پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نظام ارزش های متعالی در دانشجویان ازطریق تعیین نظام ارزش های دانشجویان درهریک ازسطوح، رتبه بندی نظام ارزش ها ،وتعیین رابطه ویژگی های فردی بانظام ارزش های دانشجویان انجام گردید . جامعه آماری 4500 نفر(مجتمع علوم انسانی)و 2500 نفر(مجتمع علوم پایه) ،حجم نمونه 350 نفروباروش نمونه برداری خوشه ای انتخاب و پرسشنامه سلسله مراتب ارزش های آلپورت ، ورنون و لیندزی برروی افراد گروه نمونه اجرا گردید. ابزارتوسط مولفین ساخته شده وبنابراین ازروایی کافی برخورداراست.اعتبارابزارسنجش برای هریک ازارزش های6گانه نظری،اقتصادی،هنری،اجتماعی،مذهبی ،وسیاسی به ترتیب برابر86/0، 77/0، 83/0، 81/0، 82/0، و79/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که هریک ازارزش ها ی موردمطالعه درجامعه بالاست ،همچنین متغیر ارزش هنری بالاترین رتبه و در مقابل ارزش مذهبی پایین ترین رتبه ، و ارزش سیاسی ، اقتصادی ، نظری و اجتماعی در رتبه های دوم تا پنجم قرار دارد. دراین پژوهش رابطه ویژگی های فردی نیز با متغیرهای نظام ارزش های دانشجویان مطالعه واین نتایج به دست آمد: جنسیت باارزش اقتصادی وارزش هنری، تاهل باارزش اقتصادی،سن باارزش هنری،مقطع تحصیلی باارزش اقتصادی،نوع دانشکده باارزش هنری رابطه دارد.درهیچ یک ازارزش های دیگربامتغیرهای فردی، رابطه معنادارمشاهده نگردید .

این پژوهش با هدف تبیین ارزیابی کارآفرینی مدیران دانشگاه ایران انجام شده است. سوالات این پژوهش عبارتست از : 1. کارآفرینی مدیران در هریک از سطوح تا چه میزان است؟ 2. آیا کارآفرینی با ویژگی های فردی مدیران رابطه دارد؟ 3. رتبه بندی سطوح کارآفرینی مدیران در جامعه کدام است؟ برای پاسخ به این سوالات از یک پرسشنامه استفاده شده است و بر روی تحلیل عاملی میزان 62.9% و اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ 891% برآورد گردید. نتایج بدست آمده حاکی از وجود اعتبار در هر دو پرسشنامه است. پس از انجام تحلیل عاملی بر پایه سه شاخص ارزش ویژه، نسبت واریانس تبیین شده توسط هر عامل و طرح شیب دار تعداد 6 عامل برای مجموعه 75 سوالی پرسشنامه کارآفرینی استخراج مــــی گردد. برای نامگذاری عامل ها از چرخش واریماکس استفاده شد که منجر به استخراج عاملهایی به شرح ذیل گردید: اعتماد به نفس، استقلال، سازگاری، تلاش برای موفقیت، ریسک پذیری، مهارتهای اجتماعی، سپس با استفاده از آزمون تک نمونه ای میزان هریک از عوامل کارآفرینی و با استفاده از فاصله اعتماد 99 درصدی میزان هریک از سطوح ارزشی در گروه نمونه مورد سنجش قرار گرفت: متغیر ریسک پذیری بیش از حد متوسط و بالا، و متغیرهای اعتماد به نفس، استقلال، سازگاری، تلاش برای موفقیت و مهارتهای اجتماعی در حد متوسط . در مرحله بعدی از طریق آزمون فریدمن سلسله مراتب سطوح کارآفرینی : 1. ریسک پذیری، 2. مهارتهای اجتماعی 3. تلاش برای موفقیت، 4. اعتماد به نفس، 5. سازگاری، 6. استقلال بدست آمده در پایان نتایج نشان داد که طبق ارقام ماتریس همبستگی از ویژگی های فردی جنسیت فقط با متغیر مهارتهای اجتماعی ، سن با کارآفرینی به مفهوم کلی و تلاش برای موفقیت ، تجربه خدمتی فقط با تلاش برای موفقیت رابطه دارد. در مقابل ویژگی های فردی دیگر (تحصیلات ، شغل و تجربه مدیریتی) با هیچ یک از متغیرهای کارآفرینی رابطه معنادار ندارد.

چکیده این پژوهش با هدف تقویت زیست پایی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران ازطریق ارزیابی ویژگی های سازمان یادگیرنده وپاسخ به این سه پرسش انجام گرفت1-یادگیری سازمانی به مفهوم کلی وهریک از متغیرهای سازمان های یادگیرنده در جامعه مورد نظر تا چه میزان است ؟2- رتبه بندی متغیرهای ویژگی های سازمان یاد گیرنده در آموزش وپرورش کدام است ؟ 3- آیا متغیرهای سازمان یادگیرنده با ویژگی های فردی کارکنان رابطه دارد ؟ جامعه آماری پژوهش، کارکنان رسمی شاغل درپست های مدیریت تا کارشناسی ادارات مناطق19گانه سازمان آموزش وپرورش شهر تهران با جمعیت حدود 800 نفر هستند . حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران157نفروبه شیوه چندمرحله ای انتخاب شد . 170پرسشنامه توزیع و 165 پاسخنامه جمع آوری گردید.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای است با 42 سوال شامل پنج پاره تست شامل تسلط فردی، مدل های ذهنی، رویکرد مشترک، یادگیری گروهی، وتفکر سیستمی است.روایی پرسشنامه با استفاده از روایی همگراوتشخیصی،و اعتبار آن بااستفاده ازفرمول آلفای کرونباخ برای هریک ازپاره تست ها به ترتیب به مقدار69/0، 88/0، 86/0، 93/0، 90/0، و برای کل تست96 /0 برآورد گردید . برای پاسخ به پرسش یکم پژوهش از مدل t تک نمونه ای استفاده ونتایج حاصله نشان داد سازمان آموزش وپرورش شهر تهران ویژگی سازمان یادگیرنده به مفهوم کلی وهریک از متغیرهای 5گانه را در حد بالاوبیش ازحدمتوسط داراست . برای پاسخ به پرسش دوم از راه مدل فریدمن مشخص شد که مهارت های شخصی بالاترین رتبه و یادگیری گروهی پایین رتبه را دارد متغیرهای تفکرسیستمی ، مدل های ذهنی ،و بینش مشترک در رتبه های دوم تا چهارم قرار دارند. برای پاسخ به پرسش سوم پژوهش پژوهش به وسیله مدل همخوانی مجذور کای مشخص شد که هیچ یک ازمتغیرهای 5گانه با ویژگی های فردی کارکنان رابطه نداشته نتیجه گرفته می شود ویژگی های سازمان یادگیرنده ومتغیرهای پنجگانه آن مستقل از ویژگی های فردی کارکنان سازمان آموزش وپرورش تهران است .

چکیده شناسایی عوامل سازنده شایستگی مدیران خراسان رضوی سمیه رجب زاده پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل سازنده شایستگی های مدیران خراسان رضوی صورت گرفته است. برای پاسخ به پرسش های پژوهش « شایستگی مدیران از چه عواملی اشباع می شود، شایستگی مدیران در هریک از سطوح تا چه میزان است و آیا ویژگی های فردی با شایستگی مدیران رابطه دارد » پرسشنامه ای دارای 137 ماده بر پایه مقیاس لیکرت تهیه و اعتبار آن از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ به مقدار 9841/0 برآورد گردید. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و روش آن تحلیل عاملی اکتشافی می باشد. سپس بر پایه سه شاخص عمده ارزش ویژه، نسبت واریانس تبیین شده توسط هر عامل تعداد 16 عامل که روی هم 2/60 درصد از واریانس کل را تبیین می کند، از پرسشنامه شناسایی عوامل سازنده شایستگی مدیران استخراج شد و پس از چرخش واریماکس عوامل شایستگی مدیران به این ترتیب نامگذاری گردید که عبارتنداز: درک تفاوت های فردی، مدیریت تغییر، مدیریت مالی، تیم سازی، مدیریت بحران، درک ماموریت سازمان، شناخت واقعیت های سازمان، یادگیری مستمر، مدیریت منابع انسانی، مشارکت جویی،مشتری محوری، مهارت فنی، ثابت قدمی، توجه به منافع سازمان، توجه به اهداف چالشی.یافته های فرعی پژوهش نیز نشان می دهد درک تفاوت های فردی ، مدیریت تغییر ، مدیریت مالی ، مدیریت بحران ، درک ماموریت سازمان، یادگیری مستمر، مدیریت منابع انسانی، توجه به منافع سازمانی با جنسیت رابطه دارد اما در تحصیلات مدیران به مفهوم کلی و عوامل 16گانه تشکیل دهنده آن رابطه وجود ندارد. همچنین در متغیرهای مدیریت بحران ، شناخت واقعیت سازمان ، مشتری محوری ، با شغل افراد رابطه ندارد. در متغیرهای مشارکت جویی ، مهارت فنی ، ثبات قدم ، توجه به منافع سازمان ، توجه به اهداف چالش در ارگان های مختلف یکسان است و میزان متغیرهای تیم سازی، مدیریت منابع انسانی، برنامه ریزی با تجربه خدمتی رابطه دارد. کلمات کلیدی: عوامل سازنده شایستگی، مدیر، استان خراسان رضوی

پژوهش حاضر با هدف ارتقا دوره های کوتاه مدت مدیران و کارکنان سازمان های دولتی از طریق ارزیابی دوره های برگزار شده «توانمند سازی عمومی» انجام گرفته است. این پژوهش دارای دو پرسش است که پرسش یکم، میزان دانش مدیران در هریک از دوره های منتخب را سنجید ه و پرسش دوم، درجه دشواری، قدرت تشخیص، ماده های خیلی سخت، خیلی آسان و ناروای هر یک از آزمون ها را مورد سنجش قرار داده است. برای اندازه گیری دانش شرکت کنندگان از تست های ارزشیابی 50 ماده ای، که به صورت چهار گزینه ای و فقط دارای یک پاسخ درست بوده و قبلا توسط دفتر آموزش و پژهش استانداری تهران تهیه و اعتبار و روایی آن تایید گردیده بود استفاده گردید. پژوهش حاضر از نوع ارزشیابی و پس رویدادی بوده و از مطالعه توصیفی-تحلیلی به عنوان روش تحقیق استفاده کرده است.حجم گروه نمونه در متغییر اخلاق فردی 54 نفر، در متغییر تربیت قرآنی و راهکارهای آن 12 نفر، در متغییر دستیابی به اطلاعات 21 نفر، در متغییر روابط اجتماعی 82 نفر، در متغییر روابط خانوادگی 50 نفر و در متغییر سیری در اندیشه سیاسی غرب و اسلام 19 نفر بوده است. پس از اجرای مدل های آماری مناسب، یافته های پژوهش نشان داد. دانش مدیران در متغییر روابط خانوادگی بسیار بالا، در متغییرهای تربیت قرآنی و راهکارهای آن و متغییر روابط اجتماعی بالا، در متغییر دستیابی به اطلاعات در حد متوسط، و در متغییر های اخلاق فردی و سیری در اندیشه سیاسی غرب و اسلام بسیار پایین بوده و به طور کلی دانش شرکت کنندگان در دوره های 6 گانه دفتر آموزش و پژوهش استانداری تهران در جامعه مورد مطالعه بالا گزارش شده است. در متغییر اخلاق فردی دامنه ی p از 00/0 تا 889/0 و دامنه ی rpbis از 130/0- تا 422/0 بوده و تعداد ماده های خیلبی سخت، خیلی آسان و ناروای آن به ترتیب 18 و صفر و 24 ماده بوده است. در متغییر تربیت قرآنی و راهکار های آن دامنه ی p از 00/0 تا 00/1 و دامنه ی rpbis از 228/0- تا 638/0 بوده و تعداد ماده های خیلبی سخت، خیلی آسان و ناروای آن به ترتیب 1 و 12 و 17 ماده بوده است. در متغییر دستیابی به اطلاعات دامنه ی p از 00/0 تا 952/0 و دامنه ی rpbis از 609/0- تا 231/0 بوده و تعداد ماده های خیلبی سخت، خیلی آسان و ناروای آن به ترتیب 5 و 3 و 12 ماده بوده است. در متغییر روابط اجتماعی دامنه ی p از 037/0 تا 00/1 و دامنه ی rpbis از 247/0- تا 370/0 بوده و تعداد ماده های خیلبی سخت، خیلی آسان و ناروای آن به ترتیب 2 و 6 و 6 ماده بوده است. در متغییر روابط خانوادگی دامنه ی p از 667/0 تا 00/1 و دامنه ی rpbis از 184/0- تا 511/0 بوده و تعداد ماده های خیلبی سخت، خیلی آسان و ناروای آن به ترتیب صفر و 21 و 16 ماده بوده است. در متغییر سیری در اندیشه سیاسی غرب و اسلام دامنه ی p از 00/0 تا 947/0 و دامنه ی rpbis از 238/0- تا 620/0 بوده و تعداد ماده های خیلبی سخت، خیلی آسان و ناروای آن به ترتیب 22 و 1 و 32 ماده بوده است.

پژوهش حاضرباهدف ارزیابی رضایت شغلی مدیران آموزشی،به منظورارتقای سطح رضایت شغلی مدیران آموزشی درمدارس وارائه پیشنهادهایی جهت بهسازی، تقویت روابط و مهارت های مدیریتی مدیران وایجاد فضایی مطلوب وبا نشاط درمدارس ودرنهایت دادن پاسخی مناسب به سئوالات اصلی پ‍‍ژوهش صورت گرفته است.رضایت شغلی مدیران به صورت کلی ودرهریک ازسطوح تاچه میزان است؟رتبه بندی سطوح رضایت شغلی مدیران کدام است؟آیارضایت شغلی باویژگی های فردی مدیران آموزش رابطه ای دارد؟ ابزارپژوهش،پرسشنامه رضایت شغلی استانداردشده توسط هومن(1380)است که جهت تبیین ابعادرضایت شغلی مدیران آموزشی مقاطع راهنمایی ومتوسطه درسطح شهرستان های استان تهران استفاده گردیده است.پرسشنامه به دلیل استانداردبودن ازروایی واعتبارکافی برخورداراست.باوجوداین بااستفاده ازهمگونی درونی مجدداًاعتبارآن موردبررسی قرارگرفته واعتبارآن ازطریق آلفای کرونباخ به مقدار8003/. تعیین گردیده است . جامعه آماری شامل کلیه مدیران آموزشی مقاطع تحصیلی راهنمایی ومتوسطه شهرستان های استان تهران درسال تحصیلی90-1389اعم از پسرانه ودخترانه دولتی وغیردولتی به تعداد1869نفراست. با استفاده از جدول مورگان نمونه آماری مشتمل بر400 نفراز مدیران آموزشی زن ومرد است که برای پاسخ به پرسش های پژوهش تعداد200 مدیرمردو200 مدیرزن درنمونه انتخاب گردیده اند.برای پاسخ به پرسش اول پژوهش(رضایت شغلی مدیران به صورت کلی ودرهریک ازسطوح تاچه میزان است؟)ازمدلt تک متغیری استفاده گردیده است به طوری که درهمه سطوح،رضایت شغلی بیش ازحدمتوسط و بالا قرار دارد. برای پاسخ به پرسش دوم پژوهش(رتبه بندی سطوح رضایت شغلی مدیران کدام است؟)ازآزمون فریدمن استفاده شده است به طوری که متغیراستفاده ازتکنولوژی با میانگین 54/7 دارای رتبه نخست ومتغیرصلاحیت مافوق با میانگین 88/3 درپایین ترین رتبه قراردارد و به همین ترتیب عوامل فرصت یادگیری،ارتباط با دیگران،ارزش اجتماعی شغل ، امکانات رفاهی،آینده کارکنان،تناسب محیط کار،تسهیل کار مراجعان،جذاب بودن شغل دررتبه های دوم تانهم رضایت شغلی مدیران قرار می گیرند.برای پاسخ به پرسش سوم پژوهش(آیا رضایت شغلی با ویژگی های فردی مدیران رابطه دارد؟)ازمدل همخوانی مجذورکای استفاده گردیده است ونتایج نشان می دهد که بین جنسیت با متغیرهای استفاده از تکنولوژی،تناسب محیط کارورضایت شغلی کلی و همچنین بین تحصیلات با رضایت شغلی کلی رابطه وجود دارد.

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عوامل سازمانی تسهیم دانش درادارات آموزش وپرورش شهر تهران ، از طریق تعیین میزان تعهد مدیریت در کارکنان ، تعیین وجود تکنولوژی مناسب در کارکنان ، تعیین فضای تعامل اجتماعی میان کارکنان ، تعیین اطمینان بین پرسنلی کارکنان ، تعیین ساختار پاداش میان کارکنان وتعیین تفاوت های موقعیتی میان کارکنان انجام گردید .روش پژوهش از نظر راهبرد اصلی : کمی، از نظر هدف :کاربردی ، از نظر راهکار اجرایی : میدانی وکتابخانه ای . جامعه آماری مورد مطالعه 600 نفراز کارکنان رسمی و تمام وقت شاغل در ادارات آموزش وپرورش مناطق 19 گانه شهر تهران که درمناطق دو، سه ، چهار ، پنج ، هشت ، دوازده ، سیزده ، شانزده ، ونوزده اجراشد .حجم نمونه 125 نفر از طریق جدول مورگان به گونه ای تصادفی خوشه ای انتخاب و با روش نمونه برداری به صورت مرحله ای انتخاب ، سپس در داخل ادارات مناطق به روی افراد گروه نمونه مورد مطالعه اجرا گردید . دراین پژوهش ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای، که شامل دوبخش پرسش است، به طورکلی 31سوال ، شامل 7 پاره تست است که به ترتیب تعهد مدیریت ، وجود تکنولوژی مناسب، فضای تعامل اجتماعی ، اطمینان بین پرسنلی ، ساختار پاداش، تفاوت های موقعیتی ،ادراک تسهیم دانش را می سنجد، روایی پرسشنامه با استفاده از ضرایب ماتریس همبستگی متغیرهای تسهیم دانش و اعتبار آن با محاسبه آلفای کرانباخ محاسبه وتایید شد ، برای پاسخ به پرسش اول از مدل t تک نمونه ای استفاده شد ونتایج حاصله حاکی از آن است که متغیرهای وجود تکنولوژی مناسب تسهیم دانش وساختار پاداش گروهی در حد پایین هستند و متغیرهای تعهد مدیریت ، تفاوت های موقعیتی تسهیم دانش درحد متوسط وادراک تسهیم دانش واعتماد بین کارکنان وفضای تعامل اجتماعی درحد بالا مشخص شده است برای پاسخ به پرسش دوم از مدل رتبه ای فریدمن ، مشخص شد که اعتماد بین کارکنان بالاترین رتبه وساختار پاداش گروهی در پایین ترین رتبه قرار دارد و بقیه متغیرها در رتبه دوم تاششم قراردارند و برای پاسخ به پرسش سوم از مدل همخوانی مجذورکای استفاده شده است ، که غیرازرابطه ویژگی های فردی ، متغیرهای وجود تکنولوژی مناسب تسهیم دانش ، فضای تعامل اجتماعی، اعتماد بین کارکنان و ساختار پاداش گروهی با منطقه آموزشی رابطه دارد وفضای تعامل اجتماعی با سن رابطه دارد و دیگر ویژگی های فردی با هیچ یک از عوامل سازمانی تسهیم دانش دیگر رابطه معنا دار ندارد

در راستای نقش مدیریت آموزشی درتربیت نیروی انسانی کارآمد جهت توسعه وپیشرفت جامعه لازم است که در انتخاب مدیران آموزشی به ویژگیهای شخصیتی موثر در افزایش رضایت شغلی معلمان توجه بیشتری شود وبا توجه به تغییرات گسترده در نیازهای آموزشی وتنوع آنها باید در انتخاب مدیران آموزشی نو اندیشی ودگرگونی صورت گیرد به همین منظوراین پژوهش تحت عنوان((بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی مدیران با رضایت شغلی معلمان در مدارس راهنمایی استان فارس))انجام شده است اهداف پژوهش به طور کلی تعیین رابطه بین ویژگیهای شخصیتی مدیران(کانون کنترل-عزت نفس-ماکیاولی گری)بارضا یت شغلی معلمان وتفاوتهای جنسیتی درویژگیهای شخصیتی وتفاوتهای جنسیتی مدارس در رضایت شغلی بودند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی است که در آن جامعه آماری کلیه مدیران ومعلمان مدارس راهنمایی استان فارس درسال تحصیلی(90-89)می باشد که در بر گیرنده 1550 نفر مدیرو 9206 نفر معلم است که حجم نمونه 120 نفر مدیر و564نفر معلم به روش نمونه گیری تصادفی( خوشه ای )چند مرحله ای انتخاب شده اند.مدیران به پرسشنامه های کانون کنترل راتر با ضریب پایایی72/.وپرسشنامه کوپر اسمیت با ضریب پایایی 82/. وپرسشنامه ماکیاولی گری محقق ساخته با ضریب پایایی 70/. ومعلمان به پرسشنامه رضایت شغلی (jdi)با ضریب پایایی 85/0 که همگی از پایایی مناسبی برخوردار هستند پاسخ دادند. با استفاده از نرم افزار spss داده ها مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفتند از آمار توصیفی واستنباطی در تهیه وتنظیم جداول ودرصدهاوآزمون فرضیه ها استفاده گردیدودر آزمون فرضیه های همبستگی پیرسون وt به کار گرفته شدند. فرضیه های اصلی پژوهش ونتایج آن بین میزان کانون کنترل درونی مدیران بارضایت شغلی معلمان در مدارس رابطه مثبت وجود دارد واین رابطه در سطح 001/0? p) معنا دار می باشد لذا فرضیه تایید می شود. بین میزان کانون کنترل بیرونی مدیران بارضایت شغلی معلمان در مدارس رابطه منفی وجود دارد واین رابطه در سطح001/0? p) معنا دار می باشد لذا فرضیه تایید می شود. بین میزان عزت نفس مدیران بارضایت شغلی معلمان در مدارس رابطه مثبت وجود دارد واین رابطه در سطح 002/0? p) معنا دار می باشد لذا فرضیه تایید می شود. بین میزان ماکیا ولی گری مدیران با رضایت شغلی معلمان رابطه منفی وجود دارد واین رابطه در سطح 003/0? p) معنا دار می باشد لذا فرضیه تایید می شود. فرضیه های فرعی ونتایج آنها بین میزان عزت نفس مدیران زن ومرد تفاوت وجود دارد.این تفاوت از نظر آماری معنا دار نیست لذا فرضیه رد می شود. بین میزان ماکیا ولی گری مدیران زن ومرد تفاوت وجود دارد.این تفاوت درسطح(043/0? p) معنا دار می باشد لذا فرضیه تایید می شود. بین میزان رضایت شغلی در مدارس دخترانه وپسرانه تفاوت وجود دارد این تفاوت درسطح004/0? p) معنا دار می باشد لذا فرضیه تایید می شود.

پژوهش حاضر با هدف اجرای مدیریت کیفیت فراگیر در دانشگاه علوم پزشکی مشهد با عنوان "تعیین میزان آمادگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای اجرای مدیریت کیفیت فراگیر از دیدگاه مدیرا ن دانشگاه" و پرسش های آمادگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد،برای اجرای مدیریت کیفیت فراگیر به مفهوم کلی و در هر یک از نشانه ها تا چه میزان است؟، سلسله مراتب نشانه های آمادگی برای tqm کدام است؟ وآیا میزان آمادگی برای اجرای مدیریت کیفیت فراگیر با ویژگی های فردی(جنسیت، مدرک و گروه تحصیلی، سن و تجربه خدمتی)مدیران مورد مطالعه رابطه دارد؟ انجام پذیرفت. به همین منظور تعداد 221 نفر از مدیران شاغل در دانشگاه علوم پزشکی مشهد با شیوه متداول انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 21 ماده در خصوص 8 نشانه ی آمادگی برای اجرای tqm که بر پایه مطالعه های پیشین با تائید اساتید راهنما و برآورد اعتبار به مقدار 86/0=? تنظیم و روی مدیران گروه نمونه مورد مطالعه اجرا گردید. یافته ها نشان داد آمادگی برای اجرای tqm به مفهوم کلی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیش از حد متوسط و بالاست، بدین ترتیب بستر اجرایی مناسبی برای اجرای مدیریت کیفیت فراگیر فراهم شده و دانشگاه قابلیت ورود به مرحله ی بالاتری از مراحل اجرای tqm را داراست. نشانه بکارگیری فلسفه tqm در کردار (f1) بالاترین و تخصیص منابع(f3) حائز پایین ترین رتبه در میان 8 نشانه بوده و بکارگیری فلسفه tqm در گفتار (f2)،اعطای پاداش به کارکنان(f8)،تلاش های منسجم و هماهنگ تیم مدیریت(f4)،زمان اختصاص یافته جهت نشر فلسفه tqm (f6)،تدوین برنامه های روشن(f5)،و مشارکت کارکنان(f7) در رتبه های دوم تا هفتم قرار دارد.آمادگی برای اجرای tqm به مفهوم کلی مستقل از جنسیت، سن، مدرک تحصیلی و تجربه خدمتی با گروه تحصیلی مدیران رابطه معنادار آماری دارد.

چکیده پژوهش حاضر درجهت بررسی رابطه فرهنگ سازمانی ومدیریت دانش درادارات آموزش و پرورش شهر تهران انجام شد . روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. بااستفاده ازجدول مورگان تعداد62 نفر کارکنان(مدیران و کارشناسان) مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش شهر تهران با روش نمونه برداری چندمرحله ای انتخاب وپرسشنامه دست ساز36ماده ای فرهنگ سازمان ومدیریت دانش ،روی افرادگروه نمونه اجرا گردید . روایی پرسشنامه با استفاده از روایی همگرا ، و اعتبار آن با استفاده از آلفای کرونباخ به مقدار: فرهنگ سازمان به مفهوم کلی به مقدار 9539/0 ، فرهنگ قومی، فرهنگ سلسله مراتبی، فرهنگ ادهوکراسی،فرهنگ بازار به ترتیب به مقدار ،8781/0،7729/0، 8680/0، 7729/0 ، ونیزاعتبار پرسشنامه مدیریت دانش به مفهوم کلی به مقدار9534/0 ،وخلق دانش، تسهیم دانش، وکاربرد دانش به ترتیب به مقدار8323/0 ، 8741/0، 9435/0 برآورد گردید. برای پاسخ به سوال یکم پژوهش (فرهنگ سازمان در هریک از سطوح در جامعه مورد مطالعه تا چه میزان است)و سوال دوم پژوهش(مدیریت دانش در هریک از سطوح در جامعه موردمطالعه تا چه میزان است) از مدل t تک نمونه ای استفاده ، نتایج نشان داد درسازمان آموزش و پرورش شهر تهران متغیر فرهنگ به مفهوم کلی و هریک از متغیرهای چهار گانه فرهنگ سازمان و نیز مدیریت دانش بالا و بیش از حد متوسط است. برای پاسخ به پرسش سوم پژوهش ( رتبه بندی متغیر های فرهنگ سازمان در جامعه کدام است) از مدل فریدمن استفاده ومشخص شد که متغیر های فرهنگ قومی و خلق دانش بالاترین رتبه و فرهنگ ادهوکراسی و تسهیم دانش در پایین ترین رتبه قرار دارند ، متغیرهای( فرهنگ سلسله مراتبی-کاربرد دانش) رتبه دوم وفرهنگ بازار رتبه سوم را داراست. برای پاسخ به سوال چهارم پژوهش(آیا بین مولفه های فرهنگ سازمان با مدیریت دانش در سازمان رابطه وجود دارد) نتایج استفاده از مدل همبستگی بنیادی نشان داد متغیر های فرهنگ بازار و تجربه خدمتی اثر منفی در مدیریت دانش دارد. بنابراین اگر مدیری نسبتا مسن، بدون تجربه خدمتی، بافرهنگ سلسله مراتبی بسیار بالاباشد،مناسب ترین ترکیب مدیریت دانش،ترکیب خلق دانش بسیار بالا، تسهیم دانش بالا، و کاربرد دانش نسبتا خوب است.برای پاسخ به سوال پنجم پژوهش(آیا متغیر های فرهنگ سازمان با ویژگی های فردی مدیران رابطه دارد) وسوال ششم پژوهش (آیا متغیرهای مدیریت دانش با ویژگی های فردی مدیران رابطه دارد) به وسیله مدل همخوانی مجذور کای مشخص شد که بین متغیر تحصیلات با متغیرهای فرهنگ قومی،فرهنگ ادهوکراسی، فرهنگ سلسله مراتبی ،فرهنگ سازمان و مدیریت دانش به مفهوم کلی رابطه وجود دارد ،و برای تعیین جهت رابطه از مدل رگرسیون هم زمان استفاده ،ونتیجه نشان داد بین متغیر فرهنگ سازمان ، فرهنگ قومی ،فرهنگ ادهوکراسی ، فرهنگ سلسله مراتبی و تحصیلات رابطه معنادار وجود دارد و با توجه به مقدار منفی ? این رابطه معکوس است، یعنی با افزایش سطح تحصیلات متغیرهای ذکر شده کاهش می یابد. کلید واژه ها :مولفه های فرهنگ سازمان(فرهنگ قومی، فرهنگ سلسله مراتبی، فرهنگ ادهوکراسی، فرهنگ بازار) و مدیریت دانش( خلق دانش تسهیم دانش، کاربرد دانش ) .

پژوهش حاضر با هدف ارتقا ی انگیزش کارکنان برای تسهیم دانش در کارکنان آموزش و پرورش مناطق 19گانه شهر تهران انجام گرفته است .نمونه آماری پژوهش به شیوه ی چند مرحله ای انتخاب و ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته شامل دو بخش سوالات عمومی و سوالات اختصاصی بوده است. سوالات عمومی شامل جنسیت ، سابقه خدمتی ، تحصیلات ، سن، پست سازمانی و منطقه آموزش و پرورش. بخش دوم سوالات شامل 42 سوال اختصاصی بوده است. سوالات 1 تا 26 جهت اندازه گیری انگیزش و سوالات 27 تا 42 جهت اندازه گیری تسهیم دانش می باشد.روایی پرسشنامه با استفاده از روایی همگرا و تشخیصی ، و اعتبار آن با استفاده از فرمول آلفای کرون باخ محاسبه و تایید شد.نتایج پژوهش نشان داد که بین کارشناسان و کارشناس مسئولان مناطق 19 گانه آموزش و پرورش شهر تهران متغییر تسهیم دانش به مفهوم کلی بسیار بالا بوده و متغییر صداقت و عضویت در حد بسیار بالا و سایر متغییر های انگیزش در حد متوسط و پایین می باشد. متغییر صداقت و تسهیم دانش در بالاترین رتبه و متغییرهای شناخت و تماس در پایین ترین رتبه قرار دارند. متغییر تصحیلات و جنسیت با هیچ یک از متغییرها رابطه ندارند. با توجه به اینکه هدف کلی پژوهش تبیین هر چه بیشتر مجموعه متغییرهای تسهیم دانش از روی متغییرهای انگیزش و ویژگی های فردی مدیران تا حد ممکن است بر پایه متغییرهای بنیادی دو گانه دو مدل بهینه برای تسهیم دانش استنتاج گردید.

عنوان این پژوهش تحلیل شاخص های انتصاب مدیران مدارس ابتدایی استان مازندران از سال 1369تا1389می باشد .هدف اصلی این پزوهش بررسی شاخص های انتصاب مدیران مدارس ابتدایی در استان مازندران در فاصله زمانی 1369 تا 1389 و تحلیل آنها به منظور ارائه بازخورد و ارائه پیشنهاد های ورود اطلاعات جدیدی در نظام آموزشی می باشد. سوال اصلی تحقیق این است کهانتصاب مدیران مدارس ابتدایی در استان مازندران در فاصله زمانی 1369 تا 1389 بر اساس کدام شاخص ها صورت گرفته است؟ روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی مورد استفاده قرار گرفته است .جامعه اماری کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهر های (عباس آباد،تنکابن وچالوس)استان مازندران بوده استکه تعداد آنان 194نفر بوده و نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده عمل شده وبرای برآورد حجم نمونه از جدول اعداد تصادفی استفاده شد که با توجه به حجم نمونه 100نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند..روش های اماری مورد استفاده در این پژوهش عبارت اند از :روش اماری توصیفی(توزیع فراوانی میانگین،انحراف معیار،خطای انحراف معیار )وروش آماری استنباطی (آزمون تحلیل واریانس وآزمون tتک متغیره) که با استفاده از نـرم افــــزار) (spss محاسبه شده است نتایج این تحقیق بدین صورت می باشد که مدیران مدارس ابتدایی درنمونه ی موردنظر دارابودن هرسه مهارت فنی ،انسانی وادراکی را به یک اندازه در انتصاب مدیر لازم می دانند وبا توجه به بخش نامه واسناد موجود در دولت جمهوری اسلامی ایران این نتیجه حاصل شد که، با وجود گذشت سالها (20سال وتصویب 4 برنامه توسعه)در شاخص های انتصاب مدیران تجدید نظر نشده و هنوز بر اساس دستورالعمل های سال های گذشته عمل می شود وشاخص های جدیدی ارائه نشده است ودر بین مدیران با سابقه مدیریتی مختلف هر یک از شاخص ها در وضعیت موجود با حالت مطلوب فاصله دارد.

آموزش به عنوان رکن اساسی مراکز آموزش عالی نقش مهمی در توسعه و پیشرفت جامعه دارد. برای توسعه آموزش در موسسات آموزش عالی، برنامه ریزی استراتژیک یکی از مهمترین وظایف مدیران دانشگاه ها به شمار می رود.برای تدوین استراتژی دانشگاه محیط زیست کرج از چارچوب جامع تدوین استراتژی استفاده شده است. در مرحله شروع، بیانیه ماموریت دانشگاه محیط زیست کرج تعیین شده و سپس درمرحله ورودی ماتریس ارزیابی عوامل داخلی ife و ماتریس ارزیابی عوامل خارجی efe دانشگاه محیط زیست کرج، تعیین گردیده است. سپس با توجه به اطلاعات بدست آمده در مراحل قبل در مرحله تطبیق و مقایسه ، ماتریس سوات swot و ماتریس داخلی و خارجی مشخص شده است.درمرحله تصمیم گیری با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی qspm گویه های مختلف استراتژی شناسایی شده در مرحله قبل (تطبیق و مقایسه) به شیوه های عینی مورد ارزشیابی قرار گرفته و درنهایت بهترین استراتژی ها برای دانشگاه محیط زیست کرج تعیین شده که عبارتند از: 1- گسترش و توسعه دوره های آموزشی 2- طراحی الگوهای آموزشی و مدیریتی و پژوهشی موفق ومتناسب با مراکز علمی مشابه در ایران و خارج از ایران 3- به روز رسانی امکانات پژوهشی و آموزشی (اعم از منابع و فناوری)

این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد مدیران مدارس متوسطه نسبت به هویت دینی دانش آموزان و پاسخ به شش سوال انجام گرفت.1- هویت دینی دانش آموزان تا چه میزان است؟ 2- عملکرد مدیران در خصوص هویت دینی دانش آموزان تا چه میزان است؟ 3- آیا عملکرد مدیران با هویت دینی دانش آموزان رابطه دارد؟ 4- آیا عملکردهای مدیران درخصوص هویت دینی در مدارس دخترانه و پسرانه متفاوت است؟ 5- آیا هویت دینی با ویژگیهای فردی دانش آموزان رابطه دارد؟ 6- آیا هویت دینی دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است؟ جامعه آماری در این پژوهش ،دانش آموزان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دوره متوسطه با سن 15 تا 18 سال هستند. حجم نمونه،تعداد 500 دانش آموز مقطع متوسطه (نیمی پسر و نیمی دختر) که به روش نمونه گیری مرحله ای انتخاب شدند.ابزار جمع آوری داده هااز طریق پرسشنامه، که شامل سه بخش سوالات می باشد.بخش اول شامل 7 سوال مربوط به ویژگیهای فردی،بخش دوم شامل 20 سوال مربوط به هویت دینی دانش آموزان و بخش سوم شامل 20 سوال مربوط به عملکرد مدیران در زمینه هویت دینی دانش آموزان است. برای تعیین روایی ابزار پژوهش از نظرات ده نفر از اساتید کمک گرفته شدو برای تعیین اعتبار ابزار پژوهش از آلفای کرونباخ استفاده گردید. برای پاسخ به پرسش یکم پژوهش از مدل تی تک نمونه ای استفاده و نتایج حاصله نشان داد، میزان متغیر هویت دینی دانش آموزان بالاتر از حد متوسط می باشد. برای پاسخ به پرسش دوم پژوهش از مدل تی تک نمونه ای استفاده و نتایج حاصله نشان داد، میزان متغیر عملکرد مدیران بسیار پایین تر از حد متوسط است. برای پاسخ به پرسش سوم پژوهش از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون استفاده و نتایج نشان داد،بین عملکرد مدیران با هویت دینی دانش آموزان رابطه وجود دارد. برای پاسخ به پرسش چهارم پژوهش از مدل همخوانی مجذور کای استفاده و نتایج حاصله نشان داد، هیچ رابطه ای بین متغیر جنسیت با عملکرد مدیران وجود ندارد. برای پاسخ به پرسش پنجم پژوهش از مدل همخوانی مجذور کای و همچنین از مدل رگرسیون خطی همزمان استفاده و نتایج نشان داد بین هویت دینی دانش آموزان با ویژگی های فردی آنان رابطه وجود دارد . برای پاسخ به پرسش ششم پژوهش از مدل همخوانی مجذور کای استفاده شد و نتایج حاصله نشان داد بین جنسیت با هویت دینی دانش آموزان رابطه وجود ندارد

امروزه با رشد روز افزون اطلاعات، سازمان هایی می توانند در میدان رقابت موجود موفق عمل نمایند که قادر باشند جریان اطلاعات درون سازمانی و برون سازمانی خود را بشناسند و از آنها استفاده لازم را ببرند. سیستم های اطلاعاتی برای ایجاد جهش های ناگهانی در بهره وری، افزایش توان رقابتی و حفظ مزیت های رقابتی پایدار، قابلیت های قابل ملاحظه ای را دارا می باشند. امروزه فناوری اطلاعات به عنوان اصلی ترین عامل تغییر برای میل به اهداف فراسازمانی شناخته می شوند و با توجه به اطلاعات مناسبی که توسط این ابزار فراهم می آید می توان سیستم های استراتژیک سازمان را تدوین کرد. برای درک بهتر سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات (is/it) مدیران بایستی ابعاد وسیع تری از سازمان و مدیریت را با نگرش نوین شناسایی کرده و ارتباط آن را با is/it فراگیرند؛ چرا که مدیران ناگزیر به استفاده از این ابزار در سازمان های خود می باشند و چنانچه نسبت به اثرات مثبت و یا منفی بکارگیری این تکنولوژی ها درسازمان آگاهی لازم را نداشته باشند ممکن است در هدایت و مدیریت سازمان با مشکلاتی فراوان روبرو شوند و یا سازمان را از فرصت های فراوانی محروم سازند. این پژوهش با مدنظر قرار دادن نقش سیستم های اطلاعاتی در پیشبرد اهداف سازمان به دنبال ارزیابی میزان بلوغ سازمانی در دانشکده ها و بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران براساس مدل ارل است. برای پاسخ به پرسش اول پژوهش، بلوغ سازمانی به مفهوم کلی و هر یک از عوامل آن در مدیران تا چه میزان است؟ از مدل t تک نمونه ای استفاده می شود. برای پاسخ به پرسش دوم پژوهش، رتبه بندی عوامل بلوغ سازمانی در جامعه مورد مطالعه کدام است؟ از مدل فریدمن استفاده می گردد و برای پاسخ به پرسش سوم پژوهش، آیا بلوغ سازمانی به مفهوم کلی و هر یک از عوامل پنجگانه آن با ویژگی های فردی مدیران رابطه دارد؟ از مدل همخوانی مجذور کای و در صورت لزوم از مدل رگرسیون چند متغیری همزمان استفاده می شود. با استفاده از ادبیات موجود درباره بلوغ سازمانی، مدل ارل به عنوان مدل تحقیق انتخاب شد و در قالب پرسشنامه محقق ساخته 46 سوال طراحی و توزیع گردید. جامعه آماری این پژوهش مجموعه 300 نفر از مدیران هستند و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 151 تعیین و پرسشنامه ها توزیع گردید. برای تست پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 0.94 شد. از نظر هدف، تحقیق کاربردی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی است. نتایج حاکی از آن است که سیستم های اطلاعاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران تا مرحله سوم یعنی کارمداری رشد نموده اند.

این پژوهش با هدف کلی تبدیل سازمان سنتی به سازمان یادگیرنده در تمام سطوح است ، و پاسخ به این سه پرسش انجام گرفت : 1- هریک از عامل های یادگیری سازمانی در جامعه مورد مطالعه تا چه میزان است ؟ 2- رتبه بندی عوامل یادگیری سازمانی در جامعه مورد مطالعه تا چه میزان است ؟ 3- آیا یادگیری سازمانی به مفهوم کلی و هریک از عوامل آن با ویژگی فردی مدیران رابطه دارد ؟ جامعه آماری پژوهش ، کارکنان شاغل در 11 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی در پست های مدیریتی، اداری بهداشتی ،پزشکی و ... ،در این پژوهش از تعداد نمونه در دسترس استفاده شده زیرا مدیران معمولا بعد از انتخاب ملز م به پاسخگویی نیستند و پس از توضیحات لازم در صورت موافقت پرسشنامه به آنها داده می شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای است با 48 سوال شامل 5 پاره تست شامل یادگیری ، تحول سازمانی ، توانمند سازی افراد ، مدیریت دانش ، به کارگیری فناوری است . روایی پرسشنامه با استفاده از روایی همگرا و تشخیصی و اعتبار آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برای هریک از پاره تست ها به ترتیب به مقدار 89/0f1=, 87/0f2=, 89/0= 3f، 91/0=4f, 88/0=5 f,، و برای کل تست 0.96 برآورد گردید. برای پاسخ به پرسش اول پژوهش از مدل t تک نمونه ای استفاده و نتایج حاصله نشان داد مدیران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی ویژگی سازمان یادگیرنده به مفهوم کلی و هریک از متغیر های 5 گانه را در حد متوسط داراست. برای پاسخ به پرسش دوم از مدل فریدمن مشخص شد که یادگیری در رتبه 3 ، تحول سازمانی رتبه 1، توانمند سازی افراد رتبه 2، مدیریت دانش در رتبه4و به کارگیری فناوری در رتبه 5 قراردارند. برای پاسخ به پرسش سوم پژوهش ، پژوهش به وسیله مدل همخوانی مجذو رکای مشخص شد که هیچ یک از متغیر های 5 گانه با ویژگی فردی کارکنان رابطه وجود ندارد نتیجه گرفته می شود ویژگی های سازمان یادگیرنده و متغیرهای 5 گانه مستقل از ویژگی های فردی مدیران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی است.

بیمارستان ها به عنوان مهمترین مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشتی و درمانی در سطح کشور در جهت ارتقای سلامتی افراد و اعاده سلامتی به بیماران،نیازمند مدیریت علمی و کارآمد در تمام سطوح است . این مهم بیمارستان های وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی را، بادراختیارداشتن نخبه ترین استادان ودانشجویان با بالاترین رتبه های ورودی،وکادرپزشکی وپرستاری باعالی ترین امکانات وخدمات ممکن،بیش ازسایرمراکز آموزشی ودرمانی درکانون توجه ومباحثات دامنه دار داخلی وبین المللی قرارداده است (جاکوبز 1991 ). این پژوهش با هدف ارزیابی بینش مدیریتی مدیران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در گروه نمونه ای با حجم 261 نفر از مدیران این جامعه پژوهشی اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل یک پرسشنامه تعدیل شده شخصیتی 40 سوالی بینش مدیران که توسط بنیاد یاد گیری بینش (1999 ) تهیه و توسط دکتر هومن (1383 ) ترجمه و بومی سازی شده است، این تحقیق به منظور پاسخگویی به این پرسش ها اجرا شده است : بینش مدیران از چه عواملی اشباع می شود،بینش مدیران به مفهوم کلی و در هر یک از عوامل آن در جامعه پژوهشی تا چه میزان است، یا عامل های بینش با ویژ گی های فردی مدیران رابطه دارد.اعتبارابزار سنجش به مقدار873/0برآوردگردید. برای رواسازی پرسشنامه علاوه برروایی همگرا وواگرا ازتحلیل مولفه های اصلی باچرخش واریماکس استفاده شد. نتایج نهایی تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که دترمینان ماتریس همبستگی 0000029/0عددی غیرصفر، ومقدارkmoبرابر798/0 ونتیجه آزمون کرویت بارتلت4709/3132 وبه لحاظ آماری درسطح کمتراز00001/0 معناداراست. درآخر9 عامل استخراج گردید، ضرایب عاملی کلیه عبارت ها بالاتر از 3 / 0 و5/53 درصدازواریانس کل بینش مدیران راتبیین می کند. 1- عامل ازادی عمل 2- عامل سر پرستی و نظارت 3- عامل انگیزش 4- عامل مسئولیت پذیری 5- عامل خلاقیت 6- عامل بهره وری 7 - عامل شایستگی 8 - عامل ارتبا طات 9 - عامل یادگیری. اجرای مدل tتک نمونه ای نشان داد سطح بینش در جامعه ای که گروه نمونه از ان استخراج شده هم در بینش کلی و هم در عامل های بینش بیش ازحدمتوسط و بالا ست . اجرای مدل همخوانی مجذورکای برای معناداربودن ، ورگرسیون خطی همزمان برای تعیین جهت رابطه نشان داد رابطه معنا داری بین بینش مدیران با جنسیت ، میزان تحصیلات ، شغل ، سن و سابقه کار بدست نیامد اما بین بینش و رشته تحصیلی رابطه معنا دار وجود دارد، به این صورت که در کارکنان با تحصیلات پرستاری بینش کلی بیش از کارکنان با تحصیلات غیر پرستاری است

بیمارستان ها به عنوان مهمترین مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشتی و درمانی در سطح کشور در جهت ارتقای سلامتی افراد و اعاده سلامتی به بیماران،نیازمند مدیریت علمی و کارآمد در تمام سطوح است . این مهم بیمارستان های وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی را، بادراختیارداشتن نخبه ترین استادان ودانشجویان با بالاترین رتبه های ورودی،وکادرپزشکی وپرستاری باعالی ترین امکانات وخدمات ممکن،بیش ازسایرمراکز آموزشی ودرمانی درکانون توجه ومباحثات دامنه دار داخلی وبین المللی قرارداده است (جاکوبز 1991 ). این پژوهش با هدف ارزیابی بینش مدیریتی مدیران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در گروه نمونه ای با حجم 261 نفر از مدیران این جامعه پژوهشی اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل یک پرسشنامه تعدیل شده شخصیتی 40 سوالی بینش مدیران که توسط بنیاد یاد گیری بینش (1999 ) تهیه و توسط دکتر هومن (1383 ) ترجمه و بومی سازی شده است، این تحقیق به منظور پاسخگویی به این پرسش ها اجرا شده است : بینش مدیران از چه عواملی اشباع می شود،بینش مدیران به مفهوم کلی و در هر یک از عوامل آن در جامعه پژوهشی تا چه میزان است، یا عامل های بینش با ویژ گی های فردی مدیران رابطه دارد.اعتبارابزار سنجش به مقدار873/0برآوردگردید. برای رواسازی پرسشنامه علاوه برروایی همگرا وواگرا ازتحلیل مولفه های اصلی باچرخش واریماکس استفاده شد. نتایج نهایی تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که دترمینان ماتریس همبستگی 0000029/0عددی غیرصفر، ومقدارkmoبرابر798/0 ونتیجه آزمون کرویت بارتلت4709/3132 وبه لحاظ آماری درسطح کمتراز00001/0 معناداراست. درآخر9 عامل استخراج گردید، ضرایب عاملی کلیه عبارت ها بالاتر از 3 / 0 و5/53 درصدازواریانس کل بینش مدیران راتبیین می کند. 1- عامل ازادی عمل 2- عامل سر پرستی و نظارت 3- عامل انگیزش 4- عامل مسئولیت پذیری 5- عامل خلاقیت 6- عامل بهره وری 7 - عامل شایستگی 8 - عامل ارتبا طات 9 - عامل یادگیری. اجرای مدل tتک نمونه ای نشان داد سطح بینش در جامعه ای که گروه نمونه از ان استخراج شده هم در بینش کلی و هم در عامل های بینش بیش ازحدمتوسط و بالا ست . اجرای مدل همخوانی مجذورکای برای معناداربودن ، ورگرسیون خطی همزمان برای تعیین جهت رابطه نشان داد رابطه معنا داری بین بینش مدیران با جنسیت ، میزان تحصیلات ، شغل ، سن و سابقه کار بدست نیامد اما بین بینش و رشته تحصیلی رابطه معنا دار وجود دارد، به این صورت که در کارکنان با تحصیلات پرستاری بینش کلی بیش از کارکنان با تحصیلات غیر پرستاری است.

تحقیق حاضر به ارز یابی عملکرد دانشگاه پیام نور استان گلستان بر اساس مدل برتر efqm می پردازد. جامعه ی آماری تحقیق شامل تمامی کارکنان دانشگاه پیام نور استان گلستان که 180 نفر می باشد و 123 نفر نمونه آماری بر طبق جدول مورگان و کرجسی تعیین شد و نوع تحقیق توصیفی - پیمایشی میباشد . برای گردآوری داده های مورد نظر از پرسشنامه استفاده شده است. به این منظور پرسشنامه ی استاندارد efqm مشتمل بر 41 سوال بین 123 نفر نمونه آماری که بصورت تصادفی ساده انتخاب شده است ، توزیع گردید . پس از جمع آوری داده ها، سوال ها، در سطح اطمینان 95 درصد براساس روش آماری خی دو مورد بررسی قرار گرفتند. سپس نتیجه گیری از آزمون سوال ها صورت گرفت، در مجموع نتایج آزمون سوال ها حاکی از آن بود که دانشگاه پیام نور استان گلستان در حوزه های کارکنان، شراکتها و منابع، نتایج کارکنان و عملکرد های کلیدی در حد متوسط عمل کرده و رو به پیشرفت است. در حوزه های فرایند ها، نتایج مشتری نیز در حد متوسط عمل کرده ولی نسبت به حوزه های دیگر پیشرفت کم تری داشته است.

انگیزش از موضوعات و مفاهیم اساسی در مدیریت سرمایه ای انسانی بوده و آثار و نوشته های بسیاری در خصوص انگیزش از سوی دانشمندان مختلف مطرح شده که در آنها هم از نظر تئوریک و هم از نظر تجربی، فنون انگیزشی مورد استفاده توسط مدیران برای بهبود عملکرد افراد مورد بحث و بررسی گرفته است. نظریه پردازان کلید موفقیت سازمانی را مدیریت موثر نیروی انسانی می دانند و با وجود حرکت سریع سازمانها به سوی فن آوری، نقش انسان به عنوان عامل حیاتی و استراتژیک سازمان بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. از اینرو جلب رضایت کارکنان و علاقمند کردن بیشتر آنها به شغل مورد تصدی و در نتیجه برآورده شدن اهداف سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار است.

-

پژوهش حاضر با هدف ارتقای کیفیت آزمون های پیشرفت تحصیلی دانشجویان، درآزمون های ارتقای دستیاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد، انجام گرفته است. و با استفاده از نرم افزار تجزیه و تحلیل سوالات چندگزینه ای مبتنی بر نظریه تستی کلاسیک برای دانشجویان مقطع دستیاری انجام می گیرد. این پژوهش دارای سه پرسش است که پرسش یکم درجه دشواری هریک از ماده های آزمون های نهایی دستیاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد را سنجیده، پرسش دوم روایی هریک از ماده های آزمون های نهایی دستیاری، و پرسش سوم پیشرفت تحصیلی شرکت کنندگان در آزمون های ارتقای دستیاری را سنجیده است. این پژوهش، جزء تحقیقات توصیفی از نوع ارزشیابی است و بر مبنای هدف از نوع کاربردی به شمار می رود. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش تشکیل شده از پاسخنامه های دانشجویان شرکت کننده در آزمون های ارتقای دستیاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد در تیر ماه سال 1391 که در مجموع تعداد آنها 206 پاسخنامه بوده است. که طی آن 150 سوال چهار جوابی مطرح، که برای کلیه دستیاران یکسان است ولی حد نصاب قبولی بر اساس سطح تحصیلی متفاوت است، به این صورت که از سال یک تا چهار به ترتیب نمره 65 و 75 و 85 و 95 می باشد. حداکثر نمره برای این آزمون 150 محاسبه می شود. با توجه به محدودیت های پژوهشی تعداد 206 پاسخ نامه از طرف آموزش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در 6 گروه در اختیار پژوهشگر قرار گرفت و بنابراین محاسبات آماری روی 900 ماده انجام گردیده است. بنابراین نمونه برداری صورت نگرفته، و همه پاسخ نامه های در اختیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه توصیفی 6 آزمون ارتقای سالیانه دانشگاه علوم پزشکی مشهد (بیماری های پوست، روانپزشکی، چشم پزشکی، بیماریهای کودکان، زنان و زایمان، ارولوژی «جراحی کلیه و مجاری ادراری») به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند، حجم گروه نمونه در متغیر پوست 17 نفر، در متغیر روانپزشکی 26 نفر، در متغیر چشم پزشکی 41 نفر، در متغیر کودکان 47 نفر، در متغیر زنان و زایمان 55 نفر و در متغیر ارولوژی 20 نفر بوده است. پس از اجرای مدل آماری مناسب (ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای)، یافته های پژوهش نشان داد در آزمون بیماری های پوست دامنه p از 059/0 تا 000/1 و دامنه rpbis از 385/0- تا 705/0 بوده و تعداد ماده های خیلی سخت، خیلی آسان (ولی روا) و ناروای آن به ترتیب 1 و 9 و 41 بوده است و تعداد 11 ماده هم آسان ولی ناروا تشخیص داده شده است. در آزمون روانپزشکی دامنه p از 038/0 تا 000/1 و دامنه rpbis بین 394/0- تا 754/0 بوده و تعداد ماده های خیلی سخت (ولی روا)، خیلی آسان (ولی روا) و ناروای آن به ترتیب 1 و 8 و 38 بوده و تعداد 21 ماده آسان ولی ناروا و تعداد 2 ماده هم خیلی سخت ولی ناروا تشخیص داده شده است. در آزمون چشم پزشکی دامنه p بین 195/0 تا 976/0 و دامنه rpbisبین 260/0- تا 653/0 بوده و تعداد ماده های خیلی سخت (ولی روا)، خیلی آسان (ولی روا) و ناروای آن به ترتیب صفر و 14 و 28 ماده بوده تعداد 3 ماده هم آسان ولی ناروا بوده است. در آزمون بیماری های کودکان دامنه p بین 000/0 تا 000/1 و دامنه rpbis بین 372/0- تا 577/0 بوده و تعداد ماده های خیلی سخت (ولی روا)، خیلی آسان (ولی روا) و ناروای آن به ترتیب صفر و 7 و 33 بوده و تعداد 9 ماده، آسان ولی ناروا و تعداد 4 ماده هم خیلی سخت ولی ناروا بوده است. در آزمون زنان و زایمان دامنه p بین 000/0 تا 000/1 و دامنه rpbis از 311/0- تا 666/0 بوده و تعداد ماده های خیلی سخت (ولی روا)، خیلی آسان (ولی روا) و ناروای آن به ترتیب 2 و 10 و 19 ماده بوده، تعداد 12 ماده هم آسان ولی ناروا و 1 ماده هم خیلی سخت ولی ناروا تشخیص داده شده است. در آزمون ارولوژی دامنه p از 000/0 تا 000/1 و دامنه rpbis بین 453/0- تا 747/0 بوده و تعداد ماده های خیلی سخت (ولی روا)، خیلی آسان (ولی روا) و ناروای آن به ترتیب 1و 14 و 38 ماده بوده، تعداد 14 ماده هم آسان ولی ناروا و 5 ماده هم خیلی سخت ولی ناروا تشخیص داده شده است. به این ترتیب پس از حذف سوالات ناروا گروه های پوست، روانپزشکی، چشم پزشکی، کودکان، زنان و زایمان و ارولوژی به ترتیب دارای 98، 89، 119، 104، 118 و 93 ماده کاملا روا هستند.

این پژوهش با عنوان رابطه ی رهبری فعالیت آموزشی با تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه دولتی استان قم در گروه نمونه ای با حجم 150 نفر از کارکنان به منظور پاسخ به پرسش هایی در جامعه ی مورد مطالعه ، رهبری فعالیت آموزشی و هر یک از ابعاد آن و نیز تعهد سازمانی کارکنان تا چه میزان است ، رتبه بندی سطوح رهبری فعالیت آموزشی کدام است ، آیا رهبری فعالیت آموزشی با تعهد سازمانی کارکنان رابطه دارد ، و آیا رهبری فعالیت آموزشی و تعهد سازمانی با ویژگی های فردی کارکنان رابطه دارد انجام شد . ابزار پژوهش پرسش نامه ی 65 سوالی برگرفته از پژوهش های رامسدن ( 1998) با 4 درجه ی به ندرت ، گاهی ، اغلب و همیشه به ترتیب مترادف با اعداد 1 و 2 و3 و4 است .50 ماده ی اول پرسش نامه مربوط به رهبری آموزشی از 6 پاره تست 1 – هدف مداری 2– ترغیب مداری 3– کار مداری 4– تحول مداری 5 – تفاهم مداری6 – انسان مداری و 15 ماده ی تعهد سازمانی کارکنان به مفهوم کلی و یک پارچه است . اعتبار ابزار سنجش با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برای پرسش نامه ی مربوط به رهبری آموزشی به مقدار 9545/0 = ? و برای پرسش نامه ی مربوط به تعهد سازمانی به مقدار6421/0= ? برآورد گردیده و نشان می دهد مجموعه ی عبارات از اعتبار کافی برخوردار است . اجرای مدل t تک نمونه ای نشان می دهد تعهد سازمانی کارکنان و رهبری آموزشی به مفهوم کلی و نیز هدف مداری ، کارمداری ، تحول مداری ، تفاهم مداری و انسان مداری درجامعه ی مورد مطالعه کم تر از حد متوسط و پایین و در مقابل ترغیب مداری رهبران آموزشی در حد متوسط قرار دارد . رتبه بندی سطوح رهبری آموزشی در جامعه ی مورد مطالعه با استفاده از مدل فریدمن به ترتیب عبارتست از 1) ترغیب مداری ،2 ) تحول مداری ،3 ) تفاهم مداری ، 4 ) هدف مداری ، 5 ) کارمداری و 6 ) انسان مداری است . ماتریس ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد : تعهد سازمانی با مولفه های رهبری آموزشی ( به استثنای تحول مداری و ترغیب مداری ) در سطح 001/0=? رابطه ی مثبت و معنادار دارد . برای پاسخ به پرسش آخر پژوهش از مدل همخوانی مجذورکای استفاده و این نتایج حاصل گردید : عوامل6 گانه ی رهبری آموزشی با هیچ یک از ویژگی های فردی ( جنسیت ، سن ، تجربه ی کاری ، تحصیلات ، پست سازمانی وضعیت استخدامی و محل خدمت ) رابطه ی معنادار ندارد . همچنین تعهد سازمانی با سن ، تجربه ی کاری ، تحصیلات ، پست سازمانی و وضعیت استخدامی رابطه ی معنادار ندارد ، ولی با جنسیت و محل خدمت کارکنان دانشگاه دولتی قم رابطه دارد . نتایج اجرای مدل رگرسیون همزمان خطی نشان می دهد تعهد سازمانی ( به مفهوم مطلق ) افراد شاغل در دانشکده ها بیش از افراد شاغل در مراکز دیگر دانشگاه است ، همچنین تعهد سازمانی کارکنان زن کمتر از کارکنان مرد است

عصر حاضر عصری است که ساختار فکری آن آکنده از عمق بخشیدن به اطلاعات و توجه بـه مشارکت نیـروی انسانــی خلاق و دانش گرا به جای نیروی انسانی عملکردی است . دانش سازمانی که در افزایش کارایی و اثر بخشی منابع انسانی بسیار اهمیت دارد ؛ چگونه می تواند به سهولت و سرعت در بدنه سازمان به حرکت درآمده و در دستــرس کلیه کارکنان قرار گیرد . هدف اصلی از انجام این تحقیق ، بررسی رابطه جو سازمانی با رفتار تسهیم دانش کارکنان در شهرداری منطقه 5 تهـران و به تبع آن افزایش میزان تسهیم دانش در این سازمان می باشد. سوالهای پژوهش عبارتند از : سوال کلی : آیا جــو سازمانی با رفتارتسهیم دانش کارکنان شهــــرداری منطقه 5 تهــران رابطه دارد ؟ و سوال های جزئی : 1- جـو سازمانی کارکنان شهرداری منطقه 5 تا چـه میــزان است ؟ 2- تسهیم دانش کارکنان شهرداری منطقه 5 تا چه میزان است ؟ 3- رتبه بندی مـــولفه های جـــو سازمانی در شهرداری منطقه 5 به چه صورت است ؟ 4- آیـا جو سازمانی و تسهیم دانش با ویژگی های فــردی کارکنان رابطه دارد ؟ مدل استفاده شده برای تعیین میزان جو سازمانی مدل هالپین و کرافت می باشد . جنبه های مختلف پرسش نامه شامل 8 زیرتست می شود که شامل ؛ روحیه گروهی ، مزاحمت ، صمیمیت ، علاقه مندی ، ملاحظه گری یا مــراعات ، فاصله گیری ، نفوذ و پویایی و تأکید بر تولید است . پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است . در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از ابــزار پرسشنامه استفاده شده است . در این پژوهش از روش نمونه برداری تصادفی ساده استفاده شده و بــــر مبنای فرمول کوکران تعــــداد 266 نفر از جـــامعه آماری ( شهرداری منطقه 5 تهران ) برآورد گردید . پایایی مربوط به ابـزار سنجش با آلفای کرونباخ 0.9 برای پرسشنامه جو سازمانی و مقدار 0.89 بــرای پرسشنامه تسهیم دانش محاسبه شد . در روش تجزیه و تحلیل برای پـاسخ به سوالهای پژوهش از طریق نرم افزار آماریspss(18) از آزمون t تک نمونـه ای ، آزمون فریدمن ، همخـــوانی مجذور کای ، رگرسیون خطی همزمان استفاده گردید . تحلیل های حــاصل از یـافته های تحقیق نشان داد که میزان جو سازمانی و تسهیم دانش در شهرداری منطقه5 بیشتر از میانگین نظری (3 ) بوده و بالاتر از متوسط است ؛ و رتبــه بندی مـولفه های جوسازمانی به ترتیب 1- روحیه گروهی 2- صمیمیت 3- علاقه مندی 4- تأکید بر تولید 5- فـــاصله گیری 6- ملاحظه گری 7- نفوذ و پویایی 8- مزاحمت می باشد ؛ همچنین جــو سازمانی با ویژگی های فردی ارتباط نداشته و تسهیم دانش با تحصیلات رابطه دارد ؛ و نهایت اینکه آزمون رگرسیون خطـی همزمان نشان داد که بین جــوسازمانی و تسهیم دانش در شهرداری منطقه 5 تهران رابطه همبستگی وجود دارد .

به علت اهمیت رشد و توسعه کارآفرینی در سازمانی هایی مانند شهرداری ها و تاثیر متغیری مانند مدیریت دانش در کارآفرینی، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که بین مدیریت دانش با کارآفرینی کارکنان رابطه وجود دارد؟لذا این پژوهش به بررسی رابطه این دو در شهرداری منطقه 7 پرداخته است. پرسشنامه بر روی 201 نفر از کارکنان شهرداری منطقه 7 تهران با روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای اجرا شده است.ابزار پژوهش دارای 75 ماده مربوط به کارآفرینی و 12 ماده مربوط به مدیریت دانش محقق ساخته، با رتبه بندی کاملا موافقم،نسبتا موافقم،نسبتا مخالفم و کاملا مخالفم است .سوالات پژوهش عبارت است از 1.مولفه های تشکیل دهنده کارآفرینی کدامند؟2.رتبه بندی عوامل کارآفرینی در جامعه مورد مطالعه کدام است؟3.آیا مدیریت دانش و کارآفرینی کارکنان با ویژگی های فردی کارکنان رابطه دارد؟ 4.کارآفرینی در جامعه مورد مطالعه چه میزان است؟ 5.مدیریت دانش در جامعه مورد مطالعه چه میزان است؟ 6.آیا بین مدیریت دانش و کارآفرینی در جامعه مورد مطالعه رابطه وجود دارد؟ پس از حذف سوالات ضعیف اعتبار پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ برابر 0/9171 در قست کارآفرینی و 0/9448 در قسمت مدیریت دانش برآورد شد.سپس بر پایه ی سه شاخص عمده ارزش ویژه، نسبت واریانس تبیین شده توسط هر عامل و طرح شیب دار 8 عامل برای مجموعه 69 سوالی پرسشنامه کارآفرینی استخراج گردید.برای نامگذاری عامل ها از چرخش واریماکس استفاده شد که منجر به استخراج عامل هایی به نام های 1- خلاقیت 2-استقلال 3- نفوذ 4-بیرونی بودن 5- تصمیم گیری 6-انعطاف پذیری 7-توفیق طلبی 8-یادگیری شد که مجموعا 44.2 درصد از واریانس کل را تبیین میکند.در رتبه بندی عوامل کارآفرینی با استفاده از آزمون فریدمن توفیق طلبی در رتبه ی اول و بیرونی بودن در رتبه ی آخر است.لازم به یادآوری است سطح معناداری رتبه های متغیر های 3 گانه مدیریت دانش برابر 0/0635 و بزرگتر از 0/05= α است، بنابراین متغیرهای مدیریت دانش در جامعه مورد مطالعه از رتبه های کم و بیش یکسان برخوردار است .با استفاده از مدل همخوانی مجذور کای مشخص گردید کارآفرینی به مفهوم کلی با جنسیت، تحصیلات، پست سازمانی، نوع استخدام، واحد سازمانی و سن رابطه معنا داری ندارد و فقط با تجربه خدمتی در جامعه آماری مورد مطالعه رابطه معنا داری دارد و مدیریت دانش به مفهوم کلی با جنسیت، تحصیلات، پست سازمانی، نوع استخدام، سن و تجربه خدمتی رابطه معنا داری ندارد و فقط با واحد سازمانی رابطه معنا داری دارد. با استفاده از آزمون t تک نمونه ای مشخص گردید کارآفرینی کارکنان به مفهوم کلی بسیار بالا است و در مورد مدیریت دانش می توان نتیجه گرفت مدیریت دانش در کارکنان پایین است. با استفاده از آزمون همبستگی بنیادی برای تعیین رابطه مدیریت دانش با کارآفرینی کارکنان مشخص گردید ترتیب یافته های پژوهش به عنوان مدل بهینه کارآفرینی برپایه ابعاد مدیریت دانش و ویژگی های فردی کارکنان به صورت یک مدل اقتضایی معرفی می شود.

سلامت سالمندان یک مسئله بهداشتی مهم است و برنامه های ارتقادهنده آنان باید به عنوان یک اولویت در جامعه مورد توجه قرار گیرد. اصولا" هر جامعه ای از گروههای سنی مختلفی تشکیل شده که هر کدام با توجه به وضعیت سلامت جسمی و روانی خویش ، سلامت کلی جامعه را رقم می زنند. در این راستا سالمندان(افراد بالای 60سال) بویژه زنان به عنوان قشر آسیب پذیرجامعه همیشه مورد بحث بوده اند؛ چون با افزایش سن درمعرض تهدیدات بالقوه ای نظیرافزایش ابتلا به بیماریهای مزمن، تنهایی، انزوا و عدم برخورداری از حمایت اجتماعی هستند. بنابراین با توجه به آمارهای موجود و پیش بینی افزایش جمعیت سالمندی در سالهای آتی و نیز بروز مسائل و مشکلات خاص این دوران ؛ تعیین و معرفی راهکارهای موثر در حفظ و ارتقای سلامت جسمی - روانی سالمندان برای پیشگیری از عوارض فردی ،خانوادگی و اجتماعی ضروری است. در این راستا انجمن آلزایمر ایران با اجرای برنامه های آموزشی و توانمندسازی سعی نموده به این مهم دست یابد. پژوهش حاضردر زمینه مقایسه سلامت عمومی و عزت نفس زنان سالمند آموزش دیده در انجمن آلزایمر ایران و دیگران انجام گرفته است. نمونه آماری40 نفر است که از این تعداد 20 نفر زنان سالمندی که مدت 6ماه عضو طرح حساس انجمن وآموزش دیده و20 نفر هم از خارج انجمن به روش جورکردن گروه همتا انتخاب شده اند. روش تحقیق پس رویدادی بوده وجهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ وعزت نفس کوپراسمیت استفاده شده که از روایی کافی برخوردارست.اعتبار ابزارهای پژوهش نیز با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 0/9073 و 0/8475 برآورد گردید.این پژوهش پرسش هایی را مورد سنجش قرار داده است. برپایه یافته یکم و دوم پژوهش با استفاده از مدل t تک نمونه ای میزان سلامت عمومی و عزت نفس در جامعه زنان سالمند در حد بالا ارزیابی گردید.یافته سوم و چهارم پژوهش براساس مدل t مستقل نشان داد که میزان هر دو متغیر در زنان سالمند عضو انجمن ( آموزش دیده) از زنان سالمند غیرعضو( آموزش ندیده )بیشترست(سطح معناداری 0/001). یافته پنجم با استفاده از مدل رگرسیون خطی همزمان نشان داد سلامت عمومی باعزت نفس زنان سالمند رابطه دارد. یافته ششم براساس مدل همخوانی مجذورکای مشخص کرد عزت نفس و سلامت عمومی زنان سالمند با ویژگی های فردی(میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، موقعیت شغلی،وضعیت اقتصادی، شرایط سلامتی) آنان رابطه ندارد

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مدیریت دانش و رهبری کار آموزشی در دانشگاه الزهرا از طریق پاسخ به پرسش اصلی پژوهش انجام گردید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه الزهرا (770 نفر) در سال تحصیلی 1391_1390 بود، و طبق جدول مورگان 200 نفر به صورت نمونه در دسترسی برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه دو بخشی شامل سوالات جمعیت شناختی و 62 گویه در دو زیر بخش، ( 50 عبارت رهبری آموزشی، که دارای شش مولفه هدف مداری، ترغیب مداری، کار مداری، تحول مداری، تفاهم مداری و انسان مداری است، که بر گرفته از پرسشنامه رامسفلد و 12 عبارت مدیریت دانش، که شامل مولفه های خلق دانش، انتشار دانش و کاربرد دانش، پرسشنامه محقق ساخته ) استفاده شد. اعتبار محتوای پرسشنامه توسط ....تأیید شد. پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، برای سوالات رهبری آموزشی برابر 0.9744a=، و برای سوالات مدیریت دانش برابر 0.9302a= محاسبه شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و از روش های آماری تی تک نمونه-ای، فریدمن، همخوانی کای و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که رهبری آموزشی به مفهوم کلی و همچنین مدیریت دانش به مفهوم کلی در دانشگاه الزهرا در سطح متوسط قرار دارند، و مولفه های هدف مداری، کارمداری، انسان-مداری و انتشار دانش در سطح بالایی قرار دارند. ولی ترغیب مداری و خلق دانش و کاربرد دانش در سطح پایین هستند. در میان مولفه های رهبری آموزشی، مولفه های ترغیب مداری پایین ترین و مولفه ی انسان مداری در بالاترین رتبه از نظر میانگین در میان 6 مولفه بود. مولفه های هدف مداری، کارمداری، تفاهم مداری و تحول مداری در رتبه های دو تا پنجم قرار دارند. در بررسی ارتباط مولفه-های شش گانه رهبری آموزش با مولفه های سه گانه مدیریت دانش، کمترین ضریب همبستگی به مقدار0/4280 =r ومربوط به ضریب همبستگی مولفه های انسان مداری وکاربرد دانش، وبیشترین ضریب همبستگی به مقدار 0/6982=r و مربوط به ضریب همبستگی مولفه های هدف مداری و مدیریت دانش به مفهوم کلی(gtot) است. همه ضرایب همبستگی درسطح کم تر از 0/001 = ? معنادار ومثبت است. به عبارت دیگر می توان ادعاکرد رهبری آموزشی درجامعه موردمطالعه بامولفه های مدیریت دانش به حیطه های مشترک مرتبط و وابسته است ، و در همه سطوح رابطه مثبت و معنا دار دارند. مقدار ضریب همبستگی رهبری آموزشی به مفهوم کلی(ftot) و مدیریت دانش به مفهوم کلی(gtot) به مقدار 0/6846 = r نیز درجهت تقویت این معناست . ویژگی های فردی نظیر (تجربه کاری، سن، واحد سازمانی، وضعیت استخدام ) با هیچ یک از مولفه های 6 گانه رهبری آموزشی و مولفه مدیریت دانش رابطه مثبت و معنادار ندارند. ولی ویژگی های فردی نظیر (تحصیلات و موقعیت شغلی) با همه مولفه های 6 گانه رهبری آموزشی و مدیریت دانش رابطه معنادار و مثبت دارند. به عبارت دیگر از تحلیل رگرسیونی داده ها چنین برمی آید که: هدف مداری، ترغیب مداری، کارمداری، تفاهم مداری، تحول مداری و انسان مداری و رهبری آموزشی به مفهوم کلی و مدیریت دانش به مفهوم کلی در بین افراد با تحصیلات دکتری بیشتر از افراد با تحصیلات ارشد، و تحصیلات ارشد بیشتر از کارشناسی و کمتر است. یافته های تحقیق نشان می دهند، در دانشگاه الزهرا مدیریت دانش با رهبری آموزشی در کلیه ی موارد رابطه ی معنادار داشته و دانشگاه نیاز به تغییر روش رهبری و مدیریتی برای افزایش ترغیب مداری و خلق دانش دارد .

پژوهش حاضر در چارچوب نظریه پردازش اطلاعات و نظریه سازنده گرایی اجتماعی که روش های مطالعه متون علمی و روش های آموختن همیارانه را توضیح می دهند و به منظور تعیین میزان استفاده دانش آموزان از تعدادی از روش های آموختن و راهبردهای یادگیری ، بر روی 647 دانش آموز پایه دوم و سوم دبیرستان که با روش هدفمند انتخاب شده اند، انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دبیرستان های منطقه سه آموزش و پرورش تهران تشکیل داده اند. منظور از روش های آموختن در این پژوهش روش های پس ختام، آموزش متقابل، مطالعه مشارکتی، آموزش هم شاگردی و پرسیدن دوجانبه است . ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته 67 گویه ای است که 40 گویه روش های آموختن و 27 گویه راهبردهای یادگیری را مورد پرسش قرار می دهد. برای تعین میزان متغیر ها در جامعه با استفاده از مدل t تک نمونه ای نتایج نشان داده استفاده از روش پس ختام در حد بالا، مطالعه مشارکتی نسبتاً بالا، روش آموزش هم شاگردی و پرسیدن دو جانبه در حد متوسط و آموزش متقابل به میزان خیلی پایین استفاده می شود. برای رتبه بندی متغیرها از مدل فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان می دهد روش پس ختام در جامعه مورد مطالعه بیشترین و آموزش متقابل کمترین میزان استفاده را داشته است. مطالعه مشارکتی، آموزش هم شاگردی و پرسیدن دوجانبه در رتبه های دوم تا چهارم هستند. میزان استفاده از راهبردهای فراشناختی در بین دانش آموزان بیش از راهبردهای شناختی است. تحلیل رگرسیونی داده ها نشان داد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از میان ویژگی های فردی تنها با رشته تحصیلی رابطه داشته است که در رشته ریاضی- فیزیک بیشتر از رشته تجربی و انسانی بوده است. دختران از روش مطالعه مشارکتی بیش از پسران سود می جویند و سایر متغیر های پژوهش مستقل از جنسیت است. بر اساس نتایج این پژوهش استفاده از راهبردهای شناختی و چهار روش آموزش متقابل، مطالعه مشارکتی، آموزش هم شاگردی، و پرسیدن دوجانبه در مدارس غیرانتفاعی بیشتر از مدارس دولتی و در مدارس دولتی بیشتر از مدارس تیزهوشان است. در مدارس تیز هوشان نیز استفاده از راهبردهای فراشناختی بیش از دو نوع مدرسه دیگر است.برای تعیین رابطه روش های آموختن با راهبردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی با استفاده از مدل همبستگی بنیادی دو الگوی اقتضایی به دست آمد. در مدل یکم اگر دانش آموزی از روش پس ختام به میزان خیلی زیاد، از مطالعه مشارکتی، آموزش هم شاگردی، و پرسیدن دوجانبه به میزان کم استفاده کند و روش آموزش متقابل را اصلاً به کار نبرد این فرد راهبردهای شناختی را به میزان بسیار زیاد و راهبردهای فراشناختی را در حد متوسط به کار می برد. بر طبق الگوی دوم اگر دانش آموزی مراحل روش پس ختام را به صورت منفی به کار برد و از آموزش متقابل، آموزش هم شاگردی، مطالعه مشارکتی، و پرسیدن دوجانبه به میزان نسبتا کم استفاده کند، راهبردهای یادگیری او به صورت: راهبردشناختی بسیاربالا، راهبرد فراشناختی بسیارمنفی، و تقریبا بدون پیشرفت تحصیلی برآورد می شود.

هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه میان باور های معرفت شناختی مدیران مهد های کودک با سبک رهبری آن ها است.در این مطالعه از تحقیق کمّی غیر آزمایشی استفاده شده است . جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران مهد های کودک خصوصی اهواز است که در سال 1392 دارای فعاّلیت بوده اند از 154 نفر 134 نفر به پرسشنامه های مربوطه ( پرسشنامه باور های معرفت شناسی شومر و سبک رهبری تحوّلی-تبادلی، باس وآولیو)پاسخ دادند. روش نمونه گیری به دلیل حجم محدود نمونه به روش سرشماری بوده است .برای تجزیه وتحلیل داده های بدست آمده ، همبستگی اسپیرمن- براون و تحلیل همبستگی کانونی به کار گرفته شد. نتایج بیانگر وجود رابطه (همبستگی بنیادی ) معنی دار در سطح معنی داری 001/ 0 بین باور ها ی معرفت شناختی وسبک رهبری مدیران است به این معنی که مدیری که در معرفت قطعی ، معرفت ساده ، توانایی ذاتی، یادگیری سریع وقدرت وقوف نمره پایین تری کسب نموده اند ، از ویژگی رهبری تبادلی ، انگیزش الهامی ، تحریک کلامی ، نگرش ایده آل وجاذبه های رهبری بالاتری برخوردار می باشند.

داشتن یک دید عمیق و جامع از سازمان و بررسی دیدگاه مدیر و کارکنان سازمان مفهومی نو در حوزه مدیریت القاء می کند و از آن به عنوان سلامت سازمانی نام می برند؛ بررسی این مفهوم کمک می کند تا تصویر عمیقی از تأثیر رفتار شغلی کارکنان در محیط سازمان مطالعه شود؛ از طرف دیگر به جهت افزایش اهمیت دانش در سازمان ها، مقوله مدیریت دانش به عنوان یک مبحث مهم وارد سازمان های امروزی گردیده است. این امر ناشی از تمرکز بر دانش به عنوان یکی از منابع استراتژیک سازمان است. این پژوهش، با عنوان رابطه سلامت سازمانی با مدیریت دانش مدیران دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. روش تحقیق از حیث هدف، کاربردی و از حیث شیوه ی جمع آوری داده ها توصیفی– همبستگی است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران آموزشی و پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی که در سال تحصیلی 93-1392 در واحدها و دانشکده های شش گانه دانشگاه علامه طباطبایی اشتغال دارند است و تعداد آنها حدود 70 نفر می باشد. در این پژوهش از تعداد 70 نفر جامعه آماری 61 نفر به صورت نمونه در دسترس شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه سلامت سازمانی با پایایی 9433/0 و مدیریت دانش با پایایی 0/9194 جمع آوری و از طریق آزمون های tتک نمونه ای، فریدمن، مجذور کای، رگرسیون خطی همزمان و همبستگی بنیادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر این بود که وضعیت سلامت سازمانی و هفت مولفه(روحیه،تاٌکید علمی، ملاحظه گری، ساختاردهی، حمایت منابع، نفوذ مدیر، یگانگی نهاد) مورد بررسی برای سنجش آن در سطح پایینی قرار دارد. همچنین نتایج پژوهش بیانگر این بود که وضعیت مدیریت دانش و سه مولفه (خلق دانش،انتشار دانش، کاربرد دانش) مورد بررسی در سطح پایینی قرار دارد. همچنین در مجموعه مولفه های سلامت سازمانی(7 مولفه)، مولفه ملاحظه گری مدیران بالاترین رتبه و مولفه یگانگی نهاد مدیران در پایین ترین رتبه و مولفه های روحیه ، تاٌکید علمی، ساختاردهی، حمایت منابع و نفوذ مدیر به ترتیب در رتبه های دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم قرار دارند؛ در مجموعه مولفه های مدیریت دانش(3 مولفه)، مولفه انتشار دانش در رتبه یکم، مولفه کاربرد دانش در رتبه دوم و مولفه خلق دانش در رتبه سوم قرار گرفته اند. همچنین متغیرهای فردی چون؛ جنسیت، تحصیلات، موقعیت شغلی، وضعیت استخدامی، واحد سازمانی، سن و تجربه با سلامت سازمانی و مدیریت دانش رابطه ای ندارد. برای پاسخ به پرسش آخر(آیا سلامت سازمان با مدیریت دانش رابطه دارد؟) از مدل همبستگی بنیادی استفاده شد، بر این اساس دو زوج معادله به دست آمد که نشان می دهد بین سلامت سازمانی و مدیریت دانش رابطه مثبت وجود دارد.

این پژوهش به بررسی رابطه ی کارآفرینی با مدیریت دانش روی 209 نفرنمونه دردسترس ازمدیران مرکز ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران مستقر در تهران اجرا گردید . ابزار پژوهش شامل : پرسشنامه های 75 سوالی کارآفرینی و12سوالی مدیریت دانش درطیف چهاردرجه ای کاملاً نادرست، نسبتاً نادرست ،نسبتاً درست ، کاملاً درست ، به ترتیب متناظربا اعداد1،2،3،4نتایج حاصل نشان داد ، آلفای کرونباخ برای پرسشنامه کارآفرینی به مقدار 9132/0= ? وبرای مدیریت دانش به مقدار 9211/0= ? برآورد گردید. پرسش های پژوهش ( هر یک از مولفه های مدیریت دانش وکارآفرینی در جامعه مورد مطالعه تا چه میزان است، رتبه بندی مولفه های مدیریت دانش وکارآفرینی در جامعه مورد مطالعه کدام است، آیا مدیریت دانش و کارآفرینی با ویژگی های فردی مدیران رابطه دارد،آیا مدیریت دانش با کارآفرینی مدیران رابطه دارد). برای پاسخ به پرسش های یکم ودوم اجرای مدل t تک نمونه ای نشان داد عوامل کارآفرینی مدیران در سطح بالا ولی مدیریت دانش در سطح پایین قرار دارد. رتبه بندی عوامل کارآفرینی و مدیریت دانش با استفاده از آزمون فریدمن نشان داد متغیر خلاقیت بالاترین و متغیر توفیق طلبی پائین ترین رتبه ومتغیرهای قدرت ریسک،تشخیص موقعیت،انعطاف پذیری،تصمیم گیری،اعتماد به نفس،قاطعیت،درونی بودن به ترتیب رتبه های دوم تاهشتم راداراست . رتبه های متغیر های سه گانه مدیریت دانش نیز به ترتیب انتشار دانش، خلق دانش،وکاربرددانش است. بااستفاده از مدل همخوانی مجذور کای مشخص گردید از عامل های کارآفرینی متغیرهای توفیق طلبی(f3)با نوع استخدام،قاطعیت (f6)با پست سازمانی و نوع استخدام رابطه دارد .همچنین از عامل های مدیریت دانش ،متغیر خلق دانش (m1)با سن و تجربه خدمتی ،انتشار دانش (m2)با تجربه خدمتی،کاربرددانش(m3)باتحصیلات ،ومدیریت دانش به مفهوم کلی (mtot) با سن و تجربه خدمتی رابطه دارد. برای پاسخ به پرسش آخر پژوهش از مدل همبستگی بنیادی استفاده و از پنج مقدار ویژه محاسبه شده دو مقدار ویژه معنادار و بنابراین بردارهای zx1و zx2برای پنج متغیر مستقل و متناظر با آن بردارهای zy1وzy2 برای دو متغیر وابسته تعریف و در نهایت دو مدل اقتضایی استخراج می گردد.

هدف کلی این پژوهش ارتقای مدیریت دانش در سازمان صدا و سیمای استان تهران)مطالعه موردی بخش صدای سازمان) از طریق تعیین رابطه مدیریت دانش با سرمایه اجتماعی است .از نظر هدف از نوع کاربردی، از نظر اجرا از نوع توصیفی-همبستگی است و جامعه مورد مطاله، کارکنان بخش صدای سازمان است که به روش نمونه گیری دردسترس حجم 300نفر با تائیدنظراساتید راهنماومشاورمشخص شده است. ابزار گردآوری، پرسش نامه محقق ساخته 72 سوالی با مقیاس 4 گزینه ای درطیف: خیلی کم، نسبتاً کم، نسبتا زیاد، و خیلی زیاد است که پس از تعیین روایی لازم روی کارکنان اجرا شد و اعتبار پرسش نامه ها با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش به ترتیب 940/0 و 927/0 بدست آمد و برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از فنون آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار 18 spss استفاده گردیده است. برای پاسخ به پرسشهای پژوهش از جمله تعیین میزان هر یک از ابعاد مدیریت دانش(شامل :خلق دانش،انتشار دانش،کاربرددانش) و سرمایه اجتماعی(شامل:اعتماد،مدیریت مشارکتی،هویت سازمانی،مشارکت اجتماعی وتسهیم دانش) در جامعه مورد مطالعه از مدل t تک متغیری، رتبه بندی عوامل مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی نسبت به هم از مدل فریدمن، تعیین رابطه مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی با ویژگی های فردی در جامعه مورد مطالعه از مدل همخوانی مجذور کای و برای پرسش آخر تعیین رابطه مدیریت دانش با سرمایه اجتماعی از مدل همبستگی پیرسون استفاده گردیده است. عمده ترین نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که بنا بر نتایج اجرای مدل همبستگی پیرسون ضرایب ماتریس همبستگی در دامنه 3728/0 تا 6735/0 قرار دارد و همگی در سطح 001/0= ? معنادار است این امر نشان می دهد مدیریت دانش با متغیر سرمایه اجتماعی رابطه دارد. پس با توجه به اینکه رابطه معناداری بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی در سازمان وجود دارد می توان انتظار داشت که بهبود سطح مدیریت دانش سطح سرمایه اجتماعی را در این سازمان افزایش دهد.

پژوهش حاضر با هدف ارتقاء سرمایه فکری در مدیران آموزش وپرورش شهر تهران، از طریق یادگیری سازمانی از طریق پاسخ به پرسش های پژوهش (یادگیری سازمانی، سرمایه فکری ومولفه های آن درجامعه تاجه میزان است، رتبه بندی مولفه های سرمایه فکری درجامعه کدام است، آیا یادگیری سازمانی وسرمایه فکری باویژگی های فردی مدیران رابطه دارد، و آیا یادگیری سازمانی با سرمایه فکری رابطه دارد ) انجام گردید. مطالعه ازنوع همبستگی است. از میان 450 نفر مدیران مدارس متوسطه شهر تهران تعداد 153 نفر مدیر ومعاون مدارس متوسطه شاغل در مناطق 6 و 16و 19 آموزش و پرورش شهرتهران به روش نمونه دردسترس انتخاب وپرسشنامه 52 ماده ای سرمایه فکری با 3 پاره تست سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای، و پرسشنامه 10 ماده ای یادگیری سازمانی به مفهوم کلی روی افرادگروه نمونه مورد مطالعه اجرا گردید. اعتبار پرسشنامه های سرمایه فکری ویادگیری سازمانی به ترتیب به مقدار 96/0 و 86/0 برآورد گردید. برای پاسخ به پرسش یکم و دوم پژوهش از مدلtتک نمونه ای استفاده ونتایج نشان داد سطح متغیرهای سرمایه انسانی،سرمایه رابطه مداری و یادگیری سازمانی در جامعه مورد مطالعه کمتر از حد متوسط و پائین ، متغیر سرمایه ساختاری در جامعه مورد مطالعه در حد متوسط ارزیابی گردید. برای پاسخ به پرسش سوم نتایج اجرای مدل فریدمن، مشخص کرد سرمایه انسانی مدیران در رتبه برتر و سرمایه ساختاری در رتبه آخر، و به این ترتیب متغیر رابطه ای در رتبه وسط قرار دارد ، برای پاسخ به پرسش چهارم و پنجم از مدل همخوانی مجذور کای استفاده و نتایج نشان می دهد که فقط سرمایه ساختاری با سن رابطه معنادار دارد. برای پاسخ به پرسش آخرپژوهش نتایج اجرای مدل رگرسیون خطی نشان داد 1- یادگیری سازمانی باسرمایه فکری رابطه مستقیم دارد ، 2- یادگیری سازمانی با سرمایه ساختاری رابطه مستقیم دارد ، 3- یادگیری سازمانی با سرمایه ارتباطی رابطه مستقیم دارد ، و در آخر یادگیری سازمانی با سرمایه فکری به مفهوم کلی رابطه دارد

پژوهش حاضر با عنوان تعیین رابطه سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش به عنوان دارایی های ناملموس ولی کلیدی سازمان ها بالاخص در مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران انجام شده است. دانش تنها دارایی شناخته شده ای است که وقتی دیگران در آن سهیم می شوند، افزایش می یابد. مفهوم سرمایه اجتماعی بر تعامل و ارتباطات افراد در سازمان تاکید دارد. تا آنجا که سرمایه اجتماعی از دارایی های مهم هر سازمانی است که می تواند در مدیریت دانش کمک کند و برای سازمان ها مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش را 500 نفر از مدیران و کارشناسان مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران تشکیل می دهند. که از میان200پرسشنامه که به صورت نمونه در دسترس توزیع شده، در نهایت 143 پاسخنامه جمع آوری و در محاسبات وارد گردید. که روایی آنها با استفاده از روایی صوری و بر اساس نظر جمعی اساتید مجرب و صاحب نظر تایید شد. اعتبار و پایایی پرسشنامه ی مدیریت دانش با 12 گویه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 92/0=r و پرسشنامه سرمایه اجتماعی با 60 گویه با ضریب آلفای کرونباخ 93/0 r= مورد تایید قرار گرفت. پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی-همبستگی و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر عبارت است از "آیا بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی رابطه وجود دارد؟" و با توجه به نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که رابطه معنی دار میان مولفه های مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی وجود دارد. در پاسخ به دو سوال اول پرسش های این پژوهش: "هر یک از مولفه های سرمایه اجتماعی ومدیریت دانش به طور جداگانه در جامعه مورد مطالعه تا چه میزان است؟" اینگونه نتیجه می گیریم که دو سطح سرمایه اجتماعی یعنی تسهیم دانش و هویت سازمانی در جامعه بسیار بالاست. اعتماد متقابل و مدیریت مشارکتی بالا، و مقدار همکاری در جامعه مورد مطالعه متوسط است. و در مورد مدیریت دانش نیز می توان نتیجه گرفت خلق دانش در سطح متوسط و انتشار دانش و کاربرد دانش در سطح بالایی قرار دارد. در پاسخ به سوال سوم: "مولفه های مدیریت دانش نسبت به هم در جامعه چه رتبه ای دارد؟" رتبه بندی در جامعه پژوهشی به قرار زیر است: 1- انتشار دانش 2- کاربرد دانش 3-خلق دانش. در پاسخ به پرسش 4و5 پژوهش: "آیا مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی با ویژگی های فردی کارکنان رابطه دارد؟" نتایج اجرای مدل هم خوانی مجذور کای، نشان می دهد مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی به مفهوم کلی با جنسیت، تحصیلات، پست سازمانی، نوع استخدام، و سن رابطه معناداری ندارند زیرا سطح معنی داری پیرسون در مجموع عوامل ذکر شده بیش از 05/0 است و فقط سرمایه اجتماعی به مفهوم کلی با تجربه خدمتی در جامعه آماری مورد مطالعه رابطه معنا داری دارد.

پژوهش حاضر با عنوان "مقایسه ویژگی¬های شخصیت دانشجویان بر پایه دانشگاه محل تحصیل و ویژگی¬های فردی با استفاده از مدل آلپورت" انجام گردید جامعه آماری دانشجویان دانشگاه¬های دولتی سراسر کشور است و حجم نمونه 869 نفر دانشجویان که شامل دانشگاه شریف، تهران، علم و صنعت تهران، علوم پزشکی تهران، باهنر کرمان، تربیت مدرس ،علوم پزشکی تهران و دانشگاه پیام نور تهران مرکزی به صورت سهمیه¬ای انتخاب شدند در این پژوهش پرسش¬های در مورد میزان ویژگی¬های شخصیتی دانشجویان در هریک از عامل¬های ? گانه آل‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پورت، رتبه¬بندی متغیرهای 8 گانه شخصیتی دانشجویان و میزان رابطه هر یک از متغیرهای شخصیتی با ویژگی¬های فردی دانشجویان در جامعه مورد مطالعه و سنجش قرار داده است. برای اندازه¬گیری متغیرهای ویژگی¬های شخصیتی از پرسشنامه شخصیتی مدل آلپورت شامل 38 سوال است که توسط آل‍ورت ساخته و بنابراین از روایی کامل برخوردار است، استفاده شده برای تعیین اعتبار این ابزار سنجش از طریق روش دو نیمه کردن و کاربرد فرمول اسپیرمن-براون با ضریب همبستگی بین این دو نیمه 0/7709و اعتبار نمره کل برابر 0/871است. بر پایه یافته یکم پژوهش میزان خستگی‏ناپذیری (v)، تفکر¬¬انتقادی(o)، احتیاط(c)، مسئولیت¬پذیری (r)، برتری¬طلبی(a) و ثبات¬عاطفی (e) در سطح بیش از حد متوسط قرار دارد و متغیرهای روابط¬شخصی (p) ، جامعه¬پذیری (s) در سطح متوسط قرار دارد. بر پایه یافته دوم پژوهش بالاترین رتبه ویژگی¬های شخصیتی در جامعه متغیر خستگی¬ناپذیری (v) با میانگین (4/97) و احتیاط (c) با میانگین (87/4) و پایین‏ترین رتبه ویژگی¬های شخصیتی متغیرهای روابط¬شخصی (p) با میانگین (3/95) و جامعه¬پذیری (s) با میانگین (3/85) است. بر پایه یافته سوم پژوهش که از مدل همخوانی مجذورکای، استفاده شده است. متغیر برتری¬طلبی (a) فقط با مرکز دانشگاهی و مقطع¬تحصیلی رابطه دارد، متغیر مسئولیت¬پذیری (r) با ویژگی-های فردی مورد مطالعه به استثناء جنسیت رابطه دارد عامل¬های ثبات¬عاطفی (e)، جامعه¬پذیری (s)، احتیاط (c)، تفکر انتقادی (o) و روابط شخصی (p) فقط به استثناءجنسیت و سال ورود با بقیه ویژگی های فردی رابطه دارند و در آخر متغیر خستگی ¬ناپذیری (v) به استثناء جنسیت با تمام ویژگی های فردی رابطه دارد. بر پایه یافته چهارم پژوهش در سطح آلفای کمتر از 0/01 درهمه آزمون فرضیه¬ها به جز جامعه¬پذیری (s) فرضیه صفر رد می¬شود. یعنی در هر یک از ویژگی¬های شخصیتی، دست کم دو مرکز دانشگاهی از لحاظ یک صفت از ویژگی¬های شخصیتی دانشجویان متفاوت است. به کمک آزمون¬های پس از آزمایش می¬توان زوج¬های متفاوت را مشخص کرد. در مطالعه حاضر ازطریق اجرای مدل توکی زوج¬های متفاوت تعیین ونتایج به اختصار در جدول 18-4 وبه تفصیل در پیوست نشان داده شده است.

پژوهش حاضر با عنوان "مقایسه ویژگی¬های شخصیت دانشجویان بر پایه دانشگاه محل تحصیل و ویژگی¬های فردی با استفاده از مدل آلپورت" انجام گردید جامعه آماری دانشجویان دانشگاه¬های دولتی سراسر کشور است و حجم نمونه 869 نفر دانشجویان که شامل دانشگاه شریف، تهران، علم و صنعت تهران، علوم پزشکی تهران، باهنر کرمان، تربیت مدرس ،علوم پزشکی تهران و دانشگاه پیام نور تهران مرکزی به صورت سهمیه¬ای انتخاب شدند در این پژوهش پرسش¬های در مورد میزان ویژگی¬های شخصیتی دانشجویان در هریک از عامل¬های 8 گانه آل‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پورت، رتبه¬بندی متغیرهای 8 گانه شخصیتی دانشجویان و میزان رابطه هر یک از متغیرهای شخصیتی با ویژگی¬های فردی دانشجویان در جامعه مورد مطالعه و سنجش قرار داده است. برای اندازه¬گیری متغیرهای ویژگی¬های شخصیتی از پرسشنامه شخصیتی مدل آلپورت شامل 38 سوال است که توسط آل‍ورت ساخته و بنابراین از روایی کامل برخوردار است، استفاده شده برای تعیین اعتبار این ابزار سنجش از طریق روش دو نیمه کردن و کاربرد فرمول اسپیرمن-براون با ضریب همبستگی بین این دو نیمه ۷۷۰۹/0 و اعتبار نمره کل برابر 871/0 است. بر پایه یافته یکم پژوهش میزان خستگی‏ناپذیری (v)، تفکر¬¬انتقادی(o)، احتیاط(c)، مسئولیت¬پذیری (r)، برتری¬طلبی(a) و ثبات¬عاطفی (e) در سطح بیش از حد متوسط قرار دارد و متغیرهای روابط¬شخصی (p) ، جامعه¬پذیری (s) در سطح متوسط قرار دارد. بر پایه یافته دوم پژوهش بالاترین رتبه ویژگی¬های شخصیتی در جامعه متغیر خستگی¬ناپذیری (v) با میانگین (97/4) و احتیاط (c) با میانگین (87/4) و پایین‏ترین رتبه ویژگی¬های شخصیتی متغیرهای روابط¬شخصی (p) با میانگین (95/3) و جامعه¬پذیری (s) با میانگین (85/3) است. بر پایه یافته سوم پژوهش که از مدل همخوانی مجذورکای، استفاده شده است. متغیر برتری¬طلبی (a) فقط با مرکز دانشگاهی و مقطع¬تحصیلی رابطه دارد، متغیر مسئولیت¬پذیری (r) با ویژگی-های فردی مورد مطالعه به استثناء جنسیت رابطه دارد عامل¬های ثبات¬عاطفی (e)، جامعه¬پذیری (s)، احتیاط (c)، تفکر انتقادی (o) و روابط شخصی (p) فقط به استثناءجنسیت و سال ورود با بقیه ویژگی های فردی رابطه دارند و در آخر متغیر خستگی ¬ناپذیری (v) به استثناء جنسیت با تمام ویژگی های فردی رابطه دارد. بر پایه یافته چهارم پژوهش در سطح آلفای کمتر از 01/0 درهمه آزمون فرضیه¬ها به جز جامعه¬پذیری (s) فرضیه صفر رد می¬شود. یعنی در هر یک از ویژگی¬های شخصیتی، دست کم دو مرکز دانشگاهی از لحاظ یک صفت از ویژگی¬های شخصیتی دانشجویان متفاوت است. به کمک آزمون¬های پس از آزمایش می¬توان زوج¬های متفاوت را مشخص کرد. در مطالعه حاضر ازطریق اجرای مدل توکی زوج¬های متفاوت تعیین ونتایج به اختصار در جدول 18-4 وبه تفصیل در پیوست نشان داده شده است.

در این پژوهش با هدف تقویت سازه هوش معنوی از طریق تعیین رابطه آن با موضع کنترل و انطباق پذیری مسیرشغلی مدیران و معاونان آموزش و پرورش شهر اصفهان به بررسی رابطه موضع کنترل، هوش معنوی، با انطباق پذیری مسیرشغلی مدیران و معاونان آموزش و پرورش شهر اصفهان پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر مبنای هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان مدیران و معاونان آموزش و پرورش شهر اصفهان گزینش شد که حجم آن 1030 نفر در سال 1392 بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده که مشتمل بر پرسشنامه هوش معنوی کینگ(2007)، پرسشنامه موضع کنترل دوک ناویکی(1974) و پرسشنامه انطباق پذیری مسیر شغلی یوسفی(1390) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و sas، و برای پاسخ به پرسش های پژوهش از برآورد فاصله ای، مدلt تک نمونه ای، مدل فریدمن ، مدل همخوانی مجذور کای و مدل رگرسیون خطی گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از این بود که متغیر هوش معنوی و ابعاد آن به مفهوم کلی بالاتر از حد متوسط قرار دارد. میزان بیرونی بودن موضع کنترل مدیران و معاونان بالا بود. به جز اعتماد شغلی که یکی از ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی است و بسیار پایین تر از حد متوسط بود، سایر ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی در سطح متوسط به بالا بوده است. متغیر تفکر انتقادی و دغدغه شغلی در جامعه مدیران و معاونان دبیرستان های آموزش و پروش نواحی پنج گانه شهر اصفهان بالاترین رتبه و توسعه آگاهی و اعتماد شغلی پایین ترین رتبه را به خود اختصاص دادند. متغیر توسعه آگاهی با تحصیلات رابطه معنادار داشت، هوش معنوی مستقل از سن و تجربه خدمتی بود، از سوی دیگر منفی بودن ضرایب هوش معنوی نشان داد متغیرهای آگاهی، تفکرانتقادی، و تولید معنای شخصی با بیرونی بودن موضع کنترل مدیر رابطه معکوس و بنابراین با درونی بودن موضع کنترل مدیر رابطه مستقیم داشت. همچنین نتایج حاکی از این بود که در صورتی که عدم تفکر انتقادی با تولید معنای شخصی زیاد باشد، عدم دغدغه شغلی بالا، و کنترل شخصی زیاد خواهد بود. در مقابل، نسبت های متفاوت از آگاهی و توسعه آگاهی نسبت های متفاوتی از کنجکاوی شغلی و اعتمادشغلی تولید می کرد. به این ترتیب یافته های پژوهش به عنوان مدل بهینه انطباق پذیری مسیرشغلی بر پایه ابعاد هوش معنوی و ویژگی های فردی مدیران به صورت یک مدل اقتضایی معرفی شد

با توجه به تاثیر هوش فرهنگی و اثر آن در موقعیت های متفاوت محیط،و اینکه یکی از مهمترین ابزارها برای محیط های متفاوت است این هوش کمک می کند تا با درک سریع و صحیح مولّفه های گوناگون فرهنگی، رفتاری متناسب با هریک از آنها ابراز گردد. ارزش ها نیز مانند هوش و دیگر مظاهر تفاوت فردی، جزئی از شخصیت را تشکیل می دهد. ارزش ها ملاک هایی هستند که افراد برای قضاوت کردن مطلوبیت رفتار، افراد و رویدادها به کار می برند و متغیرند. این پژوهش با عنوان ، رابطه هوش فرهنگی و نظام ارزش های مدیران در دانشگاه های شهرستان رفسنجان و با هدف ارتقاء سطح نظام ارزش ها از طریق تقویت هوش فرهنگی، انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش تمامی مدیران دانشگاه های شهرستان رفسنجان که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به کار بودند،می باشد. که تعداد 98 نفربه صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند.داده های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته هوش فرهنگی با اعتبار 0/7272 و پرسشنامه نظام ارزش های آلپورت و همکاران ، جمع آوری گردید تعیین اعتبار نظام شش گانه ارزش ها با مقادیر،ارزش نظری 0/889، ارزش اقتصادی 0/962، ارزش هنری 0/567، ارزش اجتماعی 0/924، ارزش سیاسی 0/850 و ارزش مذهبی 0/931، صورت گرفت. داده ها از طریق آزمون t تک نمونه ای، فریدمن، مجذورکای، رگرسیون خطی همزمان و همبستگی بنیادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که هوش فرهنگی به مفهو م کلی، متغیر فرا شناخت و رفتار در سطح بالا، متغیر انگیزش در سطح خیلی بالا و متغیر شناخت در سطح پایین قرار گرفته است. همچنین در میان ارزش‏های شش گانه، ارزش اقتصادی، سیاسی و علمی (نظری) در بالاترین سطح، ارزش هنری در سطح متوسط و ارزش اجتماعی و مذهبی در پایین ترین سطح قرار دارند. همچنین رتبه بندی متغیر های چهار گانه هوش فرهنگی به ترتیب فراشناخت، انگیزش، رفتار و شناخت می باشد و رتبه بندی متغیرهای شش گانه نظام ارزش ها عبارتند از: ارزش اقتصادی، سیاسی، نظری، هنری، اجتماعی و مذهبی. بر پایه نتایج این پژوهش بین متغیرهای هوش فرهنگی با ویژگی های فردی مدیران رابطه وجود ندارد و هوش فرهنگی مستقل از جنسیت، تحصیلات، مرکز دانشگاهی، سمت اجرایی، وضعیت استخدامی، سن و تجربه خدمتی مدیران هستند. در حالی که ارزش سیاسی با هیچ یک از ویژگیهای فردی مدیران رابطه ندارد. دیگر متغیرهای نظام ارزشها مستقل از ویژگیهای تحصیلات، سمت اجرایی، وضعیت استخدامی، سن و تجربه خدمتی مدیران می باشد و بر اساس یافته های این پژوهش متغیر های هوش فرهنگی و نظام ارزش ها مستقل از یکدیگربوده و ریشه بنیادی مشترک نداشتند.

در راستای توجه به مسئله مدیریت در توسعه هر جامعه، مدیریت آموزشی با توجه به نقش سازنده‏ای که در تربیت نیروی انسانی ایفا می‏کند از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است. برای انتخاب مدیران آموزشی با صلاحیت بیشتر باید ویژگیهای شخصیتی موثر در تقویت فرهنگ سازمانی، جهت بهره وری بیشتر مشخص گردد. به همین منظور این پژوهش تحت عنوان ؛ «بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس متوسطه استان اردبیل» انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی است که در آن جامعه آماری کلیه مدیران و دبیران دبیرستانهای استان اردبیل در سالتحصیلی (91-90) می‏باشد، که در برگیرنده 430 نفر مدیر و 6205 دبیر است. در برآورد حجم نمونه ازجدول مورگان استفاده شده است که 40 نفر مدیر و 400 نفر دبیر به روش نمونه‏گیری چند مرحله‏ای انتخاب شده‏اند، 40 نفر مدیر، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی (کانون کنترل - عزت نفس - ماکیاولی گری) و 390 نفر دبیر، پرسشنامه فرهنگ سازمانی را تکمیل نمودند. ضریب پایایی پرسشنامه کانون کنترل راتر 83/0، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت 83/0، پرسشنامه ماکیاولی گری 76/0 و پرسشنامه فرهنگ سازمانی 91/0 است که همه آنها از پایایی مناسبی برخوردار هستند. با استفاده از نرم‏افزار spss داده‏ها، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. از آمار توصیفی واستنباطی در تهیه و تنظیم جداول، درصدها و نمودارها و آزمون فرضیه‏ها استفاده گردید. در آزمون فرضیه‏ها همبستگی پیرسون و آزمون tبرای دو گروه مستقل بکار گرفته شدند. فرضیه‏های اصلی پژوهش و نتایج آن 1- بین میزان کانون کنترل درونی مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه مثبت وجود دارد. این رابطه در سطح (05/0?p) معنا دار می‏باشد بنابراین فرضیه تأیید میشود. 2 - بین میزان کانون کنترل بیرونی مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه منفی وجود دارد. این رابطه در سطح (05/0p?) معنادار می‏باشد و فرضیه تأیید میشود. 3 - بین میزان عزت نفس مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه مثبت وجود دارد. این رابطه درسطح (01/0?p) معنا دار می‏باشد و لذا فرضیه تأیید می‏شود. 4 - بین میزان ماکیاولی گری مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه منفی وجود دارد. این رابطه در سطح (01/0p?) معنادار می‏باشد بنابراین فرضیه تأیید می‏شود. فرضیه‏های فرعی پژوهش و نتایج آن 1 - بین میزان عزت نفس مدیران مرد و زن تفاوت وجود دارد. این تفاوت از نظر آماری معنادارنیست بنابراین فرضیه رد می‏شود. 2 - بین میزان ماکیاولی گری مدیران مرد و زن تفاوت وجود دارد. این تفاوت در سطح (05/0p?) معنادار می‏باشد و لذا فرضیه تأیید می‏شود. 3 - بین میزان فرهنگ سازمانی مدارس دخترانه و پسرانه تفاوت وجود دارد. این تفاوت در سطح (05/0p?) معنادار می‏باشد و لذا فرضیه تأیید می‏شود.

این پژوهش باعنوان توسعه یادگیری سازمانی بر پایه فناوری اطلاعات، است. جامعه آماری مدیران شهرداری تهران در سال 1393 و نمونه 400 نفری با روش متداول انتخاب گردید. ابزار سنجش، دو پرسش نامه محقق ساخته فناوری اطلاعات با 21 ماده و یادگیری سازمانی با 41 ماده انتخاب، اجرا، و اعتبار یابی شد.

پژوهش حاضر با هدف رابطه ی بینش با هوش معنوی مدیران، انجام شده است. جامعه آماری تمامی مدیران آموزش و پرورش منطقه هشت تهران می باشد که شامل ?00 نفر بوده اند. از این تعداد، ??? نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده اند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده است، که برای سنجش هوش معنوی و بینش استفاده شده است.