نام پژوهشگر: قدیر نوری قنبلانی
فاطمه احمدی محمد قدمیاری
آفت کش ها به طور گسترده برای حفاظت محصولات کشاورزی استفاده می شوند. تأثیر متقابل آفت کش ها و دشمنان طبییعی در برنامه مدیریت تلفیقی آفات نیازمند درک بیشتر چگونگی اثرگذاری حشره کش ها بر دشمنان طبیعی می باشد. در این راستا ارزیابی اثر مواد شیمیایی بر مکانیسم های مختلف رفتاری، فیزیولوژیک، مراحل مختلف زیستی حشرات تیمار شده با آفت کش ها الزامی می باشد. در این کار هدف ما مطالعه اثرات جانبی آبامکتین و ایمیداکلوپرید روی کفشدوزک cryptolaeumus mountrouzieri با استفاده از ارزیابی پارامترهای جدول زندگی و بیوشیمیایی به روش تاپیکال در شرایط آزمایشگاهی است. ابتدا آزمایش زیست سنجی انجام شد. غلظت ld50 حشرات کامل ماده و نر برای آفت کش های آبامکتین و ایمیداکلوپرید به ترتیب 23/9، 17/24، 62/7 و 55/5 پی پی ام بدست آمد. برای ارزیابی اثرات زیرکشنده دو آفت کش روی پارامترهای رشدی جمعیت از غلظت معادل ld50 استفاده شد. آزمایش ها در درجه حرارت 3±26، رطوبت نسبی 5±70 و شرایط نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. آزمایش های جدول زندگی نشان داد نرخ تولیدمثل خالص (r0) در اثر هر دو آفت کش کاهش یافت. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) در تیمار آبامکتین (0015/0±286/0) و ایمیداکلوپرید (0/0009±0/296) به طور معنی داری کمتر از شاهد (0/0006±0/44) بود. میانگین طول عمر، باروری و زادآوری در شاهد (39/1±2/102 روز،25/12±8/921 و33/10±3/747 عدد تخم) به طور معنی داری کمتر از تیمار آبامکتین (1/32±17/1 روز،5/1±41/2 و 2/46±15/5 عدد تخم) و ایمیداکلوپرید (5/73±32/5 روز،10/69±86/4 و 4/35±33/9 عدد تخم) به ترتیب است. غلظت های زیرکشنده هر دو حشره کش مقدار پروتئین، کربوهیدرات و چربی کل را در حشرات تیمار شده کاهش دادند. در این رابطه فعالیت آنزیم های پروتئاز، و بتا گلوکوزیداز (به استثناء فعالیت آلفا گلوکوزیداز) کاهش معنی داری را نشان دادند. فعالیت گلوتاتیون اس ترانسفراز در حشرات تیمار شده تغییر معنی داری نشان نداد اما فعالیت استراز فقط در حشرات ماده کاهش یافت. این نشان می دهد که میزان حساسیت حشرات ماده به سموم در هر دو حشره کش نسبت به حشرات نر افزایش می یابد. نتایج نشان می دهد که آبامکتین و ایمیداکلوپرید روی شکارگر c. montrouzieri اثر سوء داشتند و احتمالاً نمی توانند در قالب مبارزه تلفیقی جهت کنترل شپشک آرد آلود مرکبات planococcus citri مورد استفاده قرار گیرد.
مریم بزرگ امیرکلائی قدیر نوری قنبلانی
شب¬پره¬ی پشت الماسی،plutella xylostella (l.) (lepidoptera: plutellidae) ، آفت جدی کلزا brassica napus l در اردبیل می¬باشد. مقاومت 19 رقم کلزا نسبت به شب¬پره¬ی پشت الماسی به¬ترتیب در سه آزمایش متوالی شامل (1) غربال¬سازی مزرعه¬ای، (2) ترجیح تخم¬گذاری و (3) مطالعه¬ی چرخه¬ی زندگی ارزیابی شد. نتایج غربال-سازی مزرعه¬ای نشان داد که تعداد لاروها و شفیره¬های شب¬پره¬ی پشت الماسی به¬ترتیب روی رقم¬های elite، option500،ebonite ، hyola401، opera، okapi، adder و rgsoo3 در بین 19 رقم مورد مطالعه کمتر بود. آزمایشات ترجیح تخم¬گذاری و مطالعه¬ی چرخه¬ی زندگی این شب¬پره روی نه رقم کلزا به نام¬هایhyola401 ، option500، opera،elite ، adder، okapi، rgsoo3، ebonite (به عنوان تیمار) و zarfam (به عنوان شاهد) در گلخانه¬ در دمای c 5±25، رطوبت نسبی 5±55 درصد و دوره¬ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی انجام شد. تعداد تخم¬های گذاشته شده روی رقم¬های zarfam (7/44)، rgsoo3(35/9)، adder (35/1)، okapi (31/1)، elite (29/8)، opera (29/4)، hyola401، (27/2)، option500(25/1) و ebonite (23/5) به¬ترتیب کاهش یافت. در آزمایش مطالعه¬ی چرخه¬ی زندگی، طول دوره¬ی زیستی نر و ماده¬ی شب¬پره روی رقم¬های opera و hyola401 به¬طور معنی¬داری طولانی¬تر از zarfam و adder بود. در بین نه رقم مورد مطالعه بیشترین باروری شب¬پره روی adder و کمترین آن روی رقم opera مشاهده گردید. درصد بقا از تخم تا حشره¬ی کامل روی opera، option500 و hyola401 کمترین و روی zarfam بیشترین بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ خالص تولیدمثل (r0) و طول دوره¬ی یک نسل (t) به¬ترتیب، 0/23، 52/26 و 17/23 روی zarfam؛ 0/214، 49/35 و 18/22 روی ebonite؛ 0/207، 44/05 و 18/26 روی rgsoo3؛ ؛ 0/193، 34/36 و 18/29 روی okapi؛ 0/212، 45/54 و 18/04 روی adder؛ 0/195، 38/22 و 18/71 روی elite؛ 0/178، 31/41 و 19/41 روی opera؛ 0/187، 33/46 و 18/72 روی option500 و 0/183، 39/06 و 19/97 روی hyola401 محاسبه گردید. بر اساس پارامترهای رشد جمعیت می¬توان نتیجه¬گیری کرد که zarfam مطلوب¬ترین و opera نامطلوب¬ترین رقم برای شب¬پره¬ی پشت الماسی می¬باشد.
مرضیه لشگری فریبا مظفریان
زنجرک های fulgoromorpha، حشراتی با طیف میزبانی وسیع هستند که از آوندهای آبکش موجود در ریشه، طوقه و ساقه گیاهان علفی وگاهی آوند آبکش برگ های گیاهان چوبی تغذیه می کنند و در جمعیت های بالا می توانند خسارت های فراوان و جدی را به محصولات کشاورزی وارد نمایند. منطقه ی گرگان مشتمل بر دو شهرستان گرگان و آق قلا در استان گلستان، در شمال شرقی ایران از اقلیم های متنوعی شامل شش نوع اقلیم خشک، نیمه خشک، مدیترانه ای، نیمه مرطوب، مرطوب و بسیار مرطوب برخوردار می باشد. در این تحقیق برای بررسی پراکندگی فون این زنجرک ها در اقلیم های مختلف گرگان، طی سال های 1387 و 1388 در ماه های مختلف سال اقدام به نمونه برداری شد. به همین منظور، 17 محل که در برگیرنده شرایط مختلف اقلیمی بود انتخاب گردید. علاوه بر زنجرک های جمع آوری شده، نمونه هایی نیز که توسط سایرین از استان گلستان جمع آوری شده و در موزه ی هایک میرزایانس نگهداری می شد بررسی شدند. در مجموع نه خانواده ، 27 جنس و 37 گونه به شرح زیر شناسایی شدند: family caliscelidae: ommatidiotus dissimilis family cixiidae: pentastria major, reptalus barajus, reptalus bitinctus, tachycixius desertorum, tachycixius sp., reptalus lindbergi, cixius rufus, hyalesthes mlokosiewiezi, cixius adornatus iranicus, hyalesthes obsoletus, cixius pallipes, oliarus fulvus* family derbidae: malenia sp.* family delphacidae: asirica clavicornis, chloriona clavata, metadelphax propinqua, falctoya minuscula, gravesteiniella boldi, stenocranus major, laodelphax striatellus, javesella sp*., kelisia praecox*, muirudelphax aubei*, sogatella frucifera*, sogatella vibix*, eurybregma nigrolineata*, ribautodelphax hyrcanus family dictyopharidae: dictyophara europaea, dictyophara exoptata family issidae: scorlupella montana ,mycterodus krameri* family nogodinidae: morsina persica family tettigometridae: tettigometra sulphurea*, tettigometra virescens*, tettigometra costulata* family tropiduchidae: trypetimorpha fenestrate با توجه به منابع موجود 12 گونه که با علامت * مشخص شده اند، برای اولین بار از استان گلستان گزارش می شوند، سه گونه یsogatella frucifera, eurybregma nigrolineata, tettigometra virescens نیز رکورد های جدیدی برای ایران محسوب می گردند. نقشه ی پراکنش اقلیمی گونه ها با استفاده از نرم افزار9.2 arc gis ترسیم گردید.
مریم صداقتی علی اصغر فتحی
شته سبز هلو،myzus persicae ، یکی از آفات کلزا در اکثر نقاط کشور می باشد. در این تحقیق مقاومت 19 رقم کلزای تولید شده توسط موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج نسبت به شته سبز هلو در سال 1387 در شرایط مزرعه ای و گلخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. در شرایط مزرعه ای با آلودگی طبیعی، تعداد شته به ازای هر برگ کلزا به عنوان شاخص مقایسه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که از نظر میزان آلودگی به شته بین ارقام مورد بررسی اختلاف معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. ارقام اوپرا و زرفام به ترتیب کمترین و بیشترین تعداد شته به ازای هر برگ را دارا بودند. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش های مزرعه ای پنج رقم مقاوم به شته و با عملکرد بالا به همراه زرفام (که بیشترین تعداد شته بر برگ را داشت) به عنوان شاهد جهت مطالعات گلخانه ای انتخاب شدند. آزمایش های آنتی زنوز در گلخانه از طریق شمارش تعداد شته کامل جلب شده روی هر رقم انجام شد و نتایج نشان داد که بین ارقام مورد بررسی از نظر تعداد شته های جلب شده اختلاف معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. بیشترین و کمترین تعداد شته به ترتیب به ارقام زرفام و الیت جلب شده بود. در مقایسه ارقام از نظر وجود آنتی بیوز از شاخص پارامتر های رشد جمعیت استفاده شد. نتایج حاصل از آزمایش های آنتی بیوز نشان داد که ارقام مختلف کلزا تاثیر متفاوتی روی زیست شناسی و ویژگی های زیستی شته سبز هلو دارند. طولانی ترین مدت زمان نشوونما (8/67 روز)، کمترین میزان باروری (15/40 پوره/ماده) و کمترین نرخ تولید مثل روزانه (2/53 پوره) روی رقم اوپرا به دست آمد. در بین شش رقم کلزای مورد آزمایش بیشترین و کمترین میزان نرخ ذاتی افزایش طبیعی جمعیت به ترتیب روی رقم زرفام (0/307=rm) و رقم اوپرا (0/193=rm) بدست آمد. در ارقام آزمایشی، میانگین مدت زمان یک نسل (t) 11/70 تا 13/05 روز، نرخ ناخالص تولید مثل (grr) 20/85 تا 48/68 ماده/ماده/نسل، نرخ خالص تولید مثل (r0) 9/62 تا 42/58 ماده/ماده/نسل، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) 21/1 تا 1/35، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) 2/25 تا 3/58 روز، نرخ ذاتی تولد (b) 0/25 تا 0/32 و نرخ ذاتی مرگ ومیر (d) 0/001 تا 0/06 متغیر بود. نتیجه این تحقیق نشان داد که از بین ارقام کلزای مورد مطالعه رقم اوپرا نسبت به شته سبز هلو تا حدودی مقاوم بوده و رقم زرفام از همه حساس تر است.
لیلا متقی نیا قدیر نوری قنبلانی
شته سبز هلو،myzus persicae sulzer ، یکی از مهم¬ترین شته¬های ناقل بیماری¬های ویروسی در مزارع سیب زمینی می¬باشد. در این تحقیق تغییرات فصلی جمعیت این شته در طول فصل زراعی سال 1387 روی 10 رقم سیب زمینی در اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. از نظر تراکم جمعیت شته بین ارقام مورد بررسی اختلاف معنی¬داری در سطح احتمال پنج درصد مشاهده شد، چنان که بیشترین جمعیت شته روی رقم آئوزونیا دیده شد و در میان نه رقم دیگر هر چند تفاوت معنی¬داری از نظر تراکم جمعیت شته نسبت به هم مشاهده نشد اما کمترین تعداد شته روی ارقام کوزیما و کاسموس مشاهده شد. از نظر تغییرات تراکم فصلی جمعیت شته سبز هلو دو نقطه¬ی اوج در اردبیل مشاهده شد. بررسی پارامترهای زیستی شته نیز روی شش رقم سیب زمینی در دمای 2 ± 20 درجه-ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره¬ی نوری16 ساعت روشنایی و هشت ساعت تاریکی در اطاقک رشد انجام گرفت. از لحاظ نرخ خالص تولید مثل (r0)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) شته سبز هلو اختلاف معنی¬داری بین ارقام سیب زمینی مشاهده شد. کمترین مقدار r0 روی رقم کاسموس و بیشترین مقدار آن در ارقام کندور و آگریا مشاهده شد. مقدار rm شته بین 0/225 و 0/293 ماده/ ماده/روز متغیر بود که بیشترین مقدار آن روی ارقام آئوزونیا و کندور و کمترین مقدار آن روی رقم کاسموس بود. حداقل مقدار λ و بیشترین مقدار dt در رقم کاسموس مشاهده شد. بنابراین، نتیجه گیری شد که رقم کاسموس نسبت به شته سبز هلو از هر دو مکانیسم مقاومت آنتی زنوزی و آنتی بیوزی برخوردار بوده و می¬تواند به عنوان رقم واجد مقاومت در برنامه¬ی کنترل تلفیقی شته سبز هلو مورد استفاده قرار گیرد.
شیرزاد رمضانی قدیر نوری قنبلانی
شته ی سبز گندم، sitobion avenae (f.)، به عنوان یکی از آفات مهم غلات دانه ریز و به ویژه گندم در سال های اخیر، جمعیت رو به گسترش دارد. برای کنترل این آفت استفاده از ارقام مقاوم می تواند مفید و موثر باشد. لذا در این تحقیق، 23 رقم از ارقام گندم در مرحله 2-3 برگی برای ارزیابی مقاومت به این شته غربال سازی شد. غربال سازی بر اساس سه صفت (درصد پیچیدگی و کلروز برگ و میانگین تعداد شته) انجام شد. آزمایش های آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل به منظور ارزیابی امکان وجود مقاومت یا حساسیت در شش رقم از ارقامی که بر اساس آزمایش غربال سازی و همچنین بیشترین سطح زیر کشت در استان اردبیل انتخاب شده بودند انجام گرفت. آزمایش آنتی زنوز از طریق شمارش تعداد شته های جلب شده روی هر رقم انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از نظر تعداد شته های جلب شده بین ارقام مورد مطالعه اختلاف معنی داری در سطح احتمال 5 درصد وجود دارد. بر این اساس بیشترین تعداد شته جلب شده روی رقم زاگرس و کمترین آن روی رقم سای سونز مشاهده شد. بر اساس نتایج آزمایش آنتی بیوز بیشترین وکمترین میانگین طول دوره نشو و نمای پوره ها به ترتیب مربوط به رقم سای سونز (2/0±8/10 روز) و زاگرس (2/0±5/7 روز) بود، بیشترین و کمترین میانگین تعداد نتاج در دوره تولید مثلی به ترتیب در رقم زاگرس(2/35 پوره) و سای سونز (5/15 پوره) مشاهده شد. بالاترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت ( ماده/ماده/روز 210/0) در رقم شیرودی و پایین ترین آن ( ماده/ماده/روز 133/0) در رقم سای سونز دیده شد. بیشترین نرخ خالص تولید مثل شته ی سبز گندم روی رقم شیرودی (6/22 پوره به ازای هر شته) و کمترین آن روی رقم سای سونز (5/7 پوره به ازای هرشته) دیده شد. طولانی ترین زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) مربوط به رقم سای سونز (2/5 روز) و کوتاه ترین آن مربوط به ارقام شیرودی و زاگرس (3/3 روز) بود. همچنین بیشترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) در رقم شیرودی (231/1) و کمترین آن در رقم سای سونز (145/1) مشاهده گردید. مکانیسم تحمل بر اساس درجه بندی دیوتیوت همراه با تأثیر تغذیه ی شته روی ارتفاع گیاه محاسبه گردید. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که ارقام شیرودی و زاگرس پایین ترین حد تحمل و رقم سای سونز بالاترین حد تحمل را دارند. نتایج این آزمایشات نشان داد که در بین ارقام مورد مطالعه، ارقام سای سونز، آرتا و مغان3 از مقاوت نسبی بالاتری در برابر شته ی سبز گندم برخوردار بودند.
نکیسا بخشی زاده عبدالامیر محیسنی
سن گندم، eurygaster integriceps put. از آفات مهم و کلیدی گندم و جو در منطقه فیروزآباد استان اردبیل می باشد. تحقیق حاضر طی سال های 1388 و 1389 در مزارع گندم دیم و با استفاده از کادر های یک، نیم و ربع متر مربع انجام گرفت. مقایسه سه کادر مورد مطالعه جهت نمونه برداری از جمعیت سن مادر نشان داد که کادر ربع متر مربع با داشتن بالاترین سطح دقت و کمترین هزینه نمونه برداری بر دو کادر دیگر ارجحیت دارد. الگوی توزیع فضایی جمعیت سن مادر با استفاده از مدل های توزیع، شاخص های پراکنش و روش های رگرسیونی بررسی شد. بر اساس مدل های توزیع، درصد مطابقت پراکنش جمعیت سن مادر با توزیع دو جمله ای منفی بیشتر از توزیع پویسون بود. شاخص های پراکنش شامل نسبت واریانس به میانگین، شاخص ازدحام لکه ای، شاخص k و شاخص موریسیتا نیز جهت تعیین نوع الگوی پراکنش جمعیت سن مادر مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج ارایه شده توسط همه شاخص ها، نشانگر تجمعی بودن پراکنش سن مادر در منطقه فیروزآباد بود. همچنین بر اساس مقادیر r2 به دست آمده از روش های رگرسیونی، هر دو شاخص پراکنش تیلور و ایوائو پراکنش فضایی سن مادر را از نوع تجمعی نشان دادند. خطوط تصمیم گیری بالا و پایین در مدل نمونه برداری دنباله ای والد برای سن مادر با استفاده از سه کادر یک، نیم و ربع متر مربع برای سه تیمار شامل سمپاشی با دلتامترین (دسیس) ساخت ایران، دلتامترین (دسیس) ساخت آلمان و فنیتروتیون ساخت ایتالیا محاسبه شد. همچنین به منظور تخمین جمعیت سن مادر، مدل های نمونه برداری دنباله ای با دقت ثابت به روش گرین و کنو با سه سطح دقت 1/0، 15/0 و 25/0 طراحی شد. اعتبارسنجی هر یک از مدل های نمونه برداری دنباله ای (گرین و کنو) با استفاده از 10 الی 15 سری از داده های جداگانه مورد ارزیابی قرار گرفت. در مدل نمونه برداری گرین برای رسیدن به سطح دقت 25/0 (دقت قابل قبول در برنامه های ipm) در سه کادر یک، نیم و ربع متر مربع به ترتیب 21، 23 و 29 کادر مورد نیاز بود. همچنین در مدل نمونه برداری کنو نیز برای رسیدن به سطح دقت 25/0 در سه کادر فوق به ترتیب 22، 25 و 31 کادر لازم بود. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که روش نمونه برداری دنباله ای نسبت به روش معمولی تعداد نمونه مورد نیاز را بین 38 تا 88 درصد کاهش داد. بنابراین استفاده از روش نمونه برداری دنباله ای می تواند روش مناسبی برای تخمین جمعیت سن گندم جهت تصمیم گیری مدیریت این آفت در مزارع گندم دیم باشد.
فاطمه غلامی قدیر نوری قنبلانی
تریپس پیاز،thrips tabaci lind. (thysanoptera: thripidae) ، یکی از آفات مهم کلزا،brassica napus l. ، در منطقه اردبیل می باشد. در این مطالعه در آزمایش اول تراکم جمعیت تریپس پیاز روی شش رقم کلزا به نام های talayh، zarfam، rgs003، opera، option500 و hyola401 در شرایط گلخانه ای (دمای?c 5±25 و رطوبت نسبی 5±55 درصد) مطالعه شد. در این آزمایش کمترین تراکم جمعیت تریپس روی رقم rgs003 مشاهده گردید. در آزمایش دوم، پارامترهای جدول زندگی تریپس پیاز روی شش رقم کلزای مورد مطالعه در اطاقک رشد در دمای ?c 1±25، رطوبت نسبی 5±55 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی تعیین شد. طول دوره ی نشوونمای مراحل نابالغ تریپس پیاز روی رقم های rgs003، opera و hyola401 در مقایسه با رقم هایtalayh ، option500 و zarfam به طور معنی داری بیشتر بود. بیشترین تعداد تخم گذاشته شده به ازای یک ماده تریپس روی رقم talayh و کمترین آن روی رقم rgs003 مشاهده گردید. نرخ بقا از تخم تا حشره ی کامل روی رقم rgs003 کمترین و روی رقم های zarfam و talayh بیشترین بود. کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (085/0rm=) و کمترین نرخ رشد جمعیت (089/1=?( تریپس پیاز روی رقم rgs003 و بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (153/0rm=) و بیشترین نرخ رشد جمعیت (166/1=?) روی رقم zarfam مشاهده گردید. در صورتیکه طولانی ترین طول دوره ی نسلی (514/26=t) تریپس پیاز روی رقم rgs003 و کوتاه ترین طول دوره نسلی (531/21=t) روی رقم zarfam مشاهده گردید. در آزمایش سوم، ویژگی های چرخه ی زندگی این تریپس روی شش رقم کلزای مورد مطالعه در شرایط گلخانه ای (دمای ?c5±25 و رطوبت نسبی 5±55 درصد) مطالعه شد. طول دوره ی نشوونمای مراحل نابالغ تریپس پیاز روی رقم های rgs003، opera وhyola401 به طور معنی داری بیشتر از رقم talayh بود. در صورتیکه طول عمر حشرات کامل ماده تریپس پیاز روی رقم های rgs003، opera، hyola401 و option500به طور معنی داری کمتر از talayh و zarfam بود. بر اساس این نتایج می توان نتیجه گیری کرد که در میان شش رقم کلزای مورد بررسی در این تحقیق، رقم zarfam مطلوب ترین و رقم rgs003 نامطلوب ترین رقم برای تریپس پیاز می باشد.
سید علی همتی قدیر نوری قنبلانی
کرم غوزه ی پنبه helicoverpa armigera (hübner) آفتی با طیف میزبانی وسیع است که منجر به ایجاد خسارت اقتصادی شدید روی محصولات مهمی نظیر نخود، لوبیا، پنبه، گوجه فرنگی و سویا در ایران و سایر نقاط جهان می شود. تأثیر میزبان های مختلف گیاهی شامل نخود (ارقام هاشم، آرمان، بینیویچ و آزاد)، لوبیا چشم بلبلی (رقم مشهد)، لوبیا سفید (رقم دهقان)، لوبیا قرمز (رقم گلی)، لوبیا چیتی (رقم خمین)، سیب زمینی (ارقام آگریا و ساتینا) و گوجه فرنگی (رقم مشکین) روی شاخص های تغذیه ای و فعالیت آنزیم های گوارشی پروتئاز و آمیلاز h. armigera در دمای 1±25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی تعیین شد. نتایج حاصل از شاخص های تغذیه ای بر حسب وزن تر نشان داد که شاخص بازدهی تبدیل غذای خورده شده (eci) و بازدهی تبدیل غذای هضم شده ی (ecd) مجموع سنین لاروی (سوم تا پنجم) روی نخود رقم آرمان و سیب زمینی رقم آگریا بیشترین (به ترتیب 006/0 ± 981/11 و 011/0 ± 630/14 درصد) و روی گوجه فرنگی رقم مشکین کمترین (به ترتیب 002/0 ± 793/5 و 002/0 ± 440/7 درصد) در مقایسه با سایر ارقام بود. همچنین نتایج حاصل از شاخص های تغذیه ای بر حسب وزن خشک نیز نشان داد که eci و ecd مجموع سنین لاروی (سوم تا پنجم) روی سیب زمینی ارقام ساتینا و آگریا بیشترین (به ترتیب 014/0 ± 640/14 و 015/0 ± 380/21 در صد) و روی گوجه فرنگی رقم مشکین کمترین (به ترتیب 002/0 ± 748/5 و 002/0 ± 341/7 در صد) در مقایسه با سایر ارقام بود. بیشترین و کمترین فعالیت پروتئولیتیک کل در اسیدیته ی بهینه، به ترتیب در لارو های تغذیه شده با لوبیا سفید رقم دهقان ( u/mg071/0 ± 717/8) و گوجه فرنگی رقم مشکین ( u/mg057/0 ± 338/3) بود. بین ارقام مختلف گیاهی، بیشترین فعالیت آمیلاز در اسیدیته ی بهینه، روی لوبیا سفید رقم دهقان (mu/mg 005/0 ± 340/0) و کمترین فعالیت روی گوجه فرنگی رقم مشکین (mu/mg 002/0 ± 088/0) بود. نتایج حاصل از بررسی شاخص های تغذیه ای و فعالیت آنزیم های گوارشی h. armigera روی میزبان های مختلف گیاهی نشان داد که گوجه فرنگی (رقم مشکین) نامناسب ترین میزبان برای آفت بوده و علت آن احتمالاً به وجود برخی ترکیبات شیمیایی ثانوی دارای اثر نا مطلوب بر فعالیت آنزیم های گوارشی یا پروتئین های مهارکننده ی آنزیم های پروتئاز آفت مربوط می شود.
مژگان مردانی طلایی قدیر نوری قنبلانی
کرم برگ خوار چغندر، spodoptera exigua (hübner) (lep.: noctuidae)، آفتی با دامنه ی میزبانی وسیع است که به محصولات زیادی از جمله ذرت، پنبه، چغندر، گوجه فرنگی، کرفس، کاهو و یونجه خسارت اقتصادی می زند. در این تحقیق پارامترهای زیستی و شاخص های تغذیه ای کرم برگ خوار چغندر روی 10 هیبرید مختلف ذرت sc700)، dc370، sc704،sc260 ،sc500 ، keynes540، keynes410، ksc260، ksc400 و (ksc301 در اتاقک رشد با دمای 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و با دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. کرم برگ خوار چغندر بیشترین میزان باروی، دوره نشو و نما نسبتاً کمی و کمترین شاخص eci بر روی هیبرید keynes540 را داشت. کرم برگ خوار چغندر کمترین درصد تلفات در مرحله لاروی، کوتاهترین دوره نشو و نما و بیشترین شاخص رشد را روی هیبرید ksc260 داشت. کمترین میزان شاخص rgr و rcr روی هیبرید ksc260 ثبت شد. مقدار نرخ خالص تولید مثل (ro) در تحقیق حاضر بر روی هیبرید ksc260 (80/103) بیشترین و روی هیبرید ksc400 (89/33) کمترین مقدار را داشت. محدوده نرخ ذاتی افزایش جمعیت کرم برگ خوار چغندر در این بررسی 102/0 تا 137/0 ماده/ ماده/ روز به ترتیب روی هیبریدهای ksc400و keynes540 به دست آمد. میانگین مدت زمان یک نسل (t) کرم برگ-خوار چغندر در تحقیق ما بر روی هیبریدهای keynes410 (67/30 روز) و ksc400 (37/35 روز) بود. بیشترین مرگ و میر پیش شفیرگی لاروهای کرم برگ خوار روی هیبرید ksc301 مشاهده شد. که این می تواند به دلیل ساز وکار آنتی-بیوزی گیاه باشد. کمترین شاخص رشد در مرحله شفیرگی (05/2) و بیشترین درصد تلفات مرحله لاروی و شفیرگی (66 و 36/82 درصد) روی هیبرید sc700 مشاهده شد. بنا بر نتایج هیبرید sc700 و ksc301 در مقایسه با سایر هیبریدهای بررسی شده در این تحقیق نسبت به کرم برگ خوار چغندر نسبتاٌ مقاوم است
الهام کباری تازه شهری قدیر نوری قنبلانی
شته جالیز، aphis gossypii glover (hom.: aphididae)، یکی ازآفات مهم گوجه فرنگی در مزارع و گلخانه ها می باشد. میزان خسارت این آفت در گلخانه ها بعد از سفید بالک گلخانه در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد. در این تحقیق مقاومت نه رقم از ارقام رایج گوجه فرنگی شامل strian، caligen، super bita، super strian، super af1، has2274، gs-12-f1، sun-6200 f1 و calj نسبت به شته جالیز در شرایط گلخانه ای ارزیابی شد. آزمایش آنتی زنوز از طریق شمارش تعداد شته های جلب شده روی هر رقم طی 24 ، 48 و 72 ساعت پس از رهاسازی 50 عدد شته انجام گرفت. کمترین تعداد شته ها روی رقم super strian و بیشترین تعداد شته ها روی رقم calj جلب شدند. در آزمایش آنتی بیوز بیشترین و کمترین طول دوره نشوونمای پورگی به ترتیب در ارقام has2274 (9/6 روز) و calj (4/5 روز) و کمترین و بیشترین طول دوره پوره زایی به ترتیب در رقم has2274 (9/5 روز) و رقم calj (6/12 روز) مشاهده گردید. پایین ترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) روی رقم has2274 (185/0 بر روز) و بالاترین مقدار آن روی رقم calj (306/0 بر روز) به دست آمد. کمترین نرخ خالص تولیدمثلی (r0) شته جالیز روی رقم has2274 (80/7 پوره به ازای هر شته در هر نسل) و بیشترین مقدار آن روی رقم calj (39/26 پوره به ازای هر شته در هر نسل) دیده شد. طولانی ترین زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt) روی رقم has2274 (7/3 روز) و کوتاه ترین مقدار آن روی رقم calj (2/2 روز) مشاهده شد. همچنین کمترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) در روی رقم has2274 (20/1 بر روز) و بیشترین مقدار آن در رقم calj (35/1 بر روز) مشاهده گردید. در آزمایش تحمل رقم calj پایین ترین حد تحمل را دارا بود و میزان تحمل ارقام super strian، super bita و has2274 بیشتر از بقیه بود. بر اساس شاخص های سه گانه مکانیسم مقاومت ارقام super strian، has2274 و super bita مقاوم ترین ارقام و رقم calj حساس ترین رقم در میان ارقام مورد بررسی در این تحقیق نسبت به شته جالیز بودند.
سید مظفر منصوری قدیر نوری قنبلانی
abstract: the potato tuberworm, phthorimaea operculella (zeller), is an important insect pest of potato (solanum tuberosum l.) in the storage and field in most parts of the world especially in tropical and subtropical regions due to its close relationship with the host, high reproductive potential and high economic losses. information on host preference, life table parameters and digestive enzyme activity as well as nutritional indices of pest on different potato germplasms can be helpful in designing strategies for production of resistant cultivars as a control tactic in its integrated pest management. in this research which was carried out in the laboratory and greenhouse of university of mohaghegh ardabili from 2010 to 2012, tubers of 39 potato germplasms (34 cultivars and five clones) were screened to potato tuberworm in a dark room. then oviopsition preference and larval damage experiment were carried out on tubers of 12 potato germplasms in the laboratory at 25±1?c, 65±5% rh and 0:24 h (l: d). host preference experiment and damage rate of p. operculella were determined on foliage in a greenhouse (25±5?c, 65±5% rh and natural photoperiod). also correlation between tuber flesh firmness with larval survival rate was studied. life table parameters, nutritional indices, proteolytic and amylolytic activities of p. operculella larvae reared on tubers of different potato germplasms were determined. based on the results of preference experiments, clones pi397097-2, pi397082-2 were less preferred to the potato tuberworm and showed less injury. the values of rm, r0, ? of the larvae reared on tubers of these germplasms were low and in contrast, the immature stage developmental time, ad was low on them. the highest values of tuber flesh firmness, highest value of ecd and highest digestive enzyme activity of larval midgut extract were on the larvae reared on morene. there was a negative significant linear regression between flesh firmness of tubers and larval survival rate. there were negative significant correlations between tuber flesh firmness and also between ecd and digestive enzymes of larval midgut extract. comparison of obtained results of different experiments which carried out on different potato germplasms showed that these three potato germplasms are relatively resistant to potato tuberworm while the recently released cultivar of savalan is susceptible to this pest. بید سیب زمینی، (lepidoptera: gelechiidae) phthorimaea operculella (zeller)، به دلیل رابطه تنگاتنگش با میزبان و برخورداری از استعداد تولید مثلی و خسارت اقتصادی بالا یکی از مهم ترین حشرات مخرب سیب-زمینی معمولی، solanum tuberosum l.، در انبار و مزرعه در بیشتر مناطق جهان، به ویژه مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری محسوب می شود. اطلاعات به دست آمده از مطالعه ی ترجیح میزبانی، پارامترهای زیستی و فعالیت آنزیم های گوارشی آفت توام با نتایج حاصل از بررسی شاخص های تغذیه ای آن روی ژرم پلاسم های مختلف سیب زمینی، در طراحی مدیریت تلفیقی بید سیب زمینی مفید خواهد بود. لذا در این تحقیق که از سال 1388 تا 1390 در آزمایشگاه و گلخانه گروه گیاه پزشکی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد، ابتدا غده 39 ژرم پلاسم (34 رقم و پنج کلون) سیب زمینی نسبت به بید سیب زمینی در اتاق تاریک غربال سازی شدند. سپس آزمایش ترجیح تخمریزی و خسارت لاروی آفت روی غده 12 ژرم پلاسم انتخابی در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و شرایط تاریکی و نیز آزمایش ترجیح تخمریزی و درصد خسارت لاروی روی سطح سبز آن ها در شرایط گلخانه ای (دمای 5±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و شرایط نوری طبیعی) انجام شد. همچنین رابطه موجود بین میزان سفتی گوشت غده با درصد بقای لاروی محاسبه شد. پارامترهای زیستی، شاخص های تغذیه ای و فعالیت های آنزیم های پروتئولیتیک و آمیلولیتیک لارو p. operculella پرورش یافته روی غده های ژرم پلاسم های مختلف تعیین شد. تجزیه و تحلیل آماری پارامترهای مختلف توسط نرم افزارهای spss و sas انجام شد. بر اساس نتایج آزمایش های ترجیح، کلون های 2-397097pi، 2-397082pi برای تخمریزی بید سیب زمینی کمتر ترجیح داده شده و خسارت کمتری نیز به غده و سطح سبز آن ها وارد شد. مقادیر rm، r0، ?، لاروهای پرورش یافته بید سیبب زمینی روی غده این دو ژرم پلاسم سیب زمینی نیز پایین بود و در مقابل بیشترین مقادیر طول دوره ی مراحل زیستی نابالغ و ad در آن ها به دست آمد. بیشترین میزان سفتی بافت غده، مقدار ecd و بیشترین مقادیر فعالیت آنزیمی پروتئازی و آمیلازی در لاروهای پرورش یافته روی غده رقم مورن مشاهده شد. ارتباط رگرسیونی منفی معنی داری بین سفتی بافت گوشت غده و نرخ بقای لاروی وجود داشت. همبستگی منفی معنی داری بین ecd و مقادیر سفتی بافت گوشت غده و نیز آنزیم های گوارشی عصاره روده میانی لارو آفت وجود داشت. در مجموع، مقایسه نتایج به دست آمده از آزمایش های انجام شده روی ژرم پلاسم های مورد مطالعه نشان داد که این سه ژرم پلاسم سیب زمینی نسبت به خسارت بید سیب زمینی مقاومت نسبی دارند ولی، رقم ساوالان، که به تازگی معرفی شده، نسبت به این آفت حساس می باشد. the potato tuberworm, phthorimaea operculella (zeller), is an important insect pest of potato (solanum tuberosum l.) in the storage and field in most parts of the world especially in tropical and subtropical regions due to its close relationship with the host, high reproductive potential and high economic losses. information on host preference, life table parameters and digestive enzyme activity as well as nutritional indices of pest on different potato germplasms can be helpful in designing strategies for production of resistant cultivars as a control tactic in its integrated pest management. in this research which was carried out in the laboratory and greenhouse of university of mohaghegh ardabili from 2010 to 2012, tubers of 39 potato germplasms (34 cultivars and five clones) were screened to potato tuberworm in a dark room. then oviopsition preference and larval damage experiment were carried out on tubers of 12 potato germplasms in the laboratory at 25±1?c, 65±5% rh and 0:24 h (l: d). host preference experiment and damage rate of p. operculella were determined on foliage in a greenhouse (25±5?c, 65±5% rh and natural photoperiod). also correlation between tuber flesh firmness with larval survival rate was studied. life table parameters, nutritional indices, proteolytic and amylolytic activities of p. operculella larvae reared on tubers of different potato germplasms were determined. based on the results of preference experiments, clones pi397097-2, pi397082-2 were less preferred to the potato tuberworm and showed less injury. the values of rm, r0, ? of the larvae reared on tubers of these germplasms were low and in contrast, the immature stage developmental time, ad was low on them. the highest values of tuber flesh firmness, highest value of ecd and highest digestive enzyme activity of larval midgut extract were on the larvae reared on morene. there was a negative significant linear regression between flesh firmness of tubers and larval survival rate. there were negative significant correlations between tuber flesh firmness and also between ecd and digestive enzymes of larval midgut extract. comparison of obtained results of different experiments which carried out on different potato germplasms showed that these three potato germplasms are relatively resistant to potato tuberworm while the recently released cultivar of savalan is susceptible to this pest.
محمدرضا حاجی رمضانی چالشتری حاجی رمضانی چالشتری قدیر نوری قنبلانی
شته جالیز، aphis gossypii glover، یکی از آفات مهم خیار به ویژه در گلخانه ها می باشد. در این تحقیق امکان استفاده از مقاومت القایی برای کاهش جمعیت این آفت مورد بررسی قرار گرفت. پارامترهای زیستی شته جالیز در پنج تیمار و هر تیمار با 40 تکرار به مدت زمان های 0، 2، 4، 6 و 8 روز آلودگی اولیه با 5 شته ماده بالغ در شرایط آزمایشگاهی تحت دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±60 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی بررسی شد. پس از اتمام دوره های پیش آلودگی، شته ها از روی گیاهان حذف شده و گیاهان برای مدت 48 ساعت عاری از حشره نگه داشته شدند سپس برای هر تیمار 40 گیاه تخصیص داده شده و پارامترهای زیستی شته روی آن ها مطالعه شد. نتایج نشان داد که از نظر مدت زمان مراحل نشوونمای پورگی، مدت زمان پوره-زایی و طول عمر افراد بالغ بین تیمارها اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین مقایسه میانگین های نرخ خالص تولید مثل (r0)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) بین تیمارها اختلاف معنی داری را نشان داد در حالی که از نظر میانگین مدت زمان یک نسل (t) اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. بیشترین و کمترین مقدار r0این شته به ترتیب در تیمار صفر و 8 روز آلودگی پیشین، (41/47 و 45/16 پوره/ ماده/ نسل) به دست آمد. کمترین مقدار rm در تیمار 8 روز آلودگی پیشین، (310/0 ماده/ ماده/ روز) و بیشترین مقدار این پارامتر در تیمار صفر روز آلودگی پیشین، (417/0) به دست آمد. همچنین پارامترهای جدول زندگی از قبیل ?، dt و tنیز محاسبه گردید. بیشترین و کمترین مقدار میانگین نرخ رشد نسبی (mrgr) این شته در رقم استورم به ترتیب در تیمار بدون آلودگی پیشین و 8 روز آلودگی پیشین (161/0 و 090/0 میلی گرم بر روز) به دست آمد در حالی که در رقم رویال اختلاف معنی داری مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آلودگی های پیشین خیار به شته می تواند نرخ رشد جمعیت شته را کاهش دهد و امکان استفاده از مقاومت القایی در مدیریت تلفیقی شته جالیز وجود دارد.
بهرام پارابی قدیر نوری قنبلانی
بید سیب زمینی،phthorimaea operculella zeller ، یکی از مهمترین آفات خسارت زای سیب زمینی، solanum tuberosum l. در انبارها، مزارع و نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری می باشد. در این آزمایش تاثیر حشره کش های تیاموکسام، دینوتئفوران و پیریدالیل روی تخم، لارو سن اول، شفیره و حشره ی کامل بید سیب زمینی بررسی شد و غلظت های کشنده (lc50) همه حشره کش ها روی مراحل مختلف آفت بدست آمد. همچنین غلظت غیرکشندگی lc30 حشره کش ها روی لارو تیمار شد و پارامترهای دموگرافیک شامل امید به زندگی (ex) نرخ بقای میان دوره (lx) مرگ و میر ویژه سنی (qx)، باروری ویژه سنی (mx)، طول عمر حشرات بالغ، باروری و زادآوری، میزان بقاء نسل حاصل، نسبت جنسی، توزیع سنی پایدار و پارامترهای جمعیت پایدار مانند نرخ ناخالص تولیدمثل (grr)، نرخ خالص تولید مثل (r0) نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ نامتناهی افزایش جمعیت (?)، متوسط مدت زمان طول یک نسل (t)، نرخ ذاتی تولد (b) نرخ ذاتی مرگ (d) و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) به دست آمده تحت تیمارها حشره کش ها و شاهد مقایسه شدند. مقادیر بدست آمده lc50در مراحل تخم و لارو سن اول در تیامتوکسام به ترتیب، 3187 و 1204 پی پی ام، در پیریدالیل به ترتیب، 1439 و 267 پی پی ام و در دینوتئفوران روی مرحله لاروی 437 پی پی ام تعیین گردید. حشره کش های مورد آزمایش روی مرحله شفیر گی و حشره کامل در غلظت های بالای 3000 پی پی ام مورد تیمار قرار گرفتند که حشره کش های مورد آزمایش هیچ گونه تاثیر کشندگی از خود نشان ندادند. به همین دلیل lc50 آن ها روی شفیره و حشره کامل تعیین نشد. با توجه به نتایج به دست آمده، پیریدالیل روی تخم و لارو سن اول بیشترین سمیت را از خود نشان داد. همه پارامترهای جمعیت پایدار مانند نرخ ناخالص و خالص تولیدمثل، نرخ ذاتی و متناهی افزایش جمعیت، متوسط طول مدت یک نسل، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت و پارامترهای زیستی مانند زادآوری و طول عمر تحت تاثیر حشره کش ها قرار گرفتند و پیریدالیل بیشترین اثر سوء را روی پارامترهای تولیدمثلی p. operculella داشت. پیریدالیل اثرات منفی روی نرخ های ذاتی، متناهی افزایش جمعیت، پارامترهای زیستی مانند زادآوری و نسبت جنسی ایجاد کرد. حشره کش دینوتئفوران نیز توانست همه پارامترهای جدول زندگی p. operculella را بعد از پیریدالیل کاهش دهد ولی روی نرخ ناخالص زادآوری و باروری را افزایش داده بود و تیامتوکسام نتوانست چندان تغییر معنی داری در پارامترهای جدول زندگی p. operculella ایجاد کند و تفاوتی با شاهد نداشت.
علی اکبر عابدی علی اصغر فتحی
چغندرقند، beta vulgaris l.، یکی از محصولات مهم زراعی در استان خراسان رضوی است. در این تحقیق تنوع گونه ای برگخوار های چغندرقند و دشمنان طبیعی آن روی شش رقم چغندرقند به نام های اردبیلی، ارس، پرشیا، فلورس، لاتیتیا و روزیر در سال های 1391 و 1392مطالعه شد. نمونه برداری ها از اوایل تیر تا اواسط شهریور به فاصله هر ده روز یکبار انجام شد. در هر تاریخ نمونه برداری، فراوانی هر یک از گونه های برگخوار و دشمنان طبیعی آنها شمارش گردید. نتایج نشان داد که خرطوم بلند دمبرگ چغندرقند، lixus incanescens boh.، بیشترین فراوانی را در بین برگخوارهای چغندرقند داشت. بیشترین و کمترین مقدار شاخص تنوع شانون برای برگخوارهای چغندرقند، به ترتیب روی رقم پرشیا و اردبیلی مشاهده گردید. بیشترین و کمترین مقدار شاخص شباهت تنوع گونه ای موریسیتا-هورن بین ترکیب گونه ای برگخوارها، به ترتیب روی رقم های اردبیلی-ارس و اردبیلی-پرشیا مشاهده شد. در بین دشمنان طبیعی زنبور پارازیتویید bracon intercessor neesبه عنوان پارازیتویید لارو و سن شکارگرa. costa nabis punctatus به عنوان شکارگر تخم بیشترین درصد فراوانی را داشتند. بیشترین و کمترین مقدار شاخص تنوع شانون برای دشمنان طبیعی آفات برگخوار چغندرقند، به ترتیب روی رقم پرشیا و اردبیلی مشاهده گردید. بیشترین و کمترین مقدار شاخص شباهت تنوع گونه ای موریسیتا- هورن بین ترکیب گونه ای دشمنان طبیعی برگخوار چغندرقند، به ترتیب روی رقم های اردبیلی- ارس و اردبیلی- پرشیا مشاهده شد. همچنین، در این تحقیق تراکم های تخم ها و لاروهای خرطوم بلند و نیز تراکم های سن شکارگر n. punctatus و درصد پارازیتیسم لاروها توسط b. intercessor روی هر یک از شش رقم چغندرقند بررسی شد. نتایج حاصل نشان داد که کمترین و بیشترین تراکم های تخم و لارو به ترتیب روی رقم پرشیا و اردبیلی مشاهده گردید. همچنین، بیشترین تراکم سن شکارگر و بالاترین درصد لاروهای پارازیته شده روی رقم پرشیا مشاهده گردید. در این پژوهش تراکم جمعیت خرطوم بلند چغندرقند و تنوع گونه ای دشمنان طبیعی این آفت، در کشت نواری چغندرقند (رقم پرشیا) و یونجه (سه ساله) و تک کشتی چغندرقند مطالعه شدند. تراکم جمعیت خرطوم بلند چغندرقند در کشت نواری چغندرقند و یونجه در مقایسه با تک کشتی چغندرقند به طور معنی داری کمتر بود. درصد پارازیتسیم و شاخص تنوع شانون برای گونه های دشمنان طبیعی در کشت نواری چغندرقند و یونجه در مقایسه با تک کشتی چغندرقند به طور معنی داری بیشتر بود. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش می توان جمع بندی کرد که کشت رقم پرشیا در تلفیق با کشت نواری یونجه می تواند در مدیریت تلفیقی خرطوم بلند چغندرقند مفید باشد.
اعظم السادات حسینی نژاد قدیر نوری قنبلانی
چکیده: helicoverpa armigera (hübner) آفت بسیاری از محصولات کشاورزی در ایران و کشورهای مختلف جهان است. این گونه دارای دامنه ی میزبانی وسیع و یکی از عوامل محدود کننده تولید ذرت می باشد. این تحقیق با هدف بررسی وضعیت تغذیه ای و فعالیت پروتئولیتیک و آمیلولیتیک گوارشی h. armigera در واکنش به تغذیه از یازده هیبرید ذرت شامل k47/2-2-1-22-1-1-1 * k19، k3547/3 * k3615/2، k3653/2 * mo17، k3615/2 * k19/1، ksc705، klm77002/10-1-1-1-1-6-1 * k19/1، k47/22-1-22-1-1-1 * a679، k48/3-1-1-3-2-1-1-1 * k18، klm78018/6-1-1-1-3-2 * mo17، ksc720 و ksc704، در دمای 1±25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. نتایج حاصل از شاخص های تغذیه ای بر حسب وزن خشک نشان داد که بیشترین درصد بازدهی تبدیل غذای بلعیده شده (eci) و بازدهی تبدیل غذای هضم شده (ecd) مربوط به لاروهای پرورش یافته روی هیبرید klm78 * mo17 (به ترتیب 10/0±90/4 و 10/0±40/6 درصد) بود. کمترین درصد بازدهی تبدیل غذای بلعیده شده مربوط به تغذیه لاروها روی هیبریدهای k35 * k36 (08/0±80/1 درصد) و k36 * mo17 (09/0±70/1 درصد) و کمترین درصد بازدهی تبدیل غذای هضم شده مربوط به تغذیه لاروها روی هیبرید k35 * k36 (09/0±10/2 درصد) بود. بیشترین فعالیت پروتئولیتیک کل لارو سن چهارم مربوط به هیبرید ksc705 (24/0±85/4 واحد بر میلی گرم) و کمترین آن مربوط به هیبرید k47 * a67 (19/0±34/1 واحد بر میلی گرم) بود. در سن پنجم لاروی بیشترین فعالیت پروتئولیتیک کل مربوط به تغذیه لاروها از هیبرید k47 * k19 (06/0±38/8 واحد بر میلی گرم) و کمترین آن مربوط به تغذیه لاروها از هیبرید k48 * k18 (03/0±24/0 واحد بر میلی گرم) بود. بیشترین فعالیت آمیلازی در سن چهارم مربوط به لارو های پرورش یافته روی هیبرید k36 * mo17 (04/0±17/1 واحد بر میلی گرم) و کمترین آن مربوط به لاروهای تغذیه کرده روی هیبریدهای k48 * k18 (006/0±45/0 واحد بر میلی گرم) و klm78 * mo17 (03/0±42/0 واحد بر میلی گرم) بودند. در سن پنجم لاروی بیشترین فعالیت آمیلازی روی هیبرید k47 * a67 (47/0±49/4 واحد بر میلی گرم) و کمترین آن روی هیبرید k48 *k18 (003/0±54/0 واحد بر میلی گرم) بدست آمد. نتایج حاصل از بررسی شاخص های تغذیه ای و فعالیت آنزیم های گوارشی h. armigera روی هیبریدهای مختلف ذرت نشان داد که ksc705، klm78018/6-1-1-1-3-2 * mo17 و k48/3-1-1-3-2-1-1-1 * k18 مناسب ترین هیبریدها و k3615/2 * k19/1، ksc720، klm77002/10-1-1-1-1-6-1 * k19/1 و k47/22-1-22-1-1-1 * a679 نامناسب ترین هیبرید ها برای آفت بوده اند.
سعید نیکان جابلو مهدی حسن پور
شته مومی کلم (linnaeus) brevicoryne brassicae، یک آفت الیگوفاژ می باشد که از گیاهان تیره چلیپائیان تغذیه می کند. کفشدوزک ها، خانواده coccinellidae، به دلیل فعالیت شکارگری خود نقش قابل توجهی در کنترل طبیعی شته ها دارند. گیاهان میزبان نه تنها روی تغذیه شته ها موثر هستند بلکه از طریق تعاملات سطوح سه گانه غذایی روی فعالیت شکارگرها نیز اثر دارند. گونه hippodamia variegata (goeze) یک شکارگر مهم در بسیاری از اکوسیستم های کشاورزی بوده و از اغلب نقاط ایران گزارش شده است. با وجود این، اطلاعات در مورد اثر گونه گیاهان میزبان شته روی ویژگی های زیستی آن بسیار محدود است. بنابراین، در این تحقیق اثر شش گیاه میزبان شته مومی کلم شامل کلم زینتی، کلم گل، تربچه، شلغم، کلزا و کلم برگ قرمز روی نمو، بقاء، تولیدمثل و جدول زندگی باروری کفشدوزک h. variegata در دمای °c 1±25 در آزمایشگاه مورد مطالعه قرار گرفت. داده های حاصل از دموگرافی کفشدوزک h. variegata، با استفاده از جدول زندگی سن، تک جنسی و هم چنین سن-مرحله، دو جنسی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از جدول زندگی تک جنسی نشان داد که نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) کفشدوزک در تغذیه از شته روی گیاهان میزبان فوق به ترتیب 164/0، 190/0، 184/0، 177/0، 187/0 و 158/0 بر روز و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) به ترتیب 177/1، 209/1، 202/1، 041/1، 206/1 و 172/1 بر روز می باشد. مقادیر نرخ خالص تولید مثل (r0) کفشدوزک h. variegata روی این شش گیاه میزبان به ترتیب 434/255، 085/261، 828/201، 418/165، 910/208 و 542/115 (تخم ماده/ماده/نسل) بدست آمد. علاوه بر این، مدت زمان طول یک نسل (t) کفشدوزک روی شته از 40/26 روز در میزبان کلم زینتی تا 14/51 روز در میزبان تربچه متفاوت بود. همچنین نرخ بقا در زمان ظهور حشرات کامل با تغذیه از شته مومی کلم روی شش میزبان به ترتیب 92، 94، 84، 90، 98 و 92 درصد بدست آمد. نتایج حاصل از جدول زندگی دو جنسی نشان داد که نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) کفشدوزک با تغذیه از شته روی گیاهان ذکر شده در بالا از 188/0 بر روز روی کلزا تا 155/0 بر روز روی کلم برگ قرمز متغیر است. مقادیر نرخ خالص تولیدمثل (r0) این شکارگر از 78/252 تخم ماده/ماده/نسل روی کلم زینتی تا 74/116 تخم ماده/ماده/نسل روی کلم برگ قرمز متغیر بود. مدت زمان طول یک نسل (t) روی گیاهان ذکر شده در بالا به ترتیب 40/30،، 81/29، 80/29، 58/30، 52/28 و 87/30 روز محاسبه شد. با در نظر گرفتن کل پارامترهای دموگرافیک می توان گفت کفشدوزک h. variegata با تعذیه از شته مومی کلم روی هر یک از شش گیاه میزبان قادر به تکمیل چرخه زندگی است ولی گیاه کلزا با توجه به نرخ ذاتی افزایش جمعیت، جهت نشو و نمای این کفشدوزک مناسب تر می باشد. نتایج به دست آمده در این پژوهش، به ویژه بالا بودن نرخ ذاتی افزایش جمعیت این شکارگر روی کلزا، بیان گر ضرورت انجام پژوهش های بیشتر در خصوص استفاده از این شکارگر در برنامه های کنترلی شته مومی کلم می باشد.
مریم عیدی قدیر نوری قنبلانی
در این تحقیق، تاثیر دو حشره کش شیمیایی و دو قارچ بیمارگر روی حشرات کامل شته ی رز، macrosiphum rosae linnaeus در شرایط آزمایشگاهی(1± 25 درجه ی سیلسیوس، رطوبت نسبی5 ± 80 درصد برای قارچ ها و رطوبت نسبی 5±60 درصد برای حشره کش ها، دوره ی نوری 12ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی) مطالعه شد. برای زیست سنجی حشره کش ها، برگ های رز به مدت 10 ثانیه در هر غلظت غوطه ور شدند و اجازه داده شد به مدت 15 دقیقه خشک شوند. آزمایش چهار بار در روزهای مختلف تکرار شد. آزمایش زیست سنجی قارچ های بیمارگر با گذاشتن یک میکرولیتر از هر غلظت روی حشره با سرنگ هامیلتون به روش موضعی انجام گرفت. این آزمایش به-صورت طرح فاکتوریل و با طرح پایه ی کاملاً تصادفی در شش تکرار انجام شد. مقادیر50lc تیامتوکسام و دینوتئوفوران بعد از 24 ساعت روی حشرات بالغ شته ی رز به ترتیب 24/3 و 13/ 260 پی پی ام بود. پارامترهای جمعیت پایدار مانند نرخ های ناخالص و خالص تولید مثل، نرخ های ذاتی و متناهی افزایش جمعیت، متوسط طول یک نسل، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت و پارامترهای زیستی مانند زادآوری، طول عمر و پارامترهای تولید مثلی به صورت معنی داری تحت تاثیر غلظت های زیرکشنده ی حشره کش ها (30lc) قرار گرفتند. مقادیر rm در تیمارهای شاهد، دینوتئوفوران و تیامتوکسام به ترتیب 335/0، 224/0 و 184/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که تیامتوکسام سمیت بالاتری نسبت به دینوتئوفوران روی حشرات بالغ شته ی رز و پارامترهای جدول زندگی داشت. مقادیر 50lc قارچ های l. lecanii و b. bassiana روی حشرات کامل شته ی رز به ترتیب 104× 38/1 و 105 ×66/2 اسپور در میلی لیتر بدست آمد. بنابراین می توان گفت که قارچ l. lecanii و حشره کش تیامتوکسام در مقایسه با دینوتئوفوران و b. bassiana تاثیر بیشتری در کنترل شته ی رز می توانند داشته باشند.
منیژه پناهی خانقاه جبراییل رزمجو
شته ی سبزگندم، sitobion avenae (fabricius)، به عنوان یکی از آفات مهم غلات دانه ریز و به ویژه گندم در سال های اخیر بوده و جمعیت رو به گسترش دارد و یکی از عوامل مهم انتقال ویروس کوتولگی زرد جو می باشد. اخیرا پیشنهاد شده است که می توان از مقاومت القایی برای کاهش جمعیت حشرات استفاده کرد. مقاومت القایی در اثر واکنش گیاه به تغذیه آفت روی گیاه در برابر حشرات آفت ایجاد می گردد. در این تحقیق به منظور القای مقاومت در دو رقم گندم به شته ی سبز گندم ارقام گندم با نام های سای سونز و شیرودی در مرحله 3 برگه شدن برای مدت های 0، 2، 4، 6، 8 روز با پنج عدد شته ی سبز گندم در داخل اطاقک رشد تنظیم شده در دمای ?2±25، رطوبت نسبی 5 ±60 درصد و دوره ی نوری (l:d) 14:10 آلوده گردید و پس از سپری شدن هریک از این مدت ها، گیاهان برای مدت 48 ساعت عاری از شته نگهداری شدند. سپس روی هر گیاه یک شته ی بالغ مستقر گردانده شده (برای هر تیمار 20 تکرار) و پارامترهای زیستی آن مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از نظر نرخ ذاتی افزایش جمعیت شته (rm) بین دو رقم گندم و بین تیمارهای زمانی روی دو رقم اختلاف معنی داری در سطح احتمال 5% وجود دارد، به طوری که rm روی رقم شیرودی 198/0 ماده/ماده/روز و روی رقم سای سونز 075/0 ماده/ماده/روز ثبت شد. بیشترین و کمترین مقدار rm بین تیمارهای زمانی در رقم سایسونز به ترتیب در تیمار شاهد (092/0 ماده/ماده/روز) و تیمار 6 روز پیش آلودگی (063/0 ماده/ماد/روز) و نیز روی رقم شیرودی در تیمار شاهد (216/0 ماده/ماده/روز) و تیمار 6 روز پیش آلودگی (157/0 ماده/ماده/روز) بدست آمد و بین 6 روز آلودگی قبلی و 8 روز آلودگی قبلی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. از نظر میانگین طول دوره ی نشو و نمو مرحله پورگی بین دو رقم گندم و 5 تیمار زمانی در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی داری مشاهده شد. میانگین طول دوره ی نشو و نمای پوره ها در رقم سای-سونز و شیرودی به ترتیب 3/0±15/10 و 1/0±98/7 روز بود. بیشترین میانگین طول دوره ی نشو و نمای پوره ها در رقم سای سونز و شیرودی به ترتیب 3/10 و 8/8 روز مربوط به تیمار 6 روز آلودگی قبلی و کمترین آن در تیمار شاهد مشاهده گردید. بیشترین و کمترین میانگین تعداد نتاج تولید شده در رقم شیرودی و رقم سای سونز بترتیب 1/19 و 4/6 پوره بود. همچنین بیشترین و کمترین میانگین تعداد نتاج در دوره ی تولید مثلی در بین تیمارها در رقم سایسونز بترتیب در تیمار شاهد (6/1 عدد) و در تیمار 6 روز آلودگی قبلی (2/1 عدد) و در رقم شیرودی بترتیب در در تیمار شاهد (04/2 عدد) و در تیمار 6 روز آلودگی قبلی (6/1 عدد) دیده شد. بنابراین نتیجه گیری می شود می توان با 6 روز آلودگی قبلی گندم به شته ی سبز گندم در آن مقاومت القایی نسبت به این شته ایجاد نمود که در برنامه ی ipm این آفت می تواند مفید واقع شود.
پروین حسینی جبرائیل رزمجو
شته جالیز، aphis gossypii glover، یکی از آفات مهم خیار به¬ویژه در گلخانه¬ها می¬باشد. در این تحقیق اثر pgpr، ورمی¬کمپوست، کودهای هیومیک و نیتروژنه بر رشد جمعیت شته جالیز و برخی شاخص¬های رشدی گیاه خیار شامل ارتفاع بوته، کلروفیل برگ و وزن خشک گیاه و هم¬چنین پارامترهای جدول زندگی این شته مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان در گلخانه¬ در دمای 3±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شدند. در آزمایش اول، 3، 5، 7، 9، 12، 15، 18، 21 روز پس از آلودگی گیاهان به شته¬ها تعداد آن¬ها شمارش شدند. بیشترین تعداد شته در تیمار شاهد (355/0±5/356) و کمترین تعداد آن در تیمار کود هیومیک (268/0±1/157) مشاهده شد. در آزمایش دوم، اثر pgpr، کودهای ورمی¬کمپوست، هیومیک، مخلوط ورمی-کمپوست- هیومیک و نیتروژن روی پارامترهای جدول زندگی شته¬ی جالیز، بررسی شد. نتایج نشان داد که از نظر مدت زمان مراحل نشوونمای پورگی، مدت زمان پوره¬زایی و طول عمر افراد بالغ بین تیمارهای مورد آزمایش اختلاف معنی-داری وجود دارد. همچنین بین تیمارهای مورد آزمایش از نظر میانگین¬های نرخ خالص تولید¬مثل (r0) نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (?)، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و مدت زمان یک نسل (t) اختلاف معنی¬داری مشاهده گردید. بیشترین میزان نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) در تیمار شاهد (388/0 ماده/ماده/روز) و کمترین مقدار آن در تیمار مخلوط ورمی¬کمپوست- هیومیک (315/0 ماده/ماده/روز) به دست آمد. بیشترین نرخ خالص تولیدمثلی در تیمار کود نیتروژنه (94/113 پوره/ماده/نسل) و کمترین مقدار آن در تیمار مخلوط ورمی¬کمپوست- هیومیک (09/19 پوره/ماده/نسل) مشاهده گردید. نتایج ما نشان داد که کاربرد مخلوط ورمی¬کمپوست- هیومیک می¬تواند با کاهش دادن رشد جمعیت شته¬ی جالیز در مدیریت تلفیقی آن در خیار گلخانه¬ای مفید واقع شود.
جواد ابراهیمی حاجیکلایی قدیر نوری قنبلانی
شته¬ روسی گندم،(mordvilko) diuraphis noxia، یکی از آفات غلات دانه¬ریز و به¬ویژه گندم می¬باشد که می-تواند خسارت و کاهش عملکرد قابل توجهی را در این محصول ایجاد نماید. در این تحقیق مقاومت نسبی 30 ژنوتیپ گندم و یک رقم تریتیکاله طی مرحله نهال¬بذری در شرایط آزمایشگاهی از طریق بررسی مقاومت آنتی¬زنوزی، آنتی¬بیوزی و تحمل این ژنوتیپ¬ها در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی آنتی¬زنوز از طریق شمارش تعداد شته¬های بالغ جلب شده روی هر ژنوتیپ آزمایشی پس از گذشت 24، 48 و 72 ساعت از شروع رهاسازی نشان داد که ژنوتیپ¬های مورد مطالعه فاقد مقاومت آنتی¬زنوزی بوده و تفاوت معنی¬داری از نظر تعداد شته¬های جلب شده بر روی ژنوتیپ¬های مختلف وجود ندارد. جهت ارزیابی آنتی¬بیوز دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول هر یک از 31 ژنوتیپ مورد آزمایش با 3 عدد پوره سن اول شته آلوده¬سازی شدند و پس از گذشت 14 روز تعداد کل شته¬های موجود روی هر گیاهچه شمارش و ثبت گردید. بر اساس نتایج به¬دست آمده تریتیکاله با میانگین 1 عدد شته و گندم رقم سرداری (شاهد حساس) با میانگین 4/77 عدد شته به¬ترتیب بیش¬ترین و کم¬ترین خاصیت آنتی¬بیوزی را از بین ژنوتیپ¬های مورد مطالعه نشان دادند. در آزمایش دوم که بر روی ژنوتیپ¬های انتخاب شده در آزمایش اول انجام شد نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) شته روسی گندم روی چهار ژنوتیپ دارای کم¬ترین و بیش¬ترین تعداد شته بررسی شد. بیش¬ترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی رقم الوند (273/0 مادهمادهروز) و کم¬ترین مقدار آن روی رقم بزوستایا (214/0 مادهمادهروز) به¬دست آمد. در ارزیابی تحمل اختلاف معنی¬داری بین ژنوتیپ¬های مورد آزمایش از نظر درصد کاهش نسبی ارتفاع و وزن¬ خشک مشاهده شد. در این آزمون میانگین درصد کاهش نسبی ارتفاع در رقم کاسکوژن (9/16 درصد) به¬طور معنی¬داری پایین-تر از رقم کراس¬سبلان (8/93 درصد) بود. از نظر کاهش نسبی وزن¬ خشک کم¬ترین درصد کاهش نسبی وزن خشک در تریتیکاله و گندم رقم کاسکوژن (9/7 درصد) مشاهده شد که به¬طور معنی¬داری نسبت به رقم اوحدی (3/62 درصد) پایین¬تر بود. بر اساس نتایج به¬دست¬آمده در بین ژنوتیپ¬های گندم نان مورد بررسی رقم کاسکوژن با داشتن آنتی¬بیوز متوسط و بیش¬ترین میزان تحمل نسبت به شته¬ روسی گندم به¬عنوان رقم برتر شناخته شد.
محمد شهباز قدیر نوری قنبلانی
مینوز برگ گوجه¬فرنگی،tuta absoluta (meyrick) ، یکی از آفات مهم گوجه¬فرنگی می¬باشد، که در سال¬های اخیر به ایران وارد شده و خسارات سنگینی به گوجه¬فرنگی در مزارع و گلخانه¬ها وارد می¬کند. در این تحقیق، پارامتر¬های زیستی این آفت بر روی 12 رقم تجاری گوجه¬فرنگی به اسامی: محلی مشکین، chef، ch falat،y falat ، has 2274، infinity، korral، synda rz، cal jn3، valouro، pellmech و super h در داخل اتاقک رشد تنظیم شده در دمای 2 ± 25 درجه¬ی سیلیسیوس، رطوبت نسبی %5 ± 65 و دوره¬ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد مطالعه قرار گرفت، همچنین میزان خسارت و فعالیت آنزیم¬های گوارشی لارو¬های سن سوم و چهارم آفت در شرایط گلخانه در دمای 5 ± 25 درجه¬ی سیلیسیوس، رطوبت نسبی %5 ± 60 و دوره¬ی نوری طبیعی مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین طول دوره¬ی لاروی روی رقم korral (92/12 روز) و کمترین مقدار آن روی رقم valouro (73/10 روز) به دست آمد. همچنین، کمترین (08/5 روز) و بیشترین (13/8 روز) طول دوره¬ی تخمریزی به ترتیب روی ارقام korral و valouro مشاهده شد. در بین ارقام مختلف، کمترین باروری روزانه روی رقم korral (54/47 تخم) و بیشترین مقدار آن روی رقم valouro (53/119 تخم) به دست آمد. طول عمر افراد ماده از 47/8 روز روی رقم korral تا 13/12 روز روی رقم valouro متغیر بود. کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) (105/0 ماده/ماده/روز) روی رقم korral و بیشترین مقدار آن (158/0 ماده/ماده/روز) روی رقم valouro مشاهده گردید. همچنین کمترین مقادیر نرخ خالص تولید مثل (r0) و نرخ متناهی افزایش جمعیت ?)) بر روی رقم korral (به ترتیب 54/25 و 110/1) و بیشترین مقادیر این دو پارامتر بر روی رقم valouro به ترتیب (28/81 و 172/1) ثبت شد. طولانی¬ترین مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt)، (63/6 روز) روی رقم korral و کوتاه¬ترین مقدار آن (38/4 روز) روی رقم valouro مشاهده شد. همچنین کمترین مقادیر تعداد کل دالان¬ها و درصد برگچه¬های آلوده بر روی رقم korral (به ترتیب 25/15 و 63/13) و بیشترین مقادیر این دو پارامتر بر روی ارقام valouroو cal jn3(به ترتیب 75/66 و 36/57) مشاهده شد. بیشترین فعالیت پروتئولیتیکی لاروهای سن سوم و چهارم t. absoluta روی رقم korral (بهترتیب 463/11 و u/mg 480/4) بود. کمترین فعالیت پروتئولیتیکی لاروهای سن سوم و چهارم absoluta t. روی ارقام cal jn3 و valouro (به ترتیب 985/3 و u/mg 240/1) بود. همچنین بیشترین فعالیت آمیلولیتیکی لاروهای سن سوم و چهارم t. absoluta روی رقم korral (بهترتیب 284/1 و mu/mg 694/0) بود. کمترین فعالیت آمیلولیتیکی لاروهای سن سوم و چهارم t. absolutaنیز روی رقم valouro (بهترتیب 281/0 و mu/mg 290/0) بود. نتایج نشان داد که در بین ارقام مختلف مورد مطالعه در این تحقیق، رقمkorral و valouro به ترتیب نامطلوب¬ترین و مطلوب¬ترین ارقام نسبت به t. absoluta بودند، لذا می¬توان از رقم korral در مدیریت تلفیقی این آفت استفاده نمود.
مهسا فصیحی زاده حمیدرضا محمد دوست
این تحقیق در سال زراعی 91-1390 در مزرعه¬ی تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات نواری در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش سه سطح نیتروژن (0 ، 100 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع اوره)، سه رقم گندم (کاسکوژن، سایسونز و mv17) و سه نوع علفکش دو منظوره، شوالیه (مزوسولفورون+یدوسولفورون) به میزان 400 گرم در هکتار، آپیروس (سولفوسولفورون) به میزان 6/26 گرم در هکتار و توتال (سولفوسولفورون + مت¬سولفورون¬متیل) به میزان 16 گرم در هکتار بودند. نتایج نشان داد که رقم کاسکوژن در تیمار عدم مصرف نیتروژن و رقم سایسونز هنگام مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از توانایی رقابتی بیشتری با علف¬های هرز برخوردار بودند. در این تیمارها کمترین درصد پوشش علف-های هرز مشاهده شد. همچنین، با افزایش نیتروژن تا 100 کیلوگرم در هکتار، ارتفاع گندم و تعداد دانه در خوشه به طور معنی¬داری افزایش یافت، اما پس از این مقدار، افزایش نیتروژن تأثیر چندانی نداشت. ارتفاع، عملکرد بیولوژیکی، تعداد پنجه بارور، تعداد خوشه، وزن هزار دانه گندم و میزان عملکرد با کاربرد علفکش توتال در بالاترین مقدار خود بود. بیشترین میزان کنترل علف¬های هرز نیز در هنگام کاربرد این علفکش حاصل شد. بیشترین میزان کنترل علف¬های هرز در رقم سایسونز و هنگام کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن به همراه علفکش توتال به دست آمد.
نسیم گلی خواجه جبرائیل رزمجو
شته ی سبزگندم، sitobion avenae (f.)، به عنوان یکی از آفات مهم غلات دانه ریز و به ویژه گندم در سال های اخیر بوده و جمعیت رو به گسترش دارد و یکی از عوامل مهم انتقال ویروس کوتولگی زرد جو می باشد. برای کنترل این آفت استفاده از ارقام مقاوم می تواند مفید و موثر باشد. لذا در این تحقیق امکان وجود مقاومت در لاین های مختلف جو در مرحله ی 2 تا 3 برگی جو در اتاقک رشد (دمای 1 ± 25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±60 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی) از طریق بررسی آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. جمعیت اولیه ی شته-ی مورد بررسی از مزارع گندم اطراف اردبیل در سال 1391 تهیه شد. ابتدا آزمایش غربال سازی انجام گرفت و تعداد 40 لاین جو برای ارزیابی مقاومت و حساسیت آنها نسبت به شته ی سبزگندم آلوده سازی شدند. 14 روز پس از آلودگی اولیه، تعداد کل شته های تولید شده روی هر گیاهچه شمارش و ثبت گردید و ده لاین جو به عنوان لاین های مقاوم و حساس برای آزمایشات بعدی انتخاب شدند. آزمایشات آنتی زنوز از طریق شمارش تعداد شته های بالغ جلب شده روی هر لاین جو انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که از نظر تعداد شته های جلب شده بر روی لاین های مختلف اختلاف معنی داری وجود ندارد. در هر حال، بیشترین و کمترین تعداد شته ی بالغ جلب شده به ترتیب مربوط به لاین ebyt 90-16و ebyt 89-14(با متوسط 46/12 و 26/5 شته روی هر گیاه) بود. در آزمایشات آنتی بیوز از پارامترهای رشد جمعیت استفاده گردید. از نظر طول دوره ی نشو و نمای مراحل نابالغ این شته بین لاین های مختلف جو تفاوت معنی داری وجود داشت. بیشترین و کمترین طول این دوره (16 و 13/12 روز) به ترتیب روی لاین ebyt 90-19 و لاین ebyt 89-14 مشاهده شد. همچنین درصد بقای پوره ها از 40-75 درصد روی لاین ebyt 89-14 و ebyt 90-16 تغییر کرد. از نظر تعداد نتاج تولید شده نیز به ازای هر شته بین لاین های مورد بررسی تفاوت معنی داری مشاهده شد و بیشترین و کمترین تعداد پوره های تولید شده توسط هر شته روی لاین ebyt 89-12 و لاین ebyt 89-3 به ترتیب 0/19 و 5/5 عدد پوره به دست آمد. دوره ی پوره زایی افراد بالغ روی لاین-های مختلف اختلاف معنی داری نشان داد. طولانی ترین و کوتاه ترین طول این دوره (3/15 و 9/4 روز) به ترتیب روی لاین ebyt 89-12 و لاین ebyt 89-14 به دست آمد. در بین لاین های مورد بررسی از نظر نرخ ذاتی افزایش جمعیت نیز تفاوت معنی داری وجود داشت. به طوری که بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت برابر با 188/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین ebyt 90-19 و کمترین مقدار این پارامتر 098/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین ebyt 89-14 مشاهده شد. همچنین در لاین های مورد بررسی بین تمام شاخص های مورد بررسی اختلاف معنی داری مشاهده شد. بیشترین و کمترین طول یک نسل (t) بین 1/18 تا 6/13 روز، به-ترتیب روی لاین ebyt 89-12 و لاین ebyt 90-19 به دست آمد . بیشترین و کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0) 32/18 تا 64/4 پوره/ماده/نسل، روی لاین ebyt 89-12 و ebyt 89-14 مشاهده شد.طولانی ترین زمان دو برابر شدن جمعیت (dt)مربوط به لاین ebyt 89-14 (7/6) و کوتاه ترین آن مربوط به ebt 90-16 (6/3 ) بود.و همچنین بیشترین و کمترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) بین 103/1 تا 207/1 پوره/ماده/روز به ترتیب روی لاین ebyt 89-14و ebyt 90-16 متغیر بود. همچنین آزمون تحمل بر اساس اندازه گیری برخی پارامترهای رشدی گیاهان آلوده و سالم شامل طول ساقه، کلروفیل، وزن تر و وزن خشک انجام گرفت. از نظر درصد کاهش هر پارامتر در گیاهان آلوده نسبت به گیاهان سالم اختلاف معنی داری بین لاین های مورد آزمایش مشاهده نشد. در این آزمون لاین های ebyt 90-16 و ebyt 90-19بیشترین و لاین های ebyt 89-14 و ebyt 89-3 کمترین خسارت را توسط شته متحمل شدند. بر اساس نتایج، لاین هایebyt 89-14 و ebyt 89-3 دارای مقاومت آنتی بیوزی نسبت به شته ی سبز گندم بودند.
مریم منبری زهرا رفیعی کرهرودی
در این آزمایش اثر کشندگی، ضد تغذیه ای و دور کنندگی پنج گیاه دارویی همیشه بهار، calendula officinalis l.، افسنطین، .artemisia absinthium l، بادرنجوبه،,melissa officinalis l. مریم گلی،salvia officinalis l.، بابونه،chamaemelum nobile l. و همچنین پوست سبز میوه گردوی معمولی.l ,juglans regiaروی شب پره هندی ،hubner)) plodia interpunctella، بررسی خواهد شد. مواد گیاهی مورد نیاز در خرداد ماه سال 1391 از مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی جمع آوری شده و در شرایط سایه خشکانده شد. سپس پودر و عصاره آنها تهیه خواهد شد تخم های شب پره هندی جهت تهیه کلنی اولیه از آزمایشگاه حشره شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اراک تهیه خواهد شد. اثر حشره کشی پودر و عصاره های هگزانی و استنی، اثر دور کنندگی عصاره های گیاهی و تاثیر عصاره ها روی شاخص های تغذیه ای روی شب پره هندی بررسی خواهد شد.
اکرم تقی زاده ساروکلائی هوشنگ رفیعی دستجردی
سوسک کلرادوی سیب زمینی، leptinotarsa decemlineata (say)، یکی از مهم ترین آفات سیب زمینی در جهان و ایران می باشد که برای کنترل آن از حشره کش های شیمیایی استفاده می شود. امروزه اسانس ها و عصاره های گیاهی، که از گیاهان معطر استخراج می شوند، به عنوان جایگزین حشره کش های سنتتیکی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در این تحقیق کارایی اسانس شش گیاه دارویی شامل مرزه خوزستانی، satureja khuzistanica jamzad؛ ریحان، .ocimum basilicum l؛ آویشن دنایی، thymus daenensis celak. ؛ مورد، myrtus communis l.؛ نعناع، spicata l. mentha و میخک ،eugenia caryophyllus (sprengel) در مقایسه با حشره کش های شیمیایی تیامتوکسام، دینوتفوران، ایمیداکلوپرید و لوفنوران بر مراحل رشدی سوسک کلرادوی سیب زمینی در داخل اتاقک رشد مورد بررسی قرار گرفت.
مهرنوش متین قدیر نوری قنبلانی
چکیده ندارد.
مهدی حسن پور قدیر نوری قنبلانی
چکیده ندارد.
مرتضی برمکی سعید زهتاب سلماسی
چکیده ندارد.
نگار علی اوغلی قدیر نوری قنبلانی
سیب زمینی یک محصول زراعی عمده در کشور ایران می باشد که تا سال 1363 فاقد آفت جدی در کشور بود. در سال 1363 سوسک کلرادوی سیب زمینی برای نخستین بار در مزارع سیب زمینی اردبیل مشاهده گردید. از آن به بعد این آفت به عنوان یک آفت کلیدی در مزارع سیب زمینی اکثر نقاط کشور استقرار یافته است که با تغذیه از برگ های میزبان و کاهش سطح فتوسنتتیکی گیاه موجب کاهش عملکرد محصول می شود. در حال حاضر استفاده از روش کنترل شیمیایی موثرترین روش کنترل این آفت محسوب می شود. با توجه به مضرات سموم شیمیایی برای حشرات مفید، انسان و محیط زیست، جایگزین کردن روش کنترل شیمیایی با روش های غیر شیمیایی و یا کاهش مصرف حشره کش های مصنوعی بسیار ضروری می باشد. به همین دلیل در این تحقیق تاثیر جداگانه ی دزهای توصیه شده ی حشره کش های مصنوعی ایمیداکلوپراید و فن والریت و حشره کش میکروبی bt و تاثیر تلفیقی از نصف دز توصیه شده ی این دو حشره کش با نصف دز bt در کنترل سوسک کلرادو تحت شرایط صحرایی در سال 1387 در شهرستان سراب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که هیچ کدام از حشره کش های مصنوعی به تنهایی یا به صورت تلفیق با حشره کش میکروبی bt بر روی تخم سوسک کلرادو تاثیر ندارند. ولی تراکم جمعیت لاروهای نسل اول و دوم سوسک کلرادو پس از کاربرد تیمارهای مختلف سمپاشی به طور معنی داری در مقایسه با جمعیت لاروها در تیمار شاهد کاهش یافت. به طوری که کمترین تراکم جمعیت لارو در تیمار تلفیقی نصف دز ایمیداکلوپراید + bt مشاهده شد. بنابراین، تیمار تلفیقی نصف دز ایمیداکلوپراید + bt در مقایسه با سایر تیمارها، کشندگی بیشتری را علیه لاروهای سوسک کلرادو نشان داد. بنابراین با توجه به مضرات سموم شیمیایی برای حشرات مفید و انسان کاربرد تلفیقی نصف دز توصیه شده ی سموم ایمیداکلوپراید و فن والریت به همراه نصف دز توصیه شده ی bt به جای دز کامل سموم ایمیداکلوپراید و فن والریت برای کنترل لاروهای سوسک کلرادو توصیه می شود. در این تحقیق تاثیر دز توصیه شده ی bt در کنترل لاروها در مقایسه با سایر تیمارهای سمپاشی کمتر بود و خاصیت کشندگی bt با افزایش سن لاروها کاهش یافت. همچنین کاربرد سم ایمیداکلوپراید و فن والریت بر روی حشرات کامل سوسک کلرادو باعث کاهش معنی دار جمعیت حشرات کامل در هر دو نسل (در مقایسه با تیمار شاهد) شد.
حجت توکلی جبرائیل رزمجو
در این مطالعه یازده هیبرید ذرت تولید شده توسط موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج جهت تعیین هیبرید مقاوم به کرم ساقه خوار ذرت، ostrinia nubilalis hb.، در سال 1387 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مغان در دو آزمایش سمپاشی نشده و سمپاشی شده (شاهد) به صورت طرح بلوک های کاملا تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرارگرفتند. نمونه برداری جهت تعیین سه مکانیسم مقاومت (آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل) صورت گرفت. مطالعه مقاومت آنتی زنوز با استفاده از صفات تعداد دستجات تخم و تخم در دسته نسل های دوم و سوم که در این منطقه به ذرت خسارت می زند، نشان داد که بین هیبریدها اختلاف معنی داری در سطح احتمال پنج درصد وجود دارد به طوری که بیشترین تعداد دسته تخم روی هیبرید k3640/3×mo17 و کمترین تعداد دسته تخم روی هیبریدهای zp684 و exp1 مشاهده شدند. بررسی مقاومت آنتی بیوز نیز با استفاده از صفات طول دالان عمودی، تعداد دالان عمودی، تعداد لارو درون ساقه، درصد برگ آلوده، شدت آلودگی برگ ها (0- 9) و تعداد سوراخ در ساقه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی اختلاف معنی داری را بین هیبریدها نشان نداد ولی به هر حال هیبریدهای zp684 و exp1 کمترین سوراخ لاروی در ساقه، کمترین تعداد دالان و طول دالان عمودی کوتاه را دارا بودند. بین هیبریدهای مورد بررسی از نظر صفت درصد شکستگی ساقه و عملکرد دانه به عنوان شاخص های ارزیابی تحمل اختلاف معنی داری در سطح احتمال پنج درصد وجود داشت. بین درصد شکستگی ساقه با عملکرد همبستگی منفی و معنی داری در سطح احتمال پنج درصد مشاهده گردید. بنابراین با مقایسه مقاومت یا حساسیت 11 هیبرید ذرت نسبت به کرم ساقه خوار ذرت در دشت مغان مشخص شد که هیبریدهایbc666 ، s.c700و s.c704با بیشترین درصد شکستگی ساقه و عملکرد پایین حساس ترین و هیبریدهای exp1 و zp684 با داشتن کمترین درصد شکستگی ساقه و عملکرد بالا مقاوم ترین هیبریدها می باشند.
بابک سرداری قوجه بیگلو قدیر نوری قنبلانی
کرم ساقه خوار ذرت،ostrinia nubilalis hb.، یکی از جدی ترین آفات ذرت در سراسر جهان و ایران می باشد. یکی از روش های کنترل این آفت استفاده از ارقام مقاوم است. لذا در این مطالعه 10 هیبرید ذرت تولید شده در موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج برای تعیین هیبرید مقاوم به کرم ساقه خوار ذرت در سال 1386 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مغان، در دو آزمایش، سمپاشی نشده و سمپاشی شده به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی مقاومت هیبریدها در سه مرحله رویشی ذرت و حمله آفت انجام گرفت: در مرحله اول صفات تعداد دستجات تخم آفت، تعداد برگ آلوده و تعداد برگ به عنوان شاخص گزینش هیبریدها مورد ارزیابی قرار گرفتند که در این مرحله هیبریدها از نظر صفات فوق به جز تعداد برگ آلوده با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند. در مرحله دوم ارزیابی، بین هیبریدهای مورد بررسی از نظر زمان ظهور گل آذین نر، ارتفاع گیاه، قطر بلال با پوست و بی پوست در سطح احتمال یک درصد تفاوت معنی داری مشاهده شد ولی ازنظر قطر گره، طول دالان ساقه (دالان عمودی) و تعداد سوراخ بین هیبریدها اختلاف معنی دار مشاهده نگردید. نتایج مقایسه میانگین داده ها نشان داد که هیبریدهای sc 700 و678 bc دارای بیشترین ارتفاع و هیبرید 500 sc sweet corn دارای کمترین ارتفاع بودند و سایر هیبریدها مابین این دو هیبرید قرار گرفتند. در مرحله سوم ارزیابی از صفات درصد شکستگی ساقه، طول دالان افقی لارو در ساقه، تعداد لارو درون ساقه استفاده گردید. که بین هیبریدها از نظر صفت درصد شکستگی ساقه در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنی داری مشاهده گردید. ارزیابی هیبریدهای برخوردار از این صفات نشان داد که هیبریدهای 301 sc ، sc 500 و sweet corn بیشترین درصد شکستگی ساقه را دارا بودند و بقیه هیبریدها درصد شکستگی کمتری داشتند. از لحاظ صفت عملکرد هیبرید، 700 sc دارای پتانسیل عملکرد بالایی بود. بین هیبریدهای مورد بررسی از نظر صفت عملکرد در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنی دار مشاهده گردید، ولی هیبریدها از نظر طول دالان تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. دراین تحقیق مناسب ترین معیار برای انتخاب ژنوتیپ مقاوم، معیار تحمل تعیین گردید. در این مطالعه هیبرید sc 700 از میان هیبریدهای مورد ارزیابی بیشترین مقدار تحمل را نشان داد. همچنین این هیبرید با وجود داشتن لارو بیشتر درساقه درصد شکستگی کمتری را متحمل شده بود.
نازنین منظومی قدیر نوری قنبلانی
در تعداد زیادی از سیستم های انبارداری، استفاده از آفت¬کش¬های تدخینی به¬صرفه¬ترین و مناسب¬ترین روش مدیریت آفات انباری به شمار می¬رود، ولی افزایش روز افزون مشکلات زیست¬محیطی ناشی از کاربرد این آفت¬کش¬ها، لزوم تحقیقات برای یافتن روش¬های کنترل کم¬خطر را آشکار ساخته است. استفاده از ترکیبات طبیعی و به ویژه ترکیبات شیمیایی ثانویه گیاهان یکی از مهمترین و کم خطرترین ترکیبات جایگزین حشره¬کش¬های تدخینی محسوب می¬شود. در چند دهه اخیر تحقیقات وسیعی روی ترکیبات گیاهی متعدد به همین منظور انجام گرفته است. در این تحقیق اثرات اسانس¬های اسطوخودوس، ترخون و گلپر و عصاره کاج به دو روش تنفسی و تماسی روی سوسک چهارنقطه-ای حبوبات مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس معیار lc50 در مدت 24 ساعت روی حشرات کامل، بیشترین سمیت تنفسی برای اسانس اسطوخودوس (41/52 میکرولیتر بر لیتر هوا) و کمترین سمیت برای اسانس گلپر (337/58 میکرولیتر بر لیتر هوا) محاسبه شد. در آزمایش¬های مربوط به سمیت تنفسی روی تخم، کمترین مقدار lc50 برای اسانس اسطوخودوس (29/31 میکرولیتر بر لیتر هوا) و بیشترین آن برای اسانس گلپر (156/43 میکرولیتر بر لیتر هوا) به دست آمد. بر اساس معیار lc50 در مدت 24 ساعت روی حشرات کامل، بیشترین سمیت تماسی مربوط به اسطوخودوس (0/12 میکرولیتر بر سانتی¬مترمربع) و کمترین سمیت مربوط به گلپر (0/35 میکرولیتر بر سانتی¬متر مربع) بود در حالی¬که عصاره کاج حتی در بالاترین غلظت (23/ 157 یکرولیتر بر سانتی¬متر مربع) هیچ تلفاتی ایجاد نکرد. مقایسه اثرات دورکنندگی اسانس¬ها روی حشرات کامل نشان داد که اسانس اسطوخودوس نسبت به دو اسانس دیگر با غلظت کمتری قادر به دور کردن حشرات کامل سوسک چهار نقطه¬ای حبوبات بوده و دورکننده ¬قوی¬تری می¬باشد.
نازنین مستقیمی قدیر نوری قنبلانی
بید آرد، ephestia kuehniella ، و شب پره هندی، plodia interpunctella ، از آفات مهم فرآورده های انباری در کشورهای مختلف می باشند. از زنبور habrobracon hebetor به عنوان عامل کنترل بیولوژیک لاروهای شب پره های آفت در انبارهای بادام زمینی و فرآورده های بسته بندی شده ی غلات استفاده می شود. در این تحقیق کارایی زنبور h. hebetor در پارازیته کردن لاروهای بید آرد و شب پره هندی در تراکم های مختلف آنها در داخل اطاقک رشدی در دمای 1±25، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و10 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین تعداد حشرات کامل ظاهر شده زنبور در تیمارهای: (1) یک جفت زنبور - 8 عدد لارو هر دو میزبان؛ (2) دو جفت زنبور- 8 عدد لارو هر دو میزبان و (3) چهار جفت زنبور - 16 عدد لارو هر دو میزبان مشاهده گردید. همچنین واکنش تابعی زنبور h. hebetor نسبت به تراکم های مختلف لاروهای بید آرد و شب پره هندی از نوع iii بود. مقدار b و زمان دستیابی (th) زنبور h. hebetor روی لاروهای بید آرد و شب پره هندی به ترتیب h-1 0327/0 و h 0611/1، h-100296/0 و h 0450/1 محاسبه شد. مقدار b زنبور در تراکم های مختلف لاروهای بید آرد بیشتر از لارو شب پره هندی بود، ولی از لحاظ مقدار زمان دستیابی زنبور h. hebetor روی لاروهای بید آرد و لاروهای شب پره هندی اختلافی مشاهده نشد. افزایش تعداد تخم های گذاشته شده به ازای یک ماده ی زنبور h. hebetor نسبت به افزایش تراکم لاروهای بید آرد و شب پره هندی به صورت غیر خطی بود. به این ترتیب که تعداد تخم های گذاشته شده به ازای یک ماده ی زنبور متناسب با افزایش تراکم لاروهای دو گونه میزبان از 1 تا 8 لارو افزایش و در تراکم های 16 تا 32 لارو کاهش یافت. تعداد حشرات کامل ظاهر شده به ازای یک ماده ی زنبور h. hebetor نیز متناسب با افزایش تراکم های لارو بید آرد و شب پره هندی از 1 تا 16 لارو افزایش و در تراکم 32 لارو هر دو میزبان کاهش نشان داد. درصد ماده های ظاهر شده و درصد زنده مانی به ازای یک ماده ی زنبور متناسب با افزایش تراکم لاروهای بید آرد و شب پره هندی از 1 تا 32 لارو افزایش یافت.