نام پژوهشگر: عبدالرسول سلمان ماهینی
صادق خالق زاده بیگ عبدالرسول سلمان ماهینی
گرایش و توجه به فضای سبز و پارک های شهری به عنوان مکانی برای تفریح و کاهش استرس و سایر فواید آن، افزایش یافته است. با توجه به این مسئله نیاز به حفظ فضای سبز موجود و تلاش در جهت توسعه فضای سبز از طریق انتخاب مکان هایی جدید به منظور اختصاص به کاربری فضای سبز و پارک های شهری در شهرها ضرورت دارد. مکان یابی از جمله تحلیلهای مکانی است که اهمیت زیادی در کاهش هزینه های ایجاد و راه اندازی فعالیتهای مختلف دارد. همچنین اهمیت مکان یابی به عنوان مرحله تعیین کننده اکثر هزینه های احداث و سایر برنامه ریزی های اقتصادی پروژه ها، آن را مورد توجه مدیران و تصمیم گیرندگان نیز قرار داده است که نتیجه آن استفاده از روشهای مختلف تصمیم گیری برای مکان یابی است. یکی از ابزارهای جدید و کارآمد برای مکان یابی کاربریها و تأسیسات شهری، استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی است. امروزه با توجه به توانایی سیستم های اطلاعات جغرافیایی (gis) در مدیریت و تجزیه و تحلیل داده های مکانی، فضای بسیار کارآمدی برای انجام مراحل مختلف تحلیلهایی مانند مکان یابی ایجاد شده است. هنگامی که بیش از یک شاخص در فرآیند گزینش مد نظر قرار گیرد در این صورت تصمیم گیری چند معیاره خواهد بود. روشهای مختلف تصمیم گیری چند معیاره سعی دارند با انتخاب از میان گزینه ها و ویژگی های مختلف و در مواردی متناقض، به یک راه حل ایده آل یا بهینه دست یابند. بنابراین استفاده از gis در تلفیق با ارزیابی چند معیاره (mce) برای اجرای مکان یابی، نتایج دقیق تری را ارائه می دهد که در آن هر دو بعد مکانی و مدیریتی مساله مورد توجه قرار می گیرد. استفاده از این روش ترکیبی در علوم مختلف مانند منابع طبیعی با توجه به کارایی این روش روز به روز در حال توسعه است. یکی از کاربردهای این روش مکان یابی پارک های شهری است که اخیراً در برخی کشورها مورد توجه قرار گرفته است. در این مبحث پس از بیان مقدماتی درباره مکان یابی پارک های شهری، اقدام به ارائه مدل مکان یابی پارک های شهری در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی در تلفیق با ارزیابی چند معیاره شده است.
آرمین مشایخان عبدالرسول سلمان ماهینی
با توسعه صنعت، فناوری و ازدیاد جمعیت، رویشگاه های طبیعی در معرض تهدید و تخریب قرارگرفته اند. جنگل یکی از ارزشمندترین ثروت های ملی است و توسعه و گسترش آن در سطح منطقه به منظور احیای پوشش جنگلی تخریب یافته و بهسازی اکوسیستم بسیار حائز اهمیت است.در این مطالعه روش ارزیابی چند معیاره کامپیوتری در محیط gis به منظور تشخیص مناطق مناسب برای جنگلکاری گونه های کیکم، گردو، کاج سیاه و کاج جنگلی در حوزه آبخیز قرناوه در استان گلستان استفاده شد. متغیرهای محیطی مناسب از قبیل آب و هوا، خاک و توپوگرافی به منظور تجزیه و تحلیل مکانی مورد استفاده قرارگرفتند. توابع عضویت فازی به منظور تولید نقشه معیارهای استاندارد استفاده شدند. براساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد که مهمترین متغیرهای موثر در تعیین تناسب اراضی برای جنگلکاری با چهار گونه ذکر شده، بارندگی، جهت وشیب می باشند. این تحقیق اطلاعاتی را در سطح منطقه ای تولید نموده است که الگویی برای مطالعات مشابه جنگلکاری با 4 گونه فوق در سطح کشور ایران محسوب می شود. در این تحقیق به منظور ارزیابی کمی و کیفی جنگلکاری کاج سیاه 50 نمونه با استفاده از روش تصادفی- سیستماتیک گرفته شد. در نتیجه این تحقیق مشخص شد، 542 هکتار (حدود8/8درصد) برای جنگلکاری کیکم، 57/645 هکتار (57/10درصد) برای جنگلکاری با گردو، 64/2042 هکتار (حدود11/62درصد) برای جنگلکاری با گونه کاج سیاه و32/31 هکتار (حدود51/0درصد) برای جنگلکاری با گونه کاج جنگلی مناسب است. همچنین، نشان داده شد که روش ارزیابی چند معیاره کامپیوتری برای تعیین مناطق مناسب کاشت گونه ها براساس داده های بوم شناختی آن ها مناسب است. این تحقیق نشان داد جنگلکاری کاج سیاه که در دامنه ها، مناطق خشک با تشعشعات حرارتی بالا، مناطق با میانگین بارندگی سالانه 480 میلی متر با خاک متعادل و ph قلیایی انجام شده بود، بهترین رویش را داشت.
غزل منزوی عبدالرسول سلمان ماهینی
در طول تاریخ، دفن زباله روش غالب برای دفع نهایی مواد زاید جامد شهری بوده است. در شهر زنجان هیچگونه فعالیتی در جهت دفن بهداشتی صورت نگرفته است و تنها به عملیات تلنبار کردن زباله در محل دفع اکتفا می گردد. با توجه به مخاطرات محیط زیستی و بهداشتی که این روش دفع در پی دارد، می باید هرچه سریعتر مکانی مناسب جهت دفع نهایی مواد زاید پیشنهاد گردد. یک محل دفن نامناسب ممکن است اثرات منفی محیط زیستی، اقتصادی و اکولوژیکی به همراه داشته باشد. بنابراین باید انتخاب آن با دقت صورت گیرد و این امر نیازمند تحقیقات اولیه تا نهایی در فازهای مختلف می باشد تا بتوان ضمن آگاهی از تأثیرهای آن بر محیط زیست از اثرات سوء آن جلوگیری کرده و یا از آن کاست. کاربرد ارزیابی اثرات زیست محیطی به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت محیط زیست، الزام استفاده از آن را برای پروژه های بزرگ عمرانی نظیر محلهای دفن زباله شهری تأکید می نماید. اغلب در فرایند ارزیابی تعداد پارامترها و راهکارها به قدری زیاد است که مقایسه آنها بسیار مشکل بوده و موجب انتخاب پروژه هایی می شود که سازگاری کمتری با محیط زیست دارند؛ یا سبب حذف بخشی از ارزیابی می گردد. روشriam (ماتریس ارزیابی اثرات سریع)، روشی جامع است که می تواند به راحتی و به طور موثر تمامی راهکارها را سازماندهی نماید و انجام یک ارزیابی روشن و سریع از مهمترین اثرات را تضمین می کند. در کنار مزایای بسیار، این روش دارای یک ایراد نیز می باشد و آن تأثیر ذهنیت ارزیاب بر عدددهی به اثر فعالیتها بر پارامترهاست. هدف اصلی تحقیق حاضر تبدیل ذهنیت به عینیت در امتیازدهی به اثر فعالیتها و در نتیجه ارتقای روش riam است. به همین منظور، روش ahp(فرایند تحلیل سلسله مراتبی) همراه با روش riam، مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش، به عنوان مطالعه موردی، محل فعلی دفن زباله شهر زنجان، به همراه مکانهای پیشنهادی دیگری در شهر زنجان، مورد استفاده قرار گرفته اند و ارزیابی اثرات محیط زیستی با استفاده از تلفیق دو روش riam و ahp انجام پذیرفته است. مقایسه اثرات انتخاب هر یک از این مکانها، به عنوان محل دفن زباله، بر محیط زیست، نشان داده است که محل فعلی دفن زباله شهر زنجان، با وجود اثرات منفی آن، بر سایر محدوده های پیشنهادی ارجحیت دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که می توان روش riamرا از طریق تلفیق آن با روش ahp ارتقاء بخشید. این تلفیق، ایده های بحث برانگیز را در زمینه امتیازدهی اثرات به فرصتی برای شمول نظرات کارشناسی تبدیل کرده و موفقیت امتیازدهی هماهنگ اثرات را به میزان زیادی افزایش داده است.
وجیهه قربان نیاخیبری عبدالرسول سلمان ماهینی
کاربری اراضی یکی از موضوعات و چالش های مهم برای مهندسان شهری و غیر شهری (محیط شناسان)، برای طراحی طبیعت محور (طبیعت پسند) و رشد اقتصادی پایدار است. فعالیت توسعه ای بشر باعث فشار بر محیط زیست و منجر به پیامدهایی مثل فرسایش خاک، گرم شدگی جهانی، آلودگی و غیره شده است. این تحقیق با هدف تعیین پراکنش و مقدار تغییرات کاربری اراضی و اثر آن روی تولید رسوب در حوزه آبخیز چالوس رود در استان مازندران طی سال های 1987تا 2001 و 2001 تا 2007 انجام شده است. در این مطالعه برای مدلسازی تغییرات کاربری اراضی از دو تکنیک آنالیز زنجیره مارکف و شبکه خودکار استفاده شده است. شبکه خودکار مارکف از خروجی آنالیز زنجیره مارکف بویژه فایل سطوح انتقال برای اعمال فیلتر همسایگی به منظور تعیین تغییرات کاربری اراضی از دوره زمانی دوم به دوره زمانی بعدی استفاده می کند. در حقیقت شبکه خودکار یک فاکتور وزن دهی مکانی را توسعه می دهد که وزن بیشتر به مناطقی که نزدیک به کاربری زمین کنونی هستند اختصاص می یابد. نتایج نشان داد که از سال 1987 تا سال 2001 حدود 4400 هکتار و از سال 2001 تا 2007 نیز حدود 750 هکتار از مساحت جنگل ها کاسته شده است. نتایج مربوط به برآورد رسوب نشان داد که در سال 1987 حدود 76 درصد از حوزه دارای شدت فرسایش کم و 23 درصد دارای شدت فرسایش متوسط، در سال 2001 حدود 71 درصد از حوزه دارای شدت فرسایش کم، 23 درصد دارای شدت فرسایش متوسط و 5 درصد دارای شدت فرسایش زیاد و در سال 2007 حدود 52 درصد از حوزه دارای شدت فرسایش کم، 42 درصد دارای شدت فرسایش زیاد و 5 درصد دارای شدت فرسایش زیاد است. با توجه به نتایج می توان استنباط کرد که با کاهش مساحت جنگل شدت فرسایش و تولید رسوب در کل حوزه افزایش یافته است.
شاْسته غلامی سید محسن حسینی
برای آگاهی در مورد عملکرد اکوسیستم و احیا و مدیریت پوشش گیاهی در جنگل های حاشیه رودخانه، بررسی تنوع زیستی خاک با تمرکز روی گروه هایی از ارگانیسم ها که نقش عمده را در عملکرد اکوسیستم بازی می کنند بهترین گزینه خواهد بود. بر اساس تحقیقات, مدیریت مناسب تنوع زیستی خاک, روی تولید و بهبود عملکرد اکوسیستم اثر بسیار مهمی دارد. تحقیقات در مورد تنوع زیستی جانداران خاکزی که از اجزای مهم و کلیدی در هر سیستم اکولوژیکی هستند و در بهبود حاصلخیزی خاک, تولیدات زمین و پایداری اکوسیستم (از طریق فرآیندهای بیولوژیک) نقش عمده دارند, با چاش هایی روبه رو است. مطالعات انجام شده روی الگوی توزیع بی مهرگان خاکزی، هنوز فاکتورهای توضیح دهنده ی زیادی را پیدا نکرده است. بنابراین، تحقیقات بیشتر برای ارزیابی فاکتورهای موثر روی توزیع این جانداران مورد نیاز است. جانداران خاکزی تحت تاثیر فاکتورهای محیطی بوده و الگوی توزیع آنها توسط این عوامل تعیین می شود. تغییرپذیری ویژگی های خاک و پوشش گیاهی از مهم ترین دلایل تغییرپذیری ماکروفون خاک به شمار می رود. این تحقیق با هدف تجزیه و تحلیل الگوی تغییرات مکانی تنوع زیستی ماکروفون خاک و تهیه نقشه پراکنش مکانی آن با استفاده از روش های زمین آماری و بررسی ارتباط آن با تراکم پوشش گیاهی و ویژگی-های خاک درجنگل های طبیعی حاشیه رودخانه ی کرخه (پناهگاه حیات وحش کرخه) انجام گرفت. ماکروفون خاک با استفاده از 200 نقطه نمونه، روی ترانسکت هایی موازی با فاصله 5/0 کیلومتر از یکدیگر و عمود بر رودخانه نمونه برداری شدند. فاصله 500 متر به عنوان فاصله ی پایه نمونه برداری در نظر گرفته شد اما در فواصل کمتر نیز به صورت سلسله مراتبی، تصادفی و هدف مدار، نمونه ها یی جمع آوری شدند. نمونه برداری به روش دستی، در قطعات نمونه ای به ابعاد 50 سانتی متر * 50 سانتی متر تا عمق 25 سانتی متر صورت گرفت. در هر نقطه نمونه روی ترانسکت ها با فاصله حداکثر 1 متر از محل نمونه برداری ماکروفون، نمونه های خاک از عمق 25-0 سانتی متری برداشت شدند. پس از محاسبه فراوانی, بیوماس و شاخص های یکنواختی (sheldon)، تنوع (shannon h’) و غنا (menhinick), اندازه گیری ماده آلی، ازت کل، ph، هدایت الکتریکی, وزن مخصوص ظاهری, رطوبت خاک، بافت خاک و نسبت c/n و تعیین تراکم پوشش گیاهی به وسیله شاخص پوشش گیاهی ndvi, اقدام به بررسی همبستگی مکانی با استفاده از روش های زمین آماری (واریوگرام) و پهنه بندی با استفاده از کریجینگ بلوکی گردید. نتایج بیانگر آن است که همه متغیرهای مورد بررسی دارای ساختار مکانی همراه با مدل های سقف دار می باشند. دامنه تأثیر متغیرهای مورد بررسی در محدوده های نسبتا بزرگ رخ داده است که دلالت بر ساختار مکانی گسترده ، پراکنش یکنواخت و در حقیقت پیوستگی مکانی بیش تر در مقادیر متغیر مورد نظر دارد. نقشه های کریجینگ نشان دادند که مناطقی با فراوانی، یکنواختی، غنا و تنوع بیشتر در کنار رودخانه و در مناطق دارای پوشش بیشتر واقع شده اند. با توجه به شباهت در دامنه تاثیر فراوانی، بیوماس, یکنواختی، غنا و تنوع ماکروفون با تراکم پوشش گیاهی و درصد سیلت و ضریب همبستگی مثبت و معنی دار بین آنها، همچنین همبستگی منفی و معنی دار بین این متغیرها با درصد رس و ec می توان اظهار داشت که تغییرپذیری مکانی ویژگی های خاک مذکور و تراکم پوشش گیاهی, الگوی پراکنش ماکروفون خاک را بیشتر تحت تاثیر قرار می-دهند.
بهناز راحلی نمین عبدالرسول سلمان ماهینی
منابع آب زیرزمینی، در بسیاری از مناطق جهان، مهمترین عامل به وجود آمدن شهرها بودند و حیات بسیاری از مناطق به این آب ها بستگی دارد. پیش بینی کمیت و کیفیت این منابع و رابطه خاص آن با سطح زمین، کمترین و حداقل تلاش در مورد حفاظت از این منابع ارزشمند خواهد بود. آلودگی آب های زیر زمینی می تواند باعث آلودگی نهرها، رودخانه ها و دریاچه ها و نیز خلیج گرگان در محدوده مطالعاتی شود. استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی که بتواند بین اطلاعات و داده های مکانی ارتباط برقرار نماید و با اطلاعات حاضر بتواند وضعیت جدید را پیش بینی کند، روش موثری برای جلوگیری از تخریب محیط و در نتیجه حفظ آن خواهد بود. پیش بینی وضعیت آینده یکی از ابزارهای مهم مدیریت طبیعت و حفاظت مثمر از آن است. برای انجام این مطالعه از سامانه اطلاعات جغرافیایی و شبکه عصب مصنوعی برای تعیین رابطه بین پارامترهای کیفیت اب زیرزمینی و کاربری اراضی/ پوشش زمین و پیش بینی رابطه موجود برای آینده استفاده شده است. منطقه مورد مطالعه برای انجام این تحقیق غرب حوزه آبخیز قره سو واقع در استان گلستان می باشد. نتایج این مطالعه، پس از بررسی عناصر و مولفه های مختلف آب و تهیه نقشه های کیفی از آن ها و مشخص شدن روند کلی تغییرات، نشان می دهد که که علی رغم مناسب بودن وضعیت کلی عناصر، برخی از آن ها در آستانه رسیدن به شرایط نامطلوب قرار دارند. این موضوع به خصوص برای برخی از عناصر از جمله ec و tds ملموس تر است. در نهایت مطالعه انجام شده نشان داد ساختار زمین شناسی، فعالیت های کشاورزی، خاک شناسی منطقه، سطح ایستابی آب زیرزمینی، توسعه شهری، تراکم جمعیت و فاصله از رودخانه به عنوان مهم ترین منابع تاثیر گذار بر کیفیت آب زیرزمینی حوزه آبخیز قره سو می باشند. امید است استفاده از سیستم های مدیریت جامع مکانی ابزار و راهکاری مفید برای حفاظت از تنوع زیستی و مدیریت جامع محیط زیست باشد.
محبوبه رحیمی مجید اونق
آمایش سرزمین تنها راه حل منطقی جلوگیری از بروز مسائل محیط زیستی و دستیابی به توسعه پایدار است. تامین و تخصیص آب با سناریوهای مختلف مکانی و زمانی اساس آمایش سرزمین در حوضه های آبخیز می باشد. این تحقیق با هدف تدوین برنامه آمایش و ارزیابی فراهمی منابع آب مورد نیاز در آبخیز چهل چای انجام گردید. با شناسایی منابع اکولوژیک منطقه، نقشه سازی و طبقه بندی آن ها با استفاده از مدل های حرفی (بیانی) طراحی شده برای ایران انجام شد. با ترکیب نقشه های موضوعی و تولید واحدهای نهایی محیط زیستی، توان اکولوژیک برای کاربری های مرسوم ارزیابی شد و اولویت بندی کاربری ها در هر واحد ارزیابی به روش قیاسی کمی انجام گردید. کاربری های کشاورزی و مرتع داری، آبزی پروری، تفرج متمرکز و حفاظت با هدف افزایش درآمد و جلوگیری از تداخل کاربری های ناسازگار با در نظر گرفتن شرایط مجاز اکولوژیک سامان دهی گردید. نتایج نشان داد که سهم اراضی مناسب کاربری های جنگلداری، کشاورزی و مرتع داری، آبزی پروری، تفرج متمرکز و گسترده، توسعه سکونتگاهی و حفاظت به ترتیب 29/64، 57/5، 24/0، 01/1، 41/15، 75/6 و 72/6 درصد می باشد. میزان انطباق نقشه آمایش و کاربری فعلی با استفاده از شاخص کاپا 18/0 برآورد گردید که نشان دهنده تطابق بسیار پایین است. آبدهی، نیاز آبی در سه بخش زراعی، خانگی و محیط زیستی و پتانسیل آب فراهم (موجود) در مقیاس سالانه و ماهانه و به تفکیک زیرحوضه برای کاربری های فعلی و آمایشی محاسبه گردید. با توجه به رشد سریع جمعیت و تغییرات اقلیم و در راستای سند چشم انداز توسعه ایران در افق 1404، سناریوهای مربوطه تدوین گردید. نتایج نشان داد که بیشترین میزان آب موجود (آب مازاد) مربوط به ماه فروردین و در زیرحوضه آق چشمه (نزدیکی خروجی حوضه) می باشد. نتایج حاصل از اعمال این سناریوها در افق 1404 حاکی از کاهش به ترتیب حدود 41 و 48 درصدی در پتانسیل آب فراهم سالانه بود. در حال حاضر در فصول زمستان و بهار آب مازاد بر مصرف وجود دارد ولی در برخی از ماه های فصل تابستان نیز، منطقه با کمبود آب مواجه است. آزمون فرضیه ها حاکی از تایید هر سه فرضیه این تحقیق (به جز مقیاس فصلی در فرضیه دوم) و معنی داری تفاوت مقادیر پارامترهای آنها در سطح 1 درصد است.
ملوک رویان عادل سپهری
به منظور مدیریت اصولی مراتع، نیاز به ارزیابی مستمر این منبع مهم است. اندازه گیری متغیرهای گیاهی از جمله ی این ارزیابی هاست. پیشرفت فناوری ماهواره ها به عنوان یک منبع مهم اطلاعاتی در مطالعات منابع طبیعی بسیار مهم است اما قابلیت تفکیک مکانی پایین ماهواره های معمول منابع طبیعی و مقرون به صرفه نبودن ماهواره-هایی با قابلیت های تفکیک بالاتر، دانشمندان را به سمت دستیابی به تصاویر بزرگ مقیاس سوق داده است. سکوهای مختلفی مانند استفاده از کایت، گلایدر، موتور گلایدر، بالون، هواپیمای بدون سرنشین و نظیر آن برای تهیه تصاویر وجود دارند که بالون به خاطر مزایای آن نسبت به سایر سکوها، برای این مطالعه انتخاب گردیده است. به طور معمول، متغیرهای گیاهی از طریق پیمایش زمینی برآورد می شوند، ولی تاکنون اطلاعات بدست آمده این متغیرها از روی تصاویر هوایی بزرگ مقیاس و نمونه برداری زمینی مورد بررسی و مقایسه قرار نگرفته است. این تحقیق به منظور بررسی امکان تعیین متغیرهای گیاهی از جمله درصد تاج پوشش بوته ای، تراکم در واحد سطح، فراوانی و اندازه لکه های گیاهی از روی تصاویر هوایی تهیه شده در ارتفاعات مختلف و مقایسه آن با اطلاعات حاصل از پیمایش میدانی و تعیین بهترین ارتفاع پرواز برای تخمین هر یک از متغیرها انجام شده است. بدین منظور، در یک هکتار از محدوده قرق ایستگاه تحقیقاتی اینچه برون، اقدام به تعیین 5 واحد مطالعاتی گردید. در هر یک از محدوده های تعیین شده، پلات های یک متر مربعی به صورت تصادفی مستقر شدند و متغیرهای یاد شده در هر یک از پلات ها برآورد گردیدند. سپس، با استفاده از سنجنده حامل دوربین رقومی مدل sony, dsc-w110، 2/7 مگاپیکسل، سیستم کنترل عکسبرداری و انتقال اطلاعات، جعبه مدارات و سیستم تامین انرژی مستقر بر زیر بالون، اقدام به تهیه عکس از محدوده های مطالعاتی در ارتفاعات مختلف از 5 تا 130 متر گردید. تصاویر در سامانه اطلاعات جغرافیایی تصحیح و تحلیل گردیدند. بر روی تصاویر رقومی، هر یک از متغیرها محاسبه شدند و نتایج آن با اطلاعات حاصل از نمونه برداری زمینی از طریق آزمون تجزیه واریانس، مقایسه شدند. نتایج این مطالعه نشان داد تخمین درصد تاج پوشش بوته ای در تصاویر تا ارتفاع 100 متر (مقیاس 800 :1) با صحت بالا انجام می گیرد حال آنکه در ارتفاع بالاتر از 100 متر، سطح خطای معنی داری (p) از 05/0 کوچکتر است. بنابراین، تصویر با مقیاس 800 :1 (ارتفاع 100 متر) مناسبترین تصویر برای محاسبه درصد تاج پوشش بوته ای است. مقیاس مناسب برای تعیین متغیر تراکم بوته ای، 1:600 (ارتفاع 75 متر) محاسبه شده است حال آنکه بهترین ارتفاع برای تعیین فراوانی گیاهان، بیشتر از 130 متر به دست آمده است. نتایج مقایسه اطلاعات در برآورد مساحت لکه های گیاهی نشان داد تا ارتفاع 130 متر با معادله خط x1/1y = و ضریب تبیین بیشتر از 73 درصد، مساحت لکه های گیاهی را بر روی عکس محاسبه نمود. توان تفکیک مکانی بالاتر دوربین عکسبرداری سنجنده می تواند ارتفاع مناسب برای تعیین هر یک از متغیرهای گیاهی از روی تصویر را افزایش دهد.
زهرا سرابی عبدالرسول سلمان ماهینی
چکیده با افزایش جمعیت و بالا رفتن سطح استاندارد زندگی انسانها، افزایش تولید محصول و به تبع آن افزایش مصرف، میزان تولید زباله روز به روز در حال افزایش می باشد. کاهش زمینهای در دسترس و حجم انبوه زباله مدیریت این مواد را به یک مسئله بغرنج تبدیل نموده است. راهکارهای فراوانی برای مدیریت مواد زائد از جمله تولید کود کمپوست، بازیافت، تولید بیوگاز و دفن بهداشتی وجود دارد. کاهش اثرات منفی حاصل از اجرای هرکدام از این راه حلها مستلزم اقدامات پیشگیرانه ایی است. ارزیابی اثرات توسعه عنصری ضروری جهت فرایندهای تصمیم گیری می باشد. مطالعه حاضر رهیافتی است نوین در ارزیابی اثرات توسعه؛ و در آن از ماتریس ریاضی به روش منطق فازی به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) جهت نشان دادن اثرات منفی استقرار صنایع کمپوست و محل دفن زباله بصورت کمی و فرایند سلسله تحلیل مراتبی ahp جهت وزن دهی به معیارها استفاده شده است. نتایج حاصل از ماتریس ریاضی پس از فازی سازی با مرحله اجرای ماتریس ریاضی بدون دخالت منطق فازی مقایسه گردید. دخالت دادن عوامل جبران اثر و عدم دقت داده ها بصورت منطق فازی و اختلاف نظر امکان تعامل سازنده میان توسعه دهندگان و اررزیابان را فراهم می آورد و نتیجه جامع تری نسبت به روش های ذهنی بدست می دهد. محل اجرای این تحقیق پنج گزینه پیشنهادی دفن زباله و اجرای کارخانجات تولید کمپوست در استان گلستان است. هدف مطالعه حاضر تبدیل ذهنیت به عینیت، واردسازی عوامل اضافی در ارزیابی اثرات توسعه و کاهش ابهام ذاتی همراه با پارامترهای محیطی است. تحقیق حاضر سعی دارد نتایج حاصل از عدم توجه به فعالیت های جبرانی در پروژه را با نتایج دخیل نمودن این عامل، مقایسه نموده همچنین، تفاوت آن را با نتایج حاصل از روش ماتریس تند ارزیابی اثرات توسعه و روش ارزیابی کلی اولیه نشان دهد.
محبوبه بای امیر سعدالدین
چکیده تغییرات کاربری/پوشش گیاهی باعث تغییرات در سیمای سرزمین می شود که خود می تواند موجب گسستگی زیستگاه های گیاهی، جانوری و اثرات منفی بر تنوع زیستی داشته باشد. مدیریت جامع آبخیز رویکردی یکپارچه در جهت رسیدن به تعادل و توازن اکولوژیک و توسعه اقتصادی و اجتماعی می باشد. در سال های اخیر بُعد نسبتاً جدیدی به ابعاد مدیریت آبخیز اضافه شده است که نشان دهند? اهمیت روزافزون اکولوژی سیمای سرزمین در مطالعات مدیریت آبخیز می باشد. هدف این تحقیق بررسی اثرات مختلف سناریوهای مدیریتی بر ساختار اکولوژیک در آبخیز چهل چای مینودشت است. این تحقیق که بخشی از تحقیق وسیعتر در آبخیز چهل چای است، ابزار جدیدی برای مدیریت جامع فراهم می نماید. حوضه آبخیز چهل چای با مساحتی حدود 256 کیلومتر مربع در شرق استان گلستان، در شمال ایران واقع شده است. توسعه تغییرات کاربری از جنگل به زمین زراعی باعث انتخاب این حوضه به عنوان حوضه مورد مطالعه، شده است. تراس بندی، احداث باغ، اگروفارستری، جنگل کاری و احیاء جوامع گیاهی حاشیه رودخانه به عنوان پنج فعالیت در جهت اصلاح آبخیز مذکور و بهبود شرایط آن که ترکیب آنها 32 (سناریوی1 (شرایط فعلی) به همراه 31 سناریوی جدید) سناریوی مدیریتی ایجاد می شوند، در این مطالعه انتخاب شد. به منظور کمی کردن تغییرات ساختار اکولوژی سیمای سرزمین ناشی از اعمال سناریوهای مدیریتی، از شش شاخص، میانگین وزنی انداره لکه، نمایه وزنی مساحت پوشش گیاهی، تراکم حاشیه، مساحت کل هسته، اتصال جنگل و نسبت جوامع گیاهی حاشیه رودخانه استفاده شد. مقادیر شاخص های متناظر برای سناریوهای مختلف با استفاده از روش استانداردسازی حداکثر، استاندارد شدند. از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی (ahp) برای وزن دهی شاخص ها استفاده گردید. سپس سناریو یا سناریوهای برتر با تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره (mcdm) از دیدگاه ساختار سیمای سرزمین مشخص شدند. در نهایت عدم فطعیت، به دست آمده به روش بوت استرپ انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که هر قدر فعالیت، کمتر باعث ایجاد لکههای پوششگیاهی شوند، امتیاز نهایی هر در سناریوها با در نظر گرفتن شاخص ها کمتر خواهد شد. که نشان دهند? تخریب در منطقه است. سناریوهای برتر عبارتند از: سناریوهای یک (شرایط فعلی)، چهار (اگروفارستری) شش (احیاء جوامع درختی حاشیه رودخانه)، هشت (تراسبندی و اگروفارستری) و پانزده (اگروفارستری و احیاء جوامع درختی حاشیه رودخانه) است. از اینرو لزوم توجه به اثرات لکه ای شدن اجرای بعضی فعالیت ها مثل جنگل کاری در برنامه ریزی ها، سیاستگذاری ها و پیشنهادات اجرایی از سوی منابع طبیعی یا سایر ارگانها ضروری است. بررسی عدم قطعیت مقادیر شاخصهای اکولوژیک در این تحقیق نشان میدهد به ترتیب بیشترین و کمترین عدم قطعیت در شاخص ed وrpi اتفاق میافتد. همچنین نتایج حاصل از بررسی عدم قطعیت مقادیر وزن ها نشان داد که وزنی دهی در شاخص wlca نسبت به سایر شاخصها بیشترین عدم قطعیت و در شاخص ed، کمترین عدم قطعیت کمتری را داشته است.
اکرم عارفی اصل علی نجفی نژاد
مدیریت جامع حوضه های آبخیز از اقدامات مهم در حفظ و بهره برداری مناسب از منابع یک آبخیز می باشد. گستردگی و تنوع آبخیز ها نیاز به استفاده از مدل های شبیه سازی دارد. از جمله مدل های مورد استفاده در شبیه سازی و ارزیابی آبخیزهای پیچیده مدل swat است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی کارایی این مدل در برآورد فرسایش و رسوب حوضه چهل چای مینودشت واقع در استان گلستان و تعیین مناطق بحرانی فرسایش و رسوب در این حوضه می باشد. علاوه بر آن توانایی مدل در تحلیل اثرات سناریو های مدیریتی به منظور حفاظت آب و خاک و کاهش فرسایش و رسوب نیز بررسی گردید. برای دستیابی به این اهداف داده های دما و بارش روزانه 3 ایستگاه لزوره، نراب و دوزین از سال 2001-2009 و لایه های رقومی، مدل رقومی ارتفاع و کاربری اراضی و خاک به عنوان ورودی های مدل مورد استفاده قرار گرفت. واسنجی خودکار برای سال های 2001-2005 و اعتبارسنجی برای سال های 2006-2009 به کمک الگوریتم sufi2 انجام شد. از بین پارامترهای مورد بررسی، 19 پارامتر طی واسنجی مدل و آنالیز حساسیت مطلق و نسبی در دامنه های تعیین شده توسط مدل، تغییر داده شد. معیار های ناش ساتکلیف، ضریب تبیین و شیب خط رگرسیون، انحراف مدل و معیار جمعی به عنوان معیار های ارزیابی کارایی مدل مورد استفاده قرار گرفت. معیار ناش ساتکلیف در دوره واسنجی برای دبی متوسط روزانه 5/0 و برای غلظت رسوب روزانه 71/0 بدست آمد. این معیار در دوره اعتبارسنجی برای دبی برابر 4/0 و برای رسوب برابر 92/0 برآورد شد. نتایج فرسایش و رسوب مدل پس از واسنجی در سطح واحد های پاسخ هیدرولوژیک و زیرحوضه و کانال اصلی هر زیرحوضه بررسی شد. زراعت دیم و شیب بالای 30 درصد به عنوان عوامل اصلی فرسایش شناخته شدند. مدل واسنجی شده در بررسی اثرات مدیریت مورد استفاده قرار گرفت. 5 اقدام مدیریتی (تراسبندی، اگروفارستری، باغکاری، علوفه کاری، جنگلکاری) با توجه به شرایط حوضه در نظر گرفته شد که در 32 ترکیب مختلف در اختیار مدل قرار گرفت. 5 معیار دبی متوسط روزانه، رسوب متوسط وزنی حوضه و فرسایش متوسط وزنی همراه با هزینه و درآمد ناخالص هر سناریو پس از استانداردسازی به روش فاصله ای در اولویت بندی سناریو ها به روش دلفی استفاده شد. نتیجه این بررسی نشان داد که سناریو 32 شامل کلیه اقدامات مدیریتی در همه معیارها بجز هزینه در اولویت اول قرار گرفت و سناریو 24 که فاقد فعالیت جنگل کاری و تراس بندی است در اولویت بندی با تأکید بر هزینه در اولویت اول قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که مدل swat از قابلیت مناسب برای شناسائی مناطق بحرانی برخوردار است و امکان ارائه سناریوهای مختلف و بررسی اثرات آن در عملکرد کل حوضه فراهم می باشد. کلمات کلیدی: فرسایش و رسوب، مدل swat، حفاظت آب و خاک
حمید سیروسی غلامعلی حشمتی
اکوتوریسم یا طبیعت گردی یکی از استفاده های جانبی مراتع می باشد. به منظور استفاده از عرصه ای برای طبیعت گردی نیاز به تعیین توان آن منطقه برای این استفاده است. از سوی دیگر توانمدی اکوسیستم مرتع نیز موثر در استفاده از آن برای سایر فعالیتهاست. از اینرو مطالعه همزمان توان طبیعت گردی و توان مرتعی یک اکوسیستم مرتعی اهمیت دارد. این پژوهش به بررسی توان طبیعت گردی و توان مرتعی بخشی از مراتع منطقه طالقان می پردازد. به منظور تعیین توان طبیعت گردی از روش ارزیابی چند معیاره استفاده شد. جهت اجرای این روش ابتدا اهداف مشخص و سپس سپس معیارهای متناسب با این اهداف مشخص شد. پس از این مرحله، معیارها استاندارد سازی و سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به فاکتور ها وزن داده شد. در مرحله بعد، معیارها با همدیگر ترکیب و در نهایت نقشه توان هر فعالیت تهیه شد. سپس در مناطق مستعد طبیعت گردی که توان بالایی از نظر طبیعت گردی داشتند اقدام به بررسی توان مرتعی شد. برای بررسی توان مرتعی از سه روش استفاده شد که شامل: تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز، ارزیابی آبراهه زهکشی و وضعیت مرتع می باشد. جهت اجرای روش تجزیه و تحلیل عملکردی چشم انداز 2 ترانسکت 30 متری در هر منطقه مستقر شد. جهت انجام روش ارزیابی آبراهه زهکشی نیز در هر منطقه با توان بالا یک آبراهه انتخاب و ارزیابی شد. برای تعیین وضعیت مرتع نیز از روش چهار فاکتوره اصلاح شده استفاده شد. نتایج نشان داد در چهار منطقه با توان بالای طبیعت گردی که مورد بررسی قرار گرفت، منطقه کرکبود از نظر شاخص های توانمندی مرتع نیز در شرایط مطلوبی قرار دارد به طوریکه شاخص های پایداری، نفوذ پذیری و چرخه عناصر غذایی حاصل از روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز و شاخص های پایداری آبراهه مورد بررسی در این منطقه و وضعیت مرتع نسبت به سایر مناطق انتخاب شده در شرایط بسیار بهتری قرار دارد. منطقه آبشار کرکبود که یکی از جاذبه های اصلی منطقه می باشد، هرچند توان طبیعت گردی بالایی دارد اما از نظر شاخص های توانمندی مرتع نسبت به بالادست حوضه کرکبود که شرایط مطلوبی داشت، به مراتب ضعیف تر است. آبراهه مورد بررسی در این منطقه نیز در بعضی مناطق در حالت ناپایدار قرار داشت و وضعیت مرتع نیز متوسط ارزیابی شد. منطقه کویین نیز که دارای پتانسیل خوبی برای طبیعت گردی بود، از نظر شاخص های پایداری، نفوذ پذیری و چرخه عناصر غذایی روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز نسبت به منطقه کرکبود در وضعیت بسیار پایینی قرار دارد. آبراهه مورد ارزیابی این منطقه در بعضی نقاط دارای شرایط ناپایدار است. وضعیت مرتع در این منطقه نیز ضعیف ارزیابی شد. در نهایت در منطقه کویین – مرجان شاخص های حاصل از روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز نسبت به سایر مناطق در پایین ترین شرایط قرار داشت. آبراهه مورد بررسی در شرایط ناپایدار و وضعیت مرتع ضعیف ارزیابی شد. به طور کلی نتایج نشان داد از نظر توانمندی مرتع در بین چهار منطقه مورد بررسی که دارای توان بالای طبیعت گردی بودند تفاوت وجود داشت. منطقه کرکبود در بهترین حالت نسبت به سایر مناطق هم از نظر طبیعت گردی و هم از نظر توانمندی مرتعی قرار داشت. منطقه کویین – مرجان نیز در بدترین وضعیت از نظر توانمدی مرتعی قرار داشت در حالی که از نظر طبیعت گردی مساعد بود.
آرش زارع گاریزی امیر سعدالدین
خصوصیات کیفی آب از مولفه هایی است که ضرورت در نظر گرفتن آن در برنامه ریزی های مربوط به مدیریت منابع آب و همچنین ارزیابی سلامت حوضه های آبخیز و اعمال تغییرات مدیریتی کاملاً احساس شده ولی در کشور ما تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت کیفیت آب های سطحی به این دلیل که بیشتر در معرض مستقیم انواع آلاینده ها هستند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این تحقیق به بررسی ارتباط پوشش/کاربری اراضی و کیفیت آب های سطحی آبخیز چهل چای پرداخته شده است. این آبخیز با مساحت حدود 25000 هکتار در جنوب شرقی استان گلستان قرار دارد. در ابتدا روند تغییرات کاربری اراضی آبخیز و متغیر های کیفیت آب رودخانه چهل چای در چهار دهه گذشته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طی این دوره حدود 2027 هکتار (93/11 درصد) از سطح عرصه های جنگلی منطقه کاسته شده است. آزمون کای اسکوئر بیانگر معنی دار بودن تغییرات کاربری در طی این دوره می باشد. تحلیل روند متغیر-های کیفیت آب با آزمون من-کندال و کندال فصلی نشان داد که از دوازده متغیر کیفیت آب، هفت متغیر روند افزایشی دارند، چهار متغیر بدون روند هستند و یک متغیر روند کاهشی دارد. همسو بودن روند افزایشی مساحت اراضی کشاورزی با تغییرات افزایشی اغلب متغیر های کیفیت آب و همچنین رابطه مستقیم بین درصد اراضی کشاورزی حوضه و میزان متغیر های کیفیت آب در چهار مقطع زمانی، بیانگر تاثیر قابل توجه تغییرات کاربری اراضی (از جنگل به کشاورزی) بر کیفیت آب رودخانه چهل چای می باشد. در ادامه به منظور تعیین ارتباط پوشش/کاربری اراضی زیر حوضه ها با کیفیت آب های سطحی، نمونه برداری میدانی انجام شد. نمونه های آب سطحی در خروجی 11 زیر حوضه به صورت ماهانه و به مدت یک سال جمع آوری گردید و مورد آزمایش قرار گرفت. متغیر های اندازه گیری شده عبارتند از: هدایت الکتریکی، کل جامدات محلول، اسیدیته، اکسیژن محلول، گل آلودگی، نیترات، ارتوفسفات و پتاسیم. بررسی ارتباط بین شاخص های پوشش/کاربری اراضی زیر حوضه ها و متغیر های کیفیت آب با استفاده از مدل مختلط خطی انجام شد. نتایج بیانگر تاثیر معنی دار شاخص های پوشش/کاربری اراضی بر هشت متغیر کیفیت آب می باشد. نتایج این پژوهش موید تأثیرِ قابل ملاحظه تغییر کاربری و دخالت های انسانی بر کیفیت آب های سطحی در آبخیز چهل چای می باشد. به منظور حفظ حیات اکوسیستم رودخانه و سلامت جوامع بهره بردار از منابع آبی حوضه چهل چای لازم است اقداماتی جهت کنترل عوامل آلاینده به خصوص پساب های کشاورزی و مناطق مسکونی انجام گیرد. لذا، برنامه های پایش کیفیت منابع آب و اقدامات مدیریت کیفی آب در این آبخیز ضرورت دارد.
ترنم رضایی عبدالرسول سلمان ماهینی
تغییر کاربری سرزمین از مهم ترین فرآیندهای تغییر دهنده چهره زمین و هم چنین کشور ایران است. به علاوه، اثرات تجمعی و تأخیری به وجود آمده توسط این تغییرات، در مقیاس زمانی و مکانی کوچک قابل تشخیص نیست. این اثرات اغلب زمانی بروز می یابند که تغییرات رخ داده اند و بازگشت به نقطه آغازین امکان پذیر نیست. به همین جهت، مدل سازی این تغییرات و پیش بینی آن ها در آینده نقش مهمی در تشخیص به موقع اثرات، عوامل و فرآیندهای دخیل در تغییر دارد. در همین راستا، مطالعه حاضر به بررسی کاربری های حوضه آبخیز تجن، در استان مازندران و آشکارسازی تغییرات ایجاد شده در آن طی سال های 1986 تا 2007، می پردازد. به علاوه، با استفاده از رهیافتی بر پایه شبکه های عصبی مصنوعی و مدل مارکف، مدل سازی تغییرات کاربری سرزمین و پیش بینی تغییرات انجام می شود. در نهایت، با توجه به نتایج مدل سازی تغییرات کاربری و پوشش سرزمین، اثرات سناریوهای متفاوت کاربری بر عمق و حجم روان آب تولید شده در حوضه با استفاده از مدل l-thia بررسی می گردد. نتایج بدست آمده از آشکارسازی تغییرات در این مطالعه، نشان دهنده کاهش خالص کاربری جنگلی، کاهش و افزایش کاربری مرتع/ کشاورزی، افزایش اراضی بایر/ بدون پوشش، آب ها و تالاب ها و کاربری شهری طی دوره مطالعاتی است. مدل سازی تغییر کاربری و پوشش سرزمین با استفاده از متغیرهای هدایت کننده بیوفیزیکی و اجتماعی اقتصادی انجام گرفت و تغییرات تا سال 2028 پیش بینی شد. نتایج نشان داد، با توسعه مناطق شهری و کاهش سطوح جنگل ها طی این 42 سال، 2/22 سانتی متر بر میانگین عمق روان آب و 19/94 متر مکعب بر میانگین حجم روان آب سالانه ی حوضه (در واحد پیکسل) افزوده شده است. نتایج این تحقیق نشانگر پتانسیل بالای استفاده هم زمان از شبکه های عصبی مصنوعی و مدل مارکف، به عنوان یک رهیافت جدید در مدل سازی تغییرات کاربری و پوشش سرزمین است. همچنین، مدل سازی تغییرات کاربری و پوشش سرزمین و بررسی اثرات آب شناختی آن اطلاعات ارزشمندی برای مدیریت آبخیز، کاربری سرزمین و مناطق شهری فراهم می نماید.
ابراهیم شکوری عبدالرسول سلمان ماهینی
آمایش سرزمین پایه ای علمی برای استفاده اصولی و پایدار از منابع طبیعی به شمار می رود و تنها راه جلوگیری از مسائل محیط زیستی و نیز تنها راه رسیدن به توسعه پایدار است. جهت نیل به این مقصود لازم است روش هایی به کار گرفته شوند که هر چه بیشتر فرایندهای پویا و پیچیده واکنش های متقابل بوم سازگانی را جهت مدیریت آن در نظر بگیرند. در دانش آمایش سرزمین امروزه به تدریج روش های رستری نوین جایگزین روش های قدیمی برداری شده اند. این تحقیق با هدف اجرای آمایش سرزمین به دو روش mola fuzzy و topsis fuzzy و مقایسه بین نتایج آنها در منطقه محدود به سه شهرستان علی آباد کتول، گرگان و کردکوی از توابع استان گلستان انجام شد. در ابتدا برای توسعه منطقه ده کاربری کشاورزی آبی، حفاظت، اکوتوریسم متمرکز، آبزی پروری گرمابی، کشاورزی دیم، مرتعداری، توسعه صنعتی و شهری، اکوتوریسم گسترده، جنگلداری و آبزی پروری سردابی به عنوان اهداف دهگانه در نظر گرفته شدند. با شناسایی موجودی های منابع اکولوژیک جمع آوری و طبقه بندی آنها نقشه های mce مربوط به هر کاربری هدف تهیه شد. سپس آمایش منطقه با استفاده از این نقشه ها به دو روش mola fuzzy و topsis fuzzy انجام شد. نتایج نشان دادند که سهم اراضی مناسب برای کاربری های کشاورزی آبی، حفاظت، اکوتوریسم متمرکز، آبزی پروری گرمابی، کشاورزی دیم، مرتعداری، توسعه صنعتی و شهری، اکوتوریسم گسترده، جنگلداری و آبزی پروری سردابی در روش mola fuzzy به ترتیب برابر با 54/17%، 71/31%، 94/0%، 06/4%، 674/0%، 35/1%، 91/1%، 46/23%، 7/2% و 674/0% و سهم این کاربریها در روش topsis fuzzy به ترتیب برابر با 9/0%، 12/51%، 28/2%، 004/0%، 0%، 02/0%، 08/2%، 76/19%، 016/9% و 0% است. در نقشه استخراجی آمایش از روش mola fuzzy، منطقه به هر ده کاربری هدف اختصاص یافت و این در حالی است که نقشه استخراجی آمایش در روش topsis fuzzy دارای هشت کاربری از ده کاربری است. سادگی اجرا، سادگی در تفهیم فرایند، امکان تکرار نامحدود عملیات و مقایسه پیکسل به پیکسل و صرفه جویی در زمان را می توان از نقاط قوت روشfuzzy mola در قیاس با روشfyzzy topsis برشمرد. نیز روشfuzzy topsis با نظر به اینکه پارامترهای سیمای سرزمین در اجرای آن دخالت داده شده اند، به نوعی ساختار دقیق تری نسبت به روش mola fuzzy دارد و دارای انسجام و یکپارچگی بیشتری در نقشه استخراجی است. سختی کار و سختی تکرار فرایند و زمان بر بودن مشکلاتی است که در اجرای روش topsis fuzzy می توان به آنها اشاره کرد.
صدیقه عبداللهی عبدالرسول سلمان ماهینی
به منظور درک اثر مقیاس های مکانی مختلف بر مدل سازی زیستگاه، بررسی های سلسله مراتب مقیاس ضروری است، چرا که گونه ها در مقیاس های مکانی مختلف زیستگاه، عکس العمل های متفاوتی را نشان می دهند. تعیین روابط بوم شناختی گونه در مقیاس های مکانی به منظور پیش بینی حضور آن در زیستگاه مهم است، بنابراین مدل های توزیع گونه باید در تمامی مقیاس های مکانی بررسی شود. پلنگ به عنوان یک گونه مهم، متعلق به فون پاله ارکتیک است که جمعیت آن در اثر تخریب زیستگاه به شدت کاهش یافته به طوری که در ارزیابی اتحادیه جهانی حفاظت از منابع طبیعی در رده در خطر انقراض قرار دارد. به منظور بررسی زیستگاه این گونه در مقیاس های مختلف از روش تحلیل عامل آشیان بوم شناختی و نرم افزار بیومپر استفاده شد. زیستگاه پلنگ در پارک ملی گلستان با تصاویری با اندازه سلول 30 در 30، 60 در 60، 90 در 90، 120 در 120، 150 در 150، 180 در 180 و 210 در 210، با روشenfa مدل سازی شد و با توجه به مقادیر حاشیه گرایی، تخصص گرایی و تحمل پذیری هر مرحله و هم چنین مقایسه شاخص بویس مربوط به آن ها مشخص شد بهترین مقیاس در پارک ملی گلستان، تصاویری با اندازه سلول 60 در 60 و 90 در 90 است.
سیده زهرا عقیلی نسب مرجان محمد زاده
فضاهای سبز به عنوان یکی از اجزای مهم شهرها، اثرات قابل توجهی در کنترل و بهبود اقلیم آنها دارا هستند و به دلیل امکان ارائه کارکردهای متنوع، می توانند نقش برجسته ای در ارتقا کیفیت زندگی شهروندان ایفا کنند. بررسی میزان تاثیر فضای سبز بر دما و رطوبت نسبی می تواند اولین گام در جهت بهبود استفاده از این فضاها در برنامه ریزی و توسعه ی شهری باشد. هدف از این مطالعه نیز بررسی میزان اثر کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی به عنوان دو کارکرد مهم اکولوژیکی فضای سبز است که امروزه به دلیل تغییر اقلیم و گرمایش جهانی و همچنین مزیت اقتصادی نشات گرفته از این دو، بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش، پس از تعیین 15 محدوده فضای سبز در سطح شهر گرگان، تفاوت های دمایی و رطوبت نسبی در فواصل و جهات متفاوت از آنها، در مرداد ماه سال 1390 اندازه گیری شد. علاوه بر این، تکنیک هایی از سنجش از دور جهت مقایسه بین تفاوت های دما با ویژگی های محدوده فضاهای سبز از جمله تراکم (ndvi)، ارتفاع از سطح دریا، شکل و مساحت استفاده گردید. در نهایت با استفاده از ویژگی های تعریف شده، محدوده های فضای سبز مورد مطالعه گروهبندی شدند. با توجه به داده های بدست آمده، میزان اختلاف کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی بین فواصل 60 تا 90 متر از محدوده فضای سبز معنی دار نبود (05p? ) و به عبارتی میزان تاثیرات آنها تا فاصله 60 متر معنی دار بدست آمد (05p?). همچنین، جهت جغرافیایی شمالی دارای کمترین میزان دما و بیشترین رطوبت نسبی و جهت جغرافیایی جنوبی دارای بیشترین میزان دما و کمترین رطوبت نسبی بود. علاوه بر این، با افزایش 1 هکتار بر مساحت فضاهای سبز، دما تا 82/0 سانتی گراد کاهش و رطوبت نسبی تا 6/2 درصد افزایش می یابد. همچنین، ثابت گردید که تغییرات دمایی به عنوان تابعی از تغییرات ویژگی های فیزیکی و بیوفیزیکی فضاهای سبز است و برقراری همبستگی بین دما با این ویژگی ها، نقش غالب ویژگی های بیوفیزیکی بر دما و رطوبت نسبی محیط اطراف آنها را نشان می دهد. بنابراین، نتایج بدست آمده نشان می دهند که فضاهای سبز می توانند اثر قابل توجهی بر دما و رطوت نسبی محیط پیرامونی و همچنین اقلیم شهری داشته باشند.
آزاده مهری سید حامد میرکریمی
برای حفاظت از تنوع زیستگاه ها و جمعیت های حیات وحش باید به انتخاب مناطق معرف و نمونه از کل طبیعت پرداخت. هدف از انجام این پژوهش اولویت بندی مناطق مناسب حفاظت در استان مازندران و انتخاب مناسب ترین لکه ها برای حفاظت است. به این منظور از معیارهای حفاظتی شامل 26 تیپ پوشش جنگل، زیستگاه بالقوه 8 گونه پستاندار و مناطق مهم پراکنش 4 گروه پرنده استفاده شده است. مدل سازی زیستگاه بالقوه پستانداران توسط روش ارزیابی چند معیاره و مدل سازی مناطق مهم پراکنش پرندگان با استفاده از روش echelon analysis صورت گرفت. برای اولویت بندی از الگوریتم مذاب سازی شبیه سازی شده تحت نرم افزار marxan استفاده شد. هدف حفاظت حداقل 30، 40، 50 و 60 درصد هر معیار است. بررسی نتایج سناریو های حفاظتی مختلف نشان داد شبکه مناطق تحت حفاظت موجود در استان مازندران از لحاظ دستیابی به اهداف حفاظتی پژوهش کارایی مناسبی ندارد. این مناطق تنها هدف حفاظتی هشت معیار حفاظتی را برآورد می کنند. در اغلب سناریوها هم پوشانی شبکه های حفاظتی منتخب با مناطق تحت حفاظت موجود کمتر از 25 درصد بوده است. نتایج نشان می دهند پارامترهای مختلفی از جمله اهداف حفاظتی تعیین شده، مقیاس مطالعه، الگوریتم های مختلف و میزان فشردگی لکه های حفاظتی منتخب در فرآیند اولویت بندی و انتخاب سیستماتیک مناطق تحت حفاظت دخیل هستند. در نتیجه، تعیین مقادیر مناسب برای این پارامترها جزء اساسی ترین مرحله ها در طرح ریزی های حفاظتی هستند. بررسی این پارامترها در پژوهش حاضر نشان داد الگوریتم مذاب سازی شبیه سازی شده نتایج قابل قبولی را در تمام موارد ارائه می کند و کاربرد آن کمک زیادی به شناسایی بهترین لکه های حفاظتی می کند. بنابراین، استفاده از این روش برای اصلاح مرز مناطق تحت حفاظت موجود در استان در رابطه با پراکنش گونه های جانوری و گیاهی و معرفی مکان های جدید برای حفاظت گونه ها پیشنهاد می شود.
فاطمه ستایشی حسین وارسته مرادی
نابودی زیستگاه یکی از اصلی ترین عوامل تهدید کننده گونه ها محسوب می گردد به طوری که تا سال 1980 میلادی در حدود 30 درصد انقراض گونه ها به تخریب و انهدام زیستگاه حیات وحش نسبت داده شده است. قطعه قطعه شدن زیستگاه یک مشکل نگران کننده در زیست شناسی حفاظت است که گاهی این پدیده سبب نابودی زیستگاه می شود. در این تحقیق اثرات قطعه قطعه شدن زیستگاه بر جامعه پرندگان در جنگل های گرگان بررسی شد. پرندگان در قطعات با 4 اندازه متفاوت یعنی لکه ها با مساحت بیش از 300 هکتار، 10 تا 25 هکتار، 1تا 10 هکتار و لکه ها با مساحت زیر 1 هکتار بررسی شدند. متغیرهای محیط زیستی شامل تیپ پوشش جنگلی، ویژگی های ساختار و پیچیدگی پوشش گیاهی و ویژگی های سیمای سرزمین به همراه تعداد پرندگان در هر یک از 74 پلات نمونه برداری به شعاع 25 متر ثبت گردیدند. نتایج نشان داد که پارامترهای زیستگاهی شامل تیپ پوشش گیاهی، تعداد خشکه دار، تعداد درختان مرده افتاده، تعداد درختان با قطر برابر سینه بین 0 تا 20، 20 تا 50، 50 تا 100 و 100 تا 300 سانتی متر و مساحت پایه ای درختان پارامترهای موثر بر حضور گونه پرندگان در منطقه مورد مطالعه است. همچنین بین اندازه و شکل لکه ها با تنوع و فراوانی پرندگان ارتباط مستقیمی وجود داشت. این تحقیق اهمیت لکه های جنگلی در حفاظت پرندگان و نیز حفاظت از بوم سازگان های جنگلی را نشان داد.
محسن حسنی حسین مرادی
پسماند از تولیدات غیر قابل اجتناب هر جامعه و مدیریت پسماند یکی از نیازهای اصلی آن جامعه است. از این رو، استقرار سامانه مدیریت پسماند ضروری است. در سیستم مدیریت مواد زاید جامد، با توجه به میزان تولید و ترکیب پسماند، روشهای مختلفی برای مدیریت آن وجود دارد که علاوه بر هزینه های اقتصادی، بار محیط زیستی مختلفی در بر دارند. ابزارهای زیادی برای ارزیابی اثرات زیست محیطی روشهای مختلف مدیریت پسماند وجود دارد، اما یکی از رایج ترین روشهای مورد استفاده، ارزیابی چرخه حیات (lca) است. از روش ارزیابی اثرات چرخه حیات و مدلهای مختلفی که برای انجام این ارزیابی وجود دارد میتوان برای انتخاب و مقایسه گزینه های مختلف مدیریت پسماند استفاده کرد و بهترین و موثرترین گزینه را برای اجرا، هم از لحاظ زیست محیطی و هم اقتصادی، انتخاب کرد. در مطالعه حاضر، از این رویکرد به منظور بررسی وضعیت حاضر سامانه مدیریت پسماند شهر اصفهان استفاده گردید. به این منظور، 5 سناریو شامل (1) جمع آوری، تفکیک و مرتب کردن(mrf)، کمپوست کردن، دفن غیر بهداشتی (ذخیره موقت rdf) (2) جمع آوری زباله، mrf، کمپوست و هاضم بیهوازی، نیروگاه زباله سوز، دفن باقی مانده ها و خاکستر در لندفیل بهداشت (3) جمع آوری زباله، mrf، نیروگاه زباله سوز، دفن باقی مانده ها و خاکستر در لندفیل بهداشتی همراه با جمع آوری گازمتان و استحصال انرژی (4) جمع آوری زباله، تفکیک در مبدأ با 10% افزایش ظرفیت، کمپوست کردن، دفن در لندفیل بهداشتی همراه با جمع آوری گازمتان و استحصال انرژی (5) جمع آوری زباله،mrf، دفن مستقیم در لندفیل بهداشتی همراه با جمع آوری گازمتان و استحصال انرژی. داده های مورد نیاز سیاهه نویسی چرخه حیات با بررسی منابع و طرحهای پژوهشی پایان یافته، تهیه پرسش نامه و تکمیل آن به وسیله پرسنل و نیز کار صحرایی جمع آوری شد. سیاهه نویسی چرخه حیات به کمک مدل iwm-2 صورت پذیرفت. سپس نتایج به دست آمده از مرحله سیاهه نویسی چرخه حیات به 5 طبقه اثر شامل مصرف انرژی، گازهای گلخانه ای، گازهای اسیدی، مه دود فتوشیمیایی و خروجی های سمی تخصیص داده شد. مقادیر سیاهه شده در فاکتورهای ویژگی سازی ضرب گردید و در نهایت نمایه بوم شناختی برای هر یک از سناریوها به دست آمد. از نقطه نظر محیط زیستی و اقتصادی نتایج این مطالعه نشان داد که سناریوی (4) جمع آوری و تفکیک در مبدأ با 10% افزایش ظرفیت، کمپوست کردن و دفن زباله باقی مانده ها در لندفیل بصورت بهداشتی، به عنوان گزینه مناسب مدیریتی، علاوه بر صرفه جویی اقتصادی، نقش مهمی در کاهش بار آلاینده ها و نیز مصرف انرژی ناشی از سامانه مدیریت پسماند دارد. واژه های کلیدی: ارزیابی چرخه حیات، مدیریت پسماند شهری، شهر اصفهان
آزاده طهماسبی عیسوند سید محمود عقیلی
چکیده شهرها تنها خیابان هایی نیستند که برای رفت و آمد ساخته شده باشند، بلکه محل تعامل شهروندانی هستند که در آن زندگی می کنند و نیازهای متفاوت اقتصادی، اجتماعی، معنوی و نظیر آنها در شهر برطرف می گردد. از این رو نه تنها کمبود امکانات و عدم پراکنش یکنواخت آنها می تواند زمینه ساز ایجاد تنش در محیط شهری گردد، بلکه چگونگی چینش امکانات، خدمات و منابع اقتصادی در شهرها و توجه به معیارهای اجتماعی مانند مشارکت در کارهای محله، ارتباطات خوب با خانواده و همسایگان، حس تعلق به محله و شهر محل سکونت نیز از عوامل دخیل در بالا بردن سطح رضایت مردم از زندگی شهری هستند. ارزیابی تنش شهری مفهوم جدیدی است که می تواند در این موضوع سودمند باشد و با استفاده از آن طی مقایسه شرایط موجود با یک شرایط استاندارد به کمک نقشه ها، مناطق دارای تنش را مشخص و نهایتا این امکان فراهم می شود که راهکارهای مدیریتی لازم برای کاهش یا برطرف کردن تنش های موجود ارائه گردند. شرایط استاندارد در این تحقیق از بررسی منابع مختلف درباره شرایط بهینه زندگی در شهر و تلفیق آنها در قالب معیارهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی به دست آمد. در تحقیقی که با موضوع ارزیابی تنش شهری در شهر گرگان صورت گرفت از gis و رهیافت ارزیابی چند معیاره (mce)، برای تعیین و نمایش مناطق دارای تنش بر روی نقشه شهری استفاده گردید. پس از تهیه لایه mce و مقایسه آن با شرایط واقعی درون شهر مشاهده گردید که این نتایج تطابق کاملی با واقعیت درون شهر ندارد. به عنوان مثال، در حالی که طبق نتایج حاصله از آزمایشاتی که توسط محققین دیگر بر روی کیفیت آب آشامیدنی گرگان صورت گرفته است قسمت شمالی شهر مانند محله جوادیه و سرچشمه دارای پائین ترین کیفیت آب آشامیدنی هستند اما طبق نظرسنجی صورت گرفته کیفیت آب آنها نسبت به بقیه محلات درحد متوسط تا خوب عنوان شده است. این تفاوت در تفسیر واقعی وضع موجود می تواند در نتیجه فقر آموزشی مردم در زمینه استانداردهای زندگی باشد. از این رو دو سناریو 1- مطابق با واقعیت 2- مطابق با نظرسنجی از مردم فراهم گردید. البته تفاوت در نتایج دو سناریو تنها در بررسی معیارها به چشم می آید ولی ترتیب افزایشی ارزش mce در دو سناریو یکسان است. همان گونه که نتایج mce واقعی نشان می دهد که ارزش mce در نواحی بافت قدیم شهر با 196 کمترین مقدار را در مقایسه با نواحی دیگر دارد و این موضوع نشاندهنده ضریب تنش بالاتر در این نواحی است. گسترش جدید شهر با ارزش 206 در رتبه دوم و بافت حاشیه شهر با 216 دارای بالاترین مقدار ارزش mce و به بیان دیگر کمترین مقدار تنش در شهر گرگان است. ارزش mce طبق نظر مردم در بافت قدیم شهر193 در گسترش جدید 216 و در بافت حاشیه 224 می باشد که بالاترین تنش را در بافت قدیم و کمترین را در بافت حاشیه نشان می دهد. با توجه به چند وجهی بودن ارزیابی تنش شهری و احتیاج به بررسی شهر با استفاده از معیارهای چندگانه و همچنین با مشاهده نتایج حاصل از تحقیق، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که رهیافت ارزیابی چندمعیاره روش مناسبی برای ارزیابی تنش شهری بوده است. بالا بردن کیفیت آموزشی مدارس، انتقال مشاغل تجاری و اداری عمده مانند صنعت مبلمان، فرش و مراکز اداری به حاشیه شهر، افزایش سطح سرانه فضای سبز شهری و تلاش در جهت کاهش ترافیک از جمله راهکارهای پیشنهادی است که برای کاهش تنش های شناسایی شده در شهر گرگان ارائه شدند. واژگان کلیدی: ارزیابی تنش شهری، رهیافت ارزیابی چند معیاره، سلامت شهری، شرایط بهینه زندگی
انسیه نیکوبذل راد امیر سعدالدین
تهیه کمپوست یکی از استراتژی های مدیریت مواد زاید جامد شهری است که با هدف کاهش حجم و وزن موادی که باید دفع شوند، کاهش انتشار بو و شیرابه، بازیافت منابع و کاهش هزینه های احتمالی دفع مورد استفاده قرار می گیرد .جهت رعایت قوانین و مقررات محیط زیستی در چارچوب انطباق پروژه های توسعه ای با حساسیت های محیطی، انجام طرح های ارزیابی اثرات محیط زیستی کارخانجات کمپوست الزامی شده است. ارزیابی اثرات محیط زیستی (eia) یکی از روش های موثر در جهت حفظ محیط زیست و مقابله با تخریب آن است. توجه به روش های نوین ارزیابی اثرات توسعه، گام مفیدی در جهت بهبود محیط زیست محسوب می شود. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی اثرات محیط زیستی پنج گزینه مکانی احداث کارخانه کمپوست –به پیشنهاد استانداری گلستان- در دو بخش شرقی و غربی استان گلستان است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از بازدید میدانی و سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام شد. با استفاده از داده های پایه آلودگی های موجود در پنج منطقه نقشه سازی شد. سپس اطلاعات از نقشه ها استخراج شد و نتایج آن وارد جداول احتمال شرطی شبکه بیزین شد. شبکه بیزین، روشی که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفته، بر پایه تئوری بیز استوار است. نتایج بدست آمده از شبکه بیزین در هر یک از گزینه ها با استفاده از وزن دهی به آلودگی ها به روش ahp اولویت بندی شد. در ضمن از روش topsis نیز برای اولویت بندی بین گزینه های پیشنهادی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان دادند که در بخش شرقی، گزینه 2 و در بخش غربی، گزینه 4 مناسب هستند که نتایج روش ماتریس ریاضی فازی سازی شده با دخیل نمودن فاکتور جبران را تأیید می کند. با توجه به نمایش وضعیت عدم قطعیت در مدل شبکه بیزین و امکان ورود نظرات کارشناسی در صورت کمبود داده ها و یا عدم دسترسی به نتایج مدل ها، این روش را تبدیل به یک روش کارآمد در ارزیابی اثرات توسعه نموده است.
حسن احمدی مجید اونق
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی انطباق کاربری های فعلی و توسعه مدل های آمایش سرزمین در شرایط استان گلستان انجام گردید. در این تحقیق جهت نیل به اهداف فوق سه محدوده از گرادیان-های اکولوژیک کلی از مناطق غربی، مرکزی و شرقی استان گلستان انتخاب شد. پس از شناسائی منابع اکولوژیک پایدار و ناپایدار مناطق سه گانه، با ترکیب نقشه های موضوعی و تولید واحدهای محیط زیستی، توان اکولوژیک برای کاربری های مرسوم ارزیابی و اولویت بندی کاربری ها در هر واحد ارزیابی به روش قیاسی کمی بر اساس سناریو های پیشنهادی انجام و با توجه به شرایط مجاز اکولوژیک، سامان دهی کاربری ها اجرا شد. نتایج ارزیابی انطباق مکانی کاربری های فعلی و آتی با شاخص کاپا نشان داد که در گرادیان های غربی، مرکزی و شرقی، شاخص انطباق به ترتیب 22/0، 36/0 و 32/0 است که به ترتیب میزان انطباق کلاس سه، چهار و سه را نشان می دهند. این نتایج از یک سوی نشان دهنده عدم استفاده مناسب از زمین مطابق با قابلیت ها و محدودیت های محیطی است و از سوی دیگر گویای این است که مدل های مورد استفاده برای شرایط اکولوژیک استان گلستان کالیبره نیست؛ لذا توسعه مدل منطقه ای آمایش سرزمین، در شرایط استان گلستان نیازمند شناخت پارامترهای موثر و ارزیابی مکانی از الگوی پراکنش کاربری ها نسبت به شرایط محیطی است. در این راستا پس از جمع آوری و اصلاح داده ها، در قالب تحلیل سلسله مراتبی و نظر کارشناسان خبره محلی، وزن معیار ها برآورد گردید. سپس بر اساس روش mce نقشه توان هر یک از کاربری ها با استفاده از محدودیت ها و پارامترها تهیه گردید و جهت تخصیص کاربری های بهینه از تابع mola استفاده گردید. نتایج نشان داد که میزان انطباق مکانی نقشه آمایش حاصل از روش وزنی و نقشه کاربری فعلی با استفاده از شاخص کاپا در گرادیان غربی، 55/0 در گرادیان مرکزی 73/0 و در گرادیان شرقی 63/0، که به ترتیب میزان انطباق کلاس چهار، پنج و چهار نشان دهند. نتایج مقایسه مدل های وزن دهی شده ویژه مناطق سه گانه و مدل سیستمی، نتایج قابل قبول و تکرار پذیری را برای رسیدن به کاربری های بهینه پیشنهادی می دهد.
سیما سفیدیان سید حامد میرکریمی
تالاب ها به عنوان یکی از منابع آب در فلات خشک ایران جایگاه ویژه ای دارند. آن ها با ذخیره آب و تنوع زیستی بالا، منبع تأمین آب، غذا و سایر استفاده ها برای مردم به ویژه حاشیه نشینان آن هستند. همچنین، نهادها و سازمان هایی هستند که از آب تالاب سود می برند. از این رو، تعیین مرز تالاب برای حفاظت موثر از محیط طبیعی آن و رفع تعارضات میان بهره برداران ضروری است. شناسایی و تعیین مرز زیستگاه های تالابی یک ابزار ضروری برای انتخاب مناطق حفاظت شده ی تالابی، تعیین محدوده ی حفاظتی (بافر) و به تبع آن جلب حمایت قانونی برای توقف تغییر کاربری زیستگاه های تالابی خواهد بود. شناسایی مرز اکولوژیکی برای تالاب های بین المللی تضمین کننده ی حمایت از تنوع زیستی حائز اهمیت تالابی در سطح جهانی است. مرز تالاب فراتر از گسترش محیط آبی آن است، زیرا مرز آبی متغیر است و نمی تواند معیار مناسبی برای مرز تالاب باشد. مرز اکولوژیکی در بر گیرنده ی بستر تالاب (دائم، فصلی و موقت) و محدوده ی زیستگاهی گیاهان و جانوران متأثر از تالاب است. مرزبندی اکولوژیکی تالاب مستلزم شناسایی محیط تالابی از غیر تالابی است. برای این منظور، بررسی شاخص هایی از منابع مختلف بوم شناختی از قبیل: خاک شناسی، گیاه شناسی، آب شناسی و نیز حیات وحش، در تعیین مرز اکولوژیکی تالاب ها ضروری است. در این تحقیق، به منظور بررسی شاخص های تالابی از تالاب آلاگل نمونه گیری میدانی انجام شد. شاخص های مورد بررسی و نمونه-گیری عبارتند از: درصد پوشش گیاهان، رنگ خاک، درصد ماتل های خاک، ec وph خاک در 30 سانتی متری پروفیل خاک، آشیانه و لانه ی جانوران، هیدرولوژی و شاخص های نمناکی خاک. نتایج پژوهش بیانگر این موضوع است که پهنه ی آبی نمی تواند به تنهایی به عنوان مرز بستر تالاب معرفی شود و برای تعیین مناطق تالابی باید از سایر منابع اکولوژیکی استفاده کرد. پس از تعیین مرز موقت و محدوده ی فعالیت جانوران و با در نظر گرفتن مرز سیلابی تالاب، از مرزبندی اکولوژیکی استفاده شد. از این طریق پرندگان وابسته به عنوان گونه های کانونی در مرز تالاب تحت حمایت قرار می گیرند. حفاظت از دیگر پرندگان تالاب که شعاع فعالیت آن ها بیشتر از 1000 متر است، بعد از مرز اکولوژیکی و در محدوده ی حفاظتی (بافر) امکان پذیر و ضروری است.
آزاده صالحی حسین مرادی
یکی از مباحث عمده پیرامون صنعتی شدن، آثار و پیامدهای محیط زیستی گسترش آن می باشد. در طی فرآیند ساخت و ساز، پردازش، حمل و نقل، عرضه و مصرف مواد اولیه و محصولات همواره اشکال مختلفی از آلودگی و مواد زاید به صورت جامد، مایع، گاز، صدا، اشعه، ذرات معلق و ... پدید می آید، که این آلودگی ها به طرق مختلف در محیط پراکنده می شود. جهت نیل به این هدف که تجمع های صنعتی درست به کار گرفته شوند و نیز جلو گیری از مشکلات محیط زیستی آن ها، ارزیابی اثرات محیط زیستی پروژه های صنعتی قبل از احداث آن ها کاملاً ضروری خواهد بود. ارزیابی اثرات محیط زیستی (eia) شامل حجم زیادی از اطلاعات کمی و کیفی ناهمگن بوده که روش های معمول ارزیابی قادر به پردازش آن ها به طور کامل نمی باشند. از این رو می توان ماتریس ریاضی را به عنوان یکی از روش های نوین ارزیابی اثرات توسعه به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) جهت ارزیابی اثرات منفی استقرار شهرک های صنعتی به کاربرد. در روش ماتریس ریاضی ابتدا معیارهای مهم جهت مکان یابی پروژه ها بررسی می شوند سپس تمامی اثرات در محیط gis به صورت کمی در آمده و در گام بعدی اقدام به بررسی معنی داری اثرات می شود. با بررسی معنی داری اثرات، مکان مناسب جهت احداث انتخاب می گردد. تحقیق حاضر در شهر بیرجند صورت گرفته که در آن سه گزینه مکانی پیشنهاد شده جهت بررسی و اولویت بندی برای احداث شهرک صنعتی مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده گزینه اول به عنوان مکان مناسب انتخاب گردید.
عبدالله کبودی عبدالرسول سلمان ماهینی
پس از جنگ جهانی دوم، ادامه فقر کشاورزی، هدر رفتگی منابع طبیعی و تخریب محیط زیست باعث شد تا انسان پی برد برای جلوگیری از فقر و ضایع شدن سرزمین، باید به همراه طبیعت حرکت کند و از سرزمین به اندازه توان تولیدی آن بهره وری نماید. باید نوع استفاده از سرزمین را بر اساس توان کاربری سرزمین بنا نهد و نیاز های اقتصادی و اجتماعی بشر را به توان سرزمین برآورده نماید. خوشبختانه انسان متمدن به فکر چاره جویی افتاده است و از اواخر قرن میلادی گذشته، انسان دریافت برای آنکه بخواهد بهره برداری با صرفه اقتصادی و مستمر از سرزمین داشته باشد، بهتر است که روند بهره برداری را در یک چارچوب برنامه ریزی شده به نام آمایش سرزمین، به اجرا گذارد. چنین فکری مقدمه ای برای آمایش سرزمین یا برنامه ریزی استفاده از اراضی تلقی می شود. توسعه و بکار گیری سامانه های اطلاعات جغرافیای (gis) منجر به بروز تغییرات و جهش های عظیمی در بسیاری از زمینه همچون محیط زیست، آمایش سرزمین و جنگلداری شد و همین منجر به بکارگیری گسترده gis در تجزیه و تحلیل داده های مربوط به محیط زیست گردید. در این تحقیق هدف ما ارتقاء روشmolaدرآمایش سرزمین بر مبنای ارزش های اقتصادی اجتماعی و راهبردی است که در محیطgis با استفاده روش ارزیابی چند معیاره (mce) و یکی از روش-های بهینه سازی آمایش سرزمین، به نام mola اجرا می گردد. به دنبال تجزیه و تحلیل داده-های اقتصادی اجتماعی و راهبردی، روش آمایش mola در 3 سناریوی متفاوت اکولوژی، اقتصادی اجتماعی و راهبردی اجرا گردید.مطابق بررسی اولویت کاربری ها در سناریویراهبردی، بیشترین وزن و مساحت به ترتیب به کاربری های مرتعداری و تفرج متمرکز تابستانه اختصاص یافت. اولویت دهی در این سناریوی بر خلاف دو سناریوی اکولوژیکی و اقتصادی اجتماعی که صرفا بر اساس فاکتور های اکولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی صورت گرفت، بر اساس پنج فاکتور مختلف (مساحت مطلوب از هر کاربری مطابق روش mce، مساحت فعلی هر کاربری، وابستگی شغلی افراد مختلف به هر کاربری و نظیر آنها) بررسی شد، و باید اذعان نمود که ارتقاء روش آمایش mola در سناریوی راهبردی، نتایج قابل اعتماد تری را به خود اختصاص می دهد.
فاطمه خان پور عبدالرسول سلمان ماهینی
رشد روز افزون جمعیت همراه با رشد صنعتی دو مسئله مهم و تهدید کننده منابع در دنیای امروز بشرند که چنانچه مدیریت مناسب برای کاهش این تهدیدها وجود نداشته باشد، بحران کنونی نابودی و تخریب منابع، رو به فزونی خواهد گذاشت و آینده زندگی بر کره زمین را با مشکلات جدی روبرو خواهد نمود. یکی از راه های مدیریت مناسب در اداره سرزمین، استفاده از منابع در حد توان طبیعی آن است که توسعه پایدار با حداقل تخریب را به دنبال خواهد داشت. بررسی حاضر مشتمل بر ارزیابی اثرات منفی است که توسعه شهری، صنعتی و روستایی بدون توجه به توان طبیعی سرزمین برای این نوع توسعه به دنبال داشته است. در این تحقیق، به ارزیابی اثرات منفی محتمل در آینده پرداخته نشده است، بلکه از گذشته سرزمین (قسمتی از حوزه آبخیز گرگان رود در استان گلستان) به عنوان یک آزمایشگاه طبیعی استفاده شده و آنچه را که به صورت واقعی در این آزمایشگاه در طی سه دهه گذشته (2010-1984) اتفاق افتاده، به تصویر کشیده شده است. این تحقیق در سه مرحله انجام شده است: ارزیابی توان بوم شناختی منطقه مورد مطالعه برای توسعه شهری، صنعتی و روستایی با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره، استخراج توسعه شهری، صنعتی و روستایی اتفاق افتاده در منطقه در طی سه دهه گذشته با استفاده از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای سال های 1984 و 2010 و با روش طبقه بندی نظارت شده و تعیین میزان تناسب توسعه اتفاق افتاده با توان طبیعی سرزمین و در نهایت ارزیابی اثرات توسعه نامناسب بر توان طبیعی سرزمین بر شاخص های کیفیت (پارامترهای غلظت کلسیم، سدیم، منیزیم، پتاسیم، کلر، سولفات، کربنات، اسیدیته، شوری، سختی و ذرات معلق جامد) و کمیت آب های زیرزمینی و سطحی، رواناب و فرسایش با استفاده از روش مدل سازی با شبکه های عصبی مصنوعی. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در طول سه دهه گذشته به میزان 11/4849 هکتار توسعه شهری، صنعتی و روستایی در منطقه مورد مطالعه صورت پذیرفته است که از این مقدار 556/3188 هکتار (معادل 75/65 درصد) توسعه، نامنطبق با توان طبیعی سرزمین برای این نوع توسعه و مقدار 554/1660 هکتار (معادل 25/34 درصد) منطبق با توان طبیعی سرزمین برای توسعه بوده است. در بخش ارزیابی اثرات، به منظور تعیین اثرات منفی توسعه نامنطبق با توان طبیعی، این نوع توسعه از نقشه کاربری اراضی حذف و به جای آن به همین میزان توسعه منطبق با توان طبیعی سرزمین اضافه گردید و با این نقشه کاربری اراضی ساختگی کارمدل سازی با شبکه های عصبی مصنوعی انجام شد. نتایج حاکی از اثرات منفی توسعه نامناسب بر کیفیت، کمیت آب های سطحی و زیرزمینی، فرسایش و رسوب بود به گونه ای که توسعه نامناسب با توان طبیعی سرزمین سبب کاهش کیفیت و کمیت آب های سطحی و زیرزمینی و افزایش سیلاب و فرسایش در منطقه گردیده است. این تأثیرات منفی درصورتی که در زمان ایجاد توسعه به توان طبیعی سرزمین برای این نوع توسعه توجه گردیده بود، مطمئناً به حداقل ممکن کاهش می یافت.
سمیرا بحرآسمانی کوهستانی علیرضا میکاییلی تبریزی
چکیده احداث جاده و بزرگراه از جمله مهم ترین الزامات برای توسعه می باشد. جاده ها به عنوان جزئی از طرح های زیربنایی اثرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، محیط زیستی و زیبایی شناسی فراوانی دارند. جاده توسکستان- چهارباغ در جنوب شرقی شهرستان گرگان، اقلیم و منظر مناسبی دارد و در نتیجه شاهد توسعه انسانی بسیاری است. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی کیفیت بصری منظر و توان سرزمین برای توسعه شبکه جاده و تطبیق نتایج ارزیابی توان سرزمین با ارزیابی کیفیت بصری منظر بود. بر اساس مرور منابع و نظر کارشناسی، عوامل محیط زیستی موثر بر کیفیت بصری و مسیریابی شناسایی و به دو دسته تقسیم شدند: فاکتور و محدودیت. روش های ahp و mce برای وزن دهی و ترکیب معیارها استفاده شدند. مسیریابی با استفاده از الگوریتم کوتاه ترین مسیر در gis و نقشه های ارزیابی توان سرزمین انجام شد. سپس، مسیرها با استفاده از روش topsis مقایسه شدند و مسیر شماره دو، به عنوان بهینه شناخته شد. نقشه کیفیت بصری با استفاده از معیارها برای جاده های موجود و بهینه تولید شد. سپس، دو نقشه کیفیت بصری مقایسه شدند. نتایج این مقایسه نشان داد که جاده موجود، مساحت کل و منطقه قابل دید بیشتر و میانگین و انحراف معیار کمتری نسبت به جاده بهینه دارد. بنابراین، نتیجه می گیریم که هر چند از نظر کیفیت بصری مسیر موجود بهتر از مسیر بهینه است، اما از نظر محیط زیستی هزینه بیشتری دارد. نقشه کیفیت بصری به عنوان یک معیار می-تواند برای ارزیابی توان اکولوژیکی احداث جاده استفاده شود. نتایج نشان داد ما می توانیم با استفاده از gis و شناسایی عوامل موثر، مسیر مناسب را برای احداث جاده از نظر اصول محیط زیستی و زیبایی شناسی تعیین کنیم. کلمات کلیدی: ارزیابی کیفیت بصری منظر، مسیریابی بهینه، الگوریتم کوتاه ترین مسیر، topsis
زینب جوشنی مکی علیرضا میکاییلی تبریزی
چکیده فضاهای سبز شهری بخش مهمی از اکوسیستمهای شهری هستند که بسیاری از خدمات محیطزیستی و اجتماعی را که به کیفیت زندگی در شهرها کمک میکند، ارائه میدهند. هدف از این پژوهش معرفی یک روش مفید، موثر و کارآمد برای شناسایی فضاهای مناسب برای توسعه فضای سبز در مناطق شهری به منظور حفظ تعادل محیطزیستی و پیشبینی وضعیت فضای سبز شهر مشهد در سال 2040 است. این پژوهش به معرفی یک برنامه برای توسعه فضای سبز در مناطق شهری از طریق:(1)تجزیه و تحلیل تناسب زمین بر اساس سیستم اطلاعات جغرافیایی بااستفاده از روش ارزیابی چند معیاره (2)کمیت فضای سبز بر اساس روش آستانه عامل ؛ اکولوژیکی برای حفظ تعادل محیطزیست با استفاده از نرمافزار محاسبه ردپای کربن 0 و (3)استفاده از اصول بومشناسی سیمای سرزمین، در سازماندهی فضای سبز در مناطق شهری با استفاده از نرم افزار fragstats ، پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بسیاری از فضاهای سبز 12 مترمربع سرانه / موجود شهر مشهد برای توسعه مناسب است. با این حال، به نظر میرسد که 15 فضای سبز برای حفظ تعادل محیطزیست به اندازه کافی نیست. بنابراین، شهر مشهد برای ایجاد تعادل در مرکز شهر و سایر مناطق نیازمند نگهداری فضاهای سبز مناطق اطراف شهر و توسعه آن ا حدود 171370 هکتار است. همچنین، در این پژوهش تغییرات شهر مشهد تا سال 2040 با استفاده از روش رگرسیون لجستیک مدلسازی شد و نقشه مکانهای فضای سبز احتمالی شهر مشهد برای سال 2040 نیز بدست آمد. نتایج نشان داد که فضاهای سبز پیش بینی شده مناسب با استفاده از ارزیابی چند معیاره با موقعیتهای پیشبینی شده توسط رگرسیون لجستیک برای سال 2040 مطابقت دارد. کلمات کلیدی: اصول بومشناسی سیمای سرزمین، تجزیه و تحلیل تناسب زمین، رگرسیون لجستیک، تعادل محیطزیست، نرمافزار محاسبه ردپای کربن، fragstats
مصطفی قلی پور حمیدرضا رضایی
طبیعت و اطلاعات حاصل از آن مملو از انواع عدم قطعیت هاست. عدم مدیریت یا سوءمدیریت عدم قطعیت داده ها می تواند منجر به ایجاد ابهام در نتایج شود و از آنجایی که بیشتر داده های در دسترس برای ارزیابی طبقه تهدید گونه ها ناقص یا غیرقطعی هستند، مدیریت صحیح عدم قطعیت ها در روند ارزیابی فهرست سرخ بسیار ضروری است. قواعد iucn یک رویکرد پیش گیرانه به عدم قطعیت را پیشنهاد می کنند. در این پژوهش برای طبقه بندی تهدید گوزن مرال تحت شرایط عدم قطعیت از مدل سازی تغییرات مطلوبیت زیستگاه بالقوه مرال و منطق فازی استفاده شده است. بدین منظور، مطلوبیت زیستگاه بالقوه مرال برای سال های 2000 و 2010 با استفاده از نقشه های نه معیار تاثیرگذار بر زیستگاه مرال شامل ارتفاع، شیب، جهت، تراکم پوشش گیاهی، جوامع درختی، فاصله از منابع آب، فاصله از مناطق توسعه یافته، فاصله از شبکه جاده ها و اقلیم ارزیابی شد. دو نقشه تراکم پوشش گیاهی و فاصله از شبکه جاده ها به دلیل تغییر در اثر فعالیت های انسانی به عنوان محرک تغییرات زیستگاه مرال در نظر گرفته شدند. لکه های مطلوب زیستگاهی از نقشه های مطلوبیت زیستگاه استخراج شدند و برای طبقه بندی تهدید مرال استفاده شدند. بیش از 75% زیستگاه مطلوب مرال طی 10 سال کاهش یافته است. نتایج طبقه بندی فازی تهدید مرال نشان می دهد وسعت پراکنش 18% و سطح اشغال 78% کاهش یافته است. محدوده طبقات تهدید گوزن مرال در خطر انقراض تا در خطر انقراض شدید با تاکید بر طبقه در خطر انقراض شدید است. اولویت مشارکت معیارهای پنج گانه فهرست سرخ از نظر اهمیت در طبقه بندی تهدید مرال به ترتیب معیارهای a، c، e، b و d است. معیار a (کاهش اندازه جمعیت) با اهمیت ترین و معیار d (جمعیت و گستره پراکنش بسیار کوچک) کم اهمیت ترین است. تغییر آستانه های گزینه های طرز برخورد با عدم قطعیت، طبقه فازی تهدید مرال را بین دو طبقه احتمالی در خطر انقراض شدید و در خطر انقراض تغییر می دهد. با افزایش دامنه تحمل اختلاف نظر و بار اثبات، طبقه تهدید به سوی طبقه ضعیف تر (en) گرایش می یابد. به کمک روش یاد شده، ارزیابی اثرات بر گونه ها و تهدیدهای متوجه آنها به شکل منعطف و مشارکتی قابل انجام است و ضمن به رسمیت شناختن عدم قطعیت ها، مبنایی علمی تر برای ارزیابی و حصول نتیجه نهایی فراهم می آید.
محسن تیرافکن سید محمود عقیلی
امروزه فعالیت گردشگری به عنوان یک صنعت پاک، جهانی شده و روند رو به رشد و توسعه ای دارد. در حال حاضر تفرج در مناطق طبیعی رو به افزایش است و ممکن است اثرات سوء در این مناطق بر جای بگذارد. تکنیک ظرفیت برد رهیافتی در جهت کنترل آسیب های محیط زیستی مناطق گردشگری و به خصوص تفرجگاه های مناطق تحت حفاظت است. سالانه گردشگران زیادی با اهداف تفرج و تماشای طبیعت و تنوع زیستی منحصر به فرد این منطقه از پناهگاه حیات وحش میانکاله بازدید می نمایند، در حالی که منطقه از نظر پایداری دارای محدودیت هایی نیز هست. برآورد ظرفیت برد می تواند به عنوان شاخصی برای تعیین این محدودیت و ترسیم خط مشی های مدیریتی در کنترل میزان گردشگران مناسب باشد. در این تحقیق ظرفیت برد گردشگری در سه سطح فیزیکی، واقعی و موثر پناهگاه حیات وحش میانکاله برای کاربری های اردوزنی، پرنده بینی و منظربینی، سوارکاری، شنا و قایق رانی تعیین شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ظرفیت برد گردشگری برای کاربری اردوزنی 8 نفر (روز/ هکتار)، کاربری پرنده بینی و منظربینی 50 نفر (روز/هکتار)، کاربری سوارکاری 20 نفر (روز/ هکتار)، کاربری قایق رانی 34 نفر (روز/هکتار)، کاربری شنا 14 نفر (روز/ هکتار) برآورد گردید.
سپیده سعیدی مرجان محمد زاده
درک ارزش های زیبایی شناختی سیمای محیط ، فراتر از فرآیند شناسایی علائم بصری و غیر بصری است. این درک فرآیندی است که از طریق آن اطلاعات حسی به صورت ساختارهای معنی داری سازمان دهی، طبقه بندی و تشخیص داده می شوند. با توجه به این که حس بصری بیشترین تأثیر را روی کیفیت تجربه ی تفرجی افراد دارد، ارزیابی کیفیت بصری ضروری به نظر می رسد. برای ارزیابی کیفیت زیبایی شناختی سیمای محیط نگرش های مختلفی شکل گرفته اند که هر یک نیز روش های متفاوتی را شامل می شوند. این روش-ها اغلب از معیارهایی استفاده می کنند که از عکس ها یا اطلاعات بدست آمده از طریق ارزیابی میدانی و پرسش نامه ها منتج شده اند. چنین روش هایی از آنجا که درک و احساس فرد از سیمای محیط در آن ها لحاظ می شود بسیار مورد توجه هستند. از طرفی دیگر مدیران و برنامه ریزان تفرجی نیازمند ابزارهای فضایی و روش هایی سریع، انعطاف پذیر و قابل تکرار هستند تا بتوانند اطلاعات فضایی قابل پیش بینی از منابع زیبایی شناختی ایجاد کنند. در این زمینه استفاده از داده های فضایی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در ارزیابی و مدل سازی ویژگی های بصری سیمای محیط ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه با بررسی و مرور منابع مرتبط سه نگرش متفاوت ارزیابی شامل نگرش تخصصی، نگرش ادراکی و نگرش جامع (تلفیقی از هر دو) با هم مقایسه گردید و با استفاده از نگرش جامع مسیرهای پیاده روی آبخیز زیارت از نظر ارزش زیبایی شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی عینی با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره انجام شد. این روش شامل 5 مرحله تعیین هدف، انتخاب معیارها، استاندارد سازی عوامل، وزن دهی به عوامل و ترکیب معیارها به روش ترکیب خطی وزنی wlc است. در مرحله بعد جهت جدا کردن مناطق دارای ارزش بصری دستور zls اجرا شد. در ادامه بازدید میدانی از مسیرها جهت عکس برداری و ثبت نقاط دید انجام شد. در نهایت دو پرسشنامه جهت اولویت بندی مسیرها و هم چنین معیارهای موثر بر ارزش زیبای شناختی شناختی سیمای سرزمین بین افراد توزیع و نتایج در نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج حاصل از ارزیابی به روش تخصصی (عینی) تا حد زیادی با نتایج حاصل از ارزیابی ادراکی (ذهنی) هم خوانی و تطابق داشت. بنابراین تلفیق دو دیدگاه متخصصین و دیدگاه ادراکی، درک و تشخیص دقیق تر سیمای مناظر جذاب را ممکن می سازد. با توجه به انواع نتایج ممکن هر یک از روش های ذکر شده ی ارزیابی کیفیت بصری، استفاده از قابلیت های نقشه سازی gis در کنار ارزیابی ذهنی و کار میدانی نتیجه بهتر و صحیح تری را حاصل خواهد نمود.
مریم رسولی عبدالرسول سلمان ماهینی
رشد شهری اثرات قابل توجهی بر بوم سازگان و عملکرد آن دارد که اندازه گیری کمی این اثرات مشکل است و اغلب در تصمیم گیری برای تخصیص کاربری زمین نادیده گرفته می شود. همچنین، تحلیلتناسبزمینبرایگسترششهرهافرآیندیاستکهبهارزیابی هایهمه جانبه نیازدارد.هدف اصلی این تحقیق بهینه سازی تغییرکاربری های موجود در منطقه با توجه به اهمیت نیتروژن خاک به عنوان یکی از مخازن ذخیره نیتروژن و معیاری از خدمات بوم سازگان است. از گذشته تاکنون، مدل های مختلفی توسط محققان توسعه یافته است تا بتوان پیچیدگی پویایی رشد شهر را شبیه سازی نمود. در این پژوهش از مدلsleuth برای مدل سازی رشد شهر استفاده شد. در این مدل به کمک لایه های شیب، کاربری اراضی، مناطق مستثنی از توسعه، مناطق شهری در چهار دوره زمانی و جاده ها حداقل در دو دوره زمانی، ضرایب رشد شهر با عناوین ضریب انتشار، ضریب زایش، ضریب پخش، ضریب مقاومت به شیب و ضریب گرایش به جاده برای منطقه مطالعاتی تعیین گردید. این ضرایب در سه مرحله کالیبراسیون و به کمک ترکیبی از زنجیره های مارکوف و شبکه های خودکار به دست آمدند. پس از تعیین ضرایب رشد شهری در منطقه مطالعاتی شامل شهرستان های علی آباد، رامیان و آزاد شهر از آن ها برای پیش بینی رشد شهر در آینده استفاده گردید.نقشه نیتروژن خاک با استفاده از داده های موجود و درون یابی نقاط با روش وزنی معکوس فاصله تهیه شد. با توجه به ضرایب تعیین شده برای منطقه، مرحله ی پیش-بینی مدل با توجه به نیتروژن خاک اجرا شد. نتایج نشان داد که میزان و جهت توسعه ی شهر و تغییر کاربری ها در سناریو ی تاریخی و سناریو ی حفظ نیتروژن خاک متفاوت است و در هر دو سناریو کاربری عمده تبدیل شده به شهر کاربری کشاورزی است. از ضرایب به دست آمده می توان برای مطالعاتآینده و پیش بینی رشد شهر با توجه معیارهای متفاوت در منطقه استفاده کرد. همچنین، نتایج به دست آمده می تواند درپیش بینیگسترششهر و کنترل آندر جهت حفظ اراضیمرغوبکشاورزی،جنگل و مرتع مفید باشد.
شیوا غریبی عبدالرسول سلمان ماهینی
افزایش تعداد وسایل نقلیه در جاده ها منجر به افزایش تراز سروصدا می گردد. از اینرو، ترافیک منبع عمده تولید صدا محسوب می شود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر ویژگی های ترافیکی و سایر عوامل محیط زیستی در آلودگی صوتی جاده پارک ملی گلستان به صورت ارائه یک مدل پیش-بینی انجام شده است. برای ارزیابی صدا و سایر متغیرهای مستقل، ایستگاه های نمونه برداری به شکل سیستماتیک- تصادفی در 76 نقطه در فواصل مختلف عمود بر جاده و به سمت داخل جنگل انتخاب شدند. در هرکدام از نقاط نمونه-برداری بطور همزمان متغیرهای مربوط به جریان ترافیک (تعداد، سرعت و تعداد بوق زدن خودروها)، هندسه سطح جاده (شیب، عرض موثر و ارتفاع موانع صوت شکن حاشیه جاده) و شرایط محیط (فاصله از جاده، شیب، ارتفاع چهارگوش نمونه برداری از سطح دریا، میانگین تراکم پوشش گیاهی، دما، رطوبت نسبی، ضریب زبری زمین) به مدت 15 دقیقه از 8 صبح تا 8 غروب اندازه گیری شدند. پس از اطمینان از عدم همبستگی متغیرهای مستقل، با استفاده از رگرسیون انتخاب پیشرو، مدل سازی میان 20 متغیرمستقل و یک متغیر وابسته انجام شد و بهترین رگرسیون چند متغیره براساس ضریب همبستگی (r) و ضریب تعیین (r2) ارائه شد. نتایج مدل سازی نشان داد که مهمترین عوامل موثر بر انتشار صدا به ترتیب فاصله از جاده، ضریب زبری زمین، سرعت خودروهای نیمه سنگین، رطوبت، ارتفاع از سطح دریا و تعداد خودروهای سبک است که تنها با فاصله از جاده همبستگی منفی دارد. با توجه به ضریب تعیین73 درصد و ضریب تعیین تبدیل شده 68 درصد، مدل نهایی انتخاب گردید. برای اعتبارسنجی مدل داده های 26 ایستگاه به صورت کاملا تصادفی انتخاب شدند. بر اساس نتایج، صحت مدل ارائه شده در حدود 5± دسی بل است و این مدل می-تواند برای پیش بینی صدای ناشی از ترافیک در جاده پارک ملی گلستان استفاده شود.
برزین بهروج سید حامد میرکریمی
به واسطه افزایش جمعیت انسانی، تغییر کاربری زمین و زوال مدیریت سنتی، فرصت انتخاب مناطق تحت حفاظت جدید رو به کاهش نهاده و متعاقب آن تنوع زیستی در این مناطق شدیداً در معرض خطر قرار گرفته است. برنامه ریزی سیستماتیک حفاظت چهارچوبی است که در طول دهه گذشته به عنوان روشی ساختاری برای اولویت بندی، مدیریت زیستگاه های مهم و حفاظت از ارزش های طبیعی تلقی می شود. هدف اصلی این پژوهش استفاده از رهیافت الگوریتم جستجوی ممنوعه برای انتخاب سیستماتیک لکه های حفاظتی در استان گلستان است. به این منظور از نرم افزار consnet استفاده شده است. consnetیک بسته نرم افزاری جامع برای طراحی شبکه مناطق تحت حفاظت است. این نرم افزار با در نظر گرفتن معیارهایی نظیر فشردگی، اتصال، تکرار و ترتیب و همین طور معیارهای اقتصادی و اجتماعی که توسط کاربر تعیین می شود، به طور بالقوه به انتخاب و اولویت بندی مناطق تحت حفاظت تحت مدیریت برای نمایش و حفظ تنوع زیستی می پردازد. consnet با استفاده از الگوریتم جستجوی ممنوعه به سرعت جایگزین های کارآمد را شناسایی می کند. در این پژوهش از داده های حضور 43 گونه پرنده و 7 گونه پستاندار استفاده شده است. سپس این داده ها با استفاده از نرم افزارهای idrisi kilimanjaro و arcgis 9.3 به فرمت مورد نیاز برای اجرای consnet تبدیل شدند . نتایج این پژوهش نشان داد که مناطق تحت حفاظت موجود با مناطق تحت حفاظت منتخب، میزان هم پوشانی بسیار پایینی دارد به طوری که در اکثر سناریوها این میزان هم پوشانی کمتر از 10 درصد است. استفاده از روش های برنامه ریزی سیستماتیک حفاظت در مقایسه با روش های سنتی که معیارهای فضایی را در نظر نمی گرفتند، نتایج بهتری ارائه می دهد.
حمید بخشی حسین وارسته مرادی وارسته مرادی
ویژگی بوم شناختی گونه ها و تعیین مطلوبیت زیستگاه آن ها، یکی از ارکان اصلی مدیریت و حفاظت گونه های حیات وحش محسوب می گردد. در این مطالعه مطلوبیت زیستگاه شوکا در دو فصل پاییز و زمستان در پارک ملی گلستان مورد بررسی قرار گرفت. پارک ملی گلستان از جمله زیستگاه های مناسب شوکا (capreolus capreolus) است. به منظور مد ل سازی مطلوبیت زیستگاه این گونه از روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی و نرم افزار بایومپر استفاده شد. لایه های اطلاعاتی به کار برده شده به عنوان متغیرهای موثر بر حضور گونه شامل ارتفاع، شیب، جهت، شاخص پوشش گیاهی (ndvi)، فاصله از جاده ها، پاسگاه های محیط بانی، روستاهای مجاور پارک، چشمه ها و رودخانه ها بوده است. نتایج نشان داد که زیستگاه مطلوب این گونه را در فصل پاییز به طور میانگین ارتفاع 1009 متری از سطح دریا، شیب 27 درصد، جهت جنوبی، فاصله های 1062 متری از جاده، 894 متری از رودخانه ، 1019 متری از چشمه، 3216 متری از پاسگاه محیط بانی و 7385 متری از روستا و در فصل زمستان ارتفاع 990 متری از سطح دریا، شیب 23 درصد، جهت جنوبی، فاصله های 1144 متری از جاده، 775 متری از رودخانه، 1097 متری از چشمه، 3083 متری از پاسگاه محیط بانی و 7172 متری از روستا به عنوان زیستگاه مطلوب بیان می کند. به علاوه، نتایج این مطالعه نشان می دهد که شوکا در پارک ملی گلستان دارای آشیان بوم شناختی نسبتاً باریکی است و به زیستگاه های حاشیه ای تمایل بیشتری دارد.
الهام صدیقی عبدالرسول سلمان ماهینی
این پژوهش به تهیه نمونه ای از نقشه های پوشش گیاهی گذشته به منظور ایجاد پایه ای هدف مند برای یافتن اولویت های حفاظت و احیای پوشش گیاهی در مطالعات آینده در استان گلستان می-پردازد. داده های پستی و بلندی زمین و بوم شناسی منطقه مورد مطالعه به عنوان متغیرهای توضیحی تهیه شد و متغیرهای پاسخ در این مورد 11 تیپ پوشش درختی در کل جوامع جنگلی استان گلستان بود. آزمون های آماری و روابط سلسله مراتبی بین تیپ درختی و متغیرهای محیطی با استفاده از تحلیل تشخیصی خطی، تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک دوتایی اجرا شد. تصاویری از هر متغیر توضیحی تولید و برای تهیه نقشه های توزیع محتمل تیپ های درختی استفاده شد. از طریق مدل سازی در محیط gis مدل قابل قبولی از پتانسیل توزیع جوامع گیاهی براساس متغیرهای محیط زیستی (اقلیم، خاک، شیب و نظایر آن) به دست آمد. پس از آن بر پایه دو سناریو نقشه ای از توزیع گذشته پوشش گیاهی منطقه مورد نظر برای هر یک از تیپ ها تهیه گردید. در سناریو اول مساحت کنونی هر تیپ و در سناریو دوم میزان تخریب آن در سه دهه گذشته مورد توجه قرار گرفت. مطابق با بررسی های این پژوهش نتایج حاصل از تحلیل تشخیصی خطی، تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک دوتایی همخوانی زیادی با هم داشتند و هر کدام از آنها نتایج تحلیل دیگر را تایید می کند. در نهایت مقایسه نتایج دو سناریو بکار رفته با روش ترکیب خطی وزن دار نشان داد که سه تیپ سرو نوش، آزاد و راش به ترتیب بیشترین اولویت حفاظتی از میان تیپ های درختی بررسی شده را دارا هستند.
نگین ولیزادگان حسین وارسته مرادی
چکیده اهمیت پژوهش در خصوص مناطق رودکناری به عنوان زیستگاه، پناه و منبع تغذیه برای جانوران و به ویژه پرندگان به شکل روزافزون در حال افزایش است. هدف از این تحقیق نشان دادن اثر پوشش گیاهی رودکناری بر جامعه پرندگان جنگلی است. بدین منظور، جامعه پرندگان و متغیرهای زیستگاهی موثر بر آن ها در سه مسیر 25، 250 و 500 متری از سه رودخانه در پارک ملی گلستان مورد مطالعه قرار گرفتند. پرندگان با روش نمونه برداری نقطه ای و متغیرهای زیستگاهی با روش پلات های دایره ای نمونه برداری شدند. سپس تراکم و ساختار جامعه پرندگان و نیز رابطه بین فراوانی نسبی گونه های پرندگان با متغیرهای محیط زیستی در ارتباط با فاصله از رودخانه بدست آمد. طبق نتایج، بیشترین تراکم و تنوع پرندگان در 500 متری رودخانه خداقلی مشاهده شد که احتمالاً به دلیل امنیت بیشتر و پوشش گیاهی مناسب تر می باشد. به نظر می رسد تنها عامل موثر بر جذب پرندگان نزدیکی به آب نیست و عوامل دیگری مانند امنیت منطقه نیز اهمیت دارند. بنابراین، یکی از راهکارهای مدیریتی در حفاظت از منطقه رودکناری برای افزایش پرندگان می تواند بهبود امنیت حاشیه رودخانه باشد.
مهرداد بورچی حسین وارسته
یکی از شدیدترین اثرات اقدامات بشری بر محیط زیست ناشی از توسعه های زیرساخت ها مانند خطوط انتقال نیرو و یا جاده ها است. جاده تاثیر شگرفی بر انواع مختلف بوم سازگان ها دارد و مطالعه اثرات بوم شناختی آن یکی از موضوعات مهم و مورد توجه روزافزون جامعه علمی جهانی است. در این پژوهش اثرات انواع جاده بر جامعه زیستی پرندگان در غرب پارک ملی گلستان مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور سه جاده ی آسفالت، خاکی و شنی در محدوده جنگلی غربی پارک ملی گلستان انتخاب شد. هر جاده در سه تیمار فاصله ای مورد بررسی قرار گرفت به طوری که در هر کدام از جاده ها در فاصله صفر، 250 و 500 متری از جاده مسیرهای ثبت داده ها انتخاب شد. جهت افزایش کیفیت نتایج تمام فرآیند کار میدانی در طول دو فصل زادآوری و غیر زادآوری تکرار شد. در هر مسیر تعداد 20 نقطه برای ثبت متغیرهای محیطی و نیز داده های حضور پرندگان وجود داشت. پس از اتمام کار میدانی داده های حاصل با استفاده از نرم افزارهای رایانه ای تخصصی و روش های آمار زیستی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل به بیان تراکم، تنوع و غنای گونه ای و نیز ارتباط متقابل بین متغیرهای زیستگاهی، گونه های پرندگان و تیمارهای پژوهشی پرداخت. همچنین، میزان تشابه تیمارها و نیز درصد مشارکت هر گونه در ترکیب جامعه پرندگان به دست آمد. در حالت کلی، تغییرات جامعه زیستی پرندگان در مقابل انواع مختلف جاده به میزان زیادی وابسته به فصل پژوهش، گونه ی مورد نظر و میزان فاصله از جاده است. در نهایت، در نگاهی کلی اثرات بوم شناختی جاده ها بر جامعه پرندگان با افزایش فاصله از جاده کاهش پیدا می کند. این اثرات در فصل غیرزادآوری بر جامعه پرندگان بیش تر مشهود است. از میان انواع مختلف جاده، جاده آسفالت بیش ترین میزان تاثیر را در حالت کلی دارد. پس از آن جاده خاکی و جاده شنی بر جامعه پرندگان تاثیرگذار هستند.
فروغ فندرسکی عبدالرسول سلمان ماهینی
دریای خزر در دهه های اخیر تحت تاثیر تغییرات اقلیمی و عوامل مخرب انسانی قرار داشته است. اما، به دلیل عدم وجود منابع اطلاعاتی جامع از مشاهدات محیطی از این بدنه آبی، شناخت علمی کافی از دریای خزر وجود ندارد. در تحقیق حاضر، دریای خزر به ده واحد اکولوژیکی همگن از نظر فیزیکی طبقه بندی شده است. یک فرایند طبقه بندی دو مرحله ای شامل (1) متراکم سازی داده ها با استفاده از روش نقشه های خود سازمان ده (soms) و (2) طبقه بندی نهایی داده ها با استفاده از روش دسته بندی سلسله مراتبی صعودی (hac) برای این منظور مورد استفاده قرار گرفت. مجموعه ای از اطلاعات فیزیکی ماهواره ای فاقد همبستگی خطی، شامل دمای سطح آب (sst)، تغییرات فصلی شوری آب (dsss)، عمق، پوشش یخ سطح آب دریا، کل مواد معلق (tsm) و تغییرات فصلی مواد معلق (dtsm) به الگوریتم طبقه بندی soms معرفی شدند. بر اساس مجموع خطاهای همسایگی و quantization، اندازه نرون 20×20 به عنوان تعداد بهینه نرون برای فرایند آموزش شبکه عصبی برای طبقه بندی دریای خزر انتخاب شد. از آزمون بررسی اعتبار ده لایه برای بررسی تعداد بهینه طبقات استفاده شد. در نتایج حاصل از طبقه بندی، تعداد بیشتر و اندازه کوچک تر طبقات در خزر شمالی شناسایی شد. با توجه به مساحت کم تر این حوضه در مقایسه با قسمت های دیگر دریا، این مساله می تواند نشان دهنده تغییرات مکانی بیشتر شرایط فیزیکی در این قسمت از دریا باشد. در ادامه، شباهت بین نقاط مشاهداتی شش بعدی در هر طبقه فیزیکی و بین طبقات مختلف با استفاده از روش مقیاس بندی چند متغیره غیرمتریک (nmds) در دو بعد مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج این آزمون، تمایز قابل ملاحظه ای بین طبقات خزر شمالی با طبقات خزر میانی و جنوبی مشاهده شد. از طرفی، تفاوت قابل توجهی نیز بین طبقات نیمه شرقی و طبقات نیمه غربی در خزر شمالی و همچنین بین طبقات قسمت های عمیق و طبقات قسمت های کم عمق دریا ملاحظه می شود. به علاوه، طبقات بر اساس هر یک از متغیرهای ورودی فیزیکی مورد بررسی قرار گرفتند و معنی داری شباهت بین هر یک از جفت طبقات از نظر هر یک از این متغیرها، با استفاده از آزمون مقایسات چندگانه dunns مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه، معنی داری زیستی طبقات فیزیکی ارائه شده با استفاده از اطلاعات متوسط سالانه طولانی مدت کلروفیل آ به دست آمده از تصاویر ماهواره ای (2010-2003) بررسی شد. نتایج آزمون کروسکال والیس روی پراکنش کلروفیل آ در طبقات مختلف نشان داد طبقات فیزیکی تعریف شده در بررسی حاضر، از نظر پراکنش مکانی کلروفیل آ نیز با یکدیگر تفاوت دارند (0.05>p). به طور کلی، غلظت کلروفیل آ در طبقات خزر میانی و جنوبی در تمام ماه های سال به طور قابل توجهی پایین تر از غلظت کلروفیل آ در طبقات خزر شمالی است. همچنین، بررسی تغییرات فصلی کلروفیل آ با استفاده از اطلاعات میانه متوسط طولانی مدت ماهانه (2010-2003) از این رنگدانه در هر طبقه، تفاوت آشکاری را بین طبقات مختلف از نظر زمان آغاز شکوفایی، طول دوره و فراوانی آن نشان می دهد. نتایج این تحقیق دو دوره مشخص را در تغییرات فصلی کلروفیل آ در کل دریای خزر نشان می دهد: یک دوره شکوفایی در تابستان و پاییز و دوره غیر شکوفایی در زمستان و بهار. نتایج همچنین نشان می دهند زمان آغاز شکوفایی و شدت آن در طبقات مختلف متفاوت است. نتایج تحقیق حاضر با فراهم کردن نگاهی کلی از اکوسیستم های عمده در آب های سطحی دریای خزر، می تواند به عنوان ابزاری کمکی مورد استفاده مدیران و سیاست گذاران این بدنه آبی قرار گیرد. محققین می توانند از نتایج این تحقیق برای اهداف مختلفی نظیر، حفاظت محیط زیست، انتخاب مناطق نمونه برداری و مدلسازی اکوسیستمی استفاده کنند.
سامره باقری پایین کولایی عبدالرسول سلمان ماهینی
اکثر رودخانه های سواحل ایرانی دریای خزر در گذشته، مکان تکثیر طبیعی ماهی سفید بوده، ولی در حال حاضر فقط برخی از این رودخانه ها محل اصلی مهاجرت بهاره ماهی سفید محسوب می شوند. بنابراین در این تحقیق تاثیر برخی از عوامل محیطی در مصب رودخانه های مهم حاشیه جنوبی دریای خـزر و تاثیـرات آن بر بازسازی ذخایر ماهی سفید دریای خزر در یک بازه زمانی 30 ساله از سال 91-62 بررسی گردید. به منظور تعیین مناسب ترین رودخانه ها مقادیر فاکتورهای فیزیکوشیمیایی رودخانه های مورد مطالعه با مقادیر استاندارد انطباق داده و سپس با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره آنتروپی استفاده گردید. نتایج نشان داد که مصب رودخانه ها از نظر فاکتورهای فیزیکوشیمیایی در معرض تغییرات زیادی قرار داشته و رودخانه های خاله سرا و گرگانرود به ترتیب مناسب ترین و بدترین رودخانه ها از نظر کیفیت آب می باشند. در کل، در حال حاضر اکثر رودخانه ها در حوضه جنوبی دریای خزر از وضعیت مناسبی برخوردارند.
هادی رحیمی عبدالرسول سلمان ماهینی
منابع تجدید پذیر سرزمین محدود و آسیب پذیر هستند، اما در صورت استفاده منطقی از آن ها، می توان آن ها را پایدار دانست. آمایش سرزمین بخشی از جغرافیای کاربردی و یک شاخه میان رشته ای است که در آن کار جغرافیدان، اقتصاد دان، برنامه ریز، جامعه شناس، اکولوژیست و نظایر آن با همدیگر گره خورده است و در آن یک آینده نگری صورت می گیرد که این آینده نگری شامل عینیت بخشیدن به مناسبات مشترک و وابسته به هم میان گذشته، حال و آینده است. استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای اختصاص منابع در حال فزونی است. تصمیم گیری، فرآیند تولید و ارزیابی گزینه ها و انتخاب رشته ای از اقدامات برای حل یک مسئله تصمیم گیری است. هدف اصلی این پژوهش اجرای روش آمایشی mola و ارتقاء این روش آمایشی بر اساس وزن دهی به کاربری های اراضی با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه ای (anp) با در نظر گرفتن معیار های اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی در شهرستان های گرگان و علی آباد است. با استفاده از روش anp وزن پارامترها و هشت کاربری (آبزی پروری گرمابی، آبزی پروری سردآبی، جنگل، مرتع، توسعه ی شهری و روستایی، کشاورزی، تفرج گسترده و تفرج متمرکز) استخراج شد. برای ارزیابی تناسب اراضی کاربری ها از روش چندمعیاره (mce) استفاده شد. همچنین برای جانمایی کاربری ها در سطح منطقه مورد مطالعه از روش آمایش mola بر پایه ی وزن های anp و ahp استفاده شد. در ادامه با استفاده از روش های آماری، جایگیری کاربری ها بر پایه ی دو روش وزن دهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده ی جایگیری مناسب کاربری ها در سطح منطقه ی مورد مطالعه بر پایه ی وزن های به دست آمده از روش anp نسبت به ahp است. از نتایج این تحقیق می توان برای اولویت بندی کاربری ها و همچنین از زون بندی حاصل از روش mola بر پایه ی وزن های anp در آمایش شهرستان های گرگان و علی آباد استفاده کرد.
زهرا پسندیده فرد سید حامد میرکریمی
در میان عناصر بی شمار سازنده طبیعت، آب نقش بسیار مهمی را، به سبب اختصاصات فیزیکی و شیمیایی خود ایفا می کند. با گسترش روزافزون جمعیت، از یک طرف نیاز به آب شیرین روز به روز افزایش و از طرفی ورود آلاینده ها به این اکوسیستم ، سرعت یافته است. مهمترین آلاینده هایی که باعث ایجاد آلودگی آب می شوند، نیتروژن و فسفر موجود در رواناب کشاورزی هستند که به آلودگی غیرنقطه ای (nps)، موسوم هستند. برای رفع این مشکل، شیوه های مدیریتی به کار می روند که به bmp ها یا بهترین شیوه های مدیریت معروفند. به وسیله این شیوه ها، آلودگی غیرنقطه ای حاصل از کشاورزی (آلودگی با منبع گسترده) کاهش و در مواردی حذف می شود. یکی از روش های متداول کنترل آلودگی غیرنقطه ای مدل سازی آن است. به وسیله مدل سازی می توان راندمان بسیاری از این شیوه ها را قبل از به کارگیری، آزمایش کرد. در این مطالعه، ابتدا آنالیز آماری پارامترهای کیفی آب و محاسبه نیاز آبی گیاهان انجام شد که نتایج اثر فعالیت کشاورزی را در فصول مختلف نشان داد. سپس، تغییرات کاربری اراضی در سال های 1984 تا 2010 بررسی شد که نشان دهنده افزایش اراضی کشاورزی، توسعه شهری و جاده ها بود. با انجام مدل l-thia برای هر دو کاربری میزان آلودگی و حجم رواناب محاسبه شد که رشد چشمگیری را نشان می داد. سپس، اثر چهار بافر اطراف رودخانه با عرض های متفاوت بر روی آلودگی غیرنقطه ای آزمایش شد. نتایج بیانگر اثر بسیار زیاد بافرها بود. با محاسبه آلودگی هر یک از زیرحوضه ها، زیرحوضه هفت به عنوان یک منطقه بحرانی شناخته شد. در انتها با استفاده از ارزیابی چند معیاره (mce) به منظور مکان یابی اراضی کشاورزی، تغییر کاربری به عنوان یک bmp مدنظر قرار گرفت و نقشه بهینه کاربری ایجاد شد. پس از تهیه نقشه کاربری جدید مدل l-thia مجددا انجام شد و نتیجه مدل با کاربری کنونی مقایسه شد تا اثر این bmp بررسی شود. نتیجه حاکی از کاهش قابل توجهی در میزان حجم رواناب و آلودگی آب بود. حجم رواناب از 367/5 به 308/6 مترمکعب در هکتار و میزان نیتروژن موجود در رواناب از 3/26 به 1/58 میلی گرم در لیتر و اکسیژن خواهی زیستی یاbod آب نیز از 3/61 به 2/13 میلی گرم در لیتر رسید. سایر آلاینده ها نیز کاهش شدیدی را نشان دادند. به این ترتیب، تغییر کاربری به عنوان یک bmp موثر، جهت کاهش آلودگی غیرنقطه ای تایید شد.
سامره فلاحتکار عبدالرسول سلمان ماهینی
تغییرات پوشش/کاربری اراضی و تخریب جنگل و خاک به طور موثر بر انتشار گازهای گلخانه ای اثر می گذارد و منجر به گرمایش جهانی می شود. این تحقیق با هدف مدل سازی مکانی روابط بین تراکم کربن آلی خاک (socd) و مولفه های محیطی و همچنین بررسی نقش تغییرات کاربری اراضی در تغییرات زمانی ذخیره کربن آلی خاک در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتی متری بر مبنای سه سناریوی مدیریتی در منطقه دیلمانٍ استان گیلان انجام گرفت. مولفه های محیطی مورد مطالعه عبارت از کاربری/پوشش اراضی، شیب، جهت، ارتفاع، شاخص ndvi، ndwi، wi و بافت خاک (درصد شن، رس و سیلت) بودند. از روش تصادفی-طبقه بندی شده به منظور مشخص کردن محل پلات های نمونه برداری در واحدهای همگن استفاده شد. روش والکلی- بلاک برای اندازه گیری میزان کربن آلی خاک استفاده گردید. در نهایت از روش آماری من ویتنی یو و تحلیل همبستگی برای بررسی روابط بین تراکم کربن آلی خاک و مولفه های محیطی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین میزان socd در هر دو عمق مورد مطالعه به ترتیب در اراضی جنگلی، مراتع و اراضی کشاورزی وجود دارد. نتایج مدل سازی مکانی با استفاده از مدل شبکه عصبی نشان می دهد که این مدل قادر است 78 و 74 درصد تغییرپذیری socd را به ترتیب برای عمق های 20-0 و 40-20 سانتی متری بیان کند. تحلیل حساسیت نشان می دهد که مهم ترین متغیرها که دارای نقش مثبت در پیش بینی تغییرات مکانی کربن آلی خاک هستند عبارتند از ndvi> ndwi> سیلت> رس> ارتفاع در عمق 20-0 سانتی متری. از طرف دیگر، در عمق 40-20 سانتی متری مهمترین متغیرهای پیش بینی کننده تراکم کربن آلی خاک عبارتند از ndvi> ndwi> رس> سیلت. تغییرات کاربری اراضی منطقه نیز با مدل land change modeler بر اساس سه سناریوی "تداوم"، "کشاورزی-حفاظت" و "تغییرات-محدودیت" انجام پذیرفت و تغییرات ذخیره کربن آلی خاک بر مبنای تغییر مساحت کاربری ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اعمال سناریوی "تغییرات-محدودیت" نسبت به سایر سناریوها به حفاظت بیشتر اکوسیستم های طبیعی، افزایش ترسیب کربن و ذخیره کربن آلی خاک در منطقه دیلمان منجر خواهد شد.
بهناز اسکندری عبدالرسول سلمان ماهینی
تغییرات کاربری اراضی یکی از آشکارترین اثرات مداخله انسان روی کره زمین است و می تواند بر سلامت انسان و بوم سازگان ها تاثیرگذار باشد. از این رو، در این پژوهش از نرم افزار clue-s به عنوان یک ابزار تصمیم گیری جهت شبیه سازی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در مقیاس منطقه ای در شهرستان های گرگان، علی آباد و کردکوی استفاده شده است. در این راستا، نخست مهم ترین عوامل موثر در تغییر کاربری اراضی منطقه مطالعاتی با نظر کارشناسی مشخص شد. سپس، با استفاده از رگرسیون لجستیک در نرم افزار spss.18 ارتباط میان این عوامل و تغییرات کاربری ها در دوره زمانی 1984 تا 2010 بررسی شد. سناریوهای سه گانه تقاضا نیز با استفاده از تحلیل زنجیره مارکوف در نرم افزار ایدریسی تهیه شدند. پس از تهیه فایل های محدودیت، ماتریس تغییر و قابلیت تغییر، شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی برای دوره 26 ساله آینده تحت شش سناریو انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که در تمامی سناریوها از مساحت اراضی جنگلی و بایر کاسته و به مساحت کاربری های شهر و روستا، کشاورزی و مرتع افزوده می شود. هم چنین، با توجه به کاربری های موجود در منطقه مطالعاتی، کشاورزی و جنگل کاربری های عمده ای هستند که به کاربری شهری و روستایی تبدیل خواهند شد. استفاده از نتایج این تحقیق می تواند در تصمیم گیری در رابطه با طرح ریزی سرزمین، حفاظت و مدیریت منابع طبیعی و هدایت توسعه شهری و روستایی نقش داشته باشد.
فرشته ثنایی حامد میرکریمی
حفاظت از طبیعت و منابع زنده در گستره و مفهومی که امروزه از آن متصور می¬شود زاده عصر حاضر است و عمر آن از چندین دهه تجاوز نمی¬کند. پارک¬ها و مناطق تحت حفاظت اگرچه بر پایه معیارهای متفاوت و گاه متضادی انتخاب می¬شوند ولی تنها مأمن مطمئن گونه¬ها هستند. برای حفظ و حراست از تنوع زیستگاه-ها و جمعیت¬های حیات وحش در شرایط کنونی چاره¬ای جز انتخاب مناسب از مناطق نمونه و معرف از کل طبیعت و اعمال کنترل و نظارت پیوسته از آن¬ها وجود ندارد. به دلیل پیچیدگی تنوع¬زیستی، جانشین¬هایی مانند گونه¬ها و زیستگاه¬ها به عنوان سنجشی از تنوع زیستی به کار می¬روند. کارایی مناطق تحت حفاظت در خصوص حفظ تنوع زیستی، وابسته به نماینده بودن آن ها است. بنابراین لازم است منطقه تحت حفاظت، نماینده یا نمونه¬ای از کل تنوع زیستی منطقه باشد. برای رسیدن به این اهداف، روش¬های سیستماتیک طرح-ریزی مناطق تحت حفاظت اصول مورد نیاز را فراهم می¬نمایند. هدف از این پژوهش، انتخاب و شناسایی مکان¬های مناسب به منظور حفاظت بر اساس تنوع زیستی موجود در منطقه است. نماینده تنوع زیستی در منطقه، گونه¬های در معرض تهدید هستند. این پژوهش به منظور گسترش مناطق تحت حفاظت استان گلستان از طریق: (1) تجزیه و تحلیل تناسب سرزمین به منظور حفاظت با ارزیابی توان اکولوژیکی با استفاده از روش ارزیابی چند¬معیاره (2) انتخاب پهنه مناسب حفاظت به روش تعیین مساحت مطلوب حفاظت از طریق محاسبه آستانه مطلوبیت (3) تجزیه و تحلیل پارامترهای سیمای سرزمین با نرم¬افزار fragstats و تعیین نقشه مناطق مناسب به منظور حفاظت با توجه به تناسب معیارهای سیمای سرزمین (4) اولویت¬بندی لکه¬ها به منظور حفاظت با نرم¬افزار resnet بر اساس ارزش تنوع زیستی لکه¬ها و اعمال استراتژی¬های مدیریت حفاظت از تنوع زیستی، صورت پذیرفت. در محدوده مورد مطالعه ما استان گلستان، مناطق تحت حمایت و همچنین تنوع بالایی از حیات وحش و پوشش گیاهی حضور دارد، این موضوع اهمیت معرفی مناطق مستعد به منظور حفاظت در استان را دو¬ چندان می¬کند. در نتیجه این پژوهش نقشه رضایت¬مندی سرزمین برای کل استان برای اهداف حفاظتی حاصل شد. در این پژوهش یکپارچه نگری، امکان بررسی سریعتر و کم هزینه تر مناطق وسیع برای انتخاب لکه های حفاظتی در استان گلستان فراهم گردید.
ناصر پرویان حسین وارسته مرادی
رشد روز افزون جمعیت، فشار بر عرصه های طبیعی را افزایش و با بهره برداری غیر اصولی و تغییر کاربری ها سبب تخریب اکوسیستم ها شده است. پوشش اراضی و تغییرات آن، متغیرهای مهمی هستند که اثرات قابل توجهی بر محیط زیست و فرآیندهای آن می گذارند. برآورد سطح پوشش گیاهی و تغییرات آن و نرخ تخریب و تبدیل اراضی طبیعی نظیر مراتع و جنگل ها و همچنین تغییر کاربری اراضی از عوامل مهم تاثیرگذار بر تنوع زیستی است. زیرا از یک سو زیستگاه های حیات وحش را محدود می سازد و از طرف دیگر با ایجاد سازه های انسانی و اغتشاش در منطقه، آسایش آن ها را سلب نموده و فعالیت های فیزیولوژیکی طبیعی آن ها را متاثر می سازد. لذا با آگاهی از روند تغییرات کاربری اراضی می توان در راستای مدیریت بهتر جوامع زیستی نیز گام برداشت. در این بین، مرال نیز که از بزرگترین انواع گوزن و بزرگترین گوزن بومی ایران است، با این که در گذشته از جمعیت مطلوبی برخوردار بوده است، اما امروزه تنها در برخی از ارتفاعات دور از دسترس البرز مرکزی و شرقی زیست می شود. یکی از مهمترین عوامل موثر در کاهش جمعیت این گونه، تخریب و نابودی زیستگا ه های آن معرفی شده است که به شدت تحت تاثیر فعالیت های انسانی قرار دارد. لذا شناخت عوامل موثر بر مطلوبیت زیستگاه مرال به عنوان یک ابزار موثر در مدیریت و حفاظت از زیستگاه های باقی مانده، می تواند مدیران حفاظت را در مدیریت موثر این گونه یاری رساند. در این مطالعه از مدل ca-markov برای مدل سازی تغییرات کاربری اراضی منطقه گرگان و کردکوی در دوره زمانی 1987-2030 استفاده شد. همچنین از مدل رگرسیون لجستیک جهت تهیه نقشه مطلوبیت تغییر کاربری توسعه شهری و کاهش اراضی جنگلی به عنوان ورودی مدل ca-markov استفاده گردید. سپس مدل ارزیابی چند معیاره (mce) جهت تهیه نقشه مطلوبیت زیستگاه مرال در دوره های زمانی در منطقه مورد مطالعه به کار گرفته شد. برای این منظور تصاویر ماهواره ای سال های 1987، 2000 و 2010 جهت تهیه نقشه کاربری اراضی مورد استفاده قرار گرفتند. صحت نقشه های حاصل با روش ماتریس خطا ارزیابی شد و سپس این نقشه ها جهت آشکارسازی تغییرات کاربری زمین در دو دوره زمانی 1987-2000 و 2000-2010 استفاده گردیدند. نتایج بیانگر کاهش «اراضی جنگلی» و افزایش «کاربری شهری» و توسعه «جاده ها» و افزایش «اراضی بایر» در دوره زمانی مورد نظر بود. در مرحله بعد با شناسایی متغیرهای مستقل، به مدل سازی تغییرات کاربری اراضی و پیش بینی شرایط آینده اراضی در سال 2030 پرداخته شد. نتایج مدل، توانایی بالای مدل را در منطقه نشان داد. نتایج آشکار ساخت که اراضی منطقه در آینده با رشد «کاربری شهری» کاهش «اراضی جنگلی» و توسعه «جاده ها» همراه خواهد بود. جهت ارزیابی اثرات تغییرات کاربری اراضی روی زیستگاه مرال از روش ارزیابی چند معیاره برای دوره زمانی 1987-2030 استفاده شد. نتایج حاصل از اجرای این روش بیانگر کاهش مطلوبیت زیستگاه مرال در این دوره است. نتایج این پژوهش، نیاز به اجرای برنامه های مدیریتی صحیح را برای حفاظت از زیستگاه و گونه مرال نشان می دهد.
سارا چمانه فر حسین وارسته مرادی
دارکوب سیاه یکی از گونه¬های مهم پرندگان و به¬عنوان گونه چتر در پارک¬ملی گلستان محسوب می¬شود. در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه دارکوب سیاه (dryocopus martius) در دو دوره زمانی متفاوت (فصول تولیدمثلی و غیر تولیدمثلی) و نیز برای کل دوره سالانه در پارک ملی گلستان مورد بررسی قرار گرفت. مشخصه¬های زیستگاهی تیپ پوشش جنگلی و ویژگی¬های ساختاری پوشش گیاهی به¬همراه داده-های حضور و عدم حضور پرنده در هریک از 112 پلات نمونه¬برداری به شعاع 25 متر ثبت گردید. مدل درخت طبقه¬بندی برای شناسایی رابطه میان حضور این دارکوب و متغیرهای زیستگاهی در هر دو فصل غیر تولیدمثلی و تولیدمثلی استفاده شد. نتایج نشان دادند که در طول دوره تولیدمثلی توانایی دسترسی به درختان بالغ زنده و درختان مرده افتاده،، قلمروی تولیدمثلی را مشخص می¬کند. در خارج از فصل تولیدمثلی انتخاب مکان بر اساس حضور درختان زنده با قطر برابر سینه بین 50-100 سانتی¬متر و ارتفاع درختان مرده سرپا بود. در مجموع، طی دوره سالانه، مکان¬هایی با تاج¬پوشش انبوه حضور این دارکوب را تحت تاثیر قرار داد (پوشش درختی> 64 %) و در مکان¬های بازتر (< 64 %)، عمق لاشبرگ> 5/4 سانتی¬متر، دومین و مهم¬ترین پیش¬بینی کننده حضور پرنده بود. بر اساس نتایج به¬دست آمده، در پارک¬ ملی گلستان این پرنده زیستگاه¬های جنگلی با پوشش¬گیاهی کهن¬سال همراه با درختان قطور و مرتفع که عمدتا دربرگیرنده گونه بلوط است را ترجیح می¬دهد اما در سایر مطالعات صورت گرفته در مناطق مختلف ایران و جهان تمایل این گونه به درختان راش نیز اثبات شده است. بنابراین، با توجه به وابستگی گونه¬هایی نظیر دارکوب سیاه به زیستگاه¬های جنگلی دست¬نخورده و کهن¬سال، پیشنهاد می¬گردد تا اگر الویت در توسعه محدوده پراکنش دارکوب است، حذف درختان خشکه¬دار و یا قطع درختان بزرگ به حداقل ممکن کاهش یابد.
عطیه گل محمدفرخانی حامد میرکریمی
چکیده مفهوم تحلیل خلاء برای تحلیل شبکه های حفاظتی موجود و مقدار پوشش دهی مناطق حفاظتی از کل تنوع زیستی به کار برده شد. خلاء های شناسایی شده در تنوع زیستی می تواند با پیشنهاد مناطق حفاظتی جدید پر شود. در این پژوهش، از تحلیل خلاء برای شناسایی کمبود های موجود در مناطق تحت حفاظت موجود استفاده گردید. برای این کار از نرم افزار zonation استفاده شد و مدل های توزیع گونه به عنوان ویژگی تنوع زیستی و معرفی مناطق جدید به کار گرفته شدند. در نهایت، مناطق تحت حفاظت موجود با مناطق حفاظتی جدید برای ارزیابی مقدار پوشش این مناطق از ویژگی های تنوع زیستی مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که همپوشانی شبکه های حفاظتی جدید و منتخب با مناطق تحت حفاظت موجود بسیار پایین و کمتر از پنج درصد است. کلمات کلیدی: تحلیل خلاء، شبکه های حفاظتی، تنوع زیستی، نرم افزار تحلیل خلاء های حفاظتی
هدی خوش ظاهر حسین وارسته مرادی
چکیده درختان مرده سرپا و درختان مرده افتاده منبع بسیار مهمی برای پرندگان جنگلی هستند. این پژوهش برای تعیین اثر خشکه¬دارهای سرپا و افتاده برجامعه پرندگان در پارک ملی گلستان بعنوان اولین پارک ملی ثبت¬شده ایران، صورت گرفته است. شاخص¬های تنوع گونه¬ای، تراکم و همباشی پرندگان با متغیرهای محیط¬زیستی با استفاده از روش نمونه¬برداری مسافتی و روش رج¬بندی مورد مطالعه قرار گرفت. پرندگان و متغیرهای محیط¬زیستی مربوط به خشکه¬دارها به فاصله شعاعی 25 متری از هریک از 100 نقطه نمونه¬برداری بررسی شد. در فصل غیرتولیدمثلی سینه¬سرخ، چرخ¬ریسک پس سرسفید و سهره جنگلی و در فصل تولیدمثلی سهره جنگلی، سینه سرخ و قرقاول بیشترین تراکم در هکتار را داشتند. براساس روش رج¬بندی در فصل غیرتولیدمثلی گونه¬هایی مانند سینه¬سرخ، دارکوب سیاه، بلبل، چرخ¬ریسک سرآبی، الیکایی و سهره جنگلی دارای همبستگی مثبتی با متغیرهای محیط زیستی حضور موریانه در خشکه¬دارهای افتاده وسرپا، نیم¬قطر برابرسینه خشکه¬دارهای افتاده، محور اول خشکه¬دارهای افتاده، ارتفاع خشکه¬دارهای سرپا، موقعیت تاج پوشش در خشکه¬دارهای سرپا، درجه پوسیدگی خشکه¬دارهای سرپا، ارتفاع غذایابی در خشکه¬دارهای سرپا و محور دوم خشکه¬دارهای سرپا بودند. درفصل تولیدمثلی نیز سهره جنگلی، سسک رودخانه، چرخ¬ربسک دم-دراز، قرقاول با متغیرهای محیط¬زیستی مربوط به خشکه¬دارهایی مانند محور سوم و چهارم خشکه-دارهای افتاده، محور چهارم خشکه¬دارهای سرپا بیشترین ارتباط را داشتند و دم¬جنبانک زرد، کمرکلی بزرگ، دارکوب سیاه، چرخ¬ریسک سرآبی، چرخ¬ریسک بزرگ، کمرکلی جنگلی، کلاغ ابلق، دارکوب خال¬دار بزرگ، جی¬جاق، توکا سیاه و بلبل بیشترین همبستگی را با متغیرهای حضور مورچه در خشکه¬دارهای سرپا، قطر برابرسینه در خشکه¬دارهای سرپا، حضور موریانه در خشکه¬دارهای سرپا، محور دوم خشکه دارهای افتاده، وضع بخش سطحی چوب در خشکه¬دارهای سرپا، نیم¬قطر برابرسینه در خشکه دارهای افتاده، آثار آشیانه در خشکه¬دارهای سرپا، موقعیت تاج پوشش در خشکه¬دارهای سرپا و درجه پوسیدگی خشکه¬دارهای سرپا داشتند. کلمات کلیدی: خشکه¬دارهای سرپا و افتاده، جامعه پرندگان، متغیرهای محیط¬زیستی، پارک ملی گلستان، تراکم
زهره حلاجی کلهرودی عبدالرسول سلمان ماهینی
با وقوع انقلاب صنعتی و افزایش جمعیت، نیاز و تمایل افراد برای استفاده از محیط¬های طبیعی و فعالیت¬های تفرجی رو به فزونی گذاشته است. هر چند پیاده¬روی یکی از محبوب¬ترین فعالیت¬های تفرجی گردشگران در طبیعت محسوب می¬شود اما اثراتی را از طریق لگدکوبی بر روی مسیر¬های پیاده¬روی بر جای می¬گذارند. روش¬های متعددی برای بررسی اثرات لگدکوبی گردشگران بر مسیر¬های پیاده¬روی وجود دارد. در این مطالعه اثرات لگدکوبی گردشگران بر ویژگی¬های کیفت خاک شامل بافت خاک، ساختمان خاک، چگالی ظاهری و حقیقی خاک، فشردگی، تخلخل، واکنش خاک، هدایت الکتریکی، مواد آلی و تنفس میکروبی در سه مسیر پیاده¬روی سفید چشمه حوزه آبخیز زیارت با تراکم متفاوت گردشگر (کم، متوسط و زیاد) و مکانی بدون عبور گردشگر به عنوان شاهد مورد بررسی قرار گرفت. در هر مسیر پیاده¬روی 20 نقطه کاملا تصادفی انتخاب و نمونه¬برداری از خاک مسیر¬ها انجام شد و پارامتر¬های کیفی مذکور اندازه¬گیری گردید. نتایج حاصل از کار آزمایشگاهی با تحلیل واریانس یک طرفه (anova) و آزمون دانکن جهت برآورد معنی¬داری تغییرات پارامتر¬ها در مسیر¬های مورد مطالعه با نرم افزار spss.16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد ویژگی¬های کیفیت خاک در مسیر¬های مورد مطالعه فقط متاثر از شدت لگدکوبی نیست و عامل توپوگرافی نیز خصوصیات کیفیت خاک را کنترل می¬کند. عواملی همچون ارتفاع، شیب و جهت در مسیر¬های مورد مطالعه متفاوتند که این تفاوت به ویژه بر خصوصیات شیمیایی خاک (وکنش خاک و هدایت الکتریکی خاک) و نیز پارامتر چگالی حقیقی خاک (پارامتر فیزیکی خاک) تاثیر گذاشته است. نتایج این تحقیق می¬تواند جهت مدیریت و ایجاد فرصت¬های گردشگری در مسیر¬های پیاده¬روی و محیط¬های طبیعی مطلوب گردشگران در راستای حفظ خاک و جنبه¬های زیبایی شناختی طبیعت در بخش مدیریت منابع انسانی مفید باشد.
فائزه هدایتی راد حامد میرکریمی
رویکرد جدید ارزیابی غیردقیق و محیط¬های تصمیم¬گیری (naiade)، روشی نوین در ارزیابی چند معیاره است که به مقایسه گزینه¬ها بر اساس مجموعه¬ای از معیارها می¬پردازد. در این مطالعه از روش naiade برای مدیریت آلودگی ناشی از فعالیت پالایشگاه نفت آبادان در جهت کاهش اثرات آلودگی¬هوا استفاده شده است. نحوه¬ی پراکنش آلاینده¬های (co، nox و so2) خروجی از پالایشگاه با استفاده از مدل screen3 در یک ماه از هر فصل سال (1390) مدل¬سازی و با استاندارد epa مقایسه شد. از نرم-افزار idrisi برای تفکیک مقدار انتشار آلودگی روی هریک از کاربری¬های اطراف پالایشگاه استفاده شد و اعداد به شکل فازی در ماتریس اثرات نرم¬افزار naiade وارد شد. نتایج نشان داد که غلظت آلاینده¬ها در ماه¬های شهریور و آذر بیش از حد مجاز استانداردهای محیطی در محدوده¬ی انتشار است. 5 گزینه¬ی پیشنهادی (10، 15، 20، 25 و 30 عدد دودکش) برای فعالیت پالایشگاه جهت کاهش اثرات آلودگی در ماه¬های مذکور در نظر گرفته شد. هم¬چنین، به منظور بررسی میزان همگرایی گروه¬های مختلف اجتماعی-اقتصادی ذی¬نفع منطقه در مورد گزینه¬های پیشنهادی، تجزیه و تحلیل برابری انجام شد. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه می¬توان تعداد 20 دودکش را به عنوان برترین گزینه از بین سایر گزینه¬های پیشنهادی برای فعالیت پالایشگاه نفت آبادان برای ماه¬های شهریور و آذر در نظر گرفت. این گزینه علاوه بر انتشار کم¬تر آلودگی هوا، از لحاظ اقتصادی نیز در موقعیت مطلوب¬تری نسبت به سایر گزینه¬ها قرار دارد و بر اساس فرضیات، مورد توافق همه¬ی گروه¬های ذی¬نفع موجود در منطقه خواهد بود.
دانیال سردارآبادی حامد میرکریمی
شهرها پس از انقلاب صنعتی به سرعت توسعه یافته¬اند و این رشد و توسعه پیامدهای بسیاری با خود به همراه داشته است. عمده آثار این پیامدها بر محیط زیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع وارد شده است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعه پایدار از سوی سازمان ملل متحد مطرح شد و در دستور کار دولتها و برنامهریزان قرار گرفت. یکی از عناصر اساسی توسعهی پایدار این است که انسانها در چارچوب ظرفیت زیستی طبیعت زندگی کنند. از آن زمان روشهای مختلفی برای اندازه گیری توسعه پایدار جوامع ابداع شد. روش جای پای بوم شناختی یکی از این روش هاست. امروزه از این روش، به عنوان شاخص سنجش پایداری در دنیا استفاده می شود. بر اساس این روش، توسعه یک منطقه زمانی "ناپایدار" قلمداد می شود که میزان جای پای بوم شناختی بیش¬تر از ظرفیت زیستی منطقه باشد. در این پژوهش با استفاده از روش جای پای بوم شناختی، به بررسی پایداری شهرستان گرگان پرداخته ¬ شده است. بر اساس محاسبات، جای پای بوم شناختی مصرف در شهرستان گرگان، به ازاء هر نفر 1587/1 هکتار جهانی برآورد شد. هم¬چنین ظرفیت زیستی به ازاء هر نفر 643/0 هکتار جهانی محاسبه شد. با مقایسه ظرفیت زیستی و جای¬پای بوم-شناختی می توان مشاهده کرد که شهرستان گرگان کسری بوم¬شناختی دارد. در نهایت، شاخص جای-پای بوم¬شناختی محاسبه شده با مقدار معادل آن در ایران، آسیا و جهان مقایسه گردیده است.
حیدر روحی حمیدرضا رضایی
حفظ و بازگرداندن ارتباط بخش های مختلف سیمای سرزمین نیازمند مدل های ارتباطی و شاخص-هایی است که قابل اعتماد و کارآمد باشند. از جمله این مدل ها، مدل ارتباطی است که بر مبنای تئوری مدار الکتریکی بوده و برای پیشبینی الگوی حرکت در سیمای سرزمین، شناسایی لکه های زیستگاهی مهم و کریدورها با هدف برنامه ریزی برای حفاظت مورد استفاده قرار گرفته است. مدارالکتریکی شبکه ای از گره هاست که به وسیله ی مقاومت ها (بخش های الکتریکی هادی جریان) به یکدیگر متصل شده و میزان جریان عبوری از بین گره ها به وسیله اختلاف پتانسیل و مقاومت ها تعیین می شود. تئوری مدار، سیمای سرزمین را به عنوان سطحی رسانا درنظر می گیرد که هر پیکسل موجود در آن را به یک گره تبدیل نموده و با اتصال آن به گره های مجاور مداری الکتریکی تشکیل می دهد. نتایج حاصل از این تئوری، نقشه های جریان و ولتاژ است که به فرآیندهای بوم شناختی مانند حرکت افراد ارتباط داده می شود. در این مطالعه ابتدا مطلوبیت زیستگاه پلنگ در دو زیستگاه پناهگاه حبات وحش خوش ییلاق و پارک ملی گلستان مورد با روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی و نرم افزار بایومپر بررسی قرار گرفت. لایه های اطلاعاتی به کار برده شده به عنوان متغیرهای موثر بر حضور گونه شامل ارتفاع، شیب، شاخص پوشش گیاهی (ndvi)، فاصله از جاده ها، فاصله از روستاها، چشمه ها و رودخانه ها بوده است. همچنین در ادامه ی این پژوهش از تئوری مدارهای الکتریکی برای بررسی ارتباطات زیستگاهی پلنگ ایرانی بین دو زیستگاه مذکور استفاده شد و براساس نقشه های جریان، الگوی حرکت و ارتباطات عملکردی برای گونه ی هدف و همچنین نواحی مهم ارتباطی در منطقه مطالعه شناسایی گردید.
زهرا سپهری روشن حسین وارسته مرادی
توسعه شهری یکی از سریع¬ترین و مخرب¬ترین عوامل نابودی تنوع¬زیستی در چند دهه اخیر شناخته شده است. گنجشک¬سانان شاخص¬های مناسبی جهت بررسی سلامت اکوسیستم¬ها به شمار می¬روند بنابراین در بسیاری از مطالعات به عنوان گونه¬های هدف مطرح هستند. هدف از این تحقیق بررسی جامعه پرندگان رودکناری در تغییرات کاربری¬های مختلف در طول رودخانه زیارت گرگان است. به-این منظور جامعه پرندگان و متغیرهای زیستگاهی موثر بر آن¬ها در شش تیمار مناطق طبیعی، روستایی، تفرج گسترده، تفرج متمرکز، منطقه شهری با فاصله 25 متری از رودخانه و منطقه شهری با فاصله 500 متری از رودخانه در تمام فصول سال بررسی شد. پرندگان به روش نمونه¬برداری نقطه¬ای و متغیرهای زیستگاهی با روش پلات¬های دایره¬ای نمونه¬برداری شد. سپس تراکم و ساختار جامعه پرندگان و نیز رابطه بین فراوانی نسبی گونه¬های پرندگان با متغیرهای زیستی در کاربری¬های مختلف به¬دست آمد. طبق نتایج بیشترین تراکم و تنوع پرندگان در فصل پاییز و بهار و در کاربری روستایی و تفرج گسترده مشاهده شد که این مناطق به¬دلیل ساختار و پوشش¬گیاهی مناسب¬تر و متنوع¬تر و هم¬چنین حضور انسان و توسعه در سطح متوسط، شرایط خوبی برای بسیاری از گونه¬های پرنده فراهم کرده است. همچنین کمترین غنا و تنوع نیز در منطقه شهری با فاصله 500 متری از رودخانه است که شامل تعداد معدودی گونه عمومی است. ω
جواد جعفرنژاد عبدالرسول سلمان ماهینی
امروزه مشخص شده است که گسترش بدون برنامه¬ی شهرها مشکلاتی برای جامعه بشری و همچنین طبیعت به وجود می آورد. علیرغم اثرات محیط زیستی نامطلوب توسعه شهری، این واقعیت را نیز باید قبول کرد که گسترش آن ها امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین در فرآیندهای تصمیم گیری، مدیران مناطق نیاز دارند که به درستی میزان این رشد را در نظر بگیرند. مدل های تغییرات کاربری اراضی ابزارهای مفیدی برای بررسی فهم و پیش بینی تغییرات پوشش زمین و عواقب و پیامدهای آن هستند. انتخاب مدل و الگوریتم مناسب جهت کشف این تغییرات، به علت متفاوت بودن نتایج به دست آمده در مدل های متفاوت و درنتیجه تفاوت تفسیر و تحلیل آن ها اقدامی مهم و اساسی است. در میان تمام مدل های ثبت شده، سلول های خودکار با توجه به انعطاف پذیری، سادگی در استفاده و ارتباط نزدیکشان با سنجش ازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی شاید موثرترین مدل برای توسعه شهری باشند. مدل sleuth دورگه ای از دو گروه مدل سلول های خودکار است که توانایی مدل سازی توسعه شهری و ترکیب دقیق داده های کاربری اراضی را دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از مدل های sleuth-ga و sleuth در سه منطقه ی مطالعاتی آزادشهر، گنبدکاووس و گرگان، شبیه سازی توسعه شهری تا سال 2040 انجام گردید و نتایج دو مدل از لحاظ تناسب و سرعت مدل سازی با هم مقایسه شد. این دو مدل دارای ورودی¬های یکسانی هستند و تفاوت عمده ی آن ها مربوط به مرحله کالیبراسیون مدل است. در sleuth معمولی کالیبراسیون به روش brute force و در sleuth-ga کالیبراسیون به روش الگوریتم ژنتیک (ga) انجام می گردد. مقایسه نتایج نشان می دهد که در بیش از 70 درصد شبیه سازی های انجام شده، مدل sleuth-ga عملکرد بهتری نسبت به sleuth داشته و زمان انجام محاسبات مرحله کالیبراسیون آن به مراتب کمتر است. همچنین مشخص شد توسعه شهری در دو منطقه ی آزادشهر و گنبدکاووس بیشتر به صورت بنیادی و حاشیه ای و در منطقه ی مطالعاتی گرگان بیشتردر امتداد جاده های اصلی خواهد بود. مدیران و پژوهشگران با استفاده از نتایج این پژوهش می توانند روند و جهت توسعه شهر در آینده را پیش بینی و جهت اختصاص سرانه های شهری مناسب برای دست یابی به توسعه پایدار از آن استفاده نمایند.
نغمه غلامی باغی عادل سپهری
پایش تغییر زیتوده گیاهی یکی از مسائل مهم مدیریت مراتع، مطالعه علوفه قابل دسترس دام و استفاده پایدار از این منبع طبیعی است. در این مطالعه، زیتوده گیاهی و الگوی تغییر مکانی – زمانی برای مراتع دشتی استان بین سال¬های 2000 و 2012 از طریق نمونه¬برداری سیستماتیک-تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت. شاخص¬های گیاهی مودیس و مدل¬های آماری در محیط نرم¬افزار r تخمین زده شد. نتایج نشان می¬دهند: (1) تخمین زیتوده گیاهی با پارامترهای آلومتریک شامل درصدپوشش و قطربزرگ تاج پوشش (p<0/05، 2/80 =2(r. (2) رابطه معنی¬داری بین زیتوده خشک و شاخص گیاهی tsavi از محصول mod (p< 0/01، 75 =2(r و بین زیتوده ¬تر و بیشینه ماهانه شاخص ¬گیاهی osavi (p<0/01، 72 =2 (rبدست آمد. (3) رابطه معنی¬داری بین شاخص گیاهی ndvi با زیتوده خشک و بین زیتوده تر با شاخص گیاهی evi از محصول mcd (p<0/01، 54=2 rو 71=2(r. برای ارزیابی مجدد مدل رگرسیونی از وارسی اعتبار متقاطع و معیار بحرانی اطلاعات آکایک استفاده گردید. به¬طوری که شاخص¬گیاهی savi قادر به برآورد متوسط زیتوده خشک در مقیاس روزانه گردید. شاخص گیاهی evi از محصول mcd در مقیاس روزانه و بیشینه ماهانه شاخص گیاهی osavi از محصول mod متوسط زیتوده ¬تر را بطور معنی¬داری می¬تواند تخمین بزند. رابطه معنی¬داری بین شاخص گیاهی ndvi، evi، msavi، savi و بارندگی ماهانه اسفند، مرداد و شهریورماه (p<0/01، 53 تا 78=2r) بدست آمد. مقدار زیتوده تر و خشک به ترتیب در سال 1391 برابر 4/409 و 1/228 بر حسب کیلوگرم در هکتار می¬باشد (4) آنالیز سری زمانی با کمک بی¬فست، بیشترین تغییرات زیتوده گیاهی را نسبت به متوسط بارندگی در سال¬های 1381 تا 1384 نشان می¬دهد.روش بی¬فست قادر خواهد بود تغییرات زمانی – مکانی زیتوده گیاهی را توسط تصاویر ماهواره¬ای تفکیک نموده و شبیه¬سازی در آینده را انجام دهد. بنابراین، تعیین گرایش زیتوده گیاهی با چنین روشی از توانایی بالاتری نسبت به روش سنتی وجود دارد.
نرگس عرب حامد میرکریمی
امروزه آلودگی هوا به عنوان یکی از مشکلات اصلی جوامع بشری مطرح است. گسترش شهرنشینی، افزایش بی رویه جمعیت، توسعه فعالیت¬های صنعتی و مصرف بی رویه سوخت¬های فسیلی به شدت میزان آلودگی را افزایش داده است. در این میان با توجه به گسترش شهرها، حمل و نقل شهری از اهمیت و در عین حال پیچیدگی¬های خاص و فراوانی برخوردار شده ¬است. پدیده تراکم ترافیک به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات حمل¬و¬نقل درون شهری به¬ویژه در ابر شهرها مطرح است. بنابراین مدیریت کیفیت هوا برای به حداقل رساندن اثرات مضر آلاینده¬های هوا و کاهش اثرات نامطلوب آن، امری ضروری است. در جهت رسیدن به اهداف محیط¬زیستی، برای برنامه¬ریزان تهیه مطالعات اثرات محیط¬زیستی در طرح¬های مدیریت ترافیک مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش اثر ترافیک شهری بر روی کیفیت هوا در شهر تهران با توجه به معیارهای کیفیت هوا، پایداری هوا، ناهمواری¬ها، پوشش خیابان، سرعت باد، آلاینده¬های ناشی از ترافیک و کاربری اراضی بررسی شد. نقشه هر یک از معیارها تهیه و در نهایت با استفاده از روش ماتریس آثار متقابل کی¬سیم (ksim) طبقات هر یک از لایه¬ها وزن¬دهی شدند. ماتریس آثار متقابل، روشی برای توضیح و تحلیل عملکرد آثار متقابل در میان اجزای سیستم است. این روش بر اساس پویایی سیستم و ارتباطات هندسی بین اجزای سیستم، برای برآورد احتمالات آینده تصمیم¬گیری می¬نماید. پس از استنتاج درجه اهمیت طبقات و اهمییت لایه¬ها، امتیازات به¬دست آمده در سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) اعمال و با استفاده از روش روی¬هم گذاری موزون، نقشه آسیب¬پذیری منطقه از نظر آلاینده-های اصلی ناشی از ترافیک co و no2 تهیه شد. نتایج این پژوهش نشان داد از میان مناطق 22 گانه شهر تهران مناطق 3، 6، 1 و 7 آسیب¬پذیرترین نواحی از نظر آلاینده no2 و مناطق 1، 3، 12، 7 و 6 آسیب¬پذیرترین نواحی از نظر آلاینده co هستند. نتایج این پژوهش چارچوب مفهومی را برای درک پویایی محیط¬زیست کیفیت هوای شهری، فراهم می¬آورد و می¬تواند به عنوان اطلاعات پایه در مدیریت کیفیت هوا استفاده شود.
میترا امامی عبدالرسول سلمان ماهینی
در پروژه های مربوط به زیر ساخت های خطی مانند خطوط لوله ی انتقال گاز طبیعی، به منظور کاهش آسیب رسانی به منابع محیط زیستی و نیل به اهداف توسعه ی پایدار، ناگزیر باید مشخصه های محیط زیستی در فرآیند مسیریابی خطوط لوله ی انتقال گاز طبیعی دخالت داده شوند. به همین دلیل در انتقال خطوط لوله ی گاز طبیعی، یکی از مهم ترین و اساسی ترین مراحل مطالعاتی و طرح ریزی، موضوع طراحی مسیر اولیه یا مطالعات فاز صفر است. روش های نوینی برای مسیریابی زیر ساخت-های خطی در سال های اخیر توسعه یافته اند و امروزه سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (gis) به برنامه-ریزان این امکان را می دهد که بتوانند مسیرهای بهینه ای را برای توسعه ی زیر ساخت های خطی شناسایی کنند. هدف از شناسایی مسیرهای بهینه از یک طرف کاهش آسیب های محیطی و از طرف دیگر توجیه پذیری فنی و اقتصادی طرح ها است. در میان روش های مبتنی بر gis، روش تحلیل کم هزینه ترین مسیر (lcpa) که رایج ترین روش gis در طراحی زیر ساخت های خطی است، امکان تعیین مسیر بهینه به منظور اتصال دو مکان را با ترکیب معیارهای متعدد می دهد. این فرآیند به کمک روش ارزیابی چند معیاره (mce) انجام می گیرد. بر این اساس، در این پژوهش پس از تعیین و شناسایی پارامترهای محیط زیستی تاثیر گذار بر مسیریابی خطوط لوله ی انتقال گاز طبیعی در استان گلستان و تهیه و جمع آوری نقشه های پایه ای مورد نیاز، با رعایت اصول فنی مورد نظر کارشناسان شرکت گاز، با استفاده از روش lcpa توسط نرم افزار idrisi و به کمک روش mce، مسیر پیشنهادی بهینه برای خطوط لوله ی انتقال لوله ی گاز طبیعی در محدوده ی مطالعاتی مورد نظر در استان گلستان شناسایی شد. سپس از طریق روش ارزیابی اثرات محیط زیستی، مسیر پیشنهادی مذکور با مسیر پیشنهادی مورد نظر کارشناسان شرکت گاز مقایسه گردید و در نهایت مسیر بهینه مشخص شد. نتایج نشان داد از میان 19 فاکتور مورد بررسی، مسیر پیشنهادی حاصل از روش lcpa در 12 فاکتور از مسیر پیشنهادی شرکت گاز مناسب تر است، در چهار فاکتور دو مسیر مطلوبیت یکسانی دارند و تنها در سه معیار خطر زلزله، خطر لغزش و تراکم پوشش گیاهی مسیر پیشنهادی شرکت گاز به مسیر پیشنهادی حاصل از روش lcpa ارجحیت دارد. از نظر تعداد تقاطع با زیر ساخت های خطی موجود در منطقه ی مورد مطالعه، مسیر پیشنهادی حاصل از روش lcpa تنها از نظر تعداد تقاطع با گسل های موجود در منطقه نامناسب بوده و از نظر تقاطع با سایر زیرساخت های خطی بر مسیر پیشنهادی شرکت گاز ارجحیت دارد. طول مسیر پیشنهادی حاصل از روش lcpa با اختلاف 5/1کیلومتر نسبت به طول مسیر پیشنهادی شرکت گاز کمتر است. از آنجایی که این روش با در نظر گرفتن تعداد معیارهای بیشتری توجه ی مضاعفی به جوانب محیط-زیستی این گونه توسعه می کند، بنابراین می تواند اثرات احتمالی منفی محیط زیستی ناشی از این توسعه را کاهش دهد. نتایج حاصل از این روش می تواند به عنوان چارچوب اولیه در مسیریابی زیرساخت های خطی مورد استفاده طراحان و مدیران قرار گیرد.
سارا حق پرست عبدالرسول سلمان ماهینی
با توجه نقش اکولوژیکی و اهمیت اقتصادی کیلکا ماهیان در دریای خزر از یک سو و کاهش قابل توجه ذخایر آن در دهه اخیر از سوی دیگر، لزوم انجام مطالعه ای جامع به منظور مدیریت صید آن امری اجتناب ناپذیر است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط میان تغییرات cpue کیلکا ماهیان در سواحل جنوب شرقی دریای خزر شامل کیلکا معمولی (c. cultriventris)، کیلکا آنچوی (c. engrauliformis) و کیلکا چشم درشت (c. grimmi) با برخی عوامل محیطی شامل عوامل زمانی (دوره زمانی و فصل)، مکانی (عمق و صیدگاه)، غیر زیستی (درجه حرارت و سرعت باد سطحی) و زیستی (کلروفیل آ) انجام گرفت. میانگین ماهانه هریک از پارامترها و cpue کیلکا ماهیان طی دوره ای 12 ساله از 2009-1998 به تفکیک هر صیدگاه دسته بندی گردید. در روش مدل سازی، ابتدا از مدل های رگرسیونی خطی عمومی (glms) و فزاینده عمومی (gam) استفاده شد. سپس با پارامتری کردن توابع غیرخطی در مدل رگرسیون نهایی glms، پیش بینی دقیق تری از مقادیر cpue کیلکا ماهیان صورت گرفت. روابط glms نشان داد که احتمال حضور آنچوی در فصل پاییز در اعماق بین 60 تا 80 متر با دامنه کلروفیل آ (mg/m3 7/2 تا 5/3) بیشتر خواهد بود. همچنین در طی 2009-2002، احتمال صید این گونه در صیدگاه های بخش غربی سواحل استان مازندران بیشتر از سایر صیدگاه ها است. احتمال حضور کیلکا چشم درشت در فصل زمستان در اعماق بین 60 تا 70 متر و سرعت باد سطحی پایین تر از m/s 5/2 بیشتر است. در دوره 2009-2002، درجه حرارت سطحی اثر معنی دار و معکوس بر میزان cpue این گونه داشت؛ به طوری که احتمال صید آن در دامنه دمایی (c°11-10) بیش تر بوده و با افزایش دما برآورد صید آن کاهش پیدا می کند. احتمال صید کیلکامعمولی در فصل پاییز در صیدگاه 5 با دامنه عمقی (35-50 متر)، کلروفیل آ ( mg/m34-3)، دامنه دمایی (c°10-5) و (c°25-20) و سرعت باد سطحی کمتر از m/s5/2 بیشترین مقدار است.
حامد میررضایی سید حامد میرکریمی
شهرها پس از انقلاب صنعتی به سرعت توسعه یافته اند و این رشد و توسعه پیامدهای بسیاری با خود به همراه داشته است. عمده آثار این پیامدها بر محیط زیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع وارد شده است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعه پایدار از سوی سازمان ملل متحد مطرح شد و در دستور کار دولتها و برنامهریزان قرار گرفت. یکی از عناصر اساسی توسعه ی پایدار این است که انسانها در چارچوب ظرفیت زیستی طبیعت زندگی کنند. از آن زمان روشهای مختلفی برای اندازه گیری توسعه پایدار جوامع ابداع شد. روش امرژی یکی از روش های توسعه یافته برای بررسی پایداری یک سیستم است. یکی از مهم ترین موارد در بررسی پایداری یک سیستم، بررسی بلند مدت و پایش مستمر سیستم مورد نظر است، ازین رو در این مطالعه به بررسی روند پایداری امرژی در دو سال 1385 و 1390 در شهر گرگان پرداخته و نتایج مقایسه و تحلیل شد.
مبین کاظمی نیا عبدالرسول سلمان ماهینی
در این پژوهش، با استفاده از پارامترهای توپوگرافی، زمین شناسی، سنگ شناسی و اقتصادی- اجتماعی، دو مکان به نام های a و b برای احداث سد پیشنهاد شدند. پس از آن، ارزیابی اثرات محیط زیستی دو مکان پیشنهادی به همراه محل سد کنونی گیوی، با روش سیستم استنتاج فازی و با نرم افزار matlab انجام گرفت. درنهایت، برای هر مکان دو تناسب اولیه و ثانویه برای احداث سد به دست آمد. تناسب اولیه مربوط به پارامترهای پایه اولیه احداث سد و تناسب ثانویه مربوط به پارامترهای پایه ثانویه احداث سد بودند. نتایج نشان داد که ازلحاظ پارامترهای پایه اولیه، محل کنونی سد گیوی و ازلحاظ پارامترهای پایه ثانویه، محل پیشنهادی a بیشترین تناسب را برای احداث سد دارند.
سید مرتضی موسوی نوکنده محمد هادی معیری
تصمیم گیری، برنامه ریزی و مدیریت عرصه های جنگلی طی دو دهه گذشته در معرض تغییرات زیادی قرار گرفته است. اثر عوامل مختلف طبیعی، غیرطبیعی و انسانی بر این عرصه ها درگیری ها، تنش ها و کشمکش هایی را بین ذینفعان به وجود آورده است. هدف این تحقیق ارائه روشی در جهت مشارکت ذینفعان است که ازنظر و آراء آن ها در مراحل مختلف تصمیم گیری و برنامه ریزی برای مدیریت جنگل با کمک معیارها، فنون مناسب و روش تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره (mcda) استفاده شود. این تحقیق در حوزه 86 جنگل های شمال کشور در استان گلستان به صورت توصیفی و پیمایشی انجام شد. برای کسب داده های لازم دو پرسشنامه از نوع نگرش سنجی با پرسش هایی از نوع بسته طیفی و مقایسه زوجی طراحی شد. روایی پرسشنامه ها به روش اعتبار محتوا و پایایی پرسشنامه ها هم با تعیین ضریب آلفای کرونباخ در حد قابل قبول یعنی 8/0 تائید شد. بر اساس فرمول کوکران پرسشنامه ها در بین 150 نفر توزیع شد. تجزیه وتحلیل نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss16، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و تاپسیس (topsis) نشان داد برای شناسایی ذینفعان سه معیار اصلی «بهره برداری»، «سکونت» و «حمایت و طرفداری از منابع طبیعی و محیط زیست» دارای اولویت هستند. ذینفعان در قالب هفت گروه اصلی: مجریان و پیمانکاران، سمن ها، اساتید و صاحب نظران، کارشناسان، دامداران، کشاورزان و گردشگران بوده اند. منطقه موردتحقیق به ده عرصه مختلف تفکیک و بالاترین اولویت با توده های جنگلی نادر و ذخیره گاه های اکولوژیک و کمترین اولویت با اراضی زراعی داخل و حاشیه جنگل بود. برای هر یک از عرصه های مختلف بررسی شده یازده ارزش تعیین و اولویت اول با حفاظت و بهبود حاصلخیزی خاک و آخرین اولویت با حفاظت و توسعه چراگاه ها بوده است. ارجحیت معیارهای شناسایی ذینفعان به روش تحلیل سلسله مراتبی و با ساخت مدل در برنامه اکسپرت چویس نیز انجام شد. نتایج نشان داد اهمیت یا وزن معیارها برای انتخاب بهترین گزینه طرح جنگلداری در هر دو روش تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس به ترتیب با معیارهای محیط زیستی، اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی است. تحلیل حساسیت اولویت و رتبه ذینفعان و معیارهای شناسایی آنان، مکان ها و ارزش های مختلف آن ها، معیارها و گزینه های انتخاب مناسب ترین طرح جنگلداری انجام شد. نتایج نشان داد مناسب ترین گزینه طرح جنگلداری مشارکتی در منطقه تحقیق به ترتیب گزینه b با اولویت معیارهای اکولوژیکی، دوم گزینه a با اولویت معیارهای محیط زیستی، سوم گزینه c با اولویت معیارهای اجتماعی و چهارم گزینه d با اولویت معیارهای اقتصادی است. طرح های جنگلداری دراین حوزه باید با تامین اهداف چندمنظوره و با در نظر گرفتن آرا و نظرات ذینفعان به صورت مشارکتی مدیریت شوند.
زینب آریایی سید حامد میرکریمی
رشد شتابنده جمعیت انسانی و پیشرفت فن آوری موجب تخریب طبیعت و متعاقباً منجر به کاهش تنوع زیستی شده است. از آن جایی که بقای انسان به تنوع زیستی وابسته است، باید در مسیر حفاظت از آن ها گام های بیش تری برداشت. برای حفاظت از تنوع زیستی بهتر است به استفاده از روش های سیستماتیک برای انتخاب مناطق معرف و نمونه از کل طبیعت پرداخت. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و اولویت بندی لکه های مناسب حفاظت در استان گلستان با استفاده از روش ارزیابی سریع تنوع زیستی بود. به این منظور از معیارهای قلمروهای محیط زیستی، تیپ پوشش گیاهی و گونه های جانوری به عنوان جانشین های تنوع زیستی استفاده شد. مدل سازی قلمروهای محیط زیستی با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره و معیارهایی شامل معیارهای اقلیمی، معیارهای سطح زمین،پدیده با ارزش زمین شناختی و مناطق حساس از نظر زمین شناسی صورت گرفت. برای تهیه نقشه تیپ پوشش گیاهی از نقشه ارزش حفاظتی تیپ پوشش جنگل و مرتع استفاده شد. از نقشه مطلوبیت گونه های جانوری موجوداستفاده گردید. برای برقراری تعادل میان استفاده های انسان از طبیعت و حفاظت، لایه های فاصله از شهرها، مناطق صنعتی و جاده های اصلی، ارزش تجاری جنگل و مناطق مورد استفاده برای کشاورزی و مرتعداری به عنوان محدودیت استفاده شد. سپس، از ارزیابی چند معیاره با رویه ترکیب خطی وزن دار برای ادغام معیارها و محدودیت ها به منظور تهیه لایه مطلوبیت حفاظت استفاده گردید. برای انتخاب لکه های مناسب حفاظت، از روش شایستگی ناحیه ای سرزمین استفاده و در نهایت لکه ها با بالاترین اولویت حفاظتی انتخاب شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین مناطق تحت حفاظت موجود و لکه هایی حفاظتی منتخب با اولویت بالا به روش به کار رفته در این پژوهش، هم پوشانی خیلی کمی وجود داشت که نشان دهنده بهینه نبودن مناطق تحت حفاظت موجود به روش به کار رفته در این پژوهش بود. بنابراین، استفاده از این روش برای اصلاح مرز مناطق تحت حفاظت موجود در استان در رابطه با پراکنش گونه های جانوری و گیاهی و معرفی مکان های جدید برای حفاظت گونه ها پیشنهاد می شود.
احسان رحیمی سید حامد میرکریمی
تکه تکه شدن زیستگاه موضوعی مهم در حفاظت از تنوع زیستی است و توجه زیادی از سوی جوامع علمی به آن معطوف گردیده است. توصیف کمی ناهمگنی مرتبط با تکه تکه شدن زیستگاه مرحله مهمی در تعیین اثرات تکه تکه شدگی بر تنوع زیستی است. بوم شناسی سیمای سرزمین تلاش می کند تا معیار هایی را توسعه دهد که به طور منظم الگوهای سیمای سرزمین را توصیف و اثرات تغییر الگو ها را بر گونه های مختلف پیش بینی کند. با این نگاه، بوم شناسان سیمای سرزمین عموما رویکردی گسسته را اتخاذ می کنند که سیمای سرزمین را به عنوان مجموعه ای از لکه های گسسته درنظرمی گیرد. اگرچه این الگو در مطالعات بوم شناسی سیمای سرزمین بسیار کارآمد و موفق عمل کرده است، اما عقیده بر این است که الگوی لکه، راهرو و پس زمینه نمی تواند نمایش صحیحی از ناهمگنی پیوسته ارائه دهد. همین عامل موجب شده تا برخی از محققین این رشته در پی یافتن شاخص های جدیدی باشند که به وسیله آنها بتوان سیمای سرزمین را در چارچوبی پیوسته مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. این تحقیق نیز با هدف مقایسه رویکردهای گسسته و پیوسته به کمی سازی ناهمگنی سیمای سرزمین می پردازد. در این راستا، در رویکرد گسسته از معیارهای سیمای سرزمین و در رویکرد پیوسته از فن پنجره متحرک، تحلیل فوریه، شاخص های همبستگی مکانی و معیارهای سنجش سطح به منظور کمی سازی الگوهای سیمای سرزمین استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل فوریه و معیارهای سنجش سطح به طور غیرمستقیم و نتایج حاصل از فن پنجره متحرک و شاخص-های همبستگی مکانی به طور مستقیم و با استفاده از تجزیه و تحلیل های آماری با نتایج حاصل از معیارهای سیمای سرزمین مقایسه گردیدند. به طور کلی، نتایج حاصل از این مقایسات نشان داد که اگرچه رویکردهای پیوسته از توسعه چندانی برخوردار نیستند اما قابلیت و کارآیی بالایی در کمی-سازی ناهمگنی سیمای سرزمین دارند. با این وجود، نتایج حاصل از معیارهای سیمای سرزمین، نتایج حاصل از رویکردهای پیوسته را تایید می کند و جزئیات بیش تری را از الگوهای سیمای سرزمین ارائه می دهند. بنابراین، روش های کمی سازی را باید با توجه به هدف بررسی الگوهای سیمای سرزمین و فرایندهای بوم شناختی مورد نظر انتخاب کرد.
مجتبی جهاندیده سید حامد میرکریمی
در سال های اخیر، تکه تکه شدن و تخریب زیستگاه ها، به عنوان یک عامل جدی برای زیستگاه گوزن مرال در استان گلستان مطرح شده است. ازاین رو، باوجود کمبود داده ها و پیچیدگی فرآیندهای طبیعی، لازم است در مسیر حفاظت بیش تر ازاین گونه گام برداشت و از تخریب زیستگاه آن جلوگیری نمود و یا تخریب را به حداقل رساند. طراحی دالان های حیات وحش یکی از روش ها برای کاهش این اثرات است. در این تحقیق، با استفاده از متغیرهای محیط زیستی و روش ارزیابی چند معیاره (wlc) مطلوبیت زیستگاه بالقوه برای گوزن مرال در استان گلستان تهیه شد. سپس با استفاده از روش مطلوبیت منطقه ای سرزمین (zls) لکه های زیستگاهی مناسب در محدوده 21 زون انتخاب شد. در مرحله بعد، از برنامه-ریزی ریاضی برای تصمیم گیری درباره انتخاب لکه های زیستگاهی مناسب استفاده شد. مدل تهیه شده یک مدل برنامه ریزی خطی دودویی است که از معیارهای سیمای سرزمین شامل مساحت، چین خوردگی، فاصله نزدیک ترین همسایگی، نزدیکی لکه ها و نسبت محیط به مساحت برای بهینه سازی لکه های زیستگاهی گوزن مرال در نرم افزار matlab استفاده می کند. برای شاخص نزدیک ترین همسایگی 5 سناریو تعریف شد و برای اولویت بندی لکه های بهینه در هر سناریو از نرم افزار mcat استفاده گردید. درنهایت، از معیارهای مرکزیت بینابینی (کوتاه ترین مسیر، جریان فعلی و حداکثر جریان یا حداقل هزینه) برای تجزیه و تحلیل پیوستگی زیستگاه در دقت و اندازه های متفاوت در نرم افزار connectivity analysis toolkit استفاده شد. تجزیه و تحلیل مرکزیت مربوط به حفاظت و ارزش ژنتیک سیمای-سرزمین در طیف وسیعی از اندازه های مکانی است و به طور گسترده در برنامه ریزی حفاظت از پیوستگی زیستگاه منطقه ای یک یا چند گونه قابل استفاده است. نتایج نشان داد که مسئله بهینه سازی مکانی زیستگاه حیات وحش را می توان با ترکیب ارزیابی چند معیاره و برنامه ریزی خطی بهبود بخشید. همچنین، رویکرد جریان فعلی بیش ترین همبستگی را با مدل مطلوبیت زیستگاه دارد. درنتیجه این رویکرد، رویکرد مناسبی برای تجزیه و تحلیل پیوستگی زیستگاه این گونه است.
کبری تازیکه علیرضا میکاییلی تبریزی
امروزه بحران زیست محیطی و تخریب منابع طبیعی یکی از مشکلات اصلی بشر است. در این پژوهش با استفاده از الگوریتم مذاب سازی شبیه سازی شده به اولویت بندی زیستگاه های دارکوب سیاه همراه جنگلداری در جنگل آموزشی-پژوهشی شصت کلاته پرداخته شد. هدف از این روش دستیابی به تخصیص بهینه کاربری ها و به حداکثر رساندن میزان تناسب بین آنهاست. از این رو، به کارگیری دانش بهینه سازی می تواند کمک موثری در این راستا باشد. یکی از روش های بهینه سازی الگوریتم مذاب سازی شبیه سازی شده (تبرید تدریجی) است. این روش به دلیل توانایی بررسی هم زمان اهداف چندگانه، ارائه راه حل بهینه، سرعت بالا در دستیابی به راه حل بهینه در مسائل پیچیده و انعطاف پذیری در کشف راه حل های جایگزین کارایی مناسبی برای حل مسائل بهینه سازی دارد.
امیر سیما امیر اسلام بنیاد
چکیده ندارد.
محمدقاسم هلیلی امیر سعدالدین
چکیده ندارد.
محمد قلی زاده عبدالرسول سلمان ماهینی
چکیده ندارد.
سیما ببرگیر عبدالرسول سلمان ماهینی
یکی از اثرات محیط زیستی توسعه این است که به طور مستقیم سبب تخریب منابع آبی و کیفیت آب میشود. تبدیل اراض ی کشاورزی، جنگل، علفزار و تالاب ها به مناطق شهری باعث افزایش سطوح نفوذ ناپذیر می شود که می تواند شرایط آبشناختی طبیعی در یک آبخیز را تغییر دهد . نتیجه این تغییر به طور معمول باعث افزایش حجم رواناب سطحی و کاهش تغذیه آب زیرزمینی و جریان پ ایه میشود؛ که سبب وقوع سیلاب های محلی بیشتر و بزرگ تر، کاهش منابع تأمین آب شرب و کاهش جریان پایه در مجاری رودخانه در طی دوره خشکی می گردد. اثرات دیگر مرتبط با تغییر دبی به - واسطه شهرسازی شامل افزایش سطح آب دریاچه و تالاب ها، تغییر توازن آب حوزه و افزایش فرسایش بستر و حاشیه رودخانه میباشد. این تحقیق فرآیندهای آبشناختی حوزه آبخیز مهارلو در استان فارس را با استفاده از یک مدل ساده بیلان آب سالانه نشان می دهد. رواناب سطح ی، بار ش، تبخیر و نفوذ آب زیر زمینی اجزای مورد استفاده در این مدل هستند . مدل ارزیابی اثرات آب- برای محاسبه متوسط رواناب سالانه در منطقه مورد تحقیق به کار ،(l-thia) شتاختی بلند مدت رواناب را بر اساس رابطه بین کاربری اراضی، بارش روزانه و نوع خ اک برآورد l-thia . گرفته شد میکند. این مدل برای شبیه سازی نوسانات آبشناختی ناشی از تغییر کاربری اراضی مورد استفاده با طبقه بندی تصاویر ماهواره ای به دست می - l-thia قرار گرفت . نقشههای کاربری اراضی در مدل برای برآورد stella قابل اجراست. سپس، نرمافزار مدلسازی arc view gis آید. این مدل در بیلان آب دریاچه که یک جزء اصلی در شکل گیری طرح مدیریت منابع آب است، به کار گرفته شد . سطح آب دریاچه به عنوان مهمترین فاکتور در تعیین وضعیت، برای حفاظت از تالاب های منطقه ای در نظر گرفته شد . در این مدل فرآیندهای آبشتاختی برای سال های 1374 1355 واسنجی و برای سال های 1384 1374 اعتبارسنجی شد . سپس، تحت دو سناریوی تغییر شرایط آب و هوایی و کاربری اراضی فرآیندهای آب شناختی دریاچه شبیه سازی شد . نتایج حاصل از مدل ارزیابی اثرات آبشناختی نشان دهنده افزایش عمق رواناب بهواسطه تغییر کاربری اراضی بود . هم چنین نتایج مدل آبشناختی به خوبی برای نشان دادن رابطه بین نوسانات در اجزای بیلان آب و تغییر وضعیت سطح آب به کار رفت . افزایش عمق رواناب به واسطه تغییر کاربری سبب بالا آمدن سطح آب دریاچه میشود. تغییر شرایط آب و هوایی با وقوع شرایط خشک سالی و ترسالی در منطقه ، نیز بر میزان سطح آب تأثیرگذار است . علیرغم این مسئله، میزان تأثیر شرایط آب و هوایی کمتر از اثرات تغی ی ر کاربری اراضی در حوزه مورد مطالعه است . خروجیهای مدل به شکل جدول و نمودار این امکان را فراهم آورند که بتوان اثرات ناشی از سناریوهای مدیریتی بر حجم آب را بهخوبی و به راحتی مشاهده کرد. این ویژگی سبب کاربرد بهینه آن به عنوان یک ابزار مدیریتی میگردد.