نام پژوهشگر: حمید زارع ابیانه
الهام فرخی حمید زارع ابیانه
با توجه به ضریب رشد جمعیت جهانی که سالانه بیش از 1/8 درصد است و محدود بودن امکانات افزایش تولید محصولات کشاورزی، کاهش مصرف نهاده های کشاورزی (آب و کود) امری ضروری می باشد. برای صرفه جویی در مصرف این دو نهاده آگاهی از وضعیت رطوبت و مواد غذایی در خاک طی دوره رشد محصول لازم می باشد. انجام آزمایش های مزرعه ای برای تعیین مقدار بهینه آب مصرفی و مواد غذایی مورد نیاز، وقت گیر و پرهزینه بوده، بنابراین استفاده از مدل های کامپیوتری رایج شده است. ولی قبل از به کارگیری چنین مدل هایی، درستی نتایج آن ها باید در مقایسه با نتایج آزمایش های مزرعه ای ارزیابی شود. به منظور ارزیابی دو مدل swap و hydrus-1d در برآورد میزان رطوبت و نیتروژن تحت مدیریت سیستم کودآبیاری قطره ای، آزمایشی در سال 1385 در مرکز تحقیقات کشاورزی شاهرود- بسطام انجام شد. مزرعه آزمایشی شامل 9 کرت به ابعاد 3×3 بود که در هر کرت، 5 لاترال و 10 ردیف گیاه وجود داشت. دور و میزان آب آبیاری براساس نیاز آبی گیاه در طول دوره رشد تعیین شد. لذا نیاز آبی پیاز از طریق آمار تشتک تبخیر به مدت 5 سال، برآورد گردید و در اختیار گیاه قرار گرفت. کود مورد نیاز براساس منابع متعدد، تعیین شد. در این پژوهش دور آبیاری 2 روز و دور کودآبیاری 6 روز در نظر گرفته شد. نمونه برداری از خاک به منظور تعیین مقدار رطوبت و نیتروژن موجود، با فاصله یک ماه در طول فصل رشد از 4 عمق خاک صورت گرفت. برای شبیه سازی توزیع رطوبت و غلظت نیتروژن، ابتدا دو مدلswap و hydrus-1d نسبت به پارامترهای هیدرولیکی خاک واسنجی شده و سپس داده های مورد نیاز آن ها از قبیل اطلاعات هواشناسی، مشخصات خاک منطقه مورد مطالعه و پارامترهای گیاهی، به دقت جمع آوری و به صورت ورودی به مدل ها وارد گردید و نتایج به صورت جدول و گراف استخراج شد. سپس برای ارزیابی مدل ها، میزان رطوبت اندازه گیری شده در مزرعه با مقادیر پیش بینی شده توسط هر دو مدل مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین در مدل hydrus-1d مقادیر نیتروژن مشاهداتی با مقادیر برآورد شده توسط این مدل با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد روند کلی توزیع رطوبت توسط مدل ها با روند تغییرات رطوبت به دست آمده از مزرعه و روند تغییرات غلظت نیتروژن برآورد شده توسط مدل hydrus-1d با مقادیر مشاهداتی در مزرعه کاملا مطابقت دارد و مقدار رطوبت طی دوره رشد، در ناحیه توسعه ریشه پیاز در حد ظرفیت زراعی بود. برای مقایسات کمی نتایج از اختلاف میانگین مربعات خطا (rmse)، معیار ضریب تعیین (r2)، خطای نرمال مجذور مربعات (nrmse) و میانگین خطای مطلق (mae) استفاده شد. این ضرایب در مدل swap به ترتیب 09/0، 093/0 ، 03/0 و 007/0، در مدل hydrus-1d برای رطوبت به ترتیب 006/0، 097/0 ، 02/0 و 004/0 و برای نیتروژن نیز به ترتیب 013/0، 099/0 ، 014/0 و 011/0 به دست آمد. مقادیر خطا و ضریب تعیین، نشان می دهند که مدل های swap و hydrus-1d می توانند با دقت مناسب برای شبیه سازی توزیع رطوبت و غلظت نیتروژن در منطقه ریشه به کار گرفته شوند. به طور کلی با توجه به این که مقادیر خطا در مدل hydrus-1d کمتر از مدل swap بوده و همچنین با توجه به این که تعداد ورودی های مدل hydrus-1d به مراتب کمتر از مدل swap می باشد، مدل hydrus-1d در برآورد مقدار رطوبت در مزرعه نسبت به مدل swap، بهتر و کاراتر ارزیابی گردید.
زهرا سیف حمید زارع ابیانه
در شبکه های آبیاری و زهکشی به دلیل پراکندگی مزارع، وسعت اراضی، تنوع کشت و مسافت بین محل استحصال تا نقطه تحویل آب، تعیین میزان واقعی آب آبیاری شبکه، مدیریت آن و همچنین برنامه ریزی آبیاری در شبکه آسان نمی باشد. یکی از روش ها برای مدیریت هرچه بهتر آب در شبکه های آبیاری برآورد تبخیر-تعرق واقعی شبکه است. استفاده از مدل های مرسوم در برآورد تبخیر تعرق واقعی به علت نقطه ای بودن اطلاعات هواشناسی و عدم در نظر گرفتن تنش های آبی و محیطی از دقت پایینی برخوردار است. امروزه با پیشرفت تکنولوژی ماهواره ها, امکان برآورد تبخیر-تعرق حقیقی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در سطح وسیع فراهم شده است. در این تحقیق ضمن بررسی آمار 15 ساله هواشناسی، سال های 1386، 1379 و 1374 به عنوان سال هایی با بارش زیاد، کم و متوسط طی سال های بررسی شده انتخاب و علاوه بر پارامترهای مختلف از جمله شاخص گیاهی ndvi، میزان تبخیر-تعرق واقعی و پتانسیل شبکه آبیاری آبشار اصفهان (شامل دو شبکه آبشار سمت چپ و آبشار سمت راست) با استفاده از تصاویر ماهواره نوا و به کارگیری الگوریتم بیلان انرژی در سطح زمین (سبال) برای این سه سال برآورد گردید. نتایج نشان داد که میزان تبخیر-تعرق پتانسیل در سال 1379 به عنوان سال کم بارش به بیشترین میزان خود (5/9 میلی متر در روز) رسیده است و میزان تبخیر-تعرق واقعی بیشترین مقدار خود را (60/7 میلی متر در روز) در سال 1386 به عنوان سال مرطوب نشان می دهد. با مقایسه نتایج تبخیر-تعرق به دست آمده از اطلاعات ماهواره ای (روش سنجش از دور) با دو روش برآورد تبخیر-تعرق زمینی با استفاده از اطلاعات هواشناسی (هارگریوز و پنمن فائو 56) در سه سال مورد مطالعه، مشاهده شد نتایج به دست آمده از روش سنجش از دور مطابقت خوبی با برآوردهای حاصل از روش های محاسباتی زمینی و نقطه ای داشته که نشان دهنده امکان استفاده از تکنیک سنجش از دور به عنوان روشی نوین برای تخمین تبخیر-تعرق در سطوح مختلف مزرعه و شبکه های آبیاری می باشد. در نهایت شاخص شدت رشد توده زنده گیاهی محاسبه شد و با استفاده از اطلاعات حاصل از آن و اطلاعات تبخیر-تعرق واقعی، به عنوان نمادی از عملکرد محصولات منطقه کشت و میزان آب مصرفی آن ها به برآورد سودمندی آب در حوضه مطالعاتی مورد نظر پرداخته شد که نتایج حاکی از پایین بودن میزان سودمندی آب در منطقه بود. میزان شاخص سودمندی آب طی سه سال مورد مطالعه روند متناسبی با میزان بارش در منطقه آبشار را نشان داد، به نحوی که در هر سالی که بارش کم تر بود از میزان سودمندی سالانه آب در منطقه نیز کاسته شد. به طور کلی می توان به این نکته اشاره کرد که استفاده از روش سنجش از دور این امکان را فراهم می نماید که بتوان میزان تبخیر-تعرق واقعی را در نقاط مختلف شبکه در سطح وسیع پایش و تعیین نمود. همچنین با برآورد میزان آب مورد نیاز (تبخیر-تعرق واقعی) در نقاط مختلف شبکه می توان نسبت به توزیع مناسب آب در سطح شبکه و بهبود مدیریت آبیاری اقدام نمود که تأثیر به سزایی در مدیریت بهینه مصرف آب در شبکه دارد.
بهاره عبداله زاده آذررضاییه حمید زارع ابیانه
افزایش پیچیدگی های موجود در مسائل بهینه سازی مهندسی به طور عام و منابع آب به طور خاص، از کارایی روشهای معمول بهینه سازی کاسته و لزوم بکارگیری الگوریتم های جدید (فراکاوشی) را نمایان ساخته است. این الگوریتمها نوعی الگوبرداری از رفتار موجودات زنده بوده و در واقع با شبیه سازی رفتار جانداران به جستجوی نقطه بهینه می پردازند. پیچیدگی مسأله هنگامی اضافه می گردد که مسأله چندهدفه بوده و امکان ارائه یک نقطه به عنوان بهینه وجود نداشته باشد. بدین سبب، هدف اصلی از بکارگیری الگوریتمهای فراکاوشی در حل این گونه مسائل، ارائه مجموعه ای از نقاط است که می توان امیدوار بود، حالات بهینه و یا نزدیک به آنها را آشکار سازد. اکثر مسائل حوزه منابع آب نیز، به منظور تأمین اهداف متفاوت و عمدتاًً به عنوان طرحهای چند منظوره مطرح می گردند. بهره برداری مناسب و بهینه سیستم مخازن سدها یکی از دغدغه های مهم متخصصین و کارگزارن صنعت آب درنقاط مختلف دنیا بشمار می رود. در اکثریت سیستم مخازن ذخیره دنیا، منحنی های فرمان به عنوان الگوی اصلی بهره برداری شناخته می-شود. منحنی های مذکور، نمودار تغییرات مقدار بهینه آب تامینی یا تحویلی سیستم بازای وضعیت ذخیره مخزن در طول ماه-های مختلف سال نشان می دهد. در این تحقیق سعی شده است حالت بهینه بهره برداری از مخازن بوکان و مهاباد با استفاده از الگوریتم فراکاوشی مجموعه ذرات استخراج شود. به منظور تعیین میزان وابستگی رهاسازی به عوامل مختلف، روابط بین متغیرها به دو صورت خطی، غیر خطی درجه 2 مورد بررسی قرار گرفت. سپس منحنی های رهاسازی و حجم مخزن برای سالهای تر، خشک و نرمال با استفاده از مدل بهینه ارائه شده است.
راضیه میرگلوی بیات علی اکبر سبزی پرور
هدف از انجام این تحقیق کالیبراسیون مدل های تابش خالص جهت برآورد دقیق تبخیر و تعرق گیاه مرجع (eto) در چند ایستگاه کشور می باشد. در این مطالعه 20 ایستگاه در کل کشور مورد بررسی قرار گرفت و بهترین مدل های تخمین تابش خالص خورشیدی جهت تخمین دقیق eto مربوط به هر ایستگاه و هر اقلیم توسط آماره های خطاسنجی پیشنهاد شد. به این منظور میزان تابش خالص خورشیدی روزانه توسط برخی مدل های تجربی برآورد و با جایگزینی مقادیر تابش خالص روزانه در مدل های مختلف تبخیر و تعرق گیاه مرجع، مقدار آن به دست آمد. مدل های تخمین eto عبارتند از: پنمن مانتیث فائو 56 (pmf-56) (1998) ، پنمن (1948)، پنمن اصلاح شده فائو 24 (1991)، دما و تابش پریستلی-تیلور (1972) و ایرماک (2003) و مدل های تخمین تابش خالص خورشیدی شامل مدل های غیرخطی پنمن مانتیث فائو 56 (1998)، رایت (1982) و مانتیث (1973) می باشند. مدل های خطی شامل مدل رگرسیونی مبنا (1962)، رگرسیونی توسعه یافته (2000)، لیناکر(1992)، برلیند (1970) و ایرماک (2003) می باشند. در این تحقیق سناریوهای مختلف نسبت به دو مقیاس طولانی مدت (pmf-56) و کوتاه مدت (لایسیمتر) مقایسه شده و در هر مقیاس مدل های تابش خالص بهینه در هر ایستگاه معرفی شدند. در مقیاس بلندمدت نتایج کلی به صورت زیربدست آمد. جایگزینی تخمین های مدل های مختلف تابش خالص در مدل تبخیر و تعرق مرجع pmf-56 نشان داد که در دو اقلیم گرم و خشک و سرد و خشک مدل تابش خالص رگرسیونی مبنا بهترین گزینه می باشد. در اقلیم سرد و نیمه خشک، انتخاب اول مدل رایت و بعد از آن مدل ایرماک به عنوان مدل منتخب تابش خالص شناخته شد. در اقلیم گرم و مرطوب و معتدل و نیمه خشک انتخاب اول مدل ایرماک می باشد. در میانگین های ایستگاهی، در تمام اقلیم ها در حدود 50% ایستگاه ها مدل خطی رگرسیونی مبنا، 25% مدل غیر خطی رایت و 25% مدل خطی ایرماک به عنوان نزدیکترین مدل ها به مدل pmf-56 شناخته شدند. بنابراین می توان نتیجه گرفت در 75% مواقع مدل های خطی تابش خالص همچون ایرماک و رگرسیونی مبنا می توانند جایگزین های مناسبی برای مدل های غیر خطی تابش همچون pmf-56 باشند. در ایستگاه های با ارتفاع کم و نزدیک به سطح دریا و رطوبت نسبی بالا مدل ایرماک دارای تفاوت کمتری نسبت به مدل مرجع pmf-56 می باشد و این نتیجه را می توان برای مناطقی با اقلیم و ویژگی های جغرافیایی مشابه توصیه نمود. با مقایسه حداکثر و حداقل خطاهای اتفاق افتاده در ایستگاه های مورد مطالعه بیشترین دامنه درصد خطای ایجاد شده در اقلیم گرم و مرطوب و کمترین دامنه درصد خطا در اقلیم گرم و خشک با کمترین مقدار رطوبت نسبی اتفاق افتاده است. در مجموع به نظر می رسد که در اقلیم های گرم مدل های تابش خالص مورد بررسی تفاوت بیشتری با مدل pmf-56 دارند در حالیکه این تفاوت در اقلیم های سرد کمتر است. در نتیجه استفاده از مدل های جایگزین تابش خالص در اقلیم های سرد بیشتر توصیه می شود. نتایج مدل تبخیر و تعرق مرجع پنمن 1948 حساسیتی به نوع اقلیم نشان نداده و در اکثر ایستگاه ها تابش خالص رایت و بعد از آن مدل های pmf-56 و مدل رگرسیونی مبنا به عنوان مدل منتخب شناخته شدند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت ترکیب مدل تبخیر و تعرق پنمن 1948 و مدل های غیر خطی تابش خالص می تواند خطای کمتری در برآورد تبخیر و تعرق گیاه مرجع ایجاد نماید. نتایج مدل تخمین تبخیر و تعرق مرجع فائو 24 نسبت به اقلیم و پارامترهای هواشناسی حساسیت نشان داده و با تغییر نوع اقلیم و تغییر رطوبت نسبی و ارتفاع از سطح دریا مدل تابش خالص بهینه تغییر می کند. در میانگین های ایستگاهی در حدود 45% ایستگاه ها مدل رگرسیونی مبنا، 35% مدل مانتیث و 15% مدل رایت به عنوان مدل بهینه معرفی شدند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که ترکیب مدل تبخیر و تعرق پریستلی-تیلور و مدل تابش خالص ایرماک می تواند تبخیر و تعرق گیاه مرجع را با خطای کمتری تخمین بزند. به طور کلی می توان گفت که در 95% مواقع ترکیب مدل تبخیر و تعرق مرجع ایرماک با مدل های خطی تابش خالص می تواند خطای کمتری در تخمین eto ایجاد نماید. در مقایسه با داده های لایسیمتری هیچ حساسیتی نسبت به اقلیم پیدا نشد و در هر ایستگاهی به صورت متفاوت مدلی به عنوان مدل منتخب تابش خالص مطرح شد. نتایج تبخیر و تعرق به دست آمده از مدل pmf-56 در هیچ شرایطی با نتایج داده های لایسیمتری مشابه نیست و این می-تواند به دلایلی از قبیل کوتاه بودن دوره برداشت لایسیمتری ها، متفاوت بودن دوره های برداشت لایسیمتری در هر ایستگاه، و مشکلات احتمالی برداشت لایسیمتری در هر ایستگاه باشد.
مسعود افشار جهانشاهی حمید زارع ابیانه
آبیاری قطره ای زیرسطحی (sdi) امروزه به عنوان یکی از مهم ترین و پیشرفته ترین روش های آبیاری در کشاورزی مطرح است. در آبیاری قطره ای زیرسطحی آب در حجم و فشار کم در اختیار گیاه قرار می گیرد و آب توسط نیروی ماتریک خاک جابجا می شود. همین عوامل موجب کاهش تلفات و در نتیجه بالا رفتن کارایی مصرف آب می شوند. البته باید توجه داشت عدم توجه به طراحی صحیح و مدیریت نامناسب این گونه سیستم های آبیاری، موجب کاهش راندمان کاربرد آب در آن ها میشود. شبیه سازی عددی و تحلیلی روشی آسان و کم هزینه برای مطالعه فعالیت های مدیریتی آبیاری بهینه می باشد. به منظور بررسی توزیع رطوبت و تعیین عمق نصب و دبی بهینه در سیستم آبیاری قطره ای زیرسطحی طرحی با دو دبی قطره چکان (2 و 3/6 لیتر بر ساعت)، دو عمق کارگذاری لوله ها (30 و 45 سانتی متر)، چهار لایه عمقی قرائت رطوبت (0-30، 30-60، 60-90 و 90-120 سانتی متر) و شش فاصله قرائت رطوبت (صفر، 30، 60، 90، 120 و 180 سانتی متری از محل نصب قطره چکان) در یک خاک زراعی فاقد پوشش گیاهی در مرکز تحقیقات کشاورزی کرمان انجام گردید. در این طرح دور آبیاری 4 روز در نظر گرفته شد و هر آبیاری به مدت 4 ساعت ادامه داشت تا تاثیر تیمارهای مختلف بر الگوی توزیع رطوبت در طول مدت آزمایش بررسی شود. برای شبیه سازی پیشروی جبهه رطوبتی در آبیاری قطره ای زیرسطحی از مدل hydrus-2d استفاده شد. این مدل که بر اساس روش های عددی عمل می کند، قادر است انتقال رطوبت و املاح را در محیط های اشباع و غیر اشباع به طور همزمان شبیه سازی کند. برای این منظور، نتایج حاصل از شبیه سازی رطوبت توسط مدل، با نتایج حاصل از آزمایشات صحرایی مقایسه گردید و مقادیر rmse بین 0/004 و 0/012 به دست آمد که توانایی بالای مدل را در شبیه سازی توزیع رطوبت در سیستم آبیاری قطره ای زیرسطحی نشان می داد. با توجه به نتایج این پژوهش، عمق نصب 30 سانتی متر و دبی قطره چکان 3/6 لیتر بر ساعت به عنوان عمق و دبی بهینه پیشنهاد می گردد.
مهران آرام حمید زارع ابیانه
همدان با میانگین بارندگی سالیانه 340 میلی متر (63/6 میلیارد متر مکعب) و 09/3 میلیارد متر مکعب منابع آب تجدیدپذیر، اگرچه دارای میزان بارندگی بیشتر از متوسط کشور می باشد اما باز هم در زمر? استان های خشک کشور قراردارد. وضعیت کنونی بهره برداری از منابع آب های زیر زمینی و سطحی، شرایط را به سمتی هدایت کرده که در اکثر دشت های استان صدور مجوز جدید بهره برداری ممنوع است. شواهد موجود نشان می دهد که با توجه به رشد جمعیت، نیاز به غذای بیشتر، گسترش صنعت و ارتقاء سطح بهداشت ورفاه عمومی، سرانه منابع آب تجدیدشونده کشور رو به کاهش است. مسلماً رشد جمعیت، نیاز به تولید بیشتر محصولات کشاورزی را ایجاب می کند و در این راستا کشاورزی، باغداری و دامپروری به عنوان اصلی ترین منابع تأمین کننده مواد غذایی داخلی به شمارمی روند. در این پژوهش حجم آب مجازی مبادلاتی محصولات عمده زراعی استان همدان به منظور تحلیل مقدماتی قابلیت دسترسی به منابع آب، تولید مواد غذایی و روابط بین تولید و مبادله محصولات غذایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در بین محصولات مورد بررسی، سیب زمینی، چغندرقند و سیر در گروه محصولات کم مصرف با بهره وری آب بالا، یونجه نسبتاً پرمصرف و گندم و جو در گروه محصولات پرمصرف با بهره وری آب پایین قرار دارند. با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد که روند افزایش سطح زیر کشت محصولات با نیاز آبی بالا در استان به ویژه در سال های اخیر که با پدیده خشک سالی مواجه هستیم متناسب با ظرفیت موجود منابع آبی نیست. از آن جا که روند توسعه کشت و جایگزینی محصولات با نیاز آبی بالا منجر به بیلان منفی بسیاری از دشت های استان شده است، برای پیشگیری تبعات منفی این بحران به نظر می رسد نظارت کامل به وسیله یک کمیته تخصصی کشت در سطح استان و شهرستان ها بر الگوی کشت و لحاظ نمودن محدودیت کشت بسیاری از محصولات زراعی با نیاز آبی بالا در مناطق و دشت ها به خصوص دشت های بحرانی و همچنین افزایش واردات محصولات کشاورزی با توجه ویژه به مقول? آب مجازی بسیار ضروری است.
روح اله صادقی حمید زارع ابیانه
دبی قطره چکان ها تحت تأثیر عوامل گوناگونی هم چون فشار، ضریب تغییرات ساخت، گرفتگی و دمای آب آبیاری تغییر می کند. به منظور بررسی اثرات دمای آب و هدایت الکتریکی املاح محلول در آب (ec) بر روی دبی خروجی از دو نوع قطره-چکان تنظیم شونده فشار رایج در ایران که از نوع بیرون خطی و درون خطی می باشند، آزمایشی ترتیب داده شد. آزمایش از نوع فاکتوریل و در قالب طرح کامل تصادفی که تیمارهای آن شامل دمای آب در سه سطح 14، 22 و 35 درجه سانتی گراد، هدایت الکتریکی (ec) املاح محلول در آب در سه سطح 8/0، 5/3 و 5/4 دسی زیمنس بر متر و دو نوع قطره چکان بیرون-خطی و دیگری درون خطی بود. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت املاح محلول در آب (ec) و کاهش دمای آب آبیاری میزان گرفتگی شیمیایی در قطره چکان نوع بیرون خطی بیشتر از نوع درون خطی باشد. هم چنین گرفتگی باعث افزایش ضریب تغییرات سیستم، و کاهش راندمان یکنواختی پخش گردید. در این آزمایش اثرات دمای آب و ec آب آبیاری نیز بر روی مولفه های رشد گیاه خیار بررسی شد. نتایج نشان داد با افزایش دمای آب آبیاری، فاکتورهای طول ساقه، سطح برگ، تعداد برگ، تعداد گل، گل سوزی و درصد میوه نافرم افزایش یافتند. دماهای بالا و پایین آب آبیاری سبب کاهش درصد تشکیل میوه گردیدند. هم چنین افزایش دمای آب آبیاری، کاهش میزان پرولین و کربوهیدرات محلول گیاهی را نشان داد. در مورد ec آب آبیاری هم با افزایش ec آب آبیاری فاکتورهای طول ساقه، سطح برگ، تعداد برگ، تعداد گل، گل سوزی و درصد تشکیل میوه کاهش را نشان دادند. میزان درصد میوه نافرم، پرولین و کربوهیدرات محلول گیاهی با افزایش میزانec آب آبیاری، افزایش را نشان دادند. هم چنین افزایش میزان ec آب آبیاری، تأخیر در شروع تشکیل میوه را نشان داد.
راهله ابراهیمی مجید حیدری
منحنی مشخصه رطوبتی خاک یکی از مهمترین شاخص هایی است که ویژگی های بخش غیر اشباع خاک را به صورت کمی بیان می کند. اما از آنجا که اندازه گیری مستقیم آن چه در مزرعه و چه در آزمایشگاه پر هزینه و و قت گیر بوده، از این رو استفاده از روش های غیرمستقیم برای مدل سازی رابطه غیرخطی منحنی مشخصه رطوبتی خاک اجتناب ناپذیر است. یکی از مهمترین و دقیق ترین آنها مدل آماری ون گنوختن می باشد. بدست آوردن پارامترهای این مدل نیازمند روشی دقیق با تکنیک کارآمدی است که بتواند در زمانی کوتاه، بهترین جواب ها را به دست آورد. در این تحقیق از روش بهینه سازی sa که یک روش عددی با ساختار تصادفی هوشمند بوده و مبتنی بر شبیه سازی فرآیند فیزیکی آنیلینگ می باشد، استفاده شده است. بدین منظور از اطلاعات مربوط به یک خاک لوم شنی استان همدان در سه سطح خاک ورزی (بی خاک ورزیnt، خاک ورزی با گاوآهن قلمیcp و خاک ورزی با گاوآهن برگردان دار، mp) استفاده شد. در ادامه به منظور ارزیابی نتایج حاصل، از مدل retc استفاده شد. برای بررسی کارایی روش های بکار رفته از چند شاخص آماری استفاده گردید. شاخص های (rmse و ef) در روش sa، برای سه سطح خاک ورزی nt، cpو mp به ترتیب (013/0 و 97/0)، (016/0 و 97/0) و (021/0 و 96/0) بدست آمد که بیانگر کارایی بالای روش sa در تخمین پارامترهای swcc بود. ضریب تعیین هم در سه سطح به ترتیب 98/0، 98/0 و 97/0 بدست آمد که نشان دهنده همبستگی خوب بین مقادیر مشاهداتی و برآورد شده بود. نتایج بدست آمده از مدل retc با اختلاف ناچیز تقریباً مشابه روش sa بود. این نتایج نشان داد از آنجا که مدل retc در تخمین ضرایب از تکنیک شبکه عصبی استفاده می کند و پارامترهای بیشتری در برآورد منحنی رطوبتی تأثیر دارند، این مدل برتری نسبی به روش sa دارد. اما در شرایطی که خصوصیات بافت و ساختمان خاک در دسترس نباشد روش sa با پارامترهای ورودی کمتری (مقادیر مکش و رطوبت متناظر) می تواند با دقت خوبی پارامترهای منحنی رطوبتی را تخمین بزند. همچنین نتایج حاصل از سه تیمار خاک ورزی نشان داد که در شرایط مختلف ساختمان خاک روش sa می تواند در هر سطحی مقادیر پارامترها را به خوبی شبیه سازی کند.
هادی پورجاری مهدی علی اکبر سبزی پرور
ذرت از جمله گیاهان زراعی مناطق گرمسیری و معتدل است که نیاز نسبتا زیادی به آب دارد. با توجه به محدودیت های آب قابل استفاده کشاورزی، می بایست در افزایش کارایی مصرف آب نهایت سعی و تلاش صورت گیرد. این گیاه در بسیاری از استانهای ایران در سطح وسیع کشت شده و آبیاری مزارع به روش جوی و پشته با هیدروفلوم و یا روش های دیگر همچون این پروژه به روش جوی و پشته سنتی و به وسیله سیفون صورت می گیرد. با هدف بررسی اثر آبیاری جویچه ای یک در میان روی عملکرد و کارایی مصرف آب ذرت، آزمایشی در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی کبوترآباد اصفهان انجام شد. این آزمایش در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با 6 تیمار و در 3 تکرار روی رقم مورد استفاده ذرت 704 سینگل کراس انجام شد. تیمارهای آبیاری شامل: 1-آبیاری معمول مزارع (شاهد) 2-آبیاری جویچه ای یک در میان متناوب در کل دوره3-آبیاری کامل در مرحله استقرار و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل4-آبیاری کامل در مرحله گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل5-آبیاری کامل در مرحله استقرار و گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل و6- آبیاری کامل در مرحله گلدهی و رسیدن محصول و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل می باشد. تیمار آبیاری جویچه ای معمول دارای بیشترین حجم آب مصرفی به میزان 10700 مترمکعب بر هکتار و دارای بیشترین محصول ذرت به میزان 239/8 تن در هکتار محاسبه گردید ولی در بین شش تیمار عنوان چهارمین کارایی مصرف آب به میزان 77/0 کیلوگرم بر مترمکعب را داراست. تیمار ششم دارای بیشترین کارایی مصرف آب به میزان 9/0 کیلوگرم بر مترمکعب آب مصرفی محاسبه گردید. کمترین کارایی مصرف آب مربوط به تیمار سوم به میزان 68/0 کیلوگرم بر مترمکعب و کمترین میزان ذرت تولیدی نیز مربوط به همین تیمار با تناژ 566/5 تن درهکتارمی باشد. کمترین حجم آب مصرفی، مربوط به تیمار آبیاری جویچه ای یک در میان متناوب در کل دوره می باشد که 6852 مترمکعب بر هکتار برآورد شده است. تیمار ششم 9/16 % نسبت به تیمار آبیاری معمول و 5% نسبت به تیمار آبیاری جویچه ای یک در میان متناوب کارایی مصرف آب آبیاری بیشتری داشته است. میزان ذرت قابل استحصال در تیمار آبیاری معمول 19% نسبت به تیمار ششم و 8/39 % نسبت به آبیاری جویچه ای یک در میان متناوب افزایش داشته است. میزان حجم آب مصرفی تیمار آبیاری معمول 39% از تیمار ششم بیشتر بوده در حالی که فقط 19% افزایش محصول را داشته است. تیمارهای مختلف آبیاری سطح معنی دار در پایه 1% را روی طول، قطر و وزن بلال، وزن دانه-های ذرت و کارایی مصرف آب آبیاری را نشان می دهد، در مورد تاثیر بر وزن چوب بلال سطح معنی دار در پایه 5% را نشان می دهد. بر روی تعداد ردیف دانه های بلال عدم تفاوت معنی دار محاسبه گردید. در بین تیمارها تیمار ششم بیشترین تاثیر و تیمار سوم و پنجم کمترین تاثیر را روی کارایی مصرف آب داشته اند و تیمار اول و ششم بیشترین تاثیر را در بین تیمارها روی وزن دانه های بلال داشته اند.
سمیرا امینی بازیانی حمید زارع ابیانه
با توجه به محدود بودن منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک استفاده از راهکار مناسب جهت تعیین نیاز آبی گیاهان امری ضروری است. یکی از پارامتر های مهم در این راستا، تعیین تبخیر تعرق گیاهان به عنوان یک عنصر مهم در مدیریت منابع آب می باشد. روش های مرسوم اندازه گیری تبخیر تعرق (نسبت باون، همبستگی ادی و لایسیمتر) پرهزینه و وقت گیر بوده و قابل تعمیم به سطوح بزرگ (دشت های کشاورزی) نمی باشند. این محدودیت ها باعث توسعه الگوریتم های بسیاری جهت برآورد تبخیر تعرق در سطوح وسیع با استفاده از داده های سنجش از دور شده است که از آن جمله می توان به الگوریتم سبال اشاره کرد. هدف اصلی این تحقیق، برآورد تبخیر تعرق واقعی و پتانسیل روزانه دشت همدان- بهار و ارزیابی دقت نتایج در مقایسه با مقادیر تبخیر تعرق برآورد شده از روش فائو 56 پنمن مانتیث بود. از دیگر اهداف این تحقیق می توان به برآورد سطح و تراکم کشت اراضی آبی دشت همدان- بهار و برآورد دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم سبال در استان همدان اشاره کرد. میزان تبخیر تعرق واقعی و پتانسیل دشت همدان- بهار واقع در استان همدان در سال های 1388، 1377 و 1379 با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 5 و7 و به کارگیری الگوریتم بیلان انرژی در سطح زمین (سبال) برآورد گردید. شاخص های آماری از جمله ضریب همبستگی (2r)، ریشه میانگین مربعات خطا (rmse) و میانگین خطای مطلق (mae) برای ارزیابی برآورد های حاصل از الگوریتم سبال با روش پنمن مانتیث مورد استفاده قرار گرفت. مقایسه نتایج نشان داد که تبخیر تعرق برآورد شده از اطلاعات سنجش از دور مطابقت قابل قبولی با تبخیر تعرق به دست آمده از روش پنمن مانتیث دارد و بین مقادیر تبخیر تعرق برآورد شده و محاسبه شده به روش پنمن مانتیث اختلاف معنی داری وجود ندارد. نتایج کلی نشان داد که الگوریتم سبال در مقایسه با روش پنمن مانتیث با ضریب همبستگی (94/0 =2r)، ریشه میانگین مربعات خطا (%1/8 =rmse) و میانگین خطای مطلق (34/0 =mae)، و در مقایسه با روش هارگریوز با ضریب همبستگی (92/0 =2r)، ریشه میانگین مربعات خطا (%6/8 =rmse) و میانگین خطای مطلق (34/0 =mae) از دقت قابل قبولی برخوردار است. نتایج سطح زیر کشت برآورد شده نشان داد، در صورتی که در انتخاب زمان تصاویر مورد استفاده دقت لازم به عمل آید، می توان از اطلاعات ماهواره ای به عنوان یک ابزار مناسب و قابل اعتماد در بررسی سطح زیر کشت و مدیریت آبیاری در دشت های کشاورزی استفاده نمود. همچنین نتایج برآورد دمای سطح زمین نشان داد که الگوریتم سبال با ضریب همبستگی (75/0 =2r)، ریشه میانگین مربعات خطا (4/5 =rmse) درجه و میانگین خطای مطلق (2/4 =mae) درجه، از دقت قابل قبولی برخوردار است. نتایج کلی نشان داد که فناوری های سنجش از دور می تواند به عنوان ابزاری مناسب و قابل اعتماد در تعیین نقشه های به هنگام تبخیر تعرق، سطح زیرکشت، عملکرد محصول، تراکم و الگوی کشت دشت ها جهت استفاده بهینه از منابع آب موجود مورد استفاده قرار گیرد.
سارا مردانی نژادجونقانی حمید زارع ابیانه
به منظور تعیین ضریب نسبت جذب آب در شرایط تنش آبی در گیاه فلفل قلمی، طی تابستان 1391، پژوهشی در گلخانه ی تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد انجام شد. ضمن آن که تأثیر میزان آب آبیاری بر روی صفات ریشه و عملکرد گیاه نیز مطالعه شد. این پژوهش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار در محیط کشت گلدانی صورت گرفت. تیمارهای آبیاری در 4 سطح شامل یک سطح آبیاری کامل (fi) و 3 سطح کم آبیاری (di) در 80%، 60% و 40% نیاز آبی گیاه بودند. از یک تیمار بدون کشت نیز جهت اندازه گیری میزان تبخیر از سطح خاک استفاده شد. گیاهان در تعدادی گلدان پلاستیکی (مشابه شرایط لایسیمتری) با ارتفاع 55 سانتی متر و قطر خارجی 45 سانتی متر پر شده از خاکی با بافت لوم رسی واکاری شدند. خاک گلدان ها به 5 لایه 10 سانتی متری تقسیم و در10 نقطه در طول هر گلدان، میزان رطوبت به صورت روزانه توسط دستگاه رطوبت سنج اندازه گیری شد. اعمال تنش رطوبتی بعد از حدود 78 روز از شروع کشت، در یک دوره 64 روزه صورت گرفت. برای تعیین میزان جذب آب از مدل های جذب شامل قانون تجربی 40، 30، 20 و 10 درصد دانیلسون، مدل جذب خطی پراساد، مدل جذب نمایی راتس و مدل جذب نمایی لی و همکاران استفاده شد. نتایج نشان داد مدل قانون تجربی 40، 30، 20 و 10 درصد دانیلسون، مناسب ترین مدل در بیان متوسط جذب رطوبت بود. متوسط ضریب نسبت جذب آب در تیمارهای 80 ، 60 و 40 درصد نیاز آبی، به ترتیب برابر با 791/0، 662/0 و 449/0 به دست آمد. بالاترین برازش توابع کاهشی جذب با مقادیر ضریب نسبت جذب آب مشاهداتی در تیمارهای تحت تنش آبی مربوط به تابع کاهشی جذب فدس و همکاران بود. ضمن آن که در همه تیمارها جذب آب از لایه اول و دوم بیشتر بود. تحلیل های آماری نشان داد میزان آب آبیاری بر روی تمامی صفات مورد مطالعه در گیاه فلفل قلمی معنی دار بود. به طوری که بیشترین مقدار کمی صفات مورد مطالعه در تیمار fi و کم ترین مقدار در تیمار di40 به دست آمد. متوسط رشد روزانه ریشه در تیمارهای fi، di80، di60 و di40 به ترتیب، 35/0، 33/، 3/0 و 27/0 سانتی متر در روز و میزان چگالی طولی ریشه نسبت به عمق کاهشی بود. هم چنین اثر میزان آب بر روی عملکرد میوه و کارائی مصرف آب معنی دار بود و بیشترین عملکرد میوه و کارائی مصرف آب در تیمار fi و پس از آن در تیمار di80 به دست آمد. در این پژوهش مشخص شد کاهش آب مصرفی به میزان 20، 40 و60 درصد نیاز آبی، باعث کاهش عملکرد محصول به ترتیب 98/26، 92/50 و 49/69 درصد و کارائی مصرف آب به ترتیب 56/10، 24/22 و 35/29 درصد گشت. افزون بر آن کاهش مصرف آب، باعث کاهش چشم گیری در شاخص های رشد گیاه ازجمله وزن تر و خشک میوه، تعداد میوه، وزن تر و خشک اندام هوایی و بازارپسندی میوه ها می شود. با توجه به معنی دار نبودن عملکرد و بازارپسندی میوه ها بین تیمارهای fi و di80، در شرایط محدودیت منابع آب آبیاری اعمال حداکثر 20 درصد نیاز آبی گیاه قابل توصیه است.
سمیرا واحدی امید بهمنی
تعیین میزان نفوذپذیری خاک های زراعی در فرآیند طراحی سیستم های آبیاری و زهکشی و عملکرد سازه های مرتبط با طرح های کشاورزی از اهمیت فراوانی برخوردار است. تنوع روش ها و معرفی روش های جدید تا اندازه ای کار انتخاب روش بهینه برآورد را دشوار ساخته و تعیین میزان دقت و اعتماد به آن ها نیازمند ارزیابی و مقایسه منظم و علمی است. هم چنین تجزیه و تحلیل الگوهای مکانی و تهیه نقشه های توزیع مکانی پارامتر های هیدرولیکی، راه کاری اثربخش برای مدیریت راهبردی منابع آب و خاک است. در همین راستا در پژوهش حاضر میزان نفوذپذیری خاک های زراعی حاشیه رودخانه ی قزل اوزن در مناطق طارم و ماهنشان در استان زنجان برآورد شده است. به طور کلی اهداف اساسی پژوهش عبارتند از: مقایسه و ارزیابی کارایی شبکه های عصبی مصنوعی، عصبی- فازی، عصبی- ژنتیک، k- نزدیکترین همسایگی و روش های مختلف زمین آمار در برآورد نفوذپذیری، تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی این پارامتر به منظور تهیه ی نقشه های پهنه بندی نفوذپذیری خاک، تعریف سناریو های اطلاعاتی مختلف و تعیین میزان تاثیر نوع و تعداد پارامترهای فیزیکی و شیمیایی خاک بر کیفیت عملکرد هر یک از روش ها و نیز شناسایی میزان تاثیر تلفیق الگوریتم ژنتیک و منطق فازی بر میزان بهبود عملکرد شبکه عصبی مصنوعی به تفکیک مناطق طارم و ماهنشان. روش پژوهش از نوع پیمایش صحرایی بوده، نمونه برداری ها به طور تصادفی در 60 سطح یک متر مربعی انتخاب و 11 پارامتر فیزیکی و شیمیایی مختلف آن ها اندازه گیری گردید. داده های مربوط به نفوذپذیری با استفاده از استوانه های مضاعف اندازه گیری شد. یافته-های پژوهش نشان می دهند کلیه روش های هوشمند عصبی، k- نزدیکترین همسایگی و زمین آمار به لحاظ آماره های خطا سنجی و مقایسه تفاوت میانگین ها در آزمونt، توانایی برآورد نفوذپذیری خاک های مناطق مورد مطالعه را در حد قابل قبولی دارند. با توجه به آماره های خطاسنجی و ضریب همبستگی، در منطقه طارم شبکه عصبی- ژنتیک بهترین روش برآورد و در منطقه ماهنشان شبکه عصبی مصنوعی بهترین عملکرد را نسبت به-سایر روش ها داشته است. افزایش داده ها در قالب مجموع داده های دو منطقه طارم و ماهنشان به طور میانگین موجب کاهش آماره های خطا سنجی rmse و mae در هر سه مدل هوشمند عصبی گردید. نتایج حاصل از برآورد نفوذپذیری از طریق روش k- نزدیکترین همسایگی حاکی از عملکرد مطلوب این روش بود. بررسی ساختار مکانی پارامتر نفوذپذیری نشان داد، مدل های نیم تغییرنمای منطقه طارم در مقایسه با منطقه ماهنشان از پیوستگی مکانی بالاتری برخوردارند. بهترین روش زمین آمار در منطقه طارم روش کریجینگ معمولی و در منطقه ماهنشان روش کوکریجینگ ساده بود.
گلناز ابراهیم زاده علی اکبر صفری سنجانی
ویژگی های هیدرولیکی خاک برای مدل سازی حرکت آب و مواد در خاک های غیر اشباع مورد نیاز می باشد. به دلیل تغییرپذیری بالا و پیچیدگی خاک، به دست آوردن آنها بطور مستقیم مشکل، وقت گیر و پرهزینه است. توابع انتقالی برای تخمین منحنی نگهداری آب خاک (swrc) با روش های مختلف ایجاد شده اند. در این مطالعه توابع انتقالی برای تخمین پارامترهای مدل های ون گنوختن (1980) و دکستر و همکاران (2008) توسعه یافتند. به منظور انجام این مطالعه برای آزمایش ها مقاومت فروروی تعداد 30 نمونه از استان آذربایجان غربی، و جهت مطالعات مقاومت کششی تعداد 148 نمونه از استان های آذربایجان غربی، شرقی، مازندران، همدان و کرمانشاه برداشت شد. آزمایش ها شمیایی (ظرفیت تبادل کاتیونی، ماده آلی، هدایت الکتریکی و caco3) و فیزیکی (bd، منحنی مقاومت فروروی (pr)، منحنی مقاومت کششی و توزیع اندازه ذرات) بر روی نمونه ها انجام شد. مدل های مقاومت فروروی و مقاومت کششی بر داده های مربوطه برازش شده و پارامتر های این مدل ها محاسبه شدند. برای پیش بینی پارامتر های دومدل ون گنوختن (1980) و دکستر و همکاران (2008) دو روش رگرسیون خطی چند متغیره (mlr) و شبکه های عصبی مصنوعی (anns) بکار گرفته شدند. تعداد 9 تابع انتقالی برای تخمین پارامتر های دو مدل swrc با استفاده از پارامتر های مدل های مقاومت فروروی به روش mlr و تعداد 11 تابع انتقالی نیز برای تخمین swrc با استفاده از پارامتر های مدل های مقاومت کششی به دو روش mlr و anns ایجاد گردید. تخمین گرها پارامتر های مدل های مقاومت فروروی و مقاومت کششی و ویژگی های پایه ای خاک بودند. در مطالعات منحنی pr، مدل سه پارامتری تو و کی (2005) به همراه ویژگی های پایه و مدل میلیک و همکاران (1994) بدون ویژگی های پایه توانستند بهترین تخمین از مدل ون گنوختن (1980) را ارائه دهند. مدل استوکز و داونز (2008) بر پایه مکش به همراه ویژگی های پایه و مدل دو پارامتری میلیک و همکاران (1994) نیز منجر به بهبود تخمین مدل دکستر و همکاران (2008) شدند. نتایج در مطالعات مقاومت کششی نشان دهنده برتری anns در مقایسه با mlr بود. وقتی که از پارامتر های مقاومت کششی به تنهایی و به همراه ویژگی های پایه استفاده شد، مدل واتس و دکستر (1998) در مرحله آموزش و مدل ایبارا و همکاران (2005) در مرحله آزمون، توانستند رطوبت از طریق مدل دکستر و همکاران (2008) را بهتر تخمین بزنند. وقتی که از پارامتر های مقاومت کششی به تنهایی استفاده شد. در مجموع مدل ایبارا و همکاران (2005) زمانی که از پارامتر های این مدل به تنهایی و به همراه ویزگی های پایه استفاده شد، توانست در هر دو مرحله آموزش و آزمون مدل برتر در تخمین swrc باشد . در تخمین مدل ون گنوختن (1980)، مدل واتس و دکستر (1998) در مرحله آموزش و مدل ابراهیم زاده و همکاران در مرحله آزمون توانستند تخمین بهتری از این مدل ارائه دهند. مدل ون گنوختن با استفاده از این پارامتر ها به همراه ویژگی های پایه در مرحله آموزش توسط مدل ابراهیم زاده و همکاران و در مرحله آزمون توسط مدل استوکز و داونز (2008) بر پایه رطوبت بهتر تخمین زده شد. در مجموع مدل ابراهیم زاده و همکاران زمانی که از پارامتر های این مدل به تنهایی و به همراه ویژگی های پایه استفاده شد، توانست در هر دو مرحله آموزش و آزمون مدل برتر در تخمین swrc باشد. ، مدل دکستر و همکاران (2008) در این مطالعه بهتر از مدل ون گنوختن تخمین زده شد. پارامتر های مدل های مقاومت فروروی در مقایسه با پارامتر های مدل های مقاومت کششی بهتر توانستند مدل های swrc را تخمین بزنند.
فریبا قاسمی شوریجه حمید زارع ابیانه
آب¬های زیرزمینی مهمترین قسمت منابع آب دنیا را شامل می¬شوند که توسط چاه¬ها و قناتها و چشمه¬ها قابل جمع¬آوری می¬باشند. آلودگی این منابع توسط آلاینده¬های مختلف از جمله کود¬های شیمیایی، فاضلاب¬های شهری و صنعتی باعث کاهش کیفیت این منابع آبی گردیده است. بنابراین پاکسازی و پالایش آن¬ها با هزینه¬های بالا و صرف زمان طولانی امکان¬پذیر خواهد بود و در بعضی مواقع از نظر اقتصادی مقرون به¬صرفه نیست. به منظور دستیابی به یک روش مناسب و موثر برای حفاظت این منابع از آلودگی¬هایی که در آینده آن¬را تهدید می¬کند، سیستم¬های ارزیابی آسیب¬پذیری آبخوان¬ها توسعه یافته¬اند. روشهای مختلفی برای ارزیابی آسیب¬پذیری آبخوان وجود دارد که به طورکلی به سه گروه اصلی یعنی روش¬های آماری، روش¬های ریاضی و روش¬های شاخص همپوشانی تقسیم¬بندی می¬شوند. یکی از روش¬هایی که بیشترین استفاده از آن جهت ارزیابی آسیب¬پذیری آبخوان صورت می¬گیرد روش دراستیک می¬باشد. مدل دراستیک از هفت پارامتر هیدرولوژیکی عمق تا سطح ¬ایستابی، تغذیه خالص آبخوان، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، منطقه غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی تشکیل شده است. گرچه سعی شده تا این روش¬ها را بتوان بدون هیچ تغییری در همه¬جا استفاده نمود، ولی در آبخوان¬های مختلف به دلیل شرایط خاص، نیاز به واسنجی و تصحیح ضرایب دارند در پژوهش حاضر به بررسی وضعیت آسیب¬پذیری آبخوان دشت¬های رستاق-فورگ واقع در جنوب شرقی استان فارس با این مدل پرداخته شد.. نتایج نشان داد دو پارامتر عمق تا سطح ایستابی و محیط خاک به ترتیب از بیشترین همبستگی با لایه نیترات برخوردار بودند. تهیه نقشه آسیب¬پذیری منطقه با سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) نشان داد 97/48 درصد از منطقه دارای آسیب¬پذیری زیاد، 46/44 درصد دارای آسیب-پذیری متوسط و 57/6 درصد دارای آسیب¬پذیری کم بود. ضمن آن¬که قسمت¬های جنوب و جنوب شرقی منطقه از بیشترین پتانسیل آسیب¬پذیری برخوردار بودند که لزوم توجه بیشتر در رعایت مدیریت آب¬های زیرزمینی، استفاده از سموم و کودهای شیمیایی را بیشتر نمایان می¬سازد.
مهسا کمالی حمید زارع ابیانه
با توجه به رشد روزافزون جمعیت جهان، نیاز به تولید محصولات غذایی بیشتر، بیش از پیش احساس می¬شود و کشاورزی به عنوان یکی از محوری¬ترین بخش¬ها در تأمین مایحتاج غذایی بشر مطرح است. به¬طوریکه در حال حاضر تقریباً یک سوم تولید غذای جهان را تأمین می¬کند و انتظار می¬رود تا سال 2040 میلادی این رقم به 50 درصد برسد. این افزایش تولید می¬تواند از طریق افزایش سطح زیر کشت و یا بالا بردن عملکرد محصول در واحد سطح میسر باشد. از آنجایی که انجام آزمایش¬های مزرعه¬ای برای تعیین مقدار بهینه آب مصرفی میزان عملکرد محصول، وقت¬گیر و پرهزینه بوده، بنابراین استفاده از مدل¬های کامپیوتری رایج شده است ضمن آن¬که اندازه¬گیری بعضی از داده¬های مورد نیاز مدل¬های شبیه¬سازی مشکل و پرهزینه¬اند، لیکن این داده¬ها با استفاده از دیگر اطلاعات موجود و قابل دسترس و بهره¬گیری از روابط ارائه شده در منابع، قابل برآورد می¬باشند. در این مطالعه به¬منظور ارزیابی عملکرد محصول نیشکر در منطقه کشت و صنعت امیرکبیر واقع در نزدیکی اهواز از مدل swap استفاده گردید. با توجه به این¬که اغلب مدل¬ها بر پایه شرایط اقلیمی-زراعی یک منطقه ایجاد شده¬اند لذا کاربرد آن¬ها در مناطق متفاوت، مستلزم اصلاح و واسنجی است. بدین ترتیب داده¬های جمع¬آوری شده مورد نیاز مدل swap از قبیل اطلاعات هواشناسی، مشخصات خاک منطقه مورد مطالعه، پارامترهای گیاهی و زراعی به¬عنوان داده¬های وروردی به مدل داده شده و پس از انجام آنالیز حساسیت عملکرد توسط مدل شبیه¬سازی و با مقایسه داده¬های اندازه¬گیری شده واسنجی و صحت¬یابی مدل صورت گرفت. برای ارزیابی مدل، میزان عملکرد اندازه¬گیری شده در مزرعه با مقادیر پیش-بینی شده، به¬صورت جدول و گراف با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج ارزیابی تقویم آبیاری در مزارع انتخابی محصول نیشکر، نشان می¬دهد که انجام آبیاری در زمان مناسب (تقویم پیشنهادی مدل) عملکرد محصول به¬طور متوسط 9 درصد افزایش می¬دهد. بنابراین با ارائه یک برنامه¬ریزی مناسب آبیاری برای آبیاری نیشکر و مصرف حداقل آب در هر نوبت آبیاری، می¬تواند سبب افزایش تولید از یک سو و استفاده بهینه از آب و افزایش سطح آب زیر¬زمینی از سویی دیگر شود.
عاطفه صانعی حمید زارع ابیانه
تغییر اقلیم را می¬توان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد که یکی تغییرات اقلیم در دراز¬مدت و دیگری تغییرات سال به سال اقلیم می¬باشد. یکی از روش¬های متداول برای تحلیل سری¬های زمانی هیدرومتئورولوژیکی، بررسی وجود و یا فقدان روند در آن¬ها با استفاده از آزمون¬های آماری است. اصولاً وجود روند در سری¬های زمانی هیدرومتئورولوژیکی ممکن است ناشی از تغییرات تدریجی طبیعی و تغییر اقلیم یا تاثیر فعالیت¬های انسانی باشد. در این پژوهش از آمار و اطلاعات روزانه هواشناسی 33 ایستگاه سینوپتیک کشور که دارای طولانی¬ترین و کامل¬ترین دوره آماری مشترک (1977-2009) بودند، بهره گرفته شد. برای شناسایی نوع اقلیم، اقلیم هر ایستگاه با استفاده از طبقه¬بندی یونسکو مشخص گردید و برای صحت همگنی داده¬ها از ران تست استفاده شد. سپس تبخیر و تعرق مرجع با فرمول¬ متناسب هر منطقه در نرم¬افزار ref et در مقیاس¬های ماهانه، فصلی و سالانه محاسبه گردید. هم¬چنین تبخیر هر منطقه نیز برای سال¬های 1977 تا 1992 با فرمول¬ متناسب هر منطقه (ایوانف، مارسیانو، مایر، تیچومیروف، استیفان ¬استوارت) در مقیاس¬های ماهانه، فصلی، سالانه محاسبه شد. برای تحلیل روند از آزمون¬های پارامتریک (تی استیودنت، فیشر و رگرسیون خطی) و آزمون¬های ناپارامتریک (من¬کندال، تخمین¬گر¬سن و من¬ویتی) بهره گرفته شد. قبل از انجام آزمون¬های روند توسط آزمون کلموگراف اسمیرنوف از نرمال بودن داده¬ها اطمینان به¬عمل آمد و در موارد مورد نیاز اقدام به نرمال¬سازی داده¬ها شد و برای حذف اثر همبستگی ترتیبی از روش tfpw استفاده شد و در نهایت به روش وزن¬دهی معکوس به پهنه¬بندی تبخیر و تبخیر و تعرق پرداخته شد. نتایج تحلیل روند، حاکی از آن است که روند تبخیر و تبخیر و تعرق مرجع در اکثر ایستگاه¬های ایران دارای روند افزایشی¬ست. در تشخیص روند تبخیر و تعرق مرجع و تبخیر آزمون¬های پارامتریک و نا¬پارامتریک تقریبا از توان یکسانی برخوردار هستند اما با توجه به این که در سری¬های زمانی که دارای توزیع آماری خاصی هستند آزمون¬های پارامتری از دقت بالاتری برخوردار هستند می-توان گفت در این تحقیق آزمون¬های پارامتری نتایج قابل قبول¬تری ارائه داده¬اند. در مقیاس ماهانه، فصلی، سالانه سری ¬های زمانی تبخیر و تبخیر و تعرق مرجع نظم خاصی در نوع روند اقلیم¬های مشابه وجود نداشته است و در یک ماه یا فصل خاص تمام ایستگاه¬های معنی¬دار لزوماً روند یکسانی نداشتند و در نهایت نتایج حاکی از این واقعیت است که نوع روند، درصد معنا-داری یا عدم معنا¬داری و شیب روند¬های استخراج شده به مقیاس زمانی مورد مطالعه و آزمون به¬کار رفته بستگی دارد.
فرزانه حیدری حمید زارع ابیانه
آب عامل عمده در تولید محصولات کشاورزی، تأمین مواد غذایی، اکولوژی و محیط زیست سالم، محسوب می شود. در مناطق خشک و نیمه خشک، آب عامل محدود کننده در بهبود و افزایش تولیدات کشاورزی است. این در حالی است که بروز تغییرات آب و هوایی در کره زمین به علت از بین رفتن پوشش گیاهی باعث گرم شدن هوا شده و کمبود آب، تولیدات کشاورزی را با مشکلات جدی روبرو ساخته است. کشور ایران با متوسط نزولات آسمانی حدود 252 میلی متر در سال در زمره-ی مناطق خشک جهان قرار دارد. اهمیت آب در ساختار گیاهان و حیات بشری از یک سو و کمبود این منبع با ارزش خدادادی از سوی دیگر ما را بر آن می دارد تا به استفاده بهینه از آن بپردازیم. تحقیقات زیادی برروی پلیمرهای سوپرجاذب به عنوان روشی نوین به منظور افزایش کارآیی مصرف آب در تولیدات کشاورزی در حال انجام است. این مواد قابلیت ثابت شده ای در نگه داری آب در خاک، کاهش میزان آبیاری تا 50 درصد، افزایش تأثیر کود، کاهش نیاز به مصرف کود، افزایش بازده و عملکرد محصولات کشاورزی دارند. سوپر جاذب ها موادی بی رنگ و بدون بو هستند که هیچ خاصیت آلایندگی برای محیط-زیست، گیاه، خاک، آبهای سطحی ، زیرزمینی و سلامت انسان ندارند. در این طرح به منظور بررسی قدرت کاربری سوپرجاذب، اقدام به انجام آزمایش گلخانه ای با کم آبیاری و کم کود دهی بر روی گیاه با ارزش فلفل دلمه نمودیم. فلفل دلمه یک محصول مهم کشاورزی است که نه تنها به خاطر ارزش اقتصادی بلکه به دلیل ارزش غذایی میوه های آن و هم چنین منبع عالی رنگ های طبیعی و ترکیبات آنتی اکسیدانی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. طرح با اهداف بررسی اثر و نقش سوپر-جاذب در میزان آب مصرفی گیاه فلفل دلمه ای و بررسی اثر سطوح مختلف سوپر جاذب آکوازورب بر عملکرد فلفل دلمه ای تحت تیمار های مختلف آبیاری و کوددهی در قالب کامل تصادفی و بصورت فاکتوریل به اجرا درآمد. تیمارها شامل سه سطح آبیاری(80،60 و 100 درصد نیازآبی) سه سطح سوپرجاذب(صفر،3 گرم و 5 گرم سوپرجاذب در کیلو گرم خاک) و دو سطح کود(75 و 100 درصد نیاز کودی) هستند که با سه تکرار بررسی شدند. گلدان ها با ارتفاع 30سانتی متر و قطر دهانه 22 سانتی متر به تعداد 54 عدد تهیه گردید ، به منظور ایجاد زهکشی ته گلدان ها سوارخ شد و به تعداد یک بوته در هر گلدان کشت انجام گرفت . با استفاده از میکرو لایسیمتر نیاز آبی فلفل مشخص شده و پس از استقرار کامل تیمارهای نیاز آبی اعمال گردید. در پایان ضمن بررسی میزان آب مصرفی پارامترهای کیفت میوه ها از لحاظ بازار پسندی (شکل ظاهری) ، وزن، اندازه، عملکرد و شاخص سطح برگ و وزن اندام تر و خشک هوایی و وزن تر و خشک ریشه مورد بررسی قرار گرفت. کلیه نتایج به صورت آماری در محیط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اثر متقابل سوپرجاذب و آب بجز دو شاخص قطر ساقه و سطح برگ بر سایر شاخص های مورد بررسی معنی دار بود. و اثر متقابل سه گانه بر هیچ یک از شاخص های مورد ارزیابی رشد معنی دار نبود. مطابق با نتایج تجزیه واریانس سوپرجاذب بر گلدهی، تعداد میوه، بازارپسندی و وزن میوه در سطح آماری 1% معنی دار و بر حجم و قطر میوه غیرمعنی دار است. سطوح سوپر جاذب در سطح آماری1% بر تعداد میوه معنی دار گشته است. نتایج تجزیه واریانس نشان از معنی داری اثر سطوح سوپرجاذب بر وزن میوه فلفل دلمه در سطح آماری1% دارد. بنابراین برای رسیدن به بیشترین وزن میوه 3 گرم سوپرجاذب کافی نبوده و باید از 5 گرم سوپرجاذب در یک کیلوگرم خاک استفاده نمود. اثر متقابل سوپرجاذب و آب بر تعداد و وزن میوه معنی دار بوده و بر سایر پارامترهای مورد مطالعه اثر معنی دار نداشته است. اثر متقابل سه گانه سوپرجاذب، آب و کود در سطح آماری 1% فقط بر گلدهی معنی دار می-باشد. اثر متقابل سوپرجاذب و آب در سطح آماری 1% بر کارآیی مصرف آب معنی دار شد. با توجه به مقایسه میانگین بیشترین و کمترین مقدار کارآیی مصرف آب به ترتیب مربوط به تیمارهای a2w3 و a0w1 می باشد. با مصرف 5 گرم سوپرجاذب می توان با حفظ بیشترین کارآیی مصرف آب، 40 درصد در مصرف آب صرفه جویی نمود.
عیسی ابراهیمی حسین بیات
منحنی نگهداشت آب خاک رابطه بین مکش و مقدار آب خاک را نشان می¬دهد. اندازه¬گیری این منحنی بسیار زمان بر و هزینه بر است، بنابراین محققین با استفاده از روش¬های مختلف این منحنی را بدست می¬آورند. از جمله این روش¬ها استفاده از توابع انتقالی و مدل¬های تحلیلی است. منحنی تراکم رابطه بین نسبت پوکی و لگاریتم تنش را نشان می¬دهد. این منحنی در مباحث مربوط به مهندسی و کشاورزی دارای اهمیت فراوانی است. منحنی تراکم در زمان کوتاه و با هزینه کم بهدست میآید. از این رو بر اساس شباهتی که بین این دو منحنی وجود دارد می¬توان با استفاده از منحنی تراکم، منحنی نگهداشت آب در خاک را تخمین زد. این تحقیق در دو بخش انجام شد، بخش اول مربوط به 75 نمونه جمع آوری شده از استان گیلان است و بخش دوم مربوط به پنج استان کرمانشاه، مازندران، آذربایجان شرقی و غربی و همدان است که 150 نمونه جمعا از این استان-ها جمع آوری شد. آزمایش¬های پایه به همراه اندازه¬گیری منحنی نگهداشت آب خاک و منحنی تراکم انجام شدند. در بخش اول مطالعه استان گیلان ابتدا قابلیت برازش سیزده مدل منحنی نگهداشت آب خاک مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از سه سطح تخمین¬گر به روش¬های شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون سیزده مدل تخمین و مورد مقایسه قرار گرفتند. به طور کلی مدل¬های دو نمایی بر خلاف انتظار دارای نتایج مناسبی نبودند و مدل معروف ونگنوختن دارای دقتی متوسط نسبت به سایر مدل¬های مورد مطالعه بود. در بخش دوم مطالعه پنج استان نامبرده با استفاده از شش سطح تخمین¬گر برگرفته از مشخصات منحنی تراکم اقدام به تخمین سه مدل ونگنوختن، گاردنر و دکستر شد. به طور کلی در بین این شش سطح، سطح دوم که دارای تخمین¬گرهای تنش پیش تراکمی، شاخص تراکم و شاخص تورم به همراه ورودیهای مدل اول بوده است نسبت به دیگر سطوح دارای نتایج بهتری در تخمین منحنی نگهداشت آب خاک بود. علت این تخمین مناسب را می¬توان به همبستگی متغیرهای ورودی با پارامترهای مدل¬ها و فیزیکی بودن پارامترهای تخمین¬گر و همچنین ارتباط فیزیکی که بین تخمین¬گرها با پارامترهای سه مدل نامبرده شده بود نسبت داد. همچینین در مقایسه بین سطوح ششم و پنجم که روش آماده سازی تخمین¬گرهای یکسانی دارند مشاهده می¬شود که سطح ششم در غالب موارد دارای نتایج مناسبتری بوده است. به طور کلی مدل گاردنر در مقایسه با مدل¬های ونگنوختن و دکستر دارای نتایج بهتری بود و با افزایش پارامترهای تخمین¬گر به سطح اول آماره بهبود نسبی به مقدار بیشتری نسبت به دو مدل نامبرده شده افزایش یافت. یعنی مدل گاردنر در مقایسه با مدل¬های ونگنوختن و دکستر دارای قابلیت تخمین بالاتری بود. در مدل ونگنوختن افزودن تخمین¬گر¬های حاصل از منحنی تراکم تاثیر معنی¬داری بر روی افزایش دقت این مدل نداشت. در نهایت بایستی بیان کرد که استفاده از منحنی تراکم جهت تخمین منحنی نگهداشت آب در خاک بسیار مفید بوده است، شاید دلیل افزایش دقت در تخمین تشابه ظاهری و مفهوم مکانیکی نسبتا مشابهی است که بین این دو منحنی وجود دارد.
اعظم چشمه قصابانی حمید زارع ابیانه
بخش کشاورزی به¬عنوان مهم¬ترین مصرف¬کننده باید به ارزش اقتصادی آب بیشتر توجه نماید. استفاده بهینه و اقتصادی از منابع آبی، در گرو تولید بیشتر به¬ازای واحد آب مصرفی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر میزان تنش رطوبتی بر ضریب نسبت جذب آب توسط ریشه و هم¬چنین بر عملکرد گیاه فلفل (بیور) است. بدین منظور آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار در محیط کشت گلدانی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا، طی زمستان و بهار 93-92 انجام گرفت. تیمارهای آبیاری عبارت بودند از: تیمار با آبیاری کامل fi)) و 3 سطح کم آبیاری (di) 85، 70 و 55 درصد نیاز آبی گیاه و یک تیمار بدون کشت جهت اندازه¬گیری میزان تبخیر از سطح خاک. گلدان¬ها با ارتفاع 25 سانتی¬متر و قطر خارجی 20 سانتی¬متر از خاکی با بافت لوم رسی پر شدند. خاک گلدان¬ها به 4 لایه 5 سانتی¬متری تقسیم و میزان رطوبت به¬صورت روزانه توسط دستگاه ech2o در هر لایه اندازه¬گیری شد. اعمال تنش رطوبتی قبل از مرحله گل دهی گیاه (88 روز پس از کاشت بذر) و در یک دوره 66 روزه صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد که متوسط ضریب نسبت جذب آب در تیمارهای 85، 70 و 55 درصد نیاز آبی، به¬ترتیب برابر با 848/0، 704/0 و 641/0 به¬دست آمد. هم¬چنین بالاترین برازش توابع کاهشی جذب آب با مقادیر ضریب نسبت جذب آب مشاهداتی در تیمارهای تحت تنش رطوبتی مربوط به تابع کاهشی جذب فدس و همکاران مشاهده گردید. علاوه بر آن در همه تیمارهای آبیاری میزان جذب آب لایه اول و دوم از سایر لایه¬ها بیشتر بود. نتایج تحلیل¬های آماری نشان داد که تنش رطوبتی اثر معنی¬داری بر روی تمامی صفات مورد بررسی در گیاه فلفل (بیور) داشت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که کاهش مصرف آب، باعث کاهش در شاخص¬های رشد گیاه نظیر وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک میوه، تعداد و اندازه میوه و بازارپسندی میوه¬ها می¬گردد. هم¬چنین کاهش آب مصرفی بر عملکرد میوه و کارایی مصرف آب معنی¬دار بود و بیشترین عملکرد میوه و کارایی مصرف آب در تیمار fi وdi85 به¬دست آمد. با توجه به معنی¬دار نبودن عملکرد میوه¬ها بین تیمارهای fi وdi85 ، در شرایط محدودیت منابع آب آبیاری اعمال 85 درصد نیاز¬آبی نیز قابل توصیه می¬باشد.
عاطفه صفائی حمید زارع ابیانه
در سال¬های اخیر روند تغییر سیستم آبیاری سنتی به مدرن و به¬ویژه آبیاری تحت¬فشار برای افزایش راندمان آبیاری در دستور کار قرار گرفته است. پیامد این دگرگونی، مصرف فزاینده انرژی است که دلیل آن وابستگی سیستم¬های آبیاری تحت¬فشار به ایستگاه¬های پمپاژ می¬باشد. با افزایش تعرفه¬های انرژی، بحث مصرف انرژی و هزینه¬های آن موجب شده علی¬رغم افزایش راندمان آبیاری در سیستم¬های تحت¬فشار، استفاده از این سیستم¬ها با چالش اساسی همراه گردد. بر این اساس و برای جلوگیری از توقف روند کاربرد روش¬های آبیاری تحت¬فشار، بررسی راه¬کارهای کاهش مصرف انرژی اجتناب ناپذیر می¬باشد. کاهش هزینه¬های انرژی، نظر کارشناسان امر را فقط به درون ایستگاه¬های پمپاژ معطوف داشته، در حالی¬که علاوه¬بر تجهیزات داخل ایستگاه¬های پمپاژ، بسیاری از عوامل طراحی و مدیریتی سامانه¬های آبیاری در میزان مصرف انرژی اثر قابل ملاحظه¬ای دارند. بنابراین در این پژوهش اقدام به پایش و ارزیابی پارامترهای موثر در کاهش هزینه¬های انرژی یکی از طرح¬های اجرا شده آبیاری تحت¬فشار کشور به مساحت 5000 هکتار واقع در دشت مغان گردید. این طرح به¬عنوان طرح آزمایشی اراضی پایاب سد خداآفرین به مساحت 85000 هکتار مطرح می¬باشد. در واقع این پایش و ارزیابی به طراحان کمک می¬کند تا دلایل افزایش مصرف انرژی در شبکه¬ آبیاری فتحعلی، شناسایی شده و با رفع و پرهیز از تکرار آن¬ها، در جهت کاهش مصرف انرژی اقدام گردد. روش کار در این پژوهش از نوع تحلیلی بوده که با ارائه سه گزینه مختلف از جانمایی ایستگاه¬های پمپاژ و خطوط لوله شبکه آبیاری و با کمک نرم¬افزارهای gis و watergems اقدام به تحلیل این گزینه¬ها شده است. در این راستا با کاربرد نرم¬افزار gis و نقشه ارتفاع- سطح، امکان دسته-بندی اراضی دشت فتحعلی بر¬اساس ارتفاع، میسر شده و با تغییر در قطعه¬بندی اراضی، جانمایی مناسب خطوط لوله و طراحی بهینه تعداد و موقعیت ایستگاه-های پمپاژ در جهت مصرف بهینه انرژی اقدام گردید. سپس با استفاده از نرم-افزار watergems، گزینه¬های مختلف طراحی و جانمایی خطوط لوله مورد ارزیابی و تحلیل هیدرولیکی قرار گرفته و در نهایت بهترین گزینه به¬گونه¬ای انتخاب شده که ارتفاع دینامیکی ایستگاه پمپاژ با فشار مورد نیاز هر بخش از شبکه آبیاری تا جای ممکن هم¬خوانی داشته باشد. در نهایت با تغییر در مبانی طراحی و انتخاب مناسب تعداد و موقعیت ایستگاه¬های پمپاژ، امکان کاهش مصرف انرژی تا 3/37 درصد نسبت به طرح اجرا شده میسر ¬گردید.
مهدی شاهوردی سمیرا اخوان
استان همدانیکی از استان های کم آب کشور به شمار می رود. در طول سال های اخیر شاهد کمبود منابع آبی در استان بوده ایم. علم مربوط به منابع آب داخلی و تجدیدپذیر بودن آن از حیث برنامه ریزی طولانی مدت در بحث مدیریت منابع آب و غذا امری مهم می باشد. ابزار جدید مدل سازی با قدرت بالایی که در بحث شبیه سازی زمانی و مکانی دارد می تواند به ما این امکان را در مورد مدیریت منابع آبی بدهد. در این مطالعه از مدل swat به همراه برنامه الحاقی آن sufi-2 که کار آنالیز حساسیت و عدم قطعیت مدل را در طی دوره های زمانی واسنجی و اعتبار سنجی انجام می دهد استفاده گردیده است.
مریم بیات ورکشی حمید زارع ابیانه
اثرات مصرف کودهای نیتروژن بر حرکت نیترات خاک در کشت سیب زمینی، طی دو سال آزمایش گلخانه ای مطالعه شد. تیمارهای کودی شامل چهار تیمار نانوکی لیت نیتروژن (nnc)، نانوکی لیت نیتروژن گوگرددار (snnc)، اوره با پوشش گوگردی (scu) و اوره (u)، در سه سطح 46، 92 و 138 کیلوگرم نیتروژن خالص بر هکتار به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بود. در این تحقیق غلظت نیترات خاک، نیترات آبشویی، نیتروژن برگ، نیترات غده، عملکرد غده و شاخص های کارایی نیتروژن، اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی نشان داد کاربرد هر یک از تیمارهای کودی با سطوح مختلف نیتروژن تاثیر معنی داری بر صفات عملکرد، نیترات خاک و آبشویی داشت. بیشترین عملکرد اقتصادی غده در سال اول با مصرف 138 کیلوگرم نیتروژن از تیمار نانوکی لیت نیتروژن و در سال دوم از تیمار 138 کیلوگرم نیتروژن کود نانوکی لیت نیتروژن گوگرددار حاصل شد. کمترین مقدار عملکرد غده در هر دو سال به سطح 138 کیلو گرم نیتروژن تیمار کود اوره اختصاص یافت. مقایسه نیترات آبشویی تیمارها نشان داد کاربرد کود nnc، snnc و scu به ترتیب منجر به کاهش 72/35 درصد، 56/41 درصد و 94/9 درصد نسبت به کود اوره بود. در مقابل عملکرد سیب زمینی با مصرف کودهای nnc، snnc و scu به ترتیب 10/56 درصد، 61/59 درصد و 76/49 درصد بیش از مصرف کود اوره مشاهده شد. نتایج شاخص های کارایی نیتروژن نشان داد، کارایی مصرف، کارایی زراعی و درصد جذب نیتروژن در هر دو سال با افزایش مقدار نیتروژن در همه تیمارها کاهش یافت. تیمارهای نانوکی لیت نیتروژن گوگرددار در سال اول و اوره پوشش دار در سال دوم بالاترین مقادیر کارایی مصرف و کارایی زراعی نیتروژن را داشتند. مقایسه میانگین ها نشان داد بیشترین نیترات غده در هر دو سال به ترتیب 63/215 و 7/239 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر مربوط به سطح 138 کیلو گرم نیتروژن کود اوره بود. نتایج نشان داد دو جزء کارایی زراعی و کارایی بهره وری زراعی دارای مشارکت یکسان در افزایش عملکرد نمی باشند. هم چنین نقش کودهای مختلف با وجود همسانی نیتروژن، در افزایش عملکرد یکسان نبوده و کودهای جدید موجب افزایش پاسخ گیاه به مصرف نیتروژن می گردد.
علی قدمی فیروزآبادی علی شاهنظری
محدودیت آب از مهم ترین عوامل بازدارنده تولید محصولات زراعی به شمار می¬رود، لذا انتخاب یک راهبرد بهینه و برتر برای استفاده از آب در شرایط کمبود آب ضروری است. در این راستا کم آبیاری به¬عنوان یک راهکار سودمند در وضعیت محدودیت آب و با هدف حداکثر استفاده از واحد حجم آب مصرفی، مطرح می¬شود. هدف این پژوهش بررسی اثر کم¬آبیاری تنظیم شده و کم¬آبیاری بخشی ریشه بر خواص کمی و کیفی گیاه آفتابگردان رقم آذرگل در اقلیم ساری بود. به این منظور تحقیقی در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری با پنج تیمار آبیاری کامل fi (100 درصد جبران کاهش رطوبتی خاک)، کم¬آبیاری تنظیم شده (di) در دو سطح 75 و 55 درصد، و آبیاری بخشی ریشه (prd) نیز در دو سطح 75 و 55 درصد جبران کاهش رطوبتی خاک انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی و طی دو سال 1391 و 1392 در سه تکرار به اجرا در آمد. همچنین از نرم افزار hydrus نیز برای بررسی تغییرات رطوبت در ناحیه ریشه گیاه و مقایسه با داده¬های اندازه¬گیری شده استفاده شد. نتایج نشان داد که اعمال تیمارهای prd75 و di75باعث کاهش 16 و 8/16 درصدی در مصرف آب در کل طول دوره رشد، به-ترتیب در سال¬های 1391 و 1392 و به طور میانگین باعث کاهش 4/16 درصدی آب در مقایسه با تیمار آبیاری کامل شد. اثر تیمارهای مختلف آبیاری بر میزان عملکرد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیکی، درصد روغن دانه، عملکرد روغن، قطر طبق، تعداد دانه در طبق، درصد مغز به کل دانه، پارامترهای ریشه، شاخص سطح برگ، بهره¬وری مصرف آب، در سطح احتمال یک درصد معنی¬دار شد. بیشترین مقدار عملکرد در دو سال زراعی 1391 و 1392 مربوط به تیمار آبیاری کامل و به¬ترتیب برابر با 5313 و 5148 کیلوگرم در هکتار بود، که با تیمار آبیاری prd75 به¬میزان ???? و ???? کیلوگرم در هکتار تفاوت معنی¬داری نداشت. بیشترین تعداد دانه در طبق در دو سال انجام تحقیق مربوط به تیمار fi و prd75 شد و کمترین تعداد دانه در طبق در سال¬های مذکور مربوط به تیمار di55 بود. مقایسه میانگین مرکب دوساله نشان داد که بیشترین درصد روغن مربوط به تیمارهای fi و prd75 بود و کمترین درصد روغن مربوط به تیمار di55 بود که با تیمارهای prd55 وdi75 در یک گروه آماری قرار گرفتند. به طور میانگین بیشترین و کمترین عملکرد روغن دانه در دو سال انجام تحقیق، مربوط به دو تیمار fi و di55 بود. اثر تیمارهای مختلف بر میزان شاخص کلروفیل و میزان فلورسانس کلروفیل معنی¬دار بود. نتایج نشان داد که با افزایش تنش آبی میزان شاخص کلروفیل کاهش یافت. بیشترین مقدار فلورسانس کمینه مربوط به تیمارهای prd55و di55 بود و کمترین میزان فلورسانس کمینه مربوط به تیمار fi است. بررسی تغییرات رطوبت خاک نشان داد که در تمام تیمارها بیشترین تغییرات رطوبت مربوط به لایه20- 0سانتی¬متری و کمترین تغییرات مربوط به لایه¬های پایین¬تر بود. میزان رطوبت در تیمارهای di75 و di55 در عمق 20-0 سانتی¬متری کمتر از ظرفیت زراعی بود. بنابراین امکان انتقال رطوبت به لایه¬های پایین در این تیمارها نسبت به تیمار آبیاری کامل کمتر بود. نتایج نسبت رطوبت در بخش خشک دو تیمار prd75 و prd55 به رطوبت ظرفیت زراعی، در عمق 60-40 نشان داد که این میزان در تیمار prd75 در حد پایین¬تری نسبت به تیمار prd55 قرار داشت. که خود نشان¬دهنده تخلیه رطوبتی بالاتر در این تیمار می¬باشد. همچنین مقایسه داده¬های مزرعه¬ای رطوبت با نتایج مدل hydrus-2d/3d نشان داد که مدل کارایی خوبی در برآورد رطوبت خاک دارد. به¬طور کلی، نتایج حاکی از این است که تیمار آبیاری prd75 با افزایش تراکم ریشه در خاک، موجبات استفاده مطلوبتر از رطوبت موجود در خاک را فراهم نموده و با حفظ فتوسنتز و با کاهش آب مصرفی باعث تولید عملکرد مناسب دانه، عملکرد بیولوژِیک و افزایش بهره¬وری مصرف آب می¬شود.
محمد رضا غیاثی حمید زارع ابیانه
دقت در طراحی و بهره برداری صحیح از سیستم های آبیاری بارانی برای توسعه و بهبود کیفی آنها بسیار ضروری است. هم چنین سازگاری این سیستم ها با شرایط آب و هوایی مناطق مختلف کشور حائز اهمیت می باشد. لذا هدف از این پژوهش، ارزیابی چگونگی طراحی و بهره برداری سیستم های آبیاری بارانی کلاسیک ثابت اجرا شده در دشت سطر در شهرستان سنقر می باشد. برای این منظور 10 سیستم آبیاری بارانی کلاسیک ثابت دشت سطر به طور کاملا تصادفی و از بین سیستم های که حداقل یک فصل زراعی از بهره برداری آن ها سپری شده بود، انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفت.
الهام عبدالصالحی حمید زارع ابیانه
چکیده ندارد.
یاسر دعایی علی اکبر سبزی پرور
چکیده ندارد.
حمید زارع ابیانه احمد لطفی صدیق
یک نگرش کلی به تحولات اتفاق افتاده درزمینه زهکشی در سالیان اخیر بخوبی نشان میدهد که لوله های سوراخدار یا شکافدار بطور گسترده ای در زهکشی اراضی کشاورزی، باندهای فرودگاهی، سدهای خاکی، معابر پلها یا خاکریزها و مکانهایی که احتیاج به مراقبت زیربنایی جهت استحکام و ثبات دارند و نظایر اینها مورد استفاده قرار گرفته اند . زهکشی مراحل تکاملی طی کرده، از سیستمهای ساده و آبراهه های طبیعی که در داخل آنها زه آبها در اثر نیروی ثقل تخلیه میشود (وقتی که ارتفاع آب دریا و یا رودخانه ای کمتر باشد مانند زمینهای حواشی زاینده رود) شروع و به سیستمهای پیشرفته امروزی رسیده است . همچنین تکنولوژی پیشرفته پلاستیک منجر به معرفی لوله های زهکش سوراخدار با طولهای بلند عمدتا" از جنس پلاستیک شده است که توانسته است گام مهمی را در جانشین سازی با تنبوشه های سفالی بردارد (22) در گزارش حاضر سعی شده از پارامتری بنام نسبت بده جهت انتخاب مناسب لوله های زهکش کمک گرفته شود باتوجه به اینکه لوله زهکشی دارای تعداد کم و در عین حال کافی سوراخها باشد. این امر اخیرا" در مجلات آبیاری - زهکشی بنوعی مورد بحث قرار گرفته اما تاکنون جزئیات بررسی نشده است . که این نیز تاکیدی بر غیر اجتناب ناپذیری زهکشی میباشد چنانچه در هلند زهکشی همیشه یک لازمه زندگی بوده است (15).