نام پژوهشگر: سعید مهرپور
میثم مقدم ناصر رشیدی
هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین عقیده دبیران درمورد روش های تدریس واحساس خودباوری آنها وهمچنین تاثیر این دوموضوع براحساس رضایتمندی دانش آموزان باتوجه به روش تدریس معلمان می باشد .همچنین به صورت جنبی ،این مطالعه سعی به بررسی تاثیر رضایتمندی دانش آموزان برپیشرفت تحصیلی آنها دارد . شانزده مدرس که به تدریس سطوح متوسطه زبان درموسسه زبان بهار مشغول به تدریس بوده اند وتعداد 255 دانش آموز ازبین کلاس های این مدرسین ، 121 پسر و127 دختر ، به عنوان جامعه آمازی این تحقیق انتخاب شدند . ازمقیاس عقیده دبیران ومقیاس احساس خودکار آمدی دبیران برای جمع آوری اطلاعات مربوط به مدرسین استفاده شد .همچنین فرم کوتاه شده پرسشنامه رضایتمندی دانش آموزان برای سنجش میزان رضایتمندی آنها به کارگرفته شد. نمره استانداردشده امتحان میان ترم دانش آموزان نیز به عنوان پیشرفت تحصیلی آنها استفاده شد. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه به عنوان عملیات های اصلی آماری این تحقیق ،رابطه معنا دار منطقی بین عقیده دبیران واحساس رضایتمندی دانش آموزان به دست آمد. یعنی اینکه عقیده بالایی معلمان درباره روش های تدریس وفعالیت های کلاسی شان منجر به رضایتمندی دانش آموزان نمی شود .به علاوه ،ارتباط مثبنی بین احساس خودکار آمدی دبیران ورضایتمندی دانش آموزان به دست آمد. مدل رگرسیون بین عقدیه دبیران وزیرمجموعه های احساس خودکارآمدی ورضایتمندی دانش آموزان نشان می دهد که عقیده دبیران به طور معناداری می تواند احساس رضایتمندی دانش آموزان راپیش بینی کند وازبین زیرمجموعه های احساس خودکارآمدی ، انظباط ،تصمیم گیری وتدریس ومنابع مدرسه به طور معناداری می توانند متغیر وابسته را پیش بینی کنند . این نتیجه به دست آمد که رضایتمندی دانش آموزان وپیشرفت تحصیلی آنها با یکدیگر درارتباطند وتوجه دبیران درمیان دیگر زیرمجموعه های احساس رضایتمندی بیشترین پتانسیل را درپیش بینی تحصیلی دانش آموزان دارد.
لیلا زارعی رحمان صحراگرد
هدف این تحقیق بررسی مقوله ی اضطراب میان دانشجویان زبان انگلیسی و اینکه اضطراب چگونه با جنسیت، انگیزه درونی و بیرونی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط دارد. برای رسیدن به این هدف، نود و سه دانشجوی کارشناسی زبان انگلیسی (63 زن و 32 مرد) از بخش زبان های خارجی و زبانشناسی دانشگاه شیراز انتخاب شدند. داده های موردنیاز برای این تحقیق جمع آوری شد. اولین پرسشنامه مقیاس اضطراب یادگیری زبان خارجی بود که بوسیله ی هورویتس و کوپ در سال 1986 انجام شده بود توزیع شد. دومین پرسشنامه مقیاس استاندارد انگیزه به نام مقیاس انگیزه ی آموزشی بود که بوسیله ی والراند در سال 1992 انجام شده بود توزیع شد. نتایج حاصله از عملیات آماری نشان دادند که دانشجویان زبان انگلیسی اضطراب نسبتاً کمی را در کلاس زبان تجربه می کنند. نتایج همچنین نشان دادند که ارتباط معکوس بین اضطراب و پیشرفت تحصیلی دانشجویان وجود دارد. در نهایت نتایج نشان داد که زن و مرد در مورد سطح مقوله ی اضطراب تفاوتی ندارند.
یاسر منصورزاده سعید مهرپور
مطالعهْ حاضر به انجام مقایسه ای بین تأثیرات احتمالی انواع تکالیف برون دادی، شامل تکلیف بازسازی و تکلیف نشانه تصویری، و یک تکلیف غیر برون دادی به نام تکلیف تفهیمی، روی تشخیص و یادگیری (تولید و تمایز) جملات آرزویی و زبان انگلیسی پرداخته است. به این منظور، 101 دانش جوی زبان انگلیسی (به عنوان زبان خارجی) دانشگاه آزاد اسلامی کازرون، با میانگین سن 23 سال، در این تحقیق شرکت کرده اند سه سال شرکت کننده در این تحقیق به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی که به یکی از آنها تکلیف نشانه- تصویری و به دیگری تکلیف بازسازی ارائه شده، و یک گروه کنترل، که به آن تکلیف تفهیمی داده شده، تقسیم شدند. آزمونهای به کار رفته در این تحقیق شامل سه تست بسندگی زبان، پیش آموزی و نهایتاً پیش آموزی و پس آموزی به صورت کتبی برگزار شدند. هر کدام از این آزمونها شامل یک تست تمایزی، با هدف ارزیابی دانش دریافت و تمایز دانشجویان و یک تست نوشتاری با هدف ارزیابی توانایی کاربرد ساختار مورد نظر توسط دانشجویان (برون داد تولید شده)، طراحی شده بودند. نتایج تحقیق بیانگر موثرتر بودن استفاده از تکالیف برون دادی بر تسهیل در توانایی تشخیص دانشجویان می باشد. همچنین نتایج بدست آمده در ارتباط با میزان توانایی دانشجویان در تمایز و دریافت ساختار مورد نظر، مبنی بر اولویت تکلیف نشانه- تصویری برد و نوع تکلیف دیگر، شامل تکلیف بازسازی و تکلیف تفهیمی می باشد. علاوه بر این، به منظور ارتقاء توانایی نشانه- تصویری می تواند نسبت به استفاده از تکالیف تفهیمی بسیار موثر باشد.
آسیه روستایی سعید مهرپور
با توجه به اهمیت کتابهای درسی در انتقال مفاهیم جنسیتی به دانش آموزان و همچنین تعداد روز افزون زبان آموزان زبان انگلیسی، توجه بسیاری از محققان به سمت نمود جنسیتی در کتابهای آموزش زبان انگلیسی معطوف شده است. در همین راستا، هدف این مطالعه بررسی تغییر روند نمود جنسیتی در مجموعه کتابهای رایج در ایران در طول سه دهه (2010-1980) است. برای تعیین این روند تغییر، سه مجموعه کتاب درسی (follow me, new american streamline, top notch) بکار گرفته شد که هر کدام به یک دهه مجزا تعلق داشتند. این مطالعه ،به صورت کمی و کیفی، نه حوزه عامل تعصب جنسیتی را در کتابهای مذکور مورد بررسی قرار داد: رویت پذیری در عکس و تصاویر، رویت پذیری در متن، غلبه موضوعی، نقشهای شغلی ،نخست آیی، نقش دستوری (فاعل)، صفات و خصوصیات، فعالیتهای تفریحی و عبارات عام مردانه. نتایج حاصل از بررسی انجام شده ِِِِِ پیشرفت قابل ملاحظه ای را درظهور نمود جنسیتی درکتابهای دو دهه اخیر(2010-1990) نشان داد؛ این کتابها تصویر عادلانه ای را از هر دو جنس ارائه دادند.کوچک شمردن زنان و تسلط مردان که در کتابهای منتشر شده دردهه 1980 به وضوح نمایان بود، در مجموعه کتابهای منتشر شده در دهه 1990 و 2000 مشاهده نشد. این یافته ها منطبق بر وضعیت مدرن زنان و مردان در جوامع امروزی است و نشانگر اگاهی و هوشیاری نویسندگان و ناشران از مبحث جنسیت است. اما نتایج نشان داد که در هر سه مجموعه بررسی شده، تعصب جنسیتی هنوز در حوزه نخست آیی رایج است. همه کتابها تمایل زیادی برای نشان دادن مردان در جایگاه نخست نشان دادند و اهمیت عوض کردن ترتیب ذکر کردن جنسیت ها را نادیده گرفتند.
پریسا یاری سعید مهرپور
تحقیق حاضر تلاشی بوده است در راستای بررسی نمود های جنسیتی در دو مجموعه از کتابهای آموزش زبان انگلیسی که در حال حاضر در ایران مورد استفاده قرار می گیرد. مورد تحقیق حاضر سطوح پیشرفته هر مجموعه بوده است: مجموعه happy برای کودکان و مجموعه pacesetter برای بزرگسالان. شیوه بررسی نمود جنسیتی در این تحقیق بر مبنای مطالعه ی جنسیتی استاکدیل (2006) برروی کتب آموزش زبان انگلیسی می باشد. در واقع, روند جمع آوری اطلاعات در دو سطح خرد و کلان صورت گرفت. در سطح کلان, مواردی همچون رویت پذیری و نخست آیی مورد بررسی قرار گرفت به طوری که هر جنبه از چندین دیدگاه بررسی گردید. در سطح خرد نیز انواع مباحث گفتمانی میزان و نوع صحبت مورد کنکاش قرار گرفت. به منظور بررسی گفتمانی نیز, از سامانه ی تحلیل فرانسیس و هالستون(1992) که توسط استاکدیل (2006) اصلاح شده، استفاده شد. به هرحال, در محیط هایی همچون ایران, کتابهای درسی بی شک قابل توجه ترین منابع دانش برای دانستن زبان و فرهنگ مربوط به آن هستند. بنابراین, نمودهای متعصب جنسیتی در این کتب درسی می تواند زبان آموزان را تحت تأثیر قرار داده و به تلویحات منفی در نگرش زبان آموزان خصوصاً کودکان منجر گردد. نتایج بدست آمده نشان داد که علی رغم تمام کوششهای قبلی برای خودداری از تعصب و رفتار قالبی, هر دو کتاب happy earth 2 و pacesetter 3 مردان را رویت پذیر تر از زنان نشان داده است. به علاوه, در هر دو مجموعه کتاب درسی, در اغلب موارد, مردان بیشتر از زنان در جایگاههای اول قرار می گرفتند. یک نکته مثبت برای happy earth 2 و pacesetter 3 این بود که در مکالمات, در استفاده از عناصر مبادله بین زنان و مردان تعادل برقرار شده بود. با این حال, با وجود تلاشهای نویسندگان این کتابها برای در هم شکستن تعصب و رفتار جنسیتی قالبی, هنوز تعدادی نقشهای قالبی و منسوخ وجود دارند که به جنسیتی خاص اطلاق می گردند. نتایج همچنان نشان داد که واژه های منفی در هر دو کتاب happy earth 2 و pacesetter 3 بیشتربه مردان تخصیص داده شده است. با بررسی نمود جنسیتی به لحاظ زبانشناختی و محاوره ای، تحقیق حاضر، کاربردهایی را برای مدرسان زبان انگلیسی، تدوین کنندگان کتب درسی، زبان آموزان و طراحان کتابهای درسی عرضه می دارد.
فرزانه محمدیان محمد رحیمی
با توجه به تعداد فزاینده ای از متون مبتنی بر تصویر و چند بعدی مورد استفاده در کلاس های آموزش زبان انگلیسی، آموزش لغات در حال تبدیل شدن به یک چالش در حال رشد است. این مطالعه به بررسی اثر استفاده از رسانه های چند بعدی در مقایسه با استفاده از تصاویر ثابت در یادگیری و حفظ واژگان جدید در کوتاه مدت و بلند مدت پرداخته است. شرکت کنندگان 35 نفر از زبان آموزان زبان انگلیسی اختصاص یافته به گروه آزمون و شاهد بودند. به منظور ارزیابی اثر هر یک از حالت ها، آزمون مستقل t یکبار بعد از آموزش و بار دوم ظرف مدت 1 مابه شرکت کنندگان داده شد. نتایج بدست امده از هر دو آزمون مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان دهنده این واقعیت است که تفاوت بین گروه های چند رسانه ای و تصاویر ثابت در یادگیری واژگان هدفمند در کوتاه مدت وجود ندارد ولی در به یاد آوردن لغات در بلندمدت رسانه ها موثرتر بوده اند. مصاحبه با دانش آموزان نشان داد که آنها واقعا از رسانه های چند بعدی بهره مند شده اند.نتایج و استنباط از مطالعه ارائه شده است.
طاهره کاربر سعید مهرپور
this study was carried out to investigate the effects of integrative vs. instrumental motivation, learning strategy use and gender on iranian efl learners. to this end, 120 efl learners both male and female majoring in english language and literature at shiraz university participated in the study. in order to conduct this study three instruments were used: oxford quick placement test, motivation questionnaire and language learning strategy inventory. after data collection, the participants were divided into two groups of integratively and instrumentally motivated learners based on their scores on the motivation questionnaire. furthermore, regarding the participants’ scores on learning strategy inventory, they were divided into three groups of high, mid and low strategy users. through a multiple regression analysis, it was found that language proficiency could be predicted by integrative motivation and learning strategy use, while gender did not account for language proficiency. furthermore, based on the results of a one- way anova and two indepndent t-tests, it was found that integratively motivated learners and high strategy users were more proficient than instrumentally motivated learners and low strategy users.
علی کوشکی محمد رحیمی
این پایان نامه بدنبال بررسی کاربرد ارزیابی مستمر در یک محیط یادگیری زبان دوم از طریق طرح چهار سوال تحقیق زیر بود: (1) درک توانایی های فراگیران زمانیکه که از طریق برآورد عملکرد مستقل آنها امکان پذیر نباشد اما در طول جلسات ارزیابی مستمر مشخص شوند; (2) امکان تقویت توانایی های فراگیران از طریق ارزیابی مستمر; (3) سودمندی ارزیابی مستمر در هدایت آموزش فردی به سمتی که به منطقه ی تقریبی رشد افراد حساس است و (4) میزان انتقال رشد و یادگیری صورت گرفته به بافت های دیگر. سه دانشجوی سال دومی ادبیات انگلیسی در این مطالعه شرکت کردند.این شرکت کنندگان در یک بازه ی زمانی آموزش های فردی در مهارت نگارش دریافت کردند. در طول این این جلسات، از شرکت کنندگان خواسته شد که بصورت فردی یک نمونه ی نگارش تولید کنند. سپس این نگارش ها بصورت مشترک مرور شدند. در طول این جلسات مرور، سعی بر آن بود که به منظور تشخیص سطوح منطقه ی رشد تقریبی آنها به منطقه ی رشد تقریبی آنها آگاهی پیدا کرده و در نهایت به آنها کمک کرد که اجرای بهتری داشته باشند. نتایج کیفی این مطالعه نشان داد که ارزیابی مستمر ظرفیت های تشخیصی و رشدی برای کمک به شرکت کنندگان در مطالعه داشت.
مهرنوش اسلامی علیرضا احمدی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه زبان آموزان مدارس دوزبانه و موسسات آموزش زبان انگلیسی به منظور تعیین هر گونه تفاوت معنادار در مهارت های درک مطلب، درک شنیداری، دانش دستوری و دانش واژگان است. اطلاعات لازم برای این پژوهش از مجموعه 197 نفر دانش آموز پسر در مدارس دوزبانه و موسسات آموزش زبان جمع آوری شده است. تمامی شرکت کنندگان به مدت چهار الی پنج سال در کلاس های زبان انگلیسی شرکت کرده اند. به منظور جمع آوری داده ها از "آزمون زبان انگلیسی مقدماتی"،" مشاهده از کلاس ها" و همچنین "مصاحبه نیمه ساختاری" استفاده شده است. جهت پاسخ دادن به سوالات پژوهش از تحلیل آماری t-test استفاده شد. یافته های این تحقیق نشان داد که دانش آموزان مدارس دوزبانه نسبت به موسسات آموزش زبان عملکردبسیار بهتری در مهارت های درک مطلب، درک شنیداری، دانش دستوری و دانش واژگان داشتند و تفاوت های یافت شده تماما از نظر آماری معنادار بود. داده های حاصل از مشاهده کلاسها و مصاحبه نیمه ساختاری نیز موید این نتایج بود.
فاطمه احمدنیای مطلق سعید مهرپور
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر انگیزه و نگرش نسبت به یادگیری زبان انگلیسی، ترجیحات سبک یادگیری و جنسیت بر بسندگی فراگیران ایرانی زبان انگلیسی انجام شد. برای این منظور، 154 فراگیر ایرانی زبان انگلیسی در این تحقیق شرکت کردند. سه ابزار جمع آوری داده ها شامل آزمون تعیین سطح بسندگی زبان انگلیسی آکسفورد، پرسشنامه ترجیحات سبک یادگیری براچ و پرسشنامه انگیزه و نگرش نسبت به یادگیری زبان انگلیسی به منظور جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. از روشهای جدول کراس تب، ضریب همبستگی، تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل آماری رگرسیون چندگانه برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که سبکهای یادگیری دیداری و شنیداری به ترتیب بیشترین سبک مورد علاقه فراگیران ایرانی زبان انگلیسی به شمار میروند. این دو سبک یادگیری همچنین سبکهای یادگیری ترجیحی توسط هر دو جنسیت میباشند. بر اساس نتایج، تفاوت معناداری بین جنسیت، ترجیحات سبک یادگیری و انگیزه و نگرش نسبت به یادگیری زبان انگلیسی وجود نداشت. علاوه بر این، ترجیحات سبک یادگیری تاثیری روی بسندگی زبان فراگیران نداشتند. در نهایت، مشخص گردید که جنسیت فراگیران ایرانی زبان انگلیسی بسندگی زبان را به بهترین شکل پیشبینی میکرد.
سارا خسرونژاد سعید مهرپور
nowadays enhancing critical thinking in learners is considered one of the foreign language teachers’ tasks due to its high position in foreign language classrooms. when it comes to selecting materials for language classrooms, there are obviously some criteria that teachers should apply. the present study aimed at a critical thinking based analysis of ten picture story books and ten folktales that can be used as reading materials in efl/esl context. comparing these two categories of books provides language teachers and educators with the riches of these books. this research is a descriptive study that is done by qualitative deductive content analysis working with prior formulated, theoretically derived aspects of analysis, bringing them in connection with the text. also, it preserves the advantages of quantitative content analysis. therefore, for the analysis of data and representation of tables and diagrams and the comparison between texts, this research makes use of quantitative instruments for its evaluation scheme; likert scale and methods of descriptive statistics such as calculating frequencies and percentages. the results revealed that picture story books had more conformity with critical thinking concepts. among picture story books the story of the lost thing written by shaun tan proved to be in a much better condition and among folktales the story of cap o rushes proved more promising in possessing critical thinking skills. in both picture story books and folktales the three components of information, question and implications and consequences were in a stronger status as compared to other skills. therefore, when it comes to teaching english to young learners through storytelling, this research can suggest appropriate books to enhance critical thinking along with language learning motivation. also, storytellers in pre elementary and elementary schools can select more suitable texts by taking the presented criteria into consideration. ?
شبنم ترنگان محبوبه سعادت
خود باوری به عنوان یکی از خصوصیات زبان آموزان، نقش مهمی در موفقیت آنها در یاد گیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی دارد. بسیاری از محققان خود باوری را به عنوان موثرترین عامل در پیش بینی موفقیت در یادگیری زبان به طور کلی می دانند. اما به علت وابسته بودن خود باوری به کار و حوزه ای که در آن تجلی پیدا می کند، مشخص نیست آیا در حقیقت خود باوری می تواند به عنوان موثرترین عامل در پیش بینی موفقیت در یادگیری مهارت های مختلف زبان یعنی شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن نیز در نظر گرفته شود. بعلاوه، مرور پیشینه تحقیق در این زمینه مشخص می کند که خود باوری با دو سازه دیگر یعنی اضطراب در زبان خارجی و راهکار های یادگیری زبان بسیار مرتبط است. همچنین این دو سازه به نوبه خود نقش مهمی در پیش بینی موفقیت زبان آموزان در یادگیری زبان دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه میان خودباوری در درک شنیداری، اضطراب در درک شنیداری زبان خارجی، استفاده از راهکار های درک شنیداری و مهارت درک شنیداری زبان آموزان ایرانی بود. بدین منظور، یکصد و چهل و پنج زبان آموز ایرانی در سال اول دانشگاه پرسش نامه های خودباوری در درک شنیداری، اضطراب در درک شنیداری زبان خارجی و استفاده از راهکار های درک شنیداری را تکمیل کردند. علاوه بر این، شرکت کنندگان به بخش شنیداری آزمون آیلتس نیز پاسخ دادند. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها تفاوت قابل ملاحظه ای را میان زبان آموزان ایرانی که دارای خودباوری بالایی در درک شنیداری بودند نسبت به کسانی که از خودباوری کمتری در درک شنیداری برخوردار بودند در استفاده از تمام دسته های راهکار های درک شنیداری به جز دسته های جبرانی و حافظه نشان داد. افزون بر این، تجزیه و تحلیل داده ها رابطه منفی معنی داری را میان خودباوری در درک شنیداری و اضطراب در درک شنیداری زبان خارجی نشان داد. درپایان، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هنگامی که دو سازه مرتبط به خود باوری (یعنی اضطراب در زبان خارجی و راهکارهای یادگیری زبان) در تحلیل رگرسیون ثابت نگه داشته شوند، خود باوری در درک شنیداری موثر ترین عامل در پیش بینی موفقیت زبان آموزان ایرانی در مهارت شنیداری آنها می باشد.
سید علی حسینی سعید مهرپور
هدف از این تحقیق بررسی رابطه احتمالی میان هویت قومی زبان آموزان ترک و بلوچ و تاثیر گذاری یا عدم تاثیرگذاری آن بر مهارت استفاده از زبان انگلیسی می باشد. بدین منظور تعداد 240 زبان آموز ترک و بلوچ مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج به دست آمده با استفاده از پرسشنامه های تعیین میزان انگیزش و هویت قومی نشان می دهد که هویت قومی زبان آموزان بلوچ تاثیری بر مهارت زبان انگلیسی آنان ندارد. در حالی که این رابطه درمورد زبان آموزان ترک به چشم می خورد. نتایج بدست آمده همچنین نشان می دهد که دو عامل(1) رسومات، روابط اجتماعی، و زبان، و(2) فرهنگ و آثار ادبی از تأثیرگذارترین عوامل در شکل گیری هویت قومی زبان آموزان بلوچ می باشند. علاوه بر این عامل فرهنگ و مهارت زبانی و رسوم، روابط اجتماعی و تمایلات زبانی از جمله عوامل موثر در شکل گیری هویت قومی زبان آموزان ترک هستند. با وجود عدم تاثیرگذاری هویت قومی زبان آموزان بلوچ بر مهارت زبان انگلیسی آنان، بررسی ها نشان می دهد که عوامل فوق الذکربر مهارت زبانی زبان آموزان ترک و بلوچ تاثیر گذار است. همچنین، بررسی رابطه میان انگیزش و هویت قومی از وجود رابطه ضعیف میان این دو برای زبان آموزان ترک حکایت می کند، درحالی که ارتباطی میان هویت قومی زبان آموزان بلوچ و انگیزش آنان مشاهده نشد.
ندا اعتمادی سعید مهرپور
بررسی تاثیر واژگان حاشیه ای بر یادگیری مهارتهای دریافتی زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجه مطالعه حاضر در واقع تلاشی بود جهت بررسی تاثیرواژگان حاشیه ای بر مهارتهای دریا فتی گروهی از فراگیران زبان انگلیسی ایرانی. بعبارت دیگر، این مطالعه سعی در فهم این نکته داشت که آیا تفاوتی بین تاثیر نوع واژگان حاشیه ای (به زبان فارسی و انگلیسی) بر روی مهارتهای خواندن و شنیداری فراگیران فارسی زبان وجود دارد یا خیر. به این منظور از 60 زبان آموز که از قبل در دو کلاس حضور داشتند و در یکی از آموزشگاه های زبان شیراز، ایران مشغول به یادگیری زبان بودند خواسته شد تا دو تست تافل را انجام دهند. یکی از این تستها بعنوان پیش آزمون جهت اطمینان کسب کردن از یکسان بودن سطح زبانی شرکت کنندگان و دیگری به منظور بررسی تاثیر نوع واژگان حاشیه ای مورد استفاده قرار گرفتند. در پایان جهت بررسی داده های جمع آوری شده روشهای آماری آزمون استقلال و زوجی تی مورد استفاده قرار گرفت که نتایج به دست آمده از تجزیه داده ها بیانگر این بود که اولا تفاوت معنادار و مهمی بین نوع واژگان حاشیه ای و عملکرد خواندن و شنیدن فراگیران وجود دارد.به این معنا که گروهی که واژگان حاشیه ای را به زبان مادری خود (فارسی) دریافت کرده بودند عملکرد بهتری نسبت به گروهی داشتند که واژگان حاشیه ای را به زبان خارجه (انگلیسی) در دسترس داشتند
مهسا خجسته بند محمد رحیمی
the aim of the present study was to investigate the frequency and the type of discourse markers used in the argumentative and expository writings of iranian efl learners and the differences between these text features in the two essay genres. the study also aimed at examining the influence of the use of discourse markers on the participants’ writing quality. to this end the discourse markers used in two essays (an argumentative and an expository) written by the participants of the study were analyzed. the results indicated a hierarchy of use of discourse markers in both essay types with elaborative markers (mainly “and”) the most frequently connectors used in both essay types. next came contrastive and inferential markers; reason, exemplifier, and conclusive markers, respectively, were the least frequently used connectors. the results, moreover, indicated that, on the whole, the mean of discourse marker use was significantly higher in argumentative essays than in expository essays. as for the individual categories, contrastive and conclusive markers were used more frequently in argumentative than in expository essays. the results, nonetheless, showed that the use of discourse markers cannot be a significant predictor of the writing quality in argumentative and expository compositions of iranian undergraduate efl students.
شقایق قالی باف ثانی محمد رحیمی
اولین و مهم ترین هدف این تحقیق بررسی عوامل بی انگیزگی بین معلمین و یادگیرندگان در مهارت گفتاری است.برای اجرای این مطالعه 125 معلم و زبان آموز انتخاب شدند .2 پرسشنامه به صورت چندگزینه ای برای بررسی عقاید معلمین و یادگیرندگان در محیط یادگیری زبان خارجه بکار گرفته شد. داده ها بصورت کمی و کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، ابتدا اطلاعات بدست آمده از معلمان رمزگذاری شد، بکار گرفته شد. bonferroni و سپس anova آزمون نتایج تحقیق نشان میدهد عدم امکانات کافی و مواد درسی ها، از جمله عوامل بی انگیزگی هستند.dvdها و cd مناسب ، دومین عامل بی انگیزگی ،نحوه ارائه معلمین میباشد و سومین عامل مورد تمسخر قرار گرفته شدن یادگیرندگان میباشد . دیگر اینکه به دلایل فرهنگی ،بیشتر یادگیرندگان ایرانی نسبت به عملکرد معلمین و همکلاسان خود در مورد خطاهای خود بسیارحساس میباشند.
زهرا علی مراد محمد رحیمی
بررسی نقش گفتمان در شکل گیری یا کاهش انگیزش فراگیران زبان خارجی موضوع تحقیق نسبتاً جدیدی است. از این رو، تحقیقات کمی در این زمینه وجود دارد. به منظور پر کردن این خلاء ، مطالعه کنونی به بررسی فرآیند گفتمان مدار شکل گیری یا کاهش انگیزش دانشجویان ایرانی زبان انگلیسی پرداخت. نخست، این مطالعه به صورت آزمایشی با 7 نفر (? دانشجوی پسر و 5 دختر) از دانشجویان سال دوم دوره ی کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شیراز انجام شد. هدف از اجرای این مرحله ی آزمایشی، شناسایی و رفع مشکلات پیش بینی نشده احتمالی بود. بعد از شناسایی و رفع مشکلات تا حد امکان، مرحله ی اصلی این مطالعه شروع شد. در مرحله ی اصلی، فرآیند گفتمان مدار شکل گیری یا کاهش انگیزش ?6 نفر (? پسر و ?7 دختر) دانشجوی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه شیراز بررسی شد. از مصاحبه، نوشتن خاطرات روزانه و رایانامه برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شد. مطالعه کنونی با استفاده از چارچوب تحلیل انتقادی فرکلاف (????) آشکار ساخت که مرزهای بین شکل گیری انگیزش و کاهش آن نامشخص هستند؛ بدین معنا که نمی توانیم دقیقاً مشخص کنیم چه زمانی از انگیزش کاسته شده و کاهش آن آغاز می گردد. به علاوه، نتایج به این موضوع اشاره داشت که در این موقعیت خاص و برای این افراد خاص، می توان به درستی واژه ی "سرمایه گذاری انگیزشی" را جایگزین کاهش انگیزش کرد. همچنین، نتایج آشکار ساخت که انگیزش و سرمایه گذاری انگیزشی تک بعدی و ثابت نیستند بلکه پیچیده، چند بعدی و متغیر هستند که در طی یک فرآیند گفتمان مدار تعامل دایمی بین فرد و موقعیت اجتماعی وی ساخته می شوند. همچنین، نتایج نشان داد که فرآیند گفتمان مدار شکل گیری انگیزش/ سرمایه گذاری انگیزشی دربرگیرنده ی تعامل همزمان چندین لایه از روابط بین فردی فراگیران، خود راهنمای آینده ی آنها (خود ایده آل و خود شایسته ی آنها)، و عواملی موجود در محیط های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پیرامون افراد می باشد.
زهرا چابکرو سعید مهرپور
با توجه به جایگاه زبان انگلیسی به عنوان زبانی بین المللی و با در نظر گرفتن این واقعیت که دولت ها و مسئولان آموزش و پرورش در سراسر جهان در حال حاضر احساس نیاز به ایجاد موقعیتی برای کودکان جهت یاد گیری زبان انگلیسی درسنین پایین در مدارس دو زبانه می کنند، تحقیق حاضر با استفاده از مدل swot (قوت ها، ضعف ها، فرصتها و تهدیدها) سعی در ارزیابی مدرسه ای دو زبانه در ایران را دارد. جهت انجام این تحقیق در مجموع 30 نفر شرکت کننده متشکل از 10 معلم، 10 دانش آموز، 5 نفر از کارکنان و 5 نفر از والدین با استفاده از نمونه گیری هدف مند انتخاب شده و بر اساس 22 سوال پاسخ باز مورد مطالعه قرار گرفتند. با بهره گیری از روش نظریه مبتنی بر زمینه، داده ها در سه مرحله ی کد گذاری باز، کدگذاری محوری و کد گذاری انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. اطلاعات مدون به چهار جزء swot (قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها) تبدیل شد. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج نشان میدهد که این مدرسه از نقاط قوت بیشتری نسبت به سه جنبه ی دیگر برخوردار است. اگر چه این مجتمع آموزشی ازنقاط ضعفی رنج می برد، اما تعداد زیادی فرصت نیز در این سیستم وجود دارد که به همراه نقاط قوت می تواند در جهت از بین بردن نقاط ضعف و عواملی که این مجموعه را تهدید می کنند مورد استفاده قرار گیرد. نتایج به دست آمده می تواند راه گشای مسئولین، معلمین و دانش آموزان این گونه مدارس در حل مشکلات آموزشی احتمالی باشد.
محمد فری علیرضا احمدی
abstract i the purpose of this study was to launch a thorough investigation concerning the possibility of differing orientations to the writing proficiency construct by native and non-native english speaking teacher raters. it mainly revolved around the international english language testing system (ielts) that is widely administered and employed as a measure of general proficiency in english. while in iran the performance on this test is regularly assessed by trained non-native english speaking (nnes) raters, the question has arisen as to whether the standards they apply in judging writing performance are comparable to those of native english speakers (nes). to answer this question, the researcher compared the samples scored by 40 nes raters (20 males+ 20 females) with the same 40 samples that were rated by nnes raters, 20 males (10 experienced + 10 inexperienced) + 20 females (10 experienced + 10 inexperienced) on the basis of 4 rating criteria, namely task response (tr), coherence and cohesion (cc), lexical resources (lr) and grammatical range and accuracy (gra). the results demonstrated that with regard to lr and gra male experienced nnes raters were significantly different from their counterparts in nes group. female experienced nnes raters were also significantly different from female nes raters on the basis of lr, cc, lr and gra. male nes raters were also significantly different from experienced female nes raters with regard to lr criterion. the experienced nnes males overall were closer to nes raters and experienced female nnes raters had the biggest difference. in this study it was also discovered that concerning cc, gra, and holistic scores male and female nnes raters were significantly different based on the factor of experience while the same difference was not found to be significant on the basis of tr and lr. it was also revealed that gender did not play any significant role between male and female nnes raters with regard to tr, cc, lr, gra, and holistic scores. key words: writing task, ielts, native and non-native raters and inter-rater variability
نفیسه جاویدی آزاد سعید مهرپور
هدف از این تحقیق مقایسه پیشرفت تحصیلی و بسندگی زبانی دانش آموزان ایرانی در مدارس یک زبانه و دوزبانه به منظور بررسی تاثیر برنامه های غوطه ورسازی زبانی نسبی(partial efl immersion program) است. به این منظور،از میان مدارس راهنمایی موجود در شیراز، سه مدرسه،دو مدرسه یک زبانه به طور تصادفی و یک مدرسه دوزبانه به دلیل در دسترس بودن، انتخاب شد. هفتاد دانش آموز دختر در این تحقیق شرکت کردند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز، دو آزمون بر اساس کتاب های زبان، ریاضی، علوم تجربی و جغرافیای دوره راهنمایی طراحی شد و این آزمون ها به دانش آموزان داده شد. از تحلیل آماری t-test برای تجزیه و تحلیل داده ها و مشخص کردن تفاوت بین پیشرفت تحصیلی و بسندگی زبانی این دو گروه از دانش آموزان استفاده شد. نتایج نشان داد که از نظر آماری تفاوت معناداری در بسندگی زبانی بین دانش آموزان در مدارس یک و دوزبانه وجود دارد، به این معنی که دانش آموزان مدرسه دوزبانه عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان مدارس یک زبانه داشتند. اما، از نظر آماری تفاوت معناداری در پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان یافت نشد، به این معنی که دانش آموزان مدرسه دوزبانه عملکردی مشابه دانش آموزان مدارس یک زبانه دارند. این تحقیق نشان داد که ممکن است برنامه های غوطه ورسازی زبانی نسبی (partial efl immersion programs) در ایران، حداقل در پیشرفت بسندگی زبانی دانش آموزان، تاثیرگذار باشد و میتواند نیازمند توجه بیشتری از سوی نظام آموزشی کشور باشد.
شاهرخ شهسواری علیرضا احمدی
چکیده ندارد.
مریم آذریان محبوبه سعادت
چکیده کاربرد مقیاس های تحلیلی و کلی نگر در ارزشیابی مهارت مقاله نویسی فراگیران ایرانی زبان انگلیسی به کوشش مریم آذریان هدف از انجام این پژوهش بررسی کاربرد مقیاس های تحلیلی و کلی نگر در ارزشیابی مهارت مقاله نویسی فراگیران (پسر و دختر) ایرانی زبان انگلیسی بوده است. شرکت کنندگان در تحقیق 66 زبان آموز در دسترس سال چهارم زبان انگلیسی در دو کلاس بودند که به طور تصادفی در معرض یکی از روش های نمره گذاری قرار گرفتند. داده های لازم از تکالیف شرکت کنندگان در طول 7 جلسه از کلاس های درس مقاله نویسی آن ها گردآوری شد. در یکی از کلاس ها تکالیف به صورت تحلیلی مورد ارزشیابی قرارگرفت و در دیگری به صورت کلی نگر نمره داده شد. سپس داده ها به لحاظ کمی مورد بررسی قرار گرفت بدین ترتیب که ابتدا همبستگی بین عناصر گوناگون در روش تحلیلی (محتوا، سازمان دهی، دستور زبان، واژگان و مکانیسم نگارش) بررسی شد و سپس نقش این عناصر در نمره ترکیبی کلی مورد بررسی قرار گرفت تا از این طریق قوی ترین پیش بینی کننده نمره کلی پیدا شود. به علاوه، این پژوهش به بررسی این پرسش ها پرداخت که آیا تفاوتی بین میانگین نمرات نگارش و نیز نمرات پیشرفت توانایی نگارش دو گروه پسران و دختران در اثر استفاده از دو روش نمره گذاری تحلیلی و کلی نگر وجود داشته است. نتایج تحلیل های همبستگی نشان داد که در میان عناصر تشکیل دهنده مقیاس تحلیلی، محتوا بیشتر با سازمان دهی و دستور زبان بیشتر با واژگان و مکانیسم نگارش همبستگی داشت اما همبستگی قابل توجهی بین عناصر دیگر وجود نداشت. نتایج رگرسیون چند گانه ای که براساس نمرات آخرین تکلیف (پس آزمون) اجرا شد هم چنین نشان داد که دستور زبان قوی ترین پیش بینی کننده نمره کلی بود. نتایج تحلیل واریانس های دو سویه ای که براساس نمرات استاندارد پیش آزمون و پس آزمون و نمرات پیشرفت شرکت کنندگان دو گروه اجرا شد نشان داد که تفاوت معنی داری که در نتیجه استفاده از دو روش نمره گذاری تحلیلی و کلی نگر باشد میان میانگین نمرات پسران و دختران و نیز نمرات پیشرفت آنان وجود نداشته است.
زینب بخشی سعید مهرپور
ارزیابی کتاب های درسی آموزش زبان انگلیسی دوره متوسطه اول و دوم در نظام آموزشی افغانستان از آنجا که کتاب های درسی مورد استفاده در هر نظام آموزشی می تواند تاثیر به سزایی بر کیفیت آموزش داشته باشند، هدف از تحقیق حاضر ارزیابی کتاب های درسی آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزشی افغانستان از کلاس ششم تا دوازدهم دوره متوسطه اول و دوم بر اساس چارچوب لیتل جان (1998) بوده است. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع توصیفی است. داده های مورد نظر در دو مرحله و از طریق دو روش جمع آوری شده است. در مرحله اول به 30 نفر از معلمان مجرب زن و مرد زبان انگلیسی که به صورت هدفمند انتخاب شده اند پرسشنامه لیتل جان (1998) جهت گردآوری داده های لازم در مورد ارزیابی کلی آن ها از کتاب های فوق الذکر داده شده است. در مرحله دوم پژوهشگر حاضر با انتخاب دو درس از هر کتاب به صورت تصادفی به ارزیابی دقیق و جزئی این کتاب های درسی بر اساس همان چارچوب پرداخته است. برای اطمینان از پایایی ارزیابی ها، داده های گرد آوری شده ازپرسشنامه ها با استفاده ازروش کرانباخ آلفا مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس داده های جمع آوری شده به دو روش فوق، با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که مولفین کتاب های درسی ارزیابی شده برای افزایش مهارت های ارتباطی عمومی دانش آموزان (متعلمین) به منظور برقراری ارتباط در شرایط واقعی زندگی و بیان احساساتشان تلاش قابل توجهی کرده اند. کتاب های درسی ارزیابی شده در هدایت معلمان برای مدیریت کلاس های (صنف های) یادگیری و دخالت دادن دانش آموزان در فعالیت ها و تصمیم گیری های کلاس درسی موفقیت آمیز بوده اند. از همه مهم تر، این کتاب های درسی به طور عمده بر انجام فعالیت های کلاسی و تبادل نظر به صورت گروهی تاکید کرده ودانش آموزان را به استفاده از زبان انگلیسی تشویق نموده اند. وازه های کلیدی: ارزیابی کتابهای درسی – چهارچوب لیتل جان( 1998) – آموزش – زبان انگلیسی – افغانستان
حمید رنجبر سعید مهرپور
مبحث تلفظ مدت ها ست که بنابر دلایل متعدّدی فراموش شده است. اجزای فرا بخشی تلفظ، خصوصا تکیه ی کلمات، می تواند تاثیر مهمی بر عملکرد زبان آموزان و معلم داشته باشد. با این وجود، تا کنون هیچ مطالعه ای به منظور بررسی دقت تعیین تکیه کلمات انگلیسی چند بخشی معلمان ایرانی صورت نگرفته است. مطالعه حاضر برای مشخص ساختن میزان دقت معلمان ایرانی در تلفظ کلمات انگلیسی بر حسب تعیین تکیه کلمات چند بخشی انگلیسی انجام شد، و تلاش شد تا مشخص شود که آیا روش تدریس معلمان، جنسیت، مدرک دانشگاهی، سن، و تجربه تدریس آنها رابطه ای با دقت آن ها در تلفظ صحیح کلمات دارد. به این منظور، شصت معلم انگلیسی با سنین و تجربه ی تدریس مختلف در دو موسسه آموزش زبان واقع در شیراز، که از دو روش گوناگون آموزش زبان ارتباطی (سی ال تی) و روش آموزش گفتاری-شنیداری (اِی ال ام) استفاده می کردند در این مطالعه شرکت نمودند. شرکت کنندگان 30 معلم زن و 30 معلم مرد بودند که بر اساس روش دسترسی آسان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار استفاده شد. ابزار اول فهرستی از33 کلمه ی انگلیسی مشکل ساز با تعداد هجا های مختلف بود و دومین ابزار آزمونی بود که بر اساس همان فهرست در متنی منسجم تهیه شده بود. از شرکت کنندگان خواسته شد دو آزمون را انجام دهند: ابتدا از آن ها خواسته شد تا کلمات را در انزوا بخوانند و سپس کلمات را در متن بخوانند. ابتدا آمار توصیفی داده های جمع آوری شده مشخص شد و سپس از آزمون مربع خی گرفته برای پاسخ دادن به سوالات تحقیق استفاده شد.. نتایج تحقیق نشان داد که در مجموع معلمان ایرانی دقت تلفظ نسبتا قابل قبولی با توجه به اینکه تکیه کلمات د ر هر دوگروه از کلمات(کلمات در انزوا و کلمات در متن ) متفاوت بود. بعلاوه، دقت آن ها در مورد کلمات با تعداد بخش های متفاوت بود. تحلیل داده ها نشان داد که جنسیت نقشی قابل ملاحظه را در تکیه کلمات به شکل مناسب ایفا می کند، اما در مورد مدرک تحصیلی معلمان تفاوت قابل محاظه ای یافت نشد. با وجود این که شرکت کنندگان با سن بیشتر در بیان تکیه کلمات دقیق تر بودند، تجربه ی تدریس تاثیر قابل ملاحظه ای بردقت تلفظ شان نداشت. در پایان، مشخص شد عملکرد تلفظ معلمانی که بر اساس اصول روش ای ال ام تدریس کردند به میزان قابل ملاحظه ای بهتر از معلمانی که از روش تدریس سی ال تی بهره می بردند بود
عبدالرسول قنبری رحمان صحراگرد
چگونگی نمود طبقه بندی بازنگری شده بلوم در مجموعه کتابهای تاپ ناچ به کوشش عبدالرسول قنبری پژوهش حاضر تمرینهای موجود در مجموعه کتابهای تاپ ناچ را بر اساس ااگوی طبقه بندی بازنگری شده بلوم (2001) بررسی کرده است. از هشت کتاب موجود سه درس برای تحلیل بصورت تصادفی انتخاب شدند. بر اساس مدل رزمجو و کا ظم پور فرد (2012) تمرینهای درسها کد گذاری شدند. سپس فراوانی و درصد داده ها بر اساس مدل بازنگری شده بلوم مشخص شد. جهت مشخص کردن تفاوت بین سطوح دانش از چند مجذور خی(chi-square) استفاده شد و نتایج نشان داد که توزیع اهداف یادگیری در مجموعه کتابهای تاپ ناچ برابر و همسان نیستند و مهارتهای فکری سطح پایین در مقایسه با مهارتهای فکری سطح بالا متداولتر هستند. این نتایج همچنین نشان داد که در مجموعه کتابهای تاپ ناچ هیچ گونه توجهی به دانش فرا شناختی نشده است. در میان مهارتهای رده پایین فکری، مهارتهای " درک کردن" ، " به کار بردن" و " به یاد آوردن" به ترتیب گستره بیشتری را در بر می گرفتند. در میان مهارتهای رده بالای فکری ، " خلق کردن" غالبترین مهارت بود و مهارتهای " تحلیل کردن" و " ارزیابی کردن" به ترتیب در جایگاههای بعدی قرار میگرفتند. واژگان کلیدی: بررسی کتب ، طبقه بندی بازنگری شده بلوم، اهداف یادگیری
مهدی وجدانی فیروز صدیقی
چکیده ندارد.
محمدسعید ایزدی سعید مهرپور
چکیده ندارد.
حسن نجفی سعید مهرپور
چکیده ندارد.
یلدا فلاحی سعید مهرپور
امثال جز جدائی ناپذیرزبان هستند، که تأثیرات ارزشهای فرهنگی یک جامعه را بر زبان نشان می دهد. بی شک امثال در غالب کلامی آهنگین و کوتاه بازتابی از طریق اندیشیدن، رفتار یک اجتماع و رسومات آن است. از اینرو مطالعه امثال می تواند در برررسی و تقابل ادبیات و فرهنگ دو ملت کاربرد مستقیم داشته باشد. پژوهش حاضر با تحقیق در دویست و ده مثل رایج انگلیسی با معادل فارسی آن، به مقایسه تحلیلی امثال دو زبان فارسی و انگلیسی از دیدگاه جامعه شناختی زبان می پردازد تا به کمک این تحلیل مقابله ای از نقطه نظر اجتماعی، فرهنگی و زبانی به نقاط اشتراک و افتراق در دو فرهنگ پارسی و انگلیسی و شدت و حدت این ارتباط آگاه شود.در امثال بسیاری دراین دو زبان با یک همپوشی ساختاری و محتوایی روبرو می شویم که می تواند انعکاسی از الگوهای مشترک بین زبانی باشد و امثال متفاوت نتیجه ی تاثیرات فرهنک و اجتماع است بر آن زبان. همچنین در این پژوهش به مطالعه ی رابطه امثال با عوامل و نهادهای جامعه شناسی ومردم شناسی چون طبیعت، سنت و عقاید، مذهب و غیره پرداخته شده است. این دیدگاه اجتماعی و کاربردی به ما اجازه می دهد تا با دیدی ماوراء ساختار زبانی و کلامی به عقاید و پیش زمینه های فرهنگی یک ملت را که مثل به تصویر می کشد، دست یابیم. این بررسی می تواند راهگشایی جهت ارتباط بهتر و ترقی فهم متقابل بین دو جامعه باشد.