نام پژوهشگر: یداله مهرعلی زاده
شهیده حسینی یداله مهرعلی زاده
هدف این پژوهش، تدوین الگوی بومی شاخص های سرمایه ی فکری و اندازه گیری آنها در دانشگاه شهید چمران اهواز طی برنامه ی چهارم توسعه است که با روش توصیفی از نوع مطالعه ی موردی به انجام رسیده است. سرمایه ی فکری یعنی مواد فکری مانند دانش، اطلاعات، مالکیت فکری و تجربه که استفاده از آن می تواند باعث ایجاد ثروت شود. طی چند دهه ی گذشته بسیاری از سازمان های صنعتی، تجاری و نهادهای پژوهشی به مدیریت و اندازه گیری سرمایه ی فکری در کنار سرمایه های دیگر پرداخته اند و از این راه مزیت های فراوانی را کسب نموده اند. در سال های اخیر، موضوع سرمایه ی فکری در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است. هر دانشگاهی با توجه به وضعیت خاص خود، مجموعه ای از شاخص های سرمایه ی فکری را مدون کرده و آنها را مبنای اندازه گیری سرمایه ی فکری خود قرار داده است. به همین جهت، پژوهش حاضر نیز، در چهار مرحله ی زیر اقدام به بومی سازی شاخص های سرمایه ی فکری دانشگاه نموده است: مطالعه ی منابع علمی مرتبط با سرمایه ی فکری در مراکز تحقیقاتی و دانشگاه ها به منظور شناسایی فهرستی اولیه از شاخص ها؛ بهره گیری از نظرات کارشناسان به منظور شناسایی شاخص های متناسب با ساختار دانشگاه؛ انتخاب شاخص های همسو با اهداف دانشگاه؛ شناسایی شاخص های مهم تر با استفاده از پرسشنامه ی نظرخواهی از مسئولان در موقعیت های استراتژیک دانشگاه. در نتیجه تعداد 63 شاخص به عنوان شاخص های نهایی سرمایه ی فکری دانشگاه انتخاب و مورد اندازه گیری قرار گرفتند و نرخ رشد آنها طی برنامه ی چهارم توسعه محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که وضعیت رشد 88/71 درصد از کل شاخص های سرمایه ی فکری مطابق با اهداف دانشگاه بوده و 12/28 درصد مطابق با اهداف دانشگاه نبوده است. همچنین یافته ها نشان داد که سرمایه ی ساختاری دانشگاه از وضعیت بهتری نسبت به سرمایه ی انسانی و رابطه ای برخوردار است و این دو مولفه نیازمند برنامه ریزی و مدیریت بیشتر می باشند.
آزاده کردزنگنه سکینه شاهی
این پژوهش در سطح سازمان آب و برق استان خوزستان تحت عنوان بررسی اثربخشی دوره های آموزشی icdl برتوانمندیهای دانشی،مهارتی و نگرشی کارکنان انجام گردید.دراین رابطه از الگوی انتقالی هالتون استفاده به عمل آمد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان و مدیران سازمان آب و برق خوزستان را تشکیل می دهد، که مجموعا 1270 نفر می باشند. روش نمونه گیری این تحقیق تصادفی طبقه ای است ، 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند به 200 نفر از آنها پرسشنامه داده شد با 20 نفر نیز مصاحبه انجام گرفت. ابزارهای جمع آوری اطلاعات مصاحبه و پرسشنامه است، که در سه حیطه دانشی، مهارتی و نگرشی توسط پژوهشگر تهیه گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده گردید. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد تاثیر دوره های آموزشی icdl برتوانمندیهای دانشی،مهارتی و نگرشی، ضعیف و پایین تر از استاندارد تعیین شده است، که نشاندهنده ضعف در نظام آموزشی سازمان است و راه عملی آن، مهندسی مجدد نظام آموزشی موجود سازمان در چها ر حیطه مدیریت منابع انسانی اعم از نیازسنجی، طراحی و تدوین، اجرا و ارزیابی آموزشی می باشد.
ام البنین صابر سکینه شاهی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی ارتباطات سازمانی بین مدیران گروه های آموزشی با دانشجویان از دیدگاه دانشجویان دوره ی کارشناسی در دانشگاه شهید چمران اهواز بود. روش پژوهش، روش آمیخته (کمی و کیفی) بود. بدین منظور 240 نفر از دانشجویان سال سوم و چهارم دوره ی کارشناسی از دانشگاه شهید چمران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند .به 210 نفر از آنها پرسش نامه داده شد و با 30 نفر مصاحبه انجام گرفت. پرسش نامه ی مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی محقق ساخته بود. روایی پرسش نامه با استفاده از روش روایی صوری و پایایی آن از طریق روش آماری آلفای کرونباخ محاسبه گردید که میزان آن 95/0 بود. ارتباطات سازمانی بین مدیران گروهها و دانشجویان از پنج بعد (ساختاری، محتوایی، فردی، نهادی و ارتباطات انسانی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباطات سازمانی مدیران گروههای آموزشی و دانشجویان در حد مطلوب و مورد انتظار ( با t-value = 4 (نبوده است. یافته ها نشان داد که ارتباطات انسانی کمترین و عنصر فردی بیشترین میانگین را در بین جنبه ها داراست. یافته های دیگر تفاوت معنی داری را بین دانشجویان گروه علوم انسانی و غیر علوم انسانی در اثربخشی ارتباطات سازمانی بین مدیران گروههای آموزشی و دانشجویان نشان نداد اما بین دانشکده ها تفاوت معنی داری مشاهده شد. یافته ها همچنین نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد اما بین این دو گروه (دختر و پسر) در زمینه ی جنبه ی ارتباطات انسانی تفاوت معنی داری وجود دارد. یافته های دیگر این پژوهش نشان داد که بین دانشجویان سال سوم و چهارم تفاوتی وجود ندارد و تنها تفاوت این دو گروه در زمینه ی بعد محتوایی بوده است.
نقی رعدی افسوران یداله مهرعلی زاده
چکیده هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل توانمندسازی منابع انسانی سازمان آب و برق استان خوزستان بوده است. روش پژوهش، آمیخته و از نوع تشریحی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارکنان سازمان آب و برق استان خوزستان در سال 1388 و 1389 به تعداد 1329 نفر است. به منظور تعیین نمونه لازم برای اجرای پژوهش، در خصوص پرسشنامه، تعداد 220 نفر از بین کلیه کارکنان و مدیران سازمان، با بهره گیری از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. در خصوص مصاحبه نیز تعداد بیست و هفت نفر از مدیران ارشد، بر اساس معاونت مربوطه و سابقه خدمت (5 تا30 سال) انتخاب و با آنان مصاحبه به عمل آمده است. ابزار های جمع آوری اطلاعات شامل؛ پرسشنامه، مصاحبه و تحلیل اسناد و مدارک بوده است. پرسشنامه بر اساس معیارهای مدل بنیاد توانمندسازی منابع انسانی ایران طراحی شده که دارای 35 گویه بوده و با طیف لیکرت هفت مرتبه ای نمره گذاری شده است. در پژوهش حاضر روایی آن با روش تحلیل عاملی 904/0 و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 946/0 به دست آمده است. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از شاخصه های آماری درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون های تی تک گروهی مستقل، تی دو گروهی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی، با کمک نرم افزار اماری spss تجزیه و تحلیل شده است. مصاحبه از نوع نیمه ساختمند بوده که سئوال آن بر اساس نظریه های توانمندسازی تنظیم شده بود. اطلاعات حاصل از مصاحبه به صورت فردی و از سوی شخص محقق تحلیل شده است. هم چنین اسناد و مدارک نیز برای دستیابی به مهم ترین اقدامات و سیاست های توانمندسازی به صورت تحلیل محتوای صوری مورد بررسی قرار گرفته است. عمده ترین یافته های پژوهش به تفکیک اهداف مورد بررسی عبارتند از؛ 1- بین وضعیت موجود و مطلوب توانمندی نیروی انسانی سازمان آب و برق استان خوزستان بر اساس مدل بنیاد توانمندسازی منابع انسانی ایران فاصله وجود دارد. به عبارت دیگر توانمندی نیروی انسانی سازمان آب و برق استان خوزستان پایین تر از حد متوسط بوده است. 2- اقدامات عملی انجام شده در خصوص توانمندسازی نیروی انسانی در سازمان آب و برق استان خوزستان بیشتر روی مقوله آموزشی و ایجاد انگیزه متمرکز بوده است. 3- ارزیابی اقدامات عملی انجام شده در خصوص فعالیت های توانمندسازی نیروی انسانی حاکی از آن بود که اثربخشی و کارایی اقدامات صورت گرفته مورد تردید می باشد. 4- پیرو عدم وجود برنامه توانمندسازی مدون و نظام مند در سازمان آب و برق استان خوزستان، از طراحی و اجرای استراتژی های توانمندسازی و فرایندهای آن غفلت شده، و صرفاً فرایند تفویض اختیار و آن هم بسیار محدود و سلیقه ای مورد توجه بوده است. 5- با لحاظ طرح توانمندی به عنوان تابعی از مشاغل، مدل سازه های اثربخش به عنوان مدل پیشنهادی ارائه شده است.
معصومه کاظمی یداله مهرعلی زاده
هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی وضعیت علمی و آموزشی و راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های مرتبط و غیر مرتبط می باشد. در این پژوهش توصیفی-پیمایشی از روش آمیخته ( کمّی و کیفی ) استفاده شد. بدین منظور تعداد دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های غیرمرتبط مشغول به تحصیل در رشته های علوم انسانی تعیین شد ( سرشماری از نمونه ) و معادل آن ها دانشجویانی از رشته های مرتبط به صورت تصادفی برای انجام مقایسه انتخاب شدند. به تمامی آن ها پرسشنامه داده شد. برای انجام مصاحبه تعداد 10 رشته از بین رشته های علوم انسانی در مقطع کارشناسی ارشد و نیز مدرسانی از هر رشته به همراه 2 دانشجو ( مرتبط و غیر مرتبط ) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. پرسشنامه ی مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه ی spq بود که پایایی کل آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید که میزان آن61/0 بود. همچنین اطلاعات مربوط به معدل لیسانس و ترم اول فوق لیسانس دانشجویان از پرونده ی آن ها در اداره ی کل آموزش جمع آوری شد. داده های حاصل از پرسشنامه در دو سطح توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین کلیه ی مصاحبه ها ضبط و پیاده شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها ی حاصل از پرسشنامه حاکی از آن بود که هر چند میان وضعیت علمی و آموزشی این دو گروه از دانشجویان در مقطع کارشناسی تفاوت معناداری وجود دارد، اما این تفاوت در دوران کارشناسی ارشد معنادار نمی باشد، در حالی که مصاحبه با اساتید نتیجه ی دیگری را نشان می دهد. همچنین تفاوتی میان راهبردهای یادگیری این دو گروه از دانشجویان وجود ندارد. با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها دلایل مختلفی برای تغییر رشته ی دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد و نیز عوامل قبولی در این آزمون به دست آمد.
یونس رومیانی یداله مهرعلی زاده
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارایی درونی مقطع راهنمایی شهرستان اهواز طی سال های برنامه چهارم توسعه (1388-1383) و مقایسه عملکرد های این شهرستان با میانگین های استان خوزستان است. در این بررسی از طریق نرخ-های ارتقاء، افت تحصیلی، تکرار پایه، نرخ ماندگاری، نرخ گذر و ضریب کارایی درونی به محاسبه کارایی درونی پرداخته شده است. روش به کار گرفته شده در این مطالعه، توصیفی- تحلیلی بوده و به کمک مدل جریان دانش آموزی و از طریق ترسیم جداول و نمودار به ثبت نتایج مبادرت گردیده است. جامعه آماری مورد استفاده در این پژوهش، کلیه مدارس شهرستان اهواز طی سال های 1388-1383بوده و به دلیل ماهیت توصیفی پژوهش، در این بررسی نمونه گیری صورت نگرفته است و کلیه جامعه آماری به منطور تحلیل مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین اطلاعات تمام دانش آموزان این شهرستان به تفکیک جنسیت، پایه، موقعیت جغرافیای (شهری یا روستایی) و ناحیه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برخی از مهم ترین نتایج ویافته های این پژوهش عبارتند از: ضریب کارایی درونی مقطع راهنمای شهرستان اهواز در طول این برنامه 82 درصد بوده که در مقایسه با میانگین کل استان به میزان یک درصد پایین تر می باشد. نسبت اتلاف صورت گرفته در این شهرستان در این پنج سال 22/1 و میانگین این شاخص در کل استان 2/1 می باشد. میانگین نرخ ماندگاری در استان خوزستان، 76/97 بوده و این در حالی است که میزان این نرخ در شهرستان اهواز 98/95 است. همچنین در شاخص افت تحصیلی، عمکرد شهرستان اهواز نسبت به میانگین استان از میزان بالاتری برخوردار می باشد. ولی با این وجود، در نرخ های ارتقاء و تکرار پایه، وضعیت شهرستان اهواز نسبت به میانگین استانی در چایگاه بهتری قرار داشته است. نتایج دیگر این پژوهش عبارتند از: ? وضعیت دانش آموزان دختر در نرخ های تکرار پایه و ارتقاء، نسبت به پسران بهتر بوده ولی در افت تحصیل تفاوت چندانی باهم ندارند. ? عملکرد دانش آموزان شهری همواره نسبت به دانش آموزان روستایی در سطح بهتری بوده است. ? میزان نرخ گذر واقعی دانش آموزان دختر در عبور از دوره راهنمایی بیشتر از دانش آموزان پسر بوده است. ? کارایی درونی مدارس روستایی شهرستان اهواز از مدارس شهری این شهرستان پایین تر است. ? مدارس و دانش آموزان دختر نسبت به مدارس و دانش آموزان پسر از کارایی بیشتر و مطلوب تری برخوردار بوده اند.
بتول معصومی یداله مهرعلی زاده
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ابعاد فرهنگی - آموزشی و دیدگاه فلسفی - تربیتی (رویکرد معرفت شناختی) موثر در طراحی و اجرای دوره های آموزش الکترونیکی در دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه گوتنبرگ سوئد با استفاده از پرسشنامه مدل چندفرهنگی هندرسون (2009) جهت بررسی ابعاد بین فرهنگی آموزش بود. نمونه آماری پژوهش به شیوه سهل الوصول و هدفمند انتخاب شده و شامل همه دانشجویان گروه علوم تربیتی گرایش تکنولوژی آموزشی و دانشجویان گروه کتابداری گرایش اطلاع رسانی ورودی های 87، 88، 89، 90 در دانشگاه شهید چمران اهواز (210 نفر) و دانشجویان تکنولوژی آموزشی ورودی های 2008، 2009 و 2010 در دانشگاه گوتنبرگ سوئد (89 نفر) می باشد. این پژوهش به روش توصیفی _ پیمایشی انجام شده است. یافته های بدست آمده نشان داد که از دیدگاه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بیشترین میانگین ها به ابعاد فرهنگی - آموزشی یادگیری مشارکتی(76/2)؛ و منشأ و منبع انگیزش دانشجویان (68/2)؛ و از دیدگاه دانشجویان دانشگاه گوتنبرگ سوئد نیز بیشترین میانگین ها به ابعاد فرهنگی – آموزشی کنش و نحوه فعالیت دانشجویان (23/3)؛ و توجه به تفاوت های فردی (18/3) اختصاص دارد. همچنین نتایج نشان داد که از دیدگاه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه گوتنبرگ سوئد در ابعاد فرهنگی - آموزشی (خرده مقیاس ها) اهمیت تجربه، نقش استاد (معلم)، نقش و اهمیت خطا و اشتباه، منشأ و منبع انگیزش دانشجویان، توجه به تفاوت های فردی و حدود اختیارات دانشجویان بین دانشجویان دو دانشگاه تفاوت معناداری وجود دارد و در نهایت نتیجه گیری شد که مولفه های رویکرد آموزش محوری به عنوان نظام معرفت شناختی غالب بر مجموعه های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز حکمفرما می باشد.
شهره بنی داوودی یداله مهرعلی زاده
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی کیفیت آموزشی گروه های آموزش پزشکی در بیمارستان های آموزشی شهر اهواز در سال 1390 با بهره گیری از مدل بنیادی مدیریت کیفیت اروپایی (efqm) طراحی گردید. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی از نوع تحقیقات ارزشیابی بود. جامعه پژوهش شامل متخصصین، دستیاران و بیماران بیمارستان های آموزشی شهر اهواز بود. در مطالعه ی حاضر 131 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند که پرسشنامه ها را تکمیل و عودت دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که: الف- فاصله بین شاخص موجود و مطلوب کیفیت آموزشی این گروه ها چشمگیر بوده است. به طور کلی، از 500 امتیاز عامل توانمندسازها در این بیمارستان ها، امتیاز 310 و از 500 امتیاز عامل نتایج، 286 امتیاز و در کل از 1000 امتیاز 596 امتیاز به دست آمده است. ب- بین عوامل توانمندساز و نتایج حاصل از آن ها تفاوت معنی داری به دست آمده است و نتایج حاصل شده کمتر از توانمندسازها بوده است و این امر حاکی از این است که با توجه به امکانات و برنامه های تدوین شده، این گروه ها نتوانسته اند بهتر عمل کنند و نتایج بهتری به دست آورند. ج- بین عملکرد کیفیت آموزشی بیمارستان های ابوذر و رازی تفاوت معنی داری وجود داشت و بیمارستان ابوذر در سطح بهتری قرار داشت.
جواد شهسواری سکینه شاهی
این پژوهش به منظور ارزشیابی اثربخشی دوره آماده سازی آموزگاران ابتدایی شهرستان اهواز و تاثیر آن بر مهارت های تدریس آنها در سال تحصیلی 1390- 1389 انجام شده است، در این ارزشیابی که بر اساس سه سطح اول مدل چهار مرحله ای کرک پاتریک انجام شده است شامل : سطح واکنش فراگیرندگان نسبت به دوره آموزشی، میزان یادگیری از دوره و عملکرد فراگیران در زمینه مهارت های تدریس در کلاس های درس می باشد. جامعه و نمونه در سطوح اول و دوم شامل کلیه 90 نفر شرکت کننده در دوره ی آماده سازی بوده است. در سطح سوم برای بررسی عملکرد آموزگاران از نظر سبک های تدریس جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارسی که آموزگاران شرکت کرده در دوره، در آن مدارس مشغول تدریس بودند و آموزگاران همان مدارس که در دوره شرکت نداشته اند، به عنوان گروه کنترل و نیز دانش آموزان این دو گروه از معلمان استفاده شد. بدین ترتیب حجم نمونه در این سطح شامل 40 نفر از فراگیران به عنوان گروه آزمایشی و 40 نفر از آموزگارانی که در این دوره شرکت نکرده اند به عنوان گروه گواه و تعداد 4 نفر از دانش آموزان هر کلاس از این دو گروه از آموزگاران برای ارزیابی تدریس آنها و 14 نفر از مدیران مدارسی که این دو گروه از آموزگاران در آن مدارس مشغول تدریس هستند بود. در این پژوهش از ابزار های پرسشنامه نگرش سنج و مصاحبه و پرسشنامه برای ارزیابی عملکرد استفاده گردید، پایایی این پرسشنامه ها در پرسشنامه واکنش ضریب پایایی برابر با86/0 و پرسشنامه های دانش حرفه ای 95/0 و پرسشنامه روش های متنوع تدریس87/0 بود، تجزیه و تحلیل پاسخ ها نتایج نشان داد فراگیرندگان واکنش مطلوبی نسبت به دوره آموزشی نشان داده اند، میزان یادگیری و دانش فراگیران مطلوب ارزیابی شد و دوره آموزشی در این زمینه موفق بوده است. همچنین میزان عملکرد فراگیران در مقایسه با افراد شرکت نکرده در دوره آماده سازی مثبت تر ارزیابی شده است. یافته های حاصل از پرسشنامه ها و همچنین مصاحبه با مدیران مدارس نشان می دهد که در مجموع دوره آماده سازی مهارت های تدریس آموزگاران ابتدایی که توسط آموزش و پرورش ناحیه 4 اهواز برای افزایش مهارت تدریس افراد جدیدالاستخدام این اداره برگزار کرده بود مطلوب بوده است.
نرگس رضوی پوریان یداله مهرعلی زاده
مسئله انتخاب بهترین ها در هر زمینه ای با اهداف گوناگونی نظیر ایجاد انگیزش در افراد، الگوسازی برای سایرین، تقدیر از افراد برتر و به خصوص در محیط های رقابتی علمی، نظیر دانشگاه ها همواره باید مورد توجه قرار گیرد. بدین منظور پژوهش حاضر بر آن است تا سیاست پذیرش دانشجوی کارشناسی برای ورود به دوره کارشناسی ارشد بر اساس آیین نامه استعدادهای درخشان را مورد بررسی قرار دهد. روش انجام این پژوهش آمیخته است. داده های پژوهش با استفاده از دو روش کمی (پرسشنامه محقق ساخته) و کیفی (بحث گروهی) جمع آوری گردید. پایایی پرسشنامه 86 % محاسبه شد. جامعه آماری این پژوهش شامل سه دسته است: دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد که به دو دسته تقسیم می شوند: دانشجویان استعداد درخشان و دانشجویان عادی دانشگاه شهید چمران اهواز و دو گروه دیگر شامل اعضای هیأت علمی و مدیران مرکز استعدادهای درخشان دانشگاه که در مجموع 343 نفر نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند (309 نفر برای پاسخ گویی به پرسشنامه و 36 نفر برای انجام مصاحبه). در این پژوهش به مسایلی چون شناسایی، جذب، هدایت و حمایت از دانشجویان استعداد درخشان با توجه به اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخته شده است. با بررسی اهداف شناسایی استعدادهای درخشان به نظر می رسد که دانشگاه در پذیرش دانشجویان ممتاز با معدل بالا خوب عمل کرده است؛ اما در زمینه شناسایی دانشجویان نخبه و خلاق با مشکل مواجه بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که وضعیت موجود در نظام سیاست گذاری دفاتر استعداد درخشان دانشگاهی منجر به نقص در گسترش فعالیت های علمی و از دست رفتن مزیت ها و فرصت ها شده است. بدین معنا که هدف برای کسب علم و یادگیری جای خود را به تلاش برای کسب نمره بالاتر داده و امکان هرگونه فعالیت جانبی را از دانشجو سلب کرده است.
مریم سعیدی سکینه شاهی
هدف این پژوهش «بررسی سطح انگیزش و عوامل مرتبط با انگیزش شغلی کارکنان ستادی اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان و نواحی چهارگانه شهرستان اهواز » می باشد. روش تحقیق ترکیبی و از نوع سنتی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان ستادی اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان و نواحی چهارگانه شهرستان اهواز در سال تحصیلی 91-90 تشکیل داده است که تعداد آنان 700 نفر بوده است، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 248 نفر بر اساس جدول حجم نمونه مورگان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل: مصاحبه ، پرسشنامه ی انگیزش شغلی رابینسون (2004) با آلفای کرونباخ 92/0، پرسشنامه محقق ساخته عوامل مرتبط با انگیزش شغلی با آلفای کرونباخ 92/0 که برمبنای پرسشنامه های: 1-سنجش مرکزکنترل برگر (1986)، 2- پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی شغلی که توسط میرسپاسی (1388) طراحی شده بود، 3- پرسشنامه فرم کوتاه صفات انگیزشی کانفروهگستاد (1997) طراحی شده بود، روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید گروه مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده هادردو سطح آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، فراوانی ودرصد)واستنباطی(آزمون tتک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون ،ضریب رگرسیون وتحلیل واریانس) صورت گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد: 1- سطح انگیزش کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان و نواحی چهارگانه اهواز مطلوب می باشد.2- بین عوامل سازمانی (مدیریت، وظیفه، کیفیت زندگی شغلی) با انگیزش کارکنان رابطه معنا دار وجود دارد.3- بین ویژگیهای فردی(تبحرشخصی، مرکزکنترل، برتری رقابتی) با انگیزش کارکنان رابطه معناداروجوددارد. 4- متغیرهای ویژگیهای فردی و عوامل سازمانی به ترتیب پیش بینی کننده انگیزش شغلی کارکنان می باشند
امید امینی یداله مهرعلی زاده
چکیده هدف این پژوهش بررسی وضعیت ارزشیابی و آزمون های فنی و حرفه ای بخش صنعت در اداره کل فنی و حرفه ای استان خوزستان و ادارات و آموزشگاه های تابعه آن در شهرستان اهواز است. جامعه آماری این پژوهش شامل سه گروه کارآموزان بخش صنعت 130 نفر، مربیان آنان 50 نفر و کارکنان و کارشناسان اداره آزمون فنی و حرفه ای استان خوزستان 20 نفر است. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی ساده و نیز روش پژوهشی، روش ترکیبی بر اساس مصاحبه، بررسی اسناد و کتب و پرسشنامه است. از روش مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات ضروری و اولیه جهت ساخت پرسشنامه بر روی گروه مدیران و کارشناسان اداره فنی و حرفه ای استفاده شد. سپس ابزار ساخته شده در دو نسخه 28 گویه ای کارآموزان و 64 گویه ای مربیان و کارکنان و کارشناسان اداره آزمون اجرا گردید. روایی سوالات مصاحبه و پرسشنامه از طریق روایی محتوایی، به تأیید استاد راهنما و کارشناسان اداره کل فنی و حرفه ای استان خوزستان رسید. همچنین برای به دست آوردن پایایی سوالات پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. که میزان آلفای به دست آمده برای پرسشنامه کارآموزان 700/ و برای پرسشنامه مربیان و کارکنان اداره آزمون به ترتیب، 890/ و 930/ است. برای تحلیل آماری سوالات و فرضیه های پژوهش از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، درصد، نمودار، جدول) و استنباطی (آزمون t مستقل، تحلیل واریانس یکراهه) استفاده شد. نتایج یافته های تحقیق حاکی از این است که در کل، گروه کارآموزان نسبت به وضعیت ارزشیابی و آزمون فنی و حرفه ای نگرش مثبتی ندارند. به ویژه نسبت به منابع آزمونی، تجهیزات و چگونگی آزمون های کتبی و عملی نگرش منفی دارند. در گروه مربیان نسبت به منابع آزمونی، سطح سوالات، وضعیت بانک سوالات، تجهیزات آزمونی، آزمونگران و چگونگی آزمون-های کتبی نگرش منفی داشته اند. نهایتاً گروه کارکنان و کارشناسان اداره آزمون در حالت کلی نسبت به وضعیت ارزشیابی و آزمون های فنی و حرفه ای نگرشی مثبت داشته اند.
سهیلا جلیلیان یداله مهرعلی زاده
این پژوهش با هدف بررسی میزان انطباق آموزش های فنی و حرفه ای با نیازهای آموزشی بخش صنایع در شهرستان خرمشهر انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه سازمانها و شرکتها (صنایع متوسط و بزرگ شهرستان مطابق اطلاعات ثبت شده در اداره صنایع استان_ وزارت صنایع و معادن، معاونت توسعه صنعتی، دفتر آمار و اطّلاع رسانی)، و مرکز فنی و حرفه ای شهرستان خرمشهر در بخش صنعت تشکیل می دهد. که از بین شرکتها 9 شرکت انتخاب گردید. سپس 125 نفر از مدیران و کارکنان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش انجام این پژوهش از نوع ترکیبی بر پایه تحلیل اسناد و مدارک، مصاحبه و اجرای پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج یافته های تحقیق نشان داد که، صنایع موجود در شهرستان خرمشهر به آموزش-های فنی و حرفه ای نیاز دارند و جهت گیری مرکز فنی و حرفه ای مرتبط با نیاز این صنایع نبوده است. هم چنین بین عملکرد موجود آموزش های فنی و حرفه ای خرمشهر با وضعیت مطلوب (نیازها و محورهای آموزشی شناسایی شده دارای اولویت) این شهرستان انطباق مطلوبی وجود ندارد. بنابراین پیشنهاد می شود که پیش بینی و تدوین برنامه ها و دوره های آموزشی مرکز فنی و حرفه ای بر اساس نیازهای آموزشی در بخش صنعت این شهرستان صورت گیرد.
طاهره یاسینی فرید سکینه شاهی
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی نظارت اساتید راهنما بر پایان نامه های دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 92-1391 انجام گرفت. این پژوهش کاربردی واز حیث رویکرد، از نوع طرح آمیخته تشریحی بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی که در مرحله دفاع وپس از دفاع از پایان نامه خود قرار داشته و همچنین اساتید راهنما بود. حجم نمونه محاسبه شده برای دانشجویان 280 نفر وبرای اساتید 220 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابتدا به منظور تبیین نظارت، نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی در 5گروه علوم انسانی، علوم پایه، فنی مهندسی، کشاورزی و دامپزشکی و نیز اساتید راهنما در رابطه با آسیب ها و محدودیت ها و موانع نظارت بر پایان نامه ها از طریق پرسشنامه 31سوالی محقق ساخته که ضریب پایایی آن بترتیب 97/0(برای دانشجویان) و 78/0(برای اساتید) بود، سنجیده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ازt تک متغیره و تحلیل واریانس یک طرفه با تأکید بر گروه دانشجویان وگروه وسابقه شغلی اساتید استفاده شد. درمرحله دوم پژوهش با استفاده از اطلاعات بدست آمده از مصاحبه ای که با دانشجویان، اساتید راهنما و معاونان پژوهشی به عمل آمد و پایایی آن با روش بازآزمایی برابر0.75محاسبه شد، مطابق با روش سیستماتیک نظریه برخاسته از داده ها، مقوله ها و نشانگرهای نظارت اساتید راهنما تعیین شدند. نتایج بدست آمده که در چهار مرحله برنامه ریزی، اجرا، تدوین نتایج و دفاع وانتشارمورد بررسی قرار گرفت، نشان داد که دانشجویان، اساتید راهنما و معاونان پژوهشی بیشترین آسیب ها ی مرحله برنامه ریزی را درعامل انتخاب موضوع، مرحله اجرا را در سه عامل: عدم توجه به عامل زمان بندی، عدم برقراری تعامل وارتباط صحیح بین دانشجو واستاد راهنما و کپی برداری های پژوهشی، مرحله تدوین نتایج را به ارتباط دادن نتایج پژوهشی و مرحله دفاع را مربوط به آگاهی نداشتن دانشجویان از معیارهای ارزیابی پایان نامه ها وسلیقه ای بودن این معیارها وازسوی دیگر شرایط وجو حاکم بر دانشگاه و وجود جبرهای پنهانی در دانشکده ها دانسته اند که همه این عوامل موجب ارجحیت معیارهای غیرعلمی بر علمی و بروز بحرانهایی چون افت کیفیت پایان نامه ها وافت مقالات منتشر شده از پایان نامه ها شده
بهاره زارع سکینه شاهی
چکیده:تحقیق حاضر با هدف بررسی موانع جذب و نگهداشت کارآموزان سازمانفنی و حرفه ای شهر شیراز انجام گرفت. محقق به دلیل این که شناخت موانع جذب و نگهداشت کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای می تواند در بهبود آموزش های سازمان و ارتقاء سطح مهارت کارآموزان خود، حائز اهمیت باشد و یکی از اهداف سند راهبردی مهارت و فناوری ارتقاء مهارت عملی در کنار دانش تئوری و فراهم کردن ارتباط بین نیازهای صنعت و آموزش-های مهارتی می باشد، به انجام این پژوهش پرداخت. سوال های اساسی در این تحقیق، عوامل جذب (عوامل فردی و سازمانی) و عوامل نگهداشت (عوامل کالبدی و مسائل آموزشی) کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای را بررسی نمودند. جامعه آماری پژوهش را تمام مراکز آزاد فنی و حرفه ای شهر شیراز که در سال تحصیلی92 – 91 مشغول فعالیت و ارائه خدمات به کارآموزان بودند، تشکیل داد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی، 25 مرکز فنی و حرفه ای که مشمول 750 نفر کارآموز و 20 نفر مدیر بودند، انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفت. روش پژوهش نیز آمیخته بود. ابزارهای تحقیق شامل پرسش نامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه ساختمند بودند. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب عوامل فردی و عوامل کالبدی در جذب کارآموزان تأثیربیش تری داشته است. به عبارت دیگر مراکز فنی و حرفه ای، عوامل کالبدی و عوامل فردی را بیش تر مدنظر قرار داده اند و موقعیت اجتماعی و فرهنگی در گرایش کارآموزان به سمت آموزش های فنی و حرفه ای تأثیر منفی داشته است و به ترتیب مسائل آموزشی و عوامل کالبدی در نگهداشت کارآموزان نیز موثر بوده است اما در هریک از این عوامل به طور جداگانه ضعف هایی وجود داشته است و برخی از کارآموزان اواسط دوره، از ادامه آموزش صرف نظر کرده اند.
سمیه باقرپور یداله مهرعلی زاده
این پژوهش به منظور ارزیابی کارایی درونی و بیرونی آموزشگاه های فنی و حرفه ای آزاد شهر اهواز در سال 1392 انجام شده است، در این ارزیابی با ترکیب الگوهای ارزیابی، الگویی ساده متناسب با کار ارزیابی آموزشگاه های آزاد فنی و حرفه ای طراحی شده است. روش تحقیق در این پژوهش آمیخته با الگوی کمی- کیفی است. جامعه آماری شامل تمامی آموزشگاه های فنی و حرفه ای آزاد شهر اهواز که حداقل دو سال از سابقه فعالیت مداوم شان گذشته است و کارآموزان این آموزشگاه ها است. نمونه شامل 20 آموزشگاه آزاد که زیر نظر سازمان آموزش فنی و حرفه ای خوزستان به صورت هدفمند انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفته شد. در این پژوهش از ابزار های تحلیل اسناد و مدارک و پرسشنامه نگرش سنج، مصاحبه و چک لیست مشاهده استفاده گردید، ضریب پایایی پرسشنامه برابر با 93/0 بدست آمد، تجزیه و تحلیل پاسخ ها به دو روش کمی و کیفی انجام گرفته است. نتایج حاصل از پرسشنامه نشان می دهد کارآموزان شرکت کننده در دوره ها از مربیان، برنامه درسی، مدیریت اجرایی و تجهیزات و فضای آموزشی رضایت داشته اند. در حالی که یافته های مصاحبه با مدیران و کارآموزان و همچنین یافته های مشاهده حاکی از کارایی درونی و بیرونی پایین آموزشگاه های فنی و حرفه ای آزاد دارد.
جلیل بیوکانی عبدالله پارسا
چکیده: این پژوهش با هدف بررسی وضعیت میزان یادگیری سازمانی در مدارس شهرستان بهمئی و رابطه آن با اخلاق کار و تعهد سازمانی کارکنان صورت گرفت. از میان کارکنان آموزش و پرورش که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به کار بودند تعداد 280 نفر بر اساس جدول مورگان و کرجسی به عنوان نمونه انتخاب گردید. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت موضوع، روش توصیفی و از نوع پیمایشی بود. از سه پرسشنامه یادگیری سازمانی ، پرسشنامه اخلاق کار و پرسشنامه تعهد سازمانی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. ضریب پایایی پرسشنامه یادگیری سازمانی (89/0)، ضریب پایایی پرسشنامه اخلاق کار (81/0) و ضریب پایایی تعهد سازمانی (81/0) می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از روش گام به گام (stepwise) و روش ورود (enter) استفاده شده است. پس از تجزیه و تحلیل پرسشنامه نتایج ذیل بدست آمده است: 1- یادگیری سازمانی مدارس شهرستان بهمئی از نگاه دبیران از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. 2- اخلاق کار در مدارس شهرستان بهمئی از نگاه دبیران از وضعیت خوبی برخوردار است. 3- تعهد سازمانی و مولفه های آن از نگاه دبیران از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. 4- اخلاق کار با تعهد سازمانی و مولفه های آن به جزء تعهد هنجاری رابطه معناداری دارد. 5- یادگیری سازمانی و مولفه های آن به نسبت بسیار ضعیفی قادر به پیش بینی اخلاق کار و تعهد سازمانی می باشند.