نام پژوهشگر: علی عبادی
لیلا فروغی حمیدرضا محمددوست چمن آباد
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر کاربرد سطوح مختلف کود نیتروژن و گوگرد بر عملکرد، اجزای عملکرد، میزان جذب برخی عناصر و صفات کمی و کیفی در گلرنگ (رقم سرین) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل، در سال زراعی 1387 اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول سطوح کود نیتروژن (صفر، 50 و 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و فاکتور دوم سطوح کود گوگرد (صفر، 25 و 50 کیلوگرم گوگرد در هکتار) بود. نتایج نشان داد که کاربرد کودهای نیتروژن و گوگرد تاثیر معنی داری بر عملکرد، اجزای عملکرد، محتوی عناصر و صفات کمی و کیفی داشت. تعداد شاخه جانبی، تعداد طبق، وزن صد دانه، عملکرد روغن دانه، عملکرد دانه، بیوماس، شاخص برداشت در نتیجه مصرف نیتروژن افزایش یافتند، هر چند افزایش مصرف نیتروژن منجر به کاهش درصد روغن دانه گردید. بالاترین عملکرد روغن و دانه (به ترتیب 9/1086و3/3804 کیلوگرم در هکتار) متعلق به کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بود. کلیه صفات (به غیر از درصد روغن دانه) در کاربرد 25 و 50 کیلوگرم گوگرد در هکتار تفاوت آماری معنی داری با هم نشان ندادند. بالاترین مقدار روغن دانه (51/31 درصد) در کاربرد 50 کیلوگرم گوگرد در هکتار بدست آمد. شاخص برداشت با کاربرد گوگرد تغییر معنی داری نشان نداد. ارتفاع بوته و اولین شاخه از سطح زمین بطور معنی داری تحت تاثیر کاربرد نیتروژن و گوگرد قرار گرفتند، بطوریکه بالاترین ارتفاع بوته (6/71 سانتی متر) در ترکیب تیماری حداکثر مقدار این دو فاکتور کودی حاصل شد. جذب کلیه عناصر مورد بررسی تحت تاثیر مصرف کود نیتروژن قرار گرفتند، بطوریکه به استثنای سدیم (با تاثیر منفی) جذب بقیه عناصر با مصرف مقادیر بالاتر نیتروژن، افزایش یافت. همچنین به استثنای کلسیم و نیتروژن، حداکثر جذب عناصر با کاربرد بالاترین سطح گوگرد حاصل شد. اثر متقابل بین نیتروژن و گوگرد بر جذب سدیم، کلسیم و گوگرد معنی دار بود. بالاترین مقدار پروتئین دانه (8/22 درصد) و پروتئین برگ (7/9 درصد) با کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حاصل شد. بهترین ترکیب تیماری برای درصد پروتئین برگ کاربرد 50 کیلوگرم نیتروژن به همراه 25 کیلوگرم گوگرد در هکتار بود. بالاترین عملکرد پروتئین دانه (2/864 کیلوگرم در هکتار) متعلق به کاربرد بالاترین سطح کود نیتروژن بود. با افزایش مقادیر کاربردی هر دو کود بر محتوی رطوبت نسبی برگ افزوده شد. حداکثر شاخص سطح برگ (0/4) با کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد، اما کاربرد 25 و 50 کیلوگرم گوگرد در هکتار تفاوت معنی داری بر شاخص سطح برگ نداشت. ضریب استهلاک نور با افزایش هر دو کود کاهش و کارایی مصرف نور افزایش یافت. با کاربرد کود نیتروژن صفات زراعی (اعم از کمی و کیفی) گلرنگ (به استثنای درصد روغن دانه) بهبود یافت، ولی به نظر می رسد که کاربرد مقادیر بالاتر گوگرد نه تنها تاثیر مفیدی بر روی این صفات ندارد، حتی امکان دارد اثرات مفید نیتروژن را کاهش دهد. از اینرو کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن به همراه 25 کیلوگرم گوگرد در هکتار جهت بهبود صفات زارعی و تولید محصول با کمیت و کیفیت بالا در گلرنگ در منطقه اردبیل قابل توصیه است.
فاطمه جودی کلان علی عبادی
از آنجا که توجه به افزایش همزمان خصوصیات کمی و کیفی، مثل عملکرد دانه و پروتئین در گیاهان زراعی مختلف اهمیت بالایی دارد، در این راستا آزمایشی در سال زراعی 1387 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل چهار ژنوتیپ عدس (توده محلی، لاین محلی، ill-10314، ill-6037) و فاکتور دوم شامل کود نیتروژن به صورت کود اوره در سه سطح ( صفر، 45 و90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار ) بود. ژنوتیپ های مورد بررسی، از لحاظ صفات فنو لوژیکی شامل زمان شروع 50 درصد گلدهی، 50 درصد غلاف بندی و 50 درصد رسیدگی اختلاف معنی داری نشان دادند. بیشترین زمان گلدهی مربوط به لاین و توده محلی بود. همچنین توده محلی از لحاظ طول دوره غلاف بندی و رسیدگی تعداد روز بیشتری را نسبت ژنوتیپ های دیگر نشان داد. برای صفات مورفولوژیکی مورد بررسی، لاین و توده محلی ضمن اینکه در اثر اصلی رقم، کمترین ارتفاع را نشان دادند، اما به طور معنی داری بیشترین تعداد ساقه فرعی در بوته را شامل بودند. به طوریکه لاین محلی در ترکیب تیمار کودی 45 کیلوگرم در هکتار، کمترین ارتفاع را داشته اما در همین تیمار کودی بیشترین تعداد ساقه فرعی را نشان داد. کمترین تعداد غلاف پوک در لاین محلی و رقم ill-10314 مشاهده شد. لاین محلی در اثر اصلی رقم و ترکیب کودی 45 کیلوگرم در هکتار، بیشترین وزن خشک دانه در متر مربع را نشان داد. با توجه به اثر اصلی رقم و اثر متقابل کود و رقم برای صفت تعداد دانه در بوته رقم ill-10314 و لاین محلی به ترتیب با دارا بودن 55/41 و 22/31 دانه در بوته، به طور مشترک بیشترین مقدار را از نظر این صفت نشان دادند. مقایسه میانگین اثر ساده رقم برای صفت عملکرد دانه، بیشترین عملکرد دانه (9/1471 کیلوگرم در هکتار) را برای لاین محلی نشان داد. با وجود اینکه غیر از رقم ill-10314 در سه ژنوتیپ دیگر نیتروژن کل جذب شده گیاه اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند، اما از نیتروژن کل جذب شده گیاه، لاین محلی بیشترین میزان نیتروژن را به دانه انتقال داده و در نتیجه دارای بیشترین عملکرد پروتئین (64/363 کیلوگرم در هکتار) بود. بیشترین شاخص برداشت نیتروژن (حدود 9/54%) در لاین و توده محلی و رقم ill-10314 مشاهده شد. توده محلی در اکثر صفات با افزایش مقدار کود، از خود برتری نشان داد، به طوریکه بیشترین کارایی زراعی (06/23 کیلوگرم بر کیلوگرم) و بازیافت ظاهری نیتروژن (63/90%) را در سطح کودی 90 کیلوگرم در هکتار در این ژنوتیپ مشاهده شد. بیشترین همبستگی عملکرد دانه و نیتروژن جذب شده کل با صفاتی همچون شاخص برداشت، برتری عملکرد دانه، شاخص برداشت نیتروژن، برتری عملکرد نیتروژن و برتری ژنوتیپی عملکرد و پروتئین دانه در لاین محلی مشاهده شد. نتایج حاصل نشان داد که لاین محلی به طور مشترک با توده محلی به عنوان ژنوتیپ هایی که هم عملکرد دانه و هم محتوای پروتئین بالاتری دارند شناسایی شدند و مناسب ترین سطح کودی 45 کیلوگرم در هکتار بود.
اکبر وفایی علی عبادی
چکیده: تاثیر مصرف پتاسیم و منیزیوم بر عملکرد و صفات گیاهی گلرنگ رقم گلدشت طی آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال زراعی 1388 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مطالعه گردید. فاکتورها شامل سه سطح پتاسیم (صفر، 60 و 120 کیلوگرم در هکتار به صورت فسفات پتاسیم) و سه سطح منیزیم (صفر، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار به صورت سولفات منیزیم) بودند. حداکثر ماده خشک کل (5/850 و 7/854 گرم ماده خشک در مترمربع) با دریافت 1300 روز- درجه رشد با حداکثر مقادیر پتاسیم و منیزیوم (120 و 150 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد که در مقایسه با شاهد به ترتیب 4/17 و 1/18 درصد افزایش نشان داد. بالاترین مقدار شاخص سطح برگ (98/3 و 62/3) به ترتیب مرتبط با مصرف 120 و 150 کیلوگرم در هکتار پتاسیم و منیزیم بود که در 1100 روز- درجه رشد اتفاق افتاد. با افزایش مصرف کودهای پتاسیم و منیزیم بر محتوای پتاسیم در گلرنگ افزوده شد. مصرف پتاسیم تاثیر مثبتی بر محتوی کلسیم گیاه داشت در حالیکه با افزایش مصرف منیزیم، کلسیم گیاه کاهش نشان داد. جذب سدیم با مصرف کود پتاسیم کاهش یافت. مصرف پتاسیم تاثیر معنی داری بر میزان کلروفیل نداشت، در حالی که مصرف منیزیم بر این صفت معنی دار بود. مصرف پتاسیم و منیزیم به ترتیب باعث افزایش و کاهش محتوی رطوبت نسبی شد. با مصرف هر دو فاکتور کودی میزان پایداری غشاء سیتوپلاسمی افزایش یافت. اثر متقابل فاکتورهای کودی تاثیر معنی داری بر پتانسیل اسمزی داشت و بهترین ترکیب تیماری بر این صفت مصرف بالاترین سطح از هر دو کود بود. بیشترین شاخص برداشت در سطح دوم کود پتاسیم به دست آمد. بیشترین تعداد طبق در بوته با مصرف 120 و 75 کیلوگرم پتاسیم و منیزیم در هکتار به دست آمد و بالاترین تعداد دانه در طبق متعلق به سطح کودی 60 و 150 کیلوگرم پتاسیم و منیزیم در هکتار بود. کمترین و بیشترین مقدار عملکرد دانه گلرنگ (7/1563 و 1/2747 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب با عدم مصرف و کاربرد 120 کیلوگرم پتاسیم در هکتار به دست آمد، همچنین بیشترین و کمترین مقدار این صفت (8/2346 و 6/2061 کیلوگرم در هکتار) با مصرف 150 کیلوگرم منیزیم در هکتار و عدم مصرف آن به دست آمد. بالاترین عملکرد روغن دانه در سطح 120 کیلوگرم پتاسیم در هکتار به دست آمد.
الهام مصطفایی علی عبادی
کارایی مصرف کودهای شیمیایی تحت تاثیر شرایط مختلف محیطی قرار می گیرد. با توجه به طول دوره رشد و نیاز غذایی بیشترگیاه مصرف انواع کودهای شیمیایی در خاک همواره مورد نیاز می باشد. بنا براین ضروری است که با روش های مدیریت زراعی مناسب علاوه بر افزایش کارایی مصرف کود، موجبات افزایش عملکرد و سایر ویژگی های گیاه را فراهم نمود. برای نیل به این هدف آزمایشی جهت ارزیابی مصرف محلول پاشی کود روی به عنوان مکمل بر عملکرد و اجزای عملکرد جو انجام گرفت و صفاتی مانند عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد پنجه بارور و شاخص برداشت تعیین گردید. بر اساس نتایج این پژوهش حداکثر اثر محلول پاشی روی بر عملکرد و اجزای عملکرد از غلظت 6/0 درصد روی به دست آمد، که در اثر محلول پاشی تعداد سنبلچه ها و پنجه های بارور در هر بوته و وزن هزار دانه افزایش یافت. عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت نیز با افزایش سطوح روی افزایش یافتند، اما حداکثر عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت از غلظت 6/0 درصد حاصل شد. به نظر می رسد که افزایش شاخص سطح برگ در اثر محلول پاشی منجر به افزایش سهم فتوسنتز جاری در پر کردن دانه شده باشد. شاخص برداشت با استفاده از محلول پاشی روی در مقایسه با شاهد 17% افزایش پیدا کرد. همچنین در اثر محلول پاشی با روی محتوای آب نسبی، پایداری غشا، میزان پتاسیم و روی افزایش ومیزان سدیم هم کاهش یافت. محلول پاشی با غلظت مناسب می تواند موجب برقراری تعادل بین عناصر غذایی و همچنین افزایش غلظت عناصر در دانه شده به افزایش عملکرد کمی و کیفی منتهی می گردد.
صدیقه حاجی حسینلو علی عبادی
چکیده کارایی مصرف کودهای شیمیایی در شرایط مختلف محیطی تحت تاثیر قرار می گیرد با توجه به طول دوره ی رشد ونیاز غذایی بالا، همواره مصرف انواع کودهای شیمیایی در خاک نیاز است. بنابراین ضروری است که با روش های مدیریت زراعی مناسب علاوه بر افزایش راندمان مصرف کود، موجبات افزایش عملکرد و سایر ویژگی های گیاه را فراهم نمود، به همین منظور این آزمایش جهت ارزیابی تاثیر مصرف نیتروژن بر انتقال مجدد ماده خشک در شرایط تنش کمبود آب انجام شد. محل انجام آزمایش مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی بود. فاکتورها شامل رژیم رطوبتی در سه سطح ( آبیاری تکمیلی، قطع آبیاری در مرحله ی گلدهی و بدون آبیاری یا دیم ) و کود نیتروژنه از منبع اوره در چهار سطح ( n1: 0, n2: 40, n3: 80, n4: 120 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار ) در نظر گرفته شد. مقدار انتقال ماده ی خشک از اندام هوایی تحت تاثیر سطوح کود نیتروژن و تنش قرار گرفت و بیشترین میزان انتقال ماده ی خشک با (23/31 گرم برمتر مربع) در سطح کودی صفر حاصل شد با افزایش مقدار کود میزان انتقال کاهش یافت به طوری که در سطح کودی 120 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به 33/18 گرم بر متر مربع کاهش یافت. بیشترین (38/28 گرم بر مترمربع) و کمترین (89/15 گرم بر متر مربع)مقدار انتقال مجدد به ترتیب در شرایط بدون آبیاری و آبیاری کامل حاصل شد (البته میزان انتقال در شرایط دیم تفاوت معنی دار چندانی با قطع آبیاری در مرحله ی گلدهی نداشت). این در حالیست که بیشتربن میزان عملکرد (3786 کیلوگرم در هکتار) در آبیاری کامل و در سطح کودی 80 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص حاصل شد. همچنین برای سطوح کود نیتروژن بیشترین و کمترین مقدار عملکرد با مقادیر 2482 و 1482 کیلوگرم بر هکتار در سطح 80 و شاهد به دست آمد. کود نیتروژن با افزایش سطح سبز گیاه باعث افزایش شاخص سطح برگ شد در نتیجه سهم فتوسنتز جاری در پر کردن دانه افزایش یافت و از این طریق باعث افزایش عملکرد دانه تقریبا ٌ تا دو برابر شد بیشترین و کمترین میزان عملکرد (3119 و 974.5 کیلوگرم بر هکتار) به ترتیب در شرایط آبیاری کامل و دیم به دست آمد. همچنین سهم انتقال ماده خشک در عملکرد دانه متاثر از سطوح آبیاری و نیتروژن بود. کمبود رطوبت موجب شد تا گیاه ماده خشک بیشتری را از طریق انتقال مجدد به دانه اختصاص دهد طوری که این مقدار در شرایط بدون آبیاری 28/31% بود ولی در شرایط مساعد به لحاظ آبیاری این مقدار فقط 72/5% بود. شاخص برداشت نیتروژن با مصرف کود نیتروژن، در مقایسه با شاهد 26% افزایش پیدا کرد اما حداکثر nhi در کود 80 کیلوگرم نیتروژن خالص حاصل شد. کارایی جذب و استفاده از نیتروژن با مصرف کود بیشتر کاهش پیدا کرد که بیشترین کاهش در سطح 120 کیلوگرم نیتروژن حاصل شد. همچنین کارایی مصرف زراعی و فیزیولوژیکی نیتروژن نیز با افزایش مصرف کود کاهش پیدا کرد و بیشترین کارایی مصرف کود در سطح کودی 40 کیلوگرم کود به دست آمد. مصرف کود نیتروژن به مقدار مناسب می تواند موجب برقراری تعادل بین عناصر غذایی و افزایش میزان پروتئین دانه شده و به عملکرد کمی و کیفی بالا منتهی می شود.
علی عبادی محمد میرزایی
نامتعادلی ولتاژ همراه با اضافه و یا افت ولتاژ یکی از مشکلات کیفیت ولتاژ می باشد بطوریکه بعنوان یک پدیده شایع در سیستم های قدرت سه فاز شناخته می شود. در واقع ولتاژهای تولیدی در سطوح تولید و انتقال متعادل سینوسی می باشند و این درحالیست که بدلایل متعددی ولتاژ در سیستم های توزیع انرژی الکتریکی و نقاط مصرف عموماً نامتعادل می باشد. از جمله عوامل نامتعادلی ولتاژ می توان از توزیع نامتوازن بارهای تک فاز در شبکه سه فاز، امپدانس های نامتقارن سیم پیچی ترانسفورماتورها، بانک های ترانسفورماتوری با اتصالات ستاره باز و یا مثلث باز، جابجایی ناکامل خطوط انتقال قدرت، فیوزهای معیوب در بانک های خازنی و غیره نام برد. از مشکلات دیگر کیفیت ولتاژ شبکه، اعوجاج هارمونیکی ولتاژ می باشد. هارمونیک ها توسط بارها و دستگاه های غیر خطی تولید می گردد. شایان ذکر است که گستره وسیعی از تجهیزات غیرخطی وجود دارند که می توانند در نقاط مختلف به شبکه قدرت متصل گردند. بر اساس توضیحات فوق، بررسی عملکرد تجهیزات موجود در سیستم های قدرت در شرایط ولتاژی غیر ایده آل حائز اهمیت می باشد. موتورهای القایی سه فاز از تجهیزاتی است که بطور گسترده ای برای تبدیل انرژی الکتریکی به انرژی مکانیکی در بخش های صنعتی، تجاری و خانگی به کار گرفته می شود بطوریکه امروزه استفاده از این نوع موتورها به دلایل فنی و اقتصادی حتی بیشتر از گذشته می باشد. شایان ذکر است که این ماشین ها برای کار تحت ولتاژهای سینوسی متعادل طراحی می گردند، با این حال، بیشتر آن ها بطور مستقیم به شبکه های توزیع الکتریکی متصل می گردند و در نتیجه وجود ولتاژهای نامتعادل و غیرسینوسی در تغذیه شان گریز ناپذیر می باشد. در این پایان نامه، آثار ولتاژهای نامتعادل و هارمونیک های ولتاژی بر عملکرد یک دستگاه موتور القایی سه فاز قفسه سنجابی با استفاده از روش اجزاء محدود مطالعه گردیده است. برای این کار، یک موتور القایی سه فاز با ولتاژ و توان نامی بترتیب 380 ولت و 2200 وات، در نرم افزار maxwell 12.1 شبیه سازی شده و آثار انواعی از ولتاژهای نامتعادل و همینطور تعدادی از ولتاژهای هارمونیکی (هارمونیک های پنجم، هفتم و یازدهم) بر عملکرد مدل شبیه سازی، بررسی گردیده است.
فریده عباسی شاهمرسی علی عبادی
به منظور بررسی تأثیر نیتروژن معدنی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی یونجه رقم همدانی تحت شرایط شوری آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و به دو صورت گلدانی و هیدروپونیک در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1389 اجرا شد. در سیستم هیدروپونیک تنش شوری در مقادیر صفر، 100، 200 میلی مولار توسط naclو تیمارهای نیتروژن با استفاده از کودهای شیمیایی نیترات پتاسیم و نیترات کلسیم در چهار غلظت صفر، 1، 2 و4 میلی مولار اعمال گردید. در آزمایشات گلدانی نیز تنش شوری در 3 سطح صفر، 100 و 200 میلی-مولار و تیمارهای نیتروژن با استفاده از اوره در چهار سطح 0، 30، 60، 90 کیلوگرم در هکتار اعمال شد. با افزایش سطوح شوری پتانسیل اسمزی، محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل، فلورسانس کلروفیل، سطح برگ، کارآیی مصرف آب، کارآیی مصرف نیتروژن، درصد پروتئین و نیتروژن برگ، طول ریشه و ساقه، عملکرد گیاه کاهش یافت. در صورتی که مقاومت روزنه ای، میزان عناصر سدیم، کلسیم، آهن و همچنین میزان پرولین و قندهای محلول به طور معنی داری افزایش یافت. مصرف نیتروژن نیز سبب افزایش کلروفیل a، بیوماس گیاه و کارآیی مصرف آب و کاهش کارآیی مصرف نیتروژن گردید. مصرف نیتروژن نتوانست تأثیری روی این صفات در شرایط تنش شوری داشته باشد
علی عبادی علیرضا موتمنی
ارزیابی عملکرد کارکنان بدون شک یکی از وظایف مهم و حیاتی مدیران منابع انسانی است. تاکنون مطالعات زیادی در مورد ناکارآمدی سیستم های ارزیابی عملکرد کارکنان صورت گرفته است. یکی از دلایل مهم ناکارآمدی و عدم توفیق برنامه های ارزیابی کارکنان به معیارهای ارزیابی و استفاده از معیارهای نامتناسب، غیر تخصصی و تقریبا یکسان در سازمان های مختلف بر می گردد. سیستم بانکی نیز به عنوان بخشی از این سازمان ها از این امر مستثنی نیست. در این پژوهش، ابتدا پس از مطالعه متون و تحقیقات موجود در زمینه ارزیابی عملکرد کارکنان و همچنین با استفاده ازنظر خبرگان فن مهم ترین معیارهای ارزیابی عملکرد کارکنان بانک شناسایی شد. پس از انجام این مرحله، 30 معیار به عنوان معیارهای نهایی تعیین گردید. سپس با استفاده از پرسشنامه، معیارهای شناسایی شده توسط دو گروه مدیران و کارکنان از طریق تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه ahp و topsis رتبه بندی گردید. با توجه به این که نتایج حاصل از اجرای روش های فوق در مواردی با یکدیگر هم خوانی نداشت، برای رسیدن به یک اجماع کلی از رتبه بندی معیارها از تکنیک های ادغامی که شامل روش های میانگین، بردا و کپ لند است، استفاده شد. در نهایت از دیدگاه مدیران معیارهای صداقت و امانتداری، قابل اعتماد بودن و حفظ اسرار کاری مشتریان و بانک، تسلط بر امور محوله شغلی و از دیدگاه کارکنان معیارهای سرعت و دقت در ارائه خدمات به مشتریان، قابل اعتماد بودن و حفظ اسرار کاری مشتریان و بانک، صداقت و امانتداری حائز رتبه های اول تا سوم شدند. در نهایت نتایج حاصل از دیدگاه های مختلف مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی است که از دیدگاه مدیران معیارهای فردی و از دیدگاه کارکنان معیارهای رفتاری دارای اهمیت بیشتری است.
سکینه رشیدی علی عبادی
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر نیتروژن معدنی بر برخی صفات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی لوبیا تحت شرایط خشکی، در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی طراحی و اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و بصورت گلدانی انجام گرید. آزمایش های گلدانی در سه سطح 30، 55 و 80 در صد ظرفیت مزرعه ای و تیمار نیتروژن شامل 1- شاهد یا عدم مصرف نیتروژنی 2- تغذیه از منبع آمونیومی 3- تغذیه از منبع نیتراتی 4- تغذیه از منبع نیترات + آمونیوم بر روی بذرهای لوبیا در گلدان-ها اعمال گردید. نتایج نشان داد که خشکی سبب افزایش میزان پرولین و قندهای محلول در برگ گردید. استفاده از نیترات و نیترات+ آمونیوم بیشترین میزان تولید پرولین و قندهای محلول را در روزهای بعد از تنش نشان داد. در حالیکه با افزایش تنش خشکی از میزان پروتئین کاسته شد همچنین نیترات نقش بسیار مهمی در افزایش پروتئین در شرایط محدودیت آبی داشت. افزایش جذب عناصر سدیم، آهن و کاهش جذب عنصر پتاسیم در شرایط تنش خشکی نیز مشاهده شد. کود نیتروژنه تاثیری در جذب پتاسیم نداشت در حالیکه نیترات جذب آهن را افزایش داد. با افزایش سطوح خشکی از میزان پایداری غشا ، پتانسیل اسمزی و محتوای رطوبت نسبی کاسته شد. استفاده از نیترات و نیترات +آمونیوم محتوای نسبی رطوبت برگ در گیاه را افزایش داد خشکی سبب کاهش هدایت روزنه ای و کلروفیل گردید. روند تغییرات فلورسانس اولیه (fo) در طول زمان افزایشی، اما فلورسانس حداکثر (fm ) و فلورسانس متغیر (fv) کاهشی بود. کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم ii (fv/fm ( با محدودیت آبی به دلیل بازدارندگی نوری کاهش یافت. با افزایش شدت تنش از وزن خشک اندام هوایی، طول ساقه گیاه کاسته شد در بین تیمارهای نیتروژن بیشترین وزن خشک مربوط به نیترات و کمترین آن مربوط به تیمار شاهد ( عدم استفاده از کود نیتروژن ) بود. تنش شدید بیشترین مقدار اسید آمینه لیزین تولید شده در گیاه را نشان داد در حالیکه با افزایش سطوح خشکی از میزان متیونین کاسته شد. تیمارهای نیتروژنی لیزین را به مقدار قابل توجهی نسبت به شاهد افزایش دادن در صورتیکه موثرترین تیمار نیتروژن در افزایش اسید آمینه متیونین نیترات بود فعالیت آنزیم ها ی کاتالاز و پلی فنل اکسیداز در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط معمولی بیشتر شدبنظر می رسد در شرایط تنش شدید، استفاده از آمونیوم و نیترات به سنتز این آنزیم ها کمک کرده و باعث شده گیاه با افزایش فعالیت این آنزیم ها با رادیکال های آزاد شده بهتر مقابله نماید و گیاه را در شرایط بحرانی محافظت کند.
رضا سهرابی مشک آبادی علی عبادی
به منظور بررسی تاثیر نیتروژن و روی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیک و بیوشیمیایی جو بهاره آزمایشی به صورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 اجرا شد. کود روی در 3 سطح (0 ،3 و6 در هزار) به صورت خالص و در 2 مرحله بعد از کاشت و قبل از ساقه رفتن و نیتروژن در 4 سطح (80، 160،120و200 کیلو گرم نیتروژن در هکتار) به صورت اوره 46% به همراه روی اعمال شد. نتایج بدست آمده نشان داد نیتروژن و روی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیک رشد و نمو جو را تحت تاثیر قرار دادند. مصرف 3 در هزار روی کارایی جذب نیتروژن ، کارایی زراعی ، کارایی بازیافت ظاهری و کارایی مصرف نیتروژن را افزایش داد ولی با افزایش مصرف روی کاهش یافتند. با افزایش مصرف روی کارایی فیزیولوژیک نیتروژن افزایش یافت. افزایش نیتروژن، کارایی زراعی، کارایی مصرف و کارایی بازیافت ظاهری نیتروژن را کاهش داد. با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن کارایی فیزیولوژیک نیتروژن و نیتروژن جذب شده افزایش یافتند و با مصرف بیشتر نیتروژن کاهش یافتند. نیتروژن و روی میزان کلروفیل برگ جو را تحت تاثیر قرار دادند و آن را افزایش دادند در حالی که میزان کارتنوئید را کاهش دادند. افزایش نیتروژن منجر به افزایش پروتئین، اسید آمینه متیونین و آنزیم کاتالاز بود و میزان جذب عناصر پتاسیم، کلسیم و آهن را نیز افزایش داد. همچنین افزایش نیتروژن میزان قند-های محلول، آنزیم پلی فنل اکسیداز و عنصر فسفر را کاهش داد. روی باعث افزایش جذب پتاسیم و سدیم شد ولی بیشترین جذب کلسیم، آهن و فسفر با مصرف 3 در هزار روی بدست آمد. افزایش روی باعث افزایش اسید آمینه لیزین و متیونین در جو شد و میزان آنزیم های کاتالاز و پلی فنل اکسیداز را کاهش داد.
مهناز ظفری علی عبادی
به منظور بررسی تاثیر قارچ میکوریز بر برخی از ویژگی های فیزیولوژیک ، مورفولوژیک و بیوشیمیایی یونجه رقم همدانی تحت شرایط کم آبی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 اجرا شد. تنش کم آبی در سه سطح 35، 55 و 75 درصد ظرفیت مزرعه ای و تیمار ها در چهار سطح تلقیح شاهد(عدم تلقیح)، میکوریز، ریزوبیوم، میکوریز + ریزوبیوم (تلقیح دوگانه) روی بذور یونجه در گلدان اعمال گردید. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح خشکی، میزان عناصر فسفر، آهن، پتاسیم، مقاومت روزنه ای، پتانسیل اسمزی، محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل، فلورسانس کلروفیل، پایداری غشا، سطح برگ، طول ساقه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و حجم ریشه کاهش یافت، در صورتی که سدیم، میزان پرولین، قندهای محلول، درصد خسارت غشای سلول ، کارایی مصرف آب و طول ریشه به طور معنی داری افزایش نشان داد. بیشترین مقاومت به تنش کم آبی در حضور تلقیح دوگانه به دست آمد که به دلیل اثر سینرژیستی میکوریز و ریزوبیوم بود که با افزایش جذب آب و عناصر غذایی بخصوص n, p, k( که عناصر ضروری گیاه هستند) و افزایش تولید متابولیتهای سازگاری مانند پرولین و قند های محلول (که به دو دلیل عمده اثر هورمونی و تاثیر عناصر می باشد)می تواند در برابر خشکی مقاومت کند
نادر دادخواه صوفیانی علی عبادی
چکیده به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف سولفات روی و تنش کم آبی در مراحل مختلف رشد گیاه نخود بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک، آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی، با 3 تکرار در سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. عوامل آزمایشی عبارت بودند از کود روی با سه سطح شامل: صفر، 3 و 6 کیلوگرم سولفات روی در هکتار، که در 2 مرحله 15 و 25 روز پس از کاشت، محلول پاشی شد و سطوح آبیاری با سه سطح شامل (1- آبیاری در زمان کاشت 2- آبیاری در زمان کاشت + قبل از گلدهی 3- آبیاری در زمان کاشت + قبل از گلدهی + غلاف دهی). نتایج نشان داد که اثر اصلی کود روی و بر روی صفات فیزیولوژیک (پایداری غشا، پتانسیل اسمزی، سبزینگی، فلورسانس کلروفیل، محتوی کلروفیل a، b و کل، کارتنوئیدها، پرولین، قندهای محلول و پروتئین) و عملکرد اثر معنی داری داشت. کاربرد 6 کیلوگرم کود سولفات روی در هکتار نسبت به دو سطح دیگر، در اکثر صفات اندازه گیری شده اثر بهتری داشت و بیشترین عملکرد را ایجاد کرد. نتایج نشان داد که تنش کم آبی علاوه بر صفاتی فیزیولوژیک که در اثر مصرف روی تغییر یافتند، در سایر صفات (محتوی آب نسبی، پتاسیم، سدیم، نسبت پتاسیم به سدیم و میزان آهن) و عملکرد نیز تغییرات معنی دار ایجاد کرد. اندازه گیری فاکتورهای فیزیولوژیک نشان داد که گیاه در جهت مقابله با آثار سوء تنش کم آبی اقدام به تنظیم اسمزی سلول می نماید و در راستای این هدف موادی را سنتز (مثل پرولین) یا تخریب (مثل پروتئین ها) می کند. تمامی این واکنش ها برای گیاه هزینه بر بوده و در کاهش موادی که می توانست برای افزایش عملکرد استفاده شود، موثر است. بطوری که عملکرد حاصل از دو بار آبیاری درصد 75/20 و یکبار 38/33 در صد نسبت به سه بار آبیاری کاهش نشان داد.
الناز نادری اشرف محمدخانی
استفاده از ابزار های بیوانفورماتیک به عنوان روشی نوین در بررسی های ساختار های پروتئینی و نیز در بررسی فرم های مختلف یک پروتئین در موجودات مختلف جز روش های نوین مورد استفاده قرار می گیرد. امروزه محققان سعی می کنند با بررسی الگوی بیان ژن ها در سطح rna و فرم های پروتئینی در موجودات مختلف به مکانیسم های بیان آن در موجودات مختلف دسترسی پیدا کنند. از اینرو بررسی نحوه ی بیان پروتئین های مهم درگیر در متابولیسم های داخل سلولی در انسان و گیاه و کاربرد های بالینی یافته های حاصل از آن در انسان یکی از چالش های مهم پیشروی محققین می باشد. یکی از ترکیبات بحث برانگیز در بیماری انسان ها پروستوگلاندین ها و آنزیم سیکلواکسیژناز سنتز کننده ی آن ها است. سیکلواکسیژناز ها که به پروستاگلاندین سنتتاز (pgts) نیز معروف اند از آنزیم های کلیدی در مسیر متابولیسم آراشیدونیک اسید هستند و آراشیدونیک اسید آزاد را به پروستوگلاندین h2 تبدیل کرده که خود پیش ساز سایر پروستوگلاندین هاست. محصولات این تبدیل در بسیاری از عملکرد های فیزیولوژیکی درگیر هستند و همچنین تنظیم کننده های مهمی در بسیاری از فرآیند های فیزیولوژیکی به شمار می آیند. دو ایزوفرم از آنزیم سیکلواکسیژناز (cox-1 & cox-2) وجود دارد که دارای اهمیت بیشتری هستند، هریک از این 2 ایزوفرم، دارای ساختار، توزیع بافتی و میزان بیان خاص خود هستند. به دلیل نقشی که cox-2 در ایجاد التهاب و تحریک میتوز دارد، افزایش بیان آن در تمامی بیماری-های التهابی گوارشی، بیماری های عصبی نظیر اسکلروز متعدد (ms)، آلزایمر و پارکینسون، بیماری های التهابی مفاصل و اکثر سرطان ها بویژه سرطان های دستگاه گوارش به اثبات رسیده است. از آنجا که، وجود و بیان ژن سیکلواکسیژناز-2 در گیاه گندم شناسایی نشده و توالی پروتئینی آن نیز در بانک های اطلاعاتی موجود نیست، در این پژوهش به شناسایی و جداسازی mrna آنزیم سیکلواکسیژناز-2 در گیاه گندم رقم سرداری با استفاده از تکنیک rt-pcr پرداخته شد. توالی پرایمر براساس نواحی حفاظت شده توالی آنزیم سیکلواکسیژناز-2 در موجودات مختلف طراحی گردید و قطعه ی تکثیر شده مورد توالی یابی قرار گرفت. مقایسه ی توالی آنزیم سیکلواکسیژناز-2 در انسان با آنزیم مشابه آن در گندم رقم سرداری توسط ابزار های بیوانفورماتیک متعددی صورت گرفت. نتایج این مقایسه، شباهت بیش از 50 درصد را میان توالی، عملکرد، ساختار و موقعیت درون سلولی این آنزیم در گندم و انسان را نشان داد. از آنجایی که نقص در سنتز پروستوگلاندین ها در فعالیت اسید های چرب ضروری بویژه اسید لینولئیک (امگا6) و بیماری های وابسته به آن نقش دارد، شاید بتوان از آنزیم مشابه ی آن در گیاه در رفع مشکلات ناشی از سیکلواکسیژناز-2 در انسان بهره برد.
آرزو مولودی علی عبادی
چکیده: به منظور بررسی تاثیر نیتروژن معدنی بر برخی از ویژگیهای فیزیولوژیک، مورفولوژیک و همچنین تاثیر آن در انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن تحت تنش کمآبی در جو بهاره، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی طراحی و اجرا شد. در آزمایشهای گلدانی تنش خشکی 396 کیلوگرم( بر روی ،56 ، 53 % ظرفیت مزرعهای( و فاکتور دوم )کود نیتروژنه( نیز در سه سطح ) 6 ،%66 ،% در سه سطح ) 13 ژنوتیپ ebytw-11 ، جو بهاره اعمال گردید. نتایج حاصل نشان داد که با افزایش سطوح تنش کمآبی، هدایت روزنهای، پتانسیل اسمزی، محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل، نشتی غشا، درصد پروتئین، سطح برگ و عملکرد گیاه کاهش یافت، در صورتیکه میزان پرولین و قندهای محلول، میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت و فلورسانس کلروفیل به طور معنیداری افزایش نشان داد. مصرف نیتروژن نیز باعث افزایش پروتئین و سطح برگ گردید. نتایج نشان داد که میزان ماده خشک انتقال یافته از اندام های مختلف هوایی گیاه )ساقه، برگپرچم، سایر برگها و پدانکل( به دانه تحت تاثیر سطوح کود نیتروژن و تنش کمآبی قرار گرفت، به طوری که بیشترین مقدار ماده خشک مربوط به سایر برگها در تنش ) fc %66 ( با مصرف 6 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بود. همچنین مشخص شد کارایی ماده خشک انتقال یافته از اندام های مختلف هوایی گیاه )ساقه، برگپرچم و پدانکل( به دانه نیز تحت تاثیر سطوح کود نیتروژن و تنش کمآبی قرار گرفت، بالاترین کارایی ماده خشک انتقال یافته به دانه مربوط به برگ پرچم در تنش ) fc %13 ( با مصرف 6 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بود. تاثیر تنش کمآبی و مصرف نیتروژن در خصوص سهم ماده خشک انتقال یافته از ساقه و پدانکل معنی دار بود. اندام ساقه علی رغم داشتن بالاترین سهم ماده خشک انتقال یافته، کمترین کارایی انتقال را داشت. بالاترین کارایی ماده خشک انتقال یافته به دانه در تنش شدید ) fc %13 ( با مصرف 6 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد. مقایسه میانگین اثرات متقابل نشان داد که ساقه در تنش متوسط ) fc %66 ( با مصرف 6 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دارای میزان و کارایی انتقال مجدد نیتروژن بیشتری از دانه نسبت به سایر اندامها را دارا بود. شاخص برداشت نیتروژن با افزایش مصرف کود نیتروژن افزایش یافت. شاخص برداشت نیتروژن نیز تحت تاثیر تنش کمآبی قرار گرفت، بهطوریکه بیشترین میزان شاخص برداشت نیتروژن در تنش متوسط ) fc %66 ( و کمترین مقدار این شاخص در تنش شدید ) fc %13 ( بدست آمد.
قاسم پرمون علی عبادی
به منظور بررسی اثر روش های پرایمینگ بر بهبود جوانه زنی و رشد گیاهچه خارمریم آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در آزمایشگاه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی درسال 1392 انجام گرفت. این پژوهش به صورت دو آزمایش مجزا اجرا شد. آزمایش اول شامل پرایمینگ با نیترات پتاسیم (5/1، 3، 5/4 و 6 درصد) و هیدرو پرایمینگ (آب مقطر) به مدت 12 ساعت و آزمایش دوم شامل پرایمینگ با هورمون اسید سالسیلیک (500، 1000، 1500، 2000 پی پی ام) به مدت 24 ساعت بود. در هر دو آزمایش فرسودگی در 4 سطح (فرسوده نشده، 2، 4 و 6 روز فرسودگی) اعمال شد. در این پژوهش صفاتی مانند درصد جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی، متوسط زمان جوانه زنی، سرعت جوانه زنی روزانه، متوسط زمان جوانه زنی روزانه، طول و وزن خشک ریشچه، طول و زن خشک ساقچه، شاخص وزنی و طولی قدرت، کارایی ذخایر بذر و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان بذر و گیاهچه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد، فرسودگی موجب کاهش درصد جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی، متوسط زمان جوانه زنی روزانه، طول و وزن خشک ریشچه و ساقچه، شاخص طولی و وزنی قدرت، کارایی و کسر ذخایر و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و نیز موجب افزایش متوسط زمان جوانه زنی، سرعت جوانه زنی روزانه، میزان استفاده از ذخایر و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز شد. پرایمینگ سبب بهبود تاثیر فرسودگی شد، به طوری که در بین غلظت های استفاده شده از نیترات پتاسیم و اسید سالسیلیک غلظت 3% نیترات پتاسیم و غلظت 1000 پی پی ام اسید سالسیلیک بیشترین تاثیر را بر صفات اندازه گیری شده داشت. همچنین نتایج رگرسیونی ساده و چندگانه نشان داد در بذور شاهد صفات تاثیر بیشتری بر یک دیگر نشان دادند.
میثم میری علی عبادی
چکیده: به منظور بررسی بهترین روش شکست خواب بذور هندوانه ابوجهل در شرایط مختلف، آزمایشی در سال 1391 در آزمایشگاه و گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل انواع روش های شکست خواب شامل خراش دهی با کاغذ سمباده، خراش دهی با اسید سولفوریک، استراتیفیکاسیون، اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم بود. بهترین تیمارها پس از یکسری پیش تیمار انتخاب شده از این تیمارها جهت تعیین بهترین روش در طی تنش های شوری و خشکی استفاده شد. در این پژوهش تیمارهای شوری شامل 4 سطح (0، 30، 60 و 90 میلی مولار کلرید سدیم) و خشکی نیز 4 سطح (0، 3/0، 6/0 و 9/0 مگاپاسکال) بود. برای اعمال تنش خشکی در آزمایشگاه از 6000peg و در گلخانه از ظرفیت مزرعه معادل آنها استفاده شد. نتایج نشان داد که دمای متناوب 35/15بهترین دما برای جوانه زنی بذور این گیاه بود که طی این دما درصد جوانه زنی شاهد 36 درصد بود، و بیشترین درصد جوانه زنی (89/98) در تیمار استراتیفیکاسیون به مدت 12 هفته با افزایش 62 درصدی نسبت به شاهد بدست آمد. نتایج اثر متقابل تمارهای شوری و شکست خواب نشان داد که بیشترین (78/57%) درصد جوانه زنی به کاربرد نیترات پتاسیم (2/0%) و شاهد (بدون شوری) اختصاص یافت. کمترین (44/4%) درصد جوانه زنی نیز در شرایط اعمال شوری به میزان 90 میلی مولار و کاربرد اسید جیبرلیک (1000میلی گرم بر لیتر) بود. در آزمایش تنش خشکی، حداکثر درصد جوانه زنی در بذور تیمار شده با جیبرلیک اسید و نیترات پتاسیم در شرایط بدون تنش (0 مگاپاسکال) بدست آمد. کمترین درصد جوانه زنی در تنش خشکی 9/0 مگاپاسکال و در بذور تیمار شده با نیترات پتاسیم بدست آمد. مقدار پرولین با افزایش سطح تنش روند افزایشی داشت. بیشترین مقدار پرولین برگ در تنش شوری 90 میلی مولار و خشکی 9/0 مگاپاسکال بترتیب 22/15 و 88/15 میلی گرم بر گرم وزن تر بدست آمد.
شیوا حمیدزاده مقدم لیلا فراورده
گندم یکی از محصولات زراعی مهم در سطح جهانی بوده که همواره با تنش های زیستی و غیرزیستی مواجه می-باشد. سیستم های مقاومتی گیاهان از جمله گندم در مقابل تنش ها توسط روش های متعددی از جمله مواد شیمیایی مانند اسید سالیسیلیک تحریک می گردد. مرگ برنامه ریزی شده سلولی یکی از راه های واکنش گیاه به تنش های زیستی و غیر زیستی می باشد که از جمله راه های تحریک مرگ سلولی استفاده از مواد شیمیایی مانند اسید سالیسیلیک می باشد. به منظور بررسی نحوه تاثیر اسید سالیسیلیک در مرگ برنامه ریزی شده سلولی، اثرات تیمار خارجی اسید سالیسیلیک بر روی گیاهچه های دو رقم گندم فلات و چمران اعمال گردید تا سیستم های دخیل در انتقال پیام دفاعی این گیاه طی مرگ برنامه ریزی شده از جنبه بیوشیمیایی و مولکولی مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. به این منظور دو رقم چمران و فلات با اسید سالیسیلیک در غلظت های 0، 5/2، 5، 10 میلی مولار تیمار شدند و نمونه برداری 8 و 12 ساعت بعد از تیمار انجام گرفت. بررسی ها نشان دادند که تحت تیمار اسید سالیسیلیک از غلظت اسیدهای آمینه لیزین و متیونین کاسته و غلظت اسیدهای آمینه پرولین و کربوهیدرات که در مکانیسم های دفاعی گیاه نقش اساسی دارند افزایش یافت. میزان فعالیت کاتالاز و پلی فنل اکسیداز با افزایش غلظت اسید سالیسیلیک کاهش و برعکس میزان فعالیت پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز افزایش یافت. نتایج حاصل مطالعات پروتومیکسی با استفاده از الکتروفورز 2 بعدی نشان داد که به طور کلی پروتئین هایی که در مقابله با اسید سالیسیلیک تغییر بیان دارند، در ارتباط مستقیم با سیستم دفاعی در مقابل تنش مانند لکه های 1، 2، 3، 24، 25، 26 می باشند که این پروتئین ها در تنظیم مرگ برنامه ریزی شده سلولی دخالت دارند. همچنین اسید سالیسیلیک با میزان بیان پروتئین-های دخیل در متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین، تولید انرژی و انتقال علامت در ارتباط می باشد.
معصومه زینالی بهمن حسینی
با توجه به آلودگی زیست محیطی و کاهش منابع فسیلی کشور، در طول یک دهه¬ی اخیر توجه جدی به تولید سوخت-های زیستی و جایگزینی آن با سوخت¬های فسیلی شده است. با توجه به این مساله که تولید این سوخت¬ها توسط موجودات زنده میکروبی انجام می¬گیرد، بخشی مهمی از تحقیقات به انتخاب میکروارگانیسم¬های برتر جهت تولید و افزایش توان تولیدی آن¬ها اختصاص یافته است. در این تحقیق ابتدا ژن¬های پیروات دکربوکسیلاز (pdc) و الکل دهیدروژناز (adh) از باکتری zymomonas mobilis به دلیل این که کلیدی¬ترین آنزیم¬ها در مسیر تولید اتانول زیستی می¬باشند انتخاب و در باکتری e. coli همسانه سازی گردیدند. جهت همسانه سازی این ژن¬ها از پرایمرهای اختصاصی ژن¬های پیروات دکربوکسیلاز و الکل دهیدروژناز و طی واکنش pcr ژن¬های مورد نظر جداسازی و در مرحله بعدی ژن¬های adh و pdc و پلاسمید pet 28a توسط آنزیم¬های محدود کننده sal i و xho i برش یافتند. سپس محصولات برش یافته توسط آنزیم لیگاز در دمای 16 درجه سانتی¬گراد و در مدت 16 ساعت به همدیگر متصل شدند. در نهایت پلاسمیدهای نوترکیب به باکتری¬های شایسته e. coli با استفاده از روش ذوب-انجماد منتقل گردیدند. جهت تایید باکتری¬های نوترکیب e. coli از چهار آزمون استفاده شد که اولین آزمون شامل کشت کلونی¬ها در محیط کشت lb (حاوی کانامایسین به میزان mg۵۰) بود. نتایج کشت باکتری¬های تراریخت بر روی محیط حاوی کانامایسین نشان داد که تنها کلونی¬های محدودی قادر به رشد می¬باشند که حاوی پلاسمید pet می¬باشند. در مرحله بعدی نتایج colony pcr با پرایمرهای اختصاصی ژن¬ها نشان دادند که باندهای مربوط به ژن¬های pdc و adh با اندازه 1700 و 1150 جفت باز قابل مشاهده می¬باشند. نتایج مربوط به pcr پلاسمیدهای نوترکیب توسط آغازگر رفت پروموتور t7 و آغازگرهای برگشت ژن¬های pdc و adh، جهت صحیح درج ژن¬ها در داخل پلاسمید را ثابت و باندی به اندازه 1885 و 1335 را در الکتروفورز ژل آگارز ۱% را نشان داد و در نهایت نتایج هضم آنزیمی پلاسمید نوترکیب توسط آنزیم¬های sal i و xho i باندهای مشابهی را آشکار کرد.
حوریه توکلی حسنکلو علی عبادی
به¬ منظور بررسی تاثیر تنش کم¬آبی بر برخی از ویژگی¬های فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی ژنوتیپ¬های گندم، آزمایشی به¬صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 اجرا شد. فاکتور اول، تنش کم¬آبی در سه سطح 35، 60 و 85 بر حسب ظرفیت مزرعه¬ای بوده و از رقم میهن و ژنوتیپ¬های c-88d-7، c-88d-17، c88d-19 و c88d-20 به عنوان فاکتور دوم استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح کم¬آبی، میزان پتاسیم، کلروفیل a و b، کلروفیل کل، اسید آمینه¬های لیزین و متیونین، رطوبت نسبی و رطوبت نسبی از دست رفته کاهش یافت، در صورتی-که عناصر سدیم، فسفر و آنزیم¬های آنتی اکسیدان شامل سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز و پلی¬فنل اکسیداز و همچنین اسمولیت¬هایی مانند پرولین و قندهای محلول به طور معنی¬داری افزایش نشان داد. با این حال کمبود آب میزان پروتئین کل را در ژنوتیپ-هایc-88d-19 ، c-88d-17 وc-88d-20 ، میزان کارتنوئیدها را در ژنوتیپ¬هایc-88d-20 وc-88d-7 و کلسیم را در رقم میهن و ژنوتیپc-88d-19 کاهش داد، درحالی¬که تاثیر کم¬آبی بر سایر ژنوتیپ¬ها منجر به افزایش این صفت¬ها شد، به¬طوری که پروتئین کل در رقم میهن و ژنوتیپ c-88d-7، میزان کارتنوئید در ژنوتیپ¬هایc-88d-17 و c-88d-19و میزان کلسیم درc-88d-20 ،c-88d-17 و c-88d-7 با تشدید تنش افزایش یافت. تحمل تنش کم¬آبی در اثر فعالیت آنزیم¬های آنتی-اکسیدان و متابولیت¬های سازگاری افزایش پیدا کرده و تجزیه¬ی پروتئین¬ها و اسیدهای آمینه مانند لیزین و متیونین می¬تواند منجر به افزایش تولید این اسمولیت-ها و آنتی اکسیدان¬ها شود. کمبود آب موجب تجزیه کلروفیل¬ها شد و فعالیت آنتی¬اکسیدان¬هایی مانند سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز و نیز کارتنوئیدها به کاهش خسارت کلروفیل¬ها انجامید. همچنین افزایش تولید اسمولیت¬ها و آنتی¬اکسیدان¬ها در اثر تنش کم¬آبی می¬تواند از آثار مخرب انواع اکسیژن فعال در سلول¬ها کاسته و به پایداری غشاءهای سلولی کمک نماید.
قاسم نجفی علی عبادی
پژوهش حاضر در سال 1392 در آزمایشگاه فیزیولوژی و تکنولوژی بذر دانشکده ی علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی بصورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. بذور کلزای پاییزه رقم اکاپی و اپرا از موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج تهیه گردید. تیمارهای آزمایشی شامل دو رقم کلزا (اکاپی و اپرا) سه سطح قدرت {sv1 (شاهد)، sv2 و sv3} و دو سطح پرایمینگ (شاهد و هیدروپرایمینگ) بود. به منظور ایجاد بذور برخوردار از سطوح قدرت متفاوت و تعیین بهترین زمان پیش تیمار، آزمون های مقدماتی جوانه زنی و رشد گیاهچه انجام شد. بین ارقام از نظر کلیه صفات به جز طول ریشه چه و ساقه چه و فعالیت آنزیم پراکسیداز تفاوت معنی داری مشاهده شد. قدرت بذر و هیدرو-پرایمینگ تاثیر معنی داری بر کلیه صفات مورد ارزیابی داشتند. رقم اکاپی در سطح اول قدرت از نظر کلیه صفات مورد ارزیابی به جز وزن خشک ساقه چه نسبت به رقم اپرا برتری نشان داد. با کاهش سطح قدرت رقم اکاپی نسبت به رقم اپرا کاهش بیشتری از نظر تمامی صفات به جز وزن خشک ساقه چه و ریشه چه و فعالیت آنزیم پراکسیداز نشان داد. پیش تیمار آبی بذور سبب افزایش درصد جوانه زنی و شاخص های طولی و وزنی قدرت گیاهچه در هر دو رقم کلزا گردید، که این افزایش در رقم اپرا (به ترتیب با 15، 28 و 6/22 درصد) نسبت به رقم اکاپی (به ترتیب با 6 و 17 و 83/9 درصد) مشهودتر بود.
داریوش تقوی علی عبادی
به منظور مطالعه اثر مدت زمان پیش¬سرمایی و ارقام سویا بر روی ویژگی¬های بیوشیمیایی جوانه زنی بذر، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با تیمارهای آزمایش شامل پنج سطح پیش¬سرمایی (شاهد، 10، 20، 30 و 40 روز) و ارقام ( clean jk, linford and) در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشگاه محقق اردبیلی در سال 93 با سه تکرار به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که، اثر متقابل تیمارهای آزمایشی بر روی همه صفات مورفولوژیکی جوانه¬زنی در سویا به جز وزن تر ریشه¬چه و وزن خشک ساقه¬چه معنی¬دار بود. با افزایش مدت زمان پیش¬سرمایی درصد و سرعت جوانه¬زنی افزایش یافت. بیشترین درصد جوانه¬زنی از تیمار40 روز پیش¬سرمایی از رقم لینفورد به ¬دست آمد. افزایش مدت زمان پیش¬سرمایی موجب افزایش مقدار استفاده از ذخایر گردید. با افزایش مدت زمان پیش¬سرمایی از شاهد (بدون پیش¬سرمایی) به 40 روز پیش سرمایی هدایت الکتریکی بذور به میزان 27 درصد افزایش یافت. اثر متقابل رقم × پیش سرمایی بر روی عناصر معدنی سدیم، پتاسیم و کلسیم معنی¬دار بود و با افزایش مدت پیش¬سرمایی درصد سدیم کاهش و پتاسیم و کلسیم افزایش یافت. 40 روز پیش سرمایی موجب افزایش 5/8 درصدی قند محلول نسبت به شاهد ( بدون پیش سرمایی) گردید. فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانت کاتالاز و پراکسیداز با افزایش طول مدت پیش¬سرمایی افزایش یافت. بیشترین فعالیت آنزیم کاتالاز از رقم مقاوم به سرما (جی¬کا) با مقدار 507/8 میکرو مولار بر دقیقه بر گرم وزن تر به دست آمد. نتایج نشان دهنده ارتباط بین برخی از زیر واحدهای پروتئین و پیش سرمایی می¬باشد. بنابراین توصیه می¬شود که زیر واحدهای پروتئین کل و hmwها می¬توانند به عنوان نشانگرهای بیوشیمیایی در انتخاب برای لاین های مقاوم به کار روند.
لاله عادلی علی عبادی
چکیده: تعیین تراکم مناسب بوته و انتخاب نوع رقم یکی از راه های افزایش عملکرد سویا است. این آزمایش به منظور تعیین اثر فواصل مختلف ردیف کاشت (20،30، 40 و 50 سانتی متر) بر عملکرد و کیفیت دانه سه رقم سویا (jk، سحر و ویلیامز) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1392 به صورت کشت دوم بعد از برداشت گندم در مزرعه ای پیرامون شهرستان بیله سوار به اجرا در آمد. نتایج حاصل نشان داد که اثر متقابل ارقام و فاصله ردیف کاشت بر وزن هزار دانه، تعداد شاخه فرعی، عملکرد دانه، تعداد نیام در بوته، ارتفاع بوته، تعداد دانه در بوته، درصد و عملکرد روغن، وزن خشک تک بوته و عملکرد دانه تک بوته معنی دار بود. با افزایش فاصله ردیف کاشت از 20 به 50 سانتی متر، بیشترین تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در بوته و عملکرد دانه تک بوته در هر چهار فاصله ردیف کاشت از رقم jk به دست آمد. با افزایش فاصله ردیف کاشت عملکرد دانه در هکتار کاهش یافت، به طوری بیشترین عملکرد دانه از رقم jk و فاصله ردیف کاشت 30 سانتی متر (با میانگین 4389 کیلو گرم در هکتار) و کمترین عملکرد دانه از رقم سحر و فاصله ردیف کاشت 50 سانتی متر ( با میانگین 1329 کیلو گرم در هکتار) به دست آمد. بیشترین وزن هزار دانه در فاصله ردیف کاشت 20 سانتی متر مربوط به رقم ویلیامز با میانگین 3/154 گرم بود. هم چنین، حداکثر درصد روغن از رقم ویلیامز (با میانگین 36/21 درصد) در فاصله ردیف کاشت 40 سانتی متر و حداکثر عملکرد روغن از رقم jk (با میانگین 887 کیلو گرم در هکتار) در فاصله ردیف کاشت 30 سانتی متر به دست آمد.
مریم موسوی عوری سودابه جهانبخش
ماریتیغال یا خارمریم گیاهی است یک یا دوساله از خانواده کاسنی که در درمان بیماری های قلبی عروقی، کبدی، کیسه صفرا، دیابت و چربی خون موثر است. مجموعه مواد موثره این گیاه به سیلیمارین معروف است که به صورت ماده زرد رنگی در دانه های آن ذخیره می شود. تنش های محیطی از جمله گرما، خشکی و شوری سبب تغییراتی در عملکرد کمی، کیفی و خاصیت دارویی گیاهان دارویی می شود. کاربرد مواد تنظیم کننده گیاهی را می توان به عنوان یکی راهکارهای حفظ عملکرد و حتی افزایش ترکیبات موثره این گیاهان تحت شرایط تنش دانست. از مهمترین تنظیم کننده-های رشد گیاهی می توان به اسید جاسمونیک و اسید سالیسیلیک اشاره نمود. از اینرو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تاثیر این دو هورمون بر خصوصیات کمی گیاه دارویی ماریتیغال تحت شرایط تنش گرمای طبیعی استان بوشهر طراحی و اجرا گردید. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورها شامل هورمون سالیسیلیک اسید در 5 سطح ( 0، 5/12، 25، 50 و 100 میلی گرم بر لیتر) و جاسمونیک اسید در سه سطح (0، 1 و 2 میلی گرم بر لیتر) بود. صفات مورد ارزیابی شامل ارتفاع گیاه، قطر گل، تعداد شاخه جانبی، تعداد دانه در گل، وزن هزار دانه، عملکرد دانه ، درصد روغن دانه و بازده عصاره تام بود. نتایج حاصله نشان داد که اثر شرایط محیطی بر تمام صفات مورد مطالعه در سطح آماری یک درصد معنی دار بود. اثر متقابل شرایط محیطی در هورمون سالسیلیک اسید و اثر متقابل شرایط محیطی در هورمون جاسمونیک اسید وهمچنین اثرات متقابل سه گانه برای شرایط محیطی در هر دو هومون سالسیلیک اسید و جاسمونیک اسید برای صفات تعداد دانه در گل، عملکرد دانه، وزن هزار دانه، درصد روغن دانه و بازده عصاره تام معنی دار بود.در مجموع با توجه به نتایج حاصله بنظر می رسد کاربرد هورمون های سالسیلیک اسید و جاسمونیک اسید می تواند سبب بهبود خصوصیات کمی وکیفی مورد اندازه گیری گیاه دارویی ماریتیغال تحت شرایط تنش گرما گردد اما استعمال این دو هورمون باید متناسب با نیاز گیاه بوده زیرا غلظت های بیش از آن به دلیل تداخل در سایر امور مرتبط با تولید صفات کمی سبب کاهش عملکرد و کاهش کارایی روش می گردد.
ابراهیم هادی مرتضی کامرانی
به منظور بررسی تأثیر خشکی بر روی برخی خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ذرت، آزمایشی در قالب طرح اسپیلیت پلات، بر پایه ی طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1392 در دانشکده ی کشاورزی و منابع طبیعی مغان اجراء گردید. سه رژیم آبیاری شامل آبیاری کامل، قطع آبیاری در مرحله ی گل دهی و قطع آبیاری در مرحله ی پرشدن دانه، در کرت های اصلی و هفت هیبرید تجاری در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات تنش، هیبرید و اثر متقابل هیبرید در تنش برای اکثر صفات معنی دار بود. در شرایط تنش میزان متیونین، لیزین، پرولین و پروتئین افزایش یافت. در شرایط نرمال، تنش در مرحله ی گل دهی و پر شدن دانه، هیبرید سینکل کراس 704 به ترتیب 14/53، 9/38 و 10/53 تن در هکتار بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد. در شرایط تنش گل دهی، عملکرد دانه با صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در بلال، وزن دانه در بلال، وزن هزاردانه، تعداد دانه در ردیف، ارتفاع استقرار بلال، طول گل تاجی، سطح کل برگ، سطح برگ پرچم و سطح برگ بلال و در شرایط تنش پرشدن دانه، با صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در بلال، وزن دانه در بلال، وزن هزاردانه، تعداد دانه در ردیف، طول گل تاجی، سطح برگ پرچم، سطح برگ بلال و آنزیم کاتالاز همبستگی مثبت و معنی-دار داشت.
محمد اسکندری لنبری محمد تقی آل ابراهیم
به منظور بررسی اثرات آللوپاتیک غلظت های مختلف عصاره آبی )تلخه( بر برخی صفات علف های هرز تاج خروس، سلمه تره و تاج خروس رونده آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کاملا تصادفی در آزمایشگاه علف های هرز دانشگاه محقق اردبیلی، به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در گلخانه دانشگاه محقق اردبیلی و مزرعه ایستگاه تحقیقاتی آلاروق اردبیل انجام شد. عصاره آبی از اندام های هوایی تلخه در غلظت های 25، 5/37، 50، 5/62، 75، 5/87، 100، 150، 200 گرم پودر در 1000 میلی لیتر آب مقطر تهیه شد. نتایج تجزیه واریانس داده های آزمایشگاهی بر روی درصد و سرعت جوانه زنی، وزن گیاه چه و طول ساقه چه و ریشه چه تحت تأثیر عصاره آبی و گونه گیاهی موردمطالعه قرار گرفتند، اثرات متقابل این صفات بجز طول ساقه چه در بقیه صفات معنی دار شد و در غلظت های gr/l 100، 150 و 200 این صفات 100% کاهش نشان دادند. آزمایش در گلخانه به دو روش آبیاری با عصاره آبی و محلول پاشی صورت گرفت که نتایج تجزیه واریانس داده ها به روش آبیاری نشان دهنده ی تأثیر غلظت عصاره تلخه و نوع گیاه بر روی طول ساقچه، طول ریشه چه، وزن خشک گیاه، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه، مقدار سبزینگی برگ بود که بیشترین کاهش مربوط به غلظت gr/l 200 از عصاره تلخه بود. محلول پاشی بر روی علف های هرز در گلخانه نشان داد که ارتفاع و وزن خشک گونه های گیاهی تحت تأثیر غلظت های عصاره و نوع گیاه قرار گرفته و اثرات متقابل برای وزن خشک گونه ها معنی دار شد بیشترین کاهش مربوط به غلظت gr/l 200 بود. به منظور بررسی تأثیر عصاره آبی بر روی علف های هرز سیب زمینی محلول پاشی در سه مرحله سبز شدن، استولن زایی و حجیم شدن غده سیب زمینی در مزرعه انجام شد که نتایج نشان داد محلول پاشی در مراحل مختلف تراکم هیچ کدام از گونه های گیاهی را تحت تأثیر قرار نداد ولی اثر غلظت عصاره آبی، مراحل محلول پاشی و اثرات متقابل، برای وزن خشک علف های هرز معنی دار شد و بیشترین کاهش مربوط به مرحله سبز شدن در غلظت gr/l200 عصاره آبی بود که در سلمه تره، تاج خروس و تاج خروس رونده به ترتیب باعث کاهش 99/49، 66/47 و 66/37 درصد نسبت به شاهد گردید. طبق نتایج به دست آمده در مزرعه عملکرد کل، تک بوته و وزن متوسط غده سیب زمینی معنی دار شد و بیشترین عملکرد کل، تک بوته و وزن متوسط غده در بین غلظت های عصاره مربوط به gr/l200 در مرحله سبز شدن بود که به ترتیب kg 3/15399، gr 98/384 و gr93/57 بود.
نصیبه توکلی حسنکلو علی عبادی
. برخی از عوامل بیماری زا در کاهش عملکرد و کیفیت این محصول نقش زیادی دارند که از آن جمله می توان به قارچ graminearum fusarium عامل بیماری بلایت فوزاریومی سنبله گندم (fhb) اشاره کرد، که تولیدکننده فیتوتوکسین می باشد. در این پژوهش، تاثیر پتاسیم و نیتروژن بر بیماری بلایت فوزاریومی سنبله گندم مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. بذور گندم در داخل گلدان و در گلخانه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی کشت شد و سنبله ها با جدایه های بیماریزای graminearum fusarium به روش اسپورپاشی تیمار شدند.
امین احدنژاد روشتی علی عبادی
هدف از این مطالعه بهبود کشت مکانیزه و شکل بذر به روش حبه دارکردن با استفاده از پلیمرهای معدنی همچون زئولیت و مونت موریلونیت بود. این آزمایش به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل نوع پوشش (مونت موریلونیت و زئولیت ) و ریزمغذی ها (کلات روی20%، کلات بور و نیتروژن 25% ) بود.
محمد حسنی ینگجه محمد صدقی
در این پژوهش اثر غلظت های مختلف کود زیستی هیومستر پرفکت در تراکم های100، 150 و 200 گیاهچه در متر مربع بر روی تولید مینی تیوبر سیب زمینی رقم آگریا بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اول شامل کود زیستی هیومستر پرفکت در 4 سطح (صفر، 200، 250 و 300 گرم در هزار لیتر آب) و فاکتور دوم در سه تراکم 100، 150 و 200 گیاهچه در متر مربع بوده است. کود زیستی هیومسترپرفکت به مقدار 300 گرم در هزارلیتر در تراکم 150 گیاهچه در متر مربع و تیمار بدون کود زیستی هیومسترپرفکت در تراکم 200 گیاهچه در متر مربع دارای بیشترین تعداد مینی تیوبر در بوته و متر مربع بودند. تاثیر کود زیستی هیومسترپرفکت به مقدار 300 گرم در هزار لیتر در تراکم 150 گیاهچه در متر مربع نسبت به شاهد معنی دار بوده و به 86/5 عدد مینی تیوبر در بوته و یا 879 عدد مینی تیوبر در مترمربع رسید.
امیر یوسفی کردلر علی عبادی
جهت بررسی کاربرد پوترسین و تنش کم آبی بر رشد یونجه آزمایشی در سال 1393 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل تنش کم آبی در سه سطح (85، 60 و 35 درصد ظرفیت زراعی) و پوترسین در سه سطح (0، 05/0و 1/0 میلی مولار) بود.
پیام تیزفهم علی عبادی
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر براسینواستروئید بر برخی صفات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی کلزا تحت شرایط کم آبی، در سال 1393 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی طراحی و اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی انجام گرید. تیمارهای آزمایشی شامل تنش کم آبی در سه سطح (35، 60 و 85% ظرفیت زراعی) و تیمار براسینواستروئید شامل (صفر، 7-10 و 6-10 مولار) بود.
نیر بهاور علی عبادی
چکیده ندارد.
بهروز بهرام نژاد قوجه بیگلو احمد توبه
نیتروژن یکی از عناصر پر نیاز و کلیدی برای رشد گیاه که 78 درصد حجم اتمسفر را تشکیل می دهد که استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی نیتروژنه در وارد ساختن خسارت جبران ناپذیر به کشاورزی کشور ، جهت نیل به کشاورزی پایدار و تأمین نیتروژن مورد نیاز گیاهان با تثبیت بیولوژیکی ، ازت مولکولی هوا و جایگزین آن با کودهای شیمیایی نیتروژنه ، از لحاظ اقتصادی و زیست محیطی در برنامه های کشاورزی پایدار مورد استقبال قرار گرفته است. عدسی از مهمترین گیاهان با پروتئین غنی و دارای توان تثبیت بیولوژیکی ازت مولکولی هوا ، به منظور بررسی تأثیر تلقیح با باکتری (ریزوبیوم لگومینوزارم) در ارقام مختلف عدس در دو شرایط کشت آبی ودیم برای بررسی خصوصیات مختلف کمی و کیفی ، آزمایش فاکتوریل شامل سه عامل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل (آلاروق) ، در سال زراعی 87-1386 انجام گرفت . سه عامل مورد بررسی ،شامل 5 رقم عدس ، ill1324 ، ill1180 ، ill1251 ، ill1237 و رقم بومی ill ، فاکتور دوم شرایط کاشت در دو سطح ، آبیاری کامل ، و دیم و وفاکتورسوم در دو سطح (تلقیح با باکتری ریزوبیوم لگومینوزاروم و شاهد بدون تلقیح باکتری) در سه تکرار مورد آزمایش و مقایسه قرار گرفتند. مراحل فنولوژیک از جمله ، کل دوره رشد ، دوره رویشی ، زایشی و غلاف بندی در شرایط کشت آبی و دیم ، تیمار تلقیح و بدون تلقیح در سطح احتمال 1 درصد معنی دارد شدند. همچنین طول دوره رویشی و غلاف بندی نیز در اثر ساده رقم در سطح 1 درصد معنی دار گردیدند. در اثرات متقابل (رقم × شرایط کاشت) ، صفات کل دوره رشد و طول دوره رویشی در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شدند که در جدول مقایسه میانگین مربوط به تمام صفات فنولوژیک فوق ، شرایط کاشت آبی نسبت به دیم و تیمار تلقیح نسبت به عدم تلقیح (شاهد) تاثیر بیشتر و معنی داری را نشان داد. علی رغم کشت آبی ، تیمار تلقیح با ریزوبیوم هر چهار دوره فنولوژیکی را افزایش داد این افزایش در تیمارهای مربوطه ، عیناً با تغییرات مشابهی بر روی عملکرد دانه ، اجزاء عملکرد و خیلی از صفات موثر روی عملکرد دانه نیز مشاهده گردید. بیشترین تأثیر متقابل (شرایط کاشت × رقم) برای ، کل دوره رشد و دوره رویشی و تأثیر متقابل (رقم × تلقیح ریزوبیومی) ، فقط در طول دوره زایشی برای رقم بومی در برترین گروه (a) مشاهده گردید. تأثیر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) نشان داد که تیمار تلقیح در هر دو شرایط کشت آبی و دیم ، نسبت به شاهد (عدم تلقیح) ، هر چهار دوره فنولوژیکی را بطور معنی داری افزایش داد که این افزایش در کشت آبی با تلقیح ریزوبیوم بطور معنی دار بیشتر از کشت دیم در تیمار تلقیح شده ، بود . وزن خشک کل بوته وزن کاه و کلش در واحد سطح و تعداد شاخه های ثانویه در بوته در کشت آبی نسبت به دیم و بجز وزن خشک کاه و کلش ، دو صفت دیگر فوق در تیمار تلقیح نسبت به شاهد (بدون تلقیح) اختلاف معنی دار و بیشتری نشان دادند. طول دوره گلدهی بیشترین اثر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کشت) را در تیمار کشت دیم با تلقیح ریزوبیوم ، نسبت به شاهد خود ، بطور معنی دار و نسبت به تیمارهای کشت آبی در تلقیح ریزوبیومی در گروه مشترک نشان داد. عملکرد کل و خشک بوته و عملکرد کاه و کلش تحت تأثیر تلقیح با ریزوبیوم در کشت دیم اختلاف معنی دار نسبت به شاهد خود نشان داد و ضمن اینکه عملکرد وزن خشک این صفت در کشت آبی بیشتر از کشت دیم بود ولی در اثر تلقیح ریزوبیومی اختلافی را نسبت به شاهد خود نشان نداد. در اثر متقابل سه جانبه نیز ، وزن خشک کل بوته در واحد سطح (عملکرد بیولوژیک) ، علی رغم اینکه بیشترین میزان را برای کلیه ارقام در کشت آبی بدون( اختلاف بین تلقیح و عدم تلقیح ) نشان داد. در کشت دیم نیز رقم بومی ill بیشترین مقدار را نسبت به شاهد خود و بقیه تیمارهای کشت دیم ، با اختلاف معنی داری نشان داد و در برترین گروه (a) ، یکسان با تیمارهای کشت آبی نیز قرار گرفت که این عکس العمل مثبت قابل توجه عدس رقم بومی ill ، در اثر عمل تلقیح با ریزوبیوم در ایجاد بیشترین عملکرد بیولوژیک را نشان می دهد. عیناً همین تغییرات (در تیمار کشت دیم عدس رقم بومی ill) در اثرات متقابل سه جانبه عملکرد خشک کاه و کلش ، عملکرد دانه ، عملکرد پروتئین دانه ، جذب نیتروژن دانه ، جذب نیتروژن در اندام هوایی (ساقه و برگ) و به ویژه جذب نیتروژن کل گیاه (n-uptake) را بر صفات مذکور ، بطور مطابق و متناسب با هم نشان داد. که از نکات قابل توجه و با اهمیت مخصوصاً در اثرات سه جانبه می توانند باشند که در اثر تلقیح با ریزوبیوم برروی رقم بومی ill در شرایط دیم عملکرد دانه برابر با کشت آبی عدس را تولید کرده است. صفات دیگری چون ، ارتفاع بوته در اثر دو جانبه (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) ، در اثر سه جانبه در رقم بومی در شرایط کشت دیم در گروه مشترک با تیمارهای آبی در گروه برتر (a) ، از صفات مهم دیگر ، تعداد نیام دانه دار ، تعداد دانه ، تعداد غلاف دو دانه ای ، تعداد کل غلاف در بوته نیز از جمله صفاتی هستند که در هر دو شرایط کشت آبی و دیم در تلقیح با ریزوبیوم ، نسبت به شاهد خود با اختلاف معنی داری بیشتر شده اند. برای وزن صد دانه در اثر متقابل دو جانبه (رقم × شرایط کاشت) و (رقم × تلقیح ریزوبیومی) ، دو رقم بومی ill و رقم ill 1251 نسبت به سایر ترکیبات تیماری در برترین گروه (a) بیشترین وزن صد دانه را ایجاد کردند. علاوه براینکه در اثر تلقیح ، تعداد غلافهای تک دانه ای در بوته بطور معنی داری افزایش یافتند. در اثر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) نیز بیشترین غلاف تک دانه ای نسبت به شاهد (عدم تلقیح) بدست آمد که با ترکیبات تیمار کشت آبی در گروه برتر (a) در سطح یکسان قرار گرفتند . مهمترین صفت کیفی در عدس درصد نیتروژن دانه، درصد پروتئین دانه ، عملکرد پروتئین ، جذب نیتروژن دانه و جذب نیتروژن اندام هوایی با تلقیح ریزوبیومی در کشت دیم نسبت به شاهد (عدم تلقیح) خود در مقایسه با کسب آبی ، اختلاف معنی داری را نشان داده اند. در نهایت چنین به نظر می رسد که در این بررسی عمل تلقیح ریزوبیومی بر روی اکثر صفات تأثیر مثبتی گذاشته است و عکس العمل در شرایط دیم نسبت به شاهد (عدم تلقیح) بیشتر از شرایط آبی بوده است و برای رقم بومی ill در اکثر موارد به عمل تلقیح با ریزوبیوم به ویژه در کشت دیم واکنش خوبی نشان داده است که با فراهم نمودن شرایط فوق می توان عملکرد دانه عدس را در کشت دیم بطور قابل توجهی افزایش داد.
علی عبادی احمد خلیقی
درآزمایش اول که مربوط به قلمه های برگدار بود سه عامل محل قلمه در روی شاخ یکساله، کلون و غلظت هورمون iba دریک آزمایش فاکتوریل باطرح بلوکهای کامل تصادفی درچهار تکرار و 15 قلمه درهرتیمار مورد بررسی قرارگرفت . کلون m26 ازنظر ریشه زائی برتراز کلون m.9 تشخیص داده شد. تیمار قلمه ها باهورمون iba بامقایسه باشاهد تاثیر زیادی درافزایش درصد ریشه زائی داشت . درآزمایش دوم که مربوط به قلمه های بدون برگ زمستانه بود دو عامل استراتیفیکاسیون قلمه ها به مدت دوماه در دمای 4 تا 5 درجه سانتی گراد در ماسه مرطوب و غلظت iba درکلون m.26 دریک آزمایش فاکتوریل باطرح کامل تصادفی انجام یافت استراتیفیکاسیون قلمه ها تاثیر مثبتی بر ریشه زائی نداشت و درمجموع iba به غلظت 5000 قسمت در میلیون بهترین نتیجه را ازنظر قلمه های دارای کالوس نشان داد .