نام پژوهشگر: حوران اکبرزاده

بررسی و مقایسه صفت متکلم بودن خداوند از منظر عبدالجبار معتزلی و صدرالمتالهین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  زهرا سالاری طرزقی   حوران اکبرزاده

با توجه به اهمیت کلام خداوند که در دین مبین اسلام، قرآن به عنوان بارزترین نمونه کلام خداوند نمود داشته ، به دنبال آن هستیم تا ماهیت کلام خداوند را از منظر قاضی عبدالجبار معتزلی و ملاصدرا مورد نقد وبررسی قرار دهیم . مسائلی که در این پژوهش مورد ارزیابی قرار خواهیم داد بحث حقیقت کلام خداوند (محور اصلی پژوهش ) و در ذیل آن تعیین و اثبات زیادت یا عینیت کلام خداوند، حدوث و قدم کلام خداوند و همچنین بررسی این مسئله که قرآن کلام خداست یا تجربه شخصی پیامبر (ص) ، می باشد . با توجه به تقسیماتی که ملاصدرا در بحث کلام خداوند ایجاد کرده است (اعلی –وسطی – ادنی ) توانسته - برعکس قاضی عبدالجبار که فقط به جنبه لفظی کلام خداوند اشاره کرده است – تحلیلی درست و به واقع از کلام خداوند ارائه دهد وبرمبنای تقسیم فوق و در پی آن، تقسیم کلام خداوند به "کلام " و" کتاب " علاوه بر جنبه لفظی کلام خداوند، جنبه فعلی آن را نیز اثبات نماید و حقیقت کلام خداوند را صرفا ً به ایجاد اصوات و حروف قرار ندهد.(مثل قاضی عبدالجبار ) بلکه آنرا شامل انشاء وخلق کلمات در کسوت موجودات مجرد و مادی نیز بداند پس براساس مطالب مذکور و درحل مسئله اول می توان گفت که کلام لفظی خدا زائد بر ذاتش و کلام فعلی او عین ذاتش است. وبرهمین مبنا می توان مسئله دوم را حل وفصل نمود و قائل شد که کلام لفظی خدا، حادث و کلام فعلی او قدیم می باشد. و در آخر باید گفت اینکه قرآن کلام خداست نه تجربه شخصی پیامبر، هرچند که ظاهراً در کلام قاضی عبدالجبار و ملاصدرا، مشهود نیست اما از ساختار کلی اندیشه های ایشان می توان این مسئله را به نحو سیستماتیک استنباط کرد.

تفسیر ملاصدرا از سهروردی در امور عامه.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  مرتضی ابراهیمی   سید صدرالدین طاهری

الف. موضوع و طرح مساله (اهمیت موضوع و هدف) : الهام ، انعکاس ، تبادل ، تعامل ، تاثیر و تاثر دانشوران و اندیشوران از یکدیگر ، خصوصا در سپهر حکمت و عرفان ، امری است که سابقه ای بس طولانی به قدمت و قاعده تاریخ تفکر بشری دارد و از دور دستهای زمانی به عنوان سنت قائمه ، روال رائجه ، رویه جاریه و قانون نانوشته پذیرفته ، بر جهان فرهنگ ، فلسفه و هنر ، حاکم وغالب بوده است . اگر این سخن ابوریحان بیرونی ، دانشمند و اندیشمند ایرانی را باور داشته باشیم که"کتابها از کتابها بر می آیند"، باید همچنین بپذیریم که"اندیشه ها از اندیشه ها بر می خیزند"و بر یکدیگر تاثیر می گذارند و تعامل تاریخی آنها همواره سبب رشد ، تعالی و تکامل دلبستگی ها و دغدغه های انسانی بوده است . تاثرات و الهامات حکیم اعظم"صدرالمتالهین شیرازی(قدس سره)" از"شیخ شهاب الدین سهروردی(ره)"، نیز از این قاعده عقلیه و تجربه تاریخیه مستثنی نمی باشد . لذا ما بر آن شدیم تا اشاراتی هر چند قلیل ، بدان داشته باشیم ؛ نظر به بضاعت علمی و فکری و فهمی خود . ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع ، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها : تعداد منابعی که در این پایان نامه به کار رفته اند ، حدود پنجاه منبع می باشد ، که عمدتا منابع درجه اول محسوب شده و آثار تفصیلی و پر اهمیت ملاصدرا و سهروردی در این منابع وجود دارند . از دیگر منابع می توان به رحیق مختوم آیه الله جوادی آملی ، دو رساله مثل و مثال علامه حسن زاده آملی ، دوره آثار افلاطون و فلوطین ، تاریخ فلسفه کاپلستون ، سیر حکمت در اروپا محمد علی فروغی و ... اشاره نمود . چارچوب این رساله بدین نحو می باشد که : این پایان نامه به طور کلی محتوی دو باب اصلی تحت عنوان"مثل افلاطونی و عالم مثال"می باشد . هر باب به سهم خود مشتمل بر چهار مشهد بوده موسوم به باب اول : حقیقت مثل ، نظریه سهروردی ، نظریه ملاصدرا ، و تفسیر و تاثر ملاصدرا از سهروردی . باب دوم : حقیقت مثال ، عقیده سهروردی ، عقیده ملاصدرا ، و تفسیر و تاثر ملاصدرا از سهروردی . هر مشهد به نوبه خود شامل چند شاهد بوده و هر شاهد نیز بعضا چند اشراق یا چند مطلب فرعی را در بر می گیرد ذیلا . در ضمن حقیقت مثل و حقیقت مثال ؛ توضیحاتی پیرامون ماهیت آندو ، و همچنین پیشینه تاریخی آنها ارائه شده است . لکن علاوه بر اینها در موضوع حقیقت مثل ، به"تئوری ایده ها"که تاسیس افلاطون الهی می باشد ، مبسوط و مفصل در حد احتیاج پرداخته شده است و نیز در موضوع حقیقت مثال ، به عالم واسطه به معنای عام و خاص آن ؛ و در ضمن عالم واسطه به معنای خاص ، عالم مثال منفصل در قوس نزول و عالم مثال متصل در قوس صعود ، به نحو اجمال محل تعرض واقع شده است . در خلال نظریه سهروردی ؛ دیدگاه شیخ اشراق ، تعریف ، احکام ، ادله و مقام وجودی و معرفتی مورد نظر ایشان در مورد مثل و مثال عرضه شده است . در اثناء نظریه ملاصدرا ؛ تفسیر ، استدلال و جایگاه هستی شناختی و شناخت شناسیک مثل و مثال لحاظ گردیده است . و نهایتا در قسمت تفسیر و تاثر ملاصدرا از سهروردی ؛ تطبیق و تحلیل نگاه دو بزرگوار و مواضع تاثیر جناب شیخ بر جناب صدرا در حدود بضاعت صاحب قلم ، محل مداقه قرار گرفته است . پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم ، روش تحقیق ، جامعه مورد تحقیق ، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری ، ابزار اندازه گیری ، نحوه اجرای آن ، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها : روش گردآوری داده ها ، به صورت"کتابخانه ای"انجام گرفته است ، و شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات ، به شکل"توصیفی ، تطبیقی و تحلیلی"صورت پذیرفته است . مثل(ارباب و انواع- عقول مجرد عرضیه- صور مفارقه عقلیه- مثل افلاطونیه) : برای هر نوعی از انواع موجودات طبیعیه جسمانیه ، صورتی است مجرد از ماده و عقلانی الوجود در عالم الهی که ناظر بر موجودات طبیعیه و مدیر و مدبر آنهایند که"عقول عرضیه و ارباب انواع و مثل افلاطونیه"نامیده می شوند . مثل عقلیه و معلقه و نوریه و ... عالم مثال(خیال) : عالم مجرد از ماده ، اما واجد بعضی آثار مادی(مجردات ناقصه)- واسطه میان عالم ماده و عالم عقل(مجردات تامه) . ت. یافته های تحقیق : - بررسی ، استخراج ، تعیین و ارائه میزان و موضع و موضوع تفاسیر ، تاثرات و الهامات صدرالمتالهین شیرازی(رضوان الله تعالی علیه)از شیخ شهاب الدین سهروردی(شیخ اشراق رحمه الله علیه)در حوزه : "وجود شناسی"؛ البته با تاکید بر"مثل افلاطونی"و"عالم مثال" . - کشف نحوه و کیفیت تاثیر و نفوذ اندیشه های شیخ شهید در افکار و عقاید حکیم صدرا . - واکاوی ، رونمایی و بازنمایی حدود و قلمرو اثرپذیری ، استفاده و استفاضه آخوند ازاقوال و احوال شیخ . - نمایش مقدار سهم ، نقش ، جایگاه و پایگاه مکتب اشراق و فلسفه شیخ مقتول ، به نحو خاص ، در سامان دهی مکتب متعالیه ؛ و به نحو عام ، در تاریخ فلسفه و حکمت اسلامی و سیر تکاملی آن . ث. نتیجه گیری و پیشنهادات : - تاثیر و نفوذ عمیق و غلیظ اندیشه های شیخ اشراق بر انگاره های حکیم صدرا . - تاثر و الهام قوی و غنی صدرالمتالهین و حکمت متعالیه از شیخ شهاب الدین و حکمت اشراقیه. - این تاثیر و تاثر شناسی ، عنوان اعانت اصیل در مسیر فهم عمیق و هضم عظیم هر دو مکتب فلسفی و مشرب حکمی ، و مشترکات آن دو ، و نیز تاریخ تفکر اسلامی ، می یابد .

پاسخ به شبهه انفعال در ذات الهی در سه مساله فلسفی- کلامی از نظر ملاصدرا(بداء،استجابت دعا،سخط و محبت)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  خدیجه هاشمی   سید صدرالدین طاهری

محور اصلی بحث در این پایان نامه مبنی بر این است که هنگامی که بداء ، دعا و استجابت و مسئله سخط و محبت روی می دهد تغییری در واجب الوجود رخ می دهد یا خیر. با توجه به اینکه مسئله انفعال در ذات امری محال است چرا که صفت باری تعالی، عین کمال ثبوتی است و مانند محسوسات نیست، زیرا او برتر از آن است که حتی او را دریابد، و از نوع صفات زائد که خواه لازم و یا جدا باشند هم نیست وگرنه لازم می-آمد که در مرتبه ذات یعنی از جهت احدیت ذات از آن صفات خالی باشد، در این صورت آراستگی و بهاء او به غیر ذات خود بوده، و غیر او در به کمال و تمام رسیدن ذات موثر بوده است و ناچار منجر به دور محال می گردد. بر این اساس لازم است تا اصطلاحات بداء، دعا و استجابت و سخط و محبت از نظر فلسفی و کلامی مورد بررسی و تعریف قرار گیرند. بداء: بداء عبارت است از تغییر رای خداوند درباره موضوعی پس از اثبات آن. ملاصدرا در مورد بداء معتقد است که هرگاه نفس نبی یا ولی خدا به عالم ملکوت یا نفوس مدبره عالم متصل شود و آنچه را خداوند بر صحیفه قلب آنها نگاشته است ببیند و به مردم خبر دهد سخن او حق و صدق است. و ممکن است بار دیگر به آن نفوس متصل شود و چیزی غیر از آن چه قبلا دیده و اسباب طبیعی اقتضای آن را داشته است ببیند. در این صورت اگر آنچه بار اول دیده با آنچه بار دوم دیده است متفاوت باشد، چنین چیزی را بداء گویند. دعا: در مورد دعا واستجابت ملاصدرا معتقد است که دو عامل نفوس فلکی و نفوس انسانی از عوامل استجابت دعا هستند. محبت: اطلاق لفظ محبت بر خداوند و ممکنات یکسان نیست و محبت حق تعالی از سنخ محبت های خلق شمرده نمی شود. تمام الفاظی که بر خداوند و ممکنات اطلاق می گردد این گونه است. اما حق تعالی از نقایص مادی و کدورات امکانی پیراسته است. سخط: سخط و غضب از حالات روانی و تحولات بشری است و از عوارض بشمار می آید. بدین جهت ساحت قدس ربوبی از آن منزه و مبری است، بلکه رضا و خشنودی کبریایی ظهوری از آن تواب و اجر و پاداشی است که به اهل ایمان موهبت می فرماید و از آن صفت فعل تعبیر می شود. اگر تغییری رخ می دهد واجب الوجود از سافل اثر پذیرفته است و قاعده عالی از سافل اثر نمی پذیرد پیش می آید و اگر تغییری در واجب الوجود رخ نمی دهد پس تغییر را در کجا باید یافت. پس ناچار تغییر در یکی از مراتب هستی رخ می دهد. حال در این که در کدام مراتب از مراتب هستی تغییر رخ می دهد نظرات متفاوت است.

تحلیل و بررسی حسن و قبح عقلی از دیدگاه فخر رازی و خواجه طوسی ناظر به کتاب تلخیص المحصل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  سارا راستی   غلامرضا ذکیانی

خواجه ی طوسی از متکلمین امامیه است که داعیه ی حسن و قبح عقلی را دارد. بنابراین او باید در هر امری به عقل و روش عقلی مراجعه کند و حال آنکه روش نقلی و استفاده از آیات و روایات برایش غیر معمول نیست. خصوصا در بحث ایمان، دلایل نقلی بسیاری را مطرح می کند. فخر رازی نیز متفکر پر آوازه ی اشعری است که او را بر خلاف اشعری بودنش، فردی عقل گرا می یابیم. در این زمینه چند احتمال به ذهن متبادر می شود: الف- عقل گرایی فخرالدین رازی، به این معناست که او به حسن و قبح عقلی معتقد است. ب- فخر رازی به زبان حسن وقبح شرعی را تایید می کند، ولی در عمل ملتزم به آن نیست. ج- فخر رازی کاملا معتقد به حسن و قبح شرعی است و برای عقل گرایی اش توجیه دیگری وجود دارد. در استخراج مبانی حاصل از استدلال های فخر، برای مورد ب موارد متعدد پیدا می کنیم فخر هم به کافی نبودن عقل اذعان دارد و هم عدم استفاده از آن را تاب نمی آورد. امر دیگری که پیرامون فخر مورد مناقشه است، تهافت و تناقض گویی های او در کتب و نوشته های مختلف درباره ی موضوعات مختلف است. آیا فخر رازی با عقل به شکل مطلق مخالف است؟ پاسخ این سوال، قطعا منفی خواهد بود، زیرا کسی که با عقل به شکل مطلق مخالف است، در نقلیات از آن بهره نمی برد. آنچه فخر رازی شدیدا با آن مخالف است، چیزی جز عقل مستقل نیست. اتفاقا فخر موافق عقل منفعل از دین و عقل ابزاری است و چنانکه آورده شد در سمعیات نیز از آن استفاده ها کرده و بهره ها برده است. ممکن است سوالی پیش بیاید که آیا ممکن است کسی با اصل تناقض مخالف باشد ولی بتواند عقل منفعل از دین را بپذیرد؟ به نظر می رسد که چنین چیزی ممکن نباشد. هر چند فخر با اصل تناقض مخالفت می کند ولی نیک می داند که نفی اصل تناقض، نقل را هم زیر سوال می برد. بنابراین با عقل مستقل به شکل مطلق مخالفت نمی کند اما نقش عقل مستقل را در حد درک ناتوانی های عقل می داند و به عبارتی برای آن نقشی سلبی قائل می شود. با توجه به این نکته نباید فخر را فردی متضاد در عقیده و عمل دانست. او از این روش برای محدود کردن عقل بهره می جوید، زیرا غیر از این طریق، راه دیگری برای این مهم، قابل تعریف نیست. بنابراین به نظر می آید تنها عملی که فخر عقل را در آن، مستقل از نقل می داند، تعیین نقشی سلبی برای اوست و آن این که عقل در چه محدوده ای نمی تواند وارد شود. شاید بتوان به همین دلیل او را امام المشککین دانست. زیرا او به تمام آن چه حاصل عقل است می تازد و در تمامی آن ها تشکیک وارد می کند تا آن ها را از قطع عقلی بیرون آورد. در مقابل، خواجه ی طوسی قرار دارد که چون پیرو حسن و قبح عقلی است، در مقابل نقل صریح، سر تسلیم فرود می آورد. زیرا عقل برای او حجیت صد درصدی ندارد. برای او نیز عقل تعیین کننده ی محدوده ی جولانگاه عقل است و این یعنی محدوده ی عقل در حسن و قبح رانیز عقل تعیین می کند.

نفس و سیر استکمالی آن در آثار رمزی سهروردی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  ملیحه آقایی   قاسم پورحسن

رساله های رمزی شیخ اشراق واقع? سرگذشت شخصی سالک را در عالمی مافوق طبیعت که جهان حوادث نفس است نشان می دهند. یکی از مایه های اصلی اغلب این رساله ها، دیدار روح یا نفس سالک با اصل آسمانی خویش است که با تعلیم و هدایت خود، نفس را برای کوچ از غربت زمینی تشویق و راهنمایی می کند. سهروردی در ضمن آثاری چون عقل سرخ، روزی با جماعت صوفیان، فی حال? الطفولی?، آواز پر جبرئیل، رسال? الطیر، لغت موران، مونس العشاق، قص? الغرب? الغربی? و صفیر سیمرغ به صورت پراکنده شروطی را برای ورود به عالم نفس و تجارب روحانی در غالب رمز برمی شمرد. برمبنای آرای عرفانی سهروردی، تشبه هرچه بیشتر به حق تعالی، کمال اعلای نفس می باشد. این همان چیزی است که آثار اشراقی سهروردی در حکم تمهید مقدمات برای تبیین آن هستند

الهامات قدسی و القائات شیطانی از دیدگاه ابن ترکه و ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  منا فریدی خورشیدی   سیدصدرالدین طاهری موسوی

نفس انسانی، در طی قوس صعود، بر مبنای حرکت جوهری و اشتدادی خود، به مرتبه ای دست می یابد که آماده ی دریافت انواع خطورات می گردد. قلب انسان به منزله ی آیینه ای است که صورت های ادراکات حسی یا آثار محرکات درونی در آن انعکاس می یابد و این صور گاهی به نحو تجدّد در قلب ظاهر می شود که آن را «فکر» می نامند و گاهی به صورت تذکر و یادآوری که آن را «ذکر» می گویند. اما تذکر وقتی است که قلب از ادراک امور خارجی منصرف شود و به درون متوجه گردد. مجموع فکر و ذکر، «خاطر» نامیده می شود و اهمیتش از آن جهت است که مبدأ افعال و اعمال انسانی است. چون چیزی بر دل خطور نماید، خاطر، رغبت و میل را به حرکت در می آورد و پس از آن عزم و نیت متوجه عمل می شود و کار به واسطه ی حرکت اعضاء به نتیجه می رسد. «خاطر» بر دو نوع است. دسته ای الهی است که از جانب خداوند بر قلب آدمی وارد می گردد و دسته ای نیز از جانب شیطان بر قلب انسان فرود می آید. دسته ی نخست را «الهام» و دسته ی دوم را «القاء» نامند. گاهی الهامات قدسی با واسطه صورت می پذیرد و گاهی نیز بدون واسطه. در الهامات قدسی با واسطه، نیازمند ابزار و وسائطی هستیم که الهامات را از جانب حق تعالی بر قلب آدمی وارد سازد. الهامات، در قوس نزول و طیّ مراتب عقل و نفس، به عالم ماده راه می یابند. یکی از وسائط الهام، «ملائکه» هستند. فرشتگان موجودات مجرد نورانی می باشند که اقسام و مراتب گوناگون دارند و هریک جهت انجام وظیفه ای گمارده شده اند. ابن ترکه و صریح تر از او، ملاصدرا، در آثار خود به بیان چگونگی الهام فرشته بر قلب سخن گفته اند. نقطه مقابل الهام، القاء می باشد که از جانب شیطان صورت می پذیرد. شیطان، موجود مجرد الذاتی است که شأنش وعید به شر می باشد. بر خلاف فرشته که شأنش افاضه ی خیر و دعوت به سوی رستگاری است، شیطان و جنود او با وساوس -که زمینه ساز القاء هستند- آدمی را به پلیدی دعوت کرده و از سعادت دور می دارد. کشمکش میان سپاه فرشته و جنود شیطان، در نفس آدمی، همیشگی است. زمانی که نفس به ذکر خداوند مشغول باشد، شیطان از او دور گشته و الهام فرشته صورت می پذیرد. این در حالی است که شاهد همکاری همه جانبه ی قوای نفس، تحت سیطره ی «قوّه ی قدسیه» خواهیم بود. در مقابل، هنگامی که نفس به واسطه ی شهوانیات، از یاد خداوند غافل گردد، شیطان به واسطه ی تسخیر «قوّه ی وهمیه»، مجال القاء از راه های گوناگون مانند زینت دادن اعمال زشت و نیز آرزوهای بلند و واهی و وعده های بی اساس را می یابد. سر انجام، کشمکش شیطان و فرشته در نفس آدمی تا جایی ادامه می یابد که یکی از این دو، فاتح کارزار نفس گردند و باید گفت که در اکثر آدمیان، به جهت غلبه ی شهوت، فاتح اصلی، شیطان و جنود او می باشند.

معاد جسمانی و روحانی در تفکر غیاث الدین منصور دشتکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  محمد امین جوادی   حوران اکبرزاده

غیاث الدین منصور دشتکی به عنوان یکی از پایه گذاران مکتب شیراز، نخستین کوشش عقلانی برای اثبات معاد جسمانی را انجام داده است. از این رو، پژوهش حاضر علاوه بر تبیین تأثیرپذیری وی از فیلسوفان متقدم بر خود، بیشترین توجه را به نظریه معاد جسمانی دشتکی معطوف داشته است. او معاد جسمانی را اعاده بدن دنیوی عنصری در سرای آخرت خوانده و این نظر را مطابق قرآن و روایات و از ضروریات دین اسلام می داند. در این دیدگاه نفس اصیل بوده و باعث تشخص انسان است. پس از مرگ نیز، رابطه اندکی میان نفس و بدن باقی مانده و همین تعلق است که در هنگام حشر باعث تعیّن اجزای بدن انسان گردیده و امکان معاد جسمانی عنصری دنیوی را میسر می کند. دشتکی دلایل نقلی و عقلی ای را برای اثبات معاد جسمانی عنصری که همان معاد وحیانی است اقامه کرده و به ردّ شبهات وارده بر معاد جسمانی می پردازد.

بررسی تحلیل و نقد اشارات ابن سنا (نمط های چهارم و پنجم)با استفاده از شروح و حواشی متقدم و معاصر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  سید شهریار کمالی سبزواری   سید صدر الدین طاهری

کتاب اشارات با شرح خواجه نصیر الدین طوسی که هم عهده دار بیان غامضات کلام شیخ است و هم عهده دار سنگرسازی و دفاع در برابر حملات فخر رازی است به انضمام داوری های قطب رازی که خود شرحی بر شرح است کتاب قیم و استواری به نام شرح اشارات را خلق کرده که از دیر زمان از منابع اصلی درس حکمت مشاء بوده و لذا در حوزه و دانشگاه مورد توجه طلاب، دانشجویان و مدرسین علوم عقلی بوده است. اما با توجه به جایگاه مهم این اثر کمترین کار پژوهشی بر روی آن انجام شده است تا جایی که حتی ترجمه ای روان از متن و تعلیقات قطب رازی تا امروز انجام نگرفته است، و تا چندی قبل که به همت علامه حسن زاده آملی نسخه ای صحیح از این کتاب به چاپ رسید، چاپهای قبلی آن اعم از چاپ بیروت و مصر و قم به شدت مغلوط بوده تا جایی که در بسیاری از موارد مخل فهم متن می شده است. این کتاب شریف با تمام محاسنی که دارد، دارای نقاط ضعفی نیز می باشد، که لزوم انجام کار تحقیقی را بر روی این اثر لازم و ضروری می نمایاند. تحقیق حاضر علاوه بر پرداختن به مسئله اصلی که در ادامه خواهد آمد در صدد بر طرف کردن این عیوب نیز می باشد: 1- در بسیاری از مناقشاتی که بین فخر رازی و خواجه نصیر وجود دارد محل نزاع و اشکال به درستی روشن نیست، زیرا مرحوم خواجه یا مختصرا به اشکال اشاره کرده و به درستی آنرا تنقیح نکرده است و یا فهم خود را از اشکال ذکر کرده اند که در بعضی از موارد یا کاملا مطابق با اشکال نبوده یا همه اشکال نیست. لذا روشن کردن محل نزاع و بیان روشن اشکال فخررازی در فهم متن کتاب برای دانشجو لازم وضروری به نظر می رسد. 2- در بسیاری از موارد، توضیحات مرحوم خواجه در بیان اصول اساسی حکمت مشاء بسیار مختصر و موجز است که احتیاج به شرح و بسط مفصل تری دارد و در مواردی نیز مرحوم خواجه بعضی از اصول اساسی حکمت مشاء را به عنوان دانسته دانشجو تلقی نموده و متعرض آن نشده اند. لذا توضیح و تنقیح این موارد نه تنها در فهم متن بسیار موثر است بلکه لازم و ضروری است. روش تحقیق کتاب اشارات داری 10 نمط می باشد که 3 نمط اول آن مربوط به طبیعیات و 3 نمط آخر آن در مباحث عرفان نظری و نمطهای 4و5و6و7 در الهیات است. که این 4 نمط به ترتیب با عناوین : هستی و علل- صنع و ابداع- غایات و مبادی و تجرید سامان داده شده است. شروح و تعلیقاتی که متقدمین از حکما بر این کتاب نگاشته اند و مورد رجوع و عنایت محصلین و اساتید بوده است به قرار زیر است: 1- شرح خواجه نصیر الدین طوسی 2- شرح فخر الدین رازی 3- تعلیقات قطب الدین رازی مقصود ما از شروح متقدمین از حکما خواجه نصیر، فخر رازی و قطب رازی است. شروح متاخرین از حکمای معاصر به صورت درسهای آنان چه در حوزه و چه در دانشگاه است . کارهایی که در این زمینه به دست بنده رسیده است به قرار ذیل است: • تقریرات درسهای دکتر احمد بهشتی که در 4 مجلد به چاپ رسیده و شامل نمطهای 4،5،6،7 است. دو کتاب (هستی و علل) آن و (صنع و ابداع) شرح نمط های 4 و5 اشارات است که توسط استاد بهشتی نوشته شده است. در این دو شرح تنها جایی که بر کلام شیخ و خواجه اعتراض شده فصل ششم نمط پنجم است که برهان شیخ را مغالطه لفظی دانسته و ما در پاورقی متن به آن اشاره نموده ایم. • تقریرات درسهای ایت ا... حسن زاده آملی که در 8 مجلد به چاپ رسیده و شامل نمطهای 3،4،5،6،7،8،9،10 می باشد. شرح استاد حسن زاده در شرح کلام شیخ و خواجه بسیار مفید و راهگشاست، ولی ایشان به تبیین کلام خواجه بسنده کرده و در مورد موارد اختلافی بین خواجه و فخررازی به تبین جواب خواجه اکتفا فرموده و نظر خویش را ارائه ننموده اند. • درسهای استاد حشمت پور که به صورت فایل صوتی است. شرح استاد حشمت پور مربوط به نمط های 6 و7 و 8 و 9 و10 می باشد که از موضوع این تحقیق خارج بوده است. • درسهای استاد فیاضی که به صورت فایل صوتی است. شرح استاد فیاضی بر نمط چهار و پنج با اینکه بصورت ناقص موجود است ولی یکی از بهترین شروح متاخر است. ایشان دریک مورد اشکال خود را شرح و توضیح می دهند و آن را تبیین می کنند، که در پاورقی به آنها اشاره شده است ولی در مواردی چند نیز، از تبیین اشکال خودداری می کنند و فقط به ذکر این نکته که کلام شیخ یا خواجه صحیح نیست اکتفا می کنند. • درسهای مختصر و پراکنده استاد مطهری که در مجموعه آثار جلد 7 به چاپ رسیده است. • شرح دکتر ملکشاهی نیز از شروح قدیمی و موجز بوده و در متن به بعضی از اظهارات ایشان که به نظر بدیع بوده اشاره شده است منظو از حکمای متاخر اساتیدی می باشند که در دوره معاصر به تدریس این کتاب پرداخته و در باب شرح آن دارای نظرات بدیعی می باشند، که البته تمام اساتید فوق الذکر دارای این ویژگی بوده و آرای ایشان در این باب قابل اعتنا است. اما چون تمام آثار مذکور پیاده سازی درسهای آن بزرگواران می باشد، ماحصل آن بسیار پر حجم و مطول بوده و هم انسجام کافی و وافی را به عنوان یک کتاب ندارد. همچنین شروح مذکور با اینکه در بسیاری از موارد در تحلیل و بیان مقصود و منظور خواجه و شیخ الرئیس باهم هم رای هستند ولی در موارد فراوانی نیز تفسیر و شروح هر یک از آنها با هم متفاوت بوده و فهم آنها از متن یکسان نیست. لذا انجام تحقیقی جامع و کامل که شروح متاخرین و متقدمین را مد نظر قرار داده و بین آنها مقایسه ای تحلیلی صورت داده و مناسب ترین بیان را که با کلام شیخ و خواجه در این کتاب و کتب دیگر آنها سازگارتر است راانتخاب کرده تا دانشجو را از مراجعه به کتب و حواشی دیگر مستغنی کند، لازم وضروری به نظر می رسد. هدف از نگارش این تحقیق برسی، نقد، تحلیل و مقابله شروحی است که متقدمین (با محوریت شرح خواجه، فخر رازی، قطب رازی) و متاخرین (استاد حسن زاده، بهشتی، فیاضی) بر این کتاب نوشته یا بیان کرده اند و انتخاب دقیق ترین و مناسب ترین تفسیر که با بیانات خواجه و شیخ در اینجا و در کتب دیگر هماهنگی بیشتری دارد. همچنین استفاده از نکات دیگر شروح که در تسهیل فهم متن راهگشا ست. روش نگارش • ترجمه کلام شیخ که در متن آمده، بر اساس ترجمه استاد بهشتی نقل گردیده است. • اساس شرح و توضیح هر فصل بر مبنای شرح خواجه می باشد، کلام خواجه بطور مستقیم نقل نگردیده، بلکه مضمون کلام وی - با توضیحات اضافی نگارنده که در جهت شرح و بسط کلام خواجه است- در شرح گنجانده شده است. بنابراین شرح کلام شیخ که در ذیل هر فصل آمده بر مبنای شرح خواجه است و درهرکجا کلامی از غیر نگارنده و خواجه نقل گردیده ، در پاورقی به آن اشاره شده است • اشکالات فخر رازی- تقریبا تمام اشکالات وی- از روی متن اصلی شرح فخررازی نقل گردیده است، بجز در مواردی که اشکالات مطروحه فخررازی طولانی بوده و خواجه آنها را بگونه ای که در کلام فخر رازی تحریفی روی ندهد خلاصه کرده است، در چنین مواردی ما اشکال فخر رازی را از بیان خواجه نقل کرده ایم. • در مواردی که نقل اشکال فخر از زبان خواجه به صواب نبوده است، اشکال فخررازی را از متن اصلی نقل کرده و تفاوت را متذکر شده ایم، البته در اکثر این موارد از بیانات قطب رازی استفاده شده است. • در موارد اختلافی بین خواجه و فخررازی نظرقطب رازی به عنوان محاکم ذکر گردیده است. • در مواردی که نظر نگارنده مطابق با نظر خواجه یا قطب رازی است، بندی با عنوان( نظر نگارنده) در ذیل کلام آنان منعقد نگشته است و نظر آنها به عنوان نظر نهایی پذیرفته شده است. اما در مواردی که نگارنده نظری مخالف آنها داشته، بندی با عنوان (نظر نگارنده) منعقد گردیده است. • در بسیاری از موارد اشکالات فخر رازی سست، بی مبنا و واضح البطلان است. در چنین مواردی از ارائه توضیحات ممل پرهیز شده و تدقیق و شرح به اصل متن مختص خواهد شد. • در مواردی که بحثها بر اساس مبانی ابطال شده طبیعیات قدیم است (مثل فلکیات، تعداد عقول و ... ) به توضیح مختصری در مورد آن بسنده خواهد شد و از ورود به ریز مطالب و تدقیق و موشکافی در اشکالات و جوابهای فخر رازی و خواجه پرهیز خواهد شد.

بررسی نظریه تباین ذاتی موجودات در ابن سینا و متکلمین اشعری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  نرگس کیائی   حوران اکبرزاده

نظریه ی تباین ذاتی موجودات از حیث نگاه کثرت گرایانه به عالم در مقابل نظریه مهم وحدت تشکیکی وجود می باشد و آنچه مشهور است، انستاب آن به مشائین ، از جمله ابن سینا ست. هر چند باید گفت این انتساب به دلایلی از جمله ناسازگاری نظریه مذکور ، سایر آراء ابن سینا مثل اشتراک معنوی «وجود» و «موجود» و تشکیک وجود، از صحت کامل برخوردار نمی باشد در مورد نسبت مشهور این نظریه به مشائین توسط حاج ملا هادی سبزواری در منظومه، می توان برخی آراء خاص ملا رجبعلی تبریزی به عنوان نماینده مشائی مکتب فلسفی اصفهان- از جمله قول به تباین وحودات، انکار تشکیک در وجود و قول به اشتراک لفظی وجود- را علت چنین نسبتی دانست، که مسلما چنین تعمیمی در مورد همه مشائین به دور از دقت فلسفی است. در ضمن از آنجا که در سخنان متکلمین اشعری ، تخالف و تباین ذات باری تعالی از سایر ذوات ممکنات و قول به اشتراک لفظی وجود، مکرر به چشم می خورد، می توان گفت این نظریه ، اساسا خاستگاهی کلامی دارد و ریشه آن ، لزوم عدم مشابهت میان خالق و مخلوق نزد اشاعره می باشد. روش تحقیق: توصیفی – تحلیلی واژگان کلیدی : تباین ذاتی ، وجود ، موجود ، تشکیک وجود ، اشتراک معنوی ، اشتراک لفظی

وحدت وجود از منظر علامه محمد تقی جعفری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  حمزه نادعلی زاده   حوران اکبرزاده

شاید بتوان مهم ترین بحث از مباحث کلام، فلسفه و عرفان نظری را، بحث پیرامون توحید و حقیقت آن دانست. در این بین دیدگاه ها و اختلاف نظرات بسیاری بین اهل کلام و فلاسفه و عرفا وجود دارد که کتاب های بسیاری را در این عرصه، به خود اختصاص داده است. اهل کلام و فلاسفه ی مشاء، به بینونت خالق و مخلوق رأی داده اند؛ متفکرین اشراقی به نوعی وحدت معتقدند که کثرت را شامل می شود. موسس حکمت متعالیه به تبع فهلویون، وحدت تشکیکی را مطرح ساخت و سپس به تبع اهل عرفان، نوعی از وحدت شخصی وجود را مطرح نمود. عرفا نیز وحدت شخصی وجود را رأی ادق می دانند. یکی از متفکرین معاصر، یعنی استاد محمد تقی جعفری نیز در آثار خود به طور پراکنده به این مسأله پرداخته است و در ظاهر امر به مخالفت های بسیار و اشکالات متعددی در مقابل دیدگاه وحدت وجود همت گمارده است. ما در این رساله، ضمن طرح و بررسی اشکالات ایشان، به تشخیص دیدگاه ایشان در رابطه با «ارتباط خالق و مخلوق» پرداخته ایم و نتیجه گرفته ایم که باید نظریات استاد جعفری را در دو مقام مورد توجه قرار داد. در مقام نتیجه گیری ضمن اشاره به این دو مقام، شباهت های بسیاری بین دیدگاه استاد جعفری و نظریه ی ذوق التأله از علامه جلال الدین دوانی دیده شد که در متن رساله بدان اشاره شده است.

بررسی و تحلیل نظریه طینت و سرشت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  الهام اسدی   حوران اکبرزاده

بحث سعادت و شقاوت ذاتی که از آن به طینت تعبیر می شود مسئله حساس و چالش برانگیزی در همه زمانها می باشد. اختلاف در رفتار و عملکرد آدمیان، دغدغه ای است که اندیشمندانی که پیرامون تبیین رفتار انسان تفکر می کنند، به دنبال علت بروز آن اخلاق و رفتارها می باشند و در میان آها تفکر فلسفی- کلامی علامه طباطبایی، که فیلسوف، متکلم و مفسر گرانقدر عصر ماست، مورد نظر پژوهش حاضر است. مسائل پژوهش عبارتند از: آیا عاملی غیر ارادی و پنهانی بر رفتار ما و دیگران اثر می گذارد؟ اگر چنین است و همه اعمال ما ارادی نیست، چرا در آخرت باید حساب و کتاب داشته باشیم. اگر ما دارای طینت هستیم پس تکلیف فطرت مشترک انسانها چه می شود؟ آیا با قبول طینت برای انسان عدل خداوند، تکلیف و تعلیم وتربیت بی معنا نمی شود؟ برای پاسخ دقیق به اینگونه سوالات باید مبانی هستی شناسانه و انسان شناسانه محکم و عمیقی داشت، زیرا فهم عرفی و سطحی از مفاهیمی چون طینت، اختیار و عدالت اینگونه سولات را بی-جواب خواهد گذاشت. سعی ما بر این است که در این پژوهش به حل تعارضات و پیامدهای نظریه طینت بپردازیم. لازم به ذکر است که در این رساله برای فهم بهتر مطالب علامه و حل تعارضات موجود، تفکرات علامه را در یک ساختار مجموعی که متأثر از قرآن، حدیث و حکمت متعالیه است، بررسی نمودیم.

تحلیل انتقادی ادراک انسانی در حکمت متعالیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  حوران اکبرزاده   علی اکبر احمدی افرمجانی

چکیده ندارد.

مسئله شر از دیدگاه جی. ال. مکی و نقد و بررسی آن از دیدگاه فلسفه اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1377
  حوران اکبرزاده   علی افضلی

جی. ال. مکی، فیلسوف ملحد انگلیسی مدعی است که باورهای دینی فاقد تکیه گاه عقلانی اند. وی برای اثبات مدعای خویش بین سه قضیه ای که مورد قبول خداشناسان است ، ناسازگاری برقرار می کند. این سه قضیه از این قرار است : "خداوند قادر مطلق است "، "خداوند خیر محض است "، "و شر وجود دارد" گرچه در بین قضایای مذکور، تناقض صریحی به چشم نمی خورد اما اگر چند قضیه دیگر را به آنها ضمیمه کنیم، تناقض آشکار می گردد. برای حل مشکل شر، الهیون در طول تاریخ نظریه ها و دفاعیه های مختلف را ارائه کرده اند. مکی برخی از مهمترین این راه حلها را مورد ارزیابی قرار داده و آنها را رد می کند. این راه حلها عبارتند از: -1 شر قرین با خیر است . -2 شر واسطه ضرور برای خیرات است . -3 جهان با وجود شر، بهتر از جهان عاری از شر است . -4 شر مولود اختیار انسان است . به نظر وی تنها راه حل سوم و چهارم در تبیین مسئله شر موفق اند. زیرا در راه حل سوم، مشکل "شرور مستهلک " و در راه حل چهارم مشکل "شر غیر مستهلک است " مورد ارزیابی قرار گرفته اند. اما جان مکی، مشکلات متعددی را مطرح می کند تا این دو راه حل را نیز به بن بست بکشاند. او در پیشنهاد خود مبنی بر اینکه "چه اشکالی داشت که خداوند انسانها را به "گونه ای"می آفرید که همواره به نحو مختارانه خیر را انتخاب می کردند؟"، امکان وقوع جهانی را مطرح می کند که خداوند قادر مطلق باشد و شر نیز وجود نداشته باشد و ... فلسفه اسلامی به خصوص صاحبان سه مکتب مهم فلسفی اسلامی، پاسخهایی را در رابطه با کیفیت ورود شر در قضاءالهی مطرح کرده اند. از نظر آنان شر یا عدمی است و یا منشا عدم است . شرور عدمی مبدا نمی خواهند و منتسب به خداوند نیستند، اما شرور وجودی، از حیث وجودی بودنشان خیر محسوب می شودند و از این حیث که منشاا عدم هستند، شر به حساب می آیند. ایشان راه حلهای دیگری از جمله: نسبی بودن شر، تلازم (ملازمت) خیرات با شرور، واسطه بودن شر برای رسیدن به خیرات برتر و ... مطرح کرده اند. ما در این نوشتار برآنیم که پس از طرح جامعی از نظریات جان مکی و فالسفه اسلامی، شبهه مکی را توسط ادله فلسفه اسلامی نقد و بررسی کنیم.