نام پژوهشگر: علی احمدی مقدم
اعظم شاقاسمی علی احمدی مقدم
منطقه حفاظت شده دنا ی شرقی به عنوان یک اکوسیستم مهم کوهستانی زاگرس است، که در جنوب شرقی استان کهکیلویه و بویراحمد به وسعت تقریبی 28792هکتار به مختصات 27℃درجه℃51. تا 33℃. درجه51 طول شرقی و درجه37. درجه30 تا درجه℃ 38. ℃31 عرض شمالی خط استوا قرار گرفته و از تاریخ 80/7/25 بر اساس مصوبه 208 شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور درزمره مناطق حفاظت شده درآمد. این منطقه دارای قلل مرتفع و دیواره های عظیم است. از لحاظ اقلیمی دارای اقلیم مرطوب است. تعداد گونه های گیاهی و جانوری در این منطقه طبق آمار رسمی و غیر رسمی زیاد است. بسیاری از گونههای گیاهی منطقه از گیاهان دارویی با ارزش هستند. فلور این منطقه غنی است و مصارف گوناگونی دارد. در گذشته به سبب تنوع بالای گیاهان علوفهای از این منطقه برای چرای دام و مصارف دارویی استفاده مفرط میشد. فلور غنی منطقه، این منطقه را در معرض خطر قرار داده است و انجام مطالعات در شناخت دقیق اکوسیستم منطقه از جمله، شرایط مناسب برای رویش های گیاهی این منطقه و گونههای آن و همچنین بررسی شاخص های تنوع گونهای را ضروری کرده است. در این تحقیق نواحی کوه گل و برآفتاب در شمال غربی منطقه با توجه به اهمیت و نیز شرایط مناسب برای نمونه برداری از پوشش گیاهی، دامنه ارتفاعی وسیع و نوع پوشش گیاهی برای مطالعه انتخاب شد . این منطقه دارای دو دیواره شمالی و جنوبی است . شیب شمالی دارای خاک کاملتر و رطوبت بیشتر و شیب ملایمتری است. نمونه برداری از پوشش گیاهی منطقه به روش تصادفی – سیستماتیک انجام گرفت که در آن 37 پلات گذاشته شد. اندازه هر پلات به روش حد اقل سطح تعیین شد و برای پوشش درختی و درختچه ای 100×100 متر و برای بوته ای و علفی 10×10 متر تعیین شد . برای هر پلات اطلاعات مربوط به موقعیت جغرافیایی و ارتفاع به کمک gps ، جهت و درصد شیب به کمک شیب سنج ثبت شد و ازمرکز هر پلات یک نمونه خاک برداشت شد . درصد پوشش برای هر گونه محاسبه و گونه های منطقه جمع آوری گردید . نمونه خاک برای اندازه گیری ph ، ec و بافت خاک مورد آنالیز قرار گرفت . طبق بررسی ها 142 نمونه گیاهی از44 خانواده گیاهی از37 قطعه نمونه در منطقه جمع آوری شد . از این 142 نمونه گیاهی 130 نمونه در حد گونه ، 8 نمونه در حد جنس شناسایی و 4 نمونه شناسایی نشد. بیشترین تعداد از گونه های گیاهی فلور منطقه به ترتیب متعلق به خانواده های (14/1%) labiatae، (11/9%)asteraceae، (%6/71) poaceae، (6%) umbelliferae است. سپس به کمک نرم افزار اکولوژیکی pc-ord ، 37 پلات موجود بر اساس درصد پوشش گونهها در هر پلات، دستهبندی شدند و سه گروه گونه اکولوژیک شناسایی شد گروه اول و دوم تقریباٌ در یک ارتفاع اند ولی گروه اول در شیب شمالی و گروه دوم در شیب جنوبی واقع است. گروه سوم از لحاظ ارتفاعی از دو گروه دیگر در ارتفاع پایین تری است و گونه غالب و شاخص آن گونه درختی quercus brantii است. برای هر گروه شاخص های تنوع گونه ای به روش شانون – وینر و غنای گونه ای محاسبه شد و معنی داری آن با برخی عوامل محیطی و پوشش گیاهی به کمک نرم افزار آماری spss تعیین شد. در مرحله سوم از آنالیز 22 گونه از گونه های غالب و شاخص منطقه انتخاب و تاثیر شرایط محیطی در استقرار آنها به کمک نرم افزار آماری canoco به روش cca آنالیز شد . و برای هر گونه مهم ترین عامل محیطی در استقرار آن گونه تعیین شد. طبق این بررسی ارتفاع، شیب و جهت شیب از مهمتزین فاکتورهی استقرار گونهها در منطقه هستند و از عوامل خاک ec از فاکتورهای مهم در استقرار گیاهان است.
نجمیه عباسی علی احمدی مقدم
اجتماعات گیاهی همواره تحت تأثیر عوامل اقلیمی و خاکی به وجود می آیند. عامل خاک بعد از اقلیم دومین عامل مهم محیطی تأثیر گذار بر نحوه پراکنش گیاهان است. مطالعات کمی جهت مشخص شدن تأثیر عوامل محیطی روی رشد شیرین بیان و خارشتر در جوامع گیاهی صورت گرفته است. در این تحقیق برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از جمله بافت، اسیدیته، هدایت الکتریکی در چهار جامعه خارشتر و شیرین بیان و چهار منطقه شاهد و سطوح عناصر پر مصرف وکم مصرف در خاک سه جامعه خارشتر و شیرین بیان و خاک سه منطقه شاهد فاقد این گیاهان اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج به دست آمده ویژگی های مختلف خاک جوامع شیرین بیان و خارشتر را مشخص کرد. نتایج نشان داد که جوامع خارشتر عموماً در خاک های لومی-شنی باشوری متوسط و قلیائیت ضعیف رشد می کنند و اکثر مواد مغذی خاک جوامع با خاک مناطق شاهد تفاوت معنی دار داشتند. جوامع شیرین بیان معمولاً در خاک های لوم و لوم–شنی با ph قلیایی ضعیف و عموماً غیر شور هستند. سنجش میران عناصر نشان داد که اکثر عناصر غذایی در خاک جوامع شیرین بیان بیشتر از مناطق شاهد هستند. در این تحقیق همچنین میزان متابولیت ثانویه گلیسیریزین در گیاه شیرین بیان از ایستگاه های متعدد اندازه گیری شد. تولید متابولیت های ثانویه تحت تأثیر فاکتورهای متعدد قرار می گیرد. یکی از عمده ترین فاکتورهایی که در تولید آنها نقش دارد عناصر غذایی خاک است. به همین جهت برای تعیین ارتباط عناصر موجود در خاک مناطق رویش شیرین بیان بر تولید این متابولیت ثانویه میزان گلیسیریزین که یک نوع ترپنوئید در ریزوم گیاه شیرین بیان است اندازه گیری شد. جهت بررسی اثر عناصر غذایی خاک بر تولید گلیسیریزین، ریزوم گیاهان از سه ایستگاه مختلف جمع آوری و با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع میزان گلیسیریزین آنها اندازه گیری شد. سپس همبستگی بین میزان گلیسیریزین و عناصر غذایی ماکرو و میکرو خاک بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان گلیسیریزین مربوط به جامعه بردسیر و کمترین میزان آن مربوط به جامعه کیسکان است و بین عناصری نظیر کلسیم، پتاسیم، سدیم، فسفر و گوگرد و میزان گلیسیریزین همبستگی معنی دار و مثبت وجود دارد.
اعظم غیاثی علی احمدی مقدم
مطالعه اکولوژی- سیستماتیک گلسنگهای مناطق طبیعی استان کرمان تاکنون صورت نگرفته است.در این تحقیق بخشی از کوههای شهرکوهبنان مطالعه شد.منطقه مورد مطالعه شامل ارتفاعات شمال غربی شهر کوهبنان واقع در شمال استان کرمان دارای وسعت 324 کیلومترمربع میباشد.این منطقه بین طولهای جغرافیایی ´10 ْ56 و ´20 ْ 56 شرقی و عرضهای جغرافیایی ´22 ْ 31 و ´35 ْ 31 شمالی قرار دارد. به منظور مطالعه گلسنگها در منطقه به مدت 1 سال از تابستان 1388 تا تابستان 1389 نمونهبرداری انجام و تعداد 15 ایستگاه در نظر گرفته شد و جمعآوری گلسنگها در پلاتهای50 در 50 سانتیمتر انجام گردید.شناسایی نمونههابر اساس ویژگیهای ریختشناختی، تشریحی و شیمیایی انجام شد وتعداد 43 گونه متعلق به 19 جنس شناسایی شدکه اکثر آنها متعلق به گلسنگهای پوستهای بودند.به منظور مطالعه تاثیر عوامل محیطی از جمله ارتفاع و ویژگیهای سنگ بستر بر روی تنوع و غنای گونهای گلسنگها تعداد 8 ایستگاه در نظر گرفته شد.در هر ایستگاه تعدادی کوادرات دراندازه 20در 25 سانتیمتر زده شد.به منظور اندازهگیریهای مربوط به اکولوژی و جامعهشناسی گیاهی گونهها، تعداد گونههای موجود، تعداد افراد هر گونه، تراکم هر گونه، در صد پوشش و فراوانی نسبی هر گونه اندازهگیری شد.پس از شناسایی سنگ بستر به منظور تعیین کانیهای سازنده آنها، مقطعنازک تهیه و سنگها بر اساس میزان آهک موجود، در 7 کلاس یا تیپ قرار گرفتند.سپس شاخصهای تنوع، غنا و یکنواختی محاسبه شد. به منظور مقایسه میانگین نمونهها، تجزیه واریانس و به منظور بررسی رابطه بین تنوع و غنا، همبستگی با ضریب پیرسون انجام شد و همچنین به منظور بررسی رابطه غنا و تنوع با دو عامل محیطی ارتفاع و میزان آهک موجود در سنگ بستر، از رگرسیون استفاده شد. نتایج تجزیه وایانس نشان داد ایستگاهها از نظر شاخصهای تنوع، غنا، تعداد گونه، یکنواختی، ارتفاع و میزان آهک موجود در سنگ بستر تفاوت معنیداری نشان میدهند.نتایج همبستگی نیز رابطه بین غنا و تنوع را در سطح اطمینان 99% تایید کردند.در نهایت نتایج رگرسیون نشان داد شاخصهای تنوع و غنا رابطه خطی با ارتفاع ندارند اما بین میزان آهک با غنای مارگالف و منهنیک رابطه خطی وجود دارد. مقایسه شاخصها نشان داد تنوع سیمپسون بهترین شاخص برای نشان دادن وضعیت جامعه از نظر تنوع است.آنالیز خوشهای گلسنگها در رابطه با صفات تراکم، فراوانی نسبی و در صد پوشش نیز به روش واردز انجام شد و در نهایت 3 گروه گونهای حاصل شد. کلیدواژه: گلسنگ، کوهبنان، کرمان، فاکتورهای اکولوژیکی، تنوع و غنای گونهای
لیلی محمدی پور قاسم اباد علی احمدی مقدم
مطالعه جمعیت های یک گونه هم از جنبه نحوه گونه زایی و هم از نظر تاکسونومی مورد توجه محققین می باشد. اگر چه این مطالعات پیشتر جنبه مورفولوژیک داشته است و در حال حاضر بیشتر بر اساس تفاوت های ژنتیکی بین جمعیت ها استوار است. در این مطالعه پنج جمعیت گیاه ارژن amygdalus elaeagnifolia از مناطق بیدک، رابر، ساردوئیه و غار ایوب در استان کرمان و دشت ارژن در استان فارس مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه میانگین طول و عرض برگ، طول دمبرگ، طول و عرض میوه، وزن میوه، طول و عرض دانه، وزن دانه و طول میان گره اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که بین صفات مورفولوژیک برگ و ارتفاع از سطح دریا همبستگی مثبت وجود دارد ولی بین صفات میوه و دانه و این عوامل همبستگی مشاهده نشد. از طرفی بین صفات میوه و دانه با عرض جغرافیایی همبستگی مثبت مشاهده شد. مقایسه ژنتیکی بین جمعیت ها نیز بر اساس روش rapd-pcr با استفاده تعداد 10 آغازگر انجام شد. از هر جمعیت تعداد 15 فرد گیاهی به طور تصادفی انتخاب و از تعداد 10 آغازگر انتخابی در مجموع 8 آغازگر که بیشترین و واضح ترین نوارهای چند شکل تکرار پذیر را تولید کردند، برگزیده و شباهت ژنتیکی میان جمعیت های مورد مطالعه با ضریب sm (simple matching) و به وسیله نرم افزار ntsys ver2.1 محاسبه و دندروگرام upgma این جمعیت-ها بر اساس شباهت ژنتیکی آن ها رسم و ارزیابی شد. تعداد 8 آغازگر در مجموع تولید 118 نوار چند شکل کردند. بیشترین شباهت ژنتیکی بین جمعیت های بیدک و رابر با ضریب تشابه 6695/0 و کمترین شباهت ژنتیکی بین جمعیت های بیدک و غار ایوب با ضریب تشابه 4322/0 مشاهده شد. دندروگرام رسم شده بر اساس روش rapd-pcr نشان داد جمعیت های بیدک و رابر در یک خوشه، غار ایوب و دشت ارژن در خوشه دیگر قرار دارند، در حالی که جمعیت ساردوئیه با کمترین شباهت به جمعیت های بیدک، غار ایوب و دشت ارژن دورتر از این جمعیت ها قرار گرفت. می توان شباهت ژنتیکی بین جمعیت های بیدک و رابر را به قرار گرفتن این دو جمعیت در ارتفاع یکسان از سطح دریا و قرارگیری در فاصله جغرافیایی نزدیک، نسبت به سایر جمعیت ها را به این علت دانست. همچنین شباهت بین جمعیت های دشت ارژن و غار ایوب را نیز به احتمال زیاد به تبادل ژنی بین آن ها و نوع شیوه تولید مثلی این گونه گیاهی (دگرگشنی) ربط داد. دلیل فاصله گرفتن ساردوئیه از جمعیت های بیدک، غار ایوب و دشت ارژن را شاید بتوان عدم به دلیل تداخل عوامل موثر در تبادل ژنی بین این جمعیت ها و برخی شرایط اکولوژی آن ها بیان نمود.
حمیدرضا خسروی علی احمدی مقدم
آگاهی از تندش دانه از جمله موارد لازم جهت مدیریت و احیای پوشش گیاهی بویژه در مناطق بیابانی است به طوری که بخش عمده ای از برنامه های احیای مناطق خشک، شناخت گیاهان مناسب این اکوسیستم ها و نحوه استقرار آنها است. در این مطالعه برای شناخت الگوی جوانه زنی و نیاز های آن و بررسی روش های رفع موانع تندش دانه ؛ اقدام به جمع آوری دانه گیاهان مرتعی و جنگلی از نواحی مرتفع منطقه بافت و رابر واقع در استان کرمان گردید.گیاهان مربوط، با استفاده از کلید های شناسایی معتبر، شناسایی و شکل زیستی گونه ها براساس رده بندی رانکیه مشخص شد. بعلاوه، 20 نمونه خاک از جامعه ارژن باغ پیر ولی رابر، برای برآورد بانک دانه این منطقه، جمع آوری شد. ابتدا برای تعیین قوه نامیه و الگوی خواب، تمام دانه های-تازه جمع آوری شده تحت شرایط استاندارد قرار گرفت. نتایج نشان داد که 22 گونه قادر به جوانه زنی در این شرایط بودند که گونه های کامفیت و فانروفیت بترتیب دارای بیشترین(70%) و کمترین(23%) میزان جوانه زنی بودند. برای تعین نیاز نوری، دانه های 46 گونه تحت تیمار تاریکی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که 45% گونه ها در این شرایط قادر به جوانه زنی بودند که 7 گونه کاهش معنی داری در میزان جوانه زنی نسبت به شاهد نشان دادند. در این شرایط گونه های تروفیت بالاترین وگونه های فانروفیت کمترین میزان جوانه زنی را داشتند. باتوجه به نتایج آزمون استاندارد(تیمار شاهد)، برای شکست خواب، دانه ها تحت تیمار پس رسی و سرمادهی قرار گرفتند. در تیمار پس رسی 53% کل گونه ها جوانه زدند که 7 گونه افزایش معنی داری در میزان جوانه زنی نسبت به شاهد نشان دادند و یک گونه نیز برای اولین بار شروع به جوانه زنی کرد. جوانه زنی 76% از گونه ها در تیمار سرمادهی نشان داد که بیشتر این گونه ها نیازمند یک دوره سرمادهی جهت جوانه زنی هستند. در این تیمار 11 گونه برای اولین بار شروع به جوانه زنی کردند. با توجه به نتایج تیمار سرمادهی، برای شکست خواب 15 گونه ی دارای پوسته سخت، تیمار اسید و تیمار ترکیبی اسید و سرما اجرا شد. تیمار اسید منجر به افزایش جوانه زنی 8 گونه نسبت به شاهد گردید و تیمار ترکیبی منجر به افزایش جوانه زنی 7 گونه نسبت به شاهد شد. بعلاوه نتایج مطالعه بانک دانه نشان داد که 11 گونه دارای بانک دانه هستند که فراوانی آنها متفاوت بود.
سمیه پورفتحیان میمند علی احمدی مقدم
چکیده مطالعه و شناخت رستنیهای یک ناحیه و بررسی شرایط اکولوژیک رویشگاه و تفکیک جوامع گیاهی اطلاعات مفیدی در زمینه مدیریت اکوسیستم ها به دست می دهد. این مطالعات پایه بسیاری از مطالعات اکولوژیک در جهت دستیابی به توسعه مستمر و محیط زیست پایدار می باشد. محدوده این مطالعه، اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد و مساحت بالغ بر 52000 هکتار می باشد. این کارخانه در غرب استان کرمان و در فاصله 26 کیلومتری شرق شهر شهربابک در میان دشت خاتون آباد، در ارتفاع 1834 متری از سطح دریا واقع شده است و در سال 1383 شروع به کار کرده است. دشت خاتون آباد با حوزه های آبخیز متعدد دارای گیاهان مرتعی با ارزش علوفه ای بالا و گاهی منحصر به فرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و عرفاً به عنوان مرتع شناخته شده است. کارخانه های ذوب مس عموماً از مراکز آلوده کننده محیط زیست می باشند که با رهاسازی گاز و فلزات سنگین به محیط آسیب می زنند. در این تحقیق برای شناسایی پوشش گیاهی منطقه در اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد داده های رقومی تصحیح شده مربوط به ماهواره qiuck bird، جهت بررسی امکان تهیه نقشه پوشش گیاهی در مناطق اطراف کارخانه ذوب مس خاتون-آباد در منطقه ای به مساحت 25 کیلومتر مربع در فروردین 1387 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های توپوگرافی رقومی، لایه های ارتفاع، شیب و جهت منطقه در محیطgis ترسیم گردید. سپس لایه های مذکور با استفاده از فرمول سه ترکیبی تجربی تلفیق و نقشه واحدهای شکل زمین تهیه گردید. با اضافه نمودن اطلاعات اقلیمی از جمله دما و بارندگی، اطلاعات زمین شناسی یا خاک-شناسی با استفاده از فرمول چهارترکیبی در محیطgis نقشه واحدهای زیست بوم ترسیم گردید. برای تیپ بندی پوشش گیاهی منطقه، نیاز به شناسایی گیاهان می باشد که103 گونه گیاهی از 33 خانواده گیاهی در این منطقه شناسایی شد. تهیه نقشه پوشش گیاهی، به روش فلورستیک- فیزیونومیک می باشد. با توجه به واحدهای شکل زمین و واحدهای زیست بوم و بررسی های صحرایی متعدد، محدوده واحدهای کاری مشخص شد. سپس جهت برداشت اطلاعات کمی و کیفی، در واحدهای همگن قطعات نمونه که از طریق مساحت حداقل بدست آمد، انتخاب گردید. کوادرات هایی به صورت تصادفی در منطقه انداخته شد. در کوادرات ها، درصد پوشش گونه های-گیاهی ، تعداد، ارتفاع و فرم حیاتی گونه ها براساس روش کوچلر یادداشت گردید. با میانگین-گیری از پوشش گونه های غالب در منطقه، جداسازی مرز تیپ ها انجام شد و نقشه تیپ بندی پوشش گیاهی از روی نقشه توپوگـرافی 1:50000 منطقه به مساحت 52000 هکتار تهیه گردید. در نهایت تمام اطلاعات فیزیونومیک- فلوریستیک 12 واحد گیاهی در نقشه فیزیونومیک- فلوریستیک به صورت حروف و اعدادی که نشان دهنده فرم زیستی، اشکوب و تراکم هستند، ارائه گردید. از نقشه واقعیت زمینی به منظور برآورد صحت نتایج حاصل از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای استفاده شد .در این تحقیق طبقه بندی به روش نظارت شده انجام گرفت. با استفاده از مجموعه باندهای انتخاب شده برتر، با استفاده از طبقه بندی کننده های حداکثراحتمال، ماهالونبیس، حداقل فاصله از میانگین و فازی، طبقه بندی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی صحت و تفکیک پذیری طبقات نشان دهنده تفکیک مناسب طبقات گیاهی بود. در این حالت بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب 64، 54 درصد با طبقه بندی کننده حداقل فاصله از میانگین به دست آمد. نتایج نشان داد که نقشه تیپ بندی مراتع منطقه خاتون آباد با استفاده از روش طبقه بندی حداکثراحتمال، حداقل فاصله از میانگین و فازی نتایج مناسبی ارائه داده است. اما روش طبقه-بندی ماهالونبیس چندان برای این کار مناسب نمی باشد. در این جا، مراتع از غیرمراتع به خوبی جدا شدند، دو تیپ calligonum comosum وcousinia congesta- astragalus spp. بهتر از دو تیپ دیگر artemisia sieberi وalhagi persarum جدا شده اند. به علت اهمیت مناطق مرتعی در اقتصاد کشور لازم است با تهیه تصاویر ماهواره ای در طی چند سال متمادی و نیز استقرار کوادرات های دائمی و بررسی آن در طی چند سال روند تغییرات پوشش گیاهی را تعیین نمود تا برنامه های حفاظتی و مدیریتی متناسب با آن اعمال گردد. چکیده مطالعه و شناخت رستنیهای یک ناحیه و بررسی شرایط اکولوژیک رویشگاه و تفکیک جوامع گیاهی اطلاعات مفیدی در زمینه مدیریت اکوسیستم ها به دست می دهد. این مطالعات پایه بسیاری از مطالعات اکولوژیک در جهت دستیابی به توسعه مستمر و محیط زیست پایدار می باشد. محدوده این مطالعه، اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد و مساحت بالغ بر 52000 هکتار می باشد. این کارخانه در غرب استان کرمان و در فاصله 26 کیلومتری شرق شهر شهربابک در میان دشت خاتون آباد، در ارتفاع 1834 متری از سطح دریا واقع شده است و در سال 1383 شروع به کار کرده است. دشت خاتون آباد با حوزه های آبخیز متعدد دارای گیاهان مرتعی با ارزش علوفه ای بالا و گاهی منحصر به فرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و عرفاً به عنوان مرتع شناخته شده است. کارخانه های ذوب مس عموماً از مراکز آلوده کننده محیط زیست می باشند که با رهاسازی گاز و فلزات سنگین به محیط آسیب می زنند. در این تحقیق برای شناسایی پوشش گیاهی منطقه در اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد داده های رقومی تصحیح شده مربوط به ماهواره qiuck bird، جهت بررسی امکان تهیه نقشه پوشش گیاهی در مناطق اطراف کارخانه ذوب مس خاتون-آباد در منطقه ای به مساحت 25 کیلومتر مربع در فروردین 1387 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های توپوگرافی رقومی، لایه های ارتفاع، شیب و جهت منطقه در محیطgis ترسیم گردید. سپس لایه های مذکور با استفاده از فرمول سه ترکیبی تجربی تلفیق و نقشه واحدهای شکل زمین تهیه گردید. با اضافه نمودن اطلاعات اقلیمی از جمله دما و بارندگی، اطلاعات زمین شناسی یا خاک-شناسی با استفاده از فرمول چهارترکیبی در محیطgis نقشه واحدهای زیست بوم ترسیم گردید. برای تیپ بندی پوشش گیاهی منطقه، نیاز به شناسایی گیاهان می باشد که103 گونه گیاهی از 33 خانواده گیاهی در این منطقه شناسایی شد. تهیه نقشه پوشش گیاهی، به روش فلورستیک- فیزیونومیک می باشد. با توجه به واحدهای شکل زمین و واحدهای زیست بوم و بررسی های صحرایی متعدد، محدوده واحدهای کاری مشخص شد. سپس جهت برداشت اطلاعات کمی و کیفی، در واحدهای همگن قطعات نمونه که از طریق مساحت حداقل بدست آمد، انتخاب گردید. کوادرات هایی به صورت تصادفی در منطقه انداخته شد. در کوادرات ها، درصد پوشش گونه های-گیاهی ، تعداد، ارتفاع و فرم حیاتی گونه ها براساس روش کوچلر یادداشت گردید. با میانگین-گیری از پوشش گونه های غالب در منطقه، جداسازی مرز تیپ ها انجام شد و نقشه تیپ بندی پوشش گیاهی از روی نقشه توپوگـرافی 1:50000 منطقه به مساحت 52000 هکتار تهیه گردید. در نهایت تمام اطلاعات فیزیونومیک- فلوریستیک 12 واحد گیاهی در نقشه فیزیونومیک- فلوریستیک به صورت حروف و اعدادی که نشان دهنده فرم زیستی، اشکوب و تراکم هستند، ارائه گردید. از نقشه واقعیت زمینی به منظور برآورد صحت نتایج حاصل از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای استفاده شد .در این تحقیق طبقه بندی به روش نظارت شده انجام گرفت. با استفاده از مجموعه باندهای انتخاب شده برتر، با استفاده از طبقه بندی کننده های حداکثراحتمال، ماهالونبیس، حداقل فاصله از میانگین و فازی، طبقه بندی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی صحت و تفکیک پذیری طبقات نشان دهنده تفکیک مناسب طبقات گیاهی بود. در این حالت بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب 64، 54 درصد با طبقه بندی کننده حداقل فاصله از میانگین به دست آمد. نتایج نشان داد که نقشه تیپ بندی مراتع منطقه خاتون آباد با استفاده از روش طبقه بندی حداکثراحتمال، حداقل فاصله از میانگین و فازی نتایج مناسبی ارائه داده است. اما روش طبقه-بندی ماهالونبیس چندان برای این کار مناسب نمی باشد. در این جا، مراتع از غیرمراتع به خوبی جدا شدند، دو تیپ calligonum comosum وcousinia congesta- astragalus spp. بهتر از دو تیپ دیگر artemisia sieberi وalhagi persarum جدا شده اند. به علت اهمیت مناطق مرتعی در اقتصاد کشور لازم است با تهیه تصاویر ماهواره ای در طی چند سال متمادی و نیز استقرار کوادرات های دائمی و بررسی آن در طی چند سال روند تغییرات پوشش گیاهی را تعیین نمود تا برنامه های حفاظتی و مدیریتی متناسب با آن اعمال گردد.
نازی نادرنژاد سید جواد حسینی فرد
گیاهان به طور طبیعی در معرض انوای تنش های محیطی مانندخشکی، گرما، سرما و تابش اشعه هایی مانند uvهستند. برای مقابله با این تنش ها استراتژی های گوناگونی مانند تولید متابولیت های ثانویه و ایجاد آنزیم های متفاوت در سیستم های متابولیکی خود می کنند. شناخت گونه ها و ارقام مقاوم کمک می کند تا استفاده بهینه ای از گیاهان شود.آنزیم فنیل آلانین آمونیا لیاز (pal) آنزیم کلیدی در تولید ترکیبات فنلی است و نقش کلیدی این ترکیبات آنتی اکسیدانت درتطابق گیاهان به تنش های زنده وغیر زنده اهمیت بسزایی دارد. گیاه پسته دارای همزیستی میکوریزی است و میکوریزی می تواند در تخفیف و کاهش تنش ها خصوصا uv-b موثر باشد. در این تحقیق، نمونه برداری از برگ، گل، میوه درختان پسته سه رقم احمد آقایی، اوحدی، کله قوچی که برروی چهار پایه مختلف اهلی، موتیکا، آتلانتیکا و سرخس پیوند شده بودند در ایستگاه مرکز تحقیقات پسته انجام شد و نمونه ها از نظر فعالیت آنزیمpal ، ترکیبات فنلی، فلاونوئیدی و آنتوسیانین ها برای تعیین شاخص ترین پایه و رقم بررسی شدند. افزایش فعالیت آنزیم pal ، ترکیبات فنلی و فلاونوئیدها و همچنین، همبستگی مثبت بین فعالیت آنزیم و ترکیبات موجود دربرگ ها و گل های پایه و پیوند، موتیکا-احمد آقایی و اهلی- اوحدی به ترتیب، اثر متقابل این پایه ها وا رقام و مقاومت بیشتر آنها را نسبت به دیگر پایه ها و ارقام و مورد مطالعه، در تنش های محیطی نشان داد. فعالیت آنزیم pal و محتوای کل فنلی با رسیدگی میوه در نمونه ها کاهش یافت، اما سطح بالای ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی در پوست میوه پسته پتانسیل حفاظتی پوست را در برابر اشعه ماوراءبنفش و آفات نشان می دهد که در پایه موتیکا-احمد آقایی بیشترین مقدار آن مشاهده شد. نتایج وجود برخی ترکیبات فعال زیستی را در مغز پسته نشان می دهد که بیشترین مقدار متعلق به پایه موتیکا -احمد آقایی است . به نظر می رسد اثر پایه در ترکیبات پیوند منشا ژنتیکی و وراثتی دارد. با توجه به نقش حفاظتی ترکیبات فنلی در برابر آسیب های حاصل از تنش های محیطی خصوصا تنش uv-b ، بنابر این بذرهای موتیکا- احمدآقایی و اهلی – اوحدی برای مرحله بعدی این مطالعه انتخاب شده تا در محیط آزمایشگاه نهال های درمعرض پرتو uv-b با میزان دوزهای صفر(شاهد)، 4، 8، 16 کیلو ژول بر متر مربع قرار گیرند و اثر دوزهای مختلف uv-b برپارامترهای رشد والقا تنش اکسیداتیو در دو رقم مقایسه گردد. بررسی ها نشان داد در رقم احمدآقایی واوحدی پارامتر های رشد(طول اندام هوایی و ریشه، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه و سطح برگ)، مقدار کلروفیل a، b و کل اگر چه با افزایش دوزهای uv-b کاهش نشان دادند ولی این مقادیردر رقم احمدآقایی نسبت به رقم اوحدی بالاتر بود. افزایش مقادیر پراکسیداسیون لیپیدها، h2o2 ، فعالیت آنزیمpal، ترکیبات فنلی فلاونوئیدی، آنتوسیانینی در هر دورقم و با افزایش مقدار شدت uv-bدیده شد ولی در رقم اوحدی مقادیر پراکسیداسیون لیپیدها، h2o2 و آنتوسیانین ها نسبت به احمدآقایی بالاتر بود. مقدارپروتئین در هردورقم با افزایش شدت uv-bو تا شدت 8کیلوژول برمتر مربع افزایش و در شدت بالاتر کاهش داشت ولی این مقدار در رقم احمدآقایی بالاتر بود. افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان مانند cat ، apx ، gpx با افزایش شدت تابش و کاهش فعالیت آنزیم sod و ppo در هردو رقم مشاهده شد که مقدار فعالیت آنزیم cat ، apx ، gpx در رقم احمدآقایی بالاتر بود. اگرچه آنزیم cat در رقم اوحدی با افزایش شدت uv-b کاهش داشت. به نظر می رسد رقم احمدآقایی در برابرتنش uv-b با داشتن سیستم دفاعی به واسطه ترکیبات مسیر فنیل پروپانوئیدی وآنزیم های آنتی اکسیدان با فعالیت بیشتر، نسبت به رقم اوحدی مقام تراست و رقم اوحدی نسبت به تنشuv-bگیاه حساس تری است. به منظور تولید نها ل های میکوریزی ابتدا بذر پسته رقم احمدآقایی از مرحله تنش uv-b و بذر قارچagaricus bisporus در شرایط استریل کشت داده شده و سپس در محیط پرلیت و در داخل ارلن نهال های اکتومیکوریزی تولید شد تا نهال های پسته اکتومیکوریزی و غیر میکوریزی تحت تنش uv-b با یکدیگر مقایسه گردند. نتایج نشان داد اکتومیکوریزی موجب بهبود رشد و افزایش مقاومت گیاهان در برابر تنش uv-b گردید. اکتو میکوریزی با افزایش سیستم دفاع آنتی اکسیدانی غیر آنزیمی نظیر کاروتنوئید، ترکیبات فنلی، آنتوسیانین و فلاونوئیدها و آنتی اکسیدان های آنزیمی sod، cat، gpx، apx موجب کاهش تنش اکسیداتیو، پراکسیداسیون لیپیدها،h2o2 و موجب افزایش رنگیزه های فتوسنتزی و در نهایت پارامترهای رشد گردید. همچنین اکتومیکوریزی موجب افزایش فعالیتpal گردید و بر فعالیت ppo تاثیری نداشت. در پژوهش حاضر نتایج حاصل از آنالیز توسطuplc افزایش فلاونوئید روتین (کورستین 3- روتینوزید) را در چهار سطح تیمار uv-b در گیاهان میکوریزی و غیر میکو ریزی نشان داد که این مقدار در گیاهان میکوریزی بیشتر است که می تواند افزایش فلاونوئید ها را تایید نماید.
محمد محسن سلاجقه انصاری علی احمدی مقدم
سیانوباکتری ها موجوداتی فتوسنتز کننده و دارای مقاومت بسیار بالا نسبت به شرایط سخت محیطی هستند. در گذشته های بسیار دور، آنها با ایجاد جو اکسیژنی امکان حیات را بر روی کره زمین فراهم کردند. سیانوباکتری ها امروز هم با دارا بودن کاربرد های بسیار و متنوع صنعتی، کشاورزی، تغذیه ای و دارویی در خدمت بشر هستند. در این تحقیق فلور سیانوباکتریایی برخی از اکوسیستم های آبی و خاکی شمال استان کرمان شناسایی شد. نمونه ها پس از جمع آوری در محیط کشت اختصاصی کشت شدند و از کلنی های رشد کرده، کشت خالص تهیه شد. چهار گونه از گونه های خالص شده برای امکان استفاده به عنوان کود زیستی در خاک های شور و جذب کننده زیستی فلزات سنگین در پساب صنعتی بررسی شدند. همچنین ارتباط بین پراکنش سیانوباکتری ها و عوامل محیطی فیزیکی و شیمیایی در دو چشمه آب گرم در منطقه سیرچ بررسی شد و سپس حضور بالقوه گونه های تولید کننده سیانوتوکسین ها در رودخانه شصت فیچ و آبگرم سیرچ سنجیده شد. مجموعا 41 گونه سیانوباکتری شناسایی شد که همه آنها برای اولین بار از فلور سیانوباکتریایی استان کرمان گزارش شدند. همچنین هشت گونه نیز برای اولین بار از ایران گزارش می شوند. گونه ای جدید با نوع جدیدی از تولید مثل در رودخانه شصت فیچ مشاهده گردید. نتایج بررسی های فیزیولوژیکی نشان داد که دو گونه سیانوباکتری تثبیت کننده ازت anabaena wisconsinense و nostoc sp. حداکثر تا ppm 10000 شوری کلرید سدیم تحمل دارند و می توان آنها را در خاک هایی با این میزان شوری به عنوان کود بیولوژیک به کار برد. همچنین میزان تحمل دو گونه n. lincka و n. microscopicum به پساب صنعتی کارخانه مس سرچشمه که حاوی فلزات سنگین و مس است تا ppm 5000 می باشد. نتیجه آنالیز cca نشان داد که الگوهای پراکنش گونه ها در چشمه های آبگرم با تغییرات عوامل محیطی به طرز معنی داری توجیه می شوند. سمیت گونه جدید یافت شده در رودخانه شصت فیچ با روش برپایه pcr بررسی شد. همچنین دو گونه nostoc linckia و microcystis aeruginosa از رودخانه شصت فیچ و گونه nodularia spumigena از آبگرم سیرچ به طور بالقوه گونه های تولید کننده سیانوتوکسین ها معرفی می شوند و به بررسی دقیق و در این زمینه برای اندازه گیری میزان این سموم در آب مورد نیاز است.
محدثه عبدالله نژادبهرام آبادی منصور میرتاج الدینی
شناسایی گیاهان مناطق مختلف ایران گام مهمی در تکیمل لیست گونه های گیاهی و همچنین تعیین محل های رویش و انتشار آنهاست. این تحقیق به شناسایی گیاهان خودروی منطقه شاهزاده عباس از توابع رفسنجان پرداخته است. این منطقه در 80 کیلومتری جنوب شرقی رفسنجان و در 180 کیلومتری جنوب غربی مرکز استان کرمان واقع شده است. مساحت منطقه مورد مطالعه حدود 31000 هکتار و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا در حدود 2665 متر می-باشد. این منطقه جزء مناطق خشک و کوهستانی محسوب می شود که بخشی از منطقه بزرگ ایران تورانی به شمار می آید. نزدیک به 2000 نمونه گیاهی طی سالهای 92-91 از منطقه مذکور جمع آوری شد و با استفاده از کلیدهای معتبر شناسایی گردید. بر اساس این تحقیق 410 گونه گیاهی متعلق به 58 خانواده و 244 جنس شناسایی شد که در این میان دو گونه متعلق به راسته دم اسبیان، یک گونه متعلق به راسته افدرا، 49 خانواده، 208 جنس و 350 گونه متعلق به دولپه ایها و 7 خانواده، 34 جنس و 57 گونه مربوط به تک لپه ایها می باشد. بزرگترین خانواده، خانواده کاسنی با 62 گونه و بزرگترین جنس astragalus با 23 گونه می باشد. همچنین 95 گونه اندمیک و 29 جنس تک گونه ای از این منطقه گزارش می شود. از نظر فیتوژئوگرافی اغلب گونه های مورد مطالعه متعلق به منطقه ایران- تورانی می باشند. تیپ-های رویشی شامل 6/36% تروفیت، 2/21% همی کریپتوفیت، 1/14% کامفیت، 19% ژئوفیت، 8% فانروفیت، 5/0% پارازیت و 5/0% هیدروفیت می باشد.
وحیده مومنی علی احمدی مقدم
مناطق خشک و نیمه خشک دارای اکوسیتم های به شدت شکننده و آسیب پذیر هستند. سیر قهقرایی پوشش گیاهی در این مناطق موجب کاهش تدریجی پوشش خاک و به هم خوردن تعادل اکولوژیک می شود. تهیه نقشه پوشش گیاهی و مطالعه جوامع گیاهی و بررسی عوامل محیطی و ارتباط آن با پوشش گیاهی می تواند جهت تحقیقات آینده و در امر حفاظت و احیا مفید و مهم باشند. منطقه چهارگنبد با وسعت تقریبی 40000 هکتار در شرق شهرستان سیرجان قرار دارد. در این تحقیق، تفکیک و طبقه بندی پوشش گیاهی به روش تلفیقی فلوریستیک- فیزیونومیک انجام گرفت. جهت انجام مطالعات پس از انتخاب تیپ های گیاهی شاخص، در مناطق معرف هر تیپ از خاک و پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک نمونه برداری شد. اندازه هر پلات به روش حداقل سطح تعیین شد. اندازه پلات برای پوشش درختی و درختچه ای پلات هایm 10×10و برای پوشش بوته ای و علفی پلاتm 5×5 تعیین شد. برای هر پلات اطلاعات مربوط به موقعیت جغرافیایی و ارتفاع ، جهت و درصد شیب و درصد پوشش گیاهی یادداشت شد. نمونه های خاک برای تعیین مقدار ec، phو بافت خاک در آزمایشگاه نیز برداشت شد. جهت بررسی ارتباط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی از نرم افزار18 spss و2007 excel استفاده گردید. از منطقه مورد مطالعه 94 گونه گیاهی متعلق به 40 خانواده و 82 جنس برداشت شد. خانواده آستراسه دارای بیشترین گونه گیاهی وشکل زیستی همی-کریپتوفیت بیشترین درصد گونه را شامل شدند. 9 تیپ گیاهی در منطقه تشخیص داده شد که تیپ گیاهی درمنه- گون بیشترین درصد پوشش را به خود اختصاص داده است.نتایج نشان دادند ارتباط معنی داری بین ec، ph، درصد شن، ارتفاع و میزان پوشش گیاهی در سطح معنی داری 05/0< p در تیپ های گیاهی وجود دارد. بیشترین همبستگی بین ارتفاع و درصد پوشش دیده شد. کلید واژه ها: نقشه پوشش گیاهی، فلوریستیک- فیزیونومیک، عوامل اکولوژیک، چهارگنبد سیرجان،
زهرا رجایی علی احمدی مقدم
چکیده ندارد.
سحر لطفیان علی احمدی مقدم
چکیده ندارد.
سکینه بهرامی سیرمندی علی احمدی مقدم
چکیده ندارد.
صالح آزاد شهرکی علی احمدی مقدم
چکیده ندارد.