نام پژوهشگر: مهران مهاجر

بررسی نقش عنوان در کارکردهای بیانی عکس (عنوان در عکس های عکاسان هنری معاصر ایران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1391
  الهه عبداله آبادی   مهران مهاجر

در انتقال معنای عکس عنوان گذاری شده، عنوان می تواند چون عنصری مشخص کننده یا عاملِ سازنده و گاه تغییر دهنده ی معنا نقش ایفا کند و پیامِ آن در سطوح مختلفِ دستیابی به معنای نهایی اثر دریافت شود. از این رو نادیده گرفتن نقش آن در خوانش محتوای اثر هم چون حذف قسمتی از عکس است. این مطالعه، برای اولین بار در ایران و با هدف کلی بررسی نقش عنوان در کارکردهای بیانی عکس و با فرضیه ای میتنی بر برابر بودن نقش این دو در این کارکرد، انجام شده است. پژوهش حاضر در کشف روابط و جایگاه متقابل عکس و عنوان از روش توصیفی و آن جا که به بررسی تاثیرات متقابل عنوان و عکس در میدان مورد مطالعه ی خود _ عکس های هنری ارائه شده در گالری ها_ می پردازد، از روش تحلیلی استفاده می کند. یافته های این پژوهش به تبع فرضیه و سوالات آن به دو قسمت تقسیم می شود. اول و مهم تر آن که به معرفی عنوان به مثابه جزئی تفسیری و ارتباطی در کارکرد بیانی عکس می پردازد و دیگر آن که بسیاری از نظریات در این زمینه را قابل بسط به عناوینِ عکس های هنری ایران دانسته و با دسته بندی عناوین آن ها به دو گروهِ بیان گر و دلالت گر به این نتیجه می رسد که عنوان گذاری عکس های هنری ایران به گونه ایست که نقشی موثر در انتقال معنای آن ها دارد.

رویکردهای میان رسانه ای: بررسی و تحلیل آثار گرهارد ریشتر، لوکاس ساماراس و زیگما پلکه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده معماری و هنر 1386
  فاطمه دژم تباه   مهران مهاجر

چکیده ندارد.

عکاسی صحنه آرایی شده ی معاصر ایران((بازنگری واقعیت محیط))
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1388
  هوتن نوریان   مهران مهاجر

با شکل گیری عکاسی صحنه آرایی شده در دهه ی80 وضعیت تازه ای برای عکاسان فراهم شد تا به نمایش دغدغه های هنرمندانه ی خود بپردازند؛ دیگر شکار اتفاقات و حالت های مبهم و تاثیرگذار در محیط بیرون، جذابیتِ همیشگی خود را برای آن ها از دست داده بود و شیوه ی عکاسی صریح که استیگلیتز بانی آن بود، تنها شیوه ی عکاسانه برای خلق هنری اندیشمندانه محسوب نمی شد. در ادامه با گسترش دیدگاه های هنر پست مدرن و کارآمدی شیوه ی پیشنهادی آن در ترکیب رسانه ها با یکدیگر، جایگاه عکاسان به عنوان هنرمندان تصویرساز تقویت گشت. ازطرفی در کنار استفاده های نوین تصویرسازان از متد التقاط گرایی، گونه ای دیگر از عکاسی هنری، که مسیر خود را با تکیه بر پیشینه ای دیرینه در روش های هنرمندانه ی نمایش تصویر قوت می بخشید، به یک رویکرد تازه در عکاسی معاصر بدل شد. عکاسی صحنه آرایی شده پیش از این در قرن نوزدهم در آثار عکاسان هنری اروپا، دوره ی اول خود را طی کرده بود. و پس از آن که در میانه های قرن 20 با رویکرد جعل و ساخته شده برای عکاسی، هنوز به جریانی مشخص و نظام مند تبدیل نشده بود، اکنون و در اواخر قرن، جایگاه خود را تثبیت می کرد. درحال حاضر، به طور مشخص شروع این جریان هنری در عکاسی را از دهه ی 80 در قرن بیستم تلقی می کنند و معتقدند شکل های امروزی تصویرسازی، که اساساً طی مسیری پیچیده ماهیتِ واقعیت عکس برداری شده در آن دگرگون می شود، متاثر از این شکل تصویرسازی اواخر قرن بیستم است. که با روش های ترکیب چندرسانه ، کاربرد مهارت های گوناگون هنری و استفاده از موضوعاتی که بیش از هرچیز فرهنگ و جامعه ی معاصر را هدف قرار می دهد، نزدیکی قابل توجهی دارد. موضوعات مربوط به جنسیت، تکثیر واقعیت، تجربیات فراوان انسان در محیط، دغدغه های مربوط به افسانه ها و تاریخ، چالش برانگیزی رویدادهای تاریخ در رابطه با انسان و نیز پرسش اساسی هنرمند درباره ی معنا، طبیعت و مفهوم زیستن، که در آثار عکاسی معاصر قابل بازشناسی است، بی شک توجه جامعه ی عکاسی ایران را نیز به خود معطوف داشته است. در عکاسی ایران که کمتر از دو دهه است جنبشی پویا در فضای هنری خود احساس می کند نیز دغدغه های فراوانی نسبت به تاریخ این سرزمین، تمدن دیرینه ی باستانی، جایگاه زن، روابط اجتماعی آن با غرب، جوانان و مسائل آنها و فرهنگ ایرانی وجود دارد که عکاسان دهه ی اخیر ایران، عده ای که سطح تولید هنری آثار خود را ارتقاء بخشیده اند، سهم قابل توجهی در طرح پرسش پیرامون آنها داشته اند. از اینرو با توجه به اینکه در هنر عکاسی معاصر جهان، چنین موضوعاتی و نمایش آنها از طریق رسانه های هنری، در نقد چارچوب های یک جامعه نقش مهمی ایفا می کنند، بررسی ژانر صحنه آرایی در عکاسی معاصر ایران نیز اهمیت یافت. با این فرض که در عکاسی هنری دهه ی اخیر ایران که به واسطه ی ارتباط نزدیک با جامعه ی هنریِ غرب در معرض نمایش مخاطبان غیرایرانی نیز قرارگرفته است، برخی از ویژگی های این نوع عکاسی به چشم می خورد. طوریکه شاید بتوان ضمن بررسی آثار نسلِ جدید عکاسان هنری ایران، چگونگی شکل گیری این ژانر در ایران، و اساساً بود یا نبود آن در عکاسی هنری ایران را مورد بحث قرار داد. درباره ی موضوع این نوشتار، به شکلی مشخص، تحقیق نظام مندی در محدوده ی پژوهش های دانشگاهی صورت نگرفته است. بلکه تنها انتشار یک مقاله در باب داستان پردازی در عکاسی معاصر جهان، نوشته ی شارلوت کاتن در مجله ی عکس نامه، درج مصاحبه ای با میترا تبریزیان- هنرمند برجسته ی ایرانیِ مقیم انگلیس- طی نهمین دوسالانه ی عکس تهران در وب سایت عکاسی دات کام و اختصاص دو شماره از نشریه ی حرفه: هنرمند به گرگوری کرودسن- عکاس آمریکاییِ سبک عکاسی کارگردانی شده- و میترا تبریزیان محدود می باشد. در تحقیقات انجام شده در خارج از ایران نیز درخصوص عکاسی صحنه آرایی شده ی ایران نمونه ای به دست نیامد. مگر کتاب و مقالات متعددی که درباره ی تاریخ این ژانر، رویکردهای گوناگون آن در دنیا و نیز هنرمندان برجسته ی این گرایش به چاپ رسیده است. با توجه به اهمیت این رویکرد معاصر در تصویرسازی، و نبود مرجعِ مکتوب و مشخصی درخصوص ویژگی ها و پیشینه ی آن در ایران، نظر نویسنده در زمینه ی تحقیق پیرامون این موضوع تقویت شد. این پژوهش بر این است به صورت اجمالی با یک بررسی تاریخی در زمینه ی تعریف و دسته بندی ویژگی های عکاسی صحنه آرایی شده و مطالعه ی مختصر درباره ی پیشینه ی آن در عکاسی هنری ایران، ضمن بررسی برخی از آثار عکاسی هنری معاصر ایران، چگونگی این نوع عکاسی در ایران را مورد توجه قرار دهد. از این رو تلاش دارد برای سوالات زیر پاسخی بیابد. عکاسی صحنه آرایی شده چه خصوصیاتی دارد. در این نوع عکاسی بازنمایی واقعیت چگونه صورت می گیرد و عکاسی صحنه آرایی شده در ایران دارای چه جایگاهی است. تحقیق پیش رو با این قصد، از شیوه ی تحقیق کتابخانه ای و نیز میدانی جهت دست یابی به داده های موردنظر بهره جسته است. از سویی تلاش شده است ضمن استفاده از تصاویر مربوط به این ژانر در بخش های مختلف، بحث پیرامون ویژگی ها را روشن تر سازد. لازم به ذکر است که در فصل پایانی این تحقیق در بخش مربوط به نمونه پژوهی، به شکلی تفصیلی آثار سه عکاس معاصر ایرانی ( که به ساخت عکس های شان می پردازند) مورد بررسی قرار گرفته است.