نام پژوهشگر: پیمان افراسیاب
محمدمهدی چاری پیمان افراسیاب
اندازه گیری تبخیر در مناطق خشک و نیمه خشک که معمولاً تبخیر پذیری هوا زیاد است و مقدار آن از توانایی خاک در هدایت آب در فاز مایع بیشتر است مهم می باشد. همچنین بین عمق سطح ایستابی و تبخیر از سطح خاک در اغلب مناطق خشک و نیمه خشک نیز رابطه بسیار نزدیکی وجود دارد. پارامترهای بافت خاک، درصد اجزا، عمق سطح ایستابی و قدرت تبخیر پذیری هوا نقش موثری در تبخیر از سطح خـــاک دارند که با اســــــتفاده از آنها عمــق جبهه تبخیر (ناپیوستگی فاز مایع- بخار) و شدت تبخیر در خاک ها و مناطق مختلف قابل محاسبه می باشد. در این مطالعه از یک مدل فیزیکی سطح ایستابی کاذب برای تعیین عمق جبهه تبخیر و شدت تبخیر در شرایط غیر همدما در شرایط گلخانه استفاده شد. برای اندازه گیری رطوبت خاک جهت تعیین عمق جبهه تبخیر ازtdr استفاده گردید. سپس مدل شبیه سازی عمق جبهه تبخیر و شدت تبخیر برای شرایط مختلف شامل بافتهای مختلف، قدرت تبخیرپذیری متفاوت، و سطح ایستابی توسعه یافت. نتایج همچنین نشان می دهد که عمق جبهه تبخیر در بافت های سبک بیشتر است بطوریکه، عمق جبهه تبخیر در سطوح ایستابی 40، 60 و80 سانتی متری خاک لوم شنی، پس از 74 روز، به ترتیب برابر با 7/92، 11/1 و 14/88 سانتی متری می باشد که می تواند بدلیل تخلخل پایین و بیشتر بودن پدیده پسماند در این بافت باشد. هر چه بافت خاک سنگین تر باشد عمق جبهه تبخیر کمترخواهد شد. همچنین برای خاک لوم عمق جبهه تبخیر در سطوح ایستابی 40، 60 و 80 سانتی متری پس از 74 روز، به ترتیب برابر با 7/64، 9/9 و 13/12 سانتی متری و برای خاک لوم رسی این مقادیر به ترتیب برابر با 7/04، 8/4و 11/36 سانتی متری می باشد. هرچه عمق سطح ایستابی بیشتر شود عمق جبهه تبخیر بیشتر می شود. شبیه سازی عمق جبهه تبخیر برای خاک شـنی نسبت به دو بافـت لــوم ولــوم رسی مطابقت بیشتری با عـمق اندازه گیری شده جبهه تبخیر دارد. همچنین در این مدت مقادیر کل تبخیر اندازه¬گیری شده از سطح خاک برای خاک لوم شنی و سطح ایستابی 40، 60 و 80 به ترتیب برابر با 359/1، 304/83 و 233/88می¬باشد. و این مقادیر برای خاک لومی 380/8، 334/3 و 265/2 و برای خاک لوم رسی 398/5، 351/5 و 287/4 می¬باشد.در این مطالعه با استفاده از مدل گاردنر عمق جبهه تبخیر و شدت تبخیر در خاک های لوم شنی، لوم و لوم رسی در سطح ایستابی 40، 60 و 80 سانتی متر با نیاز تبخیر متفاوت شبیه سازی شد. نتایج تحلیل های آماری بیشترین همخوانی بین نتایج شبیه سازی شده و اندازه گیری شده را به ترتیب برای خاک های لوم شنی، لوم و لوم رسی نشان می دهد. در پایان آزمایش تیمارهای با شوری لایه سطحی(1 تا 2 سانتی متری) خاک تعیین شد و مشخص گردید که بیشترین و کمترین میزان شوری به ترتیب در عمق های سطح ایستابی 80 و40 سانتی متری وجود دارد و همچنین بیشترین مقدار شوری در خاک لوم شنی حاصل گردید.
مجید محمدآقایی پیمان افراسیاب
چکیده منابع آب زیرزمینی در نواحی خشک و نیمه خشک به عنوان منبع اصلی تأمین کننده آب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افزایش جمعیت، پیشرفت صنایع و عدم کنترل مناسب زیست محیطی، منجر به نزول کیفی و آلودگی منابع آب زیرزمینی شده است. یکی از مشکلات اصلی در ارزیابی وضعیت کیفی این منابع، عدم امکان نمونه برداری از تمام نقاط می باشد. روش های زمین آماری با در نظر گرفتن همبستگی مکانی متغیرهای محیطی، نتایج حاصل از نقاط مشاهده ای را به سایر نقاط تعمیم داده و باعث صرفه جویی در زمان و هزینه های نمونه برداری می شود. در این مطالعه جهت تهیه نقشه های پهنه بندی و ریسک (احتمالاتی) آلودگی غلظت عناصر سنگین آرسنیک، سرب و کادمیم و همچنین بررسی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی هدایت الکتریکی، tds و سختی کل در آب زیرزمینی حوزه آبریز دشت قم از روش های زمین آماری استفاده گردید و نتایج حاصل از میانیابی، به روش اعتبارسنجی متقابل با استفاده از شاخص های mbe، rmse و rmsse مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان از برتری نیم تغییرنمای مدل نمایی (با داشتن حداقل rss و حداکثر r2) برای عنصر آرسنیک و مدل کروی برای عناصر سرب و کادمیم جهت استفاده در روش کریجینگ معمولی به منظور تهیه نقشه پهنه بندی این عناصر دارد. جهت تهیه نقشه ریسک (احتمالاتی) آلودگی فلزات سنگین در روش کریجینگ شاخص، نیم تغییرنمای مدل نمایی برای عنصر آرسنیک و مدل کروی برای عناصر کادمیم و سرب بهترین برازش بوده و دقت تخمین بالاتری از خود نشان دادند. با توجه به همبستگی مناسب (996/0 ) میان مقادیر هدایت الکتریکی و tds، استفاده از هریک به عنوان متغیر کمکی در برآورد دیگری، سبب افزایش دقت تخمین در روش کوکریجینگ نسبت به روش کریجینگ معمولی شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی بیانگر برتری مدل کروی جهت برآورد مقدار سختی کل در روش کریجینگ معمولی می باشد. در نهایت نقشه های تولید شده با نرم افزار gs+ به محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی انتقال داده شده و با اضافه کردن مرز حوزه، به صورت نقشه های پهنه بندی ارائه شده است. کلمات کلیدی: زمین آمار، کریجینگ، نقشه ریسک، آلودگی عناصر سنگین، کیفیت آب زیرزمینی، حوزه آبریز دشت قم
وحید شمس آبادی پیمان افراسیاب
شناخت تغییرات مکانی هدایت هیدرولیکی در بسیاری از فرآیندها از جمله طراحی پروژه های زهکشی ضروری می باشد. این مطالعه به منظور بررسی تغییرات مکانی هدایت هیدرولیکی در زمینی به مساحت 5000 مترمربع انجام گرفت. داده ها در دو نوع خاک شخم نخورده و شخم خورده و در دو مقیاس مختلف برداشت گردید. در مقیاس بزرگ در خاک شخم نخورده و شخم خورده به ترتیب 47 و 111 نقطه و در مقیاس کوچک در هر دو نوع خاک به طور جداگانه 66 نقطه برداشت گردید. سه روش کریجینگ، لوگ کریجینگ و وزن دهی معکوس فاصله (idw) برای تخمین و میان یابی مورد استفاده و مقایسه قرار گرفت. برای مقایسه ی روش ها از تکنیک اعتبارسنجی متقابل (cross-validation) با معیارهای ارزیابی میانگین قدر مطلق خطا (mae)، میانگین انحراف خطا (mbe) و جذر میانگین مربعات خطا (rmse) استفاده گردید. نتایج نشان داد که نیم تغییرنمای هدایت هیدرولیکی در مقیاس بزرگ در خاک شخم نخورده در در هر دو حالت لگاریتمی و غیرلگاریتمی از مدل کروی پیروی می کند. همبستگی مکانی نیز ضعیف می باشد. درخاک شخم خورده در مقیاس بزرگ نیم تغییرنما در هردو حالت از مدل گوسی تبعیت می کند. در این حالت نیز همبستگی مکانی قوی می باشد. نیم تغییرنمای هدایت هیدرولیکی در مقیاس کوچک در خاک شخم نخورده در هردو حالت لگاریتمی و غیرلگاریتمی از مدل خطی پیروی می کند در این حالت همبستگی مکانی ضعیف می باشد. با شخم زدن زمین در مقیاس کوچک نیم تغییرنما در حالت لگاریتمی از مدل نمایی و در حالت غیرلگاریتمی از مدل کروی پیروی می کند و همبستگی مکانی ضعیف می باشد. نتایج حاصل از اعتبار سنجی متقابل نیز حاکی از این است که در بین روش های استفاده شده روش کریجینگ تخمین دقیق تری از هدایت هیدرولیکی را فراهم می نماید.
اسپیت مان جلیلی سه بردان پیمان افراسیاب
روش های مدیریت بقایای گیاهی با تأثیر مستقیم بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و هیدرولیکی خاک نقش موثری در پایداری تولید در اکوسیستم های زراعی دارند. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر سوزاندن کاه و کلش بر خصوصیات شیمیایی، فیزیکی و هیدرولیکی خاک های مختلف دشت سیستان انجام گرفته است. بررسی اسیدیته (ph)، هدایت الکتریکی (ec)، ماده آلی خاک، میزان فسفر، پتاسیم و کلسیم خاک، چگالی ظاهری (bd)، هدایت هیدرولیکی (k)، نفوذپذیری، جذب (s)، میزان رطوبت خاک (swc) و آب گریزی در بافت های مختلف خاک موجود در منطقه پس از سوزاندن بقایای گیاهی و نمونه گیری انجام شد و سپس معنی دار بودن یا نبودن پارامترهای مورد آزمایش در مقایسه با تیمار شاهد با تجزیه و تحلیل آماری مشخص گردید. مقایسه میانگین تیمارهای مورد آزمایش نشان داد که ph و هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک، مقادیر فسفر، پتاسیم قابل جذب و کلسیم قابل جذب، وزن مخصوص ظاهری خاک، در کرت های سوزانده شده افزایش معنی داری نسبت به کرت های نسوزانده داشته اند. نتایج به دست آمده نشان داد سوزاندن کاه و کلش گندم تأثیر معنی داری بر مقدار کربن آلی خاک نداشته است ... هدایت هیدرولیکی خاک، مقدار رطوبت خاک و ضریب جذب خاک در سطح احتمال 5% در بافت های مختلف مورد مطالعه کاهش معنی داری داشته است. در هیچ کدام از خاک های مورد آزمایش آبگریزی مشاهده نشد و زمان نفوذ قطره آب به درون خاک کمتر از 5 ثانیه بود. یافته های این مطالعه نشان داد سوختن کاه وکلش اثرات مخربی بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و هیدرولیکی خاکهای مورد مطالعه داشت، بطوریکه این اثرات در خاک های شنی مشهودتر است.
حسین هاشم زاده وندی پیمان افراسیاب
پلی اکریل آمید (pam) یک ماده افزودنی به خاک بوده که باعث افزایش جذب آب و مواد غذایی در خاک می شود و به رشد مطلوب گیاه، کاهش اتلاف آب و کاهش هزینه های آبیاری کمک می نماید. در این تحقیق تاثیر میزان مختلف پلی اکریل آمید با دو آبیاری متوالی در کنترل رواناب، فرسایش و نفوذپذیری در اراضی شیب دار مورد ارزیابی قرار گرفت. پلی اکریل آمید با غلظت های 0، 3، 6و 9 گرم در کیلوگرم را در خاکی با بافت لومی رسی مخلوط کرده و با دستگاه شبیه ساز باران آبیاری گردید. این مطالعه در سه شیب 5/2، 5و 10 درصد صورت گرفت. با افزایش غلظت پلی اکریل آمید در شیب های مختلف رواناب و فرسایش خاک کاهش می یابد و این کاهش رواناب و فرسایش خاک در آبیاری دوم بمراتب بیشتر از آبیاری اول مشاهده شده است. در شیب 5 درصد بیشترین کاهش رواناب در آبیاری دوم مربوط به غلظت 6و 9 گرم در کیلوگرم بمیزان 74 درصد می باشد. در آبیاری اول و دوم بیشترین کاهش فرسایش در غلظت 9 گرم در کیلوگرم صورت گرفته که مقدار آنها بترتیب 6/63و 3/84 درصد نسبت به تیمار شاهد مشاهده شده است. سرعت نفوذ نهایی با افزایش غلظت پلی اکریل آمید در هر دو آبیاری افزایش یافته است.
رحیم صادقی فر سید محمود طباطبایی
ارزیابی عملکرد شبکه های آبیاری و زهکشی در عین حال که می تواند راهنمایی برای طراحی مدیریت سامانه های جدید باشد، با بازخورد نتایج عملکرد در همان سامانه قادر خواهد بود اصلاحات لازم در سامانه را بوجود آورده و پروژه را از شکست به موفقیت برساند. در این مطالعه، عملکرد سامانه زهکشی زیرزمینی در پایین آوردن سطح آب زیرزمینی، در بخشی از طرح 840 هکتاری شرکت کشت و صنعت ران، واقع در شهرستان بهشهر، مورد ارزیابی قرار می گیرد. بدین منظور 10چاهک در مسیر زهکش ها حفرمی گردد ونوسانات سطح آب آن ها اندازه گیری و ثبت می شود. سپس نوسانات سطح آب در گام های مختلف زمانی، توسط مدل ریاضی modflow به عنوان یک روش غیر مستقیم شبیه سازی می-گردد. داده های مورد نیاز مدل که از طریق شرکت مشاورطرح، سازمان هواشناسی و سازمان زمین-شناسی تهیه گردیده است به مدل وارد و در مرحله بعد، مدل برای منطقه کالیبره و صحت سنجی می-شود. مقدار ضریب همبستگی و مقدار rmse داده های مشاهده ایی و محاسبه شده به ترتیب 95/0 و 1/0 بدست می آیند. با وارد کردن مقدار باران طرح بعنوان تغذیه، در حالت ماندگار، و با فرض مقدار 1/0 متر به عنوان عمق اولیه سطح ایستابی، سطح آب زیرزمینی در حالت غیر ماندگار شبیه سازی می گردد. سپس عملکرد سامانه زهکش زیرزمینی با مقایسه مقادیر محاسبه شده در بحرانی ترین نقاط(وسط دو خط لوله زهکش زیرزمینی) با مقادیری که در طراحی مد نظر بوده، ارزیابی می گردد. این مقایسه نشان می دهد که هم در حالت ماندگار و هم در حالت غیر ماندگار، سامانه خوب عمل نکرده و عملا کارایی مناسبی ندارد. با بررسی های انجام شده و پیمایش های میدانی صورت گرفته، عوامل اصلی عدم کارایی این سامانه 1-عدم نگهداری صحیح 2- بهره برداری نادرست 3- انجام ندادن برنامه های توصیه شده ی شرکت مشاور توسط بهره بردار، تعیین می گردند.به ویژه استفاده از مواد آلی(پوسته برنج) به عنوان پوشش و فیلتر دور لوله زهکش را می توان عامل اصلی عدم کارایی سامانه دانست، زیرا این مواد عملا با گذشت زمان پوسیده شده و باعث گرفتگی و مسدود شدن لوله های زهکش گردیده وعملکرد آن را شدیدا کاهش داده است.
روح الله باقری وانانی پیمان افراسیاب
برای اتصال سیستم پایش خشکسالی به سناریوی مدیریتی، رویکرد سیستم زودهنگام هشدار خشکسالی (dews) در نظر گرفته شده است. سیستم dews ترکیبی از سه بخش اصلی شامل پایش خشکسالی با شرایط جاری مخزن، اندازه گیری میزان کمبود آب در آینده و محاسبه یک شاخص هشدار خشکسالی به منظور اعلام هشدارهای لازم می باشد. برای طراحی سیستم فوق ابتدا با توجه به مقادیر تراز آب مخزن و با استفاده از روش خوشه بندی الگوریتم k-means، پایش خشکسالی در پنج دسته (بدون خشکسالی، خشکسالی ضعیف، خشکسالی با شدت کم، خشکسالی شدید، خشکسالی خیلی-شدید) انجام گرفت. سپس مقادیر خروجی آب مخزن برای 1، 3 و 6 ماه آینده با استفاده از مدل شبکه عصبی- مصنوعی پیش بینی شد و مقادیر کمبود آب برآورد گردید. با توجه به شرایط جاری مخزن و میزان کمبود آب در آینده، شاخص هشدار خشکسالی (dai) محاسبه شد. بر اساس نتایج حاصل از شاخص dai، سطوح مختلف هشدار از وضعیت شرایط نرمال تا شرایط کم آبی شدید برای دوره های پیش بینی مورد نظر اعلام گردید. در نهایت مدل بهره برداری از مخزن برای سال های 1378 تا 1390 شبیه سازی شد و با استفاده از الگوریتم ژنتیک، بهینه سازی سطوح کاهش رهاسازی نسبت به هر یک از مقادیر dai، انجام شد. نتایج نشان داد که با مدیریت بهره برداری منتخب و اعمال ضرایب کاهش رهاسازی، سطوح هشدار خشکسالی در بین سال های 1378 تا 1390 کاهش یافت.
حسین باقری پیمان افراسیاب
یکی از بزرگترین مشکلات خاک های سنگین بافت، پایین بودن هدایت هیدرولیکی آن ها می باشد. آبیاری با آب با کیفیت پایین و وجود نوسانات هدایت الکتریکی در خاکها، مشکلات دیگری نیز بر مشکل فوق افزوده و خصوصیات فیزیکی، هیدرولیکی و شیمیایی این گونه خاک ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد. به منظور کاهش اثر این مشکلات، طرحی به صورت فاکتوریل در چهار سطح شوری آب آبیاری حاوی سدیم کلرید (0.79، 5، 10 و 15 دسی زیمنس بر متر) با دو نوع اصلاح کننده ی سوپر جاذب و ورمی کمپوست، هر کدام در یک سطح به ترتیب به میزان 0.02 و 1.5کیلو گرم در متر مربع به همراه تیمار شاهد انجام گردید و پارامتر های چگالی ظاهری، تخلخل، هدایت هیدرولیکی، اسیدیته، هدایت الکتریکی و کربن آلی خاک اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که اثر اصلاح کننده ها روی تخلخل، کربن آلی، هدایت الکتریکی و اسیدیته، اثر شوری روی تخلخل، هدایت هیدرولیکی، کربن آلی، هدایت الکتریکی و اسیدیته معنی دار شد. با افزایش شوری چگالی ظاهری، هدایت الکتریکی، ماندگاری کربن آلی و رطوبت خاک افزایش و تخلخل، هدایت هیدرولیکی و اسیدیته کاهش یافت. ورمی کمپوست به طور معنی داری کربن آلی، اسیدیته، هدایت هیدرولیکی و تخلخل را افزایش و هدایت الکتریکی خاک را کاهش داد. همچنین سوپرجاذب، اسیدیته را بصورت معنی داری افزایش داده و موجب کاهش هدایت الکتریکی و تجزیه کربن آلی در خاک شد، اما اختلاف آنها با شاهد معنی دار نشد. همچنین عملکرد ورمی کمپوست در شوری های مختلف آب آبیاری از سوپر جاذب بهتر شد. عملکرد سوپر جاذب در حفظ رطوبت خاک بر عکس ورمی کمپوست کاهش یافت و با گذشت زمان تلفات رطوبت کرت های حاوی ورمی کمپوست بیشتر از سوپر جاذب گردید. به طور کلی اصلاح کننده ها موجب بهبود پارامترهای اندازه گیری شدند و اثر اصلاحی ورمی کمپوست روی اصلاح تمامی پارامتر های اندازه گیری شده بیشتر از سوپر جاذب شد.
علی نجفی ;کهواده معصومه دلبری
در دسترس بودن آب خاک برای گیاه، موضوعی مهم در مطالعه روابط آب، خاک و گیاه می باشد. ظرفیت نگهداشت آب خاک در خاک های مختلف، با توجه به عواملی مانند بافت، ساختمان، درصد ماده آلی و میزان شوری خاک تغییر میکند. پلیمرهای سوپر جاذب و ورمی کمپوست می توانند آب آبیاری را جذب کرده، از فرونشت عمقی آن جلوگیری کنند و آب را به صورت قابل دسترس در اختیار گیاه قرار دهند. هم چنین ورمی کمپوست باعث بهبود شرایط فیزیکی خاک می گردد. بر همین اساس در این تحقیق تأثیر سطوح مختلف پلیمر سوپر جاذب (a200) و ورمیکمپوست بر ظرفیت نگهداری آب در خاک هایی با شوری و بافت مختلف (لومی رسی شنی، لومی رسی و لومی) مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق بر اساس آزمایش فاکتوریل در قالب طرح های کرت های کاملاً تصادفی با سه سطح شوری (شوری اولیه یا شاهد، 4 و 8 دسی زیمنس بر متر)، چهار سطح پلیمر (0، 2/0، 4/0 و 6/0 درصد وزنی) و چهار سطح ورمیکمپوست (0، 2، 4 و 6 درصد وزنی) انجام شد. نمک مورد استفاده در این تحقیق نمک طعام (nacl) بوده که به صورت محلول پاشی توسط افشانه دستی بر نمونه ها اضافه شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که کاربرد 6/0 درصد وزنی پلیمر سوپر جاذب و 6 درصد وزنی ورمی کمپوست در شوری اولیه خاک لومی رسی شنی، لومی رسی و لومی میزان آب قابل استفاده گیاه را به ترتیب 45/1، 035/1، 15/1، 32/1 ، 03/1 و065/1 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. هم چنین با افزایش شوری ظرفیت نگهداشت آب خاک کاهش یافت. علت این امر تأثیر منفی شوری بر ویژگی های فیزیکی خاک است. اثر متقابل شوری و پلیمر بر ظرفیت نگهداشت آب خاک در دو خاک لومی و لوم رسی شنی از نظر آماری معنی دار بود. اما اثر متقابل آن ها در خاک لوم رسی از نظر آماری معنی دار نبود. هم چنین اثر متقابل شوری و ورمی کمپوست در هر سه بافت بر ظرفیت نگهداشت آب خاک از نظر آماری معنی دار بود.
میثم امیریان معصومه دلبری
همواره یکی از دغدغه های پژوهشگران، افزایش بهره وری در کشاورزی از طریق کاهش مصرف نهاده های تولید بوده است. یکی از نهاده های مهم در تولید محصولات کشاورزی انواع کودها می باشد. در کشاورزی مدرن مصرف کودهای نیتروژنی از دیگر کودها بیشتر می باشد. باید در نظر داشت که کوددهی بیش از حد نیز می تواند منجر به شوری و تجمع املاح در خاک شود. با توجه به اهمیت بررسی آبشویی و تلفات کود، پژوهش حاضر با هدف کاهش آبشویی و هدررفت نیترات، به بررسی تأثیر سطوح مختلف سوپرجاذب و کود اوره بر آبشویی نیترات می پردازد. به همین منظور پس از نمونه برداری از نمونه های آب، خاک و گیاه، میزان نیترات خاک در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتی متر، نیترات گیاه و همچنین مقدار نیترات، هدایت الکتریکی و اسیدیته زه آب اندازه گیری شد و با نرم افزار sas آنالیز گردید. نتایج نشان داد که استفاده از سطوح مختلف سوپرجاذب در پارامترهای نیترات، هدایت الکتریکی و اسیدیته زه آب و همچنین نیترات خاک دارای اختلاف معنی دار نیست. همچنین افزودن سوپرجاذب به علت افزایش پتانسیل اسمزی و تجمع املاح در خاک، موجب کاهش جذب نیترات توسط گیاه و معنی دار شدن اختلاف تیمارها شده است. به طور کلی می توان گفت که تحت شرایط این تحقیق، سوپرجاذب به علت سرعت زیاد آبشویی و انتقال یون های نیترات در اثر فرآیند دفع آنیونی، نمی تواند آبشویی نیترات را کاهش دهد. با بررسی تأثیر افزودن کود، مشخص شد که افزایش کود اوره به علت تزریق بیشتر نیترات به خاک و کاهش جذب نیترات توسط گیاه، موجب افزایش نیترات زه آب و خاک شده است. همچنین مشاهده گردید نیترات بیشتری در لایه 20-0 سانتی متر نسبت به لایه 40-20 سانتی متری خاک ذخیره شده است که می تواند به دلیل پدیده صعود مویینگی آب در لایه تحتانی خاک باشد.
سپهر خوش قدم پیمان افراسیاب
هدایت هیدرولیکی اشباع یکی از مهمترین خصوصیات هیدرولیکی خاک است که بر جریان آب در داخل خاک موثر است. با توجه به کاربرد گسترده ی این پارامتر، به دست آوردن نتایج نزدیکتر نسبت به مقدار واقعی آن از اهمیت زیادی برخوردار است اما به دلیل نبودن یک روش معیار برای مقایسه ی مقادیر به دست آمده نسبت به آن، تنها سعی می شود عواملی که باعث کاهش جریان آب در خاک می شوند برطرف گردند. در این مطالعه هدایت هیدرولیکی با پنج روش بار ثابت، بار افتان، استوانه های مضاعف، نفوذسنج دیسک مکشی و پرمامتر گلف به دست آمده است. در روش بار افتان، هدایت هیدرولیکی اشباع با نمونه ای که برای برداشت آن از سیلندر آغشته به گریس سیلیکون استفاده شده بود به دست آمد و با مقدار به دست آمده از نمونه برداری بدون گریس سیلیکون مقایسه شد. در روش بار ثابت نیز مقدار هدایت هیدرولیکی اشباع به دست آمده از نمونه برداری به دو صورت با استفاده از گریس سیلیکون و بدون استفاده از گریس سیلیکون نسبت به هم مورد مقایسه قرار گرفت. در روش استوانه های مضاعف مقادیر به دست آمده از چهار فرمول فیلیپ، کوتیلک-کرجگا، هورتن و میزنسو با هم مقایسه شدند. دستگاه دیگر نفوذسنج دیسک مکشی است که یک لایه ی شن ریز در زیر دیسک دستگاه قرار داده شد و مقدار هدایت هیدرولیکی اشباع نسبت به حالت بدون شن مورد مقایسه قرار گرفت. پنجمین دستگاه، پرمامتر گلف است که مقادیر به دست آمده از چاهک با دیواره ی آغشته به گریس سیلیکون نسبت به چاهک بدون گریس مقایسه شد همچنین سه فرمول تک عمقی، لاپلاس و دو عمقی نسبت به هم مورد مقایسه قرار گرفتند. در روش های بار ثابت و بار افتان استفاده از گریس سبب افزایش مقدار هدایت هیدرولیکی به ویژه در خاک رسی شد. از مقایسه ی فرمول های روش استوانه های مضاعف تنها می توان این نتیجه را گرفت که اعداد به دست آمده از معادله ی فیلیپ نسبت به سایر فرمول ها بیشتر است که می تواند ناشی از استفاده از اعداد دقایق اولیه ی آزمایش برای تخمین مقدار هدایت هیدرولیکی اشباع باشد. استفاده از شن در زیر دیسک مکشی نیز سبب افزایش ارتباط دیسک با سطح خاک همچنین جلوگیری از تشکیل لایه ی رسی در زیر دیسک می-شود که موجب افزایش مقدار هدایت هیدرولیکی شد. در روش پرمامتر گلف مقادیر به دست آمده از چاهک-هایی که گریس سیلیکون در آن ها استفاده شده بود از چاهک هایی که از گریس سیلیکون استفاده نشده بود بیشتر شد زیرا گریس از ریزش دیواره ی چاهک جلوگیری می کرد و در مقایسه ی فرمول ها نتایج دو فرمول تک عمقی و لاپلاس تقریبا یکسان شد اما از فرمول دو عمقی در خاک رسی و لوم رسی سیلتی مقادیر کمتر و در خاک لوم رسی شنی مقادیر هدایت هیدرولیکی بیشتر ی به دست آمد.
الهام elham پیمان افراسیاب
فرسایش خاک و به دنبال آن رواناب و رسوب یک چالش زیست محیطی است که محققان درصدد کنترل و کاهش آن، مطالعات بسیاری در این زمینه انجام دادند. رژیم های مختلف رطوبت خاک یکی از پارامترهایی است که فرایند رواناب و رسوب را تحت تأثیر قرار می دهد. در همین راستا در مطالعه حاضر نقش اثر بافت خاک، رطوبت خاک، شیب، شدت بارش در برآورد رواناب و رسوب با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق در سه بافت شنی لوم، سیلتی کلی لوم، لوم شنی در چهار سطح رطوبتی اشباع، ظرفیت زراعی، مابین ظرفیت زراعی و خشک، خشک و در سه شیب 5/2، 5 و 10 درصد در دو شدت بارش 50 و 70 میلیمتر بر ساعت صورت گرفت. مقادیر رواناب و رسوب برای مدت زمان 20 دقیقه استخراج گردیدند. نتایج بیان کننده این است که میزان رواناب و رسوب با رطوبت خاک همبستگی مثبت دارد. بیشترین مقدار رسوب در خاک لومی رسی سیلت تشکیل شده که با درصد سیلت همبستگی مثبت دارد.
حسین آقاسی کلاه سرخی پیمان افراسیاب
شوری یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده رشد گیاهان است. هرگاه میزان املاح خاک از حد معینی فراتر رود، به دلیل اثرات اسمزی یاسمیت ایجاد شده ناشی از برخی عناصر، گیاه تحت تنش قرار می-گیرد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر خاک ورزی پلکانی بر آبشویی املاح و مقایسه با دو روش خاک-ورزی دیگر شامل خاک ورزی با عمق ثابت و بی خاک ورزی انجام پذیرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی با سه تیمار و در سه تکرار اجرا گردید. واحد های آزمایشی نوار های انتها بسته ای به طول 12 و عرض دو متر بوده است. در تیمار پلکانی هر نوار در جهت طولی به سه بخش مساوی تقسیم گردید. در این بخش ها عمق خاک ورزی به ترتیب 20، 40، و 60 سانتی متر بوده است. در تیمار دوم خاک ورزی با عمق 20 سانتی متر در کل نوار اجرا شد ، و تیمار سوم بدون خاک ورزی بوده است. آبشویی در دو مرحله انجام شد. نمونه برداری خاک نیز در قبل و پس از هر مرحله آبشویی صورت پذیرفت. اندازه گیری ها نیز شامل تعیین اسیدیته گِل و عصاره اشباع و اندازه گیری شوری و غلظت عناصر سدیم، پتاسیم و مجموع کلسیم و منیزیم در عصاره اشباع بوده است. سپس نسبت های جذب سدیم و منیزیم محاسبه گردید. نتایج حاکی از عملکرد بهتر روش پلکانی در آبشویی املاح در کل پروفیل خاک بوده که پس از آن تیمار های خاک ورزی با عمق ثابت و بی خاک ورزی قرار می گیرد. همچنین الگوی حرکت املاح در خاک ورزی پلکانی در لایه سطحی عبارت از حرکت املاح از دو بخش ابتدایی به انتها، در آبشویی اول و شستشوی املاح انتهایی در آبشویی دوم می باشد. در سدیم زدایی نیز تیمار پلکانی موفق تر از دو تیمار دیگر عمل نموده است. بیشترین آبشویی پتاسیم، در خاک ورزی با عمق ثابت و کمترین آن در بی خاک ورزی رخ داده است. همچنین در تیمار پلکانی، کمترین آبشویی مجموع کلسیم و منیزیم رخ داده است.
سعید قائدی پیمان افراسیاب
در دهه¬¬های اخیر، استفاده از آب¬های نامتعارف در حوزه¬ی کشاورزی، بعنوان یکی از الگوهای برتر مدیریتی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از آب¬های نامتعارف، آب¬های شور و لب شور می¬باشد. در حال حاضر چندین روش جهت استفاده از آب شور در آبیاری¬ها مورد توجه است. تلفیق آب شور و شیرین یکی از این روش¬هاست. تلفیق آب شور و غیر شور به معنای استفاده¬ی توأمان از آب شور و شیرین می¬باشد، بنحوی که اثرات غلظت نمک در آب آبیاری تقلیل یابد. بسیاری از تحقیقات، اختلاط آب شور و شیرین قبل از آبیاری-ها و یا استفاده¬ی دوره¬ای از آب شور و غیر شور را به عنوان بهترین راه¬حل در استفاده¬ی تلفیقی از آب شور و غیرشور معرفی کرده¬اند. در پژوهش حاضر هدف، مقایسه¬ روش¬های موجود و ارائه¬ی راهکاری نو در چگونگی تلفیق آب شور و غیر شور می¬باشد. آزمایشی با طرح بلوک کاملا تصادفی شامل 7 تیمار و در هر تیمار 3 تکرار به اجرا رسید. گیاه سورگوم علوفه¬ای رقم اسپیدفید در شرایط مزرعه¬ای کشت شد. تیمارهای مورد آزمایش شامل؛ تیمارهای شاهد (آب شیرین)، دوسوم شور، یک دوم شور، یک سوم شور، یک در میان زمانی، مخلوط و تیمار صد در صد شور بود. در انتها، پارامترهای فیزیولوژیکی گیاه و تغییرات شوری در پروفیل خاک، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در بین تیمارهای مورد بررسی تیمار یک سوم شور با کمترین مقدار افت محصول نسبت به تیمار شاهد، دارای بهترین عملکرد و تیمار صد در صد شور دارای ضعیف¬ترین عملکرد از نظر شاخص¬های زراعی و تعدیل شوری در پروفیل خاک بود. تیمارهای یک دوم شور و دوسوم شور نیز با توجه به مدیریتی که در نحوه¬ی تلفیق آب شور و غیر شور در آنها بعمل آمد، عملکرد قابل قبولی از خود به نمایش گذاشتند. بنظر می¬رسد این نوع تلفیق آب شور و شیرین بهتر از روش¬های قدیمی¬تر (تناوبی و مخلوط) بوده و اجرای آن با هر نسبتی کارایی بسیار بالایی در کاهش تاثیر تنش شوری بر گیاه و تعدیل املاح در پروفیل خاک دارد.
میترا صمصامی پور محمدرضا امداد
در این تحقیق اثر مدیریت¬های مختلف کم آبیاری بصورت یک در میان متناوب و با درنظرگیری مراحل حساس رشد گیاه ذرت روی عملکرد و اجزای عملکرد ذرت علوفه¬ای بررسی شد. این طرح در قالب بلوک¬های کامل تصادفی با شش تیمار و سه تکرار انجام ¬پذیرفت. تیمارها عبارت بودند از آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد (شاهد)، آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، آبیاری کامل در مرحله استقرار گیاه و آبیاری یک در میان متناوب در بقیه مراحل رشد، آبیاری کامل در مرحله گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، آبیاری کامل در مرحله استقرار و گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، آبیاری کامل در مرحله گلدهی و رسیدن محصول و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل. به طور کلی کم¬آبیاری در سطح معنی¬داری 1% بر عملکرد و اجزاء عملکرد معنی¬دار شد. تیمار آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد دارای بیشترین عملکرد علوفه تر (67022 کیلوگرم در هکتار) و تیمار آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، دارای کمترین عملکرد علوفه تر (50064 کیلوگرم در هکتار) بود. بهترین تیمار، تیمار آبیاری کامل در مرحله گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد شناخته شد. در این تیمار کاهش عملکرد علوفه تر و خشک، وزن تر و خشک برگ¬ها و وزن تر و خشک ساقه در مقایسه با تیمار شاهد بین 8 تا 14 درصد بدست آمد که در مقایسه با کاهش 39 درصدی در میزان آب مصرفی، نتیجه قابل قبولی است. بالاترین کارایی مصرف آب مربوط به تیمار آبیاری کامل در مرحله گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد و برابر با 1/88 کیلوگرم در مترمکعب بود. در شرایط محدودیت منابع آب و فراوانی نسبی اراضی قابل کشت (شرایط حاکم بر اکثر مناطق ایران)، هدف اساسی بایستی بالا بردن تولید به ازای واحد آب مصرفی و استفاده بهینه از این منابع باشد. آبیاری جویچه¬ای یک در میان متناوب در گیاهان ردیفی می¬تواند بطور قابل توجهی باعث صرفه¬جویی در مصرف آب گردد. در این تحقیق اثر مدیریت¬های مختلف کم آبیاری بصورت آبیاری جویچه ای یک در میان متناوب با درنظرگیری مراحل حساس رشد گیاه روی عملکرد و اجزای عملکرد ذرت علوفه¬ای (sc. 704) بررسی شد. این طرح در قالب بلوک¬های کامل تصادفی با شش تیمار و سه تکرار در سال زراعی 1392 در مزرعه تحقیقاتی موسسه خاک و آب واقع در مشکین¬دشت کرج انجام پذیرفت. تیمارها عبارت بودند از آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد (شاهد)، آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، آبیاری کامل در مرحله استقرار گیاه و آبیاری یک در میان متناوب در بقیه مراحل رشد، آبیاری کامل در مرحله گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، آبیاری کامل در مرحله استقرار و گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، و آبیاری کامل در مرحله گل دهی و رسیدن محصول و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل. زمان آبیاری بر اساس 50 درصد تخلیه مجاز رطوبت خاک در تیمار شاهد و حجم آب آبیاری بر اساس رساندن رطوبت خاک تیمارها به حد ظرفیت زراعی در عمق توسعه ریشه صورت گرفت. در انتهای فصل رشد صفاتی همچون عملکرد بیولوژیک، عملکرد تر و خشک علوفه، برگ، ساقه و بلال همراه با چوب اندازه¬گیری شد. پس از جمع¬آوری نتایج، داده¬ها توسط نرم¬افزار sas(ver.9.1) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقایسه میانگین¬ها، با استفاده از آزمون دانکن و در سطح معنی¬داری 5 درصد انجام شد. به طور کلی اثر کم آبیاری در سطح معنی¬داری 1% بر عملکرد و اجزاء عملکرد معنی¬دار شد. بیشترین عملکرد بیولوژیک خشک مربوط به تیمار آبیاری کامل در کل طول رشد با 18385 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. و کمترین عملکرد بیولوژیک خشک نیز با مقدار 13100 کیلوگرم بر هکتار، مربوط به آبیاری یک در میان متناوب در تمام مراحل رشد بود. تیمار آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد دارای بیشترین عملکرد علوفه تر (67022 کیلوگرم در هکتار) و تیمار آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، دارای کمترین عملکرد علوفه تر (50064 کیلوگرم در هکتار) بود. بهترین تیمار، تیمار آبیاری کامل در مرحله گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد شناخته شد. در این تیمار کاهش عملکرد علوفه تر و خشک، وزن تر و خشک برگ¬ها و وزن تر و خشک ساقه در مقایسه با تیمار شاهد بین 8 تا 14 درصد بدست آمد که در مقایسه با کاهش 39 درصدی در میزان آب مصرفی، نتیجه قابل قبولی است. بیشترین کارایی مصرف آب مربوط به تیمار آبیاری کامل در مرحله گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد و برابر با 1/88 کیلوگرم در مترمکعب بود.
محمود صفری زاده معصومه دلبری
علم بر نحوه ی انتقال املاح در خاک در تخمین میزان آبشویی و شستن نمک ها از محیط ریشه، انتقال آلاینده های نفتی و مواد سمی در خاک، زمان و میزان آلوده شدن آب های زیرزمینی و نیز استخراج و تغذیه آنها، زمان و مکان و نحوه ی جایگذاری عناصر غذایی در خاک و تلفات آنها، نقش محوری و تعیین کننده دارد. گزارش های زیادی از تأثیر قابل توجه توزیع اندازه خلل و فرج بر منحنی جابجایی املاح وجود دارد. شواهد تجربی، فیزیکی و ریاضی بسیاری نیز دال بر وجود رابطه و شباهت بین شکل منحنی رطوبتی و منحنی جابجایی املاح می باشد. ولی تاکنون مدلی که بتواند به صورت قابل قبولی منحنی جابجایی املاح در خاک را با استفاده از منحنی مشخصه ی آب و خاک (در منطقه ی سیتان) شبیه سازی نماید ارائه نشده است. بدلیل اینکه غالبأ تخمین یا تعیین منحنی مشخصه ی آب و خاک آسانتر از تعیین منحنی جابجایی املاح است، لذا در مطالعه حاضر سعی شد که منحنی انتقال املاح توسط منحنی مشخصه ی آب و خاک شبیه سازی و نتایج در خاک های دست خورده و دست نخورده در شرایط اشباع تحلیل و ارزیابی گردد. برای این منظور 6 نمونه ی نمونه خاک دست خوورده و دست نخورده به ارتفاع 35 و قطر 10 سانتی متر با خصوصیات متنوع فیزیکی تهیه و منحنی رخنه آنها در شرایط اشباع بدست آمد. همچنین منحنی جابجایی املاح توسط مدل منحنی رطوبتی ون گنوختن با استفاده از روابط ریاضی شبیه سازی گردید. در استنتاج این مدل ریاضی فرض شد که بخشی از رطوبت خاک راکد بوده و قابلیت انتقال آب و املاح را ندارد و مقدار این رطوبت نیز توسط منحنی رطوبتی برآورد گردید. نتایج نشان داد که این مدل امکان پیش بینی منحنی جابجایی املاح در خاک هایی را که اطلاعات مربوط به منحنی رطوبتی آنها در دسترس باشد فراهم می کند و قادر است تفاوت شکل منحنی های رخنه خاک ها را با توزیع اندازه خلل و فرج آنها تفسیر نماید.
پوریا لجمیری پیمان افراسیاب
اساس مطالعات طرح های مهندسی منابع آب، آمار برداری از متغیرهای اقلیمی هیدرولیکی و تعمیم آن ها می باشد. به تعبیر دیگر راه حل های طرح ها و همچنین ابعاد و سیمای طرح، بستگی مستقیم به دقت آمار تهیه شده و نحوه بسط و گسترش آن ها دارد. فقدان آمار هدایت هیدرولیکی نقاط مختلف منطقه مورد مطالعه و هزینه زیاد آزمایشات برآورد آن در سطح منطقه باعث شده است که جهت تخمین داده هایی از این قبیل، از روش های مختلف برون یابی و درون یابی از جمله نسبت عکس فاصله و نسبت عکس مجذور فاصله استفاده شده است.
آزاد آقایی پیمان افراسیاب
چکیده: حفظ و افزایش بهره وری آب در مناطق خشک با استفاده از سیستم های آبیاری جدید، یک ضرورت تلقی می شود. یکی از روش های افزایش بهره وری آب، روش آبیاری کوزه ای می باشد که از طریق کوزه های رسی متخلخل آبیاری انجام می شود. طراحی درست این سامانه نیاز به اطلاعات کافی از نحوه توزیع جریان آب دارد از آنجا که انجام آزمایش برای تشخیص شکل توزیع رطوبت در داخل خاک بسیار سخت و وقت گیر می باشد، استفاده از شبکه های تحلیلی که با داشتن عوامل آبی خاک و معادلات حرکت آب در آن می توانند تخمین قابل قبولی را از توزیع رطوبت در خاک را ارائه دهند، بسیار مفید است. این پژوهش در قالب بلوک های کامل تصافی و در سه تکرار انجام گرفت. هدف از این مطالعه بررسی الگوی توزیع رطوبت در خاک با استفاده از ارتفاع های مختلف1،5/1و2 متر منبع آب آبیاری در مقاطع زمانی مشخص می باشد. اندازه گیری های رطوبت حجمی خاک تا عمق 1 متردر فواصل مختلف از کوزه توسط رطوبت سنج tdr صورت پذیرفت. تحلیل آماری داده های مشاهده ایی به وسیله spss انجام گرفت. حرکت آب در خاک به وسیله نرم افزار hydrus-2d که قادر به شبیه سازی حرکت آب و املاح و گرما می باشد، شبیه سازی شد و در نهایت نتایج حاصل از شبیه سازی نرم افزار با نتایج حاصل از اندازه گیری های میدانی به وسیله مقیاس-های آماری me، rmse و r2 با هم مقایسه گردید. نتایج نشان داد که مدل hydrus-2d پروفیل رطوبت را در اطراف کوزه های تحت منبع آب با ارتفاع 1، 5/1، 2 متر را به ترتیب با rmse 0095/0، 0125/0 و 0127/0 ، نسبت به داده-های مشاهداتی به خوبی شبیه سازی کرده است. همچنین پروفیل رطوبت در تیمار یک متری با r2 برابر95/0بهترین برازش بین تیمارها را داشت و معلوم شد که مدل در زمانهای اولیه بعد از شروع آبیاری مقدار رطوبت را بیشتر از مقادیر واقعی برآورد کرده است. نتیجه گرفته شد که hydrus-2d در شبیه سازی حرکت آب دارای کارایی نسبتا بالایی می باشد .
نادر سلامتی فریبرز عباسی
به?منظور بررسی اثرات تعداد تقسیط و سطوح مختلف کود اوره در روش کودآبیاری جویچه ای نیشکر بر عمکرد و برخی صفات کمی و کیفی نیشکر، آزمایشی به?صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب بلوک-های کامل تصادفی، با 3 تکرار در یک قطعه?ی 25 هکتاری از مزارع کشت جدید (پلانت) در اراضی کشت و صنعت نیشکر دهخدا اجرا شد. فاکتور اصلی تقسیط های کودی بود که در سه سطح )دو ، سه و چهار تقسیطی( اعمال گردید. فاکتور فرعی مقدار کود مصرفی بود که در سه سطح ( 100%، 80% و 60% کود مورد نیاز که به?ترتیب معادل 350، 280 و 210 کیلوگرم کود اوره می باشند) اعمال گردید. نتایج تجزیه تیمارهای آزمایشی نشان داد که تیمار دو تقسیطی و60% سطح کودی، در تمام صفات کمی و کیفی شامل ارتفاع، عملکرد خالص نی، کارآیی مصرف آب بر اساس نیشکر و شکر تولیدی و کارآیی مصرف کود، تیمار برتر بودند (05/0p<). در تیمار دو تقسیطی مقادیر کارآیی مصرف آب بر اساس نیشکر و شکر تولیدی و کارآیی مصرف کود به?ترتیب برابر با 00/6 کیلوگرم بر متر مکعب، 568/0 کیلوگرم بر مترمکعب و 7/437 کیلوگرم بر کیلوگرم بودند.
رقیه مسعودی پیمان افراسیاب
منحنی رطوبتی خاک و تابع هدایت هیدرولیکی از توابع مهم هیدرولیکی خاک محسوب می شوند. اندازه گیری این توابع در عملیات های آبیاری و زهکشی، تعیین نقصان های رطوبتی موجود در خاک و مدل کردن حرکت آب در خاک از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. منحنی رطوبتی خاک در واقع بیانگر رابطه بین پتانسیل آب خاک و رطوبت موجود در خاک می باشد. تابع هدایت هیدرولیکی بین هدایت هیدرولیکی خاک و رطوبت موجود در خاک رابطه برقرار می کند. اندازه گیری مستقیم این توابع در شرایط آزمایشگاه و مزرعه پرهزینه و وقت گیر است به همین دلیل روش های غیر مستقیم اندازه گیری این توابع مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از منحنی دانه بندی و چگالی ظاهری خاک در تعیین مشخصات هیدرولیکی از جمله روش های غیرمستقیم اندازه گیری این توابع است. مدل آریا و پاریس از جمله این روش ها می باشد. به دلیل کمبود تعداد داده های منحنی دانه بندی، مدل های ریاضی می توانند بر داده های موجود برازش شده و ورودی های مدل آریا و پاریس را به منظور همانند سازی توابع هیدرولیکی خاک تأمین نمایند. در این پژوهش هفت مدل پارامتری جکی، فردلاند، ون گنوختن، گمپرتز، لوگ نرمال دو و سه پارامتری و مدل غیر پارامتری اسپلاین برای برازش بر منحنی دانه بندی مورد استفاده قرار گرفتند. داده های موجود منحنی دانه بندی مربوط به بیست و چهار خاک انتخاب شده از بانک اطلاعاتی آنسودا بود. مقایسه مدل ها با استفاده از معیار های aic و rmse و r2 انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مدل غیر پارامتری اسپلاین نسبت به دیگر مدل ها از کارایی بهتری در تخمین برخوردار است. همچنین در بین مدل های پارامتری مدل یک پارامتری جکی از کارایی بالاتری در تخمین برخوردار می باشد. از طرفی رابطه خطی تعریف شده توسط آریا و پاریس بین شعاع خلل و فرج و شعاع ذرات در تمام بافت های مورد مطالعه صحیح نبوده و دربافت های شنی و سیلت لوم بهتر صدق کرد در نتیجه اصلاح این رابطه در بافت های مختلف خاک پیشنهاد می گردد. همچنین از این پژوهش نتیجه شد تنها تعداد پارامترهای مدل در تخمین منحنی رطوبتی با استفاده از مدل پایه آریا و پاریس موثر نمی باشد. همچنین بهترین مدل برازش شده بر منحنی دانه بندی لزوماً بهترین مدل برای تخمین توابع هیدرولیکی خاک نمی باشد. بافت خاک و طبیعت مدل نیز در کیفیت تخمین مدل ها موثر است.
مهدی کایدانی معصومه دلبری
مدیریت منابع آب از جمله آب زیرزمینی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیت فراوانی برخوردار است. بررسی تغییرات مکانی و تخمین درست آب زیرزمینی نقش کلیدی در مدیریت بهتر این منابع دارد. روش های میان یابی زمین آماری که در دهه های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته اند، قابلیت تخمین پارامترهای فیزیکی و هیدرولیکی خاک در نقاط نامعلوم را با در نظر گرفتن همبستگی مکانی مقادیر پارامتر موردنظر دارند. در این مطالعه، سه روش زمین آماری کریجینگ معمولی، لوگ نرمال کریجینگ و کریجینگ شاخص برای میانیابی عمق آب زیرزمینی در مساحتی حدود 47000 هکتار از اراضی مناطق شیب آب و پشت آب پایین دشت سیستان مورد استفاده و مقایسه قرار گرفت. تعداد مشاهدات عمق سطح آب 2026 عدد و فواصل نقاط 500 متر بود. برای مقایسه روش ها از تکنیک اعتبارسنجی متقابل (cross-validation) با معیارهای ارزیابی میانگین قدر مطلق خطا (mae) ، میانگین انحراف خطا (mbe) و مجذور میانگین مربعات خطا (rmse) استفاده گردید. نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که عمق سطح ایستابی دارای همبستگی مکانی متوسط در این منطقه می باشد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی متقابل نیز حاکی از این است که در بین روش های استفاده شده، روش لوگ نرمال کریجینگ با داشتن حداقل mae و rmse، از دقت بالاتری برخوردار می باشد هرچند که اختلاف آن با روش کریجینگ معمولی بسیار ناچیز می باشد. روش کریجینگ شاخص کمترین دقت را در برآورد عمق سطح ایستابی دارا است. از طرف دیگر نقشه های مربوط به واریانس تخمین که بیان کننده میزان اعتبار تخمین های حاصله است، در روش کریجینگ معمولی و لوگ نرمال کریجینگ کمترین خطا را در محل نقاط نمونه برداری و بیشترین خطا را در محل هایی با فواصل دورتر از نقاط نشان دادند. این در حالیست که واریانس تخمین در روش کریجینگ شاخص علاوه بر نقاط نمونه برداری به مقادیر عمق آب زیرزمینی نیز وابستگی نشان داد. بنابراین بر طبق نتایج حاصله از این تخمین در مطالعات زمین آماری که بیشتر به هدف تعیین سطح اعتبار تخمین پارامتر مورد نظر انجام می گیرد و نه خود تخمین، روش کریجینگ شاخص بایستی به روش کریجینگ معمولی، ترجیح داده شود.
محدثه میری محمود کمره ای
در راستای ساخت و بهینه سازی دستگاه اندازه گیر حساسیت فیوز رادیویی در باند s که شامل قسمتهای شیفت دهنده فاز متغیر، تضعیف کننده متغیر و مدولاتور است ، طرحی برای قسمت شیفت دهنده فاز ارائه شده است . با توجه به اینکه دستگاه اندازه گیر حساسیت موجود کاملا مکانیکی بوده و دارای قطعات سنگین و حجیم می باشد و انجام تست حساسیت و کالیبراسیون دستگاه براحتی انجام نمی گیرد ، در نظر است که این مجموعه با استفاده از تکنولوژی و دانش روز بهینه شود . با توجه به نبود قطعات در باند s مراحل طراحی این شیفت دهنده فاز ابتدا در باند uhf انجام گرفته است. و سپس طرح اصلی در باند s طراحی و ساخته شده است. اینطرح شیفت دهنده فاز از نوع انعکاسی با شیفت فاز متغیر صفر تا 360درجه با تغییرات افت عبوری 3.5db تا 8.5db می باشد، که با توجه به نیاز به شیفت دهنده فاز با افت ثابت در دستگاه اندازه گیر حساسیت ، با ارائه طرح تکمیلی افت عبوری در مقدار 10db ثابت نگاه داشته شده است. همچنین با ارائه طرحی جدید که با سری کردن دو تا از شیفت دهنده های فاز طرح دوم بدست آمده است افت عبوری مدار شیفت دهنده فاز کاهش پیدا کرده است.