نام پژوهشگر: علیرضا داودیان
وهاب بیات علیرضا داودیان
چکیده فرسایش خاک و رسوب زایی امروزه به یکی از معضلات مهم زیست محیطی و آلودگی آب ها تبدیل شده است. بنابراین مدیریت خاک به منظور بهره برداری مطلوب و کاهش تخریب آن ضروری است. بررسی شدت تخریب خاک و اولویت بندی مناطق مستعد فرسایش گامی موثر برای ساماندهی حفاظت و بهره برداری از خاک می باشد. از آنجا که اندازه گیری مستقیم میزان فرسایش و رسوب مشکل، وقت گیر، پرهزینه و بعضاً غیر ممکن است، لذا استفاده از روش های تجربی برای برآورد فرسایش و رسوب لازم است. تحقیقات وسیع دانشمندان برای ارائه ی روش های تجربی برآورد فرسایش و رسوب در چند دهه اخیر در قالب مدل هایی به مجامع علمی ارائه شده است. مهمترین مشکل این مدل ها کاربرد محدود آنها است که برای استفاده، کارایی آنها در مناطق مختلف از جمله ایران باید آزمون شود. در این پژوهش به منظور بررسی کارایی مدل های تجربی epm و usle در برآورد فرسایش و رسوب حوزه ی آبخیز تنگ گزی (چهارمحال و بختیاری) مطالعه ای در سطح 832 کیلومتر مربع انجام شده است. مطالعات پایه مانند فیزیوگرافی، هوا و اقلیم، هیدرولوژی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، خاکشناسی و فرسایش و رسوب به صورت واحد های همگن در حوضه تنگ گزی انجام شد. عوامل مورد نیاز مدل های epm و usle بر اساس این مطالعات و با بکارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی ilwis برای حوضه تنگ گزی محاسبه شدند. در ابتدا لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از مدل ها تهیه و ژئورفرنس شده، سپس با عملیات میدانی و نمره دهی عوامل، تلفیق لایه ها صورت گرفته و نقشه ی فرسایش حوضه تهیه شده است. نتایج نشان می دهد که مقدار رسوب برآوردی توسط مدل epm 6/4 تن در هکتار در سال و مقدار برآوردی مدل usle، 3/7 تن در هکتار در سال می باشد. این در حالی است که رسوب متوسط سالانه مشاهده ای برابر با 4/4 تن در هکتار در سال می باشد. نقشه ی شدت فرسایش برای حوضه ی مورد نظر بر اساس مدل های epm و usle در پنج طبقه کلاس بندی شده است. بازدید میدانی و مقایسه ی نقشه ها در مشخص کردن نقاط حساس به فرسایش بیانگر این است که نقشه ی مدل usle قابل اطمینان تر و دقیق تر از نقشه ی مدلepm می باشد. نتایج نشان می دهد که برآورد وزنی مقدار رسوب با مدل epm در مقایسه با مدل usle به مقدار مشاهده ای نزدیکتر است که بیانگر برتری مدل epm نسبت به مدل usle در برآورد فرسایش و رسوب است.
زهرا رسایی جواد گیوی
چکیده خاک های گچی از اهمیت و گسترش زیادی در بعضی از خاک های مناطق خشک و نیمه خشک برخوردار می باشند. مقدار گچ موجود در خاک ها، متأثر از اقلیم، توپوگرافی و سنگ مادر، از خیلی کم تا حدوداً صد درصد متغیر می باشد. با توجه به این که هیچ گونه گزارش خاک شناسی درباره خاک های گچی منطقه مورد مطالعه وجود نداشت، پیگیری چگونگی تشکیل این خاک ها، به عنوان هدف مطالعه حاضر انتخاب گردید. اراضی گچی در شمال شهرستان سامان استان چهارمحال و بختیاری از گسترش زیادی برخوردار است. بارندگی در این اراضی، حدود 325 میلی متر است. 15 پروفیل خاک در امتداد سه ترانسکت غربی- شرقی موازی حفر، مطالعه و نمونه برداری گردید. نمونه های خاک تحت آزمایشات فیزیکی، شیمیایی، مینرالوژیکی و میکروسکوپی قرار گرفتند. رخساره های مارن و سنگ آهک ماسه ای گچ دار میوسن- پلیوسن و توف گچ دار ژوراسیک در منطقه مطالعاتی، رسوبات تبخیری دریاچه های بسته کم عمق اند که سنگ مادر خاک های پای کوهی را تشکیل می دهند. در این خاک ها، با توجه به اینکه تقریباٌ تمام کانی های موجود در سنگ، در خاک هم دیده می شوند، می توان نتیجه گرفت که خاک از سنگ بستر زیر به وجود آمده است. در خاک هائی که از سنگ مادر توف به وجود آمده اند، بخشی از سنگ بستر به خاطر وجود کلریت در آن سبز رنگ بوده و آهن موجود در کلریت و احتمالاٌ بیوتیت، در اثر تخریب، از کانی ها خارج و اکسید شده و به صورت یک ورقه نازک سطح ذرات خاک را پوشش داده و بدین ترتیب، هیوی رنگ این خاک ها7.5yr است. در خاک هائی که از سنگ مادر مارن گچی به وجود آمده اند، این هیو 10yr است. سنگ توف گچ دار ژوراسیک دارای رگه های کلسیت و گچ است. به هنگام تشکیل خاک از این سنگ، گچ این رگه ها در خاک آزاد می شود. مقدار کربنات کلسیم و گچ خاک هائی که از سنگ مادر توف به وجود آمده اند، نسبت به خاک هائی که از سنگ مادر مارن گچی به وجود آمده اند، کمتر است. با توجه به ارتفاع بیشتر خاک های پای کوهی نسبت به خاک های پائین تر دشت آبرفتی دامنه ای و نظر به شیب اصلی این اراضی که شمالی- جنوبی است، گچی که در خاک های پای کوهی آزاد می شود، یا به صورت ذرات معلق و یا به شکل یون های کلسیم و سولفات به طرف قسمت های پائین دست دشت آبرفتی دامنه ای توسط روان آب، حرکت و وارد خاک های آبرفتی آن دشت می شود. در نمونه های خاک، کانی های کلریت و میکا توارثی هستند. کانی های گروه اسمکتیت، هم از تخریب کانی های میکا و کلریت در خاک به وجود آمده و هم از سنگ مادر به ارث رسیده اند. کانی کائولینایت علاوه بر به ارث رسیدن از سنگ مادر، از تخریب کانی های گروه اسمکتیت نیز به وجود آمده است. کانی فیبری پالی گورسکایت در خاک نسبت به سنگ بیشتر دیده می شود. با افزایش مقدار گچ و کلسیت و نسبت mg/ca در خاک، مقدار این کانی نیز افزایش می یابد. در این تحقیق، بررسی ها نشان داد که هر یک از دو سیستم تاکسونومی خاک و wrb، برای طبقه بندی خاک های گچی منطقه مورد مطالعه نقاط ضعفی دارند. این نقاط ضعف مورد اشاره قرار گرفت و به منظور بهتر طبقه بندی نمودن این خاک ها پیشنهاداتی ارائه گردید. واژه های کلیدی: توف گچ دار، مارن گچی، خاک های گچی، مناطق نیمه خشک، کانی های خاک، میکرومورفولوژی خاک، طبقه بندی خاک.
عباس بابااحمدی محمد محجل
سنگ های دگرگونی چادگان (شمال شهرکرد) شامل سنگ های دگرگونی درجه بالا سنگ های دگرگونی درجه پایین و سنگ های با درجه دگرگونی بسیار پایین می باشند. مطالعه ساختارها در این سنگ ها دو نسل دگرشکلی شکل پذیر را نشان می دهند. نسل اول شامل چین ها و برگوارگی هایی است که به ندرت در منطقه مشاهده می شوند در صورتی که دگرشکلی نسل دوم شامل چین ها و برگوارگی هایی است که دگرشکلی غالب منطقه را تشکیل می دهند ساختارهای میلونیتی عمدتا در سنگ های دگرگونی فشار بالا مشاهده می شوند. مطالعه نشانگرهای راست بر برگوارگی های میلونیتی و خطواره های کششی وجود یک پهنه برشی راستا لغز راست بر را نشان می دهد. با توجه به دگرشکلی های مشاهده شده در منطقه شاهد پدیده تفکیک کرنش در یک پهنه ترا فشارش هستیم به این صورت که در سنگهای دگرگونی درجه بالا مولفه راستا لغزی غالب مشاهده می شود در صورتی که در سنگ های دگرگونی درجه پایین مولفه فشارشی غالب مشاهده می شود. سنگ های دگرگونی پهنه سنندج سیرجان توسط سیستم های گسلی در یک پهنه ترافشارشی تحت تاثیر قرار گرفته اند. این سیستم گسلی حاصل برخورد مورب صفحه عربی به اوراسیا طی 10 میلیون سال اخیر می باشد. از مطالعه تصاویر ماهواره ای irs-ic pan و etm+ حاصل از پردازش های همچون pca تابع معکوس و توابع فیلتری و داده ای صحرایی پنج سیستم گسلی تشخیص داده شدند. گسل های اصلی دارای آزیموت 124 بوده و دارای مولفه راندگی و راستالغز راست بر می باشند و توسط گسل های همسو و ناهمسو تحت تاثیر قرار گرفته اند. علاوه بر گسل هی همسو و ناهمسو گسل های نرمال با روند شمالی - جنوبی و زاویه زیاد نسبت به گسل های اصلی و همچنین گسل های راندگی با روند شرقی - غربی و زاویه کم نسبت به گسل ها اصلی در منطقه حصور دارند. با چرخش بیشتر پهنه ترافشارشی راست بر گسل های ریدل در جهت عقربه های ساعت چرخیده اند این مساله در گسل های همسو و ناهمسو مشاهده می شود.
سیده فاطمه حسینی هفشجانی ناهید شبانیان
امروزه در اکثر مناطق جهان آب زیرزمینی از اهمیت بسیار بالایی جهت تأمین آب شیرین برخوردار است. مهم ترین مشکلی که آب های زیرزمینی را تهدید می کند، آلوده شدن آن ها است، بنابراین حفظ منابع آبی از خطر آلودگی مسئله مهمی است. یکی از منابع مهم تأمین آب جهت شرب، صنعت و کشاورزی چشمه ها هستند. هدف از انجام این پروژه ارزیابی کیفیت آب چشمه های دشت زرین، دره نمک، غلام آباد، چشمه زنه، گرداب بن، گوگردی، سندگان، سیله، باغ بهزاد و سیاسرد برای مصارف مختلف و تعیین اثر سازندهای زمین شناسی بر روی کیفیت آب این چشمه ها است. بدین منظور ویژگی های کیفی آب شامل مولفه های کلسیم(ca2+)، منیزیم (mg2+)، سدیم (na+)، پتاسیم (k+)، کلر (cl-)، بی کربنات (hco3-) و سولفات (so42-)، ec (هدایت الکتریکی)، tds (کل جامدات محلول) و ph (اسیدیته آب) اندازه گیری و شاخص های سختی کل (th)، قلیائیت کل (ta)، نسبت جذب سدیم (sar) و درصد سدیم (%na) محاسبه شدند. همچنین عناصر کمیاب از قبیل نقره (ag)، آرسنیک (as)، کادمیوم (cd)، کبالت (co)، آنتیموان (sb)، قلع (sn)، تالیوم (ti)، وانادیوم (v)، آلومینیوم (al)، بر (b)، باریم (ba)، بریلیم (be)، کروم (cr)، مس (cu)، آهن (fe)، جیوه (hg)، لیتیم (li)، منگنز (mn)، مولیبدن (mo)، نیکل (ni)، سرب (pb)، سلنیوم (se)، سیلیس (si)، استرانسیم (sr) و روی (zn) آنالیز شدند. در بررسی تغییرات زمانی کیفیت آب چشمه های سیله، سندگان، سیاسرد و چشمه زنه از آمار و اطلاعات موجود استفاده شد و شاخص های lsi (لانژلیه) و rsi (رایزنر) محاسبه شدند. نمونه های آب چشمه های سیله، سندگان، سیاسرد و چشمه زنه از نظر عناصر اصلی و شاخص های ph، ec و tds در دوره زمانی 1381- 1388 در محدوده مجاز استاندارد who و ایران برای شرب مطلوب هستند. نمونه های آب بر اساس میانگین lsi در چشمه سیله، چشمه زنه و چشمه سیاسرد دارای پتانسیل خورندگی زیاد و در چشمه سندگان دارای پتانسیل خورندگی کم می باشند. بر اساس میانگین rsi همه ی چشمه ها دارای پتانسیل خورندگی زیاد هستند. چشمه های دره نمک، گوگردی و باغ بهزاد در بین چشمه های مورد مطالعه بیشترین میزان th، ec و tds را دارند و این مسئله به دلیل وجود ساختارها و سازندهای زمین شناسی متفاوت در محدوده های مورد مطالعه است. چشمه های دشت زرین، غلام آباد، چشمه زنه، گرداب بن، سندگان، سیله و سیاسرد در سازندهای کربناته و چشمه های دره نمک، باغ بهزاد و گوگردی در سازندهای تبخیری قرار دارند. انحلال کانی های کربناته و تبخیری در مقایسه با سایر کانی ها نقش تعیین کننده تری در شیمی آب چشمه ها دارند. آنالیز نمونه های آب نشان داد که تمرکز بالای فلزات کمیاب در منابع آب به استثنای چند مورد مشاهده نمی شود. عدم تمرکز بالای عناصر مورد آنالیز در نمونه های آب، نشان دهنده انحلال کم کانی ها در محدوده مورد مطالعه است. انحلال پذیری اندک کانی ها را می توان به خاصیت قلیایی نسبتاً بالای آب های زیرزمینی و به سرعت بالای جریان آّب، نسبت داد. طبق نمودارهای شولر و ویلکوکس کیفیت آب چشمه های مورد مطالعه به جز چشمه های دره نمک، گوگردی و باغ بهزاد برای شرب و آبیاری مناسب هستند.
نسترن اسماعیل پورفرد جواد گیوی
در اثر معدنکاری بخش قابل توجهی از کانی های حاوی فلزات سنگین به صورت غبار در هوا پراکنده می شود و آلودگی هایی را در هوا، آب و خاک های اطراف ایجاد می کند. روان آب هم ممکن است با حرکت از کوه به طرف دشت، فلزات آلاینده را از معدن به خاک انتقال دهد. یکی از روش های کنترل آلودگی، استفاده از کانی های جاذب است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر سرب، روی و کادمیم سنگ معدن بر میزان آلودگی خاک، آب، گیاه و غبار، مقایسه اثر کانی های جاذب بر کاهش انتقال این فلزات به بافت های گیاه آفتاب گردان و چگونگی تشکیل و طبقه بندی خاک های آلوده به فلزات سنگین انجام شده است. معدن سرب و روی گوشفیل در 3 کیلومتری جنوب غربی سپاهان شهر اصفهان واقع شده است. پروفیل های خاک به فواصل 500 متر در امتداد سه ترانسکت موازی از ابتدای شهرک سپاهان شهر تا نزدیکی معدن گوشفیل حفر، مطالعه و نمونه برداری از تمام لایه های آن ها صورت گرفت. از سنگ معدن، آب چاه، گیاه و غبار نیز نمونه برداری انجام شد. غلظت کل سرب، روی و کادمیم در نمونه ها اندازه گیری گردید. خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکی، شیمیائی و کانی شناسی خاک مورد مطالعه قرار گرفت. کانی های موجود در سنگ و در بعضی از خاک ها، از جمله کانی های حاوی سرب و روی، توسط دستگاه پراش پرتو ایکس مورد شناسائی قرار گرفتند. جهت شناسایی نوع سنگ و نوع کانی های سولفیدی حاوی فلزات سنگین در نمونه های سنگ و خاک، مقطع نازک این نمونه ها با میکروسکوپ پلاریزان مورد مطالعه قرار گرفت. برای منشایابی خاک ها و غبار آلوده، از آنالیز ایزوتوپ های سرب و روش رسم نمودارهای عنکبوتی استفاده شد. خاک ها، طبق دو سامانه تاکسونومی خاک در سطح فاز سری و wrb در سطح دوم، طبقه بندی و نقاط قوت و ضعف هر سامانه در نشان دادن آلودگی خاکها مورد بحث قرار گرفت. پنج تیمار خاک غیر آلوده، خاک آلوده و خاک های آلوده مخلوط با کانی های بنتونیت، زئولیت و سپیولیت تهیه و مقدار فلزات سنگین در گیاه آفتاب گردان کشت شده در این خاک ها، اندازه گیری شد. در فاصله 2 کیلومتری از معدن گوشفیل، خاک به روی و سرب آلوده است. فلزات روی، کادمیم و سرب به شکل کانی های اسفالریت و گالن در ماسه سنگ دولومیتی و شیل معدن گوشفیل و در خاک دیده می شوند. غلظت سرب و کادمیم در آبهای منطقه بیشتر از حداکثر مقدار مجاز ارائه شده توسط سازمان سلامت جهانی (who) است. در تمامی درختان و در یونجه، غلظت کادمیم و در زیتون، مقدار سرب بیش از حد مجاز خوراکی می باشد. خاک های آلوده دشت آبرفتی دامنه ای در پای کوه های غربی منطقه مورد مطالعه در آبرفت هائی تشکیل شده اند که این آبرفت ها از کوه های غربی، محل معادن سرب و روی، سرچشمه گرفته اند. منشأ گرد و غبار موجود در منطقه نیز معدن گوشفیل و خاک های آلوده اطراف آن است. کانی سپیولیت به علت دارابودن کمترین مقدار cec وابسته به ph و بیشترین مقدار روی، سبب جذب بیشترین مقدار روی و کادمیم توسط گیاه آفتابگردان شد. کانی زئولیت بیشترین جذب را برای فلزات روی و کادمیم در سطح خود نشان داد. کانی بنتونیت موثرترین کانی در کاهش جذب سرب توسط آفتاب گردان تشخیص داده شد. جذب فلزات مورد مطالعه روی سطوح کانی های جاذب و توسط آفتابگردان، به علت نا محلول شدن ترکیبات این فلزات در خاک های مورد مطالعه، قابل توجه نبود. جذب روی بر خلاف سرب و کادمیم، در اندام هوایی گیاه بیشتر از ریشه است. در خاک های آلوده، در بخش رس، کانی های کلریت، میکا و کانی های جاذب پالیگورسکیت و کانی های گروه های ورمیکولیت و اسمکتیت پدوژنیک وجود دارند. در طبقه بندی خاک، بر اساس سامانه تاکسونومی، وجود کانی های گالن و اسفالریت در خاک، در سطح سری مطرح شد. با وجودیکه بعضی از خاک های مورد مطالعه به فلزات سرب و روی آلوده اند، ولی این خاک ها طبق سامانه wrb در گروه خاک technosols قرار نمی گیرند و یا حتی پیشوند technic برای آن ها نمی توان بکار برد. در این سامانه، از پسوند toxic هم نمی توان در طبقه بندی خاک های آلوده مورد مطالعه استفاده کرد، زیرا این پسوند برای گروه های histosols، technosols و gleysols بکار می رود و خاک های آلوده مورد مطالعه جزو این گروه ها نیستند. در این ارتباط، پیشنهاد می شود تا پسوند مذکور حداقل برای بعضی دیگر از گروه های خاک نیز بکار رود.
رضا زارعی حبیب الله بیگی هرچگانی
آلودگی خاک و تجمع فلزات آلاینده در محصولات کشاورزی یکی از مهم ترین مسایل زیست محیطی است که زندگی گیاهان، حیوانات و انسان را تهدید می نماید. هدف از این پژوهش ارزیابی و تهیه نقشه های توزیع عناصر ریزمغذی (روی، مس، منگنز، آهن، مولیبدن و بر)، برخی از آلاینده های عنصری (کادمیم، نیکل، سرب، جیوه و آرسنیک)، ارزیابی شاخص های موجود و همچنین توسعه یک یا چند شاخص برای بیان کیفیت خاک از لحاظ غلظت عناصر سمی و عناصر ریز مغذی در بخشی از دشت خان میرزا، واقع در استان چهارمحال و بختیاری است. بعد از تحقیقات میدانی 70 نمونه مرکب از خاک سطحی در عمق 20-0 سانتی-متری تهیه و موقعیت جغرافیایی نمونه ها به کمک gps ثبت گردید. برای تعیین غلظت کل و غلظت قابل جذب عناصر به ترتیب از روش هضم در اسیدنیتریک و dtpa 005/0 نرمال استفاده شدو غلظت عصاره ها توسط دستگاه جذب اتمی قرائت شدند. آنالیز داده ها توسط نرم افزار statisca صورت گرفت و بر اساس me و rmse بهترین روش پهنه بندی انتخاب و نقشه ها در محیط نرم افزار gisتهیه شدند. نتایج نشان داد که، غلظت قابل جذب و کل عناصر ریزمغذی در محدوده کفایت بود. غلظت قابل جذب عناصر آلاینده نیکل و کروم قابل تشخیص با دستگاه جذب اتمی نبود و غلظت قابل جذب سرب نیز کمتر از حدبحرانی بدست آمد که محدودیتی از لحاظ کشاورزی در این منطقه نداشت. غلظت کل و قابل جذب عناصر آلاینده آرسنیک و جیوه و همچنین غلظت کل و قابل جذب عناصر ریزمغذی مولیبدن و بر نیز در حد تشخیص دستگاه نبود. غلظت کل عناصر آلاینده (سرب، نیکل و کروم) بیشتر از حد بحرانی بدست آمد بنابراین امکان آلوده شدن لایه سطحی خاک به این عناصر در طی سال های آینده وجود دارد. با استفاده از نقشه-های پراکنش عناصر شاخص آلودگی خاک (hpi) برای غلظت قابل جذب و غلظت کل عناصر در منطقه تهیه گردید. با توجه به نتایج شاخص آلودگی غلظت قابل جذب عناصر، منطقه از نظر آلودگی به سه کلاس (آلودگی خیلی کم، کم و متوسط) تقسیم بندی شد که مناطق با آلودگی متوسط با مساحت خیلی کمی در قسمت های شرق منطقه مشاهده شدند. بر اساس شاخص آلودگی غلظت کل عناصر، منطقه از نظر آلودگی به چهار کلاس (خیلی کم، کم، متوسط و زیاد)تقسیم بندی شد که مناطق آلوده با مساحت خیلی کمی در قسمت شرق منطقه مشاهده شدند. در این مناطق شاخص آلودگی از حد مجاز آن (100) بیشتر و در بعضی نقاط حتی به 120 هم رسید که می تواند به دلیل تمرکز مناطق مسکونی و ورود فاضلاب خانگی به این قسمت از دشت باشد. نتایج بدست آمده از شاخص کیفیت خاک (soqi) حاکی از آلودگی زیاد در این منطقه بود ولی نتایج حاصل از ایـن روش با نتایـج حاصل از روش های زمین آماری و شاخص hpi مطابقت نداشت. بنابراین به نظر می رسد که این شاخص برای تعیین کیفیت خاک این منطقه مناسب نمی باشد. کلمات کلیدی: آلودگی خاک، پهنه بندی، شاخص کیفیت خاک
زینب سخایی ناهید شبانیان
توده¬های نفوذی سرکوبه در 16 تا 18 کیلومتری شمال شهرستان خمین و در زون سنندج - سیرجان واقع شده¬اند. بر اساس میزان sio2 از 71/45 تا 91/50 درصد وزنی، این توده¬ها ترکیب بازیکی از خود نشان می¬دهند. توده¬های نفوذی مورد مطالعه در شیل و آهک¬های کرتاسه نفوذ کرده¬اند و سن پس از کرتاسه پسین را به خود اختصاص داده¬اند. کانی¬های اصلی تشکیل¬دهنده این توده¬ها پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و اپاک می¬باشند. ترکیب پلاژیوکلازها محدوده آلبیت، و ترکیب کلینوپیروکسن¬ها محدوده دیوپسیدی را نشان می¬دهند. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی ماهیت این گابروها آلکالن بوده و موقعیت تکتونیکی بر اساس مطالعه ژئوشیمی عناصر اصلی و کمیاب درون صفحه¬ای می¬باشد. نمودارهای عنکبوتی نرمالایز شده به کندریت و گوشته اولیه غنی¬شدگی از lreeها و lileها و همچنین غنی-شدگی از عناصر nb و ti و تهی¬شدگی از hreeها و hfseها را نشان داده، eu دارای آنومالی مثبت می¬باشد. مطالعات ژئوترموبارومتری کلینوپیروکسن نشانگر میانگین فشار کمتر از 2 کیلوبار و دمای 550 تا 700 درجه سانتی-گراد را برای این توده¬های نفوذی در زمان جایگیری می¬باشد. منشا این گابروها احتمالا یک منشا آستنوسفری بدون آلایش با مواد پوسته قاره¬ای بوده است این گابروها از ذوب درجه نسبتا پایین یک لرزولیت گارنت- اسپینل¬دار به وجود آمده¬اند.
مرضیه جابری ناهید شبانیان
منطقه مورد مطالعه از ده کیلومتری جنوب غرب شهر رضوانشهر از توابع شهرستان تیران و کرون آغاز و در راستای جاده تیران – سامان تا انتهای روستای محمدآباد ادامه می¬یابد. از دیدگاه زمین ساختی این منطقه در ایالت فلززایی سنندج – سیرجان قرار دارد و دارای تنوع سنگ شناسی با درجات متفاوت دگرگونی می¬باشد.هدف از این پژوهش بررسی ژنز اندیس¬های آهن شمال سامان است که در میزبان آهکی و دگرگونی حادث شده¬اند.همچنین تعیین ارتباط آنها با یکدیگر و تعمیم نتایج به مناطق مشابه می¬باشد. براساس مطالعات صحرایی و پتروگرافی واحدهای سنگی منطقه عبارتند از : واحدهای آهکی واجد رگچه های آهن، واحدهای آهکی فاقد کانه سازی آهن(در این سنگها آهن بصورت پرشدگی و اکسید در مقاطع میکروسکپی مشاهده می شود)، آمفیبولیت، سینیت، مرمر، متادلریت، شیست و کانسنگ آهن. توده آذرین منطقه، یک توده سینیتی فوق اشباع از سیلیس، با ماهیت کالک آلکالن و متاآلومینوس است.این سنگ ها تحت تاثیر حرکات تکتونیکی، دگرگونی خفیفی را متحمل شده اند.بیوتیت¬های موجود در این سنگ¬ها تبلور مجدد پیدا کرده¬اند. بر حسب مطالعات ژئوترمومتری دمای تبلور مجدد این بیوتیت ها 406 درجه سانتی گراد محاسبه شد. کانه اصلی در سنگ میزبان رسوبی، هماتیت و در سنگ میزبان دگرگونی مگنتیت می¬باشد. براساس دیاگرام وانادیوم در مقابل تیتانیوم، نمونه های آهن با میزبان سنگ رسوبی در محدوده کانسارهای آتشفشانی – رسوبی و نمونه های آهن با میزبان سنگ های دگرگونی منطقه قلعه عرب در محدوده کانسارهای رسوبی قرار گرفته¬اند.
سحر کولیوند ناهید شبانیان
منطقه مورد مطالعه در شمال شرق ازنا، در بخش غربی پهنه سنندج – سیرجان در غرب ایران واقع شده است. مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی نشان می¬دهد که این منطقه یک زون برشی شکل پذیر بوده که حوادث ماگمایی، دگرگونی، تکتونیک و دگرشکلی را پشت سر گذاشته و در خود ثبت نموده است. در این منطقه سنگ¬های متابازیت به طور گسترده¬ای برونزد دارند که عمدتاً مشتمل بر شیست سبز و آمفیبولیت می¬باشند. بررسی شیمی سنگ کل، یک ترکیب بازالتی تا آندزیت بازالتی را برای این متابازیت¬ها نشان می¬دهد. بر این اساس تحقیقات ژئوشیمیایی نشان می¬دهد که پروتولیت این متابازیت ها سنگ¬های بازالتی از نوع مورب هستند. که در محیط پشته¬های میان اقیانوسی تشکیل شده¬اند و سپس در خلال فرآیندهای کوهزایی در جایگاه تکتونیکی فعلی جایگزین شده¬اند. داده¬های پتروگرافی، مینرال شیمی و محاسبات ژئوترموبارومتری نشان می¬دهد که این سنگ¬های بازیک با سرشت بازالت های پشته¬های میان اقیانوسی به همراه سنگ¬های همیافت خود متحمل دو فاز دگرگونی شده¬اند که یک فاز دگرگونی، فاز فشار بالاست و دیگری فاز دگرگونی فشار متوسط و حرارت متوسط تا بالاست. ترکیب کانی شناسی متابازیت¬های حاصله عمدتاً شامل بلورهای آمفیبول (منیزیو هورنبلند و چرماکیت) همراه با پلاژیوکلاز، زوئزیت، کوارتز، روتیل و کانی های اوپاک هستند که کانی¬های اصلییک مرحله دگرگونی درجه بالا در محدوده رخساره آمفیبولیت هستند. از طرف دیگر بلورهای آمفیبول به همراه آلبیت های نئوفرم، کلریت، بیوتیت، اپیدوت و کلینوزوئزیت مربوط به یک مرحله سیر قهقرایی در محدوده رخساره شیست سبز هستند که پس از مرحله اول دگرگونی رخساره آمفیبولیت درجه بالا بر سنگ¬های متابازیت منطقه اثر کرده است.
محمد عطا میرسلیمانی مهدی پژوهش
آب مهمترین منبع طبیعی در جهان است که حیات و تداوم زندگی بدون وجود آن امکان¬پذیر نمی¬باشد. آب هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی مورد توجه است. امروزه در اکثر مناطق جهان آب زیرزمینی از اهمیت بالایی جهت تامین آب شیرین برخوردار است. مهمترین مشکلی که آب¬های زیرزمینی را تهدید می¬کند، آلوده شدن آن¬ها است، بطوریکه 80 درصد کل بیماری¬ها در کشورهای درحال توسعه دارای منشأ آب ناسالم¬اند، بنابراین حفظ منابع آبی از خطر آلودگی بسیار حائز اهمیت می¬باشد. هدف از انجام این پروژه ارزیابی کیفیت منابع آب منطقه شمال¬غرب شهرستان اقلید برای مصارف مختلف و تعیین اثر فعالیت¬های معدنی بر روی کیفیت آب این منابع است. در این پژوهش به منظور تعیین کیفیت آب؛ چاه¬های آب شرب فسارود، قنوات حسینک، مهرابگی، قزقونک، قناتک، چشمه معدن و قورماس¬بیگی ویژگی¬های کیفی آب شامل مولفه¬های کلسیم (ca2+)، سدیم (na+)، منیزیم (mg2+)، پتاسیم (k+)، کلر (cl-)، سولفات (so42-)، بی¬کربنات (hco3-)، هدایت الکتریکی(ec)، کل جامدات محلول (tds)، اسیدیته آب (ph) اندازه¬گیری و شاخص¬های سختی کل (th)، قلیائیت کل (ta)، نسبت جذب سدیم (sar) و درصد سدیم (% na) محاسبه شدند. همچنین عناصر کمیاب از قبیل نقره (ag)، آرسنیک (as)، کادمیوم (cd)، کبالت (co)، آنتیموان (sb)، قلع (sn)، تالیوم (ti)، وانادیوم (v)، آلومینیوم (al)، بر (b)، باریم (ba)، بریلیم (be)، کروم (cr)، مس (cu)، آهن (fe)، جیوه (hg)، لیتیم (li)، منگنز (mn)، مولیبدن (mo)، نیکل (ni)، سرب (pb)، سلنیوم (se)، سیلیس (si)، استرانسیم (sr) و روی (zn) با استفاده از دستگاه icp آنالیز شدند. در بررسی تغییرات زمانی کیفیت آب چاه¬های فسارود از آمار و اطلاعات موجود استفاده شد و شاخص¬های lsi (لانژلیه) و rsi (رایزنر) محاسبه شدند. نمونه¬های آب چاه¬های شماره 1، 2، 3 و 4 فسارود از نظر عناصر اصلی و شاخص¬های ph، ec و tds در دوره زمانی 1387-1392 در محدوده مجاز استاندارد who و ایران برای شرب مطلوب هستند. نمونه¬های آب بر اساس میانگین lsi و rsi دارای پتانسیل رسوبگذاری کم می¬باشند. چشمه معدن در بین منابع آب مورد مطالعه بیشترین میزان th، ec و tds را دارد و این مسئله به دلیل نزدیکی این چشمه به معدن کبالت تیدر است. منابع آب مورد مطالعه بر روی سازند¬های کربناته و آهکی قرار دارند. انحلال کانی¬های کربناته و آهکی در مقایسه با سایر کانی¬ها نقش تعیین¬کننده¬تری در شیمی آب منابع آب مورد مطالعه دارند. آنالیزنمونه¬های آب نشان داد که تمرکز بالای فلزات کمیاب در منابع آب به استثنای چشمه معدن مشاهده نمی¬شود. این موضوع بیانگر انحلال کم کانی¬ها و عدم تاثیر گسترده معدن کبالت در محدوده مورد مطالعه است. طبق نمودارهای شولر و ویلکوکس کیفیت منابع آب مورد مطالعه به جز چشمه معدن برای شرب و آبیاری مناسب می¬باشند.