفند و فروردین و مخلوط برگردان اسفند و فروردین همراه با 50 درصد نیتروژن توصیه شده از عملکردی بالاتر از شاهد همراه با 100 درصد نیتروژن توصیه شده برخوردار بودند. به بیان دیگر، کاربرد کودسبز علاوه بر کاهش کاربرد کود نیتروژن (به میزان 50 درصد) می تواند به بهبود عملکرد ذرت نیز منجر شود. این امر، ضمن صرفه جویی در مصرف منابع تجدیدناپذیر انرژی از جنبه های زیست محیطی نیز بسیار سودمند است. کلمات کلیدی: ذرت، کشاورزی پایدار، کودسبز، کود نیتروژن، ، لگوم.
پرستو احمدی غلامرضا محمدی
دانه های روغنی بعد از غلات دومین منبع مهم تأمین انرژی مورد نیاز جوامع انسانی به شمار می روند. کنجاله حاصل از فرآیند صنعتی تولید روغن نیز به لحاظ سرشار بودن از پروتئین یکی از اقلام مهم تغذیه دام، طیور و آبزیان محسوب می گردد. سویا به عنوان یکی از مهمترین دانه های روغنی محسوب می شودکه به تنهایی حدود 60 درصد تولید دانه های روغنی را به خود اختصاص داده است. در این راستا به منظور بررسی اثر آرایش های مختلف کاشت ، اندازه بذر و کود آغازگر بر رشد و عملکرد سویا آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی کرمانشاه در سال زراعی 1391-1390 به اجرا در آمد. فاکتور اول، آرایش کاشت در سه سطح شامل آرایش کاشت با فاصله ردیف 50 و روی ردیف 5 سانتی متر، فاصله ردیف 25 و روی ردیف 10 سانتی متر و فاصله ردیف 25 و روی ردیف 10 سانتی متر به صورت زیگزاگی ، فاکتور دوم، اندازه بذر در دو سطح ریز و درشت و فاکتور سوم، کود آغازگر در در دو سطح شامل مصرف کود و عدم مصرف کود بود. نتایج نشان داد که اثر آرایش کاشت بر تمامی صفات شامل عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، وزن صد دانه، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، درصد پروتئین دانه، درصد روغن دانه، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول، سطح ویژه برگ، شاخص سطح برگ، ارتفاع بوته، بیوماس علف هرز، درصد نور میانه کانوپی، درصد نور کف کانوپی، کلروفیل کل، کلروفیل a و کلروفیلb معنی دار شده است. اثر اندازه بذر نیز بر تمامی صفات اندازه گیری شده به جزء کلروفیلb معنی دار شده است. همچنین اثر کود آغازگر بر تمامی صفات مورد بررسی به جزء سرعت رشد نسبی و سطح ویژه برگ معنی دار بود. نتایج نشان داد که ترکیب تیماری آرایش کاشت 10-25، بذر درشت و مصرف کود آغازگر، بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد. اثر متقابل آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی و بذر درشت بیشترین درصد پروتئین را نشان داد. تیمار آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی و مصرف کود آغازگر دارای درصد پروتئین بیشتر و همچنین تیمار بذر درشت و مصرف کود درصد پروتئین بیشتری نشان داد. اثرات آرایش کاشت 10-25، بذر درشت و مصرف کود درصد روغن بالاتری را نشان دادند. بیشترین مقدار شاخص سطح برگ به آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی، بذر درشت و مصرف کود اختصاص داشت. آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی، بذر درشت و مصرف کود سرعت رشد محصول را افزایش دادند. کمترین مقدار سطح ویژه برگ به تیمار دارای بذر درشت و مصرف کود اختصاص داشت و آرایش 10-25 سطح ویژه کمتری داشت. اثر متقابل آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی، بذر درشت و مصرف کود آغازگر در صفت کلروفیل کل برگ دارای بیشترین میزان بود. بیشترین ارتفاع بوته مربوط به آرایش کاشت 5-50، بذر درشت و مصرف کود بود.
پروین بیات مختار قبادی
کیفیت زراعی بذر از عوامل موثر بر روی پوشش مناسب و به موقع مزرعه و در نهایت عملکرد گیاهان زراعی می باشد. بذور از نظر درصد جوانه زنی در آزمایشگاه و درصد سبز شدن در مزرعه واکنش های متفاوتی را نشان می دهند. این بررسی به منظور تعیین مناسب ترین آزمون ارزیابی بنیه بذر و گیاهچه در آزمایشگاه جهت پیش بینی درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه در مزرعه انجام گرفت. بنابراین سیزده توده بذر مختلف از دو تیپ کابلی و دسی برای آزمایش انتخاب شدند. در آزمایشگاه آزمون های جوانه زنی استاندارد، آزمون تنش اسمزی، آزمون سرما، آزمون هدایت الکتریکی، آزمون درصد آبنوشی، آزمون درصد تراوش پتاسیم، آزمون خرده آجر، آزمون پیری تسریع شده در سه دمای،41،43،45 درجه سانتی گراد و به مدت زمان 48، 72، 96، 120، 144 ساعت و آزمون پیری تسریع شده با نمک اشباع (دمای 43 درجه سانتی گراد و به مدت 96 ساعت) انجام شدند. در این آزمون ها شاخص های مرتبط با بنیه بذر و گیاهچه نظیر درصد جوانه زنی نهایی، درصد گیاهچه قوی، درصد گیاهچه ضعیف، درصد گیاهچه غیرنرمال، سرعت جوانه زنی، متوسط زمان لازم برای جوانه زنی، میانگین سرعت جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی روزانه، ضریب سرعت جوانه زنی، درصد بذر زنده، درصد بذر جوانه نزده، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ساقه چه، وزن خشک ریشه چه، ضریب آلومتریک، شاخص بنیه گیاهچه، مقدار استفاده از ذخایر بذر، کارایی استفاده از ذخایر بذر و کسر ذخایر مصرف شده اندازه گیری شدند. در مزرعه سیزده توده بذر فوق نیز کشت شدند و درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده از تجزیه واریانس صفات مورد مطالعه در آزمایشگاه و درصد سبز و سرعت سبز شدن گیاهچه در مزرعه مشخص گردید توده های بذر مختلف نخود در شرایط آزمون های بنیه بذر تفاوت معنی دار با هم داشتند. مقایسه توده های بذر قدیمی و جدید نشان داد که توده بذرهای جدید ارقام مختلف از نظر شاخص های مورد بررسی در آزمون های بنیه بذر و صفات مزرعه ای نسبت به توده های بذر قدیمی برتری داشتند که بیانگر کیفیت و بنیه بذر بالاتر آن ها بود. در این میان، ارقام تیپ دسی از نظر شاخص های مورد بررسی در آزمون های بنیه بذر نسبت به تیپ کابلی برتری نشان دادند که بیانگر کیفیت و بنیه بذر بیشتر تیپ دسی می باشد. در این مطالعه همبستگی مثبت و معنی داری بین نتایج آزمون های بنیه بذر با درصد و سرعت سبز شدن در مزرعه وجود داشت. در بین آزمون های بنیه بذر،درصد جوانه زنی نهایی و درصد گیاهچه قوی در آزمون جوانه زنی استاندارد، وزن خشک ساقه چه در آزمون پیری تسریع شده (دمای 43 درجه سانتی گراد و به مدت های 48 و 72 ساعت و درصد گیاهچه نرمال خارج شده در آزمون خرده آجر با درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه در مزرعه برآورد نزدیک تری داشتند. در نتیجه چنین به نظر می رسد که این آزمون های آزمایشگاهی از قابلیت بالایی برای پیش بینی میزان سبز شدن گیاهچه توده های بذر مورد مطالعه برخوردار بوده و به عنوان آزمون های ارزیابی بنیه بذر گیاهچه نخود قابل توصیه اند. کلمات کلیدی: نخود، آزمون بذر، قدرت بذر، جوانه زنی، سبز شدن، مزرعه
قباد محمدپور محمداقبال قبادی
به منظور بررسی اثر کودهای نیتروژنه بیولوژیک و صنعتی بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم بیوه نیج، آزمایشی به صورت کرت های خردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در روستای طلسم شهرستان دالاهو استان کرمانشاه در سال زراعی 1392-1391 انجام شد. فاکتورها شامل چهار سطح کود نیتروژن (50 درصد کود پایه، 100 درصد کود پایه، 150 درصد کود پایه و شاهد) با کود پایه 30 کیلوگرم در هکتار از منبع کود اوره به عنوان کرت اصلی و چهار سطح کود زیستی ازتو بارور- 1 (نصف کود پایه، کود پایه، 5/1 برابر کود پایه و شاهد) بصورت تلقیح بذری با کود پایه 100 گرم در هکتار به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثر تیمارها بر عملکرد ماده خشک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، درصد پروتئین دانه، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در شاخه فرعی، تعداد و وزن دانه در شاخه فرعی معنی دار بود. همچنین نتایج نشان دهنده تاثیر معنی دار بر سطح برگ و وزن خشک بوته در مرحله ابتدای گلدهی بود. بیشترین عملکرد ماده خشک و عملکرد دانه در تیمار نصف کود نیتروژنه+کود پایه ازتو بارور به ترتیب با 6730 و 1089 کیلو گرم در هکتار و کمترین مربوط به تیمار شاهد به ترتیب با 2420 و 472 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. بالاترین شاخص برداشت (96/29 درصد) در تیمار یک و نیم برابر کود پایه ازتو بارور + یک ونیم برابر نیتروژن وکمترین (20/23 درصد) آن درتیمار کود پایه نیتروژن+ یک ونیم برابر ازتوبارور مشاهده شد. بیشترین وزن صد دانه (95/46 گرم) در تیمار نصف کود نیتروژنه + 5/1 برابر ازتو بارور وکمترین آن (53/22 گرم) مربوط به 5/1 برابر نیتروژن + عدم تلقیح ازتو بارور بود. همچنین بیشترین (12/26 درصد) و کمترین (7/22 درصد) محتوی پروتئین دانه درتیمارهای نصف کود نیتروژنه + 5/1 برابر ازتو بارور و شاهد بدست آمد. بیشترین تعداد شاخه فرعی (6/5 شاخه) در تیمار نصف کود نیتروژنه +کود پایه ازتو بارور و کمترین آن (8/1 شاخه) در شاهد بدست آمد. بیشترین تعداد دانه در شاخه فرعی (9/9 دانه) متعلق به نصف کود نیتروژنه +کودپایه ازتو بارور وکمترین آن (7/4 دانه) در تیمار کود پایه نیتروژن+ یک و نیم برابر ازتوبارور بدست آمد. بیشترین و کمترین وزن دانه در شاخه فرعی 88/3 و 25/1 گرم به ترتیب در تیمارهای نصف کود نیتروژنه +کودپایه ازتو بارور و 5/1 برابر کود نیتروژن+ عدم مصرف ازتو بارور مشاهده شد. بیشترین و کمترین سطح برگ در مرحله ابتدای شروع گلدهی به ترتیب با 5/827 و 5/287 سانتیمتر مربع مربوط به 5/1 برابر ازوتوبارور + نصف کود پایه نیتروژن و نصف کود پایه نیتروژن + عدم تلقیح با ازتوبارور بود. بیشترین وزن خشک برگ (93/17گرم) برای بدون مصرف نیتروژن + ازتوبارور پایه و کمترین آن (53/5 گرم) مربوط به شاهد بود. نتایج حاصله موید این نکته بود که استفاده از کود زیستی باعث کاهش مصرف کودهای شیمیایی و اثر مثبت بر عملکرد و اجزای آن نخود درشرایط دیم شده است.
کامبیز کیانی منفرد علیرضا تقوی رضوی زاده
مطالعه حاضر با هدف بررسی برخی فاکتورهای هماتولوژی، بیوشیمیایی، عناصر کمیاب و شاخص های استرس اکسیداتیو در گاوهای مبتلا به جابجایی شیردان به چپ انجام گرفت. نمونهی خون از ورید وداج 60 گاو شیری بالغ نژاد هلشتاین شامل 30 گاو سالم و 30 گاو دچار lda اخذ شد و در دو لوله یکی حاوی edta برای اندازه گیری فاکتورهای هماتولوژی و دیگری در لولهی شیشه ای بدون مادهی ضد انعقاد برای جداسازی سرم و اندازه گیری سایر فاکتورها قرار داده شد. نمونه ها در کنار یخ به آزمایشگاه انتقال و در ظرف کمتر از 24 ساعت سرم خون جدا شد. پروفایل کامل هماتولوژی و فاکتورهای بیوشیمیایی شامل کلسیم، منیزیم، فسفر، ast، cpk، alp، ggt، بیلی روبین، اسید اوریک، آلبومین، گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، اوره و کراتینین و همچنین عناصر کمیاب و شاخص های استرس اکسیداتیو شامل ظرفیت تام آنتی اکسیدانی(frap) ، مالون دی آلدئید (mda)، مس، آهن، روی و سلنیوم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه تحت بررسی از نظر فاکتور های pcv ، rbc، mchc ، lymphocyte ، monocyte ، fibrinogen ، bilirubin ، ast ، albumin، alp، cholesterol ، calcium، uric acid اختلاف آماری معنیداری وجود دارد . از نظر سایر فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی و همچنین شاخص های استرس اکسیداتیو و عناصر کمیاب، هیچ گونه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. دهیدراتاسیون در افزایش pcv، استرس یا عفونتهای احتمالی ابتدای زایش در افزایش معنی دار مونوسیتها و کاهش لنفوسیتها در گاو های مبتلا به lda در مقایسه با گاوهای سالم میتوانند نقش داشته باشند. احتمالاً بی اشتهایی و محرومیت غذایی باعث کاهش آلبومین و کلسترول در گاوهای مبتلا به جابجایی شیردان شده است. کاهش معنی دار کلسیم در گاوهای دچار lda در مقایسه با گروه کنترل به دلیل کم اشتهایی از یک سو و ترشح شیر و خروج کلسیم از آن از سوی دیگر میباشد. فیبرینوژن به عنوان یک پروتئین فاز حاد مثبت میتواند در اوایل بیماری افزایش پیدا کند. احتمالاً لیپیدوز کبدی در افزایش آنزیم ast و گرسنگی و انسداد مجرای صفراوی در افزایش بیلی روبین در گاوهای دچار lda نسبت به گروه کنترل موثر میباشند. در مجموع می توان گفت در lda، وقوع استرس اکسیداتیو بویژه چنانچه بیماری زودهنگام تشخیص داده شود، قابل ملاحظه نمی باشد.
غلامرضا محمدی علی قربانزاده مقدم
دراین پایان نامه می خواهیم چهارچوب واحدی برای نظریه انتشار امواج ونحوه ی کنترل آنها، مستقل از ماهیت امواج (نوری، مادی، آکوستیکی) ارائه کنیم. روش های نظری پنهان سازی امواج وکنترل آنها براساس تغییر پارامترهای مادی چون ثابت دی الکتریک، تراوایی مغناطیسی و... بررسی می شود. ایده ی اصلی نظری برای این کار براساس تبدیلات هندسی فضا-زمان است. با در نظر گرفتن معادلات حاکم بر انتشار امواج به صورت هموردا که در همه چهارچوب ها درست باشد، می توان با گذار از مختصات دکارتی به مختصات خمیده ی تعمیم یافته، هرگونه فرم انتشار دلخواه موج را بدست آورد. می دانیم که در واقعیت فیزیکی نمی توانیم متریک را تغییر دهیم ولی در عمل می توان به جای تغییر متریک، تغییرات فضایی پارامترهای مادی و توابع پاسخ را در نظر گرفت که به لحاظ ریاضی معادل تبدیل مختصات است. سپس با اعمال تبدیلات معکوس می توان شکل تابعی پارامترهای مادی را برای شکل دلخواه انتشار امواج در یک سیستم فیزیکی واقعی استخراج کرد.
غلامرضا محمدی جلیل مالکی
امروزه داوری یک شیوه مناسبی برای حل و فصل اختلافات خصوصی افراد در کنار محاکم شناخته شده است . وقتی اشخاص داوری را به عنوان مرجع حل وفصل اختلافات خود انتخاب نموده اند اینگونه در نظر داشته اند تا دیگر دادگاهها در اختلاف آنها و امور مربوط به آن دخالت ننمایند اما با توجه به شرایط خاص داوری دخالت محاکم به منظور مساعدت و نظارت بر آن غیرقابل اجتناب است . قوانین جدید داوری متضمن قواعدی راجع به نقش طرفین ، داور یا داوران و محاکم در کلیه مراحل داوری از ابتدا تا انتهای فرایند آن می باشند ، این قوانین و قواعد هرچند تا حدود زیاد باهم یکسانند اما در برخی از جهات به ویژه در خصوص موارد مداخله محاکمدر داوری ، اهداف ، حدود ، کیفیت و زمان مداخله با یکدیگر متفاوند . تحقیق حاضر با هدف کشف نقاط ضعف و قوت موارد مداخله محاکم ملی در داوریهای داخلی ، میزان مداخله ، شرایط ، زمان و کیفیت آن در حقوق دو کشور ایران و انگلیس انجام گرفته تا نتیجه به صورت کاربردی جهت اعتلای داوری در بازنگریو اصلاح قانون داوری ملی که در آن نقش حاکمیت اراده برجسته تر از پیش باشد مورد بهره برداری قرار گیرد . آنچه مسلم است دخالت در داوری با هر هدفی که صورت پذیرد باید مبتنی بر مجوز قانونی و در گستره ای محدود شورت پذیرد تا ضمن حفظ استقلال داوری ماهیت داوری را از قراردادی به ماهیتی قضایی تبدیل ننماید.
یاسین نوروزی غلامرضا محمدی
به منظور بررسی تاُثیر برخی عوامل بر توان دگر آسیبی یونجه، برگ گردو، سورگوم جارویی و توتون در کنترل علف های هرز غالب مزرعه گوجه فرنگی، آزمایش هایی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در آزمایشگاه و گلخانه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی در سال 92 اجرا شد. آزمایش گلدانی در دو مرحله انجام شد، فاکتورهای مورد مطالعه در مرحله اول شامل سه نوع ماده گیاهی (توتون، یونجه و سورگوم) و چهار غلظت شامل 4، 8 و16 گرم برای یونجه، 1، 2و 4 گرم برای توتون و 4/1، 8/2 و6/5 گرم بر 9/1 کیلوگرم خاک برای سورگوم بودند و برای هر یک از مواد گیاهی غلظت صفر به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. در مرحله دوم آزمایش گلدانی فاکتور اول برای هر آزمایش جداگانه شامل سه رژیم آبیاری پرآبیاری (2 روز یکبار)، آبیاری معمولی (4 روز یکبار) و کم آبیاری (6 روز یکبار)، سه سطح گوگرد شامل (صفر، 150و300 کیلوگرم در هکتار)، سه سطح نیتروژن شامل (صفر،150و300 کیلوگرم در هکتار)، دو نمونه خاک استریل شده و استریل نشده و فاکتور دوم که برای هر چهار آزمایش مشترک بود شامل سه نوع ماده گیاهی (توتون، یونجه و سورگوم) بود. علف های هرز مورد بررسی سوروف، قیاق و تاج خروس بودند. فاکتورهای مورد مطالعه در بخش آزمایشگاهی شامل پنج غلظت عصاره برگ گردو (صفر، 5/2، 5، 5/7 و 10 درصد) و سه علف هرز تاج خروس، سوروف و قیاق بود. نتایج مرحله ی اول مطالعه گلدانی نشان داد با افزایش غلظت ماده گیاهی طول ریشه، ارتفاع، میانگین سرعت سبز شدن، تعداد برگ، تعداد پنجه، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه و درصد سبز شدن سوروف و قیاق و مقدار سبزینگی برگ سوروف و تاج خروس در مقایسه با شاهد کاهش معنی داری یافتند. نتایج مرحله دوم مطالعه گلدانی نشان داد که صفات تعداد پنجه، تعداد برگ، وزن تر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی و وزن خشک ریشه سوروف در خاک استریل نشده نسبت به خاک استریل شده (فاقد میکروارگانیسم) کاهش معنی داری داشتند. در هر دو نمونه خاک ماده گیاهی یونجه بیشترین اثر بازدارندگی را بر درصد سبز شدن سوروف داشت داشت. با کاهش اسیدیته خاک درصد سبز شدن سوروف کاهش یافت. افزایش مقدار پودر گوگرد برای ماده گیاهی توتون باعث افزایش وزن تر ریشه سوروف شد، اما در مورد، ماده گیاهی یونجه این روند برعکس بود. به طور کلی، برای هر سه ماده گیاهی با کاهش اسیدیته خاک درصد سبز شدن تاج خروس کاهش یافت. با افزایش دور آبیاری تمای صفات مورد بررسی در سوروف کاهش یافتند. برای ماده گیاهی یونجه دور آبیاری 2 روز در مقایسه با 4 روز باعث افزایش ارتفاع، درصد سبز شدن و طول ریشه تاج خروس شد. دور آبیاری 2و 6 روز در مقایسه با دور آبیاری 4 روز باعث کاهش درصد سبز شدن بذر قیاق شدند. با افزایش مقدار نیتروژن مصرفی ارتفاع، تعداد برگ و تعداد پنجه سوروف کاهش یافتند، در صورتی که وزن تر ریشه تاج خروس به شکل معنی داری افزایش یافت. کمترین وزن خشک اندام هوایی سوروف مربوط به مقدار صفر نیتروژن بود. کاربرد ماده گیاهی سورگوم بدون مصرف نیتروژن بیشترین کاهش ارتفاع رادر علف های هرز مورد بررسی موجب شد. با افزایش مقدار نیتروژن ارتفاع و تعداد پنجه قیاق به شکل معنی داری کاهش یافتند. کاربرد مقدار 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای ماده گیاهی یونجه باعث کاهش 57 درصدی سبز شدن بذر قیاق نسبت به شاهد شد. نتایج بدست آمده از بخش آزمایشگاهی نشان داد که با افزایش غلظت عصاره آبی برگ گردو صفات طول ریشه چه و ساقه چه، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه، میانگین سرعت جوانه زنی و درصد جوانه زنی هر سه علف هرز قیاق، تاج خروس و سوروف در مقایسه با شاهد به طور معنی داری کاهش یافت، بطوریکه بیشترین کاهش درصد جوانه زنی مربوط به علف هرز تاج خروس و بیشترین کاهش برای هر سه علف هرز و برای تمام صفات مورد بررسی مربوط به غلظت 10 درصد عصاره بود. بطور کلی، نتایج بیانگر این واقعیت است که میزان تاثیر عوامل مورد بررسی بر روی توان دگرآسیبی گیاهان بسته به گونه گیاهی دگرآسیب، گونه علف هرز هدف و نیز صفت گیاهی مورد مطالعه می تواند متغیر باشد.
حمزه میری غلامرضا محمدی
اثر تراکم بر ارتفاع گیاه نخود در سطح احتمال 5 درصد و بر روی صفات عملکرد بیولوژیک، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، مقدار سبزینگی برگ، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول و مقدار پروتئین دانه نخود در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. همچنین، اثر روش کنترل آفت بر روی تمامی صفات مورد بررسی در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بدست آمد. برهمکنش بین تراکم و روش کنترل آفت بر روی صفات تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف در سطح احتمال 1 درصد و بر ارتفاع گیاه نخود در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بدست آمد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که درتمامی صفات مورد بررسی بجز درصد پروتئین دانه بترتیب تیمار کنترل شیمیایی، رها سازی در مرحله لارو درشت و متوسط و حشره کش بی تی دارای بیشترین اثر افزاینده بودند. در مورد درصد پروتئین دانه بیشترین و کمترین مقدار مربوط به تیمارهای شاهد و کنترل شیمیایی بود. همچنین، در مورد تراکم های گیاهی نیز برای صفات سرعت رشد نسبی، وزن صد دانه، تعداد دانه در غلاف تراکم 30 بوته در متر مربع بیشترین مقدار را داشت اما در صفات ارتفاع، سرعت رشد محصول، عملکرد بیولوژیک و درصد پروتئین دانه بیشترین مقدار برای تراکم 60 بوته در متر گیاه نخود بدست آمد. برای صفات مقدار سبزینگی برگ، تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه تراکم 45 بوته در متر مربع بیشترین مقدار را داشت. در بین تیمار های کنترل بیولوژیک برای اکثر صفات تیمار رها سازی زنبور براکون در مرحله لارو درشت بیشترین اثر افزایشی را بر روی صفات داشت. بطور کلی، تیمار کنترل شیمیایی برای اکثر صفات بیشترین مقدار را داشت پس میتوان نتیجه گرفت که کنترل شیمیایی بیشترین تاثیر را بر روی کنترل لارو کرم کپسول خوار نخود داشته است، اما با توجه به نتایج بدست آمده میتوان در دراز مدت کنترل بیولوژیک را با استفاده از زنبور براکون برای کنترل این آفت بکار برد. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش تراکم کاشت تعداد غلاف های آلوده افزایش یافت. در بین روش های کنترل لارو بترتیب تیمار کنترل شیمیایی، رهاسازی زنبور در مرحله لارو درشت و متوسط و حشره کش bt دارای کمترین غلاف آلوده بودند. کنترل بیشتر لارو توسط تیمار کنترل شمیایی، بدلیل تاثیر آن بر روی تمام مراحل رشدی لارو کرم پیله خوار نخود در مقایسه با سایر تیمار ها بود.
غلامرضا محمدی رضا مصطفوی سبزواری
چکیده ندارد.
علی اکبر جنت آبادی غلامرضا محمدی
این پژوهش جهت بررسی واکنش میزبان – انگل در مراحل ایجاد تجربی بیماری استرانگل درتک سمی کوچک (الاغ) انجام گرفت . پیش از انجام این مطالعه ، بیشتر اطلاعات مربوط به پاتوژنزبیماری بر اساس نشانه های بالینی و تغییرات ماکروسکوپی بافت ها در هنگام کالبدگشایی بود . ایجاد عفونت تجربی بوسیله باکتری استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی دشوار می باشدوبررسی متون نشان میدهدتنها عده محدودی از پژوهشگران موفق به انجام این تجربه شده اند . در پژوهش حاضر بعد از ایجاد موفقیت آمیز بیماری در دامهای تحت مطالعه نشانه های بالینی و پارا کلینیکی ابتلا به عفونت استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی درمراحل مختلف عفونت مطالعه و ثبت گردید.همچنین در پیش از این پژوهش ، در هیچ مطالعه گزارش شده دیگری تاکنون به صورت هم زمان نشانه های بالینی وآسیب شناختی جراحات ایجاد شده حاصل از عفونت تجربی قسمت فوقانی دستگاه تنفس و عقده های لنفاوی ان ناحیه ویافته های خون شناسی در یک گروه از حیوانات از آغاز عفونت تا بهبودی از علائم بالینی مورد بررسی قرار نگرفته است. علاوه بر این مطالعه حاضر اولین پژوهش جهت شناسایی مولکولی استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی براساس تکنیک pcr در ایران می باشد.
فاطمه رشخواری غلامرضا محمدی
در این مطالعه عوامل ویروسی مسبب پنومونی گوساله های شیری (پنومونی آنزئوتیک)، در 9 گاوداری استان خراسان رضوی از مهرماه 1387 تا اردیبهشت 1388، مورد مطالعه قرار گرفت. از هر گله 5 گوساله بیمار، جهت معاینه انتخاب شده، و از هر گوساله در دو فاز بیماری (حاد و نقاهت) نمونه سرم، اخذ گردید. نمونه های سرم، به روش الایزای غیر مستقیم از نظر وجود آنتی بادی علیه ویروس های bhv-1 ، bvd ، brs ، pi3 ، bav-3 ، مورد بررسی قرار گرفتند. در بین 42 نمونه سرم اخذ شده، شیوع سرمی آنتی بادی برای ویروس های bhv-1 ، bvd، brs ، pi3 ، bav-3 ، به ترتیب، % 69 ، %6 /66 ، % 83/3 ، % 95/2 ، 88 درصد بود. رخداد افزایش عیار آنتی بادی برای ویروس های bvd ، brs ، pi3 ، bav-3، به ترتیب، % 11/9، % 16/6، % 26/1 ، 21/4 درصد بود، و در مجموع 52/3 درصد گوساله ها در مر حله دوم نمونه گیری، علیه یک یا چند ویروس ، افزایش عیار آنتی بادی را نشان دادند. بعلاوه هیچ تفاوت معنی داری بین شیوع سرمی آنتی بادی، علیه ویروس های مختلف و سایز گله وجود نداشت (p>0/05). بر طبق نتایج سرولوژی، ویروس های bhv-1 ، bvd، brs ، pi3 ، bav-3، عوامل بیماریزای شایع، در پنومونی گوساله های شیری، در گله های شیری استان خراسان رضوی، هستند.
غلامرضا محمدی علی رضاخانی
در این پژوهش ، اثر استرس حمل و نقل بر روی محتویات مایع شستشوی برونکوآلوئولر گوساله مطالعه شده است .
غلامرضا محمدی
چکیده ندارد.
غلامرضا محمدی کاظم قاسمی گلعذانی
به منظور بررسی اثرات رژیمهای مختلف آبیاری بر روی برخی از شاخصهای زراعی و فیزیولوژیک در سه رقم نخود (جم، 301 و پیروز)، آزمایشی در سال 1377 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام شد. رژیمهای آبیاری شامل آبیاری کامل (4 نوبت آبیاری) و یک نوبت آبیاری در یکی از مراحل فنولوژیک تولید انشعاب ، گلدهی و تشکیل نیام در کرت اصلی و ارقام نخود در کرتهای فرعی گنجانده شدند. صفات مورد مطالعه عبارت از درصد پوشش سبز، سرعت پر شدن دانه، دوره موثر پر شدن دانه، عملکرد دانه، تعداد نیام در بوته، وزن دانه، تعداد دانه در نیام و حداکثر وزن دانه بودند. اندازه گیری درصد پوشش سبز، 25 روز پس از کاشت شروع و در 10 مرحله با فواصل زمانی 7 روز انجام شد. برداشت دانه های نخود نیز 12 روز پس از تشکیل نیام با فواصل زمانی 4 روز و در 10 مرحله صورت گرفت . کلیه صفات مورد بررسی به استثنای تعداد دانه در نیام تحت تاثیر رژیم آبیاری قرار گرفتند. بین ارقام نیز از نظر کلیه صفات اختلاف معنی دار مشاهده گردید. مقایسه میانگینها نشان داد که در شرایط آبیاری محدود (یک نوبت آبیاری در یکی از مراحل فنولوژیک) در بین رژیمهای آبیاری اختلاف معنی داری از نظر درصد پوشش سبز و تعداد نیام در بوته وجود نداشت . در صورتی که عملکرد دانه، سرعت پر شدن دانه، دوره موثر پر شدن دانه و وزن دانه در شرایط آبیاری در مرحله تشکیل نیام بطور معنی داری بیشتر از رژیمهای آبیاری در مرحله تولید انشعاب یا گلدهی بود میانگین صفات مورد بررسی به استثنای تعداد دانه در نیام که تحت تاثیر رژیم آبیاری قرار نگرفت در شرایط آبیاری کامل (4 نوبت آبیاری) به طور معنی داری بیشتر از آبیاریهای محدود بود. عملکرد دانه، سرعت پر شدن دانه و حداکثر وزن دانه در شرایط آبیاری در مرحله گلدهی بطور معنی دار بیشتر از شرایط آبیاری در مرحله تولید انشعاب بود، ولی از نظر سایر صفات در بین این دو رژیم آبیاری اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. در بین ارقام جم و 301 به استثنای درصد پوشش سبز و تعداد دانه در نیام که در رقم 301 به طور معنی داری بالاتر از رقم جم بود از نظر سایر صفات اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در رقم پیروز تعداد نیام در بوته بطور معنی داری بیشتر از ارقام جم و 301 بود، ولی از نظر سایر شاخصها، این ارقام برتری معنی داری را بر رقم پیروز داشتند. کلیه صفات مورد بررسی به استثنای تعداد دانه در نیام از همبستگی مثبت و معنی داری با عملکرد دانه برخوردار بودند ولی در بین آنها درصد پوشش سبز بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه از خود نشان داد. همچنین همبستگی درصد پوشش سبز با سرعت و دوره موثر پر شدن دانه و اجزای عملکرد نخود در مزرعه می تواند بعنوان یک معیار ارزشمند بکار گرفته شود. در بین اجزای عملکرد، وزن دانه از همبستگی بالاتری با عملکرد برخوردار بود. این امر بیانگر تاثیر بسزای این صفت بر روی عملکرد دانه می باشد. سرعت و دوره موثر پر شدن دانه با عملکرد دانه نیز همبستگی مثبت و معنی داری داشتند. بدین معنی که زیاد بودن سرعت و دوره موثر پر شدن دانه منجر به افزایش وزن دانه و در نهایت عملکرد می گردد. به طور کلی در این آزمایش مشخص گردید که در بین مراحل فنولوژیک گیاه نخود، مرحله تشکیل و پر شدن دانه ها حساس ترین مرحله به کمبود آب می باشد و با انجام آبیاری در این مرحله می توان عملکرد دانه نخود را به طور قابل توجهی افزایش داد.
نبی اله گودرزوند چگینی کاظم یاوری
بخش غیررسمی اقتصاد در دهه اخیر با شدت قابل توجهی رو به گسترش است . با افزایش حجم فعالیت این بخش حسابهای ملی دیگر معیار قابل اعتماد و معتبری برای ارزیابی رشد و توسعه اقتصادی ، میزان رفاه و نیز مقایسه های بین المللی نیست . زیرا حجم قابل توجهی از فعالیتهای اقتصادی که از کشوری به کشور دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت است در این حسابها منعکس نمی باشد. مطالعه حاضر بر نقش زنان خانه دار در فعالیتهای اقتصادی کشور تاکید دارد. به طور کلی تولید زنان خانه دار در منزل به عنوان نوعی از تولیدات پنهان جامعه ، در حسابهای ملی نادیده گرفته می شود و در صورتی که ارزش ریالی آن را محاسبه نمائیم سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص خواهد داد . روش کار بر پایه اطلاعات موجود و سرشماری ها و نیز اطلاعات طرح درآمد و هزینه خانوار بوده است و هر کجا که امکان دسترسی به اطلاعات میسر نبوده با استفاده از روشهای علمی برآورد لازم صورت گرفته است . در مرحله بعد روشهای مختلف محاسبه ارزش خدمات خانگی بدون دستمزد معرفی و محاسن و معایب هر یک بیان گردیده است . همچنین در این راستا رهنمودهای سیستم حسابهای ملی sna سال 1993 میلادی در بخش خانوار و بخش تولید و تلقی این سیستم از فعالیتهای تولیدی اقتصادی بیان شده است . در آخر براساس روشهای معرفی شده ارزش و حجم خدمات خانگی بدون دستمزد در ایران محاسبه و نتیجه گیری گردیده است .