نام پژوهشگر: سید جواد میر نجفی زاده
مهناز داودی سید جواد میر نجفی زاده
چکیده هدف: یکی از مدل های آزمایشگاهی صرع لوب گیجگاهی، کیندلینگ شیمیایی توسط پنتیلن تترازول (ptz) می باشد. مطالعات الکتروفیزیولوژیک قبلی آزمایشگاه ما نشان داد که در مدل تعدیل-یافته کیندلینگ شیمیایی چهار تزریق اولیه ptz باعث به راه افتادن یک سری وقایع داخل سلولی می شود که با گذشت یک دوره زمان ضروری، زمینه بروز صرع را فراهم می کند و تزریق سه دوز زیر آستانه ای در این هنگام باعث ایجاد صرع کیندلینگ کامل خواهد شد. در مطالعه حاضر، به منظور تکمیل بررسی قبلی، مقایسه برخی از شاخص های مولکولی روند اکتساب کیندلینگ شیمیایی، همچون تغییرات بیان ژن های زیرواحد 2? گیرنده gabaa، nr2a گیرنده nmda، گیرنده a1 ، ?- camk?? وgap-43 در ناحیه هیپوکمپ در دو مدل مرسوم و تعدیل یافته کیندلینگ شیمیایی انجام گرفت. مواد و روش ها: در این تحقیق از موش صحرایی نر نژاد wistar به وزن260 تا270 گرم استفاده گردید. برای انجام مدل مرسوم کیندلینگ شیمیایی دوز زیرآستانه ای ptz ( mg/kg5/37) هر 48 ساعت یک بار به صورت داخل صفاقی تزریق گردید تا حیوانات به طور کامل کیندل شدند. تزریقات مدل تعدیل یافته نیز، مطابق مدل مرسوم انجام شد با این تفاوت که تنها چهار تزریق ابتدایی و سه تزریق انتهایی ptz بدون انجام تزریقات میانی صورت گرفت. سپس تغییرات رفتاری حیوان مشاهده و با استفاده از تکنیک rt-pcr مطالعه مولکولی تغییرات بیان ژن های مذکور بررسی شد. نتایج: میانگین تعداد تزریقات لازم برای رسیدن به مرحله کیندلینگ کامل حیوانات 17 تزریق بود. مقایسه کمیت های رفتاری و تغییرات بیان ژن های مذکور در طی 17 تزریق در دو مدل نشان داد که میزان بیان این ژن ها در هر دو مدل از الگوی یکسانی پیروی می کند و بین این دو هیچ گونه تغییر معناداری وجود ندارد. آزمایش های ما همچنین نشان داد که چهار تزریق ابتدایی یا سه تزریق انتهایی به تنهایی نمی تواند تغییرات بیان ژنی همانند گروه مدل تعدیل یافته ایجاد نماید. نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان داد که در مدل تعدیل یافته مورد استفاده در این تحقیق الگوی تغییرات مولکول های مورد بررسی، که جز مهمترین مولکول های دخیل در فرایند کیندلینگ شیمیایی هستند، همانند مدل مرسوم کیندلینگ شیمیایی است و بنابراین پیشنهاد می شود که می توان این مدل را به جای مدل مرسوم کیندلینگ شیمیایی مورد استفاده قرار داد.
مریم زراعتی سید جواد میر نجفی زاده
چکیده هدف: اعمال تحریکات الکتریکی با فرکانس پایین (low-frequency stimulation; lfs) اثر مهاری بر روند کیندلینگ دارد. مطالعات قبلی نشان داده که این اثرات مهاری تا حدی وابسته به فعالیت گیرنده های آدنوزینی است. در مطالعه حاضر نقش مسیر های مختلف موثر در تولید و حذف آدنوزین و نقش آنها در اعمال lfs مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: حیوانات با تحریک الکتریکی (12 بار در روز) مسیر پرفورنت کیندل شدند. lfs (8 بسته هر کدام شامل200 پالس با فرکانس 1 هرتز) 5 دقیقه پس از پایان تحریکات کیندلینگ در هر روز اعمال شد. قبل از اعمال تحریکات کیندلینگ پارامترهای تشنجی ثبت می شدند. برای بررسی نقش مسیر های تولید آدنوزین در اثرات ضدتشنجیlfs از مهار کننده های این مسیر ها استفاده شد. برای بررسی مسیر های حذف آدنوزین و تغییر میزان آنزیم های آدنوزین کیناز و آدنوزین دآمیناز به دنبال اعمال lfs از تکنیک ایمونوهیستوشیمی استفاده گردید. نتایج: اعمال lfs به مسیر پرفورنت اثر مهاری معنی داری در روند کیندلینگ داشت و باعث کاهش کمیت های تشنجی در هر روز گردید. همچنین اعمال lfs به طور معنی داری از افزایش شیب پتانسیل های میدانی برانگیخته و دامنه اسپایک های تجمعی در طی کیندلینگ جلوگیری کرد. از طرف دیگر، اعمال lfs از افزایش تضعیف زوج پالس اولیه و ثانویه و افزایش تضعیف در تسهیل زوج پالس ایجاد شده در نتیجه کیندلینگ، جلوگیری کرد. اثرات ضد تشنجی lfs به برخی از مسیر های افزایش دهنده آدنوزین از جمله فعالیت اکتو atpase، ناقل camp، sah هیدرولاز بستگی داشت. همچنین میزآن آنزیم حذف کننده آدنوزین (آدنوزین کیناز) به دنبال اعمال lfs کاهش یافت. نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه پیشنهاد می شود که اثرات مهاری lfs بر روند کیندلینگ که از طریق مهار تقویت سیناپسی در شکنج دندانه دار ایجاد می شود تا حدی با افزایش آدنوزین از طریق فعال کردن مسیرهای تولید و غیر فعال کردن مسیر حذف آن وساطت می شود.
پرویز شهابی ایرانق یعقوب فتح اللهی
چکیده مقدمه: مهار منتشر یک واقطبیدگی نوروگلیالی است که نقش مهمی در اختلالات نورولوژیک همچون صرع و میگرن همراه با حمله ناگهانی دارد. شروع و گسترش مهار منتشر، تحریک پذیری شبکه عصبی را تعدیل می کند. در ابتدا یک دوره تحریک پذیری کوتاه مدت وجود دارد که بلافاصله با مهار یاختههای عصبی دنبال می شود و سپس با یک فاز تحریک پذیری ثانویه طولانی مدت همراه است. در این مطالعه خصایص الکتروفیزیولوژیک یاختههای عصبی ناحیه ca1 هیپوکمپ و بادامه جانبی در دوره تحریک پذیری ثانویه بررسی شده است. روشها: این مطالعه روی مقاطع زنده هیپوکمپ-بادامه-قشر نو موش صحرایی انجام شده است که در آن با kcl، مهار منتشر شونده ایجاد می گردید. در این مقاطع با کاربرد آنتاگونیست گیرنده بیکوکولین در غلظت زیر آستانه تشنج (µmol/l 25/1) به مدت 45 دقیقه، مهار منتشر در ثبت برون یاختهای منجر به ایجاد پتانسیلهای میدانی ictal و interictal و در ثبت درون یاخته ای، منجر به إلقاء(paroxysmal depolarization shift) pds می شود. یافتهها: بعد از ایجاد مهار منتشر در هر دو ناحیه ca1 و بادامه جانبی پتانسیل استراحت غشاء در راستای واقطبیدگی بود، آستانه پتانسیل عمل کاهش و بسامد فعالیت خود به خودی به طور معنی داری افزایش یافت. در طول تزریق جریان، دامنه افزایش و فواصل بین اسپایک به طور معنی داری کاهش یافت و بیشتر یاخته های عصبی از سریع به آهسته سازش تبدیل شدند و طول مدت pds و پتانسیل های میدانی صرعی افزایش معنی داری نشان دادند. همچنین نشان داده شد که استفاده از آنتاگونیست گیرندههای گلوتامات(ampa ,nmda) و مهار کننده کانالهای k+ وca2+ به طور معنی داری دامنه پتانسیل های میدانی پس سیناپسی تحریکی بعد از مهار منتشر را کاهش می دهد. نتیجه گیری: نتایج بر نقش احتمالی مهار منتشر به عنوان ساز و کاری برای وقوع صرع لوب گیجگاهی در بافتهای عصبی مستعد با افزایش تحریک یا کاهش مهار دلالت دارد. مطالعه فاز تحریک پذیری ثانویه، فهم ما از ساز و کار عملکرد مهار منتشر در اختلالات نورولوژیک را زیاد می کند. این یافتهها ممکن است راههای درمان صرع را بهبود بخشند.
زهره قطب الدین مهیار جان احمدی
مقدمه: تحریک عمقی مغز به وسیله تحریک با فرکانس پایین (lfs) به عنوان یک روش درمانی احتمالی برای بیماران صرعی مقاوم به دارو مطرح شده است. اما در رابطه با نحوه تأثیر lfs بر فعالیت نورونی اطلاعات کمی در دست است. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی ویژگی های الکتروفیزیولوژیک نورون های هرمی ناحیه ca1 هیپوکمپ به دنبال اثرات ضد تشنجی lfs در طی روند کیندلینگ آمیگدال موش های صحرایی است. مواد و روش ها: حیوانات با اعمال تحریکات کیندلینگ (12 تحریک در روز) به آمیگدال کیندل شدند. در گروهی از حیوانات بلافاصله بعد از تحریکات کیندلینگ lfs اعمال شد. 24 ساعت پس از نشان دادن مرحله 5 تشنج، برش های زنده مغزی از ناحیه هیپوکمپ تهیه گردید. تعداد تحریکات کیندلینگ در حیواناتی که lfs هم دریافت می کردند، مشابه با حیوانات گروه کیندل بود. سپس با روش whole-cell patch clamp خصوصیات الکتروفیزیولوژیک فعال و غیر فعال نورون های هرمی ناحیه ca1 هیپوکمپ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که کیندلینگ آمیگدال باعث افزایش تحریک پذیری نورون های هرمی ca1 هیپوکمپ به شکل کاهش پتانسیل استراحت غشا، اندکس سازش، ولتاژ ناشی از جریان ih، شدت و زمان رسیدن به آستانه و افزایش جریان رو به داخل کلسیمی، فرکانس و ضریب تغییرات شلیک شد و اعمال lfs به کانون تشنج باعث جلوگیری از ایجاد این تغییرات شد به گونه ای که خصوصیات الکتروفیزیولوژیک نورون های ca1 هیپوکمپ حیواناتی که به دنبال تحریکات کیندلینگ lfs دریافت کردند مشابه با حیوانات گروه کنترل که هیچ گونه تحریکی دریافت نکردند، بود. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهند که کیندلینگ آمیگدال می تواند باعث افزایش تحریک پذیری و تغییر ویژگی های الکتریکی نورون های هرمی ca1 شود و اعمال lfs در طی روند کیندلینگ از این تغییرات الکتروفیزیولوژیک متعاقب کیندلینگ جلوگیری می کند.