نام پژوهشگر: حمیدرضا محمددوست چمن آباد

تاثیر کاربرد کود آلی و نیتروژن بر ساختار علفهای هرز و عملکرد گندم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی 1389
  بهناز پورمراد کلیبر   حمیدرضا محمددوست چمن آباد

چکیده: از آنجا که هر یک از عملیات زراعی شرایط رقابتی بین گیاهان جوامع گیاهی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد لذا لازم است در بررسی هر یک از عملیات زراعی بر رشد و نمو گیاه زراعی به تاثیر آن بر شرایط رقابتی بین گیاهان با علف های هرز نیز توجه شود. به منظور بررسی تاثیر کاربرد کود دامی و کود نیتروژن بر ساختار علف های هرز و عملکرد گندم آزمایشی در سال زراعی 88-87 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. فاکتورهای مورد آزمایش سه سطح کود نیتروژن (0 (شاهد) ، 150 و 300 کیلوگرم اوره در هکتار) و دو سطح کود دامی (کاربرد 30 تن در هکتار کود دامی پوسیده و عدم کاربرد کود دامی) بودند. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. نتایج آزمایش نشان داد که کاربرد کود نیتروژن، کود دامی و اثر متقابل آن ها تاثیر معنی داری بر ارتفاع گندم نداشت. اما، تاثیر حضور و عدم حضور علف های هرز بر ارتفاع گندم در تمامی مراحل رشد گندم معنی دار بود و رقابت گندم با علف های هرز موجب افزایش ارتفاع آن بین 4 تا 8 سانتی متر گردید. کاربرد کود دامی، کود نیتروژن و اثر متقابل آن ها تاثیر معنی داری بر درصد پوشش گندم و درصد نفوذ نور به سطح خاک نداشتند. تاثیر حضور علف های هرز بر درصد پوشش گندم و درصد نفوذ نور به سطح خاک در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. حضور علف های هرز نفوذ نور به سطح خاک را نزدیک به 3 برابر کاهش داد. کاربرد کود نیتروژن درصد پوشش گندم را در حضور علف های هرز کاهش و در شرایط عدم رقابت علف های هرز افزایش داد. با افزایش مقدار کود نیتروژن، درصد پوشش علف های هرز افزایش یافت بطوری که، هنگام کاربرد 300 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار بیش از 70 درصد از سایه انداز جامعه گیاهی را علف های هرز اشغال کرده بودند. تجزیه های آماری نشان داد که اگرچه کود دامی در مراحل به ساقه رفتن و دانه بستن گندم تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز نداشت، اما در مرحله خوشه دهی گندم تاثیر آن بر تراکم علف های هرز معنی دار بود. کاربرد کود دامی تراکم علف های هرز در این مرحله از رشد گندم را کاهش داد. سطوح مختلف کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز در هر سه مرحله مورد مطالعه (به ساقه رفتن، خوشه دهی، دانه بستن) داشت. بررسی تراکم علف های هرز نشان داد که در هر سه مرحله مورد مطالعه بیشترین و کمترین تراکم علف های هرز به ترتیب با کاربرد 150 و 300 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار مشاهده شد. تجزیه آماری داده ها نشان داد که کاربرد کود دامی و اثر متقابل کود دامی با کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر وزن خشک علف های هرز در مرحله دانه بستن گندم و توزیع آن در طبقات مختلف ارتفاع گندم نداشت. اما، تاثیر کاربرد مقادیر مختلف کود نیتروژن بر وزن خشک علف های هرز و توزیع آن در لایه 3/1 بالایی و بالای کانوپی گندم معنی دار بود. کاربرد 150 و 300 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار وزن خشک علف های هرز را در مقایسه با تیمار شاهد به ترتیب 52 و 85 درصد افزایش داد که بخش زیادی از آن در دو لایه بالایی گیاه قرار گرفته بود. بیست و دو گونه متعلق به 13 خانواده در مزرعه مشاهده شد که 10 گونه از آن ها یکساله بهاره، 7 گونه یکساله زمستانه و بقیه چندساله بودند. در هر سه مرحله مورد بررسی در بین گونه های یکساله زمستانه جوموشی و خاکشیر، از گونه های یکساله بهاره سلمه تره و شلمبیک و از گونه های چندساله کنگر وحشی گونه های غالب را تشکیل می دادند. کاربرد کود نیتروژن سهم علف های هرز بهاره یکساله را کاهش و علف های هرز چندساله را افزایش داد. کود نیتروژن، کود دامی و اثر متقابل آن ها تاثیر معنی داری بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم نداشت. نتایج آزمایش نشان داد در شرایط عدم حضور علف های هرز، افزایش مصرف کود نیتروژن عملکرد دانه گندم را افزایش داد. اما، در شرایط حضور علف های هرز، افزایش مقدار نیتروژن تا 150 کیلوگرم در هکتار موجب افزایش عملکرد گندم و افزایش بیشتر آن عملکرد گندم را کاهش داد. بنابراین درصد افت عملکرد در تیمار 150 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار 4 و در تیمار 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار 61 در صد بود. نتایج این آزمایش نشان می دهد که مدیریت کودهای نیتروژن می تواند با تغییر شرایط رقابتی به نفع گیاه زراعی افت عملکرد ناشی از حضور علف های هرز را کاهش دهد.

تلفیق روشهای زراعی در کنترل علفهای هرز سیب زمینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1390
  فاطمه صمدی   حمیدرضا محمددوست چمن آباد

مشکلات ناشی از مصرف بی رویه علفکش ها موجب توجه محققین به روش های غیر شیمیایی علف های هرز شده است. این تحقیق نیز به منظور بررسی تاثیر روش های زراعی در کنترل علف های هرز سیب زمینی در سال زراعی 1390 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد مطالعه کاشت گیاه پوششی در چهار سطح {گیاه چاودار، گندم، شبدر قرمز و بدون گیاه پوششی (شاهد)} و فاصله ردیف های کاشت در سه سطح (45، 60 و 75 سانتی متر) بود. نتایج نشان داد که گیاه پوششی و فاصله ردیف کاشت تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز در مرحله گلدهی سیب زمینی داشت. همچنین، اثر متقابل آنها بر تراکم و وزن خشک علف های هرز در مرحله رسیدن محصول معنی دار بود. کاشت گیاه پوششی در مقایسه با شاهد (بدون گیاه پوششی)، تراکم علف های هرز را 55/48 درصد کاهش داد. کشت گیاه پوششی چاودار و گندم تاثیر بیشتری بر کنترل علف های هرز داشت. کاهش فاصله ردیف کاشت به 45 سانتی متر در مقایسه با فاصله ردیف کاشت 60 و 75 سانتی متر تراکم علف های هرز سیب زمینی در مرحله گلدهی را به ترتیب 65/32 و 66/46 درصد کاهش داد. درکرت های شاهد، وزن خشک علف های هرز در فاصله ردیف 45 و 60 سانتی متر 4 برابر کمتر از فاصله ردیف 75 سانتی متر بود. اگرچه گیاه پوششی شبدر قرمز نیز به طور معنی داری وزن خشک علف های هرز را کاهش داد اما در فاصله ردیف60 و 75 سانتی متر وزن خشک علف های هرز آن بیش از سایر تیمارهای گیاه پوششی بود. با کاهش فاصله ردیف های کاشت و کاشت گیاه پوششی، درصد نفوذ نور به داخل کانوپی کاهش یافت. گندم و شبدر قرمز به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را بر عملکرد غده سیب زمینی داشت.

تاثیر فاصله ردیف کاشت بر توانایی رقابتی ارقام ذرت با علفهای هرز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  مهدی نوکانی   غلامرضا محمدی

چکیده: این پژوهش در سال زراعی 1390 به منظور مطالعه تاثیر فاصله ردیف کاشت بر توانایی رقابتی ارقام ذرت با علف-های هرز در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. فاکتورها شامل سه رقم ذرت دانه ای (سینگل کراس 704، سیمون و ماکزیما)، سه فاصله ردیف کاشت (45، 60 و 75 سانتی متر) تحت شرایط تداخل و عدم تداخل با علف های هرز بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات نواری درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. صفات مربوط به علف های هرز در کرت های تداخل بر اساس فاکتوریل تجزیه شدند. نتایج نشان داد که با کاهش فاصله ردیف های کاشت تراکم و وزن خشک علف های هرز کاهش یافت. در مرحله گلدهی ذرت تراکم علف های هرز در فاصله ردیف 60 سانتی متر حدود 40 درصد کمتر از فاصله ردیف 75 سانتی متر بود. ردیف های کاشت وسیع تراکم علف-های هرز نور پسند مثل تاج خروس، قیاق و خرفه را افزایش داد. تداخل علف های هرز وزن خشک کل ذرت را کاهش داد. داده های آزمایش نشان داد که رقابت علف های هرز با ذرت تاریخ گلدهی ذرت را 3 تا 14 روز به تاخیر انداخت. با افزایش فاصله ردیف های کاشت و تداخل علف های هرز وزن بلال، وزن صد دانه و عملکرد دانه کاهش یافت. با افزایش فاصله ردیف کاشت از 45 به 75 سانتی متر عملکرد دانه ذرت 1000 کیلوگرم در هکتار کاهش یافت. تداخل علف های هرز نیز عملکرد دانه ذرت را 20 درصد کاهش داد.

تاثیرمقادیر مختلف کود نیتروژن بر توانایی رقابتی ارقام مختلف گندم با علف های هرز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  خاطره همتی   مرتضی برمکی

توانایی رقابتی ارقام یکی از ابزار مدیریت غیر شیمیایی علف های هرز به شمار می رود. به منظور مطالعه تاثیر نیتروژن بر توانایی رقابتی پنج رقم گندم با علف های هرز آزمایشی در سال زراعی 1390-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل نیتروژن در سه سطح (0، 75 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار)، پنج رقم گندم (کاسکوژن، سای سون، گاسپارد، آذر2 وmv17) و تداخل علف های هرز (در دو سطح با و بدون علف هرز) بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات نواری و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. نتایج آزمایش نشان داد که کاربرد نیتروژن به طور معنی داری ارتفاع گندم را در هر دو مرحله مورد بررسی افزایش داد. بیشترین ارتفاع گندم در مرحله گلدهی در کرت هایی که 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار استفاده شده بود، مشاهده شد. تداخل علف های هرز با گندم درصد پوشش نهایی آن را به کمتر از 45 درصد کاهش داد. در مرحله ساقه دهی گندم رقم قدیمی آذر2 و رقم جدید گاسپارد کمترین تراکم علف های هرز را داشتند. کاربرد 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در مقایسه با عدم کاربرد آن تراکم علف های هرز را 40 درصد کاهش داد. با دو برابر شدن مقدار نیتروژن، تراکم علف های هرز حدود 25 درصد افزایش یافت. کاربرد نیتروژن وزن خشک علف های هرز را افزایش داد. وزن خشک علف های هرز در کرت هایی که 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به کار برده شده بود در مقایسه با عدم کاربرد نیتروژن و کاربرد 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به ترتیب 45 و 30 درصد بیشتر بود. در بین گونه های مشاهده شده سه گونه یکساله ی جوموشی، شلمبیک و سلمه تره و یک گونه چند ساله (کنگر وحشی) غالبیت بیشتری داشتند. رقم جدید سای سون از نظر تعداد سنبله در واحد سطح و تعداد دانه در سنبله نسبت به سایر ارقام برتر بود. ارقام آذر2، سای سون و گاسپارد بیشترین عملکرد دانه را در تیمار کاربرد 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار داشتند، اما در رقمmv17 ، بیشترین عملکرد دانه در کرت های بدون کاربرد نیتروژن مشاهده شد. نتایج نشان داد که در بیشتر ارقام مورد مطالعه با دو برابر شدن مقدار نیتروژن سودمندی مصرف نیتروژن بیش از 2 برابر کاهش یافت.

بررسی تحمل تنش اسمزی در عدس و ارتباط آن با نشانگرهای مولکولی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  فریبا عباس زاده   امید سفالیان

برای ارزیابی تحمل تنش اسمزی در لاین های عدس و ارتباط آن با نشانگرهای مولکولی تحقیقی در دانشکده کشاورزی در سال 1390 انجام شد. آزمایش روی 20 لاین عدس بر اساس طرح کرت-های خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار و سه سطح تنش (شاهد، 5- و 10- بار) به صورت کشت هیدروپونیک انجام شد. نتایج نشان داد که تنش اسمزی کلیه صفات مورفولوژیک را کاهش و برخی صفات فیزیولوژیک از جمله مقدار پرولین و قند محلول را افزایش داد. تجزیه خوشه ای به روش ward در هر سه سطح تنش اسمزی لاین ها را در سه گروه مجزا قرار داد. لاین های flip 2005-34l، flip 2007-2l و flip 2007-37l در شرایط شاهد و تنش اسمزی 10- بار در گروه بهتر و در شرایط تنش اسمزی 5- بار در گروهی که از نظر بیشتر خصوصیات مورد بررسی در حد متوسط بود قرار گرفتند. لاین های 81s15، flip 2005-10l ، flip 2007-50l و flip 2007-41l در هر سه شرایط در گروه با میانگین پایین قرار گرفتند. تجزیه issr با استفاده از 10 آغازگر تصادفی، 55 نوار چندشکل در لاین های مورد مطالعه تولید کرد. میانگینpic (میزان اطلاعات چندشکلی) و mi (معیار کارایی در تعیین چند شکلی) برای کلیه آغازگرها به ترتیب 793/0و 105/2 به دست آمد. تجزیه خوشه ای داده های issr با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه ژاکارد، لاین-ها را به 5 گروه منتسب کرد. رابطه بین نشانگر های مولکولی issr و صفات مورد مطالعه در سطوح مختلف تنش اسمزی از طریق تجزیه رگرسیون چند گانه بررسی شد. بیشترین تغییرات تبیین شده در سطح شاهد مربوط به کلروفیل b (1)، در سطح تنش اسمزی 5- بار مربوط به وزن تر اندام هوایی (1) و در سطح تنش اسمزی 10- بار مربوط به صفات وزن تر اندام هوایی، وزن تر ریشه و طول ریشه (1) بود.

مطالعه جمعیت و الگوی ظهور علف های هرز مزارع گندم شهرستان اهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیرا استادی   حمیدرضا محمددوست چمن آباد

چکیده: علف های هرز بدون شک یکی از مهم ترین عوامل کاهش محصولات زراعی به شمار می روند و شناسایی نوع علف هرز و آگاهی از تراکم، غالبیت و الگوی ظهور آنها گام اصلی و اساسی در مدیریت علف های هرز و افزایش عملکرد گیاه زراعی می باشد. برای این منظور آزمایش در 4 مزرعه گندم هر یک به مساحت دو تا سه هکتار در چهار منطقه ونه-آباد واقع در شمال شهرستان باباجان در شمال شرق نقاره کوب در شرق و خونیق در جنوب شهرستان انجام شد. شناسایی و شمارش تراکم علف های هرز هر مزرعه درچهار سطح منطقه و شناسایی و شمارش تراکم علف های هرز هر مزرعه در چهار سطح مرحله رشد گندم (پنجه زنی، ساقه روی، خوشه دهی و رسیدگی) انجام شد. در هر مزرعه 8 واحد نمونه برداری به ابعاد 50×50 با الگوی w مشخص شد. در هر یک از مراحل رشد علف های هرز هر یک از این واحدهای نمونه برداری بر اساس گونه شمارش شدند. علاوه بر تعداد گونه علف هرز (غنای گونه ای) و تراکم علف های هرز در هر منطقه، فراوانی، یکنواختی، میانگین تراکم، وفور، شاخص تنوع گونه ای شانون –وینر، زمان سبز شدن و میانگین زمان سبز شدن علف های-هرز در هر منطقه مشخص شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم کل علف های هرز مزارع گندم شهرستان بین 5/131 تا 5/429 بوته در مترمربع بود که 50 تا 80 درصد آن در مرحله پنجه زنی گندم مشاهده شد.چهل و هفت گونه علف هرز متعلق به 16 تیره گیاهی در مزارع گندم مشاهده شد که تیره شب بو، کاسنی و گرامینه به ترتیب با 9، 6 و 3 گونه سهم بیشتری داشتند. بیشتر گونه های مشاهده شده گونه های یکساله بهاره بودند. در بین گونه های یکساله نیز علف های هرز پهن برگ گسترش بیشتری داشتند. گونه های بی تی راخ، علف شور، تلخه، ماشک گل خوشه ای، گل گندم و علف هفت بند در مزارع گندم غالب بودند. فراوانی هر یک از این گونه ها در مراحل مختلف رشد گندم و در مناطق مختلف متفاوت بود. آزمایش نشان داد که اوج ظهور علف های هرز در مناطق مختلف متفاوت بود.

تاثیر شرایط محیطی رشد و نمو گیاه مادری بر تولید و خصوصیات بذر خردل وحشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  امیر علیپورسودمند   سعید خماری

آگاهی از ویژگی های بذر علف های هرز می تواند نقش مهمی در کنترل علف های هرز داشته باشد. این آزمایش به منظور مطالعه تاثیر شرایط رشد و نمو گیاه مادری بر خصوصیات بذر خردل وحشی در سال 1390 در دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. از این رو بذور رسیده خردل وحشی از دو ارتفاع مختلف کانوپی گیاه مادری (یک دوم بالایی و یک دوم پایینی) از سه شهر اردبیل، سراب و پارس آباد طی ماه های تیر و مرداد جمع آوری شدند. برای آزمایش تاثیر نیتروژن، بذر خردل وحشی در چهار سطح 0، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و سه تکرار کشت شد. همچنین، برای ارزیابی تاثیر رژیم رطوبت، بذر خردل وحشی در گلدان هایی با دوره های آبیاری 10، 7 و 5 روز طی گلدهی در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که بذور خردل وحشی رسیده شده در محل های سرد (سراب و اردبیل) نسبت به محل های گرم (پارس آباد) درصد جوانه زنی، سرعت و متوسط زمان جوانه زنی کمتر و درصد خواب و وزن بیشتری داشتند. موقیعت بذور روی گیاه مادری تاثیر بر صفات فوق نداشت. استفاده از سطوح مختلف کود نیتروژن باعث افزایش وزن و خواب بذور، کاهش جوانه زنی بذور نسبت به تیمار شاهد (بدون کود) شد. البته بین سطوح کود تفاوت معنی داری در صفات فوق وجود نداشت. وجود استرس خشکی طی رسیدگی بذور خردل وحشی، سرعت و درصد جوانه زنی آنها را افزایش ولی خواب و متوسط زمان جوانه زنی بذور را کاهش داد.

عنوان مطالعه همبستگی و تجزیه علیت بر اساس خصوصیات مورفوفیزیولوژیک در شرایط تنش رطوبتی روی ارقام تجاری سیب زمینی و انگشت نگاری آنها به کمک نشانگر مولکولی issr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  احمد سخدری   سعید ملک زاده شفارودی

ارقام تجاری سیب زمینی ساختار ژنتیکی متفاوتی دارند و شناسایی این ارقام از یکدیگر امری ضروری است. استفاده از نشانگرهای isrr به علت سادگی و بالا بودن سرعت تکنیک، ایجاد الگوی نواری منحصر به فرد و حجم اطلاعات زیاد برای انگشت نگاری مولکولی مناسب می باشد. تنش رطوبتی تأثیر قابل ملاحظه ای بر رابطه علت و معلولی میان صفات دارد. تجزیه علیت مقدار اثرات مستقیم و غیرمستقیم از اجزای علت و معلولی را نشان می دهد. در مطالعه حاضر، در آزمایش نخست چندشکلی 16 آغازگر issr در بیست رقم تجاری سیب زمینی مورد بررسی قرار گرفت که تنها 6 آغازگر تنوع خوبی نشان دادند. در مجموع 65 باند dna تولید شد که از بین آنها 61 نوار (85/93%) چند شکل و 4 نوار تک شکل بودند. متوسط pic، 30/0 و شاخص اطلاعات شانون و نی در این افراد به ترتیب برابر 5/0 و 33/0 بود. گروه بندی ژنوتیپ ها با استفاده از الگوریتم upgma و مدل محاسبه فاصله بر اساس تعداد اختلافات (number of differences)، انجام شد. بر این اساس ژنوتیپ ها به پنج گروه منتسب شدند. تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که واریانس درون گروه ها (92 درصد) سهم بیشتری در تبیین واریانس مولکولی کل در مقایسه با واریانس بین گروه ها (ارقام زودرس و دیررس) داشت. بیشترین شاخص اطلاعات شانن و تنوع ژنی نی مربوط به آغازگر ubc835 و کمترین شاخص اطلاعات شانن و تنوع ژنی نی به ترتیب مربوط به آغازگرهای ubc827 و ubc855 بود. در تجزیه به مولفه های اصلی با استفاده از نشانگرهای issr، سه مولفه اصلی، در مجموع 24/67 درصد تغییرات مولکولی کل را تبیین کردند. رگرسیون بر اساس روش گام به گام برای صفت عملکرد و بر اساس داده های issr دو مدل پیشنهاد نمود، که در بهترین مدل نوار 1 و 7 نشانگر ubc827 قرار گرفتند. همچنین، در آزمایش دوم به منظور یافتن همبستگی و روابط علت و معلولی بین خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی (وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، وزن خشک اندام های هوایی، وزن خشک ریشه، تعداد غده درشت، تعداد کل غده، وزن تر غده های درشت و عملکرد ) در شرایط تنش رطوبتی و نرمال در مهمترین ارقام تجاری سیب زمینی، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تجزیه واریانس چند متغیره اختلاف معنی داری بین سطوح تنش و بین ارقام مورد مطالعه نشان داد. در تجزیه واریانس تک متغیره نیز اختلاف بین ارقام مورد مطالعه در سطح احتمال یک درصد برای کلیه صفات معنی دار بود. مقایسه گروهی در شرایط تنش و نرمال در اغلب صفات متفاوت بود. بطوریکه در شرایط تنش رطوبتی برای صفت عملکرد آرنوا مقاوم و رقم بامبا حساس بود. نتایج همبستگی، رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت در شرایط تنش نشان داد، وزن تر غده های درشت، همبستگی مثبت معنی داری با عملکرد دارند و از مهمترین اجزای موثر بر عملکرد محسوب می شوند. تجزیه خوشه ای داده های کمی در شرایط نرمال ارقام را به سه گروه منتسب نمود که با تجزیه خوشه ای در شرایط تنش متفاوت بود. تجزیه خوشه ای داده های کمی در شرایط تنش رطوبتی نیز ارقام را به سه گروه مجزا نمود.

بررسی تحمل یخ زدگی در ارقام کلزا و ارتباط آن با نشانگرهای مولکولی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1392
  صبا فراشی   امید سفالیان

چکیده: به منظور بررسی تحمل یخ زدگی در ارقام کلزا در مرحله گیاهچه از لحاظ صفات مورفوفیزیولوژیک و بررسی ارتباط این صفات با نشانگرهای rapd، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام گرفت. در این تحقیق 10 رقم پاییزه کلزا در دو شرایط خوسرمایی و بدون خوسرمایی مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ارقام مورد مطالعه از نظر اکثر صفات مورد بررسی اختلاف معنی¬دار داشتند. هم¬چنین، اثر متقابل رقم با خوسرمایی نیز برای کلیه¬ی صفات معنی¬دار شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که در شرایط خوسرمایی صفات وزن خشک، محتوای نسبی آب و نشت الکترولیت کاهش و صفات سطح برگ، پروتئین، کلروفیل، قند محلول و پرولین افزایش پیدا کردند. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه به عامل¬ها و تجزیه خوشه¬ای ارقام slm046 و زرفام به دلیل داشتن نشت الکترولیت و محتوای نسبی آب کمتر و بیشتر بودن اکثر صفات دیگر در آن¬ها متحمل به تنش یخ زدگی بودند. تجزیه rapd با استفاده از 50 آغازگر انجام شد که در مجموع 9 آغازگر چندشکلی قابل قبولی داشتند و 98 نوار چندشکل در ارقام مورد مطالعه تولید کردند. آغازگرهای 5 gacgacgacgacg 3 و 5 ttgttgttgttgttgc 3 به ترتیب بیشترین و کمترین اطلاعات چندشکلی را داشتند. میانگین pic و mi برای کلیه آغازگرها به ترتیب 21/0 و 31/8 بدست آمد. بیشترین مقدار شاخص تنوع ژنی نی و شانون مربوط به رقم زرفام و کمترین مقدار مربوط به رقم اکاپی بود. تجزیه خوشه¬ای با به کار بردن داده¬های مولکولی با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه جاکارد، ارقام را به 3 گروه متمایز منتسب کرد که نتایج حاصل از گروه¬بندی با گروه¬بندی بر اساس داده¬های مورفوفیزیولوژیکی همخوانی نسبی داشت. کمترین فاصله ژنتیکی بین دو رقم اورینت و اپرا (12/0) و بیشترین فاصله بین دو رقم لیکورد و طلایه (87/0) مشاهده شد. رابطه بین نشانگر مولکولی و صفات مورد مطالعه از طریق تجزیه رگرسیون گام به گام بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین تغییرات تبیین شده در شرایط خوسرمایی مربوط به صفت تعداد برگ و کمترین مقدار مربوط به صفت محتوای نسبی آب بود.

تأثیر مالچ های غیرآلی و عملیات خاک ورزی بر خصوصیات بانک بذر علف های هرز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  فرشته نورالهی ایردموسی   حمیدرضا محمددوست چمن آباد

مطالعه بانک بذر علف¬های هرز در رویکرد مدیریت تلفیقی علف¬های هرز بدلیل فراهم کردن امکان پیش¬بینی تراکم آتی علف¬های هرز و اتخاذ روش مناسب مدیریتی اهمیت زیادی دارد. به همین منظور جهت بررسی تاثیر مالچ¬های غیرآلی و عملیات خاک¬ورزی برخصوصیات بانک بذرعلف¬های هرز آزمایشی به ¬صورت فاکتوریل درقالب بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی در سال زراعی93-92 انجام شد. فاکتور¬های مورد مطالعه شامل زمان خاک¬ورزی در پنج سطح (1- شخم تابستانه 2- شخم تابستانه+پاییزه 3- شخم پاییزه 4- شخم بهاره + پاییزه 5- شخم بهاره) و مالچ در سه سطح (1- پلاستیک شفاف 2- پلاستیک تیره 3- عدم پوشش) بود. اثر این فاکتورها در سه عمق (10-0، 20-10و 30-20سانتی¬متری از سطح خاک ) مطالعه شد. نتایج آزمایش نشان داد که خصوصیات فیزیکو¬شیمیایی خاک تحت تاثیر عملیات خاک¬ورزی و نوع پوشش مالچ قرار گرفت. درخاک¬های لخت میانگین دما، دمای حداکثر، حداقل و درصد رطوبت کمتر از خاک پوشیده با مالچ پلاستیکی بود. کاربرد مالچ پلاستیکی دمای خاک را به میزان 1/11 درجه سانتی¬گراد در مالچ شفاف و به میزان 4 درجه سانتی¬گراد در مالچ سیاه نسبت به خاک لخت افزایش داد. انجام شخم و پوشاندن خاک با مالچ پلاستیکی اندازه بانک بذر را به شدت کاهش داد. نتایج نشان داد با افزایش فاصله زمان شخم تا زمان کاشت اندازه بانک بذر کوچکتر شد.

بررسی فنولوژی و زاد آوری علف هرز گاوپنبه (abutilon theophrasti)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  علی علی جانی   حمیدرضا محمددوست چمن آباد

شناخت و آگاهی از فنولوژی علف¬های هرز نقش مهمی در مدیریت علف¬های هرز دارد. این آزمایش نیز به منظور بررسی تأثیر مقدار نیتروژن، شرایط محیطی و تراکم بوته بر خصوصیات مورفولوژیکی، فنولوژیکی و زادآوری گاوپنبه در سال 1392 در دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط آب و هوایی اردبیل (اقلیم سرد) و شهرستان پارس¬آباد (اقلیم گرم) انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل مقادیر نیتروژن در سه سطح (صفر، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار) و تراکم گاوپنبه در چهار سطح (1، 2، 4 و 8 بوته در گلدان) بود. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار نیتروژن وزن خشک ریشه در بوته نیز افزایش یافت. برعکس، با افزایش تراکم گاوپنبه از یک بوته به هشت بوته در هر گلدان وزن خشک ریشه از 3/6 گرم به یک گرم در بوته کاهش یافت. نتایج کلی این طرح نشان داد با افزایش تراکم گاوپنبه میزان زادآوری و تولید زیست¬توده تک بوته¬ها در کلیه سطوح آزمایشی به طور معنی¬داری کاهش یافت. برعکس، با افزایش میزان نیتروژن زادآوری و زیست¬توده افزایش یافت. کاربرد نیتروژن در تراکم¬های بالا تأثیر معنی¬داری روی میزان زادآوری و شاخص¬های رشدی مورد بررسی نداشت. خصوصیات فنولوژیکی گاوپنبه شدیدأ تحت تأثیر اقلیم قرار گرفت. در شرایط اقلیمی اردبیل مدت زمان لازم برای ظهور اولین شاخه جانبی بیشتر از شرایط اقلیمی پارس¬آباد بود. در این شرایط با افزایش تراکم بوته، طول دوره ظهور شاخه جانبی افزایش یافت. بطوری که در تراکم 8 بوته مدت زمان لازم برای ظهور شاخه جانبی در گاوپنبه 25 روز بیش از تراکم یک بوته بود، اما در شرایط گرم پارس آباد تراکم بوته تأثیری بر زمان ظهور اولین شاخه جانبی نداشت. مراحل رشدی گاوپنبه بخصوص مراحل زایشی در اقلیم پارس¬آباد نسبت به اردبیل به علّت دریافت درجه – روز رشدی (gdd) مورد نیاز در زمان کمتر

تأثیر کاربرد نیتروژن و آبیاری بر کنترل گل جالیز در گوجه فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  حمید یدایی   پریسا شیخ زاده مصدق

نتایج آزمایش نشان داد که: 1.به طور کلی مدیریت صحیح عنصر نیتروژن و تنظیم دور آبیاری می تواند عامل کنترلی مهمّی در رابطه با انگل گل جالیز باشد. طوری که در شرایط مصرف 150 کیلوگرم نیتروژن و دوره آبیاری کوتاه مدت (هر سه روز)، اکثر صفات گل جالیز کاهش یافته بود. بنابراین، با کاربرد کود نیتروژن ضمن تامین مواد غذایی مورد نیاز گیاه، می توان در بلند مدت نسبت به کنترل و کاهش بانک بذر گل جالیز اقدام کرد. 2.واکنش ارقام مختلف گوجه فرنگی نسبت به گل جالیز متفاوت بود.

بررسی تنوع ژنتیکی اکوتیپ های مربوط به دو گونه از آگروپیرون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1388
  ایوب ارغوانی   علی اصغری

اگروپیرون یکی از گیاهان مقاوم به تنش های حیاتی و غیرحیاتی است و نقش مهمی در تولید علوفه در مراتع ایران دارد. بررسی تنوع ژنتیکی بر اساس نشانگرهای مختلف نقش کلیدی در عملیات اصلاح نباتات دارد و یکی از مهم ترین شاخص ها برای انتخاب والدین است. این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی دو گونه اگروپیرون(a.pectiniforme, a. elongatumm) بر اساس نشانگر های رپید انجام گرفت. در این بررسی از 50 آغازگر ده نوکلئو تیدی استفاده شد. 12 آغازگر نوارهای مشخصی تولید کرده و مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت 142 نوار چند شکل در محدوده ی بین 2000-564 جفت باز تولید شدند. تنوع ژنتیکی درون اکوتیپ ها بر اساس تنوع ژنی با معیار فاصله نی از 0/1014 تا 0/5برآورد گردید. بیشترین میانگین سطح این تنوع در اکوتیپ 6951 از گونه a. pectinforme با مقدار 0/178 و کمترین آن در اکوتیپ 3202 از گونه a. elongatum (0/1014) مشاهده شد. سطح تنوع بقیه اکوتیپ ها در حد متوسط بود. این نتایج نشان دهنده تنوع زیاد در درون اکوتیپ های مختلف اگروپیرون بود. میانگین تنوع ژنتیکی درون(hs) و کل (ht) به ترتیب 0/13و 0/27 و میانگین درجه تمایز ژنی (gst) بین اکوتیپ ها در تمام مکان ها 0/47برآورد شد. همچنین نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که تنوع ژنتیکی بین گونه ها و بین ژنوتیپ های درون گونه ها و درون ژنوتیپ های مورد مطالعه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. همچنین در توافق با میانگین درجه تمایز ژنی فقط 7/68 درصد از تنوع کل مربوط به تنوع بین دو گونه بود و همچنین میزان 31/24 درصد آن به تنوع بین اکوتیپ های درون هر گونه و 61/08 درصد آن مربوط به درون اکوتیپ ها می باشد. دندروگرام بر اساس ضریب تشابه نی به روش upgma رسم شد. براساس این ضرایب ده اکوتیپ در چهار گروه قرار گرفتند. جهت بررسی کارایی آغازگرهای مورد استفاده در گروه بندی افراد هر یک ازآغازگر به تنهایی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به این بررسی مشاهده گردید که پرایمر های oligo-1 و oligo-29 بهتر از پرایمر های دیگر اکوتیپ ها را گروه بندی نمودند. به منظور تعیین روابط ژنتیکی بین ژنوتیپ ها و نیز مشاهده فواصل بین ژنوتیپ ها تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی نیز به عنوان روشی مکمل برای تجزیه خوشه ای، انجام گرفت. نتایج نشان داد که سه مولفه اصلی اول مجموعاً 52/84 درصد تغییرات داده ها را توجیه کردند. مولفه اول 29/28 درصد از تنوع کل را تبیین نمود. این مقدار برای مولفه های دوم و سوم به ترتیب 19/28 و 14/28 درصد بود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان اظهار داشت که برخی از اکوتیپ های اگروپیرون مورد مطالعه منبع بالقوه برای ژن های مختلف هستند.