زنان اگر چه میزان مخالفت بیشتری با نظام فرهنگی جنسیت می کنند اما باورهای اجتماعی مرتبط به جنسیت هنوز تسلط بیشتری بر اذهان آنها دارد. و این شاید به عدم تجربه و آشنایی زنان با حوزه های مختلف اجتماعی و ملزومات و مقتضیات آن حوزه ها از یک طرف و تاکید روزافزون نظام فرهنگی جامعه ما بر خانه داری زنان از طرف دیگر متکی می باشد. این تحقیق از نظر هدف توسعه ای است و از جنبه ماهیت توصیفی – پیمایشی است در این تحقیق جامعه آماری شامل زنان متاهل شاغل و غیر شاغل در مناطق بالا و پایین شهر تهران می باشد. روش نمونه گیری در این تحقیق تصادفی ساده است انتخاب چهار مدرسه از مناطق پایین و چهار مدرسه از مناطق بالا 400 پرسشنامه در بین خانمها ی متاهل شاغل و غیر شاغل توزیع شد که از این مقدار 200 پرسشنامه عودت شد که برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است که از آمارهای توصیفی میانه و نما – میانگین در سطح اسمی و ترتیبی از آمارهای تحلیلی چون آزمون anova یا آنالیز واریانس t, test مربع خی دو و همچنین از ضریب همبستگی پیرسون و t کندال مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافته های تحقیق نتیجه می گیریم که: بین تحصیلات و قدرت زنان در خانواده رابطه وجود دارد.بین شغل و قدرت زنان در خانواده رابطه وجود دارد. بین سنوات ا زدواج زنان و قدرت آنها در منزل رابطه وجود دارد. بین تعداد فرزندان و قدرت آنها در منزل رابطه وجود دارد. این همبستگی با توجه به مقدارr که عدد 0/172می باشد نسبتا ضعیف می باشد. ( بین 0 و 1 هرچه به 1 نزدیک تر باشد رابطه قوی تر است.) میزان قدرت زنان شاغل ساکن در مناطق بالا از همه ی گروه ها بیشتر است. در این تحقیق نتیجه می گیریم که رابطه مستقیم بین موافقت اشتغال زن با تحصیلات و در نتیجه قدرت تصمیم گیری رفع نیازهای مالی از دلایل موفقیت می باشد . مهمترین انگیزه اشتغال زنان رفع نیازهای مالی و درجه دوم علاقه به کار عنوان شده است و بالاخره اشتغال زن یا کاهش باروری همراه است و همچنین انگیزه اشتغال در میان کارمندان قشر پایین نیاز مادی ولی در گروههای متوسط و بالاتر علاقه به کسب و کار موقعیت های اجتماعی مطرح شد . اشتغال زنان قدرت تصمیم گیری را در امور داخلی و از همه مهمتر امور مربوط به فرزندان و همچنین تصمیم گیری برای رفت و آمد خویشاوندان را افزایش می دهد.

چکیده: کشور ایران به لحاظ حوادث طبیعی جزءکشورهای نخست دنیا می باشد و وقوع این بحرانهای طبیعی سالانه خسارات زیادی را در این زمینه متحمل کشور می کند .با توجه به موقعیت ویژه تهران از لحاظ سیاسی، اقتصادی،اداری و اجتماعی و همچنین قرار گیری بر روی گسلهای فعال ،در صورت بروز بحران خسارتهای جانی و مالی بسیاری متوجه کشور خواهد شد . بدیهی است تنها راه جلوگیری از بروز چنین حوادثی ،مدیریت صحیح بحران با بهره گیری از فناوریهای جدید اطلاعات می باشد .یکی از وظایف مدیران ،پیش بینی چنین بحرانهایی از قبل و برنامه ریزی جهت کاهش و به حداقل رساندن خسارات مالی و جانی می باشد و این میسر نخواهد بود جز از طریق کاربرد صحیح و به موقع فناوری اطلاعات. از طرفی دیگر فناوری اطلاعات جزءلاینفک زندگی بشر شده است و در ابعاد مختلف حیات بشری به ایفای نقش می پردازد. هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان اهمیت استفاده از پروژه های فناوری اطلاعات از دیدگاه مدیران و کارشناسان مرتبط و نیز میزان کاربرد این موارد در شهر تهران می باشد. بخش نظری به روش کتابخانه ای و بخش میدانی به روش پرسشنامه ای تهیه گردید .قلمرو مکانی این مطالعه شهر تهران و جامعه آماری آن مدیران و کارشناسان واحدهای ستاد مدیریت بحران،هلال احمر و آتش نشانی بود.تعداد نمونه 186 نفر بود و نتایج در دو بخش توصیفی(آمارهای فراوانی،درصد و در بعضی موارد نمودار)و استنباطی(آزمونهای معتبرt یک متغیره)ارائه گردید. نتایج نشان می دهد هر چهار فرضیه رابطه معنا داری با متغیر مستقل یعنی فناوری اطلاعات دارد و پروژه های مرتبط با فناوری اطلاعات نقش مهمی در مدیریت اثر بخش بحران دارد و از طرفی کاربرد این موارد در تهران یا در دست طراحی است و یا در اولویت کاری نبوده است.

با توجه به نوع فعالیت های شرکت های مهندسی مشاور و اهمیت کارکرد آنها در بدنه نظام فنی و اجرایی کشور، تبیین مدیریت دانش و ارائه راهکاری جهت اندازه گیری آن و بررسی میزان تاثیر آن بر عملکرد سازمانی این شرکت ها امری ضروری به نظر میرسد. با توجه به بررسی صورت گرفته در این پایان نامه، کارت امتیازی متوازن ابزار مناسبی جهت طرح ریزی مدیریت دانش در سازمان های دانش محور نظیر شرکت های مهندسی مشاور و همچنین سنجش عملکرد این سازمان ها است. جهت ایجاد نگاه جامع به مبحث مدیریت دانش و کشف ارتباطات و مشترکات این مبحث با مبحث کارت امتیازی متوازن، از نگاه سیستمی استفاده شده است. مدیریت دانش (منابع و فرایندها) با استفاده از مدل ارزیابی متوازن مدیریت دانش، و تاثیر آن بر عملکرد سازمانی (نتایج)، با استفاده از کارت امتیازی متوازن و بررسی آن در وجوه فرایندهای سازمانی، نتایج مشتری و نتایج مالی ارزیابی شده است. در تدوین مدل ارزیابی متوازن مدیریت دانش نیز از متدلوژی کارت امتیازی متوازن بهره گرفته شده است. درمدل ارزیابی متوازن مدیریت دانش، منابع و فرایندهای مدیریت دانش پس از بررسی مدل کسب و کار شرکتهای مهندسی مشاور و متناسب با نوع فعالیت این شرکت ها انتخاب شده اند. منابع یا به عبارت دیگر توانمندسازهای انتخاب شده مدیریت دانش عبارتند از: منابع انسانی، ساختار، فرهنگ، فناوری اطلاعات، و مخازن دانش. فرایندهای انتخاب شده مدیریت دانش عبارتند از: کسب دانش، انتقال دانش، ارزیابی و انطباق دانش، ذخیره و اشتراک دانش، و بازیابی دانش. سپس اهداف و معیارهای هر پارامتر در راستای بهبود و دانش محور کردن مضامین استراتژیک این شرکت ها در مدل مزبور مشخص شده اند. جهت تهیه پرسشنامه ، از اهداف و معیارهای نهایی بدست آمده در هر قسمت استفاده شده است. سپس نظر خبرگان و متخصصان را در رابطه با معیارها و شاخص های تعیین شده جویا شده و از طریق توزیع پرسشنامه اولیه و با استفاده از روش تحلیل عاملی شاخصهای نهایی مشخص گشته اند. در بررسی آماری تئوریهای مطرح شده از آزمونهای مختلف بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل های همبستگی نشان می دهد تمامی ده فاکتور اصلی مدیریت دانش در فرضیه های تحقیق، رابطه مثبت و معناداری با عملکرد سازمانی شرکت های مهندسی مشاور دارند. همچنین در تحلیل مسیر متغیرهای تحقیق، دو متغیر اصلی حوزه های مدیریت دانش و فرایندهای مدیریت دانش، قابلیت پیش بینی بسیار خوبی را برای عملکرد سازمانی فراهم می کنند

با توجه به نوع فعالیت های شرکت های مهندسی مشاور و اهمیت کارکرد آنها در بدنه نظام فنی و اجرایی کشور، تبیین مدیریت دانش و ارائه راهکاری جهت اندازه گیری آن و بررسی میزان تاثیر آن بر عملکرد سازمانی این شرکت ها امری ضروری به نظر میرسد. با توجه به بررسی صورت گرفته در این پایان نامه، کارت امتیازی متوازن ابزار مناسبی جهت طرح ریزی مدیریت دانش در سازمان های دانش محور نظیر شرکت های مهندسی مشاور و همچنین سنجش عملکرد این سازمان ها است. جهت ایجاد نگاه جامع به مبحث مدیریت دانش و کشف ارتباطات و مشترکات این مبحث با مبحث کارت امتیازی متوازن، از نگاه سیستمی استفاده شده است. مدیریت دانش (منابع و فرایندها) با استفاده از مدل ارزیابی متوازن مدیریت دانش، و تاثیر آن بر عملکرد سازمانی (نتایج)، با استفاده از کارت امتیازی متوازن و بررسی آن در وجوه فرایندهای سازمانی، نتایج مشتری و نتایج مالی ارزیابی شده است. در تدوین مدل ارزیابی متوازن مدیریت دانش نیز از متدلوژی کارت امتیازی متوازن بهره گرفته شده است. درمدل ارزیابی متوازن مدیریت دانش، منابع و فرایندهای مدیریت دانش پس از بررسی مدل کسب و کار شرکتهای مهندسی مشاور و متناسب با نوع فعالیت این شرکت ها انتخاب شده اند. منابع یا به عبارت دیگر توانمندسازهای انتخاب شده مدیریت دانش عبارتند از: منابع انسانی، ساختار، فرهنگ، فناوری اطلاعات، و مخازن دانش. فرایندهای انتخاب شده مدیریت دانش عبارتند از: کسب دانش، انتقال دانش، ارزیابی و انطباق دانش، ذخیره و اشتراک دانش، و بازیابی دانش. سپس اهداف و معیارهای هر پارامتر در راستای بهبود و دانش محور کردن مضامین استراتژیک این شرکت ها در مدل مزبور مشخص شده اند. جهت تهیه پرسشنامه ، از اهداف و معیارهای نهایی بدست آمده در هر قسمت استفاده شده است. سپس نظر خبرگان و متخصصان را در رابطه با معیارها و شاخص های تعیین شده جویا شده و از طریق توزیع پرسشنامه اولیه و با استفاده از روش تحلیل عاملی شاخصهای نهایی مشخص گشته اند. در بررسی آماری تئوریهای مطرح شده از آزمونهای مختلف بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل های همبستگی نشان می دهد تمامی ده فاکتور اصلی مدیریت دانش در فرضیه های تحقیق، رابطه مثبت و معناداری با عملکرد سازمانی شرکت های مهندسی مشاور دارند. همچنین در تحلیل مسیر متغیرهای تحقیق، دو متغیر اصلی حوزه های مدیریت دانش و فرایندهای مدیریت دانش، قابلیت پیش بینی بسیار خوبی را برای عملکرد سازمانی فراهم می کنند.