نام پژوهشگر: سید اسعد شیخ احمدی
حشین صادقی محمد ایرانی
چکیده مسأله ی انسان و خدا و رابطه ی متقابل آن ها با هم، یکی از موضوعات بسیار بنیادی در تاریخ تفکّر بشر به ویژه حوزه ی عرفان اسلامی است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی انسان با خدا بر پایه ی تفکّر خداگونه پنداری انسان در آثار عطّار نیشابوری می پردازد. منظور از خداگونه پنداری در عرفان، نوع تلقّی عرفا از انسان کامل است که دارای ویژگی های قدسی و فرابشری می باشد. بر اساس این پژوهش، رابطه ی انسان باخدا، رابطه ای عاشقانه و سرشار از محبّت است. از میان انواع ارتباط، «مناجات» از بیشترین بسامد و «ارتباط دوسویه» از کم ترین بسامد برخوردار است. انسان-های خداگونه دارای ویژگی هایی خاص از جمله کرامات و قدرت انجام اعمال خارق العاده هستند. جهان بینی عطّار، وحدت وجودی و روش او در رسیدن به تعالی و کمال، بر اساس توجّه به درون و درون گرایی است. سالک با ریاضت، «گوهر جان» خویش را کشف می کند و خدا را در آن می یابد و بدین صورت به فنا و خداگونگی می رسد. کلیدواژه ها: انسان، انسان کامل، خدا، خداگونه پنداری، عطّار نیشابوری، عرفان، فنا
وزیر مظفری سید اسعد شیخ احمدی
ساختارگرایی رویکردی نوین در مطالعه یادبیات است. به دلیل آنکه قصه های عامیانه، ساختار نسبتاً ساده ای دارند، می توان قواعد حاکم بر آن ها را شناسایی و طبقه بندی کرد. از آنجا که ساختارگرایی در ادبیات، از خود نظام ادبیات به عنوان مرجع بیرونی آثاری که بررسی می نماید، استفادهمی کند، جایگاه ارزشمندی در مطالعات ادبی دارد. همای و همایون منظومه ای غنایی از خواجو کرمانی است که داستان سفر همای را برای یافتن معشوقش همایون بیان می کند. این منظومه از تعدادیداستان تودرتوی کوتاه فراهم آمده است. آنچه در این پژوهش مدنظر است یافتن شخصیّت ها و کارکردهای داستان و سپس یافتن ژرف ساخت های اساطیری در میان ساختار این داستان است. ساختار این منظومه از شش شخصیّت و سیزده کارکرد تشکیل شده است. پایان ساختار به موفقیّت قهرمان می انجامد. این منظومه از برخی جهات دارای الگوی اساطیری است. ریشه ی برخی از این الگوها را در اسطوره های ایرانی و رد پای برخی دیگر را در اساطیر سایر ملل می توان جستجو کرد. مهم ترین ژرف ساخت این داستان مبتنی بر پاگشایی است.
محمد فاروق صوفی تیمور مالمیر
وقتی به مطالعه ی برخی اشعار ادیب برومند می پرداختم،نوعی دریغ و تأسف به نگارنده دست داد که شاعری با این همه اشعار(نُه مجموعه ی شعر) و همچنین آثار تحقیقی و پژوهشی(نزدیک به ده اثر) چرا باید تاکنون مورد توجه قرار نگرفته و در تاریخ ادبیات ایران سهمی نداشته باشد؟ با در نظر گرفتن زمان تولد ادیب(1300 یا1303)، شاعر هم زمان است با چهره هایی از قبیل نیما، خانلری، گلچین گیلانی، توللی، مهدی حمیدی، بهار، منوچهر شیبانی، شهریار، سایه، کسرایی و بسیاری دیگر از شاعرانی که پس از شهریور(1320) در عرصه ی شعر معاصر رد پایی از خود به جای گذاشته اند. تا کنون کتاب ها و شرح حال های زیادی در مورد شاعران و نویسندگانِ معاصر نوشته شده است. کافی است به بعضی از کتاب های نقد و شرح حال از قبیل«از صبا تا نیما» و«از نیما تا روزگارِ ما»(یحیی آرین پور)، «ادوار شعر فارسی»(شفیعی کدکنی)، «چون سبوی تشنه»(محمد جعفر یا حقی)، «طلا در مس»(رضا براهنی) و«تاریخ ادبیات معاصر»(بزرگ علوی) نظری بیفکنیم . در هیچ کدام از آثار یاد شده به این شاعر، آثار و زندگی نامه ی ادبی و شاعری اش اشاره ای نشده است. البته، ناگفته نماند که مطالبی پراکنده در بعضی نشریات و سایت ِ شخصی شاعر، نوشته شده است. تنها منبعی که در اختیار نگارنده قرارگرفت، همین مطالب همراه با مقدمه ی مجموعه ی اشعار شاعر بود که ادیب در آن ها، زندگی نامه ی خود را به صورتی مشروح بیان کرده است. مجموعه های شعری شاعر شامل نه مجموعه به نام های: «حاصل هستی»، «ناله های وطن»، «درد آشنا»، «گل های موسمی»، «مثنوی اصفهان»، «روزگارِ دژم»، «سرود رهایی»، «راز پرواز» و«پیام آزادی» است که بیشتر آن ها به صورت جداگانه توسط انتشاراتِ عرفان به چاپ رسیده است. اخیراً نیز موسسه ی انتشارات نگاه، گزیده ای از اشعار وی را به نام«پژواک ادب» چاپ و منتشر کرده است. یکی از انگیزه های اصلی نگارش رساله ی حاضر تعیین موقعیت و جایگاه این شاعر در تاریخ ادبی معاصر ایران است. برای رسیدن به این هدف، مجموعه ی اشعار وی از نقطه نظر یکی از رویکرد های نقد فرمالیستی (آشنایی زدایی) مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
بهرام ناصری سید اسعد شیخ احمدی
چکیده صورتگرایی، رویکردی در ادبیات به شمار میآید که نظریه پردازان آن، از جنبه ی زبانی به آثار ادبی نگاه میکنند و بر خلاف منتقدان قبل از خود، به مسایل غیر متنی همچون زندگی نویسنده، جنبه ی روانشناختی اثر وی، محیط اجتماعی و سیاسی وی و ... توجهی ندارند و معتقدند که ادبیات را باید با قواعد و قوانین مختص ادبیات مورد ارزیابی قرار داد. ایشان با پیش کشیدن مسئله ی آشنایی زدایی، نشان دادند که موضوعات و مضامین در ادبیات، همان موضوعات و مضامین سایر علوم و حتی همان موضوعات گذشته ی خود ادبیات است و این، فرم و ویژگیهای صوری متن است که تغییر میکند و تازه میشود و مضمونی واحد را به شکلی جدید به ما مینمایاند گویی که هرگز آنها را ندیده و نشنیده ایم. دیوان رشید یاسمی یکی از آثار برجسته ی سبک بازگشت است که در بخشهایی از آن، شاعر در پی گریز از هنجار قوالب کهن شعر فارسی است و دست به قالب شکنیهایی در این زمینه میزند و هر چند موضوعات و پدیده های جدید را نیز چاشنی این قالبها میکند اما توفیق چندانی به دست نمی آورد و باز به سراغ قصیده و غزل و مثنوی و قطعه میرود.با توجه به اینکه رشید از شاعران سبک بازگشت به شمار می آید و تمام نگاه شاعران این سبک، به اسلاف برجسته ی سده های گذشته است، آشنایی زدایی در دیوان وی چندان به چشم نمی آید و بیشتر به صورت موردی و در همان سبک و سیاق شاعران قدیم، از تشبیه و استعاره و تلمیح و تناسب و ... بهره میگیرد. انتخاب وزن متناسب با مضمون و استفاده ی استادانه از قافیه و ردیف و واجها در راستای برجستگی محتوا، از نکات قابل ذکر در دیوان رشید یاسمی به حساب می آید که بیشتر سروده های وی را از حوزه ی زبان خودکار خارج کرده و به زبان ادبی بدل کرده است. البته ذکر این نکته نیز لازم است که وی بسیاری از اشعارش را به قصد تعلیم و پند و اندرز میسراید و زمانی که برای این منظور، از عنصر حکایت یا داستان بهره نمیگیرد، سروده هایش از حوزه ی شعر خارج میشوند و از دیدگاه فرمالیستی قابل بررسی نیستند. این پژوهش، اشعار رشید یاسمی را از دیدگاه صورتگرایی بررسی میکند. واژههای کلیدی: دیوان رشید یاسمی، صورتگرایی، آشنایی زدایی، برجسته سازی، قاعده کاهی، قاعده -افزایی
محمد محمدی تلوار سید اسعد شیخ احمدی
ملا محمد محوی یکی از شاعران و عارفان توانای پارسی گوی کُرد در نیمه ی دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهارده هـ. ق است که دیوان اشعار او سرشار از اندیشه های عرفانی والایی همچون حال و مقامات عرفانی، فنا و بقای الهی، ترک هستی موهوم مجازی، وحدت وجود، اندیشه های حلّاج و ... است. محوی، شاعر بزرگ کُرد، از اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری متأثر بوده است و در باب مضامین و اندیشه های عرفانی و صوفیانه از جهات بسیاری اشتراک داشته است. محوی برای بیان قدرت عشق و گذر کردن از مرحله ی تصوُّف عابدانه و روی آوردن به عرفان عاشقانه از داستان شیخ صنعان در منطق الطیر و دیوان عطار کمک می گیرد. به علاوه وی در زمینه ی مضامین عارفانه ی دیگری همچون فنا و بقای الهی، مجاهده با نفس، عشق محوری، شریعت مداری، احتراز از دنیا، رهایی از عقل مصلحت بین، نقد زهّاد ریاکار و زهدگرایی خشک، عزلت از خلق و ... با عطار نیشابوری دارای اشتراکات و شباهت های قابل توجّهی است و در این پژوهش سعی شده است که با روش ادبیات تطبیقی، شباهت ها و اشتراکات عرفانی محوی و عطار بیان شود. واژگان کلیدی: محوی، عطار، اندیشه ی عرفانی، صوفیانه، تأثیرپذیری، اشتراک.
سعدی حاجی سید احمد پارسا
چکیده لایه های مختلف اجتماع، تحت تأثیر تفاوت های سنی، جنسی، شغلی، طبقاتی و تحصیلاتی، نوع سخن گفتن و به عبارتی کارکردهای زبانی ویژه ی خود را دارند. رعایت تناسب میان کارکردهای زبانی قهرمانان داستان با تیپ های شخصیتی متفاوت آن ها، نکته ای است که در ادبیات داستانی گذشته( منظوم و منثور) مغفول مانده است و توجه به آن از امتیازات داستان نویسی معاصر است. رساله ی حاضر آثار داستانی آل احمد را از این منظر بررسی کرده است. روش پژوهش کیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی می شود. نتیجه نشان می دهد که میزان توفیق آل احمد در ایجاد تناسب میان کارکردهای زبانی با تیپ شخصیتی قهرمانان داستان هایش به تبع فضای هر اثر و تیپ شخصیت های محوری آن، متغیر و در نوسان است. در داستان هایی که فضای زندگی سنتی ترسیم می شود و شخصیت های محوری آن ها اراده ی معطوف به تغییر وضع موجود را ندارند، تناسب مزبور به میزان لازم و قابل توجهی برقرار است؛ هم دلی نویسنده با مایه های فرهنگ گذشته و اندیشه ی بومی گرایانه ی وی در ایجاد این هم خوانی نقش اساسی دارد. اما در داستان هایی که فضای آن ها برخورد دو دنیای متفاوت (جدید و سنتی) را به نمایش می گذارد و کاراکترها اراده ی معطوف به تغییر در کلیت وضع موجود را دارند، خواست تغییر و تمایل به تأثیرگذاری، لحن گفت و گوها را شعاری کرده و هم خوانی حداقلی موجود در بیان قهرمانان با تیپ شخصیتی آن ها را طوری در سایه قرار داده است که نویسنده را در پردازش عنصر گفت و گو ناکامیاب جلوه می دهد. در این دسته از آثار، صبغه ی روشن فکری و به تبع آن تعهد اجتماعی نویسنده، باعث شده است، دل مشغولی های اجتماعی و کارکردهای روشن گرانه، بر دغدغه-ی پردازش هنری داستان بچربد، و با تحمیل بینش و بیان نویسنده بر قهرمانان داستان، وجه زیبایی شناختی اثر در پای محتوای تبلیغاتی قربانی شود.
اقبال رحیمی سید احمد پارسا
چکیده ادبیات فارسی به ویژه شعر در ایران به صورتی فراگیر و همه جانبه با زندگی در پیوند است. استفاده از شعر در کارت های تبریک سال نو و دیگر اعیاد، کارت های عروسی، پوسترهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات های گوناگون، گورنوشته ها و امثال آن ها مصادیقی از این مفهوم به شمار می روند. پژوهش حاضر بر آن است ضمن بررسی گورنبشته های گورستان دارسیران مریوان، از نظر میزان ادبیّت آن ها، آرایه های ادبی، قالب های شعری و مسائل دیگر این چنینی، رابطه ی آن ها را با جنسّیت، سن و سال، چگونگی از دنیا رفتن شخص متوفّی، نسبت شخص متوفّی با تهیّه کنندگان متن گورنوشته ها بررسی نماید. روش پژوهش کیفی است و داده ها به صورت میدانی گردآوری شده است، جامعه ی آماری پنج هزار گور و حجم نمونه هزار گورنوشته است که به شیوه ی نمونه گیری نظام مند (systematic sampling) برگزیده شده است. نتیجه بیانگر معاصر بودن گورنوشته ها، ایجاز، سادگی و روانی زبان به کار رفته در آن هاست، هم چنین بیانگر تناسب گورنوشته ها با سن و سال، چگونگی درگذشت شخص متوفّی، نسبت شخص متوفّی با تهیه گنندگان گورنبشته ها نیز می باشد. واژگان کلیدی: گورنوشته، ایجاز، شعرفارسی، شعرکُردی، صورخیال
گشین شکوهی سید احمد پارسا
موضوع پژوهش حاضر، "بررسی ذکر و حذف نهاد در ردیف های فعلی قصاید خاقانی از دیدگاه علم معانی" است. شناخت بهتر بلاغت شعر خاقانی، درک بهتر منظور شناسی مقوله ذکر و حذف و کمک به فهم بهتر منظور خاقانی در قصاید از اهداف این پژوهش محسوب می شود. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی به شیوه ی کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده اند. جامعه آماری 132 قصیده و حجم نمونه 63 قصیده دارای ردیف فعلی است که 3887 بیت را در بر می گیرد. نتیجه نشان می دهد حدود 65% مسند الیه (نهاد) در ردیف های فعلی مربوط به مقوله حذف و 35% مربوط به مقوله ذکر است. خاقانی در حذف مسندالیه از شش کارکرد و در ذکر مسندالیه از چهارده کارکرد استفاده کرده است. بیشترین کارکرد حذف با 2007 بیت (89/78 %) مربوط به اهمیّت مسند و کمترین کارکرد با 2 بیت (007/0 %) مربوط به آشکار بودن مسندالیه است. بیشترین کارکرد ذکر با 573 بیت (19/41%) مربوط به کارکرد تعظیم و کمترین کارکرد مربوط به پرهیز از خطای شنونده با 8 بیت (58/0 %) است.
علی اکبر خسروپناه سید احمد پارسا
چکیده بررسی امثال و مثل نماهای یک شاعر یا نویسنده، بیانگر میزان نفوذ این شخص در جامعه است. هدف پژوهش حاضر بررسی امثال و مثل نماهای گلستان و بوستان سعدی است. شناخت امثال و مثل نماهای برساخته ی سعدی در گلستان و بوستان، شناخت بهتر سعدی در بین عامّه ی مردم، کمک به درک بهتر استفاده ی هنری سعدی از امثال، و درک بهتر سروده های سعدی از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. روش پژوهش کیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به شیوه ی کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است.نتیجه نشان می دهد که سعدی به خاطر مردمی بودن و اطّلاع از فرهنگ عوام و آداب و رسوم و آلام و آرزوهای مردم زمان خود و مطالعه ی آثارگذشتگان، و نیز توانایی و قدرت بسیار در بیان و ارائه ی آن ها، بسیاری از ابیات او حکم مثل را پیدا کرده، توانسته است بر زبان و بیان مردم عصر خود و پس از آن مسلّط شود و بسیاری از سخنان او را تمثّل نمایند، پس از فردوسی بیشترین تأثیر را بر ادبیات فارسی و مردم فارس زبان داشته باشد که بیشترین نمود آن را در کتاب گلستان می توان دید.
بهاءالدین حسینی اسعد شیخ احمدی
موضوع پژوهشی حاضر تحلیل و بررسی مدایح نبوی(ص) در اشعار پارسی گویان کُرد است. در این راستا بیش از چهارهزار و هفتصد بیت از پنجاه و دو شاعر پارسی گوی کُرد مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش کیفی است که به صورت کتابخانه ای و با استفاده از تحلیل محتوا بوده است. نشان دادن عشق و علاقه ی پارسی گویان کُرد به حضرت رسول اعظم(ص) و کمک به اتحاد ملی و انسجام اسلامی از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. تجزیه و تحلیل پژوهش به شیوه ی استدلالی – عقلانی بوده و در صورت لزوم از نمودارها و جداول مختلف (هیستو گرام) استفاده شده است. بیان صفات خَلقی و خُلقی حضرت رسول اکرم(ص) با بررسی فرم و محتوا از قبیل اوزان عروضی، آرایه های ادبی، سبک، بیان، قالبهای شعری و بهره گیری شاعران از قرآن و سنت نبوی(ص) و علوم متداول اسلامی مورد بررسی واقع شده است نتیجه نشان می دهد با این پژوهش می توان به شناخت بهتری از فرم ومحتوای مدایح نبوی(ص) پارسی گویان کُرد دست یافت.