نام پژوهشگر: سادات سید باقر مداح
مژگان رهنما مسعود فلاحی خشکناب
چکیده زمینه: انسان دارای ابعاد وجودی مختلفی است. بدنبال ابتلا به بیماریهای تهدید کننده زندگی مانند سرطان، بیماران علاوه بر مراقبت جسمی نیازمند مراقبت معنوی بعنوان بخشی از مراقبت کل نگر مطرح بود و توجه پرستاران به بعد معنوی طی مراقبت یک ضرورت محسوب می گردد. هدف از این مطالعه، تبیین فرایند و طراحی مدل مراقبت معنوی در توانبخشی بیماران مبتلا به سرطان می باشد. روش پژوهش: این پژوهش کیفی به روش گراندد تئوری انجام گردید. در ابتدا از روش نمونه گیری هدفمند و در ادامه از نمونه گیری تئوریکی بر اساس کدها و طبقات بدست امده استفاده گردید. سرانجام اشباع نظری بر اساس منطق حاکم بر تحلیل نظریه ی گراندد تئوری حاصل گردید. مشارکت کنندگان 28 نفر شامل 18 بیمار مبتلا به سرطان و خانواده هایشان، 6 پرستار انکولوژی، 1 پزشک، 2 روانشناس و 1 روحانی بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه، مشاهده، ثبت یادداشت های در عرصه و استفاده از مستندات انجام گرفت. داده ها بر اساس رویکرد اشتراوس و کوربین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منتهی به ظهور چهار طبقه/ درون مایه اصلی شد: احساس درماندگی (پیش زمینه نیاز معنوی)، بیداری معنوی ( ظهور نیازهای معنوی- اتکا به منابع حمایتی معنوی )، رسیدن به حس نسبی رفاه معنوی و عوامل موثر بر سیر معنوی گردید. "نیاز به حمایت" بعنوان مفهوم مرکزی پژوهش شناسایی شد. "بیداری معنوی" و "واکنشهای رفتاری مراقبین" ( پرستاران و اعضاء خانواده ) نیز به عنوان فرایندهای اساسی روانی- اجتماعی این مطالعه در نظر گرفته شدند. بعد از ظهور نظریه "تلاش برای کسب حمایت"، مدل مراقبت معنوی با استفاده از روش ساخت نظریه اونت و واکر طراحی گردید. نتیجه گیری: عوامل مختلفی بر چگونگی و نحوه ارائه مراقبت معنوی از بیماران مبتلا به سرطان توسط مراقبین توانبخشی تاثیر گذارند که محوریت آن با مفهوم مرکزی "نیاز به حمایت" می باشد.
طاهره قطبی سادات سید باقر مداح
چکیده مقدمه: علیرغم شیوع بالای دیابت نوع دو در جهان و عوارض ناتوان کننده آن در جوامع مختلف، از جمله ایران،اغلب مبتلایان به دیابت، در انجام رفتارهای خودمراقبتی کوتاهی میکنند. با توجه به یافته های متفاوت در ارتباط بارفتارهای خودمراقبتی در مبتلایان به دیابت، پژوهشی با هدف تاثیر آموزشمبتنی بر الگوی توانمندسازی خانواده محور بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو صورت گرفت. روش کار: این پژوهش از نوع مداخله ای نیمه تجربی است، که بر روی 40 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو که بصورت تصادفی در دوگروه مداخله و شاهد قرار گرفتند، صورت گرفت. آموزش مبتنی برالگوی توانمندسازی خانواده محور جهت گروه مداخله، طی 5 جلسه 90-60 دقیقه ای، در چهارگام (تهدید درک شده، مشکل گشایی، مشارکت آموزشی و ارزشیابی) بصورت جلسات خانوادگی،در منزل بیماران اجرا شد. سطح رفتارهای خودمراقبتی بیماران در چهار حیطه تغذیه، فعالیت جسمی و ورزش، کنترل عوارض و مصرف دارو و مراقبت از پا با استفاده از پرسشنامه سنجش رفتارهای خودمراقبتی، در دو مرحله قبل و بعداز اجرای مداخله، سنجیده شد. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار spss16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان دادند،دو گروه،قبل از مداخله، تفاوت معناداری از نظر سطح رفتارهای خودمراقبتی با یکدیگر ندارند(05/0p>). پس از اجرای آموزش مبتنی برالگوی توانمندسازی خانواده محور، سطح رفتارهای خودمراقبتی گروه مداخله،به تفکیک درتمامی حیطه ها(تغذیه، فعالیت جسمی و ورزش، کنترل عوارض و مصرف دارو، مراقبت از پا) و در نمره کل رفتارهای خودمراقبتی افزایش یافت(05/0p<). در حالیکه در گروه شاهد تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد، آموزش مبتنی بر الگوی توانمند سازی خانواده محور، تاثیر مثبتی در بهبود رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو داشته است. لذا نتایج این مطالعه میتواند در سایر بیماری های مزمن و در حیطه های مختلف خدمات پرستاری جهت بهبود رفتارهای خودمراقبتی بیماران بکارگرفته شود.
الهام رجبی پور سادات سید باقر مداح
چکیده فارسی عنوان:تاثیر "مصاحبه انگیزشی گروهی" بر کیفیت زندگی و عزت نفس بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی دائمی مقدمه: بیماران استومی با مشکلات جسمی، روحی و اجتماعی زیادی درگیر هستند. این مشکلات باعث اختلال در روند طبیعی زندگی و کیفیت آن می گردد. این بیماران با توجه به شرایط خاص خود کیفیت زندگی پایینی را تجربه می کنند. در این بین آموزش مناسب و مداخلات متناسب می تواند در ارتقا کیفیت زندگی این بیماران تاثیر داشته باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش تاثیر مصاحبه انگیزشی گروهی بر کیفیت زندگی بیماران دارای استومی دائمی انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهی قبل و بعد است که با روش نمونه گیری در دسترس بر روی 70 بیمار مبتلا به سرطان روده دارای استومی دائمی در انجمن استومی ایران و درمانگاه جراحی بیمارستان رسول اکرم در سال 1392 انجام شد. مداخله بر اساس کتاب کار عملی مصاحبه انگیزشی با حضور پرستار( پژوهشگر)، روانشناس آگاه به مصاحبه انگیزشی( به عنوان تسهیلگر گروه) و پرستار آشنا به استومی به صورت گروهی در دو گروه 12نفره و یک گروه 11 نفره انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران استومی شهر هپ بود که قبل و یک ماه بعد از مداخله اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار spss 20 و آزمون های آماری توصیقی، تی زوجی، تی مستقل و آزمون کای - اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مصاحبه انگیزشی، کیفیت زندگی گروه مداخله را در مرحله پس آِزمون (سلامت روانی ،(p<0) ، سلامت اجتماعی (p<0/008)، سلامت معنوی (p<0/003) به طور معناداری افزایش داده است..همچنین بین مولفه های ،سلامت اجتماعی ،روانی و معنوی و جسمی در دو گروه شاهد و مداخله تفاوت معناداری وجود دارد.در حالی که نتایج مطالعه حاکی از عدم تفاوت معنادار در میانگین نمره عزت نفس بیماران در پیش آزمون و پس آزمون بوده است نتیجه گیری: با اجرای "مصاحبه انگیزشی گروهی" تفاوت معنی داری در نمره کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی دائمی ایجاد شد. به طوری که اجرای این روش با بهبود کیفیت زندگی بیماران دارای استومی همراه است. اما روی عزت نفس این بیماران تاثیری نداشته است.