نام پژوهشگر: محمدرضا مهری
محمدرضا مهری شهریار نظری
اوتیتهای میانی مزمن، شایعترین عارضه اوتیت های حاد می باشند. این اوتیتها در مواردی به عوارض بسیار خطرناک و مهمی می انجامند که در بعضی موارد کشنده بوده و تشخیص و درمان این عوارض و نیز عامل ایجاد کننده، یعنی اوتیتهای میانی از اهمیت بسزایی برخوردار است . این عوارض یا در داخل استخوان تمپورال و یا در خارج آن ایجاد می شوند. عوارض خارج استخوان تمپورال به دو دسته داخل جمجمه ای و خارج جمجمه ای تقسیم می شوند. عوارض داخل جمجمه ای اوتیت های میانی عبارتند از: منژیت ، آبسه اپی دورال، آبسه ساب دورال، آبسته مغزی، آبسه مخچه، هیدروسفالی، ترومبوز سینوس سیگموئید و یک عارضه بسیار نادر دیگر که پنوموسفالی می باشد. در این مطالعه عوارض داخل جمجمه ای در گروه بیماران ماستوئیدکتومی شده در بیمارستان خاتم الانبیاء زاهدان در عرض 25 ماه از ابتدای شهریور 1375 لغایت شهریور 1377 مورد بررسی قرار گرفته اند. از تعداد 75 مورد عمل ماستوئیدکتومی در مبتلایان به com،7 مورد آن به دلیل عوارض داخل جمجمه ای اوتیت میانی انجام شده است (9 درصد موارد) و این بیماران بین 1 ماه تا 19 ماه پیگیری شده اند. 7 بیمار فوق بطور مشترک توسط سرویسهای جراحی اعصاب و ent درمان شده اند. از 7 بیمار فوق فقط 2 مورد مبتلا به یک عارضه (یعنی آبسه مخچه) بودند و 5 بیمار دیگر حداقل 2 عارضه بصورت توام داشته اند. از میان این 7 بیمار، 4 مورد آبسه مخچه، 4 مورد ترومبوز سینوس سیگموئید، 3 مورد آبسه اپی دوال، 2 مورد آبسه مغزی، 1 مورد آبسه ساب دورال، 1 مورد هیدروسفالی، 1 مورد مننژیت و 1 مورد هم عرضه بسیار نادر پنوموسفالی داشتند. در یک مورد نیز علاوه بر عوارض داخل جمجمه ای، سپسیس اتوژنیک شناسایی شد. در 2 مورد از بیماران مبتلا به ترومبوز سینوس سیگموئید، علامت grisinger مشاهده شد. از 7 بیمار فوق الذکر فقط 1 مورد به دلیل ابتلاء به آبسه ساقه مغز و هیدروسفالی و مننژیت مقاوم به درمان در گذشت .
محمدرضا مهری اسدالله نیکنام
آیا شرایط خاصی وجود دارد که در آن همومورفیسم بودن یک نگاشت میان جبرهای توپولوژیکی، شرطی کافی برای پیوستگی آن باشد. این موضوع در جبرهای باناخ بررسی شده است که مشهورترین نتیجه بدست آمده قضیه جانسون درباره پیوستگی هر همورمورفیسم از یک جبر باناخ نیمه ساده می باشد. در اینجا سعی بر این است که این مساله را از این جهت تعمیم دهیم که جبرهای نرم دار، جای خود را به جبرهای توپولوژیکی آنها لزوما توسط یک نرم تولید نشود، بلکه گردایه آی از شبه نرمها آنرا تولید کند به طوری که اگر در حالت خاص گردایه فوق تنها یک عضو داشته باشد، این عضو یک نرم بوده و جبر ما در این حالت همان جبر نرم دار باشد. بنابراین شرط جداکننده بودن در گردایه فوق ضروری می شود، یعنی به ازای هر عضو غیر صفر از جبر، شبه نرمی در گردایه باشد که آن را به صفر نبرد. جبر توپولوژیکی ساخته شده توسط چنین گردایه ای از شبه نرمها را یک جبر محدب ضربی موضعی گویند که در صورت یکنواخت بودن شبه نرمها آن را جبرتوپولوژیکی یکنواخت نامند. در این مقاله دو قضیه اساسی وجود دارد. در نخستین قضیه ثابت می شود که هر همومورفیسم از یک -q جبر محدب موضعی به یک جبر توپولوژیکی یکنواخت پیوسته است . اما قضیه دوم گوید که هر همورمورفیسم یک به یک از جبر توپولوژیکی یکنواخت ، کامل، بطور طیفی کراندار، منظم به روی یک زیر جبر چگال از یک -q جبر محدب ضربی موضعی نیمه ساده، باز است . شرایطی که در جبرهای فوق موجب پیوستگی همورموفیسم اول و باز بودن همومورفیسم دوم بطور خودبخود شده اند ضروری اند. این مطلب با ذکر چند مثال نقض برای حالتهایی که در هر یک تنها یکی از شرایط حذف گردیده، در انتهای مقاله وارد شده است .
محمد آقایی حمیدرضا سعیدی بروجنی
مطالعات متعددی بروی عوامل موثر در ایجاد تومورهای مغزی از جمله سن، جنس، شغل، ضربه مغزی، رادیو تراپی، مصرف دارو، ژنتیک و وراثت صورت گرفته است در مورد سیگار به عنوان ریسک فاکتور ابتلا به تومور مغزی، نظرات متفاوتی مطرح است ولی مطالعات جامعی در مورد آن انجام نگرفته است.این مطالعات بر اساس مقایسه دو گروه بیمار و شاهد و در سطح استان کرمانشاه انجام شده است.گروه بیماران افراد بالاتر از 16 سالی هستند که طی سالهای 1377-1367 به علت تومور مغزی ثابت شده با سی تی اسکن در بیمارستان بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته اند. گروه شاهد از بین افرادی که به هر دلیل سی تی اسکن مغزی گرفته بودند و عدم وجود تومور مغزی، توسط پزشک رادیولوژیست تائید شده بود انتخاب شدند.تعداد کل بیماران 512 مورد بود که 419 نفر از آنان سن بالاتر از 16 سال داشتند و از بین آنها، 304 مورد قابل دسترسی بودند. تعداد افراد گروه شاهد 300 نفر بود.علاوه بر بررسی پرونده بیماران، مصاحبه تلفنی و حضوری با ایشان انجام گرفت و اطلاعات لازم بر اساس پرسشنامه مخصوص بدست آمد.در این مطالعه عوامل مخدوش کننده، شامل: سن کمتر از 16 سال، مصرف داروهای آنتی هیستامین یا دیورتیک، کارکردن در راه آهن و میدانهای الکترومغناطیس، سابقه رادیوتراپی، سابقه ضربه مغزی، سابقه فامیلی تومور مغزی، سابقه وجود سرطانهای دیگر در بدن و وجود فرد سیگاری در بین اطرافیان نزدیک حذف گردید و با در نظر گرفتن عامل مصرف سیگار به تنهایی بر اساس واحد (pack-year) نتیجه گیری حاصل شد و تا حد امکان دو گروه بیمار و شاهد، براساس سن و جنس مطابقت داده شدند. بیماران و افراد شاهد، در سه گروه (non smoder&light smoder&heavy smoker) طبقه بندی و مقایسه شدند.در مجموع تفاوت واضحی در مصرف سیگار در گروه بیماران با تومور مغزی نسبت به افراد شاهد دیده شد (rr=2/38) و این مسئله، از فرضیه وجود رابطه احتمالی بین مصرف سیگار و ابتلا به تومور مغزی حمایت می کند.