نام پژوهشگر: طاهر علیمحمدی
طاهره قدسی طاهر علیمحمدی
چکیده واژه "ارتداد" در لغت به معنای"رجوع و بازگشت" و در اصطلاح فقیهان به معنای "اختیار کفر بعد از اسلام آوردن" است. در فقه امامیه ارتداد بر دو قسم "فطری" و "ملّی" است؛ ولی در فقه مذاهب چهارگانه، تنها یک قسم و با احکامی همانند مرتد ملّی مطرح می باشد. با وجود اتّفاق نظر در معنای مرتد ملّی، فقهای امامیه در تعریف مرتد فطری اختلاف نظر دارند. در این نوشتار، ضمن بیان اختلاف مذکور، به بررسی روایات دالّ بر این تقسیم و سپس احکام ارتداد از دیدگاه مذاهب پنجگانه پرداخته شده است. مهمترین تفاوت ارتداد فطری با ملّی، حکم قتل و عدم پذیرش توبه مرتد فطری است که در این تحقیق به مستندات آن پرداخته می شود.
سارا خدایوندی طاهر علیمحمدی
از راه های انحلال نکاح، طلاق است که به دو صورت رجعی و بائن تحقق می پذیرد. بائن نیز خود انواعی دارد که در این پایان نامه به دو نوع آن؛ یعنی طلاق خلع و مبارات پرداخته شده است. در طلاق خلع، مرد همسرش را که از زندگی با او کراهت دارد، در مقابل پرداخت فدیه، طلاق می دهد. طلاق مبارات نیز به همین صورت است با این تفاوت که در مبارات کراهت از هر دو طرف وجود دارد. ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع از اینجا روشن می شود که با وجود مبتلا به بودن، پژوهشی درخور در باره آن به شکل جامع و تطبیقی میان مذاهب پنج گانه اسلامی انجام نپذیرفته است. پرداختن به این موضوع به شکل تطبیقی ضمن روشن کردن نقاط اشتراک و افتراق مذاهب در مسئله ی مذکور معلوم خواهد ساخت که در کدام یک از آنها به حقوق زن بیشتر توجه شده است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته به دست آمده است که میان مذاهب اهل سنت با مذهب امامیه در جایی که زن و مرد هر دو از هم کراهت داشته باشند و زن خواهان طلاق باشد، یک تفاوت اصلی وجود دارد و آن این است که در مذهب امامیه مرد نمی تواند بیشتر از مهر از زن دریافت نماید. از چنین طلاقی به مبارات تعبیر می شود؛ اما در مذاهب اهل سنت این گونه نیست و مرد می تواند فدیه ای بیش از مهر از زن دریافت نماید و به همین دلیل طلاقی با عنوان مبارات در فقه اهل سنت مطرح نشده است.
زینب بیرانوند سیدرحمت اله موسوی مقدم
چکیده انسان در دنیای معاصر نیازمند تدوین مدل و سبک معناداری از زندگی است تا با رصد کردن نقطه تعالی و کمال، بر محور آن حرکت کند و به مسیر هدایت رهنمون شود. رسیدن به چنین مدلی از زندگی که ضرورت آن از سوی بسیاری از انسان شناسان و فیلسوفان الهی و حتی غیر الهی مورد تأکید قرار گرفته، نیازمند ارائه ی الگوی شایسته ای به نام «انسان معنوی»است. پژوهش حاضر که در همین راستا انجام پذیرفته، به تبیین و تحلیل دیدگاههای دو اندیشمند و دو فیلسوف الهی، ابن سینا به عنوان یک متفکر عقل گرا، و علامه ی طباطبایی به عنوان یک حکیم صاحب نظر در حکمت متعالیه، در خصوص «انسان معنوی» و ویژگیهای آن پرداخته و با شاخص قرار دادن عقل و وحی، مدلی از انسان معنوی را جهت دستیابی به زندگی معنادار، ارائه نموده است. در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی انجام پذیرفته، طی دو فصل، مبانی نظری و ویژگیهای انسان معنوی از دیدگاه هر دو متفکر، بررسی شده و در یک فصل با تطبیق آرای آنان، وجوه اشتراک و اختلاف به دست آمده است، انسان معنوی در حکمت سینوی به وجهی همان «انسان معقول» و در اندیشه علامه ی طباطبایی، برخوردار از صبغه ی دینی و مبتنی بر گرایشات فطری است. گرچه انسان معرفی شده توسط آن دو مشترکاتی دارند، اما در اندیشه ی علامه طباطبایی به دلیل تکیه بر تعالیم دینی در کنار دریافت های عقلی، از برجستگی خاصی برخوردار است. کلید واژگان: انسان معنوی، ابن سینا، علامه ی طباطبایی، عقل و وحی.
بهزاد آزادی سلیمانیه عبدالجبار زرگوش نسب
چکیده تخفیف مجازات و عفو، وسیله گذشت و ابزار رأفت و محبّت است که توسط قانون گذار، رئیس حکومت وگذشت اشخاص، در جهت حصول اهداف و مصالح خاص فردی و اجتماعی صورت می گیرد.. عفو که شامل عفو خصوصی و عمومی می شود سبب از بین رفتن مجازات می گردد. پرواضح است که اتّخاذ این تدبیر از جمله سیاستهای حکومتها در قبال جرایم و کیفرزدایی است که سابقه تاریخی و اسلامی دارد. در قانون مجازات اسلامی با توجّه به شرایط و ویژگیهای خاصی، حاکم و یا دادگاه می توانند عفو نموده و یا تخفیف در مجازات دهند؛ از جمله این شرایط می توان به ویژگیهای خاص متهم، همکاری موثر وی، توبه پس از اقرار، وجود بیّننهو عدم آن و... اشاره نمود. پژوهش حاضر، با روش تحلیلی توصیفی به موضوع «مبانی فقهی تخفیف مجازات و عفو در قانون مجازات اسلامی ایران» پرداخته و در طی پنج فصل، این مبانی را در آیات قرآن، روایات و کتب فقهی مورد بررسی قرار داده است و با توجّه به اینکه توبه، نوعی تخفیف محسوب می گردد و بنای شارع نیز بر تخفیف است، آیات و روایاتی که در رابطه با توبه در حدود می باشند نیز مورد بحث قرار داده است.اهمّ مسائل این پژوهش در ابواب فقهی حدود، از جمله: حدّ زنا، قوّادی، مساحقه، لواط، محاربه، ارتداد، قذف، سرقت، باب قصاص، دیات و تعزیرات بیان شده است.نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش این است که اگر تخفیف و عفو حساب شده، دقیق و براساس شرایط خاص صورت گیرد، در جامعه آثار مثبتی را به دنبال خواهد داشت که از آن جمله می توان به ایجاد انس و الفت در بین افراد، حفظ بنیان خانواده، رفع دشمنی و کینه توزی و حفظ دوستی و... اشاره نمود و همین محاسن سبب شده که در حدّ وسیعی عفو و تخفیف توسط قرآن کریم ، روایات معصومین و به تبع آن فقها مورد سفارش واقع شود. کلیدواژه گان: تخفیف مجازات، عفو، حدود، قصاص و دیات، تعزیرات.