نام پژوهشگر: الله شکر اسداللهی تجرق

از روایت تا داستان مجسم : تجلی داستان نزد خواننده به عنوان بازتاب ذهنی عالم نوشتاری روایت در آسوموآر امیل زولا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  محسن آسیب پور   محمد حسین جواری

اساس تحقیق پیش رو که مطالع? تولید تصاویر ذهنی هنگام خوانش یک رمان است، بر حقیقتی انکارناپذیر استوار می باشد : این امر که عمل خوانش نوعی مشاهده است که در طی آن جهان خیالی متن روایی به صورت ذهنی خود را به خواننده عرضه می دارد. در قیاس با اموری که نگاه ما همه روزه آنها را ملاقات می کند، تصاویر (عناصر) ذهنی پیش از قرار گرفتن در معرض نگاه وجود مستقل ندارند واین بدان معنی است که این تصاویر همزمان با عمل دیدن شکل می گیرند. اما این نوع از مشاهده به صورت تنگاتنگ به روشی که متن این تصاویر را به تصویر می کشد بستگی دارد. این ویژگی های تصاویر ذهنی در قیاس با تصاویر واقعی باعث شد که فصل نخست خود را به مطالع? عوامل تعیین کننده در سازه های خیال اختصاص دهیم، یعنی آگاهی خواننده و متن. نگاه خاص ما به خواننده به عنوان عاملی که می بایست پیش از همه مورد مطالعه قرار گیرد، ناشی از نقش مهم این عامل در پرداخت ماده خام تخیل که داده های متن آن را فراهم می آورند در قالب «آگاهی» خود می باشد، امری که در نهایت منجر به بازنمود ذهنی این داده ها نزد خواننده می گردد. فصل دوم از نگاهی متفاوت به مسأل? بازنمود ذهنی می پردازد. در این فصل، مکانیسم هایی از کارکرد مغز که در شکل گیری بازنمود ذهنی متن دخیل هستند در مرکز توجه قرار می گیرند. از این پس، بازنمود ذهنی در قالب فرآیندی که مغز آدمی آن را مدیریت می کند در نظر گرفته می شود، چرا که این مغز است که با پردازش اطلاعات متن، آنها را به گونه ای به یکدیگر پیوند می زند که بازنمودی منسجم از این اطلاعات به دست آید. بنابراین در فصل دوم، به جستجو و مطالعه مکانیسم های مغزی دخیل در خوانش متونی که که از آنها به متون روایی یاد می شود پرداختیم. مباحث ایت بخش با نظریات و تست های انجام شده توسط متخصصین این حوزه قوام یافته اند. فصل سوم فصلی است که در تحقیقاتی نظیر آنچه در اینجا عرضه شده است، فصل عملی خوانده می شود. این فصل، در واقع، برآیند عملی نظریاتی است که در دو فصل نخست به بحث گذاشته شده بودند. محتوای سوالات، مانند تمام بخش های دیگر این کار، برگرفته از متن آسوموآر امیل زولا است که به گروهی از خوانندگان واقعی که از میان دانشجویان دکترای دانشگاه های تبریز و تربیت مدرس انتخاب شده اند، عرضه شده است تا به نیازی که ما از همان ابتدای کار و در عنوان آن مطرح نمودیم، پاسخ داده شود. مجموع این فصول، چه از نقطه نظر تئوری و چه از دیدگاه عملی، در صدد است تا پاسخی درخور به سوالاتی نظیر آنچه در ادامه می آید، فراهم آورد : تصویر ذهنی چیست ؟ ارتباط میان تصویر ذهنی و خوانش ادبی کدامست ؟ جایگاه مرتبط به هر یک از دو عنصر خواننده و متن در تولید بازنمود ذهنی متن کجاست ؟ چگونه دو کانون بازنمود ذهنی، یعنی آگاهی و حافظه، هر یک به نوب? خود در فهم یک اثر تخیلی سهیم می شوند ؟

بازتاب گفتمان عصر ایلخانی بر کاشیهای زرین فام تخت سلیمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده هنر 1391
  زهره کامران آزاد   الله شکر اسداللهی تجرق

اوج شکوفایی و رواج سفالینه های زرین فام در دوره ایلخانی می باشد. کاشی های زرین فام از شاخص ترین عناصر تزیینی در معماری اسلامی ایران است که در این دوره نمودی بارز می یابد و پس از آن نیز رو به افول می گذارد. واکاوی مفاهیم بی شماری که در این کاشی ها می باشد؛ علاوه بر جنبه های فنی، ساختاری و زیبایی شناسی، تصویری تمام عیار از شرایط حکومتی و زندگی مردمان این دوره را در ابعاد گوناگون سیاسی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و هنری پیش روی ما قرار می دهد. پس از اتمام جنگ شمشیرها، مغولان فاتح به دنبال کسب مشروعیت و به منظور تداوم حکومتی که ماهیتا نظامی بود؛ روش دیگری را اتخاذ کردند که می توان آن را سیاست های فرهنگی نامید. سیاست های فرهنگی آنان مبتنی بر اشاعه فرهنگ و هنر، اقدام به عمران و آبادی و بازسازی ویرانه های حاصل از جنگ بود. کوشش ایلخانان برای کسب مشروعیت و تثبیت حکومت خویش، آثاری هنری وابسته به دستگاه قدرت از جمله کاشی های زرین فام تخت سلیمان را تبدیل به رسانه ای کرده است که از طریق آن به نمایش قدرت و مشروعیت پرداخته است. نظام های کلامی و دیداری این کاشی ها در قالب یک مجموعه واحد با تعداد بی شماری از نمادها و مفاهیم در کنار یکدیگر به بیان پیام هنرمند و ایده قدرت از جانب حکومت می پردازد. فرایند بررسی این نوشتار ارتباط میان تحولات اجتماعی و هنر در کاشی-های زرین فام تخت سلیمان با رویکرد نشانه شناسی ساختارگرایانه و تحلیل گفتمانی می باشد که در نهایت با تحلیل عناصر بصری و کلامی کاشی، بازتاب گفتمان قدرت و شرایط سیاسی، اجتماعی و مذهبی موثر بر ساختار هنری را نشان می دهد.