نام پژوهشگر: محمد شیخ زاده
رسول مهدی محمد شیخ زاده
چکیده یکی از بخشهای اصلی بافندگی، مقدمات می باشد که اهداف زیادی را به منظور بهتر شدن شرایط بافندگی دنبال می کند. بوبین پیچی یکی از مراحل مقدمات می باشد که نخ روی ماسوره را روی بوبین منتقل می کند. بوبین پیچی نا مشخص، به عنوان یک سیستم بوبین پیچی، محاسن و کاربرد گسترده ای در صنعت نساجی دارد. روند کاهشی ثابت نسبت پیچش باعث ایجاد مشکل در پیچش می گردد. زمانی که نسبت پیچش عدد صحیح می گردد پیچش نخ از همان مکانی که شروع شده به اتمام می رسد. در نتیجه حلقه های متوالی نخ روی یکدیگر قرار می گیرد. این حالت ادامه می یابد تا قطر بسته نخ بر اثر ادامه پیچش افزایش یابد. روی هم قرارگیری این حلقه ها باعث عیب دار شدن بسته می شود به گونه ای که باز کردن نخ ها در آن نقاط مشکل می گردد. این مشکل مجدداً با زیاد شدن قطر بسته تکرار می گردد. حلقه های روی هم پیچیده شده یک نوار سخت را به وجود می آورند از این رو این عیب نواری شدن نامیده می شود.چندین تکنیک برای جلوگیری از عیب نواری شدن به کار گرفته می شود. هر چند این روش های ضد نواری موثر می باشد، ولی به صورت متوالی عمل کرده و عملکرد آنها تنها در زمان وقوع عیب نمی باشد. به همین دلیل عملکرد این تکنیکها بهینه نمی باشد. در این تحقیق، لحظه نواری شدن در بوبین پیچی نا مشخص،توسط پردازش تصویر به روش میانگین گیری و واریانس گیری، تشخیص داده می شود. برای این منظور، عکس هایی از سطح بوبین با فاصله زمانی مشخص به صورت مداوم تهیه گردید. سپس با رقمی کردن تصاویر، یک ماتریس دو بعدی برای هر تصویر بدست آمد. سپس تصاویر دیجیتالی شده با محاسبه میانگین و واریانس ماتریس ها پردازش می شود. در ابتدا، میانگین یا واریانس ستون های ماتریس محاسبه می گردد و یک بردار بدست می آیدو. سپس مجددا واریانس یا میانگین بردار محاسبه خواهد شد. در نتیجه یک عدد برای هر ماتریس بدست می آید. بنابراین چهار روش: میانگین میانگین، میانگین واریانس، واریانس میانگین و واریانس واریانس وجود دارد. نتایج آزمون نشان می دهد، از میان روش های مختلف برای تشخیص نواری شدن، روش میانگین واریانس صحیح تر می باشد. در انتها نمودار میانگین ها و واریانس ها ترسیم گردید، و در محل عیب نواری یک جهش مشاهده شد. به وسیله این جهش لحظه وقوع عیب تشخیص داده شده و پیغام "نواری شدن" اعلام می گردد.
حانیه بناکار محمد شیخ زاده
آب اکسیر حیات است که بدون وجود آن هیچ موجود زنده ای روی زمین یافت نخواهد شد. بدلیل افزایش محدودیت در منابع آبی موجود، منابع مکمل نیز بایستی مد نظر قرار گیرند. در واقعیت می توان تحت شرایط مطلوب جغرافیایی و جوی، آب را از مه استخراج کرد. با نشست مه بر روی سطوح جامد، قطرات ریز آب پدیدار می گردند؛ از این رو با بکار گیری سیستم های برداشت آب از مه و رطوبت هوا می توان تا حدودی به تخفیف کمبود آب کمک کرد. اغلب جمع آورنده های مه در سراسر جهان از مواد پلیمری و منسوجات ساخته شده اند. هدف اصلی این پروژه شناخت مواد مناسب جهت دریافت بهینه رطوبت از هوا است. بدین ترتیب نمونه های مختلفی از نخ و پارچه مورد بررسی قرار گرفت. این مواد شامل مجموعه ای از مواد با درصد رطوبت بازیافتی بالا، متوسط و پایین بودند. همچنین میزان تخلخل و ساختار بافت نخ ها و پارچه ها با یکدیگر متفاوت بود. هر نمونه بر روی قابی قرار داده شد و درون اتاقک شرایط با رطوبت نسبی اشباع و دمایی مابین 20 تا 15 درجه سانتی گراد در طول مدت آزمایش نگه داشته شد. آب جمع آوری شده توسط هر نمونه در طی هر آزمایش از طریق آبراهه به درون مخزنی ریخته و پس از پایان آزمایش توسط ترازو توزین گردید. میانگین نتایج آزمایشات بعنوان نتیجه نهایی در تحلیل داده ها استفاده شد. خواص مختلف فیزیکی و ساختاری منسوجات بر میزان آب جمع آوری شده تاثیر گذارند. خواصی از قبیل آبدوستی، ظرفیت گرمایی ویژه، نوع نخ، شکل لوله های مویین و زاویه تماس الیاف با یکدیگر در نخ ها و پارچه های گوناگون موثر تشخیص داده شد. از نرم افزار آماری spss و مدل ریاضی به منظور تحلیل نتایج بهره گرفته شد. نتایج نشان داد در مواردی که سطح دریافت کننده پتانسیل خنک شوندگی بیشتری داشته باشد، میزان آب بیشتری را از محیط دریافت می کند. لذا از موارد تاثیر گذار منسوج می توان به میزان جذب رطوبت، ظرفیت گرمایی ویژه ماده و وجود سایت جهت نگهداری رطوبت، اشاره نمود. تاثیر جذب رطوبت و وجود سایت به منظور نگهداری رطوبت روی جسم، موجب تبخیر سطحی و خنک شدن سطح منسوج شده و بر میزان چگالش رطوبت از محیط اطراف می افزاید. همچنین ظرفیت گرمایی شرایط را برای خنک شدن سریع جسم آماده نموده و پتانسیل چگالش را افزایش می دهد. وجود سایت جهت نگهداری ذرات آب که موجب تبخیر سطحی می گردد، بعنوان واکنشی گرماگیر مطرح است و از طریق ظرافت و شکل فیزیکی الیاف، نوع نخ، نحوه بافت، زاویه تماس الیاف در درون نخ، و دیگر متغیرهای هندسی الیاف و نخ ها در کنار یکدیگر قابل تحلیل است. این موضوع از طریق یکی از مدل های ارائه شده مورد بررسی قرار گرفت.
سید محمد کربلایی تفتی محمد شیخ زاده
چکیده: یکی از ویژگی های نخ که تاثیر زیادی بر فرآیند های بعد از ریسندگی و هم چنین کیفیت محصول نهایی دارد، میزان تولید پرز در این مراحل می باشد. با توجه به این که سرعت دستگاه ها و در نتیجه سرعت نخ نیز در حال افزایش است، بنابراین با افزایش سرعت نخ مقدار تولید پرز نیز افزایش می یابد. این مشکل، توجه بسیاری از افراد به دلیل ایجاد یک محیط سالم و مطمئن برای کارگران و همچنین افزایش کیفیت و راندمان تولید را به خود جلب کرده است. پارامتر های زیادی میزان پرز تولیدی را تحت تاثیر قرار می دهند از قبیل خصوصیات فیزیکی الیاف، خصوصیات نخ، پارامتر های محیطی، شرایط آماده سازی، سرعت تولید، پارامتر های ماشین ریسندگی، اثر نوع سیستم ریسندگی ومراحل بعد ریسندگی اشاره کرد. یکی از مهمترین آن ها مویینگی نخ می باشد که همان الیاف بیرون زده از سطح نخ می باشد. پیشرفت تکنیک های جدید نخ (اوپن اند، رینگ، خودتاب و...) و ارائه ی ساختار جدید نخ، ایجاب می کند که مویینگی نخ به عنوان یک پارامتر مهم در ارزیابی کبفیت نخ ها بیشتر مورد توجه قرار گیرد، به عنوان مثال می توان به ارایه ی سیستم ریسندگی تجمعی اشاره کرد. توزیع طولی مویینگی و پارامتر مویینگی دستگاه پریمیر یکی از فاکتور های مهم مویینگی می باشد. در این پروژه از نیمچه نخ ویسکوز با نمره هنک 27/1 و ظرافت الیاف 3/1 دنیر به عنوان مواد اولیه استفاده شده است. سپس بوسیله ی ماشین رینگ 25 نمونه ی مختلف با تاب در متر های 600، 670، 740، 798 و 862 و نمره های انگلیسی20، 25، 30،35 و 40 ریسیده شده است. برای هر نمونه 9 ماسوره 500 متری تهیه گردید که 4 ماسوره ی آن در دستگاه پریمیر آزمابش گردید و مویینگی آن ها که شامل تعداد الیاف در بازه های طولی مختلف و پارامتر مویینگی پریمیر محاسبه گردید. سپس 5 ماسوره ی باقی مانده در دستگاه بوبین پیچ که مسیر عبور نخ از پراکنده شدن پرز ها جلوگیری می کرد، باز شد و پرز های جداشده روی لامل ها که به روغن لامل آغشته شده بودند جمع آوری گردید و سپس با اسکنر از لامل ها عکس گرفته شد و بوسیله ی قسمت پردازش تصویر برنامه ی متلب ابتدا عکس ها خوانده شد و با دودویی کردن تصویر، انتخاب حد آستانهِ مناسب وکاهش ضخامت لیف ها به یک پیکسل تعداد و طول پرز ها محاسبه گردید. طبق نتایج بدست آمده، با افزایش تاب، مویینگی و تعداد پرز تولیدی کاهش می یابد به این دلیل که نیروی جانبی وارد به الیاف ناشی از افزایش تاب افزایش می یابد و احتمال آزاد شدن الیاف کاهش می یابد. همچنین اثر نمره بر روی مویینگی و تعداد پرز تولیدی مورد بررسی قرار گرفت و طبق نتایج بدست آمده هرچه نخ ضخیم تر می شود میزان موارد ذکر شده افزایش می یابد بدین علت که در نخ های ضخیم تر تعداد الیاف بیشتری قرار دارند واحتمال خروج الیاف در نخ های ضخیم تر بیشتر است همچنین با تاب یکسان که نیروی ثابتی به نخ وارد می کند سهم هر لیف از این نیروی ثابت وا رده از تاب کاهش می یابد و الیاف راحت تر می توانند از نخ جدا گردند. در این پروژه نیز همبستگی بین پارامتر مویینگی دستگاه پریمیر با تعداد و طول پرز تولیدی نیز محاسبه گردید که ضریب همبستگی به ترتیب 947/0 و 951/0 بدست آمد. علاوه بر موارد بالا، بوسیله ی تعداد و طول های پرز های تولیدی که بوسیله ی روش پردازش تصویر محاسبه گردید وزن پرز تولیدی نیز بدست آمد و با تقسیم کردن میلی گرم پرز تولیدی به کیلوگرم نخ مصرفی به پارامتری رسیدیم که در تحقیقات گدشته با استفاده از وزن زیاد مواد اولیه و جدا کردن پرز آن محاسبه می شد. مزیت روش پردازش تصویر به روش های قبلی صرف هزینه و زمان کمتر می باشد. واژه های کلیدی: پرز، مویینگی، ویسکوز، پردازش تصویر
فهیمه اسفندیاری محمد شیخ زاده
امروزه با افزایش کاربرد سیستم های الکترونیک در خودروها و با توجه به این مطلب که بهبود عملکرد و ایمنی خودرو در کنار هم قرار دارند، کارکرد بهینه این تجهیزات بسیار حائز اهمیت می باشد. برای سال های متمادی کاربرد زنجیر چرخ های فلزی بر روی تایر خودرو جهت جلوگیری از لغزش در شرایط نامطلوب جاده ای متداول بود اما با همه گیر شدن ترمزهای الکترونیک نظیر abs صدمات ناشی از به کارگیری این تجهیزات قابل پذیرش نبوده است. زنجیر چرخ های فلزی عملاً کارایی ترمز abs را مختل می نمایند و در عین حال به سیستم تعلیق خودرو، تایر و همچنین در صورت تماس با آسفالت به جاده نیز آسیب وارد می نمایند. در نتیجه این شرایط فضا جهت ایجاد جایگزینی برای این تجهیزات جانبی خودرو فراهم گشت. یکی از روش هایی که اخیراً مورد توجه واقع شده است استفاده از ساختار پارچه ای بر روی تایر به عنوان روکش ضد لغزش می باشد. این روکش ها به دلیل عدم نیاز به جک برای نصب آن ها و در نتیجه راحتی نصب به سرعت در حال گسترش یافتن هستند. ساختار منسوج به کار رفته برای این منظور باید شرایط ویژه ای را دارا باشد. وضعیتی که پارچه تحت آن قرار خواهد گرفت همزمان اعمال تنش های کششی، برشی و سایشی و همچنین تنش حرارتی ناشی از سایش می باشد. پارچه باید دارای استحکام کافی جهت دستیابی به هدف مورد نظر آن را برای تحمل این تنش ها دارا باشد زیرا در صورت پارگی منسوج، تایر عملاً با سطح جاده تماس پیدا می نماید و عملکرد روکش مختل خواهد شد. از موارد مهم دیگر در ارتباط با این نوع منسوجات قابلیت حمل و نقل و سبکی آن هاست که در نتیجه کاربرد الیافی نظیر پلی پروپیلن در آن می تواند مفید محسوب شود؛ در عین حال باید توجه داشت که استفاده از الیاف pp به تنهایی به دلیل قرار گرفتن روکش تحت تنش های حرارتی و از نقطه نظر منسوج دمای ذوب پایین پلی پروپیلن می تواند مشکل ساز باشد. در این مطالعه جهت ارائه و پیشنهاد منسوجی با ویژگی های بهینه به منظور کاربرد آن به عنوان روکش ضد لغزش تایر خودرو، نمونه های مختلفی از پارچه تحت بررسی قرار گرفتند. نمونه ها شامل ساختارهایی از الیاف پلی پروپیلن و پلی استر استحکام بالا، پارچه از الیاف پلی پروپیلن، پارچه از الیاف نایلون استحکام بالا، پارچه تافته از الیاف پلی استر و پارچه حجیم حلقوی تاری از الیاف پلی استر بوده اند. خصوصیات این نمونه ها مورد بررسی قرار گرفت و از جهت استحکام و ویژگی های سطحی مورد آزمایش واقع شدند. پارچه ها از جهت خصوصیات بافت بررسی شده و در نهایت همه آن ها مورد آزمایش استحکام کششی قرار گرفتند. جهت بررسی ویژگی های اصطکاکی منسوجات ضریب اصطکاک آن ها تحت شرایط استاندارد اصطکاک پارچه با پارچه مورد آزمایش واقع گردید. با توجه به شرایط کاری ویژه تعریف شده برای این منسوجات آزمایش های اصطکاک دیگری بین پارچه با آسفالت، پارچه با برف و پارچه با یخ صورت گرفت و ضریب اصطکاک ایستایی و جنبشی برای هر یک از این حالات تعیین گردید. در ادامه روکشی از این ساختارها تهیه گشته و بر روی تایر با اندازه 165/65r13 نصب شده و برای تمام نمونه ها با ایجاد شرایط مشابه آزمایش ترمز خودرو بر روی وسیله نقلیه ای که یکی از تایرهای محور محرک آن با روکش ضد لغزش پارچه ای پوشیده شده بود به صورت بصری مورد آزمایش واقع شدند. در ادامه با استفاده از روش اجزاء محدود مدلی نرم افزاری با استفاده از abaqus 6.11 ایجاد گردید تا شرایط حرکت تایر پوشیده شده با روکش ضد لغزش پارچه ای بر روی سطوح مختلف شبیه سازی گردد. به این منظور و با توجه به انواع نمونه های موجود در این مطالعه 108 حالت مختلف برای مدل در نظر گرفته شد. این حالات شامل تغییر سطوح تماس (جاده)، سرعت خطی و زاویه ای تایر و همچنین ضریب لغزش طولی تایر بوده اند. در نهایت مقایسه ای بین نتایج آزمایشات و مشاهدات بصری با مدل سازی انجام شده صورت گرفت و رفتار منسوجات مختلف تحت شرایط مربوط به کاربرد آن ها تحت عنوان روکش ضد سرش پارچه ای تایر خودرو مورد بحث واقع گردید.
جلیل حاج رسولیها سعید آجلی
یکی از پرکاربردترین پارچه های مورد استفاده به خصوص در صنایع هوافضا، زیردریایی، پتروشیمی، خودروسازی وغیره پارچه های لوله ای شکل می باشد. بافت های لوله ای شکل می تواند به تنهایی و یا به عنوان جزء تقویت کننده ی کامپوزیت، باعث بهبود خواص مکانیکی محصول نهایی شود. یکی از کاربردهای این نوع بافت ها، ساخت مخازن جدار نازک با استحکام ویژه بالا، سبک، انعطاف-پذیر و مقاوم در برابر فشارهای داخلی مختلف می باشد. در میان سیستم های بافندگی موجود جهت تولید بافت های لوله ای شکل مورد استفاده به عنوان مخازن جدار نازک، سیستم های بریدینگ و بافندگی تاری- پودی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. زاویه ی برید در بافت بریدینگ و تراکم تار و پود در بافت تاری- پودی مهمترین عوامل متغیر بوده که برای ساخت یک مخزن جدار نازک تحت فشار داخلی باید مورد بررسی دقیق قرار گرفته و بهینه سازی شوند که در این تحقیق این دو عامل بصورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج بدست آمده با تئوری مخازن جدار نازک و پوسته های تقویت شده با الیاف مقایسه گردید. جهت انجام آزمایشات از یک لوله سیلیکونی جدار نازک به عنوان مغزی و برای پوشش دهی این لوله جدار نازک از بافت بریدینگ با هفت زاویه برید متفاوت و بافت تاری- پودی با پنج تراکم پودی متفاوت استفاده شد. پس از این مرحله جهت انجام آزمایش فشار داخلی سازه ای طراحی گردیده و نمونه ها بر روی آن قرار گرفته و در اثر افزایش فشارهای داخلی با نرخ ثابت شروع به ازدیاد قطر کرده که تمامی رفتار نمونه ها تا لحظه پارگی توسط یک دوربین دیجیتال، فیلمبرداری شد. در نهایت نمودار فشار- قطر برای نمونه-های برید و تاری- پودی ترسیم شده و مورد بررسی قرار گرفت. برای نمونه های برید مشاهده شد که نمودار فشار- قطر برای زاویه 55 ± درجه کاملاً به صورت خطی شده و در این زاویه کلیه ی نیروهای ایجاد شده در سطح مخزن جدار نازک در اثر اعمال فشار داخلی در راستای جهت گیری رشته های برید می باشد. در نمونه های تاری- پودی نیز مشاهده شد که با افزایش تراکم پودی تا یک مقدار مشخص افزایش درگیری میان الیاف و در نتیجه افزایش فشار پارگی نسبت به وزن نخ پود مصرفی و پس از این مقدار به دلیل افزایش نیروهای برشی در سطح پارچه کاهش فشار پارگی نسبت به وزن نخ پود مصرفی را خواهیم داشت. در نهایت صحت نتایج بدست آمده با تئوری مخازن جدار نازک مورد بررسی قرار گرفت که تأیید کننده ی آن بود.
صمد رحیمی زاده محمد شیخ زاده
نظر به کمبود آب و بالا بودن ارزش آن در کشورهای خشک و نیمه خشک، جلوگیری از تلفات آب در سیستم های انتقال و توزیع همواره به عنوان یکی از اصول طراحی این نوع منسوجات مدنظر بوده است . در این راستا استفاده از انواع پوشش های سخت و انعطاف پذیر با ویژگیهای فنی و هزینه های مختلف توسط محققین و سازمان های بین المللی مورد توجه قرار گرفته است. این پایان نامه به معرفی و تجزیه و تحلیل منسوجاتی با عنوان قالب بتنی که اصطلاحاً لحاف بتنی نامیده می شوند می پردازد. در فصل ابتدایی به طبقه بندی و ذکر خصوصیات و نوع کاربرد انواع مختلف لحاف بتنی و قابلیت های آنها پرداخته شده است. و سپس در فصل دوم چگونگی انتخاب پارچه فیلامنت-فیلامنت از بین چهار نوع نمونه پارچه، با استفاده از آزمایشات فیزیکی و مکانیکی شرح داده شده است. در ادامه نحوه دوخت و آماده سازی نمونه هایی که دارای تشابه عملکرد با لحاف بتنی نوع قطعه واحدهای تقویت کننده، در حین بتن ریزی هستند، آورده شده است. ابتدا مختصاتی در جهت محورهای x و y با ابعاد 10×10 روی نمونه ها رسم شد تا بتوان پس از آزمایشات، تغییر شکل های حاصل اندازه گیری شود. سپس عملکرد تعدادی از نمونه های پر شده با مخلوط خاک و آب با درصد رطوبت های 32 و 50 درصد و در شیب های 45، 60 و 90 درجه ارائه گردیده است. این آزمایشات به منظور تخمین شرایط بتن ریزی در نظر گرفته شده است. جهت مقایسه نمونه های پر شده با مخلوط خاک و آب و نمونههای پر شده با بتن، میزان ویسکوزیته مخلوط خاک و آب با 32 درصد رطوبت اندازه گیری و بتنی با ویسکوزیته مشابه به کار رفت. در پایان با استفاده از نرم افزار متلب و با توجه به نتایج حاصل از آزمایشات، اقدام به مدل سازی و تخمین پوسته ای تقریباً مشابه با نمونه های عملی شد. معیار محاسبات در مدل سازی کرنش یا تغییربعد منسوج موردنظر به واسطه فشار رو به بیرون مخلوط داخل نمونه ها است. در نتیجه با استفاده از یک چندجمله ای، که چندجمله ای درونیاب نامیده می شود، مقادیر کرنش در محدوده بین نقاطی که در آن کرنش اندازه گیری شده بود، تخمین زده شد. مقایسه نتایج درصد رطوبت های 32 و 52 درصد نشان می دهد که با افزایش درصد رطوبت میزان فشار و کرنش در نمونه ها افزایش می یابد و علی رغم اینکه با کاهش رطوبت چگالی افزایش می یابد ویسکوزیته هم افزایش می یابد. پس در اینجا می توان به این نتیجه رسید که افزایش ویسکوزیته با فشار رابطه مستقیم دارد. و در مقابل آن چگالی با فشار رابطه عکس دارد. در نوع مخلوط می توان نمونه های پر شده با بتن را با مخلوط خاک وآب با رطوبت %32 به دلیل یکسان بودن ویسکوزیته شان با هم مقایسه کرد. در نتایج به دست آمده همانطور که گفته شد افزایش کرنش بین دو نمونه عکس همدیگر است. در شیب 4? درجه کرنش در نمونه بتن بیشتر است ولی با افزایش شیب به 6? و 90 درجه به یکباره کرنش مخلوط آب و خاک %32 افزایش و بیشتر از نمونه های بتن می شود. و این می تواند به خاطر انسجام بیشتر بتن نسبت به مخلوط آب وخاک باشد که این انسجام از فشار بیشتر به پارچه جلوگیری می کند. نتایج حاصل از آزمایشات و معادله پوسته، شکل پوستهای مشابه نمونه های مورد آزمایش ارائه داد. نتایج نقاط ماکزیمم حاصل از معادلات نسبت به نتایج تغییرشکل نمونهها تشابه زیادی دارد نمونه ها در آزمایشات مخلوط خاک و آب در مقایسه با آزمایشات بتن رفتار متفاوتی از خود نشان دادند که برای توجیه نتایج به دست آمده لازم است تحلیل علمی دقیق صورت گیرد. و مشکل آنجاست که اولاً رفتار بتن و خاک نسبت به شیب های مختلف متفاوت است. در بتن با افزایش شیب ، x و y ای که در آنها کرنش عرضی بیشینه است به سمت پایین کیسه منتقل می شود. این مسئله با مکانیک کلاسیک قابل توجیه می باشد. اما در خصوص خاک معادله تعادلی بالا برقرار نیست، چرا که خاک یک جسم نرم است و رفتار آن تابع فشار محیط است. درواقع پدیده ای در خاک وجود دارد که به آن فشار انفعالی خاک می گویند. به این مفهوم که با ورود یک تنش فشاری به خاک، توده خاک متراکم شده و از خود در برابر فشار یک مقاومت جانبی نشان خواهد داد. این مقاومت جانبی سبب انتقال مختصات گرانیگاه به سمت بالای سازه خواهد شد. از دیگر سوی، با افزایش درصد رطوبت در شیب ثابت، مختصات نقطه بیشینه کرنش عرضی به بالای کیسه منتقل می شود. دلیل این امر آن است که با توجه به اینکه نمونه خاک بالاتر از رطوبت بهینه خود می باشد؛ با افزایش رطوبت، حجم اشغال شده توسط خاک مرطوب نیز افزایش یافته و مختصات گرانیگاه به بالای کیسه منتقل می گردد.
سید مهدی حجازی سید مهدی ابطحی
امروزه به دلیل کمبود اراضی مطلوب، ساخت ابنیه و ساختارهای عمرانی ممکن است بر بسترهای خاکی ضعیف صورت پذیرد. در این حالت، مساله تثبیت و تسلیح خاک از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد شد. در این راستا، استفاده از الیاف، شاید، قدیمی ترین روشی باشد که مجددا مورد توجه مهندسین ژئوتکنیک قرار گرفته است؛ اما، وقوع پدیده هایی نظیر تجمع موضعی و یا تاخوردگی، محدودیت اجرایی جدی برای این تکنیک مسلح سازی محسوب می شود. هدف از این پژوهش، استفاده از المان هایی موسوم به "گریدهای گسسته"، تهیه شده از ژئوگریدهای متداول، جهت مسلح سازی خاک بود. خاک مورد استفاده، ماسه رُس دار و از دشت سگزی به عنوان یک خاک مساله دار انتخاب گردید. در بخش عملی، آزمون های برش مستقیم و تراکم جهت ارزیابی عملکرد مسلح کنندگی گریدهای گسسته در ماتریس خاکی استفاده شدند. در همین راستا، یک روش ساده برای اندازه گیری ضریب اصطکاک بین خاک و المان مسلح کننده مبتنی بر آزمون خروج تک لیف و با اعمال تغییراتی بر روی دستگاه اینسترن ابداع گردید. بخش نظری، دو قسمت اساسی را شامل می شد که عبارت بودند از: مدل سازی ماکرومکانیکی و میکرومکانیکی. در هر دو روش، آزمون برش مستقیم و رفتار برشی نمونه تیمارهای گوناگون شبیه سازی شدند. مخلوط خاک و گریدهای گسسته به عنوان یک کامپوزیت با ماتریس نرم در نظر گرفته شد. مبنای مدل ماکرومکانیکی ارائه شده، روش تعادل نیروها بود. در مدل ماکرومکانیکی تبیین شد که افزایش استحکام برشی خاک کامپوزیتی در اثر حضور گریدهای گسسته مرهون دو نوع "اثر مسلح کنندگی الیافی" و "اثر مسلح کنندگی حلقه یا گرید" است. مدل سازی ماکرومکانیکی با در نظر گرفتن دو حالت سرش محض و سرش نسبی صورت پذیرفت. در حالت دوم، یک روش نیمه تجربی برای محاسبه و پیش بینی میزان افزایش استحکام برشی خاک کامپوزیتی به کار گرفته شد. به همین منظور، از یک سیستم شبکه عصبی مصنوعی برای حل معادلات مربوطه استفاده گردید و روش کمترین مربع خطاها تعمیم داده شد. مدل سازی میکرومکانیکی که در محیط نرم افزار آباکوس صورت پذیرفت؛ رسالت شبیه سازی آزمون برش مستقیم بر روی تیمارهای مختلف را بر عهده داشت. مدل سازی میکرومکانیکی نشان داد که در آرایش یافتگی یکسان، بارگذاری برشی بر روی خاک کامپوزیتی مسلح با الیاف، تنها سبب ایجاد نیروی مقاومتی در المان های عمود بر صفحه برش می شود؛ در حالی که در خصوص گریدهای گسسته، در کل گرید و حتی در المان های موازی با صفحه برش نیروی مقاومتی ایجاد می شود و این همان "اثر مسلح کنندگی حلقه یا گرید" می-باشد. مقایسه نتایج نظری و عملی مشخص ساخت مدل ماکرومکانیکی مبتنی بر تئوری سرش نسبی و روش میکرومکانیکی دارای بهترین قدرت پیش بینی در خصوص استحکام برشی خاک کامپوزیتی هستند. مدل ماکرومکانیکی بر اساس تئوری سرش محض دارای خطای مدل نسبتا بالایی است؛ ولی، روند حاکم بر نتایج را در مقام مقایسه به خوبی پیش بینی می نماید. همچنین، اثبات گردید که عملکرد گریدهای گسسته در افزایش استحکام برشی خاک کامپوزیتی در مقایسه با رشته های مشابه در شرایط یکسان، بهتر است.
مژگان کلانتری محمد شیخ زاده
الیاف پلی استر به دلیل ویژگیهای خود، از جمله خصوصیات مکانیکی عالی، جهندگی خوب، خنثی بودن از نظر شیمیای و مقاومت حرارتی، استفاده های زیادی چون لباس و منسوجات صنعتی دارد. اما در رنگرزی این الیاف، رسیدن به عمق رنگ بالا کار مشکلی است، خصوصاً در رنگ مشکی و یا دیگر رنگ های تیره. الیاف پلی استر مقدار زیادی از نور را از سطح خود منعکس می کنند که این به واسطه ی ضریب شکست ذاتی بالای آن ها(725/1 n=) است و این مشکلی است که برای رسیدن به شید رنگی بالا وجود دارد. هدف از انجام این تحقیق، دستیابی به روشی جهت بالا بردن عمق رنگ پارچههای پلی استر است. در این روش ذرات جهت افزایش زبری سطح ، به سطح پارچه پرتاب می شوند. بهمنظور انجام این کار مجموعه ای طراحی شد و ذرات با استفاده ا ز گان پاشنده به سطح پارچه پاشیده شدند. نمونه هایی به منظور ارزیابی اثر جنس ذرات، مش ذرات، فشار هوا، زاویه ی پاشش ذرات، فاصله گان پاشنده تا پارچه و زمان پاشش، بر زبری سطح پارچه تهیه شده و مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی تاثیر عملیات از سطح الیاف بوسیله ی میکروسکوپ عکسبرداری شده و همچنین میزان l* و انعکاس در نمونه ها با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری مورد اندازه گیری قرار گرفت. طبق نتایج به دست آمده، عملیات پاشش ذرات منجر به افزایش زبری سطح الیاف شده است و میزان l* در نمونه ها کاهش یافت. تاثیر متغیر های ذکر شده بر میزان بازتاب پس از رنگرزی وقبل از ان مورد بررسی وکنکاش قرار گرفت.
ایزدیار ابراهیمی هاله خلیلی
در این تحقیق ایجاد زبری سطحی با استفاده از پرتوهای لیزر به عنوان روشی نوین و دوستار محیط زیست در افزایش عمق رنگی و حصول شید عمیق در فام مشکی در رنگرزی پارچه های پلی استر مورد بررسی قرار گرفت. جهت پرتودهی نمونه ها از پرتوهای لیزر اگزایمر آرگون فلوراید استفاده شد و نمونه هایی به منظور ارزیابی تأثیر تعداد پالس های پرتودهی، انجام پرتودهی قبل یا بعد از رنگرزی، افزایش غلظت رنگزا در حمام رنگرزی و تغییر در ته رنگ رنگزا بر تغییرات عمق رنگی الیاف در فام مشکی تهیه گردید. ارزیابی عمق رنگی نمونه ها با استفاده از داده های طیفی (منحنی انعکاسی، مجذور میانگین مربعات انعکاس و (k/s) و پارامترهای رنگی (*cielab (l*,a*,b*,c انجام گرفت. تغییرات عمق رنگی نمونه ها با بررسی مرفولوژی سطح توسط تصاویر sem، مجذور میانگین مربعات زبری سطح الیاف به روش پردازش تصویر، شاخص بلورینگی و اندازه بلورینه الیاف توسط پراش اشعه ایکس و سرعت رنگرزی با استفاده از پارامترهای زمان نیمه رنگرزی و درصد رمق کشی در حالت تعادل تحلیل گردید. نتایج داده های طیفی نشان داد که افزایش تعداد پالس های پرتودهی سبب کاهش انعکاس در نواحی مختلف طیف انعکاسی می گردد. با توجه به تصاویر sem گرفته شده از نمونه ها، افزایش عمق و ارتفاع سطوح زبر ایجاد شده بر اثر پرتودهی روی الیاف می تواند دلیلی بر مشاهده مزبور باشد که با توجه به تحقیقات قبلی نیز تأیید می گردد. این کاهش در میزان انعکاس نمونه ها با افزایش مجذور میانگین مربعات زبری سطح الیاف و کاهش *l نمونه ها همخوانی دارد. افزایش غلظت رنگزای دیسپرس تا غلظت بهینه 8% منجر به کاهش مقادیر انعکاس طیفی، افزایش شدت رنگ و کاهش خلوص در نمونه های رنگ شده گردید.کاهش همزمان زمان نیمه رنگرزی، شاخص بلورینگی و اندازه بلورینه الیاف پلی استر پرتودهی شده قبل از رنگرزی اثبات نمودکه افزایش عمق رنگی بر اثر پرتودهی تنها به دلیل افزایش تداخل تخریبی امواج نوری ناشی از زبری های ایجاد شده بر سطح الیاف نبوده و افزایش دسترسی مولکول های رنگزا به واسطه افزایش سطح تماس لیف با رنگزا در اثر خلل و فرج ایجاد شده در سطح الیاف و افزایش مناطق آمورف الیاف می تواند نقش مشارکتی را در این زمینه داشته باشد.
مهدی درویش زاده داریوش سمنانی
در این تحقیق با استفاده از ایده شبکه انتشار پیشرو رفتار انتقال حرارت گذرای لایه های الیافی بی بافت از الیاف مختلف شبیه سازی و بررسی شده است. نمونه های مورد نظر از جنس، ضخامت و وزن لایه های متفاوت انتخاب شده و با استفاده از یک دستگاه اندازه گیری درجه حرارت در دو طرف نمونه ها که بر پایه اصول صفحه گرم طراحی، ساخته و کالیبره گردید آزمایش شده و داده های دمای دو سمت لایه ها استخراج گردید. سپس از روشهای عددی حل معادله یک بعدی انتشار گرما جهت مدلسازی رفتار انتقال حرارت در شرایط گذرا و ایده شبکه انتشار پیشرو استفاده گردید و نتایج تخمین ضریب انتشار حرارتی نمونه های مختلف و نمودارهایی شامل دمای لایه داخلی و خارجی و دمای مدلسازی شده نمونه ها در طی زمان آزمایش بدست آمد. نتایج و تحلیل نمودارهای بدست آمده نشان می دهد که افزایش ضخامت و جرم حجمی لایه ها باعث افزایش تماس سطحی مابین الیاف می گردد و افزایش انتقال حرارت بین این سطوح، کاهش توانایی عایق کاری را در بر دارد. با توجه به نتایج پیشنهاد می-شود که در عایق کاری از لایه های حجیم به جای لایه هایی با چگالی بیشتر، استفاده گردد. به دلیل اینکه افزایش تخلخل لایه ها باعث افزایش نفوذ پذیری هوادر بی بافتها می گردد، با افزایش کسری ازحجم که توسط هوا محبوس شده است سهم الیاف جامد کاهش می یابد. این موضوع یاعث ایجاد لایه بی بافت با انتشار حرارتی کمتر و نرخ انتقال حرارت کم خواهد شد. در نتیجه لایه حجیم تر قابلیت عایق کاری بهتری در شرایط گذرا دارد. بمنظور بررسی رفتار انتقال حرارت لایه های دوجزئی، نمونه هایی مرکب شامل دو لایه داخلی و خارجی از شش جنس الیاف مختلف آماده گردید و مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج مدلسازی انتقال حرارت گذرای این نمونه ها استفاده از لایه هایی شامل الیاف نایلون و پلی استر به عنوان لایه داخلی ولایه های شامل الیاف پشم، اکریلیک، پلی پروپیلن و شیشه بعنوان لایه خارجی بمنظور عایق کاری حرارتی بهتر پیشنهاد می نماید. بطور کلی تحلیل نتایج نشان می دهد که فرآیند گرم شدن و سرد شدن لایه های مختلف با هم متفاوت است و در تهیه لایه های مرکب بهتر است لایه هایی با اینرسی حرارتی کم در لایه داخلی و لایه هایی با اینرسی حرارتی زیاد در لایه خارجی بکار گرفته شوند.
زهرا معصومی محمد شیخ زاده
امروزه استفاده از الیاف به دلیل تاثیر مثبت آن ها بر خواص ملات سیمانی مورد توجه قرار گرفته است.طیف وسیع الیاف و دسته بندی های متفاوتی که از نظر جنس،هندسه و نحوه تولید می توان برای آن ها قائل شد،باعث شده ملات سیمانی های الیافی هم خواص گسترده و متنوعی به خود بگیرند.با توجه به ورود الیاف سلولزی به صنعت ملات سیمانی در جهان در دو دهه اخیر، تلاش هایی به منظور گسترش استفاده از آن در پروژه های داخل کشور صورت گرفته اما به دلیل عدم شناخت کافی،نیاز به تحقیقات بیشتر ذر این زمینه احساس می شود.با توجه به اهمیت پارامترهای مقاومت در سازه های ملات سیمانی،در این تحقیق مهم ترین ویژگی های مکانیکی شامل مقاومت فشاری،مقاومت خمشی و چگالی ملات سیمانی مسلح با الیاف آزمایش شده و نتایج آن ارائه گردیده است.الیاف سلولزی مورد استفاده شامل ویسکوز،کنف،لویی،استبرق و لیفیران با درصد وزنی 1 درصد می باشد.همه الیاف تحت تکمیل یو وی-اوزون قرار گرفتند وبا محلول سیلیکات سدیم 5/2 درصد و 5درصد عمل شدند و در هوا خشک شدند و با آب،سیمان،ماسه و گل سنگ مخلوط شدند.گل سنگ در این پروژه به عنوان ماده اصلی شکل دهنده کامپوزیت می باشد،گل سنگ به صورت دوغاب حاصل از پسماندهای سنگبری هاست.این دوغاب به صورت شیره ای رقیق است که به راحتی جریان می یابد و در کلیه قسمت های خط تولید وجود دارد.آلودگی هوا،آلودگی آب های زیر زمینی و سطحی،آلودگی خاک و تخریب پوشش گیاهی از جمله خطرات این پسماند هاست.مقاومت خمشی،مقاومت فشاری و چگالی نمونه ها بعد از 7 روز غوطه وری در آب و شکل گیری فرایند هیدراسیون اندازه گیری شدند.نتایج ملات های سیمانی غیر مسلح با ملات های سیمانی مسلح شده با الیاف عمل نشده و الیاف عمل شده مقایسه شدند.نتایج نشان می دهد تاثیر تکمیل شیمیایی الیاف سلولزی بر روی مقاومت فشاری و مقاومت خمشی ملات سیمانی مسلح با الیاف روند مشخص و ثابتی ندارد و در مورد الیاف مختلف،متفاوت است .حضور الیاف کنف والیاف لویی موجب افزایش مقاومت خمشی ملات سیمانی وحضورالیاف لیفیران و الیاف استبرق موجب کاهش مقاومت خمشی ملات سیمانی می شود والیاف ویسکوز تاثیری بر روی مقاومت خمشی ملات سیمانی ندارد.مسلح کردن ملات سیمانی با همه انواع الیاف موجب کاهش مقاومت فشاری و دانسیته آن می شود.
زهرا ابراهیمی قهدریجانی محمد شیخ زاده
یکی از مواردی که انسان در محیط های گرم به آن نیاز دارد، راحتی حرارتی است. این راحتی زمانی میسر می شود که بدن به اندازه ای که گرما تولید می کند به همان اندازه هم گرما از دست بدهد و در تعادل گرمایی با محیط باشد. بدن انسان از طرق مختلف در تبادل گرمایی با محیط است که از مهمترین آن می توان به تبخیر اشاره کرد. بدن انسان در محیط های گرم برای رساندن دما خود به محدود? (°c5/0±37 ) شروع به از دست دادن گرما می کند وبه این منظورتعریق صورت می گیرد. در محیط هایی که گرما بیش از حد معمول باشد، بدن به تنهایی و از طریق تعریق نمی تواند به تعادل گرمایی و در نهایت به راحتی حرارتی دست یابد و برای رسیدن به آن باید از دستگاه های سرمایشی استفاده کرد. اما امروزه با توجه به بحران انرژی که در جهان مطرح است، بهتر است بجای استفاده از سیستم های سرمایشی در ابعاد بزرگ به فکر سیستم های سرمایشی شخصی بود تا علاوه بر رسیدن به راحتی حرارتی به صرفه جویی در انرژی هم دست یافت. نقش لباس برای ایجاد راحتی حرارتی شخصی بسیار قابل توجه است. لباس با ایجاد فضای ریزاقلیم در اطراف سطح بدن نقش بسیار اساسی در ایجاد راحتی حرارتی بر عهده دارد. بنابراین هدف این پروژه بررسی تأثیر جریان هوا بر راحتی حرارتی از طریق کاهش دما ریزاقلیم است. جهت رسیدن به هدف فوق باید محیطی شبیه بدن را ایجاد کرد، به این منظور دستگاهی تحت عنوان صفحه داغ طراحی و ساخت گردید. این دستگاه دارای دو حالت است، به این صورت که در یک حالت می تواند دما ثابت و انرژی متغیر و در حالت دوم دما متغیر و انرژی ثابت را ایجاد کند. در این تحقیق از حالت دوم که انرژی ثابت و دما متغیر را ایجاد می کند استفاده شد. به این وسیله شرایطی مانند بدن شخص در حین کار متوسط تا سنگین که دارای انرژی مشخص است ایجاد گردید. نمونه استفاده شده در این آزمایش از جنس پلی استر است و برای داشتن رطوبت به منظور شبیه سازی تعریق بدن از منسوج بی بافت که میزان آب مشخصی در سطح آن بطور یکنواخت پخش شده است و برای ایجاد جریان هوا از یک فن ساده با سرعت مشخص استفاده شد. نتایج به دست آمده، کاهش دما هوا در ریزاقلیم بین پوست شبیه سازی شده و لباس را نشان داد. این نتایج نشان داد که با وجود جریان هوا و گرمایی که توسط رطوبت منسوج برای تبخیر گرفته می شود، دما مورد نظر کاهش یافته است. از طرفی نیز با استفاده از روابط حاکم بر انتقال حرارت و موازنه انرژی این کاهش دما محاسبه گردید.
علیرضا زراعتکار مقدم محمد شیخ زاده
الیاف استیپل طبیعی یکی از پر مصرف ترین الیاف در زمینه نساجی خصوصاً در محصولاتی مانند پوشاک می باشند، زیرا خواص مطلوبی مانند راحتی در هنگام پوشش، حفظ گرما، جذب رطوبت و زیر دست مناسب، دارند. اما این الیاف وقتی در ساختار نخ و پارچه قرار گرفتند، خواص نامطلوبی مانند پرزینگی بالا، استحکام کششی و سایشی کم را از خود بروز می دهند. بنابراین از زمانی که الیاف مصنوعی تولید شده اند، همواره ممزوج کردن و مخلوط کردن آنها با الیاف طبیعی مد نظر بوده است، چه به صورت الیاف فیلامنتی وچه به صورت الیاف استیپل. زیرا این الیاف در کنار هم، خواص نامطلوب یکدیگر را پوشش می دهند و می توان محصولاتی با ویژگیها و خصوصیات مناسب تر، تولید نمود. بنابراین در راستای تحقق این هدف، تکنولوژیهای زیادی مورد استفاده قرار گرفته و یا بوجود آمده اند. در این تحقیق نیز، روشی به عنوان استفاده از جت اینترمینگل جهت ممزوج کردن الیاف فیلامنتی با نخ استیپل، مطرح گردیده است. اینترمینگل یک تکنولوژی نسبتاً جدید است که برای ایجاد اتصال در دسته فیلامنتهای ممتد، بوجود آمده است تا به نحوی به ساختار آنها استحکام بخشد. این سیستم دارای مزیتهای زیادی مانند سرعت تولید بالا، نداشتن آلودگی های زیست محیطی مانند روش آهارزنی و ... است. اما تحقیقات صورت گرفته در این مورد با توجه به اهمیتی که ذکر شد، بسیار کم است. در این تحقیق، بر اساس پژوهشهای صورت گرفته، عواملی مانند فشار هوا، سرعت برداشت نخ و تاب نخ استیپل به عنوان مهمترین متغیرها، انتخاب شده و با تغییر دادن این پارامترها، نمونه نخها و پارچه های مورد نظر، تولید و خواص فیزیکی و مکانیکی آنها اندازه-گیری شد. در انتها با استفاده از تحلیل آماری و طراحی آزمایش و نیز استفاده از تکینک پردازش کامپیوتری به نام الگوریتم ژنتیک، داده ها مورد بررسی، پردازش و بهینه سازی قرار گرفته و بهترین حالت ممکن بدست آمده است. بر اساس مقادیر و داده های بدست آمده و با توجه به تحلیلها و پردازشهایی که انجام شده است، می توان ادعا کرد که نخ تولید شده در این روش، دارای کیفیت و خصوصیات مناسبتری، خصوصاًً در زمینه استحکام سایشی، نسبت به نخهای استیپل مرسوم است. همچنین با این تکنیک می توان هزینه تولید و آماده سازی نخ را پایین آورده و آنرا جایگزین تکنیکهای مشکلتر، پیچیده تر و پرهزینه تر مانند آهارزنی، نمود، ضمن اینکه سرعت تولید بالاتری نیز خواهیم داشت.
مطهره مختاری یزدی محمد شیخ زاده
یکی از مهمترین وظایف پوشاک اینست که سیستم حرارتی بدن را همراهی نماید تا دمای بدن را در حدود طبیعی آن حفظ نماید؛ حتی اگر تغییرات شرایط جوی و یا فعالیت های بدنی فراتر از مرزهای مطلوب برای بدن باشد. تعریق بدن از مهمترین اثرات فعالیت فیزیکی و شرایط آب و هوایی گرم است. زمانیکه بدن انسان عرق می کند، هدف عمده ی آن اینست که گرمای اضافی را از خود دفع نماید. این گرمای مازاد از طریق تبخیر رطوبت از سطح پوست آزاد می شود. رطوبت موجود روی بدن انسانی که لایه ای از یک منسوج را به عنوان لباس پوشیده معمولاً احساس نا مطلوبی از خیسی و چسبناکی را برای او به وجود می آورد. علاوه بر آن ممکن است منجر به پدیده ی خنکی بعد از فعالیت نیز شود. بنابر این برای انسان دارای پوشش لازمه ی رسیدن به راحتی اینست که این رطوبت به طریقی از سطح پوست منتقل شود. بنابراین هدف از این تحقیق دستیابی به نوعی از پوشش است که راحتی مطلوب را برای بدن در شرایط دمایی گرم و تعریق شدید بدن از طریق انتقال مطلوب رطوبت و حرارت تأمین نماید. جهت دستیابی به هدف فوق، نمونه هایی از منسوجات دوجزیی تولید شد که حاوی الیاف جاذب الرطوبه ی طبیعی به همراه الیاف آبگریز مصنوعی بودند. سپس انتقال همزمان رطوبت و حرارت توسط دستگاه شبیه سازی تعریق پوست در آنها مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایح حاصل از آن بعنوان نمودارهای روند انتقال مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. همچنین فرآیند رطوبت و انتقال دما در نمونه های دوجزیی تهیه شده توسط تلفیق معادلات دیفرانسیلی انتشار و شبکه عصبی مدلسازی شده و ضرایب انتشار رطوبت و انتقال دما برای نمونه های مختلف محاسبه گردید. با تغییر پارامترهای تأثیر گذار بر پدیده ی انتقال رطوبت و انتقال حرارت ناشی از آن و سپس برآورد میزان تأثیرگذاری این پارامترها با استفاده از روشهای آماری، نتیجه گیری منطقی انجام شده و شرایط ایده آل برای ایجاد منسوج دوجزیی با هدف رسیدن به بالاترین راحتی پوشش تعیین شد. نتایج نشان می دهند که منسوج تهیه شده از نخ های پلی استر میکرو در لایه ی زیرین و پنبه در لایه ی رویی پارچه، بهترین رفتار از نظر انتقال رطوبت و دما جهت دستیابی به راحتی مطلوب را دارد.
امیر الهی دوست محمد شیخ زاده
در این تحقیق در گام اول ویژگیهای لازم جهت قالب های کامپوزیتی پارچه ای که برای ثابت سازی عضو آسیب دیده مصرف می شوند، بررسی شده است. در گام بعد، ویژگیهای قالب های استفاده شده تاکنون، ارزیابی شده، پس از آن با ارایه یک نوع بافت جدید و استفاده از نخ های تکسچره، کامپوزیتهای پارچه ای تولید شده که دارای خواص مناسب بوده و نسبت به نمونه های پیشین، دارای بافتی ساده تر و قیمت تمام شده کمتر می باشد. در مرحله بعد ویژگیهای مواد به کار برده شده و نیز ویژگیهای ساختاری قالب تولید شده، با انجام آزمایش های مکانیکی بررسی شد. ویزگیهای ذاتی نظیر خواص کششی و خمشی و ویژگیهای ساختاری مانند استحکام فشاری در حالت سیلندری قالب، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که استفاده از نخ های تکسچره در مقایسه با نخ های فلت، باعث می شود پارچه مقدار بیشتری رزین در خود جای دهد که این امر موجب افزایش استحکام فشاری کامپوزیت در حالت سیلندری می شود. بعلاوه با استفاده از نخ های تکسچره مدول کششی پارچه کاهش می یابد. لازم به ذکر است که ویژگیهای یک نوع قالب با نام تجاری نموآ برای مقایسه با ویژگیهای قالب های تولید شده در نظر گرفته شد. این قالب یکی از محصولات تجاری معتبر می باشد. در مقایسه نمونه های تولید شده، نمونه شماره 5 با تار و پود تکسچره و نمره پود 1500 دنیر به عنوان بهترین نمونه از نظر خواص مکانیکی و فیزیکی معرفی شده که ویژگیهای آن بسیار مشابه نمونه تجاری نموآ می باشد.
مهدی نصیری شاهاندشت محمد شیخ زاده
یکی از نیروهای مهم در صنعت بافندگی حلقوی پودی نیروی اصطکاک بین سوزن و بادامک می باشد.در عمل نمی توان مقدار این نیرو را به صفر رساند.چون همواره مسیر بادامکی دارای یک ضریب اصطکاکی می باشد که نمی توان از آن صرف نظر کرد.ولی می توان مقدار این نیرو را به سمت صفر میل داد و آنرا کوچکتر کرد. از روشهای موجود در صنعت روغنکاری مسیر بادامکی می باشد که این امر منوط بر میزان زاویه بادامک می باشد. روغنکاری مسیر با بیشترین زاویه بادامک نیز، دارای حد اپتیممی می باشد که بیشتر از آن موجب کاهش راندمان می شود. روش دیگری که به عنوان یک روش تحقیقاتی در این پروژه مورد استفاده قرار گرفت ساخت بادامک طول حلقه ای می باشد که در نقطه ناک اور آن از یک بلبرینگ استفاده شده است.چون،در نقطه ناک اور بیشترین مقدار نیروی کشش به نخ وارد می شود و به تبع آن نیروی اصطکاک نیز دارای بیشترین مقدار خود می شود.در این روش منحنی مسیر بادامکی و مکان بلبرینگ در نقطه ناک اور مشخص گردیدقابل ذکر است که این وابستگی بین اصطکاک و کشش وارده بر نخ با ثابت نگه داشتن پارامترهای دیگر شدت بیشتری به خود می گیرد. با ساخت بادامک بلبرینگی،نصب آن برروی ماشین و انجام آزمایشات لازم برروی آن مشخص شد که وجود بلبرینگ،در طول حلقه های بالا و در هنگام استفاده از نخ ظریف تا حد زیادی به کاهش کشش وارد برنخ،و کاهش نیروی اصطکاک کمک می کند.این کاهش برای یک نخ خیلی ظریف و طول حلقه بالا حتی به8-7سانتی نیوتن نیز می تواند برسدکه این امر کمک زیادی به افزایش راندمان ماشین بافندگی می کند
مهدی حجازی محمد شیخ زاده
پدیده استفاده از الیاف، جهت ارتقای خصوصیات رفتاری مواد گوناگون، یک ایده قدیمی می باشد. پیشرفت های نوین درزمینه تسلیح مواد به کمک الیاف ازاوایل 1960 میلادی آغاز گردید. اما تاکید می شود که نسبت به سایر زمینه های مشابه، اطلاعات مکتوب و منتشر شده کمی در دسترس است که به بررسی خواص آسفالت تسلیحی به کمک الیاف بپردازد. در بیشتر مطالعات انجام شده، تاثیر حضور الیاف بعنوان یک عنصر تقویت کننده، در کنار هدف اصلی پروژه (دید عُمرانی) در مرتبه و نگاه دوم قرار گرفته است. هدف این رساله، بررسی و مقایسه عملکرد مواد نساجی گوناگون در مخلوط گرم آسفالتی و ارزیابی نتایج حاصل از آزمایش های مارشال (که دارای دو خروجی تاب فشاری و جریان است) و تعیین وزن مخصوص می باشد. مواد نساجی که دربخش آزمایشات این رساله مورد استفاده قرار گرفتند، عبارتند از : نخ های تایر ضایعاتی بازیافت شده، یک نوع ژیوگرید و چهار نوع الیاف که شامل : نایلون 6.6 ، پلی استر، پلی پروپیلن و الیاف شیشه می باشند. آزمایشات نشان دادند که الیاف شیشه و پلی پروپیلن در مقایسه با انواع دیگر، قادر به ارتقای مقاومت فشاری سازه آسفالتی می باشند. جریان، نسبت به حضور الیاف، کمتر دچار تغییر شد و وزن مخصوص، همبستگی شدیدی را به مقاومت فشاری سازه، از خود بروز داد. برای تفسیر نتایج حاصل، دو نظریه بکار گرفته شد: سُرش الیافی و سطح مقطع معادل. در پایان برروی داده های حاصل، یک شبکه عصبی مصنوعی ایجاد گردید و شبکه مذکور، همانند دو نظریه کاربردی، قادر به پیش بینی عوامل مهم لیفی بر خصوصیات آسفالت حاصل بود.
مهدی حاجیان فر محمد شیخ زاده
ارزش اقتصادی پارچه های مختلف بستگی به ارزیابی مصرف کننده از آن پارچه دارد که براقیت و جلای پارچه مربوط در این ارزیابی تاثیر گذار است، این مو ضوع در مورد پارچه های مصرفی در مصارف خانگی و پوشاک اهمیت بیشتری دارد. جلا، نشان دادن شدت های نور بازتاب شده در هر دو بخش انعکاس آینه ای و پراکنده از قسمت های مختلف سطحی است که در معرض یک نوع نور قرار می گیرد. با توجه به تعریف فوق وسایل و ابزار متعددی برای اندازه گیری جلا و براقیت طراحی شده است که بعضی از آنها خصوصاً برای منسوجات طراحی شده اند. در تمامی روش های اندازه گیری جلا بصورت عددی، از نسبت بازتاب آینه ای در یک زاویه خاص به بازتاب پراکنده در زاویه ای دیگر استفاده شده، که یک دید کلی از جلای سطح ارایه نمی کند، همچنین این روش ها سطح را در زوایای خاص بررسی می نمایند. در این تحقیق، از کل پارچه در شرایط ثابت روشنایی برای نمونه های مختلف پارچه مورد مصرف معمول در پوشاک، در جهات مختلف دید، عکس برداری و لومینانس تصاویر گرفته شده استخراج و با استفاده از تکنیک های پردازش تصویر آنالیز و شاخصی برای جلای پارچه بدست آورده شده است. در مرحله بعدی نمونه پارچه ها با نظر پنج نفر از افراد گروه های مختلف، در شش دسته از بسیار کدر تا بسیار روشن دسته بندی شد و با استفاده از منطق فازی شاخص بدست آمده نیز به این شش دسته تقسیم بندی گردید، و دسته های فازی بر اساس بینایی انسانی اصلاح گردید. نتایج بدست آمده از روش بینایی رایانه ای و بینایی انسانی تطابق قابل قبولی تا حد 99 درصد دارد که نشان دهنده تطابق بالای روش ارایه شده در این تحقیق با بینایی و قضاوت انسانی از جلا می باشد.
رضا علی پور محمد شیخ زاده
قیرهای استحصالی از نفت و یا قیر طبیعی که سالیان دراز عمدتاً بعنوان ماده چسباننده در ساخت جاده ها و با دیگر مصارف عایق-کاری و پوششی بکار می رود، هیچگاه از یکسری خواص فیزیکی و مکانیکی کاملاً رضایت بخش برخوردار نبوده و با توجه به خواص فیزیکی محدود، از قابلیت کاربردی محدود و زمان سرویس دهی مشخص برخوردار می باشد. از این رو محققان همواره تلاش داشتند که بنحوی خواص این سنگین ترین برش نفتی را در جهت مطلوب تغییر دهند. مخلوط های قیر- الیاف از نقطه نظر علمی- پژوهشی بسیار کم مورد بررسی قرار گرفته اند و نگاه کلی به مقالات نشان می دهد که اطلاعات کمی درباره اصلاح قیر توسط الیاف چاپ شده است. محققان و مهندسان پیگیرانه در جهت افزایش کارایی راه های آسفالته سعی می کنند. اصلاح قیر یکی از راه های نزدیک شدن به بهبود کارایی راه ها می باشد. در این رساله، در راستای بهبود خواص مکانیکی و مهندسی قیر به بررسی تأثیر پارامترهای گوناگون مانند جنس و طولِ لیف، کسر وزنی الیاف ، دمای اختلاط و نوع قیر بر خواص مکانیکی و فیزیکی کامپوزیت قیر- الیاف مانند کشش پذیری ،نقطه نرمی و نفوذپذیری پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که الیاف سبب بهبود خواص مکانیکی و مهندسی قیر می شود. طبق نتایج به دست آمده از میان الیاف گوناگون بهترین نتیجه با الیاف پلی پروپیلن و پلی استر صاف به دست می آید. و همچنین مشاهده می شود بر اساس نتایج آزمایشات عملی وآزمون-های آماری طول 12 میلی متر و کسر وزنیِ 5/0% بیشترین تأثیر را در بهبود خواص مکانیکی و فیزیکی قیر ایجاد کرده اند. با توجه به ملاحظات اجرایی و اقتصادی دمای 135 درج? سانتی گراد برای عمل اختلاط قیر و الیاف پیشنهاد می شود. با توجه به نتایج به دست آمده الیاف در بهبود خواص مهندسی و مکانیکی انواع قیر (قیر خالص 60-70 ،قیر خالص 85-100 و قیر امولسیون) موثر می-باشد. همچنین جهت پیش بینی و تحلیل نتایج عملی مدلی کامپوزیتی ارایه شده است که نتایج آماری نشان می دهد همبستگی مناسبی بین نتایج عملی و نتایج محاسبه شده از مدل وجود دارد.
جواد رمضانی محمد شیخ زاده
در شرایط دائماً در حال تغییر ما نیز باید تغییر نمائیم ، و گر نه بهای سنگینی بابت عدم تغییر پرداخت خواهیم کرد. ( دکترنوردال، رئیس اتحادیه جهانی علم و بهره وری: پیام مدیریت). امروزه ارتباطات ومکاتبات اداری در سازمان ها و موسسات اقتصادی، به دلیل گسترش و توسعه روز افزون تغییرات فناوری در جهان و نیز افزایش سریع تغییرات محیطی و لزوم پاسخگویی سریع و مناسب سازمان به این تحولات کاملاً متحول شده است. بدین منظور استفاده از سیستم اتوماسیون اداری به عنوان روشی نوین ، از سویی به جریان کار سرعت می بخشد و از سویی دیگر، با جمع آوری اطلاعات مجموعه فعالیت های سازمان و طبقه بندی آنها ، بستر مناسبی را برای سرعت بخشیدن به امور روزمره فراهم می سازد. مسلماً با تسهیل فرایند انجام کارها ، یکی از اهداف هر سازمان که همانا رضایت ارباب رجوع و افزایش بهره وری منابع انسانی است ، حاصل می شود. بنابراین تاثیر به کارگیری اتوماسیون اداری بر بهره وری منابع انسانی ، 2 شاخص کارایی و اثربخشی را نیز در بر دارد و چون بهره وری تلفیقی از کارایی: درست انجام دادن کارها و یا انجام دادن کارهای درست و اثر بخشی: کارهای درست انجام دادن و یا انجام دادن کارهای درست است ، یعنی هم متضمن کارایی است و هم اثر بخشی (صرافی زاده و علیپور،1388) . بهره وری یعنی استفاده بهینه از منابع گوناگون جهت تولید کالاها و خدماتی که رضایت مصرف کنندگان را جلب کند، رضایت شغلی کارکنان را به حداکثر برساند و مطلوبیت زندگی کارکنان را در همه ابعاد آن، افزایش دهد. به طور کلی بهره وری مفهومی است که برای نشان دادن نسبت درون داد بر برون داد یک فرد ، واحد و سازمان یا یک ملت به کار گرفته می شود. در این صورت اگر میزان تولید و خدمات یک سازمان بیش از مجموعه میزان نیروی کار ،سرمایه ، مواد و وسایلی باشد که به کار گرفته است ، می گوئیم سازمان مورد نظر ، بهره وری دارد. یکی از عواملی که می تواند در افزایش بهره وری نقش مهمی ایفا کند، تکنولوژی اطلاعات است. از عمده دلایل کاربرد تکنولوژی اطلاعاتی در محیط های اداری ، افزایش بهره وری کسانی است که در این ادارات کار می کنند.
هادی شاهوردی محمد شیخ زاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با رفتار شهروندی سازمانی و انگیزش شغلی در کارکنان آموزش و پرورش انجام شد. جامعه آماری کلی? کارکنان شاغل در مدارس متوسطه که درسال تحصیلی1392مشغول به کاربودند. نمونه مورد نظر در این پژوهش تعداد 131 نفر از کارکنان مدارس مقطع متوسطه می باشد. در این پژوهش از پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت، پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی نتمیر و پرسشنامه انگیزش شغلی لوداهل کیچنر استفاده شد. طرح پژوهش، توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بوده و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روشهای آماراستنباطی آنالیز واریانس چند متغیره (manova) و آزمون توکی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین جهت گیری مذهبی و انگیزش شغلی رابطه ی معنادار وجود دارد. و همچنین بین جهت گیری مذهبی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه ی معنادار وجود دارد. نتایج آزمون توکی نشان داد افراد با جهت گیری مذهبی درونی انگیزش شغلی بیشتری دارند و کارکنان با جهت گیری مذهبی بیرونی رفتار شهروندی سازمانی کمتری را نشان می دهند. کلید واژه ها: جهت گیری مذهبی، رفتار شهروندی سازمانی، انگیزش شغلی.
ام کلثوم آقابابائیان آنتی محمد شیخ زاده
هدف این پژوهش « بررسی نقش رهبری خدمت گذار در ارتقای اعتماد سازمانی کارکنان مرکز آموزش علمی و کاربردی رسول اکرم(ص) دامغان » می¬باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می¬باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان مرکز آموزش علمی و کاربردی رسول اکرم(ص) دامغان در سال 93-92که مجموعاً 54نفر می¬باشند تشکیل داده اند. جهت انتخاب حجم نمونه کارکنان از روش سرشماری استفاده شد و حجم نمونه54 نفری انتخاب گردید. . ابزار گردآوری داده¬ها در این پژوهش پرسشنامه پرسشنامه های استاندارد رهبری خدمتگزار پیچ و وونگ(2000) و اعتماد سازمانی (oti) می باشد. مقدار آلفای کرونباخ برای کل سوالات پرسشنامه ها به ترتیب،84/0 و 88/0 می باشد. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که، بین مولفه های شخصیت محوری ، مردم محوری، وظیفه محوری، فرایند محوری رهبران خدمتگزار با ایجاد اعتماد سازمانی در کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. به بیانی دیگر رهبری خدمتگزار نقش بسزایی در ارتقای اعتماد سازمانی کارکنان مرکز آموزش علمی و کاربردی رسول اکرم(ص) دامغان دارد.
فروغ السادات عرب زاده محمد شیخ زاده
پارچه های سه بعدی در سال های اخیر، توجهات زیادی را به خود معطوف کرده اند و در صنایع مختلفی کاربرد دارند. بنابراین، مطالعه خصوصیات فیزیکی و رفتار مکانیکی این پارچه ها حائز اهمیت است. یکی از مهم ترین ویژگی های پارچه های اسپیسر، خاصیت ارتجاعی آن ها است که باعث قابلیت جذب انرژی توسط این نوع منسوجات در ضربات ناگهانی می شود. بنابراین، یکی از مهم ترین موارد کاربرد چنین منسوجاتی، استفاده از آن ها به عنوان ضربه گیر در کاربردهای مختلف می باشد امروزه، مدلسازی رابطه بین پارامترهای ساختاری و خصوصیات سازه های نساجی و همچنین پیش بینی خصوصیات آن ها با استفاده از این مدل ها مورد توجه متخصصین بسیاری قرار گرفته است. در این تحقیق، با توجه به اهمیت رفتار پارچه های سه بعدی در مقابل نیروهای ضربه ای در کاربرد این منسوجات در صنایع گوناگون، مدلی برای پیش بینی چگونگی جذب نیروی ناشی از ضربه توسط این نوع پارچه ها ارائه شد. با توجه به خاصیت فنری پارچه های اسپیسر، مدل مکانیکی متشکل از مجموعه ای جرم و فنر، به منظور مطالعه رفتار ارتعاشی لایه های اسپیسر هنگام ضربه، به کار گرفته شده است. چون در یک سیستم مکانیکی به علت اصطکاک که معمولاً از مقاومت هوا یا نیروهای داخلی سرچشمه می گیرد، میرایی به وجود می آید، یک وسیله مکانیکی به نام کمک فنر برای ایجاد میرایی به سیستم فوق افزوده گردید. مطالعه ارتعاشات با مدلسازی ریاضی سیستم های ارتعاشی انجام می شود و مدلسازی ریاضی مسائل ارتعاشات منجر به معادلات دیفرانسیل خطی با ضرایب ثابت می شود. در مدل بکار گرفته شده برای لایه های اسپیسر، ثابت های جرم، سختی پارچه (k ) و ثابت میرایی ( c )، مطرح شده اند. با حل معادلات بدست آمده، جابه جایی سیستم به عنوان یک متغیر وابسته به صورت تابعی از متغیر مستقل زمان بدست آمده است که بیانگر رفتار مکانیکی سیستم است. نهایتاً با بکارگیری قانون دوم نیوتن، نیروی حاصل از ضربه به صورت تابعی از زمان محاسبه شده است. مدل ریاضی تنها یک تقریب از سیستم فیزیکی واقعی است و ممکن است رفتار سیستم واقعی تا اندازه ای متفاوت از پیش بینی باشد که از مدلسازی بدست می آید. بنابراین، به منظور بررسی رفتار واقعی سیستم و مقایسه آن با نتایج حاصل از مدلسازی، آزمایش های تجربی انجام شد. برای این منظور، با اعمال ضربه به لایه ها توسط، چگونگی جذب نیروی حاصل از ضربه در طول زمان توسط سلول بار دستگاه طراحی شده در این تحقیق، ثبت و به صورت نمودارهای نیرو- زمان توسط سیستم کامپیوتری دستگاه مذکور ترسیم شد. با گسترش مدل ارائه شده برای لایه های اسپیسر منفرد، روشی برای پیش بینی رفتار لایه های مرکب از چند پارچه اسپیسر در جذب نیروی ناشی از ضربه نیز ارائه گردید. همچنین، به جهت بررسی تأثیر پارامترهایی چون فاصله بین دو لایه زمینه، ظرافت و تراکم مونوفیلامنت های میانی بر رفتار این نوع پارچه ها در مقابل ضربه، نمونه هایی با مونوفیلامنت های رابطی که در پارامترهای فیزیکی مذکور با یکدیگر تفاوت داشتند، به منظور مشابه سازی با پارچه های اسپیسر واقعی تهیه شدند. مقایسه نتایج حاصل از آزمایش ضربه بر روی این نمونه های مشابه سازی شده بیانگر افزایش نیروی وارد به جسم برخورد کننده با این لایه ها با کاهش ظرافت و ارتفاع مونوفیلامنت های میانی و افزایش تراکم آن ها می باشد. نتایج حاصل از مدلسازی، سازگاری بسیار خوبی با نمودارهای نیرو- زمان بدست آمده از آزمایش های ضربه بر روی نمونه های تک لایه و مرکب نشان داد و آزمون های آماری انجام شده بیانگر عدم وجود اختلاف معنی دار بین نتایج تئوری و تجربی با ضریب اطمینان 95% می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده برای نمونه های چند لایه، می توان بهترین ترکیب در چیدمان لایه های مرکب، به منظور اعمال نیروی کمتر به جسم برخورد کننده با این لایه ها را بدست آورد.
امید عیسائی محمد شیخ زاده
چکیده : یکی از بخشهای اصلی در صنعت نساجی مقدمات بافندگی است. جایی که اهداف زیادی را بمنظور بهتر شدن شرایط بافندگی دنبال می کند. یکی از مراحل مقدمات بافندگی، بوبین پیچی می باشد که نخ روی ماسوره را روی بوبین منتقل می کند. بوبین پیچی نامشخص در کنار محاسن زیاد و کاربرد گسترده خود در صنعت، در حین تولید باعث ایجاد عیوبی روی بسته می گردد. بطوری که در قطرهایی از بوبین در حین پیچش نخ، حالت نواری شدن رخ می دهد که باعث بروز مشکلات زیادی در حین پیچش و در مرحله بازشدن نخ می شود. همواره شناسایی لحظه نواری شدن قبل از وقوع، مسئله ای جدی به شمار می رود تا بتوان قبل از بروز معضل نواری شدن، سیستم ضد نواری را وارد عمل کرد. در این تحقیق برای شناسایی لحظه وقوع نواری شدن در بوبین پیچی نامشخص از روش پردازش تصویر استفاده گردید. در پیچش راندوم تا قبل از شروع نواری، روند نامشخص پیچش دنبال می شود و قبل از هر بار نواری شدن برای لحظات کوتاهی، حالت پیچش دقیق رخ می دهد و سپس وارد حالت نواری می شود، یعنی آرایش یافتگی نخها در زوایای پیچش(دو زاویه شیارهای درام) رفته رفته زیاد می شود، بطوری که در سطح بوبین نوارهای فشرده ای ایجاد می کند. در این تحقیق از نخهایی با نمرات مختلف در حالت گسترده ای نمونه گیری گردید و بعد از تصویربرداری در شرایط مناسب و یکسان، از تصاویر با ابعاد مناسب طیف زاویه ای توان گرفته شد. هر تصویر، نموداری متفاوت از دیگری، بر حسب شدت روشنایی- زاویه ای توان ایجاد می کند. با محاسبه سطح زیرنمودار هر تصویر، یک مقدار عددی بدست می آید. هر چه بوبین به سمت نواری شدن کامل از حالت عادی می رود این مقدار، عددی بزرگتر اختیار کرده و در لحظه شروع حالت نواری شدن، به یکباره جهشی محسوس خواهد داشت. در لحظه نواری شدن کامل، بیشترین مقدار عددی بدست می آید. رفته رفته، با دور شدن از حالت نواری، کاهش مقدار عددی مشاهده شده و در حالت گذر کامل ( عادی )، به سطح اولیه خود می رسد. در این قسمت با مقایسه عدد بدست آمده از محاسبه سطح زیر نمودار هر تصویر با تصاویر قبلی، هر گاه مقدار جدید به نسبت ضریبی که از راه آزمایش بدست می آید بیشتر باشد، برنامه متوقف و پیام « نواری شدن » را اعلام می کند. سیستم های ضدنواری متداول، در طول فرآیند پیچش دائماً در حال عمل هستند که باعث نوسان سرعت پیچش می شوند. با اعمال روش ذکر شده، سیستم ضدنواری فقط در لحظات نواری پیچش وارد عمل می شود. در نتیجه از تغییرات سرعت پیچش در لحظات عادی جلوگیری می گردد.
احمد محمد نیا محمد شیخ زاده
امروزه با توجه به پیشرفت و توسعه کشور ها ، سازمانها و موسسات کوچک و بزرگ افزایش علم و دانش و تغییرات پرشتاب ضرورت آموزش به صورت یک امر طبیعی درآمده است. پیشرفت و توسعه سازمانها و موسسات درگرو ارتقای سطح دانش، مهارت، رفتار و بینش منابع انسانی است. برهمین اساس، اکثر سازمانها دوره های آموزشی را برای مدیران و کارکنان خود برگزار می کنند و اجرای هر دوره متضمن سرمایه گذاری هنگفت است لذا آگاهی از میزان اثربخشی دوره های آموزشی و بازدهی حاصل از آنها برای مدیران بسیار با اهمیت است. ارزشیابی یکی از مهمترین مراحل برنامه ریزی آموزشی است که انجام صحیح آن اطلاعات بسیار مفیدی را درباره چگونگی طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی دراختیار می گذارد و مبنای مفیدی جهت ارزیابی عملکرد آموزشی مراکز آموزشی به دست می دهد. درمورد مفهوم اثربخشی آموزش تعریف جامع و مشخصی وجود ندارد زیرا فرایند دستیابی به آن، کار دشواری است. ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی اینکه تاحدودی تعیین کنیم آموزشهای انجام شده تاچه حد به ایجاد مهارتهای موردنیاز سازمان به صورت عملی و کاربردی منجر شده است. تحقیق حاضر در تلاش خواهد بود که نشان دهد آیا دوره های آموزشی برگزار شده در سال 1392 بر مدیران تعاونیهای استان خراسان شمالی اثر بخش بوده است؟در راستای دستیابی به این هدف از نظرات 217 نفر از مدیران تعاونی های استان خراسان شمالی که در دوره های آموزشی برگزار شده شرکت نموده اند استفاده شده است. با توجه به مدل کرک پاتریک درنهایت تحقیق یافته های پژوهش بیانگر رابطه مثبت و معنی دار بین دوره های آموزشی و اثربخشی مدیران تعاونی ها می باشد. به عبارتی تمام فرضیه های اصلی و فرعی مورد تایید قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که دوره های آموزشی روی متغیرهای واکنش، رفتار، بادگیری و نتایج تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
مهدی حاجیان فر محمد شیخ زاده
ارزش اقتصادی پارچه های مختلف بستگی به ارزیابی مصرف کننده از آن پارچه دارد که براقیت و جلای پارچه مربوط در این ارزیابی تاثیر گذار است، این مو ضوع در مورد پارچه های مصرفی در مصارف خانگی و پوشاک اهمیت بیشتری دارد. جلا، نشان دادن شدت های نور بازتاب شده در هر دو بخش انعکاس آینه ای و پراکنده از قسمت های مختلف سطحی است که در معرض یک نوع نور قرار می گیرد. با توجه به تعریف فوق وسایل و ابزار متعددی برای اندازه گیری جلا و براقیت طراحی شده است که بعضی از آنها خصوصاً برای منسوجات طراحی شده اند. در تمامی روش های اندازه گیری جلا بصورت عددی، از نسبت بازتاب آینه ای در یک زاویه خاص به بازتاب پراکنده در زاویه ای دیگر استفاده شده، که یک دید کلی از جلای سطح ارائه نمی کند، همچنین این روش ها سطح را در زوایای خاص بررسی می نمایند.
مطهره مختاری یزدی محمد شیخ زاده
لباس های خنک کننده شخصی سامانه هایی هستند که برای تامین راحتی حرارتی افرادی که در محیط های گرم فعالیت دارند به کار می رود. جلیقه های تغییر فازی نوعی از این لباس ها هستند که با جذب گرمای مازاد بدن از طریق پدیده فیزیکی تغییر فاز ، بدن را خنک نموده و راحتی حرارتی آن را تامین می کنند. در اکثر مطالعات انجام گرفته روی اینگونه لباس ها، نتایج قابل ملاحظه ای گزارش شده که حاکی از نزدیک شدن بدن به شرایط حرارتی خنثی و بدون تنش بوده است. در این مطالعه سعی شده با استفاده از نرم افزار و روش المان محدود، سیستم سه جزئی متشکل از بدن، لباس و محیط، شبیه سازی شده و با استفاده از مدلسازی تبادل حرارت انجام شده بین این سه محیط، عملکرد لباس خنک کننده بر روی بدن بررسی شود. نکته قابل توجه در این مدل این است که به دلیل در نظر گرفتن پاسخ های فیزیولوژیکی بدن، اثرات مثبت و منفی لباس خنک کننده بر روی راحتی بطور همزمان در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از مدل سازی حاکی از آن است که استفاده از لباس های خنک کننده می تواند سبب کاهش قابل ملاحظ? گرمای محتوی بدن، و کاهش دمای متوسط پوست تا حد 77/2 درجه سانتیگراد شود. همچنین، در نظر گرفتن اثرات جنبی لباس خنک کننده بر روی راحتی حرارتی بدن (همچون وزن زیاد) می تواند منجر به کاهش اثر خنک کنندگی لباس تا 26 درصد شود. از طرف دیگر، در این تحقیق نشان داده شد که افزایش دمای محیطی که لباس خنک کننده در آن مورد استفاده قرار می گیرد نیز می-تواند تاثیر چشمگیری بر دور? خنک کنندگی لباس داشته باشد. در این تحقیق، استفاده از لباس خنک کننده در زیر لباس محافظتی نیز مدل سازی شده و اثر مقاومت حرارتی لباس محافظتی بر توان خنک کنندگی لباس مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین، در این مدل سازی نشان داده شد که عایق بندی کیسه های حاوی مواد تغییر فاز دهنده می تواند نقش قابل ملاحظه ای در افزایش بازدهی لباس خنک کننده داشته باشد، بطوریکه بازدهی این لباس را از 20 تا 35 درصد افزایش داده است. صحت مدل سازی انجام شده در این تحقیق نیز با استفاده از آزمون های انسانی مورد ارزیابی قرار گرفته و هماهنگی مناسبی بین نتایج حاصل از مدل سازی و نتایج تجربی کسب گردید.
مرتضی شکاریان محمد شیخ زاده
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی و کارآفرینی و ابعاد آن در شهرداری گرمه است. روش انجام این پژوهش، پیمایش و جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارمندان شهرداری گرمه (105) شامل شده است. متغیرهای مستقل پژوهش، یادگیری سازمانی و ابعاد آن یعنی چشم انداز مشترک، دانش اشتراکی، توسعه شایستگی، تفکر سیستمی، رهبری مشارکتی، یادگیری گروهی، فرهنگ سازمانی و متغیر وابسته نیز کارآفرینی سازمانی است. داده ها پس از جمع آوری ویرایش و کدگذاری مجدد شده و با استفاده از نرم افزار spss16 مورد تجزیه و تحلیل در دو بخش توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافته های توصیفی پژوهش نشان داد که بیشتر پاسخگویان مرد، متأهل، دیپلم و زیر دیپلم، سمت شغلی کارمند ساده بوده و با توجه به یافته ها، میانگین سنی، میانگین درآمد ماهیانه و میانگین سابقه کار بدست آمد. همچنین میانگین میزان کارآفرینی، خلاقیت پرسنل، رهبری خلاق، فرهنگ خلاقانه، ساختار سازمانی منعطف، یادگیری سازمانی، چشم انداز مشترک، شاخص کارآفرینی، توسعه شایستگی، تفکر سیستمی، رهبری مشارکتی، یادگیری گروهی و در نهایت میانگین میزان فرهنگ سازمانی بدست آمده است. یافته های استنباطی نیز نشان داده است، بین چشم انداز مشترک، به اشتراک گذاشتن دانش، توسعه شایستگی کارکنان، تفکر سیستمی در بین کارکنان، رهبری مشارکتی، کار و یادگیری گروهی، فرهنگ سازمانی و در نهایت یادگیری سازمانی با کارآفرینی سازمانی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. در انتها مدل پژوهش با استفاده از نرم افزار لیزرل آزمون گردیده است.
مهیار نیرومند سید مهدی حجازی
امروزه با توجه به اهمیت حمل و نقل جاده ای و هوایی و صنایع وابسته نظر به افزایش قدرت محرک موتور و افزایش سرعت وسایل نقلیه،تصادفات جاده ای ناشی از ترکیدگی تایر باعث مرگ و میر فراوانی می شود.بنابراین تقویت چسبندگی نخ تایر به ترکیب لاستیک جهت کاهش تخریب تایر از جایگاه ویژه ای برخوردار میباشد. در این تحقیق بعد از تولید نخ تایر نایلون 66 و قبل از عملیات تکمیل نهایی نخ (دیپ) ، سطح نخ تایر مورد نظر با لیزر co2به صورت مضرس در آمد. بنابراین ایده محوری این پژوهش،افزایش چسبندگی نخ مسلح کننده به ماتریس لاستیکی با استفاده از روش لیزرکاری بود.در این تحقیق، آزمون های نمره نخ، تاب، استحکام، سفتی،ftir و xrd نخ ،قبل و بعد از لیزر کاری مورد آزمایش قرار گرفت کهنتایج نشان داد پارامترهای مذکور تغییر محسوسی نداشته است. ولی پارامترهای ازدیاد طول تا نقطه پارگی و ازدیاد طول در نیروهای خاص(easl) و نیرو در ازدیاد طول خاص (lase) وجمع شدگی دچار تغییر شدند.بر طبق جوابهای به دست آمده از آزمون های مربوط به مقدار ازدیاد طول تا نقطه پارگی و ازدیاد طول در نیروهای خاص تا حدودی افزایش داشته ولی از محدوده مورد نظر استاندارد خارج نشده و آزمون های نیرو در ازدیاد طول خاص و جمع شدگی نیز تا حدودی که از محدوده مورد نظر استاندارد خارج نشود،کاهش یافته است.مهم ترین آزمون انجام شده در این تحقیق تست چسبندگی(h-test) است که میزان چسبندگی نخ به ماتریس لاستیکی را برآورد می -نماید. آزمون چسبندگی نیز به مقدار قابل توجهی افزایش یافته که مقدار این افزایش برای نمره 1400 دی تکس دولا به اندازه 3/18 درصد و برای نمره 1880 دی تکس دولا به اندازه 2/12 درصد برآورد گردید.بر این مبنا مشخص گردید لیزرکاری سبب بهبود شاخص چسبندگی نخ به لاستیک می شود. در پایان از یک مدل مکانیکی مبتنی بر روش pull-out جهت بررسی اثر لیزرکاری بر مقدار چسبندگی نخ به لاستیک استفاده شد. کلمات کلیدی:نخ تایر-لاستیک-لیزر-چسبندگی(h-test)
بهمن معاونی محمد شیخ زاده
سیستم ریسندگی رینگ یکی از سیستمهای معمول ومهم در بحث ریسندگی می باشد این سیستم دارای محدودیتهای خاص خود بوده ولی با توجه به تمام این محدودیتها باز جایگاه خود در مبحث ریسندگی حفظ کرده. نخ تولیدی ماشین رینگ به صورت بسته هایی به نام ماسوره تولید می شود با توجه به اینکه این نخ بلا فاصله وبدون انجام هیچ گونه فرآیند اصلاحی بر روی ماسوره پیچیده می شود اولا عیوب نخ تولیدی حذف نشده ثانیا با توجه به محدودیت تکنولوزی ماشین رینگ طول نخی که بر روی هر ماسوره تولیدی پیچپده می شود بسیار زیاد نبوده و از نظر مصرف در فرآیندهای بعدی تولید مقرون به صرفه نمی باشد. همچنین در ماشین رینگ نخ تولیدی با یک کشیدگی یکنواخت بر روی ماسوره پیچیده نمی شود. این محدودیتها ی تولیدی سیستم ریسندگی رینگ لزوم انجام یک فرآیند اصلاحی به نام بوبین پیچی را روشن می سازد. دراین فرآیند عیوب احتمالی نخ بر طرف می گردد و با تبدیل چندین ماسوره تولیدی رینگ به یک بوبین حجم نخ روی بسته نخ افزایش می یابد . موضوع دیگر در فرآیند بوبین پیچی کنترل یکنواختی میزان کشیدگی نخ در طول فرآیند تولید می باشد. به منظور کنترل میزان کشیدگی از روشهایی نظیر کنترل سرعت تولید واحد بوبین پیچ (به طریق مختلف) و کنترل کشش اعما لی توسط واحد کشش دهنده استفاده شده است. هدف از انجام این تحقیق کنترل میزان کشیدگی نخ در حین بوبین پیچی توسط یک حلقه کنترل می باشد.بدین منظوراز سیستم کنترل هوشمند(فازی)استفاده شده.سنسور اندازه گیری کشش نخ میزان کشش وارده به نخ را اندازه گیری کرده این میزان در واحد کنترل تجزیه تحلیل میشود و اگر از محدوده که توسط کاربر تعیین شده خارج باشد فرمان اصلاح کشش (کم شدن کشش یا زیاد شدن کشش)را به واحد اعمال کشش میدهد. در نتیجه این سیستم میزان کشیدگی نخ در حال کار را مداوم اندازه گیری کرده و بر حسب نیاز تنظیم می کند. به عبارت دیگر میزان کشیدگی نخ بازشده از روی ماسوره که از ابتدا تا انتها کورس باز شدن رو به افزایش است با استفاده از این سیستم در یک محدوده مناسب و یکنواخت تنظیم می شود.
محمد شیخ زاده علی اصغر اصغریان جدی
مقاومت سایشی نخ یکی از عوامل مهم در افزایش راندمان دستگاههای نساجی است شناخت این خصوصیات مستلزم بررسی عوامل ایجادکننده مقاومت سایشی در نخ می باشد در این زمینه کارهای کمی انجام گرفته است که ازجمله می توان بررسی اثر تاب و نمره نخ روی مقاومت سایشی نخ را می توان نام برد.عوامل موثر بر سایش محتملا" می توانند زیاد باشند و لیکن بنظر میرسد می توان آنها را بدو دسته عمده تقسیم نمود.الف) عوامل خارجی ب) عوامل داخلی.عامل مهم خارجی که درحرکت نخ روی یک قطعه باعث جدا شدن قطعاتی از نخ می شود (پدیده سایش)، ضریب اصطکاک بین نخ و قطعه می باشد.تاب نخ نیز بعنوان یک عامل داخلی مورد بررسی قرار گرفت .همچنین بمنظور بررسی عوامل فوق، دستگاهی جهت سنجش مقاومت سایش نخ طراحی و ساخته ش جهت بررسی عوامل فوق تاثیر ضریب اصطکاک برروی مقاومت سایشی مورد بررسی قرار گرفت و پس از آن تاب نخ بعنوان عامل داخلی موردبررسی و آزمایش قرار گرفت .د بررسی تاثیر ضریب اصطکاک روی مقاومت سایشی، تاثیر این عامل بطور مجرد و بدو درنظر داشتن هرگونه عامل دیگری آزمایش شد که نتایج عدم وجود رابطه میان ضریب اصطکاک و مقاومت سایشی را نشان دادند.لذا لازم بود باتجزیه عوامل داخلی و خارجی نخ مجددا" تحقیق انجام گردد.سپس عامل ضریب اصطکاک با ثابت نگاه داشتن عوامل دیگر مورد بررسی قرار گرفت که درنتیجه یک معادله توانی بصورت تجربی ب ضریب اصطکاک و سایش بدست آمد.دربررسی عامل داخلی نخ، تاب نخ ریسیده شده بعنوان یک عامل مهم بررسی گردیدو تاثیر تغییرات تاب روی مقاومت سایشی نخ بررسی شد که منجر به یافتن محدوده مشخصی از تاب گردید که این محدوده به "تاب حد" نامگذاری گردید.باعکسبرداریهای میکروسکوپی توجیهات منطقی در رابطه با پدیده تاب حد درمورد نخهای ضخیم ارائه شد .