نام پژوهشگر: علیرضا طاهری

بررسی جنبه های نمایشی اشعار احمد شاملو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1390
  زینب یدملت   علیرضا طاهری

احمد شاملو از معدود شاعرانی است که قابلیت های نمایشی را در اشعار خود به نمایش گذاشته است. مطالعه ی نقاط اشتراک دو حوزه ی نمایش و شعر در شناخت عناصر نمایشی موجود در آثار احمد شاملو کمک شایانی می کند. اکثر اشعار شاملو در قالب سپید سروده شده اند و «شعر سپید» قالب مورد علاقه ی سرایندگان «شعر نمایشی» همچون شکسپیر می باشد. به طور کلی وجود «گفت وشنود»، «تک گویی»، «دستور صحنه»، «روایت»، «اِفِکت نمایشی»، «تصویر سینمایی» و همچنین توجه به «دکلماسیون» شعر از عناصر نمایشی اشعار شاملو هستند. این عناصر نمایشی در شعر احمد شاملو از نظریه ی نیما یوشیج در مورد «شعر نمایشی» متأثر می باشند. در تبدیل شعر به نمایش مرحله ی اول، «خوانش صحیح» و درک معنای هر شعر است که برای رسیدن به این مقصود نیازمند ایجاد یک «کارگاه خوانش شعر» هستیم. در ضمن لازم است افراد شرکت کننده در این کارگاه به هنر نمایش و شعر آشنایی کاملی داشته باشند. مرحله ی دوم، تحلیل عناصر نمایشی و انجام تمرین های عملی تئاتری (اتود زدن) بر اساس مفهوم هر شعر است و مرحله ی نهایی، استخراج طرح نوشتاری دراماتیک از آن شعر و به اجرا درآوردن آن می باشد. با ترجمه ی اشعار احمد شاملو به حرکات نمایشی می توان شاملو را ـ که شاعری ملی به حساب می آید ـ به شاعری بین المللی تبدیل کرد. این پژوهش از حیث ماهیت و هدف از نوع تحلیلی و تبیینی می باشد و از طریق روش های کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش تهیه فیش از منابع مکتوب، انجام مصاحبه با صاحب نظران در زمینه ی هنرهای نمایشی و جمع آوری عکس و فیلم از نمایش می باشد.

مطالعه نقوش تزیینی واق در هنر اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر 1390
  سمیه ربیعی   علیرضا طاهری

نقش مایه تزیینی واق که ترکیبی از عناصر گیاهی و صورتک های انسانی و حیوانات گوناگون است از قرن ششم هجری به این سو، زینت بخش بسیاری از آثار هنری می گردد. سرچشمه خلق این نقوش را مربوط به افسانه درخت سخنگو یا واق واق می دانند که میوه هایی به اشکال انسانی دارد. یکی از زمینه های آشنایی هنرمندان با این درخت افسانه ای را می توان به داستانی در شاهنامه فردوسی با عنوان اسکندر و درخت سخنگو مربوط دانست. در قرآن مجید نیز از درخت زقّوم (درختی با سرهای شیاطین) یادشده است. بنا بر تحریم تصویرپردازی چهره و پیکره انسانی در اسلام، این داستانها و افسانه ها، الهام بخش ذهن خلاق هنرمندان می گردد تا ترکیبی باشکوه و چشم نواز از اسلیمی ها و پیچک های طوماری با سر انسان ها و جانداران گوناگون را بر آثار هنری به زیبایی رقم زنند. این نقوش در ترکیبات گوناگونی چون "انسان گیاه"، "حیوان گیاه" و ترکیب صخره ها و سنگ ها با چهره های انسان ها و دیگر جانداران مشاهده می شوند. همچنین نوع دیگری از این نقوش که به صورت ترکیب حروف الفبا با سرهای حیوانات و انسان است که از قرون پنجم و ششم به خصوص در ترکیب با خط نسخ رایج می گردد. این نقوش، از قرون ششم به این سو، به عنوان یک نقش تزیینی مهم در آثار هنری سرزمین های اسلامی نمایان شده و به صورت گسترده ای از قرون ده و یازدهم هجری به بعد در فرش ها و قالی های ایران و همچنین دوران امپراطوران مغول هند پدیدار می گردند.