نام پژوهشگر: عبدارضا نواح
محمد پورترکارونی عبدارضا نواح
تعاملات و روابط بین دانشجویان و اساتید یکی از مهم ترین عرصه های ساختار احتماعی علم به شمار می آید. هدف از این تحقیق بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر تعاملات و ارتباطات دانشجویان با اساتید می باشد. عرصه های مختلف تعاملاتی با توجه به نظریه های جامعه شناسی علم و با چارچوب نظری بوردیو مورد بررسی قرار گرفته اند. در این پژوهش که از نوع تحقیقات پیمایشی بوده، جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه و تجزیه تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss انجام گرفته است. واحد تحلیل فرد و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز است. یافته های پژوهـش در راستـای تائید نظـریه بوردیو نشان می دهد سرمایه ها قابل تبـدیل به یکدیگر می باشند و موقعیت فرد در فضا و عرصه اجتماعی علم با توجه به میزان و ترکیب سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی او تعیین می گردد و تعاملات و روابط دانشجویان با اساتید با میزان سرمایه های آنها در بیرون و درون فضای آکادمیک رابطه مثبت و معناداری دارد. بخش پایانی این تحقیق، با توجه به اهمیت و تأثیر روابط و تعاملات در توسعه نهاد علمی به ارائه پیشنهادات و راهکارهایی جهت تقویت این امر پرداخته است.
سیمین کاظمی گلباغی عبدارضا نواح
چکیده: این تحقیق با هدف بررسی کلیشه های جنسیتی در ادبیات داستانی معاصر(مورد مطالعه: جلال آل احمد) انجام شده است. چهارچوب نظری تحقیق، تلفیقی از نقداجتماعی، جامعه شناسی دیالکتیکی ادبیات گلدمن ، نظریه فمینیستی و نقد ادبی فمینیستی است. در این تلفیق عناصر مفهومی همچون جهان نگری و آگاهی ممکن از گلدمن و ایدئولوژی مردسالار و طبق? اجتماعی زنان از نظریه فمینیستی وام گرفته شده اند. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی و روش هرمنوتیک است. یافته های تحقیق نشان می دهد که کلیشه های جنسیتی در آثار داستانی جلال آل احمد به وضوح دیده می شود و در این داستان ها زنان، ناقص العقل، منفعل، سلطه پذیر، فرودست، خرافاتی، عاطفی و احساساتی، بی وفا، فریبکار وابسته و ضعیف و در مقابل، مردان، عاقل، فعال، مسلط، فرادست، غیرخرافاتی، پرخاشگر، باوفا، صادق، مستقل و قوی هستند. همچنین، نقش های خانگی و درون خانواده برعهده زنان است و مردان نان آور و رییس خانواده هستند. زنان فاقد نقش های حرفه ای هستند ، یا به حرفه هایی مشغولند که به مشاغل زنانه معروفند، و از نقش های سیاسی – اجتماعی بی بهره اند؛ اما مردان علاوه بر نقش های حرفه ای دارای نقش های سیاسی- اجتماعی هستند. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد، تغییراتی که در وضعیت زنان همعصر جلال آل احمد رخ داده در آثار او منعکس نشده است و نگرش و رویکرد او به مسأله زن در در دوره اول زندگی او (گرایش به مارکسیسم و احزاب چپ) با دور? دوم زندگی او (کنار گذاشتن مارکسیسم) یکسان بوده و از الگوی تفکر مردسالار پیروی می کند.