نام پژوهشگر: مهدی حاجیان
مریم کیانی فیض آبادی محمد حسین نصر اصفهانی
بر اساس علاقه فزآینده موجود در استفاده از فناوری شبیه سازی با استفاده از سلول سوماتیک (scnt)، به عنوان تکنیکی که می تواند نوید بخش پتانسیل عظیمی جهت دست یابی به اهداف تولید مثلی و درمانی به کمک تولید حیوانات ترانسژنیک و کشت انواع سلول های بنیادی جنینی باشد، در تحقیق حاضر بهینه سازی رشد و بلوغ اووسیت و روش فعال سازی مصنوعی به عنوان دو فاکتور موثر بر موفقیت یا شکست مراحل مختلفscnt ،مورد بررسی قرار گرفت.جهت بهینه سازی رشد و بلوغ اووسیت ، تخمک ها در 10 زمان مختلف (14 تا 32 ساعت پس از کشت) در طی روند بلوغ آزمایشگاهی با استفاده از رنگ آمیزی از نظر تغییرات هسته و میکروتوبول مورد بررسی قرار گرفتند. جهت بهینه سازی روش فعال سازی(شیمیایی) برای اووسیت های دارای زونا، از سه غلظت (5، 5/2 و 1میکرومولار) و سه زمان (5، 5/2 و1 دقیقه) مختلف از اینومایسین استفاده شد و در بهینه سازی روش فعال سازی ترکیبی (الکتریکی- شیمیایی) در اووسیت های فاقد زونا سه غلظت (5، 5/2 و 1میکرومولار) و سه زمان (5، 5/2 و1 دقیقه) مختلف استفاده از اینومایسین به همراه دو زمان متفاوت(2و4 ساعت) استفاده از 6-dmap ،در نظر گرفته شد.زمان وقوع مراحل مختلف میوز، متافازi ، آنافاز-تلوفازi و متافازii، در طی بلوغ آزمایشگاهی به ترتیب 14، 16 و 22 ساعت پس از کشت، حاصل شد و بهترین زمان فعال سازی اووسیت ها ساعت 22 کشت با بالاترین درصد اووسیت ها در مرحله ی متافاز ii به دست آمد.بر اساس نرخ تسهیم و بلاستوسیست ، بهترین روش فعال سازی در اووسیت های دارای زونا ، غلظت 5 میکرومول اینومایسین به مدت 5 دقیقه و در اووسیت های فاقد زونا یک پالس الکتریکی به همراه غلظت 5/2 اینومایسین به مدت 1 دقیقه و سپس انکوباسیون با 6-dmap به مدت 2 ساعت، به دست آمد.به طور کلی نتایج حاصل نشان دادند که روش فعال سازی مورد استفاده در اووسیت های فاقد زونا با اووسیت های دارای زونا متفاوت است و کاهش غلظت و مدت زمان استفاده از اینومایسین در اووسیت های فاقد زونا بیانگر حساسیت بیشتر آنها به فعال کننده های شیمییایی نسبت به اووسیت های دارای زونا می باشد و موید لزوم بهینه سازی مراحل مختلف scnt با استفاده از اووسیت های فاقد زونا می_باشد.
مهدی حاجیان اصغر اکبری فرود
تشخیص و دسته بندی اغتشاشات کیفیت توان یکی از وظایف مهم در حفاظت و نظارت سیستم های قدرت امروزی است. در حال حاضر، اهمیت اصلی، بهبود روش های تشخیص و طبقه بندی خودکار شکل موج ها، به کمک یک الگوریتم موثر می باشد. در این پژوهش، سیستم های هوشمندی جهت بررسی خودکار سیگنالهای ساده و ترکیبی اغتشاشات کیفیت توان طراحی شده و مورد بررسی قرار گرفته است. سیستم تشخیص هوشمند پیشنهادی، از بخشهای گوناگونی تشکیل شده است و روشهای مختلفی درطراحی آن بررسی گردیده است. در این پایان نامه، سعی شده است با مقایسه ی نتایج به دست آمده از طبقه بندی کننده ها و روش های مختلف انتخاب ویژگی، ساختاری ارائه گردد که بتواند اغتشاشات کیفیت توان را با دقت خوبی طبقه بندی نماید. در این راستا پس از استخراج چند دسته از ویژگی ها، الگوریتم های مختلف مربوط به کاهش ویژگی و طبقه بندی مورد استفاده قرار گرفته و با کمک نتایج به دست آمده از داده های آموزشی، بهترین الگوریتم ها و ویژگی ها برای دستیابی به بهترین صحت طبقه بندی، انتخاب شده است. بررسی های صورت گرفته طی دو فاز تحقیقاتی، در این پایان نامه، بیان شده است. هدف از فاز اول مطالعه، طراحی سیستم تشخیص خودکار جدید و با ابزار مشهور پردازش سیگنال و یادگیری ماشین می باشد. در این فاز از پایان نامه، روشی جدید، بنام گرام- اشمیت برای انتخاب ویژگی، بکارگرفته شده است. هدف از فاز دوم پایان نامه، طراحی بهینه ساختار سیستم مانیتورینگ خودکار آنلاین و آفلاین کیفیت توان به کمک ابزار پیشرفته یادگیری ماشین می باشد. به این منظور، با استفاده از داده کاوی به روش های مختلف (فیلتری - روکش - هایبرید) به انتخاب بهینه بردار ویژگی ورودی سیستم تشخیص، پرداخته می شود. در هر دو فاز مطالعه، روشی موثر برای استخراج ویژگی بر اساس ترکیب تبدیل s هذلولی و موجک ارائه شده است. همچنین، ساختار سه طبقه بندی کننده ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی احتمالی، k نزدیکترین همسایه، مورد استفاده قرار گرفته و نتایج آنها به منظورتعیین بهترین طبقه بندی کننده در مسائل کیفیت توان، با یکدیگر مقایسه شده و پارامترهای متغیر این طبقه بندی کننده ها، با استفاده از الگوریتم ابتکاری بهینه سازی گروهی ذرات، بهینه شده است. شش اغتشاش منفرد و دو اغتشاش ترکیبی و همچنین حالت نرمال برای طبقه بندی در نظر گرفته شده است. حساسیت روش های پیشنهادی تحت شرایط مختلف نویزی با سطوح مختلف سیگنال همراه با نویز بررسی شده است. همچنین با مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج مقالات دیگر کارآمدی روش های پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج شبیه سازی فاز اول پایان نامه نشان می دهد که طرح تشخیص gs-msvm بهترین عملکرد را دارا می باشد. همچنین، در فاز دوم مشخص شد که ساختار بهینه برای مانیتورینگ آفلاین و آنلاین کیفیت توان، به ترتیب sbs-msvm و msfs-knn می باشد
شهین غریبی محمد حسین نصر اصفهانی
مقدمه: کاهش توان تکوینی در بلوغ آزمایشگاهی اووسیت (ivm) عمدتا به دلیل عدم همزمانی بلوغ هسته ای و سیتوپلاسمی است. موضوع این مطالعه استفاده از یک سیستم کشت دو مرحله ای شامل 22 ساعت کشت پیش از بلوغ (pmc) در حضور مهار کننده ی آنزیم فسفو دی استراز 3 (pde3-i) به نام سیلوستاماید به منظور مهار بلوغ هسته ای خودبخودی و سپس محیط بلوغ (mm) به منظور پیشروی میوز و همزمان سازی بلوغ هسته ای و سیتوپلاسمی است. مواد و روش ها: در ابتدا وضعیت هسته در اووسیت های کشت شده درحضور 1، 10و 20 میکرومول سیلوستاماید در محیط pmc به مدت 2، 4، 5، 6، 8، 10 و 22 ساعت بررسی شد تا قابلیت ایجاد توقف میوزی توسط سیلوستاماید بررسی شود. سپس الگوی دوک، سازمان دهی کروموزوم، اتصالات شکاف دار، برگشت پذیری توقف میوزی، تکوین جنینی و کیفیت جنین ها در اووسیت های بالغ شده توسط سیستم کشت دو مرحله ای و سیستم ivm معمول مقایسه شد. نتایج: مهار pde 3 نمی تواند توقف میوزی پایدار ایجاد کند اما موجب توقف میوزی موقت در پیشروی میوز می شود. توقف میوزی ایجاد شده توسط سیلوستاماید کاملا برگشت پذیر نبوده است (p<005). تیمار با سیلوستاماید موجب حفظ اتصالات شکاف دار در طی کشت در محیط pmc می شود و همچنین 1 میکرومول سیلوستاماید موجب بهبود سازمان یافتگی کروموزوم و دوک می شود اما توان تکوین جنینی و کیفیت جنین های حاصل در گروه های تیماری بهبود نیافت. p<005)) نتیجه گیری: با توجه به این موضوع که مهار آنزیمpde3 توسط سیلوستاماید نمی تواند توقف میوزی پایدار در اووسیت های گوسفندی ایجاد کند، احتمالا مسیرهای جایگزین یا اضافی دیگری وجود دارند که می توانند پیشروی میوز را در گوسفند تنظیم می کند. واژگان کلیدی: اووسیت گوسفندی، کشت دو مرحله ای، سیلوستاماید، تکوین جنینی.
نیما آذری دولت آباد محمد حسین نصر اصفهانی
امروزه تولید آزمایشگاهی جنین (ivep) به عنوان یکی از مهم ترین جنبه های علم مدرن مورد توجه است. ivep روشی مفید و با ارزش برای تولید حیوانات، به لحاظ اقتصادی می باشد. اووسیت های برداشته شده از تخمدان های گوسفندی که برای ivep استفاده می شوند به لحاظ کیفیت و شایستگی تکوینی هتروژنوس هستند. به دلیل کیفیت پایین اووسیت در شروع بلوغ، ivep ناکارامد است. اووسیت های برگرفته از تخمدان ها جمعیت هتروژنوسی از هر دو گروه اووسیت های در حال رشد (bcb-) و اووسیت های کامل رشد یافته (bcb+) هستند. در این جمعیت هتروژنوس، یک تأخیر در بلوغ وجود دارد که می تواند به دلیل وجود اووسیت های bcb- در این جمعیت باشد، به طوریکه این دسته از اووسیت ها یک عدم همزمانی بین بلوغ سیتوپلاسمی و بلوغ هسته ای دارند. به همین دلیل، ظرفیت تکوینی اووسیت های bcb- از اووسیت های bcb+ پایین تر است. علاوه بر این، کشت پیش از بلوغ اووسیت (pmc)، قبل از بلوغ آزمایشگاهی برای بهبود تکوین اووسیت پیشنهاد شده است. ثابت شده است که پیامبر ثانویه آدنوزین مونو فسفات حلقوی (camp) نقش اساسی در القای توقف میوزی ایفا می کند و آنزیم فسفودی استراز نوع 3 درون اووسیت و آدنیلیل سیکلاز درون سلول های کومولوس به ترتیب با تجزیه و سنتز camp باعث کاهش و افزایش سطح این پیامبر ثانویه درون اووسیت می شوند. بدین ترتیب استفاده کردن از عوامل مهار کننده فسفو دی استراز نوع 3 و فعال کننده آدنیلات سیکلاز می تواند باعث افزایش سطح camp درون اووسیت شده و در نتیجه باعث القای توقف میوزی شوند. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تأثیر سیلوستاماید (یک مهار کننده pde3) و / یا فورسکولین (یک فعال کننده آدنیلات سیکلاز) بر توقف میوزی و نرخ تکوینی اووسیت های bcb- گوسفندی جدا سازی شده بر اساس تست bcb بود. بر این اساس، یک سیستم کشت دو مرحله ای شامل 6، 8 ، 10 و 22 ساعت کشت در حضور 1 میکرومولار سیلوستاماید و / یا 50 میکرومولار فورسکولین و به دنبال آن 22 ساعت کشت در محیط بلوغ طراحی شد. نتایج نشان داد که فورسکولین در طی 6 ساعت pmc به طور معنی داری توقف میوزی اووسیت های bcb- را در مرحله gv افزایش داد (p<0.05) و نسبت به سیلوستاماید و ترکیب این دو دارو تأثیر بهتری داشت. علاوه بر این، فورسکولین به طور معنی داری نرخ و کیفیت بلاستوسیست-های حاصل شده از اووسیت های bcb- گوسفندی را افزایش داد (p<0.05). بنابراین، نتیجه گرفته شد که سیستم کشت دو مرحله ای ممکن است شایستگی تکوینی آزمایشگاهی اووسیت های bcb- گوسفندی را بهبود ببخشد.