نام پژوهشگر: علیرضا عینی فر
منصور یگانه محمدرضا بمانیان
موضوع رساله حاضر، بررسی معیارهای پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری است. فرایند کلّی این تحقیق، ساختن دستگاه نظری و آزمون آن در سکانس هایی از خیابان ولیعصر است. دستگاه نظری رساله بر اساس دو نوع تئوری، شامل تئوری های ساختاری و کنشگرایانه که تبیین کننده مفاهیم مربوط به پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری می باشند، ساخته شده است. دستگاه نظری رساله، شامل یک مدل مفهومی و یک مدل نظری است. مدل مفهومی از طریق تئوری های ساختاری و مدل نظری از طریق تئوری های کنشگرایانه ساخته شده اند. فرضیّات تحقیق از طریق قیاسی- قانونی از مدل نظری استخراج شده اند. در ساختن دستگاه نظری از تئوری-های مکان، گشتالت، پیوستگی، همجواری محیطی، بوم شناختی(اکولوژیک)ادراک، پیوند تفاوت ها و هرمنوتیک فلسفی استفاده شده است. در مدل مفهومی، مفهوم پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری مدل سازی شده است و بر اساس مدل نظری، پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری از طریق چهار عامل مکان-مندی(کیفیّت کالبدی، کیفیّت فعالیّتی- اجتماعی، کیفیّت فضایی و کیفیّت نمادین)، قلمروگرایی(تأمین فضای شخصی و خلوت و رفتار قلمروپایی)، همگرایی طرحواره های ذهنی شهروندان و جمع گرایی حاصل می شود. به طور کلّی روش تحقیق رساله توصیفی- تبیینی و پیمایشی است. شیوه های گرداوری داده ها از طریق پرسشنامه و نقشه-های ذهنی است. برای آزمون تجربی و پیمایش، سکانس میدان تجریش تا زعفرانیه، سکانس میدان ولیعصر تا چهارراه ولیعصر و سکانس میدان راه آهن تا چهارراه مولوی به عنوان نمونه هایی از خیابان ولیعصر انتخاب شده است. جامعه آماری شامل شهروندان ساکن و کسبه این سکانس ها، افراد ناظر و عابر سکانس میدان ولیعصر تا چهارراه ولیعصر و متخصّصین معماری و شهرسازی است. علاوه بر اخذ معیارهای ارزیابی شهروندان و متخصّصین، ویژگیهای کالبدی، فضایی، فعالیّتی- اجتماعی و نمادین سه سکانس توسط پژوهشگر توصیف و تحلیل شده است. متغیّرهای مورد مطالعه شامل دو طیف متغیّرهای زمینه ای و متغیّرهای مورد استفاده در مدل نظری و فرضیّات است. متغیّرهای زمینه ای شامل سن، جنسیّت، تحصیلات، سابقه سکونت در تهران، سابقه سکونت در سکانس مورد مطالعه و نوع مالکیّت است. متغیّرهای مورد استفاده در فرضیّات عبارت از سه نوع متغیّر شامل متغیّرهای مستقل مکان مندی، قلمروگرایی و جمع گرایی، متغیّر واسطه همگرایی طرحواره های ذهنی و متغیّر وابسته یا معلول پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری است. آزمون مدل نظری و فرضیّات به طور جداگانه در هر سه سکانس و مجموع آنها انجام شده است. آزمون مدل نظری نشان می دهد که هر چهار شرط ذکرشده، رابطه معنی داری با پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری دارند. مکان مندی، همگرایی طرحواره های ذهنی، قلمروگرایی و جمع گرایی به ترتیب بیشترین ضریب تأثیر را بر میزان پیوستگی ساختمان و شهر دارند. همچنین در بین مولّفه های پیوستگی، در هر سه سکانس و مجموع سکانس ها، مولّفه های فضایی، فعالیّتی- اجتماعی، کالبدی و نمادین ، مهمّ ترین مولّفه ها در پیوستگی ساختمان و شهر از دید شهروندان هستند. آزمون فرضیّات نشان می دهد که بدون وجود شروط علّی، پایه پیوستگی ساختمان و شهر در سطح بسیار پایینی قراردارد. امّا بعد از در نظرگرفتن تأثیر این متغیّرها، میزان احساس پیوستگی ساختمان و شهر توسط شهروندان به میزان بسیار قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. نتایج تحقیق نشان می-دهد که میزان اثرگذاری متغیّرها و مولّفه ها در همه سکانس ها به هم نزدیک است ولی معیارهای مربوط به هر یک از مولّفه ها و متغیّرها در هر یک سکانس ها بسیار متفاوت است.
گلرخ دانشگر مقدم حسین بحرینی
این رساله در پی آن است که بر اساس نظریات انسان و محیط به تحلیل و بررسی رابطه انسان، معماری و محیط طبیعی بپردازد و سعی دارد این امر را به صورت تحقیقی سازمان یافته با طراحی رویکردی اکولوژیک و مبتنی بر پارادایم روانشناسی محیط محقق سازد. این حوزه دامنه گسترده ای از جنبه های مربوط به محیط اجتماعی و فیزیکی را در بر می گیرد. که بنا بر هدف رساله مورد کاوش قرار گرفته اند. از آنجا که طرح دیدگاه اکولوژی جامع به منظور تبیین رابطه انسان - محیط، آگاهی های جدید اکولوژیکی و زمینه هایی ویژه را فراهم نموده است، بستر مناسبی ایجاد گشته تا با انگاشت محیط به مثابه سامانه ای اکولوژیک زمینه ای مناسب برای کاوش تعاملات انسان، محیط طبیعی و محیط انسان ساخت ایجاد شود. هدف تحقیق بر این فرضیه استوار است که در محیط انسان ساخت، ادراک و تجربه محیط طبیعی و تعامل با محیط طبیعی بر اساس رویکردی نظام مند حاصل می آید که مبانی آنرا مولفه هایی نظام دهنده تشکیل می دهند این مولفه ها بر اساس مفاهیم بنیادین تعامل محیط طبیعی و محیط انسان ساخت، همچون سنجه هایی بر مواجهه معماری و محیط طبیعی دلالت می نمایند. تبیین این رویکرد و نظریه تحقیق با روشی کیفی صورت گرفته که مبتنی بر دیدگاه اکولوژی جامع پی ریزی شده است. و بستر طبیعی، معماری یا محیط انسان ساخت و محیط تعاملات انسانی سه وجه اصلی تحقیق به شمار می روند. در فصل نخست رویکردهای معاصر در معماری با محوریت اکولوژی مورد بحث قرار گرفته و پس از آن مفهوم اکولوژی و تحولات مبتنی بر تغییر نگرشها نسبت به محیط در حوزه طراحی محیط انسان ساخت و در بستر مطالعات محیط و رفتار مورد تحلیل قرار گرفته است. در انتهای این فصل دلالتهای تحقیق در راستای طرح رویکرد اکولوژیک مطرح شده است در فصل دوم به تحلیل شیوه زندگی و مکان زندگی و ارتباط آن با تعاملات انسان، محیط طبیعی و محیط انسان ساخت پرداخته شده و ضرورت دستیابی به فهمی کامل از تعاملات سازمان فضایی و فعالیتها مبتنی پرداخته می شود و وجوه اصلی طرح ریزی رویکرد اکولوژیک تدقیق می گردد. در فصل چهارم روش شناسی تحقیق به طرح چارچوب نظری نهایی تحقیق می پردازد. و مولفه های نظام دهنده تعامل اکولوژیک معماری و محیط طبیعی در قالب شاخصه هاییی تحلیل گر به منظور تبیین نظریه در مطالعات موردی تدقیق می گردند در فصل پنجم مطالعه نمونه های موردی مبتنی بر چارچوب نظری تحقیق با تدابیر مطالعه و مشاهده عمیق، مصاحبه ها و طراحی و توزیع پرسشنامه ها با رویکرد کیفی انجام شده است. پس از توضیح چگونگی انتخاب نمونه ها و هدف از انتخاب نمونه های نهایی در این فصل به تحلیلهای عمیق نمونه ها پرداخته شده است. تحلیل و تفاسیر نمونه های موردی سهم عمده ای در تدقیق چارچوب نظری تحقیق داشته اند. علاوه بر این، مطالعه نمونه های موردی یافته هایی کمی نیز در برداشته است که در راستای تایید نتایج رویکرد کیفی اثر بخش می باشند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بر اساس رویکرد اکولوژیک به منظور ایجاد تعامل مناسب بین انسان به عنوان کاربران محیط ساخته شده یا فضای معماری، محیط طبیعی و محیط انسان ساخت تعامل بین سه سامانه فیزیکی - فضایی، جمعی - رفتاری و ادراکی - دریافتی ضروری است. و این سه سامانه بر اساس مورد ملاحظه قرار دادن شیوه زندگی به تعادل می رسند. این ملاحظه مستلزم در نظر داشتن شاخصه های هر مولفه در طراحی فضای معماری به مثابه فضای زندگی انسان است
علیرضا عینی فر
چکیده ندارد.
لیلی مهدی یار اصغر ساعدسمیعی
چکیده ندارد.
محمدحسن خادم زاده محسن حبیبی
چکیده ندارد.
عطا الله طاهایی علیرضا عینی فر
یکی از تحولات معماری نیمه دوم قرن بیستم میلادی ددر کشورهای اروپایی و آمریکائی ظهور معماری پست مدرن به عنوان نقد معماری مدرن و عکس العملی در مقابل آن بوده است . از مهمترین ویژگیهای این نهضت ادعای توجه یه معنا و انتقال آن از طریق اثر معماری است . هدف از نگارش این رساله اولا شناخت پدیده معماری پست مدرن در زمینه زمانی و مکانی آن بوده و ثانیا چگونگی تاثیر و نسبت آن با تحولات معماری دوره همزمان آن در معماری معاصر ایران است . براساس مطالب مطروحه و طرح یکسری از سوالات مرتبط با بحث معماری پست مدرن فرضیات این تحقیق شکل گرفت و این فرضیات عبارتند از : فرضیه اول : ایجاد و القا معنا در معماری از ویژگیهای خاص پدیده معماری پست مدرن بوده که در طیف های مختلف آن با شدت و ضعف پدیدار گردید. این ویژگی ها و بعضی از خصوصیات دیگر معماری پست مدرن می توانند به عنوان روشهایی کلی و غیر ثابت و قابل تغییر در عرصه خلق فضاهای معماری بکار روند. فرضیه دوم : می توان نسبت هایی از ویژگیهای معماری پست مدرن را در نمونه هایی از کارهای معماری معاصر ایران مشاهده کرد.