نام پژوهشگر: حبیب هادیانفرد
افروز بهرامیان حبیب هادیانفرد
هدف پژوهش حاضر، هنجاریابی آزمون بینایی- حرکتی بندر گشتالت ii برای کودکان مدارس ابتدایی شیراز بوده است. در این هنجاریابی 473 دختر و 427 پسر 4 تا 11 ساله از 8 مدرسه واقع در نواحی چهارگانه ی آموزش و پرورش شیراز شرکت داشتند. برای بررسی پایایی آزمون از روش های بازآزمایی و تنصیف استفاده شد. ضریب پایایی حاصل از بازآزمایی آزمون در مرحله نسخه برداری برابر با 94/0 و در مرحله یادآوری 76/0 بود. میانگین کلی ضریب پایایی تنصیف برای تمام رده های سنی برابر با 80/0 محاسبه شد. به منظور احراز روایی آزمون از 4 روش استفاده شد: مقایسه ی آزمون بندر گشتالت ii و آزمون بندر گشتالت (سیستم نمره گذاری کوپیتز)، مقایسه با آزمون خط زنی، بررسی نحوه عملکرد کودکان مبتلا به adhd و ld در آزمون بندر گشتالت ii. در این راستا برای دو روش اول از ضرایب همبستگی و برای دو روش دوم از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج حاصل از سنجش روایی آزمون نشانگر روایی بالای آزمون بندر گشتالت ii برای استفاده در ایران بوده و بیانگر این نکته است که در این فرهنگ نیز از این آزمون می توان به عنوان ابزار سنجشی و تشخیصی مناسبی استفاده کرد. یکی از نتایج این هنجاریابی آن بود که برخلاف گفته ی کوپیتز (1963)، عوامل فرهنگی و اجتماعی می تواند روی نحوه ی کارکرد کودکان در آزمون بندر گشتالت ii اثر بگذارد. بدین معنی که کودکان متعلق به گروه های فرهنگی و اجتماعی بالاتر، نسبت به گروه های فرهنگی و اجتماعی پایین تر، در آزمون بندر گشتالت ii کارکرد بهتری از خود نشان می دهند. در این هنجاریابی عملکرد آزمودنی های دختر به طور معنی داری بهتر از عملکرد آزمودنی های پسر بود.
حسین جعفری نورالله محمدی
هدف این تحقیق بررسی شیوع اختلالات روانی و متغیر های جمعیت شناختی و متغیر های مربوط به مواد در بین سوء مصرف کنندگان مواد مخدر بود. تحقیق از نوع توصیفی و پیمایشی بود که جمعیت نمونه آن را سوء مصرف کنندگان پذیرش شده در مراکز ترک اعتیاد شهر هرات تشکیل داده و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از بین 160 نفر افراد شرکت کننده در این تحقیق 133 نفر مرد و 27 نفر زن با میانگین سنی 53/27 و انحراف معیار 24/8 بودند. برای ارزیابی نشانه های روانی از فهرست 90 سوالی نشانه ها و نیز پرسشنامه مصاحبه ساختار یافته بر اساس dsm-iv-tr استفاده شد. شیوع اختلالات روانی در کل جمعیت سوء مصرف کنندگان56.2 درصد بود. شایع ترین زیر مقیاس ها در آزمودنی ها حساسیت بین فردی (4/79%)، افسردگی (78.8%) و وسواس فکری عملی (8/68%) بودند. شایع ترین ماده مورد سوء مصرف هروئین بود. میانگین نمرات زیر مقیاس های فهرست 90 سوالی در زیرگروه های متغیر های جنسیت، تأهل، تحصیلات، درآمد و نوع شغل، دفعات ترک و عود و شیوه مصرف تفاوت معناداری را نشان دادند. بین دو گروه افراد سوء مصرف کننده دارای اختلال روانی همبود و فاقد اختلال روانی همبود به لحاظ متغیر های جنسیت، سطح درآمد، نوع شغل، مدت مصرف مواد و شیوه مصرف مواد تفاوت معنی داری مشاهده شد. بر اساس نتایج این تحقیق شیوع اختلالات همبود در سوء مصرف کنندگان مواد در افغانستان بالا است و توصیه می شود در درمان سوء مصرف کنندگان مواد، به تشخیص و درمان اختلالات روانی توجه ویژه ای شود.
سکینه بیگم عدنانی نواله محمدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی استرس اجتماعی ، درگیر شدن عاطفی والدین و راهبرد های مقابله ای در رابطه با افسردگی نوجوانی است. برای این منظور با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای ، نمونه ای از دانش آموزان مقطع دبیرستان سال تحصیلی 91-90 در شهر شیراز انتخاب شد. برای بررسی استرس نوجوانی از پرسشنامه استرس نوجوانی asq (بیرن ، داون پورت و مازانوو ، 2007 ) ، برای بررسی درگیر شدن عاطفی والدین از مقیاس درگیری عاطفی خانواده و انتقاد feics (شیلدز ، هارپ ، مک دانیل ، کمپل ، 1992)، برای بررسی راهبرد های مقابله ای از پرسشنامه روش های رویارویی wocq (فلک من و لازاروس ، 1988) و بررسی افسردگی نوجوانی از مقیاس خودسنجی افسردگی dsrs (برلسون ، 1981) استفاده شد. روش های مورد استفاده رگرسیون چندگانه همزمان و آزمون تی برای مقایسه گروه های دختران وپسران بود. نتایج نشان داد که از ابعاد استرس نوجوانی ، استرس درخانه ، حضور در مدرسه و ارتباط رمانتیک افسردگی نوجوانی را به طور مثبت و معنی دار پیش بینی می کنند و واکنش معلم به طور منفی و معنی دار افسردگی نوجوانی را پیش بینی می کند. استرس در خانه از بین ابعاد استرس نوجوانی قوی ترین پیش بینی کننده افسردگی نوجوانی است. از بین کل ابعاد متغیر های پیش بین بعد شدت درگیری عاطفی ، ارتباط رمانتیک ، درک انتقاد ، جنسیت ، مسئله مدار ، هیجان مدار واسترس در خانه افسردگی را به میزان معنی دار پیش بینی می کنند. که قدرت پیش بینی کننده گی به همان ترتیبی است که آورده شده است. البته بعد شدت درگیری عاطفی ، درک انتقاد و هیجان مدار به طور منفی و معنی دار افسردگی نوجوانی را پیش بینی می کند.
ماندانا همایونی حبیب هادیانفرد
به منظور بررسی پردازش هیجان های چهره ای در حالت عادی و حالت پوشش معکوس و مقایسه آن در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا، بستگان سالم درجه اول آنها افراد و بهنجاردر قالب یک طرح علی مقایسه ای پس رویدادی 78 نفر (26 نفر افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا ، 26 نفر از بستگان سالم و 26 نفر افراد بهنجار) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در سه گروه (اسکیزوفرنیا، بستگان و بهنجار) قرار گرفتند. گروهها بر اساس سن، جنس و تحصیلات با یکدیگر همتا شدند و بازشناسی هیجان در این افراد با استفاده از آزمایه ی کامپیوتری مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایه ی بازشناسی هیجان را در دو حالت بدون پوشش و پوشش معکوس در آزمودنی ها می سنجید. علاوه بر نوع هیجان، در قسمت بدون پوشش، رنگ زمینه محرک های هیجانی و در قسمت پوشش معکوس فاصله ی زمانی بین ارائه ی محرک های هدف و پوشش نیز دستکاری می شد. به طور خلاصه نتایج نشان می داد که اولا عملکرد گروهها در هر دو حالت بدون پوشش و پوشش معکوس به شکل معناداری متفاوت بود. در هر دو حالت، بهترین عملکرد مربوط به افراد بهنجار و ضعیفترین آن مربوط به بیماران بود. ثانیا، فاصله ی زمانی بین ارائه ی محرک هدف و پوشش روی عملکرد افراد در بازشناسی هیجان تاثیر معناداری داشت. در هر سه گروه با افزایش فاصله زمانی، عملکرد افراد بهبود می یافت. مقایسه گروهها نشان داد که در فاصله زمانی 20 هزارم ثانیه سه گروه با هم تفاوتی ندارند، اما در 100 و 170 هزارم ثانیه افراد بهنجار نسبت به دو گروه دیگر بهتر بودند. گروه بستگان بیماران نیز در 170 هزارم ثانیه نسبت به بیماران عملکرد بهتری داشتند. سوم اینکه، بازشناسی هیجانهای مختلف در گروهها با هم متفاوت بود. در حالت بدون پوشش، عملکرد گروهها در بازشناسی شادی با هم تفاوت معناداری نداشت. بین گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و بستگان آنها در بازشناسی غم تفاوت معناداری وجود نداشت، اما هر دوی این گروهها نسبت به افراد بهنجار به شکل معناداری ضعیف تر عمل کرده بودند. در بازشناسی خشم گروه بیماران از بستگان خود و افراد بهنجار ضعیف تر عمل کردند و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود. اما بین بستگان بیماران و افراد بهنجار در بازشناسی خشم تفاوت معناداری مشاهده نشد. در بازشناسی چهره های خنثی هرسه گروه به شکل معناداری متفاوت عمل کرده بودند. در بازشناسی این هیجان گروه بهنجار و اسکیزوفرنیا به ترتیب بهترین و ضعیف ترین عملکردها را داشتند. در حالت پوشش معکوس، در بازشناسی تمام انواع هیجان گروه افراد بهنجار نسبت به بیماران و بستگان آنها عملکرد بهتری داشته اند. مقایسه گروه بیمار و بستگان آنها نشان می دهد که این دو گروه در بازشناسی هیجان خشم و خنثی با هم تفاوت معناداری ندارند اما در بازشناسی شادی و غم گروه بیماران به شکل معناداری ضعیف تر از بستگان عمل کردند. و در نهایت، رنگ زمینه در حالت بدون پوشش تاثیر معناداری روی عملکرد افراد در هیچ یک از گروهها نداشت.