نام پژوهشگر: محمدعلی تقوی

بررسی ارتباط مفهومی نگرش دینی و نظریه «حکومت دموکراتیک دینی» در آرای عبدالکریم سروش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصادی 1389
  قاسم حبیب زاده   محمدعلی تقوی

این پژوهش در پی آن است که نشان دهد عبدالکریم سروش چگونه حکومت دموکراتیک را نه تنها موافق ارزش های اسلامی نشان می دهد بلکه آن را ملازم با دین و دینداری مومنان معرفی می نماید. لذا سعی بر آن است با بهره گری از برخی نظریات عبدالکریم سروش که زمینه ساز نظریه حکومت دموکراتیک می باشند، مشخص شود وی چگونه بین آرای دینی خود و نظریه مذکور آشتی و ارتباط برقرار می نماید. سروش تلاش دارد با نظریه حکومت دموکراتیک دینی رضایت خلق و خالق همزمان به دست آید. او ابتدا حکومت دموکراتیک را بر اساس آموزه های دینی تبیین می کند اما در نهایت ماهیت این نوع حکومت گرایش به سمت حکومت های صرفاً دموکراتیک پیدا می نماید. به نظر می رسد برداشت هایی که سروش از دین در قالب نظریه های متعدد خود ارائه می دهد و تاکیداتی که در خصوص فرا دینی بودن نظراتی چون پلورالیسم دینی و معرفتی و حکومت دموکراتیک دینی خود دارد، همگی موید این امر می باشند که میان نگرش دینی و نظریه «حکومت دمکراتیک دینی» در آرای عبدالکریم سروش ارتباط مفهومی برقرار است؛ اما این نگرش دینی کاملاً به قرائت عرفی و تاریخمند و به عقلانیت خودبنیاد بشری متکی می باشد. ترتیب پژوهش این گونه خواهد بود که بعد از بیان مقدمه و کلیات طرح که فصل مستقلی را به خود اختصاص داده اند، در فصل دوم و نظرات سروش در باب معرفت دینی، مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم متکفل توضیح حوزه عمل دین از نظر سروش می باشد و در فصل چهارم که به تبیین حکومت دموکراتیک دینی پرداخته، چگونگی ارتباط نظریه حکومت دموکراتیک دینی که نظریه ای سیاسی محسوب می شود با نظریات دین پژوهانه سروش به بحث گذاشته شده است. در پایان نیز به جمع بندی و نتیجه گیری پرداخته شده است.

بررسی اخلاق شهریاری و فضیلت سیاسی در نهج البلاغه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  ماجده حائری   محمدعلی تقوی

یکی از مباحثی که در زمینه سیاست مطرح می¬شود، رابطه آن با اخلاق است. به طور کلی چهار نوع رابطه را میان اخلاق و سیاست می¬توان متصور شد: جدایی اخلاق و سیاست، یگانگی اخلاق و سیاست، تبعیت اخلاق از سیاست و اخلاق دو سطحی. اگر بپذیریم که میان اخلاق و سیاست رابطه وجود دارد، باید مشخص شود این رابطه در چه حوزه¬هایی از سیاست مطرح است. این حوزه¬ها را بر حسب کارگزار می¬توان به دو دسته تقسیم کرد: «اخلاق شهروندی» و «اخلاق شهریاری»، که «فضیلت سیاسی» متضمن هر دوی این مفاهیم می¬باشد. در این پژوهش مفهوم فضیلت سیاسی در نهج البلاغه بررسی می¬شود. پس از بیان مباحث نظری در زمینه رابطه اخلاق و سیاست و مفاهیم پژوهش، با بازخوانی نهج البلاغه، دیدگاه امام علی (ع) در زمینه این دو مفهوم تبیین می¬گردد. سوال اصلی پژوهش عبارت است از این که: «نهج البلاغه امام علی (ع) مبیّن چه دیدگاهی درباره اخلاق شهریاری و فضیلت سیاسی است؟» فرضیه پژوهش نیز این گونه مطرح شده است که: «از منظر نهج البلاغه، 1. چون اعمال سیاستمداران معطوف به مصلحت عمومی و متضمّن مسئولیت در قبال جمع است، ضوابط اخلاقی حاکم بر آن با ضوابط اخلاق فردی مردم عادی تا حدی متفاوت است؛ 2. از آن جا که دولت باید هدفی اخلاقی داشته باشد و سعادت جمعی را تامین کند، حضور سیاسی متعهدانه، چه در مقام سیاستمدار و چه در مقام شهروند، ضرورت دارد.» کلید واژه¬ها: اخلاق، اخلاق شهریاری، سیاست، فضیلت سیاسی، نهج البلاغه

بررسی مقایسه ای رویکرد آیت الله مطهری و سید قطب به نوگرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری 1393
  امیر علیپور یزدی   مرتضی منشادی

این تحقیق، تفکرات سیاسی استاد مرتضی مطهری و سید قطب، در چگونگی رویکرد ایشان به نوگرایی و مدرنیته را مورد مقایسه قرار می دهد. استاد مطهری به عنوان یکی از برجسته ترین شاگردان و یاران امام خمینی(ره) در پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاثیر به سزایی گذاشت، اندیشه های ایشان میان مسلمانان و اندیشمندان زیادی در عالم اسلام در حوزه های سیاسی، فلسفی، اجتماعی، تاریخی و . . . نفوذ فراوانی داشته است. استاد مطهری دارای رویکردی معتدل و میانه رو است که در مواجهه با نوگرایی همین رویه را ادامه داده و در پاسخ گویی به نیازهای جامعه مسلمانان بر اساس مقتضیات زمان نظریه پردازی نموده است. سید قطب که شهرت وی بیشتر به سبب تاثیر اصول گرایی اسلامی بر تحولات اجتماعی و سیاسی می باشد. رویکردی رادیکالی و تندروانه دارد. نظرات او در جهت گیری اخوان المسلمین مصر موثر بوده است و موجب حرکت های تند جهادی و انقلابی گری در این گروه گردیده است. وی به عنوان یکی از پایه گذاران روشنفکری جنبش بنیادگرایی اسلامی مدرن و معمار اسلام رادیکال و پدر جنبش های افراطی مسلمانان در سراسر جهان معرفی می شود. سئوال تحقیق این است که : چه تفاوت ها و مشابهت هایی میان اندیشه های آیت الله مطهری و سید قطب در زمینه نوگرایی وجود دارد؟ فرضیه تحقیق بر این است که هر دو اندیشمند، نوگرایی به شیوه غربی و جدا از اسلام را مردود دانسته اند. لکن در تقابل با اندیشه نوگرایی غرب، استاد مطهری مشی میانه روانه و سید قطب رویکردی بنیادگرایانه را اتخاذ نموده اند. چارچوبه حاکم بر این تحقیق بر اساس رویکرد تاریخی و روش آن تفسیری، توصیفی و مقایسه ای است. واژگان کلیدی : اسلام، آیت الله مطهری، حکومت اسلامی، سید قطب، نوگرایی.

بررسی تطبیقی عوامل عقب ماندگی مسلمین و راه های برون رفت از آن در آراء فتح الله گولن و علی شریعتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  محمدرضا ملایی   محمدعلی تقوی

به اذعان بسیاری از اندیشمندان مسلمان، جوامع اسلامی پس از یک دوره ی طلایی تمدنی و فرهنگی دچار رکود و نزول شده اند و این امر در قرون اخیر بخصوص زمانی که مسلمین با غرب تماس گسترده تری برقرار کردند به صورت آشکارتری نمود پیدا کرد. مسلمین پس آگاهی به عقب ماندگی خویش نسبت به غرب، به روش های مختلف به این امر واکنش نشان دادند و در پی چاره جویی بر آمدند. در این رساله چرایی عقب ماندگی مسلمین و راه های برون رفت از آن در آراء دو تن از متفکران مسلمان معاصر یعنی علی شریعتی و فتح الله گولن مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و هم چنین با بهره گیری از سخنرانی ها و منابع اینترنتی به توصیف، تحلیل و تفسیر آراء دو اندیشمند در راستای موضوع مدنظر پرداخته شده است. بر اساس یافته های این پژوهش به نظر می رسد گولن و شریعتی هردو به موضوع عقب ماندگی مسلمین توجه زیادی داشته اند. هردو اندیشمند به عوامل سیاسی و اجتماعی –فرهنگی عقب ماندگی اشاره می کنند، اما اصلی ترین عامل داخلی را دور شدن از اسلام واقعی می دانند و برای برون رفت از عقب ماندگی نیز ارائه یک نگاه نو به اسلام را ضروری می شمارند. در ارتباط با عوامل خارجی نیز تاکید آن ها بر امور مرتبط با غرب از جمله استعمار، تسلط فرهنگ و ارزش های غربی و برخورد نادرست با غرب است. هردو به لزوم اتخاذ استراتژی درست و آگاهانه در قبال غرب تاکید می کنند. شریعتی تلاش می-کند اسلام را در قالب یک ایدئولوژی پویا مطرح کند که دارای برنامه های جامعی برای زندگی بشری است تا از این طریق تحرک و بیداری را به جامعه ی اسلامی بازگرداند و گولن نیز با تاکید بر ایمان و اخلاق، مسلمین را در عین پایبندی به ایمان به حضور پررنگ در عرصه های اجتماعی دعوت می کند.