نام پژوهشگر: علاءالدین گوشه گیر
زهره نظری پور عادل خنیاب نژاد
مرگ قسطی، دومین رمان بزرگلویی فردینان سلین، روایت ناکامی ها و سر خوردگی های قهرمان داستان در فرانسه و انگلیس قبل از سال 1914 می باشد.از شروع تا پایان اثر، تجربه های فردینان جوان از هر نوعی که باشند تنها یک احساس را برای خواننده باقی میگذارند: سرگردانی انسان در جامعه ای که او را به عقب میزند و باعث له شدن او میشود. این همان احساسی است که مفهوم عنوان اثر به خواننده میدهد : زندگی بدون مرگ وجود ندارد.از آغاز هستی مرگ به ما تحویل داده میشود و ما مالک آن میشویم.به عبارتی دیگر، از همان شروع تولد ما از این موضوع آگاهی داریم که مردن بخشی از زندگی است و مرگ و زندگی با هم آمیخته اند . با روایت ماجراهای دوران کودکی و نوجوانی اش، راوی و قهرمان داستان نشان میدهد که چگونه فرایند سرخوردگی ها و نا کامی های زندگی احساسی شبیه به پرداخت اقساط یک وام را برای او بوجود می آورد.این اثر 620 صفحه ای خواننده را تا حد تهوع به پیش میبرد. در واقع مرگ قسطی کتابی آمیخته با خشونت است : خشونت روانی اعمال شده از طرف پدر و مادر راوی بر او، خشونت اجتماعی که کارفرمایان و همکاران فردینان بر او روا می دارند و سرانجام خشونتی که با آگاهی از وجود مرگ بر قهرمان داستان اعمال می شود.در رمانی که قهرمان آن تمام شکست ها را تجربه کرده است شاید صحبت کردن از کمیک مناسب نباشد اما با این وجود و بر خلاف تمام تجربه های تلخ قهرمان داستان،خنده ای تلخ برای خواننده ایجاد میشود که خشونت اثر را قابل تحمل میکند.این کمیک در واقع سلاحی است از طرف راوی برای غلبه بر ترس هایی که جامعه برای او بوجود می آورند. اما در نهایت هدف سلین چیزی جز نشان دادن تراژدی زندگی نیست.