نام پژوهشگر: جعفر اولادی قادیکلایی
سیاوش کلبی شعبان شتایی جویباری
برآورد و تهیه نقشه مشخصه های ساختاری جنگل با دقت بالا، یکی از اساسی ترین اطلاعات مورد نیاز در مدیریت پایدار و برنامه ریزی جهت استفاده عملی در جنگل ها می باشد. در این مطالعه، ارتباط بین داده-های دو سنجنده aster و- hrg spotبا سه مشخصه مهم ساختاری جنگل شامل حجم سرپا، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار در سری یک جنگل آموزشی و پژوهشی دارابکلا واقع در شهرستان ساری مورد بررسی قرار گرفت. از روش رگرسیون خطی چند متغیره و الگوریتم طبقه بندی و رگرسیون درختی (cart) برای آنالیز و ارزیابی رابطه بین این مشخصه ها با داده های سنجنده ها استفاده شد. پیش پردازش و پردازش های مناسب جهت حذف و یا کاهش خطاهای هندسی و اتمسفری و همچنین بارزسازی تفاوت-های مشخصه های کمی توده ها بر روی داده های طیفی انجام گرفت. تعداد 100 قطعه نمونه با ابعاد 60 *60 متر با استفاده از روش آماربرداری خوشه ای برداشت گردید. پس از برداشت اطلاعات زمینی، محاسبات مقادیر حجم، سطع مقطع و تعداد در هکتار در سطح قطعات نمونه صورت گرفت. ارزیابی اعتبار بهترین مدل بدست آمده با تعدادی قطعه نمونه و با معیارهای ارزیابی مناسب مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از داده های aster و رگرسیون خطی چندگانه مشخصه حجم، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار بترتیب با ضریب تبیین اصلاح شده 2/59، 5/73 و 85 درصد و ریشه میانگـــین مجذور خطا ((m3/ha-1 5/116، ((m2/ha-1 14/5 و ((n/ha-1 95/50 برآورد گردید. همچنین با استفاده از داده های spot- hrg و رگرسیون خطی چندگانه مشخصه های حجم، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار بترتیب با ضریب تبیین اصلاح شده 5/74، 5/80 و 7/85 درصد و ریشه میانگین مجذور خطا ((m3/ha-1 1/77، ((m2/ha-1 02/4 و ((n/ha-1 6/44 برآورد شد. هنگامی که از الگوریتم cart برای تجزیه و تحلیل داده ها سنجنده aster استفاده شد ضریب تبیین برای مشخصه حجم سرپا، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار بترتیب 8/8، 9/6 و 5/2 درصد و ریشه میانگین مجذور خطا نیز بترتیب (m3/h-1) 2/18، (m2/h-1) 15/0 و (n/h-1) 25/6 و برای سنجنده- hrg spot نیز ضریب تبیین به ترتیب 5/4، 6/3 و 6/4 درصد و ریشه میانگین مجذور خطا نیز به ترتیب (m3/h-1) 8/15، (m2/h-1) 27/0 و (n/h-1) 4/2 بهبود یافت. نتایج این تحقیق نشان داد داده های سنجنده spot-hrg در برآورد هر سه مشخصه ساختاری مورد مطالعه دارای نتایج بهتری نسبت به سنجنده aster می باشد و همچنین استفاده از الگوریتم cart می تواند در بهبود نتایج تأثیر چشمگیری داشته باشد. در مجموع نتایج نشان داد که از داده های سنجنده های فوق می توان جهت مدیریت عملی در توده های جنگلی استفاده شود.
پری گلشنی اصغر فلاح
جنگل های شهری نقش مهمی در بهبود کیفیت محیط زیست شهری ایفا می کنند. آگاهی از سطح تاج پوشش از ارکان مدیریت جنگل های شهری محسوب می شود. از طرفی مدل سازی کارکردهای جنگل شهری نیز از طریق اندازه گیری های تاج پوشش این جنگل ها امکان پذیر می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی کارایی روش های مختلف آمار برداری زمینی و داده های سنجنده ی geoeye-1 به منظور برآورد مشخصه ی تاج پوشش درختان و همچنین تعین قابلیت تصاویر این سنجنده به منظور طبقه بندی کاربری های شهری موجود در منطقه سه شهر تهران می باشد. از اهداف دیگر این مطالعه می توان به بررسی کارایی الگوریتم طبقه بندی و رگرسیونی brt و همچنین الگوریتم رندم فارست (rf) به منظور مدل سازی تاج پوشش درختان اشاره کرد. به همین منظور پس از اطمینان از تصحیح هندسی تصویر و پیاده کردن قطعات نمونه روی تصویر و زمین، آمار برداری زمینی جهت محاسبه ی تاج پوشش انجام شد. در این مطالعه 100 قطعه نمونه با ابعاد 20×20 جهت آمار برداری از درختان مجتمع و 50 ترانسکت به طول 20 متر جهت آماربرداری از درختان کنار خیابان طراحی و میانگین سطح تاج برای هر ترانسکت و پلات روی زمین بدست آمد. در مرحله ی بعد مشخصه های بافت مرتبه ی اول و دوم از باندهای اصلی تولید گردید. سپس داده های رقومی متناظر با سطح تاج از باندهای اصلی و مصنوعی مشخصه های بافت استخراج گردید. در آمار برداری از درختان خیابان نتایج آزمون t (292/0, p=06/1, t=98(df= نشان داد که میانگین مساحت بدست آمده برای هر ترانسکت در تصویر مورد نظر اختلاف معنی داری با آمار برداری زمینی ندارد. جهت مقایسه ی میانگین سطح تاج پوشش محاسبه شده روی تصویر و آمار برداری زمینی در درختان مجتمع از آزمون نا پارامتریک من ویتنی استفاده شد. نتایج این آزمون نشان داد بین میانگین داده ها اختلاف معنی دار وجود ندارد (246/0sig=). با استفاده از رگرسیون خطی ساده میزان r2adj برای درختان خیابان و مجتمع به ترتیب %90 و %77 بدست آمد. میزان r2adj و rmse برای استخراج رقومی سطح تاج پوشش، به وسیله ی فاکتورهای آنالیز بافت و باندهای اصلی تصویر با استفاده از الگوریتم brt، به ترتیب %97 و (m2/plot)34/38 بدست آمد. مقادیر ذکر شده برای روش rf به ترتیب 93% و (m2/plot)24/38 محاسبه شد. نتایج طبقه بندی تصویر با به کارگیری پارامترهای بافت و الگوریتم طبقه بندی brt نشان داد بهترین ترکیب باندی برای طبقه بندی دارای صحت کلی و ضریب کاپا، به ترتیب 92/0 و 90/0 می باشد. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که تصویر geoeye-1، الگوریتمbrt و مشخصه های بافت تصویر دارای قابلیت بالایی در محاسبه ی سطح تاج پوشش جنگل های شهری و طبقه بندی کاربری های شهری می باشند.
علی سروآزاد سید محمد حسینی نصر
چکیده فرآیند شهر نشینی و یکنواختی فضای کار، گرایش به طبیعت گردی را افزایش داده است. با توجه به مشکلات و مسائل مربوط به زندگی ماشینی امروزی می توان گفت که مردم جوامع امروزی بیش از گذشته نیازمند دستیابی به آرامش روحی و تمدد اعصاب می باشند. یکی از مناسب ترین محیط ها برای برآوردن این نیاز بشر، پارک ها و تفرجگاه های جنگلی است. لذا نیاز به توسعه واحداث پارک جنگلی و تفرجگاه های طبیعی برای جذب گردش گر، ایجاد درآمد، گذران اوقات فراغت، حفاظت از منابع و ذخایر بیش از پیش احساس می-شود. پارک جنگلی بیستون به مساحت تقریبی 7104 هکتار در شمال شرقی شهرستان هرسین واقع شده است. عدم برنامه ریزی و نبود طرح مناسب برای طبقه بندی انواع فعالیت های تفرجی (از قبیل تفرج متمرکز و گسترده) که بتواند قابلیت های بالقوه پارک جنگلی بیستون را بر اساس نوع تفرج مشخص کند، باعث شده که گردش گران این پارک جنگلی از مناطق محدودی از آن استفاده کنند. این تحقیق با هدف سنجش توان تفرجی پارک جنگلی بیستون و شناسایی محدوده های دارای توان تفرج به منظورمکان یابی انواع فعالیت های مختلف گردش گری صورت گرفت. در این پژوهش برای تعیین پتانسیل پارک جنگلی بیستون به منظور مکان-یابی فعالیت های مختلف گردشگری، از دو روش تجزیه و تحلیل سیستمی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. از روش تجزیه و تحلیل سیستمی با هدف تفکیک منطقه مورد مطالعه به زون های تفرجی (گسترده، متمرکز و حفاظتی) استفاده شد و به منظور اولویت بندی فاکتورهای موثر در ارزیابی تفرجی، زون-بندی دقیق تر و اولویت بندی مکانی فعالیت های تفرجی در پارک جنگلی مورد مطالعه از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی استفاده گردید. نتایج حاصل از روش تجزیه و تحلیل سیستمی نشان دادکه: 15 درصد از سطح پارک جنگلی بیستون دارای توان تفرج متمرکز درجه یک، 50 درصد دارای توان تفرج متمرکز درجه دو، 18 درصد دارای توان تفرج گسترده درجه یک، 9 درصد دارای توان تفرج گسترده درجه دو و 8 درصد از سطح پارک حفاظتی است. همچنین با توجه به نتایج حاصل از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی (ahp)، 22 درصد از سطح پارک دارای توان تفرجی بسیار بالا، 17 درصد دارای توان تفرجی بالا، 18 درصد دارای توان تفرجی متوسط، 23 درصد دارای توان تفرجی کم و 20درصد دارای توان تفرجی بسیار کم می باشد. به عبارتی قسمت اعظم منطقه مورد مطالعه (57 درصد) دارای توان تفرجی متوسط روبه بالا می باشد. سپس با توجه به نتایج حاصل از پتانسیل یابی پارک جنگلی بیستون از طریق 2 روش استفاده شده، اقدام به مکان یابی فعالیت های گردشگری مختلف متناسب با نوع تفرج مشخص شده پرداختیم تا در نتیجه آن شاهد هم افزایی و توزیع متعادل گردشگران در منطقه باشیم. واژه های کلیدی: پارک جنگلی بیستون، مکان یابی، فرآیند تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، تعیین پتانسیل
حسین مقصودی حسین آبادی جعفر اولادی قادیکلایی
موقعیت جغرافیایی ویژه و تنوع پدیده های طبیعی باعث شده تا ایران از شرایط منحصر به فردی از نظر جاذبه های اکوتوریستی برخوردار باشد. یکی از این نواحی اکوتوریستی و جاذب گردشگر در کشورمان، آبشارها می باشند که برخی از آن ها به عنوان آثار ملی طبیعی تحت نظارت و مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست کشور هستند. آبشار بیشه واقع در شهرستان درود استان لرستان یکی از آثار ملی طبیعی در غرب کشور محسوب می شود که با دارا بودن قابلیت های منحصر به فرد در زمینه گردشگری شرایط توسعه اکوتوریسم را با توجه به حفظ ارزش های زیست محیطی فراهم آورده است. این پژوهش با هدف تدوین راهبردهای مناسب برای توسعه اکوتوریسم آبشار بیشه انجام شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی است. با توجه به روش نمونه گیری شبکه ای/ زنجیره ای یا معیار محور مورد استفاده در این در تحقیق، خبرگان گردشگری شامل کارشناسان، مسئولان و مدیران مرتبط با موضوع تحقیق در سطح استان لرستان هستند و از این طریق تعداد30 نفر برای ارائه پرسشنامه طی دو مرحله در نظر گرفته شد. این پژوهش نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدات اکوتوریسم را به شیوه swot مورد تجزیه و تحلیل قرار می داده و به ارائه راهبردهایی برای توسعه اکوتوریسم در آبشار بیشه پرداخته است. با وجود 22 نقطه قوت و فرصت شناسایی شده، در مقابل 20 نقطه ضعف و تهدید، می توان گفت گه آبشار بیشه دارای پتانسیل های توسعه اکوتوریسم است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که، راهبردهای محافظه کارانه، مناسب ترین روش های برنامه ریزی و مدیریت موثر فعالیت ها و عملکردها هستند. در نهایت با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (qspm) و با در نظر گرفتن امتیاز نهایی راهبردها بهترین راهبرد های محافظه کارانه ارائه گردید.
سعیده اسکندری جعفر اولادی قادیکلایی
این تحقیق با هدف پیش بینی و پیش گیری آتش سوزی های آینده با استفاده از مدل سازی خطر وقوع و گسترش آتش سوزی در جنگل های بخش سه نکا-ظالمرود انجام گرفته است. مراحل انجام این تحقیق شامل دو بخش اصلی مدل سازی خطر وقوع آتش-سوزی و مدل سازی گسترش می باشد. در بخش اول تحقیق، به منظور مدل سازی خطر وقوع آتش سوزی و تهیه نقشه پتانسیل خطر آتش سوزی مربوطه، از دو روش برای وزن دهی به فاکتورهای موثر در آتش سوزی استفاده شد: در روش اول، از تحلیل سلسله مراتبی فازی و در روش دوم، از همبستگی بین متغیرهای محیطی و انسانی با آتش سوزی های واقعی گذشته استفاده گردید. برای مقایسه مدل های مذکور، نقشه خطر وقوع آتش-سوزی با استفاده از مدل متداول dong نیز تهیه شد. فاکتورهای مورد استفاده در روش اول، شامل چهار معیار اصلی (توپوگرافی، زیست شناختی، اقلیمی و انسانی) و 17 زیرمعیار بوده است. برای کلیه این فاکتورها، نقشه هایی با استفاده از مدل رقومی ارتفاع منطقه، نمونه برداری زمینی و اطلاعات موجود تهیه گردید. همچنین نقشه آتش سوزی های گذشته با استفاده از اطلاعات موجود و نمونه برداری زمینی با gps تهیه شد. برای تعیین درجه اهمیت (وزن) معیارهای موثر در خطر وقوع آتش سوزی از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، از نتایج ارزیابی پرسشنامه های توزیع شده بین متخصصان آتش سوزی در عرصه های منابع طبیعی استفاده گردید. سپس برای بررسی صحت وزن معیارها، نسبت سازگاری هر معیار محاسبه شد. نتایج نشان داد که وزن نهایی برای معیارهای انسانی، زیست-شناختی، اقلیمی و توپوگرافی در پتانسیل خطر وقوع آتش سوزی به ترتیب برابر با 301/0، 2595/0، 2315/0 و 208/0 می باشد. بر اساس این وزن ها، ابتدا مدل خطر وقوع آتش سوزی تهیه و سپس نقشه خطر آتش سوزی با ادغام وزنی نقشه چهار معیار اصلی و ایجاد معادله مدل ریسک آتش سوزی در پنج طبقه در gis تهیه شد. در روش دوم مدل سازی با استفاده از روش همبستگی، به منظور تعیین درجه همبستگی فاکتورهای موثر در آتش سوزی با آتش سوزی های گذشته، کلیه نقشه های معیارهای موثر در آتش سوزی با نقشه آتش سوزی های گذشته روی هم گذاری شدند تا درجات همبستگی آنها با این آتش سوزی ها مشخص گردد. نتایج نشان داد که بر اساس روش همبستگی، فاکتورهای فاصله از رودخانه، میانگین رطوبت نسبی سالیانه، نوع و تراکم پوشش گیاهی بیشترین همبستگی را با وقوع آتش سوزی در این جنگل ها داشته اند. با استفاده از درجه همبستگی هر یک از فاکتورها با وقوع آتش سوزی، مدل دیگری از خطر وقوع آتش سوزی جنگل تهیه گردید. بر اساس این مدل، نقشه خطر وقوع آتش سوزی با ادغام وزنی کلیه نقشه های معیارهای موثر در آتش سوزی و نیز با ایجاد معادله مدل ریسک آتش سوزی در پنج طبقه در gis تهیه شد. نتایج نشان داد که مناطق پرخطر آتش سوزی در نقشه های پتانسیل ریسک تهیه شده با دو روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و روش همبستگی، تطابق زیادی با مناطق آتش سوزی های گذشته داشته که نشان دهنده اعتبار و صحت بالای هر دو مدل ساخته شده فوق می باشد. نقشه آتش سوزی های گذشته با نقشه تولید شده از طریق مدل dong نیز مورد مقایسه قرار گرفت و نتایج نشان داد که مناطق پرخطر آتش سوزی در نقشه پتانسیل ریسک تهیه شده با مدل dong، همبستگی متوسطی با مناطق آتش سوزی گذشته دارد. نتایج نهایی بخش اول این تحقیق نشان داد که مدل همبستگی (با دقت 92/0)، تحلیل سلسله مراتبی فازی (با دقت 80/0) و dong (با دقت 51/0) به ترتیب بیشترین تا کمترین دقت را در برآورد مناطق پرخطر و بحرانی آتش-سوزی داشته اند. در این تحقیق، همچنین آتش سوزی های فعال در جنگل های منطقه مورد مطالعه، با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده modis شناسایی شدند. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات ماهواره ای محصول آتش سنجنده modis مربوط به 30 روز آتش سوزی به وقوع پیوسته (2010 تا 2011) نشان داد که کلیه مناطق آتش سوزی در قالب پیکسل های 1*1 کیلومتری در محدوده جنگل های بخش سه نکا-ظالمرود قابل شناسایی بودند. نتایج حاصله، صحت مطلوبیت تصاویر این سنجنده را در شناسایی و هشدار آتش سوزی-های فعال نشان می دهد. در بخش دوم این تحقیق، مدل گسترش آتش سوزی با استفاده از مدل alexandridis و روش اتوماسیون سلولی تهیه شد. پارامترهای تأثیرگذار بر گسترش آتش سوزی پس از بومی سازی مدل alexandridis، براساس شرایط موجود در جنگل های مورد مطالعه، شامل توپوگرافی، شیب، سرعت و جهت باد، نوع و تراکم پوشش گیاهی بوده است. به منظور تعیین گسترش آتش سوزی و ارزیابی صحت آن، اطلاعات مورد نیاز آتش سوزی واقعی از قبیل نقطه شروع آتش، وسعت حریق، سرعت و جهت باد در زمان آتش-سوزی تهیه شدند. همچنین کلیه پارامترهای تأثیرگذار برای محدوده آتش سوزی واقعی، در محیط gis آماده سازی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نهایتاً مدل پیشنهادی گسترش آتش سوزی با استفاده از روش همسایگی هشت تایی moore، برنامه نویسی مدل در محیط matlab و فراخوانی لایه های رقومی کلیه پارامترهای تأثیرگذار، برای همین حریق پیاده سازی شد. برای پیش بینی گسترش آتش سوزی جنگل در مدل اتوماسیون سلولی، چندین حالت سلولی و قانون انتقال آتش سوزی در نظر گرفته شد. در نهایت با انتخاب نقطه شروع آتش سوزی، نمایشی پویا از گسترش جبهه آتش سوزی ارائه و در پایان تعداد سلول های سوخته و سالم مشخص شد. به منظور ارزیابی کیفی صحت مدل پیشنهادی، نتایج خروجی جهت گسترش آتش و نحوه پیشروی جبهه گسترش با محدوده آتش سوزی واقعی مورد مقایسه قرار گرفت. بدین منظور پلی گون گسترش آتش سوزی (خروجی مدل اتوماسیون سلولی) با پلی گون آتش سوزی واقعی روی هم گذاری و شباهت زیادی بین آنها مشاهده شد که قابلیت مدل پیشنهادی با اتوماسیون سلولی را در پیش روی جبهه گسترش آتش مشخص می کند. همچنین به منظور ارزیابی کمی صحت مدل پیشنهادی گسترش آتش سوزی از دقت کلی و شاخص کاپا استفاده گردید. دقت کلی و شاخص کاپای بدست آمده به ترتیب برابر 88/0 و 74/0 بوده که بیان گر دقت پیش بینی مدل گسترش آتش سوزی و مطلوبیت روش اتوماسیون سلولی در مدل سازی گسترش آتش سوزی در تحقیق حاضر می باشد.
صدیقه اسماعیلی سوربنی محمدحسین ایران نژاد پاریزی
تفریح و تفرج از جمله نیازهای روحی و روانی هر انسان است که باعث رفع خستگی، آرامش اعصاب و شکوفایی استعداد ها می شود و اکوتوریسم به عنوان پایدارترین شکل گردشگری، با رشد فزاینده ی خود، نقش موثری را در توسعه ی جوامع ایفا می کند. توسعه تفرجگاه ها باید به گونه ای باشد که بهره مندی از طبیعت کمترین زیان به محیط وارد شود و در آن بهترین بهره وری برای انسان بدست آید. لذا بایستی مناطق مناسب گردشگری با ارزیابی توان سرزمین برای کاربری مورد نظر، انتخاب شوند. در این تحقیق با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و با بکارگیری فن آوریgis به تعیین پتانسیل طبیعت گردی در پارک جنگلی سکوتپه در شهرستان ساری پرداخته شده است. برای ارزیابی توان تفرجی این منطقه پس از شناسایی معیارهای موثر در کاربری اکوتوریسم شامل معیار های ژئومورفولوژیکی (شیب، جهت، خاک و...)، اقلیمی (باران، دما، رطوبت نسبی، روز های آفتابی)، زیست محیطی (تنوع و تراکم پوشش گیاهی، جاذبه های اطراف و...) و اجتماعی- اقتصادی (فاصله از روستا، فاصله از شهر، جاده)، نقشه های مربوطه به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) تهیه شد. سپس با کمک روش ahp، وزن دهی و ناسازگاری معیار ها و زیرمعیار ها بررسی شد و در نهایت با استفاده از تکنیک وزن دارکردن خطی (wlc) در محیط arc gis، نقشه ی نهایی ارزیابی توان طبیعت گردی، تهیه و در پنج طبقه کلاسه بندی شدند. نتایج حاکی از آن بود که 75/73 درصد منطقه برای کاربری اکوتوریسم مناسب است و در طبقات متوسط تا عالی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد، استفاده از روش wlc و روش ahp در فرایند مکان یابی مناطق تفرجی کارایی بالایی دارد.
علی اکبر جعفرزاده جعفر اولادی قادیکلایی
در این تحقیق مدلسازی مکانی تغییرات جنگل، با هدف پیش بینی پراکنش مکانی تخریب در بخشی از جنگلهای شهرستان ایلام به مساحت 15373 هکتار با استفاده از فنآوریهای سنجش از دور و gis مورد بررسی قرار گرفت.ابتدا نقشه تخریب در بین سالهای 1344 تا 1387 برآورد شد و سپس نقشه های عوامل موثر بر تخریب بدست آمد و در نهایت از مدل لجستیک برای پیش بینی پراکنش تخریب در اینده استفاده شد.