نام پژوهشگر: پروین صمدی
ندا احمدی قوام آباد عذرا دبیری اصفهانی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه برنامه های درسی دوره متوسطه به ویژگیهای یک شهروند مطلوب از دیدگاه معلمان و دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه شهر کرج در 3 رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و ادبیات و علوم انسانی انجام شده است. در این پژوهش ، تعداد250 دانش آموز و82 معلم به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش ، پرسشنامه محقق ساخته می باشدکه روایی آن به وسیله صاحب نظران مورد تائید قرار گرفته و اعتبار آن نیز به وسیله آلفای کرونباخ محاسبه شده است. داده های پژوهش با استفاده از دو روش توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شده است. در روش توصیفی به منظور توصیف داده ها از جدول توزیع فراوانی و درصد و میانگین و انحراف استاندارد و در روش استنباطی به منظور تعمیم نتایج به جامعه مورد نظر از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه و آزمون تی گروه های مستقل استفاده گردیده است . نتایج پژوهش نشان داد: معلمان و دانش آموزان اعتقاد دارند که به مولفه های آموزش حقوق شخصی ، مشارکت در امورجامعه ، تفکرانتقادی و مولفه میهن پرستی در برنامه های درسی دوره متوسطه در سطح پایین توجه شده است. معلمان میزان توجه به مولفه های آگاهی از قوانین ومقررات اجتماعی، مسئولیت پذیری ،علاقه به حفظ میراث فرهنگی و هویت ملی و مولفه علاقه به حفظ محیط زیست را در سطح پایین و دانش آموزان در سطح بالا ارزیابی نموده اند. از نظر معلمان رشته ادبیات و علوم انسانی میزان توجه به سه مولفه آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی ، میهن پرستی و علاقه به حفظ میراث فرهنگی و هویت ملی دربرنامه های درسی بیشتر بوده، اما از نظر میزان توجه به سایر مولفه های شهروندمطلوب از دیدگاه معلمان سه رشته تفاوت معنادار آماری مشاهده نگردید. در زمینه مولفه های آگاهی از حقوق شخصی،آگاهی از قوانین و مقررات ، مشارکت ،مسئولیت پذیری ، تفکرانتقادی ، حس وطن پرستی و علاقه به حفظ میراث فرهنگی و هویت ملی میانگین کسب شده توسط دانش آموزان گروه علوم انسانی بالاتر از دو گروه دیگر بود. در مولفه علاقه به حفظ محیط زیست دانش آموزان گروه علوم تجربی میانگین بالاتری کسب نموده اند. دانش آموزان درخصوص توجه برنامه های درسی به ویژگی های شهروند مطلوب به طور معناداری نگرش مثبت تری نسبت به معلمان داشتند.
زینت شرفی پروین صمدی
چکیده: تردیدی نیست که هدف غایی از آموزش دینی، تربیت انسان شایسته و وارسته ای است که صلاحیت تقرب به درگاه الهی را داشته باشد، خدا را به عنوان رب یگانه انسان و جهان بشناسد و او را به عنوان رب خویش انتخاب نماید، فقط به ربوبیت او تن دهد و از هر چه غیر اوست جدا شود. از سوی دیگر توسعه فرهنگ دینی جامعه و قوام آن بعنوان زیربنا، مستلزم توجه به کیفیت آموزش دینی در نظام رسمی تعلیم و تربیت است.بررسی اجمالی فرایند تدوین برنامه های درسی در نظام آموزش و پرورش ایران، نشان از عدم توجه همه جانبه به نیازسنجی و بالطبع عدم انطباق برنامه های درسی با نیازهای متنوع در عصر حاضر است. از سوی دیگر مشروعیت برنامه های درسی در گرو نقش و تاثیری است که در جهت تحقق مجموعه ای از نیازهای فردی و اجتماعی ایفا می نمایند. با عنایت به مطالب فوق، هدف پژوهش حاضر نیازسنجی آموزشی برنامه درسی تربیت دینی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران است، روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی، نمونه آماری300 نفر(150 نفر دختر و 150 نفر پسر) از دانش آموز دوره پیش دانشگاهی در مناطق ( 12 و 14) شهر تهران و ابزار سنجش به صورت پرسشنامه ای 40 سوالی محقق ساخته طراحی و پس از اعتباریابی و سنجش روایی، پرسشنامه اجرا شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که: - از نظر دانش آموزان حوزه تربیت دینی با همه ابعاد شناختی، عاطفی، رفتاری- عملکردی رابطه ای مثبت و معنادار در سطح01/0> p دارد، - بین نظرات دانش آموزان در اولویت دادن به مهارتها تفاوت معناداری وجود دارد، دانش آموزان در انتخاب مهارتها اولویت قائل هستند و در حیطه شناختی نیاز بیشتری به آموزش دارند و این نیازها در هر دو منطقه به ترتیب شامل شناختی، رفتاری- عملکردی و عاطفی است. - مقایسه نیازهای دختران و پسران نشان می دهد؛ دختران در مقایسه با پسران در نیازهای شناختی تفاوت دارند ولی هیچ گونه تفاوت معنی داری بین دختران و پسران در بعد عاطفی و رفتاری- عملکردی دیده نشده است. کلید واژه ها: تربیت دینی، نیازسنجی آموزشی، رویکرد عقلانی
نسیبه حسن نتاج عزت خادمی
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر برنامه درسی پنهان مدارس بر تحقق اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسط انجام گرفت. مفهوم برنامه درسی پنهان از طریق مطالعات کتابخانه¬ای تبیین و تدوین شد. همچنین شاخص¬های برنامه درسی پنهان که بر تحقق اهداف این برنامه درسی تأثیرگذار بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. محقق برای پی بردن به سوال تحقیق (آیا برنامه درسی پنهان مدارس بر تحقق اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسط تأثیرگذار است؟) چهار مولفه را انتخاب و به تجزیه و تحلیل آنها به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته است. محور کلی سوالات پژوهش، سنجش تأثیرات حاصل از برنامه درسی پنهان بر باورها، نگرش¬ها و طرز تلقی¬ها و در نهایت بر عملکردشان در مواجه با اهداف برنامه درسی دینی بوده است. هدف این تحقیق تبیین پیامد های برنامه درسی پنهان برتحقق اهداف برنامه درسی مدون دینی دوره متوسطه است که براساس این هدف سوالات پژوهش به قرار زیر می باشد: 1- آیا جو اجتماعی مدرسه به عنوان مولفه برنامه درسی پنهان بر تحقق اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسط تأثیرگذار است؟ 2- آیا معلم و تعاملات او به عنوان مولفه برنامه درسی پنهان بر تحقق اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسط تأثیرگذار است؟ 3- آیا تعاملات دانش¬آموزان در مدرسه و کلاس درس به عنوان مولفه برنامه درسی پنهان بر تحقق اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسطه تأثیرگذار است؟ 4- آیا قوانین و مقررات مدرسه به عنوان مولفه برنامه درسی پنهان بر تحقق اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسطه تأثیرگذار است؟ یافته¬های پژوهش پس از تبیین و ارائه اطلاعاتی کامل راجع¬به 2 مقوله برنامه درسی پنهان و تعلیم و تربیت دینی و اهداف آن، حاکی از تأثیرگذاری عمیق برنامه درسی پنهان بر رفتار، نگرش و بینش دانش¬آموزان و در نهایت بیانگر تاثیرپذیری اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسطه از برنامه درسی پنهان است.نتایج تحقیق نشان می¬دهد که در این میان محیط «اجتماعی مدرسه»مهم¬ترین شاخص از برنامه درسی پنهان بوده که بیش از سایر عوامل،اهداف را تحت الشعاع قرار میدهد که نادیده گرفتن آنها دستیابی به اهداف را امکان پذیر نمی سازد. واژگان کلیدی: 1- برنامه درسی پنهان 2- تعلیم و تربیت دینی 3-اهداف برنامه درسی دینی دوره متوسطه
سمانه رشتبر دارانداش فرشته ناظرزاده کرمانی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بهرهوری با وجدانکاری کارکنان سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران بود. در پژوهش حاضر از روش همبستگی استفاده گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد شدهی بهرهوری و وجدانکاری بود که توسط 225 نفر از کارکنان سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران پاسخ داده شد. جهت توصیف دادهها ازآمارتوصیفی و برای تحلیل از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغییری گام به گام، تحلیل واریانس چندمتغیری، آزمون باکس، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون لوان وآزمون t برای گروههای مستقل استفاده شد. نتایج عبارتند از: ـ مولفههای بهرهوری با وجدانکاری همبستگی منفی معنادار داشت، ضرایب همبستگی از 138/0- الی 298/0- در نوسان بود. ارتباطات و وجدانکاری کمترین همبستگی (138 /0-) و مدیریت مبتنی برهدف و وجدانکاری بیشترین همبستگی (298 /0-) را داشتند. همبستگی کل بهرهوری و وجدانکاری منفی معنادار بود. یعنی سازمان وجدانکاری افراد را برای دادن امکانات مدنظر قرار نمی?دهد. فقط همبستگی ترفیع و وجدانکاری " معنادارنبود". ـ برای پیشبینی مولفههای بهرهوری با وجدانکاری، (چون مولفههای بهرهوری همبستگی معنادار داشتند) از رگرسیون چند متغیری گام به گام استفاده شد. با رگرسیون گام به گام فقط مدیریت مبتنی بر هدف شرایط ورود به معادله را داشت که 9/8 درصد از واریانس وجدانکاری را تبیین میکرد. چون در تجزیه مجموع مجذورات در تحلیل رگرسیون چند متغیری 01/0 p< ،72/21= (223،1) f بود پس رابطه بین وجدانکاری و مدیریت مبتنی برهدف معنادار بود. ـ بهرهوری و مولفههای بهرهوری در ابعاد مختلف وجدانکاری تفاوت معنادار نداشت (05/ 0< p). ـ بهرهوری و مولفههای بهرهوری در زنان و مردان، متأهلین و مجردان، سوابق کاری متفاوت و سطوح تحصیلی گوناگون تفاوت معناداری نداشت. ـ سن بر وجدانکاری تأثیر معنادار داشت. وجدانکاری در سنین بالا بیشتر بود. واژگان کلیدی: بهره?وری، وجدان?کاری، کارکنان سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران