نام پژوهشگر: ضیاء الدین بنی هاشمی
صمد جمالی ضیاء الدین بنی هاشمی
نمونه برداری از تمام مناطق دنبل خیز استان فارس شامل: داراب، فسا، شیراز، سروستان، لارستان، جهرم، استهبان، لامرد، سپیدان،خرامه، سیخ دارنگون، نورآباد و کازرون و همچنین استان های سیستان بلوچستان، کرمان، هرمزگان، یاسوج، لرستان، کرمانشاه، کردستان و تبریز از ماه های بهمن تا اردیبهشت 1385 تا 1390 در چندین نوبت صورت گرفت. نمونه ها از مراتعی برداشت شدند که گیاهان غالب این مراتع از خانواده ی cistaceae, cypraceae, brassicaceae, poaceae, zygophyllaceae و cypraceae بودند. بر اساس خصوصیات مورفولوژیکی و مولکولی پنج گونه شامل terfezia claveryi, tirmania nivea, tirmania pinoyi, picoa lefebvrei و picoa juniperi تشخیص داده شدند که چهار گونه ی t. claveryi، t. nivea، p. lefebvrei و p. juniperi برای فلور قارچی ایران جدید می باشند. مطالعات مزرعه ای، آزمایشگاهی و آناتومیکی نشان داد که helianthemum ledifolium var. ledifolium, h. salicifolium var. salicifolium, h. lippii و carex stenophylla با پنج گونه ی دنبل، رابطه ی میکوریزی از نوع خارجی دارند. در بررسی جوانه زنی آسکوسپورها، بهترین درجه حرارت برای جوانه زنی آسکوسپورها در t. claveryi دمای ?c 15 و مدت زمان لازم برای جوانه زنی بین 35 تا 40 روز بود.. جوانه زنی آسکوسپورها در دماهای 5، 10، 30 و ?c 35 صورت نگرفت و بین دماهای 20 و ?c 25 نیز اختلاف معنی داری وجود نداشت. بهترین محیط کشت برای توسعه میسلیوم بعد از جوانه زنی fontana agar بود. در بررسی میکوفلور دنبل های ایران، 32 گونه قارچی متعلق به 21 جنس روی محیط کشت glucose-czapeks agar و %20 nacl-czapeks agar جدا سازی شد که گونه های penicillium و aspergillus فراوانترین گونه های جداسازی شده از خاک اطراف دنبل ها بودند. قارچ های جداسازی شده روی محیط کشت %20 nacl-czapeks agar طیف کمتری از جنس ها و گونه های قارچی نشان دادند که شامل 4 جنس و 10 گونه بود. نتایج آنالیز خاک های جمع آوری شده از مناطق مختلف دارای دنبل نشان داد که در ساختار و میزان آهک خاک اختلاف کمی وجود دارد و غالب خاک های جمع آوری شده بازی، غیر شور، با میزان مواد آلی کم، شنی و میزان آهک بالا داشتند. نتایج آنالیز تطبیق متعارفی نشان داد همبستگی معنی داری بین پارامترهای محیطی و ارتفاع از سطح دریا با پراکنش گونه ها وجود دارد، به طوری که گونه های tirmania در خاک هایی با سیلت و آهک بالا یافت می شوند و ارتفاع از سطح دریا در این مناطق کم هست. در صورتی که گونه های picoa در خاک های شنی یافت شدند و ارتفاع از سطح دریا در این مناطق غالبا بالاست. به منظور تشخیص مولکولی میزبان های گیاهیt. claveryi ، ریشه گونه های مختلف helianthemum و دیگر گونه های گیاهی از خانواده های مختلف گیاهی، از مراتع مختلف استان فارس و دیگر استان های ایران جمع آوری شدند. زیر واحد کوچک ریبوزومی دی ان ای ژنومی استخراج شده از ریشه گیاهان، به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز تو در تو با استفاده از آغازگرهای عمومی و اختصاصی طراحی شده بر اساس توالی های جدا کننده ی نسخه برداری شده ی داخلی 1، 2 و ژن 8/5 اس دی ان ای ریبوزومی t. claveryi تکثیر شدند. کارایی واکنش زنجیره ای پلی مراز تو در تو نشان داد که این روش قادر به تکثیر مجدد محصول واکنش زنجیره ای پلی مراز و ردیابی دی ان ای ژنومی تا دو فمتو گرم می باشد. چند شکلی طولی قطعات برشی با استفاده از دو آنزیم برشی hinf i و alu i صورت گرفت. نتایج توالی نوکلئوتیدی نشان داد که توالی ها از گیاهان آلوده گل آفتاب همولوژی بسیار بالا با توالی t. claveryi دارند. با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز تو در تو ده نمونه از هر گونه گیاهی بررسی شد و در نهایت دو گونه helianthemum lippii و h. salicifolium به عنوان میزبان های این گونه قارچی در گیاهان مایه زنی شده در شرایط گلخانه و مراتع مختلف استان فارس و دیگر استان ها تشخیص داده شدند. برای تشخیص گونه های picoa دو آغاز گر اختصاصی برای (fju/rju) p. juniperi و دو آغازگر اختصاصی برای p. lefebvrei (fpl/rpl) طراحی شد. به منظور ایجاد بیشترین اختصاصیت و کارایی، دمای هم جوشی و زمان گسترش برای هر یک از مجموعه ها بهینه سازی گردید. کلیه ی آغازگرها نسبت به گونه ی خودی شان اختصاصی بودند و هیچ کدام، دی ان ای خالص شده از سایر دنیل ها و برخی از آسکومیست ها را تکثیر نکردند. حساسیت آغاز گر اختصاصی p. juniperi، 200 فمتو گرم و حساسیت آغازگر اختصاصی p. lefebvrei، 10 فمتو گرم بود. آغازگر اختصاصی fju/rju، با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز تو در تو و به کمک آغازگرهای عمومی its1 و its4 قادر به ردیابی p. juniperi در ریشه گیاه میزبان (helianthemum ledifolium) بود. آغازگرهای طراحی شده برای درک اکولوژی دنبل های بیابانی و مدیریت کاشت مفید هستند. تنوع بین و فراگونه ای در میان 30 جدایه از دنبل های ایران، به وسیله ی آنالیز چند شکلی طولی قطعات برشی توالی های جداکننده ی نسخه برداری شده ی داخلی دی ان ای ریبوزومی بررسی شد. بعد از هضم آنزیمی، قطعات برشی حاصله برای تعیین فاصله زنتیکی بین جدایه ها امتیاز دهی شدند (صفر عدم باند و یک حضور باند). این فواصل برای کلاستر بندی جدایه ها به روش upgma با ضریب تشابه جاکارد با استفاده از نرم افزار mvsp مورد ارزیابی قرار گرفتند. آنزیم های برشی alu i, msp i, hinf i و mse i بیشترین چند شکلی را در قطعات تکثیری ایجاد کردند. الگوی بدست آمده برای پنج گونه اختصاصی بود.
راضیه منصوری محمد آبادی اکبر کارگر بیده
به منظور بررسی اثر بازدارندگی برخی از گیاهان بر فعالیت نماتدهای ریشهگرهی، meloidogyne incognita و m. javanica و گوجهفرنگی آلوده به نماتد آزمونها گلخانهای صورت گرفت. نتایج دو نوبت آزمایش نشان داد که میانگین وزن خشک شاخساره گوجهفرنگی آلوده به نماتد m. incognita و تیمار شده با کود سبز گل جعفری و کنجد رقم داراب ? و کرچک نسبت به شاهد افزایش پیدا کرده است. همچنین تعداد گال در گرم ریشه گیاه تیمار شده با کود سبز کلزا، رقم ملایه، گل جعفری و کنجد رقم داراب ? در هر دو نوبت آزمایش نسبت به شاهد کاهش یافته است. نتایج دو نوبت آزمایش با نماتد ریشهگرهی گونه m. javanica نیز نشان داد که وزن خشک شاخساره گوجهفرنگی آلوده به نماتد، تیمار شده با کود سبز کرچک و خاکشیر همراه با شاهد، افزایش یافته است. همچنین میانگین تعداد گال در گرم ریشه گوجهفرنگی آلوده به نماتد، تیمار شده با کود سبز گل جعفری و خاکشیر نسبت به شاهد در دو نوبت آزمایش کاهش یافته است. در بررسی دیگر تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان بازدارنده بر فعالیت نماتدهای ریشهگرهی، m. incognita و m. javanica و گوجهفرنگی رقم ارلیاربانا آلوده به نماتد در شرایط گلخانه مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که وزن خشک شاخساره گوجهفرنگی آلوده به m. incognita تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان منداب، کنجد رقم داراب ?، کلزا رقم ساریگل، خاکشیر، گل جعفری، کنجد رقم داراب ?? و کلزا رقم ملایه نسبت به شاهد از میانگین دو نوبت آزمایش، افزایش یافته است. همچنین تعداد گال در گرم ریشه گیاه گوجهفرنگی تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان گل جعفری و خاکشیر نسبت به شاهد از میانگین دو نوبت آزمایش کاهش یافته است. در مورد گونه m. javanica نیز نتایج نشان داد که وزن خشک شاخساره در گوجهفرنگی رقم ارلیاربانا آلوده به نماتد، تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان منداب، کنجد داراب ? و ?? و کلزا ملایه، افزایش یافته است همچنین میانگین تعداد گال در گرم ریشه گوجهفرنگی آلوده به نماتد و تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان کلزا رقم ملایه و گل جعفری نسبت به شاهد دو نوبت آزمایش کاهش یافته است.
شکوه السادات کمالی اکبر کارگر بیده
به منظور مطالعهی اثر تلفیقی کود سبز گیاهان بازدارنده و قارچ paecilomyces lilacinus بر فعالیّت نماتد ریشهگرهی ابتدا تأثیر عصارههای گیاهان بارهنگ، زنیان، کرچک، گلجعفری و منداب بر تفریخ تخم و مرگ و میر لارو سن دو نماتد ریشهگرهی meloidogyne incognita در شرایط آزمایشگاه، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تمام عصارهها افزایش معنیدار بر مرگ و میر لارو سن دو داشتند و عصارههای منداب و بارهنگ باعث کاهش معنیدار تفریخ تخم شدند. در آزمونی دیگر نشان داده شد که هیچ کدام از عصارهها بر روی رشد قارچ p. lilacinus، تأثیر سویی ندارند. جهت بررسی اثر تلفیقی قارچ با گیاهان بازدارنده بر رشد گوجهفرنگی رقم ارلی اربانا و فعالیّت نماتد ریشه گرهی، آزمونهای گلخانهای در دو مرحله انجام شد. در مرحلهی اول که در مخلوط خاک و ماسه سترون انجام گرفت، تیمارهای حاوی گلجعفری بیشترین اثر را روی افزایش شاخصهای رویشی گیاه داشته ولی بر شاخصهای نماتد موثر نبود. در این آزمون، کودهای سبز منداب، کرچک و گلجعفری در افزایش شاخصهای رویشی گیاه بسیار بهتر از قارچ عمل نمود. همچنین در اکثر موارد استفادهی همزمان از قارچ و کودهای سبز در کاهش شاخصهای نماتد موثرتر بوده است. در آزمون مرحلهی دوم که در خاک مزرعه انجام گرفت، استفادهی توام قارچ و کود سبز نسبت به استفادهی هر کدام از آنها به تنهایی، تأثیر بیشتری در افزایش شاخصهای رویشی گیاه، و در اکثر موارد، کاهش شاخصهای نماتد داشته است.
شیوا سعیدی حبیب اله حمزه زرقانی
گیاهان جالیزی (cucurbitaceae)، مخصوصاً طالبی و خربزه نقش مهمی در زراعت صیفی کشور و درآمد ملی دارند. یکی از مهم ترین و خسارت زاترین بیماری های این گیاهان، بیماری پژمردگی آوندی خربزه و طالبی ناشی از fusarium oxysporum f.sp. melonis (fom) می-باشد. با توجه به ناکارآمدی مبارزه شیمیایی و اندک بودن منابع مقاومت در ارقام الیت، استفاده از میکروارگانیسم ها به منظور القاء واکنش های دفاعی گیاه و حفاظت از گیاهان روش مناسب تری برای کنترل این بیماری است. این پژوهش به منظور بررسی امکان القاء مقاومت به بیماری پژمردگی فوزاریومی در ارقام cucumis melo با استفاده از جدایه های غیر بیماریزا و ناپرآزار fusarium oxysporum انجام شد. همچنین، تغییرات میزان فعالیت برخی آنزیم-های مرتبط با دفاع در آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تکرار در اتاقک کشت با دمای ثابت 25 درجه سانتیگراد انجام شد. در این پژوهش از fusarium oxysporum f.sp. melonis race 1.2 (mt13-3a) ، به عنوان عامل بیمارگر و از سه جدایه غیر بیماری زای f. oxysporum شامل nonpath1، nonpath5 و 2ma4-5a در دو رقم خربزه مشهدی و طالبی شهد شیراز و نیز نژادهای صفر و 2 بیمارگر برای خربزه مشهدی و نژاد 1 بیمارگر (i-17) برای طالبی شهد شیراز به عنوان نژاد ناپرآزار، جهت بررسی اثر القاء کنندگی آنها استفاده شد. مایه زنی با عامل بیمارگر و غیر بیمارگر به روش فرو بردن در سوسپانسیون اسپور و با نسبت 1:1 و به طور هم زمان و با فاصله زمانی دو روز انجام شد. در آزمایش دیگری نمونه هایی از ریشه جهت سنجش میزان پروتئین کل و فعالیت آنزیم های پراکسیداز (pod)، سوپراکسید دیسموتاز (sod)، کیتیناز و فنیل آلانین آمونیالیاز (pal) تهیه و اندازه گیری انجام شد. نتایج تجزیه واریانس داده های مربوط به شاخص های بیماری و برخی شاخص های مرفومتریک و فیزیولوژیک گیاه نشان داد که همه جدایه های غیر بیمارگر مورد بررسی توانستند شدت بیماری پژمردگی آوندی ناشی از f. oxysporum f.sp. melonis race1.2 را به طور معنی دار و به میزان قابل توجهی کاهش و طول عمر گیاهان و طول دوره کمون را افزایش دهند و به عبارتی دیگر وقوع بیماری را به تاخیر اندازند. گیاهان تیمار شده با این جدایه ها وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، تعداد برگ و ارتفاع ساقه بیشتری نسبت به گیاهان کنترل مثبت داشتند به علاوه این جدایه ها به طور معنی داری فعالیت آنزیم های مزبور را در بافت ریشه گیاه افزایش دادند که نشان دهنده القاء واکنش دفاعی گیاه می باشد.
خدیجه حسینی رضا مستوفی زاده قلمفرسا
بیماری انگومک پسته یکی از بیمارهای مهم پسته در ایران است. مطالعه ی حاضر برای دست یابی شیوه ای سازگار با محیط زیست برای مدیریت عامل این بیماری، phytophthora pistaciae، با استفاده از نمک های معدنی کلسیمی و سیلیسیومی انجام گرفت. در این پژوهش اثر مستقیم و غیرمستقیم نمک های کلرید و سولفات کلسیم، و سیلیکات سدیم و پتاسیم در شرایط آزمایشگاه و گلخانه بر p. pistaciae و بیماری ناشی از آن بررسی شد. نتایج نشان داد که در شرایط آزمایشگاه کلیه ی نمک ها موجب کاهش معنی دار رشد، وزن خشک ریسه و تولید اسپوارنژیوم بیمارگر شدند. غلظت های 10 و 20 میلی مولار سیلیکات پتاسیم و 7/1 میلی مولار سیلیکات سدیم صد درصد از تولید اسپوارنژیوم ممانعت کردند. بررسی ها نشان داد که پ هاش نمک های کلسیم تأثیری بر رشد پرگنه ی بیمارگر نداشتند، اما در شرایط آزمایشگاهی بیش ترین اثر نمک های سیلیسیوم ناشی از پ هاش این نمک ها بود. در این بررسی مشخص شد که نمک های کلسیم و سیلیسیوم استفاده شده موجب تحریک تولید فرم جنسی در این شبه قارچ می شوند. کلرید کلسیم موجب کاهش ابعاد و حجم اسپوارنژیوم، ابعاد آنتریدیوم، قطر و حجم اٌاٌگونیوم و اٌاٌسپور شد. در مقابل سولفات کلسیم تأثیر کم تری بر قطر و حجم اٌاٌگونیوم داشت اما قطر و حجم اٌاٌسپور را به شکل معنی داری افزایش داد. نمک های سیلیسیوم موجب کاهش ابعاد و حجم اسپورانژیوم و نیز افزایش قطر و حجم اٌاٌسپورها شدند، اما تأثیر معنی داری بر ابعاد و حجم اٌاٌگونیوم نداشتند. نمک های کلسیم موجب تحریک تندش سیست ها شدند، در حالی که نمک های سیلیسیوم تندش سیست ها را به شکل معنی داری کاهش دادند و تمامی غلظت های سیلیکات پتاسیم و غلظت های 3/1 و 7/1 میلی مولار سیلیکات سدیم صد درصد از تندش سیست ها جلوگیری کردند. هیچ یک از غلظت های سیلیکات سدیم و غلظت 5/1 میلی مولار منابع کلسیمی در مقایسه با شاهد تأثیر معنی داری بر رهاسازی زئوسپورها نداشت، در حالی که غلظت های مختلف سیلیکات پتاسیم و غلظت های بالای 5/1 میلی مولار منابع کلسیمی موجب کاهش معنی دار رهاسازی زئوسپورها شدند. آزمایش های گلخانه ای نشان داد که کاربرد نمک های کلسیمی و سیلیکاتی موجب کاهش بیماری از طریق کاهش درصد کلنیزه شدن ریشه، کاهش مرگ و میر گیاهان باقلا (میزبان یک ساله ی بیمارگر) و ارقام مختلف پسته (سرخس، بادامی ریز زرند و قزوینی)، کاهش پوسیدگی ریشه ی گیاه باقلا، و ریشه و طوقه ی ارقام مختلف پسته می شود. اثر نمک های کلسیمی و نمک سیلیکات پتاسیم در کاهش بیماری بر رقم سرخس بیش از سایر ارقام بود در حالی که سیلیکات سدیم بیش ترین اثر را در کاهش بیماری رقم بادامی ریز زرند نشان داد. بررسی غلظت عناصر کلسیم و سیلیسیوم به ترتیب با استفاده از دستگاه های جذب اتمی و آی سی پی مَس افزایش غلظت این عناصر را در ریشه و شاخساره ی گیاهان باقلا و پسته نشان داد. در این مطالعه هیچ یک از نمک ها اثری بر پ هاش خاک نشان ندادند و قابلیت هدایت الکتریکی خاک تنها در غلظت های هشت و 15 میلی مولار نمک های کلسیمی افزایش یافت. بر اساس نتایج به دست آمده سیلیکات سدیم نسبت به سایر نمک های بررسی شده برای مدیریت بیماری گموز ناشی از p. pistaciae مزایای بیش تری دارد.
مریم مرادی محسن تقوی
طی سال های 93-1392، 57 جدایه ی باکتری از درختان آلوده به بلایت باکتریایی از مناطق مختلف استان فارس، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان و زنجان جداسازی شد. به منظور بررسی خصوصیات فنوتیپی و ژنوتیپی جدایه ها، آزمون های بیوشیمیایی، آزمون های rapd و issr انجام شد. جدایه های مورد بررسی میله ای شکل، متحرک، با یک تاژک محیطی، گرم منفی، هوازی اجباری، اکسیداز منفی، کاتالاز مثبت، قادر به تولید رنگ زرد روی محیط کشت ydc و استفاده از قند های گلوکز، سوکروز و آرابینوز بودند. آزمون های بیماری زایی و آنتی بیوگرام روی جدایه ها نیز انجام شد. هم چنین واکنش رقم های هارتلی، وینا و ژنوتیپ های داخلی z63، z53 و برتربوانات در فارس، به بیماری بلایت در شرایط گلخانه بررسی شد. بر اساس خصوصیات فنوتیپی، بیماری زایی و تکثیر قطعه ی 413 جفت بازی با آغازگر های xjf/ xjr در واکنش pcr، تمامی جدایه ها به عنوان xanthomonas arbicola pv. juglandis، تشخیص داده شدند. جدایه ها بر اساس آزمون rapd و issr در گروه ها و زیرگروه های مختلفی قرار گرفتند که این نتایج نشان داد بین جدایه های مناطق مختلف و حتی یک منطقه تنوع ژنتیکی وجود دارد. این اولین گزارش استفاده از آزمون های rapd و issr در بررسی تنوع ژنتیکی xanthomonas arbicola pv. juglandis، در جهان است. واکنش ارقام گردو نسبت به بیماری بلایت گردو نشان داد که رقم هارتلی و ژنوتیپ z63 مقاوم، رقم وینا و ژنوتیپ z53 نسبتاً حساس و ژنوتیپ برتر بوانات حساس ترین می باشد.