نام پژوهشگر: محمد سعید عبدخدایی
راشین صبری نظرزاده محمد سعید عبدخدایی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین متغیرهای احساس انسجام و سخت کوشی روانشناختی با راهبردهای مقابله و سلامت روان انجام شد. این پژوهش کاربری و از نوع همبستگی است. با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای از میان 8 منطقه شهرداری شهرستان اهواز و همکاری کسانی که در هر یک از این مناطق بودند، پرسشنامه های احساس انسجام فلسنبرگ، سخت کوشی نجاریان، راهبردهای مقابله ای موس و بلینگز و سلامت روان گلدبرگ توزیع شدند. نمونه مورد پژوهش 405 زن با دامنه سنی 25 تا 55 سال، بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون بمنظور بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد که نشان داد رابطه بین احساس انسجام و سخت کوشی با راهبرد مقابله هیجان مدار منفی و معنادار و رابطه بین احساس انسجام و سخت کوشی با سلامت هم مثبت و معنادار بود، ضریب رگرسیون برای بررسی میزان پیش بینی راهبردهای مقابله و سلامت روان نشان داد که می توانند بوسیله احساس انسجام و سخت کوشی پیش بینی شوند، تحلیل مسیر برای بررسی رابطه احساس انسجام و سخت کوشی با سلامت روان به میانجی گری راهبردهای مقابله حاکی است که احساس انسجام و سخت کوشی بوسیله راهبرد مقابله ای هیجان مدار می تواند با سلامت روان رابطه داشته باشند و در نهایت از تحلیل واریانس بمنظور بررسی توزیع واریانس متغیرهای احساس انسجام، سخت کوشی و سلامت روان در بین زنان شاغل و غیرشاغل استفاده شد که نشان داد نیمرخ این سه متغیر در زنان شاغل بیشتر از زنان غیرشاغل است.
فاطمه گرایلی زهرا طبیبی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش توانایی درک خطر، میزان برآورد کردن خطر، آگاهی از قواعد و درونی سازی قواعد؛ همچنین تحول اخلاق و جنبه هایی از خودنظم جویی در پیروی کردن از قواعد رفتاری مربوط به ترافیک در کودکان بود. بدین منظور 100 کودک پیش دبستانی 1 و 2، شامل 53 پسر و 47 دختر در این مطالعه شرکت کردند. توانایی درک خطرات ترافیکی، میزان برآورد کردن خطر، آگاهی و پیروی از قواعد رفتاری و درونی سازی قواعد بوسیله 13 تصویر از موقعیت های خطرناک و ایمن ترافیکی ارزیابی شد. دو مولفه ی خودنظم جویی یعنی پیروی از دستور بزرگسال و کنترل تکانه با ابزار "سنجش خودنظم جویی پیش دبستانی؛ پروژه آمادگی برای مدرسه رفتن شیکاگو" و استدلال اخلاقی بوسیله داستان "دست و پا چلفتگی/ سرقت" پیاژه ارزیابی شدند. نتایج نشان داد در کل، درک خطرات ترافیکی به همراه آگاهی از قواعد رفتاری مربوط به ترافیک و خود نظم جویی توانستند پیروی از قواعد رفتاری در ترافیک را برای همه کودکان پیش بینی کنند. استدلال اخلاقی با میزان برآورد کردن خطر، خودنظم جویی با درونی سازی قواعد رفتاری مربوط به ترافیک در کودکان 5 ساله ارتباط داشت. هیچ تفاوت معناداری در عملکرد کودکان پیش دبستانی 1و 2 و دختران و پسران وجود نداشت. اما بطور مقایسه ای کودکان پیش دبستانی 2 و همچنین گروه دختران، از کودکان پیش دبستانی 1 و گروه پسران دارای روابط معنادار بیشتری در متغیرهای تصاویر ترافیکی بودند. نتایج پژوهش حاضر تدوین و ارائه برنامه های آموزشی مبتنی بر سطح تحول شناختی و اخلاقی کودکان دختر و پسر را پیشنهاد می کند که می توانند در کاهش بار آسیب های پیاده روی کودکان نقش مهمی داشته باشند.
زهرا شاه حسینی علی غنایی چمن اباد
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین ناگویی خلقی و تاب آوری با سلامت روان دانش آموزان و معلمان انجام شد. تحقیق حاضر از نوع تحقیق توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه و راهنمایی ساکن خوابگاه شهرستان باخرز در سال تحصیلی 92 – 1391 و کلیه معلمان مدارس خوابگاهی تشکیل می دادند. از جامعه آماری مذکور با استفاده از جدول کرجسی و مورگان نمونه ای به حجم 224 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های سلامت روان (ghq)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (cd-risc) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ـ20 (tas-20) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) از روش های آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون) نیز استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو متغیر سلامت روان و تاب آوری همبستگی مثبت معنادار و بین سلامت روان و ناگویی خلقی همبستگی منفی معناداری وجود دارد. همچنین بین تاب آوری و ناگویی خلقیهمبستگی منفی معناداری وجود دارد. نتایج ضریب رگرسیون همزمان نشان داد که ناگویی خلقی و تاب آوری قادر به پیش بینی سلامت روان می باشند. یافته های این پژوهش می تواند توسط متخصصان تعلیم و تربیت جهت ارتقای سطح سلامت روان و سازگاری اجتماعی دانش آموزان و معلمان مورد استفاده قرار گیرد.
هدی علی زاده سیدامیر امین یزدی
هدف:این پژوهش به منظور بررسی مراحل تحول هیجانی ـ کارکردی و اختلالات پردازش حسی در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام انجام گرفت.روش:روش پژوهش توصیفی و از نوع مقطعی بود.جامعه آماری پژوهش کودکان مبتلا به اوتیسم(4-10سال)بودندکه از بین آنها با روش نمونه گیری در دسترس 19 کودک انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اوتیسم گیلیام،پرسشنامه پردازش حسی دیانه ای و تاراجی،پرسش نامه رشد هیجانی کارکردی گرینسپن که روایی وپایایی آنها درحدمطلوب گزارش شده است استفاده گردید. یافته ها:داده های جمع آوری شده از طریق آماره های توصیفی با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم در رشد هیجانی کارکردی دچار تأخیر می باشند. در حقیقت در مرحله اول رشدهیجانی کارکردی، 21 درصد، در مرحله دوم، 3/26 درصد، در مرحله سوم، 3/26 درصد، در مرحله چهارم، 5/31 درصد، در مرحله پنجم، 5/31 درصد و در مرحله ششم، 6/52 درصد از کودکان اوتیستیک دارای نقص جدی در رشد هیجانی کارکردی بودند نتایج نشان دهنده این است که 2/5 درصد از کودکان اوتیستیک در رابطه با توانایی های پردازش حسی و مهارتهای حرکتی دچار نقص جدی، 5/10 درصد دچار نقص متوسط، 15/21 درصد دچار نقص خفیف و 15/63 درصد از کودکان اوتیستیک در رابطه با توانایی های پردازش حسی و مهارتهای حرکتی در وضعیت عادی به سر می برند. همچنین این کودکان بیشترین چالش را در مولفه طرح ریزی ایده ها و کمترین چالش رادرمولفه آگاهی بدنی داشتند.بعلاوه بین شدت اوتیسم و توانایی در پردازش حسی رابطه منفی وجود داشت.بنابراین ضرورت دارد تا مشکلات کودکان اوتیستیک با نگاهی تحولی و فراگیر مورد شناسایی و مداخله قرار گیرند.
شریفه لویمی امیر امین یزدی
هدف: پژهش حاضر بررسی ارتباط بین تاب آوری با سبک های دلبستگی ومهارت حل مسئله در وابستگان به مواد مخدر متقاضی ترک می باشد. همچنین بررسی این مسئله که کدامیک از متغیرهای سبک دلبستگی و مهارت حل مسئله پیش بینی کننده بهتری برای تاب آوری هستند. روش کار: طرح پژوهش از حیث گردآوری داده ها در دسته تحقیقات توصیفی غیرآزماشی قرار می گیرد، همچنین روش پژوهش از نوع همبستگی و رگرسیون و تحلیل واریانس برای فرضیه ی اول می باشد. 186 نفر از وابستگان به مواد مخدر متقاضی ترک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز (156 مرد و30 زن)، در پژوهش شرکت کردند. برای سنجش تاب آوری از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسونcd-risc، برای سنجش مهارت حل مسأله از دو ابزار مقیاس شیوه ی حل مسئله کسیدی ولانگ و آزمون کامپیوتری برج لندن و برای تعیین سبک های دلبستگی از پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان aaq هازن و شیور استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس برای فرضیه ی اول و همبستگی پیرسون برای سه فرضیه بعدی، همچنین از رگرسیون چند متغیره برای بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین میزان تاب آوری در سبک های مختلف دلبستگی تفاوت معنادار وجود دارد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و تاب آوری،همچنین بین مهارت حل مسئله و تاب آوری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین سبک دلبستگی نا ایمن (اجتنابی و اضطرابی) و تاب آوری رابطه منفی معنادار وجود دارد. هچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد دو متغیر پیشبین به میزان23/0با متغیر تاب آوری همبستگی کلی داشته و 5 درصد متغیر ملاک را تببین و پیش بینی نموده اند. همچنین تنها متغیر شیوه حل مسأله آن هم به میزان 19/0بر متغیر تاب آوری موثر است. متغیر سبک دلبستگی تأثیر معنادار ندارد. بحث و نتیجه گیری: وابستگان به مواد مخدری که سبک دلبستگی ایمن تری دارند از میزان تاب آوری بیشتری برخوردار بوده و افراد ناایمن تاب آوری کمتری دارند. همچنین کسانی که مهارت حل مسئله بالاتری دارند از میزان تاب آوری بالاتری برخوردارند. پژوهش حاضر نیز نشان داد مهارت حل مسئله تبیین کننده قویی برای تاب آوری است. بنابراین برای ترویج و ارتقاء تاب آوری در وابستگان به مواد مخدر باید سعی در آموزش مهارت حل مسئله و بهبود سبکهای دلبستگی نمود. کلید واژه ها: سبک های دلبستگی، مهارت حل مسأله، تاب آوری، وابستگان به مواد مخدر.
مریم فخری علی غنایی چمن آباد
چکیده ناتوانی هیجانی اختلالی رو به رشد و ناتوان کننده است که می تواند در سلامت فرد اخلال ایجاد کرده و بهزیستی او را کاهش دهد. شناسایی و بررسی شیوه های درمانی تاثیرگذار بر ناگویی خلقی زنان و تلاش جهت کاهش میزان اثرآنها نقشی مهم در بهبود سلامت زنان و خانواده خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک وگروه درمانی هیجان مدار برکاهش ناگویی خلقی و بهبود رضایتمندی زناشویی زنان متاهل انجام شد .این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی، و از نظر روش، شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری کلیه زوج هایی بودند که به علت مشکلات ارتباطی به مرکز مشاوره کاوش در سال 1393-1392مراجعه نمودند و از بین آنها21 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و با جایگزینی تصادفی دردو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی ها به دلیل ریزش به 18 نفر تقلیل یافتند. داده ها به کمک پرسشنامه 47 سوالی رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو جمع آوری شد. سپس یکی از گروه های آزمایش 10 جلسه گروه درمانی هیجان مدار و گروه دیگر15 جلسه درمان نوروفیدبک دریافت نمود. در این مدت گروه کنترل هیچ درمان خاصی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات، پس آزمون برای هر 3 گروه اجرا شد و با استفاده از آزمون یومن ویتنی یافته های بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان نوروفیدبک به صورت معنی داری موجب کاهش ناگویی خلقی و بهبود رضایت زناشویی نسبت به گروه کنترل گردیده است (p<0/01). همچنین مداخله درمانی نوروفیدبک موجب کاهش معنادار میزان ناگویی خلقی نسبت به گروه درمانی هیجان مدار شد (p<0/01)، اما در میزان بهبود رضایت زناشویی نسبت به گروه درمانی هیجان مدار تفاوتی مشاهده نشد(p<0/10). گروه درمانی هیجان مدار نیز باعث کاهش معنادار ناگویی خلقی و بهبود رضایت زناشویی نسبت به گروه کترل گردید (p<0/001). نتایج این پژوهش بیانگر تاثیر درمان نوروفیدبک و هیجان مدار بر کاهش ناگویی خلقی و بهبود رضایت زناشویی است.
مهدی یوسفی سید محسن اصغری نکاح
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش ریاضی به شیوه بازی محور بر کارکردهای اجرایی، توانایی عملیات و حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی طراحی و اجرا شد. طرح پژوهشی از نوع شبه آزمایشی و با گروه کنترل بود. ابتدا آموزش و پرورش شهرستان جوین به عنوان جامعه هدف در نظر گرفته شد و سپس با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، دو مدرسه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید و یکی از این مدارس به گروه آزمایش (18 نفر) و مدرسه دیگر به گروه کنترل(18نفر) اختصاص یافت .گروه آزمایش به مدت یک ماه و نیم ماه (12 جلسه، هفته ای سه جلسه و هر جلسه 50 دقیقه)آموزش های لازم را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون ریاضیات ایران کی مت،آزمون فراخنای ارقام مستقیم و معکوس آزمون وکسلر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و t گروه های مستقل و از نرم افزارspss استفاده شده است. نتایج آزمون تی همبسته برای گروه آزمایش عدم معناداری تفاوت نمرات پیش و پس آزمون در متغیرهای عملیات ریاضی و حل مسئله و معناداری تفاوت پیش آزمون و پس آزمون در متغیر کارکرد اجرایی در گروه کنترل را نشان داد.اما این تفاوت برای متغیرهای عملیات ریاضی ، حل مسئله و کارکرد اجرایی(در گروه آزمایش معنادار بود.آموزش ریاضی به شیوه بازی هم موجب ارتقای کارکردهای اجرایی می شود و هم توانایی عملیات ریاضی و حل مسئله دانش آموزان را بهبود می بخشد و لذا شایسته است در برنامه های آموزشی دوره ابتدایی توجه بیشتری به آموزش بازی محور در درس ریاضی معطوف گردد. کلید واژها: آموزش ریاضی،کارکردهای اجرایی،توانایی عملیات، حل مسئله، حافظه کاری،آموزش بازی محور.