نام پژوهشگر: مهرشاد براری
طاهره دببریان شهریار ساسانی
در سال های اخیر تلاش های زیادی برای تولید و تکثیر سیب زمینی عاری از ویروس و سایر عوامل بیماری زا توسط متخصصین صورت گرفته و استفاده از تکنیک کشت بافت به عنوان یکی از بهترین روش ها به این منظور پیشنهاد شده است. برای بررسی تأثیر طول روز و دما و محیط کشت بر ریزغده زایی ارقام سیب زمینی در شرایط درون شیشه ای آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه کرت های کاملا تصادفی در شش تکرار اجرا شد. ریزغده زایی ریزنمونه های سه گره ای ارقام مارفونا، بورن و آگریا در سه آزمایش مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش اول شامل سه سطح فتوپریود (تاریکی، روز کوتاه ? ساعت روشنایی و 16 ساعت تاریکی و روز بلند 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) و دو سطح دما (نرمال 21-17 و سرد 17-12درجه سانتیگراد) و در آزمایش دوم 4 سطح محیط کشت شامل ساکاروز 8%ms + 5 mg/lit ba + ، ساکاروز 6% 4 mg/lit kin +ms ، ساکاروز8% +ba 0.5g ccc+5 mg/lit + ms ، ساکاروز 8% + ms و در آزمایش سوم، چهار محیط کشت شامل سه غلظت 40 ، 80 و 120 گرم شکر به همراه ms پایه در مقایسه با تیمار شاهد 80 گرم ساکارز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که از نظر تیمارهای طول روز و دما صفات تعداد ریزغده، وزن کل ریزغده، میانگین وزن ریزغده و زمان ظهور اولین ریزغده تفاوت معنی داری در سطح 1% داشتند. همچنین همه صفات تحت تاثیر چهار نوع محیط کشت هورمونی مورد بررسی از نظر آماری اختلاف معنی داری در سطح 1% نشان دادند. در بررسی تأثیر جایگزینی غلظت های مختلف شکر با ساکارز در همه صفات به غیر از زمان ظهور اولین ریزغده تفاوت آماری معنی-داری در سطح 1% مشاهده شد. رقم آگریا در شرایط دمای سرد و طول روز کوتاه و همچنین تاریکی، بیشترین ریزغده را به ترتیب با 33/5 و 08/5 و بالاترین وزن کل ریزغده را به ترتیب با میانگین 621/2 و 484/2 گرم تولید کرد و ارقام مارفونا و بورن در شرایط طول روز بلند و دمای نرمال کمترین وزن ریزغده را داشتند. آگریا و بورن در دمای نرمال و طول روزکوتاه به ترتیب با 81/9 و 22/10میلی متر بیشترین قطر ریزغده را داشتند. آگریا و بورن در محیط کشت کینتین به ترتیب با میانگین 2/4 و 4 ریزغده بیشترین تعداد ریزغده را دارا بودند و بیشترین وزن کل ریزغده و میانگین وزن ریزغده مربوط به آگریا در محیط کشت کینتین با میانگین 686/1 و 589/0 گرم بود. آگریا در محیط کشت ساکارز 8% بالاترین قطر ریزغده را با میانگین 31/11 میلیمتر داشت. آگریا در شکر 8% بیشترین تعداد ریزغده را با میانگین 66/3 تولید کرد.
مرضیه شوهان زاده مهرشاد براری
به منظور بررسی روابط بین صفات فنولوژیک، مورفولوژیک ، عملکرد واجزای عملکرد آزمایشی با 12 ژنوتیپ عدس، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام تحت شرایط دیم با چهار تکرار در سال زراعی 88-87 اجرا گردید. تجزیه واریانس صفات اندازه گیری شده نشان داد که بین ژنوتیپ ها از لحاظ اکثر صفات غیر از تعداد روز از کاشت تا 50%غلاف دهی،تعداد روز از کاشت تا 50%رسیدگی،تعداد شاخه در بوته،تعداد غلاف در بوته وعملکرد بیولوژیک اختلاف معنی داری وجود داشت. باتوجه به مقایسات میانگین،بالاترین میزان عملکرد دانه به ترتیب به ژنوتیپ های flip2004-26l و flip2003-2lوکمترین عملکرد به تنها دو رقم مورد استفاده در این آزمایش یعنی کیمیا ورقم محلی تعلق داشت. در بررسی همبستگی بین صفات اندازه گیری شده شاخص برداشت بیشترین همبستگی مثبت را با عملکرد داشت ودر بین اجزای عملکرد،وزن صد دانه همبستگی بالاتری با عملکرد نشان داد.نتایج حاصل از رگرسیون برای عملکرد وصفات اندازه گیری شده در آزمایش نشان داد که شاخص برداشت، عملکرد بیولوژِیک وتعداد دانه در بوته به ترتیب بیشترین اثر را برروی عملکرد دارا هستند. لذا انتخاب بر اساس این صفات در بهبود عملکرد می تواند موثر باشد. با توجه به دندروگرام حاصل از تجزیه کلاستر، 12 ژنوتیپ عدس در دو گروه اصلی قرار گرفتند.
کوروش صادق خانی مهرشاد براری
محدودیت منابع کود فسفره کاملا اثبات شده است و ازآنجا که چرخه این ماده بسیار بسیار کند می باشد شاید در آینده نه چندان دور در نهاده های کشاورزی بحران کود فسفر بیش از بحران آب نمایان شود . قیمت آن افزایش یافته ،منابع آن تجدید ناپذیر و مهمتر واردات آن به کشور خود معضل دیگری است. لذا در حال حاضر با ایجاد راهکارهایی کارایی مصرف این کود را باید افزایش داد تا اقتصادی تر گردد. با این کار از هزینه های سرسام آور واردات این محصول کاسته می شود. از طرفی کمیت و کیفیت محصول نیز افزایش می یابد و جامعه از بیم سوء تغذیه تا حدودی تسکین خواهد یافت. مضاف بر این افزایش محصول می تواند باعث تقویت بنیه مالی کشاورزان گردد.
احسان مستی سالیانه مهرشاد براری
به کار گیری روشهای مختلف آبیاری مانند آبیاری تکمیلی از جمله راهکار های کاهش خطر تولید محصول در مناطق نیمه خشک است. به منظور بررسی اثر آبیاری تکمیلی و کود بیولوژیک بر روی دو رقم نخود در شرایط دیم، آزمایشی در سال زراعی 89-1388 در نور آباد لرستان انجام شد. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل با طرح پایهی بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بود. در این آزمایش تیمار آبیاری در سه سطح شامل (عدم آبیاری، آبیاری در 50 درصد گلدهی و آبیاری در مرحله غلاف دهی ) در کرت های اصلی اعمال شد و ترکیب دو رقم نخود ( رقم محلی و رقم هاشم ) همراه با تیمار کود (عدم تلقیح با کود ریزوچک پی و تلقیح با کود ریزوچک پی) درکرت های فرعی قرار گرفتند. صفات مختلفی مانند عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی و اصلی، روزتا گلدهی، روز تا غلاف دهی و روز تا رسیدگی دانه اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس برای صفات مورد بررسی ( به غیر از روزتا 50 درصد غلاف دهی و روزتا 50 درصد گلدهی) برای سطوح مختلف آبیاری اختلاف معنی داری نشان داد. همچنین برای متغیر ارقام عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و ارتفاع بوته اختلاف معنی داری را نشان دادند. در بررسی بقیه منابع تغییر؛بین بلوک ها (تکرارها)، سطوح تلقیح بذر با کود، اثر متقابل آبیاری در ارقام (به غیر از اثر متقابل آبیاری در رقم برای تعداد دانه در غلاف که در سطح 5 درصد اختلاف معنی داری را نشان داد)، اثر متقابل آبیاری در تلقیح بذر، اثر متقابل ارقام در تلقیح بذر و سطوح آبیاری در ارقام در تلقیح بذر هیچگونه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتایج تجزیه همبستگی بین تمام صفات مورد مطالعه با عملکرد اقتصادی همبستگی معنی داری نشان داد. عملکرد دانه با استفاده از کود بیولوژیک ریزوچک پی به میزان 79/51 کیلو گرم در هکتار افزایش یافت ، با این حال اثر آن از نظر آماری معنی دار نبود.
سجاد کردی مسعود رفیعی
نیتروژن یکی از عناصر غذایی بسیار مهم است که تأثیر عمده ای بر کمیت و کیفیت دانه ذرت دارد. ذرت دانه ای به عنوان مهم ترین منبع تأمین غذای طیور کشور مطرح است، با این وجود محصول تولیدی داخل بعضاً به دلیل پایین بودن کیفیت دانه از طرف مصرف کنندگان صنعتی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. یکی از مهم ترین عوامل موثر بر کیفیت محصول، زمان برداشت است که خود تابع شرایط محیطی زمان برداشت قرار می گیرد. به منظور بررسی اثر محلول پاشی اوره، تاریخ برداشت و روش خشک کردن دانه بر خصوصیات زراعی و کیفیت دانه ذرت (zea mays l.)در سال 1389 در ایستگاه تحقیقاتی خرم آباد، آزمایشی به صورت استریپ اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. عوامل مورد بررسی شامل دو روش کوددهی (محلول پاشی اوره و روش خاک مصرف اوره)، سه تاریخ برداشت (زمانی که رطوبت دانه به 20، 30 و40 درصد برسد) و چهار رقم ذرت دانه ای (ns 620، konsur 580،670 jeta و شاهدsc 704 ) با دو شیوه خشک کردن (آفتاب خشک و خشک کردن مصنوعی) می باشند. نتایج نشان داد که از میان دو روش کوددهی مورد مطالعه، با توجه به افزایش معنی دار عملکرد در نوع کوددهی خاک مصرف اوره، این تیمار به عنوان تیمار برتر شناخته شد، اما از لحاظ کیفیت دانه محلول پاشی اوره برتری دارد. هم چنین روش خاک مصرف اوره از نظر خواص فیزیکی دانه قابل توصیه می باشد، ولی از لحاظ خواص مکانیکی تیمار محلول پاشی اوره به عنوان تیمار برتر ترجیح داده می شود. در بین چهار هیبرید مورد بررسی، هیبرید ns با 50/8722 کیلوگرم در هکتار، بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد. بررسی صفات کیفی نشان داد که بیشترین میزان پروتئین در روش آفتاب خشک مربوط به هیبرید jeta و در روش خشک کردن مصنوعی متعلق به هیبریدهای konsur و jeta بود. در بین هیبریدهای مورد بررسی از لحاظ خواص فیزیکی دانه، هیبرید jeta در مجموع بهترین هیبرید تشخیص داده شد. از لحاظ خواص مکانیکی، هیبرید ns بهتر از سایر هیبرید ها بود. اثر سطوح مختلف رطوبت دانه در زمان برداشت بر عملکرد دانه معنی دار نگردید. در بین سطوح مختلف رطوبت دانه در زمان برداشت از لحاظ خواص فیزیکی، رطوبت 20% دانه در زمان برداشت به عنوان بهترین تیمار شناخته شد. اثر رطوبت دانه در زمان برداشت در روش خشک کردن مصنوعی بر حداکثر نیروی شکست و نیروی شکست معنی دار گردید و دانه های برداشت شده در رطوبت 20%، سختی و استحکام بیشتری داشتند. اثر روش های مختلف خشک کردن بر میزان پروتئین دانه معنی دار نگردید. بیشترین میزان چربی خام دانه مربوط به روش خشک کردن مصنوعی بود. اثر تیمار روش های مختلف خشک کردن از میان خواص فیزیکی مورد بررسی فقط بر چگالی توده معنادار گردید. نهایتاً با توجه به نتایج به دست آمده، روش آفتاب خشک از لحاظ خواص مکانیکی دانه به عنوان تیمار برتر معرفی می شود. هیبرید ns و روش کوددهی خاک مصرف اوره در شرایط آب و هوایی خرم آباد برای حصول حداکثر عملکرد و هیبرید jeta و روش کوددهی محلول پاشی اوره به عنوان بهترین هیبرید و تیمار کوددهی از نظر ارزش غذایی ذرت دانه ای ظاهر شدند. هم چنین رطوبت دانه 20% در زمان برداشت از نظر خواص فیزیکی و مکانیکی به عنوان بهترین تیمار پیشنهاد می شود.
حمزه شیرویی مهرشاد براری
به منظور بررسی اثر آبیاری تکمیلی و تراکم بوته بر خصوصیات رشدی ، عملکرد و اجزای عملکرد در سه رقم عدس دیم ، آزمایشی در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام بصورت اسپلیت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. شرایط دیم با آبیاری تکمیلی و دیم بدون آبیاری به عنوان فاکتور های اصلی آزمایش بود. فاکتور تراکم کاشت (در دو سطح200 و 400 بوته در متر مربع ) و رقم عدس (شامل سه رقم گچساران 6037ill کیمیا) کرت های فرعی آزمایش را تشکیل دادند. نتایج نشان داد که اثر آبیاری تکمیلی باعث افزایش عملکرد و اجزای آن(تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه،عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک)گردید و سبب کاهش پروتیین دانه و پرولین گردید. با افزایش تراکم گیاهی عملکرد و اجزای آن و جزء عملکرد بیولوژیک کاهش یافتند. بنا به نتایج حاصله بیشترین عملکرد دانه مربوط به رقم6037ill بود. اثر متقابل آبیاری در تراکم بر شاخص برداشت، تعداد غلاف در بوته در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. عملکرد دانه، شاخص برداشت نیز تحت تاثیر اثر متقابل آبیاری در رقم قرار گرفتند. اما اثرات متقابل فاکتورهای فرعی بر عملکرد و اجزای آن معنی دار نبود و فقط میزان پرولین و درصد نیتروژن بذر را تحت تاثیر قرار دادند. اثر متقابل هر سه فاکتور بر عملکرد دانه ، شاخص برداشت، تعداد شاخه و میزان پرولین در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود.
هادی محمدی بابا زیدی مهرشاد براری
تنش شوری یکی از عمده عوامل محدود کننده تولید محصولات زراعی می باشد. از طرفی کاهش میزان بارندگی و افزایش بی رویه گرما در چند سال گذشته سبب ایجاد تبخیروتعرق بیشتر و تشدید اثر شوری در کاهش عملکرد گردیده است.افزایش مصرف و ارزش اقتصادی گیاهان دارویی از جمله ریحان تحقیقات پیرامون عوامل محدود کننده کاشت این گیاهان را در کشور ، ضروری جلوه می دهد.با توجه به آلودگی های ایجاد شده توسط کودهای شیمیایی و نیز مصرف بالای انرژی جهت تولیدآنها کودهای زیستی می توانند جایگزین مناسبی برای کودهای شیمیایی باشند.مطالعه حاضر مربوط به بررسی اثر با کتری آزوسپیریلوم بر خصوصیات فیزیولوژیک و مرفولوژیک گیاه دارویی ریحان تحت تنش شوری می باشد. این آزمایش در اردیبهشت 1390 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام انجام شد.آزمایش بصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار و 4 سطح شوری 2،4،6 و 0 ( دسی زیمنس برمتر) و 2 سطح باکتری حضور و عدم حضور انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشانداد که با افزایش سطوح تنش، بیشتر صفات تحت تاثیرقرار می گیرند. به طوریکه این گیاه در سطوح پایین تر کمتر ولی در سطوح سوم 4 دسی زیمنس بر مترشوری و سطح چهارم 6 دسی زیمنس بر متر به شدت کاهش عملکرد نشان داد. افزایش سطوح تنش باعث کاهش ارتفاع وزن خشک ریشه، طول ریشه و وزن زیست توده و نیز سبب کاهش تعداد برگ و شاخه فرعی وکلروفیلa،b، abشد.همچنین تنش شوری با افزایش سطوح شوری، میزان نیتروژن و پروتئین و پرولین را افزایش داد. نتایج بدست آمده نشان می دهند که باکتری آزوسپیریلوم بر اکثر خصوصیات فیزیولوژیک و مرفولوژیک گیاه اثر مثبت داشته و توانسته است با ایجاد شرایط مناسب تر رشد تا حدودی اثر سوء تنش را کنترل نماید اثر متقابل باکتری و تنش شوری نیز بر اکثر صفات معنی دار بود.
ایوب تیموری مهرشاد براری
به منظور بررسی تاثیر کاربرد و عدم کاربرد پلیمر سوپر جاذب بر کاهش اثرات تنش خشکی در باقلا،آزمایشی در سال زراعی 90-89 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام به صورت طرح اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. تیمار ها شامل تنش خشکی در سه سطح (آبیاری پس از 40، 80 و 120 میلی مترتبخیر از تشتک تبخیر کلاس a)، دو سطح سوپر جاذب(کاربرد و عدم کاربرد) و دو رقم شاخ بزی و شامی بودند.نتایج نشان دادافزایش فاصله آبیاری باعث کاهش معنی دارعملکردو اجزای عملکرد(تعداد دانه در بوته،تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه)عملکردبیولوژیک،شاخصبرداشتو همچنین بعضی از صفات مرفولوژیک و فیزیولوژیک گردد.با افزایش تنش خشکی روند افزایش خطی در میزان پرولین و کلروفیل b مشاهده شد، ازطرفی کلیه صفات مذکور تحت تاثیر سطوح سوپرجاذب قرار گرفتند.اثر متقابل تنش خشکی و سوپر جاذب بر روی اکثر صفات و اثر متقابل سه گانه تنش خشکی، سوپر جاذب و رقم برعملکرد بیولوژیک، پرولین، محتوای نسبی آب، پروتئین، نیتروژن و کلروفیلaمعنی دار گردید.مقایسه میانگین عملکرد دانه نشان دادرقم شاخ بزی در شرایط تنش همراه با کاربرد پلیمر سوپرجاذب عملکرد بیشتری نسبت به رقم شامی داشت.کاربرد سوپرجاذب باعث کاهش اثرات منفی تنش خشکی بر روی تمامی صفات مورد بررسی شد.نتایج آزمایش نشان می دهدکه با استفاده از پلیمر سوپرجاذب می توان فواصل آبیاری را در کشت باقلا بدون کاهش عملکرد افزایش داد.
لطفعلی گرامی مهرشاد براری
به منظور بررسی تأثیر تنش کم آبی و محلول پاشی عنصر روی بر عملکرد و اجزای عملکرد و برخی صفات کیفی لوبیا (.phaseolus vulgaris l) در سال زراعی 90-89 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عوامل مورد بررسی شامل تنش کم آبی به صورت قطع آبیاری در دو مرحله گلدهی و غلاف دهی به همراه تیمار شاهد (بدون قطع آبیاری) به عنوان عامل اصلی ومحلول پاشی روی در سه سطح کودی (شاهد، دو در هزار و چهار در هزار) و دو رقم لوبیا (قرمز وسفید)به عنوان عوامل فرعی بودند. نتایج نشان داد که تنش کم آبی عملکرد دانه را یه صورت معنی داری کاهش داد و بیشترین میزان کاهش مربوط به مرحله گل دهی بود. اما از لحاظ کیفیت دانه بیشترین میزان پروتئین دانه متعلق به تنش گل دهی بود. نتایج مشخص نمود که از میان سه سطح محلول پاشی روی، با توجه به افزایش معنی دار عملکرد در سطح چهار در هزار روی، این تیمار به عنوان تیمار برتر شناخته شد، هم چنین از لحاظ کیفیت دانه سطح چهار در هزار روی نسبت به غلظت های دیگر برتری داشت. از بین دو رقم مورد بررسی، رقم سفیدبا 41/3846 کیلوگرم در هکتار، بیشترین میزان عملکرد دانه را به خود اختصاص داد. نهایتاً با توجه به نتایج به دست آمده، رقم سفید و غلظت چهار در هزار روی در شرایط آب و هوایی ایلام برای حصول حداکثر عملکرد و رقم قرمز و غلظت چهار در هزار روی به عنوان بهترین رقم و غلظت محلول پاشی از نظر ارزش غذایی دانه لوبیا ظاهر شدند. از نتایج به دست آمده در این آزمایش می تون نتیجه گیری کرد که تنش کم آبی در مرحله گلدهی بیشترین کاهش را در عملکرد دانه لوبیا باعث شد. هم چنین استفاده از محلول پاشی روی به عنوان راهکاری در تعدیل خسارت ناشی از تنش کم آبی موثر است.
ازیتا یاری مهرشاد براری
کمبود تحقیقات به زراعی و به نژادی، بالا بودن هزینه و پایین بودن راندمان تولید، یکی از دلایل عمده محدودیت توسعه زیر کشت رازیانه در ایران است. از طرفی یکی از عوامل محدود کننده عملکرد، کمبود آب در ایران می باشد. برای بررسی اثرهای آبیاری و محلول پاشی اوره بر ویژگیهای فیزیولوژیکی گیاه دارویی رازیانه، یک آزمایشی مزرعه ای به صورت طرح اسپلیت پلات و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام در سال 91-1390 اجرا شد. تیمار های آزمایش شامل رژیم های آبیاری (آبیاری پس از 40، 80، 120و180 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a) و محلول پاشی اوره با چهار سطح (0u.= ،5=5u،10=10uو15=15uدرهزار) می باشند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که با افزایش سطوح تنش،شاخص های رشد صفات فنولوژیک، صفات مورفولوژیک، عملکرد و اجزای آن تحت تأثیر قرار می گیرند. به طوری که گیاه دارویی رازیانه در سطح آبیاری 40 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیرکلاس a نسبت به سطح آبیاری 180 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a کمتر بر عملکرد و ویژگی های فیزیولوژیک تأثیر منفی گذاشت. افزایش سطوح تنش باعث کاهش شاخص های رشد، صفات فنولوژیک، صفات مورفولوژیک، عملکرد واجزای آن شد.نتایج بدست آمده نشان می دهند که سطوح محلول پاشی اوره بر روی برخی صفات فنولوژیک و عملکرد و اجزای آن، شاخص برداشت و وزن ماده خشک اثر مثبت داشته و توانسته با ایجاد شرایط مناسب تر رشد تا حدودی اثر سوء تنش را کنترل نماید اما بر برخی شاخص های رشد از جمله سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص، سرعت رشد نسبی و شاخص سطح برگ بی تأثیر بود. اثر متقابل رژیم آبیاری و محلول پاشی اوره نیز بر اکثر صفات معنی دار نبود. در این پژوهش بهترین تیمار آبیاری،40 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس aو بهترین سطح محلول پاشی اوره که بیشترین تأثیر مثبت را بر روی صفات اندازه گیری داشت محلول پاشی اوره 15 در هزار می باشند.
محمدی دهبالایی حسین زهرا طهماسبی
به منظور بررسی صفات ریختی و فعالیت آنتی اکسیدانی ژنوتیپ های لوبیای سیاه تحت شرایط نرمال و محدود آبیاری 11 ژنوتیپ لوبیای سیاه و3 ژنوتیپ با رنگ روشن تر بعنوان شاهد در دو آزمایش جداگانه بدون تنش(نرمال) و تنش خشکی(آبیاری محدود) در طرح بلوک های کامل تصادفی هر کدام در سه تکرار در مزرعه آموزشی وپژوهشی دانشگاه ایلام واقع در شهرستان مهران در سال1391 کاشت شدند. نتایج حاصل از تجزیه مرکب داده های آزمایشی نشان داد صفات مورد بررسی تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند. همچنین تنوع در بین ژنوتیپ ها از لحاظ تحمل به خشکی وجود دارد. بطور کلی تنش آبی می تواند به طور محسوس بر روی عملکرد ژنوتیپ های لوبیای سیاه تاثیر بگذارد واز بین اجزاء عملکرد بیشترین تاثیر را بر روی تعداد غلاف داشته است. . براساس همبستگی عملکرد در شرایط تنش و بدون تنش با شاخص های تحمل به خشکی،شاخص های sti، gmp و mpبه عنوان بهترین شاخص های تحمل به خشکی در شرایط تنش وشاخص های mp، tol، gmpو stiبه عنوان بهترین شاخص های تحمل در شرایط بدون تنش بودند.بر اساس تجزیه به مولفه های اصلی بر روی شش شاخص و عملکرد در حالت تنش و نرمال در ژنوتیپ های مورد ارزیابی، مولفه اول با 2/68 درصد از کل تغییرات مولفه ی عملکرد و تحمل به تنش و مولفه دوم با 7/30 درصد ازکل تغییرات داده ها بعنوان مولفه حساسیت به تنش خشکی نامگذاری شدند. با بررسی فاکتور 50 icژنوتیپ 1186 بیشترین و ژنوتیپ 1140 کمترین فعالیت آنتی اکسیدانی را در بین ژنوتیپ های لوبیای سیاه در شرایط تنش داشتند. همچنین بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی ژنوتیپ ها درشرایط نرمال و خشکی نشان داد که به طور کلی ژنوتیپ هایی که در حالت نرمال وتنش متحمل تر بودند دارای فعالیت های آنتی اکسیدانی بالاتری نسبت به ژنوتیپ های حساس بودند.همچنین ژنوتیپ های لوبیای سیاه دارای خاصیت آنتی اکسیدانی بالاتری نسبت به ژنوتیپ های شاهد دارای رنگ روشن هستند.
فاطمه چهارلنگ بدیل محمود شمیلی
شوری آب و خاک یکی از عوامل مهم محیطی محدود کننده رشد و تولید محصولات زراعی در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران می¬باشد. سالیسیلیک اسید یک تنظیم کننده¬ی فنولیک طبیعی رشد درونی می¬باشد که در تنظیم فرآیند¬های فیزیولوژیک در گیاهان نقش داشته و نقش مهمی در پاسخ به شرایط نامطلوب مانند تنش شوری دارد. در این تحقیق اثر سالیسیلیک اسید بر رشد و برخی پاسخ¬های فیزیولوژیک گیاه نیشکر (saccharum officinarum l.) تحت تنش شوری مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش به صورت فاکتوریل طرح کاملاً تصادفی در گلخانه موسسه تحقیقات و آموزش توسعه نیشکر خوزستان، ایران در سال زراعی 92- 1391اجرا گردید. تیمار¬های آزمایشی در این تحقیق شامل سه سطح تنش شوری (ds/m 1> ecw، ds/m 3ecw = ، ds/m 6ecw = )، و چهار غلظت سالیسیلیک اسید (صفر، 5/0، یک و 5/1) میلی مولار بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که تنش شوری و کاربرد سالیسیلیک اسید اثر معنی¬داری بر شاخص¬های مرفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه نیشکر داشت. کاربرد سالیسیلیک اسید بصورت محلول پاشی موجب بهبود در ارتفاع گیاه، وزن تراندام هوایی و ریشه، وزن خشک کل، محتوای نسبی آب برگ، محتوای کلروفیل، نسبت پتاسیم به سدیم برگ و نسبت پتاسیم به سدیم ریشه شد و مؤثرترین اثر تیماری مربوط به محلول پاشی با غلظت یک میلی مولار بود که موجب افزایش 38/11 درصدی ارتفاع گیاه، 88/8 درصد وزن تراندام هوایی، 23/18 وزن تر ریشه، 61/10 درصد وزن خشک کل، 05/5 درصد محتوای نسبی آب برگ، 24/8 درصد محتوای کلروفیل، 80/55 درصد نسبت پتاسیم به سدیم برگ و 98/46 درصدی نسبت پتاسیم به سدیم ریشه به ترتیب در مقایسه با تیمار شاهد شد. سالیسیلیک اسیددر غلظت 5/1 میلی مولار به دلیل تغییر صفات فیزیولوژیک گیاه نسبت به تیمار 5/0 و یک میلی مولار تاثیر مثبت کمتری در شرایط تنش شوری داشت. نتایج بیانگر آن است که کاربرد سالیسیلیک اسید با غلظت یک میلی مولار در کاهش عوارض تنش شوری موثر بود و در شرایط آب و خاک مشابه کاربرد آن در نیشکر بصورت محلول پاشی توصیه می¬گردد.
الهه حیدر زاده شهریار ساسانی
به منظور بررسی تأثیرروش های مختلف پرایمینگ بر جوانه زنی و رشد اولیه شش رقم گندم نان (سرداری، زارع، سیوند، ریژاو، پیشگام، آذر2) هفت آزمایش جداگانه طی سال های 1391 و 1392 خورشیدی در آزمایشگاه و گلخانه مرکز تحقیقات کشاورزی کرمانشاه صورت گرفت. ابتدا چهار آزمایش مجزا بر روی شش رقم گندم یاد شده انجام شد که عبارتند از: 1-پرایمینگ بذر ارقام با تیمارهای (جیبرلیک اسیدppm50، سالیسیلیک اسیدppm 50، نیترات پتاسیم1% و هیدروپرایمینگ) 2- پرایمینگ بذر ارقام با هیومیک اسید در چهار سطح (صفر، 2.5%، 5% و10%) 3- پرایمینگ بذر ارقام با ساکارز در چهارسطح (صفر،1%، 3%و 5%) و 4-اسموپرایمینگ بذر ارقام با استفاده از پلی اتیلن گلایکول6000 درسطوح پتانسیل اسمزی (شاهد، 4-، 8–،10- بار) بود. این آزمایش ها به صورت فاکتوریل دو عاملی بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. و بهترین تیمارها برای آزمایش گلدانی(به صورت فاکتوریل سه عاملی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار) انتخاب شد. ارقام گندم با تیمارهای برتر در دو عمق کاشت 5 و10 سانتی متر نسبت به شاهد مورد بررسی قرارگرفت و در لیوان (طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل) نیز صورت گرفت. نتایج نشان داد که پرایمینگ بذر سبب بهبود پارامترهای جوانه زنی می شود. همچنین سبب افزایش درصد و سرعت جوانه زنی بذرهای پرایم شده بیشتر از شاهد بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که پرایمینگ بذر باعث بهبود مولفه های جوانه زنی گندم در شرایط تنش خشکی می شود و مقاومت گیاهچه های گندم را در مقابل تنش خشکی در مرحله جوانه زنی افزایش می دهد. در بین پیش تیمارهای بذر، جیبرلیک اسید بهترین تیمار پرایمینگ برای بهبود پارامترهای جوانه زنی بود.
سمانه سبزی زهرا طهماسبی
پس از غلات، دومین منبع مهم غذایی بشر حبوبات است. حبوبات از جمله گیاهانی هستند که سرشار از پروتئین بوده و با داشتن 18 تا 32 درصد پروتئین نقش مهمی در تأمین مواد پروتئینی بشر دارند. لوبیا هفتمین محصول عمده غذایی جهان بوده که به طور وسیعی مورد هجوم آفات متعددی از جمله کنه تارتن دولکه ای قرار می گیرد. این کنه یکی از چند خوارترین آفات شناخته شده محصولات کشاورزی دنیا می باشد که بیش از 960 گونه میزبان در صد خانواده گیاهی دارد. گیاهان اغلب تحت تأثیر شرایط نامساعد محیطی چون خشکی، شوری و غیره قرار دارند. یک تنش غیرزنده می تواند اثرات کاهش دهنده یا افزایش دهنده حساسیت گیاه به پاتوژن ها یا آفات داشته باشد. به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی در دفاع مستقیم و غیرمستقیم ژنوتیپ های حساس و مقاوم لوبیا به کنه تارتن دولکه ای ابتدا چهار ژنوتیپ حساس و مقاوم لوبیا (ناز، اختر، 41128ks و 11867g) در گلخانه از لحاظ مقاومت به سطوح تنش خشکی ارزیابی شده و سپس میزان بیان ژن های موثر در دفاع مستقیم و غیرمستقیم (os، pr3 و lox) لوبیا در برابر کنه، در این ژنوتیپ ها تحت شرایط نرمال آبیاری با تنش ملایم خشکی در گیاهان آلوده مورد مقایسه قرار گرفت. برای این منظور پس از استخراج rna و سنتز رشته اول cdna، با روش qrt-pcr ، میزان بیان این ژن ها بررسی شد. نتایج ارزیابی واکنش ژنوتیپ ها به تنش خشکی نشان داد که ژنوتیپ 41128ks بیشترین درصد تغییرات عملکرد و اجزای عملکرد را در شرایط خشکی دارا بود. نتایج qrt-pcr نشان داد که بیان ژن pr3 در ژنوتیپ های اختر و 41128ks افزایش و در ناز و 11867g کاهش یافت. بیان ژن lox در ژنوتیپ های ناز و اختر افزایش، و در 41128ks و 11867g کاهش یافته است. بیان ژن os در 41128ks و 11867 افزایش و در ناز و اختر کاهش نشان داد. همچنین واکنش به کنه تارتن در برخی ژنوتیپ ها در شرایط تنش خشکی متفاوت از شرایط نرمال آبیاری بود. نتایج این تحقیق بیانگر این مطلب است که پاسخ ژنوتیپ ها در تنش همزمان خشکی و آلودگی به کنه تارتن دولکه ای، متفاوت و پیچیده تر از پاسخ آنها به هر یک از این دو تنش به طور مجزا است. اطلاعات موجود در این تحقیق می تواند برای مطالعات بیشتر در جهت درک پاسخ های پیچیده گیاه به تلفیق دو تنش زنده و غیرزنده مورد استفاده قرار گیرد.
مجتبی فلاح مهرشاد براری
چکیده : به منظور بررسی اثر زمان و میزان کاربرد دو عنصر ریز مغذی بور و روی بر عملکرد کمی و کیفی آفتابگردان آزمایش زراعی در منطقه کمالوند خرم آباد در تابستان 1385 انجام شد. آزمایش در قالب اسپیلت پلات فاکتوریل با طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل اصلی شامل دو زمان مختلف محلول پاشی ( محلول پاشی در زمان ساقه رفتنv4 و محلول پاشی در ابتدای گلدهیr2) بود. عوامل ترکیبی فرعی شامل بور در سه سطح (0، 5 و 10 کیلو گرم در هکتار با غلظت صفر، یک و دو در هزار) از منبع اسید بوریک و روی در سه سطح (0، 10 و 20 کیلو گرم در هکتار با غلظت صفر، دو و چهار در هزار ) از منبع سولفات روی بودند. نتایج این بررسی نشان داد که زمان محلول پاشی بر صفات عملکرد روغن، ارتفاع بوته ، عملکرد دانه درصد دانه های پوک و تعداد برگ معنا دار بود و بر سایر صفات اندازه گیری شده اثری نداشت05/0p<. محلول پاشی در زمان اول باعث افزایش ارتفاع بوته و افزایش تعداد برگ نسبت به زمان دوم محلول پاشی گردید اما زمان محلول پاشی دوم تاثیر بیشتری نسبت به زمان محلول پاشی اول بر عملکرد دانه، عملکرد روغن و درصد دانه های پوک داشت. محلول پاشی بور بر صفاتی مانند عملکرد روغن، وزن هزار دانه ، قطر ساقه، ارتفاع بوته ، قطر طبق، عملکرد دانه، درصد دانه های پوک و تعداد دانه در طبق معنی دار بود. محلول پاشی روی بر صفاتی مانند درصد روغن، عملکرد روغن، درصد پروتئین، وزن هزار دانه، قطر ساقه، ارتفاع بوته، قطر طبق، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد دانه های پوک و تعداد دانه در طبق معنی دار بوده است. از بین اثرات متقابل، اثر متقابل بور× زمان بر وزن هزار دانه و درصد دانه های پوک تاثیر داشت. همچنین اثر روی × زمان بر ارتفاع بوته موثر بوده است. اثر بور× روی برای صفات درصد روغن، عملکرد روغن ، ارتفاع بوته موثر بود و اثر متقابل بور× روی× زمان برای هیچکدام از صفات معنا دار نگردید. با توجه به این نتایج بهترین سطح روی (20 کیلو گرم در هکتار با غلظت چهار در هزار ) و بهترین سطح بور ( 10 کیلو گرم در هکتار با غلظت دو در هزار در هزار) پیشنهاد می گردد. همچنین بهترین زمان محلول پاشی اوایل گلدهیr2 پیشنهاد می گردد. واژهای کلیدی: آفتابگردان، زمان محلول پاشی، بور ، روی ، ریز مغذی، درصد روغن
مرتضی عموزاده محمدعلی باغستانی
به منظور بررسی تأثیرات الگوی کاشت در تلفیق با فاصله بوته روی رقابت بین ذرت و تاج خروس ریشه قرمز، آزمایشی در سال 1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش الگوی کاشت ذرت با سه سطح (تک ردیفه، دو ردیفه معمولی (روبرو) و دو ردیفه زیگزاگ روی هر پشته) به عنوان کرت اصلی و تراکم ذرت با پنج سطح (40000، 50000، 60000، 70000 و 80000 بوته در هکتار) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. بررسی صفات مربوط به عملکرد و اجزای عملکرد در ذرت نشان داد که اثر متقابل تیمارهای الگوی کاشت و تراکم گیاهی روی اکثر صفات مورد ارزیابی از جمله تعداد دانه در هر ردیف بلال، تعداد ردیف دانه در هر بلال، وزن هزار دانه، تعداد دانه در هر بلال، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت معنی دار می باشد. در سه الگوی مورد نظر با افزایش تراکم گیاهی صفات مذکور نیز افزایش یافتند که در این بین الگوی کاشت زیگزاگ از نقطه نظر این صفات، روند صعودی بهتری داشت. نتایج آنالیز شاخص های مورفوفیزیولوژیک ذرت و شاخص های رشد تاج خروس نیز نشان داد که شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و ارتفاع بوته ذرت در هر الگوی کاشت و به ویژه الگوی کاشت زیگزاگ افزایش یافت، ولی تجمع ماده خشک و سرعت رشد محصول در تاج خروس کاهش می یابد. در واقع می توان گفت که در بین آرایش های کاشت ذرت، آرایش کاشت دو ردیفه به ویژه دو ردیفه زیگزاگ باعث افزایش کلیه صفات مورد ارزیابی شد، به طوری که الگوی کاشت زیگزاگ باعث افزایش توان رقابتی ذرت در برابر علف هرز تاج خروس گردید.