نام پژوهشگر: سید سیاوش ساعی دهکردی
احسان غفاری سید سیاوش ساعی دهکردی
فلزات سنگین با ورود به بدن انسان، مشکلاتی از قبیل سرطان و غیره ایجاد می نمایند. این عناصر با ورود به بدن در ارگان های حیاتی مانند کبد و کلیه ها تجمّع پیدا می کنند. به عنوان مثال ارگان های هدف سرب و کادمیوم به ترتیب سیستم عصبی و کلیه ها می باشند. دو فلز سنگین مس و روی برای خیلی از فعّالیّت های آنزیمی در بدن انسان ضروری هستند اما افزایش میزان فلزات مذکور بیش از حد مجاز، باعث ایجاد اثرات سمّی در بدن می شود. یکی از راههای بسیار رایج ورود فلزات سنگین به بدن، مصرف مواد غذایی مختلف می باشد. سرکه به عنوان یک چاشنی خوش طعم، از زمانهای بسیار دور تا کنون مورد اقبال ایرانیان بوده است. در این تحقیق اولین بار در ایران، با هدف ارزیابی غلظت فلزات سنگین در انواع مختلف سرکه های تولیدی در کشور، انواع مختلف سرکه شامل خرما، انگور سفید، انگور قرمز و سیب از مارک های تجاری موجود در بازار بر اساس 24n= در طول 6 ماه جمع آوری شد. برای آنالیز فلزات مورد آزمایش از تکنیک پتانسیومتری استفاده شد. همچنین برای اطمینان از صحت عملکرد آنالیز پتانسیومتری و معتبر سازی روش پتانسیومتری تعدادی نمونه تصادفی از هر نوع سرکه بر اساس 4n= انتخاب با استفاده از طیف سنج های جذب اتمی شعله ای (بررسی غلظت مس و روی) و کوره گرافیتی (بررسی غلظت کادمیوم و سرب) آنالیز شدند. نتایج تحقیق نشان داد بیشترین میزان سرب، کادمیوم، مس وروی به ترتیب به سرکه های خرما (509/13±435/67)، سیب (384/3±878/13)، سیب (989/57±28/301) و خرما (42/177±8/1615) تعلق داشت. همچنین کمترین میزان سرب، کادمیوم، مس وروی به ترتیب به سرکه های انگور سفید (453/4±306/27)، انگور سفید (765/2±663/8)، انگور سفید (268/28±36/117) و انگور سفید (9/38±9/210) تعلق داشت. بررسی نتایج از لحاظ آماری نشان داد که اختلاف بین غلظت سرب، مس وروی در بین تعدادی سرکه ها معنی دار (05/0p<) است. مقایسه نتایج مربوط به غلظت های فلزات بررسی شده با استانداردهای ارائه شده مربوط به هر فلز در سرکه ها از سوی موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران نشان داد که هیچ یک از بیشینه حد مجاز تجاوز نمی نمایند و از این لحاظ خطری جامعه انسانی مصرف کننده در ایران را تهدید نمی نماید.
جواد انگارده عزیزاله فلاح مهرجردی
چکیده امروزه مصرف ماهی به عنوان یک منبع پروتئینی به جای دیگر منابع پروتئینی، باعث سوق دادن صنعت آبزی پروری به سمت تولید فراورده های با کیفیت بالا شده است. یکی از مهمترین معیارها برای تعیین کیفیت گوشت ماهی، میزان اسیدهای چرب ضروری آن می باشد. اسیدهای چرب جزء فعال لیپیدها می باشند که نقش مهمی در رشد و تغذیه دارند. به دلیل توسعه جوامع بشری، تحقیق برای منابع جدید غذایی ضروری به نظر می رسد. بنابراین تحقیقی به منظور بررسی امکان پرورشی سیاه ماهی در شرایط مختلف انجام شد. این ماهی در اکثر آب های شیرین ایران زندگی می کند و مفاومت قابل قبولی به شرایط نامساعد محیطی دارد. همچنین این ماهی کیفیت ارگانولپتیک مطلوبی به عنوان یک غذا دارد. در این مطالعه پس از صید سیاه ماهیان انگشت قد به چهار گروه تقسیم شدند و در آب شیرین و آب لب شور (24،12،6 گرم در لیتر) به مدت 18 هفته پرورش یافتند. در طول مدت پرورش تمامی گروه ها با جیره غذایی یکسانی و به صورت دستی تغذیه شدند. افزایش میزان شوری باعث بالا رفتن میزان رطوبت و کاهش میزان چربی در عضله سیاه ماهی شده بود ولی هیچ تاثیری روی کیفیت شیمیایی کبد ماهی نداشت. در مورد پروفایل اسیدهای چرب، شرایط مختلف پرورش هیچ تثیری روی میزان اسیدهای چرب اشباع (sfa) در عضله نداشت، در حالی که افزایش میزان شوری باعث افزایش میزان sfa در کبد شده بود. در مورد اسیدهای چرب با یک پیوند دوگانه (mufa)، با افزایش میزان شوری میزان آنها در هر دو بافت عضله و کبد کاهش یافته بود ولی در مورد اسید های چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه (pufa) با افزایش شوری میزان آنها افزایش پیدا کرده بود. در هر دو بافت عضله و کبد با افزایش شوری میزان دوکوزاهگزانوئیک اسید (dha) و ایکوزاپنتانوئیک اسید (epa) که از اسیدهای مهم چرب امگا-3 هستند افزایش یافته بود. با در نظر گرفتن نسبت اسیدهای چرب امگا-3 به امگا-6 و نسبت pufa به sfa، مطالعه حاضر نشان داد که سیاه ماهی پرورش یافته در شرایط مختلف برای تغذیه انسان مناسب است. کلمات کلیدی: سیاه ماهی، ترکیبات مغذی، پروفایل اسیدهای چرب، آبزی پروری
سجاد ابتکار اصل سید سیاوش ساعی دهکردی
چکیده: "بیلهر" (doremaaucherii) و "بن سرخ" (allium haemanthoides) از جمله گیاهان دارویی ارزشمندی هستند که در درمان بسیاری از دردهای شکمی و ورم های روده و معده (گاستریت) مورد استفاده قرار می گیرند. متاسفانه این گیاهان به دلیل بهره برداری بی رویه و غیر اصولی در معرض نابودی قرار گرفته اند. با توجه به استفاده های چند منظوره این گیاهان لازم است تحقیقات جامعی در این خصوص صورت گیرد. بدین منظور در این تحقیق ترکیبات شیمیائی و اسانس گیاه بیلهر در دو اکوتیپ ( زنگوا و سالدوران) و گیاه بن سرخ در دو اکوتیپ ( زنگوا و کوهرنگ) به همراه جوانه زنی آن ها (بیلهر در منطقه زنگوا و بن سرخ در منطقه کوهرنگ) بررسی شد. نمونه برداری در ارتفاعات کوه های استان های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری انجام گرفت. بهمنظوربررسیترکیبات شیمیاییاینگیاهان، اسانس گیریبا روش تقطیر با آبانجام شد. برایشناساییوتجزیهاسانسازدستگاهکروماتوگرافیگازیمتصلبه طیف سنج جرمی استفادهشد. جهت بررسی و مقایسه ارزش غذایی سه اکوتیپ مورد مطالعه در مرحله گلدهی ، نمونه هایی از برگ و ساقه را مخلوط و در 4 تکرار تهیه و پس از اسانس گیری میزانph، اسیدیته، درصد رطوبت وزنی تر، دیواره سلولی منهای همی سلولز، درصد خاکستر و پروتئین آن ها اندازه گیری شد. به منظور جوانه زنی این دو گونه یک طرح آزمایشی کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل 4*2 با دو عامل درجه حرارت، با 4 سطح 16،12،8، 4 درجه سانتی گراد و عامل شستشو با سه سطح (شستشو با آب، شستشو با اسید و بدون شستشو )و 4 تکرار برای هر تیمار استفاده شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که عمده ترین ترکیبات موجود در اسانس گیاه بیلهر شاملای- کاریوفیلن، بتا جورجونین، آلفا پینن، جرانیال، کامفور، هیکسا داکانوئیک اسید، کاریوفیلن اکسید و نرال بوده که حدود 34/87 درصد از ترکیبات اسانس اکوتیپ های مورد مطالعه را تشکیل می دهند. از مجموع 109 ترکیبی که در دو اکوتیپ بیلهر مورد شناسایی قرار گرفته است، 22 ترکیب بین دو اکوتیپ مشترک بوده که مجموعا به طور میانگین معادل 37/73 درصد از ترکیبات این اکوتیپ های گیاهی را شامل می شوند. عمده ترین ترکیبات موجود در اسانس گیاه بن سرخ شامل جرانیال (ای سیترال)، نرال (زد- سیترال)، دی متیل تری سولفید، کاریوفیلن اکسید، بورنئول، دی متیل تری سولفید، هیکساداکانوئیک اسید و کاریوفیلین اکسید بوده که حدود 34/91 درصد از ترکیبات اسانس گیاه بن سرخ را در دو اکوتیپ این مواد تشکیل می دهند. از مجموع 101 ترکیبی که در دو اکوتیپ بن سرخ مورد شناسایی قرار گرفتند، 27 ترکیب بین دو اکوتیپ مشترک بود. به طور کلی نتایج حاصل از بررسی ارزش غذایی این گیاهان نشان داد که در گیاه بیلهر تفاوت معنی داری (01/0 >p) در مقادیر درصد اسیدیته، رطوبت، دیواره سلولی (ndf)، قندهای محلول در آب (wsc)، هضم پذیری ماده خشک (dmd)، در سه اکوتیپ زنگوا، بید سردره و جونقان وجود دارد. همچنین در گیاه بن سرخ مقادیر ph، درصد رطوبت، دیواره سلولی ndf) )، قندهای محلول در آب (wsc)، هضم پذیری ماده خشک (dmd) و دیواره سلولی منهای همی سلولزadf)) در سه اکوتیپ زنگوا، بید سردره و کوهرنگ اختلاف معنی داری ( 01/0 >p ) نشان دادند. بررسی نتایج میانگین درصد جوانه زنی این گیاهان نشان داد در هر دو گونه بیشترین نرخ جوانه زنی در دمای 4 درجه سانتی گراد اتفاق افتاد. در گیاه بیلهر تیمار شستشو با آب و در گیاه بن سرخ تیمار شستشو با اسید بیشترین تاثیر را بر نرخ جوانه زنی داشتند. واژگان کلیدی: بیلهر، بن سرخ، کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، کروماتوگرافی گازی
پرویز خیبری فرحناز خلیقی سیگارودی
میکروارگانیسم های بیماری زا یا فساد زای مواد غذایی سالانه سبب بروز خسارت های اقتصادی فراوان در سراسر جهان می گردند. همچنین استفاده بی رویه از نگه دارنده های ضد میکروبی غذایی و دارو ها یا ترکیبات شیمیایی ضد باکتریایی و ضد انگلی در دهه های اخیر سبب پدید آمدن انواع گوناگون مقاومت های میکروبی شده است. سمیت دارویی نیز یکی دیگر از عوارض نا مطلوب ترکیبات شیمیایی است. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی ترکیب شیمیایی، فعالیت ضد میکروبی منفرد و ترکیبی و فعالیت ضد لیشمانیایی روغن فرار گیاه کرفس کوهی به دست آمده از اکوتیپ کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. روغن فرار با سیستم اسانس گیر مجهز به کلونجر به دست آمد. سپس روغن فرار به کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی مزدوج با طیف سنج جرمی تزریق شده خاصیت ضد میکروبی منفرد و ترکیبی به ترتیب با روش های رقت سازی میکرو براث و تیتراسیون چکربورد ارزیابی گردید. خاصیت ضد لیشمانیایی روغن فرار کرفس کوهی با تهیه غلظت های مختلف روغن فرار در محیط های کشت اختصاصی و شمارش انگل در زمان های گوناگون بررسی شد. نتایج آنالیز شیمیایی نشان داد که بالاترین و کمترین میزان ترکیبات به ترتیب سسکوئی ترپن های هیدروکربنی (77/51 درصد) و مونوترپن های اکسیژنه (7/2 درصد) تعلق دارد. روغن فرار کرفس کوهی دارای خاصیت ضد میکروبی ضعیف تا متوسط علیه میکروارگانیسم ها بود. حساس ترین و مقاوم ترین میکروارگانیسم ها به ترتیب لیستریا مونوسایتوژنز (750 میکروگرم در هر میلی لیترmic=) و سودوموناس آئروژینوزا (500 میکروگرم در هر میلی لیترmic=) بودند. خاصیت ضدمیکروبی ترکیبی (روغن فرار کرفس کوهی + روغن فرار دارچین) سبب بروز پدیده هم افزایی (1-625/0fici=) یا افزایشی (5/0-375/0fici=) شد، که بسیار نوید بخش و امیدوار کننده می باشد. خاصیت ضد لیشمانیایی روغن فرار کرفس کوهی با افزایش غلظت از 5/1 به 10 درصد و افزایش زمان از 24 ساعت به 72 ساعت به خصوص در دوزهای بالا تشدید شد. هرچند خاصیت ضد لیشمانیایی روغن فرار کرفس کوهی در بالاترین و موثرترین غلظت و زمان (10 درصد و 72 ساعت) از داروی استاندارد گلوکانتیم ضعیف تر و اختلاف نتایج بین این دو معنی دار (05/0p<) بود. در پایان می توان نتیجه گرفت که از روغن فرار کرفس کوهی می توان به صورت ترکیبی یا یک روغن فرار دیگر مانند دارچین نتایج ضد میکروبی قدرتمندتری را به دست آورد. لازم به ذکر است خاصیت ضد لیشمانیایی روغن فرار کرفس کوهی به تنهایی نمی تواند به اندازه داروی شیمیایی انتخابی موثر واقع شود و شاید استفاده ترکیبی از روغن فرار کرفس کوهی با گلوکانتیم در تحقیقات آینده نتایج بهتری را در بر داشته باشد.
پویا شیروانی دهکردی سید سیاوش ساعی دهکردی
چکیده امروزه از شیرخشک به عنوان یکی از جایگزین های مناسب برای شیر مادر یاد می کنند. این واقعیت از آنجا سرچشمه می گیرد که با صنعتی شدن جوامع، شیر مادر به تنهایی برآورنده ی نیازهای تغذیه ای نوزادان نمی باشد. این مطالعه با هدف بررسی و اندازه گیری غلظت های عناصر سمی و تغذیه ای گوناگون شامل آرسنیک، جیوه، کادمیوم، سرب، کروم، سلنیوم، مولیبدن، آهن، آلومینیوم، مس، روی، منگنز، منیزیوم و کلسیم در برچسب های گوناگون شیرخشک عرضه شده در بازار ایران انجام پذیرفت. برای آنالیز هریک از عناصر یاد شده از تکنیک پلاسمای زوج شده ی القایی/طیف سنجی نشر نوری بهره گرفته شد. در بین عناصر اندازه گیری شده، کلسیم پرمقدارترین (بالاترین غلظت 05/115 ± 5129 میکروگرم به ازای گرم) عنصر بود. هم چنین عناصری مانند کادمیوم (پایین ترین غلظت 0002/0 ± 002/0 میکروگرم به ازای گرم)، جیوه (پایین ترین غلظت 005/0 ± 019/0 میکروگرم به ازای گرم) و سرب (پایینترین غلظت 001/0 ± 006/0 میکروگرم به ازای گرم) دارای کمترین مقادیر اندازه گیری شده بودند. در بین پودرهای فرموله ی آغازگر، پس از 6 ماهگی، پس از 12 ماهگی و 2 تا 10 سالگی؛ اختلافات معنی دار (05/0p<) در غلظت عناصری مانند کلسیم، منیزیوم و منگنز مشاهده شد. در مورد سایر فلزات اختلاف معنی داری وجود نداشت. تفاوت غلظت عنصر منگنز بین پودرهای دارای پایه ی شیر و پودرهای دارای پایه ی سویا، معنی دار بود (05/0p<). همچنین، تفاوت های موجود در غلظت های سایر عناصر در پودرهای فرموله ی دارای پایه ی شیر و پودرهای فرمولهی دارای پایه ی سویا معنی دار نبود. تفاوت موجود در غلظت عناصر اعم از سمی و غیر سمی، بازتاب دهنده ی نوع مادهی اولیه ی به کار گرفته شده برای تولید پودرهای فرموله ی نوزادان، مراحل پروسسینگ یا فرآوری و نوع بستهبندی به کار گرفته شده می باشد. در استانداردهای بین المللی، حداکثر میزان مجاز فلزات سمی تنها برای 2 عنصر سرب و کادمیوم به ترتیب برابر با 02/0 میکروگرم در گرم و 01/0 میکروگرم در گرم ارائه شده است. بررسی نتایج پژوهش اخیر نشان می دهد، مقادیر سرب و کادمیوم به ترتیب در 9 و 14 عدد از نمونه های شیرخشک عرضه شده در بازار ایران بیشتر از حداکثر میزان های مجاز یاد شده می باشد. همچنین، 31 و 26 نمونه به ترتیب از نظر غلظت های سرب و کادمیوم در محدوده ی مجاز قانونی قرار داشتند. لازم به ذکر است، اکثریت غلظت های به دست آمده مربوط به عناصر تغذیه ای، در محدوده ی مجاز استاندارد قرار داشتند. با توجه به آنکه تعیین سطوح عناصر از دو دیدگاه تغذیه ای و سمی دارای اهمیت فراوانی می باشد؛ لذا بررسی های منظم پودرهای فرموله شده ی نوزادان برای آگاهی از وضعیت عناصر یاد شده امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد.
شبنم پورصفر بروجنی سید سیاوش ساعی دهکردی
چکیده این مطالعه با هدف تعیین غلظت سرب، کادمیوم و جیوه در نمونه های آغوز و شیر انسان (شیر ترانزیشنال، شیر ماچور،شیر دوره ی نوباوگی) در طول دوران نوزادی (در زمان های 1، 2 و 3) ودوره ی نوباوگی (زمان 4) در استان چهار محال و بختیاری انجام شد. علاوه بر این تأثیر خصوصیات آماری و سوماتومتریک بر روی غلظت فلزات سمی بر روی نمونه های شیر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین روش های مختلف هضم شامل هضم میکروویو، خشک و مرطوب مورد مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل عناصر با استفاده از تکنیک اسپکترومتری نشری پلاسمای زوج شده القایی (icp-oes) انجام شد. به منظور بهبود حد تشخیص جیوه غلظت های مختلف کلرید قلع دی هیدرات به جریان اصلی نمونه ی هضم شده اضافه شد. بهترین نتایج بازیافت (>90) و دقت (%10>rsd) با استفاده از روش هضم میکروویو به دست آمد. همچنین بیشترین شدت در هنگام استفاده از غلظت % 5/12 کلرید قلع دی هیدرات در طول موج 227/194 نانومتر به ثبت رسید که در واقع این افزایش شدت سبب دستیابی به پایین ترین حد تشخیص از 7/1 میکروگرم به ازای لیتر به میزان 15/0 میکرو گرم به ازای لیتر شد. غلظت سرب، کادمیوم و جیوه از زمان یک به زمان چهار کاهش یافت. غلظت سرب در آغوز، شیر ترانزیشنال، شیر بالغ و شیر دوران نوباوگی به ترتیب 015/0± 07/3، 11/ 0 ±43/2، 09/ ± 095/1 و 08/0 ± 89/1 میکروگرم در لیتر بود. غلظت کادمیوم در آغوز، شیر ترانزیشنال، شیر بالغ و شیر دوران نوباوگی به ترتیب 07/0 ± 65/0، 05/0 ± 63/0 07/0 ± 94/0 و 06/0 ± 86/0 میکروگرم در لیتر بود و همچنین غلظت جیوه در آغوز، شیر ترانزیشنال، شیر بالغ و شیر دوران نوباوگی به ترتیب 09/0± 19/1، 07/0 ± 9/0، 04/0± 68/0 و 04/0 ± 66/0 میکروگرم در لیتر بود. در مورد خصوصیات آماری و سوماتومتریک، مواجهه با دخانیات و تعداد دفعات مصرف ماهی تفاوت معنا داری (05/0>p) در غلظت سرب، کادمیوم وجیوه در بعضی از زمان های دوره ی شیردهی مشاهده شد. غلظت سرب، کادمیوم و جیوه در محدوده ی ایمنی اعلام شده توسط سازمان بهداشت جهانی بودند.