نام پژوهشگر: عبد الرضا سروقدمقدم
محمد محبی عبد الرضا سروقدمقدم
امروزه با توسعه روش طراحی بر اساس سطح عملکرد به عنوان روشی توانمند، استفاده از آنالیزهای دینامیکی غیرخطی افزایش قابلتوجهی یافته است. پاسخهای به دست آمده از این روش نسبت به رکورد انتخاب شده بسیار حساس میباشند. بر پایه چنین حساسیتی آییننامههای لرزهای نظیر استاندارد 2800 مهندسین طراح را ملزم به استفاده از حداقل سه رکورد و در نظر گرفتن پاسخ حداکثر برای تعیین سطح عملکرد و یا هفت رکورد و تعیین سطح عملکرد بر اساس پاسخ میانگین میکنند. از طرفی با آسیبهای فراوانی که طی زلزلههای گذشته بر ساختمانهای نامتقارن وارد آمده است لزوم ارزیابی رفتار این ساختمانها طی زلزله بیش از پیش احساس میشود. لذا دراین تحقیق به بررسی اثر تعداد رکورد زلزله در برآورد سطح عملکرد ساختمانهای بتنی نامتقارن با دیوار برشی تحت زلزلههای حوزه دور پرداخته شده است. بدین منظور دو ساختمان پنج و ده طبقه به عنوان ساختمانهای مبنا تحلیل و طراحی گردیده است. برای بررسی نتایج در ساختمانهای نامتقارن بدون در نظر گرفتن اثر ضوابط طراحی، با تغییر محل مرکز جرم، ساختمانهای نامتقارن به دست آمدهاند. در ابتدا پاسخ میانگین هر یک از مدلها تحت هفت رکورد به دست آمده است. سپس برای بررسی اثر تعداد رکورد در برآورد سطح عملکرد، سطح عملکرد بر اساس پاسخ حداکثر هر یک از ترکیبات سه تایی که منجر به کمترین و بیشترین پاسخ نسبت به پاسخ میانگین میشوند، تعیین و نتایج حاصل مقایسه گردیدهاند. به طور کلی نتایج حاکی از آن است که پاسخ نهایی به دست آمده بر اساس پاسخ حداکثر سه رکورد، اختلاف قابل ملاحظهای با پاسخ به دست آمده از پاسخ میانگین دارد. در ساختمانهای با ارتفاع متوسط، با افزایش خروج از مرکزیت حساسیت نتایج نسبت به تعداد رکوردها به ویژه در لبه نرم محسوستر است. در حالی که در ساختمانهای بلند این روند سیر نزولی پیدا میکند.
حمیدرضا سرمدی عبد الرضا سروقدمقدم
بررسی رفتار سازه ها در زمین لرزه های گذشته نشان می دهد که عوامل متعددی باعث آسیب پذیری سازه ها در این زمین لرزه ها گشته اند. برخی از این عوامل عبارتند از پیچش سازه ها، برخورد ساختمان ها و سایر ضعف های اجزاء و قسمت های مختلف ساختمان که یا مربوط به مرحله ساخت سازه می باشند و یا مربوط به دانش طراحی سازه می باشند . به همین دلیل نیاز فراوانی به کنترل رفتار سازه ها تحت تحریکات زمین لرزه احساس می گردد که منجر به توسعه روش های متعددی در کنترل سازه ها گردیده است. یکی از رویکرد هایی که در کنترل غیر فعال در سال های اخیر مورد توجه بوده است اتصال سازه های مجاور هم توسط میراگر می باشد که جهت ارتقاء رفتار دو سازه مجاور تحت تحریکات زلزله مورد توجه بوده است. همچنین این رویکرد در مورد ساخت سازه های جدید نیز به منظور طراحی بهینه و ایمن و اقتصادی تر بسیار مورد توجه بوده و حتی در موارد معدودی و خاصی مورد استفاده قرار گرفته اند. در این مطالعه به بررسی رفتار ساختمان های نامتقارن مجاور متصل شده توسط میراگرهای ویسکوز پرداخته می شود. در این میان استفاده از میراگرهای ویسکوز با توجه به دامنه وسیع کاربرد، سادگی و مزیتهای رفتاری به عنوان یکی از تجهیزات الحاقی استهلاک انرژی مناسب مدنظر بوده است. در مورد انتخاب ساختمان های مجاور نیز دامنه وسیعی برای انتخاب ممکن بود که در این رساله به منظور بررسی در ابعاد واقعی ومتعارف و پوشش تعداد بالاتری از ساختمان های موجود در شهرها از دو ساختمان 5 و6 طبقه با سازه فولادی در کنار هم استفاده شده است که البته سختی جانبی در ساختمان 5 طبقه به عنوان یکی از متغیرها منظور گشته است تا دامنه بزرگتری از سازه های مجاور بررسی گردند همچنین نامتقارنی در پلان نیز دیگرمتغیر ساختمان های مورد بررسی می باشد که این مورد با ایجاد خروج از مرکزیت جرمی دریک طرف هر دو سازه منظور گردیده است تا بدین روی محدوده ای از ساختمان های نامتقارن را نیز تحت بررسی قرار دهیم. در بخشی از بررسی ها نیز به بررسی ساختمان هایی که تراز طبقات آنها یکسان نیستند پرداخته می شود. تحلیل غیرخطی دینامیکی با استفاده از شتابنگاشت های مختلف روی مدلهای مختلف صورت داده و نتایج را در سه دامنه تغییرمکان ، نیرو وانرژی مورد بررسی قرار دادیم. بر اساس نتایج بدست آمده با متصل نمودن دو ساختمان مجاور می توان اثرات پاسخهای مهم سازه ای را در بسیاری از حالات تا حد قابل ملاحظه ای کاهش داد ضمن اینکه با تغییر برخی از پارامترهای ذکر شده در سازه امکان کنترل بهینه یک پاسخ یا کنترل همزمان چند پاسخ فراهم می شود که نتایج آن به تفصیل ذکر شده اند. مطابق نتایج اتصال دو سازه توسط میراگر میزان قابل توجهی از انرژی را در میراگرهای میانی مستهلک نموده و از میزان انرژی ورودی به دو ساختمان مجاور می کاهد که در واقع از میزان انرژی های جنبشی و کرنشی جذب شده هر سازه کاسته می شود و به دنبال آنها از تغییر مکان های طبقات اعم از جانبی و پیچشی و برش پایه دو سازه به میزان قابل ملاحظه ای کاسته می شود که البته میزان آن در این بررسی به خصوصیات دو سازه وابسته می باشد
الناز معینی پویا عبد الرضا سروقدمقدم
در مهندسی سازه با ورود و جایگزینی روش طراحی براساس سطح عملکرد (performance base design) به جای روش قدیمی طراحی براساس نیرو، بسیاری از آیین نامه های طراحی در حال گذار از یک سری تغییرات بنیادین می باشند. لزوم این تغییرات پس از زلزله های شدیدی نظیر لوماپریتاو نورتریج در ایالات متحده احساس شدو روش جدیدی به نام روش تحلیل غیرخطی استاتیکی ابداع شده است. این روش بیشتر در طراحی لرزه ای به روش عملکردی استفاده می شود. بر خلاف روش های قبل که با استفاده از روش استاتیکی خطی سازه ها را طراحی می کردند و با روش استاتیکی غیرخطی استاتیکی سازه ها راکنترل نهایی می کردند در این تحقیق ، هدف طراحی سازه های موجود براساس این روش است نه کنترل آنها. با توجه به اینکه روش های غیر خطی برای طراحی ساختمان ها در بسیاری از آیین نامه ها وارد شده اند و این روش ها در ویرایش های آتی استاندارد 2800 هم احتمال ورود دارند ، امکان سنجی های لازم بایدانجام شده باشد. در این طراحی یک سری معیارها و ضوابط خاص در دستورالعمل کاری معرفی شده اندو اصلاحیات جدیدی در ضرایب جابجایی هدف صورت گرفته است که براساس پیشنهادات nehrp می باشند و بر پایه پذیرش این معیارهاطراحی قابل قبول خواهد بود. یکی از نوآوری های اصلی این تحقیق نحوه انتخاب مشخصات اولیه ساختمانی است که براساس روش غیرخطی استاتیکی طراحی می شود. توضیح آنکه وقتی روش استاتیکی غیر خطی در تحقیقات گذشته برای کنترل سازه ها بکار گرفته می شدمشخصات ساختمان معلوم و هدف کارتنها اعمال تحلیل غیر خطی بوده است ، در حالی که اگر از روش غیر خطی که موضوع این تحقیق است برای طراحی استفاده گردد مشکل ابتدایی نحوه تعیین مشخصات اولیه ساختمان می باشد .در این تحقیق از سه تیپ سازه 4 ،7 و 15 متقارن و نامتقارن در پلان با خروج از مرکزیت های 0 ، 10% و 20% جهت بررسی عملکرد رفتاری سازه های متقارن و نامتقارن و مقایسه نتایج طراحی 2800 و طراحی استاتیکی غیر خطی پیشنهادی در این تحقیق استفاده شده است .