نام پژوهشگر: محمدرضا دماوندیان

تغییرات جمعیت شپشک توت (pseudaulacaspis pentagona) و دشمنان طبیعی مهم آن در استان مازندران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی 1388
  مهدیه بذرافشان   جبرائیل رزمجو

در این تحقیق تغییرات جمعیت و زیست شناسی شپشک توت با نام علمی p. pentagona در شرایط مزرعه ای و روی دو میزبان هلو و کیوی مورد بررسی قرار گرفت. طبق این مطالعه، شپشک توت روی هر دو میزبان دارای سه نسل بوده و زمستان را به صورت ماده ی بارور سپری می کند. اوج تراکم آفت روی میزبان هلو در نسل اول و اواخر اردیبهشت ماه و روی میزبان کیوی در نسل سوم و اواسط شهریور ماه بود. همچنین طول دوره یک نسل حشره و باروری آن روی میزبان های هلو، کیوی و توت سفید تحقیق شد. حشره ماده طولانی ترین دوره نشو نما را روی میزبان هلو و کوتاه ترین طول دوره نشو و نما را روی میزبان کیوی داشته است. باروری شپشک روی میزبان های مختلف دارای اختلاف معنی دار بود و بالاترین نرخ باروری را روی میزبان هلو داشت. همچنین زنبور پارازیتوئید prospaltella berlesei و کفشدوزک chilocorus bipustulatus به عنوان مهم ترین دشمنان طبیعی آفت در دو باغ هلو و کیوی شناسایی شدند. میزان پارازیتیسم زنبور فوق در باغ کیوی و نیز جمعیت کفشدوزک در باغ هلو بیشتر از باغ دیگر بود و با افزایش درصد پارازیتیسم و همین طور جمعیت شکارگر، جمعیت آفت کاهش یافت.

بررسی فونستیک حشرات راسته پادمان (insecta: apterygota) در مناطق مختلف ساری.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  علیه یحیی پور   معصومه شایان مهر

چکیده پادمان یا دم فنری ها فراوان ترین بندپایان کوچک خاکزی هستند. اندازه آنها کوچک و از لحاظ طبقه بندی در گروه دهان درونیان قرار دارند. شش پایان بدون بال و دارای شاخک می باشند. اغلب گونه ها دارای فورکا در بخش عقبی شکم می باشند. در جهان حدود 7000 گونه از پادمان شرح داده شده اند. این حشرات همه جازی هستند و به غیر از چند گزارش که حاکی از این هستند پادمان آفت محصول می باشند در کل به عنوان حشرات سودمند شناخته شده اند. مهمترین نقش آنها در محیط زیست شامل دخالت در فرآیندهای تجزیه، کمک به چرخش عناصر غذایی و تغییر در نحوه رشد گیاهان می باشد. در طی سالهای 1388-1390 به منظور شناسایی راسته پادمان نمونه برداری های متعددی از خاک و خاکبرگ مناطق مختلف شهر ساری به عمل آمد و با بررسیهای میکروسکوپی و ماکروسکوپی و همچنین با استفاده از کلید های معتبر دنیا مجموعا 23 گونه، 20 جنس و هشت خانواده شناسایی گردید. اسامی گونه ها با تفکیک خانواده ها به شرح زیر می باشند : entomobryidae: heteromorus major, heteromurussp, entomobryamultifasciata,entomobryaatrocincta ,entomobryadolifusi, pseudosinellaoctopunctata, seriadomestica,lepidocyrtussp isotomidae: isotomaviridis, isotomiella minor, cryptopygusponticus, isotomurus sp1 (aff. palustris – unifasciata), isotomurus sp2 (aff. italicus), folsomidesparvulusfolsomiacandida, proisotomaminima dicyrtomidae:dicyrtominaornate, dicyrtomafusca katiannidae: sminthurinuselegans, sminthurinusaureus sminthuridae: sminthurusmarginatus hypogastruridae:ceratophyselladenticulate, xenyllawelchi onychiuridae:orthonychiurusfolsomi neanuridae:neanuramuscurum

مقایسه روغن های معدنی با سموم رایج برای کنترل مینوز مرکبات phyllocnistis citrella و مقایسه اثر دو نوع مدیریت آفات مرکبات بر فعالیت این آفت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده فنی –کشاورزی گیاه پزشکی 1390
  سیده فاطمه کیاییان موسوی   محمدرضا دماوندیان

مینوز مرکبات phyllocnistis citrella stianton بومی شرق آسیا بوده و در حال حاضر یکی از مهمترین آفات در خزانه ها و باغ های تازه احداث شده مرکبات شمال کشور می باشد. در این پژوهش اثر 3 نوع روغن معدنی و ترکیب آبامکتین با روغن معدنی برای کنترل p.citrella با حشره کش های وسیع الطیف دورسبان و کنفیدر در 2 باغ مرکبات واقع در استان مازندران با یکدیگر مقایسه شدند. بین غلظت های متفاوت روغن های معدنی، اختلاف در تعداد تونل های بوجود آمده و تعداد لاروهای زنده به ازای هر برگ نمونه برداری شده 5 روز بعد از 3 مرحله روغن پاشی به فاصله 5 روز از یکدیگر مشاهده شد. تعداد لاروهای زنده در برگ های درختانی که با روغن معدنی ec با غلظت بیش از %65/0 تیمار شده بودند تقریباً معادل حشره کش های کنفیدر و دورسبان بوده و اختلاف معنی داری نداشتند. ترکیب آبامکتین بعلاوه روغن معدنی ec با غلظت 500 میلی لیتر در یکصد لیتر آب سبب بیشترین میزان کنترل و کاهش جمعیت لارو مینوز مرکبات به نسبت 85 درصد شد. سایر روغن های معدنی و روغن معدنی ec با غلظت های ? %65/0 سبب کاهش جمعیت و خسارت آفت شدند، اما میزان کنترل با کاهش غلظت کمتر می شد. هیچگونه علائم گیاهسوزی در تیمارهای روغن معدنی در طی این پژوهش مشاهده نشد. در ادامه به منظور ارزیابی اثر آفت کش های سنتتیک بر فعالیت phyllocnistis citrella در باغ های مرکبات استان مازندران، دو منطقه کله بست و مقری کلا در نظر گرفته شد، که در هر منطقه دو باغ مرکبات هرکدام به مساحت بیش از یک هکتار انتخاب شد. کنترل آفات یک باغ در هر منطقه طبق روش رایج، از آفت کش های سنتتیک و در دو باغ دیگر به مدت سه سال متوالی فقط از روغن های معدنی استفاده شد. پانزده درخت در هر باغ علامتگذاری و به مدت دو سال هنگام طغیان آفت به فاصله 15 روز از برگ های جوان نمونه برداری و تعداد لاروهای زنده و شفیره شمارش شد. با مقایسه میانگین داده های بدست آمده مشاهده شد که تعداد لاروهای زنده به ازای هر برگ در تمام تاریخ های نمونه برداری در باغ سمپاشی بطور معنی داری بیشتر از باغ روغن پاشی در هر دو منطقه بود (05/0>p)، به استثنای یک تاریخ نمونه برداری (522/0 = p). تعداد شفیره های شمارش شده به ازای هر برگ در منطقه کله بست در تمام تاریخ های نمونه برداری در باغ سمپاشی بطور معنی داری بیشتر از باغ روغن پاشی بود به استثنای دو مرحله نمونه برداری که اختلاف معنی دار نبود (17/0 = p). تعداد شفیره ها به ازای هر برگ در منطقه مقری کلا در باغ های روغن پاشی نسبت به باغ های سمپاشی شده بطور معنی داری بیشتر بود(05/0 > p).

مطالعه رفتار پراکنش زنبور trichogrammabrassicaeروی محصولات مختلف در شهرستان های ساری و نکا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مراغه - دانشکده کشاورزی مراغه 1393
  ثمانه سلطان تویه   غلامحسین قره خانی

چکیده زنبور پارازیتوئید (hym.,trichogrammatidae) trichogrammabrassicaeگونه غالب تریکوگرامای رهاسازی شده در مزارع شمال کشور و یکی از مهم ترین گونه های تریکوگراما در ایران می باشد. جهت بررسی رفتار پراکنش آن درمزرعه ذرت، برنج و گوجه فرنگی در منطقه دشت نازو گهرباران ساری و شهرستان نکا،اقدام به پرورش این زنبور در انسکتاریوم با استفاده از میزبان واسط تخم بید غلات گردید. در طی آزمایش ها تاثیر عوامل کلیمایی و مراحل مختلف رشدی گیاه و تاثیر طول عمر زنبور بر روی رفتار پراکنش زنبور تریکوگراما مورد بررسی قرار گرفت و همچنین تاثیر دماهای پایین (4، 0، 10-) روی تخم-های بید غلات واثر آن در نسبت پارازیته کردن زنبور در آزمایشگاه و مزرعه مورد مطالعه قرار گرفت. مدل انتشاربرای مطالعه رفتار پراکنش در مزرعه ذرت، برنج و گوجه فرنگی مورد استفاده قرار گرفت. تریکوگرامای پرورش یافته در شرایط انسکتاریومی و نشان دار شده با فلورسنت را در مرکز کرت ها ی مورد آزمایش رهاسازی شدند. شعاع و ارتفاع پرواز با نصب تله های حاوی تخم بید غلاتدر شعاع های(2 ،5، 9، 12، 18، 25) متر و ارتفاع های (20، 50، 100 سانتی متر)در ذرت، همان شعاع ها و ارتفاع های (30، 100، 130 سانتی متر) در برنج و (20 سانتی متر) در گوجه فرنگی بررسی شد. تله های نصب شده پس از گذشت سه روز جمع آوری و بررسی درصد پارازیتیسم آن در آزمایشگاه بعد از 6 روز صورت گرفت. نتیجه آزمایش ها بر حسب میزان پارازیت تخم بید غلات در شعاع ها و ارتفاع های یاد شده در محصولات فوق مورد تجزیه قرار گرفت. نتایج مقایسه آماری و آنالیز واریانس داده های بدست آمده با نرم افزار sas نشان داد که اثر ارتفاع های مختلف و شعاع های پرواز در آزمایش های مختلف و همچنین اثر متقابل دمای متوسط روزانه و ارتفاع در سطح 1 درصد در برحسب آزمایش ها معنی دار بوده است. مقایسه میانگین ها در مزرعه ذرت و برنج مشخص نمود که بالاترین نسبت پارازیتیسم دربرنج درارتفاع میانی و در ذرت در ارتفاع بالا اتفاق افتاد. مقایسه میانگین شعاع های مختلف پرواز نشان داد که اختلاف میزان پارازیتاسیون بین شعاع های اول تا سوم در ذرت و اول تا دوم در برنج و گوجه فرنگی در یک گروه بوده و در بقیه شعاع ها در گروه های معنی-دار دیگر قرار داشتند.در آزمایشاثر انجماد روی تخم بید غلات مشخص گردید که در تخم های تیمار شده تحت دمای 0 و 4 درجه سانتی گراداختلاف معنی داری در نسبت پارازیتیسم مشاهده نشده است و بالاترین نسبت پارازیتیسمزنبورهای در تخم های تیمار شده تحت دمای 0 درجه سانتی گراد مشاهده شد.در بررسی اثر طول عمر زنبور در رفتار پراکنش نتیجه بدست آمده به این صورت بوده که اثرات ارتفاع(با استثناء گوجه-فرنگی)، شعاع، تعداد روز بعد رهاسازی و تاریخ رهاسازی همه در سطح 1% معنی دار می باشد.بنابراین در کنترل آفات هدف لازم است که به مسافت و ارتفاع پرواز و همچنین به طول عمر این حشره دقت لازم مبذول گردد تا ضمن افزایش کارایی کنترل بیولوژیک استفاده از عوامل کنترل بیولوژیک بصورت هدفمند و مقرون به صرفه صورت گیرد.

اثر چند حشره کش گیاهی و شیمیایی روی سفیدبالک گلخانه trialeurodes vaporariorum و دشمن طبیعی آن سنک شکارگر macrolophus caliginosus
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  امیر موذنی   محمدرضا دماوندیان

برای ارزیابی اثر سمیت سموم گیاهی و شیمیایی علیه مراحل مختلف زندگی سفید بالک گلخانه trialeurodes vaporariorum و حشرات بالغ سنک شکارگر macrolophus caliginosus آزمایشی در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح کاملا ثصادفی در 5 تیمار و3 تکرار با استفاده از حشره کش های گیاهی سیرینول، پالیزین و تنداکسیر و حشره کش شیمیایی ایمیداکلوپرید و شاهد (آبپاشی) در غلظت های 5/0، 9/0، 8/1 و 3 درهزار روی گیاه گوجه فرنگی اجرا و داده ها پس از اصلاح با نرم افزار sas آنالیز گردید. اثرات متقابل حشره کش و غلظت بر سفیدبالک و ماکرولوفوس در سطح یک درصد اختلاف معنی داری داشت(p<0.01). در سفیدبالک گلخانه با افزایش غلظت میزان مرگ ومیر افزایش و با افزایش سن پورگی میزان مرگ ومیر کاهش یافت. آزمون دانکن در سطح 5 درصد نشان داد که در پوره سن اول در آزمایشگاه ایمیداکلوپرید 3 و 8/1 درهزار و تنداکسیر 3 درهزار بدون اختلاف معنی‏دار با یکدیگر به ترتیب بیشترین مرگ و میر را داشتند. در سن دوم پورگی ایمیداکلوپرید و تنداکسیر 3 درهزار و ایمیداکلوپرید 8/1 درهزار بدون اختلاف معنی‏دار با یکدیگر بیشترین مرگ و میر را دارند (p<0.05). در سن سوم پورگی ایمیداکلوپرید و تنداکسیر 3 درهزار با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشته و به ترتیب بیشترین مرگ و میر را دارند (p<0.05). در سن چهارم پورگی ایمیداکلوپرید 3درهزار بیشترین مرگ و میر را داشته و به تنهایی در یک گروه قرار گرفته است. در حشرات بالغ سفیدبالک گلخانه ایمیداکلوپرید 3 و 8/1 درهزار، تنداکسیر 3 درهزار، سیرینول و پالیزین 3 درهزار با یکدیگر اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد نداشته و به ترتیب بیشترین مرگ و میر را داشته اند. در آزمایش گلدانی مقایسه میانگین مرگ ومیر ناشی از حشره کش ها علیه پوره های سن اول سفیدبالک گلخانه نشان می دهد که در سطح 5 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین اثر مربوط به ایمیداکلوپرید 3 درهزار و پالیزین 5/0 درهزار می باشد. در سن دوم پورگی ایمیداکلوپرید و تنداکسیر 3 درهزار به ترتیب با 1/94 و 77/90 درصد بیشترین مرگ و میر را داشته و با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند (p<0.05). در سن سوم و چهارم پورگی ایمیداکلوپرید 3 درهزار بیشترین مرگ و میر را داشته است. بیشترین اثر روی حشرات بالغ سفیدبالک گلخانه به ترتیب مربوط به ایمیداکلوپرید 3 درهزار، تنداکسیر 3 درهزار، پالیزین 3 درهزار، ایمیداکلوپرید 8/1 درهزار و سیرینول 3 درهزار بوده که با یکدیگر اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد ندارند. مقایسه میانگین حشره کش ها روی سنک ماکرولوفوس نشان داد غلظت های مختلف ایمیداکلوپرید بیشترین اثر راداشته و با یکدیگر و با سایر سموم اختلاف معنی داری دارند. توصیه می شود از حشره کش های گیاهی مذکور در برنامه های مدیریت تلفیقی آفات بجای حشره کش های شیمیایی استفاده شود.

تعیین سطح زیان اقتصادی بالشک مرکبات (.pulvinaria aurantii (cock در باغات مرکباتی که آفات آن توسط سموم سنتتیک کنترل می شود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  احمدرضا آموزگار طبری   محمدرضا دماوندیان

بالشک مرکبات pulvinaria aurantii (cock.) در حال حاضر مهمترین آفت مرکبات شمال کشور می باشد. به منظور بکارگیری روش های مدیریت تلفیقی آفات، سطح زیان اقتصادی بالشک مرکبات روی پرتقال تامسون ناول طی سال های 91-1390 مورد مطالعه قرار گرفت. در سال اول ظهور اولین کیسه تخم های حاصل از پوره های زمستان گذران در اوایل خرداد مشاهده و متعاقب آن عمل آلوده سازی سرشاخه های انتخابی به کیسه تخم های آفت در اواخر خرداد انجام شد. پوره های حاصل مراحل مختلف زندگی خود را روی این سرشاخه ها گذرانده و در نهایت کیسه تخم های حاصل از این نسل در اواسط شهریور 90 مشاهده شد. سطح زیان اقتصادی برای این نسل براساس شیب خط رگرسیون بین تعداد کیسه تخم آفت و تعداد میوه های سیاهک زده، قیمت محصول و هزینه های مبارزه برای سموم اتیون، دورسبان، آپلاد، دیازینون و آدمیرال به ترتیب برابر 133، 125، 110، 131 و 116 عدد کیسه تخم بالشک به ازای سرشاخه های میوه دار یک درخت پرتقال تامسون ده ساله تعیین شد. آلوده سازی سرشاخه ها به کیسه تخم های حاصل از نسل اول برای محاسبه سطح زیان اقتصادی نسل دوم آفت در سال 90 در اوایل مهر ماه انجام گرفت. در آزمایش مربوط به این نسل با توجه به بارندگی های زیاد پاییز 90 در هیچ یک از تیمارهای آزمایشی تا زمان برداشت محصول برگ یا میوه سیاهک زده ایی مشاهده نشد. به همین دلیل سطح زیان اقتصادی برای این نسل قابل محاسبه نبود. همچنین بر اساس نتایج حاصل از توزین میوه های سرشاخه های آزمایشی در زمان برداشت محصول، وزن میوه در تیمارهای آزمایشی مختلف اختلاف معنی داری با هم نداشت. در سال دوم ظهور کیسه های تخم حاصل از پوره های زمستان گذران در اواسط اردیبهشت مشاهده و عمل آلوده سازی سرشاخه های انتخابی در اوایل خرداد انجام شد. پوره های حاصل مراحل مختلف زندگی خود را تا اواخر مرداد به پایان رساندند. بر اساس محاسبات، سطح زیان اقتصادی این نسل برای سموم اتیون، دورسبان، آپلاود، دیازینون و آدمیرال به ترتیب برابر 242، 228، 201، 238 و 211 کیسه تخم به ازای سرشاخه های میوه دار یک درخت پرتقال تامسون 10 ساله محاسبه شد. برای محاسبه سطح زیان اقتصادی نسل دوم آفت در این سال آلوده سازی سرشاخه های انتخابی به کیسه تخم های آفت در اوایل شهریور صورت گرفت. طبق محاسبات سطح زیان اقتصادی این نسل برای سموم اتیون، دورسبان، آپلاود، دیازینون و آدمیرال به ترتیب برابر 202، 191، 168، 200 و 177 کیسه تخم بالشک در سرشاخه های میوه دار یک درخت پرتقال تامسون ده ساله تعیین شد. تعداد تخم های موجود در هر کیسه تخم شمارش شد. بر اساس نتایج میانگین تخم های موجود در هر کیسه تخم در پاییز 90 و بهار 91 به ترتیب برابر 131 (حداقل 42 و حداکثر 379 عدد) و 104 (حداقل 45 و حداکثر 288 عدد) بود. بین میانگین تخم های شمارش شده در هر کیسه تخم بین دو نسل اختلاف معنی داری مشاهده نشد (01/0=p).برآورد جمعیت کنه های شکارگر خانواده فیتوزئیده طی ماه های شهریور تا آبان در سال های 90 و 91 انجام شد که در هر دو سال روند کاهش جمعیت از اواخر تابستان تا اوایل پاییز و سپس افزایش تدریجی در جمعیت کنه ها مشاهده شد.

نقش کارابید های شکارگر در تنظیم جمعیت مگس میوه مدیترانه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1391
  مرتضی نورمحمد پور   معصومه شایان مهر

این پژوهش برای ارزیابی اثر سموم سنتتیک بر فراوانی و تنوع کارابید های شکارگر در باغهای مرکبات استان مازندران انجام شد. توانایی شکارگری سه گونه harpalus rufipes،broscus karelinii و pterostichus macer از شفیره مگس میوه مدیترانه ای در شرایط آزمایشگاهی نیز مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این توانایی شکارگری گونه های فوق الذکر در شرایط باغی بر روی شفیره مگس میوه مدیترانه ای با استفاده از واکنش pcr توسط یک جفت پرایمر اختصاصی گونه c. capitata مورد ارزیابی قرار گرفت. دو باغ مرکبات هر کدام حدودا هفت هکتار در نظر گرفته شد، کنترل آفات به مدت شش سال متوالی در یک باغ فقط به کمک دشمنان طبیعی و روغنهای معدنی انجام شد و در قطعه دیگر برای کنترل آفات از انواع آفت کشهای سنتتیک که در سطح باغهای استان رایج می باشد استفاده شد. در هر بلوک 10 تله گودالی (pitfall trap) به فواصل 30×13 متر از یکدیگر تعبیه و نمونه برداری به فاصله هر دوهفته یک بار (در زمستان هرماه یک بار) انجام شد و کلیه سخت بالپوشان کارابید به دام افتاده شمارش و شناسایی شدند. گونه های h.rufipes، b. karelinii و p.macer یک هفته قبل از انجام آزمایش تشخیص dna در باغ رهاسازی شدند. برای اطمینان کامل از حضور حجم بالای شفیره مگس میوه مدیترانه ای در باغ حدود 3400 عدد شفیره نر عقیم شده مگس میوه مدیترانه ای در باغ رها سازی شد. هفت عدد تله گودالی به صورت تصادفی در باغ مورد آزمایش تعبیه گردید. تله ها به فاصله یک، دو، سه، چهار، پنج و شش روز بعد رهاسازی شفیره ها بررسی شدند و حشرات بالغ گرفتار شده از سه گونه رهاسازی شده جمع آوری شده و بلافاصله به آزمایشگاه منتقل شد و برای استخراج dna منجمد شدند. در باغهای عاری از سموم گونه های harpalus rufipes، broscus karelinii، brachinus brevicollis، harpalus distinguendus، harpalus subtruncatus، agonum dorsal، amara aenea، laemostenus caspius، poecilus cupreus و pterostichus macer توسط تله های گودالی جمع آوری شدند. اگر چه در باغ دیگر که از سموم سنتتیک استفاده می شد تعداد 6 گونه شامل:h. rufipes، b. karelinii، b. brevicollis،h. distinguendus ،a. aenea و a. dorsal شناسایی شدند. میانگین تعداد کارابیده های شکارگر در باغ عاری از سموم 41/23 و در باغ تحت فشار سموم 25/12 به ازای هر تله گودالی بود. در بررسی زیست سنجی گونه p. macer بیشترین حساسیت را نسبت به حشره کش مالاتیون با 25/3= lc90 و در مقابل گونه h. rufipes با 91/24lc90= بیشترین مقاومت را نسبت به حشره کش نام برده از خود نشان دادند. نتایج آزمایشات تغذیه سه گونه h.rufipes، b. karelinii و p.macer از شفیره های مگس میوه مدیترانه ای در شرایط آزمایشگاهی نشان داد که این گونه ها به ترتیب بیشترین میزان تغذیه از شفیره ها را در 24 ساعت داشتند. نسبت گونه های مثبت (گونه هایی که از شفیره مگس میوه تغذیه کردند) در شرایط باغی، به ترتیب برای گونه h. rufpes 16/79% برای گونه b. karelinii 92/76% و برای گونه p. macer 75% بود.

مطالعه زیست سنجی bacillus thuringiensis (فرآورده داخلی) بر روی پروانه برگخوار ennomus quercinaria(hafngel) در مازندران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  محمدرضا بابایی   محمدرضا دماوندیان

درختان جنگلی در مازندران یکی از مهمترین درختان تجاری و صنعتی به حساب می آیند. در سال های اخیر پروانه برگخوار ennomus quercinaria از خانوادهgeometridae در عرصه های جنگلی بخصوص در نقاط مرکزی مازندران خسارت زیادی وارد می نماید. کاربرد ترکیبات بیولوژیک نظیر bacillus thuringiensis به جای استفاده از روش های شیمیایی در مناطق جنگلی به عنوان مبارزه سالم و کم خطر برای محیط زیست و دشمنان طبیعی ضروری و با اهمیت است. این تحقیق با هدف زیست سنجی دزهای مختلف b.t بر روی لاروهای سن 1و2 آفت مذکور در شرایط آزمایشگاهی و صحرایی انجام گرفت. در شرایط آزمایشگاهی از باکتری b.thuringiensis (فرآورده داخلی بایولپ) با غلظت های 1،2،3،4،5،6و5/0 قسمت در میلیون وآب خالص بعنوان تیمار انتخاب گردید. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 تیمار و 3 تکرار برای لاروهای سن اول و دوم بطور جداگانه انجام شد. زیست سنجی در انکوباتور و در دمای1 ±26درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و 12 ساعت روشنایی مورد بررسی قرار گرفت. در شرایط مزرعه دزهای موثر 1،2و 3 قسمت در میلیون آب خالص بر روی 12 اصله نهال 2ساله انجیلی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرار انجام شد. در شرایط طبیعی جنگلی، دز 2 در هزار روی 5 اصله درخت انجیلی مورد امتحان قرار گرفت. آمار برداری از لاروها در فاصله 3، 6، 9، و12 روز بعد از تیمار انجام گرفت. از پروبیت و برنامهp/proban و نرم افزارspss برای محاسبه lc50، lc90و آنالیز داده ها استفاده شد. درصد مرگ و میر در تیمارهای مختلف از غلظت بالا به پایین برای سن اول لاروی به ترتیب 55/95، 100،100، 36/92 ، 04/81، 03/55، 58/45 و برای سن دوم 02/86، 16/93،100،100، 100، 55/94، 48/87 و در شرایط مزرعه76/42 ،91/62 و26/19 محاسبه گردید. در شرایط آزمایشگاهی، مزرعه و محیط جنگلی بین تیمارها در سطح 05/0درصد و 01/0درصد اختلاف معنی دار وجود داشت میزان مرگ و میر در غلظت های مختلف در سن دوم لاروی بیشتر از سن اول لاروی بوده است. lc50 وlc90 باکتریb.t برای لاروهای سن اول و دوم به ترتیب 214، 433 و 6 ، 190 میلی لیتر در 100 لیتر آب برآورد گردید. مناسب ترین محدوده غلظت b.t جهت کنترل لاروهای سن اول و دوم بترتیب بین 336 ،704 و 151 ،264 میلی لیتر در100 لیتر آب محاسبه شد.

مقایسه تنوع زیستی بوم نظام های زراعی برنج تحت مدیریت های مختلف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  یوسف موسوی طغانی   پرویز رضوانی مقدم

کارکرد بوم¬نظام¬های طبیعی و کشاورزی، بر پایه¬ی تنوع زیستی بوده و بر این اساس، این بوم¬نظام¬ها، به عنوان یکی از عوامل کلیدی در نظام غذایی دنیا، نقش ایفا می¬کنند. بنابراین از بین رفتن تنوع زیستی، تهدیدی جدّی برای بقای بوم¬نظام¬های کشاورزی و در نهایت امنیت غذایی محسوب می¬شود. در این تحقیق، بوم¬نظام¬های زراعی برنج، تحت مدیریت¬های مختلف در قالب چهار بوم¬نظام برنج (1-پر¬نهاده، 2-کم¬نهاده، 3-ارگانیک2 و 4-ارگانیک 1) در بخش مرکزی استان مازندران، بر اساس شاخص¬های تنوع زیستی گونه¬های گیاهی (علف¬های¬هرز) و جانوری (بندپایان خشک¬زی و آب¬زی)، طی دو سال زراعی (91-90 و 92-91) از منظر مکانی (بین بوم¬نظام¬ها) و زمانی (بین مراحل نمونه¬گیری 1-پنجه¬زنی، 2-ساقه¬روی، 3-پرشدن دانه و 4-پس از برداشت) مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته¬ها حاکی از وجود تفاوت معنی¬دار بین نظام¬های مدیریتی (مقایسه¬ی مکانی) و همچنین مراحل مختلف نمونه¬برداری (مقایسه¬ی زمانی) از نظر شاخص¬های تنوع زیستی بود، گرچه در برخی موارد تشابه بوم¬نظام¬ها (در دو گروه نظام¬های پرنهاده و کم-نهاده با ضریب تبیین 883/0 و نظام¬های ارگانیک 2 و 1 با ضریب تبیین 972/0) و مراحل نمونه¬برداری (در دو گروه پنجه¬زنی، ساقه¬روی و پرشدن دانه با ضریب تبیین 956/0 و پس از برداشت در یک گروه جداگانه) بر اساس شاخص¬های تنوع زیستی علف¬های¬هرز نیز قابل مشاهده بود. بطور کلی تفاوت بین بوم-نظام¬ها را می¬توان به اختلاف عملیات زراعی، به ویژه روند مصرف نهاده¬ها در آن¬ها مربوط دانست؛ تشابه آن¬ها در نظام¬های مختلف نیز می¬تواند بواسطه¬ی همسانی عمده¬ی زیستگاه¬ها و زیرزیستگاه¬های ایجاد شده در طول فصل رشد، ناشی از انجام برخی عملیات زراعی مشابه (مانند روند آماده¬سازی زمین و استفاده از ارقام بومی تحت کشت) باشد. تشابه ترکیب و ساختار مراحل اول تا سوم نمونه¬برداری، ناشی از شباهت زیرزیستگاه¬های ایجاد شده (وضعیت رطوبت از اشباع تا غرقاب) و تفاوت آن¬ها با مرحله¬ی چهارم، به علت شرایط حاکم بر این مرحله (شرایط تخریب و تنش) و حضور گونه¬های فرصت¬طلب طی هر دو سال بوده، که بخش عمده¬ی آن ناشی از روند عملیات زراعی به ویژه مدیریت آبیاری در این سال¬ها بود. بطور کلی نتایج مقایسه¬ی میانگین شاخص¬های تنوع زیستی موجودات ساکن بوم¬نظام¬های برنج تحت مدیریت¬های مختلف از منظر مکانی (مقایسه¬ی بوم¬نظام¬ها) و زمانی (مقایسه¬ی مراحل نمونه¬برداری) نشان داد که فارغ از میزان سازگاری موجودات ساکن شالیزار (متحمل یا حساس)، شاخص¬های تنوع زیستی، تحت تأثیر نوع عملیات زراعی اعمّ از روند مصرف کود، سیر کاربرد آفت¬کش، شیوه¬ی آبیاری و زهکش و بکارگیری برخی عملیات خاص (مانند استفاده از اردک و ماهی) و تحت تأثیر وجود یا عدم وجود بوم¬نظام¬های حاشیه¬ای طبیعی، نیمه¬طبیعی یا زراعی غیربرنج و همچنین اثرات متقابل عوامل مورد اشاره قرار دارند.

زیست سنجی آزمایشگاهی و محاسبه lc90 & lc50 روغن معدنی علیه پوره سن سوم و ماده بالغ سپردار قهوه ای مرکبات chrysomphalus dictyospermi morgan (hemiptera: diaspididae)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1392
  یوکاوه غفاری لشکناری   محمدرضا دماوندیان

سپردار قهوه ای مرکبات (chrysomphalus dictyospermi morgan) یکی از آفات مهم مرکبات در باغ های استان مازندران می باشد. سابقه طولانی کاربرد سموم شیمیایی، پدیده مقاومت و اثرات مخرب زیست محیطی سموم شیمیایی سبب شد استفاده از روغن معدنی مورد توجه قرار گیرد. این تحقیق با هدف محاسبه lc50 و lc90روغن معدنی با استفاده از روش زیست سنجی علیه پوره سن سوم و ماده بالغ سپردار قهوه ای مرکبات در سال 92 در شهرستان نوشهر در غرب استان مازندران انجام شد. در این بررسی برای پوره سن سوم شش تیمار روغن معدنی (0.00 ،0.30 ،0.50 ،0.75 ،1.00 ،1.20 لیتر روغن معدنی در صد لیتر آب) و یک تیمار شاهد (بدون هیچ نوع محلولپاشی با آب و روغن) انتخاب شد. در تیمار شاهد مرگ و میر پوره سن سوم در شرایط طبیعی بدون حضور شکارگرها و پارازیتوییدها بررسی شد. برای ماده بالغ شش تیمار روغن معدنی (0.00 ،0.50 ،0.75 ،1.00 ،1.20 ،1.50 لیتر روغن معدنی در صد لیتر آب) و یک تیمار شاهد (بدون هیچ نوع محلولپاشی با آب و روغن) انتخاب شد. در تیمار شاهد مرگ و میر ماده بالغ در شرایط طبیعی بدون حضور شکارگرها و پارازیتوییدها بررسی شد. در تیمارهای شاهد برای پوره سن سوم و ماده بالغ هیچ نوع محلولپاشی انجام نشد. برای آزمایش، چهارده نهال پرتقال (تامسون ناول، پایه نارنج) استفاده گردید. از هر نهال ده برگ انتخاب و روی هر برگ، پنج پوره رهاسازی شد. تجزیه و تحلیل داده ها و محاسبات اولیه با استفاده از پروبیت و نرم افزار p/proban صورت گرفت. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که آفت یاد شده توسط روغن معدنی قابل کنترل می باشد. میزان lc50 و lc90 برای پوره سن سوم به ترتیب 0.352 و 1.391 درصد و برای ماده بالغ به ترتیب 0.448 و 1.198 درصد محاسبه شده است. با توجه به میزان lc90 و دامنه تاثیر آن (fiducially limit) مناسب ترین میزان روغن معدنی جهت کنترل پوره سن سوم سپردار قهوه ای مرکبات بین 1.157 و 1.835 در صد و برای کنترل ماده بالغ به ترتیب 1.062 و 1.395 بوده است و 3.412 = ²? برای پوره سن سوم و 2.287 = ²? برای ماده بالغ بیانگر این است که پوره سن سوم و ماده بالغ هیچ گونه مقاومتی نشان ندادند که نشان دهنده این است که سپردار قهوه ای مرکبات نسبت به روغن معدنی هموژن های حساس می باشند. تغییرات شکلی سپر و بدن پوره سن سوم و ماده بالغ در تیمارهای مورد آزمایش بررسی و ثبت شد. در این آزمایش مشخص گردید بکارگیری روغن معدنی موجب تغییر شکل پوره سن سوم و ماده بالغ می شود. این تغییرات به صورت اختلال در تشکیل و ایجاد سپر، سست شدن اتصال سپر با سطح برگ، لهیدگی و چسبیدن بدن حشره به سپر، عدم تقارن، مومی، سفت شدن بدن حشره، کاهش پوره زایی، از بین رفتن پوره ها و نهایتاً حمله ی قارچ ها می شود.

ارزیابی آزمایشگاهی روغن معدنی و چند حشره کش سنتتیک بر مراحل مختلف رشدی کفشدوزک cryptolaemus montrouzieri mulsant (col.: coccinellidae)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سلیمه ساعدی   محمدرضا دماوندیان

بررسی اثرات جانبی حشره کش ها روی دشمنان طبیعی نقش مهمی در برنامه مدیریت تلفیقی آفات دارد. در این تحقیق اثر غلظت 2000 پی پی ام از سه حشره کش شیمیایی دیازینون، مالاتیون، کلرپایریفوس و دو غلظت 10000 و 15000 پی پی ام از روغن معدنی روی لاروهای سنین سوم، چهارم و حشرات کامل نر و ماده کفشدوزک cryptolaemus montrouzieri یکی از مهمترین شکارگرهای شپشک آردآلود مرکبات مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دیگری برای براورد غلظت کشنده 50 و 90 درصدی هر کدام از ترکیبات ذکر شده بر روی حشرات کامل نر و ماده کفشدوزک، پنج غلظت برای هر ترکیب در نظر گرفته شد. از دستگاه برج پاشش (potter tower) برای زیست سنجی ها استفاده شد. آزمایش های زیست سنجی در ظروف پتری به قطر دهانه 9و ارتفاع 2 سانتیمتر انجام گرفت.