نام پژوهشگر: حشمت اله سعدی
سمیه عیدی حشمت اله سعدی
سازمان های امروزی تلاش می کنند پیوسته برتری خود را نسبت به رقبا حفظ کنند تا بتواند رضامندی ذینفعان را افزایش داده و خود نیز منافع اقتصادی، اجتماعی بیشتری کسب نمایند. بخش تعاون به عنوان یکی از ارکان اساسی اقتصاد کشور نیز از این قاعده مستثنی نیست. تعاونی ها به دنبال آن هستند که با ارتقاء سطح کیفی فعالیت ها و اصلاح ساختارها، برتری خود را نسبت به تعاونی های دیگر حفظ نمایند. در این فراگرد علاوه بر ایجاد رضامندی در ارباب رجوع، منافع مادی و معنوی خود را ارتقاء می دهند. تحلیل علل و عوامل برتری در تعاونی ها می تواند زمینه را برای رشد و بالندگی اقتصادی اجتماعی بخش تعاون فراهم سازد. در واقع تحقیق حاضر که به صورت مطالعه موردی در استان چهارمحال و بختیاری انجام شده است، در صدد است علل برتری تعاونی های برتر را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. مطالعه حاضر به روش توصیفی، همبستگی و پیمایشی انجام شده است. با توجه به این روش تحقیق بهترین ابزار برای گردآوری داده ها پرسشنامه است، به همین منظور دو نوع پرسشنامه با توجه به مبانی تئوریک تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. برای سنجش روایی پرسشنامه ها از نظرات استادان و متخصصان، و برای ارزیابی پایایی آن ها از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری شامل تعاونی های استان چهارمحال و بختیاری می باشد و نمونه آماری شامل 54 تعاونی از مجموع تعاونی ها با 5610 نفر عضو می باشد. و290 نفر از اعضای آن ها از طریق نمونه گیری دو مرحله ای برای بررسی انتخاب شده اند. در تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از نرم افزار آماری spss بهره گرفته شده است. با توجه به نتایج بدست آمده عواملی که بیشترین تاثیر را در موفقیت تعاونی های برتر استان چهامحال و بختیاری داشتند عبارتند از: سن اعضا، سابقه عضویت، میزان تحصیلات هیئت مدیره و اعضا، کارآفرینی، تعداد اعضا (عوامل درون سازمانی)، همکاری تعاونی ها با سازمان های دولتی و اتحادیه ها، محیط کار توانمند اقتصادی سیاسی (عوامل برون سازمانی). بنابراین توصیه می شود برای موفقیت تعاونی ها از اعضا و هیئت مدیره با مدرک تحصیلی بالا و با تجربه و کارآفرین استفاده شود.
سمیه لطیفی حشمت اله سعدی
تعاونی های فرش دستباف با هدف حمایت از قشر محروم و مولد قالیباف کشور و سازماندهی آن ها در قالب نظام تعاون به منظور دستیابی به عدالت اجتماعی و اقتصادی در این هنر و صنعت ملی تشکیل شده اند. با توجه به اهداف تعاونی های فرش دستباف، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش این تعاونی ها در بهبود وضعیت اقتصادی - اجتماعی قالیبافان استان همدان به شیوه پیمایش- توصیفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را مجموع اعضا تعاونی های فرش دستباف استان تشکیل می دهند که بر پایه فرمول کوکران 214 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین با توجه به هدف تحقیق به تعداد برابر (214n=) از قالیبافان غیرعضو تعاونی نیز جهت مقایسه وضعیت اقتصادی- اجتماعی دو گروه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت انتساب متناسب طبقه ای و در مرحله بعد به صورت تصادفی بوده است. مهمترین ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 81/0 برآورد شد. نتایج حاصل از آزمون t و من ویت نی نشان داد که بین قالیبافان عضو و غیرعضو تعاونی ها به لحاظ شاخص های اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی تفاوت معنی دار در سطح 1 درصد وجود دارد. به طوری که قالیبافان عضو تعاونی از وضعیت بهتری در مقایسه با قالیبافان غیرعضو برخوردار هستند. نتایج حاصل از ضرایب همبستگی نیز نشان داد بین عضویت در تعاونی و برخورداری از خدمات بیمه، دریافت وام و تسهیلات قالیبافی و شرکت در دوره های آموزشی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد. نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد متغیرهای آگاهی اجتماعی، دسترسی به وام و تسهیلات قالیبافی، سطح دانش و آگاهی تخصصی، دسترسی به مواد اولیه و ابزار قالیبافی و تعامل اجتماعی به ترتیب مهمترین سازه های متمایز کننده دو گروه قالیبافان عضو و غیرعضو تعاونی های فرش دستباف هستند و 40 درصد از واریانس نمره تشخیصی توسط این 5 متغیر تبیین می شود. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه متغیرهای مشکل در فروش فرش دستباف، قیمت مواد اولیه تعاونی، میزان رضایت از شغل قالیبافی، نقش واسطه ها در فروش فرش، سابقه قالیبافی و آگاهی اجتماعی در مجموع حدود 3/56 درصد از تغییرات متغیر وابسته (درآمد حاصل از قالیبافی) را پیش بینی می کنند و متغیرهای میزان ارتباط با تعاونی فرش دستباف، میزان رضایت از شغل قالیبافی و سطح دانش و آگاهی تخصصی در مجموع 5/51 درصد از تغییرات متغیر وابسته (آگاهی و تعامل اجتماعی) را تبیین می کنند. در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده تعاونی-های فرش دستباف نقش موثری در بهبود وضعیت اقتصادی - اجتماعی قالیبافان استان داشته اند.
علیرضا سلیمی نژادیان رضا موحدی
چکیده: هدف مطالعه حاضر آسیب شناسی ابعادآموزشی هنرستان های کشاورزی دواستان همدان وکردستان است که مسائل و مشکلات آموزشی این هنرستان ها براساس عناصر نظام آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق ترکیبی (mixed methodology) است که در آن تلفیقی از روش های کمی و کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را سه گروه 1-مدیران و معلمان 2- هنرجویان 3- دانش آموختگان هنرستان های کشاورزی تشکیل میدهند که تعداد کل آن ها به ترتیب 78، 291 و 100 نفر دانش آموخته برای هر سال تحصیلی بوده است. تعداد نمونه ها در چهار هنرستان کشاورزی مورد مطالعه 165 نفر هنرجو 38 نفر مدیر و معلم و 30 نفر دانش آموختگان در دسترس و کلیدی بوده اند. اطلاعات مورد نیاز برای این تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساخت دهی شده و پرسشنامه های محقق ساخته گردآوری شده است. پرسشنامه از نظر روایی و پایایی مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی سوالات پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss و آزمون کرونباخ آلفا محاسبه گردیده و میزان پایایی سوالات پرسشنامه در کل 5/85 درصد به دست آمد. سئوالات مصاحبه هم از نظر روایی و اطمینان پذیری مورد تایید کارشناسان فن قرار گرفته و از این روش هم اطمینان حاصل شد. داده های جمع آوری شده به سه صورت توصیفی، استنباطی و اکتشافی با استفاده از روشها و آزمونهای آماری و روش کیفی تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مشکلات پش آمده برای هنرستانهای کشاورزی استانهای همدان و کردستان از نظر آموزشی در پنج بعد مختلف برنامهریزی و محتوای دروس کشاورزی، روش های تدریس، وسایل و امکانات، مهارت معلمان کشاورزی و شیوههای ارزشیابی می باشد. از جمله مهمترین این مشکلات عبارت بودند از 1) کمبود وسایل و امکانات و قدیمی بودن اقلام موجود، 2)کم اهمیت بودن روشهای ارزشیابی عملی، 3) مشکل پیداکردن کار برای دانش آموختگان، 4) عدم استفاده از روش های فعال و فناوریهای نوین، 5) برنامه ریزی نامناسب دروس کشاورزی. از جمله مهمترین راهکارهای به دست آمده در خصوص رفع مشکلات آموزشی هنرستانهای کشاورزی عبارت بودند از: تجهیز و نوسازی هنرستان به وسایل وامکانات جدید، برگزاری مستمر کارگاههای آموزشی برای معلمان در ضمن خدمت، جدیت و دقت در اجرای ارزشیابی های عملی کشاورزی با انجام فعالیتها و تکالیف مختلف، برنامه ریزی در جهت حل مشکلات اشتغال هنرجویان.
روح الله جهانبخش موسی اعظمی
صنایع دستی در استان همدان از تنوع و ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است، از جمله این ویژگی ها تعداد زیاد شاغلین این بخش، وجود مهم ترین کانون و کارگاه های مجتمع صنایع دستی (نظیر شهر لالجین)، وجود استعدادها و پتانسیل های بالا، نیروی کار جوان و ماهر، مواد اولیه ارزان و قابل دسترس و بالاخره شهرت و اعتبار جهانی را می-توان نام برد. یکی از این صنایع با قدمت طولانی صنعت سفال گری در منطقه لالجین است. لالجین با قدمت 750 ساله صنایع دستی سفال و سرامیک از مهم ترین مراکز تولید سفال ایران و حتی خاورمیانه می باشد که یکی از سه قطب گردشگری استان همدان به حساب می آید. مرکز جامع علمی-کاربردی صنایع دستی لالجین از سال1382 با تاسیس رشته های سفال و سرامیک و خط تولید صنایع سرامیک تحت عنوان مرکز جامع علمی-کاربردی دارای اهداف و برنامه های خاصی است که مستلزم صرف هزینه های زیادی با عنایت به ماهیت دروس و برنامه های آن است. آموزش های علمی-کاربردی با هدف تزریق مهارت های فنی مربوط به کار و تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص در زمینه های مختلف اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده اند. لذا از این مرکز انتظار می رود تاثیرات مستقیم و غیرمستقیمی در امور زندگی و معیشت سفالگران منطقه در درجه اول داشته باشد، این تحقیق با هدف بررسی تاثیر مرکز آموزشی علمی-کاربردی لالجین در توسعه سفال گری و توانمندسازی سفال گران به انجام می رسد و انتظار می رود بتواند راه کارهای خوبی برای تداوم برنامه های آن از طریق یافتن جنبه ها و ابعاد اثرگذاری داشته باشد. این تحقیق از حیث هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها و شیوه گردآوری آن ها، نوعی تحقیق توصیفی است که به روش پیمایشی انجام پذیرفته است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق از سفال گران منطقه لالجین یا سرپرستان واحدهای تولیدی منطقه به کمک ابزار پرسشنامه جمع آوری گردیده که مشتمل بر367 واحد تولیدی دارای پروانه کسب است. برای تعیین روایی ابزار سنجش تحقیق از نظرات اساتید و متخصصان مربوطه استفاده شد. ارزیابی پایایی پرسشنامه نیز در مرحله پیش آزمون با تکمیل 30 پرسشنامه از جامعه آماری مورد مطالعه صورت گرفت. بدین ترتیب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 93/0 به دست آمد. حجم نمونه مورد بررسی، بر اساس جدول مورگان حدود 186 مورد برآورد گردید. روش نمونه گیری در این مطالعه روش سیستماتیک است که طی آن از میان لیست کل تعداد افراد جامعه و بر اساس حجم نمونه، نمونه های لازم برای مطالعه انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که مرکز علمی-کاربردی لالجین نتوانسته موجب توسعه ویژگی های فردی سفالگران و رشد صادرات سفال در منطقه شود. این در حالی است که این مرکز نقش مثبتی در ارتقا سطح درآمد تولیدکنندگان و همچنین توسعه فرهنگی و اجتماعی سفالگران داشته است. علاوه بر این، مرکز علمی-کاربردی لالجین نتوانسته موجب افزایش و بهبود کیفیت محصولات تولیدی بخش سفال در این منطقه شود. نتایج تحلیل عاملی نیز نشان می دهد که در بین مجموعه متغیرهای مربوط به ویژگی های فردی، عامل روانشناختی، در خصوص متغیرهای اجتماعی و فرهنگی، عامل مهارت های ارتباطی و اجتماعی و در بین عوامل اقتصادی، عامل بهبود شیوه تولید، بیشترین تأثیر و اهمیت را در تبیین متغیرها داشته و در مجموع بیشترین درصد از کل واریانس متغیرها را به خود اختصاص داده اند.
حمید محمودیان کریم نادری مهدیی
بی شک ورود صنایع به روستاها موجب تغییراتی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی روستائیان می شود. بنابریان هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی ناشی از استقرار صنایع تبدیلی کشاورزی بر روستاهای شهرستان بهار بود. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری، خانوارهای ساکن در روستاهای شهرستان بهار از استان همدان بود. جهت بررسی اثرات استقرار صنایع تبدیلی کشاورزی، تعداد ده روستا (پنج روستا دارای صنایع تبدیلی و پنج روستا فاقد صنایع تبدیلی) به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی با در نظر گرفتن نسبت خانوار در هر روستا بود و تعداد نمونه ها توسط فرمول کوکران بدست آمد. ابزار گردآوری تحقیق و روایی پرسشنامه مورد تائید کارشناسان و متخصصان قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون و محاسبه آلفای کرونباخ (آلفا = 0.899) پایایی پرسشنامه هم تائید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و آماره های توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که استقرار صنایع تبدیلی کشاورزی در روستاها تاثیر مثبت و معنی دار بر علاقه به ماندن در روستا، وضعیت امکانات رفاهی، مصالح بکار رفته در مسکن، کیفیت زندگی، وضعیت مشارکت، بهداشت و درمان و درآمد داشته است. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان و کارگزاران توسعه روستایی قرار بگیرد.
زهرا غروی نوری حشمت اله سعدی
در عصر حاضر، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ict)، درحال گسترش جهانی است و تأثیر به کارگیری این فناوری در حوزه های مختلف به ویژه کسب و کارهای کوچک بیش از پیش نمایان گردیده است. به کارگیری این نوآوری جدیدتوسط شرکت ها و بنگاه های کوچک و متوسط مزایا و کارکردهای متعددی به همراه دارد. آگاهی از مزایا و کارکردها در بنگاه های کوچک و متوسط به ویژه بنگاه های واقع در مناطق روستایی می تواند به مدیران و برنامه ریزان در جهت بهبود وضعیت و شرایط این بنگاه ها یاری رساند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ict) در واحدهای صنعتی واقع در نواحی روستایی شهرستان همدان به شیوه پیمایشی- توصیفی انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان و کارشناسان واحدهای صنعتی مذکور که هر یک به نوعی در این شرکت ها با ict سر و کار دارند بوده است. انتخاب نمونه ها بر پایه فرمول کوکران صورت گرفت و تعداد 125 پاسخگو محاسبه شد. مهمترین ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 98/0 برآورد شد. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از ict در واحدهای صنعتی روستایی شهرستان همدان کارکردهای مختلفی در زمینه-های اقتصادی، اجتماعی، آموزشی –مهارتی و نیز رضامندی مشتری و بازاریابی داشت. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بین کارکردهای مختلف ict و انواع صنایع ( غیرفلزی، فلزی، غذایی، نساجی، شیمیایی، برق و سلولزی) تفاوت معنی داری وجود نداشت. علاوه بر آن بین متغیرهای میزان آشنایی کارکنان با ict و میزان استفاده آنها از ict در این واحدها رابطه معنی دار مشاهده شد. همچنین بین میزان استفاده کارکنان از ict در واحدهای صنعتی و شرکت آنها در دوره های آموزشی رابطه معنی دار مشاهده شد، اما بین برخی متغیرهای مستقل تحقیق مانند سن، سابقه فعالیت، رشته تحصیلی، میزان تحصیلات کارکنان و میزان استفاده آنها از ict رابطه معنی دار مشاهده نشد.
مریم صالحی موسی اعظمی
تعاون به عنوان یکی از ارکان اساسی اقتصاد کشور با تکیه بر اصول و اهداف اقتصادی- اجتماعی خود، نقش بسزایی در فرایند توسعه کشور دارد. از جمله تعاونی های شکل گرفته در جامعه امروزی تعاونی های تولید روستایی است. مشارکت مردمی سنگ بنای تشکیل تعاونی هاست و مشارکت فعال اعضاء علاوه بر، کمک به پیشبرد اهداف تعاونی، به ارتقاء و ازدیاد منافع اعضاء و سرمایه ها در تعاونی ها منجر می شود. شواهد نشان می دهد اغلب تعاونی های تولید در ایران در زمینه جلب مشارکت اعضاء یا حضور فعال اعضاء در مدیریت خویش توفیق چشمگیری نداشته اند. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف، آسیب شناسی مشارکت اعضاء در تعاونی های تولید روستایی انجام شده است، منطقه مورد مطالعه تحقیق استان همدان می باشد. این تحقیق از حیث هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها و شیوه گردآوری آن ها، توصیفی- همبستگی است که به روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق را اعضای تعاونی های تولید روستایی استان همدان تشکیل می دهند که در مجموع 252 نفر به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفته اند. میزان ضریب آلفای کرونباخ در قسمت اصلی پرسشنامه (سطح مشارکت اعضاء در تعاونی های تولید) 96/0 محاسبه شده است. نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه مثبت و معنی دار بین مشارکت اعضاء در تعاونی ها و آسیب های اقتصادی، آسیب های اطلاعاتی، آسیب های انگیزشی، آسیب های مربوط به ویژگی های کارآفرینی و فردی، آسیب های مدیریتی و آسیب های سیاسی- نهادی موثر بر مشارکت اعضاء و عدم وجود رابطه معنی دار بین مشارکت اعضاء و آسیب های اجتماعی- فرهنگی می باشد و از بین متغیرهای وارد شده در تحلیل رگرسیون تنها آسیب های مربوط به ویژگی های کارآفرینی و فردی و آسیب های اقتصادی وارد معادله گردید که 57 درصد متغیر وابسته را تبیین نمودند و براساس نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز آسیب های مدیریتی، آسیب های مربوط به ویژگی های کارآفرینی و فردی بیشترین و آسیب های سیاسی- نهادی کمترین تأثیر را بر مشارکت اعضاء در تعاونی ها داشته اند و 5/38 درصد ازتغییرات سطح مشارکت اعضاء در تعاونی ها را تبیین نموده اند.
مسعود سامیان کریم نادری مهدیی
هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل موثر بر مدیریت پایدار آب کشاورزی در شهرستان همدان می باشد. مدیریت پایدار آب، به طور ساده اداره کردن منابع آبی است، به طوری که نیازهای حال و آینده استفاده کنندگان را برآورده نماید. جامعه آماری تحقیق که به صورت پیمایشی انجام شده است عبارتند از مجموعه گندمکاران آبی که در شهرستان همدان به کشاورزی اشتغال دارند که تعداد آنها 1800 نفر می باشد و از این تعداد 317 نفر از طریق نمونه گیری (تصادفی چندمرحله ای) انتخاب شده اند. پرسشنامه مهمترین ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیق حاضر است اما در کنار پرسشنامه از تکنیک مصاحبه نیز استفاده شده است. دقت شاخص ها و گویه ها در پرسشنامه یا روایی صوری توسط متخصصان فن مورد تائید قرار گرفته است. برای بررسی پایایی ابزار تحقیق پرسشنامه در اختیار 30 نفر از کشاورزان قرار گرفت و نتایج آن بررسی و آلفای کرونباخ آن محاسبه گردید و رقم 92 درصد به دست آمده که رقم قابل قبولی است. در تحلیل داده از روش های مختلفی آماری به ویژه رگرسیون چندگانه و نیز روش سطح بندی پایداری مزارع مورد مطالعه به روش پیشنهادی باسل استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای عوامل زراعی و عوامل سیاستگذاری و نهادی توانایی تبیین 34% (340/. =r2)تغییرات متغیر مدیریت پایدار آب کشاورزی را دارا می-باشند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که 3/95 درصد کشاورزان در گروه ناپایدار، 1/4 درصد کشاورزان در گروه نیمه پایدار و تنها 6/. درصد کشاورزان در گروه پایدار جای گرفتند.
خلیل میرزایی حشمت اله سعدی
هدف اصلی این تحقیق، بررسی موانع و راهکارهای توسعه آموزش الکترونیکی در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا از دیدگاه اعضاء هیأت علمی و دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) است. محدوده این مطالعه، دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا می باشد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، با استفاده از روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه تهیه شده است. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب ? کرونباخ استفاده شده که میزان آن برای 46 گویه پرسشنامه اعضاء هیأت علمی 5/84 درصد و برای 46 گویه پرسشنامه دانشجویان 6/85 درصد می باشد. جامعه نمونه تحقیق، شامل 63 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشکده که به صورت تمام شماری و 280 نفر از دانشجویان که به شیوه نمونه گیری تصادفی در چند مرحله انتخاب شده اند. در پرسشنامه مربوط به اعضاء هیات علمی برای آزمون فرضیات از آزمون های من ویت نی، کروسکال والیس و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که موانع اجرائی همچون، پایین بودن امکانات برای ارزیابی پیشرفت یادگیری در دوره ها، پایین بودن امکانات سیستم آموزش الکترونیکی برای تداوم بخشی فعالیت-های یادگیری توسط اعضاء هیأت علمی، پایین بودن امکانات سیستم آموزش الکترونیکی از نظر فراهم کردن امکان بازخورد توسط اعضاء هیأت علمی، در پایین بودن میزان اجازه به یادگیرنده یا آموزش دهنده برای تغییر در نحوه ارائه درس، پایین بودن میزان تشویق سیستم آموزش الکترونیکی در ارتباط بین یادگیرنده و یاددهنده، بیشترین تأثیر را در ایجاد موانع داشته در نتیجه برطرف نمودن این موانع، موجب توسعه آموزش الکترونیکی خواهد شد. درپرسشنامه مربوط به دانشجویان نیز برای آزمون فرضیات از آزمون های من ویت نی، کروسکال والیس و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که موانع اجرایی همچون، همکاری کامل وزارت علوم و وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات برای گسترش دوره های الکترونیکی، کمبود یا نبود تولید بومی امکانات، عناصر و اجزاء لازم برای آموزش الکترونیکی، ناکافی بودن اعضاء هیأت علمی متخصص در زمینه فن آوری های آموزشی جدید، بیشترین تأثیر را در ایجاد موانع داشته در نتیجه، در برطرف نمودن این موانع اجرایی، موجب توسعه آموزش الکترونیکی خواهد شد. در پایان، برای مقایسه نتایج حاصله و اظهارنظرات هردو گروه، از آزمون آماری ویلکاکسون استفاده شده و نتایج مقایسه نشان می دهد که پاسخ اعضاء هیأت علمی و دانشجویان مورد مطالعه در، 37 گویه از 46 گویه موجود در دو پرسشنامه، با یکدیگر منطبق بوده و 9 گویه با یکدیگر مغایرت دارند. به بیانی دیگر، (43/80 درصد) پاسخگویان در مورد سوالات، نظرات تقریباً مشابهی داشته و (57/19 درصد)، دارای نظراتی متفاوتی می باشند.
سیما اکبری احمد یعقوبی فرانی
فرآیند کارآفرینی و خلاقیت که اساس و بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی است، در فرآیند تغییر و تحول مستمر و پرشتاب در آغاز هزاره سوم میلادی نقش بسیار بنیادین و تعیین کننده ای ایفا می کند. در این میان کارآفرینی شرکتی دارای اهمیت بسیاری بوده و به فراهم-سازی بستر لازم برای بروز خلاقیت های کارکنان می پردازد تا هر یک از کارکنان بتوانند به عنوان نوآور ایفای نقش نمایند. اما همواره عوامل گوناگونی بر فرآیند کارآفرینی تأثیرگذار بوده و سطح فعالیت های کارآفرینانه را تحت تأثیر قرار می دهند. از جمله این عوامل می توان به ویژگی های کارآفرینانه، محیط و ساختار سازمانی، موقعیت اقتصادی و عوامل محیطی اشاره کرد که هدف پژوهش حاضر نیز بررسی این عوامل می باشد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را مدیران و کارآفرینان واحدهای صنایع تبدیلی کشاورزی استان آذربایجان غربی تشکیل می دهند که در مجموع 104 واحد به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان ضریب آلفای کرونباخ در قسمت اصلی پرسشنامه (سطح کارآفرینی واحدها) با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 16، حدود 4/83 محاسبه شده است. نتایج حاصل از تحقیق، نشان دهنده وجود رابطه مثبت و معنی دار بین سطح کارآفرینی واحدهای مورد مطالعه و چهار متغیر نام برده و نیز عدم وجود رابطه معنی دار بین سطح کارآفرینی واحدها و سن واحدها، تعداد کارکنان و شرکت داشتنن مدیران و کارآفرینان در برنامه های آموزشی کارآفرینی پیش از راه اندازی و فعالیت در واحد تولیدی می باشد. همچنین از بین متغیرهای وارد شده در رگرسیون چند متغیره، سه متغیر ویژگی های کارآفرینانه، سهم وام دریافتی نسبت به سرمایه کلی مورد نیاز برای راه اندازی واحد تولیدی و موقعیت اقتصادی واحدهای تولیدی وارد معادله رگرسیون شدند که این سه متغیر، حدود 30 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند. بر اساس نتایج تحلیل مسیر نیز، متغیرهای سهم وام دریافتی، سهم سرمایه شخصی اولیه، موقعیت اقتصادی و ویژگی های کارآفرینانه به ترتیب، دارای بیشترین تأثیر بر سطح کارآفرینی واحدهای صنایع تبدیلی مورد مطالعه بوده-اند و حدود 30 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند.
ناصر جمشیدی رضا موحدی
هدف مطالعه حاضر امکان سنجی طرح هوشمندسازی هنرستان¬های کشاورزی دو استان لرستان و کرمانشاه است، که امکانات و شرایط حاکم بر این هنرستان¬ها از نظر سخت¬افزاری، نرم¬افزاری و شرایط مالی و محیط یاددهی و یادگیری برای اجرایی شدن این طرح مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق ترکیبی (mixed methodology) است که در آن تلفیقی از روش های کمی و کیفی مورد استفاده قرار گفته است. جامعه آماری این تحقیق را سه گروه 1-مدیران 2- هنرجویان 3- مربیان هنرستان های کشاورزی تشکیل میدهند که تعداد کل آن ها به ترتیب 7، 563 و 85 نفر بوده است. تعداد نمونه ها در هفت هنرستان کشاورزی مورد مطالعه 228 نفر هنرجو و 71 نفر مربی و 7 نفر مدیر در دسترس و کلیدی بوده اند. اطلاعات مورد نیاز برای این تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساخت دهی شده و پرسشنامه های محقق ساخته و چک¬لیست ارزیابی توسعه زیرساخت¬هاگردآوری شده است. پرسشنامه از نظر روایی و پایایی مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی سوالات پرسشنامه با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا محاسبه گردیده و میزان پایایی سوالات پرسشنامه مدیران، مربیان و هنرجویان به ترتیب 8402/0 ،9752/0و 6606/0 درصد به دست آمد. سئوالات مصاحبه هم از نظر روایی و اطمینان پذیری مورد تایید کارشناسان فن قرار گرفته و از این روش هم اطمینان حاصل شد. داده های جمع آوری شده به سه صورت توصیفی، استنباطی و اکتشافی با استفاده از روشها و آزمونهای آماری و روش کیفی تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که زیرساخت-ها(سخت¬افزارها،نرم¬افزارها و شرایط مالی) و هم¬چنین میزان آگاهی مربیان و هنرجویان نسبت به الزامات طرح هوشمندسازی و شاخص¬های مورد بررسی در حد پایینی قرار دارد. نتایج نشان داد که سازگار نبودن ساختار و تشکیلات هنرستان¬های کشاورزی مورد مطالعه و فراهم نبودن زیرساخت¬های مورد نیاز از موانع عمده این طرح بودند. در نهایت مهمترین راهکارهای به دست آمده در خصوص رفع مشکلات هوشمندسازی هنرستانهای کشاورزی عبارت بودند از: 1)تجهیز و نوسازی هنرستان به وسایل وامکانات جدید،2) برگزاری مستمر کارگاه¬های آموزشی برای معلمان در ضمن خدمت، 3) تامین منابع مالی طرح 4) تغییر در محتوای کتب آموزشی متناسب با طرح هوشمندسازی مدارس.
سمیه آرمند حشمت اله سعدی
مدیریت دفتر امور زنان روستایی و عشایری وزارت جهادکشاورزی با بهره گیری از تجربه گرامین بانک بنگلادش پروژه تشکیل صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی را از سال 1379 به اجرا درآورده است. با وجود تلاش بسیار دست اندرکاران، آنچنان که باید این طرح در برخی از روستاهای کشور موفق نبوده و انحلال آنها را در پی داشته است. مطالعه حاضر، در سال 1393 در استان همدان با هدف بررسی عوامل موثر بر عدم موفقیت صندوق¬های اعتبارات خرد زنان روستایی انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق به صورت علی – مقایسه¬ای است. جامعه آماری آن 170 نفر از اعضای صندوق¬های منحل شده و فعال می¬باشد که از صندوق¬های منحل شده به صورت تمام شماری 85 نفر و 85 نفر هم به صورت تصادفی از صندوق¬های فعال انتخاب شد. پرسش نامه¬ای محقق ساخته، با مرور پیش نگاشته¬ها طراحی گردید که روایی آن بر پایه نظر جمعی از کارشناسان دفتر امور زنان روستایی و عشایری جهادکشاورزی و اعضای هیأت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه بوعلی تأیید شد و پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ در صندوق-های منحل شده و فعال بین647/0 تا 920/0 برآورده شده است. به منظور بررسی نتایج از نرم افزار spss نسخه 18 استفاده شد و روش¬های آماری به کار رفته شامل آزمون t مستقل، من ویتنی و ویلکاکسون برای مقایسه میانگین¬ها و رگرسیون لوجستیک می¬باشد. . برابر یافته¬های تحقیق وضعیت و شرایط مدیریتی، شرایط اقتصادی اعضا و میزان مشارکت و تعامل اجتماعی اعضا بیشترین تاثیر را بر انحلال صندوق¬های اعتبارات خرد زنان روستایی داشته است.
سارا جلیلیان حشمت اله سعدی
توانمندسازی زنان به طور گسترده¬ای به عنوان یک هدف مهم در توسعه بین¬المللی شناخته شده¬است. مهم¬ترین هدفی که در این پژوهش مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است؛ بررسی نقش کسب و کارخانگی در توانمندی اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی شهرستان اسلام آبادغرب می¬باشد. روش تحقیق پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل 265 نفر از زنان روستایی دارای کسب و کارخانگی می¬باشد که 161 نفر بر¬اساس فرمول کوکران و به شیوه¬ی انتساب متناسب طبقه ای برای نمونه انتخاب و بررسی شد. ابزار مورد استفاده برای جمع¬آوری داده¬ها پرسشنامه همگام با مصاحبه بوده است که روایی صوری آن به وسیله اساتید ترویج و آموزش کشاورزی و متخصصین تایید گردید. جهت تعیین پایایی پرسشنامه تعداد 30 مورد از آن توسط زنان روستایی تکمیل شد و ضریب آلفای کرونباخ برای بخش¬ توانمندی اقتصادی مقدار 87/0 = ? و برای بخش توانمندی اجتماعی 92/0 = ? محاسبه شد؛ نشان داد که وسیله تحقیق از قابلیت بالایی برای جمع¬آوری اطلاعات برخوردار است. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم¬افزارspss و برای آزمون مدل ساختاری تحقیق از نرم¬افزار لیزرل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 9/73 درصد از زنان بررسی شده از توانمندی اقتصادی بالایی برخوردارند. میانگین توانمندی اجتماعی 3/63 درصد از زنان روستایی مورد مطالعه نیز در حد بالایی است. همچنین نتایج نشان داد، توانمندی اقتصادی و اجتماعی با نوع کسب و کار خانگی ارتباط معنا¬داری دارد و توانمندی اقتصادی با میزان تحصیلات رابطه معنی¬دار و منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سازه¬های ترویجی بر توانمندی اجتماعی زنان تاثیر¬گذارند و تا 5 گام پیش رفت که در مجموع 97 درصد از تغییرات متغیر توانمندی اجتماعی را تبیین می¬کنند. همچنین سازه¬های ترویجی موثر بر توانمندی اقتصادی نیز تا 3 گام پیش رفت که در مجموع 75 درصد از تغییرات متغیر توانمندی اقتصادی را تبیین می¬کنند. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که عوامل آموزشی، فردی- شخصیتی، اقتصادی، حمایت دولت، روانشناختی- خانوادگی و اجتماعی- فرهنگی در گرایش زنان به راه¬اندازی کسب و کار خانگی موثر است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که بین کسب و کارخانگی با توانمندی اقتصادی- اجتماعی زنان روابط مستقیم و مثبتی وجود داشته است. همچنین نتایج تحقیق نشان داده است که مدل طراحی شده معادلات ساختاری برای توانمندسازی زنان روستایی، منعکس¬کننده یک برازش مطلوب و درحد انتظار می¬باشد و می¬توان گفت این مدل مفهومی، در جامعه ذکر شده به صورت صحیح به¬کار گرفته شده است. با توجه به نتایج این پژوهش، در پایان پیشنهادات و راهکارهایی در جهت بهبود توانمندی زنان روستایی مورد مطالعه ارائه شد.
کریم نادری مهدیی علی اکبر ناظمی
اقتصاد روستایی که بر پایه کشاورزی بنا شده باشد، توان پاسخگویی به تمام نیازهای روستاییان را ندارد و نیاز به تحول درونی و بنیادین دارد. به دلیل محدودیتهای بخش کشاورزی و کمبود ذخایر آب و خاک در ایران، توجه به توسعه فعالیتهای غیر زراعی که نیاز به سرمایه اندک برای راه اندازی داشته و توان جذب نیروی کار مازاد بخش کشاورزی را دارد را دو چندان کرده است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی کسب و کارهای کوچک و خانگی بر خانوارهای روستایی است. این تحقیق با بهره گیری از مقالات، کتب، گزارشها، آمارها، مصاحبه، مطالعات میدانی و پرسشنامه ای و روش تحقیق پیمایشی-توصیفی و از نوع کاربردی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل130 نفر سرپرست کارگاه کسب و کارهای کوچک و خانگی (سری دوزی پوشاک) واقع در روستای دستجرد شهرستان بهار در سال 1393 می باشد. برای انتخاب نمونه های تحقیق در پژوهش حاضر از روش تمام شماری استفاده شده است. پایایی ابزار تحقیق به وسیله ضریب آلفای کرونباخ، محاسبه گردید که این ضریب برای اثرات اجتماعی 83/0 و برای اثرات اقتصادی 81/0 بدست آمد که نشان دهنده پایایی مناسب ابزار تحقیق است. در توصیف داده ها از آماره هایی چون میانگین، میانه، مد، ... و در تحلیل داده ها از آزمونهایی مثل کولموگروف-اسمیرنوف، t تک نمونه ای و فریدمن استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان داد کسب و کارهای کوچک و خانگی روستایی با توجه به پتانسیل های موجود در منطقه نقش مهمی در توسعه، اشتغال و درآمد زایی و نهایتا افزایش رفاه و کاهش مهاجرت خانوارهای روستایی داشته است.
سارا قزوینه حمید بلالی
صنعتی سازی روستایی راهبردی است که ابزارهای مناسب برای متنوع سازی اقتصاد روستایی را فراهم می آورد که با ایجاد اشتغال و افزایش و توزیع متعادل تر درآمدها، سطح زندگی روستاییان را بهبود بخشیده، زمینه دستیابی به توسعه پایدار روستایی را فراهم می سازد. با توجه به نیاز شدید جوامع بشری به مواد غذایی باید ضمن بالا بردن عملکرد مواد، از اتلاف آن جلوگیری نمود که ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی می تواند راه کاری مناسب برای جلوگیری از ضایعات و افزایش ارزش افزوده محصولات کشاورزی باشد. اولویت بندی سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی کشاورزی علاوه بر اینکه امکان تخصیص بهینه منابع را فراهم می آورد، از زمان و هزینه های مراحل پیش سرمایه گذاری و تهیه مطالعه توجیهی طرح می کاهد. بنابراین هدف اصلی این تحقیق شناسایی اولویت های سرمایه گذاری برای توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی و برآورد بازده اقتصادی سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی زراعی و باغی شهرستان همدان می باشد. جهت بررسی و تعیین اولویت سرمایه گذاری در طرح های صنعت کشاورزی، معیارهای متفاوتی تعریف و شناسایی گردیده تا بتوان وضعیت نسبی طرح ها را نسبت به یکدیگر مورد سنجش قرار داد. براین اساس با استفاده از روش دلفی طبق نظرات 39 نفر از کارشناسان و صاحب نظران صنایع تبدیلی (به صورت تمام شماری)، در دور اول به شناسایی و وزن دهی به معیارهای اثرگذار از قبیل؛ سرمایه اولیه مورد نیاز، تاثیر در ایجاد ارزش افزوده در کل منطقه، اشتغال، نرخ بازگشت اقتصادی، مدت زمان بازگشت سرمایه، قابلیت صادرات غیرنفتی، کمک به کاهش ضایعات، مناسب با مزیت های نسبی منطقه و ارتباط با بخش های دیگر پرداخته، و در دور دوم با توجه به نتایج دور اول و با پیشنهاد صنایعی در زمینه محصولات زراعی و باغی که براساس مطالعاتی در خصوص انواع محصولات کشت شده و سطح زیر کشت آن ها به دست آمده، به اولویت بندی طرح های صنایع کشاورزی شهرستان همدان پرداخته است. شهرستان همدان با توجه به محدودیت های مالی و سرمایه گذاری، با طرح های متفاوت صنایع تبدیلی کشاورزی روبرو است که جهت انتخاب طرح های بهینه و با توجیه بیشتر مستلزم مطالعه دقیق طرح ها و بررسی معیارهای اقتصاد مهندسی از قبیل نرخ بازگشت سرمایه، دوره بازگشت سرمایه، ارزش فعلی خالص، میزان اشتغال زایی و ... می باشد. در حال حاضر صنایعی از قبیل بسته بندی حبوبات و خشکبار، تولید و بسته بندی کشمش، کنسرو غیرگوشتی، فرآوری الیاف، صنایع تبدیل سیب زمینی، خوراک دام و طیور،کارخانه آرد و محصولات خبازی که در بخش کشاورزی شهرستان همدان وجود دارد. ارزیابی اقتصادی در خصوص ده طرح اولیه انتخاب شده در روش دلفی، با استفاده از رهیافت اقتصاد مهندسی صورت گرفته است. یافته های تحقیق در نتایج به دست آمده از بخش دلفی این تحقیق، حاکی از آن است که در منطقه مورد مطالعه معیار سرمایه اولیه مورد نیاز به منظور ایجاد انگیزه و جذب اولیه سرمایه گذار، معیار مدت زمان بازگشت سرمایه و نرخ بازگشت اقتصادی از اهمیت بسیار بالایی برای تشویق سرمایه گذاری برخوردارند. لذا در برنامه ریزی برای سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات کشاورزی توجه به این سه معیار در معرفی گزینه های سرمایه گذاری حایز اهمیت می باشد. براساس نتایج به دست آمده، از میان گزینه های مختلف موجود برای سرمایه گذاری و با در نظر گرفتن همه معیارها و با توجه به اهمیت هر یک از معیارهای مطرح شده، چه در بخش روش دلفی و چه در بخش رهیافت اقتصاد مهندسی، سرمایه گذاری در زمینه صنایع فرآوری و تبدیلی محصولاتی چون سیب زمینی، سیر، گوجه فرنگی، انگور و سایر میوه جات و ... از اولویت بسیار بالایی برخوردار است. لذا در ارایه هر گونه برنامه جهت گسترش و توسعه سرمایه گذاری در مورد فرآوری محصولات کشاورزی در منطقه مورد مطالعه توجه و در نظر گرفتن صنایع مرتبط با این محصولات می تواند باعث رشد و شکوفایی سرمایه گذاری و جذب سرمایه در زمینه تبدیل و فرآوری محصولات کشاورزی گردد.
منصوره نورایی حشمت اله سعدی
نظام اعتبارات خرد یکی از راهکارهای مطرح شده در چند دهه اخیر به منظور تسریع فرایند سرمایه-گذاری و تقویت بنیاد مالی و پس انداز در مناطق روستایی و نهایتاً توانمندسازی جوامع روستایی و فقرزدایی از طریق ارتقاء بهره وری بوده است. صندوق های اعتبارات خرد، با جمع آوری پس اندازهای اندک زنان روستایی و سازماندهی این منابع مالی در فعالیتهای درآمدزا با ارجحیت کشاورزی، سعی دارند ضمن حمایت مالی آنان در مسیر تولید، روحیه همیاری و خودیاری آنان را تقویت نموده و موجب ارتقاء اعتماد به نفس و موقعیت اجتماعی آنان شود. در این تحقیق با روش پیمایشی، آثار اجتماعی و اقتصادی صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی استان همدان بررسی شده است. جامعه آماری تمامی اعضا صندوق ها به تعداد 255 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 153 نفر برای حجم نمونه پیشنهاد گردید و محقق برای ارتقاء صحت داده ها 205 نفر را مورد مطالعه قرار داد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بوده که روایی آن با استفاده از نظر اساتید و صاحبنظران توسعه روستایی وآموزش و ترویج کشاورزی تأیید شد. همچنین محاسبه آلفای کرونباخ بخش های مختلف پرسش نامه ( بین 711/0 و 904/0 ) نشان داد که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. به منظور تحلیل داده ها از نرم-افزارspss ، نسخه 19وlisrel استفاده شد و روش های آماری مورد استفاده، تحلیل عاملی تأییدی، آزمون تی تک نمونه ای و آزمون کروسکال والیس بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از نظر زنان روستایی عضو، صندوق های اعتبارات خرد بر توانمندیهای اجتماعی آنان مثل خودباوری، قدرت تصمیم-گیری، روحیه کار و تلاش و ... در حد زیاد موثر بوده است در حالی که بر توانمندیهای اقتصادی آنان مثل افزایش درآمد، پس انداز، قدرت خرید و ... در حد متوسط، و بر توانمندیهای فرهنگی آنان مثل استفاده و بکارگیری نشریات ترویجی، آشنایی با کسب و کارهای جدید، ارتباط با کارشناسان کشاورزی و ... در حد کم تأثیر داشته است. درعین حال نتایج نشان داد که سطح تحصیلات، موارد استفاده از وام ها و شرکت در کلاس های آموزشی، رابطه معناداری با توانمندی های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زنان روستایی عضو دارد.
فریبا جعفری موسی اعظمی
توسعه کسب و کارهای کوچک در مناطق روستایی به مثابه یکی از قطب های اقتصادی و اجتماعی کشور، علاوه بر تولید ناخالص ملی، کنترل بیکاری و ایجاد اشتغال می توانند در افزایش اعتماد به نفس، خوداتکائی، توانمند شدن جامعه روستایی و نهایتا رشد و توسعه کشور نقشی برجسته ایفا کنند. در مطالعه حاضر که به صورت پیمایشی انجام شده، اثرات کسب و کارهای کوچک روستایی بر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فردی روستائیان شهرستان ملایر مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق، روستائیانی است که به صورت نظام مند کسب و کاری را با هدف کسب درآمد و اشتغال در شهرستان ملایر راه اندازی نموده اند که تعداد آن ها 420 واحد بوده و به دلیل وسعت جامعه نمونه با استفاده از فرمول کوکران 121 نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد.علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات منظم از ابزار ساختارمند یا پرسشنامه حاوی سوالات باز و بسته استفاده شد. پرسشنامه تحقیق بر اساس پیش نگاشته ها تدوین و دقت گویه های آن با روایی صوری توسط متخصصان فن مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی پایایی ابراز تحقیق، پرسشنامه در اختیار 30 نفر از روستائیان درگیر در(se,s) قرار گرفت و نتایج آن بررسی و آلفای کرونباخ آن محاسبه گردید. این مقیاس برای بخش های مختلف ابزار تحقیق از 84/. تا 94/. صدم متغیر بود که با توجه به مستندات آماری رقم قابل قبولی است. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار spss/16 استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از این است که کسب و کارهای کوچک بر روی متغیرهای اشتغال، درآمد، سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی، میل به ماندگاری در روستا، توانمندسازی و رضایت شغلی تاثیر مثبت، و بر روی متغیر تحصیلات و آموزش تاثیرمثبتی نداشته است. از آنجا که کسب و کارهای کوچک روستایی شهرستان ملایر دارای اثرات اقتصادی، اجتماعی و فردی برای توسعه روستاهای این شهرستان و نهایتا رشد و توسعه کشور است پیشنهاد می شود که زمینه سازی و حمایت برای توسعه هر چه بیشتر کسب و کارهای کوچک انجام شود.
منیره رعیت پور موسی اعظمی
نقش و کارکردهای موثر فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان محور بسیاری از تحولات امروزی امری انکارناپذیر است. بدون شک، عرصه تاثیرگذاری این فناوری تنها به محیط های شهری و روستایی منحصر و محدود نمی شود و دامنه آن حتی دوردست ترین مناطق روستایی را نیز در بر می گیرد. به گونه ای که هم اکنون در اکثر روستاهای کشور شاهد حضور و فعالیت دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات هستیم و بر این اساس، پژوهش حاضر در پی تحلیل وضعیت دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی استان همدان می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق مورد استفاده در آن پیمایشی– توصیفی است. جامعه آماری این تحقیق شامل دو گروه است. گروه اول، جامعه آماری که مشتمل بر 22 نفر از کارشناسان و صاحبنظران مرتبط می باشد و گروه دوم جامعه آماری تحقیق شامل مدیران دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی استان همدان است که مشتمل بر 397 نفر می باشند که ابتدا از بین 9 شهرستان واقع در استان، 3 شهرستان انتخاب گردید که در مجموع دارای 122 دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی می باشند و مدیران این دفاتر بصورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. میزان ضریب آلفای کرونباخ در قسمت اصلی پرسشنامه 0/86 محاسبه شده است. یافته های تحقیق حاکی از تعیین مهمترین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی دفاتر فاوای روستایی می باشد که اعتماد و تمایل بیشتر مردم محلی به انجام امور و نیازهای خویش بصورت حضوری (مهمترین ضعف)، کاهش تردد و مسافرت مردم روستایی به شهرها به عنوان مهمترین نقطه قوت، عدم تمایل ادارات دولتی به ارائه خدمات از طریق دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی و حمایت از آن ها (مهمترین تهدید) و در نهایت می توان به توسعه و گسترش دولت الکترونیک در اقصی نقاط استان (مهمترین فرصت) اشاره نمود.
نازنین حاتمی کیا حشمت اله سعدی
بخش کشاورزی در ایران بر اساس آمار موجود به عنوان اصلی ترین مصرف کننده آب بوده و بیش از 90 درصد آب قابل استفاده در این بخش مصرف می شود. محدودیت آب قابل دسترس، توزیع غیریکنواخت آن در سطح کشور، الگوی نامناسب شهرنشینی و مراکز سکونتگاهی، نوع و شیوه تولید محصولات زراعی از منظر سازگاری با اقلیم، تأمین آب مورد نیاز را در بسیاری از مناطق کشور مشکل ساخته و به تدریج بر ابعاد آن افزوده است. مطالعه حاضر، در سال 1394 در شهرستان هرسین با هدف بررسی راهکارهای مدیریت منابع آب از دیدگاه کشاورزان انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق به صورت توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری آن 200 نفر از کشاورزان شهرستان هرسین می باشد در همین راستا پرسش نامه ای محقق ساخته، با مرور پیش نگاشته ها طراحی گردید که روایی آن بر پایه نظر جمعی اعضای هیأت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه بوعلی تأیید شد، پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ ارزیابی و در حد قبل قبولی بود. به منظور بررسی نتایج از نرم افزار spss نسخه 18 استفاده شد و روش های آماری به کار رفته شامل آزمون t تک نمونه ای، من ویتنی و کروسکال والیس برای مقایسه میانگین ها و تحلیل عاملی تأییدی می باشد. برابر یافته های تحقیق راهکارهایی چون مدیریت منابع آب های سطحی، منابع آب های زیرزمینی، دارایی های زیست محیطی، تقاضای آب و تهدیدهای زیست محیطی بر مدیریت منابع آب موثر هستند.