نام پژوهشگر: سید ابوالقاسم فروزانی

بررسی اوضاع سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فارس در دوره ی صفویه ؛ بعد از خاندان الله وردی خان تا پایان حکومت صفوی (1137-1042 ق. )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  طیبه راستگو   محمد علی رنجبر

چکیده ایالت فارس در زمان سلطنت شاه عباس اول و حکمرانی الله وردی خان و فرزندش امام قلی-خان یکی از ایالات مهم دوره ی صفوی و شیراز مرکز آن دومین شهر کشور بعد از پایتخت محسوب می شد آن هنگام این ایالت مناطق وسیعی همچون فارس کنونی ، کوهکیلویه ، دورق ، و قسمتهایی از کرمان و خوزستان را در بر می گرفت ، بعد از قتل امام قلی خان به دست شاه صفی (1052-1038ق.) در سال 1042ق. به خاصه تبدیل شد ؛ در پی این اقدام شاه صفی ایالت فارس تجزیه شد و هر یک از نواحی تحت حاکمیت امام قلی خان، به طور جداگانه به حکام مختلف واگذار گردید ؛ و اداره ی فارس به دست وزرا و حاکمانی افتاد که اغلب آنها جز منفعت خویش و پر کردن خزانه ی شاه اندیشه ی دیگری نداشتند ؛ بر اثر این عوامل و موارد دیگری که در این پژوهش آورده شده ، ایالت فارس رونق و اهمیت و اعتبار گذشته ی خود را از دست داد و از نظر سیاسی و اقتصادی تضعیف گردید تا اینکه در سال 1137ق. به وسیله ی افغانهای شورشی تصرف شد . این پژوهش با یک نگاه کلی وهمه جانبه ،اوضاع داخلی فارس را از سال 1042 تا 1137 ق. مورد بررسی قرار داده و این دوره را به لحاظ اوضاع داخلی شامل وضع سیاسی ،اقتصادی،اجتماعی، وفرهنگی فارس با توجه به تبدیل شدن فارس از ((ممالک)) به ((خاصه)) مورد بررسی قرار داده و بر آن بوده است تا تأثیر این دگرگونی را در اوضاع یاد شده ارزیابی نماید.

بررسی روابط سیاسی و نظامی سامانیان و آل بویه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1389
  فاطمه عبداللهی   سید ابوالقاسم فروزانی

قرون سوم و چهارم هجری از قرون سرنوشت ساز تاریخ ایران می باشد.دولتهای مختلفی به طور همزمان در این قرون بر نواحی مختلف سرزمین ایران حکومت می کردند.اما از بین آنها سلسله های سامانی و آل بویه توانستند خود را به قدرت اصلی صحنه رقابت های این قرن تبدیل سازند.در حالی که سلسله سامانی دوران طلایی خود را پشت سر گذاشته بود با سد محکمی چون سلسله آل بویه که به تازگی قدرت خود را در مناطق جنوبی و مرکزی ایران تثبیت کرده بود روبرو شد.در نتیجه میان آنها روابطی شکل گرفت که گاه خصمانه و گاه صلح آمیز بود.روابط دو سلسله از زمان امیر نوح اول سامانی آغاز شد که فراز و فرود های بسیاری داشت و تا پایان عمر دولت سامانی ادامه یافت.هدف این رساله ارائه تصویر کاملی از مناسبات سیاسی و نظامی دولت های سامانی و آل بویه می باشد.همچنین تلاش شده است علل ارتباطات سیاسی و نیز درگیری های نظامی آن دو دولت مورد بررسی قرار گیرد و تأثیر این روابط در ضعف یا قدرت دولت ها مشخص شود. کلید واژگان:سامانیان،آل بویه،ابوعلی چغانی ،سیمجوریان،قراخانیان

بررسی مقایسه ای اندیشه های سیاسی شیخ مفید و علامه حلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  راضیه فاطمی   محمد مهدی مرادی خلج

مهمترین مبنای کلامی اندیشه ی سیاسی فرقه شیعه امامیه، اصل"امامت" می باشد. امامت، رهبری عامه مردم در امور دینی و دنیوی آنان، به نیابت از پیامبر(ص)است. به عقیده امامیه، امام که از حیث دانش و زهد و شجاعت افضل و سرآمد همگان عصر خویش است، معصوم از گناه بوده و با حکم خداوند تعیین و به مردم معرفی می گردد. در این زمینه، شیخ مفید و علامه حلی-به عنوان مهمترین علمای شیعه در قرن های چهارم و هفتم هجری-دارای دیدگاه مشترکی بوده و هردو در تبیین این اصل(امامت)از استدلالات عقلی بهره می برند. اما در مقایسه ی اندیشه های سیاسی شیخ مفید و علامه حلی درباره ابواب فقهی چند نکته قابل توجه است: 1- از دیدگاه هر دو فقیه، اجرای برخی احکام چون جهاد غیر دفاعی، منوط به حضور شخص امام معصوم است. اما در زمان غیبت امام، اجرای برخی احکام دیگر از جمله امور حسبیه-به موجب روایات منقول از ائمه- به فقها واگذار گردیده است، 2- تفاوت عمده در دیدگاه های سیاسی این دو فقیه مربوط به بحث خمس(سهم امام در زمان غیبت)می باشد. درحالی که شیخ مفید بر حفظ آن تا زمان ظهور حضرت مهدی(ع) و بازگرداندن حق امام به خودش اصرار می ورزد، علامه حلی دریافت و مصرف آن(سهم امام)را در امور شیعیان، توسط فقهای شیعه مجاز می داند. 3- آنچه از دیدگاه های مشترک هر دو فقیه می توان استنباط کرد آن است که حیطه ی اختیارات فقها تنها مربوط به امور حسبیه بوده و هیچ نظریه ی سیاسی درباره ی نحوه ی شکل گیری دولت مشروع و جایگاه فقها در آن مشاهده نمی شود. به نظر می رسد هر دو فقیه بیشتر به فقه خصوصی اهتمام داشته و به علت مقتضیات زمان (فراهم نبودن شرایط برای تشکیل حکومت شیعی) وارد حیطه ی فقه عمومی، مسائل سیاسی و حقوق اساسی نشده بودند.

تاریخ طب در دوره بنی عباس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سید علیرضا گلشنی   سید ابوالقاسم فروزانی

پس از ظهور اسلام، علم طب از نخستین علومی بود که مورد توجه مسلمانان واقع شد و مخصوصاً در دوره نهضت علمی اسلامی در دوره خلافت عباسیان شتاب گرفت، کتابهای طبی از یونانی، سریانی، پهلوی و سانسکریت به عربی ترجمه شد و دانش طب ملل دیگر نیز در میان مسلمانان راه یافت. دانشمندان مترجم مانند اسحاق بن حنین کندی و پسرش حنین بن اسحاق و ثابت بن قره به ترجمه آثار علمی پرداختند و اطبای بزرگ و داروشناسان مشهوری ظهور کردند که آثار بعضی از آنان قرنها در اروپا جزء کتابهای درسی بود(براون، 1364: 34- 37) از بزرگان علم طب در این دوره می توان، خاندان بختشیوع، علی ابن سهل طبری، محمد بن زکریای رازی، علی بن عباس مجوسی اهوازی و ابوعلی سینا را نام برد. چون دانشمندان دوره اسلامی تألیفات خود را اغلب به زبان عربی که زبان علمی عصر بود می نوشتند در مغرب زمین آنها را به عنوان اطبای عرب می شناختند، حال آنکه بیشتر آنان ایرانی یا از ملل دیگر بوده اند. آنچه گویای توان علمی و ارزش ویژه دانشمندان مسلمان می باشد، تلاش موفق آنان در تطبیق دانش پزشکی مربوط به ملل دیگر با نیازهای اهالی قلمرو اسلامی است. در این میان، ایرانیان که در دربار خلفای عباسی جایگاهی ممتاز داشتند، در زمینه علم طب نیز ارزش والای خود را به اثبات رساندند(عیسی بیگ، 1371: 111؛ الگود، 1386: 92). یکی از مشکلات، این پژوهش کمبود منابع در کتابخانه های شیراز و دانشگاه بوده است، این مسئله بنده را واداشت که جهت دستیابی به منابع چندین سفر به تهران داشته باشم و منابع مورد نیاز را از طریق کتابخانه های دانشگاههای تهران و کتابخانه اسناد ملی تهران مرتفع سازم. که از لحاظ مالی بسیار دچار مشکل شدم. این پایان نامه در هشت فصل تقسیم شده است: که فصول اول و دوم: مقدمه و نقد منابع، فصل سوم: زمینه های شکل گیری طب اسلامی، فصل چهارم: طب اسلامی در دوره عباسی از آغاز تا قرن چهارم، فصل پنجم: علم پزشکی در عهد خلافت عباسیان از قرن چهارم تا سقوط آل بویه، فصل ششم: علم پزشکی در عهد خلافت عباسیان در قرون پنجم و ششم، فصل هفتم: پزشکی در اواخر خلافت عباسیان، فصل هشتم: علوم پزشکی و شاخه های آن در خلافت عباسیان می باشد.

بررسی اوضاع سیاسی- فکری و فرهنگی قلمرو سلجوقیان روم از پیروزی سلطان قلیچ ارسلان دوم در نبرد میریوکیفالون(572ه.ق/1176م.) تا پایان قدرت معین الدین سلیمان پروانه(676ه.ق/1277م.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  جمشید روستا   سید ابوالقاسم فروزانی

دولت سلاجقه روم در حدود سال 470ه.ق و با همت یکی از بزرگان خاندان سلجوقی با نام سلیمان بن قتلمش تأسیس گردید. وی با حمله به مرزهای امپراطوری بیزانس توانست شهرهای مهمی مانند قونیه و ازنیق را به تصرف درآورده و یک دولت قدرتمند را در سرزمین آناتولی(آسیای صغیر)، بنیان نهد. دولتی که تا سال 708ه.ق یعنی نزدیک به دو سده و نیم پس از وی نیز دوام یافت. رساله ی حاضر بر آن است تا در گام نخست از چگونگی ورود ترکمانان سلجوقی به سرزمین آناتولی و ایجاد دولت سلاجقه روم سخن به میان آورده و در دومین گام اوضاع سیاسی حاکمیت این دولت از آغاز شکل گیری و درگیری های میان سلاطین آن با رقبایی مسلمان مانند آل دانشمند (دانشمندیان)، آل ارتق (ارتقیه)، سلجوقیان شام، سلجوقیان عراق و دشمنانی غیرمسلمان مانند بیزانس، ارامنه و به ویژه جنگجویان صلیبی را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. سومین و اصلی ترین گام، سخن از وضعیت فکری و فرهنگی قلمرو دولت سلاجقه روم و دوره های رکود و رونق این اوضاع است. درگیری های اولیه دولت سلاجقه روم با رقبا و دشمنان یاد شده تا به حدی بود که حکمرانان سلجوقی روم را از پرداختن به امور فرهنگی مناطق تحت قلمروشان بازمی داشت. اما پس از گذشت یکصد سال از تأسیس دولت سلجوقیان روم، یعنی در زمان سلطنت سلطان قلیچ ارسلان دوم، به دنبال یک واقعهء مهم، ثباتی نسبی ایجاد گردید که این ثبات، فرصت لازم را برای پرداختن به امور فرهنگی فراهم ساخت. این واقعهء مهم، نبرد سهمگین میریوکیفالون بود، که طی آن سلطان قلیچ ارسلان دوم توانست سپاه امپراطور بیزانس، مانوئل کمننوس(مانوئل اول) را به سختی در هم بکوبد. پیروزی سلطان در این نبرد آغازی بر روند اعتلای فرهنگی دولت سلجوقیان روم بود. تقریباً سه دهه پس از مرگ قلیچ ارسلان دوم هجوم مغول به سرزمین ایران صورت گرفت. اگرچه هجوم خانمان برانداز مغول، ویرانی ها، کشتار و عقب ماندگی-های بسیاری را برای سرزمین ایران داشت اما همین موضوع، یکی از عوامل اصلی اعتلای فرهنگی قلمرو سلجوقیان روم گردید. زیرا این حملات ویرانگر سبب گردید بسیاری از شعرا، ادبا، وزرا، عرفا و به طور کلی اندیشمندان ایران، وطن خود را ترک گفته و راه سرزمین هایی مانند هند و آسیای صغیر را در پیش گیرند.

بررسی روابط و مناسبات سیاسی، نظامی و فرهنگی آل زیار با خلافت عبّاسی و حکومت های همجوار(سامانیان، آل بویه، آل سلّار و غزنویان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  اکبر حکیمی پور   سید ابوالقاسم فروزانی

ساختار سیاسی حاکم بر ایرانِ سده ی چهارم هجری به میزان نسبتاً زیادی متأثر از دستگاه خلافت عبّاسی بود. از طرفی هر یک از قطب های صاحب قدرت در این دوره ناچار بودند علاوه بر صرف هزینه های فراوان در جهت تقویت خود و تضعیف رقبا، در رقابتی برای کسب مشروعیت از دستگاه خلافت بغداد نیز شرکت کنند. این رویکرد در میان حکومت های سده ی یاد شده، که نتیجه ای جز تجزیه ی قدرت سیاسی و گستره جغرافیایی ایران به دنبال نداشت، زمینه ساز روی کار آمدن دیگر خاندان های قدرت طلب و جویای نام نیز شد. سلسله ی آل زیار به پرچمداری مرداویج، در چنین شرایطی وارد عرصه ی مناسبات و منازعات سیاسی– نظامی قرن چهارم هجری گشت و توانست با بهره برداری به موقع از تشتّت اوضاع و تنش فراوان میان حکومت های آل سامان و علویان طبرستان، جای پایی برای خود باز نماید. پس از فروپاشی قدرت متمرکز علویان توسط اسفار بن شیرویه(سردار سپاه سامانیان) فرصتی مناسب برای اعلام موجودیت آل زیار در صحنه ی رقابت قدرت های این عصر فراهم شد. بنابراین تشکیل سلسله آل زیار را می توان آغازی بر فعالیت های سیاسی، نظامی و فرهنگی خاندان های ساکن در نواحی پر باران جنوب دریای خزر در برابر عبّاسیان و دیگر حکومت های برتر این برهه زمانی دانست. حرکتی که توسط آل زیار شروع شد و بوسیله آل بویه به اوج رسید. به عبارتی مردم ساکنِ مناطق شمالی ایران در ادامه روند تلاش ایرانیان برای رهایی از سلطه ی عبّاسیان، دو نیروی تازه نفس (زیاری – بویهی) را به تاریخ شناساندند. اگرچه حکومت آل زیار در ابتدا با برخورداری از انسجام و نظم فراوان و تدابیر هوشمندانه ی بنیانگذار خود، به عنوان یک حکومت توانمند ایرانی و به مثابه زنگ خطری برای دستگاه خلافت عبّاسی اعلام موجودیت کرد امّا در ادامه نتوانست اقتدار اوّلیه خود را حفظ نماید. زیاریان همچنین در برخورد با سلسله های نیرومند عصر خود، سامانیان، آل بویه و غزنویان، روز به روز ضعیف تر و محدودتر شدند. به گونه ای که از اواسط سده ی پنجم هجری به یک امارت کوچک محلّی و تابع سلاطین وقت(غزنویان و سپس سلاجقه) تبدیل شده، و دیگر نتوانستند مناسباتی در خور توجّه با دستگاه خلافت و سایر حکومت ها برقرار نمایند. پایان نامه حاضر ضمن بررسی چرایی و چگونگی ظهور سلسله ی آل زیار در فضای سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران در قرن چهارم هجری، مناسبات این حکومت را با دستگاه خلافت بغداد و حکومت های سامانیان، آل بویه، آل سلّار و غزنویان را مشخص

بررسی تاریخی و اجتماعی محله درب شاهزاده (شازده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  وحید رضا جوکار   مصطفی ندیم

چنانکه گفته شد تاریخ اجتماعی شهرها از جمله موضوعات مهم تاریخ ایران است که متاسفانه منابع تحقیقاتی در مورد این موضوع در گذشته بسیار اندک است. از آنجا که در تحولات جدید شهر سازی بسیاری از اماکن تاریخی و قدیمی در حال نابودی است انجام این گونه تحقیقات بسیار مهم بوده و ضروریست. دیگر اینکه با بررسی حوادث تاریخی و طبیعی پیش آمده در این محلات که تنها در سینه افراد کهنسال نهفته است می توان به مطالب مهم و جالب تاریخی و مردم شناسی دست یافت. هدف از انجام این تحقیق بدست آوردن مطالبی در موضوع تاریخ اجتماعی شهری است که تا کنون در منابع کتبی از آنها یاد نشده است. هدف اصلی بررسی تاریخی محله مهم سیاسی، اقتصادی درب شازده است. روش تحقیق در انجام این پایان نامه بر پایه دو روش کتابخانه ای و میدانی است. در بخش کتابخانه ای تمامی منابع موجود مورد بررسی قرار گرفته اند اما از آنجا که موضوع تحقیق، بررسی تاریخی و اجتماعی محله است، بیش از منابع کتبی و روش کتابخانه ای، منابع شفاهی و روش میدانی اهمیت دارد. در این روش، نگارنده بیشتر از شیوه های مصاحبه و1-5 سوالات تحقیق 1)محله درب شازده از ابتدا تاکنون با چه تغییراتی روبه رو بوده است؟ 2) این محله از لحاظ اجتماعی و سیاسی ) محله درب شازده از ابتدا تاکنون به لحاظ کالبد فضایی چندین بار تغییر کرده است. در دوره صفویه تعداد محلات بیشتر بود و این محله شامل سه محله می شد اما در دوره زندیه تعداد محلات کمتر شد و محله درب شازده از به هم پیوستن سه محله بوجود آمد. 2)محله درب شازده به لحاظ اجتماعی و سیاسی یکی از مهمترین محلات شیراز بوده است. این اهمیت بیش از همه به دلیل موقعیت این محله در بین مراکز اقتصادی، اداری و سیاسی بوده است. موقعیتی داشته است؟ یکی از موضوعات مهم در تاریخ ، موضوع تاریخ شهری است و از جمله مهمترین مباحث تاریخ شهری، بررسی محلات قدیمی در شهرها بوده است. اگرچه در گذشته به این مبحث توجهی نمی شده است اما مورخان و به ویژه جغرافیدانان در بحث جغرافیای تاریخی شهرها به صورت پراکنده حوادث تاریخی در محلات شهرها را بازگو می کردند. در این بررسی ها صرفاُ حوادث تاریخی مهم اهمیت داشت و در کمتر منبعی به تاریخ شهری به عنوان تاریخ اجتماعی پرداخته شده است. اما در بررسی تاریخ اجتماعی هر مکانی، بررسی موقعیت آن محل از جهت جمعیت، مشاغل و نقش اجتماعی آن محل مورد توجه قرار می گیرد. متاسفانه با وجود اهمیت تاریخ و تاریخنگاری در ایران و قدمت آن تا کنون به طور ویژه و خاص به موضوع شناخت محلات در شهرها پرداخته نشده است. شیراز مهمترین مرکز سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جنوب ایران با پیشینه سه هزار ساله در تاریخ سرزمین ایران شهری بسیار تاثیر گذار و به ویژه از لحاظ فرهنگی بسیار شاخص بوده است. به همین دلیل کتاب هایی با موضوع تخصصی تاریخ شیراز و معرفی بزرگان آن بسیارند، غیر از آنکه کتب جغرافیای تاریخی نوشته مولفان غیر شیرازی و حتی غیر ایرانی در مورد شیراز بسیار است. از لحاظ تاریخی نیز شیراز از معدود شهرهای ایرانی است که از ادوار مختلف تاریخ ایران در آن آثاری به چشم می خورد. اگر امیران و حاکمان و شاهان ایرانی و حتی سرداران بزرگ در این شهر آثاری را از خود به یادگار گذاشته اند به دلیل اهمیت این شهر بوده است. در مورد وضعیت شهر شیراز، تقسیمات شهری و محلات نیز در منابع موجود به صورت پراکنده اطلاعاتی وجود دارد که با وجود ناقص بودن باز هم مورخان را با وضعیت شیراز در گذشته تا حدودی آشنا می کند. در مورد محلات شیراز، تعداد آنها و محدوده آنها در طول نزدیک به هزار سال چند بار تغییر ایجاد شده است که آخرین تغییرات مهم مربوط به دوره کریمخان زند است. بر پایه تقسیمات دوره کریمخانی شیراز به یازده محله با محدوده مشخص تقسیم می شود که این تقسیمات تا پیش از نوسازی شهری در دوره اول پهلوی و به ویژه دوره دوم ادامه داشته است و به همین دلیل در رساله حاضر زمان مورد بررسی از دوره کریمخان تا حدود سی سال پیش است. محله درب شازده یکی از محلات یازده گانه شیراز و به لحاظ سیاسی و اقتصادی از مهمترین محلات این شهر در طی نزدیک به یک قرن و نیم بوده است. وجود مراکز سیاسی و از جمله مجموعه زندیه که تا پایان دوره قاجاریه از آن به عنوان مرکز حکومت استفاده می شده است و در این میان ارگ کریمخانی نشان دهنده اهمیت این محل است. همچنین میدان مهم توپخانه در این محل به عنوان یکی از مهمترین میدان های شیراز حائز اهمیت است. وجود اماکن سیاسی، اداری و نظامی مهم در این محله موجب شده بود تا از دوره زندیه بسیاری از عوامل حکومتی در این محله سکونت گزینند. بازار مهم وکیل در شیراز از میان این محله می گذشته است، در نتیجه وجود این بازار همراه با کاروانسراهای معروف در کنار آن بیانگر اهمیت اقتصادی محله درب شازده بوده است. در کنار این اماکن تاریخی و اقتصادی، آرامگاه ها و بقعه ها در این محله بر اهمیت آن می افزوده است و از جمله مهمترین اماکن مذهبی شیراز آرامگاه عارف بزرگ عبدالله بن خفیف بوده است. همچنین یکی از سه بقاع متبرکه بزرگ شیراز یعنی علی بن حمزه ( ع ) در کنار این محله قرار داشته است. تحقیقات انجام شده در این محله بیشتر بر اساس گفته های مردم و به صورت تاریخ شفاهی است اگرچه از تمامی منابع موجود نیز استفاده شده است. این مصاحبه ها، تحقیقات و بررسی ها نشان داد که محله درب شازده در تاریخ اجتماعی شیراز و به ویژه در تاریخ معاصر تاثیر گذار بوده است.

بررسی روابط ومناسبات سیاسی، نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی سلجوقیان بزرگ با خوارزمشاهیان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  قاسم ضیا   سید ابوالقاسم فروزانی

بررسی روابط سیاسی، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی سلجوقیان بزرگ با خوارزمشاهیان حکومت های سلجوقیان و خوارزمشاهیان، برای سال ها قدرت های برتر سیاسی در جهان اسلام بودند. آنان در صحنه ی فرهنگ و تمدن اسلامی و نیز در جغرافیای سیاسی- اقتصادی جهان اسلام نقش مهمی را ایفا نمودند. هم زمان با این حکومت ها، خلافت عبّاسی پس از یک دوره ی طولانی ضعف و سستی، در پی احیاء قدرت گذشته بود. درگیری عبّاسیان با خلفای فاطمی مصر و دل مشغولی آنان به اسماعیلیان از یک سو و رویارویی با صلیبیان از سوی دیگر، آنان را نیازمند حکومت های ترک شرق جهان اسلام که از نظر مذهبی وابستگی زیادی به آنها داشتند، می نمود. در این زمان بود که ظهور ترکان سلجوقی، خلافت بغداد را از نابودی حتمی نجات داد. اطاعت و فرمانبرداری سلجوقیان در تمام دوره ی حکومتشان نسبت به خلیفه عبّاسی،به استثنای اواخر دوره ی ملکشاه، خلیفه را از جانب آنان آسوده خاطر ساخته بود. اگر چه بیشتر خلفا تحت سلطه ی سلاطین سلجوقی بودند؛ امّا تمایل خلافت به استقلال از زیر یوغ حکمرانان سلجوقی، زمینه ی دخالت خلیفه را در درگیری های درون گروهی سلاجقه فراهم ساخته بود. در برهه ای از حکومت سلاجقه ی بزرگ، نزاع درون خانوادگی میان جانشینان ملکشاه و دخالت خلافت عبّاسی در این درگیری ها، دست دیگر مدعیان قدرت هم چون اتابکان و خوارزمشاهیان و غزها را برای جولان دادن، باز گذاشت. شکل گیری حکومت خوارزمشاهیان در میانه ی مناسبات صلح آمیز با سلاجقه، نقطه عطفی، هم برای خلافت و هم برای حکومت های استقلال طلب بود. روابط گسترده ی سیاسی و نظامی میان سلجوقیان و خوارزمشاهیان، یک دوره پر آشوب و فتنه را در نیمه اول قرن ششم هجری قمری بوجود آورد. این مناسبات در عرصه ی اقتصادی و فرهنگی نیز، متاثر از نوع رابطه ی سیاسی دوستانه یا خصمانه بود؛ امّا درگیری های سیاسی-نظامی تاثیر چشمگیری در روند فرهنگ و اقتصاد ایران آن دوره نداشت. پایان نامه حاضر ضمن تشریح خاستگاه و چگونگی روی کار آمدن این قدرت ها ، به بررسی روابط سیاسی- نظامی، اقتصادی و فرهنگی دو دولت سلجوقی و خوارزمشاهی در محدوده ی سالهای 490 تا 551 هجری قمری می پردازد.

مدارس دارالعلم شیراز از آغاز اتابکان تا پایان صفویه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  کیوان مددی   محمد علی رنجبر

از زمان سقوط دیلمیان فارس(448هـ.ق) تا ورود اتابک قراچه ساقی به فارس(502هـ.ق) یک دوره 50 ساله آشوب وغارت و نا امنی برشیراز حاکم بود، از این تاریخ به بعد امنیت نسبی بر شیراز بر قرار شد و تجارت و کشاورزی رونق یافت. نهضت مدرسه سازی آغاز و شیراز وارد یک روند توسعه تدریجی به مدت دو قرن تا پایان حکومت اتابکان سلغری گردید. دراین دوره شیراز دارای گروهی متنفذ و قدرتمند از خاندان اهل علم ،اشراف و دبیران دوره دیلمیان بود که هم چنان قدرت و اعتبار و نفوذ اجتماعی خود را دراین اعصار حفظ کردند. تعداد زیادی از عالمان و اندیشمندان به شیراز مهاجرت کردند و در ایجاد فضای علمی و فرهنگی شیراز در سده های ، ششم ، هفتم و هشتم تاثیر فراوانی گذاشتند،که نتیجه آن در عرصه علم و عرفان و ادب بسیار با اهمیت بود. با تشکیل حکومت آل اینجو و آل مظفر، شیراز به عنوان پایتخت این دو سلسله به اوج توسعه علمی و ادبی خود رسید. شیراز از سده ششم به بعد به یکی از شهرهای بزرگ تجاری تبدیل شد . گروه های مختلف اصناف بوجود آمدند که در تحولات اجتماعی و سیاسی شیراز تاثیر گذار بودند . گسترش طبقات اجتماعی با رشد طبقات صوفیه ونفوذ آنها همراه بود. این نفوذ با یک چرخش بزرگ در نگرش آنها از عرفان زاهدانه شیخ عبداله خفیف به عرفان عاشقانه و مداراگرایانه شیخ روزبهان همزمان بود. ایجاد این فضا، با تشکیل حکومت ایلخانیان، سقوط عباسیان و حوزه نفوذ دینی آنها، موجب شکوفایی فرهنگی قرن هفتم و هشتم و دارالعلمی شیراز گردید. با تصرف فارس توسط تیموریان، شیراز به یک شهر تابعه تبدیل شد.دست به دست شدن مکرر شیراز توسط شاهزادگان تیموری وسپس قراقویونلوها و آق قویونلوها، شرایط بی ثبات سیاسی و اقتصادی بر شیراز حاکم وموجب رکود علمی گردید که تا پایان عصر صفویه بجز در مقاطع کوتاهی در پایان سده نهم و آغاز سده دهم ودوره حکومت امامقلی خان ادامه داشت. در این دوره شیراز جاذبه خود را برای طالبان علم از دست داد ، موجی از مهاجرت دانشمندان بومی نیز آغاز و موجب افول جایگاه علمی آن شد.

نقش خاندان آل برمک و آل سهل در انتقال فرهنگ وآداب حکومتداری ایران باستان به خلافت عباسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  پروین جهان کهن   شکراله خاکرند

چکیده نقش خاندان برمک و سهل در انتقال فرهنگ و آداب حکومتداری ایران باستان به خلافت عباسی برمکیان از جمله خاندان های بانفوذ ایرانی در دستگاه خلافت بودند،که پیش از اسلام سدانت و تولیت معبد نوبهار را که معبدی بودائی بود بر عهده داشتند. با پذیرش اسلام توسط این خاندان در قرن اول هجری، زمینه ای فراهم شد که آنان بتوانند به دستگاه خلافت عباسی راه یابند. از معروف ترین افراد این خاندان یحیی برمکی و فرزندان وی جعفر و فضل می باشند؛ این افراد در دوران هارون الرشید قدرت زیادی کسب کردند و به جرأت می توان ادعا کرد دوران باعظمت خلافت هارون تا حد زیادی مرهون تلاش های این خاندان می باشد؛ اما پس از چندی عوامل گوناگونی زمینه ی سقوط فراهم ساخت. خاندان سهل از دیگر خاندان های وزارت پیشه ی ایرانی به شمار می روند که به دستگاه خلافت عباسی راه یافتند، این خاندان از خاندان های ایرانی ساکن در ناحیه سرخس خراسان بودند. برخی معتقدند که خاندان سهل از دهقانان و زمینداران بزرگ و با نفوذ منطقه ی خراسان اند، اما اکثر منابع آن ها را از اولاد ملوک فُرس معرفی می کنند که به وساطت یحیی بن خالد برمکی وزیر هارون الرشید مسلمان می شوند و بدین وسیله زمینه ی رشد و ترقی آنان در دربار خلافت عباسی فراهم می شود. نبوغ و استعداد فضل بن سهل باعث می شود که از سوی خلیفه هارون الرشید به عنوان معلم مأمون برگزیده شود. دستیابی فضل به این مقام زمینه ی نفوذ این خاندان در دربار خلفای عباسی را دو چندان نمود. سرانجام فضل بن سهل و برادرش حسن در به قدرت رساندن مأمون نقش اساسی ایفا نمودند. از آن جا که این دو افرادی اهل تدبیر بودند، دریافتند که از میان پسران خلیفه بخت مأمون رو به اعتلاست، پس به تدبیر امور وی مشغول شده و روابط نزدیک و دوستانه ای با وی برقرار کردند. فضل بن سهل با مدیریت کاملِ نبرد قدرت میان امین و مأمون، توانست مأمون را فاتح میدان نماید. مأمون در پاسخ به تلاش گسترده ی فضل بن سهل به او لقب ذوالریاستین اعطا نمود و حسن بن سهل را به حکومت عراق منسوب کرد. اما ترس مأمون از نفوذ روزافزون فضل بن سهل در تسلط کامل بر امور از یک سو و بی نیازی مأمون به خاندان سهل بعد از رفع تمام مشکلات خلافت از سوی دیگر باعث شد که مأمون دستور قتل فضل بن سهل را صادر نماید. برادر فضل، حسن نیز در نتیجه ی اندوه ناشی از مرگ برادر به بیماری سودا مبتلا شده و عملاً از صحنه ی سیاست کنار رفت. بنابراین هرچند دوران اقتدار وشکوه این دو خاندان زود به سر آمد ولی آنان توانستند بالاترین منصب دربار یعنی وزارت ،که پس از مقام خلافت گسترده ترین اختیارات را داشت ،به دست گرفته و با اجرای سیاست های اندیشمندانه نقشی بس مهم در جهت انتقال واشاعه ی فرهنگ وتمدن ایرانی به خصوص آداب حکومتداری ایران باستان به خلافت عباسی انجام دهند. واژه های کلیدی: آل برمک، آل سهل ،آداب حکومتداری، وزارت، ایران باستان، خلافت عباسی.

بررسی چگونگی سلطه سیاسی سلاطین دوره دوم غزنوی بر هندوستان و تاثیرات فرهنگ ایرانی - اسلامی بر تحولات مذهبی ، فرهنگی ، ادبی و هنری در آن سرزمین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  نسرین استواری   سید ابوالقاسم فروزانی

غزنویان مردمانی ترک نژاد از ناحیه ترکستان فرارود بودند . سردمداران این سلسله در شمار بندگانی به حساب می آمدند که بر اثر ابراز لیافت در دستگاه امیران سامانی ترقی نموده و به مناصب بالای لشکری و کشوری دست یافتند . شالوده تاسیس دولت غزنوی در سال 351 ق . به دست آلبتگین ، یکی از دولتمردان شورشی آل سامان ، در غزنه بنیان نهاده شد . اما اهمیت سیاسی این اقدام چهارده سال بعد با جلوس سبکتگین ، که از بندگان لایق آلبتگین بود آشکار گردید و با انقراض سامانیان و دستیابی سلطان محمود غزنوی بر خراسان و دست اندازی وی بر سرزمین های تحت سیطره دیگر حکومت های محلی ایران ، سلسله غزنوی به عنوان تنها یکه تاز قدرت در پهنه ی وسیع سرزمین ایران ، مسئولیت خطیر حراست از فرهنگ و سنت های کهن ایرانی را بر عهده گرفت . رویداد مهم و مرتبط دیگری که نقش این دودمان را در تاریخ سیاسی ایران ممتاز و متمایز می سازد ؛ آغاز پیشروی سلاطین غزنوی به سمت مرزهای هندوستان بود . این امر از آنجا که ترکان غزنوی خود در فرهنگ غنی و پر مایه ی ایرانی مستحیل گشته ، و دربارشان سرشار از صاحب منصبان ، علما و هنرمندان ایرانی بود ؛ می توانست نقطه ی عطفی در استحکام هر چه بیشتر پیوندهای دیرینه ی میان ایران و شبه قاره ی هند گردد . در این میان عنصر جدیدی که در مراودات میان این دو کشور نقش تعیین کننده ای ایفا کرد ، دین مبین اسلام بود . پس از آنکه سبکتگین باب فتوحات در هند را گشود ، سلطان محمود غزنوی به عنوان سلطان غازی در جهاد با هندوان ، گوی سبقت از دیگران ربود . پس از آن سنت جهاد با کفار تا زمان آخرین سلاطین غزنوی ، که پس از شکست دندانقان در برابر سلاجقه و سپس غوریان ، بر متصرفات خود در هند به مرکزیت لاهور فرمان می راندند ، ادامه یافت . دوره دوم حکومت غزنوی ، به جهت از دست رفتن ولایات ایرانی امپراطوری و معطوف شدن توجه سلاطین غزنه بر متصرفات هندی ، از اهمیت بسیاری برخوردار است . در همین زمان است که حجم تاثیرات فرهنگی ، هنری و مذهبی ایران بر هندوستان به چندین برابر افزایش یافته و چنان نهادینه گی عمیقی صورت پذیرفت که این تاثیرات در تمام حکومت های بعدی هندوستان تا استقرار استعمار انگلیس و حتی پس از آن تا زمان حاضر برقرار و پایدار مانده است .

بررسی روابط حکومت غزنویان با خلافت عباسی(389 - 582هـ)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  اسماعیل سبزواری   سید ابوالقاسم فروزانی

آغاز قرن چهارم هجری مصادف با ضعف خلافت عباسی و شروع تجزیه امپراطوری عباسی بود. ترکان بعد از ورود به جامعه اسلامی با زور شمشیر قدرت را به دست گرفتند، اما از آنجا که آنان فاقد تفکر سیاسی منسجمی بودند تا حکومت خود را بر اساس آن استوار و توجیه پذیر نمایند، بنابراین به پذیرش بنیادهای سیاسی اندیشه ایرانی و اسلامی روی آوردند. از یک طرف با انتساب خود به سلاطین ساسانی اندیشه شه مداری ایرانیان را اعمال کردند و ازطرف دیگر با پذیرش اسلام اهل سنت و اظهار اطاعت از خلیفه عباسی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود به اندیشه اسلامی پناه بردند. از این پس خلافت قدرت سیاسی، خود را در بخش‏های مختلف امپراطوری در اختیار حکومت‏های نیمه مستقل و مستقل قرار داد و به اطاعت ظاهری توسط آنها اکتفا می‏کند. این نیاز متقابل، خلافت و سلطنت را به هم پیوند می‏زند. در عصر غزنویان تعبیری خاص از دیانت به ابزاری برای توجیه کردارهای سیاسی سلطان و اعمال قدرت مطلقه او تبدیل شد. آنگاه که یکی از سلاطین غزنوی با قدرت می‏رسید می‏بایست به اظهار اطاعت نسبت به خلیفه عباسی موافقت وی را با اقدامات خود همراه نماید و از طرف دیگر سلطان غزنوی با مقابله و سرکوب دشمنان دستگاه خلافت عباسی وفاداری خود را به خلیفه ثابت می‏نمود و گاه او را دستاویزی برای اقدامات سلطه طلبانه خود قرار می‏داد.

بررسی روابط اتابکان زنگی با ملوک همجوار تا سال 570ه.ق. (بررسی موردی حکومت های سلجوقیان، خلافت عباسی، آل بوری، خلافت فاطمی و صلیبیان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مهدی محمدی قناتغستانی   سید ابوالقاسم فروزانی

حکومت اتابکان زنگی(521- 616 ه.ق.) اولین حکومتی بود که توانست شام را پس از فروپاشی سلجوقیان متحد سازد. عماد الدین زنگی(521- 541 ه.ق.) موسس این سلسله، در طول حکومت بیست ساله خود این دولت را با دول متعددی همسایه ساخت که از این قرار اند: سلجوقیان، خلافت عباسی، آل بوری، خلافت فاطمی و صلیبیان. مناسبات اتابکان زنگی درقبال این حکومت ها غالبا خصمانه بود چرا که این حکومت ملیتاریست دائما در پی گسترش قلمرو خود در سمت شرق و غرب بود. تلاش عماد الدین برای توسعه قلمرو حکومت خود در شرق به دلیل وجود قدرت های نیرومندی چون خلافت عباسی و سلجوقیان با شکست روبرو شد از این رو روابط این حکومت بیشتر متمرکز بر حکومت های غربی شد. طرح عماد الدین مبنی بر اتحاد منطقه جزیره و شام تا حدی موفقیت آمیز بود و زمینه های فتوحات بیشتر در دوران فرزندش نور الدین محمود زنگی(541- 569 ه.ق.) فراهم آورد. رها کردن جبهه شرق از جانب نور الدین، تمام توان وی را معطوف به مبارزه با صلیبیان ، آل بوری و خلافت فاطمی نمود. تمامی فعالیتهای مداوم نور الدین در مدت بیست وهشت سال حکومت خود؛ منجر به اتحاد مصر، شام و جزیره شد. این مهمترین کار اتابکان زنگی بود چرا که از یک سو استراتژی بلند مدت دول اسلامی در جنگ های صلیبی را مشخص نمودند و از سوی دیگر زمینه باز پس گیری بیت المقدس در زمان ایوبیان را در زیر سایه اتحاد ممالک اسلامی فراهم نمودند. واژگان کلیدی: اتابکان زنگی، جنگ های صلیبی، سلجوقیان، آل بوری، خلافت فاطمی، عماد الدین زنگی، شام، جزیره.

بررسی روابط سیاسی ، نظامی و اقتصادی خلافت عباسی با امپراتوری بیزانس در دوران خلافت مأمون و معتصم ( 198 – 227 ق . / 813 – 841 م . )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حجت اله کبگانی   حسین پوراحمدی

حاکمان اسلامی بلافاصله پس از گستراندن مرزهای جغرافیایی،خود را در جوار دو تمدن بزرگ آن زمان یعنی ایران و بیزانس یافتند. طبیعی بود که رویارویی های ابتدایی به صورت منازعات نظامی ظاهر شوند ولیکن بعدها مسلمانان شروع به اخذ معارف و علوم از آنان نمودند. بدین ترتیب سیستم حکومتی ایرانیان به عنوان الگوی اداری مسلمانان و میراث یونانی بیزانس به عنوان مرجعی برای کاوش های فلسفی مورد استفاده قرار گرفتند. در میان این حاکمان، در دوران حکومت مأمون و معتصم شاهد حجم گسترده ای از روابط میان حکومت اسلامی و امپراتوری بیزانس می باشیم. گزارش های تاریخی فراوانی از نبردهای نظامی میان این دو جبهه وجود دارد. اما در کنار این خونریزی ها و ویرانی هاست که علم و فرهنگ اسلامی شکوفا می شود. بدون شک یکی از عوامل اصلی ارتقا علوم اسلامی در این دوره گسترش روابط فرهنگی و اجتماعی میان عباسیان و امپراتوری بیزانس می باشد.نهضت ترجمه و عصر طلایی اسلام از شاخص های چشمگیر این دوران به حساب می آیند که حاصل بینش حاکمان عباسی و زحمات مترجمین می باشند. با توجه به ماهیت موضوع ، در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بهره گرفته شده است. پژوهشگر کار خود را با بررسی زمینه ها و توصیف و تشریح موضوع مورد بحث آغاز کرده و سپس به ابعاد گوناگون روابط دو خلیفه عباسی با امپراتوری بیزانس پرداخته است. با توجه به نوع موضوع تحقیق و فاصله زمانی با دوره مورد پژوهش، روش کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات و داده های تاریخی به کار گرفته شده است. منابع مورد استفاده نیز منابع اصلی و تحقیقات جدید می باشند . توجه به مطالب گردآوری شده محقق را به این نکته رهنمون می سازد که طی دوره مورد نظر این تحقیق بنا به روال گذشته خصومت میان خلافت عباسی و امپراتوری بیزانس ادامه داشته ولیکن علیرغم این منازعات و رکود مبادلات اقتصادی و همچنین کشمکش های مذهبی ،مسلمانان از منابع علمی و فلسفی بیزانس بهره فراوان گرفتند.

ایل کلهر با تکیه بر شورشهای سالارالدوله قاجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1381
  یعقوب پیوسته گر   ابوالقاسم فروزانی

یکی از مهمترین ویژگی های سالهای پس از انقلاب مشروطیت ایران ، هرج و مرج اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور بود. یکسری عوامل خارجی و داخلی در ایجاد این بی نظمی ها نقش اساسی داشتند. رقابت دول انگلیسی و روسیه بر سر منافع خود درایران از جمله عوامل خارجی به شمار می رود . از سوی عوامل داخلی دراین هرج و مرج می توان به شورشهای سالارالدوله قاجار فرزند سوم مظفرالین شاه اشاره نمود. کرمانشاه یکی از استانهای بزرگ کشور ، مرکز اصلی یکی از ایلات بزرگ غرب به نام ایل کلهر می باشد که نقش مرکزیت شورشهای سالارالدوله را داشت. ایل کلهر تحت ایلخانی داودخان کلهر در سالهای مشروطیت و قبل از آن ، در منطقه غرب حرف اول را می زد. او که در بین سایر ایلات غرب از قبیل سنجابی ، گوران و نفوذ فراوانی داشت توانست با ایجاد اتحاد در بین آنها در مسائل فرا منطقه ای نیز دخالت مستقیم داشته باشد . به دنبال شورش سالارالدوله در سال 1325 ه . ق به همراهی نظر علی خان لرستانی سرکرده بزرگ لرها ، دولت مرکزی از داودخان جهت دفع شورش سالارالدوله کمک خواست . داودخان نیز در اسرع وقت خود را به نهاوند رساند و به تصریح منابع توانست شورش سالارالدوله را سرکوب نماید. بعد از فتح تهران در سال 1327 ه. ق توسط مجاهدین ، محمدعلی شاه که می خواست همانند گذشته با استبداد بر مردم حکومت کند از حکومت خلع و پسرش احمدشاه جانشین او گردید. سالارالدوله که مدتها در غرب کشور حمکرانی کرده بود با مردم کرد این منطقه آشنایی دیرینه داشت به همین خاطر به کردستان و کرمانشاه آمده و در آنجا شروع به جمع آوری نیرو و امکانات نمود. ایل کلهر در این زمان به واسطه کدورت بین حکمران کرمانشاه و داودخان کلهر و برخی مسائل دیگر، بر خلاف گذشته با سالارالدوله همراه شد و در شورش این زمان او که برای مدتی کشور را با مشکلاتی مواجه ساخت شرکت فعال داشت و داودخان به عنوان فرمانده ارشد اردوی سالارالدوله انتخاب گردید. در این درگیری ها محمدعلی شاه مخلوع از شظمال با قوای زیادی و سالارالدوله از غرب کشور، با 30 هزار نیرو دولت نوپای مشروطیت را هدف حملات خود قرار دادند باعث کشته شدن افرادی همچون یفرم خان ارمنی از سرداران مشروطه گردیدند. دامنه این شورش تا سال 1330 ه ق نیز کشیده شد. سرانجام محمدعلیشاه برای همیشه از ایران فرار کرد. سالارالدوله نیز بعد از کشته شدن داودخان کلهر در جنگ صحنه ، به سوی شمال ایران فرار نموده و از آنجا از کشور خارج شد.