نام پژوهشگر: حسنعلی بختیار نصر آبادی
مصطفی توکلی حسنعلی بختیار نصر آبادی
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر جهانی شدن بر هویت ملی دانشجویان بوده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 88-1387 بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته 40 سوالی بسته پاسخ، بر اساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت بود که هویت ملی دانشجویان را در 4 مولفه زبان فارسی، تعلق ملی، اتحاد و همبستگی ملی و ایثارگری و از خودگذشتگی برای وطن مورد سنجش قرار داد. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظر اساتید محترم راهنما و مشاور و همچنین دیگر محققان استفاده گردید. برای سنجش پایایی پرسشنامه، پس از انجام یک مطالعه ی مقدماتی و تعیین واریانس سوالات، از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت که ضریب 81/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری t تک متغیره و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد میانگین حاصله در خصوص مولفه های تعلق ملی، اتحاد و همبستگی ملی و ایثارگری و از خودگذشتگی برای وطن تقریباً برابر با سطح متوسط (3) بوده و در خصوص مولفه زبان فارسی میانگین حاصله از سطح متوسط (3) بزرگتر بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان، جهانی شدن بر هویت ملی دانشجویان تأثیر داشته است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات اعضای هیأت علمی دانشگاه بر اساس جنسیت وجود ندارد لکن به لحاظ سابقه تدریس و رشته تحصیلی این تفاوت معنادار بود.
زینب اعرابی چم علیشاهی محمد حسین حیدری
از آنجا که دوام و قوام جوامع بشری به فرهنگ و استحکام فرهنگ، به ارزش های رایج در هر جامعه وابسته است؛ مطالعه ارزشها و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها، می تواند گام مهمی در بقای جوامع و تمدنها باشد. بر این اساس، اولین هدف این پژوهش که از نوع پژوهش های کیفی است، بررسی تطبیقی مقوله ی ارزش ها در دو مکتب مهم جهان امروز یعنی اسلام و لیبرالیسم است تا در سایه این بررسی تطبیقی، درک بهتری از عمق و اعتبار ارزشهای اسلامی حاصل گردد. در چنین وضعیتی است که استنتاج برخی اهداف و اصول برای تربیت اخلاقی مورد نظر اسلام با دقت بیشتری امکان پذیر می گردد. از آنجا که دیدگاه لیبرالیسم بر پایه ی «فردمحوری»، «عقل گرایی» و «جدایی دین از زندگی اجتماعی» استوار گردیده، استقلال و آزادی فردی، ارزش غالب محسوب شده و برای تأمین این آزادی، ارزش هایی چون «برابری حقوقی افراد در برخورداری از این آزادی ها»، «تساهل و تسامح نسبت به اعتقادات مذهبی» به وجود آمده است. چنین نگاهی به انسان و جهان، دلالتهای خاصی را برای تربیت اخلاقی به دنبال دارد که از آن جمله اهدافی چون آموزش همگانی و مدنی و پرورش عقلانی و اصولی چون خودگردانی فردی و اصالت فرد در برابر جامعه و نسبیت گرایی را می توان ذکر کرد. در نقطه مقابل، اندیشه ی اسلامی بر پایه ی «خدامحوری»، «وحی گرایی» و «حضور دین در تمام عرصه های زندگی»، بنا شده است. در تفکر اسلامی، ارزشهای حقیقی عبارتند از «اعتقاد به حاکمیت مطلق الهی در همه امور»، «آزادی معنوی انسان از قید هواهای نفسانی»، «رعایت اعتدال در همه ی امور زندگی» و «مدارا به عنوان یک شیوه مناسب برخورد اخلاقی با دیگران». بر این اساس، در تربیت اخلاقی مورد نظر اسلام، هدف هایی چون «دستیابی به حیات طیبه» و «عبودیت خدا جهت رسیدن به قرب الهی» و اصولی چون «احترام به اراده و اختیار فرد» و « معنویت و تربیت روحی» از اهمیت خاصی برخوردار هستند. بنابراین گرچه در مواردی بین برخی اهداف و اصول تربیت اخلاقی اسلام و لیبرالیسم مشابهت های ظاهری دیده می شود، اما ماهیت خداگرایانه اسلام و انسان گرایانه لیبرالیسم، افتراق های عمیقی را در حوزه ارزشها و تربیت اخلاقی بین این دو مکتب به وجود می آورد که در این پژوهش، به گوشه ای از آنها اشاره شده است.
جلال میرلوحی حسنعلی بختیار نصر آبادی
این پایان نامه به دنبال بررسی تطبیقی مبانی انسان شناسی از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن می باشد و دارای ویژگی دو وجهی توصیفی، تحلیلی مفهومی است که در زمره پژوهش های کیفی قرار می گیرد تا بر اساس مفاهیم اصلی تشریح شده در نظریه های سهروردی وعلامه طباطبایی، به تبیین مبانی تربیت بپردازد. همچنین برای تبیین ، مقایسه و استخراج نقاط مشابه و متمایزمبانی انسان شناسی از دیدگاه ایشان و دلالت های تربیتی آن ،از روش جرج بردی ، استفاده گردیده است.در این مطالعه ضمن بررسی ویژگی های انسان از منظر سهروردی و علامه طباطبایی به ارائه دلالت های تربیتی ناشی از آن شامل اهداف ، اصول و روش های تربیتی پرداخته شده است و در پایان با مقایسه این نتایج نکات مشابه و متفاوت بیان گردیده است . از نظر ایشان آفرینش انسان توسط خداوند می باشد. انسان موجودی مشتمل بر بدن و نفس و حاکم بر سرنوشت خویش است . او می تواند با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند . راه نیل به کمال زدودن شهوات و تعلقات و شواغل مادی است. انسان در اجتماع می تواند استعدادهایش را بروز دهد و نیاز به یاری دیگران دارد. انسان زندگانی جاویدانی دارد که پایانی برای آن نیست و مرگ که جدایی روح از بدن می باشد. هردو به اصل تفاوت های فردی باور دارند. شیخ اشراق نفس ناطقه را حادث به حدوث بدن می داند اما به بیان علامه طباطبایی انسان قبل از زندگی دنیا زندگی دیگری داشته.
حسن هاشمی اردکانی حسنعلی بختیار نصر آبادی
چکیده ندارد.
مسیح یزدان پناه حسنعلی بختیار نصر آبادی
چکیده ندارد.
مسعود اخلاقی بناری محمدجعفر پاک سرشت
این پژوهش با هدف تحلیل پرسشگری در تعلیم و تربیت انجام شده است. پرسشگری از ویژگی های انسان است که در شرایط طبیعی و اجتماعی پویا در جهت شناخت دنیای بیرون و شناخت خویشتن اصیل خود تحقق می یابد. موضوع و مبنای پرسشگری در مراحل مختلف رشد و در اندیشه های گوناگون به انحاء مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. اندیشه پرسشگری از یونان باستان تا کنون معمولاً در ارتباط با موضوع یا موضوعات خاصی از دنیای پیرامون و یا بر اساس بعدی از ابعاد وجود آدمی بوده است. لذا خویشتن اصیل انسان کمتر مورد پرسش بوده است. از این رو در این پژوهش با روش تحلیلی- نقدی، ضمن تحلیل و نقد اندیشه های مختلف در باب پرسشگری و خویشتن انسان، چگونگی تحقق پرسش انسان از خویشتن اصیل خود مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس این پژوهش پرسش انسان از خویشتن اصیل خود بعد از طی مراحل اولیه رشد (کودکی و نوجوانی) و در شرایط طبیعی – اجتماعی پویا تحقق می یابد. در شرایط اجتماعی و طبیعی پویا است که انسان ضمن قرابت با دنیای پیرامون نسبت به جدایی خود از آن آگاهی می یابد. بر اساس چنین رابطه ای انسان علاوه بر اینکه نسبت به دنیای پیرامون دچار پرسش می گردد از خویشتن اصیل خود نیز می پرسد و رابطه پرسشگرانه و خلاقانه او با دنیای پیرامون در جهت شناخت خویشتن خود تحقق می یابد. از این رو تعلیم و تربیت فرایندی پرسشگرانه است که با ایجاد شرایط واقعی، متعلم را در ارتباط تعاملی پرسشگرانه با نیازهای اصیل و در رأس آن شناخت خویشتن اصیل خود قرار می دهد. بنابراین فرایند آموزش و یادگیری خود جوش و همراه با نشاط و شادابی خواهد بود. بر اساس پیشنهادهای این پژوهش تحقق پرسشگری و خلاقیت در نظام تعلیم وتربیت ایران مستلزم توجه به شرایط واقعی تربیت(اجتماعی و طبیعی) و در نظر گرفته شدن نیازهای اصیل متعلمان در انتخاب اهداف آموزشی، محتوا، روش، فضا، شیوه ارزشیابی و...،می باشد. از این لحاظ انجام تحقیقات جامع و دقیقی ضرورت دارد.