نام پژوهشگر: محمد حسین محمدی
سولماز بهاری محمد رضا نیشابوری
. نتایج نشان داد میانگین شاخص s وقوع جریان ترجیحی در خاک دست نخورده و عدم وقوع آن را در خاک دست خورده تایید نمود. همچنین بالا بودن میزان این شاخص در خاک لوم رسی دست نخورده نسبت به لوم شنی دست نخورده افزایش شدت وقوع جریان ترجیحی در خاک ریز بافت را تایید کرد . شاخص 1µ وقوع جریان ترجیحی را در خاک دست نخورده و عدم وقوع آن را در حالت دست خورده تائید کرد، اماشدت وقوع جریان ترجیحی را در خاک لوم شنی دست نخورده بیشتر از لوم رسی دست نخورده نشان داد. میانگین شاخص s?/im? در خاک لوم رسی بیشتر از خاک لوم شنی است، که نشان دهنده شدت بیشتر وقوع جریان ترجیحی در خاک لوم رسی است. این شاخص وقوع جریان ترجیحی در خاک دست نخورده و عدم وقوع آن را در حالت دست خورده تائید کرد. شاخص mi خاک لوم شنی دست نخورده کمتر از لوم رسی دست نخورده است. این نشان می دهد در خاک لوم شنی سرعت بالاتری نسبت به خاک لوم رسی وجود دارد، که با توجه به بافت درشت و بالا بودن هدایت هیدرولیکی این خاک قابل توجیه است. مقایسه بین خاک دست نخورده و دست خورده (در هر دو بافت) نشان می-دهد در خاک دست خورده این شاخص بالاتر از 35/0 است و به معنی عدم وقوع جریان ترجیحی است. بررسی تطابق بین شاخص ها در خاک دست نخورده (لوم شنی و لوم رسی) نشان داد تمامی شاخص ها، وقوع جریان ترجیحی را نشان می دهند، بنابراین در خاکهای دست نخورده مطابقت بین شاخص های ذکر شده دیده می شود. با این تفاوت که شاخص های mi و 1µ شدت وقوع جریان ترجیحی را در خاک لوم شنی بیشتر از خاک لوم رسی، و شاخص های s?/im? و s شدت وقوع جریان ترجیحی را در خاک لوم رسی بیشتر از خاک لوم شنی نشان می دهند که بیانگر اختلاف قابلیت این شاخص-ها است. در خاک لوم شنی دست خورده شاخص های s و mi وقوع جریان ترجیحی و شاخص های 1µ و s?/im? و s عدم وقوع آن را نشان می دهند، بنابراین در خاک دست خورده لوم شنی شاخص های s و mi با 1µ و s?/im? هماهنگی و مطابقت ندارند. در خاک دست خورده لوم رسی شاخص های 1µ و s?/im? و mi عدم وقوع جریان و شاخص s وقوع جریان ترجیحی را نشان می-دهد. بنابراین استنباط می شود در خاک دست نخورده این شاخص ها با یکدیگر مطابقت بیشتری داشته ولی زمانی که ساختمان خاک بهم می خورد تطابق بین شاخص ها کم شده و به عبارتی در پیش بینی وقوع و عدم وقوع جریان ترجیحی دچار مشکل خواهیم شد. شاخص pfsp به تنهایی قادر نیست وقوع و عدم وقوع جریان را نشان دهد و به عبارتی ابتدا باید توسط سایر شاخص ها جریان ترجیحی تشخیص داده شود سپس با این شاخص شدت وقوع جریان بیان شود و به عبارت دیگر وابسته به حضور سایر شاخص ها است. رنگ آمیزی مسیرهای جریان با نیگروزین سیاه نشان می دهد که الگوی نفوذ ماده رنگی در خاک لوم رسی دست نخورده متفاوت تر از خاک لوم-شنی دست نخورده است. در ستون خاک لوم شنی تا عمق 10-15 حرکت نیگروزین تقریباً به فرم پیستونی بوده و بعد از آن نفوذ و حرکت به پائین از مسیر کانال های درشت و منافذ حاصل از فعالیت ریشه است، بنابراین می توان گفت احتمالاً در عمق مذکور از خاک کانال های جریان ترجیحی بیشتری برای حرکت ماده رنگی داشته است. در خاک لوم رسی در مقایسه با لوم شنی فراوانی منافذ درشت (7/41 درصد) به دلیل فعالیت زیاد ریشه و توسعه قوی ساختمان باعث شده که از همان ابتدای ستون خاک حرکت محلول رنگی عمدتاًّ از مسیر کانال های ریشه صورت بگیرد و لذا عمق نفوذ (تا 35 سانتی متری) نیز بیشتر شده است. وقتی ساختمان خاک بهم می خورد عمق نفوذ در مقایسه با درصد سطح رنگ آمیزی شده بیشتر کاهش می یابد، به عبارت دیگر حرکت جانبی املاح در خاک دست خورده بیشتر می-گردد. به نظر می رسد کاربرد دقیق این شاخص ها در خاک دست نخورده است، و در صورت تخریب ساختمان خاک در نتیجه خاک ورزی و یا هرگونه عملیاتی که منجر به از بین رفتن منافذ درشت خاک شود شاخص های مذکور قادر نخواهند بود در کنار یکدیگر وقوع و عدم وقوع جریان ترجیحی را به درستی پیش بینی نمایند.
لیلا نوری حسینی کامران کسایی
چکیده کتابشناسی توصیفی انوری شامل اطلاعاتی است که از منابع مختلف در مورد این شاعر و دیوان اشعارش جمع آوری شده است و شامل یک مقدمه، زندگینامه و چهار فصل اصلی می باشد. از آنجا که موضوع کتابشناسی چندان شناخته شده نیست و حتی در حوزه ی کتابشناسی ها نیز تعریف جامعی از این موضوع و ضرورت و اهمیت آن ارائه نشده، در بخش مقدمه سعی شده است به اختصار به این بحث پرداخته و اطلاعاتی به خواننده ارائه شود. پس از مقدمه قسمتی به زندگینامه ی انوری اختصاص یافته و چون اغلب کتابهایی که در آنها نامی از انوری برده شده است، به شرح حال وی به صورت مفصل پرداخته اند، برای اجتناب از تکرار مکررات و همچنین به دلیل این که این بحث موضوع اصلی پایان نامه نیست، به صورت مختصر و کوتاه زندگینامه ای از این شاعر آورده شده است.
قدیر بابایی محمد حسین محمدی
ورود فلزات سنگین به محیط زیست، در اثر فعالیتهای کشاورزی و صنعتی، از یک طرف موجب جذب بیشتر فلزات توسط گیاهان گشته و از طرف دیگر ممکن است در اثر ورود زه آب های حاوی این عناصر از خاک های آلوده به آب های زیرزمینی، موجب آلودگی آنها گردد. این پژوهش در سال های 1389 تا 1390، در دانشگاه زنجان آزمایشگاه خاکشناسی انجام گرفت و تعداد هفت نمونه خاک به صورت ستون های دست نخورده مورد مطالعه قرار گرفت. سپس آزمایشات انتقال املاح جهت تشخیص و پیش بینی جریان ترجیحی در خاک ها صورت گرفت. بعد از اتمام آزمایشات انتقال املاح و پیش بینی شدت جریان مولد انتقال ترجیحی املاح، آزمایشات رنگ زنی به خاک ها صورت گرفت و همزمان منحنی-های رطوبتی خاک ها بدست آمد. هدف نهایی در این تحقیق رسیدن به رطوبت بحرانی و از روی آن به مکش بحرانی ایجاد کننده جریان ترجیحی بود. نتایج حاصل از عکس برداری خاک ها نشان دهنده وقوع جریان ترجیحی در آن شدت جریان بود. رطوبت بحرانی بعد از برازش بر روی منحنی رطوبتی بدست آمد و مکش موجود در آن رطوبت مشخص گردید. شاخص های مدل cde و clt بعد از برازش این دومدل بر داده های حاصل از منحنی های رخنه تجربی هر خاک، بدست آمد و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ضریب پخش پذیری در رطوبت بحرانی در برخی خاک ها حداقل می باشد. در خاک های مورد آزمایش که غالبا دارای بافت متوسط می باشند بالا بودن ضریب پخش پذیری بیانگر این است که انتقال املاح در خاک ها تحت تاثیر منافذ درشت خاک می باشند. بر اساس نتایج بدست آمده در این پژوهش حداقل مقدار مکش بحرانی که در آن احتمال رخ دادن جریان ترجیحی بسیار بالا می باشد در محدوده 160 تا 736 سانتیمتر به دست آمد. پیشنهاد می شود در تحقیقات بعدی نحوه حرکت عمقی عناصر سنگین و مواد واکنش پذیر با خاک در ستون های خاک دست نخورده مورد بررسی قرار گیرد.
سید مرتضی مرتضوی افشین توکلی
تنش خشکی یکی از عوامل مهم محدود کننده رشد و نمو گیاهان زراعی بوده و افزایش کارائی مصرف آب از راهکارهای افزایش تولید گیاهان زراعی است. به منظور مطالعه تأثیر سوپرجاذب بر رشد و نمو گیاه گندم در شرایط دیم وآبی دو آزمایش جداگانه در سال زراعی90-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان انجام شد. آزمایش دیم در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تیمار (مقادیرصفر، 15، 30 و45 کیلوگرم سوپرجاذب کلوفونی درهکتار) و4 تکرار برروی رقم آذر2 انجام شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسات میانگین نشان دهنده تأثیر مثبت کاربرد سوپرجاذب بر محتوی آب نسبی، اجزای عملکرد و عملکرد دانه بود که با افزایش میزان سوپرجاذب عملکرد دانه نیز افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربرد 45 کیلوگرم سوپرجاذب در هکتار میزان عملکرد دانه را 2718 کیلوگرم در هکتار افزایش داد. آزمایش گلخانه ای به صورت یک آزمایش فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار بر روی گندم رقم پیشتاز اجرا شد. عامل اول، سوپرجاذب با 5 سطح (شاهد،4 گرم سوپرجاذب استاکوزورب، 4 گرم سوپرجاذب کلوفونی، 8 گرم سوپرجاذب استاکوزورب و 8 گرم سوپرجاذب کلوفونی درهرکیلوگرم خاک) و عامل دوم تنش در 3 سطح (کنترل، تنش ملایم و تنش شدید) بود. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از سوپرجاذب موجب بهبود محتوی آب نسبی برگ در شرایط تنش خشکی شد. همچنین صفات دیگر فیزیولوژیک مانند میزان فتوسنتز، محتوی کلروفیل با کاربرد سوپرجاذب ها بهبود یافتند.کاربرد سوپرجاذب همچنین باعث افزایش اجزای عملکرد دانه شامل تعداددانه در خوشه، تعداد پنجه بارور و وزن صددانه شد که در نهایت میزان عملکرد دانه را افزایش داد. نتایج مقایسه گروهی دو نوع سوپر جاذب نشان داد که سوپرجاذب کلوفونی نسبت به سوپرجاذب استاکوزورب برتری داشت و تأثیر آن بر افزایش عملکرد به طور معنی داری بیشتر بود. نتایج بدست آمده از دو آزمایش را به این صورت می توان جمع بندی نمود که کاربرد سوپرجاذب در شرایط کمبود آب می تواند با بهبود وضعیت آب و احتمالاً جذب بهتر عناصر غذایی توسط گیاه موجب افزایش سطح برگ، دوام سطح برگ و فتوسنتز گیاه شده که این عوامل در مجموع باعث افزایش تولید ماده خشک و اجزای عملکرد دانه گندم شده که در نهایت افزایش عملکرد دانه گندم را به دنبال خواهد داشت.
مرضیه عبدالهی سیاهکلرودی جعفر نیکبخت
در این پژوهش اثر مغناطیسی کردن آب آبیاری بر خصوصیات پیاز رطوبتی در آبیاری قطره ای سطحی و قطره ای زیرسطحی بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح کامل تصادفی در سه تکرار بر روی خاک با بافت لوم رسی و قطره چکان میکروفلاپر با دبی 4 لیتر در ساعت در دانشگاه زنجان در سال 1391 اجرا شد. عامل های آزمایش شامل نوع آب، در دو سطح آب مغناطیسی و آب غیرمغناطیسی و تیمار نوع سیستم آبیاری قطره ای در دو سطح شامل آبیاری قطره ای سطحی و قطره ای زیرسطحی بود. آزمایش در یک جعبه فلزی به ابعاد 80*80*80 سانتی متر که یک دیواره از شیشه شفاف ساخته شده بود انجام شد. جهت ایجاد میدان مغناطیسی از دو عدد مغناطیس ثابت با شدت 1/0 تسلا که دور لوله پلی اتیلن 16 میلی متر نصب شده بود استفاده گردید. از خصوصیات پیاز رطوبتی شامل عرض پیاز رطوبتی سطح خاک، حداکثر عرض خیس شده ، طول پیاز رطوبتی و عمق حداکثر عرض خیس شده در زمان های 1، 3، 5، 7، 10، 15، 20، 25، 30، 40، 50، 60، 70، 80، 90، 105 و 120 دقیقه که در قسمت شفاف جعبه مشاهده می شد عکس برداری شد. با توجه به نتایج، آب مغناطیسی باعث افزایش عرض خیس شده سطح خاک و حداکثر عرض خیس شده گردید. بیشترین اختلاف بین عرض خیس شده سطح خاک و حداکثر عرض خیس شده آب مغناطیسی و آب غیر مغناطیسی در آبیاری قطره ای سطحی، با مقادیر به ترتیب 9/7 و 32/6 سانتی متر در زمان 120 دقیقه رخ داد. اختلاف اخیر از نظر آماری معنی دار بود. گسترش بیشتر آب مغناطیسی در خاک در سیستم آبیاری قطره ای سطحی باعث کاهش طول پیاز رطوبتی در خاک شد. حداکثر طول خیس شده آب معمولی 52/22 سانتی متر و آب مغناطیسی 25/22 سانتی متر بود. در آبیاری قطره ای زیرسطحی، حداکثر عرض خیس شده سطح خاک و بیشترین مقدار حداکثر عرض خیس شده آب مغناطیسی (59/32 و 79/41 سانتی متر به ترتیب) و آب غیر مغناطیسی (18/22 و 37/37 سانتی متر به ترتیب) در زمان 120 دقیقه رخ داد که با یکدیگر از نظر آماری اختلاف معنی دار داشت. با توجه به نتایج این پژوهش، با استفاده از آب مغناطیسی در سیستم آبیاری قطره ای می توان فاصله قطره چکان ها را از یکدیگر بیشتر گرفت که این شرایط موجب کاهش هزینه های طرح می شود. در آبیاری قطره ای زیرسطحی نیز می توان عمق نصب قطره چکان را افزایش داد.
حوریه بزرگان محمد حسین محمدی
اهمیت آب در مناطق خشک و نیمه خشک منجر شده است تا در مصرف آن برای اهداف کشاورزی دقت زیادی به عمل آید. تعیین دور آبیاری گیاهان در کاهش هدررفت آب آبیاری و جلوگیری از تنش های احتمالی در اوایل دور آبیاری(تنش تنفسی) نقش مهمی دارد. از این رو تاکنون مفاهیمی در ارتباط با مدیریت آب از جمله ظرفیت آب قابل استفاده(aw) گیاه، کارایی مصرف آب(wue)، حد دامنه رطوبتی بدون محدودیت(nlwr) و حد دامنه رطوبتی با حداقل محدودیت(llwr) ارائه و مطالعات مختلفی برای اصلاح حدود مربوط به این مفاهیم صورت گرفته است. در مطالعه حاضر حد بالای رطوبت قابل جذب توسط دو گیاه ذرت (مقاوم به تهویه) و یونجه (حساس به تهویه)مورد بررسی قرار گرفت و همچنین حد بالای llwr به صورت دقیق در رابطه با تهویه که مشکل اصلی بقایای گیاهان در رطوبت های بالاست، در دو نوع خاک لوم شنی و لوم رسی به دست آمد و در نتیجه محاسبه دقیقتر دور آبیاری، انجام گردید. بر اساس نتایج بدست آمده به ترتیب در خاک لوم شنی و لوم رسی مکش های ماتریک 60 و 80 سانتی متر به عنوان حد بالایی llwr برای گیاه ذرت و مکش 100 سانتی متر برای گیاه یونجه در خاک لوم رسی محاسبه شد. چرا که در این نقاط بیشترین کارایی مصرف آب (wue) و بهترین محصول ودر نتیجه بیشترین جذب آب مشاهده گردید. رطوبت حجمی معادل مکش های 60 و 80 سانتی متر برای گیاه ذرت 47/0و 52/0 می باشد. تخلخل تهویه ای معادل آنها به ترتیب برابر 04/0 و06/0 برای لوم شنی و لوم رسی می باشد.رطوبت حجمی معادل مکش 100 سانتیمتر برای گیاه یونجه51/0 وتخلخل تهویه ای معادل آن برابر 07/0 برای لوم رسی می باشد در واقع این مقادیر به عنوان رطوبت بهینه و تخلخل تهویه ای بحرانی ?eبرای گیاه ذرت و یونجه پیشنهاد می شوند.دور آبیاری برای رطوبت pwp در خاک لوم شنی و لوم رسی برای گیاه ذرت به ترتیب 22/0 و 24/0 و برای حد بالایی llwr به ترتیب 47/0 و 52/0 و برای گیاه یونجه در خاک لوم رسی 24/0 و برای حد بالایی llwrبرابر 51/0 محاسبه شد. ومیزان آب مصرفی روزانه متناظر با این رطوبتها به عنوان نیاز آب روزانه گیاه توصیه شد
سعیده اکبری علیرضا واعظی
فرسایش خاک توسط آب مهم ترین مشکل تخریب زمین بوده که به طور گسترده در نواحی نیمه خشک رخ می دهد. فرسایش خاک هنگامی صورت می گیرد که خاک در معرض نیروهای فرساینده نظیر ضربه قطرات باران قرار گیرد. ضربه قطرات باران بر سطح خاک می تواند موجب تخریب خاکدانه ها و پاشمان ذرات خاک به هوا گردد. پایداری خاکدانه یکی از ویژگی های فیزیکی خاک است که می تواند بر فرآیندهای فرسایش بارانی اثر بگذارد. این تحقیق به منظور بررسی اثر پایداری خاکدانه بر فرآیندهای فرسایش بارانی در ناحیه ی نیمه خشک شمال غرب زنجان انجام گرفت. در این پژوهش، نمونه های خاکدانه با قطر بین 6 تا 8 میلی متر در 30 نوع خاک دیم در سال 1390 جمع آوری شد. نمونه های خاکدانه در جعبه هایی به ابعاد 30سانتی متر × 40 سانتی متر و به عمق 6 سانتی متر به آرامی ریخته شدند. جعبه های حاوی خاکدانه در معرض چهار رخداد بارندگی با شدت 60 میلی متر بر ساعت و به مدت 30 دقیقه قرار گرفتند. میزان تخریب خاکدانه ها بر اساس میانگین وزنی قطر خاکدانه ها پیش و پس از هر رخداد بارندگی اندازه گیری شد. میزان تراکم خاک از طریق اندازه گیری میزان جرم مخصوص ظاهری خاک پس از هر رخداد بارندگی به دست آمد. میزان پاشمان از جمع آوری ذرات خاک پراکنش یافته در اطراف جعبه ها به دست آمد. نتایج نشان داد که تفاوتی معنی دار بین خاک های مختلف از نظر میزان تخریب خاکدانه ها (p<0/001) تراکم خاک (p<0/01) و پاشمان ذرات خاک (p<0/001) وجود داشت. این نتیجه به دلیل تفاوت در پایداری خاکدانه ها بین خاک های مورد بررسی بود. تخریب خاکدانه ها و پاشمان همبستگی معنی دار با پایداری خاکدانه در روش آزمون قطره آب داشت. تجزیه رگرسیونی خطی چندگانه نشان داد که تخریب خاکدانه رابطه معنی داری با میانگین هندسی قطر ذرات معدنی، سنگریزه و ماده آلی داشت (r2= 0/65, p<0/001). تراکم خاک و پاشمان ذرات همچنین رابطه معنی داری به ترتیب با میانگین هندسی قطر ذرات معدنی r2= 0/30, p<0/01)) و جرم مخصوص ظاهری r2= 0/35, p<0/001)) داشت. به طور کلی خاک های مورد بررسی در چهار گروه بافتی شامل شن لومی، لوم شنی، لوم رس شنی و لوم رسی قرار داشتند. تخریب خاکدانه و پاشمان بر خلاف تراکم به شدت تحت تاثیر بافت خاک قرار گرفتند. بیش ترین تخریب و پاشمان به ترتیب در بافت شن لومی (33/81 درصد) و بافت لوم رسی (33/18 گرم) و کم ترین آن ها در بافت لوم رسی (96/49 درصد) و بافت شن لومی (61/6 گرم) رخ داد. فرآیندهای فرسایش بارانی تحت تاثیر رخدادهای باران نیز قرار گرفت. تخریب خاکدانه ها از رخدادی به رخداد دیگر افزایش یافت، در حالی که تراکم خاک و پاشمان ذرات کاهش یافت.
ویدا کامرانی پریسا علمداری
در تحقیق اخیر ارتباط بین فرم های مختلف پتاسیم با کانی-شناسی رس در فیزیوگرافی های مختلف در در ترانسکتی واقع در استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفت. برای این بررسی نمونه های خاک از افق های مختلف از هفت پروفیل در منطقه با دو رژیم رطوبتی اریدیک ضعیف و زریک و رژیم حرارتی مزیک انتخاب شدند. آنالیز برای تعیین خصوصیات فیزیکی شیمیایی، کانی شناسی از بخش رس و فرم های پتاسیم انجام گرفت. آنالیز کانی شناسی مشخص کرد که خاک ها از نظر کانی شناسی شامل ایلیت، اسمکتیت، کلریت، کائولینیت و کوارتز هستند، اما مقدارشان در انواع خاک ها متفاوت است. ایلیت بیش تر در دشت های دامنه ای وجود دارد در حالی-که اسمکتیت در دشت رسوبی رودخانه ای بیش تر است که علت آن ریزبودن بافت خاک در این ناحیه است تا جایی که باعث قرارگرفتن آن در رده انتی سول شده است. کوارتز در همه خاک-ها وجود داشت به این دلیل که جز کانی مقاوم به هوادیدگی است و در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک از بین نمی رود. چندین پروسه همزمان تحت تاثیر اختلاف در واحد های فیزیوگرافی مانند هوازدگی کانی، تشکیل خاک و شرایط ژئومورفولوژیکی باعث تفاوت معنی دار در اشکال پتاسیم شده است. طبقه بندی خاک ها براساس سیستم usda ,wrb انجام گردید. در بررسی ارتباط فرم های مختلف پتاسیم با خصوصیات شیمیایی و کانی شناسی در سطح یک درصد و پنج درصد همبستگی تشخیص داده شد. بین اشکال پتاسیم با درصد رس رابطه معنی دار مثبت وجود دارد. از لحاظ تحول پروفیل خاک و ارتباط آن با شکل های پتاسیم خاک ها، در چهار راسته ورتی سولز، انتی سولز، اینسپتی سولز و مالی سولز قرارگرفتند و شکل های پتاسیم در رده ورتی سولز به دلیل رس زیاد و اسمکتیت غالب بیشتر از سایر رده ها بود.
حیدر حسن زاده علیرضا واعظی
فرسایش پذیری خاک بیانگر حساسیت خاک به فرایندهای فرسایشی است که بنا به تعریف آسانی جداشدن ذرات خاک تحت پاشمان و یا نیروی جریان سطحی را بیان می کند. بافت خاک یکی از مهم-ترین ویژگی های خاک است که بر سایر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و هیدرولوژیکی خاک اثر گذاشته و می تواند عامل فرسایش پذیری خاک را تحت تاثیر قرار دهد. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر بافت خاک بر فرسایش پذیری آن در منطقه ای نیمه خشک در استان زنجان طی سال 1391 انجام گرفت. پس از بررسی خاک های سطح استان، 10 خاک با بافت مختلف (رسی، لوم رسی، رسی سیلتی، لوم، لوم رسی سیلتی، لوم رسی شنی، لوم سیلتی، لوم شنی، شنی لومی و شنی) شناسایی شد. از هر خاک نمونه 500 کیلوگرمی برداشت و به زمینی با شیب یکنواخت 8 درصد منتقل شد. خاک ها به کرت های آزمایشی با ابعاد 60×80 سانتی متر و عمق 20 سانتی متر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار ریخته شدند. کرت ها در برابر 10 رخداد باران شبیه سازی شده با شدت ثابت 55 میلی متر بر ساعت و مدت 30 دقیقه قرار گرفتند. مقدار رواناب و رسوب در هر رخداد، با استفاده از مخزن نصب شده در خروجی کرت های آزمایشی اندازه گیری شد. عامل فرسایش پذیری خاک بر اساس میزان هدررفت خاک در واحد عامل فرسایندگی باران به دست آمد. تفاوت خاک ها از نظر تولید رواناب و رسوب با استفاده از آزمون مقایسه میانگین بررسی شد. ماتریس همبستگی بین عامل فرسایش پذیری خاک و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک محاسبه شد و رابطه بین رواناب و رسوب و ویژگی های خاک به روش رگرسیون خطی چندگانه به دست آمد. از روش تجزیه رگرسیونی چندگانه به منظور دستیابی به مدل تجربی برای پیش بینی عامل فرسایش پذیری خاک استفاده شد. بر اساس نتایج تفاوتی معنی دار بین بافت های مختلف خاک از نظر فرسایش پذیری خاک وجود داشت (001/0p<). بالاترین فرسایش پذیری خاک (019/0 تن ساعت در مگاژول میلی متر) و پایین ترین آن (صفر تن ساعت در مگاژول میلی متر) به ترتیب در خاک لوم سیلتی و خاک های شن لومی و شنی مشاهده شد. فرسایش پذیری خاک رابطه ای معنی دار با تولید رواناب در خاک ها داشت (001/0p< ,91/0r2=). رخداد بارندگی از مهم ترین عوامل موثر بر رواناب (001/0p<) و فرسایش پذیری خاک (001/0p<) بود. فرسایش پذیری خاک تحت تاثیر ویژگی های فیزیکی (سنگریزه، شن، سیلت، رس، جرم مخصوص ظاهری، رطوبت اولیه و هدایت هیدرولیکی اشباع) و شیمیایی خاک (درصد سدیم تبادلی و گچ) قرار گرفت. به منظور دستیابی به مثلث فرسایش پذیری خاک، معادله رگرسیون خطی چندگانه بر اساس درصد ذرات شن، سیلت و رس ارائه شد.
مهسا کاظمی پور اسفهلان محمد حسین محمدی
منحنی رطوبتی از ویژگی های بنیادی خاک است که برای مدل سازی جریان آب و انتقال توامان آب و املاح در بخش غیراشباع خاک، آب قابل استفاده گیاه و تغذیه و استخراج آب های زیرزمینی کاربرد دارد. بدلیل اینکه اندازه گیری مستقیم منحنی رطوبتی خاک وقت گیر و پرهزینه می باشد، روش های غیرمستقیم جهت برآورد آن مورد توجه قرار گرفته است. از مهمترین راه کارهای موجود ایجاد یک رابطه تجربی بین تعدادی از خصوصیات زود یافت خاک مانند بافت خاک، جرم مخصوص ظاهری و میزان ماده آلی با خصوصیات هیدرولیکی خاک می باشد. با توجه به اهمیت منحنی رطوبتی و اینکه اندازه گیری حدود روانی و خمیری نسبتا ساده است، این تحقیق به منظور بررسی برآورد منحنی رطوبتی خاک با استفاده از حدود آتربرگ و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی می باشد. در این پژوهش تعداد 28 نمونه خاک از منطقه زنجان به روش نمونه برداری کاملا تصادفی از دو عمق 0-20 و 20-40 سانتی متری برداشت شد. منحنی رطوبتی خاک ها، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و حدود آتربرگ خاک ها به روش های استاندارد اندازه گیری شدند. رطوبت خاک ها در مکش های مختلف به عنوان متغیر وابسته و سایر خصوصیات خاک به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد(توابع تبدیلی نقطه ای) و پس از نرمال کردن داده ها و بررسی میزان همبستگی جزیی، به روش گام به گام توسط رگرسیون چندگانه مدل سازی و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین خصوصیات اندازه گیری شده، درصد رس، جرم مخصوص ظاهری، حد روانی و خمیری و در بین متغیرهای ترکیبی حاصل ضرب درصد رس در حد روانی بیشترین همبستگی را با مقدار رطوبت دارند. استفاده از حدود آتربرگ(حدود روانی و خمیری) در ایجاد توابع نقطه ایی برای برآورد صحیح و آسان منحنی رطوبتی مفید و موثر است بررسی مقادیر رطوبت برآورد شده و اندازه گیری شده در کلیه مکش-ها نشان داد که توابع پیشنهادی جهت برآورد منحنی رطوبتی از دقت مناسبی برخوردار می-باشد(ضریب تبیین 89% و rmse 11/0). نتایج نشان داد که مقدار دقت توابع نقطه ای توسعه داده شده با افزایش مکش ماتریک خاک تا حدودی افزایش می یابد که دلیل احتمالی آن به تغییرپذیری و حساسیت کم مقدار رطوبت در مکش های بالاتر می باشد. در این مطالعه رابطه معنی داری بین پارامترهای مدل های منحنی رطوبتی رایج و خصوصیات اولیه خاک مشاهده نگردید که می تواند بدلیل تاثیرپذیری بالای مقادیر پارامتر از یکدیگر باشد.
محمد حسین محمدی مریم اصغری
مباحث مربوط به آزاد سازی تجاری و اثر آن بر روی محیط زیست موضوعی است که از اواخر 1997 با گسترش تجارت جهانی اهمیت زیادی یافته است. مطالعات گذشته نشان می دهد که تاکنون اتفاق نظری میان نتایج بدست آمده در این موضوع نبوده و دانشمندان به یک اجماع خاص در این زمینه نرسیده اند. این پژوهش اثر آزاد سازی تجاری در بخش صنعت را بر روی کیفیت محیط زیست ایران مورد بررسی قرار می دهد. همچنین، فرضیه پناهندگی آلودگی در کشور ایران مورد آزمون قرار می گیرد. برای انجام مطالعه تجربی اثر آزاد سازی تجاری روی محیط زیست درقالب اثر مستقیم روی محیط زیست و اثر غیر مستقیم از طریق افزایش رشد و سپس اثر افزایش رشد روی محیط زیست مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده با استفاده از داده های پانل در بخشهای مختلف صنعت ایران برای سالهای 1388 ـ 1338 حاکی از آن است که آزاد سازی تجاری بخشهای مختلف صنعت ایران باعث کاهش کیفیت محیط زیست می شود.
مهران بهتری علی رضا واعظی
رطوبت اولیه خاک یک نقشی اساسی در نفوذپذیری آب طی بارندگی دارد. از این رو این عامل با تاثیر بر رواناب بر هدررفت خاک اثر می گذارد. این تحقیق به منظور بررسی تغییرات نفوذ آب به خاک و تولید رواناب و رسوب در سطوح مختلف رطوبتی در خاک های با بافت مختلف تحت باران شبیه سازی شده انجام گرفت. این پژوهش در سه نوع بافت خاک (لومی، لوم شنی و لوم رس شنی) با چهار سطح رطوبتی اولیه هر کدام در سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی در دامنه ای شیب دار در دانشگاه زنجان در سال 1390 اجرا گردید. در هر خاک 12 کرت به ابعاد cm80 ×cm 60 در امتداد شیب ایجاد شد. ابتدا خاک داخل کرت ها به روش آبیاری ثقلی اشباع شد و در فواصل زمانی 1، 4، 7 و 10 روز پس از اشباع سازی، رطوبت جرمی خاک ها تعیین شد. هر کرت تحت پنج رخداد باران شبیه سازی شده با شدت 55 میلی متر بر ساعت و مدت 30 دقیقه با فاصله زمانی ده روزه قرار گرفت. رواناب و رسوب تولید شده در فواصل زمانی مختلف از آغاز بارندگی جمع آوری و تعیین گردید. سرعت نفوذ آب به خاک به روش بیلان آبی (بارندگی) و استوانه مضاعف (ستون آب) در هر خاک به دست آمد. مدل های مختلف نفوذ آب به خاک (کوستیاکوف، کوستیاکوف-لوییز، هورتون، حفاظت خاک آمریکا، گرین آمپت و فیلیپ) بر داده های نفوذ مشاهده شده در روش استوانه مضاعف برازش داده شدند. نتایج نشان داد که بافت خاک و نیز روز پس از اشباع سازی کرت ها هر دو اثری معنی دار بر مقدار رطوبت اولیه خاک داشتند (001/0p<). بین خاک ها تفاوتی معنی دار از نظر تولید رواناب و رسوب وجود داشت. رواناب برخلاف رسوب همبستگی معنی دار مثبتی با رطوبت اولیه خاک ها داشت (001/0p<، 56/0r=). ارزیابی مدل های نفوذ با استفاده از آماره هایی مانند ضریب تبیین (r2)، میانگین ریشه مربعات خطا (rmse) و شاخص آکاییک (aic) نشان داد که مدل هورتون بهترین تخمین را برای سرعت نفوذ در منطقه مطالعاتی داشته است.
یاسر طالبی کلان محمد حسین محمدی
تغییرکاربری اراضی بر روی فرآیندهای هیدرولوژیکی خاک تاثیر می گذارد که فرآیند نفوذ آب به خاک یکی از آنها است. تغییرات مکانی نفوذپذیری خاک نقشی بسیار مهم در فرآیندهای هیدرولوژیک ایفا می کند. تغییر پذیری این فرآیند متاثر از ویژگی های ذاتی و غیر ذاتی اراضی می باشد. هدف از این تحقیق بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و خصوصیات نفوذ آب به خاک در اثر تغییر کاربری اراضی و تعیین بهترین معادله نفوذ است. بنابراین نفوذ آب به خاک در هفت منطقه از استان زنجان و یک نقطه از استان اردبیل در سه کاربری بایر، زراعی و باغی اندازه گیری شد. اندازه گیری نفوذ در هر کاربری به روش استوانه مضاعف با سه تکرار انجام شد. هم چنین مدل های کوستیاکوف، کوستیاکوف-لوئیس، هورتون، سازمان حفاظت خاک آمریکا برای تخمین نفوذ آب در خاک به کار گرفته شد. جهت تعیین بهترین مدل، معیارهای سنجش خطا شامل rmse (ریشه میانگین مربعات خطا) و r2 (ضریب تبیین) برای هر محاسبه گردید. میانگین ارتفاع آب نفوذ یافته و سرعت نفوذ نهایی در هر کاربری تعیین شد. بر اساس نتایج نفوذ تجمعی در کاربری زراعی و باغی بیشتر از کاربری بایر بود، هم چنین میانگین ارتفاع آب نفوذ یافته و سرعت نفوذ اولیه و نهایی در کاربری زراعی و باغی بیش تر از کاربری بایر بود. بر اساس نتایج بدست آمده، هدایت هیدرولیکی اشباع در کاربری زراعی و باغی بیشتر از بایر بود. هم چنین، تغییر کاربری اراضی از بایر به زراعی و باغی باعث کاهش 8/0-8/3 درصدی جرم مخصوص حقیقی شد. در تمام پروفیل های مورد مطالعه از سطح به عمق، هدایت هیدرولیکی اشباع کاهش و جرم مخصوص حقیقی افزایش یافت. بیشترین و کمترین مقدار هدایت هیدرولیکی اشباع به ترتیب در عمق های 0-20 سانتی متری و 80-100 سانتی متری اندازه گیری شدند. درصد ماده آلی در تمام پروفیل های مورد مطالعه از سطح به عمق کاهش و میزان آهک، واکنش و هدایت الکتریکی از سطح به عمق افزایش یافت. در کاربری بایر مدل هورتون دارای بیشترین دقت (999/0 = r2) در برآورد نفوذ تجمعی آب در خاک بود. ولی در کاربری زراعی و باغی مدل کوستیاکوف-لوئیس نسبت به بقیه مدل ها دقت بیشتری داشت (997/0 = r2). مقدار رطوبت حجمی به ازای هر مکش خاص در اکثر مناطق مطالعاتی (به جز ایده لو) در کاربری زراعی و باغی بیشتر از کاربری بایر بود. بیشترین میزان همبستگی بین رطوبت حجمی اشباع، ظرفیت زراعی و پژمردگی دائم با درصد رس و شن مشاهده گردید (001/0p<).
فرزانه نوذری افشین توکلی
چکیده به منظور بررسی خصوصیات فیزیولوژیک مرتبط با مقاومت به خشکی و عملکرد ارقام بهاره گلرنگ آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زنجان در فروردین ماه سال 1390 به صورت طرح اسپیلت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی آبیاری در دو سطح کنترل و تنش خشکی (قطع آبیاری تا رسیدن پتانسیل آب خاک به 8/1- مگاپاسکال و سپس آبیاری مجدد) و فاکتور فرعی 5 رقم گلرنگ بهاره شامل: گلدشت، زنده رود، سینا، mec191 و mec85بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اعمال تنش خشکی تأثیر معنی داری بر تعداد دانه در طبق و تعداد طبق در بوته عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد روغن و شاخص برداشت داشت ولی بر وزن هزار دانه تاثیر معنی داری نداشت. ارقام از نظر تمام صفات مذکور تفاوت معنی داری نشان دادند. نتایج تجزیه واریانس تاثیر معنی دار اثر تنش خشکی را بر سرعت فتوسنتز، محتوی نسبی آب، نشت الکترولیت، محتوی مالون-دی آلدهید و آنزیم پراکسیداز نشان داد. همچنین اثر رقم بر محتوی نسبی آب و آنزیم پراکسیداز نیز معنی دار بود. نتایج مقایسات میانگین نشان داد که با اعمال تنش خشکی عملکرد دانه 65/32 درصد و عملکرد روغن 33/33 درصد به طور معنی داری کاهش یافتند و باعث افزایش معنی دار محتوی مالون دی-آلدهید و آنزیم پراکسیداز شد. در بین ارقام بالاترین میزان عملکرد دانه و عملکرد روغن مربوط به رقم زنده رود و mec191 و پایین ترین میزان مربوط به رقم سینا بود. همچنین بالاترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز را رقم mec85 و گلدشت و پایین ترین میزان را رقم mec191 دارا بود. ضرایب همبستگی نیز نشان داد که عملکرد دانه با صفاتی مثل سرعت فتوسنتز و rwc همبستگی مثبت و معنی دار و با نشت الکترولیت همبستگی منفی و معنی داری دارد. نتایج نشان داد که از بین پنج رقم مورد مطالعه، رقم سینا بدلیل افت عملکرد پایین (9/19 درصد) متحمل ترین رقم به تنش خشکی محسوب می شود همچنین رقم زنده رود بدلیل داشتن عملکرد بالا در شرایط تنش و کنترل مناسبترین رقم شناخته شد.
علی بکویردی محمد حسین محمدی
فاصله گرفتن از مکتب تبشیری، استعماری و اقبال به رویکرد علمی داعیه ای است که امروزه مستشرقان بر آن تأکید دارند، امّا این که تا چه اندازه این ادّعا واقعیّت دارد جای تأمل و بررسی است. آنچه که واضح است، انتشار برخی آثار از خاورشناسان است که به طور زیرکانه و تهاجمی و در برخی موارد به صورت علنی به نقد و نفی باورهای ملّی و مذهبی أقوام و ادیان شرقی پرداخته اند و همین مسئله بر علمی بودن رویکرد مستشرقان خدشه وارد می کند. مباحث علوم قرآنی و تفسیر، دو محور اساسی است که مطالعات استشراقی در رابطه با اسلام و قرآن با آن مواجه است. اهمیّت توجه به روش و رویکرد مستشرق زمانی فزونی می یابدکه آثار خاورشناسی در قالب کتاب، مقاله و... منتشر شده و در اختیار خواننده قرار می گیرد چراکه خاورشناسان در بسیاری از آثار خود مطالب زهراگین را در قالب و پوشش علمی به ذهن خوانندگان این آثار تزریق می کنند. ایگناس گلدزیهر از جمله مستشرقانی است که وارد این عرصه شده است. کتاب مذاهب التفسیرالاسلامی که در آن آثار تفسیری فرق اسلامی از قرآن کریم محور پژوهش قرار گرفته است، نمونه ای بارز از آثار استشراقی است که در این نوشتار نیز منبع آراء گلدزیهر در رابطه با موضع شیعه نسبت به قرآن، در نظر گرفته شده است. گلدزیهر بحث خود را پیرامون گرایش های تفسیری مسلمانان به گونه ای ساختار شناسانه پی گیری نموده و عقیده-پژوهی را در دسته بندی تفاسیر قرآن ابزار خود ساخته. برخی از پیش فرض های نادرست مثل مضطرب بودن متن قرآن، مصلحت جویانه و غرض ورزانه بودن تفسیر مفسّران، او را از نگاه واقع بینانه و جامع نگر به آثار تفسیری شیعیان باز داشته است. بحث قرآن است، قرآنی که ارزش عقیده اشخاص و گروه ها نسبت به آن تعیین می گردد و اصلی اساسی و پذیرفته شده در میان مسلمانان است، محوری ترین بحث که نظرات «گلدزیهر» در این کتاب حول آن دور می زند، به عقید? غالب کسانی که آراء و شخصیّت «گلدزیهر» را مورد ارزیابی قرار داده اند، وی در بررسی آثار اسلامی رویکرد اسلام ستیزانه داشته و در دفاع از یهودیّت راه افراط را پیموده است. «گلدزیهر» که در بررسی آثار تفسیری شیعیان پیوسته اثبات تحریف قرآن را در دستور کار داشته است، سعی می کند با کنار هم چیدن دلایل ظنّی و بی پایه اعتقاد شیعیان به قرآن حاضر را سست و دوگانه نشان دهد. روش او در این کار این است که اختلافات مذهبی را به قران کشانده و آن ها را برجسته می سازد یا به روایات غیر مستند متوسّل شده و براساس یک روایت تفسیری در یک کتاب تفسیری از شیعیان عقیده ای را مطرح ساخته و آن را به تمام مذهب تشیّع تعمیم می دهد. با مطرح ساختن بحث مصحف علی و دو سور? ساختگی نورین و ولایت، تفسیر شیعیان را نشأت گرفته از تعصّب مذهبی و ناظر به تقدیس ائمّه در کنار محرّف دانستن قرآن، معرّفی می کند. استناد به کتب نامطمئن و متعلّق به فرق دیگر، کم توجّهی به نظرات صاحب نظران شیعه در رابطه با قرآن، عدم توجّه به تمام ابعاد تفسیری و قرآن پژوهی شیعیان از جمله اشکالات وارد بر تفسیر پژوهی «گلدزیهر» است تلاش نگارنده در این نوشتار بر این بوده است که ضمن تحلیل نظرات «گلدزیهر» با ارائه دلایل عقلی و نقلی به تبیین حقیقت پرداخته و چهره ای واقعی از شیعیان و عقایدشان نسبت به قرآن کریم نشان دهد. واژگان کلیدی: بررسی ، آراء ، گلدزیهر ، شیعه ، تحریف ، قرآن
محمد حسین محمدی محمد دوستار
نظر به پیشرفت روزافزون فن آوریهای ارتباطی و ظهور و بروز رسانه های جدید ارتباط جمعی شرکتها و بنگاهها اقدام به طرح ریزی و اجرای اشکال جدیدی از کسب و کار و ارتباط با مشتریان نموده اند که بازاریابی الکترونیکی و تبلیغات اینترنتی دو گونه از این انواع می باشند. در اثربخشی تبلیغات اینترنتی ابعاد گوناگونی می توانند دخیل باشند که همه این ابعاد را می توان در سه گروه عناصر ظاهری، محتوایی و تعاملی تبلیغ اینترنتی دسته بندی کرد. عناصر تعاملی ویژگی بارز تبلیغات اینترنتی در قیاس با تبلیغات از طریق سایر رسانه هاست. در بازاریابی الکترونیکی ارتباط با مشتری مهم ترین متغیر است. از نگاه نقش تبلیغات در آن هم سه متغیر آگاهی دادن به مشتری، متقاعد کردن وی و یادآوری به او دخیل می شوند. موضوع این تحقیق بررسی وجود همبستگی میان عناصر تبلیغ اینترنتی و بازاریابی الکترونیکی و اولویت بندی آنهاست. 12 فرضیه برای این پژوهش مطرح می گردد که عبارتند از: 1- عناصر ظاهری تبلیغ اینترنتی بر روی ارتباط با مشتری موثر است. 2- عناصر ظاهری تبلیغ اینترنتی بر روی آگاهی دادن به مشتری موثر است. 3- عناصر ظاهری تبلیغ اینترنتی بر روی متقاعد کردن مشتری موثر است. 4- عناصر ظاهری تبلیغ اینترنتی بر روی یادآوری محصول به مشتری موثر است. 5- عناصر محتوایی تبلیغ اینترنتی بر روی ارتباط با مشتری موثر است. 6- عناصر محتوایی تبلیغ اینترنتی بر روی آگاهی دادن به مشتری موثر است. 7- عناصر محتوایی تبلیغ اینترنتی بر روی متقاعد کردن مشتری موثر است. 8- عناصر محتوایی تبلیغ اینترنتی بر یادآوری محصول به مشتری موثر است. 9- عناصر تعاملی تبلیغ اینترنتی بر روی ارتباط با مشتری موثر است. 10- عناصر تعاملی تبلیغ اینترنتی بر روی آگاهی دادن به مشتری موثر است. 11- عناصر تعاملی تبلیغ اینترنتی بر روی متقاعد کردن مشتری موثر است. 12- عناصر تعاملی تبلیغ اینترنتی بر روی یادآوری محصول به مشتری موثر است. روش تحقیق شامل دو مرحله کتابخانه ای و میدانی است. مرحله میدانی با ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام گردید. پایایی ابزار محقق ساخته توسط آلفای کرونباخ تأیید شده و سپس در اختیار نمونه قرار داده شده است. نمونه تعداد 318 نفر از کاربران اینترنتی هستند که سابقه کار با اینترنت پرسرعت پارس آنلاین را دارا باشند. با توجه به نرمال بودن نمونه تحقیق از پاسخنامه ها آزمون همبستگی پیرسون به عمل آمد که بدین ترتیب تمام فرضیه ها با سطح اطمینان 99% تأیید گردیدند. سپس از نتایج آزمون فریدمن گرفته شد تا اولویت بندی بین عناصر تبلیغ صورت بگیرد که به ترتیب عناصر تعاملی، محتوایی و سپس ظاهری در رده بندی قرار گرفتند. پیشنهاد اصلی این پژوهش این است که از طریق تبلیغات اینترنتی می توان بیشتر بر روی ارتباط با مشتری و یادآوری محصول و مارک به او اثر گذاشت و برای متقاعد کردن و آگاهی دادن باید از فعالیتهای بازاریابی دیگر هم بهره جست. در تبلیغ اینترنتی هم برای اثربخشی بیشتر باید بر روی عوامل تعاملی تمرکز کرد آنچنانکه میزان همبستگی فرضیه ها و همچنین آزمون فریدمن نشان می دهد. سپس باید محتوایی مناسب طرای نمود و در مرحله سوم به عوامل ظاهری پرداخت که درجه کمتری از اهمیت را دارا هستند. این پژوهش از اردیبهشت 1391 با نوشتن طرح پژوهشی آغاز گردیده و در دی ماه 1391 تکمیل گردیده است.
دلارام ترابی جعفر نیکبخت
یکی از مشکلاتی و محدودیت های استفاده از آبیاری قطره ای در آب های دارای ترکیبات کلسیم، گرفتگی خروجی قطره چکان به مرور زمان می باشد. این شرایط موجب از بین رفتن یکنواختی توزیع آب توسط سیستم می گردد. یکی از روش های موثری که در سال های اخیر جهت ممانعت از ایجاد رسوب کربنات کلسیم در آبیاری قطره ای از آن استفاده می شود، عبور دادن آب آبیاری از یک میدان مغناطیسی ثابت می باشد. در تحقیق حاضر اثر عبور دادن آب آبیاری حاوی رسوبات کلسیم از میدان مغناطیسی بر گرفتگی 3 نوع قطره چکان مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زنجان بر روی زمین مسطح در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و به صورت آزمایش فاکتوریل و در 4 تکرار انجام شد. عامل های آزمایش نوع قطره چکان در سه سطح (طولانی مسیر، نتافیم و میکروفلاپر) و نوع آب در دو سطح شامل آب عبور یافته از میدان مغناطیس و عدم عبور از آن بود. تعداد قطره چکان های مورد استفاده از هر نوع قطره چکان 80 عدد بود که بر روی 4 لاترال 10 متری به فاصله نیم متر از یکدیگر نصب شد. اندازه گیری دبی قطره چکان ها، هر 10 روز یک بار صورت گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر نوع آب بر دبی متوسط در قطره چکان های طولانی مسیر و نتافیم معنی دار بود اما در قطره چکان میکروفلاپر این تأثیر معنی دار نبود. بر اساس نتایج در انتهای دوره آزمایش، متوسط دبی در قطره چکان طولانی مسیر در آب مغناطیسی 02/4 لیتر در ساعت و در آب غیر مغناطیسی 55/3 لیتر در ساعت بود که این اختلاف معنی دار بود. مقادیر فوق برای قطره چکان نتافیم به ترتیب 12/4 و 04/4 لیتر در ساعت (اختلاف معنی دار( و میکروفلاپر 26/4 و 25/4 لیتر بر ساعت (به ترتیب و اختلاف غیر معنی دار) بود.
زهرا رمضانی علی رضا واعظی
خاک های مناطق خشک و نیمه خشک عموماً کربن آلی پایین، شوری و سدیم بالا، کانی های رس قابل انبساط بالا و پوشش گیاهی ضعیف دارند. تحت چنین شرایطی اغلب پایداری ساختمان خاک پایین است. قرارگیری خاک این مناطق در معرض ضربه قطرات باران، منجر به شکسته شدن خاکدانه ها و تشکیل اندوده و در نهایت تشکیل سله در سطح خاک می شود. اندوده یا سله ویژگی مختلف خاک سطحی از جمله تخلخل، مقاومت فروروی و زبری را تحت تأثیر قرار می دهد. این پدیده بر حرکت آب در خاک و در نتیجه تولید رواناب و هدررفت خاک موثر است. از این رو افزایش رواناب سطحی و فرسایش خاک در مناطق خشک و نیمه خشک یک مشکل جدی در زمینه هدررفت آب و تخریب خاک است. جلوگیری از هدررفت آب و فرسایش خاک نیاز به درک و پیش بینی چگونگی تخریب خاک و تشکیل اندوده و سله دارد. بنابراین هدف از این پژوهش مطالعه تغییرات زمانی تشکیل اندوده و سله در خاک های مختلف تحت شیب های متفاوت بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در سه بافت خاک (رسی، لومی و لوم رس شنی)، در چهار شیب (5، 10، 15 و 20%)، در چهار تداوم باران (15، 30، 45 و 60 دقیقه) در دو تکراردر سال 1392 انجام شد. در کل 96 واحد آزمایشی (2×4×4×3) شامل فلوم های محتوی نمونه های خاک (قطر الک 12 (cm مورد بررسی قرار گرفت و رواناب و هدررفت خاک حاصله از باران های شبیه سازی شده و برخی ویژگی های فیزیکی خاک (ضخامت سله، قطر خاکدانه ها، مقاومت فروروی و هدایت هیدرولیکی اشباع) در آن ها اندازه گیری شد. فلوم های محتوی خاک در معرض باران شبیه سازی شده با شدت ثابت mm.h-1 69 تحت تداوم ها باران و شیب های فوق الذکر قرار گرفتند. بر اساس نتایج، بیش ترین تخریب خاکدانه (60/56 %) و ضخامت سله (cm10) در خاک لوم رس شنی رخ داد، در حالی که این مقادیر در خاک لومی کم ترین بود (به ترتیب 35/29 % و cm 52/0). تغییرات ویژگی های فیزیکی خاک طی بارندگی، به خصوص در شیب های بالاتر عامل تولید رواناب و در نتیجه هدررفت خاک بود. بالاترین میزان رواناب (mm/cm2 96/1) و هدررفت خاک ( g/cm284/1) در خاک لوم رس شنی رخ داد، در حالی که کم ترین مقدار آن ها در خاک لومی مشاهده شد (به ترتیب mm/cm269/1 و g/cm275/1). تغییرات کم در ویژگی های فیزیکی خاک لومی به سبب پایداری بالای خاکدانه های آن بود، که متأثر از درصد بالای کربنات کلسیم بود. بر خلاف انتظار، خاک رسی نسبت به خاک لومی مقاومت فروروی بالاتر و هدایت هیدرولیکی اشباع کم تر را نشان نداد. خاک رسی همچنین بالاترین تراکم درز و شکاف را نشان داد، که ممکن است به سبب فراوانی بالای کانی های رس قابل انبساط باشد. تمام ویژگی های خاک ها طی بارندگی تغییر یافت به صورتی که بیش ترین تغییر در ویژگی های خاک در طولانی ترین تداوم باران (min 60) رخ داد.
فاطمه مسکینی ویشکائی محمدرضا نیشابوری
بسیاری از مفاهیم بسط داده شده برای برآورد مقدار آب قابل دسترس خاک برای گیاه، تا حدود زیادی نقش ویژگی های گیاه در جذب آب خاک را نادیده گرفته و تنها بر مبنای ویژگی های خاک محاسبه می شوند. اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: 1) وارد کردن ویژگی های گیاه در بازتعریف مفهوم دامنه رطوبت خاک با حداقل محدودیت (llwrm) و توسعه و تعیین توابع وزن دار مناسب با مبنای فیزیکی (بر اساس ویژگی های گیاه و خاک) در محاسبه گنجایش جمعی آب خاک (iwcm) برای دو گیاه گندم و کلزا و2) مقایسه نتایج حاصل از باز تعریف مفاهیم llwrm و iwcm با روش های متداول محاسبه llwr و iwc. این پژوهش به صورت کشت گلخانه ای گندم و کلزا تحت شرایط رطوبتی مختلف خاک (14 تیمار مکش ماتریک خاک) از رطوبت های نزدیک اشباع تا رطوبت کمتر از نقطه پژمردگی دائم با سه تکرار در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی در دو سال متوالی (1391 و 1392) در دو خاک با بافت لوم شنی و لوم رسی انجام شد. رطوبت های مرزی llwrm و iwcm با استفاده از مفاهیم مقاومت هیدرولیکی خاک، سرعت و مقدار آب زهکشی، شدت تنفس ریشه، و نقطه عطف منحنی رطوبتی باز تعریف شدند. نتایج نشان داد که روش های llwr و iwc قادر به توجیه اختلاف شاخص های عملکرد مشاهده شده بین دو گیاه مورد مطالعه (کلزا و گندم) در یک خاک مشخص نیستند. علاوه بر این، تخلخل تهویه ای بحرانی در خاک لوم شنی برای کلزا و گندم به ترتیب برابر با 16 و 13 درصد و در خاک لوم رسی برای هر دو گیاه 17 درصد به دست آمد. در خاک لوم شنی مقدار آب قابل دسترس برآورد شده برای کلزا (cm3 cm-3 126/0) با روش llwrm کمتر از روش llwr (cm3 cm-3 138/0) است. ولی در این خاک مقدار آب قابل استفاده گندم (cm3 cm-3 138/0) که توسط این دو روش برآورد می شود، باهم برابر است. استفاده از روش iwc نیز موجب برآورد کمتر آب قابل دسترس گندم در خاک لوم شنی و برآورد بیشتر آب قابل دسترس گندم و کلزا در خاک لوم رسی گردید. نتایج نشان داد که روش iwcm حاصل از تلفیق تابع وزن دهی شدت جریان زهکشی (?qfc(h)) و شدت تنفس ریشه (?rg/rgmax(h)) در دامنه مرطوب و تابع وزن دهی مقاومت هیدرولیکی خاک (?r(h)) و مقاومت مکانیکی خاک (?sr(h)) در دامنه خشک، بهترین روش برای برآورد میزان آب قابل دسترس خاک برای کلزا و گندم است. مقدار آب قابل دسترس خاک با استفاده از هر دو روش llwrm و iwcm برای هر دو گیاه گندم و کلزا در خاک لوم شنی بیشتر از لوم رسی به دست آمد. نتایج این پژوهش موید توجه کردن به نقش گیاه در تعیین میزان واقعی قابلیت دسترسی آب خاک توسط گیاه است.
محمد حسین محمدی حیدر جهان بخش
از دیرباز فضاهای عمومی شهری نقش بسیار مهمی را در شهرها دارا بوده اند. عملکرد فضاهای عمومی بسیار وسیع و متنوع است و آن ها در کنار برآورده کردن نیازهای مردم، مکانی برای تبادلات فرهنگی و اجتماعی افراد مختلف به شمار می آیند و می-توانند منشا هویتی برای شهر و شهروندان باشند. هدف اصلی در این پژوهش رسیدن به تعریفی از فضای شهری است که با ابزار قرار دادن مفهوم فرهنگی موزه، در بستر میدان شهری سعی در جذب مخاطب وسیع تر، ارتقاء سطح فرهنگ عمومی و ایجاد حس مکان را دارد. بدین منظور از طریق مصاحبه با پنج تن از صاحبنظران در این زمینه و از روش تحلیل محتوا به تدوین چارچوب کلی این فضای تلفیقی پرداخته شده است.
محمد حسین محمدی عباس سام
کانیهای آهندار موجود در خوراک خط فرآوری باطلهی خشک کارخانهی بازیابی هماتیت، اغلب دارای قابلیت القاپذیری مغناطیسی ضعیف هستند. به منظور بازیابی این کانیها از جداکنندهی مغناطیسی شدت بالای تر استفاده میشود. در حال حاضر، به سبب بهینه نبودن شرایط 64 % با تناژ حدود 17 تن برساعت / عملیاتی این جداکننده، عیار آهن در باطله به طور میانگین 75 68 % است. پس مطالعات و آزمایشاتی در زمینهی متغیرهای / است و بازیابی آهن در آن حدود 8 موثر بر کار این جداکننده از قبیل شدت میدان مغناطیسی اعمالی، نوع ماتریس و اندازهی دهانهی آن، سرعت پالپ ورودی و اندازهی ذرات بهینهی خوراک انجام گرفت. برای یافتن شدت میدان % بهینه برای جدایش در آزمایشگاه از ماتریسهای ورق توریشده استفاده شد که بهترین بازیابی 42 و پایینترین عیار باطلهی بدستآمده 72 % بود. همچنین حداکثر میدان مغناطیسی قابل تولید با آنها 0999 گوس بود که قادر به شبیهسازی شدت میدان مغناطیسی جداکنندهی جونز کارخانه نبودند؛ از 3 میلیمتر ساخته شد. این / 2 و 8 / این رو ماتریسهای صفحه شیاردار با فاصلهی بین شیارهای 7 ماتریسها حداکثر میدان مغناطیسی قابل تولید را 6999 گوس افزایش داد. در یک بررسی آزمایشگاهی با ماتریسهای جدید مشخص شد با اعمال شدت میدانی برابر 12999 گوس و استفاده 3 میلیمتر و خوراک با / از ماتریس با فاصلهی بین شیارهای 8 80d 193 میکرون میتوان به کارآیی 31 % دست یافت. همچنین مشخص شد آهن موجود در باطله درگیر با پیریت / جدایشی معادل 3 نیست و به درجهی آزادی لازم رسیده است. در آزمایشی دیگر مشخص شد اگر ذرات کوچکتر از 38 میکرون را از خوراک جدا کنیم و هر قسمت را جداگانه مورد جدایش قرار دهیم، کارآیی 37 % میرسد. با توجه به اینکه بیش از 79 % ذرات موجود در خوراک / جدایش کلی به 36 جداکننده، ریزتر از 38 میکرون بودند، نتیجه گرفتیم که مشکل اصلی جداکنندهی جونز کارخانه وجود درصد زیادی نرمه در آن است.