نام پژوهشگر: ماهرخ ایمانی مقدم
ثمره مرتضوی بهروز دواچی
مقدمه وهدف: احساس خشکی دهان شکایتی شایع در بین بیماران مراجعه کننده به کلینیکهای دندانپزشکی است که میتواند مشکلات بسیاری از جمله درد در دهان ومشکل در بلع غذا راایجاد کرده و باعث کاهش کیفیت زندگی شود. تشخیص وجود یا عدم وجود تغییر در ساختار غدد بزاقی درکنترل این شرایط موثرخواهد بود. از آنجا که تا کنون مطالعه ای در خصوص تغییرات ساختاری غدد بزاقی در بیماران مبتلا به خشکی دهان دهان بوسیله سونوگرافی و mr سیالوگرافی بطور همزمان صورت نگرفته است و از طرفی mr سیالوگرافی هنوز در کشور ما بطور کاربردی مورد استفاده قرار نمیگیرد لذا هدف ما در این مطالعه معرفی این تکنیک وبررسی یافته های mr سیالوگرافی و سونوگرافی افراد مبتلا به گزروستومی است. مواد و روشها: دراین مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی mr سیالوگرافی همراه با تحریک ترشح بزاق، بر روی 15بیمار با شکایت از خشکی دهان و 11 داوطلب سالم، انجام شد. قابلیت مشاهده مجرای اصلی غده بزاقی ومجاری فرعی، قبل و بعد از تحریک ترشح بزاق در دو پلن آگزیال و ساژیتال ، ارزیابی شده و به سه گروه (خوب،متوسط وضعیف) تقسیم بندی گردید. 14نفر از بیماران و 10 فرد نرمال ،سونوگرافی شدندوخصوصیات پارانشیم غدد بزاقی آنها از نظر هموژنیسیتی در5گروه( 0 =پارانشیم هموژن,1=غیر هموژنیسیتی خفیف,2= غیر هموژنیسیتی مشخص,3= غیر هموژنیسیتی شدید,4=آتروفی غده)و از نظر اکوژنیسیتی در 3 گروه(هیپواکو،ایزواکو،هیپراکو)طبقه بندی شد ،ابعاد غدد بزاقی نیز اندازه گیری گردید.اطلاعات بدست آمده توسط آزمونهای آماری pearson chi-square ،independent t-test,dependent t-test, مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در این مطالعه اختلاف معنادار بین میزان مشاهده شدن مجاری غدد بزاقی در mr سیالوگرافی قبل و بعد از تحریک ترشح بزاق در افراد سالم وجودنداشت. در افراد مبتلا به گزروستومی اختلاف معنادار بین میزان مشاهده شدن مجاری غدد بزاقی در mr سیالوگرافی قبل و بعد از تحریک ترشح بزاق در غده پاروتید ساژیتال چپ و راست(p-value=0.033) و همچنین غده تحت فکی چپ ساژیتال دیده شد (p-value=0.035)ودر سایر موارد اختلاف معنادار وجود نداشت. اختلاف معناداربین میزان مشاهده شدن مجاری غدد بزاقی در mr سیالوگرافی در افراد سالم و مبتلا به گزروستومی فقط در سمت چپ غده پاروتید ساژیتال دیده شد(p-value=0.004)و در سایر موارد اختلافی وجود نداشت. بعلاوه بین خصوصیات پارانشیم غدد بزاقی افراد سالم و مبتلا به گزروستومی و ابعاد غدد بزاقی این دو گروه اختلاف معنادار در اولتراسونوگرافی یافت نشد. همچنین ارتباط معنا دار بین یافته های mr سیالوگرافی و اولتراسونوگرافی وجود نداشت. نتیجه گیری: دراین مطالعه بین یافته های mr سیالوگرافی و اولتراسونوگرافی در دو گروه مورد مطالعه ارتباط معنادار یافت نشد که می تواند احتمالا بدلیل عدم وجود مشکل ساختاری در غدد بزاقی بیماران است و منشا سایکولوژیک گزروستومی در این افراد مطرح شود. واژه های کلیدی: - اولتراسونوگرافی- mr سیالوگرافی-خشکی دهان-غدد بزاقی
الهه توحیدی علی باقرپور
مقدمه و هدف: شاخصهای رادیومورفومتریک پانورامیک با دانسیته معدنی استخوان ارتباط دارند، و این شاخص ها می توانند بعنوان نشانگری برای استئوپروز، بخصوص در زنان یائسه بکار روند. بعلاوه آنالیز ساختار استخوان ترابکولار بر پایه ریاضیات فرکتالی، می تواند به کمّی کردن پیچیدگی ساختاری ترابکولار کمک نماید. لذا هدف از این مطالعه، ارزیابی ارتباط شاخص های رادیومورفومتریک استخوان مندیبل با آنالیز فرکتال در رادیوگرافی های پانورامیک دیجیتال، و تعیین اثر متغیرهای سن، جنس، تعداد سالهای گذشته از منوپوز بر این پارامترها بود. مواد و روش کار: در این مطالعه مقطعی رادیوگرافیهای پانورامیک دیجیتال 220 فرد سالم با میانگین سنی و انحراف معیار 29/12 ± 83/36 ارزیابی شدند. طبقه بندی mandibular cortical index (mci) به سه گروه c1، c2 و c3، و مقادیر mental index (mi) و panoramic mandibular index (pmi) در هر سمت مندیبل تعیین و میانگین آنها ثبت شد. fractal dimension (fd) وlacunarity با روش box-counting در آپیکال مولراول و پرمولردوم در دو سمت مندیبل و با استفاده از نرم افزار imagej 1.45s محاسبه شدند. آنالیزهای آماری توسط آزمون های من-ویتنی، ویلکاکسون، و ضریب همبستگی اسپیرمن برای تجزیه و تحلیل داده ها انجام گردید. نتایج: اختلاف آماری معنی داری بین زنان و مردان از لحاظ میانگینfd (80/0=p) و میانگین lacunarity (63/0=p) یافت نشد. میانگینfd و lacunarity بین زیرگروه هایc1 و c2 دارای اختلاف آماری معنی دار بود (000/0>p). همبستگی معنادار ولی ضعیفی بین مقادیر شاخصpmi با میانگینfd (000/0> pو 37/0=r) و میانگینlacunarity (000/0>p و24/0- =r) مشاهده گردید. همبستگی منفی قوی بین تعداد سالهای گذشته از منوپوز با fd وجود داشت (000/0>p و84/0- =r). نتیجه گیری: مقادیر fdو lacunarity در زیرگروه های c1 وc2 اختلاف معنی داری داشتند. همچنین شاخصهای آنالیز فرکتال قادرند تغییرات وابسته به سن و وابسته به منوپوز را، بطور کمّی در ساختار ترابکولی مندیبل نشان دهند.
مریم محمدزاده رضایی علی باقر پور
مقدمه و هدف: اختلالات مفصل گیجگاهی- فکی، به عنوان اصلی ترین منبع درد های دهانی- صورتی با منشأ غیر دندانی گزارش شده اند. این اختلالات معمولاً با تغییرات دژنراتیو ساختارهای استخوانی مفصل گیجگاهی- فکی همراه می باشد و منجر به تغییراتی در سایز و ابعاد مختلف مفصل گیجگاهی- فکی می گردد. هدف این مطالعه، بررسی تغییرات ابعادی مفصل گیجگاهی فکی در تصاویرcbct مبتلایان به اختلالات مفصل تمپورومندیبولر(tmd) بود. مواد و روش کار: در این مطالعه، تصاویر cbct مربوط به 68 بیمار (19 نفر مرد و 49 نفر زن) در محدوده سنی 50-20 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. از این میان، 40 مفصل در گروه rdc/tmd ii (جابجایی دیسک)، 45 مفصل در گروهrdc/tmd iii (مبتلایان به osteoarthritis وosteoarthrosis ) و 48 مفصل نیز در گروه نرمال قرار داشتند. در تصاویر cbct این بیماران، متغیرهای حجم کندیل، طول، عرض و ارتفاع کندیل و همین طور شیب برجستگی مفصلی اندازه گیری شد. برای مقایسه میانگین ها از آزمون anova، جهت بررسی اثر متقابل سمت درگیر و گروه های rdc/tmd از روند glm univariate و همچنین برای ارزیابی ضریب همبستگی بین شیب برجستگی مفصلی و حجم کندیل، از ضریب همبستگی پیرسون یا معادل ناپارامتری آن (اسپیرمن) استفاده گردید. درتمام آزمونها سطح معنی داری5% فرض شد. یافته ها: نتایج مطالعه، نشان داد میانگین حجم، ارتفاع و عرض کندیل مندیبل در گروه نرمال بیشترین و در گروه iii کمترین مقادیر را داشت. از این بین، اختلاف ارتفاع کندیل بین گروه های نرمال و iii معنی دار (p=0.009) بود. میانگین طول کندیل نیز در گروه نرمال بیشترین و در گروه ii کمترین بود. ضرایب همبستگی میان حجم کندیل و ابعاد کندیل (عرض، طول و ارتفاع کندیل) در سه گروه نرمال، ii و iii معنی دار (<0.05p) بود. درگروه نرمال، همچنین ضریب همبستگی معنی داری (p=0.001)(r=0.478) بین شیب برجستگی مفصلی و حجم کندیل وجود داشت و در گروه ii بین طول و ارتفاع کندیل ضریب همبستگی پیرسون معنادار(p=0.004)(r=0.450) بود. در گروه iii بین شیب برجستگی مفصلی و عرض کندیل ضریب همبستگی معنی داری (p=0.003) (r= 0.429) وجود داشت. همچنین ضریب همبستگی بین سن و حجم کندیل، تنها در گروه ii معنی دار (p=0.049 )(r=0.31) بود. نتیجه گیری: میانگین حجم و ارتفاع و عرض کندیل بیماران در گروه iii به دنبال تغییرات دژنراتیو کمتر از دو گروه دیگر بود. طول کندیل نیز در گروه ii کمترین مقدار را داشت. ضریب همبستگی معنی داری بین سن و حجم کندیل در گروه ii وجود داشت.
سیده مونا علیمحمدی اعظم السادات مدنی
چکیده مقدمه: اختلالات مفصل گیجگاهی-فکی(tmd) به طور کلاسیک توسط گروهی از علایم کلینیکی شامل درد و صداهای مفصلی و محدودیت یا انحراف هنگام باز کردن دهان مشخص می شوند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط یافته های کلینیکی با تغییرات استخوانی در تصاویر cbct بیماران مبتلا به اختلالات مفصل گیجگاهی فکی (tmd)می باشد. مواد و روش کار: از میان مراجعه کنندگان به بخش پروتز دانشکده دندان پزشکی مشهد ، تعداد 41 بیمار که بر اساس معیارهای rdc/tmd دارای tmd نوع ii (42 مفصل tmj از 21 بیمار) و نوع iii (40 مفصل tmj از 20 بیمار) توسط یک متخصص پروتز های دندانی انتخاب شدند.تغییرات استخوانی مفصل شامل flattening sclerosis osteophyte resorptionو erosion توسط تصویربرداری cbct بررسی شد و ارتباط آن با یافته های کلینیکی شامل:درد عضلات جونده،درد مفصل و میزان باز شدن دهان و صداهای مفصلی توسط نرم افزار spss 16و آنالیز آماری توسط آزمون کای دو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: در مطالعه ی حاضر اگرچه درد عضلات جونده بیشتر در جابجایی دیسک و درد مفصلی در استئوآرتریت دیده شد، بین حضور درد مفصلی یا درد عضلات جونده با نوع tmd رابطه ی معنی داری مشاهده نشد (به ترتیب p=0.185 و p=0.604). سایر علایم بالینی مورد مطالعه، از جمله شیب برجستگی مفصلی، نوع موقعیت کندیل در بعد عمودی و افقی، صداهای مفصلی و محدودیت در باز کردن دهان، با نوع tmd و یا حضور دردهای عضلانی یا مفصلی ارتباط معنی داری نداشت (p>0.05). در یافته های رادیولوژیک مشخص شد که flattening کندیل به طور معنی داری با گروه ii ارتباط دارد (p=0.026). از سوی دیگر مشخص شد که erosion کندیل به طور معنی داری بیشتر در بیماران گروه iii دیده می شود (p<0.001). در مطالعه ی ما حضور erosion، resorption، sclerosis و flattening در کندیل در ارتباط با درد عضلات جونده و یا درد مفصلی نبود (p>0.05). با این حال در بیماران مبتلا به استئوآرتریت tmj، وجود استئوفیت سر کندیل در یافته های رادیوگرافی با حضور درد عضلات جونده ارتباط معنی داری داشت (p=0.039).همچنین در این مطالعه حضور erosion، resorption، sclerosis و flattening در کندیل در ارتباط با صدای مفصلی کریپیتوس نبود(p>0.05). با این حال وجود استئوفیت سر کندیل در یافته های رادیوگرافی با حضور صدای مفصلی کریپیتوس در گروه iii ارتباط معنی داری داشت(p=0.01). نتیجه گیری: یافته های مطالعهء ما با مطالعات قبلی در مورد عدم حضور ارتباط بین یافته های کلینیکی و رادیوگرافیک مشابهت داشت، اما میان استئوفیت سر کندیل و درد عضلات جونده و صدای مفصلی کریپیتوس در گروه iii ارتباط معنی داری مشاهده شد. واژگان کلیدی: مفصل گیجگاهی فکی ،اختلالات مفصل گیجگاهی فکی، تصویر برداری به روش توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی
فاطمه حافظ ملکی علی باقرپور
چکیده مقدمه:استئوآرتریت یکی از دلایل شایع اختلالات مفصل تمپورومندیبولار tmd)) است. تشخیص زودهنگام استئوآرتریت اهمیت زیادی دارد. آنالیز فرکتال روشی جهت ارزیابی ریزساختار استخوانی است. هدف این مطالعه، بررسی رابط? بین آنالیز فرکتال و شرایط rdc/tmd سر کندیل می باشد. مواد و روش کار: در این مطالعه 19بیمار خانم درمحدوده ی سنی 40-20 سال مبتلا به osteoarthritis مفصل تمپورومندیبولار و 20 خانم سالم (گروه کنترل) انتخاب شدند. سپس تصاویر cbct از بیماران تهیه شد و آنالیز فرکتال با استفاده از نرم افزار imagej"" انجام شد تا عدد فرکتال (fd) و لاکوناریتی (l) قسمت مرکزی سر کندیل بدست آید. در مرحله بعدی میزان تراکم استخوانی با روش dexa سنجیده شد تا میزان تراکم (bmd) و t-score برای لگن و مهره ها بدست آید. داده ها در نرم افزار pasw statistics 18"" و با استفاده از آزمون های anova ، نظیر کای دو و t مستقل و t زوجی (سطح معنی داری 05/0) آنالیز شدند. نتایج: 39 خانم 40-20 ساله بدون بیماری سیستمیک خاص با میانگین سنی 20/6 ± 66/32 سال در دو گروه نرمال (بدون علایم tmd) و گروه استئوآرتریت شرکت کردند. تفاوت معناداری بین دو گروه نرمال و استئوآرتریت از لحاظ میانگین سنی وجود نداشت (p-value = 0.63). همچنین تفاوت معناداری میان bmd و t-score بدست آمده بین دو گروه مشاهده نشد (p-value > 0.05). از طرف دیگر میزان fd و l نیز در دو گروه دارای تفاوت معناداری با یگدیگر نبود (p-value > 0.05). در بررسی همبستگی میان شاخص های بررسی شده همبستگی معناداری میان l در کندیل دو سمت (p-value = 0.003) و نیز bmd مهره ها و لگن مشاهده شد (p-value = 0.01). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه کنونی ارتباط معناداری میان آنالیز فرکتال کندیل در تصاویر cbct و شاخص های تراکم استخوان در خانم های مبتلا به استئوآرتریت در مقایسه با خانم های نرمال از نظر tmj مشاهده نشد.