نام پژوهشگر: کامبیز پوشنه
ملیحه رحمنی علیرضا عصاره
چکیده هدف اصلی از پژوهش حاضر "تحلیل محتوای کتاب فارسی اول ابتدایی بر اساس عوامل خلاقیت گیلفورد" بوده است. بر این اساس جامعه آماری محتوای کتاب فارسی تعین گردیده است و ابزار و اندازه گیری، محتوای دو کتاب فارسی یعنی کتاب بخوانیم و بنویسیم و فرم محقق ساخته می باشد. به منظور تحلیل محتوا از روش واحد ثبت در زمینه استفاده شده است و با استفاده از جداول، فراوانی و درصد به توصیف و تحلیل داده ها پرداخته شده است. روایی ابزار اندازه گیری از طریق فرمول اسکات و با روش ضریب توافق متخصصان به میزان 90% توافق و پایایی ابزار بر اساس روش ضریب توافق زمانی طی 3ماه متوالی با استفاده از فرمول هم بستگی پیرسون و نرم افزار spss انجام پذیرفت. تحلیل و تفسیر داده ها بر اساس شاخص های آمار توصیفی و از فرمول آزمون تفاوت فراوانی با اتکا بر فرمول کای اسکو ئر (خی دو ) تک متغیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که: بیشتر محتوای کتاب فارسی "بخوانیم و بنویسم" پایه اول ابتدایی در حافظه شناختی قرار دارد و در مقایسه با آن، به سطح تفکر واگرا کمتر توجه شده است. در ضمن بر این اساس: نتایج به دست آمده در زمینه فعالیت ها و تمرینات هر دو کتاب؛ نشان داده است که این فعالیت ها بیشتر در دو سطح حافظه شناختی و تفکر هم گرا بوده و سطح تفکر واگرا از تناسب کمترین برخوردار بوده است. با توجه به اهمیت تصاویر و دست ورزی ها باید یادآور شد که در مقوله دست ورزی و تصاویر هر دو کتاب بیشتر به سطح حافظه شناختی توجه شده است و در سطح تفکر هم گرا به چند مورد نادر و در مورد تفکر واگرا و ارزشیاب نمونه خاصی عنوان نگردیده است. در ضمن باید توجه داشت که: محتوا و تمرینات و فعالیت ها، دست ورزی ها و تصاویر بیشتر در یکی از عوامل ذهنی گیلفورد (روانی) طراحی گردیده است و به عوامل دیگر واگرایی یعنی اصالت و انعطاف پذیری توجه کمتری شده و فراوانی آنها در محتوای کتاب از تناسب مناسبی برخوردار نمی باشد.
صفیه عبدالحسین دوخت علی اکبر خسروی
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک تفکر والدین با میزان پذیرش کودکان کم توان ذهنی، درخودمانده و عادی است. در این پژوهش با در نظر گرفتن هدف تعیین شده، پنج سوال پژوهشی مطرح شده است، که جهت پاسخ به آن ها از روش تحقیق توصیفی – همبستگی استفاده شده و برای این منظور از بین جامعه آماری تعیین شده (کلیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی، درخودمانده و عادی 8 تا 15 ساله شهر تهران) تعداد 30 مادر دارای فرزند کم توان ذهنی، 30 مادر دارای فرزند درخودمانده و 30 مادر دارای فرزند عادی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند، و دو پرسشنامه سبک تفکر استرنبرگ واگنر(1949) و پرسشنامه میزان پذیرش والدین(2002) بر روی آنها اجرا شد، و داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس و ضریب همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که : نمونه های مورد بررسی به لحاظ برخورداری از سبک های تفکر، دارای تنوعی از هر سه سبک قضاوت گر، قانون گذار و اجرایی هستند. بطوری که سبک غالب در بین والدین دارای کودک کم توان ذهنی و درخودمانده سبک تفکر اجرایی می باشد و در مورد والدین دارای کودک عادی می توان گفت که با درصد کمی از تفاوت هر سه نوع سبک تفکر دیده می شود. با توجه به متغییر پذیرش نیز می توان گفت رابطه معناداری میان سبک تفکر و میزان پذیرش در والدین دارای کودک کم توان ذهنی و درخودمانده وجود دارد. والدین کودک کم توان ذهنی که دارای سبک های تفکر قانون گذار و قضاوت گر هستند، میزان پذیرش بیشتری از خود نشان می دهند، و همچنین والدین کودک درخودمانده که دارای سبک تفکر قضاوت گر هستند، نیز میزان پذیرش بیشتری از خود نشان می دهند. در حالی که هیچ گونه رابطه معناداری میان سبک تفکر و میزان پذیرش در والدین کودک عادی دیده نمی شود. میزان پذیرش نیز به ترتیب در والدین دارای کودک عادی، کم توان ذهنی و درخودمانده از بالاترین سطح روبه کاهش است.
فریده کاوسی علی اکبر خسروی بابادی
در این پژوهش هدف کلی میزان اهمیت و رضایت از مولفه های اساسی مبانی جامعه شناسی برنامه درسی علوم اجتماعی از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و دبیران علوم اجتماعی شهر تهران در سال تحصیلی90-89 و تفاوت دیدگاه ها می باشد . روش تحقیق ، توصیفی (پیمایشی) می باشد که در آن از پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت با درجه اعتبار 975/0 استفاده شده است . جامعه آماری این پژوهش متخصصان برنامه درسی و دبیران علوم اجتماعی زن و مرد تهران در سال تحصیلی 90-89 می باشند. نمونه آماری 270 نفری شامل 250 نفر دبیر و 20 نفر متخصص برنامه درسی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه پاسخ دادند.سوالات پژوهش شامل موارد زیر به طور خلاصه می باشد : در برنامه درسی مطالعات اجتماعی توجه به مولفه های یازده گانه برنامه درسی تا چه حد حائز اهمیت است ؟ مولفه های یازده گانه برنامه درسی تا چه میزان در برنامه درسی مطالعات اجتماعی لحاظ شده است ؟ تفاوت دیدگاه متخصصان برنامه درسی و دبیران درس مطالعات اجتماعی در خصوص میزان اهمیت و رضایتمندی آنان از لحاظ شدن این مولفه ها در برنامه درسی دوره متوسطه چگونه است ؟ نتایج پژوهش حاکی از آن بود که از دیدگاه دبیران و متخصصان، در برنامه درسی مطلوب دوره متوسطه ، مولفه های یازده گانه(دین و مذهب - فرهنگ - زمان، استمرار، تغییر - مردم، مکان، محیط - رشد و هویت فردی - افراد، گروه ها و موسسات - قدرت، رهبری، حکومت - تولید، توزیع، مصرف - علوم، تکنولوژی جامعه - ارتباط جهانی- شهروندی فعال) مبانی جامعه شناختی از اهمیت بالایی برای لحاظ شدن در برنامه درسی برخوردار هستند و بین نظرات دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد .دبیران و متخصصان از لحاظ شدن دو مولفه دین ومذهب و مولفه قدرت – حکومت و رهبری در برنامه درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه از رضایت بالایی برخوردارند ولی از لحاظ شدن بقیه مولفه ها رضایت ندارند.
شریفه اخوتیان ناصره مولانا
هدف از این پژوهش بررسی میزان خلاقیت مدیران زن و مرد مدارس راهنمایی شهرستان ساری و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از نظر معلمان می باشد . هفت سوال پژوهشی در این پژوهش مطرح شده است . جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش کلیه معلمان زن و مرد مدارس راهنمایی شهرستان ساری که تعداد آنها 1100 نفر در سال تحصیلی 1389 – 1390 بوده و نمونه آماری برگرفته از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 285 نفر بصورت نمونه گیری مرحله ای تصادفی خوشه ای می باشد . ابزاری گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه مححق ساخته 34 سوالی در مقیاس 4 گزینه ای لیکرت ( خیلی زیاد – زیاد – کم – خیلی کم ) است . که پایایی پرسشنامه با ستفاده از آلفای کرونباخ 89% محاسبه شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از جدول میانگین ، توزیع فراوانی ، درصد فراوانی و رسم نمودار و از طریق آزمون کالماگروف – اسمیرنف نرمال بودن متغییرهای تحقیق را مورد بررسی قرار داده ایم که به دلیل نرمال بودن متغییرها در سطح استنباطی از آزمون پارامتری تی تک نمونه ای استفاده گردیده است که تمام این عواملبا استفاده از نرم افزار spss صورت گرفته است . سوالهای پژوهشی که شامل : 1. آیا بین تجربه مدیریتی مدیران و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد ؟ 2. آیا بین میزان تحصیلات مدیران و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد ؟ 3. آیا بین رشته تحصیلی مدیران و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد ؟ 4. آیا بین سنوات خدمت مدیران و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد ؟ 5. . آیا بین جنسیت مدیران و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد ؟ 6. آیا بین خلاقیت مدیران و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد؟ 7. کدامیک از عوامل فوق در اولویت قرار دارد؟ با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر نشان می دهد که بین تجربه مدیریتی و میزان تحصیلات و رشته تحصیلی و سنوات خدمت و جنسیت مدیران با خلاقیت مدیران رابطه وجود دارد و همچنین نشان می دهد که بین خلاقیت مدیران و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز رابطه وجود دارد . و با توجه به سوال هفت پژوهش نتیجه بدست آمده نشان می دهد مدیرانی از خلاقیت بیشتری برخودارند که در اولویت اول دارای تجربه مدیریتی و میزان تحصیلات بالا باشند و در اولویت دوم دارای سنوات خدمت و رشته تحصیلی مناسب و در اولویت سوم باید به جنسیت مدیران توجه کرد .
شهره حبیب زاده کامبیز پوشنه
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه یادگیری حسی بر افزایش توجه کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بوده است. بدین منظور با استفاده از روش آزمایشی (طرح پیش آزمون _پس آزمون ) با گروه کنترل از میان کودکان با اختلال نا رسایی توجه/ بیش فعالی ،مقطع سنی 11 _7 سال شهر تهران از طریق نمونه گیری در دسترس 20 نفر آزمودنی (10 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل) انتخاب شدند.سپس برای گروه آزمایش برنامه یادگیری حسی طی 30 روز اجرا شد. به منظور بررسی تاثیر برنامه یادگیری حسی از خرده مقیاس نا رسایی توجه / بیش فعالی پرسشنامه علایم مرضی کودکان استفاده شد.داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر(یک عامل درون گروهی و یک عامل بین گروهی) مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها نشان داد که برنامه یادگیری حسی منجر به افزایش توجه کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شد. این نتایج همچنین نشان داد که برنامه یادگیری حسی موجب کاهش نشانگان بیش فعالی کودکان با اختلال نا رسایی توجه/ بیش فعالی شد. بنا براین از برنامه یادگیری حسی میتوان به عنوان فنی موثر برای درمان اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی استفاده کرد.
نجمه صیام پور کامبیز پوشنه
پژوهش شبه آزمایشی حاضر به بررسی تأثیر روش آموزش تقلید متقابل بر افزایش توانایی تقلید کودکان مبتلا به گستره درخودماندگی پرداخته است. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری در دسترس 24 کودک با اختلال درخودماندگی در سه عملکرد ـ پائین، متوسط و بالا بین سنین 30 تا 54 ماهه از مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی 12 نفری تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در مدت 10 هفته، به صورت 3 روز در هفته، که دو روز آن شامل 3 نوبت 20 دقیقه ای و یک روز آن شامل یک نوبت 20 دقیقه ای بود و در مجموع 70 جلسه روش مداخله آموزش تقلید متقابل را دریافت کردند. در حالیکه آزمودنی های گروه کنترل این درمان را دریافت نکردند. به منظور بررسی میزان تأثیر روش آموزش تقلید متقابل بر افزایش توانایی تقلید، از مقیاس تقلید و عمل پیش دبستان به عنوان پیش آزمون و پس آزمون و برای بهبود( کاهش ) نشانگان کودکان درخودمانده از خرده مقیاس های گارز استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات کودکان مبتلا به درخودماندگی در دو گروه وجود دارد. در نهایت نتایج نشان داد که روش آموزش تقلید متقابل به افزایش توانایی تقلید و نیز به بهبود نشانگان درخودماندگی(رفتار کلیشه ای، تعامل اجتماعی، ارتباطات ) منجر می گردد.
مهرناز سادات حسینی مهناز استکی
انگیزش از این لحاظ اهمیت ویژه ای دارد که بدون شناخت انگیزه های رفتار ، درک پدیده های روان شناختی امکان ندارد چون آدمی موجود شگفت انگیزی است که میتواند رویدادها را درک کند و به قضاوت های پیچیده دست بزند و در همه رویدادها به کارگیری استعداد ها منوط به نحوه انگیزش اوست. انگیزش پیشرفت گرایش همه جانبه به ارزیابی عملکرد خود با توجه به عالی ترین معیارها ، تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی است که با موفقیت در عملکرد همراه است از سوی دیگر هر فرد نیازمند آن است که با تغییرات دائمی که در محیط اطراف خودبه وقوع می پیوندد به تعادل برسد و در راه رسیدن به این تعادل است که بدن استرس را تجربه می کند. استرس به موقعیت درونی فردی اطلاق می گردد که تعهدی را نسبت به وضعیت جسمی و یا آرامش روانی خود احساس کرده باشد یعنی احساس و ادراک فرد و ارزیابی او از محرک های مضر برخواسته از مقایسه بین نیازی که از او انتظار می رود و توانایی او برای برآوردن وسازگاری با این نیازها است مقایسه عبارت است از تلاش های شناختی و رفتاری فرد به منظور غلبه پیدا کردن بر فشار روانی ، تحمل کردن-کاهش دادن یا به حداقل رساندن اثرات آن دو شیوه کاهش استرس یکی انطباق متمرکز بر مساله است که فرد را درگیر نوعی از رفتار حل مساله می کند که برای حل تعاملات استرس زا طراحی شده است درمقابل انطباق متمرکز بر هیجان است که بر کنترل نشانگان استرس تکیه دارد اینکه فردی برای کنار آمدن با استرس بر مساله تاکید کند یا بر هیجان به ارزیابی فرد از قابل کنترل بودن ویا غیر قابل کنترل بودن موقعیت بستگی دارد . یکی از عواملی که می تواند توانایی های اختصاصی و عمومی را در جهت مقابله با استرس و عوارض ناشی از آن در اختیار انسان قرار دهد خودکارآمدی است یعنی احساس های شایستگی که فرد به موجب آن روش هایی را برای تبدیل کردن توانایی های شخصی به عملکرد ثمربخش ابداع می کند و عامل تعیین کننده مهم عملکرد است و خودکارآمدی آموزشی به اعتقاد راسخ مردم درباره قابلیت هایشان برای اجراء موفقیت آمیز یک دوره عمل ( که یک نتیجه مطلوب را هدایت می کند) بر می گردد. در این تحقیق سعی شده به دلیل ارتباط تنگاتنگ انگیزش پیشرفت با دو مولفه خودکارآمدی و شیوه های رویارویی با استرس به ارتباط بین ارتباط بین این سه مولفه پرداخته شود. بین خودکارآمدی و شیوه های رویارویی با استرس در مدارس دولتی و غیر دولتی تفاوت وجود دارد.بین خود کارآمدی و شیوه های رویارویی با استرس رابطه وجود دارد. بین خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت رابطه وجود دارد.بین شیوه های رویارویی با استرس و انگیزش پیشرفت رابطه وجود دارد. در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوم دبیرستان های دولتی و غیر دولتی منطقه 8 تهران است و نمونه آماری شامل 252 نفر می باشد.روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد و روش توصیفی در نوع همبستگی است ودر این پژوهش در این پژوهش از آمار توصیفی میانگین وانحراف معیار و آمار استنباطی t دو گروه مستقل و manova و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتیجه اینکه تفاوت معناداری بین خودکارآمدی و شیوه های رویارویی با استرس در مدارس دولتی و غیر دولتی وجود نداشت. بین خودکارآمدی و شیوه های رویارویی بااسترس مساله مدار رابطه مثبت و معنی دار است. خودکارآمدی بالا و شیوه های رویارویی با استرس مساله مدار می توانند انگیزش پیشرفت بالایی را پیش بینی نمایند.
لیلا قربانخان داریوش نوروزی
پیشرفت تحصیلی یکی از مسائل مهم مطرح در نزد متخصصان تعلیم و تربیت می باشد که محققان را بر آن داشته که در این زمینه به تحقیق و تفکر بپردازند. شناسایی عوامل موثر در حصول به یادگیری، یکی از مقوله های مهم و مورد پژوهش می باشد. از آنجا که عوامل موثر بر یادگیری بسیار گسترده و وسیع هستند، شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارسایی های سیستم آموزشی مهم است. (شریعتمداری، 1369( محققان بخشی از عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده اند اما تعدادی از این عوامل کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است ازجمله این مفاهیم سبک های یادگیری و یادگیری خود تنظیمی است. ازجمله مفاهیمی که به عنوان مکمل رفتارهای ورودی به کار می رود و عامل موثری بر یادگیری فرض شده سبک های یادگیری است. سبک های یادگیری بر چگونگی یادگیری یادگیرنده اشاره دارد نه به این که او به چه خوبی از عهده یادگیری بر می آید، به سخن دیگر، سبک های یادگیری ترجیحات فرد هستند نه توانایی های یادگیری، (دی چکو و کرافورد، 1974 ) یکی دیگر از نظریه هایی که توجه پژوهشگران را به خود معطوف ساخته است، نظریه یادگیری خود تنظیمی است. چارچوب اصلی این نظریه براین اصل استوار است که دانش آموزان چگونه از نظر باورهای فراشناختی، انگیزشی و رفتاری یادگیری خود را سازماندهی می کنند. (لنینبرینک و پینتریچ، 2002) خود تنظیمی به توانایی دانش آموزان برای فهمیدن و کنترل یادگیری شان اشاره دارد .اساساً جهت موفقیت در دوره های درسی عامل مهمی به حساب می آید. به طور کلی یادگیری خود تنظیمی یک موضوع مهم برای یادگیری انسان است. با توجه به اهمیت سبک های یادگیری و یادگیری خود تنظیمی که هر دو نوعی آگاهی از خود هستند که اولی بر روش های ترجیحی یادگیری و دومی بر نحوه یادگیری خود دلالت دارد تلاش می شود تا ارتباط بین این 2 عامل و تأثیر آن بر پیشرفت تحصیلی مشخص گردد. و لازم است تا معلمان با آگاهی از این عوامل و استفاده آن در روشهای تدریس خود، زمینه ی افزایش یادگیری و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان خود را فراهم آورند شناخت یادگیرنده در زمینه های مختلف درسی می تواند منجر به نوعی طراحی خاص آموزشی و درسی شود که موجبات تسهیل در یادگیری را فراهم سازد تا از این راه هم، زمان آموزش را کوتاه کند و هم میزان یادگیری را افزایش دهد. (نوروزی، 1383 ) نتایج تحقیقات نشان داده اند که سازگار کردن مواد آموزشی برای برآورده کردن نیازهای گوناگون یادگیری دانش آموزان می تواند برای آنها سودمند باشد این امر مستلزم آن است که سبک های یادگیری آنها را شناسایی کرده و بدانیم که برای هر سبک چه نوع مطلبی مورد نیاز است افراد همان گونه که تفاوتهای فردی زیادی دارند، شیوه های یادگیری متنوعی نیز دارند. قدرت توانمندی و ترجیحات آنها در روشی قرار دارند که آنها اطلاعات را جذب کرده و پردازش می کنند. کلید اصلی درگیر کردن و ادامه شرکت دانش آموزان در فرایندهای یادگیری و فراگیری هر چه بیشتر مطالب توسط آنها، در فهم ترجیحات و سبک یادگیری ومیزان خودتنظیمی هر یک از آنها قرار دارد که می تواند به طور مثبت یا منفی عملکرد آنها را تحت تأثیر قرار دهد. (هارتمن ، 1995) هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه سبکهای یادگیری با یادگیری خود تنظیمی در پیشرفت تحصیلی در هنرجویان هنرستانی انجام گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه هنرجویان هنرستانهای کاردانش شهرستان شهریار است که بر اساس جدول تعیین اندازه جامعه (مورگان،1970) برابر 270 نفر تعیین شده است. نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی و رشته تحصیلی انجام گرفته است. اطلاعات و متغییرها از آزمون سبکهای یادگیری فلدر- سیلورمن و خود تنظیمی بوفارد، و پیشرفت تحصیلی آنها از معدل خرداد ماه بدست آمد، فرضیه های پژوهش از طریق آزمون های آماری خی دو،همبستگی و رگرسیونهای چند متغییری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت،و بر آن اساس نتایج زیر بدست آمده بین سبک های یادگیری و پیشرفت تحصیلی هنرجویان رابطه ای وجود ندارد و افراد با هر سبک یادگیری می توانند پیشرفت قابل توجه ای در زمینه تحصیل داشته باشند. و بین سبک های یادگیری و یادگیری خود تنظیمی رابطه معنا داری دیده نشد. اما بین یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی هنرجویان در سطح 0.05 رابطه معنا داری وجود دارد
پرستو نظری کامبیز پوشنه
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی نرم افزار ترمیمی خواندن بر بهبود مشکلات خواندن دانش آموزان پسر نارساخوان پایه سوم دبستان بوده است.بدین منظور از میان مراکز اختلالات یادگیری استان و شهرستان های تهران،از مرکز اختلالات یادگیری شهرستان ری، 20 دانش آموز از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پس از همتاسازی به دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 10 نفر) تقسیم شدند.از چک لیست ارزیابی خواندن در سه فرم موازی محقق ساخته برای ارزیابی توانایی های خواندن به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده گردید. گروه آزمایش به مدت 10جلسه تحت آموزش خواندن از طریق نرم افزار ترمیمی خواندن و گروه کنترل تحت آموزش های رایج درمان نارساخوانی در مرکز اختلالات یادگیری قرار گرفتند.پس از پایان دوره آموزش چک لیست ارزیابی خواندن به عنوان پس آزمون برای دو گروه اجرا شد.به منظور بررسی میزان پایداری آموزش پس آزمون دوم برای دو گروه اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد، بین نمرات خطاهای خواندن ،زمان خواندن و درک مطلب بین دو گروه تفاوت وجود داشت.بنابراین می توان نتیجه گرفت که نرم افزار ترمیمی خواندن بر بهبود مشکلات خواندن دانش آموزان پسر نارساخوان پایه سوم دبستان موثر بوده است.
سیف اله شهبازی اوروند کامبیز پوشنه
چکیده : هدف از تحقیق حاضر بررسی مشکلات خواندن در دانش آموزان نارساخوان یک زبانه ودو زبانه مقطع ابتدایی بوده است .به این منظوربااستفاده از روش نمونه گیری دردسترس ،نمونه ای مشتمل بر 72 دانش آموزپسرنارساخوان یک زبانه(فارس)ودوزبانه(عرب-فارس) دوم تا پنجم ابتدایی دردو گروه 36نفری انتخاب گردیدند.به منظور جمع آوری داده هااز آزمون خواندن و نارساخوانی نوری ومرادی (1387)استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از آمارتوصیفی (شاخص های مرکزی وپراکندگی )وآمار استنباطی آزمون tمستقل، مورد تحلیل قرار گرفت ،نتایج نشان داد که بین خواندن کلمات،درک متن ،درک کلمات وبیان کلمات باحذف آوای مورد نظر، بین دو گروه پسر یک زبانه ودو زبانه دوم تا پنجم ابتدایی تفاوت وجود داردوگروه یک زبانه(فارس) مهارت بیشتری نشان دادند ،درحالی که در سایرخرده آزمونها تفاوت وجود ندارد. کلید واژه ها:نارساخوان،یک زبانه،دوزبانه،دانش آموزان مقطع ابتدایی
سولماز سلیمانخان کامبیز پوشنه
چکیده: هدف از اجرای این پژوهش،بررسی رابطه بین ادراک از خود ،انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه – بیش فعالی دختر و پسر مقطع ابتدایی است . بدین منظور، 80 دانش آموز 9 الی 11 ساله دختر و پسر از مناطق 2و6 آموزش و پرورش شهر تهران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. به منظور غربالگری دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی ازپرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi 4) فرم والد اجرا شد. به منظور بررسی ادراک از خود ، از پرسشنامه ادراک خود هارتر ،برای انگیزش پیشرفت تحصیلی ، از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هارتر و میانگین نمرات آخر نیمسال تحصیلی ترم اول، به عنوان شاخص نمره پیشرفت تحصیلی آنها در نظر گرفته شد. نتایج بدست آمده از طریق آزمون تحلیل واریانس دو متغیری نشان داد : دانش آموزان پسر بیش فعال ادراک از خود بالاتری به نسبت دانش آموزان دختر بیش فعال و دانش آموزان دختر و پسرعادی دارند ، همچنین از انگیزش پیشرفت بیرونی بالاتری نسبت به دانش آموزان دختر بیش فعال و دانش آموزان دختر و پسرعادی برخوردار هستند.در حالی که دانش آموزان دختر عادی از پیشرفت تحصیلی بالاتری نسبت به دانش آموزان پسر عادی و دانش آموزان دختر وپسر بیش فعال برخوردار هستند . واژه های کلیدی : اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی، ادراک از خود،انگیزش پیشرفت ،پیشرفت تحصیلی
فاطمه اصغری ملامحمود کامبیز پوشنه
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش حافظه فعال برپیشرفت و اضطراب ریاضی دانش-آموزان پایه پنجم ابتدایی بوده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 30 دانش آموز دختر انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. روش پژوهش در پژوهش حاضر، آزمایشی حقیقی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بوده است. ابزارهای پژوهش آزمون ایران کی مت(محمداسماعیل،1378) و مقیاس اضطراب ریاضی(لانگ،2001) بود. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه 45 دقیقه برنامه آموزش حافظه فعال را به صورت کاملاً انفرادی دریافت کردند در حالی که آزمودنی های گروه کنترل تحت تاثیر یک برنامه مداخله نامربوط(نقاشی آزاد) قرار گرفتند. تحلیل آماری با استفاده از روش تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش حافظه فعال بر پیشرفت ریاضی تاثیر معناداری دارد اما بین نمرات اضطراب ریاضی دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. آموزش حافظه فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای برای پیشرفت ریاضی دانش آموزان با مشکلات ریاضی مورد استفاده قرار گیرد.
زیبا بیرانوند مریم سیف نراقی
هدف: پژوهش حاضربا هدف تأثیرآموزش نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی بر کفایت اجتماعی کودکان 11–7 سال مبتلا به اختلال اوتیسم شهر تهران در سال 90-89 انجام شده است. روش تحقیق: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون پس آزمون ، بدون گروه کنترل) استفاده شد. جامعه ی آماری: شامل کلیه ی کودکان11– 7 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم می باشند که در کلینیک های توانبخشی شهر تهران در حال دریافت خدمات تکمیلی توانبخشی هستند.نمونه آماری، حجم ونحوه گزینش آن: ازجامعه ی یاد شده لیستی تهیه شد و با روش نمونه گیری در دسترس 5 نفر انتخاب شده است. روش جمع آوری داده ها وابزارهای آن: جهت مشخص نمودن سطح عملکرد بالا در آزمودنی ها از مصاحبه تشخیصی اوتیسم ( فرم تجدیدنظرشده) ،آزمون غربالگری طیف اوتیسم و آزمون هوش وکسلر کودک (فرم تجدیدنظرشده) استفاده شد، سپس آزمون نظریه ذهن فنگ (2001) وچک لیست مهارت های اجتماعی فنگ (2001) که در اجرای آنها از پرسشنامه ومشاهده به عنوان پیش آزمون وپس آزمون استفاده شد. 40 جلسه آموزشی بصورت انفرادی و گروهی (سه جلسه در هفته و به مدت زمان هر جلسه 40 دقیقه) برای آزمودنی ها انجام شد. پس از اتمام آموزش، مجدداً از آزمودنی ها پس آزمون نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی به عمل آمد. روش آماری: در این پژوهش از آمار توصیفی (برای محاسبه میانگین، میانه و ...) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل واریانس) بهره گرفته شده است. یافته ها: نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که: برنامه آموزش نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی نه تنها در موفقیت کودکان اوتیسم در انجام تکالیف نظریه ذهن موثر بوده است بلکه باعث شده این کودکان مهارت های آموخته شده (تکالیف نظریه ذهن و مهارتهای اجتماعی) را به محیط اجتماعی خود تعمیم دهند. نتیجه گیری: برنامه آموزشی نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی توانسته است بر تعاملات اجتماعی کودکان اوتیسم اثر گذار باشد. پیشنهادهای حاصل از یافته های پژوهشی: پیشنهاد می شود بسته آموزشی و روشهای مربوط به آن درپژوهش حاضربه عنوان یک ابزار وروش سودمند توسط درمانگران، روانشناسان، معلمان و...برای گروه های مختلف کودکان(عادی واستثنایی) وسنین مختلف مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهادهای پژوهشی:این پژوهش با حجم نمونه بیشتر وبرای طیف مختلف اختلالات فراگیر رشد انجام شود. کلید واژه ها : نظریه ذهن – مهارت های اجتماعی – کفایت اجتماعی – اوتیسم با عملکرد بالا
معصومه نصرآبادی کامبیز پوشنه
چکیده هدف از این تحقیق بررسی نظر معلمان ابتدایی درمورد نقش عناصر برنامه درسی برپرورش مهارت های زندگی قرن 21 دانش آموزان ابتدایی که با استفاده از یک تحقیق توصیفی پیمایشی برروی 370 نفر از معلمان ابتدایی مدارس پسرانه شهر تهران انجام شد. معلمان به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 60 سوالی که بر اساس 10 عنصر برنامه ریزی اکر تنظیم شده بود جمع-آوری شد واز طریق آزمون t مستقل مورد بررسی قرار گرفت ونتایج بدست آمده نشان داد که: - از نظر معلمان همه ی عناصر ده گانه برنامه درسی بیش از سطح متوسط بر پرورش مهارتهای زندگی قرن 21 موثر هستند. - عنصر هدف با عنصر محتوا، مواد آموزشی فضا وزمان رابطه معنی داری دارد وتأ ثیر بیشتری نسبت به این عناصربر روی پرورش مهارتهای زندگی قرن 21 بر دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران دارد. عناصر برنامه درسی از لحاظ میزان تأ ثیر برپرورش مهارتهای زندگی قرن 21 دردوره های مختلفی قرار دارند واولویت این تأثیر با توجه به نظرات معلمان مشخص گردید. واژه های کلیدی:اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی، یادگیری، مواد و منابع آموزشی فعالیت های یادگیری دانش آموزان، زمان آموزش، فضای آموزش، گروه بندی دانش آموزان، ارزشیابی دانش آموزان، منطق و چرایی
محمد رشبری دیباور کامبیز پوشنه
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزشهای کلاسی بر توانایی فهم عددی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با و بدون مشکل ریاضی در پایه اول ابتدایی است. از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 5 مدرسه انتخاب گردید و با استفاده از آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته دانش آموزان به دو گروه با مشکل(30=n ) و بدون مشکل ریاضی(30=n ) تقسیم شدند. پس از همتاسازی توانایی هوشی دانش آموزان، عملکرد آنها در تکالیف فهم عددی بررسی شد. آموزشهای کلاسی به مدت چهار ماه ادامه پیدا کرد و در پایان ترم دوباره آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته و فهم عددی از دانش آموزان گرفته شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که تاثیر آموزشهای کلاسی بر فهم عددی با اندازه اثر 13/0 کم بوده است. از سویی دیگر،نتایج نشان داد که آموزشهای کلاسی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، با اندازه اثر 05/0 تاثیر بسیار کمی داشته است. در نهایت نتایج تحلیلکواریانس چند متغیره نشان داد که تاثیر آموزشهای کلاسی بر فهم عددی کودکان بدون مشکل نسبت به دانش آموزان با مشکل بیشتر بوده است و تاثیر آموزشهای کلاسی در مقایسه با دانش آموزان با مشکل بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بدون مشکل، بیشتر بوده است.
زهرا بختیاری مهناز استکی
مقدمه پژوهش حاضر با مقایسه درک ریتم (آموزیا) در دانش آموزان نارسا خوان و عادی شهر تهران انجام شد. روش:در این تحقیق که از نوع علی مقایسه ایست 25 دانش آموز پسر عادی و 25 دانش آموز پسر نارسا خوان 8 تا 10 ساله مشغول به تحصیل در پایه دوم و سوم و چهارم ابتدایی منطقه 6 آموزش پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 بطور تصادفی انتخاب شدند برای سنجش میزان عدم درک ریتم از آزمون ضرب آهنگ استامباک و جهت سنجش نارسا خوانی از آزمون خواندن و نارسا خوان کرمی و نوری استفاده شده است. یافته ها: میانگین نمرات کل درک ریتم و خرده آزمونهای سرعت ارتجالی پدیداری ساختها و درک رمز گرایی در آزمون ضرب آهنگی استامباک در دانش آموزان عادی بالا تر از دانش آموزان نارسا خوان بود. همچنین میانگین نمرات کل آزمون خواندن و تمامی خرده مقیاس های آن به جز خرده مقیاس نامیدن تصاویر در دانش آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان نارسا خوان بود. نتایج پژوهش نشان داد که t محاسبه شده درسطح 1? معنا دار است بنابراین بین نمرات درک ریتم در دانش آموزان عادی و نارسا خوان تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین بین خرده مقیاس های درک ریتم در دانش آموزان عادی و نارسا خوان نیر تفاوت معنادار وجود دارد و مقایسه میانگین های دو گروه نشان داد که میانگین نمرات خرده مقیاس های درک ریتم در دانش آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان نارسا خوان است. کلید واژه: عدم درک ریتم ، نارسا خوان
بیاینا عیسی قلیان هادانی آنیتا باغداساریانس
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر موسیقی درمانی، به شیوه اُرف بر تمرکز دیداری و ارتباط چشمی کودکان با اختلالات فراگیر رشد بوده است. در مطالعه حاضر، جامعه مورد مطالعه را کلیه کودکان با اختلالات فراگیر رشد یک مرکز توانبخشی در تهران در سال 1391 تشکیل داده اند. حجم گروه نمونه شامل 10 کودک پسر در محدوده سنی 7-9 سال بود که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند ولی بدلیل عدم همکاری با مرکز و نیز مشکلات رفتاری شدید، 4 کودک حذف شده و نمونه نهایی به 6 نفر رسید. ابزار پژوهش شامل آزمون "تمرکز دیداری تولوز-پیرون"، ثبت ارتباط چشمی و سازهای موسیقی بودند که از سازها در جلسات موسیقی درمانی، و آزمون تمرکز دیداری تولوز-پیرون و ثبت ارتباط چشمی به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری برای نمونه ها استفاده شد. داده های پژوهش از طریق آزمون t وابسته و نیز اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که موسیقی درمانی به شیوه اُرف بر تمرکز دیداری و ارتباط چشمی کودکان با اختلالات فراگیر رشد تاثیر دارد و موسیقی درمانی به شیوه اُرف باعث افزایش معنادار تمرکز دیداری و ارتباط چشمی آنها می شود. واژه های کلیدی: موسیقی اُرف، اختلالات فراگیر رشد، تمرکز دیداری، ارتباط چشمی.
فیروزه یوسفی کامبیز پوشنه
در پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی های گروهی بر مهارت های اجتماعی هیجانی کودکان با نشانگان داون از میان کودکان 7-8 ساله با نشانگان داون به روش تصادفی چند مرحله ای 30 نفر (15نفر در گروه ازمایش و 15نفر در گروه کنترل) انتخاب شدند.گروه ازمایش تحت تأثیر بازی های گروهی به مدت 30 جلسه و گروه کنترل در معرض برنامه آزاد قرارداده شدند. به منظور بررسی تأثیر بازی های گروهی بر مهارت های اجتماعی هیجانی کودکان با نشانگان داون از پرسشنامه مهارت های اجتماعی -هیجانی بوستین 2007 بصورت پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون تی گروه های مستقل و تحلیل کواریانس نشان می دهد اجرای برنامه بازی های گروهی بر مهارت های اجتماعی هیجانی تأثیر داشته و توانسته سطح مهارت کودکان با نشانگان داون را در خود نظم دهی وخود-اگاهی و روابط اجتماعی و سازگاری بهبود ببخشد و این اثر تا زمان پیگیری مجدد پایدار بود. کلیدواژه: بازی گروهی، مهارت های اجتماعی هیجانی، کودکان با نشانگان داون.
مجید شاطری علیرضا عصاره
تغییرات صورت گرفته در اکثر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه جهان و در خصوص ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان باعث یک تحول در نظام ارزشیابی اکثر این کشورها گردیده که کشور عزیزمان ایران نیز از طرح ارزشیابی توصیفی به عنوان یک شیوه جدید بهره گرفته است.این شیوه با توجه به کارشناسی های انجام شده و تطبیق مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش به صورت پلکانی در کلیه مدارس کشور مورد اجرا قرار گرفته است.به طوری که در حال حاضر در پایه های اول و دوم و سوم ابتدایی این طرح جایگزین روش در ارزشیابی کمی(سنتی)گردیده است.رسیدن به اهداف مورد نظر در این روش می تواند بر عوامل مختلفی بستگی داشته باشد که از جمله مهمترین آنها نگرش و دیدگاه مجریان مستقیم آن می باشد.لذا به منظور بررسی میزان کارآیی و موفقیت اجرای این طرح که در چندین سال قبل مورد اجرا قرار گرفته شد و تاثیر عملکردی آن از منظر معلمان پایه های اول تا سوم ابتدایی مدارس ابتدایی منطقه 7 آموزش و پرورش تهران به عنوان نمونه ای از شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته شد.هدف اصلی پژوهش بررسی برنامه ارزشیابی توصیفی از دید معلمان در مدارس ابتدایی منطقه 7 آموزش و پرورش شهر تهران. هدف: هدف از این پژوهش ، بررسی طرح ارزشیابی توصیفی از دیدگاه معلمان منطقه 7 آموزش و پرورش شهر تهران در سه پایه اول و دوم و سوم ابتدایی بوده است. روش و ابزار مطالعه: روش آماری استفاده شده در این پژوهش خی دو بوده است. واز طریق فرمول خی 2 نظرات را با میانگین جامعه مقایسه کرده ام. نتایج این طرح نشان داد که طرح ارزشیابی توصیفی: 1/ طرح ارزشیابی توصیفی بر میزان دانش نگرش ومهارت دانش آموزان تاثیر مثبتی دارد/2 طرح ارزشیابی توصیفی در بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری دانش آموزان پایه های اول تا سوم ابتدایی موثر بوده است3/ طرح ارزشیابی توصیفی،بر بهبودعملکرد معلمان موثر بوده است/4 طرح ارزشیابی توصیفی بر سلامت روحی و روانی دانش آموزان پایه اول تا سوم ابتدایی موثر بوده است/5 عملکرد طرح ارزشیابی توصیفی بر کاهش اضطراب و استرس خانواده هاموثر بوده است که در قالب سوالات تحقیق گنجانیده شده ونتایج فوق به دست آمده است.واژهای کلیدی عبارتند از: تعریف و مقایسه ارزشیابی توصیفی و سنتی ؛ ارزشیابی توصیفی؛ یادگیری ؛دیدگاه ومنظر ؛معلم ؛اضطراب واسترس؛ مهارت پایه؛ دانش آموز؛ نگرش؛ کلاس. نتایج:در بررسی تاثیر عملکرد ارزشیابی توصیفی از منظر معلمین پایه اول تا سوم ابتدایی منطقه 7آموزش و پرورش شهر تهران ،به طور کلی بیانگر این نکته می باشد که طرح ارزشیابی توصیفی تاثیر مثبتی بر میزان رضایت معلمان داشته است.در ارزیابی تاثیر طرح ارزشیابی توصیفی بر جنبه های مختلف رضایتمندی شامل:افزایش سلامت روحی روانی دانش آموزان،بهبود عملکرد معلمان و کاهش اضطراب و استرس روانی دانش آموزان تاثیر بالا و بر شناخت استعدادهای دانش آموزان ،بهبود فرآیند یادگیری دانش آموزان تاثیر نسبتا بالا و بر میزان تعامل دانش آموزان و والدین با اولیای مدرسه تاثیر متوسط داشته است.همچنین سن و سابقه کاری معلمان و سطح تحصیلات آنها در دیدگاه آنان نسبت به طرح ارزشیابی توصیفی بدون تاثیر بوده است.
مونا رجبی نسب کامبیز پوشنه
هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه ای میان دو شیوه درمانی "برنامه یادگیری حسی" و "یکپارچگی حسی" بر کاهش نشانگان کودکان مبتلا به درخودماندگی است. برای اجرای این پژوهش ، 30 کودک 6 الی 10 ساله بصورت تصادفی از بین مراجعین یک کلینیک توانبخشی انتخاب شده و به 3 گروه 10 نفره تقسیم شدند. آزمودنی های گروه اول، بصورت انفرادی و جداگانه در طی 30 روز متوالی، در دو نوبت صبح و عصر و هر نوبت به مدت 30 دقیقه تحت درمان "برنامه یادگیری حسی" قرار گرفتند. آزمودنی های گروه دوم در طی 30 روز متوالی، از درمان "یکپارچگی حسی" بهره گرفتند و اعضای گروه سوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شده و تحت هیچ درمانی قرار نگرفتند. "مصاحبه تشخیصی درخودماندگی- تجدید نظر شده" به عنوان پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل با استفاده از تحلیل واریانس چند متغییره مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: درمان "یکپارچگی حسی"، در کاهش نشانگان اختلالات ارتباط کلامی و غیرکلامی موثرتر بوده اما از اجرای شیوه درمانی "برنامه یادگیری حسی" در کاهش نشانگان اختلالات ارتباط اجتماعی و رفتارهای تکراری نتایج بهتری حاصل گردید.
پامیر سودی کامبیز پوشنه
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر برنامه های پیش دبستانی بر میزان آمادگی اجتماعی – هیجانی کودکان دبستانی شهر تهران بوده است . روش پژوهش در این تحقیق توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان اول ابتدایی شهر تهران تشکیل می دهند که تعداد آن ها 474474 نفر بوده است . و از بین آن ها 135 نفر دانش آموز پیش دبستانی رفته و 50 نفر دانش آموز پیش دبستانی نرفته به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند . به منظور تحلیل داده ها از آزمون t گروه های مستقل استفاده شده است. همچنین به منظور ارزشیابی میزان آمادگی اجتماعی – هیجانی دانش آموزان از پرسشنامه آمادگی اجتماعی هیجانی استفده شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که :کودکانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند نسبت به کودکانی که این دوره را نگذرانده اند از آمادگی اجتماعی- هیجانی بالاتری برخوردارندهمچنین دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذراند ه اند از توانایی خودتنظیمی و تعاملات اجتماعی بالاتری نسبت به کودکانی که این دوره را نگذرانده اند دارا هستند . همچنین تفاوت بین دانش آموزانی که این دوره را آموزش دیده و دانش آموزانی که این دوره را ندیده اند در مولفه خود آگاهی وجود ندارد . ودانش آموزان پایه اول ابتدایی که دوره پیش دبستانی را نگذرانده اند، به طور معناداری از رشد عاطفی بالاتری نسبت به دانش آموزانی که این دوره را گذرانده اند برخوردار هستند. کلید واژه ها : برنامه های پیش دبستانی ، آمادگی اجتماعی – هیجانی
فاطمه fatemeh کامبیز پوشنه
چکیده تأثیر برنامه آموزش مدیریت والدین بر سلامت عمومی مادران دارای کودکان اختلال فزون جنبشی ـ کاستی توجه دانش آموزان مبتلا پایه های اول تا پنجم مقطع ابتدایی مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور با استفاده از پژوهش نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل) 40 نفر از والدین دانش آموزان دختر و پسر با اختلال نارسایی فزون جنبشی ـ کاستی توجه مقطع ابتدایی (20 دختر و 20 پسر از پایه های اول تا پنجم) پس از گزینش و همتاسازی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار داده شدند. به منظور نمونه گیری از جامعه پژوهشی از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده گردید. از میان مناطق بیست گانه استان تهران منطقه 14 و از میان مدارس منطقه 14، دانش آموزان با اختلال فزون جنبشی – کاستی توجه و در نهایت والدین آنها انتخاب شدند. از مقیاس کانرز (فرم معلم) به عنوان غربال گری، اولیه و جهت تشخیص اختلال از پرسشنامه مرضی (csi-4) فرم والدین استفاده گردید و سپس مادران دانش آموزان پرسشنامه سلامت عمری را تکمیل نمودند. آموزش والدین (در گروه آزمایش) به مدت 9 جلسه براساس مدل پیشنهادی بارکلی به همان میزان والدین گروه کنترل تحت یک برنامه آموزشی غیرمرتبط قرار گرفتند. داده های بدست آمده از طریق روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. حاصل پژوهش نشان داد برنامه آموزش مدیریت والدین به افزایش سطح سلامت عمومی مادران در حوره استرس منجر گردید همچنین بین والدین دختران و پسران دارای کودکان درای اختلال فزون جنبشی و کاستی توجه از لحاظ اثرگذاری برنامه آموزش مدیریت والدین بر سلامت عمومی آنان تفاوت معناداری وجود نداشت. در نهایت یافته های پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مدیریت والدین بر سلامت عمومی مادران موثر بوده و منجر به افزایش وضعیت عمومی مادران شده است.
زهرا پروازی مقدم علی اکبر خسروی بابادی
پژوهش حاضر با هدف تاثیر شبکه های اجتماعی به عنوان برنامه درسی پنهان بر صلاحیت های اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه ی شهر تهران صورت گرفته است. بدین منظور با جامعه آماری 190751 نفر دانش آموز با توزیع 110795 پسر و 79956 دختر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. که 337 نفر پسر و 314 نفر دختر به این پرسشنامه پاسخ داده اند ضریب پایانی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 92% محاسبه شد. روایی آن نیز از طرف اساتید راهنما، مشاورین و صاحب نظران مورد تایید قرار گرفته است.برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش آمار استنباطی (آزمون t ، خی دو و فریدمن) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از شبکه های اجتماعی به عنوان برنامه درسی پنهان بر صلاحیت های اجتماعی دانش آموزان با مولفه های هویت ملی، روابط درون فردی و روابط بین فردی ، روابط خانواده و پیشرفت علمی موثر است و بین دختران و پسران صرفا در مولفه هویت دینی و ملی متفاوت است. کلید واژه ها: شبکه های اجتماعی ، برنامه ی درسی پنهان، صلاحیت های اجتماعی
حمید یزدانی کامبیز پوشنه
امروزه یکی ازمهم ترین محیط های آموزشی ، آموزش مبتنی برفناوری بوده و فن آوری اطلاعات ، فرصت های بسیار زیادی را برای آموزش ایجاد کرده است. با توجه به نقش مهم آموزش مبتنی برفناوری در کنار آموزشهای عملی در هنرستان ، لازم است آموزش وپرورش بر روی انگیزش پیشرفت ونگرش هنرجویان و انتظارات آنها از این نوع آموزش تأکید کنند.اگر چه مطالعات متعددی در زمینه آموزش مجازی انجام شده است، اما پیرامون تاثیر آموزش مبتنی برفناوری برانگیزش پشرفت و نیز تفکر ابداعی مطالعات معدودی صورت گرفته است. آموزش مبتنی برفناوری توام با انجام آزمایشهای عملی دلیل مهمی جهت ضرورت شناخت انگیزش پیشرفت افراد در جوامع مختلف آموزشی به خصوص مباحث تخصصی رشته ای فنی وحرفه ای است . هدف از این پژوهش تعیین میزان تاثیر روش آموزش مبتنی بر فناوری بر شاخصهای انگیزش پیشرفت و تفکر ابداعی هنرجویان سال سوم رشته الکترونیک که در سال تحصیلی 92-91 در شهر تهران مشغول به تحصیل می باشند پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس-رویدادی(علی-مقایسه ای) وبه لحاظ هدف از نوع پژوهشهای کاربردی بوده است که با توجه به کل جامعه آماری(720 نفر) با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه مورگان تعداد 251نفر به صورت تصادفی از روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شده است.بدین منظورمجموعه هنرجویان به دوطبقه ،کسانی که با فناوری آموزش می بینند وکسانی که بافناوری آموزش نمی بینند وبه طور سنتی (سخنرانی ویا صرفا انجام آزمایش در آزمایشگاه)ضمنا طبقه بندی دختر وپسر نیز انجام گرفته است.در این پژوهش از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس استفاده شده است. و محقق ساخته تفکر ابداعی استفاده شده است. اعتبارآزمون آزمون انگیزش پیشرفت و آزمون تفکر ابداعی قابل قبول است. نتیجه گیری: 1 - نمرات انگیزش پیشرفت اکثر دانش آموزان کمتر از میانگین است و میانگین و میانه نمرات آزمون تفکر ابداعی تقریبا بر هم منطبق هستند و توزیع داده ها نرمال است . 2 - کلاسهای درس آزمایشگاه الکترونیک توام با آموزش مبتنی برفناوری بر انگیزش پیشرفت موثر است. 3 - کلاسهای درس آزمایشگاه الکترونیک توام با آموزش مبتنی برفناوری بر تفکرابداعی موثر است.
تکتم بهایین کامبیز پوشنه
هدف اصلی پژوهش حاضر رابطه بین شیوه رویارویی با استرس و میزان پذیرش در والدین با کودکان دارای معلولیت جسمی حرکتی، کمتوان ذهنی و عادی. در این پژوهش با در نظر گرفتن هدف تعیین شده چهار سوال پژوهشی مطرح شده است که جهت پاسخ به آنها از روش تحقیق علّی مقایسهای استفاده شده و برای این منظور از بین جامعه آماری تعیین شده (والدین دارای فرزند معلول جسمی، حرکتی، کم توان ذهنی و عادی 8 تا 11 سال شهر تهران) تعداد 50 والدین دارای فرزند کم توان ذهنی، 50 والدین دارای فرزند معلول جسمی، حرکتی، 50 والدین دارای فرزندعادی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و دو پرسشنامه راهبردهای مقابلهای و میزان پذیرش والدین بر روی آنها اجرا شد و تحلیل دادهها: ضریب همبستگی ،آزمون تحلیل واریانس دو راهه نشان داد که 1- بین شیوههای رویارویی با استرس و میزان پذیرش والدین کودکان کم توان ذهنی، معلول جسمی– حرکتی و عادی رابطه وجود دارد؟ 2- بین شیوه رویارویی هیجان مدار والدین دارای کودکان دختر و پسر کم توان ذهنی، معلول جسمی– حرکتی و عادی تفاوت وجود دارد؟ 3- بین شیوه رویارویی مساله مدار والدین دارای کودکان دختر و پسر کم توان ذهنی، معلول جسمی– حرکتی و عادی تفاوت وجود دارد؟ 4- بین میزان پذیرش والدین دارای کودکان دختر و پسر کم توان ذهنی، معلول جسمی– حرکتی و عادی تفاوت وجود دارد؟ نتیجهگیری : بیشترین ضریب همبستگی مربوط به شیوه هیجان مدار با پذیرش والدین در گروه والدین کودکان معلول جسمی- حرکتی و کمترین ضریب همبستگی مربوط به شیوه مساله مدار با پذیرش والدین درگروه والدین کودکان کم توان ذهنی است. بین میانگین شیوه رویارویی هیجان مدار والدین دارای کودکان دختر و پسر کم توان ذهنی، معلول جسمی– حرکتی و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد و بین میانگینهای شیوه رویارویی مساله مدار در والدین کودکان کم توان ذهنی با والدین عادی تفاوت معنا دار وجود دارد بطوری که میانگین پذیرش والدین کودکان کم توان ذهنی بالاتر از والدین کودکان عادی است.میانگین پذیرش والدین کودکان معلول جسمی وحرکتی بالاترازکودکان عادی است.
محدثه محمدی کامبیز پوشنه
هدف این پژوهش مقایسه توانایی فهم عدد دو گروه دانش آموزان کلاس اول، با و بدون مشکلات یادگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیة دانش آموزان کلاس اول ابتدائی با و بدون مشکل یادگیری ریاضی است که در سال تحصیلی 91_92 در مدارس آموزش و پرورش شهر تهران مشغول به تحصیل هستند. به منظور بررسی تفاوت فهم عدد در دو گروه و پس از همتا سازی از نظر توانایی در هوش و سن زمانی، این دانش آموزان در دو گروه 63 نفره با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند. پس از بررسی مفروضه های نرمال بودن (آزمون کلموگروف اسمیرنف) و همسانی واریانس ها (آزمون لوین) از مدل آماری t دو گروه مستقل جهت بررسی همسانی هوشبهر کودکان با و بدون مشکلات یادگیری ریاضی و آزمون ناپارامتریک u مان ویتنی جهت مقایسه توانایی فهم عدد کودکان دو گروه، استفاده شده است. همچنین جهت بررسی رابطه بین فهم عدد و هوشبهر کودکان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد که علی رغم یکسانی هوشبهر کودکان با و بدون مشکلات یادگیری ریاضی، بین نمرات فهم عدد در دو گروه تفاوت معنی داری در سطح (001/0= ) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد در گروه کودکان بدون مشکل ریاضی رابطه بین فهم عدد با خرده مقیاس حافظه فعال وکسلر معنادار است و در گروه کودکان با مشکل ریاضی رابطه ای بین فهم عدد و خرده مقیاس های هوشی وکسلر مشاهده نشد.
شهرزاد شفیع زاده علی اکبر خسروی
هدف پژوهش حاضر امکان سنجی کاربرد روش تدریس ساختن گرایی در درس ریاضی دوره ی متوسطه شهر تهران است . که از لحاظ روش گرد آوری داده ها کمی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه پیمایشی است . جهت انجام آن از پرسشنامه ی محقق ساخته ی 90 سوالی استفاده شده است که بر اساس مقیاس 4 درجه ای لیکرت تنظیم و در اختیار 280 دبیر ریاضی شهر تهران که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند ، قرار گرفته است . جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن ( جهت رتبه بندی بر حسب عناصر کلاین ) استفاده شده است . نتایج پژوهش نشان می دهد که استفاده از روش تدریس ساختن گرایی در درس ریاضی دوره ی متوسطه با توجه به مو لفه های هدف ، محتوا ، روش های تدریس ، مواد و منابع آموزشی ، فعالیت های یادگیری ، فضا ، زمان ، گروه بندی و ارزشیابی امکان پذیر است و با توجه به آزمون فرید من از بین این 9 عنصر طبق نظر دبیران ریاضی ، فعالیت های یادگیری از بیشترین اهمیت و عناصر زمان بندی ، روش تدریس ، موادآموزشی ، روش های ارزشیابی ، فضای آموزشی ،محتوا و گروه بندی به ترتیب در رتبه های بعدی اهمیت قرار دارند و عنصر هدف کمترین درجه از اهمیت را در استفاده از این روش به خود اختصاص داده است . واژه های کلیدی : امکان سنجی – روش تدریس – ساختن گرایی
مریم مظفری کامبیز پوشنه
هدف از پژوهش حاضر آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان کار می باشد. گروه نمونه این پژوهش 30 نفر از کودکان دارای مشکلات رفتاری پسر در سن 9 تا 11 سال که در سال تحصیلی 92-91 هر روز به مراکز انجمن حمایت از کودکان کار مراجعه و از خدمات این مراکز استفاده می نمایند، می باشند. از این 30 کودک 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل هستند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. روش پژوهش حاضر از نوع پژوهش شبه آزمایشی است.از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل جهت آزمون فرضیه های پژوهش از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه آخن باخ فرم گزارش معلم برای سنین 6 – 18 سال(trf) می باشد. تبیین فرضیات تحقیق از طریق آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزارspss انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در رابطه با تمامی خرده مقیاس های اختلالات رفتاری بجز خرده مقیاس مشکلاتadhd در مرحله پس آزمون میانگین نمرات اختلالات رفتاری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
مرضیه جهان آرا حمیدرضا رضازاده
در دنیایی که تکنولوژی و فن آوری به سرعت در حال رشد و دگرگونی است، افرادی می توانند موفق و سازگار با این روند، توسعه و رشد یابند که در فضایی تربیت شده باشند که بیشترین تأکید برای موفقیت برای هر فرد، توجه به ابراز وجود، قدرت تصمیم گیری، مدیریت برقراری ارتباط شناخته شده و این مسائل به خوبی توسط خانواده و جامعه پرورش یافته باشد. این مهم چیزی نیست جز شناخت از خود یا همان خودپنداری. خودپنداری یا تصور از خود زیر بنای شخصیت ما می باشد. به همین دلیل به نظر می رسد تجربه های ما موید و تقویت کننده پندار ماست. حال چه در وضعیت مطلوب باشد، چه در جهت شرارت و نادرستی (مالتز، 1994) بر این اساس باید به این نکته توجه کرد که کودکان و نوجوانان براساس آنچه در مورد خود می پندارند، اعمال و رفتارشان را مدیریت می کنند. اگر کودک یا نوجوانی تصور مثبت از خود داشته باشد وارد فعالیت هایی می شود که استعدادهای درونی اش را شکوفا کند. در غیر این صورت تصور منفی از خود آنها را وارد دنیای منفی نگری و منفی گرایی می کند. به همین دلیل موفقیت و پیروزی هر انسانی در زندگی، کسب و کار، دوست یابی، تحصیلات، ورزش یا هر اقدام دیگر، حاصل تصور و نگرش شخصی او از خود است که تا چه حد به ارزش شخصی خود اطمینان دارد (چپمن به نقل از کرمی، 1380)
اعظم دانشفر کامبیز پوشنه
هدف از انجام پژوهش مقایسه کیفیت زندگی و مهارتهای اجتماعی بین دانش آموزان مبتلا به مشکلات دیداری (نابینا و نیمه بینا) و عادی است. بدین منظور از جامعه آماری دانش آموزان با مشکلات دیداری (نابینا و نیمه بینا)و عادی مقطع متوسطه شهر تهران است ، که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بوده اند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 40 دانش آموز از هر گروه انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسشنامه کیفیت زندگی 36sf- و مهارتهای اجتماعی ایندربیتزن و فوستر استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس anova و نیز ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که افراد عادی دارای کیفیت زندگی بهتری نسبت به افراد نابینا هستند. اما بین کیفیت زندگی افراد نیمه بینا با افراد عادی و نابینا تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین افراد عادی دارای رفتار اجتماعی بهتری نسبت به افراد نیمه بینا و نابینا هستند. از موارد دیگر بین رفتار اجتماعی مثبت افراد نیمه بینا با افراد نابینا تفاوت معناداری وجود ندارد. در ضمن افراد عادی دارای رفتار اجتماعی منفی ضعیف تری نسبت به افراد نیمه بینا و نابینا هستند . در نهایت رفتار اجتماعی منفی افراد نیمه بینا ضعیف تر از افراد نابینا است.
فاطمه رجبی فرد مهناز استکی
چکیده هدف از این پژوهش اثربخشی برنامه یادگیری حسی بر مهارتهای ادارک بینایی کودکان با اختلال یادگیری می باشد که جامعه آماری کلیه کودکان مقطع ابتدایی می باشد و روش نمونه گیری در دسترس است که 10 نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری با تشخیص روانشناس کودک و متخصص علوم اعصاب به عنوان اختلال یادگیری شناسایی شده بودند به عنوان گروه آزمایش و 10 نفر به عنوان کنترل انتخاب شده اند و مهارتهای ادارک بینایی آنها توسط آزمون tvps و بییری قبل از برنامه یادگیری حسی و بعد از آن مورد ارزیابی قرار گرفت سوالات این پژوهش شامل: آیابرنامهیادگیری حسی تاثیر معنا داری درتمییز دیداری کودکان با اختلال یادگیری دارد؟آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعنا داری درحافظه دیداری کودکان با اختلال یادگیری دارد؟ آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعناداری درروابط فضایی-دیداری کودکان با اختلال یادگیری دارد؟آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعناداری درپایداری شکل کودکان با اختلال یادگیری دارد؟ آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعناداری درشکل وزمینه کودکان با اختلال یادگیری دارد؟آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعناداری درحافظه متوالی کودکان با اختلال یادگیری دارد؟ آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعناداری دراکمال بینایی کودکان با اختلال یادگیری دارد؟آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعنا داری درهماهنگی حرکتی کودکان با اختلال یادگیری دارد؟ آیابرنامهیادگیری حسی تاثیرمعنا داری درvmi کودکان با اختلال یادگیری دارد؟آیابرنامهیادگیری حسی تاثیر معنا داری در ادراک بینایی کودکان با اختلال یادگیری دارد؟ نتایج پژوهش نشان داد که برنامه یادگیری حسی ،مهارتهای اکمال بینایی،حافظه متوالی،پایداری شکل،حافظه دیداری،تمییز بینایی رادر کودکان با اختلال یادگیری به طور معناداری افزایش داده است .وهمچنین محرکات چند حسی تاثیر چندانی بر تقویت روابط فضایی-دیداری وشکل زمینه این کودکان نداشته است. واژگان کلیدی : اختلال یادگیری، برنامه یادگیری حسی، ادارک بینایی
مریم یداللهی مهناز استکی
هدف پژوهش حاضربررسی اثربازی شطرنج بر کارکردهای اجرایی(توجه،انعطاف¬پذیری،حل مساله و برنامه ریزی) دانش آموزان نارسا خوان پایه دوم ابتدایی شهرتهران می باشد.بدین منظور 12 کودک نارساخوان پایه دوم ابتدایی از بین مراجعه کنندگان مراکز اختلال یادگیری از طریق نمونه گیری در دسترس جهت دوره 3 ماهه آموزش شطرنج انتخاب شدند.درابتدای کار از طریق آزمون نرم افزاری ویسکانسین و برج لندن پیش آزمون اجرا گردید وپس از دوره 3 ماهه آموزش شطرنج(هفته ای 2 روز 1ساعته) پس آزمون اجرا شد.پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون بود.تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری t وابسته با استفاده از نرم افزار spss انجام شد نتایج نشان داد آموزش بازی شطرنج برکارکردهای اجرایی توجه و انعطاف پذیری تاثیردارد و¬ در مدت 3 ماه کارکرد انعطاف پذیری را کاهش داد در حالیکه کارکرد توجه در دانش آموزان نارسا خوان افزایش یافت. اما ارتباط معناداری بین آموزش شطرنج و کارکردهای حل مساله و بر نامه ریزی یافت نشد. ولی نمرات مربوط به حل مساله و برنامه ریزی در طول دوره 3 ماهه آموزش شطرنج در دانش آموزان افزایش یافت. واژه های کلیدی: کارکردهای اجرایی، نارساخوانی، توجه، انعطاف پذیری، حل مسأله، برنامه ریزی
مژگان سلطانی مهناز استکی
پژوهش حاضر با هدف تاثیر کاربرد صوت بر بهبود میزان توجه در کودکان با اختلال نقص توجه / بیش فعالی انجام شده است. در این پژوهش آزمون csi4 و پرسشنامه کانرز جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون می باشد. جامعه آماری شامل 12 نفر دختر و پسر 6 تا 11 سال شهر تهران که دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی بوده از بین 2 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند برنامه صوت درمانی شامل 25 جلسه هر هفته 3 جلسه به مدت یک ساعت بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون t وابسته و آزمون کلموگروف اسمیرنف استفاده شده است. در این پژوهش نتایج نشان داد: صوت درمانی بر بهبود علائم اختلال نقص توجه / بیش فعالی موثر بوده است و می توان از این روش برای درمان نقص توجه استفاده کرد. واژگان کلیدی: صوت درمانی، اختلال نقص توجه / بیش فعالی.
فاطمه عربکری کامبیز پوشنه
هدف از انجام پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای حل مساله اجتماعی بر سازگاری مادران کودکان عقب مانده ذهنی بوده است . بدین منظور از جامعه آماری کودکان عقب مانده ذهنی در مدارس ابتدایی کودکان استثنایی شهر تهران که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل بوده اند، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعداد 30 کودک انتخاب شدند و مادران این کودکان در پژوهش شرکت کردند. در این پژوهش از پرسشنامه سازگاری بل و یک برنامه 5 هفته ای (هر جلسه 90 دقیقه) حل مسله اجتماعی استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس anova نشان داد که آموزش حل مسله اجتماعی در مادران کودکان عقب مانده ذهنی (گروه آزمایش) باعث افزایش انواع سازگاری (تندرستی ، خانوادگی ، اجتماعی ، هیجانی ، شغل ) و به صورت کلی باعث افزایش سازگاری نسبت به گروه کنترل شده است و نشان داده شده است که این آموزش میتواند انواع مهارت های سازگاری را در این مادران بهبود ببخشد. کلید واژه ها: حل مسله اجتماعی ، سازگاری ، عقب مانده ذهنی
آذر کراچیان علی اکبر خسروی بابادی
هدف اصلی در پژوهش حاضر،بررسی دیدگاه دبیران فیزیک سال اول دبیرستان درمورد نقش عناصرموجود برنامه درسی فیزیک1( اهداف، محتوا، راهبرد های تدریس، موادآموزشی، فعالیت های یادگیری، زمان ، فضا ،گروه بندی و ارزشیابی) در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان این پایه می باشد. عناصر مذکور در این پژوهش در دو بعد وضع مطلوب و وضع موجود با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، مورد بررسی قرار گرفته است تا شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مشخص گردد.این پرسشنامه در بین 150 نفر از دبیران فیزیک توزیع شده است. این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند.روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی است. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون هایt همبسته و فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند همه عناصر نه گانه برنامه درسی فیزیک1و خرده مولفه های آن در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت زیادی برخورداراند؛ ولی علی رغم اهمیت بالایی که دبیران به آنها داده اند ، این عناصر و خرده مولفه های آن در برنامه درسی موجود مورد توجه قرار نگرفته و در نهایت، برنامه درسی موجود به طور معناداری از برنامه درسی مطلوب فاصله گرفته است.از نظر دبیران ، در برنامه درسی مطلوب عناصر فعالیت های یادگیری ، فضا، راهبردهای تدریس و زمان به ترتیب به عنوان موثرترین عناصر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان هستند. در حالیکه در برنامه درسی موجود علی رغم فاصله ای که با برنامه درسی مطلوب داشته عناصر محتوا، ارزشیابی ، اهداف و فعالیت های یادگیری به ترتیب به عنوان موثرترین عناصر در نظر گرفته شده اند. واژه های کلیدی: عناصر برنامه درسی، درس فیزیک، پیشرفت تحصیلی
طاهره سلیمانیون علیرضا عصاره
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مواد چندرسانه ای بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی بوده است. بدین منظور در میان مدارس آموزش و پرورش شهر تهران، آموزش و پرورش منطقه 4، به طور تصادفی انتخاب شد. سپس، مدرسه دولتی پسرانه شهید خداقلی که در آن تعداد 5 کلاس درس با تعداد 29 دانش آموز پسر مشغول به تحصیل در پایه پنجم دبستان بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و پس از همتا سازی، تعداد 2 کلاس به شیوه کاملاً تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفت. در ادامه پیش آزمون برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، مورد استفاده قرار گرفت. سپس آموزش به وسیله سی دی چندرسانه ای به مدت 10 جلسه، برای گروه آزمایش اجرا گردید. گروه کنترل نیز تحت آموزش های سنتی رایج در مدارس ابتدایی شهر تهران قرار گرفتند. پس از پایان 10 جلسه آموزشی، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد و برای تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش از آزمون t مستقل (توزیع تفاوت بین دو میانگین) استفاده گردید. طبق نتایج به دست آمده در این پژوهش، مشاهده شد که بین میانگین نمرات دانش آموزان دو گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد.در حالی که بین میانگین نمرات دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین استفاده از چندرسانه ای ها بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی تأثیر مثبت داشته است.
سمیرا حیدری کامبیز پوشنه
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر بازی درمانی بر علائم اختلال اضطراب جدایی در کودکان 7-5 ساله شهرستان شهریار می باشد .یک فرضیه در این پژوهش مطرح شده است و جامعه آماری کلیه کودکان 7-5 ساله شهرستان شهریار موجود در مهد کودک و مراکز پیش دبستانی می باشد. روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای است که 30 تن کودک دارای اختلال اضطراب جدایی از 5 مهد کودک و مراکز پیش دبستانی با استفاده از پرسشنامه تشخیصی مرضی کودک (csi4) فرم والدین غربالگری شدند.پس ار تشخیص و ارزیابی به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.روش پژوهشی حاضر از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بوده است.سپس گروه آزمایشی طی 16 جلسه، 2 روز در هفته 45 دقیقه برای کودکان و 15 دقیقه مشاوره والدین تحت درمان قرار گرفتند محتوای بازی ها در جلسات مختلف برای افزایش عزت نفس (جسمی و روانی )، تن آرامی ها جهت کاهش اضطراب، برون ریزی احساسات، تقویت مهارت های اجتماعی، تقویت انعطاف پذیری و گروه گرایی بوده است.فرضیه پژوهش: بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر اضطراب جدایی کودکان 7-5 سال موثر است.نتایج آماری با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در نهایت یافته های پژوهش نشانگر کارآمدی بازی درمانی بر کاهش علائم اضطراب جدایی کودکان بوده است.
مژده طرازی کامبیز پوشنه
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر کاهش علائم اختلال در کودکان با اختلال کاستی توجه-بیش فعالیadhd))در شهر تهران بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور، 27 دانش آموز با اختلال (adhd) از بین دانش آموزان پسر پایه های اول تا چهارم ابتدایی (7-10سال) درسال تحصیلی 2013-2012 به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (12نفر) جای گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم مرضی کودکان(csi-4) استفاده شد. قبل از شروع برنامه پرسشنامه (csi-4) برای هر دو گروه بعنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس برنامه آموزشی طی 10 جلسه (شامل20 بازی به مدت 45 دقیقه) برای گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان برنامه آموزشی، ابزار اندازه گیری مجددا برای هر دو گروه بعنوان پس آزمون اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که آموزش بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری در کاهش علائم اختلال (adhd) دانش آموزان موثر بوده است. با توجه به داده های بدست آمده، استفاده از بازی های ساختاریافته بعنوان درمان انتخابی در کاهش علائم اختلال درکودکان باکاستی توجه-بیش فعالی پیشنهاد می شود.
مرضیه سرابی کامبیز پوشنه
چکیده ندارد.