نام پژوهشگر: سید محمد هادی زبرجد
طاهره طوبایی آفرین زارع
از زمان های گذشته، خطبه یکی از مهم ترین راه های ارتباطی بشر بوده، تا این که به عنوان یکی از هنرهای بیانی و کلامی به شمار آمد؛ که تلاش آن در این جهت است:تأثیر بر مخاطب، اقناع او،و پیش بردنش به سوی آن چه خطیب به دنبال آن است. بنابراین، خطیب جهت موفقیت در خطبه و رسیدن به هدفش که همان اقناع وتأثیر است؛ همه ی تلاشش را به کار می گیرد. و روشن است به کار گیری زیبایی های ادبی در این مسیر تا چه میزان اثر گذار است. در طول تاریخ خطبه های بسیاری به دلیل زیبایی های ادبی شان،علی رغم موضوع های سیاسی،اجتماعی ویا سایر موضوعات؛در شمار خطبه های ادبی و نثر فنی وادب شفاهی قرار گرفته اند. انتظار می رود این زیبایی های ادبی در خطبه غدیر وجود داشته باشد،که بر زبان پیامبر اسلام، فصیح ترین عرب زبانان جاری شده و آخرین و طولانی ترین خطبه ی اوست که در بردانده ی آخرین سفارشها و روشنگر راه سعادت و هدایت بشر است. این پایان نامه بر آن شد تا با روش تحلیل محتوا و استفاده از تحلیل گفتمان، به تحلیل این خطبه بپردازد، و ویژگی های ادبی و هنری آن را مطالعه نماید. این تحلیل بیانگر این است که، سخنران از همه ی سبک های ادبی و هنری، در ارائه ی این خطبه استفاده نموده و سخنرانی او کاملا با ویژگی هایی که ناقدان قدیم عرب برای یک خطبه ممتاز برشمرده اند؛مطابقت دارد.بنابراین می توان این خطبه را از بهترین نمونه های ادبیات شفاهی و نثر فنّی صدر اسلام به شمار آورد. این پایان نامه در پنج فصل به بررسی خطبه می پردازد، فصل اول مقدمه؛ و فصل دوم مبانی نظری پژوهش و روش تحلیل خطبه و فصل سوم؛ معنای لغوی و اصطلاحی خطابه و کارکرد آن را در جامعه بیان می کند.وبه بررسی انواع، موضوع و و یژگی های خطابه در دو عصر جاهلی و اسلامی می پردازد، بخش نهایی این فصل به بررسی موضوع و ویژگی های خطبه های پیامبر اختصاص دارد، که با معرّفی اجمالی خطبه ی غدیر و بررسی اسناد آن، این فصل پایان می پذیرد. فصل چهارم با استفاده از روش تحلیل گفتمان، پس از تبیین روش، خطبه را در ده قسمت، از لحاظ واژگان، موسیقی،سبک و مضمون تحلیل می نماید. و زیبایی های ادبی آن را بیان می کند. و پایان فصل چهارم، به بیان ویژگی های یک خطبه ی ممتاز، و تطبیق خطبه ی غدیر با این ویژگی ها؛ می پردازد.و پس از آن فصل پنجم، مهم ترین نتایج بررسی و تحلیل را بیان می کند.
سید احمد عابدین پور سید محمد هادی زبرجد
واژه تطیّر و مشتقات آن در قرآن کریم آمده است. این موضوع در قرآن کریم به اقوام گوناگونی از جمله، قوم حضرت صالح(ع)، حضرت موسی(ع)، اصحاب قریه و بنابرقولی، به مسلمانان ضعیف الایمان صدراسلام نسبت داده شده است. آنها مشکلات پیش آمده در زندگی خود را از نحوست قدم انبیاء می دانستند و به همین سبب به پیامبران الهی اظهارتطّیر می کردند. قرآن کریم این عقیده را که مبتنی بر موثر دانستن غیرخداوند، در عالم هستی به نحو استقلال است، رد نموده، و درمقابل منشأ حقیقی تمام حوادث را خداوند معرفی مینماید. واژه تفأل و مشتقات آن در قرآن کریم نیامده است، اما آیاتی که در آنها بحث«برکت» مطرح شده است می تواند تا حدودی بر موضوع تفأّل دلالت داشته باشد، در این آیات، خداوند متعال برخلاف عقیده کفار که پیامبران را نحس می دانستند، آنها را افرادی بابرکت معرفی می نماید. در روایات، موضوع تطیر و تفأل به صورت مستقیم به کار رفته است. بر اساس منابع حدیثی، مطلق تفأل(فال نیک و فال بد زدن)، که فرایندی روانی است، با قصد یا بدون قصد، گناه تلقی نمی شود، زیرا محافظت از ذهن و خیال در بسیاری موارد از قدرت انسان بیرون است. با این حال، روایات از تطیر، در مرحله ی اعتقاد و عمل به شدت نهی نموده و آن را نوعی شرک به خالق هستی معرفی کرده اند. اعتقاد به تطیر درحقیقت از سوءظن انسان نسبت به خدای متعال حکایت دارد. تطیر اگرچه باوری خرافی است، لکن دارای تأثیر است و این امر نیز به میزان باور افراد بستگی دارد، اگر به آن شدیداً معتقد باشند، میزان تأثیر آن زیاد می شود، و اگر به آن اعتقاد نداشته باشند هیچ تأثیری ندارد. روایات برای رهایی و درمان این باورخرافی، راهکارهایی مانند: دعا کردن، بی اعتنایی نسبت به آن و توکل کردن بر خدای متعال پیشنهاد داده اند. در مقابل، تاریخ گویای آن است که اولیای دین، فال نیک زدن را دوست داشتند و خود به آن اقدام می کردند و دیگران را به آن سفارش می نمودند.
احمدرضا مرادی قصرعاصمی مهدی احمدی
احمد بن محمد بن سعید مشهور به ابن عقده کوفی(249-332ه.ق) از بزرگترین محدثان و حافظان حدیث در حوزه حدیثی شیعه میباشد . وی با سفر به شهرهای مختلف از جمله بغداد از اساتید بزرگی مانند طبرانی ، ابن ابی الدنیا و غیره استفاده کرد و پس از آنکه در فنون مختلف از تفسیر ، حدیث و رجال متبحر گشت ، به کوفه،زادگاه خود بازگشت و به تالیف و تصنیف کتب مشغول گشت. از وی بیش از چهل تصنیف به ثبت رسیده که غالب آنان در طول حوادث روزگار از بین رفته اند . لکن نظرات و آراء وی در کتب محدثان باقی مانده است. در این پژوهش با تکیه بر جایگاه رجالی وی ، کوشیده شده ، اعتبار آراء وی در علم رجال به عنوان یک رجالی معتبر ثابت گردد و آنگاه نظریات رجالی وی با تتبع در جوامع روایی و رجالی مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
محمد حسن ایمانیه مهدی احمدی
مفسرین، عرفا و علمای علم کلام هر کدام به نوعی از دیر باز، توجه ویژه ای به بحث اسماء و صفات خدای متعال داشته و بعضا در تفاسیر و مکتوبات خود بدان پرداخته اند. با نگاهی به آیات کریمه ی قرآن در می یابیم که تعداد قابل توجهی از این آیات، در بر دارنده ی دو صفت-یا بیشتر- از صفات خدای متعال در کنار هم هستند که ارتباطات ممکن میان آنها از جمله مسائل مهمیست که ما را در جهت فهم هر چه بهتر آیات نورانی قرآن یاری می کند. این پژوهش ضمن بررسی منابع معتبر تفسیری و روایی و همچنین سایر منابعی که به نحوی به موضوع اسماء الحسنای الهی پرداخته اند، این موضوع یعنی تناکح یا همان زوجیت صفات خداوند را مورد بررسی قرار داده و در این باره به نتایج قابل توجهی دست یافته است. قاطعانه باید گفت که میان زوج صفاتی که در پایان برخی آیات آمده اند و همچنین میان این زوج صفات و آیات ی در بردارنده آنها، ارتباطی دقیق و متقن وجود دارد تا جاییکه هیچ کدام از این صفات را با صفتی دیگر نمی توان جایگزین نمود. چون در اینصورت نظم آیات و ارتباط میان صدر و ذیل آنها به هم خواهد خورد. همچنین تقدم و تأخر هر کدام از این صفات نسبت به یکدیگر بی دلیل نبوده و مرتبط با صدر آیات و مفاد کلی آنها می باشد. تحرک و تکامل بر اساس خوف و رجای حاکم بر زوج صفات، دریافت پیام های اجتماعی و کاربردی، تخلق به اخلاق الهی بر اساس موارد اخلاقی قابل برداشت از زوجیت صفات و در نهایت دلایل اهمیت بیشتر برخی از این صفات و التفات خدای متعال بدانها، از جمله دیگر نتایج مهم این پژوهش است.
حسین افسردیر سید محمد هادی زبرجد
وجوه و نظائر اصطلاحاتی علوم قرآنی می باشند که پیدایش آن به اواسط قرن ششم هجری قمری باز می گردد و ما هفت تعریف متفاوت برای آن یافته ایم. در این تعاریف، برخی وجوه و نظائر را دو اصطلاح متمایز دانسته اند و برخی آن را یکی انگاشته اند. برخی بین وجوهِ معنایی و وجوهِ تفسیری یک واژه، خَلط کرده اند و نظائر را به معنای مترادف گرفته اند. عده-ای نیز وجوه و نظائر را با مشترک لفظی و معنوی یکسان دانسته اند. به اعتقاد ما وجوه و نظائر دو اصطلاح جدا از هم می باشند. وجوه، معانی متعدد یک واژه در سیاق های متفاوت است و نظائر، حداقل دو لفظ متعدد است که در قرآن به یک مفهوم مشترک استعمال شده اند. رابطه نظائر با مترادف عام و خاص مطلق می باشد نه تساوی. از آنجا که هیچ منبعی در خصوص گردآوری نظائر یافت نمی شود در این رساله بر اساس کتب وجوه به این امر پرداخته ایم. جهت گرد آوری نظائر، کتابهای «الوجوه و النظائر فی القرآن» از حسین بن محمد دامغانی(م478هـ ق)؛ «وجوه القرآن» از حبیش تفلیسی(م 558هـ ق) و «نزهه الاعین النواظر فی علم الوجوه و النظائر» از ابن جوزی(م597هـ ق)»؛ اصل قرار گرفته است. از جمله دلایل انتخاب این کتب، دقت نسبی و کثرت کلمات بررسی شده در آنها نسبت به دیگر کتب، می باشد. حاصل کار، 468 مفهوم می باشد. از این کتب برای هر مفهوم حداقل دو واژه مختلف به عنوان نظائر، یافت شد، که در مجموع 1845 واژه می باشند. این مجموعه ی نظائر، در تفسیر موضوعی قرآن می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
سمانه قلاوند حسین کیانی
چکیده بررسی سبک شناختی در سوره ی انعام به کوشش سمانه قلاوند سبک شناسی یکی از شاخه های نقد ادبی است که از دانش زبانشناسی و بلاغت در تحلیل متن بهره می جوید و در بررسی نقدی و ادبی اثر برسه عنصر اصلی متن، نویسنده و مخاطب تکیه می کند. با توجه به اینکه سوره های قرآنی از فنی ترین متن های ادبی هستند، بهترین متن ها برای بررسی سبک شناختی هستند و سوره ی انعام به دلیل اینکه یک تابلوی زیبا از تصویرپردازی و انتخاب واژگان مناسب با بافت متن هست موضوع این پژوهش قرار گرفت. روش پژوهش هم روش تحلیلی توصیفی انتخاب شد. پژوهش حاضر پس از مقدمه به بررسی مبانی نظری سبک شناسی(الأسلوبیه) پرداخته و در آن از تاریخچه مطالعات سبک شناسی، تعریف سبک شناسی و ارتباط آن با بلاغت و نقد ادبی و علم زبانشناسی و روش های مشهور تحلیل سبک شناختی سخن به میان آورده است. در فصل سوم و چهارم به بررسی سبک شناسی سوره ی انعام پرداخته شده است. در این دو فصل از پیوندهای دلالی میان واژگان و عبارات که شامل چند معنایی و تقابل بین واژگان و بافت متن هست سخن رانده شده است. و نیز به بررسی سبک شناسی بلاغی در سوره پرداخته شده است که در آن از ظواهر سبک شناختی، سبک شناختی تصویر و بدیع و در پایان هم از هماهنگی فنی و موضوعی در سوره سخن گفته شده است. این سوره تابلویی زیبا از هنرنمایی زبانی و تصویری در کلام قرآنی است، این هنرنمایی فنی و زبانی در خدمت هدف دینی سوره بیان اصول سه گانه ی عقیده،توحید، نبوت و معاد قرار گرفته است. تکرار اولین ویژگی سبک شناختی در سوره است که به عنوان ابزاری برای تأکید توحید و یگانگی خداوند و دعوت مخاطب به سوی راه رستگاری به کار برده شده است. دومین ویژگی سبک شناختی تقابل و تضاد در سوره است که در قالب تضاد واژگان و تصویرهای ادبی در سوره نمودار می شود و سومین ویژگی هم کاربرد تصویرهای تشبیهی در سوره است که بیشتر این تشبیه هابه دلیل هماهنگی با روحیه و فکر مخاطب، ساده و محسوس است. و چهارمین ویژگی بارز سبک شناختی در سوره فواصل قرآنی آهنگین در سوره است که متناسب با وحدت موضوعی و موسیقیایی در سوره تکرار می شود.
احسان علیپور علی اکبر کلانتری
روایات عالم ذر دو گونه هستند:روایات مفسره که در تفسیرآیه 172 سوره اعراف وارد شده اند وعدد آن ها به ده ها روایت می رسد وروایات فراوان دیگری که ناظر به آیه 172 سوره اعراف نیستند اما معارفی را از آن عالم بیان کرده اند. ارتباط این روایات با آیه ذر (آیه 172سوره اعراف)قابل انکار نیست واز ملاحظه ومطالعه آن ها به خوبی معلوم می شود که از ماجرایی سخن می گوید که آیه بدان اشاره دارد به ویژه آن که بسیاری از آن ها در جواب سوال راوی از این آیه بیان شده اند.اکثر مخالفین قول به عالم ذر آیه وروایات را حمل بر تمثیل ومجاز نموده اندعده ای آن را عالم ملکوت انسان ها دانسته ،وبرخی نیز قائل به عالم ارواح شده انداما آنچه به نظر می رسد این است که با توجه به روایات مختلف که ادعای تواتر در مورد آن شده وبعضی از آن ها صحیح وموثق هستند انکار وجود عالمی به نام عالم ذر که خدا فرزندان آدم را در آن جمع کرده واز آن ها بر ربوبیت خود اقرار گرفته کار دشواری است وتحقق عالم ذر بر روی زمین وپیش از مقطع کنونی نه محال است نه مخالف آیات وروایات می باشد بلکه امری ممکن وبر خاسته از قرآن وروایات است واگر بنا باشد مطلبی را که این همه روایات برآن دلالت می کند نفی کنیم چیزی برای ما باقی نمی ماند واین که آن عالم را به یاد نمی آوریم دلیل بر انکار آن نمی شود
راضیه کوه برفرد سید محمد هادی زبرجد
در میان قصص انبیاء(ع) در قرآن به داستان زندگی حضرت موسی (ع) اشارات بیشتری شده است. این قصه به صورت پراکنده در سور مختلف آمده است. ولی ترتیب زمانی وقایع درآنها مشخص نیست. هم چنین در برخی از فرازهای این داستان پندار تکرار لغو وجود دارد و یا در بعضی موارد شبهه ی تناقض در بیان جزئیات این قصه مطرح شده است. در این پایان نامه وقایع مربوط به مقاطع مختلف زندگی حضرت موسی (ع) به ترتیب وقوع آمده و در پایان هر بخش، به بررسی و تحلیل آن بخش پرداخته شده، و سپس این داستان در قرآن کریم و تورات، مقایسه شده است. و آنگاه نمونه هایی ازشبهات تکرار وتناقض، بیان شده و شبهات و تناقضات بدوی رفع گردیده است.