نام پژوهشگر: محمد کاظم علمی
مریم قلاسی محمد کاظم علمی
هلیه بسیطه به معنای قضیه ای که محمول آن وجود است، یکی از مسائل فلسفی و چالشهای مهم در متافیزیک است. این نوشتار علاوه بر فراهم ساختن زمینه ی مطالعه تطبیقی آراء ملاصدرا و برخی فلاسفه غرب به بررسی و ارزیابی برخی مسائل فلسفه دین از جمله برهان وجود شناختی و برهان جهان شناختی می پردازد، و شامل پنج فصل به این شرح می باشد: فصل اول به مقدمه و کلیات اختصاص دارد. فصل دوم مسأله هلیه بسیطه را از دیدگاه ملاصدرا مورد بحث قرار می دهد. در فصل سوم آراء کانت، فرگه و راسل در مورد این مسئله مطرح می شود. در فصل چهارم ادله ملاصدرا و این فیلسوفان غربی به صورت مقایسه ای مورد توجه قرار می گیرد. فصل پنجم به بحث در مورد برهان وجود شناختی و برهان جهان شناختی اختصاص دارد وتأثیر نظریات این فیلسوفان در مورد هلیه بسیطه را دراین براهین مورد بحث و بررسی قرار داده است.
علیرضا عابدی سرآسیا محمد صادق علمی
کشف نیّت مولّف یا «قصدی گرایی» به همان میزان که از مهم ترین و پرسابقه ترین اهداف فهم است، پر مناقشه ترین و بحث انگیزترین نیز می باشد. اشکالات و ادلّه ای که علیه آن مطرح گشته بسیاری از نظریه پردازان را قانع کرده است تا قصدی گرایی را هدفی غیرممکن یا نامطلوب تلقّی کنند. در این نوشتار، که یک پژوهش توصیفی- انتقادی و با ابزار گردآوری اطّلاعات اَسنادی و کتابخانه ای است، با بررسی مبانی اثرگذار بر مسأله ی اهداف فهم، زمینه ی مناسبی برای پذیرش «تکثّر معنایی متن» و نظریه ی «شمول گرایی معنایی» از یک سو، و نیز طرح نظریه ی مورد قبول در اهداف فهم، یعنی: «قصدی گرایی شمولی» فراهم گشته است. از طرفی با مشخّص کردن اقسام قصد، انواع مختلف قصدی گرایی از یکدیگر متمایز گشته و تصویری از قصدی گرایی اصولیان نیز ارائه گردیده است. در ابتدا اقسام قصد، مورد بررسی قرار گرفته اند؛ از جمله: 1) قصد روان شناختی و قصد پدیدارشناختی؛ 2) قصد معنایی، قصد مقوله ای و قصد انگیزشی؛ 3) قصد واقعی و قصد فرضی؛ 4) قصد درونی و قصد بیرونی. همچنین، انواع مختلف قصدی گرایی، بدین شکل از یکدیگر متمایز گشته اند: (1) قصدی گرایی معنایی و قصدی گرایی تفسیری؛ (2) قصدی گرایی واقعی و قصدی گرایی فرضی(قصدی گرایی واقعی، شامل هر یک از (الف) افراطی یا (ب) معتدل؛ و قصدی گرایی فرضی، شامل هر یک از (الف) اصلی یا (ب) عصری)؛ (3) قصدی گرایی انحصاری و قصدی گرایی شمولی. در ادامه برخی از مهم ترین اهداف قابل تلفیق با قصدی گرایی مورد اشاره قرار گرفته اند. این اهداف عبارتند از: «کشف واقعیت هنری یا حقیقت درونی متن»؛ «کشف امکانات اصیل و اولیه»؛ «کشف معانی امروزین: معقول سازی، اسطوره زدایی، فهم عصری و تصاحب» و «ارزش افزایی و توجه به تمامی امکانات معنایی». همچنین دلایل و شواهد علیه قصدی گرایی، احصا و بررسی شده؛ تصوّرات نادرستی که در مورد آن وجود دارد، مشخّص و ابطال گشته؛ نظریه ی درست و مورد قبول در این زمینه مستدلاً بیان گردیده؛ و نهایتاً ویژگی ها و اقتضائات خاص متون شرعی در رابطه با اهداف فهم مورد توجّه قرار گرفته است.
حمزه عقدکی محمد کاظم علمی
مبحث شک و شکاکیت یکی از مسائل مهم و پایه ای معرفت شناسی در فلسفه به شمار می رود. پژوهش پیش رو بر آن است که به بررسی تطبیقی و تحلیلی شک در فلسفه استاد مطهری به عنوان نماینده فلسفه اسلامی و فلسفه لیوتار به عنوان نماینده نگاه پست مدرن بپردازد. فلسفه اسلامی با تکیه بر مفاهیمی همچون بداهت، علم حضوری، ادراک حقیقی، مبحث نفس الامر و... به بررسی این موضوع می پردازد. لیوتار که روش شناختی خود را بر پایه بازی های زبانی ویتکنشتاین قرار داده، پست مدرن را به عنوان بی اعتمادی به فراروایت ها قلمداد می کند. پست مدرن صورتی متمایل به شک گرایی است که مسلمات دیگر گفتمان ها را مورد تردید قرار می دهد.
امیرعلی ترقی اوغاز علی حقی
طبق تعریف، اولین و اساسی ترین پرسشی که یک نظریه سمانتیکی باید به آن پاسخ دهد،این است که عبارات موجود در زبان بر چه چیزی دلالت می کنند ؟ یک نظریه سمانتیکی می بایست ،محتوای سمانتیکی یک عبارت را ،به طور دقیق مشخص سازد ؟ وهمچنین توضیح دهد ،جمله های شامل آن عبارت ،بیانگر چه چیزی هستند ؟ در این پژوهش دو دیدگاه در باب سمانتیک عبارات مورد بررسی قرار می گیرد . در دیدگاه اول نظریه راسل در این مورد بررسی می شود که معتقداست اسم های خاص موجود در زبان طبیعی ،محتوای توصیفی دارند، و میان اسامی متعارف و منطقی تمایز قایل می شود و نحوه ی دلالت آنها را متفاوت می داند.و دردیدگاه دوم نظریه کواین مورد بررسی قرار می گیرد که کواین معنای عبارت را با محرِّکی که باعث برانگیختن گفتار می شود و یا با پاسخهایی که به نوبه خود بر می انگیزد به دست می دهد کواین معتقد است که واژه ها و جملات ،جدا از موقعیتی که در آن به کار می روند فاقد هرگونه معنای مشخصی هستند ،به عقیده کواین بهترین روش برای تعیین معنای واژه یا جمله ای خاص مشاهده انواع کاربردهای آن است. کواین در نظریه معنای خود می خواهد نشان دهد که هویتی به نام معنا وجود ندارد و مسئله معنا را به معناداری و هم معنایی احاله می کند.
حسین شوروزی محمد کاظم علمی
نیچه متفکری است که همه تمدن غرب را مورد انتقاد قرار می دهد و هیچ امر را استثنا نکرده است، عقل، دموکراسی، اخلاق و... با این همه یکی از موثرترین متفکران سده اخیر است. وی زبان وجود را زبان اراده معطوف به قدرت می داند والبته مراد او از قدرت آن نیست که در روانشناسی مطرح می شود، بلکه اراده و تفکر در او عین وجود و موجود است یعنی وجود با اراده تشخص پیدا می کند. این اراده مساوی با قدرت است و برای تثبیت و تحکیم خود اقدام به تاسیس ارزش ها می کند. اما یکی از مهم ترین مسائلی که در فلسفه نیچه مطرح می شود اومانیسم است، این اومانیسم در ابر انسان تحقق پیدا می کند. باید توجه داشته باشیم که اومانیسم در اندیشه ی نیچه به معنای خاصی مربوط می شود، در واقع اومانیسم نیچه با ارزش مداری پیوند تنگاتنگی دارد. دلیل اصلی مطرح شدن اومانیسم در اندیشه نیچه تاسیس ارزش ها می باشد و آن نیز به خاطر بحرانی است که انسان معاصر را فراگرفته است و آن بحران نیهیلیسم و به تعبیری بی معنایی است.
میثم کاظمی گرجی علی حقی
نیچه یکی از بزرگترین فیلسوفانی است که مهم ترین مسئله فلسفه را اخلاق می داند، به اعتقاد وی تاریخ فلسفه تاریخ ارزش ها بوده است. نیچه بیان می کند که در یونان باستان ارزش های دیونوسیوسی حاکم بودکه مطابق آن مردم به تمام ارزش های زندگی آری می گفتند و هیچ چیز را خوار نمی دانستند. (نیچه کتابی دارد بنام تراژدی در یونان باستان و او این عصر را عصر تراژدی می نامد.) اما با ظهور سقراط و شاگرد وی افلاطون ارزش های کلی به وجود آمد که فقط به دسته ای از ارزش ها اهمیت داده شد. یعنی ارزش هایی که مطابق جهان مثل، کلی و مطلق باشد. به اعتقاد نیچه با ظهور مسیح ارزش های سقراطی – مسیحی بوجود آمد که فقط ارزش های کلی و مابعدطبیعی ارزش های اصیل تلقی شد. نیچه بر آن است که در جهان معاصر، تاریخ فلسفه به جایی رسیده است که به انکار ارزش های خودش یعنی ارزش های کلی می پردازد و این موجب بروز نیهیلیسم شده است. وی بیان می کند در چنین حالتی تنها راه رهایی از نیهیلیسم این است که هر انسانی، خودش آفریینده ارزش های خودش باشد.
اویس استادی محمد کاظم علمی
آنچه در این رساله تحت عنوان سابجکتیویتی (معادل تحت اللفظی این واژه ذهنیت است که می توان مطابق دیدگاه خاص کرکگور از آن به انفسی بودن نیز تعبیر نمود.) مطرح می شود، دیدگاه خاص سورن کرکگور، متکلم، عارف و فیلسوف قرن نوزدهم دانمارکی است که پایه و اساس اندیش? او درباب حقیقت و ایمان را تشکیل می دهد. به گمان کرکگور حقیقت را به دو گون? عینی و ذهنی می توان به چنگ آورد. حقیقت عینی موکول به فرآیند تحقیق و پژوهش عقلی و تجربی قابل شناخت است، در حالی که آنچه وی حقیقت ذهنی می نامد حقیقتی اختصاصی است که شخص با درون پویی و شورمندی بیکران آن را فراچنگ می آورد. در فرآیند وصول به حقیقت ذهنی، فرد با تصورات و مفاهیم انتزاعی سر و کار ندارد که با درک و فهم صحیح آنها وارد ساحت حقیقت شود، بلکه چگونگی رابطه فرد با حقیقت است که اعتبار آن راتعیین می کند. در اینجا همچون حقیقت عینی سئوال این نیست که ذهن چه باوری دارد، بلکه مسئله بر سر چگونگی رابط? ذهن فرد با باور است. بر سر حقیقی بودن این رابطه و اینکه آیا فرد با شور بیکران و همه وجود دلسپرده و دلبسته آن باور است یا خیر. حقیقت ذهنی یا انفسی صرف عمل ادراک و فهم و تعقل نیست، بلکه نوعی کار و عمل مبتنی بر احساس و شورمندی فرد است. چنین حقیقتی حقیقت اصیل است که همانا ایمان و دین اصیل می باشد، چرا که دین امری انفسی است و مستلزم کشف و شهود، شورمندی و درون پویی. حقیقت نظریه ای علمی و فلسفی نیست که بتوان آن را در مدارس و دانشگاهها از اساتید و معلمین آموخت، بلکه حقیقت برای هر فرد عبارت از آن حالی است که فرد آن را با دل و جان پذیرفته و حاضر باشد در راه حفظ آن همه چیز خود، حتی جانش را فدا کند. این چنین حقیقتی از طریق ابزارها و شیوه های عینی دست یافتنی نیست، بلکه تنها درون پویی انفسی و شورمندی است که فرد را بدان رهنمون می سازد. چنین دیدگاهی درباب حقیقت و ذهنیت را با اتکا بر مقولاتی چون درون پویی و شورمندی و فضیلت حال بر قال، می توان در لابه لای عرفان اسلامی و متون نظم و نثر آن، به ویژه در اشعار و نوشته های جلال الدین رومی یافت. مولانا نیز با انتقاد از عقل گرایی فلسفی به عنوان بهترین شیوه ممکن در وصول به حقیقت، بر هستی و جان آدمی انگشت تأکید گذارده، و راه تقرب به حقیقت راستین را که در دین وعده داده شده است سیرباطنی آدمی از رهگذر طی مراحل گوناگون به منظور تعالی جان شیفته سالک و دست یابی به حقیقت می داند. از نظر مولوی صرف آگاهی یافتن از علوم ظاهری و احاطه بر آنها بدون آنکه ساحت وجودی فاعل شناسایی و داننده آن علوم را متحول ساخته و در نردبان تعالی به سوی عرصه الهی گامی فراتر برد، فایده ای و سودی در بر نخواهند داشت، چنین علومی صرفاً علومی تقلیدی و خارج از ساحت وجودی انسان هستند، خواه نجوم و هندسه باشد یا فقه و فلسفه. علم حقیقی چیزی است که تحت عنوان علم تحقیقی، علم ادیان و در نهایت علم محو از آن نام می برد. این علوم برخلاف علوم ظاهری که خصلتی فارغ اندیش و بی دغدغه دارند، باید توسط انسان طلب شوندو این سوز و اشتیاق درونی فاعل است که میزان بهره مندی او از حقیقت را تعیین می کند. پس دست یافتن به حقیقت مستلزم تحولی در ساحت وجودی انسان است که او را از غافل بی درد به هشیاری دردمند و طالبی شورمند مبدل می سازد. در این رساله ضمن توجه به تفاوتها و اختلافهای فرهنگی و زمینه ای میان این دو اندیشمند و عارف، تلاش می گردد وجوه مشترک دیدگاه آن دو باره ذهنیت و رابطه آن با مقولاتی چون حقیقت، ایمان، اخلاق به ویژه شناخت و رابط? با خداوند به دست آید.
مسلم قربانی دیزاوند علی حقی
اتمیسم منطقی, نظریه ای درباره ی رابطه زبان وجهان است, که از نظر هر دو ویتگنشتاین و راسل, ما می توانیم از طریق تحلیل به گزاره هایی دست یابیم که به واسطه ی آنها بتوانیم جهان را به طور کامل توصیف کنیم. این گزاره ها در ترکیب با یکدیگر, گزاره های مرکبی را می سازند که در نهایت, مشابه گزاره های روزمره ی ما خواهند بود. هر دو ی آنها, نظریه شان الزاماتی هستی شناختی دارد که بر اساس نظریه شان درباره ی معناداری, هستی موجودات خاصی را برای معرفت داشتن و همچنین معنا داشتن زبان, الزامی می دانند. ویتگنشتاین در این باره در مقابل راسل, با دقت ویژه ی خودش, این الزامات ر ا به کمترین حد خود رسانده است. رویکرد اتمیسم منطقی راسل, رویکردی معرفت شناسانه است, چرا که اولا اتمهای او, امور جزئی در داده های حسی ما هستند و دیگر اینکه اتمیسم منطقی او نظریه ای است که از جهات دیگر مسائل معرفت شناسی او را حل می کنند. در مقابل, رویکرد اتمیسم منطقی ویتگنشتاین معنا شناسانه است, چرا اتمهای او, بر اساس الزامی معنا شناختی باید وجود داشته باشند, چرا که رابطه ی زبان و جهان چنین ایجاب می کند که اعیانی وجود داشته باشند که به طور مستقیم و بی واسطه با نامهای زبان در ارتباط باشند و بنابراین آنها مسئله ای معنا شناختی را حل می کنند.
محمد سهیلی سید محمد مرتضوی
دریافت پیام قرآن و شناخت عمیق تر آن، دغدغه ی مستمردانشمندان و قرآن شناسان از زمان نزول قرآن بوده است. این امر درخصوص روایت های قرآنی که بخش قابل توجهی از این کتاب آسمانی را تشکیل می دهند، از اهمیت خاصی برخوردار است و در اعصار گذشته، همواره مورد عنایت قرآن پژوهان قرار داشته است. موضوع این رساله، بکارگیری نظریه روایت و به ویژه تحلیل ساختاری برای شناخت عمیق تر روایت های قرآنی، با رهیافتی میان رشته ای است. براین اساس، نخست، با رویکردی موضوع شناسانه، زیرساختی نظری برای طرح مباحث نظریه ی روایت در قرآن کریم فراهم شده و در ادامه و به موازات آن، با رویکردی مسئله محور، رویکرد قرآن کریم به نظریه روایت و بررسی اصالت این کتاب آسمانی از رهگذر این نظریه مورد توجه واقع شده است. هم چنین مبتنی بر رویکرد قرآن به نظریه ی روایت، برخی ویژگی های آن مانند گسترش معارف قرآنی و ظرفیت آن برای معانی گسترده و نیز کارکردهای مختلف روایت در قرآن مورد تبیین قرار گرفته است.
الهام نعمتی محمد کاظم علمی
برنامه فلسفه برای کودکان با هدف تقویت پردازش در کودک که شامل مهارت¬های فکری همچون قدرت تمیز، استدلال و قضاوت است، در عرصه تعلیم و تربیت شروع به فعالیت نمود. در دو دهه اخیر این برنامه در سرتاسر جهان مورد توجه قرار گرفت و امید است بتواند انقلابی نو در عرصه تعلیم و تربیت ایجاد نماید. هدف از نگارش این نوشتار، بررسی روش های فلسفی شامل، روش دیالکتیک سقراطی، روش تحلیل دکارتی و روش ترکیب اسپینوزایی برای فراگیری فلسفه برای کودکان است. برای تحقق این امر کنکاشی در مفهوم کودکی و معرفی بهترین تعریف از فلسفه متناسب با این برنامه شده است. در ادامه به تشریح محتوا و رویکردهای مختلف در این برنامه و معرفی رویکرد فلسفه در مقام فلسفیدن و اشراف به این موضوع که فلسفیدن و اندیشیدن در مورد هر پرسشی با یک روش فکری صورت می¬گیرد و نیز با آگاهی از تاکید لیپمن بر روش فلسفی، بر آن شدیم برخی روش های فلسفی را مورد مطالعه قرار دهیم.
حسین پارسا محمد کاظم علمی
مهم ترین هدف از بحث پیرامون علم، ایجاد توانمندی در تشخیص علم حقیقی از علم کاذب است. این گفتار به تحقیق در مورد تعریف علم، متعلق آن، انواع علم، شرایط تحقق علم و نسبت میان علم و عالم و معلوم در آثار ملاصدرا و لایب نیتز، و مقایسه نظرات دو فیلسوف پرداخته است. تاثیر ایمان به خداوند در طرح ریزی نظام فلسفی، اقتباس بسیاری از مفاهیم کلیدی از سایر نظام های فلسفی، مخالفت هر دو فیلسوف با نظریه لوح سفید، از جمله شباهت های مهم در نظام فلسفی آنان است. از طرف دیگر، رویکرد ملاصدرا به علم، فلسفی و پس از تحقق علم است. اما رویکرد لایب نیتز، منطقی و پیش از تحقق علم؛ که این خود گویای تفاوتی بنیادی در رویکرد دو فیلسوف به بحث علم است.
افسانه اتفاق محمد کاظم علمی
عباراتی در بیانات ملاصدرا وجود دارد که نفس محصول جسم است و بدن باعث ایجاد نفس است که این سخنان بحثی را متبادر به ذهن میکند که"آیا ملاصدرا نظری همچون نظر فیزیکالیست ها در مورد حل مشکل نفس-بدن دارد یا خیر؟از طرفی شباهت هایی میان این دو نظر (نظر ملاصدرا و برخی فیزیکالیست ها من جمله دوگانه انگاران خاصه ای)وجود دارد که باعث تقریب این نتیجه به ذهن میشود زیرا که فیزیکالیست ها نیز معتقدندروح از ماده تشکیل شده است و آنچیزیکه روح نامیده میشود همان فعالیت ها و خواص فیزیکی و شیمیایی است. علاوه براین جایگاه ملاصدرا در بین مکاتب فلسفه ذهن شناسایی میگردد.
شهاب شاکری محمد کاظم علمی
سالومون مایمون که یکی از ناقدان معاصر کانت بود، از بنیانگذاران ایدئالیسم نظری به شمار می رود. کانت معتقد بود که هیچ یک از ناقدانش به خوبی مایمون مسائل اصلی فلسفه نقادی را درک نکرده اند. نقد مایمون بر استنتاج استعلایی در نقد عقل محض مهمترین نقد او بر فلسفه کانت است. بنا بر نظر مایمون، مسئله اصلی استنتاج استعلایی (مسئله حق) -یعنی این مسئله که اطلاق مقولات محض فاهمه بر شهود بر چه اساسی قابل توجیه است؟ - بر اساس مقدمات کانتی حل شدنی نیست. از نظر او، از آنجا که این دو قوه شناخت (حساسیت و فاهمه) در فلسفه کانت از نظر کیفی کاملاً از یکدیگر جدا هستند، اطلاق مقولات بر شهود نمیتواند با ضرورت و کلیت همراه شود. مایمون برای غلبه بر دوگانه انگاری درونی فلسفه کانت از برخی از ایده های عقلگرایان استفاده می کند. او فاهمه متناهی را جزئی از فاهمه نامتناهی می داند که صورت و محتوای تجربه را ایجاد می کند. به این ترتیب، او تمایز کیفی میان دو قوه حساسیت و فاهمه را از میان بر می دارد. او برای حل کردن مسئله داده شدگی نظریه دیفرانسیلها و نظریه جدید زمان و مکان به مثابه صورتهای تفاوت را طرح می کند. به علاوه، او شیء فی نفسه به مثابه هستنده ای متعالی را رد می کند و شناخت شیء فی نفسه را شناخت کامل پدیدارها به شمار می آورد.