نام پژوهشگر: بهرام حسن زاده کیابی
مصطفی قلی پور حمیدرضا رضایی
طبیعت و اطلاعات حاصل از آن مملو از انواع عدم قطعیت هاست. عدم مدیریت یا سوءمدیریت عدم قطعیت داده ها می تواند منجر به ایجاد ابهام در نتایج شود و از آنجایی که بیشتر داده های در دسترس برای ارزیابی طبقه تهدید گونه ها ناقص یا غیرقطعی هستند، مدیریت صحیح عدم قطعیت ها در روند ارزیابی فهرست سرخ بسیار ضروری است. قواعد iucn یک رویکرد پیش گیرانه به عدم قطعیت را پیشنهاد می کنند. در این پژوهش برای طبقه بندی تهدید گوزن مرال تحت شرایط عدم قطعیت از مدل سازی تغییرات مطلوبیت زیستگاه بالقوه مرال و منطق فازی استفاده شده است. بدین منظور، مطلوبیت زیستگاه بالقوه مرال برای سال های 2000 و 2010 با استفاده از نقشه های نه معیار تاثیرگذار بر زیستگاه مرال شامل ارتفاع، شیب، جهت، تراکم پوشش گیاهی، جوامع درختی، فاصله از منابع آب، فاصله از مناطق توسعه یافته، فاصله از شبکه جاده ها و اقلیم ارزیابی شد. دو نقشه تراکم پوشش گیاهی و فاصله از شبکه جاده ها به دلیل تغییر در اثر فعالیت های انسانی به عنوان محرک تغییرات زیستگاه مرال در نظر گرفته شدند. لکه های مطلوب زیستگاهی از نقشه های مطلوبیت زیستگاه استخراج شدند و برای طبقه بندی تهدید مرال استفاده شدند. بیش از 75% زیستگاه مطلوب مرال طی 10 سال کاهش یافته است. نتایج طبقه بندی فازی تهدید مرال نشان می دهد وسعت پراکنش 18% و سطح اشغال 78% کاهش یافته است. محدوده طبقات تهدید گوزن مرال در خطر انقراض تا در خطر انقراض شدید با تاکید بر طبقه در خطر انقراض شدید است. اولویت مشارکت معیارهای پنج گانه فهرست سرخ از نظر اهمیت در طبقه بندی تهدید مرال به ترتیب معیارهای a، c، e، b و d است. معیار a (کاهش اندازه جمعیت) با اهمیت ترین و معیار d (جمعیت و گستره پراکنش بسیار کوچک) کم اهمیت ترین است. تغییر آستانه های گزینه های طرز برخورد با عدم قطعیت، طبقه فازی تهدید مرال را بین دو طبقه احتمالی در خطر انقراض شدید و در خطر انقراض تغییر می دهد. با افزایش دامنه تحمل اختلاف نظر و بار اثبات، طبقه تهدید به سوی طبقه ضعیف تر (en) گرایش می یابد. به کمک روش یاد شده، ارزیابی اثرات بر گونه ها و تهدیدهای متوجه آنها به شکل منعطف و مشارکتی قابل انجام است و ضمن به رسمیت شناختن عدم قطعیت ها، مبنایی علمی تر برای ارزیابی و حصول نتیجه نهایی فراهم می آید.
سحر حیدری بهرام حسن زاده کیابی
چکیده ندارد.
مریم روحی پور بهرام حسن زاده کیابی
چکیده ندارد.
هانیه سعیدی آریا اشجع اردلان
چکیده ندارد.
ژاله سرافراز بهرام حسن زاده کیابی
چکیده ندارد.
الهام رضازاده بهرام حسن زاده کیابی
چکیده ندارد.
زهرا امینی بهرام حسن زاده کیابی
چکیده ندارد.
مهدی قلعه نویی جمیله پازوکی
چکیده ندارد.
سعیده الهیاری بهرام حسن زاده کیابی
چکیده ندارد.
پروانه راطبی بهرام حسن زاده کیابی
این بررسی بر روی جنس capoetaی قمرود برای ارائه گونه های جنس مذکور در منطقه مورد مطالعه با استفاده از بررسی صفات مورفولوژیکی - کاریولوژیکی و الکتروفورتیکی انجام گرفته است . مجموعا تعداد 60 نمونه ماهی capoetaی صید شده از قمرود از نظر مورفولوژیکی بوسیله اندازه گیری 44 صفت مورفومتریک و مرستیک و 29 نسبت حاصل از این صفات بررسی شدند، گونه شناسای شده c.aculeata بود که توسط دکتر b.w coad از موزه تاریخ طبیعی کانادا نیز تایید شد. بررسی نتایج آماری صفات مورفولوژیکی حاکی از وجود 2 جمعیت جداگانه در میان c.aculeata قمرود بود. نتایج کاریولوژیکی انجام گرفته بر روی 13 نمونه ماهی c.aculeata قمرود عبارتند از: 2n 150 و fn 186 و فرمول کروموزومی 24sm+12m+30a+84t بود. نتایج الکتروفورز پروتئینهای پنج بافت ، قلب ، مغز، عضله، لنز چشم و کبد 4 نمونه ماهی c.aculeata قمرود بر روی ژل sds-page نشان داد که الگوی الکتروفورزی total protin در چهار بافت مغز، عضله، کبد و لنز چشم ماهی نر و ماده کاملا مشابه بوده و تعداد باندهای تشکیل شده از آنها عبارتند از 12 باند در بافت مغزی، 17 باند در بافت عضله، 25 باند در بافت کبد و 6 باند در بافت لنز. مطابق با نتایج این پژوهش تعداد باندها در بافت قلب ماهی نر و ماده مشابه نبوده و در بافت قلب نر 4 باند اضافه تر نسبت به بافت قلب ماده مشاهده می شود. تعداد باندهای قلب نر 13 و قلب ماده 9 باند می باشد. در مقایسه اطلاعات مورفولوژیکی بین جنس capoeta رودخانه قمرود، جغتو و چالوس نتایج حاکی از آن بود که در میان ماهیان صید شده از چالوس فقط گونه c.capoeta و در میان ماهیان صید شده از جغتو 2 گونه c.capoeta و c.aculeata دیده می شدند. نتایج آماری حاکی از وجود فاصله معنی دار بین گونه c.capoeta قمرود و جغتو و نیز c.capoeta چالوس و جغتو می باشد.
حسن رحمانی بهرام حسن زاده کیابی
از اسفند 1377 لغایت خرداد 1379 سن، رشد و تولید مثل سیاه کولی صید شده از رودخانه گرگانرود در جنوب شرقی دریای خزر مورد مطالعه قرار گرفت . نمونه برداریها بصورت ماهانه و در زمان اوج مهاجرت سیاه کولی در اردیبهشت ماه بصورت هفتگی از رودخانه گرکانرود انجام شد. در مجموع 445 نمونه سیاه کولی توسط تور پره، دام گوشتگیر و تور سالیک صید شده است . نسبت جنسی سیاه کولی های صید شده در سال 77-78، 43/4 درصد جنس نر و 56/6 درصد جنس ماده که از 6 گروه سنی بوده، در حالیکه در سال 78-79 جنس نر 64/2 درصد و جنس ماده 35/8 درصد که از 4 گروه سنی بوده است . در هر دو دوره مهاجرت ، میانگین طول و زن سیاه کولی های صید شده جنس ماده بیشتر از جنس نر بوده است . همچنین نمونه های سیاه کولی در سال 77-78 بزرگتر از نمونه های صید شده در سال 78-79 بوده است . میانگین طول جنس های نر و ماده سیاه کولی در سال 77-78 اختلاف معنی داری وجود داشته ولی در سال 78-79 بین میانگین طول جنس های نر و ماده اختلاف معنی داری وجود نداشته ات . با استفاده از مطالعات پیشینه پردازی طول و وزن سیاه کولی ها محاسبه شدند. نمایه جنسی gsi زمان رسیدگی جنسی سیاه کولی های جنس نر و ماده در سال 77-78 اواخر فروردین و در سال 78-79 اوایل اردیبهشت نشان داده است . میزان هم آوری سیاه کولی های ماده در سال 77-78 معادل 15157+-5721 عدد تخمک و در سال 78-79، 9852+-3788 عدد تخمک بوده است . همچنین طول بی نهایت سیاه کولی ها (loo)، آهنگ رشد (k)، سن ماهی در زمان تفریخ (t0)، رشد لحظه ای، فاکتور وضعیت و الگوی رشد پاولی نیز محاسبه شد.
صفر پورعلی دارستانی بهرام حسن زاده کیابی
این اولین مطالعه کاریولوژیک دو گونه باربوس به نامهای barbus capito و b. mursa و یک گونه سیاه ماهی varicorhinus capoeta از خانواه کپورماهیان است . بررسی کاریوتایپ گونه ها نشان داد که گونه b. capito دارای تعداد کروموزوم 2n100 و fn172 و b. mursa دارای 2n100 و fn140، جمعیت اول v. capoeta (رودخانه سفیدرورد شهرستان رودبار) دارای 2n150 و fn234 و جمعیت دوم آن (رودخانه گرگان رود، پارک ملی گلستان) دارای 2n150 و fn230 است . پلی پلوئیدی در تمام گونه های مطالعه شده مشاهده شد. پلی مورفیسم در تعداد بازوهای کرومزمومی مشاهده شد. g و c بندینگ روی گونه های b. mursa و v. capoeta انجام شد که g بندینگ جواب نداد ولی c بندینگ مناطق هتروکروماتینی سانترومری و تلومری را نشان داد و آنالیز ملاستر با داده های بیومتری روی گونه ها انجام پذیرفت و شباهتها و تفاوتهای بین دو گونه مورد بحث و بررسی قرار گرفت .
ولی الله جعفری شموشکی بهرام حسن زاده کیابی
روشهای نوین پرورشی آبزیان از جمله پرورش در محیطهای محصور ساحلی در سالهای اخیر مورد توجه مسوولین شیلات قرار گرفت . در سال 1374 پرورش آزادماهیان بویژه قزل آلای رنگین کمان در محیط محصور خلیج گرگان برای اولین بار به اجرا گذاشته شد. بدنبال این توفیق ضمن توسعه کمی این نوع پرورش ، در سال 1376 طی یک پروژه تحقیقاتی - کاربردی در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد شیلات با عنوان "بررسی اثرات تراکم بر ماندگاری و رشد قزل آلای رنگین کمان در محیط محصور، خلیج گرگان" در چهارچوب طرح آماری چهار تراکم (تیمار) 10، 16، 24 و 30 قطعه بچه ماهی در مترمربع، هر یک با سه تکرار به اجرا گذاشت شد استقرار حصارهای توری به تعداد 12 عدد به ابعاد 8/34 × 6 متر و هر یک با مساحت 50 مترمربع جهت اختصاص به واحدهای آزمایش طرح، احداث گردید تعدا 12000 قطعه بچه ماهی با میانگین وزن 35/6 گرم رهاسازی شد که پس از یکدوره 120 روزه پرورش ماهی، نتایج آن به شرح ذیل می باشد: - با افزایش تراکم میانگین رشد انفرادی ماهیان کاهش می یابد. - با افزایش تراکم میانگین درصد بازماندگی کاهش پیدا می کند. - ضریب همبستگی طول و وزن ماهی قزل آلای 98 درصد می باشد بطوریکه 96/55 درصد از تغییرات y (یا وزن) توسط x (یا طول) بیان می شود. - شاخص رشد روزانه با استفاده از فرمول s. g. rlnw2 - lnw1/t x 100 در تراکم های مختلف تقریبا یکسان است . - شاخص وضعیت یا ضریب چاقی فولتون در تمام تراکم ها در حالت مطلوب است یا به عبارت دیگر وضعیت رشد مطلوب می باشد. - اگر چه ضریب تبدیل غذایی در مقیاس کوچک پرورشی تفاوت چندانی را نشان نمی دهد ولی با لحاظ کردن این نوع پرورش در کمیت بیشتر (توسعه کمی) با افزایش تراکم f. c. r نیز افزایش یافته است . - اغلب عوامل موثر در گزینش جایگاه برای پرورش در محیط محصور ساحلی در خلیج گرگان فراهم می باشد. * جمع بندی نتایج که به نظر می رسد جنبه توصیه ائی هم داشته باشد این است که: اگر نکات فنی، تکنیکی و مراقبتی در مورد این نوع پرورش دقت شود و اصول امنیتی، اقتصادی و اجتماعی رعایت گردد تا آسیبهای کمتری ره pen و بدنه آن وارد اید و از ضررهای احتمالی جلوگیری شود و شیلات هم به حمایت های خود در جنبه های مختلف ادامه دهد کار پرورش در محیط محصور ساحلی حرکت خوبی در جهت افزایش تولید و تحقق امنیت غذایی و منافع اقتصادی خواهد بود منوط به اینکه با رعایت تراکم و توان اکولوژیکی حداقل آسیب ممکنه به محیط وارد شود.
سهیلا شفیعی بهرام حسن زاده کیابی
با توجه به تنوع اقلیم و نواحی اکولوژیک استان کرمان، جمع آوری و شناسایی گونه های سوسمار در دو ناحیه پناهگاه حیات وحش خبروروچون و کویر سیرجان در طی بهار و تابستان و پائیز 76 صورت گرفت . تعداد 438 نمونه از 15 گونه سوسمار متعلق به 5 خانواده جمع آوری شد. نتایج نشان می دهد که خانواده های آگامیده و لاسرتیده بیشترین فراوانی را دارا می باشند. سه گونه laudakia nupta nupta، trapelus agilis و mesalina wataonana به عنوان گونه های بارز و غالب منطقه محسوب می شوند و از دامنه توزیع وسیعتری نسبت به گونه های دیگر برخوردار می باشند گونه l.n.nupta صخره زی بوده و دو گونه دیگر در دشتها و دره ها و مخروط افکنه ها و در خاکهای شنی رسی و سنگ ریزی و یا سنگلاخی واقع می شوند از جمله نتایج این پژوهش گزارش پنج گونه ablepharus pannonicus، mabuys aurata، eumeces schneidrii princeps، ophiomorus persicus، tropiocolotes helenae برای اولین بار از استان کرمان است . و دریافت جدید o.persicus دومین گزارش از ایران می باشد و با قرار گرفتن محل جدید در ایران مرکزی بنابراین، اینگونه دیگر اندمیک کوههای زاگرس (استان فارس) محسوب نمی شود و دارای توزیع وسیعتری در ایران می باشد. بررسی عادات غذایی نشان داد که l.n.nupta دارای رژیم حشره خواری و گیاهخواری هر دو بود. t.agilis عمدتا حشره خوار بوده ولی از گیاهان نیز تغذیه می کردند و m.watsonana عمدتا حشره خوار بود. نتایج نشان داد که t.agilis دامنه تغذیه وسیعتری نسبت به دو گونه دیگر داشت . برای هر سه گونه مورچه ها بعنوان مهمترین نوع شکار و شکار اصلی محسوب شدند. سپس راست بالان بیشترین نسبت تغذیه را تشکیل دادند. تغذیه از موریانه ها در m.watsonana و تغذیه از مهره داران دیگر (مارمولکهای کوچک) در t.agilis مشاهده شد. بررسی وضعیت تولید مثلی (در بهار و تابستان) گونه های بارز و غالب جمع آوری شده در طی این پژوهش نشان داد که احتمالا l.n.nupta دو بار و t.agilis سه بار و m.watsonana یک بار در طی بهار و تابستان زاد و ولد می کنند. کوچکترین نمونه از گونه l.n.nupta در مرداد ماه با svl57/1 میلی متر، از گونه t.agilis با svl29/18 میلیمتر و در تیر ماه، از گونه m.watsonana اوایل تیر ماه با svl19/84 میلی متر جمع آوری شدند.