نام پژوهشگر: محمد مهدی هراتی
مهدی مکی نژاد حبیب الله آیت اللهی
خط کوفی درطلیعه ظهور اسلام ، در تمام قلمرو جهان اسلام گسترش و رواج پیدا کرد ، بواسطه اهمیت کتابت و ارزش قلم در اسلام ، همچنین ضرورت نشر قرآن ، شرایطی بوجود آمد که هنر خوشنویسی ، به سرعت به یکی از نشانه ها و شاخصه های هنری اسلام تبدیل شد ودیری نپایید این هنر، با قابلیت انعطاف پذیری وشکل پذیری اش، در تمام ابعاد زندگی مسلمانان به ویژه درمعماری ،ظروف سفالی ،اشیاءفلزی ، پارچه ها وغیره به نحوی ازانحاء گسترش پیدا کرد.از این میان، معماری مناسب ترین وفراگیر ترین عرصه رشد و شکوفایی این هنر گردید.خط کوفی در قالب کتیبه ها ، به معماری هویت جدیدی بخشید وتبدیل به یک عنصر حیاتی در فضاهای مذهبی شد. این خط تقریبا تا قرن پنجم بطور مداوم در همه هنرها مورد استفاده قرار گرفت اما بعد از آن با ظهور اقلام سته ورواج خط نسخ ، استفاده از خط کوفی محدود به معماری شد . در همه این ادوار،رسم الخط مشخصی برای آموزش خط کوفی وجود نداشت ، لذا هنرمندان ، کاتبان وکتیبه نویسان، بنا به ذوق فردی اشان این خط را می نوشتند ، این امر موجب پدید آمدن نمونه ها و شیوه های مختلفی در خط کوفی گردید.از میان این خطوط مختلف،خط کوفی معقلی و خط بنایی ، توسط ایرانیان، توانست هماهنگی کاملی با معماری بر قرار کند.یعنی حرف الف با کوچکترین واحد معماری،آجر، انطباق کامل پیدا کردومبنای هندسه یک آجر با حرف الف یکسان در نظر گرفته شد، این امر خط را از محدوده تعریف شده کتیبه ها به بیرون سوق داد، در نتیجه هنرمندان و معماران توانستند سرتا پای فضاهای معماری اسلامی را با نوشته های قرانی و دینی بپوشانند. کتیبه های باقی مانده از این دوران؛ قابلیت ، پختگی وتنوع خطوط مختلف کوفی در معماری ایران را نشان می دهند .این رساله به روش توصیفی وتحلیلی، ساختار وقابلیت های ویژه خط کوفی را در دوره های سلجوقی تا دوره صفویه ، بر اساس کتیبه ها ی باقی مانده مورد ارزیابی قرار می دهد و به وجوه ممتاز وبرتر خط کوفی می پردازد .
عبدالمجید شریف زاده خاوری حبیب الله آیت اللهی
حماسه نگاری که به تَبَعِ حماسه سرایی، بخشی مهم و با ارزش از تاریخ فرهنگ و هنر ایران زمین به شمار می رود، همواره عنصری پُر اهمیت در نگارگری بوده که خود، زیرمجموعه ای از هنرهای سنتی محسوب می شود؛ هنرهایی که امروزه اصطلاح سنتی را بر خود پذیرفته اند، اما تا پیش از روزگار معاصر، هنرهای ملی و اصیل ایرانی بودند و شناسنام? فرهنگیِ این مرز و بوم قلمداد می شدند. بنابراین حماسه نگاری نیز مانند حماسه سرایی، چه دینی، چه ملی و چه تاریخی، راهی طولانی جهت شناسایی ضمیر ناخودآگاه فرهنگی و بررسی دید تفکری هر عصر، پیش رو قرار می دهد. البته هر سه نوع حماس? مذکور، یعنی دینی، ملی و تاریخی، از اصل طبیعی و بدیهی حماسه، یعنی اغراق، مبالغه و غلو پیروی کرده و مثلاً تاریخی بودن حماسه، نباید انتظار واقع گرا بودنِ آن را در ذهن مخاطب ایجاد نماید. یکی از حماسه های تاریخی، که البته در روزگارِ برجسته و رسمی شدن مذهب تشیع، یعنی عصر صفوی، پدید آمد، «شهنام? ماضی» اثر قاسمی گنابادی بود که در همان روزگار، با کتابت و نگارگری هنرمندان برجسته، نسخه ای نفیس بدان اختصاص یافت. اما این نسخه، ویژگی خاصی دارد، و ویژگیِ مذکور این است که در کنار متن اصلی، یعنی شهنام? ماضیِ قاسمی، در حاشیه نیز، جدول کشی هایی انجام شده که در آن ها، یک منظوم? حماسی- تاریخیِ دیگر، یعنی «ظفرنام? تیموری» مشهور به «تمر نامه» اثر هاتفی، نیز گنجانده شده و آن را بسیار شاخص ساخته است. پژوهش حاضر، با پرداختن به مبانی حماسه سرایی و تبلور آن در شاهنام? فردوسی و تأثیرات آن بر دیگر آثار حماسی، بویژه اسکندرنام? نظامی گنجوی- که مطمح نظر قاسمی بوده- کوشیده سیرِ این روند را بازیابد و در ادامه با پرداختن شیوه ای خاص در کتابت و استنساخ نسخه ای از این اثر، یعنی درج دو منظومه در یک نسخه، به صورت متن و حاشیه، با ذکر نمونه ها و امثال موجود، و همچنین بررسی ویژگی های مکتب نگارگری اثر، یعنی مکتب قزوین، از نظر ترکیب بندی، فضاسازی، ساخت و ساز، رنگ گذاری و... ضمن بررسی مکاتب نگارگری دیگر این عصر، مانند تبریز صفوی، تحلیلی تطبیقی و فنّی ارائه دهد. کلید واژگان: حماسه سرایی، نگارگری، شاهنام? فردوسی، اسکندرنام? نظامی، شهنام? ماضیِ قاسمی، مکاتب هنری، صفویه.
مریم خدام محمدی محسن مراثی
در این پایان نامه به شناسایی ویژگی های تزیینی نشانه های قرآنی در سده 4 تا پایان سده 9 هجری قمری با تأکید بر نسخه های موجود در گنجینه آستان قدس رضوی پرداخته شده است، همچنین بهره گیری از نقش مایه های هنر ایران و فرایند وام گیری عناصر هنری تمدن های هم جوار و اقوام دیگر نیز موضوع موردبحث در این پایان نامه می باشد که به دنبال آن جنبه های نمادین در نقوش بکاررفته در نشان های قرآنی دربازه زمانی مورد بحث در تفکر ایرانیان پیش از اسلام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
مهناز احتشامی محمد مهدی هراتی
آنچه بیش از هرچیز اهمیت نقش و جایگاه رنگ را در هنرهای صناعی ایران تثبیت می کند ، توجه عمیق هنرمندان و اساتید سنتی در فنون رنگسازی و استفاده از مواد طبیعی در این امر مهم می باشد که متاسفانه امروزه مبانی نظری و مبانی عملی این فن مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته است . آنچه که امروزه در مقایسه با رنگهای جدید « رنگهای سنتی » خوانده می شود برگرفته از تفاوت در نوع مواد اولیه مصرفی است . مواد مصرفی در ساخت رنگهای سنتی برگرفته از منابع طبیعی همچون مواد رنگزای گیاهی ، حیوانی و معدنی می باشد که هریک بنابر خصوصیات برجسته خود در دست هنرمند رنگساز که بر ویژگیهای هر یک از مواد رنگزا معرفت کامل داشته است ، پرورش و فراوری یافته و متناسب با ماهیت هر یک از انواع هنرهای صناعی به ویژه هنرهایی که رنگ در پیدایش و آفرینش آنها نقش بسزایی داشته همچون نگارگری ، قالیبافی ، سفالگری و کاشیکاری ، شیشه گری ، چاپ قلمکار، نقاشی روی چوب و... بر بسترهای گوناگونی از کاغذ و چوب و پشم و ... در قالب «رنگهای روحی» ، «رنگهای جسمی» و « رنگهای ناری (آتشی) » نمود یافته است .