نام پژوهشگر: اسد الله واحد

حیات، ممات و معاد در دیوان سنایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  منیره احمدی پور   اسد الله واحد

حیات، ممات و معاد از جمله مهمترین موضوعاتی است که در آثار شاعران و نویسندگان زبان فارسی همچون سنایی تأثیر به سزایی داشته است. از این رو شناخت درون مایه های اشعار وی پیوند عمیقی با سه محور حیات، ممات و معاد دارد. سبک و شیوه جدید، افکار عرفانی، فلسفی و اوضاع مذهبی و کلامی سنایی سبب شده این موضوعات در دیوان اشعار وی دارای نمود و اهمیت بیشتری باشد. او با پرداختن به مفاهیم عرفانی به جهان هستی، مرگ و رستاخیز رنگ عرفانی و آرمانی بخشیده است. بدیهی است هر گاه یک شاعر درباری و دنیاگرا مانند سنایی به عارفی وارسته و خداجو تغییر یابد ناگریز نگرش های وی نیز در زمینه های حیات، ممات و معاد دچار تحول و دگرگونی می شود. سنایی در آغاز، حیات دنیوی را جایگاه عیش و نوش و کامجویی می دانست ولی پس از دگرگونی روحی با برخورداری از نگرش عرفانی دنیا را جایگاه غولان و دامگاهی پرترس و وحشت می خواند که آدمی باید از آن حذر کند. تلقی سنایی درباره مرگ نیز گسترده است و از جنبه عرفانی و اجتماعی برخوردار است. او درباره مرگ بحثهای همچون موت ارادی، شهادت، مرگ لحظه به لحظه را عنوان کرده که این افکار عرفانی امتیاز ویژه ای به اشعار وی بخشیده است. او با این نگرش مرگ را با جاودانگی و بقاء الهی پیوند داده است و همگان را به سوی مرگ فرا می خواند. سنایی معاد را مهمترین حلقه در زنجیر زندگی دانسته و بر این باور است که معاد به تمامی زندگی و مرگ انسان و تلاش و تکاپوهایش معنا می بخشد. اوصاف و اهوال قیامت، بهشت و دوزخ، چگونگی روز رستاخیز و حشر آدمیان به طور گسترده در دیوان اشعار وی مطرح شده است.رساله حاضر در سه فصل تدوین شده است. فصل اول:حیات، فصل دوم: ممات، فصل سوم : معاد. در بخش های مختلف این فصول موضوعاتی همچون، عشق، روح، موت ارادی، فنا و بقاء، مرگ لحظه به لحظه، چگونگی معاد، اوصاف و اهوال قیامت ... از دیدگاه سنایی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان پژوهش نتایج برآمده از فصول و بخشهای مختلف تحت عنوان، نتیجه گیری درج گردیده است.

بررسی صور خیال در دیوان اوحدی مراغه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  صلاح پیروتی   سکینه رسمی

چکیده: بررسی آثار ادبی از دیدگاه صورخیال، یکی از شیوه هایی است که می تواند در معرّفی افکار و اندیشه های گذشتگان ادب فارسی، برای نسل جوان امروز و آیندگان که میراث داران زبان و ادب فارسی هستند موثّر واقع شود. به این جهت که این آثار از جنبه ی زبانی، هنری، بلاغی، فکری و ... معمولاً با جوامع امروز تفاوت هایی دارند و خوانندگان وقتی این آثار را مطالعه می کنند به علت تفاوت دیدگاه ها، معیارها، ارزش های اجتماعی و فرهنگی و باورها و صورخیال و ... نمی توانند آن طور که باید و شاید مقصود نویسنده و شاعر را دریابند. اوحدی یکی از شاعران قرن هفتم و هشتم هجری قمری است که دیوان ایشان بالغ بر نه هزار بیت است. قسمت اعظم دیوان اوحدی، غزلیات اوست که چیزی حدود هفت هزار و پانصد بیت را در بر می گیرد، او در بیشتر قوالب شعری مانند قطعه،قصیده،مثنوی،ترجیع بند و ترکیب بند و رباعی طبع آزمایی کرده است. شیوه کار بنده به این شکل بوده که صورخیال را از جوانب مختلف و با توجه به تقسیم بندی هایی که در کتب معتبر بلاغی آمده است، بررسی کرده ایم. در پایان هر یک از ارکان مختلف صورخیال (تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه) سعی کرده ایم نتیجه ای اجمالی مربوط به همان بحث را ارائه دهیم، و در نتیجه گیری کلّی که در پایان آمده است، مشخص کردیم که اوحدی به کدامیک از ارکان صورخیال علاقه بیشتری نشان داده است، نتیجه آن شد که، اوحدی تشبیه را بر دیگر ارکان صورخیال ترجیح داده است و بسامد تشبیه نسبت به دیگر ارکان بسیار بالاتر است، پس از آن استعاره در دستور کارش است و مجاز کمترین بسامد را در دیوان اوحدی دارا است. همچنین از نتایج محسوس این بررسی آن شد که، اوحدی نیز همانند اکثر شاعران هم عصر خویش در استفاده از صورخیال، دچار نوعی انحطاط، سنّت پرستی و تقلید و تکرار ناخوشایند شده است و این امر ثابت می کند که نوآوری در شعر اوحدی، جایی ندارد.